چکیده
از سنی که بسیار تاثیر پذیر بودیم ، به ما این تفکر القا شده است که مدرسه داور نهایی برای این است که چه کسی موفق خواهد شد و چه کسی قطعا به بیراهه خواهد رفت! در واقع جهان بینی مبتنی بر مدرسه، اول و بیش از هر چیزی این باور را القا می کنند که صاحب منصبان می دانند چه کار می کنند و وظیفه عوام اطاعت است.
به ما یاد داده نشده است که ارزشمندی خود را بدون در نظر گرفتن موفقیت هایمان ارزشیابی کنیم و بدون در نظر گرفتن نظر دیگران در مورد خودمان خود را قضاوت کنیم و یا اینکه چگونه شاد زندگی کنیم و چگونه خلاق باشیم و چگونه سوگواری کنیم؟! چگونه نه بگوییم؟ چگونه تنها باشیم؟ چگونه عذرخواهی کنیم و چگونه ببخشیم؟! (دوباتن،2021)
همه ی این نکات نشان می دهد که ما برای مشکلات، جنگ، قهر، دادگاه ، تنبیه و زندان و شکنجه را بیش از آموزش و پرورش مهم می دانیم! شاید به همین دلیل است که کشور ما از نظر پرونده ی قضایی نسبت به جمعیت، آمار نگران کننده ای دارد (فرهیختگان،1394 وخبرگزاری دولت ایرنا،1398 )!
همچنین از نظر شاخص های فقر و فلاکت که ایران در بین 20 کشور با بدترین وضعیت این شاخص، نوزدهم هست.( به نقل از بورس نیوز،2022) شاید به همین دلیل است که علاوه بر بیکاری 5000 نفر فارغ التحصیل مقطع دکتری هنوز با شدت بیشتر در حال پذیرش دانشجوی دکتری هستیم (اعتماد نیوز،1402).
در این مقاله کوشیده ام به نقش روان شناسی در بهبود و پیشبرد اهداف و روش های زندگی در مدرسه و جامعه بپردازم و راهبردهای اصلاحی ارائه دهم .
کلیدواژگان: روانشناسی تدریس- مهارت های زندگی-معلم یادگیرنده- سوالات کلیدی – قرارداد روانشناسانه
مقدمه
امروزه دانش آموزان در مدارسی زیست می کنند که از آنها انتظار ساکت بودن، اطاعت کردن و در نهایت بهتر شدن آن هم از نظر تحصیلی مد نظر است و شاید معلمان هم در همین نوع نظام آموزشی زندگی می کنند و نظام آموزشی هم در این نوع از نظام حکمرانی تنفس می کند . جالب اینکه از همان نظر تحصیلی هم با توجه به نتایج آزمون های بین المللی (تیمز و پرلز،2019) و معدل های کتبی در دبیرستان (کانال صنفی معلمان ایران،1402)، به توفیق چندانی نرسیده ایم و چه بسا سقوط کرده ایم.
بیشترین چیزی که در روش تدریس های موجود در عمل به چشم می خورد آمادگی برای ارزشیابی و بازرسی و نظارت است تا یادگیری روش های هوشمندانه و مهارت های کیفیت بخش به تحصیل و زندگی . این نوع روش تدریس برخلاف نظام های آموزشی جوامع متمدن و دموکراتیک که آموزش و پرورش در آنها عنصری رهایی بخش است تا ضامن بالندگی و سعادت مردمانش باشد، نه تنها باعث جهالت ملت بلکه باعث متملق و فرصت طلب شدن افراد نیز خواهد شد.(حسینی،2020)
( دانش آموزان در سنگاپور )
با توجه به مدارس کنونی و شرایط منابع درسی و نیروی انسانی و امکانات آموزش، ضروری است نقشه ای برای اصلاح وضعیت سلامتی ، رشد و پایداری روانی اجتماعی دانش آموزان و به تبع آن جامعه طراحی کرد و برای جلوگیری از آسیب های جدی و همچنین رشد و بالندگی بیشتر که قطعا در درازمدت به توسعه خواهد انجامید بهره برد.
امروزه توسعه که همان پیشرفت و تکامل (دهخدا) و در نهایت هماهنگی بین رشد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که موجب کاهش فقر و نابرابری و افزایش مشارکت همه جانبه ملت ها است که مرهون یادگیری فرهنگ توسعه است (رنجه،1401).
یکی از مهمترین و ریشه ای ترین ارکان توسعه در هر کشوری آموزش و پرورش است که می تواند نیروی انسانی توسعه یافته را که مهمترین سرمایه ی هر جامعه است را تربیت کند.از طرفی می دانیم که سهم تولید دانایی در جهان در ایران 5 صدم درصد است در حالی که در آمریکا 36 درصد است (همان).
این آمارهای مستند نشان می دهد کشور ما از نظر توسعه چه در سطح بین المللی و چه در سطح داخلی عقب هست .
- حالا از نظر آموزشی و پرورشی به زعم خود چه کرده ایم تا این عقب ماندگی جبران شود؟
- اسناد بالا دستی طراحی کرده ایم .آیین نامه های اجرایی ابلاغ شده است.
- محتوای درسی را طراحی و بهبود داده ایم.
- جلسات کارگاهی و ضمن خدمت برگزار کرده ایم.
- نظارت ها و ارزشیابی از کلاس های درسی به عمل آورده ایم.
- ارزشیابی کیفی توصیفی را ایجاد و تبیین کرده ایم.
- مراسم ملی و مذهبی را پاس داشته ایم.
- مسابقات قرآن و فرهنگی برگزار کرده ایم.
- مدارس مختلف را تولید کرده ایم.
- شیوه ی برگزاری کنکور و ملاک ها را اصلاح کرده ایم.
- طبق گفته وزیر آموزش و پرورش دهک های پایین هم برای تحصیل در مدارس سمپاد، برای هزینه ی تحصیل، هدیه رهبری و دولتی دریافت خواهند کرد و سهمیه خواهند داشت.(کانال صنفی معلمان،1402)
- طرح نماد را ابلاغ و اجرا کرده ایم .(این طرح بدون اجرایی سیستمی، تخصصی و منسجم به پیگیری آسیب های روانی اجتماعی می پردازد و معمولا بعد از وقوع بحران است تا قبل از وقوع بحران!)
- رتبه بندی را اجرا کرده ایم.( اجرای این طرح بر مبنای ملاک های تعریف شده برخی از معلمان را از گردونه رتبه بندی خارج کرد وبه علت ناهمخوانی آن با تورم، خط فقر و شرایط بغرنج اجتماعی و اقتصادی موجب نارضایتی اکثریت معلمان شد.) (صدای معلم،1402)
نتیجه ی این همه فعالیت از تولید محتوا گرفته تا ارزشیابی های مختلف چه بوده است؟ شهروند خوب ؟ تحصیل با کیفیت و مطبوع؟ کاهش آسیب های روانی اجتماعی ؟ رضایت ارکان آموزش و پرورش از وضعیت این ارگان مهم؟ مشارکت بیشتر سیاسی و اجتماعی مردم؟طبق کدام آمار ؟
به نظر می رسد بی توجهی به کیفیت رابطه در همه ی سطوح آموزش و پررش با همه ی اعضای آن موجب شده تا انتصابات سیاسی، دادن آمار و گزارش نوشتاری و تصویری از گام برداشتن عینی و عملی در مسیر بهبود رفتارهای آموزشی و پرورشی مهمتر باشد. رابطه ی معلم و دانش آموز در انتقال محتوا به دانش آموز و نوع ارزشیابی و روش تدریس نهفته نیست و به نظر مهمترین رکن فراموش شده در نظام آموزشی فعلی ما روانشناسی تدریس معلم و ارکان آموزش و پرورش است که خود را در این بین به وضوح نشان می دهد .
می دانیم مهمترین نکته ی مدیریتی در کلاس درس نسل آلفا توجه به رشد خود مدیریتی در دانش آموزانی است که طبق پژوهش ها بی ثبات ترین نسل را تشکیل می دهند و به طور میانگین در عمر خود 6 شغل را تجربه خواهند کرد.
یورتسون (به نقل از تقی زاده و رمضان نژاد،1402) روان شناسی تدریس یعنی هنگام زندگی، معلم بر مبنای توانمندی های خود بخواهد در جامعه و مدرسه به نیازهای جسمی، روانی و اجتماعی خود، دانش آموزان و والدین توجه کند و طبق میانگین آن، ارتباط، انتخاب ،ارائه و ارزشیابی صورت گیرد ؛ طوری که دانش آموز و والدین در کلاس حس نکنند که این ارتباط فقط با 5 دانش آموز انجام شد و معلم ، معلم 5 دانش آموز است و بقیه نقش سیاه لشگر دارند!
پس ما با سوالاتی مواجه هستیم:
- معلم چگونه رفتار کند تا دانش آموزی که مطلب را نگرفته است این احساس را به راحتی ابراز کند، و در پی اصلاح برآید؟
- معلم چگونه رفتار کند تا دانش آموزی که مطلبی را گرفته است مشتاق یادگیری مطالب بیشتر شود؟
- او چگونه رفتار کند که دانش آموز در برابر مشکلات و آسیب ها سالم ترین واکنش را برگزیند و برای زندگی در جامعه فردا آماده شود؟
- همچنین معلم چگونه رفتار کند که دانش آموز حس کند وجود او در جهان ارزشمند است و موفقیت و شکست او مراحلی از فرایند یادگیری است؟
و در آخر معلم و به نوعی بالا دستی ها چگونه رفتار کنند تا الگوی مناسبی برای شهروند خوب باشند؟
همین سوالات در رابطه ی بین مدیران آموزشی و معلمان هم مطرح است و می بایست پاسخی قانع کننده به آنها داده شود :
* آیا این نیاز در بین معلمان و ارکان آموزشی وجود دارد ؟
* آیا فضا و نگرش رجوع به مشاور در میان معلمان برای کسب مهارت و یا هدایت درست نگرش و احساسات موجود است؟
* در فرم های ارزیابی عملکرد آیا جایی برای روان شناسی تدریس معلمان وجود دارد ؟
* آیا برخوردهای صرفا قانونی و سیاسی با معلمان جو معلمی را سالم تر کرده است یا ناسالم تر؟
* آیا یک معلم به این باور رسیده است که چیزی به نام موفقیت فردی و منافع فردی اساسا وجود ندارد و یک توهم بیش نیست ؟
* آیا این معلم می تواند به دانش آموز بفهماند که اگر دوستت غرق شود تو هم آسیب خواهی دید؟!
* آیا یک معلم راهنمای هیجان شده است؟ اگر نشده است علت در کجاست؟
* آیا در نظام تدبیر آموزش و پرورش ما درکی برای تمایز سهل انگاری اعضا و شرایط بغرنج فرهنگی و اقتصادی وجود دارد؟ که مثلا معلمی بتواند به راحتی بگوید در این مشکل من هم مقصر بوده ام و مسئولیت را می پذیرم؟! یا اینکه چون وضعیت کشور رو به وخامت است پس من به هیچ وجه مسئولیتی در این اوضاع ندارم؟!
در جلسات مشاوره و روان شناسی که جلسات درمانی محسوب می شود راپورت یا همان اتحاد درمانی که با مراجع انجام می شود به اذعان اکثر نظریه پردازان هسته اصلی و ریشه ی مهم درمان محسوب می شود .
اهمیت به باور، احساس و رفتار جمعی :
اروین یالوم در یکی از آثار خود می گوید بیمار و روان درمانگر همسفر هستند و مهمترین بیمار برای درمانگر خودش است. یالوم (ترجمه یاسایی،1387)
به نظر می رسد رسیدن به نتیجه ای مطلوب برای جواب به سوالات بالا مرهون بررسی دقیق باورها ، احساسات و رفتارهای سیستماتیک است . هر فرد می تواند برای خود یک روان شناسی باور در تدریس داشته باشد که به کمک آن بتواند احساسات سالمی در خود ایجاد کند و به دنبال آن رفتارهای کارآمد و مناسبی از خود بروز دهد . در درجه ی اول معلمی که می خواهد رفتاری شفابخش داشته باشد ، خود باید در جاده ی شفا در حرکت باشد و تلاش خود را در این زمینه و در ابعاد مختلف نشان دهد و آن هم میسر نیست جز با ایجاد یک همخوانی گسترده بین شخصیت، ذهنیت و رفتار معلم و این به این مفهوم است که معلم نقش بازی نکند بلکه خودش باشد.
یک معلم قبل از درگیر شدن در تدریس می باید در چارچوب سوالات بالا قرارداد روان شناسانه داشته باشد که بر مبنای آن به احساسات و رفتار خود جهت دهد مثلا در سطح شناختی وقتی یک معلم باور به یادگیرنده بودن در کلاس را در خود به شیوه های مختلف تقویت کند قطعا خشمش به شکل دیگری بروز خواهد کرد . مثلا او برای یادگیرنده بودن گوش دهنده ی فعالی خواهد شد و به همان نسبت در او همدلی تقویت خواهد شد و هنگام خشم برنامه ای ورزشی برای خود دارد و از این رشته برای ورزش و یا یاددادن یک رشته رزمی به دانش آموزانش در بعضی زنگ های تفریح استفاده خواهد کرد همچنین او از مهارت های دانش آموزان با عشق و احترام در کلاس استفاده خواهد کرد . اینجاست که این معلم بیش از احتیاج به کارگاه هایی برای امتیاز رتبه بندی و تقدیرنامه، تلاش خواهد کرد مهارت هایی را کسب کند تا به نگرش او برای بروز سالم احساسات و انجام رفتارهای مناسب کمک کند تا بتواند دانش آموزان را به سمت مردمی سوق دهد که همواره به ساختن و شوق یادگیری فکر می کنند نه به امتیاز و کمالگرایی مطلق.
من در طول تدریس به این رسیده ام که اگر مدارس کارایی لازم را در ساختن جامعه ای مطالبه گر، خلاق ، عاشق و شاد نداشته اند به این دلیل بوده است که احتمالا ما مدرسه نداریم . از امکانات سخت افزاری تا نرم افزاری دچار نقص و کمبود هستیم. وقتی دانش آموزان در زنگ های آخر از مدرسه فرار می کنند ، وقتی هنگام تعطیلات عاشق نیامدن به مدرسه هستند و هنگام مدرسه عاشق نیامدن معلم در واقع ما خود را فریب داده ایم که مدرسه ساخته ایم و حتی با سواد تربیت کرده ایم! وقتی به دانش آموز گفته ایم نظم و ادب یعنی فحش ندادن و سروصدا نکردن در واقع به او به صورت غیر مستقیم گفته ایم چرا هوش زبانی شما بهتر از بقیه است ؟! و به عبارت دیگر من توان هدایت و توسعه هوش خاص شما را ندارم و اعتقادی به تفاوت های فردی هم ندارم!
پگوئت می گوید : « با مردم طوری رفتار کنید که گویی آنان، آنچه باید باشند ، هستند در این صورت به آنان کمک کرده اید تا به آنچه می توانند باشند، تبدیل شوند » . چرا یک معلم در تدریس از ساحت های 6 گانه غافل است ؟ چرا در تدریس نباید هوش های چند گانه مثل هوش موسیقیایی، حرکتی ، منطقی ، کلامی،مکانی،میان فردی،درون فردی ،طبیعت گرا و وجودی که مد نظر گاردنر بود مورد توجه باشد و امکانات و مهمتر از آن مجوزهای مربوط به آن به بن بست شناختی،احساسی و رفتاری رسیده باشد؟! و معلم و دانش آموز در یک محیط تکراری و خسته کننده در کلاس درس و مدرسه زیست کنند .آرمسترانگ (به نقل از صفری،1390)
راهبردهای حل مسئله:
1- پرسشنامه ای برای دانش آموزان به صورت جداگانه لازم است تا آنها بگویند آیا از مدرسه راضی هستند یا خیر ؟؟! اتفاقا در فضای ادارات آموزش و پرورش هم همین پرسش نامه ها باید طراحی شوند که آیا معلمان هم همین احساسات را دارند یا خیر؟! می دانیم مهمترین نکته ی مدیریتی در کلاس درس نسل آلفا توجه به رشد خود مدیریتی در دانش آموزانی است که طبق پژوهش ها بی ثبات ترین نسل را تشکیل می دهند و به طور میانگین در عمر خود 6 شغل را تجربه خواهند کرد.
به نظرم به جای تغییرات ظاهری و مداوم کتب درسی و تقسیمات کلی و افتخار به اول شدن شهرستان ها از نظر آماری در یک ملاک خاص در سطح استان، با دعوت از اساتید برجسته دانشگاهی در زمینه ی روان شناسی و جامعه شناسی که به آمار و روش تحقیق مسلط هستند زمینه طراحی ، اجرا و تفسیر این آزمون ها در سطح صف و ستاد ایجاد شود . هنگام تفسیر این پرسشنامه به بررسی علل و راه حل ها پرداخته شود . به نظر می توان طراحی و اجرای این پرسشنامه را در پروژه مهر هر سال در تابستان اجرا و عملیاتی کرد.
2- در ابتدای گزینش ، آموزش و اشتغال معلمان به دانش و بینش روان شناسی آنها توجه ویژه شود و کارگاه هایی با محتوایی آسیب شناسی روانی کودک و نوجوان و روانشناسی سازمانی و رابطه علاوه بر واحدهای درسی دانشگاهی برگزار گردد.
3- صمیمت معلم با دانش آموزان کلاس و مدرسه بالاترین امتیاز را در بین مولفه های ارزشیابی معلمان داشته باشد و نسبت به سابقه و تقدیرنامه و شرکت در همایش ها و... سهم بیشتری داشته باشد که این هم توسط همان آزمون که در شماره یک آورده شد سنجیده خواهد شد .
4- معلمانی که برای بهبود و درمان های روان شناختی خود اقدام می کنند امتیازی ویژه داشته باشند و بیمه تکمیلی نسبت به این عمل به آنها تعلق بگیرد (پزشک خانواده برای معلمان تعریف شود) . و همچنین در حوزه در حوزه ی پرورشی بودجه ای برای شادی و نشاط روانی جسمانی معلمان تعریف شود و اقدام برای این امر نظارت و بازرسی گردد.
5- هر 3ماه یکبار سمینارهایی برای آموزش و هدایت روان شناسی برای والدین مدارس برگزار شود و والدین موفق و ناموفق در آن به ارائه نظرات و تبادل آرا بپردازند .
6- به جای کتب غیر مفیدی که فقط جنبه ی تجاری دارند، کتبی مثل نظریه انتخاب، مدارس بدون شکست، هر دانش آموزی می تواند موفق شود و مهارت های زندگی در روی میز دفتر همه مدارس وجود داشته باشد و معلمان با خلاقیت مدیر مدرسه در زنگ های تفریح آنها را مرور کنند .
7- کارگاه هایی همچون آموزش معاملات ارزی، تعمیرات گوشی هوشمند و خودرو و...در سطح ادارات منطقه و استان با همکاری فنی حرفه ای برای معلمان برگزار شود تا خلاءهای اقتصادی تا حدودی پوشش داده شود . سامانه ضمن خدمت دانشگاه فرهنگیان از یک طرف در حال تجاری سازی است و از طرف دیگر در حال از دست دادن فایده ی محتوایی است.
8- زنگ های تفریح مدارس نیم ساعته شود و نهایتا دانش آموزان در این مدارس 4 ساعت در کلاس باشند. ساعت شروع کلاس ها 8 و تعطیلی 13:30. پنجشنبه ها هم مدارس باز باشند و فعالیت کنند.
9- صفحه ای آنلاین به صورت وبلاگ یا ویکی در فضای مجازی شاد از مهر هر سال تا آخر اردیبهشت باز باشد و معلمان بتوانند راه حل های موفق یا ناموفق خود را در کلاس درس برای مشکلات در آن یادداشت کنند و در تابستان هرسال تبدیل به کتاب شود و سال بعد در قالب ضمن خدمت برای همه ی معلمان اجرا شود و 500 ساعت تخصیص یابد .
10- معلمان با توجه به اهمیت به روان شناسی تدریس و کلاس های خلاق که از طریق مصاحبه با دانش آموز عالی ، متوسط و ضعیف کلاس و میانگین آن به دست می آید و پرسشنامه ی ابتدایی که در بالا بحث شد تغییر حکم کارگزینی و حقوق و مزایا داشته باشند .
11- طراحی کارنامه والدین برای تقویت مشارکت و اصلاح رفتارهای مداخله ای والدین از ضروریات غفلت شده در آموزش و پرورش فعلی ما است که در زیر مجموعه ی روان شناسی تدریس قرار می گیرد .
12 - ایجاد زنگی به نام مهارت آموزی برای یاددهی مهارت های پایه در مدرسه (تنفس، خوردن، راه رفتن، دوچرخه سواری ذهن آگاهی و همکاری کانون های پرورش فکری کودکان و دارالقرآن و...)
منابع :
1. معلم نسل آلفا ، بورتسون ترجمه تقی زاده –محرم و رمضان نژاد- کیارش، تهران ، موسسه ی مدارس یادگیرنده مرآت،1402)
2. موهبت روان درمانگری، یالوم-اروین د،ترجمه یاسایی-مهشید، انتشارات ققنوس، چاپ ششم، تهران،1398.
3. هوش های چندگانه در کلاس درس ، تامس آمسترانگ، ترجمه صفری-مهشید،زیر نظر انجمن نظارت و برنامه ریزی متون درسی-ویرایش2، تهران موسسه فرهنگی مدرسه برهان(انتشارات مدرسه،1390.
4.آنچه در مدرسه به شما یاد نمی دهند،دوباتن- آلن،ترجمه عالی-توران،تهران، انتشارات کتاب سرای نیک،2021.
4.نظریه آموزشی سیاسی ، حسینی- سید محمد حسن- 2020-
research gate.net
5.نقش آموزش و پرورش در توسعه کشور-رنجه_علی،دوازدهمین کنفرانس بین المللی پژوهش های مدیریت و علوم انسانی در ایران،1401.
6سایت مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری،1400
7.کانال صنفی معلمان،1402
8.سایت خبرگزاری دولت(ایرنا)،1398
9.سایت بورس نیوز،2022
10.خبرگزاری اعتمادنیوز،1402.
11.سایت صدای معلم،1402.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اما مثل همه مقایسه های تطبیقی، تفاوت شرایط و امکانات محیطی و جامعه شناختی و سیاسی مدنظر قرار داده نشده به همین دلیل مثل همه این مقاله ها و یا طرح ها و ... که در این مقاله به آنها اشاره شده و ایراد گرفته شده ارزش کاربردی ندارد
مثلا این نوع روانشناسی تدریس و روش بیشتر برای بالاشهرها و اقشار مرفه شاید کاربرد داشته باشد و همچنین وقتی محتوا و بودجه بندی به گونه ای است که معلم وقت سرخاراندن ندارد و کلاس ها اکثرا بالای ۳۰ نفرند چگونه معلم می تواند به این سطح از دانش و کارکرد برسد ....
بحث دیگر در مقاله، بیشتر موارد مطرح در قالب روانشناسی، موارد عادی و لازم آموزش بهتر است
همچنین نکته ای که باید توجه داشت در گرته برداری از غرب، که هرآنچه که آنها بلغور می کنند وحی منزل نیست یک سری نظریات اند و ممکن است حتی آزمایش هم نشده باشند
همین که فعالید خودش یک دنیا ارزش دارد
همانطور خودتان می دانید و گفتم متاسفانه ما در نیازهای اولیه آموزش مانده ایم و صحبت از فراتر از آن، آب در هاون کوبیدن است و حتی مشکل بیشتر درست کردن مثل طرح های به اصطلاح تحول آفرین در این چند سال.
اما در مورد بلغور بودن دقت کنیم که دانش علوم انسانی غرب بر مبنا و برای انسان و جامعه و آموزش غربی است و سخن آنها برای جوامعی مثل ما بلغوری بیش نیست و کارکردی ندارد و گول زدن خودمان است
و یکی از دلایل هزاران مقاله و کتاب در ایران بر مبنای دانش غرب اما بدون استفاده و توجه در ایران همین است
هیچ کجای دنیا چنین چیزی نداریم
نه منطقی است نه ملی نه اسلامی
تازه خود حکومت از این فساد دفاع هم می کند
چون تقریبا ۷۰ درصد استادان دانشگاه، ۹۰ درصد مقامات و ... دست سهمیه ای هاست
مدرک و دانش و دانشگاه را نابود کردند البته با همکاری بنگاه های پیام نور و آزاد و غیر انتفاعی و ...
نزدیک ۳ هزار دانشگاه یا موسسه داریم که مدرک آموزش عالی می دهند
به جای اینکه بسیاری از جوان ها و نیروی جوانی صرف کار و تولید و زندگی شود باید تو این دانشگاه ها تلف شود
معلم ها هم که به خاطر این رتبه بندی و بالابردن مدرک شدن پایه ثابت این مراکز