در سال ۱۹۶۱، فرانتس فانون، جامعه شناس انقلابی ، در کتاب دوزخیان روی زمین نوشت:
«استعمار، زمین را نمیگیرد؛ روح انسان را میدزدد. و استعمارشده، پیش از آن که برای نان بجنگد، باید برای بازیابی انسانیتش بجنگد.»
شاید این جملهها دربارهی الجزایر نوشته شده باشند، اما امروز با هر بمب که بر غزه میبارد، با هر کودک که بیچهره از زیر آوار بیرون کشیده میشود، دوباره زنده میشوند. غزه، تکهای از زمین نیست. دوزخیست روی زمین.
دوزخی که مردمانش نه محکوم به مرگ، بلکه محکوم به مردنهای مکررند.
ما در ایران ؛ با گرانی، تحریم، و هزار درد دیگر دست و پنجه نرم میکنیم. گاهی پیش خود میگوییم: «غزه با ما چه؟ مگر ما خودمان کم رنج داریم؟»
اما حقیقت تلخ اینجاست: اگر دردِ یک انسانِ دیگر را حس نکنیم، کمکم انسان بودن را از یاد میبریم.
غزه، آزمون وجدان ماست.
اگر مردمانی با آن همه زخم هنوز ایستادهاند ؛ ما چطور نشستهایم؟
اگر مادری در آوار، جنازهی نوزادش را با دستِ خالی بیرون میکشد، و هنوز تسلیم نمیشود، ما چطور در راحتیِ نسبی، بیتفاوت ماندهایم؟
همه فقط از آغاز جنگ توسط حماس میگویند. اما کمتر کسی از آن خشونتی میگوید که سالهاست بازتولید میشود. و شاید، اگر فانون امروز زنده بود، نمینوشت. فقط گریه میکرد.
کمتر کسی از پیمانشکنی دولتهای راستگرای اسرائیلی در توافقات اسلو میگوید، همان توافقی که قرار بود نقطه شروع صلح باشد، نه بذر تداوم اشغال.
چند نفر از شهرکسازیهای غیرقانونی، از دیوار حائل، از کودکان اسیر فلسطینی در زندانهای اسرائیل خبر دارند؟
چرا تنها پاسخِ یک خشم را میبینیم، و نه دلایلِ آن را؟
همه بنگاههای خبری در حال پخش «آمار»ند.
۴۰ نفر کشته، ۸۳ زخمی، ۲۵ کودک جانباخته... و این اعداد، هر روز ادامه دارند. اما هیچکس نمیگوید ۴۰ انسان. هیچکس نمیپرسد اسم کودک بیسر، «یُسرى» بود یا «لَمى»؟
استعمار، همانطور که فانون گفت، با بی چهره کردن انسانها آغاز میشود.
غزه، تصویریست که اگر نگاهش نکنیم، آیینهایست که ما را رسوا خواهد کرد. و آن فیلم… همان صحنه که آدمها به بالا پرت میشوند، نه از شادی، نه از پرواز، بلکه با قدرت یک بمب…
آن لحظه، معنای استعمار است.
و شاید، اگر فانون امروز زنده بود، نمینوشت. فقط گریه میکرد.
غزه با ما چه؟
با ما همهچیز.
چون ما هنوز انسانیم.
یا باید باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« در دوران ظلمت باید ارزش هر چیزی را که به آزادی میرسد و با آزادی به دست میآید، به خودت نشان دهی ؛ با به خاطر سپردن و تأمل کردن و سپس تکرارش در تخیل. این تنها راه زنده ماندن در دوران ظلم است. عصر ظلمت دوران بیرؤیا کردن آدمهاست.
دوران زندگی بدون تخیل و اندیشه. و اندیشیدن بیش از آن که به هوش و ذکاوت نیاز داشته باشد، محتاج شهامت است و همراهی با بیباکان.
هانا آرنت
از کتاب انسانها در عصر ظلمت »
***
در روزهای اخیر ، جدولی در شبکه های اجتماعی با عنوان : « باهوش ترین کشورهای جهان از طریق متوسط بهره هوشی در سال 2025 » فراگیر شده است .
در مورد اعتبار این جدول اظهار نظری نمی کنم اما این که ایرانی ها معمولا در آیتم ها و موضوعات منفی رتبه های نخست دارند اما این بار وضعیت « معکوس » شده است جای تامل بسیار دارد .
گزارشی توسط سایت « برنا » در سال 1402 با عنوان : « میانگین آی کیو در ایرانیها چقدر است؟ » منتشر شده است . ( این جا )
در این گزارش چنین می خوانیم :
« در برخی از سایتها، ایران در میان ۱۹۹ کشور دنیا در جایگاه بیست و سوم قرار گرفته و در برخی دیگر نیز ایران از بین ۱۹۹ کشور در رده صد و دهم قرار دارد.
البته در سایت «کوئورا» انتقادات زیادی نسبت به این مساله شده و عنوان شده که در حالی که بهره هوشی واقعی ایرانیان ۹۷ است، میانگین بهره هوشی ایرانیان رابر اساس تستهای آی کیوی متعلق به سال ۱۹۴۸، ۸۴ در نظر گرفتهاند که این مساله شائبههای سیاسی را در اذهان ایجاد کرده است.
در سایت ورلد پاپولیشن ریویو با استناد تحقیقات ریجارد لین روانشناس بریتایایی که به طور گسترده نتایج آن در سراسر دنیا انتشار یافته، با در در نظر گرفتن امتیاز ۸۰.۰۱ برای بهره هوشی ایرانیان، این کشور در جایگاه بالاتری از کشورهایی نظیر پاکستان، تونس، عمان، کویت، اندونزی، اکوادور بولیوی، عربستان سعودی، مصر، هند، الجزایر، کنیا، سوریه، بنگلادش، کامرون مراکش(مغرب) و ساحل عاج قرار گرفته است.
البته ناگفته نماند که تحقیقات ریچارد لین به رغم آن که از جمله مفصل ترین و دقیق ترین تحقیقات در این زمینه تشخیص داده شده همواره با انتقاداتی نیز مواجه بوده از جمله برخی ادعا کردهاند که ریجارد لین از دادههای غیر دقیقی برای اثبات برتری نژادی استفاده کرده است. البته با نگاهی به اسامی کشورهای حاضر در جدول باهوش ترین کشورهای دنیا میتوان به ادعای این افراد تا حد زیادی به دیده تردید نگریست.
دشواری در ارزیابیها
البته در سایت ورلد پاپولیشن ریویو که اطلاعات مربوط به تحقیق ریچارد لین را تا سال ۲۰۲۲ به روز رسانی کرده به این مساله اشاره شده که تشخیص اینکه کدام کشورها دنیا دارای باهوش ترین مردم دنیا هستند یا دارای بالاترین میزان بهره هوشی هستند، بسیار دشوار است چرا که برای این مساله باید فاکتورهای مختلفی را در نظر گرفت.
از جمله اینکه آیا باهوش ترین کشورهای دنیا اغلب دارای شهروندان با سوادی هستند؟
شاید بتوان این طور ارزیابی کرد که باهوش ترین کشورهای دنیا کشورهایی باشند که مردم آن بالاترین امتیاز را از تستهای آی کیو (بهره هوشی) به دست آورده باشند. یا اینکه باهوش ترین کشور دنیا، کشوری است که دارای بالاترین درصد افراد فوق العاده باهوش است.
آیا میتوان این طور ارزیابی کرد که باهوش ترین کشور دنیا کشوری است که شهروندانش بیشترین تعداد جوایز نوبل را کسب کرده باشند ؟
برخی از جامع ترین و پر انتشار ترین تحقیقات درباره بهره هوش در کشورهای مختلف دنیا توسط روان شناس بریتانیایی ریجارد لین و همکارش دیوید بکر انجام گرفته است. این دو در تحقیقاتی که نتیجه آن در مقالهای با عنوان «هوش کشورها» انتشار یافت. میانگین آی کیو (بهره هوشی) متوسط شهروندان ۱۳۲ کشور دنیا را اندازه گیری کردند.
علاوه بر این آنها در تحقیق خود بر آوردهایی از بهره هوشی ۷۱ کشور دیگر دنیا ارائه دادند.
نتیجه این بررسی توسط موسسه اولستر انتشار یافته است.
ده کشور باهوش دنیا از نظر آی کیو (بهره هوشی) – موسسه اولستر ۲۰۱۹
۱. ژاپن - ۱۰۶.۴۹ امتیاز
معیار برای داوری همان توانایی حل مساله از طریق احصاء توانایی ها و قابلیت های فردی از طریق فرایند های جمعی مانند « تحزب و رسانه » و تعامل های موثر و سازنده است که ما از آن « بی بهره ایم » .
۲. تایوان – ۱۰۶.۴۷ امتیاز
۳. سنگاپور – ۱۰۵.۸۹ امتیاز
۴- هنگ کنگ (چین) – ۱۰۵.۳۷ امتیاز
۵- چین – ۱۰۴.۱۰ امتیاز
۶- کره جنوبی – ۱۰۲.۳۵ امتیاز
۷ – بلاروس (روسیه سفید) – ۱۰۱.۶۰ امتیاز
۸ – فنلاند – ۱۰۱.۲۰ امتیاز
۹- لیختن اشتاین – ۱۰۱.۰۷ امتیار
۱۰- آلمان و هلند – با امتیاز برابر ۱۰۰.۷۴
ارتباط میان تحصیلات و هوش
میان تحصیلات و هوش ارتباط نزدیکی برقرار است.
هر چه سیستم آموزشی کشورها قویتر باشد، در طول زمان جمعیت باهوشتری برای این کشورها تربیت میشوند.
با توجه به این امر، در برخی از تحقیقات از ردهبندی کشورهای مختلف دنیا در زمینه آموزشی به عنوان مبنایی برای مقایسه هوش میان کشورهای مختلف استفاده میشود. در سال ۲۰۱۸، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نتایج سه ساله برنامه تحقیقات دانشجویی خود را انتشار داد . در این تحقیق توان خواندن، آگاهی از ریاضیات و علوم در میان بیش از ۶۰۰ هزار دانش آموز در ۷۹ کشورمورد بررسی گرفت.
نتایج تحقیق نیز بدین شرح انتشار یافت.
چه چیزی در نظام آموزشی ایران دچار تحولات بنیادین و زیربنایی شده که تاثیر خودش را در ابتدا در « مدرسه » و سپس در « جامعه » بگذارد و ما متعاقبا مدعی شویم که از باهوش ترین ملل جهان هستیم ؟
۱۰ کشور برتر باهوش دنیا بر اساس توان خواندن، آگاهی از ریاضیات و علوم – بر اساس نتایج تحقیقات OECD
۱- چین
۲- سنگاپور
۳- ماکائو(جین)
۴- هنگ کنگ (چین)
۵- استونی
۶- کانادا
۷- فنلاند
۸- ایرلند
۹- کره جنوبی
۱۰- لهستان »
این یافته ها کاملا اعتبار آن جدول قبلی ( مجعول ) را زیر سوال می برد .
گذشته از آن که کدام کشور در جهان از همه باهوش تر باشد و یا نباشد اما مساله بسیار مهم و استراتژیک آن است که آیا کشوری با امکانات و محدودیت هایی که دارد ؛ چقدر در « حل مساله » مرتبط با چالش ها و بحران ها موفق و موثر بوده است ؟
شاید اگر تراز و یا میزان را همین موضوع یعنی « توانایی حل مساله » در نظر بگیریم خیلی راحت تر و علمی تر بتوانیم در مورد میزان هوش جمعیت یک جامعه و آینده آن نظر دهیم .
کشوری مانند « ایران » که به استناد آمارها با بیش از 100 بحران و ابر بحران رو به روست و بدتر از همه با وجود دیدن آن همت و یا اراده ای نافذ و مستمر برای حل آن ها مشاهده نمی شود ؛ چه فرقی می کند که در جدول رنکنیگ هوش جهانی در کجای آن قرار گرفته باشد ؟
و اما نکته قابل توجه و تامل دیگر که در گزارش بالا به آن اشاره شده است ارتباط میان عملکرد نظام آموزشی با تربیت شهروندان باهوش است .
واقعا نظام آموزشی ایران در جهان جز مدال آوری برخی دانش آموزان خاص در مدارس خاص چه حرفی برای عرضه در میان نظام های آموزشی موفق جهان دارد ؟
چه چیزی در نظام آموزشی ایران دچار تحولات بنیادین و زیربنایی شده که تاثیر خودش را در ابتدا در « مدرسه » و سپس در « جامعه » بگذارد و ما متعاقبا مدعی شویم که از باهوش ترین ملل جهان هستیم ؟
کشوری مثل ما که بیش ترین تعطیلات را در نظام آموزشی خود دارد و برای مثال به مناسبت « نوروز » مدارس آن قریب به یک ماه تعطیل می شوند ؛ چه ادعایی می تواند در رنکینگ آموزشی جهان داشته باشد ؟
ممکن است برخی و شاید بسیاری از کسانی که این مطلب را می خوانند مطابق عادت مالوف و همیشگی ، نگارنده را متهم به « تحقیر » ایرانی ها کنند . و این در حالی است که تحقیر در اصل خود به معنای « کوچک شماری » و یا « خُرد انگاشتن » پدیده ها و واقعیت های ساری و جاری است .
آیا « واقعیت ها » و یا فکت ها فرضیات و ادعاهای مرا نقض می کنند ؟
اگر واقعا فرد و یا افراد جامعه ای الگوی زندگی شان را بر اساس مثلث « اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک » تعریف و درونی کرده باشند ؛ چه ترس و واهمه ای باید از تحقیر شدن توسط « دیگران » داشته باشند ؟
این انگاره که از دیر باز گفته شده ایرانی ها همیشه از باهوش ترین مردم جهان بوده اند ؛ از کجا آمده است ؟
اگر واقعا چنین است ؛ پس این همه بحران و چالش و مشکل در این کشور از کجا آب می خورد ؟
ممکن است برخی و شاید بسیاری بر اساس ذهنیت و تفکر « ضد توسعه » عنوان کنند که مردم ما در مجموع باهوش هستند و این اقلیت حاکم است که به واسطه « خِرد کم شان » کشور را به این مرحله رسانده اند .
این فرضیه هم از اساس غلط است .
مگر می شود عده ای در اقلیت و با هوش کم توسط جمعیت کثیر هوشمند برای یک مدت طولانی فریفته و گمراه شوند ؟
صورت مساله کاملا صریح ، روشن و آزمون پذیر است .
به این موارد که از فرط تکرار به صورت یک نرم در فرهنگ عمومی ما آمده است توجه کنید :
- افراد بسیاری به شمال ایران می روند و همه جا را مملو از زباله می کنند .
- افراد بسیاری به جنوب ایران می روند و خاک سواحل آن جا را به یغما می برند .
-در رانندگی ، فرهنک و سبک رانندگی ایرانی ها منحصر به فرد است .
از سمت راست و یا شانه خاکی سبقت می گیرند و تصور می کنند که آدم های خیلی زرنگ و جسور و تیزی هستند .
-زمانی که یک آمبولانس با چراغ گردان و بوق ممتد حرکت می کند ؛ کثیری از همین رانندگان باهوش و تیز با فاصله بسیار کمی به صورت قطاری در پشت آن به حرکت در می آیند .
- هنگام ترافیک و زمانی که عده زیادی در صف برای وارد شدن به لوپ و یا یک مسیر فرعی هستند ، تعداد قابل توجهی از همین رانندگان باهوش و زرنگ و زیرک به صورت میان بر خود را به جلوی صف می رسانند و با سماجت و طلبکاری وارد لاین می شوند .
- دانش آموزان و اولیای آنان یک هفته مانده به عید و البته با همراهی و همدستی با کادر مدرسه کلاس ها و مدرسه را از رسمیت می اندازند به هوای این که قصد مسافرت دارند . جالب آن که برخی از همین دانش آموزان با تجدیدی در برخی دروس ، تابستان را که فرصتی برای تفریح و مسافرت و بازیابی خویشتن است به درس خواندن می گذرانند .
- به همین سیاق ، معلمان که عملا از ابتدای خرداد تعطیل می شوند و در نهایت چند روزی را برای مراقبت در مدرسه حضور پیدا می کنند اما مشخص نیست که چرا ترجیح می دهند در تعطیلات نوروز که جاده ها ایمن نیستند و تعداد کشته ها و مجروحان هر سال رکورد می زند ؛ خود را قاطی « بقیه » کنند و تنها دغدغه شان می شود :
وضعیت نامناسب مدارس و یا همان مراکز اسکان . غافل از آن که مدرسه در همه جای دنیا کارکرد آموزشی دارد و قرار نیست کاربری دیگری برای آن تعریف شود .
و ده ها و شاید صدها موارد دیگر از این دست .
واقعا پرسش آن است که در کدام کشورهای باهوش جهان بر اساس همان جدول ، مردمان آن کارهایی از جنس « ما » می کنند و ما به خود اجازه می دهیم که خود را در کنار آنان قرار دهیم و خود را « هم جنس » آنان بدانیم ؟
ایران هم کشوری است مثل کشورهای دیگر و نباید دچار غرور و یا توهم شود و یا دچار حس خودبرتر بینی شود .
معیار برای داوری همان توانایی حل مساله از طریق احصاء توانایی ها و قابلیت های فردی از طریق فرایند های جمعی مانند « تحزب و رسانه » و تعامل های موثر و سازنده است که ما از آن « بی بهره ایم » .
گروه رسانه /
خبرآنلاین نوشت : ( این جا )
« بر اساس گزارش جهانی شادی ۲۰۲۵ که پنجشنبه ۲۰ مارس (۳۰ اسفند) منتشر شد، فنلاند برای هشتمین سال متوالی به عنوان شادترین کشور جهان انتخاب شد.
این گزارش که همزمان با روز جهانی شادی سازمان ملل متحد منتشر شده است، نشان میدهد که اعتماد اجتماعی و رضایت از زندگی در برخی کشورها کاهش یافته است.
یورونیوز که این گزارش را منتشر کرده نوشته، کشورهای شمال اروپا همچنان موفقترین عملکرد را در شاخصهای شادی داشتهاند. فنلاند، دانمارک، ایسلند و سوئد چهار رتبه نخست را به خود اختصاص دادهاند و نروژ نیز در جایگاه هفتم قرار گرفته است.
گزارش زیر را به نقل از سایت « استکهلمیان » می خوانید .
گروه رسانه/
رئیسجمهور آمریکا با امضای یک فرمان اجرایی خواستار انحلال وزارت آموزش و پرورش شد. ترامپ با این اقدام به یکی از وعدههای انتخاباتی خود عمل کرد. اتحادیه معلمان آمریکا و دموکراتها با این فرمان ترامپ مخالفت کردند.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا روز پنجشنبه اول فروردین ۱۴۰۴ فرمانی برای انحلال وزارت آموزش و پرورش این کشور امضا کرد. او در مراسمی در کاخ سفید گفت که این اقدام آغاز تلاشهای او برای حذف این وزارتخانه « برای همیشه » است.
ترامپ قبلا از این وزارتخانه به خاطر « آلوده بودن به ایدئولوژی لیبرال » انتقاد کرده بود. او تاکید کرد: «ما آن را میبندیم، ما آن را هرچه سریعتر میبندیم، این به ما هیچ کمکی نمیکند.»
انحلال باید از طریق کنگره انجام شود
در فرمان اجرایی ترامپ از وزیر آموزش و پرورش، لیندا مکماهون، خواسته شده است که همه اقدامات لازم را برای امکانپذیر ساختن انحلال وزارت آموزش و پرورش انجام دهد.
مکماهون که پیش از این رئیس کمپانی کشتیکج WWE بود، این کار را وظیفه خود دانسته است که وزارتخانه را تعطیل و خودش را بیکار کند. با این حال او اذعان کرد که برای این کار به همکاری با کنگره نیاز است.
وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۹۷۹ تأسیس شد و تنها از طریق کنگره میتوان آن را منحل کرد.
مخالفت دموکراتها با انحلال وزارت آموزش و پرورش
دموکراتها با داشتن اکثریت در سنا میتوانند مانع اجرای فرمان ترامپ شوند. با این حال، ترامپ و مشاور او، ایلان ماسک میتوانند وزارتخانهها و آژانسها را بهگونهای کوچک کنند که عملا غیرقابل استفاده شوند. هفته گذشته، دولت آمریکا تقریبا نیمی از کارکنان وزارت آموزش و پرورش را اخراج کرد.
ایلان ماسک، توسط ترامپ به عنوان رئیس « اداره کارآمدی دولت » (به اختصار: DOGE) منصوب شده و او برای کاهش هزینههای دولتی برنامههای گستردهای دارد. در راستای اجرای این برنامه او برخی نهادها را بسته و کارمندان آن را اخراج میکند.
انحلال آموزش و پرورش خواست دیرینه محافظهکاران
ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرده بود که در صورت پیروزی، وزارت آموزش و پرورش را منحل خواهد کرد. محافظهکاران و به ویژه مسیحیان محافظهکار سالها خواستار انحلال این وزارتخانه بودهاند.
مدارس در ایالات متحده از دههها پیش محلی برای درگیریهای فرهنگی میان لیبرالها و محافظهکاران بوده است. محافظهکاران میخواهند دولت واشنگتن از سیستم آموزشی خارج شود.
دولت بهطور سنتی تنها تأثیر محدودی بر آموزش دارد و تنها حدود ۱۳ درصد از منابع مالی مدارس ابتدایی و متوسطه از بودجه فدرال تأمین میشود. با این حال، برای مدارس با بودجه محدود و دانشآموزانی که نیازهای خاص دارند، کمکهای فدرال از اهمیت بالایی برخوردار است.
مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ
معلمان و دموکراتها اقدام ترامپ علیه وزارت آموزش و پرورش را به شدت مورد انتقاد قرار دادهاند.
رندی واینگارتن، رئیس اتحادیه معلمان آمریکا در پلتفرم اکس (توییتر سابق) نوشت: «آموزش آینده کشور ماست. آقای رئیسجمهور، ما شما را در دادگاه میبینیم.»
تینا اسمیت، سناتور دموکرات هم در پیامی خطاب به ترامپ نوشت: «شما میدانید که نمیتوانید وزارت آموزش و پرورش را ببندید.»
از زمان آغاز ریاستجمهوری ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵، او با کمک ایلان ماسک و استفاده از روشهای سختگیرانه، شروع به کوچک کردن دولت و اخراج هزاران کارمند دولتی کرده است.
در ابتدا، آژانس کمکهای توسعهای آمریکا (USAID) هدف قرار گرفت. اقدامات ترامپ و اداره کارآمدی دولت (به اختصار: DOGE) تحت رهبری ماسک، بسیار بحثبرانگیز شده و به همین دلیل هم با موانع قانونی فراوانی مواجه شده است. ( دویچه وله )
پایان پیام/
در ایالات متحده آمریکا نظام آموزشی بر پایه عدم تمرکز بنا نهاده شده و وزارت آموزش و پروش بر تمام مقاطع مختلف تحصیلی به شرح ذیل نظارت دارد:
پیش دبستانی (مهدکودک)، دبستان (پایههای اول تا پنجم یا ششم) ، راهنمایی (پایههای ششم یا هفتم تا هشتم)، دبیرستان (پایههای نهم تا دوازدهم) ، آموزش عالی (دانشگاه یا کالج) و آموزش بزرگ سالان.
منظور از «آموزشهای بزرگ سالان» برنامهای است که برای افراد بزرگ سال طراحی میشود تا پس از پایان تحصیلات رسمی امکان یادگیری مهارتهای جدید یا تکمیلی را داشته باشند.
همان طور که اشاره شد در آمریکا این مقاطع توسط ایالتها و دولتهای محلی اداره میشوند و وزارت آموزش و پرورش تنها نقش نظارتی و حمایتی را ایفا میکند.
اکنون با امضای فرمانی از سوی ترامپ زمزمههای حذف این وزارتخانه که از سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) در همین چارچوب فعال بوده به گوش میرسد. این تصمیم موجی از بحث و جدل را به راه انداخته و پرسشهایی را در مورد آینده آموزش در آمریکا و حتی سایر کشورها مطرح کرده است.
این وزارتخانه وظایف خطیری را بر عهده دارد؛
از یاری رساندن به مدارس مناطق کمتر برخوردار گرفته تا مدیریت وامهای دانشجویی و تضمین رعایت حقوق همگان در امر آموزش.
موافقان حذف وزارت آموزش و پرورش بر این باورند که ایالتها بهتر از دولت مرکزی قادر به تشخیص نیازهای دانشآموزان و تخصیص بهینه بودجه هستند. آنها مدعی هستند که این وزارتخانه گاه به جای حل مشکلات واقعی، ایدئولوژی خاصی را بر مدارس تحمیل می کنند. تمرکز بر ساماندهی نیروی انسانی، بهبود کیفیت آموزش و رفع نابرابریهای آموزشی اولویتهای اصلی نظام آموزشی ایران باید باشد.
اما مخالفان که در میان آنان دموکراتها و فعالان حقوق مدنی به چشم میخورند هشدار میدهند که در غیاب نظارت فدرال، نابرابری میان ایالتها شدت خواهد گرفت و دانشآموزان فقیر یا آسیبپذیر بیش از پیش متضرر خواهند شد.
سوالی که از جناب برخی همکاران مطرح می شود این است که : از هر ده نفر فرهنگی (کارمند آموزش و پرورش)، تنها شش نفر در کلاسهای درس حضور دارند و چهار نفر دیگر نقشهای پشتیبانی را ایفا میکنند.
آیا اجرای این سیستم برای ایران کارآمد خواهد بود؟
در ایران نظام آموزشی سال هاست تحت مدیریت متمرکز وزارت آموزش و پرورش اداره میشود و همه امور از محتوای کتب درسی گرفته تا تخصیص بودجه از مرکز (تهران) تعیین میشود. تصور کنید که هر استان در ایران بخواهد نظام آموزشی مستقل خود را داشته باشد. در این صورت شاید تهران و اصفهان از امکانات مطلوبی برخوردار شوند ؛ اما وضعیت سیستان و بلوچستان چگونه خواهد بود؟
تفاوت ساختار حکمرانی گویای شرایط متفاوت آمریکا و ایران است، چرا که آمریکا از بدو تاسیس کشوری فدرال بوده و از تجربه و توان بالایی در این شیوه مدیریتی برخوردار است ؛ حال آن که ایران با تاریخ طولانی و موقعیت حساس خود بدون داشتن تجربه فدرالیسم به مفهوم امروزی، نمیتواند به آسانی چنین تغییری را پذیرا باشد.
علاوه بر این نظام آموزشی ایران با مشکلات عدیدهای در زمینه ساماندهی نیروی انسانی مواجه است.
بر اساس آمار موجود ؛ از هر ده نفر فرهنگی (کارمند آموزش و پرورش)، تنها شش نفر در کلاسهای درس حضور دارند و چهار نفر دیگر نقشهای پشتیبانی را ایفا میکنند. ما اگر بتوانیم در ساماندهی نیروی انسانی به درستی عمل کنیم با این حجم از کمبود نیروی انسانی مواجه نخواهیم بود.
یکی از دلایل اصلی حذف وزارت آموزش در آمریکا تعدیل نیرو و کاهش هزینهها بوده است، اما این رویکرد در ایران با توجه به مشکلاتی که شرح آن رفت، نتیجه معکوس خواهد داشت.
البته آینده این تصمیم در آمریکا هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. حذف کامل وزارتخانه نیازمند بررسیهای دقیق و عبور از موانع قانونی است و با توجه به مخالفتهای موجود احتمال عملی شدن آن در آینده نزدیک کم است.
در صورت منحل شدن این وزارت، برخی وظایف آن، مانند مدیریت وامهای دانشجویی و... به بخشهای دیگر دولت منتقل خواهند شد.
نتیجه اینکه؛
با توجه به شرایط خاص ایران اعمال این سیستم نه تنها کارآمد نخواهد بود بلکه مشکلات موجود در نظام آموزشی کشور را تشدید خواهد کرد.
تمرکز بر ساماندهی نیروی انسانی، بهبود کیفیت آموزش و رفع نابرابریهای آموزشی اولویتهای اصلی نظام آموزشی ایران باید باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مقدمه
در چند دهه اخیر دانش آموزان و دانشجویان ایرانی همواره در مسابقات مختلف بین المللی از قبیل المپیادهای علمی و جشنواره های کارآفرینی و خلاقیت، عملکرد بسیار درخشان و افتخارآمیزی داشته اند. به جرات می توان گفت دانش آموزان ایرانی از باهوش ترین و موفق ترین دانش آموزان جهان هستند. آمار تعداد مدال های کسب شده و موفقیت های مختلف در جشنواره ها و دانشگاه های معتبر جهان گویای این مدعاست.
در کمال تعجب در چندسال اخیر دانش آموزان مقطع ابتدائی و متوسطه اول در دو آزمون بین المللی تیمز و پرلز نتایج قابل قبول و در خور شان ملت بزرگ ایران کسب نکرده اند. این موضوع به مسئله ای جدی و بغرنج در جامعه نخبگانی ایرانیان تبدیل شده است.
بر اساس شواهد علمی، به نظر می رسد عدم موفقیت دانش آموزان ایرانی در دو آزمون تیمز و پرلز به هوش پائین آنها مربوط نمی شود. چرا که بر اساس پژوهش های متعدد، ایرانیان از باهوش ترین و متمدن ترین ملل جهان بوده و هستند و نقش بسیار ارزنده ای در رشد و پیشرفت علم و فرهنگ در سطح جهان داشته اند (دارند). بنابراین علت این مسئله را باید در فرایند آموزش در بستر آموزش و پرورش و محیط اجتماعی جامعه امروز ایران جست و جو کرد.
بنابراین، اصلاحات اساسی در سیستم آموزشی بر اساس برنامه درس ملی و طرح ملی تحول بنیادین بیش از پیش احساس می شود.
به نظر می رسد با آموزش معلمان و بهبود روشهای تدریس، افزایش دسترسی به منابع آموزشی، کاربردی کردن آموزش و تمرکز بر مهارتهای نرم، دانش آموزان ما میتوانند عملکرد خود را در این آزمونها بهبود بخشند.
در این نوشتار ابتدا به معرفی آزمون های مختلفِ ارزیابی علوم پرداخته می شود. سپس عملکرد دانش آموزان ایرانی در دو آزمون تیمز و پرلز بررسی می شود و سرانجام ضمن مطالعه کشورهای موفق در دو آزمون تیمز و پرلز راهکارهای عملی برای بهبود شرایط ارائه می شود.
آزمونهای ارزیابی علوم
آزمونهای ارزیابی علوم در سطح جهانی بهمنظور سنجش و مقایسه عملکرد دانشآموزان در زمینههای علمی طراحی شدهاند. این آزمونها معمولاً بهصورت بینالمللی برگزار میشوند و نتایج آنها میتواند به سیاستگذاران و معلمان کمک کند تا کیفیت آموزش را بهبود بخشند.
در زیر به برخی از مهمترین آزمونهای ارزیابی علوم در جهان اشاره میشود:
انجمن IEA در سال 1959 با هدف انجام مطالعات تطبیقی تأسیس شده و تاکنون بیش از 25 مطالعه جهانی در زمینه علوم، ریاضیات، زبان، ادبیات، تربیت اجتماعی، نگارش، کامپیوتر، آموزش پیشدبستان، درک مطلب و نهایتاً سواد خواندن انجام داده است.
اکنون حدود 60 کشور از سراسر جهان عضو این انجمن هستند. مرکز بینالمللی مطالعة پرلز و تیمز در کالج بوستون آمریکا و دبیرخانه اجرایی IEA در کشور هلند مستقر میباشد و اهداف زیر را دنبال میکند:
ارزشیابی از کیفیت نظام آموزشی کشورها، ارتقاء سطح یادگیری نظامهای آموزشی جهان و بهبود سیاستها و برنامهریزیهای آموزشی مربوط به فرآیند یاددهی-یادگیری.
در واقع انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی IEA تلاش های خود را به انجام مجموعهای از مطالعات یادگیری در موضوعهای درسی پایه در مدارس و بعضی بررسی های دیگر در موضوعهای مورد علاقة اعضای خود معطوف کرده است.
آزمونهای ارزیابی علوم در سطح جهانی بهعنوان ابزارهایی برای سنجش و مقایسه کیفیت آموزش در کشورهای مختلف عمل میکنند.
نتایج این آزمونها میتواند به سیاستگذاران، معلمان و محققان کمک کند تا نقاط قوت و ضعف سیستمهای آموزشی را شناسایی کرده و بهبودهای لازم را اعمال کنند. اهداف مشترک این آزمون ها عبارتنداز:
۱. مقایسه عملکرد آموزشی: این آزمونها به کشورها امکان مقایسه عملکرد سیستمهای آموزشی خود با سایر کشورها را میدهند.
۲. شناخت نقاط قوت و ضعف: نتایج این آزمونها به کشورها کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف سیستم آموزشی خود را شناسایی کنند.
۳. ارائه دادههای پژوهشی: دادههای جمعآوریشده در این آزمونها برای پژوهشهای آموزشی در سطح جهانی استفاده میشود.
عملکرد دانش آموزان ایرانی در آزمون تیمز
آزمون تیمز اولین بار در سال ۱۹۹۵ برگزار شد. هدف اصلی تیمز بررسی و مقایسه عملکرد دانشآموزان کشورهای مختلف در ریاضیات و علوم است. این آزمون هر چهار سال یک بار برگزار میشود. گروههای هدف دانشآموزان پایههای چهارم و هشتم (معادل کلاس چهارم ابتدایی و دوم متوسطه در ایران) است. در اولین دوره، حدود ۴۵ کشور شرکت کردند و این تعداد در دورههای بعدی افزایش یافت.
ویژگیهای آزمون برای کشورهای مختلف استاندارد شده است. سوالات تیمز بر اساس برنامههای درسی مشترک بین کشورها طراحی میشود. علاوه بر سوالات آزمون، دادههای زمینهای مانند روشهای تدریس، محیط خانواده و منابع آموزشی نیز جمعآوری میشود.
ایران از سال ۱۹۹۵ در آزمون تیمز شرکت کرده است. نتایج ایران در این آزمونها نشاندهنده چالشهایی در حوزههای ریاضیات و علوم است که نیاز به بهبود روشهای آموزشی و سرمایهگذاری بیشتر در این حوزهها را نشان میدهد. بررسی عملکرد دانشآموزان ایرانی در آزمونهای تیمز نشان میدهد که ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، با چالشهایی در حوزههای ریاضیات، علوم و خواندن مواجه است.
در آخرین دورههای برگزارشده (مانند ۲۰۱۹)، ایران در هر دو حوزه ریاضیات و علوم پایههای چهارم و هشتم، نمراتی پایینتر از میانگین بینالمللی کسب کرده است. در پایه چهارم ایران در ریاضیات و علوم معمولاً در رتبههای میانی تا پایین جدول قرار دارد. در پایه هشتم عملکرد دانشآموزان ایرانی در این پایه نیز مشابه پایه چهارم است و بهبود قابل توجهی مشاهده نمیشود.
کشورهای خاورمیانه مانند امارات متحده عربی، قطر و عربستان سعودی در سالهای اخیر سرمایهگذاری قابل توجهی در سیستمهای آموزشی خود انجام دادهاند و نتایج بهتری در آزمونهای تیمز و پرلز کسب کردهاند. ترکیه نیز در سالهای اخیر بهبود قابل توجهی در عملکرد دانشآموزان خود نشان داده است.
کشورهای پیشرفته مانند سنگاپور، کره جنوبی، ژاپن و فنلاند به طور مداوم در صدر جدول رتبهبندی تیمز و پرلز قرار دارند. سیستمهای آموزشی این کشورها بر کیفیت تدریس، منابع آموزشی و محیط یادگیری تمرکز دارند.
نتایج آزمون تیمز 2011 مشخص کرد که ایران در علوم پایه چهارم، در رتبه 453 و پایین تر از حد متوسط جهانی قرار دارد. همین طور در ریاضیات پایه چهارم در رتبه 431 و پایین تر از حد متوسط جهانی قرار دارد. و در علوم و ریاضیات پایه هشتم نیز به ترتیب در رتبه های 474 و 415 قرار دارد که هر دو پایین تر از حد متوسط جهانی می باشند. آمار های تکان دهنده بالا میتوانند به عنوان یک هشدار جدی و تلنگری برای ما باشند تا با بررسی و ریشه یابی مشکلات و علل این امر گامی در مسیر پیشرفت نظام آموزشی کشورمان برداریم.
Iran Timss Results for 8th Grade by Gender 1999-2015
عملکرد دانش آموزان ایرانی در آزمون پرلز
سواد خواندن یکی از مهمترین تواناییهایی است که دانشآموزان با کسب و تسلط بر آن میتوانند از رشد شناختی، هیجانی و اجتماعی بسیار مطلوبی برخوردار شوند. محرومیت از این مهارت منجر به بروز ناکامی و شکست در جوانب مختلف زندگی میشود. لذا شناخت و بررسی عوامل زمینهساز و بنیادی موثر در پیشرفت این مهارت لازم و ضروری است.
آزمون پرلز برای مطالعه پیشرفت در مطالعه بینالمللی سواد خواندن است. این آزمون به ارزیابی مهارتهای خواندن و درک مطلب دانشآموزان میپردازد. این آزمون اولین بار در سال ۲۰۰۱ برگزار شد. هدف اصلی پرلز بررسی توانایی دانشآموزان در خواندن و درک متون مختلف است. این آزمون نیز هر پنج سال یک بار برگزار میشود. گروه هدف در این آزمون دانشآموزان پایه چهارم (معادل کلاس چهارم ابتدایی در ایران) است. در اولین دوره، حدود ۳۵ کشور شرکت کردند و این تعداد در دورههای بعدی افزایش یافت. سوالات پرلز بر اساس دو نوع متن (ادبی و اطلاعاتی) طراحی میشود. مانند تیمز، دادههای زمینهای نیز جمعآوری میشود تا عوامل مؤثر بر عملکرد دانشآموزان تحلیل شود.
نتایج آزمون پرلز حاکی از آن است که میانگین کل نمرات دانشآموزان ایرانی به طور معناداری کمتر از میانگین جهانی است. گزارش های آزمون نشان میدهند که یکی از مشکلات دانش آموزان ایران در درس خواندن، ناتوانی در رسیدن به استنباط است. نتایج شرکت در این برنامه مطالعاتی نشان داده است که ایران علیرغم داشتن رتبه پایین در بین کشورها، پیشرفت بسیار خوبی در طی سالهای اخیر داشته است.
خواندن و درک مطلب در آخرین دورههای پرلز (مانند ۲۰۱۶)، ایران در حوزه خواندن و درک مطلب نیز نمراتی پایینتر از میانگین بینالمللی کسب کرده است. دانشآموزان ایرانی در درک متون ادبی و اطلاعاتی با چالشهایی مواجه هستند.
Iran Timss &Pirls average score
علل ضعف عمده در عملکرد دانشآموزان ایرانی در آزمون های تیمز و پرلز
۱. کمبود منابع آموزشی: کتابهای درسی از مهمترین منابع آموزشی در روش سنتی آموزش می باشند. محتوای کتابهای درسی ایران گاهی اوقات قدیمی و غیرجذاب است و با نیازهای دانشآموزان هماهنگی کامل ندارد. از طرف دیگر با وجود پیشرفت های مهم ایران در علم و فن آوری دسترسی به فن آوری های نوین در مدارس ایران بسیار محدود است و بسیاری از مدارس ایران به فن آوری های آموزشی پیشرفته دسترسی ندارند.
از طرف دیگر، در برخی مناطق، دانشآموزان ممکن است به منابع آموزشی کافی، مانند کتابهای درسی، آزمایشگاهها و فناوریهای آموزشی دسترسی نداشته باشند. این کمبود میتواند بر کیفیت یادگیری تأثیر بگذارد.
۲. روشهای تدریس سنتی: با وجود تغییرات بنیادین در حوزه آموزش و ارائه برنامه درس ملی و برنامه تغییرات بنیادین در آموزش و پرورش تدریس در مدارس ایرانی پسرفت جدی داشته است. این امر به ویژه در تدریس علوم و ریاضیات مشهود است. یکی از معضلات جدی در آموزش علوم در کشور ما تمرکز بر حفظیات است. سیستم آموزشی ایران اغلب بر حفظ کردن مطالب تأکید دارد و به جای پرورش مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله، دانشآموزان را به حفظ اطلاعات تشویق میکند.
از طرف دیگر ، کمبود آموزش تعاملی نیز و معلم محور بودن نیز از چالش های جدی آموزش در ایران است. روشهای تدریس در بسیاری از مدارس ایران یکسویه و غیرتعاملی است. در برخی موارد، نظام آموزشی ممکن است بیشتر بر حفظ مطالب و آزمونهای کتبی تأکید کند تا بر توسعه مهارتهای تفکر انتقادی، حل مسئله و درک عمیق مفاهیم. این رویکرد میتواند منجر به عدم توانایی در کاربرد دانش در موقعیتهای واقعی شود. دخالت جدی سیاسیون در عزل و نصب مدیران در همه سطوح آاموزش و پرورش را با چالش جدی مواجه کرده است.
در آزمون PIRLS، مهارتهای خواندن و درک مطلب بسیار مهم هستند. اگر نظام آموزشی به اندازه کافی بر این مهارتها تمرکز نکند، ممکن است دانشآموزان در این زمینهها ضعف داشته باشند.
بررسیها نشان میدهند که تدریس در آزمایشگاه و استفاده از امکانات مختلف آموزشی بر یادگیری تاثیرات عمیق و ماندگاری دارند و این فرایند را تسهیل میکنند. همچنین، باعث ایجاد انگیزه بیشتر در دانش آموزان برای مطالعه و یادگیری می شود.
به جرات می توان ارزش مادی امکانات آزمایشگاهی مدارس و پژوهش سراهای دانش آموزی را بالغ بر صدها میلیارد تومان برآورد کرد که متاسفانه کمترین نقشی در فرایند یادگیری دانش آموزان دارند!
آیا زمان آن نرسیده است که شاخ غول مافیاهای آموزشی را بشکنیم و آموزش را به مسیر اصلی آن برگردانیم؟
۳. عدم توجه به مهارتهای نرم: فرایند یاددهی-یادگیری فرایندی بسیار پیچیده و چند بعدی است. مهارتهای خواندن و نوشتن از مهمترین مهارتهای تاثیرگذار در این فرایند میباشند. متاسفانه، سیستم آموزشی ایران به اندازه کافی بر تقویت مهارتهای خواندن و نوشتن تمرکز ندارد. بررسی اجمالی وضعیت درس ادبیات فارسی و انشا گویای امی امر است. از طرف دیگر با توجه با معلم محور بودن آموزش، خلاقیت و تفکر انتقادی در آموزش جایگاه خاصی ندارد و این مهارتها در برنامههای درسی ایران کمتر مورد توجه قرار میگیرند.
علوم تجربی مطالعه و کسب تجربه در آزمایشگاه و طبیعت است. بنابراین مهمترین و بهترین مکان مطالعه و یادگیری آن آزمایشگاه مدرسه و طبیعت است. اهداف کلی و اساسی برنامه های درس ملی و تحول بنیادین آموزش و پرورش همانا پرورش و تربیت انسانی خداگونه و خلاق به همراه برخورداری از ویژگی های یک شهروند قانون مدار و علاقه مند به طبیعت و خاکِ پاکِ ایران است. ولی، برنامه های آموزشی مدارس متوسطه دوم بر مدار امتحانات و کنکور می چرخد و کمترین توجهی به سایر نیازهای ذاتی دانش آموزانِ مظلوم نمی شود. نوجوانانی که باید جوان شوند. مرد یا زنانی باایمان، خداشناس و با اخلاق شوند. شهروندی وظیفه شناس و نوع دوست شوند. شاعر و موسیقی دان و عاشق شوند و از زندگی خود لذت ببرند.
خروجی این دستگاه عریض و طویل و خود مخرب، ساختن انسان های بی هویت، خودخواه و به شدت مادی گراست. در چنین دستگاهی کمتر از نیازهای ذاتی دانش آموزان و آینده بدون دانشگاه و زندگی واقعی انسان ها صحبت می شود و کمترین مهارتی برای زندگی فردا به آنها منتقل می شود.
۴. چالشهای اقتصادی و اجتماعی: متاسفانه سیاست های ناکارآمد اقتصادی و تحریم های ظالمانه آمریکا و اروپا کشور ما را با آسیب های جدی در تولید ثروت و درآمد سرانه مواجه کرده است. بنابراین، با وجود تلاش های دولت در توزیع امکانات آموزشی؛ فقر آموزشی در مناطق محروم جدی است و برخی دانشآموزان به امکانات آموزشی اولیه دسترسی ندارند. از طرف دیگر، با وجود تلاش دولت در توزیع برابر امکانات آموزشی، هنوز در در برخی مناطق، دختران با محدودیتهایی در دسترسی به آموزش مواجه هستند.
فشارهای اجتماعی و فرهنگی نیز ممکن است بر روی دانشآموزان تأثیر بگذارد و آنها را از یادگیری مؤثر بازدارد. این فشارها میتوانند شامل انتظارات خانواده، رقابتهای شدید و استرسهای مرتبط با امتحانات باشند. بدون شک دسترسی کودکان و نوجوانان به محیط های مجازی، بدون ضابطه و نظارت والدین بر روحیه و عملکرد شناختی ایشان تاثیرات تدریجی مخربی دارد که نیاز به اصلاح جدی دارد.
۵. عدم مشارکت خانوادهها: حمایت خانوادهها در آموزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بسیار مهم است. در بسیاری از موارد، خانوادهها به دلیل مشکلات اقتصادی یا فرهنگی، نمیتوانند به طور مؤثر از فرزندان خود در فرآیند یادگیری حمایت کنند.
۶. چالشهای مدیریتی: سیاستهای آموزشی نقش مهمی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارند. تغییرات مکرر در سیاستهای آموزشی و برنامههای درسی باعث بیثباتی در سیستم آموزشی و افت تحصیلی شده است. از طرف دیگر عدم سرمایهگذاری کافی در آموزش و پرورش به دلیل نبود منابع کافی ناشی از تحریم های ظالمانه ، آموزش و پرورش را با چالش جدی مواجه کرده است. بودجه آموزشی ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای موفق در تیمز و پرلز، ناکافی است.
دخالت جدی سیاسیون در عزل و نصب مدیران در همه سطوح آاموزش و پرورش را با چالش جدی مواجه کرده است.
دلائل موفقیت کشورهای پیشرو در آزمونهای تیمز و پرلز
کشورهای پیشرو در آزمونهای تیمز و پرلز معمولاً کشورهایی هستند که سیستمهای آموزشی کارآمد و پیشرفتهای دارند. این کشورها به طور مداوم در رتبههای بالای جدول رتبهبندی این آزمونها قرار میگیرند.
کشورهای پیشرو در آزمونهای تیمز و پرلز، مانند سنگاپور، کره جنوبی، ژاپن، فنلاند و هنگ کنگ، موفقیت خود را مدیون سیستمهای آموزشی کارآمد، معلمان باکیفیت، برنامههای درسی پیشرفته و حمایت خانوادهها و جامعه هستند. این کشورها نشان میدهند که سرمایهگذاری در آموزش و پرورش میتواند به بهبود عملکرد دانشآموزان و موفقیت آنها در سطح بینالمللی منجر شود.
در ادامه به برخی از این کشورها و دلایل موفقیت آنها میپردازیم:
۱. سنگاپور: سنگاپور به طور مداوم در رتبههای بالای آزمونهای تیمز و پرلز قرار دارد. سیستم آموزشی متمرکز و منسجم از مهمترین دلائل موفقیت این کشور است. برنامههای درسی به دقت طراحی شدهاند و بر تفکر انتقادی و حل مسئله تأکید میکنند. آموزش معلمان در سنگاپور بسیار جدی است. معلمان در سنگاپور از آموزشهای حرفهای قوی برخوردار هستند. همچنین در این کشور سیستم آموزشی سنگاپور به شدت بر علوم و ریاضیات تمرکز دارد.
۲. کره جنوبی: کره جنوبی نیز در رتبههای بالای آزمونهای تیمز و پرلز قرار دارد. به نظر می رسد یکی دلایل مهم موفقیت این کشور فرهنگ آموزشی قوی در کره جنوبی است. آموزش به عنوان یک ارزش اجتماعی مهم تلقی میشود.
دانش آموزان کره ای بسیار سخت کوش هستند و ساعات مطالعه طولانی می کنند. دانشآموزان کرهای زمان زیادی را به مطالعه و یادگیری اختصاص میدهند. حمایت خانوادهها از آموزش و یادگیری نیز در کره بسیار جدی است. خانوادههای کره ای به شدت از تحصیل فرزندان خود حمایت میکنند.
۳. ژاپن: ژاپن نیز از کشورهای پیشرو در آزمونهای تیمز و پرلز است. به نظر می رسد دلایل موفقیت این کشور عبارتنداز تعادل بین تئوری و عمل یک عامل مهم است. سیستم آموزشی ژاپن بر تعادل بین دانش تئوری و مهارتهای عملی تأکید دارد. معلمان از روشهای تدریس تعاملی و مشارکتی استفاده میکنند. دانشآموزان ژاپنی از سنین پایین به انضباط و مسئولیتپذیری تشویق میشوند.
۴. فنلاند: عملکرد فنلاند به عنوان یکی از موفقترین سیستمهای آموزشی جهان شناخته میشود. دلایل موفقیت در آموزش در درجه اول به آموزش معلمان با کیفیت بالا مربوط می شود. معلمان در فنلاند از آموزشهای حرفهای قوی برخوردار هستند و از احترام اجتماعی بالایی برخوردارند.
دومین عامل تمرکز بر یادگیری لذت بخش است. سیستم آموزشی فنلاند بر ایجاد علاقه به یادگیری و کاهش استرس دانشآموزان تأکید دارد. سومین دلیل به برنامههای درسی انعطافپذیر مربوط می شود. برنامههای درسی به گونهای طراحی شدهاند که نیازهای فردی دانشآموزان را برآورده کنند.
۵. هنگ کنگ (چین): هنگ کنگ نیز از کشورهای پیشرو در آزمونهای تیمز و پرلز است. دلایل موفقیت این کشور در درجه اول به تأکید بر زبان و ریاضیات است. سیستم آموزشی هنگ کنگ به شدت بر مهارتهای زبان و ریاضیات تمرکز دارد. دومین عامل موفقیت هنگ کنگ استفاده از فن آوری آموزشی پیشرفته است.
مدارس هنگ کنگ از فن آوری های آموزشی پیشرفته استفاده میکنند.
فرهنگ رقابتپذیری در سیستم آموزشی هنگ کنگ بسیار قوی است که به عنوان عاملی مهم در موفقیت تحصیلی دانش آموزان عمل می کند.
دلایل مشترک موفقیت کشورهای پیشرو
۱. کیفیت بالای آموزش معلمان: معلمان در این کشورها از آموزشهای حرفهای قوی برخوردار هستند و به طور مداوم مهارتهای خود را بهروز میکنند.
۲. تمرکز بر مهارت های تفکر انتقادی و حل مسئله: سیستمهای آموزشی این کشورها به جای تأکید بر حفظیات، بر پرورش مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله تمرکز دارند.
۳. برنامههای درسی منسجم و پیشرفته: برنامههای درسی در این کشورها به دقت طراحی شدهاند و با نیازهای دانشآموزان و بازار کار هماهنگ هستند.
۴. استفاده از فن آوری آموزشی: این کشورها از فن آوری های آموزشی پیشرفته برای بهبود فرآیند یادگیری استفاده میکنند.
۵. حمایت خانوادهها و جامعه: خانوادهها و جامعه به شدت از تحصیل فرزندان حمایت میکنند و آموزش به عنوان یک ارزش اجتماعی مهم تلقی میشود.
۶. تأکید بر یادگیری لذتبخش: سیستمهای آموزشی این کشورها سعی میکنند یادگیری را برای دانشآموزان لذتبخش و جذاب کنند.
راهحلهای پیشنهادی برای بهبود عملکرد
عملکرد دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی بیشتر به دلیل عوامل محیطی و آموزشی است، نه ضعف هوشی. با بهبود سیستم آموزشی، افزایش دسترسی به منابع آموزشی، تقویت مهارتهای معلمان و ایجاد محیطهای یادگیری جذاب، دانشآموزان ایرانی میتوانند به سطح عملکرد کشورهای پیشرو در جهان برسند. هوش دانشآموزان ایرانی به اندازه دانشآموزان سایر کشورها است، اما نیاز به حمایت بیشتر و اصلاحات آموزشی برای بهرهبرداری از این پتانسیل وجود دارد. بنابراین، روش های زیر برای بهبود عملکرد پیشنهادمی شود:
۱. بهبود روشهای تدریس: استفاده از روشهای تدریس تعاملی و مشارکتی در کلاسهای درس بسیار ضروری است. این روشها باعث شرکت فعال فراگیران و افزایش کیفیت یادگیری می شود.
۲. تأکید بر مهارتهای نرم: تقویت مهارتهای خواندن، نوشتن، تفکر انتقادی و حل مسئله علاوه بر تاثیر مثبت بر شخصیت دانش آموزان، بر یادگیری دروس مختلف و افزایش بازدهی یادگیری نیز تاثیر دارد.
۳. توسعه فن آوری آموزشی: افزایش دسترسی به فناوریهای آموزشی در مدارس در کنار روش های سنتی باعث تنوع در یادگیری و تعمیق آن می شود. هوش مصنوعی و فناوری اطلاعات و ارتباطات فرصت بی نظیری در کنار روش های سنتی تدریس فراهم می کند.
۴. برنامههای حمایتی: ارائه برنامههای حمایتی برای دانشآموزان مناطق محروم و کم برخوردار بسیار ضروری و مصداق عدالت آموزشی است.
۵. آموزش معلمان: ارتقای مهارتهای معلمان از طریق دورههای آموزشی مداوم و ضمن خدمت برای به روزرسانی دانش تخصصی و مهارت های معلمی بسیار ضروری است. و البته با وجود اینکه معلمی شغلی با ظرفیت معنوی بالاست ولی کمبودهای شدید امکانات زندگی معلمان را می آزارد و انگیزه های آنها را برای رشد و توسعه فردی و ارتباط موثر با شاگردان کاهش می دهد و چه بسا ایشان را به مسیرهای نامتعارفی برای تامین معاش بکشاند که در شان این عشق پاک نیست. اگر به دنبال پیشرفت ایران و آبادی آن هستیم باید آموزش در صدر امور باشد و معلم بر صدر نشیند. چون آموزش کلید توسعه است و معلم مجری برنامه های آموزشی. به امید آن روز.
نتیجه گیری
دستاوردهای مختلف ایرانیان در علم و دانش، ادبیات و هنر، فلسفه و عرفان و معماری و شهرسازی و ... نشان میدهد که ایرانیان در طول تاریخ از هوش و خلاقیت بالایی برخوردار بودهاند و توانستهاند تأثیرات ماندگاری بر تمدن جهانی بگذارند. البته، هوش و تواناییهای انسانها محدود به یک منطقه یا فرهنگ خاص نیست و همه جوامع میتوانند با فراهم آوردن شرایط مناسب، به پیشرفتهای چشم گیری دست یابند.
بنابراین، میتوان گفت که ایرانیان در طول تاریخ نشان دادهاند که از تواناییهای فکری و خلاقانه بالایی برخوردار هستند، اما این موضوع به معنای برتری یک گروه خاص نیست، بلکه نشاندهنده پتانسیل همه انسانها برای پیشرفت و تمدنسازی است. در حالی که هوش و استعدادهای فردی دانشآموزان ایرانی قابل توجه است، اما عوامل مختلفی میتوانند بر عملکرد آنها در آزمونهای بینالمللی تأثیر بگذارند.
بهبود نظام آموزشی، تمرکز بر مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله، و فراهم کردن منابع آموزشی مناسب میتواند به ارتقاء عملکرد دانشآموزان در این آزمونها کمک کند. کشورهایی مانند سنگاپور، فنلاند و کره جنوبی که در آزمونهای بینالمللی عملکرد بالایی دارند، سیستمهای آموزشی خود را بر اساس یادگیری فعال، تفکر انتقادی و حل مسئله طراحی کردهاند. این کشورها همچنین سرمایهگذاری قابل توجهی در آموزش معلمان، توسعه فناوری آموزشی و ایجاد محیطهای یادگیری جذاب انجام دادهاند.
9. نتایج تیمز و پرلز
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش از دیدار علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش با مشاور وزیر آموزش و پرورش جمهوری عراق خبر داده است . ( این جا )
کاظمی حرف جدیدی نزده و همان چیزهایی را گفته که پیش تر در نشست با وزیر آموزش عربستان به آن اشاره کرد . ( این جا )
با توجه به محتوای این خبر ؛ مشخص نیست اگر مدارس سمپاد و مدال آوری برخی دانش آموزان ایرانی نباشد ؛ واقعا نظام آموزشی ایران چه حرفی برای گفتن در منطقه و جهان دارد ؟
اما آن چه مهم است سطح این دیدار به لحاظ دیپلماتیک است . واقعا خروجی این همه نیرو در پست « مشاور » در آموزش و پرورش چیست وقتی که ساختار تصمیم ساز و تصمیم گیر آن از فقدان « نظام دانایی » رنج می برد و با بحران ها و چالش های مختلقی درگیر است ؟
چرا همچون عربستان وزیر آموزش عراق نیامده و به جای آن مشاور وزیر فرستاده شده است ؟
شاید به مساله به خاطر جایگاه ویژه مشاور در نظام آموزشی و ساختار اداری آن باشد .
« صدای معلم » اردیبهشت 1398 ؛ در گزارش خود با عنوان : « لشکر مشاوران وزیر آموزش و پرورش و چند سوال !؟ » اسامی 18 مشاور وزیر آموزش و پرورش ایران را منتشر کرد . ( این جا )
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران در 8 فروردین 1403 در گزارش خود به انتصاب « مصطفی عطاران » به عنوان« مشاور وزیر در امور پی گیریهای ویژه » توسط رضامراد صحرایی وزیر پیشین آموزش و پرورش واکنش نشان داد . ( این جا )
« صدای معلم » پرسیده بود :
« انتصاب ۱۸ مشاور چه الزامی دارد ؟ آیا استفاده از این همه مشاور با شعار چابک سازی ستاد آموزش و پرورش هم خوانی دارد ؟ « ما دیپلماسی را هنر ایجاد رابطه با جامعه و گروه های مرتبط تعریف می کنیم که از حساسیت ، درایت ، فهم و راهبرد برای مدیریت و توسعه ظرفیت هایی بهره می جویند تا ارتباطات معنادار ، مولد و تعامل محور را ایجاد کنند .
آیا این همه مشاور بر اساس قانون و چارت سازمانی فعالیت می کنند ؟
وظایف این مشاوران و دست آورد آنها چیست ؟
انتصاب این مشاوران بر چه اساسی بوده است ؟
اینها فقط مشاوران وزیر هستند ؛ اگر مشاورین معاونین وزیر و مدیران کل را هم به آنها اضافه کنیم یک لشکر بزرگ مشاور خواهیم داشت » .
واقعا خروجی این همه نیرو در پست « مشاور » در آموزش و پرورش چیست وقتی که ساختار تصمیم ساز و تصمیم گیر آن از فقدان « نظام دانایی » رنج می برد و با بحران ها و چالش های مختلقی درگیر است ؟
آیا اگر قرار باشد از میان این همه مشاور فردی برای دیدار با وزیر آموزش عراق برود ؛ قرعه برای کدام مشاور می افتد ؟ مشخص نیست اگر مدارس سمپاد و مدال آوری برخی دانش آموزان ایرانی نباشد ؛ واقعا نظام آموزشی ایران چه حرفی برای گفتن در منطقه و جهان دارد ؟
البته اگر عراق حاضر شود در این سطح دیدار صورت بگیرد .
و اما سخن آخر توصیه به علیرضا کاظمی در مورد فراگیری و کاربست مفهوم « دیپلماسی آموزشی » است .
وزیر آموزش و پرورش ایران را ارجاع می دهیم به مطالعه گزارش « صدای معلم » با عنوان : « آقای وزیر ! از کدام " دیپلماسی آموزشی " سخن می گویید ؟ » ( این جا )
بخش هایی از این گزارش را دوباره باز نشر می کنیم :
« ما دیپلماسی را هنر ایجاد رابطه با جامعه و گروه های مرتبط تعریف می کنیم که از حساسیت ، درایت ، فهم و راهبرد برای مدیریت و توسعه ظرفیت هایی بهره می جویند تا ارتباطات معنادار ، مولد و تعامل محور را ایجاد کنند .
دیپلماسی آموزش حوزه تازه ای از « عمل » در بخش آموزش جهانی ( the global education ) است که از مهارت هایی در عرصه دیپلماسی استفاده می کند تا پیشرفت آموزشی را پشتیبانی کند از طریق :
طراحی چشم انداز جمعی حول اهداف مشترک برای امر « آموزش » .
از این اهداف مشترک به عنوان مبنایی برای کنش های مبتنی بر همکاری ، هماهنگی و یکپارچگی در میان ذی نفعان متعدد استفاده می کند تا چالش های مهم و پیچیده آموزشی را حل کند . ( این جا )
وقتی شما و سایر مدیران تحت مدیریت شما هنوز قادر به برقراری یک ارتباط ساده و تعاملی با « معلمان » و « دانش آموزان » نیستند و حتا اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز آنان را بر نمی تابند و از مکانیسم های حذف و ارعاب بهره می جویند ؛ قرار است چه چیزی و کدام دستاورد را به جهان توسعه یافته عرضه نمایید ؟
بر اساس تعاریفی که در بالا به آن اشاره گردید ؛ آیا شما به یک « الگوی سازنده تعاملی » رسیده اید که می خواهید تجربه و یا تجارب خود را با دیگران در فراسوی مرزهای جغرافیایی به اشتراک بگذارید آن هم در زمانی که در آن کشورها و به واسطه حضور و فعالیت رسانه های فراگیر جمعی روز به روز اعتراضات مدنی به شیوه های حکمرانی جمهوری اسلامی ایران رو به تزاید است ؟
شما به عنوان وزیر تعلیم و تربیت هنوز قادر به ارتباط و گفت و گو با رسانه های مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش نیستید اما حرف از دیپلماسی آموزشی می زنید ؟
مسیر دیپلماسی به بیرون ابتدا از « درون » می گذرد و سپس خود را پیدا می کند » .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، علیرضا کاظمی روز چهارشنبه ۲۴بهمن ماه با دعوت وزیر آموزش عربستان یوسف بن عبدالله البنیان در وزارتخانه آموزش این کشور با وی دیدار و گفت و گو کرد.
در این دیدار، وزیر آموزش عربستان با اشاره به زمینه های همکاری مشترک میان دو وزارتخانه، دستاوردها و توفیقات آموزش و پرورش ایران را تبریک گفت. مهم ترین نکته ی این نشست سخن وزیر آموزش عربستان در مورد « مدرسه سازی » بوده و این که وظیفه آموزش و پرورش فقط « آموزش » است و نه ساختمان سازی .
وی درادامه به فرصت ها و تشابه دو کشور در تربیت و تنوع و همچنین چالش ها و فرصت ها پرداخت و تبادل تجارب در ارتقای آموزش و پرورش دو کشور را موثر دانست.
سپس علیرضا کاظمی با تشکر از دعوت کشور عربستان، با بیان آماری از دانش آموزان و مدارس دولتی و غیر دولتی و معلمان به دستاوردهای آموزش و پرورش ایران در حوزههای گوناگون ازجمله رفع ریشه کنی بیسوادی، پوشش تحصیلی کودکان استثنایی، پوشش ۴۸ درصدی دانش آموزان فنی و حرفه ای در دوره دوم متوسطه ، موفقیت درالمپیادهای علمی دانش آموزان و اقداماتی که اخیرا در حوزه هوش مصنوعی در کتاب های درسی و برگزاری کارسوق های دانش آموزی و توانمند سازی معلمان دراین خصوص انجام گرفته اشاره کرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، خدمات آموزشی رایگان به حدود ۶۱۵۰۰۰ دانش آموز اتباع را تشریح کرد.
وزیر آموزش و پرورش با اشاره به به برگزاری دوسالانه مسابقات بین المللی قرآن کریم در ایران از یوسف بن عبدالله البنیان دعوت کرد تا ضمن شرکت در این مسابقات، میزبانی برگزاری آن را نیز داشته باشند .
کاظمی در بخش دیگری از سخنان خود به معرفی شبکه شاد به عنوان یکی از دستاوردهای آموزش وپرورش در حوزه فضای مجازی اشاره کرد و گفت: در حال حاضر این شبکه حدود ۱۵میلیون کاربر دارد و به طور هم زمان حدود ۳میلیون کاربر میتوانند از این سکوی آموزشی استفاده کنند.
سپس یوسف بن عبدالله البنیان ضمن ابراز خوشحالی از دستاوردهای ایران در زمینه های گوناگون خاطر نشان کرد: آموزش هسته موفقیت همه جوامع است و یکی از برنامه های وزارت آموزش عربستان نیاز سنجی معلمان، توانایی ها و مهارت هاو ارزش هایی است که باید داشته باشند.
وی مأموریت اصلی آموزش و پرورش را آموزش دانست و گفت: ساخت و ساز مدارس و دغدغه کمبود فضای آموزش و پرورش بر عهده سایر دستگاه ها است و مسئولین آموزش و پرورش نباید به دنبال ساختمان سازی باشند .
در ادامه وزیر آموزش و پرورش ضمن دعوت از دکتر یوسف بن عبدالله البنیان برای سفر به ایران ابراز امیدواری کرد که یادداشت تفاهمی بین دو وزارت جهت تبادل تجارب در زمینه های گوناگون آموزشی تنظیم و در سفر آتی وزیر آموزش عربستان به امضا طرفین برسد. آیا وزیر آموزش عربستان خبر دارد که در ایران به بهانه های مختلفی مانند آلودگی هوا ، برودت هوا ، بارندگی و... مدارس همچون آب خوردن تعطیل می شوند ؟ و اتفاقی هم نمی افتد ؟
گفتنی است در این دیدار وزیر آموزش و پرورش ایران درخواست تسریع صدور ویزای معلمان ایرانی مدرسه جده را بیان کرد که مورد موافقت وزیر آموزش عربستان قرار گرفت » .
با توجه به محتوای خبر ؛ مشخص نیست دقیقا وزیر آموزش عربستان بابت کدام دست آوردها و توفیقات در آموزش و پرورش ایران تبریک گفته است ؟
از سوی دیگر ؛ موضوعاتی که کاظمی مانند رفع ریشه کنی بیسوادی، پوشش تحصیلی کودکان استثنایی، پوشش ۴۸ درصدی دانش آموزان فنی و حرفه ای در دوره دوم متوسطه ، موفقیت در المپیادهای علمی دانش آموزان ، هوش مصنوعی ، توان مندسازی معلمان و چند آیتم دیگر اشاره کرده است ؛ همگی قابل بحث و تردید بوده و نیاز به شفاف سازی دارند .
کاظمی در بخش دیگری از سخنان خود شبکه شاد را به عنوان یکی از دستاوردهای آموزش و پرورش ایران در حوزه فضای مجازی بیان کرده و این در حالی است که بر اساس ساده ترین نظرات کارشناسی ؛ شبکه شاد به هیچ عنوان قابلیت های یک نرم افزار آموزشی را نداشته و فقط در حد یک پیام رسان تعریف شده و عمل می کند .
« شاد » یک پلتفرم آموزش آنلاین نیست و یک پیام رسان اجتماعی با محدودیت ها و باگ های فراوان است .
در مورد مدال آوری دانش آموزان ایرانی و این که آیا می توان موفقیت آنان را نتیجه عملکرد نظام آموزشی و برنامه ریزی مسئولان دانست جای بحث و تامل است اما آن چه می توان در مورد « کیفیت آموزش و پیشرفت تحصیلی » مطرح کرد آن است که در آزمون های بین المللی همچون مطالعات تیمز کشورهایی مانند عربستان فعلا در حوزه عملکرد تقریبا همچون ایران هستند البته اگر در آینده ایران از آنان مانند سایر امور عقب نیفتد .
در سال های اخیر ؛ عربستان تغییراتی را در حوزه « کتاب های درسی » به عمل آورده است .
« صدای معلم » در این ارتباط در خبری نوشت : ( این جا )
Plenty of quality choices for international schools in Riyadh
( تعدادی از افراد برگزیده از مدارس بین المللی در ریاض عربستان )
« اما کتاب های دینی جدید قرار است از رسالت تبلیغی و تبشیری حضرت محمد (ص) سخن گفته و سخنی از عقاید وهابی، نظریات ابن تیمیه و یا حتی خلفای راشدین به میان نیاورند.
کمیته متخصصان اسلام شناسی، برنامه های آموزشی جدیدی تهیه کردهاند که طبق آن اسلام دین محبت، تسامح و صلح معرفی می شود و به آن دسته از آیات قرانی که در رابطه با قتل یا زدن یا خشونت است اشاره ای نشود.
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا وزیر آموزش و پرورش هم اختیار و توانایی اعمال تغییر در کتاب های درسی و ایدئولوژی زدایی از آن ها را دارد تا « مرجعیت علم » در حوزه آموزش و در همه « حوزه ها » ملاک و معیار قرار گیرد ؟
و اما نکته مهم تر و راهبردی تر در مورد « زمان آموزش » در نظام آموزشی ایران است .
آیا وزیر آموزش عربستان خبر دارد که در ایران به بهانه های مختلفی مانند آلودگی هوا ، برودت هوا ، بارندگی و... مدارس همچون آب خوردن تعطیل می شوند ؟ و اتفاقی هم نمی افتد ؟
به عنوان مثال می توان به گزارش « صدای معلم » در سال 1401 اشاره کرد که در آن هشدار داد : ( این جا )
« آیا فاجعه و شرم آور نیست که عنوان شود در یک سال تحصیلی از چهار ماه دانش آموزان فقط 40 روز در مدارس حضور پیدا کردند ؟ ( این جا )
کشوری که به گواهی آمار دومین ذخایر گاز جهان را دارد به دلیل نبود گاز برای گرمایش مدارس تعطیل می شوند .
آیا وزیر آموزش عربستان خبر دارد .
مهم ترین نکته ی این نشست سخن وزیر آموزش عربستان در مورد « مدرسه سازی » بوده و این که وظیفه آموزش و پرورش فقط « آموزش » است و نه ساختمان سازی .
این که هر کسی و هر نهادی وظیفه ای دارد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بیست و دو سال پیش، در ترکیه ائتلاف شؤونیسم ترک [1] و اسلام گراها ( بنیادی نهاده بر فشل[2] ) ترکیبی از فریب و دروغ و نسل کشی ، هیولای ترکتازی را بیدار کرده که در اذهان حاکمانش دست نیافتنی و شکست ناپذیر می نماید. با وجود این، سیاستگزاران تأخیریِ جمهوری اسلامی از ظهور شخصی اسلام گرا به نام اَردوغان، شور و شعف داشتند، چون عقل شان از پس می رسد.
اردوغان با توهّم عثمانی گرایی، دست در دست امپریالیسم روسیه بر طبل تمامیت خواهی می کوبد و در بیست و دو سال اخیر به کمک رسانه های مزدور و با فریب افکار عمومی به سپیدشویی کشتار و جنایت های خود در منطقه دست زده است. از ابزارهای مهم او در گسترش تمامیت خواهی شؤونیسم ترک می توان نخست سازماندهی اسلام گرایان افراطی و سلفی گری در سوریه، عراق، آران، لیبی و . . . را نام برد؛ دوم به خدمت گرفتن شماری مزدور یا نادان با توهّم تجزیه طلبی در حکومت جمهوری اسلامی. هر دو عامل به علت بی درایتی در سیاست های داخلی و خارجی دولت های جمهوری اسلامی شکل گرفته است که منافع ملی را پسین منافع ایدئولوژی خود دانسته و حفظ حکومت را اوجب واجبات می خوانند نه حفاظت از میهن را.
ایدۀ تأسیس شبکۀ تلوزیونی تی.آر.تی ( رادیو تلویزیون ترکیه ) به زبان پارسی گامی نو در مداخله های شوؤنیسم ترک در ایران است. هدف ائتلاف اسلام گرایان و شؤونیسم ترک، رخنه و آسیب به فرهنگ دیرین ایران و زدودن هویت ایرانی از شهرهای آذرآبادگان و بسترسازی برای توهّم درازمدت پانترکیسم در راستای تجزیۀ شمال غرب کشور است.
شؤونیسم قبیله گرای ترک و چپ های افراطی به پشتوانۀ امپریالیسم روسیه از شکل گیری یک حکومت ملی در ایران که اولویتش حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی است و آزادی در چارچوب قانون اساسی با محوریت حکومت ملی ارج نهاده شود، واهمه دارند. حتی یک توافق خوب میان ایران و غربی ها، کابوسی برای آنها است.
تحریم های ایران افزون بر فربه کردن دلالان تحریم در رژیم، به سود تمامیت خواهان در منطقه به ویژه شؤونیسم قبیله گرای ترک و کرملین نیز بوده است.
دولت مردان ما در رویاهای خود غرق هستند. چون « سیاست » و « تاریخ » را علم نمی دانند. نمی بینند یا چشم می پوشند از آگهی های « تحصیل بهتر در ترکیه » در شبکه های تلویزیونی صد من یه غاز و روی برگه های تبلیغاتی و نیز در بیلبوردهای میادین شهرهای ایران.
مقصر اصلی نه ترکیه بلکه به اصطلاح مقامات فرهنگی کشورمان هستند؛ با آموزش و پرورش بی مایه ای که پرداخته اند و خود را به نفهمی زده اند که دبیرستان های ترکیه ( ائتلاف شؤونیسم ترک و اسلام گراها ) از نوجوانان ما چه خواهند ساخت؟
هدف چنین شبکه ای خراشیدن همین روح ملی است. تاریخ منطقه گواهی می دهد که ائتلاف شؤونیسم ترک و اسلام گراها جز جنگ و اسلحه چیزی نمی فهمد.
قدرت، آنها را آن قدر کور کرده که نمی فهمند اکثریت مردم ترکیه را در مجموع کردها، علوی ها، ارمنی ها و سکولارها تشکیل می دهند و ما نیز می توانیم از پتانسیل آنها بهره ببریم.
اکنون دولت ترکیه در پیشبرد توهّم عثمانی گرایی و دست یابی به منابع بزرگ نفت و گاز شمال غرب ایران و رویای رسیدن به دریای کاسپین و آسیای میانه، قصد راه اندازی شبکۀ دولتی به زبان پارسی، با نام « تی.آر.تی پارسی » را دارد.
سیاستگزاران جمهوری اسلامی که اغلب عقل شان از پس می رسد و سپس باری به هر جهت عمل می کنند، دو چیز را نمی دانند :
نخست اینکه دشمنی با فرهنگ و تمدن ایران، چشم اسفندیار حاکمیت آنها است و دوم اگر سیاست ورزی عاقلانه ای داشتند، بیگانگان خود را در برابرِ سیاست ورزانِ عاقل می دیدند نه یک مشت وطن فروش و یا سفیه.
بنا به مثل معروف : تأکید می کنیم بی توجهی به منافع ملی نشانگر اینست که فرهنگ و تمدن روزگاران ایران در هزارگان تاریخ پیوسته و مشترک ملت ایران، مایۀ بُخل و حسد و خار چشم قشریان مذهبی است.
« سبکسر، سبک تر در افتد به دام. »
اهداف ائتلاف انآیینِ[3] شؤونیسم ترک و اسلام گراها در تأسیس شبکۀ تلویزیونی تی.آر.تی عبارتند از :
1- زدودن هویت ایرانی از شهرهای آذرآبادگان و بسترسازی برای توهّم دراز مدت پانترکیسم در راستای تجزیۀ شمال غرب کشور؛
2- طرح و گسترش معیارهای جهان وطنی، با دامن زدن به رویا پردازی ها و ماجراجویی ها در راستای توهّم عثمانی گرایی؛ ( این طرح به پیام هزار و صد سالۀ شاهنامه که به « مسئولیت پذیری ما در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران » گوشزد می کند، آسیب خواهد رسانید. )
3- خدشه وارد کردن به جشن های ملی ایران که امروز توسط مردم ایران باززایی می شوند؛
4- در اذهان کودکان ما، تاریخ جعلی و تحریف شده حقنه خواهند کرد؛
5- آداب و رسوم و افسانه ها و تصنیف های عامیانه ( فولکلور ) ایرانی را در منطقه تحت الشعاع قرار خواهند داد؛
6- به لهجه و فرهنگ آوایی در شمال غرب میهن مان آسیب خواهند زد؛
7- در زبان ترکی آذری، بیش از هفتاد درصد واژگان ریشۀ ترکی ندارند؛ چنین شبکه ای می تواند به بخشی از آنها و نیز به امثال و تعبیرات و اصطلاحات ایرانی بسیار آسیب برساند؛
8- با طرح و گسترش نابخردانۀ تغییر خط به لاتین، مهمترین ضربه به پیکرۀ باشکوه زبان و ادب پارسی را خواهند زد؛
9- طرح و گسترش جایگزینی گویش های محلی که فاقد ادبیات جهانی هستند، به جای زبان دیرین و شیرین و گران مایۀ پارسی که دارای ادبیات جهانی فاخر و بی همتای است؛
10 - در شمال غرب ایران، زبان دارای زمینه و رنگ و روح واحد ایرانی است، گرچه استخوان بندی ترکی آذری دارد. همین زمینه و رنگ و روح واحد ایرانی نمایندۀ فرهنگ و تمدن روزگاران ایران در هزارگان تاریخ پیوسته و مشترک ملت ایران و تغییر ناپذیری روح ملی و کیان معنوی هر ایرانی است.
هدف چنین شبکه ای خراشیدن همین روح ملی است.
در کل، هدف، تجزیۀ ایران است.
تأکید می کنیم بی توجهی به منافع ملی نشانگر اینست که فرهنگ و تمدن روزگاران ایران در هزارگان تاریخ پیوسته و مشترک ملت ایران، مایۀ بُخل و حسد و خار چشم قشریان مذهبی است. به گفتۀ سعدی « آیین حسد، قاعدۀ دیو و دد است. »
تاریخ معاصر گواهی می دهد که دیوان و ددان فرهنگ ایران، قشریان مذهبی و شؤونیسم ترک و تمامیت خواهان روس هستند که در درازای تاریخ از هم تغذیه کرده اند و نیز تجزیه طلبان (که امروز نقش حزب تودۀ مزدور و چپهای افراطی و گلوبالیست ها را ایفا می کنند) بدیلی در برابر رشد منافع ملی و رشد مردم سالاری در دست قشریان مذهبی هستند و در بزنگاه ها با کارت یکدیگر بازی می کنند.
[1]- در این نوشته از شؤونیسم ترک سخن رانده شده نه مردم عادی و نجیب ترکیه.
[2]- دین به تیغ حق از فشل رَسته است باز بنیادش از فشل منهید ( خاقانی شروانی )
[3]- در ترکیب « اَنآیین » ، « اَن » پیشوند منفی ساز است. « اَنآیین » به معنی کسی که کردار و گفتارش به هیچ آیینی راست نیست. این ترکیب فرایافت و مفهومی گسترده تر از واژۀ مرکب « غیر منطقی » دارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
محمد جولانی به عنوان حاکم کنونی سوریه ، متین ابواحمد را بهعنوان مشاور خود منصوب کرد و در مسجد اموی دمشق سخنرانی داشت. متین ابواحمد در سال ۲۰۱۶ پسر ۱۲ ساله فلسطینی به نام عبدالله عیسی را در حلب سر بریده است.
در حوزه آموزشی، با ادعای اصلاح «اطلاعات نادرست» درجشده در کتابهای درسی توسط دولت پیشین، تغییراتی اعمال شده است:
- عبارات ملیگرایانهای مانند «دفاع از میهن» به «در راه خدا» تغییر یافتهاند. آیا سیاست گذاری ها و ریل گذاری ها در وزارتخانه ی مادر و مولدی چون « آموزش و پرورش » تربیت انسان های متفکر و متعهد به آینده ی کشور با محوریت پرورش « تفکر انتقادی » که غایت نظام های آموزشی توسعه یافته است می باشد ؟
- اصطلاحات دینی نظیر «مغضوب علیهم» و «ضالین» به ترتیب به «یهود» و «نصاری» تعبیر شدهاند.
- موضوعاتی همچون فرگشت و تکامل مغز انسان بهکلی از برنامه درسی مدارس حذف شدهاند.
نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که آیا این اقدام حاکمان سوریه پس از کودتا علیه رئیس جمهور پیشین سوریه با واکنش و یا اعتراض فعالان و جامعه ی آموزشی و فرهنگی سوریه مواجه شده است ؟
مگر به لحاظ اخلاقی و انسانی می توان پذیرفت کسی که در ملاء عام کودکی را سر بریده است و مرتکب چنین جنایت وحشیانه ای شده مشاور عالی ترین مقام یک کشور شود ؟
این رسانه در گزارش خود با عنوان : « پرسش های صریح و شفاف صدای معلم از یوسف نوری در حاشیه نشست با وزیر فرهنگ سوریه ؛ وزیر فرهنگ سوریه به چه می اندیشد ... وزیر آموزش و پرورش ما در چه فکری است ؟! ؛ نوشت : ( این جا )
« « وزیر فرهنگ سوریه در دیدار با وزیر آموزش و پرورش اظهار كرد: وزارت فرهنگ سوريه تعهد به تربيت نسلی فرهيخته، بافرهنگ و وطن دوست دارد.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، صبح امروز لبانه مشوّح در دیدار با وزیر آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران که در ساختمان شهید رجایی وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، اظهار کرد: ملت سوریه هیچگاه حمایت رهبری، نیروهای نظامی و مردم ایران را از ملت سوریه در سختترین شرایط فراموش نخواهد کرد. جنگ سوریه تنها علیه داعش و افراطگراها نبود، بلکه علیه تمام مستبدانه عالم بود که مزدورانی در سوریه را اجیر کرده بودند.
وزير فرهنگ سوريه ادامه داد: تربیت نسلهای کودک و نوجوان برای آینده تمامی کشورها لازم است و یکی از بزرگترین کارهایی که در تمام کشورها انجام میشود، سرمایهگذاری در آموزش و پرورش است.
وی در تشریح فعالیتهای وزارت آموزش سوریه اظهار کرد: وزارت آموزش سوریه بیشترین بودجه را بعد از وزارت دفاع به خود اختصاص میدهد و آموزش در سوریه برای همه مردم بهصورت رایگان است و این آموزشها تا پایه نهم برای همه کودکان و نوجوانان اجباری است. آیا نظام آموزشی ایران اساسا دغدغه ای در ساحت « تربیت اخلاقی » دارد ؟
وزیر فرهنگ جمهوری عربی سوریه با اشاره به مشکلاتی که جنگ با داعش برای این کشور به وجود آورد، اظهار کرد: در دوره جنگ فشارها بر وزارت آموزش افزایش یافته است که بخشی از این فشارها به دلیل خارج شدن بخشهای وسیعی از کشور از کنترل دولت بود و اين موضوع باعث شد تا پوشش تحصیلی کاهش یابد و کسانی که در این مناطق تسلط یافتند، تروریستهایی هستند که هیچگونه ملیگرایی و وطندوستی ندارند و به هیچ قانونی پای بند نیستند ... »
خانم لبانه مشوّح عنوان می کند : « وزارت آموزش سوریه بیشترین بودجه را بعد از وزارت دفاع به خود اختصاص میدهد و آموزش در سوریه برای همه مردم بهصورت رایگان است و این آموزشها تا پایه نهم برای همه کودکان و نوجوانان اجباری است . »
اگر سخنانی که وزیر پیشین فرهنگ سوریه بیان داشته صحیح باشد و اقدامات این وزارتخانه بر محور تربیت نسلی فرهيخته، بافرهنگ و وطن دوست استوار بوده پس این همه صحنه های خشونت آمیز و تنبیه ها و اعدام های خیابانی از کجا و چگونه نشات گرفته است ؟ به ویژه آن که به گفته وزیر وقت فرهنگ سوریه بیشترین بودجه بعد از وزارت دفاع به آموزش و پرورش اختصاص داده شده است ؟
حال پرسش دیگر آن است که وضعیت در کشوری با مختصات ایران که آموزش و پرورش هیچ گاه اولویت حاکمیت در این چند دهه نبوده و پرداختن به « فرهنگ عمومی » و تقویت زیر ساخت های فرهنگی و هدف گذاری های علمی و غیر ایدئولوژیک چندان تاکنون مطرح نبوده است ؛ در صورت ایجاد موج ها و شوک های محتمل الوقوع وضعیت به کجا خواهد انجامید ؟
آیا سیاست گذاری ها و ریل گذاری ها در وزارتخانه ی مادر و مولدی چون « آموزش و پرورش » تربیت انسان های متفکر و متعهد به آینده ی کشور با محوریت پرورش « تفکر انتقادی » که غایت نظام های آموزشی توسعه یافته است می باشد ؟
آیا نظام آموزشی ایران اساسا دغدغه ای در ساحت « تربیت اخلاقی » دارد ؟ کشوری که بر اساس اسناد بالادستی اش قرار بوده در سال 1404 و بر اساس سند تحول بنیادین اش ترسیم گر ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فن آوری در سطح منطقه باشد ؟
اما پرسشی که به جد مطرح می شود آن است که :
فارغ از احساسات و هیجانات احساسی ، زودگذر و فروانداختن ساختارهای موجود که البته موقتی است ؛
آیا بدون تغییرات و اصلاحات بنیادین فکری و فرهنگی در بطن و لایه های مختلف جامعه ؛ آیا هر گونه انقلاب یا کودتا تنها به حرکتی از یک چاله به چاه دیگر تبدیل نمیشود ؟
« صدای معلم » در « دوران کرونا و جنگ » کلیپی از هم خوانی معلم سوریه ای با دانش آموزانش در کلاس درس و زمانی که مدارس ایران به مدت 25 ماه تعطیل بودند را منتشر کرد :
(ترجمه شعری که این دانشآموزان به همراه معلم خود می خوانند به این شرح است که :
من انسانی هستم که احساس دارم. همیشه پنج حس را دارم. با بینی گل ها رو بو میکشم. با دست چهره پدر بزرگ رو لمس میکنم، با چشم ها تلویزیون میبینم. با گوش هایم صدای ترانه گنجشک ها را میشنوم زمانی که به دورم میچرخند، و با زبانم شیرینی را میچشم و با آن تنم قوی میشود )
کجای کار اشتباه بوده است ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید