پرسش ما از مسوولین وزارت متبوع و اداره کل آموزش و پرورش قم این است تا کی چوب بی برنامگی های شما را زیر دستانتان باید بخورند/ چرا باید صدها نفراز پرسنل آموزشی و اداری مدارس بدون درخواست رسمی خود شخص که یکی از شرایط اصلی بخشنامه نقل و انتقالات می باشد از ناحیه 4 به ناحیه 1 قم منتقل شوند؟ چرا با سرنوشت و آینده شغلی معلمان تا این راحت بازی می کنید/ چرا در این طرح بسیار بزرگ و مهم از نقطه نظرات همکاران ، کارشناسان ، صاحب نظران و پیشکسوتان امر تعلیم و تربیت استان استفاده نشد
آنچه در رابطه با مدیران لایق و توانمند و از طرفی مدیران نالایق و ضعیف برخورد و ارتباط داشتهایم و بهکرات ذکر خیر آنان را دیده و شنیدهایم که به مدیران آنفولانزا گرفته تعبیر میکنم این مدیران مجموعهای هستند که بدون داشتن صلاحیت شغلی و مدیریتی و تجربههای عملی مدیریت تنها بر مبنای رابطه، تزویر، تهدید و متأسفانه فراگیر شدن سیستم باند گرا و فشارهای سیاسی توسط افراد و مسئولین بانفوذ، روی کار میآیند لذا چنین مدیران در طی مدت تصدی خود از مدیریت قانونمند و انسان گرایانه دور خواهند بود/ در اکثر این موارد حراستهای ضعیف به چماق دست برخی مدیران ناشایست تبدیل میشوند و یا اینکه برای مدیران بهصورت ضربهگیر عمل میکنند که درهر صورت تضعیف حراست در چنین شرایطی دوچندان و طبیعی و اجتنابناپذیر است/ اینجاست که پرداختن به وظیفه ذاتی حراستها میتواند جلو خیلی از تکرویها و خارج شدن سازمان از ریل خود گرفته شود و از طرفی خطرناکتر اینکه بهعنوان سپر و ضربهگیر مدیران نالایق وارد عمل شوند و در مقابل منتقدان جبههگیری نمایند و فضای سازمانی را به محیطی امنیتی و مخوف تبدیل نمایند و با احضار مخالفان و منتقدان محیط امنی را برای مدیران زیادهخواه و نالایق مهیا سازند/ پیامبر گرامی اسلام لعنت کردند به کسانی که منکر را میبینند و بیتفاوت هستند ولی متأسفانه بعضی از حراستهای دستگاههای اداری خلاف انضباط و ضوابط اداری با منکرات و ضعف مدیران برخورد نمیکنند...
آسیب چنین وضعیتی فقط اتلاف وقت نیست بلکه بدتر از آن، تقلیل انتظار اولیاء از متن برنامههای آموزشی به حاشیه و تنزل انتظارات آنان از اصول به فرعیات است!، تقلیل تمنای مردم تا حد تقاضای یک پیراهن و شلوار و مانتو از مدرسه است!، نمایش علنی و عملی تسامح و تساهل در انجام مسئولیت و رواج بی انضباطی و بی نظمی و سهل انگاری در انجام تعهدات اجتماعی است!، بی اعتنایی به حرمت آدمها و تحقیر و تحمیق آنها در پشت درهای بسته است!، توهین به شعور مردم با تحمیل یک تکلیف مسخره و غیرضرور است!، کشت نهال بدبینی در وجود آدمها با بدعهدی و بدرفتاری و سوءمدیریت است!... و درد این است که وضع جامعه در مقیاس وسیعتری نیز بر همین منوال است/ چیزی به نام صف و انتظار نوبت وجود ندارد/ دانشآموزان همه چیز را در مدرسه یاد میگیرند و با خود کتاب و دفتر به منزل حمل نمیکنند/ دلیل چهارمی هم وجود دارد که طرفداران لباس فرم مدرسه را به تحمیل تصمیم شان به خانوادهها مصمم تر می کند اما کسی آن را بر زبان نمیآورد؛ دریافت پورسانت از خیاط یا دلال برای تأمین بخشی از مخارج مدرسه/ تظاهر به یکسان سازی آنها آنهم از طریق پوشش ظاهری نه فقط به همگونی شیوههای زندگی آنها نخواهد انجامید و از میزان تفاوتها کم نخواهد کرد و شکاف بین فقیر و غنی را پر نخواهد کرد، بلکه ریا و تظاهر به همگونی را در درون آنها نهادینه خواهد نمود/ باید بکوشیم به آنها بیاموزیم که با وجود تمام تفاوتهای موجود، در کنار هم و باهم زندگی کنند. باهم سازگار باشند و به هم کمک کنند و به صلح و دوستی و آرامش بیندیشند نه اینکه تفاوت ها را با پوشاندن لباس همرنگ، کتمان و پنهان کنیم و بعد از ورود به اجتماع ببینند همه چیز دروغ بوده است/ اینکه ما بخواهیم با اجرای طرح پوشش همرنگ، و به قیمت آزردن دانشآموزان مان وانمود کنیم که دانشآموزان فرمانبردار و مدرسه منظم داریم و به آن دلخوش باشیم، بسی غیرمنصفانه است/ تحمیل رنگ و فرم لباس به دانشآموزان با این انگیزه، به معنی سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی سیستمی است که نتوانسته است ابزارهای آموزشی و تربیتی مناسب تری را برای هدایت و رهبری دانشآموزان خود تدارک ببیند/ اجبار کودکان و نوجوانان به پوشیدن لباس مورد نظر مدرسه، یکی از مصادیق بارز سلب آزادی و حق انتخاب و اختیار از آنان است/ اگر نمی توانیم محیط آموزشی غنی و محتوای درسی کارساز برای شان فراهم کنیم، چه خوب است که حداقل آنها را در انتخاب لباس مناسب خود آزاد بگذاریم و به استتار تفاوتها و نابرابری ها با لفافه لباس همرنگ نپردازیم...
چندی پیش شاهد مصاحبه ی معاون آموزش ابتدایی وزارتخانه مبنی بر تغییر ساعت کار معلمان ابتدایی در رسانه ها بودیم که مضمون آن به شرح ذیل است:
" تغییر ساعت کار معلمان ابتدایی در شورای عالی آموزش و پرورش در حال بررسی است. هم اکنون معلمان ابتدایی با بیش از 20 سال سابقه کاری 25 ساعت در هفته کار می کنند که با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش این میزان به 20 ساعت کاهش خواهد یافت.
معلمان ابتدایی زیر 20 سال سابقه کار نیز حکم فعالیت 24 ساعت در هفته دریافت ولی در مجموع 25 ساعت کار می کنند که باید این یک ساعت جبران شود. "
اما آنچه در واقعیت روی داد خلاف آن بود ؛ معاون آموزش ابتدایی اداره کل سمنان جناب آقای غفار محمدی بیان داشتند که همکاران بالای 20 سال طی 4 روز کاری موظف در مدرسه به جای 20 ساعت 19 ساعت در هفته کار می کنند و آن یک ساعت کسری را باید به هر نحوی که شهرستان و منطقه صلاح دید جبران نماید و هر کدام از شهرستان و منطقه های استان نیز با توجه به کم و کاستی نیرو آن را به نحوی اجرا می نمایند در بعضی مناطق همکار چهار روز می آید و روز تقلیل کاری یک ساعت در مدرسه حاضر می شود در برخی مناطق دیگر همکاران سه هفته استراحت کرده و در هفته چهارم یک روز را کامل می آیند در برخی مناطق دیگر به شکلی دیگر....مع هذا باستناد این موضوع به مدارس نیروی جانشین نداده اند تا همکار و کادر آموزشی با همفکری و مشارکت همدیگر ساعت های خالی را پر کنند...
پیگیری همکاران و مطرح نمودن این موضوع با معاون آموزش ابتدایی استان و ارائه توضیحات معاون آموزش ابتدایی اداره کل همکاران را قانع که نکرد بماند بلکه سردرگمی آنان را بیشتر نمود. هم چنین به سوالات همکاران که چرا سنوات قبل بدین شکل نبوده و چرا فقط در استان ما بدین شکل است پاسخی داده نشد...
اعتراضات به جا و معقولانه همکاران توسط مسئولین جدی گرفته نمی شود و پاسخ هایی داده می شود که موجبات حیرت همکاران را فراهم می آورد...
فرهنگیان استان سمنان خواستار پاسخگویی مسئولان به این طرح ها و برنامه ها هستند طرح هایی که نه تنها موجب ضربه زدن به بافت آموزشی مدارس می شود بلکه باعث فرو ریختن هر چه بیشتر منزلت و جایگاه معلمان در جامعه می شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
طفل آزاده دبیر معرفت را خواستار
در نیستان وفا عارف شبستانی کند
مجلس عشق خدا را نور افشانی کند
دفتر درس معلم آشنای پیر راست
آشنای پیر هر لحظه دبستانی کند
طفل آزاده دبیر معرفت را خواستار
زاده روز الست عرفان سخنرانی کند
با زبانی مکتب اهل هنر زیور شود
با هنر از خوف دل خود دشتبانی می کند
والی شهر طریقت رو به یاران کرد و گفت
هر که وحدت خانه شد بلبل زبانی می کند
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/ رئیس مجلس شورای اسلامی از تشکیل کمیتهای مشترک بین وزارت آموزش و پرورش و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس جهت شناسایی و یافتن راهحلهای مناسب برای رفع مشکلات این وزارتخانه خبر داد.
علی لاریجانی در جلسه علنی روز سهشنبه مجلس شورای اسلامی در توضیح تاخیر جلسه مجلس، گفت: در آغاز سال تحصیلی جدید لازم بود با حضور وزیر محترم وزارتخانه آموزش و پرورش، مشکلات این وزارتخانه را مورد بررسی قرار دهیم که در چند بُعد انجام شد.
نماینده مردم قم در مجلس از تشکیل کمیتهای متشکل از وزارت آموزش و پرورش و کمیسیون آموزش و تحقیقات برای بررسی و پیگیری مشکلات وزارت آموزش و پرورش خبر داد.
خبرگزاري ملت
روز شنبه اول مهر ، زنگ مدرسه ها به صدا در آمد و بیش از سیزده میلیون دانش آموز و حدود نهصد هزار معلم به سرکلاس ها رفتند. در گذشته ای نه چندان دور که هنوز معمران و بزرگان به خاطر دارند ،دانش و آموزش شامل همه ی فرزندان این سرزمین نمی شد و حتا آموزش تفننی بیش نبود، آن هم ویژه ی جمعی از خواص و توانگران .
آن روزگار، چوب و فلک نماد راستین تهذیب و تربیت مکتب به شمار می آمد و خواندن و نوشتن فارسی و سپس " نصاب الصبیان " و نیز " سیاق الاعداد" مهمترین دستمایه ای که به آدمی داده می شد.
اما امروز که سخن از میلیون ها دانش آموز است و قاعدتا هیچ قید و بندی چون داشتن و نداشتن و فرزند کدام بودن و نبودن مانع از تحصیل نمی شود، پرسش هایی مطرح می شود که به ظاهر ساده اما تامل برانگیز است .
بچه ها را به کی سپرده ایم؟ به آموزش و پرورش با همه ی پیچیدگی و نابسامانی هایش؟ معلم با همه ی مشکلات پیش رویش؟ کتاب درسی با همه ی نواقص محتوای اش ؟ به کی ؟
با فرا رسیدن مهر ، اسم فرزندانمان را با هزار مشکل در مدرسه ثبت نام می کنیم و چند قلم لوازم و چند جلد کتاب برایش تهیه می کنیم .کتاب هایی که چندین سال از زمانه ما عقب تر است و لوازمی که مناسب برای آموزش نیست.
قرار نیست فرزندان ما چند متن نارسا و گسسته از هم را به حافظه خویش بسپارند . آنها الفبای زندگی را باید در کلاس های درس و با آموزش کتاب بیاموزند. آنچه نادیده گرفته شده کمبودهایی است که در دوران تحصیل کودکان مان در آموزش وجود دارد .آنچه آنها می آموزند برای همیشه در ذهنشان می ماند و تا آخر عمر همراهشان است.
آیا نباید به کتاب های درسی بیشتر توجه کنیم ؟ آیا نباید به وضعیت معلمان فرزندانمان و وضعیت معیشتی آنها توجه کنیم؟ چقدر برای معلمان فرزندان مان ارزش قایلیم؟ اگر باور داریم که آینده بچه های ما در دستان معلمان است،باید باری از دوش آنها برداریم.
آنچه آنها می آموزند برای همیشه در ذهنشان می ماند و تا آخر عمر همراهشان است معلم امروز خسته و مضطرب از آینده خود است و نمی تواند بر پای خود بایستد.آنچه او را به ادامه کار خود وا داشته است شرافت و عشق او ست. عشق به فرزندان ما.هم اوست که به اعتراف تاریخ بنیان عشق به تعلیم و تربیت را در کشور بنا نهاده است و با مشقت بسیار و محرومیت های بی شمار فرزندان متخصص و کارآمدی را به جامعه هدیه داده است.
آری !
زنگ مدرسه ها را به صدا در آوردند.تا دیر نشده به یاری معلمان بپردازیم و به بازبینی کتاب های درسی و روش های آموزشی نوین توجه نماییم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید