شرایط و مقدمات حکمراني شايسته (حکمراني خوب ) در صندوق ذخيره فرهنگيان چيست ؟
آسیب شناسی " قیم مآبی " در صندوق ذخیره فرهنگیان با تکیه بر مواد قانون
چکيده گفت و گو :
اولويت اول اعضا محترم صندوق ذخيره فرهنگيان ورود دارايي ها صندوق به بورس يا فرا بورس است که مقدمه تخصيص ارزش مالکانه مي باشد که ( اينجا ) به آن اشاره شد .
در یادداشت « مرور و ياد آوري برخي موارد قانوني با رئيس هيات امنا ي صندوق ذخيره فرهنگيان ؟ لطفأ توجه فرماييد ! » به سه مورد اشاره شد:
خوشبختانه سود منتهي به 31 شهريور 1400 ، بين اعضا زودتر از موعد مقرر توزيع شد که جاي قدرداني و سپاس دارد . امیدواریم تا زمان درج اين گفت و گو شاهد ورود به بورس باشيم که تحقق تخصيص ِ ارزش مالکانه در حال حاضر اولويت اول اعضاي بازنشسته و شاغل صندوق مي باشد.
در ادامه مطالبات اعضا ، انتخاب 6 نفر هيات امنا ، تبصره 1 ماده 10 اساسنامه ( تهيه و ابلاغ آئين نامه براي اولين دوره ) پای بندي مسئولين به قانون و اساسنامه مصوب 1400را پيگيري مي کنيم . ( اينجا )
در اين گفت و گو با نگاهي گسترده ، مفاهيم حاکميت شرکتي ، حکمراني شايسته (حکمراني خوب ) ، اصول راهبري شرکتي ، آئين نامه نظام راهبري مصوب 11 / 8 / 1386 ، دستوالعمل حاکميت شرکتي 24 / 4 / 1397 ، فرهنگ يادگيري سازماني ، نوآوري باز و .. سه پيش نويس آئين نامه انتخاب 6 نفر هيات امناء ارائه شده به دفتر وزارت آموزش و پرورش را بررسي مي کنيم تا شرايط اصلاح ساختار موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان فراهم شود .
تلاش مي کنيم تا شرايط گذر از قيم مابي حاکم در حال حاضر را معرفي کنيم و شرايط حرکت به سوي مشارکت صاحبان اصلي سرمايه را ترسيم نماييم .
مقدمه
مهدي سورگي : "« ... فرض بر این است تمام فرهنگیان عضو انسان های عاقل و بالغی هستند که می توانند صرفه و صلاح خود را خود تشخیص دهند و نیاز به قیم ندارند » .
در مقدمه با توجه به منابع حقوقي به مبحث " قيم " در قانون مدني ايران مي پردازيم .
قابل توجه رياست محترم هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان !
ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی ( 1 ) برای اشخاص ذیل ، قیم انتخاب می شود:
توضيح : برخي رفتارهاي مسئولين اين احساس را در اعضا به وجود آورده است که مسئولين، قيم اعضا در مديريت سرمايه هاي آنان در صندوق ذخيره فرهنگيان هستند . وقتي قانون اجازه تغيير قيم را مي دهد ، آيا اعضای صندوق نمي توانند قيم هاي خود را تغيير دهند ؟
عدم پیگیری و رسیدگی قیم به امور مالی محجور
در اين تارنما ، يک پرونده واقعي به شرح ذيل مطرح مي شود :
شوهرم 9 ماه هست به خاطر آسیب های زمان جنگ فوت کرده . الان 9 ماه هست که دادگاه انقلاب آبیک تمام حساب بانکی ایشان را بسته و برادر شوهرم که قیم پسرم شده هیچ رسیدگی نمی کند و منزل من الان 9 ماه میشه که منزل آب نداره .بالای ده بار هم درخواست دادم به دادسرا اما این دادگاه پی گیری نمی کند. آیا راهی هست که قیم را عوض کنم یا مجبورش کنم به انجام مسئولیتی که پذیرفته ؟ آیا می توانم خودم با دادسرای سرپرستی صحبت کنم تا اجازه دسترسی به حساب شوهرم را بدهند برای پرداخت هزینه های ضروری ؟
پاسخ کارشناس حقوقی به سوال مطرح شده :
در پاسخ به پرسشی که طرح فرمودید و همچنین در رابطه با عدم پیگیری و رسیدگی قیم به امور مالی محجور باید گفت مطابق بند 5 ماده 1248 قانون مدنی، در صورتی که قیم در اداره ی اموال مولی علیه لیاقت و شایستگی نداشته باشد به حکم دادگاه عزل خواهد شد.
لازم به ذکر است که قانون در مورد پرداخت هزینه های زندگی و انشعابات منزل مسکونی از اموال متوفی ساکت است و در این خصوص راه حل قانونی به نظر نمی رسد مگر اینکه خود معاونت سرپرستی دادسرای مربوطه در این خصوص مساعدت و ارائه طریق نماید.
همان طور که ملاحظه مي کنيد قانون اجازه تغيير قيم نالايق را مي دهد .
خلاصه قسمت هاي قبل :
با وجود نکات بسيار مثبت و مفيد اقدام نجفي در تاسيس موسسه اي کاملأ خصوصي ، متاسفانه ساختاري که محمد علي نجفي از بدو تاسيس صندوق ذخيره فرهنگيان طراحي نموده است مسئولين را قيم اعضا تلقي نموده است که برخي از روساي هيات امنا احساس قيم بودن بيشتر و برخي احساس قيم بودن کمتر داشته اند .
برخي از وزراي آموزش و پرورش در مخالفت با قيم مابي در صندوق خوش درخشيده اند :
موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان جزء موسسات غير تجاري است که هدفش جلب منافع مادی و تقسیم منافع مزبور بین اعضاء خود مي باشد .
طبق قانون در کليه موسسات غير تجاري از جمله صندوق ذخيره فرهنگيان بالاترين رکن مجمع عمومي است که متاسفانه رکن مجمع عمومي در بيش از ربع قرن گذشته در صندوق وجود نداشته و وزير آموزش و پرورش قيم اعضا بوده و مي باشد .
اخيرا در شبکه هاي اجتماعي مخصوص فرهنگيان ، به صراحت اشاره شده است که از بهمن 1400 که تيم کارشناسي منتصب خود ِ وزير آموزش و پرورش ورود 20 % دارايي ها را به فرا بورس تصويب نموده اند ، به دليل آنکه مقام محترم وزارات آموزش و پرورش براي ورود به بورس به يقين نرسيده اند امکان ثبت اين دارايي ها در فرابورس قبل از پايان سال 1400( زمان مقرر ) از دست رفته است . تا نگارش اين مطلب هنوز وزير ، براي ورود به فرا بورس به يقين نرسيده و مصوبه کتبي هيات امنا را به مسئولين اجرايي ابلاغ نکرده است .
چرا وزير به نظر مشاوران غير عضو که شايد مخالف منافع اعضا هستند توجه مي کند و با مشاوران عضو صندوق ديدار ندارد و طي 5 ماه به يقين نمي رسد؟
چرا وزير به مشورت با کارشناسان عضو راضي نمي شود و قيم مابي را پيشه نموده است ؟
محاسبه حق مالکانه اعضا در بورس يا فرا بورس ، با معافيت هاي مالياتي بيشتر همراه است ؛ مضاف بر آن شفافيت بورس روي دوم اين سکه با ارزش است که در روش هاي ديگر تعيين ارزش دارايي ها اين شفافيت و خشکاندن ريشه هاي فساد برجسته نمي باشد .
براي ورود به بورس يا حتي فرا بورس شرايطي لازم است که در زمان غندالي فراهم نبود .
با توجه به شرايطي که امروز بر صندوق حاکم است و امکان ثبت نماد در فرا بورس براي بزرگترين هلدينگ صندوق ذخيره فرهنگيان ( هلدينگ پترو فرهنگ ) مهيا شده است ، برخي از کارشناسان با تخصيص ارزش مالکانه به روش هاي قبلي به شدت مخالف هستند .
نقدشوندگی بالا، کاهش ریسک سرمایهگذاری به دلیل ارتقای شفافیت، برخورداری از مالیات نقل و انتقال به میزان 0.5 درصد ارزش معامله در مقایسه با 4 درصد ارزش اسمی در خارج از بورس، نظارت بر فعالیت شرکتها و پاسخ گویی بیشتر مدیران شرکت از جمله مزایایی است که با پذیرش شرکتها در فرابورس ایران نصیب سرمایهگذاران میشود.
به قرار شنيده ها قرار بوده سهام پترو فرهنگ در سال 1400 به جاي عرضه اوليه به عموم افراد ، بخشي از عرضه اوليه هم به اعضاي موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان ارائه شود که اين هم يک شرايط ويژه و خاص بود که متاسفانه اعضا از آن محروم ماندند .
در صورت ورود به بورس يا فرا بورس ، اعضاي صندوق بعد از 27 سال بدون نياز به قيم ، میتوانند بازار و شرایط شرکتها را به صورت دقیق بررسی کرده و با خرید و فروش سهام در فرابورس و سرمایهگذاری منطقی، سود و سرمایه خود را افزایش دهند.
اعتبار نامه مجمع عمومي استاني آنان از سوي صاحبان سرمايه صادر شده است که به آنان راي داده اند . به عبارت صحيح تر ان ها نمايندگان شايسته صاحبان سرمايه مي باشند و قيم اعضا نيستند .
در حال حاضر هم بيش از نيمي از اين مجمع عمومي استاني فعال مي باشند و مسائل صندوق خود را رصد مي کنند و راهکار ارائه مي دهند .
براي مبارزه با فساد در اين موسسه بهترين راهکار حکمراني شايسته ( بهرهمندي از کارشناسان عضو صندوق ) است .
در دوره اول انتخابات بر اساس يکي از آئين نامه هاي تقديم شده به دفتر وزير ، شش نفر کنشگر فعال از مجمع نمايندگان استاني و سه نفر هيات امناي منتخب و مستقر ، کارگروه مرکب هيات امنا و مجمع نمايندگان استاني را تشکيل مي دهند که به عنوان نماينده اعضا جاي قيم هاي کنوني نقش آفريني مي کنند .
اگر بخواهيم مکانيزم حاکم بر سرمايه يک ميليون ششصد هزار عضو صندوق يعني قيم مابي را ملغي نماييم شايسته و بايسته است که اعضا يعني صاحبان اصلي سرمايه نيز در تدوين اسناد بالا دستي نقش آفريني نمايند .
زيرا سه منتخب کنوني يا شش منتخب آتي هيات امنا که به همه مباحث مطرح شده در امور حقوقي ، قانوني ، مديريتي، اصول حاکميت شرکتي و ... آشنا و آگاه نيستند .
خرد جمعی یا هوش جمعی، برآیند نظرات گروهی از افراد به جای یک فرد متخصص است.
پژوهشگران بر این باور هستند که هوش جمعی از آنجا برمیآید که افراد گروه تا چه اندازه با یکدیگر همکاری میکنند. برای نمونه، گروههایی که افراد آن را کسانی با « حساسیت اجتماعی » افزون تر تشکیل میدادند دارای خرد جمعی بالاتری بودند.
مدیر کل اداره ثبت شرکت ها و موسسات غیر تجاری ایران گفت: خرد جمعی، گفت و گو و تعامل میان ارکان اقتصادی کشورها، بهترین راهکار برای بهبود اوضاع اقتصادی در آنها است و همگرایی و همدلی اعضای اقتصادی جامعه از طریق « قانون اتاق » باعث توسعه تجارت قانون مدار می شود.
حاکمیت شرکتی، شامل مجموعه ای از روابط بین مدیریت شرکت، هيأت مديره، سهامداران و ذی نفعان دیگر است. علاوه بر آن، ساختاری ارائه می کند که از طریق آن، اهداف شرکت، ابزار دست یابی به آن، اهداف و نظارت بر عملکرد شرکت تعیین می شود.
نظارت بیانگر این مورد است که سهامداران مسئولیت پاره ای از تصمیمات شرکت را به هیاتي منتقل می کنند؛ یعنی کسانی که در هنگام تصمیم گیری برای انتخاب مجدد اعضای آن هیات ، در جلسات سالانه بعدی، عملکردشان بررسی و نظارت می شود.
مجمع عمومي استاني 83 نفره از دل مبارزه با قيم مابي بطحایی متولد شده که از اعضاي سرتاسر کشور راي گرفته اند . پس مجمع عمومي استاني بالاترين رکن موسسه تا تشکيل مجمع عمومي کل و يکپارچه است .
برای اینکه شرکتها به حکمرانی خوب شرکتی در دنیای جهانی، که در آن ادراک سرمایه گذاران بین المللی و محلی، به وسیله ساختارهای مدیریت و اعتبار کسب و کار شکل می گیرد، احساس نیاز کنند؛ در چنین محیطی، شرکت ها به جای آنکه بنشینند و منتظر تحميل قوانین از سوی نهادهای بیرونی باشند، باید پیشتازانه دستورالعمل های اختصاصی فرهنگ سازمانی خود را طراحی نموده و انها را فعالاته به اجرا بگذارند.
ادامه گفت و گو - قسمت هفتم :
پرسش کننده :
طبق روال قرار بود به پرسش ذيل پاسخ دهيد :
اهداف سازمان انتخابات در پيش نويس آئين نامه مطالبه گران چگونه تعريف شده است ؟
ولي با توجه به رخداد هاي جاري تمايل دارم که به همايش 19 و 20 مهر ماه 1401 متمرکز شويم .
پاسخ دهنده :
هر طور صلاح مي دانيد .
پرسش کننده :
از همايش 19 و 20 مهر ماه 1401 چه خبر ؟
پاسخ دهنده :
برنامه ريزي براي جمع آوري 82 نفر فرهنگي عضو مجمع عمومي استاني فرهنگيان عضو صندوق ذخيره فرهنگيان از سرتاسر کشور به همراه وزير محترم آموزش و پرورش در يک همايش دو روزه فرآيند وقت گير است . بالا خره پس برنامه ريزي زماني براي شهريور ، مهر ، تعيين مکان تهران ، مشهد ، جمع بندي به 19 و 20 مهر ماه در تهران رسيد .
پرسش کننده :
در خبرها از نشست 83 نفر سخن به میان آمده است ؛ چرا شما از 82 نفر ياد کرديد ؟
پاسخ دهنده :
متاسفانه در گذر زمان حدود چهار سال ، يکي از اعضاي محترم مجمع عمومي استاني به نام جناب آقاي خمري از استان سيستان و بلوچستان به رحمت ايزدي پيوستند که شايسته است ياد و خاطره ايشان را زنده نگهداريم .
پرسش کننده :
مگر وزير هم در همايش دو روزه حضور داشت ؟
پاسخ دهنده :
طبق شواهد قرار بوده وزير هم در نيمروز دوم در همايش حضور داشته باشد که متاسفانه اين ديدار صورت نمي گيرد .
پرسش کننده :
دليل عدم حضور وزير را برخي از شرکت کنندگان در همايش پر توان ظاهر شدن 83 نفر ارزيابي مي کنند . نظر شما چيست ؟
پاسخ دهنده :
من اطلاع دارم که سه چهارم اعضاي همايش ، درخواست مجدانه را داشته اندکه وزير در نشست پاياني حضور داشته باشد و حتي گفته اند که يک چهارم اعضاي استان تهران را مجددأ به همايش دعوت مي کنند ولي در هر صورت وزير در همايش بالاترين رکن صندوق حضور نداشتند .
پرسش کننده :
حواشي اين همايش دو روزه چه بوده است ؟
پاسخ دهنده :
دو تشکل و يک فعال صنفي آموزش و پرورش در 16 مهر 1401 نامه اي به رياست محترم هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان ارسال مي کنند ( هوشمندانه سطح مطالبه و گفت و گوي مجمع عمومي استاني را از سطح هيات مديره به سطح رياست محترم هيات امنا ارتقاء مي دهند ) و رونوشت نامه را براي سه منتخب و مدير عامل صندوق هم ارسال مي نمايند .
اين نامه در دبير خانه وزارت آموزش و پرورش با شماره 125423 مورخ 16-7-1401 و در دبير خانه صندوق ذخيره فرهنگيان به 1621/ و مورخ 16-7-1401 ثبت شده است .
پرسش کننده :
متن اين نامه به چه موضوعي اشاره مي کند ؟
پاسخ دهنده :
عين متن نامه به شرح ذيل است :
« با توجه به نشست منتخبين استاني صندوق ذخيره فرهنگيان با مديران اين صندوق در 19 و 20 مهر 1401 پيشنهاد مي شود آقايان سورگي ، دهقان ، قريشي و صدقي نيز به عنوان چهار نفر از صاحب نظران و کارشناسان تخصصي ، به جلسه دعوت شوند تا با توجه به اشراف آنها به موضوع و مطالبات معلمان ، در فرآيند گفتگوها و تصميم سازي ها مشارکت نمايند » .
پرسش کننده :
نقد و تحليل شما به اين نامه چيست ؟ زيرا در روز هاي اول باعث دلخوري برخي از اعضاي مجمع عمومي استاني را فراهم آورد .
پاسخ دهنده :
به باور کم ، تنظيم کنندگان اين نامه هوشيارانه از اين چهار کارشناس دعوت به عمل آوردند تا در فرآيند گفت و گو ها و تصميم سازي ها مشارکت نمايند .
متن اين نامه هوشياري تشکل ها و فعالين صنفي را نمايان مي کند که مجمع عمومي استاني را به عنوان بالا ترين رکن صندوق به رسميت شناخته حتي چهار کارشناس را ( هرچند يکي از آنان عضو مجمع عمومي استاني است ) را در تصميم گيري به هيچ وجه دخالت ندادند و اين به منزله حمايت همه جانبه از 83 نفرِ مجمع عمومي استاني است و هيچ نشانه اي از دخالت در همايش مجمع عمومي استاني ندارد .
قابل ذکر است که اين چهار کارشناس از دل مجموعه مطالبه گران براي پيگيري مطالبات اعضا در صندوق بيرون آمده اند ، بار ها در گفت و گوهاي عمومي و کارشناسي با مسئولين حضور داشته و در آگاه سازي اعضا نقش آفريني داشته اند ؛ حتي مي توان گفت برخي مسئولين صندوق به نام اين چهار کارشناس حساسيت پيدا کرده اند به حدي که حاضر شدند به جاي گفتگو با اين چهار نفر ، با 83 نفر مجمع عمومي استاني تعامل داشته باشند که اتفاق ميمون و مبارکي رقم خورد که با نامه تشکل ها ، بين 83 نفر و چهار کارشناس پيوندي بر قرار شد که دست آوردهاي آن بعدآ نمايان مي شود .
پرسش کننده :
نامه از سوي تشکل ها و فعالان صنفي به رياست هيات امناي صندوق سه روز قبل از همايش 19 و 20 مهر چه معنايي داشت ؟
پاسخ دهنده :
پاسخ دقيق به اين پرسش را قطعأ نگارندگان اين نامه خواهند داد .
به عنوان يک فرد ، فقط مي توانم نقش و اثر گذاري اين نامه را تحليل نمايم .
مثلأ برخي کارشناسان عضو مجمع عمومي ، تهيه فرم جمع آوري اطلاعات کارشناسي همه 83 نفر و دعوت مکرر از تريبون با ذکر نام از کارشناسان عضو مجمع عمومي استاني را در کار گروه هاي تخصصي صندوق را از دست آورد هاي نامه تشکل ها تلقي نموده اند .
قابل ذکر است که دير يا زود نقش و اثر بخشي نامه تشکل ها و توجه به 4 کارشناس با دعوت از کارشناسان به صورت انفرادي يا جمعي توسط مسولين نمايان خواهد شد .
پرسش کننده :
خروجي اين همايش دو روزه مهر 1401 چه بوده است ؟
پاسخ دهنده :
متاسفانه تا زمان انجام اين گفت و گوي مجازي ، روابط عمومي صندوق ذخيره فرهنگيان در اين رابطه هيچ مطلب رسمي منتشر نکرده است ولي اعضاي محترم مجمع عمومي در رسانه و شبکه هاي اجتماعي اطلاع رساني داشته اند . به نظر مي رسد يا روابط عمومي صندوق ذخيره ، غير حرفه اي عمل کرده است يا به دلايل ديگري دارد که بر من پوشيده است ، تاکنون ( زمان نگارش اين سطور ) هيچ گزارشي ارائه نداده است .
پرسش کننده :
از اخبار منتشره توسط اعضاي محترم مجمع عمومي استاني چه خبر ؟
پاسخ دهنده :
پرسش کننده :
متن بيانيه 19 ماده اي حاوي چه نکاتي است ؟
پاسخ دهنده :
متن کامل به شرح ذيل است :
به نام خدای مهربان
امام علی ( ع ) : افضل الایمان الامانه - برترین درجات ایمان یک انسان ، امانتداری و امین بودن او است .
با تاکید بر اصل امانت داری به عنوان مهم ترین درخواست اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان به عنوان صاحبان اصلی صندوق و با عنایت به مذاکرات انجام شده در همایش نمایندگان اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان و هیات مدیره در مهرماه 1041 مهم ترین مطالبات ، به شرح ذیل اعلام و انتظار می رود در اولویت برنامه های اجرایی هیات مدیره قرار گرفته و گزارش اجرائی در اسرع وقت منتشر گردد.
5 . تجدید ارزیابی دارایی های صندوق طبق استانداردهای حسابداری مورد انتظار هست.
6 . تخصیص حق مالکانه اعضا بر اساس جریان نقدی ورودی و مدت عضویت در شرکت ها مبنی بر نرخ تنزیل مناسب مورد تاکید و در اولویت درخواست همه اعضا صندوق ذخیره فرهنگیان است .
7 . درخواست موکد نمایندگان حاضر در این همایش ، رفع محدودیت ها و موانع هلدینگ ها و شرکت ها در ورود به بورس و تسریع فرایند بورسی شدن و ارائه برنامه زمانبندی تا تکمیل این روند مورد انتظار است .
8 . حضور نمایندگان کارگروه های منتخبین فرهنگیان در کمیته و کارگروه ها متناسب و متناظر با آن در صندوق به عنوان بازوی اجرائی جهت تسریع در امور ، پیشنهاد می گردد .
9 . شفاف سازی پرداخت ها به مدیران ،کارکنان و سایر عوامل صندوق در شرکت های تابعه ، از حقوق مورد تاکید صاحبان اصلی سرمایه است .
10 . تسریع در تعیین تکلیف شرکت های زیان ده ، در قالب ادغام و تجمیع واصلاح پرتفوی شرکت های مذکور جهت جلوگیری از تضییع حقوق اعضا ، تاکید می گردد .
11 . پرهیز از تمرکز سرمایه های صندوق در مرکز و ایجاد زمینه ی سرمایه گذاری سود آور در سراسر کشور با محوریت افزایش ثروت اعضا درخواست می شود .
12 . بازنگری در شرح وظایف نمایندگی استانی و انتصابات مربوطه در این نمایندگی ها ، ضرورت فوری است.
13 . تدوین و طراحی برنامه های رفاهی با حفظ ملاحظات اقتصادی مورد تاکید است .
14 . در راستای ماموریت صندوق در بهبود شرایط زندگی و معیشت اعضا، اختصاص وام و تسهیلات در قالب (کمک هزینه ازدواج ، مسافرت و گردشگری ، خرید خودرو ، مسکن و لوازم خانگی ، احیای شرکت لیزینگ ) انتظار می رود.
15 . نظر به اعلام آمادگی و قابلیت علمی نمایندگان حاضر در این همایش در کمک به بهبود شرایط صندوق ، تقاضای برگزاری جلسات فصلی در راستای اطلاع رسانی و ایجاد شرایط آگاهی بخشی به سایر اعضا صندوق می گردد.
16 . جذب نیروی انسانی و فرایند انتصابات با اولویت شایسته سالاری و ترجیحا از بین اعضا واجدالشرایط و فرزندان آنها مورد تاکید است.
17 . تاسیس بانک ویژه صندوق با توجه به حجم بالای نقدینگی و گردش مالی هلدینگ ها و شرکت ها درخواست می گردد.
18 . تقویت بیمه معلم به عنوان یکی از شرکت های زیر مجموعه هلدینگ سرمایه گذاری و تقویت تمام رشته های بیمه ای مورد انتظار است.
19 . فرایند چابک سازی نیروی انسانی شاغل در شرکت ها و هلدینگ ها جهت کاهش هزینه و بهبود نظارت پیشنهاد می گردد .
نمایندگان اعضا صندوق ذخیره فرهنگیان – مهرماه 1401
خدایا چنان کن سرانجام کار
که تو خشنود باشی و ما رستگار
پرسش کننده :
چه نکاتي از اين بيانيه اهميت بيشتري دارد ؟
پاسخ دهنده :
پاسخ دهنده :
يکي از ساده ترين موانع ورود هلدينگ پترو فرهنگ ( بيش از 50% سرمايه اعضا ) به فرا بورس تنظيم صورت جلسه هيات امنا مي باشد که بيش از 8 ماه است که وزير ( قيم بزرگ ) ، هنوز براي اين مهم به يقين نرسيده است .
پرسش کننده :
تعداد کثیري از شرکت کنندگان اين همايش از سخنان مشاور حقوقي وزير جناب آقاي صدوقي ( سپرده گذار تلقي کردن اعضا ) ابراز نگراني کردند ، نظر شما چيست ؟
پاسخ دهنده :
مشاور حقوقي قيم بزرگ در صبح روز 19 مهر سخنراني داشته اند ، حتي در سخنراني يک از کارشناسان به اين مهم اعتراض شده است که يکي از مسئولين پاسخ دادند در ادامه نشست از مشاور حقوقي قيم بزرگ درخواست مي نمايند که جهت پاسخگويي حاضر شوند که مشاور قيم بزرگ هم " بزرگي " پيشه کردند و از پاسخ گويي طفره رفتند .
پرسش کننده :
در برخي از شبکه هاي اجتماعي و حتي رسانه هاي مکتوب از ورود ديوان محاسبات کشور به ذخيره فرهنگيان سخن گفته شده است . نظر شما در اين باره چيست ؟
پاسخ دهنده :
طبق قانون ، ديوان محاسبات هيچ حقي براي ورود به يک موسسه کاملأ خصوصي که از سرمايه اعضا تشکيل شده است ندارد . هبه دولت هم جزء بخش ِهزينه هاي دولت مي باشد .
در اين مورد ، وزير ( قيم بزرگ ) مسئول است که در مقابل اين گونه اقدامات غير قانوني ، موضع گيري قانوني داشته باشد .
متاسفانه من تا کنون ( زمان نگارش اين سطور ) هيچ کنشي از سوي وزير مشاهده نکرده ام .
اميد است که نگارنده از خبر کنش به موقع و قاطعانه وزير ( قيم بزرگ ) نسبت به قصد ورود ديوان محاسبات کشور به يک موسسه کاملا خصوصي بي اطلاع باشم .
پرسش کننده :
اهداف سازمان انتخابات در پيش نويس آئين نامه مطالبه گران چگونه تعريف شده است ؟
( گفت و گو ادامه دارد )
* بخش سوم
* بخش پنجم
* بخش ششم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آن چه در این یادداشت می خواهم به آن بپردازم ذکر چند مورد در خصوص عملکرد مهراله رخشانی مهر در دوره ریاستش بر سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور است .
اما پیش از ورود به مقدمه ای می پردازم .
یوسف نوری در هفتم آذر 1400 موفق به کسب رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی شد .
همان گونه که پیش تر و در گزارش های صدای معلم به آن اشاره گردیده عملکرد یوسف نوری در این مدت بیشتر و غالبا حول محور عزل و نصب مدیران بوده است .
« صدای معلم » با وجود ادعاهای فراوان وزیر آموزش و پرورش بارها خواهان شفاف سازی در مورد کمیته ای شده است که وزیر آموزش و پرورش از آن با عنوان « کمیته انتصابات » نام برد اما هیچ گاه این وعده عملی نشد . ( این جا )
دولت سیزدهم و وزیر آموزش و پرورش اش در این مدت به کرات از « اجرای رتبه بندی معلمان » به عنوان یکی از دستاوردهای مهم خود نام برده اند اما تا امروز یعنی هشتم آبان ماه معلمی حکم خود را نگرفته است .
بعید می دانم حتا در صورت صدور احکام رتبه بندی برای همه معلمان ، تاثیری در کاهش « نارضایتی فراگیر معلمان » هم داشته باشد .
اما از همه مهم تر آن که از زمان وزارت یوسف نوری بر آموزش و پرورش ، غلبه ی « فرهنگ امنیتی » بر این دستگاه روز به روز فزونی یافته و البته از زمان آغاز اعتراضات فراگیر که یک ماهگی خود را پشت سر گذاشته است به حد نهایت خویش رسیده است .
از نظر من به عنوان یک معلم و مدیر رسانه ای که نزدیک به حدود سه دهه در این حوزه به صورت مستمر در حال فعالیت و کنش گری است هیچ گاه شاهد بازداشت دانش آموزان و برخوردهای امنیتی ، خشن و غیرتربیتی تا این سطح نبوده ایم و موضع وزیر آموزش و پرورش هم انفعال و سکوت و حتی برخی اوقات توجیه و حمایت هم بوده است .
همین یک مورد برای صدور رای عدم کفایت و صلاحیت یوسف نوری برای هدایت جریان آموزش در ایران کافی است .
(البته سعی می کنم در مطلبی جداگانه و به صورت تفصیلی به نقد عملکرد وزیر آموزش و پرورش در یک سال اخیر بپردازم . ) در آموزش و پرورش تفاوت معناداری میان مدیر پاسخ گو و مقام غیرپاسخ گو مشاهده نمی شود همان گونه که در مدرسه بین معلم دلسوز و معلم زیر کار در رو فرقی گذاشته نمی شود ؛ چه بسا برخی پاسخ گو نبودن را حمل بر « اقتدار » می کنند در عین این که این عین « استبداد » است و در نهایت منجر به بی اعتمادی و انسداد در پویایی سازمان می شود .
می شد پیش بینی کرد که مهر اله رخشانی مهر مانند مدیران پیشین همین که در دولت قبل سمت گرفته است برای برکناری او کافی است .
این می تواند نشان دهنده این واقعیت تلخ باشد که در این کشور هر چقدر هم علمی و درست و متعهدانه کار کنی ؛ اما اگر عضو جریان ها و گعده های سیاسی و مافیایی نباشی ، دوغ و دوشاب برای تصمیم گیرندگان اصلی تفاوتی ندارد .
« مهر اله رخشانی مهر » توسط وزیر وقت محمد بطحایی در نهم دی ماه 1396 به عنوان « رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور» منصوب شد .
از زمانی که ایشان به این سمت رسید ؛ « صدای معلم » چند گزارش انتقادی در نقد عملکرد سازمان و مدیریت ایشان منتشر کرد . اکثریت قریب به اتفاق رسانه هایی که به لحاظ ماهیت دولتی و شبه دولتی هستند از ترس این که مبادا دولت تضعیف شود و یا متهم به ناکارآمدی شود یا سکوت کرده و یا گزارش های خنثی و یا حمایتی می نویسند .
اما نکته ی مهم و قابل تامل این که بر خلاف بسیاری از مدیران ستادی و اداری در وزارت آموزش و پرورش که اساسا حسی برای پاسخ گویی ندارند و گویی پاسخ گویی به « رسانه و حوزه عمومی » را نوعی منت و یا وظیفه ی خارج از قاعده سازمانی برای خود فرض کرده و می دانند و بر اساس آن چه این گونه « مدیران کوتوله » در قاموس فکری و وظایف خویش می پندارند ؛ پاسخ گویی در حوزه مدیریت فقط در جهت عمودی و سلسله مراتبی می تواند مصداق و مفید به فایده باشد.
بارها در این رسانه بیان شده است ( این جا ) ؛ در آموزش و پرورش تفاوت معناداری میان مدیر پاسخ گو و مقام غیرپاسخ گو مشاهده نمی شود همان گونه که در مدرسه بین معلم دلسوز و معلم زیر کار در رو فرقی گذاشته نمی شود ؛ چه بسا برخی پاسخ گو نبودن را حمل بر « اقتدار » می کنند در حالی که این عین « استبداد » است و در نهایت منجر به بی اعتمادی و انسداد در پویایی سازمان می شود .
اما به صراحت می گویم هر گاه خبر و یا گزارش و یا مطلبی در مورد وضعیت مدارس که مرتبط با وظیفه این سازمان بود در « صدای معلم » منتشر می گردید ، بلافاصله آقای « میثم حاجی پور » رئیس روابط عمومی این سازمان با صدای معلم تماس می گرفت و در مورد آن پرسش می کرد و قول پی گیری می داد .
به صراحت تاکید می کنم هیچ مطلبی بدون بارخورد و پاسخ باقی نماند .
حال اگر مدیران ، معاونین و معلمان مدارس حال و حوصله گزارش نوشتن در مورد وضعیت مدارس خود را ندارند و فکر می کنند همه چیز به خودی خود و بدون مطالبه گری و پرسش گری و کنش گری مستمر به نتیجه می رسد ؛ تقصیر دیگران چیست ؟
این نکته را باید کاملا برجسته کرد که اعتراضات و ناآرامی های فعلی که هنوز ادامه دارد و به نظر نمی رسد مطابق میل و انتظار مسئولان پایان یابد یک دلیل محکم و فراگیر آن می تواند ریشه در پاسخ گو نبودن مقامات و مدیران و یا « پاسخ گویی وارونه » آنان فارغ از واقعیات و اقناع جامعه داشته باشد که موجب نارضایتی بیشتر گروه های معترض و جامعه ی پرسشگر شده و بر سطح و عمق خشم و نفرت می افزاید .
از نظر من ؛ رخشانی مهر در حوزه ی پاسخ گویی به افکار عمومی یک سر و گردن از سایر مدیران ستادی خود بالاتر بود و برای رسانه همین کافی است که بتواند از مطالب خود و بیان نقدها بازخورد بگیرد و مخاطبان هم به رضایت نسبی برسند .
برخی افراد در گروه ها و شبکه های اجتماعی به نقد آقای رخشانی مهر می پرداختند .
سطح نقدها و مطالبی که بیان می شد بسیاری فاقد مستندات قانونی و بیشتر تمایل به شخصی سازی و انتقام گیری داشت .
مثلا در یکی از گروه ها در ضرورت عزل ایشان بیان می شد که آقای رخشانی مهر متعلق به دولت قبلا هستند و با توجه به تاکیدات رهبری و رئیس جمهور بر لزوم جوان گرایی حتما باید برکنار شوند .
و یا عکسی از آقای رخشانی مهر را در کنار آقای عبدالرسول عمادی گذاشته و چنین نتیجه می گرفتند که چون آقای عمادی از مروجان و موسسان نفوذ سند 2030 و محتویات آن به نظام آموزشی بوده پس ایشان هم لیاقت مدیریت در این دولت را ندارد و...
نگاهی بر عملکرد مدیرانی که در یک سال پیش جایگزین مدیران قبلی شده اند نشان می دهد که واقعا آنان حرفی برای گفتن ندارند و روال امور در این وزارتخانه همچنان بر مدار « روزمرگی » می چرخد .
اکثریت قریب به اتفاق رسانه هایی که به لحاظ ماهیت دولتی و شبه دولتی هستند از ترس این که مبادا دولت تضعیف شود و یا متهم به ناکارآمدی شود یا سکوت کرده و یا گزارش های خنثی و یا حمایتی می نویسند .
با این وضعیت یعنی مدیران ناکارآمد و غیر پاسخ گو ، رسانه های دولتی و توجیه گر و بدنه ی خاموش و نظاره گر در آموزش و پرورش افق روشنی پیش رو مشاهده نمی شود .
دکتر محمود مهر محمدی یکی از معدود استادان حوزه برنامه ریزی آموزشی است که از قضا در طی این یکی دو دهه دستی هم در کار اجرا و مسئولیت در آموزش و پرورش ایران داشته است.
ایشان که از دانشگاه هم بازنشسته شد در شورای عالی آموزش و پرورش عضویت داشت و این فرصتی طلایی برای آموزش و پرورش بود تا با حضور چنین شخصیت علمی طراز اولی بتواند در قانون گذاری تعلیم و تربیت استانداردهای علمی لازم را اعمال کند.
نوع مشاغل و دغدغه های علمی آقای دکتر مهرمحمدی فرصت کنشگری سیاسی برای ایشان باقی نمی گذارد و ایشان از جهت شخصی نیز انسانی سیاست ورز و متمایل به چنین کنشگری نبود.
هر چند دیدگاههای روشن ایشان در حوزه تعلیم و تربیت حاکی از شخصیتی نو اندیش ذو ابعاد بود شخصیتی کهچندان برای فعالان این عرصه شناخته شده است که نیازی به توضیح بیش از این ندارد.
آقای دکتر مهر محمدی با نوشتن نامه ای چند خطی خطاب به اعضای شورای عالی آموزش و پرورش از عضویت در این شورا استعفا کرد و از آنجا رفت.
اگر چه نوشته آقای دکتر تنها متنی برای خداحافظی بود و قصد پرداختن تفصیلی به علت استعفا در آن دیده نمی شد اما اشاره ایشان به خط قرمزهای ساختگی و این که تذکر عبور از این خطوط قرمز را دریافت کرده آند نشان می داد که این استعفا نه از سر اختیار که اقدامی اضطراری و اجباری است.
این اجبار ناشی از عدم تحمل یک اظهار نظر عالمانه و تخصصی یک استاد صاحب نظر در حوزه تخصصی اوست. اظهار نظری متین که در قالب یک نامه نسبتا مفصل در اطراف یک مساله تربیتی بیان شد و در فضای مجازی منتشر گردید.
بیان محترمانه آقای مهر محمدی در آن نوشته چنان است که هر انسان فهمیده ای می تواند در آن دلسوزی عالمانه و تعهد معلمانه را احساس کند.
عدم تحمل یک چنین ابراز نظر تخصصی و تاوانی به اندازه محروم کردن شورای عالی آموزش و پرورش از برکات حضور ایشان مایه کمال شگفتی و نهایت تاسف است.
اینگونه تهی کردن ساختارهای تخصصی از صاحب نظران دردمند، کشور را از اتخاذ تصمیمات شایسته و اقدامات درست و موثر متعاقب آن محروم می سازد و متاسفانه این مساله به رویه ای نهادینه شده در کشور بدل گردیده است.
در آموزش و پرورش ایران در روزهای اخیر دو تن از مدیران اجرایی شایسته و خدوم یکی آقای دکتر رخشانی مهر رئیس سازماننوسازی مدارس کشور که در طی پنج سال گذشته منشا خدمات بزرگ در کشور در حوزه نوسازی توسعه و تجهیز مدارس بوده و دیگری آقای غلام زاده عسکری معاون توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش که مدیری متخصص و کار بلد بود نیز برکنار شده اند و این دو عرصه نیز توسط جایگزین های غیر متخصص و نامناسب اشغال گردیده که اثرات نامطلوب اینگونه تصمیمات بر نظام تعلیم و تربیت در آینده نه چندان دور قابل مشاهده خواهد بود.
کانال هفت جوش
گروه گزارش/
اصغر باقرزاده عصر چهارشنبه 4 آبان در ششمین دوره توانمندسازی مدیران مراکز دارالقرآن در اردوگاه شهید بهشتی اصفهان چنین می گوید : ( این جا )
« مدارس کشور به بیش از ۱۰۸ هزار مربی پرورشی نیاز دارند در حالی که اکنون ۴۸ هزار مربی در این بخش فعالیت میکنند.
از ۴۸ هزار مربی پرورشی، ۲۵ هزار مربی معادل نزدیک به ۵۰ درصد بالای ۲۰ سال سابقه کار دارند و هفت هزار نفر از آنان امسال بازنشسته میشوند.
وی با اشاره به بحران نیروی انسانی در این وزارتخانه گفت: مقرر است که یک تا سه ساعت در هفته روحانیان در مدارس به معاونان پرورشی کمک کنند ولی این وقت بیشتر به برگزاری نمازهای جماعت اختصاص مییابد و تأثیر چندانی روی جبران کمبود فعلی مربیان پرورشی ندارد.
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه امسال تنها ۵۰۰ نیروی پرورشی اضافه شد که بسیار کم است، خاطرنشان کرد: مخاطب امروز ما از ما دور است و برخی با هدف به دنبال آن هستند که ارتباط ما را با نسل جدید کم کنند و به همین دلیل ما باید روش خود را نسبت به شرایط فعلی تغییر دهیم.
باقرزاده تصریح کرد: در روشی که دشمن پیش گرفته روند رفتاری دختران و پسران متفاوت شده است، شرایط اخیر با درصد زیادی دختران از پسران جلوتر بودند و به نظر میرسد دغدغه دختران کمتر دیده شده است. آقای آقای باقرزاده تصور می کند که فقط و صرفا با » حرف زدن » می تواند تعارض بین نسلی را حل کند بدون آن که تغییری در پارادایم ها و جنس گفتمان ها با تاکید بر رویکرد « اقناع گری » ظهور و پدید یابد ؟
وی ادامه داد: باید برای ۹ ماه سال تحصیلی حداقل بین ۲ تا سه ماه روی مخاطب کار شود زیرا این مخاطب کم حوصله و خشن و غالب آنها از طبقه مرفه هستند هر چند تعداد این عده خیلی کم است شاید یکدهم درصد باشد، اما همین تعداد هم مشکلزا هستند و تنها راه حرفزدن با این عده است که باید در دستور کار باشد » .
تاکنون گزارش ها و یادداشت های تحلیلی قابل توجه و در عین حال تاملی در نقد رویکرد و عملکرد « نهاد پرورشی » در « صدای معلم » منتشر گردیده اما تاکنون نه نقد مستدل و مستندی بر آن ها نگارش شده و نه مسئولانی که ادعای فربه تر کردن آن را دارند پاسخی ارائه کرده اند .
علیرضا کاظمی، معاون پیشین پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش در مراسم رونمایی از طرح یاریگران زندگی که با محوریت توانمندسازی سفیران پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در آذر ماه 1398 درکرمانشاه برگزار شد می گوید : ( این جا )
«در غربالگریهای سلامت انجامشده در وزارت آموزش و پرورش مشخص شده است که ۳۰ درصد دانشآموزان تمامی مقاطع تحصیلی در حوزه سلامت روان از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و یک درصد دانشآموزان نیاز به خدمات اورژانسی در حوزه آسیبهای روانی دارند.» آماری که البته در جلسه شورای آموزش و پرورش استان کرمانشاه، آن را مختص دانشآموزان دبیرستانی اعلام کرده است.
او در این جلسه گفت: «در پژوهشی که در جامعه آماری سه میلیون نفری از دانشآموزان مقطع متوسطه اول در سطح کشور انجام شد، مشخص شده 30 درصد دانشآموزان به توانمندسازی در حوزه سلامت روان نیاز دارند و 20 درصد هم در معرض خطر هستند، ضمن اینکه همین پژوهشها نشان میدهد یک درصد دانشآموزان آسیب دیده و نیاز به درمان دارند.»
البته این آمار دولتی است و ممکن است آمارهای واقعی بیش از این باشد ضمن آن که هنوز ارزیابی دقیقی از تاثیرات و عواقب کرونا و نیز تعطیلی 25 ماهه ی مدارس بر روی دانش آموزان توسط وزارت آموزش و پرورش و یا سایر نهادها به عمل نیامده است .
حال پرسش « صدای معلم » از معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم آن است که با توجه به واقعیات نظام آموزشی ایران در حال حاضر مدارس ما نیاز به روان شناس و یا متخصص در این زمینه دارند و یا مربی پرورشی ؟
کدام یک می تواند به بهبود حال و روز آموزش و پرورش ایران کمک کند ؟
آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش و سایر افراد حامی این نظریه از خود پرسش کرده اند که میزان کارآمدی نهاد پرورشی در مدارس چقدر است و اساسا حضور این مربیان چه تاثیری بر روند و فرآیند آموزش دارد اگر بپذیریم و قبول داشته باشیم که مدت هاست در نظام های آموزشی توسعه یافته دیگر آموزش از تربیت جدا نبوده ( Edcation) و فرآیندی واحد و یکپارچه است ؟
نهادی در برهه ای از زمان بنا بر مقضیاتی شکل گرفته و اکنون باید در مورد وضعیت استمرار و یا تغییر رویکرد آن بدون تعارف و تساهل تصمیم گیری شود .
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش به استناد به کدامین پژوهش و مستندات حکم می دهد که غالب مخاطبان کم حوصله و خشن از طبقه مرفه هستند ؟ آیا سایر طبقات از وضعیت موجود و عملکرد مسئولان در این بخش رضایت دارند ؟
آقای آقای باقرزاده تصور می کند که فقط و صرفا با » حرف زدن » می تواند تعارض بین نسلی را حل کند بدون آن که تغییری در پارادایم ها و جنس گفتمان ها با تاکید بر رویکرد « اقناع گری » ظهور و پدید یابد ؟
پایان گزارش/
آموزش و پرورش در ایران، مهم ترین رکن توسعه در کشور بوده و به نظر می رسد که وزارت خانه مهم تر از آموزش و پرورش در ایران نداشته باشیم و کارخانه آدم سازی و کادر سازی و پرورش نیروی انسانی برای آینده کشور است. بهترین و طلایی ترین سال های عمر شهروندان در آن طی می شود و از طریق نیروهای این وزارت خانه (دبیران و آموزگاران و استادکاران) هدایت می شود. اما متاسفانه بیش از نیم قرن است که آموزش و پرورش ما، وضعیت خوبی ندارد. با این حال، جزییات طرح تربیت جنسی دانش آموزان ایران ( این جا ) ، می تواند نوعی تابو شکنی در روش آموزش در مدارس ایران باشد.
آموزش و پرورش امروز ایران با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند که شاید دورانش در کشورهای توسعه یافته، خیلی وقت است تمام شده و تنبیه بدنی دانش آموزان که گاها به نقص عضو هم منجر می شود، مشتی نمونه خروار از این اوضاع بل بشو میباشد.
اکنون که در سال تحصیلی ۱۴۰۰_۱۴۰۱ قرار داریم، همچنان با معضل معلم ناکافی در مدارس ! ما چندین ها نوع مدرسه داریم در حالی که در دنیا، معنی مدرسه مشخص است!
آموزش و پرورش اکثر بودجه خود را صرف حقوق معلمان می کند و پولی برای پرورش نمی ماند.
آموزش و پرورش با معضل مدارس لاکچری و چیزهایی از این قبیل مواجه است که اساس آموزش رایگان با کیفیت را زیر سوال می برد.
وضعیت بسیاری از کلاس های درس به خصوص در مناطق محروم و کمتر برخوردار خوب نیست و اعتیاد هم که بی داد می کند. به گونه ای که وزیر قبلی آموزش وپرورش گفته بود که مخصوصا آمارش را اعلام نمی کند . . . به همه این ها باید روند سنتی نامطلوب و غیر حرفه ای آموزش در مدارس ایران را نیز اضافه کرد که مافیای کنکور به خوبی از این ضعف بزرگ، درآمد میلیاردی دارد.
ما ۱۲ سال در آموزش و پرورش ایران درس می خوانیم. در روزی که دیپلم دبیرستان در دست ما قرار میگیرد، حتی قادر به معرفی خود به زبان عربی نیستیم. بلد نیستیم یک مقاله ۵ پاراگرافی به زبان انگلیسی بنویسیم و اگر دکمه پیراهن ما کنده شد، آن را بدوزیم یا غذایی در حد نیازهای روزانه برای خود دست و پا کنیم و مسائل اقتصادی روزمره را بدانیم. تقریبا هیچ مهارتی نداریم! آفرین به ما و اونا!
بچه های ۱۸ ساله، چیز زیادی از سبک زندگی درست و اخلاقی با نیازهای عصر مدرن نمی دانند اما جدول مندلیف را حفظ بوده و انتگرال دو گانه را گاها ذهنی برای شما محاسبه می کنند و معادل فارسی هزاران کلمه انگلیسی و عربی و تاریخ تولد و مرگ صدها شاعر و نویسنده و سیاستمدار و کتاب های معروف را می دانند! حتی اگر یک بار هم ورق نزده باشند! ایران عصر جدید ، نیازمند حافظان جدول مندلیف نیست. نیازی به کسانی که محاسبات پیچیده ذهنی می کنند ندارد. نیازی به دائره المعارف های کم تحمل کینه توز پرخاشگر ندارد. نیازمند افراد ماهر صبور و مدارا جو است.
امروزه با معضل حفظیات روبه رو هستیم. در مدارس به دانش آموز کلاس اولی یاد می دهیم که بنویسد: بابا آب داد، در حالی که اولین جملهای که انگلیسیها در دبستان یاد میگیرند : « من می توانم بخوانم و بنویسم » و اولین جملهای که دانش آموزان ژاپنی یاد میگیرند: «من باید بدانم» است.
سلام بر حفظیات
یکی از اشتباهات سنتی آموزش و پرورش از عصر پهلوی تا عصر حاضر، تمرکز و اصرار روی حفظیات است. آن هم اطلاعاتی که به هیچ دردی نه در زمان تحصیل در مدرسه و نه تحصیل در دانشگاه و نه در زندگی عادی نمی خورد و خیلی زود فراموش می شود. گاها هم نقض غرض می شود. عصر اصرار بر حفظیات گذشت. عصر مهارت آموزی فرا رسید. آموزش و پرورش ما باید راه فنلاندی ها را در سیستم های نوین آموزشی با توجه به آرمان های سند تحول در آموزش و پرورش، دنبال کند.
سکوت کنید!
دومین اشتباه تاریخی آموزش و پرورش این است که به دانش آموزان یاد می دهد که سکوت کنند! در مقابل معلم، ساکت باشند. به معلم می گویند که تو باید فقط بگویی. مونولوگ هایی که در کلاس های ایران جاری است، ماحصلش، لشکر بیکارها، غیر ماهرها و افسرده ها می شود که نقشی در فرآیند آموزش نداشتند.
ماحصلش مدیرانی می شود که فرهنگ کار مشارکتی و خرد جمعی را از مدرسه یاد نگرفته اند و در محل کار، قانونی، دیکتاتوری می کنند و چیزی که در استارت آپ ها و شرکت ها و سازمان های خصوصی و دولتی ایران معنی ندارد، فرهنگ کار مشارکتی و کارهای تیمی مبتنی بر تصمیم گیری گروهی است.
ما این چیزها را در مدرسه یاد نمی گیریم، به زندگی و کار می بریم و حاصلش همین اقتصاد و فرهنگ می شود که می بینید!
آن ها فقط یادگرفتند که سکوت کنند و حفظ کنند و جواب دهند و تمام! فضای سنگینی در مدارس حاکم است که بر خلاف حوزه های علمیه و مدرسه های سنتی قدیمی که جای مباحثه بود نه مونولوگ، میوه ترس و سکوت را پرورش می دهند. اولین کاری که آموزش و پرورش باید انجام دهد آن است که روش تدریس را در نظام آموزشی کشور، تغییر اساسی دهد.
معلم میگوید و دانشآموز صرفا مجاز است که سخنان مربیاش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوهی آموزش، معلم، تماما زبان است و دانشآموز، تماما گوش. معلم، کارساز است و دانشآموز، کارپذیر. معلم، به منزلهی مراد است و دانشآموز به منزلهی مرید.
مدارا یاد دهیم
یکی دیگر از ایراداتی که می توان به سمت آموزش و پرورش نشانه گرفت، تربیت دانش آموزانی است که کم تحمل، غیر صبور و کینه توز هستند. ایران عصر جدید ، نیازمند حافظان جدول مندلیف نیست. نیازی به کسانی که محاسبات پیچیده ذهنی می کنند ندارد. نیازی به دائره المعارف های کم تحمل کینه توز پرخاشگر ندارد. نیازمند افراد ماهر صبور و مدارا جو است. اولین کاری که آموزش و پرورش باید انجام دهد آن است که روش تدریس را در نظام آموزشی کشور، تغییر اساسی دهد.
جای خالی هنر را پر کنیم!
هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست. هنر، بیهوده زیستن نیست. هنر، شیوهای موثر در تربیت احساسات و توسعه ی زیباییهای درون و پرورش حس زیبا دیدن و زیبا زندگی کردن است. تفسیر معنا بخش به جهان و هستی است. هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک میکند و راههایی برای تحمل رنج ها در اختیار آدمی مینهد.
جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس میشود. از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دلآزار است. روحهای زمخت، نشان میدهند که از ظرافتهای هنر و زیبایی موسیقی، بی بهرهاند و در سرزمین رازآلود هنر گام نزدهاند.
تربیت برای دنیایی نامعلوم!
آموزش و پرورش ما، دانش آموزان را برای زندگی در عصر امروز و زندگی کنونی پرورش نمی دهد. آن ها را برای زندگی در ساختار دموکراتیک، پرورش و آموزش نمی دهد. رابطه دانش آموز با معلم، دموکراتیک نیست. مبتنی بر اخلاق و مدارا نیست. تربیتی که برای امروز باشد، باید مهارت های همین امروز را یاد بدهد و مدارا داشتن را بیاموزد. ما این را در نیاز داریم.
جای خالی شاد زیستن
تلخ زیستن و تلخ کامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه میکند. شادابی و شادخواری، به نحو ضمنی و نانوشته جایی در مدارس ندارد. مناسک و شعایر تاریخی سوگ و برخی برنامههای حزین، به آسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و به انحا مختلف به اجرا در میآید، اما چندان خبری از جشنهای شادیبخش در میان نیست.
اگر آرمان ما ایران خوب است، چاره ای جز سرمایه گذاری گسترده روی آموزش و پرورش نداریم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
«دکتر محمود مهرمحمدی » عضو شورای عالی آموزش و پرورش در صفحه ی اینستاگرامی خود نوشت :
« با نام خداوند مهر و آگاهی
اعضاء ارجمند شورای عالی آموزش و پرورش
سلام بر شما
دوستان و همکاران
من چون در این شرایط به ویژه به دلیل دریافت پیام هایی مبنی بر عبور از خط قرمزهای ساختگی ، احساس می کنم نمی توانم عضو موثری برای شورای عالی آموزش و پرورش باشم ، ضمن آرزوی دوام و دوام این نهاد که ریشه در تاریخ یک صد ساله تعلیم و تربیت مدرن ما دارد و توفیق در انجام هر چه موثرتر وظایف قانونی ؛ بدین وسیله استعفایم را اعلام و از همکاران خداحافظی می کنم .
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
محمود مهرمحمدی
5 آبان 1401 »
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید