گروه گزارش/
این روزها زیاد سخن از « حکمرانی خوب » به میان می آید اما به نظر می رسد مسئولان و مقامات آن هم در « حوزه آموزش » یا تعریف دقیق این عبارت را نمی دانند و یا می دانند و به لوازم و مقتضیات آن پای بند نیستند .
به عنوان مثال ؛ « سیدمجتبی هاشمی » مديركل ارزيابی و عملكرد و پاسخ گويی به شكايات وزارت آموزش و پرورش در نشست مجازی رؤسای ادارات ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات با تعريف حكمراني خوب چنین اظهار می دارد :
« حکمرانی خوب، مدیریت منابع یک کشور برای رسیدن به اهداف تعیین شده و ارزشهای متعالی جامعه است.
وی با بیان برخی ویژگیهای حکمرانی خوب نظیر شفافیت فرآیندها؛ پاسخ گویی دستگاههای اجرایی در قبال فعالیتهای خود؛ مشارکت فعال مردم در امور اجتماعی و سیاسی و نیز برابری همه افراد در برابر قانون افزود: توسعه و تقویت نظارت قوی و مستمر نقش موثری در استقرار حکمرانی خوب در آموزش و پرورش کشور دارد. لذا ارزیابی مستمر فعالیتها و برنامهها باید به صورت فرآیندی و پیوسته مورد توجه معاونتها و مراکز در ستاد بوده و در استانها نیز ادارات ارزیابی عملکرد باید نسبت به این موضوع با دقت اهتمام داشته باشند »
در خصوص ویژگیهای اساسی حکمرانی خوب، کمیسیون حقوقی سازمان ملل، طی قطعنامه شماره (6/2000) این ویژگیها را بدین شرح بر می شمارد : ( این جا ):
شفافیت (Transparency)، مسؤولیت (Responsibility)، پاسخ گویی(Accountability)، مشارکت (participation) ، حاکمیت قانون (THE Rule of LOW) و انعطاف پذیری (Resposiveness) .
همچنین در قطعنامه بعدی کمیسیون مذکور (قطعنامه شماره 72/2000) ضمن تاکید بر ویژگیهای بیان شده، حکمرانی خوب را به معنای مشارکت بیشتر به همراه پاسخ گویی افزون تر معرفی نموده است . »
اما نکته ی مهم و قابل تامل آن است که ؛
کاربرد جدید این واژه فقط شامل بازیگران و نهادهای دولت نمیشود؛ بلکه شامل سه نهاد حکومت، جامعه مدنی و بخش خصوصی میشود. از این روی اصطلاح مذکور حکمرانی دولت را در برمیگیرد. اما با درگیر کردن بخش خصوصی و جامعه مدنی از آن فراتر میرود .( 1 )
بر اساس این تعریف علمی و جهانی ؛ نخستین پرسش « صدای معلم » از آقای هاشمی و سایر مقامات و مسئولان آن است که آنان تا چه میزان در جهت توانمند سازی نهادهای مدنی و بخش خصوصی حرکت کرده اند ؟
میزان پاسخ گویی و مسئولیت پذیری اداره ی كل ارزيابی و عملكرد و پاسخگويی به شكايات وزارت آموزش و پرورش در برابر افکار عمومی و ذی نفعان آن چقدر بوده است ؟
تعاریف و نسخه هایی که وزیر آموزش و پرورش و سایر مقامات تحت مدیریت ایشان برای جامعه ی ایران و ذی نفعان آن می پیچند تا چه حد در کاهش « نارضایتی فراگیر معلمان » تاثیر داشته است ؟ و آیا توانسته است بر « سرمایه اجتماعی و اعتماد » آنان به ستاد وزارتخانه بیفزاید ؟
به عنوان مثال ؛
عملکرداداره كل ارزيابی و عملكرد و پاسخ گويی به شكايات وزارت آموزش و پرورش حداقل در یک سال اخیر در موضوعات و موارد زیر چگونه بوده است : تعاریف و نسخه هایی که وزیر آموزش و پرورش و سایر مقامات تحت مدیریت ایشان برای جامعه ی ایران و ذی نفعان آن می پیچند تا چه حد در کاهش « نارضایتی فراگیر معلمان » تاثیر داشته است ؟ و آیا توانسته است بر « سرمایه اجتماعی و اعتماد » آنان به ستاد وزارتخانه بیفزاید ؟
- چالش های ثبت نام
- وضعیت هدایت تحصیلی و این که به موقع صورت می گیرد ؟
- وضعیت سامانه ی ثبت حقوق و بیمه ی معلمان غیردولتی و پس گرفتن آن و یا آن که اجبارا تایید کردن سامانه بدون پرداخت حتی یک روز بیمه و حداقل حقوق دریافتی به معلمان غیردولتی توسط مدیران ؟
- وضعیت شهریه های گزاف در مدارس دولتی و غیردولتی
-رسیدگی به وضعیت اعزام معلمان به خارج از کشور و بررسی عملکرد مرکز بین الملل وزارت آموزش و پرورش در این مورد
و...
( آیا واحد شما به نامه ی خانم لیلا مرادپور که به تازگی در « صدای معلم » منتشر شد پاسخ گو بوده و یا اصلا نیازی برای پاسخ دادن در خود می بیند ؟ ) ( این جا )
پرسش « صدای معلم » از آقای هاشمی آن است که آیا نهاد تحت مدیریت ایشان واقعا در جهت تحقق وظایف تعریف شده برای این نهاد نظارتی و کنترل حرکت می کند و پرسش مهم تر این که چرا معلمان ترجیح می دهند به جای طرح شکایت در این اداره و واحدهای تابعه آن بیشتر از مجاری خارج از حوزه ی آموزش و پرورش پی گیر حقوق و مطالبات قانونی و ضایع شده ی خویش باشند ؟
( 1 )
حکمرانی خوب، بنیان توسعه، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، شماره انتشارات 17، سال 1383ع ص 194.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
حدود دو ماه است که اعتراضات و تجمعاتی در برخی نقاط کشور در حال انجام است که نظم عمومی و امنیت جامعه را به مخاطره انداخته، عده ای از فرزندان این سرزمین جان خود را از دست داده اند، فضای مدارس و دانشگاهها ملتهب شده، تمرکز مسئولین و خدمتگزاران ناخواسته به حواشی این اعتراضات معطوف شده و مهمتر از همه بدخواهان این کشور و نظام که از اقتدار و پیشرفت ایران در برخی زمینه ها عصبانی هستند، از این فرصتها استفاده کرده و سعی در اختلاف افکنی و دمیدن در آتش این فتنه را دارند. دشمنان ملت بزرگ ایران در جنگ نرم و رسانه ای و با بزرگنمایی هایی دروغین، در پی گسترش این اغتشاشات در بین جوانان، دانش آموزان و دانشجویان هستند.
البته مشکلات اقتصادی، کم کاری برخی ارگانهای فرهنگی، جذاب نبودن برنامه های رسانه ملی و روی آوردن به ماهواره ها و شبکه های اجتماعی بیگانه، نداشتن پلتفرمهای ملی قوی در فضای مجازی، اجرای برخی سیاستهای غلط در امور فرهنگی و اجتماعی، بیکاری و ناامیدی جوانان از آینده، مهاجرت نخبگان از کشور، وجود فساد و اختلاس و رانت خواری در بعضی از سیستمهای اداری و بانکی، عدم نظارت دقیق و سلیقه ای عمل کردن در حوزه های مختلف، گوشه ای از مواردی است که علیرغم پیشرفتهای زیادی که در کشور انجام شده، باعث نگرانی و اعتراض مردم و به ویژه جوانان است.
در جنگ رسانه ای باید با سلاح رسانه به مقابله پرداخت و استفاده از ابزار دیگر مؤثر و کارا نیست و جنگیدن با ابزار فیزیکی در برابر امواج نامرئی، کاری بیهوده است. باید در این جنگ رسانه ای امواجی قوی تر با طول موجی ریزتر تولید کرد تا هم امواج دشمن را خنثی کند و هم نفوذ بیشتری داشته باشد.
رشد سریع علم و تکنولوژی و توسعه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مرز بین کشورها را از بین برده و همه کشورهای دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کرده است. وقتی که جوانان بدون ملاحظه و بدون در نظر گرفتن شرایط، فرهنگ و ساختار اجتماعی، کشور خود را با سایر جوامع دیگر مقایسه می کنند بالطبع کاستیها و تفاوتهایی را می بینند و خواستار تغییر سریع وضع موجود می شوند. همان طور که جامعه جهانی در حال رشد و پیشرفت علمی است، لازم است که کشورهای دیگر نیز برنامه های خود را در زمینه های مختلف، مطابق این رشد سریع تغییر داده و به بهبود اوضاع و رسیدن به وضع مطلوب تلاش کنند.
جوانان این تغییرات را از خانواده شروع کرده و به مدارس، دانشگاهها و جامعه نیز منتقل می کنند. خانواده ها و مدارس به ناچار و بر اساس حس اعتماد و احترام با این موضوع کنار آمده اند ولی جامعه و محیطهای بزرگتر و دانشگاهی این تغییرات را به راحتی قبول ندارند و مقاومت می کنند.
کم توجهی به نخبگان علمی و فارغ التحصیلان دانشگاهی و ناامیدی از آینده، مهاجرت آنها را به دنبال داشته و باعث خروج سرمایه های انسانی و مالی فراوانی از ایران شده است. تمایل به مهاجرت در دانش آموزان نیز در سالهای گذشته بیشتر شده و این موضوع بسیار نگران کننده ای است که باید به درستی و به فوریت مدیریت شود.
نبود فضاهای مناسبی برای کرسی های آزاد اندیشی و بیان دیدگاههای موافق و مخالف و نداشتن برنامه های مدونی برای بیان نقدها و حتی اعتراضات جوانان در مدارس و دانشگاهها، عدم پاسخگویی به شبهات و سئوالات مهم جوانان، عدم انعطاف و عدم پذیرش کاستیها و کمبودها باعث شده است که این اعتراضات به کف خیابانها و محوطه های دانشگاهها کشیده شود و باعث شکسته شدن حرمت مدارس و دانشگاهها گردد.
همان طور که سرعت سریع علم و فن آوری ظاهر زندگی انسانها را مانند اسباب و لوازم خانگی و خودروها را تغییر داده، آموزش و یادگیری، برنامه های درسی(هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی)، قوانین حاکم بر جامعه نیز باید با همان سرعت اصلاح و تغییر مثبت داشته باشند. از آنجا که ریشه بسیاری از مشکلات را باید در آموزش و پرورش جست و جو کرد، یکی دیگر از عواملی که جوانان را در روزهای اخیر تحت تأثیر قرار داده، عدم تغییر برنامه های درسی مدارس و حتی دانشگاه هاست که باید با توجه به نیاز و شرایط فراگیران و نیاز جامعه تغییر کند. البته قبل از هر چیز باید کل جامعه و خانواده ها نیز با حداقل مشکلات اقتصادی روبه رو باشند و نگرشهای مثبتی برای همکاری در حل مشکلات جامعه داشته باشند تا آموزش های دانش آموزان بتواند راهگشا باشد و با مقاومت خانواده ها مواجه نشود.
در مدارس، معلمان و دبیران نیز باید از آرامش ذهنی و روانی برخوردار بوده و دغدغه های معیشتی نداشته باشند؛ لذا در دومین گام برای حل مسائل مبتلابه جامعه کنونی مانند اعتراضات و اغتشاشات، رسیدگی به وضع معیشت و دغدغه های معلمان که افسران سپاه پیشرفت هستند، ضروری است تا بتوانند دانش آموزان خود را به آرامش و صبوری دعوت کرده و کلامشان در دانش آموزان تأثیرپذیر باشد. متأسفانه موضوع رتبه بندی معلمان که قرار است برخی از این مشکلات را کاهش دهد بعد از سالها هنوز به نتیجه قطعی نرسیده و با افزایشی یکسان بین همه معلمان و فعلاً فقط در حد یک ترمیم حقوق، اجرایی خواهد شد.
علاوه بر دانش، بعد مهارتی و نگرشی نیز باید در فراگیران تقویت شود و به استعدادها و توانایی های دانش آموزان نیز توجه جدی شود. اگر چه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تربیت همه جانبه و شش ساحتی در آموزش و پرورش تأکید شده است ولی متأسفانه بسیاری از این ساحتها و قلمروها نادیده گرفته می شوند و فقط به تربیت تک بعدی و دانشی اکتفا می کند.
وقتی دانش آموزان با مهارت هایی چون گوش دادن، تحمل شنیدن حرف مخالف، تاب آوری، تفکر انتقادی، حل مسئله، صبر در مشکلات، سواد رسانه ای ، سواد اجتماعی و .... را آشنا نباشند در آینده نیز با مشکلات بیشتری روبه رو خواهند شد که نمونه های آن را در هفته های گذشته در اعتراضات شاهد بودیم.
گاهاً برنامه های درسی نامناسب و اصلاح نشده و عدم همسویی برنامه های درسی با نیاز و علایق فراگیران، غیرکاربردی بودن برخی دروس و محتواها، بی انگیزگی و نبود حس رقابت بین معلمان، سایه سنگین کنکور و مؤسسات کنکوری بر آموزش کشور و نبود امکانات آموزشی، ورزشی و پرورشی مناسب در مدارس و به طور کلی پاسخگو نبودن برخی مسئولین، از جمله مواردی است که نارضایتی دانش آموزان و خانواده ها را به همراه داشته و مدارس را به محیطهای کسل کننده تبدیل کرده و شادابی را از دانش آموزان ما گرفته است. این عوامل می توانند باعث سکوت، خاموشی و بی تفاوتی افراد نسبت به مسایل جامعه و گاهاً نارضایتی گردد که اگر این خواسته ها و دغدغه ها درست مدیریت نشوند باعث بروز مشکلات عدیده ای در جامعه خواهند شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
به جرات می توان گفت ضعیف ترین ، ناکارآمدترین و سیاسی ترین روابط عمومی در وزارت آموزش و پرورش همان است که در یک سال اخیر بر مسند امور نشسته و هر از گاهی رئیس آن به جای آن که به پاسخ گویی و شفاف سازی در برابر عملکرد خود و سازمان و دوایر متبوع بپردازد حرف هایی می زند و مواضعی را اتخاذ می کند که به نظر می رسد دانش و سواد کافی نه در حوزه ی کاری خویش دارد و نه فهمی از تعلیم و تربیت .
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در نشست شورای راهبردی شهرستان های استان تهران گفت: اقناع افکار عمومی نیازمند همراهی تمام ارکان سازمانی است .
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش، مصطفی بابایی در نشست شورای راهبردی اداره کل آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران با تاکید بر لزوم کار جهادی در تمامی بخشها، گفت: «جهاد تبیین» یعنی هر شخص اتفاقات مهم حوزه خود را بازنشر دهد و این کار تنها وظیفه اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی نیست، بلکه بخشی از آن در حوزههای دیگر اتفاق میافتد .
وی با اشاره به جامعه آماری مخاطبان آموزش و پرورش، افزود: نظام تعليم و تربيت بیشترین ذینفعان در بين دستگاههاي دولتي شامل: معلمان، بازنشستگان، شاغلین در مراکز غیردولتی، دانشآموزان و اولیا را داریم، لذا برای تبیین و اقناع افکار عمومی نیازمند همراهی تمام ارکان نظان تعلیم و تربیت هستیم.
رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی در پایان با اشاره به پویش متنوعي كه در همكاري با ساير حوزه برگزار ميشود، اظهار كرد: اثرات این پویشها بسیار موثر است، لذا روابط عموميهاي استانها و ساير حوزهها نيز بايد رویدادهای مهم مطابق ذائقه مردم مانند مسابقات ورزشی، جشنواره اقوام و مواردی از این دست را برای دانشآموزان و خانوادههایشان به صورت پويش برگزار كنند. با ذهنیتی این چنین که اگر «در عرصه رسانه یک قدم به عقب برویم دشمن صد قدم به جلو میآید » کدام اقناع و تقریب نگرش ها را می خواهید در مخاطبان خود که جمعیتی بیش از 40 میلیون نفر را تشکیل می دهند ایجاد کنید ؟
رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی نشست همافزایی و توانمندسازی کارشناسان روابط عمومی شهرستانهای استان تهران كه در شهر دماوند برگزار شد، با تاکید بر نقش مهم رسانه گفت: روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش با در اختیار داشتن بزرگترین شبکه اطلاعرسانی کشور باید رویدادها و عملکردها را به درستي بازنمايي نمايد، زيرا اگر در عرصه رسانه یک قدم به عقب برویم دشمن صد قدم به جلو میآید.
بابايي تغییر رویکرد در تهیه خبر را لازمه جذب مخاطب دانست و گفت: باید در انتشار محتوای دانشآموزی به ویژه دانشآموزان شاخص و فعالین عرصه تعلیم و تربیت به تولید محتوای مناسب با ذائقه مخاطبان اقدام نماييم. »
امیرعباس تقیپور، مدیر مسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات ( اردیبهشت 1401 ) می نویسد :
« حکمرانی خوب سرمایهای به نام «اعتماد» خلق میکند. برای مثال در چهار دههی اخیر و در نظام حاکمیتی موجود در مقاطعی که اعتماد بین حاکمیت و مردم در سطح مطلوبی قرار داشته، میزان مشارکت نیز در برنامههای مختلف سیاسی، دفاعی، اجتماعی و فرهنگی نیز بسیار خوب و رافع بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی بوده و بالعکس. البته این را هم باید اذعان کرد که متأسفانه شیب نمودار مشارکت متزلزل و در مجموع به سمت پایین متمایل بوده است. آیا روابط عمومی وزارتخانه حداقل تعریفی از « حکمرانی خوب » ارائه کرده است و آیا واقعا برنامه ای در این حوزه دارد ؟
دستیابی به مشارکت کارآمد زمانی حاصل میشود که محصول حکمرانی خوب یعنی « اعتماد » پایدار شود.
راستی! در این دوره و زمانه باید به اختصار نوشت. حکمرانی خوب در کشور ما زیر سئوال است. نمودار مشارکت کارآمد، سینوسی است و در نتیجه فاقد اعتماد پایداریم !
نقش روابطعمومی؟ مهم و بسیار تعیین کننده است. روابطعمومیهای حرفهای در این دوران سخت، فارغ از مزایای شغلی و مواهبِ بله قربانگویی باید با مدیران ارشد خود صریح و شفاف نظرات مردم را در میان گذاشته و انتظارات ذینفعان خود را به مدیران ارشد منتقل کنند و البته از سوی دیگر به جای انفعال، روحیهی امید و تلاش را به جامعه منتقل کنند. کودکان، نوجوانان و جوانان ما حق زندگی دارند و دمیدن ناامیدی در میان آنها بدون تردید نه تنها شایسته نخواهد بود بلکه شرمساری همهی ما را در آیندهی ایران عزیزمان در پی خواهد داشت . »
پرسش « صدای معلم » از رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش آن است که در یک سال گذشته شکاف و یا به عبارتی گسل میان « اداره » و « مدرسه » به چه وضعیتی درآمده است ؟
آیا به واسطه عملکرد روابط عمومی ، اعتماد معلمان و دانش آموزان به وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی آموزش به چه صورتی درآمده است ؟
آیا روابط عمومی وزارتخانه حداقل تعریفی از « حکمرانی خوب » ارائه کرده است و آیا واقعا برنامه ای در این حوزه دارد ؟
آیا ایشان به عنوان مسئول در حوزه روابط عمومی به انتظارات ذی نفعان توجهی داشته که حرف از « اقناع » می زند ؟
آیا فضای غالب در محیط تعلیم و تربیت کنونی در دوره دولت سیزدهم به « فرهنگ امنیتی » متمایل است و یا آن که پرسشگری و مطالبه گری معلمان به رسمیت شناخته می شود و برای آن پاسخی از سوی مقامات ارائه می گردد ؟
آیا انتظارات و مطالبات منطقی این ذی نفعان انعکاسی در سیاست های وزارتخانه داشته است که رئیس روابط عمومی انتظار « همراهی » همه ی ارکان را دارد ؟
آیا مانند دوره های پیشین ،؛ استودیوی الفبایی برقرار است و از کارشناسان و صاحب نظران تعلیم و تربیت که قرائت دیگری بعضا متفاوت با حاکمیت دارند برای گفت و شنود دعوت می شوند و یا آن که پشت تعابیر مبهم و چند لایه ای مانند « جهاد تبیین » چشم خود را به روی « واقعیات » و « قدرت واقعیات » بسته اید ؟
( محمدحسین کفراشی رئیس پیشین حراست وزارت آموزش و پرورش در حال گفت و شنود و پاسخ دادن به پرسش های گروه صدای معلم )
آیا فکر می کنید در حال حاضر ذائقه مردم را چیزهایی مانند مسابقات ورزشی، جشنواره اقوام و مواردی از این دست تشکیل می دهند ؟ و البته داعیه دارا بودن « بزرگترین شبکه اطلاعرسانی کشور » را هم دارید ؟
فرضا که چنین پتانسیلی را داشته باشید ؛ فایده این موهبت برای معلمان و دانش آموزان و اولیای دانش آموزان چه بوده است ؟
آیا جایگاه و اولویت داشتن آموزش در سیاست گذاری ها و تخصیص بودجه و تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها یک گام بهبود داشته است ؟
با ذهنیتی این چنین که اگر «در عرصه رسانه یک قدم به عقب برویم دشمن صد قدم به جلو میآید » کدام اقناع و تقریب نگرش ها را می خواهید در مخاطبان خود که جمعیتی بیش از 40 میلیون نفر را تشکیل می دهند ایجاد کنید ؟
آموزش ، آموزش است .
آموزش و پرورش پادگان نیست !
جای سیاسی کاری هم نیست !
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
به خُردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مُشت
سعدی
آقای یوسف نوری
نتیجه ی حضور افرادی چون شماست که باوجود منابع علمی و فرهنگی غنی در همه ی عرصه های این کهن دیار، آن چنان که شایسته و بایسته فرزندان این مرزو بوم است توان خوب نوشتن و خوب خواندن و خوب سخن گفتن را ندارند.
آیا از خود پرسیده اید چرا چنین شده است ؟
شما و کسانی چون شما در تراز فکری و مدیریتی فشل و ناتوان در پیشگاه تاریخ شرمسار و در دادگاه تعلیم و تربیت متهم خواهید بود ؛ اما آیا این شرمساری و متهمی چیزی را تغییر خواهد داد ؟
نابودی تعلیم و تربیت آن چیزی است که شما کمر همت برای آن بسته اید. اگر در باور ، چینن نبوده و نیست ؛ اما عرصه ی تغییرات و انتصابات حوزه آموزش و پرورش به روشنی گواه این مدعاست.
واقعیت های امروز آموزش و پرورش چیزی نیست که بتوان کتمان کرد.
در این باره شما را به مطالعه توصیه ی تاریخی ارسطو به اسکندر مقدونی و نقل ابن خلدون از بزرگمهر سفارش می کنم تا در خلوت خود به عدالت که مفهوم آن ،قرار گرفتن هر چیز در جای واقعی خویش است بیندیشید و به عدالت رفتارکنید و بدانید که هدف از تغییر در یک حوزه مدیریتی، تعالی آن مجموعه است.
آیا جانشین دکتر مهراله رخشانی مهر در سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور از نظر شاخص های مدیریتی بالاتر از ایشان بلکه همتراز ایشان هستند؟
جناب وزیر به انصاف جواب دهید !
معلمان و دانش آموزان، هر کدام با مشکلاتی درگیرند که ریشه ی همه آنها را باید در تصمیم گیری و تصمیم سازی متولیان این حوزه جست و جو کرد. آیا شما خود را مقصر در این مشکلات می دانید یا نه؟
افق هایی که برای یکهزار و چهارصد و چهار آموزش و پرورش ترسیم گردیده بود آیا محقق شده است؟
آیا وزیر آموزش و پرورش کشور توان این را دارد که به فریاد آید و بگوید برنامه ای در کار نیست و به روزمرگی دچار هستیم؟
آیا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ساحت های آن با وجود وزیری چون جناب یوسف نوری اجرایی خواهد شد ؟
آقای وزیر
سوار شدن بر توسن ناآرام وزارت با هر تفکری، بدون برنامه، بدون استفاده از دیدگاه های صاحب نظران، کم توجهی و یا بی توجهی به توصیه ی عالمان تعلیم و تربیت، خیانت به آینده ی فرهنگ است.
جناب وزیر
در سایه خدمت ، سوگوارانه به مراسم نابودی آموزش و پرورش نشسته اید ؟
از این توسن چموش پیاده شوید که عین ثواب است !
و تاریخ گواهی خواهد داد که وزیری، از وزارت، خود، به عدالت و انصاف به خاطر تعالی فرهنگ کشور انصراف داده است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
« ابوالفضل رحیمی شاد » از معلمان کنش گر در صفحه فیس بوک خود نوشت :
« کیان پیر فلک ۱۰ ساله شب گذشته در شهر ایذه زمانی که با ماشین همراه پدر در حال رفتن به خانه بود براثر اصابت گلوله کشته شد.
مادر کیان ، خانم معلم مهربان و دلسوزی است که سالهاست برای تربیت کودکان این سرزمین تلاش میکند.
دیشب پاداش سالها تلاش خالصانه اش را گرفت.
پدر کیان یک ساعت قبل پس از عمل جراحی و خروج گلوله از پهلو هنوز بیهوش است. حتما اگر میدانست به چه مصیبتی گرفتار شده آرزو میکرد هیچ وقت به هوش نیاید .
همین چند شب قبل بود که نوشتم شاید فردا در قاب عکس کودکان کشته شده عکس فرزند من و شما هم باشد. نمیدانم مادر کیان همکار دلسوخته و دلشکسته مان آن یادداشت را خواند یا نه. ولی من و شما هنوز فرصت داریم جلوی تداوم این وضعیت را بگیریم. امیدوارم هیچ کدام از ما نفر بعدی که داغ فرزند می بیند نباشیم!!
آهای آقایان مدعی !
کسی نمی خواهد از غم این مصیبت دق کند .... »
« صدای معلم » دردمندانه درگذشت این کودک معصوم را به خانواده داغدار ایشان تسلیت عرض می کند .
پایان پیام/
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط خانم « لیلا مرادپور » برای صدای معلم ارسال گردیده است .
با وجود انتشار نامه های متعدد در نقد عملکرد اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران و سایر واحدهای تابعه ی وزارت آموزش و پرورش به نظر می رسد « پاسخ گویی » و « مسئولیت پذیری » جایگاهی در قاموس دولت مردان و مقامات دولت سیزدهم ندارد .
با این حال این رسانه آمادگی خود را برای شفاف سازی و پاسخ مسئولان اعلام می کند .
اما آن چه در این میان قابل تامل است و البته در نامه ی این آموزگار گرامی و نیز گزارش های متعدد صدای معلم به آن اشاره گردیده است تشکیل کلاس ها فراتر از تراکم کلاسی مصوب وزارت آموزش و پرورش است که این یک تخلف محرز محسوب می شود و متخلفان از قانون در هر سطح و مرتبه ای باید مورد بازخواست و مجازات قرار گیرند . ( این جا )
مساله دیگر که در این نامه به آن اشاره گردیده و البته گزارش ها و اخبار دیگر صدای معلم نیز آن را تایید می کند عدم ثبت چنین نامه هایی توسط مراجع مرتبط می باشند که به وضوح نقض آشکار قوانین و حقوق شهروندی است .