صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه تشکل ها/

« صدای معلم » گزارشی را به تاریخ 19 مرداد 1404  با عنوان : « اسماعیل عبدی ؛ شبکه‌ای با پوشش " معلمان در خطر " و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ؟ » منتشر نمود . ( این جا )

این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران ضمن نقل یک گزارش از یک کانال تلگرامی از این تشکل صنفی پرسشی مطرح کرده و درخواست کرده بود تا برای تنویر و اقناع افکار عمومی از محورهای مطروحه شفاف سازی کند .

« صدای معلم » در پایان گزارش خود چنین آورده بود :

« انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند » .

آن چه مهم و قابل تامل در انتشار این گزارش بوده آن است که « صدای معلم » هیچ حکم و یا گزاره ایجابی را در مطلب خود نسبت به هر شخصیت حقیقی و حقوقی منتشر نکرده و همان گونه که ذکر گردید فقط خواهان پاسخ گویی شده است .

اما « شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران » به جای پاسخ و اقناع مطابق روال پیشین خود حتی اتهاماتی را متوجه این رسانه کرده است .

باید به این موضوع اذعان کرد که در تاریخ فعالیت رسانه ای « صدای معلم » و « مدیر مسئول این رسانه » حتی یک مورد نبوده که مسئول و یا مقامی در جمهوری اسلامی ایران چه به صورت رسمی و یا غیررسمی و آن هم به صورت تحکم از یک رسانه رسمی بخواهد که خبر و یا گزارش منتشر شده را حذف کرده و یا حتی آن را سانسور کند .

با این حال ؛ « صدای معلم » بر اساس دکترین و پروتکل های حرفه ای خود که همانا تاسیس و تثیبت » تفکر انتقادی » و » فرهنگ گفت و شنود » است این « جوابیه » را منتشر می کند .

گروه تشکل ها /

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

چندی پیش « صدای معلم » گزارشی را با عنوان : « اسماعیل عبدی دبیر کل پیشین کانون صنفی معلمان هم از ایران رفت » منتشر کرد . ( این جا )

در این گزارش آمده بود :

« اسماعیل عبدی دبیر کل پیشین کانون صنفی معلمان ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

چندی پیش این فعال صنفی توسط هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش اخراج گردید که مورد واکنش و اعتراض « صدای معلم » قرار گرفت . ( این جا )

این رسانه در گزارش خود با عنوان : « چه کسی می گفت اجازه نمی دهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند ! » چرا اسماعیل عبدی و فعالان صنفی را اخراج می کنید ؟ » ( این جا ) نوشت :

« و اکنون پرسش صریح « صدای معلم » از آقای پزشکیان آن است که آیا از آن چه در آموزش و پرورش می گذرد خبر دارید ؟

آن حرف ها و قول ها کجا رفت ؟

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

تعدادی از معلمان به شما اعتماد کردند و بر اساس همین سخنان به شما رای دادند و دیگران را هم تا حد امکان به مشارکت سیاسی ترغیب کردند .

آیا پاسخ اعتماد همین بود ؟

آیا پاسخ این بود :

 وزیر آموزش و پرورشی برگزینید که نه تنها از گرامی داشت « روز جهانی معلم » طفره  می رود اما در عوض چنین احکامی تحت وزارت ایشان برای معلمان منتقد صادر می شود ؟ و شما هم سکوت کنید ؟

مطالبه گری که می گفتید همین بود ؟ »

عبدی در مصاحبه با رسانه های خارجی گفته است :

«نمی‌توانم بگویم خوشحالم یا ناراحت. مجبور به ترک آب‌ و خاک سرزمینم شدم اما خوشحالم کنار خانواده‌ام هستم. اخیرا سپاه پاسداران از من شکایتی کرد که منتظر بودم پرونده‌ای که به دیوان عالی کشور رفته، مورد بررسی قرار بگیرد و من آزاد شوم. اما متاسفانه پرونده به دادسرای امنیت برای تغییر کیفر خواست برگردانده شد. برای همین چون هم پرونده جدید تشکیل شده بود و هم به جای تبرئه، پرونده‌ام را به دادسرا برگشت دادند .

احساس کردم که بازداشت جدیدی در راه است. تصمیم گرفتم برای ادامه فعالیت‌های خود در امنیت و هم‌دوش خانواده‌ام باشم، از ایران خارج شدم.

تاکنون این رخداد انعکاسی در کانال ها و گروه های کانون های صنفی معلمان کشور نداشته است » .

به تازگی و در یک کانال تلگرامی ؛ « غزال مدیریان » مطلبی را در مورد اسماعیل عبدی و تعدادی از فعالان صنفی معلمان منتشر کرده است .

مدیریان می نویسد :

« هشدار: شبکه‌ای با پوشش «معلمان در خطر» با اهداف خاص در اروپا در حال شکل‌گیری است

اسماعیل عبدی که در ۷ بهمن ۱۴۰۳ وارد آلمان شد، با فاند و حمایت Education International (EI) از ایران خارج شد و در آلمان پناهندگی گرفت.

 اعضای خانواده عبدی شامل همسر، سه فرزند و داماد او نیز همگی از همین طریق پناهندگی آلمان را دریافت کردند.

اما عبدی و خانواده‌اش تنها افرادی نیستند که از این مسیر ویژه به اروپا رسیده‌اند.

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

فدراسیون جهانی آموزش بین‌الملل (E I) که دفتر اصلی آن در بلژیک قرار دارد، در یک گزارش رسمی اعلام کرده است که ۶ نفر از رهبران انجمن صنفی معلمان ایران به همراه اعضای خانواده‌شان، با حمایت این نهاد به اروپا پناهنده شدند:

- اسماعیل عبدی

 - اسکندر لطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)

 - شعبان محمدی (انجمن صنفی معلمان مریوان)

- تحسین مصطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)

- مسعود نیک‌خواه (انجمن صنفی معلمان مریوان)

- پیروز نامی (انجمن صنفی معلمان استان خوزستان)

طبق این گزارش، فدراسیون جهانی آموزش بین‌الملل (E I) اسپانسر خروج این افراد و خانواده‌هایشان از ایران و پناهندگی در یک کشور امن اروپایی بوده است؛ شامل هماهنگی با سفارتخانه‌ها، اخذ ویزا، تأمین محل اقامت و هزینه‌های زندگی.

مسیر خروج این افراد از طریق اربیل (کردستان عراق) انجام شده است.

در همین گزارش، احمد صبر، رئیس اتحادیه معلمان کردستان عراق گفته است:

«ما مسئولیت خود را به عنوان یک اتحادیه کارگری می‌پذیریم. معلمان ایرانی برای صدای معلمان مبارزه کرده‌اند و صداهای آزادی را در کشور بلند کرده‌اند.»

در ساختار EI، بخشی که شامل سفر، ویزا، اسکان و لابی‌گری برای انتقال افراد منتخب است، «کمپین‌ها و برنامه‌های همبستگی» نام دارد. اسناد مالی این سازمان نشان می‌دهد بودجه این بخش سالانه بین ۱ تا ۱.۴ میلیون یورو است.

اسماعیل عبدی به اصلاح‌طلبان نزدیک است؛ تا جایی که محمد خاتمی با انتشار پیامی درگذشت پدر عبدی را تسلیت گفت.

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

او همچنین مورد حمایت کمونیست کارگری است و در بدو ورود به آلمان توسط فعالین این جریان مورد استقبال قرار گرفت.

علاوه بر این، عبدی با استفاده از رانت اصلاح‌طلبان در ایران تجارت چای و برنج شمال را با نام چای و برنج آموزگار راه‌اندازی کرده بود.

این شبکه از منتخبین که این روزها به سرعت و با فاند میلیونی (EI) ورانت ویژه این موسسه در اروپا و سایر کشورها در حال توسعه است دقیقا چه ماموریتی را دنبال می کند؟

مدارک در تلگرام:

۱- گزارش کامل  سازمان EI درباره پناهندگی این افراد

۲- گزارش مالی سازمان EI » .

تاکنون اسماعیل عبدی و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران به این موضوع واکنشی نشان نداده اند .

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

اما پرسش « صدای معلم » از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران آن است که به طور شفاف توضیح دهد چرا هزینه‌ای که طبق اسناد منتشرشده از اتحادیه معلمان، با عنوان «بودجه آموزش» دریافت می‌شود، به‌جای صرف در مناطق محروم یا حمایت از معلمان آسیب‌دیده صرف هزینه در امور دیگری شده است ؟

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند .

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم در مورد اسماعیل عبدی و شبکه‌ پوشش معلمان در خطر و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

مسعود پزشکیان در رقابت های انتخاباتی : ( این جا )

« ما با هم می توانیم مملکت را درست کنیم. ما با هم می توانیم کاری را انجام بدهیم که بشود کارستان.

قطعا آن چیزی که در اختیار ماست اجازه نخواهم داد در مدرسه به هیچ معلمی بی احترامی شود یعنی به هیچ معلمی بی احترامی شود .

چهل سال است که داریم در این مملکت شعار می دهیم ولی کاری نکردیم.  من نمی خواهم برای شما شعار بدهم می خواهم قول بدهم که هر چه بتوانم و در اختیارم باشد دنبال کار و مشکلات و گرفتاری های شما باشم. اگر شما خوب باشید .

شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند.

مطالبه گر باشید ولی کسی را نداشته باشید که بتواند حرف شما را در بالا بزند آن وقت با شما با باتوم و زندان برخورد می شود!

 من می توانم این وعده را به شما بدهم که اجازه ندهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند. اگر شما بیایید می توانید این صحنه را تغییر بدهید. البته می توانید ادعا کنید ولی در کف خیابان هم می شود این ادعا را کرد بعد ممکن است آن رفتارهای ناشایست پیش بیاید. نتیجه و آینده کشور با مشکل مواجه خواهد شد.

 با هم اگر دست به دست هم بدهیم ؛ اگر با هم باشیم ؛ اگر این وعده هایی که می دهیم وعده های دروغین نباشد ... یک عمر وعده می دهیم و این وضعیت را به وجود آوردیم !

 اگر بخواهیم اینها را درست کنیم حتما باید به صحنه بیایید و دیگران را هم به صحنه بکشانید .

به ما کمک کنید.

من می توانم اینها را برای شما فراهم کنم و این را قول می دهم » .

منتشرشده در گفت و شنود

نقدی بر بُحرانِ حُکمرانیِ غیرِعلمی در جَهانی پیچیده و مقایسه آن با ایران در صدای معلم   در هندسه‌ی هر جامعه‌ای با اندکی کنکاش و البته نگاه علمی می‌توان پیوند و قرابتی عمیق و منطقی و مبتنی بر الگویی مشخص میان ناورداهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن جامعه یافت. سرگشتگی، حیرانی، بلاتکلیفی و استیصال همگی مشخصّه‌ها و مولفه‌های یک جامعه‌ی آشوب‌ناک هستند، که بی‌نظمی‌های این سامانه‌ی اجتماعی براساسِ قوانینِ قطعیِ علمی شکل گرفته و دینامیکِ بی‌نظمی‌هایِ این سیستمِ به‌شدت پیچیده و حسّاس در حوزه‌های مختلف از قواعدی مَحتوم مانند الگوها، درون‌پیوستگی‌، خودهمانندی‌، خودسازماندهی، حلقه‌های بازخوردی و تکرار پیروی می‌کند.

گُستره‌ی همه‌گیریِ یکنواخت و هم‌نَسَقِ یک سَبکِ خاصّ از زندگیِ مردمان جامعه و گرایشِ ناگهانی، به یک‌باره و همگانیِ ایشان به مُدلی دیگر از زندگی و همچنین  اِنگاره‌هایِ تولید، رَواج و فراگیریِ موسِمیِ واژگانِ تُهی از معنا و عمل و التیام و در نهایت مُدلِ توسّلِ دیوانه‌وار به پدیده‌ها، نظریه‌ها و تکنولوژی‌های نوظهورِ آن سویِ مرزها و جلوه‌های پُر زَرق و برق جذّاب و فریبای آن‌ها نمونه‌هایی آشکار و در دسترس از شواهد و مصادیقی در اثباتِ سردرگُمی، سرگردانی و درماندگی در سطح جامعه هستند. 

راست این است که ما مُتحیّر و مَدهوش در آرزوی زیستن در یک دنیای قشنگِ خیالی هستیم، که با اجزاء و ارکان و تاریخچه و بهای پرداخت‌شده و منطق و کارکرد و پیچیدگیِ دینامیسمِ تکامل و تداوم و پیوستگیِ بنیادِ آن بیگانه‌ایم و از دریچه‎‌ی باریکِ خیالِ خود وجوهی سهل‌الوصول، صوری، سطحی و به قیاسِ خود مُنفصل و گُسَسته از آن را برگُزیده و در کَمالِ اِنفِعال طلب می‌کنیم.

نگاهی اِجمالی به حوزه‌های مختلف اعمّ از آموزش عمومی، حفاظت از محیط زیست و منابع و آثارِ طبیعی و تاریخی و تمدّنی، توسعه‌ی فرهنگِ عمومی، صنعت و فنّ‌آوری، سرمایه‌گذاری و اقتصاد، مدیریّتِ منابعِ انسانیِ مُتخصّص و دانش‌وری و علم‌اندوزی نشان می‌دهد بُحران‌ها و چالش‌هایِ جاریِ این عرصه‌ها در تناسبی پیوسته و پیوندی وَثیق و دَرهم‌تنیده با یکدیگر هستند. از این روی نمی‌توان و نباید به ابعادِ مُخاطرات، بُحران‌ها، آسیب‌ها و فُرصَت‌های هر یک از این موضوعات به‌صورت مُستقل و بدونِ لحاظ کردنِ تاثیراتِ متقابل و مستقیمِ آن‌ها بر همدیگر پرداخت.

نقدی بر بُحرانِ حُکمرانیِ غیرِعلمی در جَهانی پیچیده و مقایسه آن با ایران در صدای معلم

در اغلبِ این حوزه‌ها برای حلِّ بُحران‌های موجود به‌نُدرت تاکتیک و استراتژیِ عِلمی و بلندمدّتی از سوی مدیران و سیاست‌گذارانِ ارشدِ سازمان‌ها و نهادهای مربوطه اتخاذ شده است، که اگر چه یک دلیل عُمده برای رویکردهای گَه‌به‌گاهی که صرفا موجبِ تاخیر در بُروزِ ابرچالش‌ها شده‌اند، عافیت‌جویی‌های آنی و شخصی و عدم دلبستگی و باورِ عمیق به عاقبت‌به‌خیری جمعی است، اما باید حلقه‌ی مفقوده و شاه‌کلیدِ تغافُل در طراحیِ یک برنامه‌ی جامع را عدمِ وجودِ نگاهِ علمی و مُبتنی بر پَژوهش به مسائل برشُمُرد. 

واقعیت آن است که در اغلبِ موارد نزد مدیرانِ ارشد و تصمیم‌سازِ حوزه‌های کلیدی و حیاتی کشور، به طور خاصّ، و نزدِ عمومِ افراد جامعه به طورِ عام، تعریف و تفسیر و درکِ درستی درباره‌ی بسیاری از مفاهیم وجود ندارد و برخی واژگان بر اساسِ میزانِ گِرایه‌ و تکرار در جلسات و مجامع و محافل و رسانه‌ها وزن پیدا می‌کنند و در قامتِ کلیدواژه‌ای فاخر، به عُنوانِ نمادی و اثباتی بر شخصیتِ فرهیخته‌ی گوینده به استخدام گرفته می‌شوند. از این نمونه، ما اغلب عِلم و پَژوهش را در جامعیّتِ اجتماعی، بَشَری و کارآمدی‌های متنوّع و گُسترده‌ی آن برای پیشرفت و ارتقاء مراتبِ زندگی و توسعه و رُشدِ اجتماعی و رسالت و نقشِ بسیط و ارزنده‌ی آن‌ها در حلّ بُحران‌ها و چالش‌ها نادیده گرفته و آن‌ها را در حدّ معقولاتی شیک و فانتزی اما محفوظاتی، کتابخانه‌ای، محدود در فضاهای آموزشی و آکادمیک، قابل استحصال از طریقِ صورت‌بندی‌های جدید و با ریزه‌خواری فکری در کنار سفره‌ی دیگران، خریدنی، فروختنی و در نهایت یک برگه‌ گواهی یا تصدیقِ کسبِ فُلان درجه‌ی علمی تقلیل داده‌ و آن‌چه گوهری ارزشمند و پُرکاربُرد در یک دنیای قشنگ تلّقی می‌شود را به ابتذال کشیده‌ایم. 

در سال‌های اخیر با واژه‌هایی نظیرِ تولیدِ علم، مرزهایِ دانش، علومِ استراتژیک، فَرهنگِ پَژوهش و از این قبیل به کرّات در سخنرانی‌ها، یادداشت‌ها و محافلِ مُختلف برخورد داشته‌ایم، اما کم‌تر شاهدِ تعریفی دقیق، شفّاف و مُتقَن برای این واژگان از سویِ به‌کارگیرندگانِ این مفاهیم بوده‌ایم، حال آن‌که بسیار موجّه و به‌جاست اگر بپرسیم منظور از تولیدِ علم دقیقا چیست و با چه مکانیسمی باید علم را تولید کرد؟ خودآگاهی‌های انسانی و اجتماعی چه نقشی در تعیینِ مقصد و مقصودِ تولیدِ علم دارند؟ مرزهای دانش با کدام متر و عیار و مرجعی قابل رصد و معرفی هستند؟

نقدی بر بُحرانِ حُکمرانیِ غیرِعلمی در جَهانی پیچیده و مقایسه آن با ایران در صدای معلم

آیا آگاه هستیم که برای رسیدن به مرزهای دانش و عبور از آن باورمندی به تکامل تدریجی و با برنامه بسیار حیاتی و انتخابی لاجَرم و  ناگُزیر است؟

چه مَرجعی و با چه پُشتوانه‌ای می‌تواند برخی علوم را استراتژیک و برخی را غیراستراتژیک بداند؟ پرداختن به این علومِ استراتژیک چگونه می‌تواند جبهه‌ی پیشرانی از نقد و نظر و نقشه و تدبیر را برای توسعه‌ی آینده‌ی کشور رقم بزند؟

نقدی بر بُحرانِ حُکمرانیِ غیرِعلمی در جَهانی پیچیده و مقایسه آن با ایران در صدای معلم

آیا درصددِ به‌کارگیریِ صِرفِ این علومِ توسعه‌یافته در آن‌سوی مرزها هستیم یا در فکرِ مکتب‌آفرینی‌هایی مُبتنی بر دستاوردهای علمی و اندیشه‌گی خود در آستانه‌ی مَلموسِ مُحیطی و جهانی هستیم؟

فَرهنگِ پَژوهش از چه مولفه‌هایی برخوردار است و بر چه اساسی این مولفه‌ها مُعرّفِ فَرهنگِ پژوهش هستند؟ آیا اشاعه‌ی فَرهنگِ پَژوهش با شیوه‌های دستوری و یا با برگزاری کارگاه‌های آشنایی نسل‌های جوان‌تر با این مقوله‌ها قابل استحصال است؟ یا این‌که اساسا مکانیسم انتقال و توسعه‌ی فَرهنگ از جُمله اخلاق، مسئولیت‌پذیری‌های اجتماعی، شوق و شورِ تجلیّاتِ انسانی، توجّه به مخاطراتِ محیط زیستی، هوشیاری و هوشمندی عصری و نَسلی با الگوسازی‌های اصیل و قاعده‌مند در قالبی غیرمُستقیم تجربه‌ی موّفق‌تری را رقم خواهد زد؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر بُحرانِ حُکمرانیِ غیرِعلمی در جَهانی پیچیده و مقایسه آن با ایران در صدای معلم

منتشرشده در پژوهش

گروه تشکل ها/

جمعی از تشکل های فرهنگیان اصفهان در بیانیه ای انتقاد و اعتراض جدی خود را نسبت به رویکردها و عملکرد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان اعلام کردند .

این بیانیه خطاب به رئیس‌ جمهور ، آقای پزشکیان ؛ وزیر آموزش و پرورش ، آقای کاظمی ؛ استاندار اصفهان ، آقای جمالی‌نژاد و مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان ، آقای نظریان نگارش گردیده است .

چهارشنبه, 01 مرداد 1404 09:10

جامعه‌ای که جامعه نشد، شاعر شد

نقدی بر جامعه ایرانی و جایگاه شعر و عرفان در صدای معلم  در یکی از سالن‌های شلوغ دانشکده انسانی دانشگاه گیلان ، نشستی در حوزه‌ی جامعه‌شناسی برگزار شده بود. مجری برنامه که ظاهراً ذوق ادبی هم داشت، با خواندن چند بیت از حافظ شروع کرد؛ لحنی آرام، واژه‌هایی آشنا، و حضاری که بی‌آنکه تعارف کنند، با شعر همراه شدند.

هنوز طنین آخرین مصرع در فضا بود که استاد سخنران پشت تریبون رفت و در نخستین جمله، فضای نشست را دگرگون کرد.

گفت:

«ما هنوز جامعه نداریم. جامعه‌شناسی برای ما زود است. ما تاریخ اندیشه‌ی اجتماعی نداریم، ما فقط تاریخ شعر داریم؛ تاریخ عرفان، تاریخ پناه‌بردن. و این، نشان انحطاط ماست، نه شکوه ما.»

سکوتی که بعد از این جمله پدید آمد، بیشتر از هر شعری تأمل‌برانگیز بود. برای بسیاری از حاضران، شاید این جمله بیش از اندازه تند و غیرمنصفانه می‌نمود، اما پرسشی را پیش می‌کشید که رد آن را می‌توان در سراسر تاریخ فرهنگی ایران دنبال کرد: چرا در جامعه‌ی ما، ادبیات و عرفان چنین جایگاهی دارند؟ چرا در برابر خرد انتقادی، در برابر نظریه‌ی اجتماعی، در برابر گفت‌وگوی آزاد، آن‌قدر واژه‌های استعاری، اشارات رمزی و صورت‌های تغزلی داریم؟ و اگر این سیطره‌ی ادبیات، به‌زعم استاد مذکور، نشانه‌ی انحطاط است، چه باید می‌کرد انسان ایرانی در متن تاریخ پرفشار و پرشکست خود؟ باید پذیرفت که این شکل از پایداری، ما را از شکل‌گیری عقلانیت ساختاری و اندیشه‌ی اجتماعی باز داشته است.

بر کسی پوشیده نیست که شعر و عرفان در ایران، از دوره‌ی کلاسیک تا دوران معاصر، چیزی فراتر از سبک ادبی یا سلوک دینی بوده‌اند. آن‌ها ساختارهایی تاریخی و گاه ناگزیر برای تداوم معنا، در شرایطی بوده‌اند که امکان مشارکت سیاسی و اندیشه‌ی اجتماعی بسیار محدود و حتی ناممکن بوده است.

در بستری از بی‌ثباتی سیاسی، سلطه‌ی استبداد، شکست‌های تاریخی و غیبت عقلانیت ، ادبیات به مأمن ذهن و عرفان به پناهگاه جان بدل شده است.

نقدی بر جامعه ایرانی و جایگاه شعر و عرفان در صدای معلم

انسان ایرانی، وقتی زبان رسمی جامعه قفل می‌شده، وقتی قدرت، هر صدای مستقل را سرکوب می‌کرده، وقتی سیاست یا درباری بوده یا ممنوع، زبان استعاره را اختیار می‌کرده؛ همان زبانی که شعر را می‌سازد.

در چنین شرایطی، انتخابی برای تفکر اجتماعی مدرن باقی نمی‌ماند.

اگر در غرب، جامعه‌شناسی به‌عنوان پاسخی عقلانی به بحران‌های مدرنیته، انقلاب، و دگرگونی‌های طبقاتی ظهور کرد، در ایران هیچ‌گاه آن بستر تاریخی فراهم نشد. نه طبقات مدنی، نه مطبوعات آزاد، نه آموزش عالی انتقادی، نه احزاب پایدار.

نقدی بر جامعه ایرانی و جایگاه شعر و عرفان در صدای معلم

جامعه هنوز شکل نگرفته بود که بخواهد خود را به‌واسطه‌ی اندیشه تحلیل کند. انسان ایرانی، در دل چنین فضایی، اگر به درون نمی‌گریخت، به خاموشی محکوم می‌شد. عرفان، با همه‌ی ابهاماتش، زبان نجات بود؛ راهی برای مواجهه با رنج، بی‌آنکه رنج را فریاد کند. شعر، پنهان‌کاری نبود، تکنیکی برای حفظ حقیقت در زمانی بود که حقیقت، آشکارا گفتنی نبود.

با این‌همه، نه می‌توان این میراث را به‌تمامی تقدیس کرد و نه می‌توان آن را یک سره نشانه‌ی عقب‌ماندگی دانست.

شعر و عرفان، در لحظاتی، زمینه‌ی مقاومت فرهنگی را نیز فراهم کرده‌اند؛ آن‌گاه که زبان رسمی دروغ می‌گفت و شعر، صداقت را در قالب تمثیل زنده نگه می‌داشت. اما باید پذیرفت که این شکل از پایداری، ما را از شکل‌گیری عقلانیت ساختاری و اندیشه‌ی اجتماعی باز داشته است.

نقدی بر جامعه ایرانی و جایگاه شعر و عرفان در صدای معلم

پرسش اصلی امروز اما این نیست که چرا حافظ داریم و نه مونتسکیو، یا چرا مولوی داریم و نه دورکیم . پرسش این است که اکنون، با این میراث سنگین، چه می‌توان کرد؟

نقدی بر جامعه ایرانی و جایگاه شعر و عرفان در صدای معلم

بی‌تردید، راهی جز بازخوانی انتقادی آن‌ها در پیش نداریم. ما نیازمند حافظ‌شناسی‌ایم که جامعه‌شناسی نیز باشد؛ نیازمند عرفان‌شناسی‌ایم که تجربه‌ی تاریخی انسداد و انفعال را بفهمد، نه فقط تجربه‌ی درونی پرواز را.

راه آینده، نه طرد گذشته است، و نه ادامه‌ی بی‌پرسش آن؛ بلکه فهم انتقادی گذشته برای ساختن افقی تازه است.

جامعه‌ای که جامعه نشد، شاعر شد. اکنون، از دل همین شعر، باید بار دیگر جامعه را تصور کرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر جامعه ایرانی و جایگاه شعر و عرفان در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

 این نوشته قبل از جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران عزیز به رشته تحریر در آمده است.

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

شنبه 25 خرداد 1403 و در گرماگرم رقابت های انتخابات ریاست جمهوری ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : « نخستین حضور مسعود پزشکیان در میتینگ انتخاباتی فرهنگیان : با توجه به تاکید اکید مسعود پزشکیان به موضوع مهم توجه به « شایستگان و افراد توان مند » در این نشست و سایر نشست ها شاید بهتر باشد که این « مهم » ابتدا از ستاد فرهنگیان ایشان آغاز شود

پزشکیان : ما قادریم بحران را حل کنیم به شرطی که به کسانی که شایسته و توان مند هستند اجازه ی شکوفایی و خودنمایی بدهیم » نوشت : ( این جا )

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

« فولادوند با وجود سوابق و پیشینه ی ستادی خود سعی کرد تا خود را در نقش یک « کنش گر صنفی مدنی آموزش و پرورش و حتی اپوزیسیون وضعیت موجود » نشان دهد اما این ژست های تبلیغاتی و حتی نمایشی حداقل مطلوب همکارانی نبود که او را می شناختند و با وی کار کرده بودند .

فولادوند در بخشی از سخنان خویش با شور و حرارت چنین گفت :

« جای معلمین زندانی در این جلسه خالیه .

( تشویق و کف حاضران )

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

اونها در راستای احقاق حقوق صنفیشون حرف زدند . ایثارگرند . سالیان سال برای نظام زحمت کشیدند . اما چون به پرداخت ها اعتراض دارند انگ سیاسی ، انگ امنیتی می خورند.

به تبهکاران در تعطیلات عید مرخصی میدن ؛ به معلم زندانی مرخصی نمی دن » .

مشابه همین سخنان را هم هم تشکلی وی در انجمن اسلامی معلمان ایران یعنی « داود محمدی » در هنگام دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در نشست با تشکل های فرهنگیان و معلمان بیان کرده بود .

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

شاهدان و ناظران گواهی می کنند که فولادوند و بسیاری از کسانی که در دوران حسن روحانی در وزارت آموزش و پرورش پست گرفتند دیده نشده که در جلسات و نشست های رسمی در زمان تصدی مسئولیت خود به چنین مواردی حتی اشاره ای داشته باشند .

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

در آن هوای بسیار گرم سالن و ازدحام فراوان ، برخی افراد و تشکل های به صف شده بودند تا برای حاضران سخنرانی کنند و صلاحیت پزشکیان را برای رای دادن تایید کنند اما برخی افراد با اعتراض به این موضوع خواهان ایراد سخن توسط پزشکیان شدند » .

عبدالرضا فولادوند که در حال حاضر معاون وزیر آموزش و پرورش و ریاست سازمان نهضت سوادآموزی را بر عهده دارد در آیین معارفه مدیرکل آموزش و پرورش قم چنین می گوید : ( این جا )

« امروز دشمن با جنگ روانی، عملیات رسانه‌ای و تبلیغات وسیع در تلاش است تا اراده ملت ایران را تضعیف کند؛ اما با افزایش سواد رسانه‌ای و هوشیاری، نباید اجازه دهیم به ابزار دشمن تبدیل شویم .

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

 آموزش و پرورش باید خط مقدم مقاومت نرم در برابر هجمه‌های دشمن باشد؛ امروز دشمن به خانه‌های ما نفوذ کرده و در پی ایجاد تفرقه است؛ ما باید با وفاق و پرهیز از سیاسی‌کاری، نظام آموزشی را حفظ کنیم.

آموزش و پرورش محل پاتوق سیاسی نیست، اما استفاده از نیروهای سیاسی به شرط تعهد به نظام، ممکن و ضروری است.

ما موظفیم از همه ظرفیت‌های انسانی استفاده کنیم، به شرط آنکه وفادار به نظام جمهوری اسلامی و اهداف کلان آموزش و پرورش باشند  » .

پرسش « صدای معلم » از آقای فولاوند آن است که آیا اطلاع از وضعیت « معلمان زندانی » فقط منحصر و محدود به زمان انتخابات است و یا شامل پس از آن هم می شود ؟

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

24 تیر ؛ « عباس مرادی » مسئول سازمان معلمان استان قم در یک موضع رسمی چنین می نویسد :

« دفتر استاندار قم

با عرض سلام

بدین وسیله حزب سازمان معلمان استان قم به نشانه اعتراض به عملکرد استاندار و وزارت آموزش و پرورش در انتصاب مدیر کل استان قم جلسه حضوری اعضای این حزب که قرار بود در روز چهارشنبه ۲۵ تیرماه در محل استانداری برگزار شودرا « کان لم یکن » اعلام نموده و من بعد در هیچ یک از جلسات شما حضور نخواهیم یافت .

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

از زحمات جناب آقای سید علی پرواز مدیر کل سیاسی وانتخابات و تقسیمات کشوری که نهایت همکاری با این حزب را داشتند صمیمانه سپاسگزاریم » .

در این راستا ؛ جمعی از جوانان اصلاح طلب قم هم در نامه ای به معاون اول رئیس جمهور از وضعیت موجود انتقاد کرده و می نویسند :

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

« ... چرا نماینده عالی دولت در قم ، به جای عمل به شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور محترم ، به نظر یک نماینده مجلس که از عناصر جبهه پایداری است ، بیش از سیاست های دولت اولویت می دهد ؟

مگر نه این که تفکیک قوا از اصول اساسی نظام است ؟ در جامعه ای  که اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی به کف خود رسیده است ؛ به کار بردن واژه هایی مانند « وفاق » و نظایر آن وجه منطقی و عقلانی ندارد .

چگونه است که نظر یک نماینده خاص ، نه مجمع نمایندگان قم ، بر خواست دولت و ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان ارجحیت یافته است ؟

این ناهم سویی آشکار با دولت ، حمایت از مخالفان رئیس جمهور و نادیده گرفتن زحمات جوانان اصلاح طلب ، چه توجیهی دارد ؟

قربانی کردن آرزوهای آن ها که در ساعات پایانی مجاب شدند پای صندوق بیایند ، پای نماینده ای که چند صباحی از ماموریتش باقی مانده است ، به نفع و فایده کدام مصلحت ملی است ؟

ما جوانان ، که پلکان پیروزی این دولت بودیم ، چرا باید شاهد بی توجهی به نظرات مان باشیم ؟ چرا زحماتی که در ستاد دکتر پزشکیان کشیدیم ، این گونه پاسخ داده می شود ؟

انتظار داشتیم استاندار قم ، به عنوان نماینده دولت در استان ، صدای ما را بشنود و در راستای شعارها و مسیر دولت عمل کند ، نه این که با هم سویی با جریان پایداری ، امید ما را به یاس بدل سازد » .

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

حال نظر آقای فولادوند و سایر مسئولان در این موارد چیست ؟

این که یک تشکل فرهنگی سابقه دار نشست با مسئولان را تحریم می کند کجایش نشانه ی « وفاق » است ؟

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

باید توجه داشت در جامعه ای  که اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی به کف خود رسیده است ؛ به کار بردن واژه هایی مانند « وفاق » و نظایر آن وجه منطقی و عقلانی ندارد .

اساسا « وفاق » به چه معناست اگر کار به کاردان سپرده شود و هر کسی در جای خودش بر اساس سواد ، لیاقت و کارآمدی قرار بگیرد .

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش و انتقاد صدای معلم درباره سخنان عبدالرضا فولادوند در مورد وفاق ملی در آموزش و پرورش و انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان

منتشرشده در گفت و شنود

کلاس آموزشی وطن دوستی پرستو فروهر برای بیگانه‌ پرستان در صدای معلم  پرستو فروهر ؛ به همراه گروهی از شهروندان آلمانی-ایرانی، با طرح شکایت کیفری از فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، خواستار تحقیقات قانونی درباره‌ی اظهارات وی در حمایت از حمله‌ی اسرائیل به ایران شدند.

درحالی‌ که اپوزیسیونِ بیگانه‌پرست در جنگ ١٢ روزه در کنار رژیم انسان‌کُش اسرائیل علیه ایرانیان و ایران از رنج‌دادن به ملت ایران استقبال نمود و اکنون از به خیابان نیامدنِ مردم و سرنگون نکردن نظام و نرساندن آن فاشیست‌های دیکتاتور به مسند حکومت چنان عصبانی‌اند که اینک زبانِ ناپاک به توهین به مردم گشوده‌اند، پرستو فروهر فرزند پروانه؛ آن شیرزن آزاده، وطن‌خواهِ دلیر، اندیشمندی که مردانگی از او شجاعت آموخت و جانِ خواستنی‌اش را نثار سرفرازی ایران نمود،

و فرزند داریوش؛ آن شیرآهن کوه‌مردی عاشق که پای ایران با هستی‌اش پایمردی نمود و جان زیبایش را در پای آزادی و آبادی ایران نهاد .

اکنون پرستو که خود نویسنده و هنرمند و فعال سیاسی‌ست، کارزاری را علیه صدراعظم راست‌گرای آلمان آغازیده، همو که تجاوزات نظامی رژیم رسوای نتانیاهو علیه مُلک ایران‌زمین و جنایات ضدبشری و ضدقوانین بین‌المللی او علیه تأسیسات زیرساختی ایران را قانونی نامیده و از آن دفاع نموده است.

این کارزار به راستی یک کلاس آموزشیِ وطن‌دوستی و مردم‌خواهی و عشق به ایران و ایرانی به ویژه برای بیگانه‌پرستان و اپوزیسیونی‌ست که در کنار جنایتکاری همچون نتانیاهو ایستادند تا او با تاختن به ایران و کشتن ایرانیان، آنان را بر تخت حکومت بنشاند.

کلاس آموزشی وطن دوستی پرستو فروهر برای بیگانه‌ پرستان در صدای معلم

از چنین زنی شایسته است بسیارانی بسیار بیاموزند.

کلاس آموزشی وطن دوستی پرستو فروهر برای بیگانه‌ پرستان در صدای معلم

او با این عمل نشان داد که با کمک قدرت تشخیص و آگاهی ایستاده بر فراز کینه و نفرت و تعصب، چگونه می‌توان هم دادخواه پدر و مادرش باشد، هم برای تحول جامعه‌ی ایران تلاش نمود و هم به هنگام، علیه متجاوزان به ملک ایران‌زمین، مدافع حق ایرانیان و ایران بود.

اکنون یکی از آن مواردی است که برای وجود چنین انسان‌هایی آزاده، مستقل و دلیر می‌توان به ایرانی‌بودن خود افتخار نمود.( کانال نویسنده )

***

صدای معلم : 

« پروانه فروهر که از دوران دانشجویی به معلمی مشغول بود، در سال ۱۳۴۹ «ممنوع‌التدریس» شد ؛ او در کلاس درس تاریخ، از جنبش ملی شدن صنعت نفت و دولت ملی مصدق و کودتای ۲۸ مرداد گفته بود »

چهره های ماندگار : " پروانه اسکندری ( فروهر ) ؛ معلم و مدیر مسئول نشریه جبهه ملی ایران ( این جا )

کلاس آموزشی وطن دوستی پرستو فروهر برای بیگانه‌ پرستان در صدای معلم

کلاس آموزشی وطن دوستی پرستو فروهر برای بیگانه‌ پرستان در صدای معلم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کلاس آموزشی وطن دوستی پرستو فروهر برای بیگانه‌ پرستان در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت
صفحه1 از275

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور