صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
شنبه, 13 ارديبهشت 1404 11:56

مکثی برای معلمی و معلمان گم شده

مکثی برای معلمی و معلمان گم شده در صدای معلم  بعد از بیست سال معلمی ؛ اولین بار است که می خواهم برای معلمان سرزمین ام بنویسم.

به احترام تمام معلمان سرزمین ام در شب می نویسم، شب را مثل روز به دل گنده ها نمی سپارم، و تو ای شبِ، همیشه روشن بمان زیرا تمام اضطراب هایی که من در خود حمل می کنم و تمام خستگی ها و تمام ناامیدی ها و تاریکی هایی که روز مرا آزار می دهند ، از من دور می کنی.

ای شب، همه ی رویاهای شکسته ام را تسلی می دهی و نور و روشنا بر من می بخشی.

سر و صدای زنگوله های گوسفندان از دور به گوش می رسد.

ایل کوچ کرده است.

اینجا همه چیز سخت است .

اینجا همه چیز دور است . اینجا صدای باران را، صدایی که جانِ طغیان زده و رنج دیده مان را ساکت می کند و مرهمی بر عمق خالی ترین حالات مان می گذارد را فقط می شنویم.

بیدار شو، تا به خودم بقبولانم که زندگی هنوز نور ، درخت و گیاه و کتاب و معلم دارد.

عمریست، ‌که به دنبال پنجره می گردم،

خانه ها همه دیوار و ویران شده اند...

مکثی برای معلمی و معلمان گم شده در صدای معلم

به یاد تمام معلمان سرزمینم مکث می‌کنم!

یادِشان را فراموش نخواهم کرد.

نور در غمگینی درونی دلم همیشه به یادشان می تابد.

 مکثی برای معلمی و معلمان گم شده در صدای معلم با قلبی پر از ارادت و احترام و محبت به پیشگاه تمام معلمان و راهنمایان سرزمین ام  ؛ به یاد تمام معلمان دلسوز و زحمت‌کشی که در سایه‌ی سکوت و بی‌توجهی، چراغ علم و آگاهی را روشن نگه داشته‌اند. معلمانی که در هیاهوی زندگی گم شده اند.

معلمانی که به ما آموختند چگونه فکر کنیم و چگونه پرسش کنیم . معلمانی که بی تفاوتی را نشان‌مان ندادند.

به یاد تمام معلمانی که شبِ ظلمانی نبودند بلکه روزِ روز بودند.

او در زیر باران می آید

در سخت ترین طوفان

در تگرگ در جهالت ، در بحبوحه ایمان در ظلمتی به رنگ قلم چون چراغی و در سرد ترین زمان چون خورشیدی، در لطیف ترین زمان چون ماهی .

مداد را شخصیت روح است

قلم نون یسطرون

و جوهر آن روح الامین

علمه البیان اوست. حضرت عشق را که عشق می نوازد.

مکثی برای معلمی و معلمان گم شده در صدای معلم

پای هر آنچه سیاهی را باور بساید قرمز می کند. سرخ می شود تمام نرسیده ها را

ای او که می سوزد تا بسازد.

بله

او را معلم گویند

معلمی درد مادری است . چشم جانش قربان فرزند واژه های سحرانگیز است.

خوشا به دستان تو
به رد پایی که
انسان است برجامانده اوست معلم
که خواهد ماند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مکثی برای معلمی و معلمان گم شده در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

نقد و نگاهی به روز معلم و خنده ای از سر حیرت و تعجب در صدای معلم

این روزها که روز معلم را تبریک می گویند خنده ام می گیرد.

می گویند خندیدن اقسام دارد: بازار مکاره ای شده است این سیستم کمیت محور.

لبخند، زهرخند، نیشخند، ریشخند، تلخند، قهقهه، ... . گاهی برای تمسخر هست، گاهی ابراز شادی، گاهی طعنه آمیز هست و گاهی برای تشکر.

یک خنده هست که نمی دانم در کدام تقسیم بندی می گنجد. خنده ای که از سر حیرت و تعجب شدید باشد. مثل خنده ساره همسر ابراهیم که فرشتگان به او پیام دادند که صاحب فرزند خواهد شد و او خندید.

وقتی روز معلم را تبریک می گویند از این نوع خنده در خودم حس می کنم.

معنای «معلم» در گذر زمان و به خصوص چند دهه اخیر تغییرات چشم گیری داشته است.

نقد و نگاهی به روز معلم و خنده ای از سر حیرت و تعجب در صدای معلم

  گاهی به خودم شک می کنم که :

من که در این نظام آموزشی باقی مانده ام آیا می توانم خودم را معلم بنامم ؟

معلمی کردن با این سیستم آموزشی مگر ممکن است؟

آیا تبدیل به کارمند مطیع و فرمانبری نشده ام؟ آیا برای من سهمی ولو ناچیز در ساده ترین مسائل آموزشی باقی مانده است؟

جایی که حتی اظهار نظر در مورد برنامه ریزی آزمون میان ترم و سایر آزمون های رنگارنگ صادره از اداره، می گویند لطفا حرف سیاسی نزنید!

نقد و نگاهی به روز معلم و خنده ای از سر حیرت و تعجب در صدای معلم

معلمی تعریف جدیدی پیدا کرده است.

کتابی را به دستمان داده اند و همان را خط به خط می گوییم. بچه ها خط به خط حفظ می کنند. مهم نیست که معنای کتاب فهم می شود یا نه. پس به طریق اولی مهم نیست که صدق و کذب مطالب مورد بررسی قرار گیرد. مهم تکرار واژه ها سر کلاس است، تکرارشان داخل برگه آزمون و تکرارشان بین گزینه های تست های کنکور.

مهم نیست که نوشته های کتاب، چیزی می آموزاند یا نه.

مهم است که هر چه معلم می گوید دانش آموز بپذیرد.

مهم نیست که بچه ها بابت آزمون های مکرر و مکرر و مکرر و صرفا برای اینکه مطالب در حافظه شان حک شود دچار اضطراب، خشم، افسردگی می شوند.

مهم است که سیستم بابت افزایش نمرات آزمون پرچم تبختر بلند کند و فریاد بزند که ما صدرنشین نمره هستیم.

نقد و نگاهی به روز معلم و خنده ای از سر حیرت و تعجب در صدای معلم

با همه فشارهایی که به دانش آموزان وارد می شود در نهایت موقع نمرات مستمر توصیه اکید مسئولین مدارس که آنها هم از بالادستی ها فرمان می برند، این است که دست بالا نمره دهید. حتی اگر دانش آموزی اکثر سال تحصیلی در کلاس حاضر نبوده باشد.

نمره نشان دهنده پرستیژ آموزش و پرورش است.

این میزان کمیت گرایی در آموزش و پرورش به قدری مقبول افتاده که حتی برای به اصطلاح ارتقای علمی معلم نیز باید دنبال نمره رفت.

نقد و نگاهی به روز معلم و خنده ای از سر حیرت و تعجب در صدای معلم

اقدام پژوهی، کلاس های ضمن خدمت، اقسام وبینار و سمینار و گواهی های حضور در جلسات را باید ارائه داد که سهمی از حقوق برد.

هر روز آلاف و الوف این ارتقا بخشی هم بالا می رود و به همان میزان معلمین برای کسب نمره و امتیاز برای رتبه بندی و طبقه شغلی و اقسام دیگری از این دسته عناوین به کسانی روی می آورند که برایشان نمره بخرند.

بازار مکاره ای شده است این سیستم کمیت محور.

نقد و نگاهی به روز معلم و خنده ای از سر حیرت و تعجب در صدای معلم

یادتان هست شازده کوچولو در سفری از سیارکی عبور کرد که پادشاه آن دائم درحال شمارش اموالش بود و وقت هیچ کار دیگری نداشت.ما نیز به قدری سرگرم نمره و عدد شدیم که نه برای دانش آموز و نه برای خودمان وقتی برای خواندن، نوشتن، فکر کردن باقی نمانده است.

وقتی تبریک روز معلم را می شنوم خنده ام می گیرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقد و نگاهی به روز معلم و خنده ای از سر حیرت و تعجب در صدای معلم

منتشرشده در دانش آموز

روز معلم بر کدام معلمان مبارک باشد و بر کدام معلمان نامبارک

هیچ اغراق نیست که بگوییم در شکل‌گیری تمدن غربی مدرن، علم معادلات دیفرانسیل نقشی کلیدی داشته و در بسیاری از جنبه‌های علمی، صنعتی، و فن آوری، پایه‌گذار تحولاتی بنیادین بوده است.

این نقش را می‌توان در چند محور اصلی توضیح داد:

۱. انقلاب علمی و ظهور فیزیک کلاسیک

در قرن هفدهم، با کارهای نیوتن و لایبنیتس، حساب دیفرانسیل و انتگرال پدید آمد و بلافاصله در فیزیک به کار گرفته شد. نیوتن در Principia Mathematica از معادلات دیفرانسیل برای توصیف حرکت سیارات، اجسام، و قوانین مکانیک استفاده کرد. این آغاز استفاده از مدل‌سازی ریاضی برای توصیف قوانین طبیعت بود، که ستون فقرات علم مدرن محسوب می‌شود.

چند قدم جلوتر برویم.

۲. انقلاب صنعتی و مهندسی

با پیشرفت معادلات دیفرانسیل، امکان تحلیل و طراحی سیستم‌های مکانیکی، حرارتی، و الکتریکی فراهم شد. مهندسان در قرن ۱۸ و ۱۹ برای طراحی ماشین‌ها، پل‌ها، موتورهای بخار و سپس، سیستم‌های الکتریکی از این علم بهره بردند. تمدن صنعتی بدون این ابزار تحلیلی قابل تصور نبود. چند قدم دیگر هم جلوتر برویم؟

۳. پیشرفت در علوم طبیعی

در زیست‌شناسی، شیمی، و حتی اقتصاد، بسیاری از پدیده‌ها را می‌توان با معادلات دیفرانسیل مدل کرد. رشد جمعیت، واکنش‌های شیمیایی، انتشار بیماری‌ها، و بسیاری پدیده‌های دیگر، همگی با این معادلات توصیف می‌شوند. بازهم چند قدم جلوتر برویم.

۴. پایه‌گذاری فن آوری مدرن

از مهندسی برق تا کنترل فضاپیماها، از تحلیل سیگنال تا هوش مصنوعی، تقریباً تمامی علوم کاربردی به نحوی از معادلات دیفرانسیل (معمولی و جزئی) استفاده می‌کنند. این علم ابزار اصلی مدل‌سازی سیستم‌های پویا در جهان واقعی است.

۵. نقش فرهنگی و فلسفی

فراتر از کاربردهای عملی، معادلات دیفرانسیل دیدگاهی نو به انسان غربی داد: اینکه جهان را می‌توان با قوانین دقیق و فرمول‌های ریاضی توصیف کرد. این نگرش به طبیعت، نقش مهمی در شکل‌گیری عصر روشنگری، فلسفه علم، و نهادهای آموزشی غرب داشت.

۶. روز معلم

سال ها گذشت تا که فهمیدم در تمام حوزه‌های رشته تخصصی‌ام ضعف درک پایه‌ای دارم. عملا یک گپ (حفره دانش) با من همیشه همراه بود و این گپ، دشمن «اعتماد به نفس مهندسی» بود. علت اصلی این حفره را نمی‌فهمیدم تا زمانی که یک استاد ژاپنی که در زندگی خودش «معلم»های خوبی داشت، به زحمت حالی‌ام کرد که توجه ذهنی تو به «کاربرد دانش» است حال آن که اگر بخواهی مفهوم علم را در هر حوزه مهندسی بفهمی نباید از معادلات دیفرانسیل پایه در آن حوزه ، «شتاب زده» عبور کنی.

روز معلم بر کدام معلمان مبارک باشد و بر کدام معلمان نامبارک این چند سطر که گفتنش اینجا آسان بود، پس از انبوهی دعوا، جر و بحث و یقه‌گیری میان ما اتفاق افتاد. او توضیح داد که از مهندسی زلزله تا مهندسی انفجار، در هر حوزه ای از مهندسی سازه که انگشت بگذاریم ضعف اصلی ؛ «عمیق نفهمیدن» معادلات دیفرانسیل پایه است.

این لحظه در زندگی من مثل یک شوک بود.

لحظه ای که متوجه شدم تمام تلاش من این بوده که «نرم افزارهای کامپیوتری» را بیاموزم حال آنکه قبل از آن، معلم‌هایم وظیفه داشتند که گوش مرا محکم بپیچانند و هشدار بدهند که هی! قدم اول‌ درک صحیح/عمیق معادله دیفرانسیل پایه است.

روز معلم بر چنین معلمانی مبارک مباد.

برای سال‌های طولانی من طوطی‌‌وار خوانده بودم که: انتگرال بار روی تیر، مساوی می‌شود با برش (Shear) در آن تیر و انتگرال برش در یک تیر، می شود لنگر/خمش (Moment).

ولی همین سه سطر را معلم ژاپنی می‌کوشد تا از منظر حساب دیفرانسیل در کله دانش آموز/دانشجو به زحمت فرو کند!

۷. معلم و کتک زدنِ خودش

در زبان و فرهنگ ژاپنی اصطلاحی است با این مضمون که معلم تا جایی که بتواند تلاش می‌کند که به دانش آموز بفهماند، ولی از یک جایی به بعد اگر او نفهمد شروع می کند و خودش را می‌زند.
این مفهوم در ادبیات ژاپنی با تعابیری نظیر:

先生の責任 (Sensei no sekinin) – “مسئولیت معلم”

  • 教えられないのは自分の未熟さ (Oshierarenai no wa jibun no mijukusa) – “اگر نمی‌توانم آموزش دهم، ناشی از ناپختگی خودم است”

در بیان‌های ادبی یا فیلم‌ها، گاهی معلم با گفتن عباراتی شبیه به «これも私の責任だ» (این هم تقصیر من است) یا حتی با زدن سر به دیوار یا میز، شدت سرخوردگی خود را نشان می‌دهد!

روز معلم بر کدام معلمان مبارک باشد و بر کدام معلمان نامبارک

سالها گذشت تا متوجه شدم که در میان معلمان گذشته ما، رضا عابد کسی بود که می‌کوشید تا با عربده، فریاد، یا ابزارهای کمک آموزشی در مغز دانش‌آموز فرو کند که اگر مفهوم ریاضیِ «تغییر Rate of Change» و «مشتق Derivative» را نفهمی، فیزیک را نفهمیده ای. مهندسی «کاربرد» فیزیک و ریاضی است پس مهندسی را هم نخواهی فهمید.

روز معلم بر این معلم‌ ها مبارک باد.

▪️▪️▪️
راستی یک سوال: واقعا کدام کج‌سلیقگی‌ای باعث شد تا در فارسی برای‌ ترجمه ‌Derivative از واژه «مشتق» استفاده شود؟!

( کانال ارزیابی شتاب زده )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

روز معلم بر کدام معلمان مبارک باشد و بر کدام معلمان نامبارک

منتشرشده در یادداشت

نظر فرهنگیان و معلمان در مورد سرباز بودن وزیر آموزش و پرورش در صدای معلم  اخیراً سخنان وزیر آموزش و پرورش خطاب به فرمانده نیروی انتظامی مبنی بر اینکه «ما سرباز شما هستیم» ؛ واکنش‌ها و انتقادات گسترده‌ای را در میان فرهنگیان و افکار عمومی به دنبال داشته است. این اظهار نظر، در نگاه نخست ممکن است از روی احترام و همکاری میان نهادها تلقی شود، اما از منظری ژرف‌تر، موجب تضعیف جایگاه نهاد تعلیم و تربیت در جامعه می‌شود.

فرهنگیان همواره در جامعه ما جایگاهی والا داشته‌اند؛ چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرمود: « مداد العلماء افضل من دماء الشهداء » ؛ یعنی مرکب قلم علما بر خون شهیدان برتری دارد. این حدیث شریف گویای ارزشی عمیق برای جایگاه علم، دانش و آموزش در فرهنگ ایرانی اسلامی است.

همچنین امام علی (ع) میر دانش و دانایی و عدالت و شجاعت در بیانی عمیق و دقیق می‌فرماید: « من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً » ؛ یعنی هر کس به من حرفی بیاموزد، مرا بنده خود کرده است. این جمله نه تنها احترام به معلم را نشان می‌دهد، بلکه از تعهدی اخلاقی و انسانی نسبت به معلم و آموزش حکایت دارد.

وزیر آموزش و پرورش باید نماینده و مدافع این جایگاه رفیع باشد، نه آنکه آن را با تعابیری نظامی یا تابعانه تنزل دهد. اگرچه همکاری میان نهادهای حکومتی امری مرسوم و معمول است اما نوع واژگان و لحن سخن در جایگاه مسئول نهاد تعلیم و تربیت کشور باید با دقت، شأنیت و وقار و جامع الاطراف بودن همراه باشد.

انتظار می‌رود مسئولان حوزه آموزش و پرورش با درک عمیق‌تری از رسالت فرهنگی و تربیتی خود سخنانی الگو‌ساز و ماندگاربیان کنند؛ چرا که هر واژه ایشان می‌تواند تأثیری عمیق بر نگرش جامعه به جایگاه معلم و آموزش داشته باشد.

نظر فرهنگیان و معلمان در مورد سرباز بودن وزیر آموزش و پرورش در صدای معلم

آقای کاظمی وزیر محترم آموزش و پرورش 

شما در جایگاه وارثان بلند آوازه و عالمان نیک سیرت این سرزمین هستید؛ جایگاه شما، جایگاه ایستادن در صف اندیشه است، نه در صف فرمان.

« سخن »  آینه‌ی اندیشه است؛ و این آینه را نباید به غبار تعارفات مرسوم سیاسی و گعدهای هیاتی آلوده ساخت.

نظر فرهنگیان و معلمان در مورد سرباز بودن وزیر آموزش و پرورش در صدای معلم

معلمان از وزیری که جایگاه خود را به سربازی تقلیل دهد، نه دلگرم می‌شوند و نه دلخوش.

ساحت فرهنگ و نهاد تعلیم و تربیت بسی بزرگ‌تر و ارزشمندتر از فروتنیِ مبهم و کوچک‌سازی و کوچک انگاری این نهاد والا مرتبه است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظر فرهنگیان و معلمان در مورد سرباز بودن وزیر آموزش و پرورش در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 12 ارديبهشت 1404 11:10

" روز معلم " و " بحران معلمی "

آسیب شناسی روز معلم و بحران معلمی در صدای معلم

اردیبهشت که می‌رسد، مناسبت‌های زیاد و پراهمیتی در تقویم رسمی کشور خودنمایی می‌کنند . از بزرگداشت سعدی، خیام و فردوسی گرفته تا پاسداشت معلم، کارگر، پرستار، خلیج‌فارس، روابط عمومی، دختر، میراث فرهنگی، ریاضیات و... مدرسه با تعطیلی‌ها، نمره‌های غیرواقعی، کتب درسی ضعیف و نبود انگیزه کافی از معنا تهی شده است.

اما واقعیت آن است که بسیاری از این مناسبت‌ها بیش از آن‌که تجلی احترام و بزرگداشت واقعی باشند، صرفاً به نام‌هایی در تقویم محدود شده‌اند.

روز معلم نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این روز، معمولاً پیام‌هایی از سر رفع تکلیف می‌شنویم؛ جملاتی تکراری، کلیشه‌ای، و گاه بی‌جان که نه نشانی از درک عمیق مقام معلم دارند و نه هم جایگاه معلمی برایشان ارزشمند است.

آسیب شناسی روز معلم و بحران معلمی در صدای معلم

در مناطقی مانند جنوب کشور که من تدریس می‌کنم، روز معلم با روزهای پایانی کلاس‌ها هم‌زمان می‌شود. کلاس‌ها، به دلیل گرما پیش از موعد به پایان می‌رسند.

روزهای یک سال تحصیلی را از ابتدای مهر با خود مرور می‌کنم:

آسیب شناسی روز معلم و بحران معلمی در صدای معلم

کولرهای فرسوده، صندلی‌های کهنه و شکسته، نبود یک ویدئو پروژکتور، خرابی سرویس بهداشتی، خودکشی و مرگ دانش‌آموزم، تردد دانش آموزان با موتور بدون گواهی نامه و کلاه، تصادف‌ها، تعطیلات پشت سر هم، هوای آلوده، نبود کتابخانه، فضای سبز و این یکی دو روز گذشته انفجار در اسکله شهید رجایی و تعطیلی دوباره مدارس چون برگه‌های کتابی نانوشته در ذهنم قرار گرفته است.

اگرچه مفهوم «سواد» در تعریف امروزی فراتر از توانایی «خواندن و نوشتن» است اما همین تعریف هم به استناد آمارهای رسمی در بیشتر مدارس اتفاق نمی‌افتد!

آسیب شناسی روز معلم و بحران معلمی در صدای معلم

هر بار که می‌خواهم درباره معلم و مدرسه چیزی بنویسم، نخستین چیزی که به ذهنم می‌رسد، کمبود امکانات است. اما واقعیت تلخ این است که حتی اگر همین امروز شخص وزیر دستور دهد که برای کلاس من یک کولرگازی مناسب نصب کنند، بازهم عرق خواهم ریخت. نه از گرما، بلکه از فشار بی‌پایان دغدغه‌هایی که پس از هجده سال تدریس، دیگر رمق را از ما گرفته است.

آنچه ما را خسته کرده، تنها فقدان ابزارهای فیزیکی نیست؛ نبود حمایت‌های روانی و حرفه‌ای، بی‌پاسخ ماندن دغدغه‌ها، و انبوه انتظاراتی است که هر سال سنگین‌تر از پیش، بر دوش‌مان گذاشته می‌شود.

ما معلمان این بار را به دوش می‌کشیم برای پرورش نسلی توانمند و خلاق، اما وقتی امید از دل معلم رخت ببندد، چگونه می‌توان آینده‌ای روشن را انتظار داشت؟

آسیب شناسی روز معلم و بحران معلمی در صدای معلم

بی‌توجهی به این واقعیت‌ها، ما را به سمتی می‌برد که هیچ جامعه‌ای آرزوی آن را ندارد.

شعارهای هر دولت و هر رئیس‌جمهور» بهبود کیفیت آموزشی»، «توجه به مدارس دولتی» و...است اما نه اثری از کیفیت است و نه شرایط بهتر می‌شود.

فکر می‌کنم در آستانه روز معلم زمان آن رسیده است که مدیران بالادست صدای این بحران را بشنوند:

آسیب شناسی روز معلم و بحران معلمی در صدای معلم

مدرسه با تعطیلی‌ها، نمره‌های غیرواقعی، کتب درسی ضعیف و نبود انگیزه کافی از معنا تهی شده است. فرهنگ و یادگیری در ذهن دانش‌آموز رنگ باخته و بی‌تفاوتی جای شوقِ دانستن را گرفته است.

به‌طور واضح اراده حاکم بر جامعه نیز گویی تلاشی برای ارتقای جایگاه مدرسه و معلم نمی‌کند. سلیقه‌ اجتماعی امروز، یا شاید هم بی‌سلیقگیِ برنامه‌ریزان، به‌جای تربیت شهروندانی آگاه از مسیر «مدرسه»، آنان را در معرض جریان‌های آشفته سیاسی و اقتصادی رها کرده است.

در این وضعیت بغرنج جامعه نه مدرسه، بلکه شغل‌های کاذب چون قاچاق است که آینده دانش‌آموز را رقم می‌زنند. یا حداقل در منطقه‌ای که من تدریس می‌کنم اوضاع چنین است.

معلمان واقعی کشورم در این روزها نه پیام تبریک تکراری می‌خواهند و نه کارت هدیه اما نگران آینده‌ای هستند که از مسیر مدرسه می‌گذرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مدرسه با تعطیلی‌ها، نمره‌های غیرواقعی، کتب درسی ضعیف و نبود انگیزه کافی از معنا تهی شده است.

منتشرشده در یادداشت

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم 

پنجمين تغييرات اساسنامه صندوق ذخيره فرهنگيان ( سند حمايت از اموال يک ميليون و هشتصد هزار عضو اين موسسه کاملأ خصوصي ) در تاريخ 15 / 12 / 1403 در اداره ثبت شرکت ها ثبت و در روزنامه رسمي کشور درج شد. 

به عبارت ساده تر  ؛ ششمين اساسنامه اين موسسه کاملا خصوصي مراحل قانوني بند ث ماده 88 قانون برنامه هفتم توسعه را طي کرد.

اين اساسنامه نواقص بسيار دارد که مهمترين آن عدم  وجود رکن مجمع عمومي در ارکان صندوق است . مديريت ناتوان و مشکل زاي دولتي نه تنها حذف نشده است بلکه به رسميت شناخته شده است . منتخبين اعضا( صاحبان اصلي سرمايه ) در هيات امناي صندوق از اکثريت (شش از يازده ) به اقليت (شش از پانزده ) کاهش يافته است و ...

بر رسانه ها، تشکل ها، مطالبه گران و کنشگراني مدني از جمله نگارنده  واجب است با تحليل عميق حقوقي ، اجتماعي، اقتصادي تمامي مواد و تبصره هاي اساسنامه جديد را مورد بررسي موشکافانه قرار بدهند و تغييرات اخير را نقد نمايند .

نقاط قوت اساسنامه جديد را برجسته نمايند و از ماهيت خصوصي پذيرفته شده در اساسنامه حمايت جدي نمايند و شش دانگ مراقب باشند تا  از ناحيه نقاط ضعف اساسنامه جديد، به اموال و مطالبات به حق يک ميليون و هشتصد هزار ذينفع صندوق، لطمه اي وارد نشود.

نقش آفريني در تدوين آئين نامه انتخاب هيات امنا نيز در دستور عاجل قرار گيرد .

مطالبه گران ظرفيت تشکيل مجمع عمومي استاني را از دست ندهند.

 در روزگاراني که مافياي قدرتمند و پرنفوذ درون و بيرون صندوق با چشم طمع به اموال يک ميليون و هشتصد هزار عضو صندوق مي نگرند و به دنبال دست فرو کردن در جيب معلمان هستند ؛ لازم است از همه مسئولين و نمايندگان محترم مجلس ، تمامي نقش آفرينان جامعه مدني، کليه مطالبه گران و ... که از ماهيت خصوصي صندوق ( احترام به حقوق مالکان و حقوق مالکانه آنان ) دفاع کرده و مي کنند، صميمانه تشکر مي کنم.

اميد است مطالبه گران در سايه تکيه به خرد جمعي، سمفوني دلنشيني خلق نمايند و با حفظ دست آورد هاي اساسنامه جديد به فکر اصلاح نواقص آن باشند .

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

افزودن رکن اصلي مجمع عمومي ( ناظر بر عملکرد تمامي اعضاي هيات امنا) مطالبه اصلي تمامي مطالبه گران بوده و مي باشد که متاسفانه اين رکن در اساسنامه نيست . خوشبختانه در اين اساسنامه ظرفيتي وجود دارد که اگر تمامي مطالبه گران از آن به خوبي و آگاهانه بهره ببرند مي توانند تا افزودن رکن اصلي مجمع عمومي ( ناظر بر تمامي اعضاي هيات امناء ) با تشکيل مجمع عمومي استاني ( ناظر بر شش نفر منتخب اعضاء و پاسخ گو کردن شش منتخب به مجمع عمومي استاني  ) نقش صاحبان اصلي سهام در تصميم سازي و تصميم گيري را افزايش دهند به شرط آنکه مطالبه گران با نقش آفريني در تدوين آئين نامه انتخاب منتخبينِ هيات امنا، مکانيزمِ خوب پاسخ گويي و نظارت ( مجمع عمومي استاني ) را عملياتي نمايند   .

قسمت دوم :

پرسش :

قرار بود طبق روال قبل، مروري داشته باشيم به راهي که طي شده است و راهي که درپيش است.

 سخنان اخير عليرضا کاظمي در سالن اجتماعات صندوق، جامعه فرهيختگان را نگران کرده است و چوب نقد را بر سخنان وزير آموزش و پرورش بلند کرده اند.

پاسخ :

نقد، ابزار مدرن است و حق مردم است که ريز و درشت سخنان و رفتار مسئولين را زير ذره بين ببرند تا مسئولين بدانند که تمامی گفته ها و حتی رفتار غیرکلامی آنان مورد توجه قرار مي گيرد .

به همين دليل در دنيا، مسئولين متن سخنراني خود را از قبل با کمک کارشناسان مربوطه آماده مي کنند و در جلسات از روي نوشته سخن مي رانند و به پروتکل ها توجه مي کنند .

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

پرسش :

نظر شما در مورد سرباز بودن وزير آموزش و پرورش چيست ؟

پاسخ :

اولأ در صندوق ذخيره فرهنگيان عليرضا کاظمي رئيس هيات امنا است و در وزارت آموزش و پرورش، وزير است.

در اين گفت و گو به نقش رياست هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان متمرکز هستيم و عملکرد و سخنان عليرضا و کاظمي را نقد مي کنيم .

پرسش:

شما داريد از زير مسئوليت نقد کاظمي شانه خالي مي کنيد !

پاسخ:

اين موضوع (سربازي کاظمي ) را بسياري از بزرگانِ فرهيخته در تمامي شبکه هاي اجتماعي به درستي و به زيبايي از زواياي گوناگون نقد نموده اند و نقد مي نمايند و کنش هاي مناسب نسبت به آن اتخاذ کرده و مي کنند.

اينجانب افتخار حضور در گروهي از فرهيختگان را دارم که در  بيانيه شماره 13 معلمان پرسش گر و کنش گر در « صدای معلم » به صورت مفصل به نقد  اين خبط بزرگ وزير آموزش و پرورش پرداخته اند . ( اينجا )

در تجزيه و تحليل امورِ صندوق ذخيره فرهنگيان، عليرضا کاظمي رئيس هيات امنا مي باشد .

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

پرسش:

شما اين جلسه را چگونه تحليل مي کنيد ؟ نقاط قوت جلسه کدام است؟

پاسخ:

بخش اول نکات مثبت اين جلسه :

اين جلسه اگر در نوع خود بي نظير نباشد، قطعأ کم نظير است . در اين بخش با مروري بر جملاتي از گزارش روابط عمومي صندوق به نقد سخنان رئيس هيات امنا صندوق ذخيره فرهنگيان مي پردازيم.

در قسمتي از تيتر اين گزارش روابط عمومي آمده است:

  1. «اعتمادسازی و اجرای برنامه‌های عملیاتی در راستای منافع فرهنگیان عضو »

انتخاب اين واژگان در قسمتي از تيتر گزارش، هوشمندي روابط عمومي صندوق را نمايان مي کند و نشان مي دهد که مديريت کلان مجموعه به دنبال کوتاه کردن ديوار بي اعتمادي بين اعضا و مسئولين است.

اين اقدام خردورزانه را بايد به فال نيک گرفت. کاظمي در اين جلسه اعلام کرده است : « اعتماد آسیب‌دیده جامعه فرهنگیان را بازگردانیم » .

  1. کاظمي با اشاره به جایگاه حساس و مسئولیت‌پذیر این موسسه به مسئولين مياني صندوق گفت: این موسسه امروز به امانت در اختیار شماست و همه ما امانت‌دار معلمان سخت‌کوشی هستیم » .

به عبارت بهتر کاظمي به درستي اعلام مي کند که تمامي مالکيت اين موسسه متعلق به يک ميليون و هشتصد هزار عضو است و مافياي درون و بيرون صندوق هيچ - تاکيد مي کنم هيچ - نقش و سهمي  حتي از يک آجر اين مجموعه ندارند.

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

  1. وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اهمیت برنامه محوری در صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: فعالیت صندوق باید بر اساس برنامه عملیاتی دقیق باشد. یکی از این برنامه‌ ها باید خروج از بنگاه داری باشد.

کاظمي به صراحت به يکي از ماموريت ها و وظايفِ عاجلِ خود و ديگر اعضاي هيات امناء اشاره مي کند.

  1. وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: فرآیند انتخاب معلمان باید طی شود و سامانه‌های مربوط برای انتخاب، سریعا تعبیه گردد. در این زمینه نیازمند آیین‌نامه اجرایی هستیم.

در غياب رکن اصلي مجمع عمومي، لازم است مطالبه گران در تدوين پيش نويس آئئن نامه انتخابات نقش آفريني کنند تا از ظرفيت مجمع عمومي استاني در پاسخگو کردن شش منتخب به مجمع عمومي استاني و ايجاد ساختار نظارتي در سراسر کشور نقش آفريني داشته باشند.

  1. وی همچنین با تأکید بر لزوم حل مسائل حقوقی بیان کرد: حل مسائل حقوقی و کاهش آنها را به‌طور ویژه دنبال خواهم کرد.

بر خود واجب مي دانم به گزارشِ رضا قاسم پور از اجتماع يکصد نفر از مطالبه گران در اول اسفند 1403  در سالن اجتماعات صندوق منتشره در صداي معلم ( اينجا ) اشاره کنم:

« دبیرکمیته ارزش مالکانه افزود : مجوز ثبت و انتقال حدود بیست هزارمتر مربع اراضی نیایش به نام صندوق ذخیره هفته قبل به امضای دکتر کاظمی رسید و دستور تسریع در انتقال آن صادر شد . بیش از بیست سال، وزرای پیشین آموزش و پرورش این مجوز را امضا نکردند » .

این دستورالعمل، موانع ورودِ هلدینگ سرمایه گذاری فرهنگیان به بورس را رفع می نماید و منافع آن برای اعضای صندوق می باشد .

نگارنده شجاعت و مسئوليت پذيري رئيس هيات امناي کنوني، نسبت به اسلاف وي را به منظور تقويت و گسترش اين اقدامات ارزشمند، قابل احترام مي داند.

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

پرسش:

نکات منفي جلسه کدام است؟

آيا وزير يا به گفته شما رئيس هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان در جلسه سالن اجتماعات دسته گل به آب داده است؟

پاسخ:

بزرگترين و نابخشودني ترين خطاي اين جلسه، عدم دعوت از رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي است.

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

حضور روابط عمومي در اين جلسات لازم است ولي کافي نيست!

در گزارش روابط عمومي صندوق ذخيره فرهنگيان از اين جلسه ( اينجا ) آمده است:

  1. دکتر کاظمی با بیان اینکه فعالیت در حوزه اقتصادی لحظه‌به‌لحظه در معرض لغزش است، اظهار کرد: برای دوری از لغزش‌ها، باید از نام و یاد خدا بهره بگیریم و نباید در معرض فریب‌ها و تصمیم‌های مالی و اقتصادی قرار گیریم.

متاسفانه کاظمي به جاي ايجاد و گسترشِ شفافيت و اصرار به فراهم آوردن شرايط لازم جهت دسترسي همه اعضا به اطلاعاتِ کدالِ داخلي به منظور صيانت از اموال يک ميليون و هشتصد هزار عضو يا توصيه اکيد به مديران حاضر در جلسه به طراحي ساختار نظارتي  که همه اعضا در سر تا سر کشور امکان سوت زدن داشته باشند تا قانون سوت زنان در صندوق جاري و ساري شود، به جايگاهِ امور تربيتي قبليِ خود بازگشته وموعظه مي کند.

  1. وی با تأکید بر نظارت و مسئولیت‌پذیری مدیران صندوق، خطاب به مدیرعامل گفت: به جز از خدا و سرلوحه قرار دادن امانت‌داری، از هیچ چیز نترسید.

معلوم است که کاظمي پيش نويس آئين نامه 29 آذر 1400 مطالبه گران را مطالعه نکرده است . رئيس هيات امنا به جاي توصيه اکيد به مدير عامل جهت حکمراني خوب و سيستم سازي و ايجاد ساختار نظارتي فراگير توسط اعضا، جهت فراهم نمودنِ امکان  نظارت يک ميليون و هشتصد هزار عضو، (صاحبان اصلي سرمايه هاي صندوق،) جهت پيشگيري از آن که دست مافياي درون و بيرون صندوق در جيب معلمان برود، به دنبال  تربيت آدم خوب است.

  1. وي افزود: باید نظام مسائل قانونی و حقوقی صندوق را به سرمنزل مقصود برسانیم و مصداق عملی آن، اساسنامه موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان است که نهایی شده و البته باید در دولت به تأیید برسد.

لازم به ياد آوري است که اينجانب تا کنون متن اساسنامه را مطالعه نکرده ام ( به جز دو صفحه از اساسنامه که در فضاي مجازي منتشر شده است.)  و درباره ي مفاد اساسنامه هيج اظهار نظري نمي توانم بکنم و نقد اساسنامه به بعد موکول مي شود.

با توجه به روند طي شده از بند کاف تبصره 12 قانون بودجه 1400 تا بند ث ماده 88 قانون برنامه هفتم توسعه و تلاش مطالبه گران در مصاف با طرفداران ماهيت عمومي غير دولتي يا موسسه دولتي، بر همگان  مشخص است حالا که در اساسنامه مصوبِ 15 / 12 / 1403  ماهيت صندوق ذخيره فرهنگيان به خصوصي تبديل شده و همچون سه دهه گذشته در اداره ثبت شرکت پذيرفته شده و تغييرات آن در روزنامه رسمي کشور درج شده است، طبق اصل 85 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، نمي تواند اين اساسنامه را براي تائيد به هيات دولت برد.

طبق قانون برنامه هفتم توسعه، 38 حکم از سوي دولت براي وزارت آموزش و پرورش تکليف شده است که يکي از آن ها تصويب اساسنامه صندوق ذخيره فرهنگيان است . با توجه به تصويب اساسنامه با ماهيت خصوصي لازم است وزير با ارسال  نامه اي به  دولت، اعلام کند وظايفِ قانوني تکليف اين حکم انجام شده است و مستندات 37 حکم ديگر را براي تائيد، ارسال نمايد.

آنچه از بيان عليرضا کاظمي مي توان استنباط نمود اين است، ارسال نامه و اعلام انجام اين تکليف به دولت است .

اگر به فرض محال، کاظمي بخواهد اساسنامه را به دولت براي تصويب بفرستد به معني آن است که کاظمي حرف هاي خودش در مورد ويژگي هاي اساسنامه مصوب 15/12/1403 منتشر شده در روابط عمومي صندوق ذخيره فرهنگيان را نقض کرده است.

در گزارش روابط عمومي صندوق در اين رابطه آمده است :       

دکتر کاظمی اضافه کرد: جمع‌بندی انجام‌شده، نظر جامع اکثر متخصصان است و چند مسأله مهم از جمله ماهیت صندوق، تحقق ارزش مالکانه، افزایش مشارکت و نقش معلمان به‌عنوان سهامداران و حضور اصلی آنان مورد توجه قرار گرفته است.

معلوم نيست چرا و به چه دليل ، رئيس هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان به جاي انجام وظيفه فوق الذکر( اطلاع به دولت از انجام تکليف يک حکم از 38 حکم ابلاغي از سوي هيات دولت به وزارت آموزش و پرورش ) در جمع مدیران مياني ( خطاب به مديران مياني زير مجموعه ي هيات مديره) در اين باره سخن مي گويد؟

اين خبط بزرگ کاظمي، شايد بزرگ تر از خبط سربازي وي باشد!

متاسفانه اين خبط بزرگ کاظمي از نگاه ناظران ، رسانه ها و شبکه هاي اجتماعي مغفول ماند و تاکنون مورد نقد قرار نگرفته است.

  1. وی حضور دستگاه‌های نظارتی را نقطه قوت سلامت کار در صندوق دانست و تأکید کرد: معتقدم خروج از چترهای نظارت دولتی خطرناک است.

کاظمي به جاي آن که از فرصتِ رسانه اي شدن جلسه استفاده کند و با مخاطب قرار دادن يک ميليون و هشتصد هزار عضو بابت عدم افزودن رکن مجمع عمومي ( به عنوان بالا ترين رکن نظارتي )  به ارکان موسسه در اساسنامه مصوب 1403 عذر خواهي کند و قول بدهد با جايگزيني مجمع عمومي استاني در  آیين نامه انتخابات اين نقيصه را کم رنگ تر مي کند، باز هم  اشتباه بزرگ و نابخشودني ديگري را مرتکب مي شود و گام در راه خطر ناک ديگري  قرار مي دهد و مبلّغِ چتر نظارت دولتي در يک موسسه کاملأ خصوصي مي شود و ديوار بي اعتمادي بين اعضا و مسئولين را بلندتر و بلندتر مي کند.

اين خبط بزرگ کاظمي شايد بزرگ تر از خبط تأئيده دولت بر اساسنامه  مي باشد!

متاسفانه اين خبط بزرگ کاظمي از نگاه ناظران ، رسانه ها و شبکه هاي اجتماعي مغفول ماند و تاکنون مورد نقد قرار نگرفته است.

پرسش:

نقد شما به اين گفته عليرضا کاظمي چيست ؟

وی حضور دستگاه‌های نظارتی را نقطه قوت سلامت کار در صندوق دانست و تأکید کرد: معتقدم خروج از چترهای نظارت دولتی خطرناک است.

پاسخ:

اين نگاه رئيس هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان به عنوان يک موسسه کاملأ خصوصي بسيار غير منطقي است.

پرسش:

چرا اين نگاه غير منطقي است ؟

پاسخ:

  1. دستگاه هاي نظارتي ناکارآمد هستند حتي در موسسات و نهادهاي عمومي غير دولتي يا دولتي اين دستگاه ها نقطه قوت سلامت کار نبوده و نيستند.
  2. ورود شرکت ها و هلدينگ ها به بازار سرمايه ، قانون سوت زنان ، تابيدن نور به درون صندوق توسط رسانه ها به عنوانِ رکن چهارم دموکراسي، حاکميت شرکتي با رويکرد نو آوري باز، اجراي آیين نامه پيشنهادي بازار سرمايه در مورد مديريت سود، از همه مهم تر مجمع عمومي يا در غياب مجمع عمومي، استفاده از ظرفيت مجمع عمومي استاني و ... مکانيسم هاي نوين و کار آمدي که عليرضا کاظمي به آن اشاره نمي کند. (نقطه قوت سلامت کار در موسسات اقتصادي همچون صندوق ذخيره فرهنگيان مي باشند.)
  3. تجربه بشري و مطالب اينجانب در بخش نخست اين گفت و گو و سلسله گفت و گوهاي ديگر همواره به رکن چهارم دموکراسي ( رسانه ) توجه بيشتر شده است.

علي صادقي مدير عامل محترم صندوق ذخيره فرهنگيان با رضا قاسم پور خبرنگار صداي معلم گفت و  گو مي کند که چهار شنبه سوم ارديبهشت ماه 1404 در صفنا منتشر مي شود. اهميتي که علي صاقي به رسانه به عنوان رکن چهارم دمکراسي مي دهد قابل احترام است .

با يک گل بهار نمي شود ، ولي رويش يک گل مي تواند اميدِ آمدن بهار را تداعي کند.

از مدير عامل صندوق انتظار مي رود که بيشتر از گذشته با رسانه ها به عنوان رکن چهارم دمکراسي  تعامل نمايد و از ديگر مسئولين صندوق از جمله رئيس هيات امناي و همه اعضاي هيات امنا به ويژه منتخبين گرامي، انتظار مي رود  به نقش رکن چهارم دموکراسي توجه جدي نمايند.

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

نتيجه گيري:

  1. يک ميليون و هشتصد هزار عضو صندوق:
    1. پيگير افزودن رکن مجمع عمومي به ارکان صندوق هستند.
    2. تخصيص حقوق مالکانه، مطالبه اصلي آنان مي باشد.
    3. سمت گيري از بنگاه داري به سوي سرمايه گذاري چشم انداز آنان است.
    4. ورود هلدينگ ها و شرکت ها به بازار سرمايه مطالبه آنان است.
    5. افزايش شفافيت و ايجاد ساختار مناسب جهت امکان نظارت صاحبان اصلي سرمايه مطالبه عاجل آنان است که در تدوين آیين نامه انتخاب شش نفر سنگر و خاکريز اولي است که قصد تصرف آن را دارند .
    6. اعضاي محترم و فرهيخته صندوق، به کليه مسئولين درون و بيرون صندوق که راه تعامل و گفت و گو با تمامي مطالبه گران را مسدود نکردند و تلاش نمودند ديوار بي اعتمادي بين اعضا و مسئولين کوتاه تر شود؛ اداي احترام مي کنند.
  1. بخشي از مطالبه گران، ماهيت عمومي غير دولتي يا ماهيت دولتي صندوق را مانع تخصيص حقوق مالکانه تشخيص داده و مي دهند.

تغيير ماهيت صندوق به خصوصی در اساسنامه 1403، پذيرش اساسنامه در اداره ثبت شرکت ها و درج تغييرات در روزنامه رسمی کشور يک دست آورد برای اين بخش از مطالبه گران مي باشد. از نظر اين مطالبه گران، مديريت ناکارآمد دولتی وصله ناچسب اساسنامه 1403می باشد.

يک اشتباه کاظمي يا اعمال نظر مافياي درون و بيرون صندوق، جهت مسدود يا منحرف نمودنِ راه مطالبه گري، دست در جيب اعضاء فرو بردن تلقي مي شود و ديوار بي اعتمادي را بلند تر مي کند.

  1. براي بخشي از مطالبه گران، ماهيت صندوق اهميت ندارد و معتقدند تخصيص حقوق مالکانه با هر ماهيتي امکان پذير است. يک اشتباه کاظمي يا اعمال نظر مافياي درون و بيرون صندوق، جهت مسدود يا منحرف نمودنِ راه مطالبه گري، دست در جيب اعضاء فرو بردن تلقي مي شود و ديوار بي اعتمادي را بلند تر مي کند.
  2. بخشي ديگر از مطالبه گران با ايجاد پويش ها، کارزارها و ... به دنبال تحقق مطالبات اعضا هستند. يک اشتباه کاظمي يا اعمال نظر مافياي درون و بيرون صندوق، جهت مسدود يا منحرف نمودنِ راه مطالبه گري، دست در جيب اعضاء فرو بردن تلقي مي شود و ديوار بي اعتمادي را بلند تر مي کند.
  3. بخشي از مطالبه گران هم در تلاش هستند با تدوين آیين نامه دموکراتيک، مجمع عمومي استاني ( جايگزين موقت مجمع عمومي تا افزودن رکن مجمع) با ساختار مناسب طراحي کنند تا شش منتخب اعضا، به مجمع عمومي استاني پاسخ گو باشند و امکان نظارت اعضا در سر تا سر کشور فراهم گردد. يک اشتباه کاظمي يا اعمال نظر مافياي درون و بيرون صندوق، جهت مسدود يا منحرف نمودنِ راه مطالبه گري، دست در جيب اعضاء فرو بردن تلقي مي شود و ديوار بي اعتمادي را بلند تر مي کند.
  4. بخشي از مطالبه گران در معتقد هستند و تلاش مي کنند با طرح شکايت از مسولين صندوق، صندلي هاي مسوليت صندوق را داغ نگهدارند تا هر مسئولي با احساس مسئوليت کافي بر آن صندلي تکيه کند. يک اشتباه کاظمي يا اعمال نظر مافياي درون و بيرون صندوق، جهت مسدود يا منحرف نمودنِ راه مطالبه گري، دست در جيب اعضاء فرو بردن تلقي مي شود و ديوار بي اعتمادي را بلند تر مي کند.

در مجموع تمامي مطالبه گران با نواختن ساز هاي گوناگون و متنوع، سمفوني دلنشيني را خلق نموده  و مي نمايند. يک اشتباه کاظمي يا اعمال نظر مافياي درون و بيرون صندوق، جهت توليد اصوات خارج از کوک، دست در جيب اعضاء فرو بردن تلقي مي شود و ديوار بي اعتمادي را بلند تر مي کند.

( گفت و گو ادامه دارد )

بخش نخست


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی ثبت رسمی ششمين اساسنامه موسسه کاملا خصوصی صندوق ذحیره فرهنگیان و ظرفيت تشکيل مجمع عمومی استانی در صدای معلم

منتشرشده در اقتصاد
چهارشنبه, 10 ارديبهشت 1404 06:38

" روز معلم " و مقام شامخ معلم !

انتقاد از  روز معلم و طنز مقام شامخ معلم در صدای معلم و آموزش و پرورش  هر سال با فرارسیدن ۱۲ اردیبهشت، واژه هایی چون مقام شامخ معلم، شان و منزلت فرهنگیان به‌طور گسترده در رسانه‌ها و سخنرانی‌ها تکرار می‌شود. اما پرسش اساسی این‌ است:

آیا این واژه‌ها چیزی فراتر از تزئینات و شعارهای مقطعی هستند؟

روز معلم به‌ جای آن که فرصتی برای شنیدن صدای واقعی معلمان باشد، به یک مراسم نمادین تبدیل شده ؛ محفلی برای دیده‌ شدن مسئولان، تریبونی برای آمارسازی و وعده‌های تکراری آنها.

معلمانی که در طول سال با تورم، حقوق ناکافی، مطالبات انباشته، تبعیض، و امکانات حداقلی آموزشی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، در این روز فقط مصرف‌کننده سخنانی می‌شوند که هیچ نسبتی با واقعیت زندگی آن‌ها در اجتماع ندارد.

آیا تکریم واقعی معلم، فقط با تقدیم یه تقدیرنامه و یک شاخه گل محقق می‌شود یا با تصویب قوانین حمایتی، اجرای عدالت در پرداخت‌ها، ارتقای کیفیت بیمه درمانی شاغلین و بازنشستگان و...؟

مسئولانی که در این روز لب به تمجید از معلم می‌گشایند، آیا حاضرند برای یک‌بار هم که شده، پای درد دل معلمان، بدون دوربین و بدون نطق از پیش‌ نوشته‌ شده، بنشینند؟

انتقاد از  روز معلم و طنز مقام شامخ معلم در صدای معلم و آموزش و پرورش

فرهنگیان کشور امروز از یک خستگی مزمن رنج می‌برند؛ خستگی از شنیدن حرف‌هایی که هر سال تکرار می‌شود، اما تغییر ملموسی در زندگی‌شان ایجاد نمی‌کند.

اگر قرار است این روند ادامه یابد، شاید بد نباشد روز معلم را نه روز تکریم معلم، بلکه روز بی‌تفاوتی سیستماتیک به جایگاه معلمان و یا روز گزارش دهی مسئولان بنامیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از  روز معلم و طنز مقام شامخ معلم در صدای معلم و آموزش و پرورش

منتشرشده در بازنشستگان

گروه گزارش/

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

نشست خبری « علی فرهادی ، سخنگو و معاون برنامه ‌ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش امروز سه شنبه 9 اردیبهشت در  دبیرستان دخترانه متوسطه دوره اول شاهد حضرت معصومه واقع در منطقه 6 تهران برگزار گردید .

تاخیر 20 دقیقه ای آقای سخنگو در ابتدای پرسش و پاسخ خبرنگاران مورد اعتراض « علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » قرار گرفت . ( 1 )

پورسلیمان گفت که در 36 سال تدریس اش به یاد ندارد که 36 دقیقه در ورود به کلاس تاخیر داشته است .

فرهادی در پاسخ عنوان کرد که قبل از ورود به نشست برخی خبرنگاران از او پرسش کرده اند .

مدیر صدای معلم این پاسخ را قابل قبول ندانست و تصریح کرد که همه باید در چارچوب قانون حرکت کنند .

« صدای معلم » نخستین رسانه ای بود که پرسش های خود را در چند محور مطرح کرد .

مدیر صدای معلم در ابتدا گفت :

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

« در نشست خبری که در زمان وزارت آقای یوسف نوری در باشگاه فرهنگیان برگزار شد من به وجود جایگاه سخنگویی در وزارت آموزش و پرورش اعتراض کردم .

اگر انتخاب سخنگو برای این وزارتخانه ناشی از اهمیت و وسعت مخاطبان است متاسفانه این اتصال با بدنه برقرار نیست.

در حال حاضر روند اعتماد سازی میان صف و ستاد در سیر قهقرایی خودش قرار دارد . مدیر صدای معلم در بخش دیگری و در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران خواهان ارائه لایحه ی « اجباری کردن آموزش در ایران » توسط دولت شد .

پست معاونت پشتیبانی در وزارت آموزش و پرورش به اندازه کافی شلوغ است و نیازمند هماهنگی بسیار میان واحدها و دوایر و صرف وقت و انرژی زیاد است .

اگر قرار است این سمت استمرار داشته و اثربخشی و کارایی داشته باشد ؛  یا یک فرد تمام وقت در این جا گمارده شود و یا به روابط عمومی واگذار شود .

محور دیگری که مورد انتقاد مدیر صدای معلم قرار گرفت فقدان برگزاری نشست خبری علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش با رسانه هاست .

پورسلیمان گفت :

آقای علیرضا کاظمی در 31 مرداد 1403 وزیر آموزش و پرورش شده اما در این مدت حتی یک نشست خبری برگزار نکرده است .

چرا ؟

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش پاسخ مشخصی به این پرسش های صدای معلم ارائه نکرد .

در بخش دیگری که به صورت تفصیلی مطرح شد ؛ مدیر صدای معلم انتقادات شفاف  و صریحی را نسبت به اجرای فرآیند رتبه بندی معلمان مطرح کرد .

پورسلیمان گفت : آیا رتبه بندی تاثیری در آن چه در کلاس رخ می دهد داشته و یا آن که فقط به نارضایتی بیشتر و تبعیض های درون سازمانی افزون تر انجامیده است ؟

یکی از این معلمان ناراضی خود من هستم .

مدیر صدای معلم دو بار جمله بالا را خطاب به سخنگوی وزارت آموزش و پرورش با صدای بلند مطرح کرد .

مدیر صدای معلم در بخش دیگری و در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران خواهان ارائه لایحه ی « اجباری کردن آموزش در ایران » توسط دولت شد .

فرهادی در پاسخ به پرسش صدای معلم در مورد تعداد خروجی های آموزش و پرورش در سال 1404 ؛ تعداد معلمانی که قرار است بازنشسته شوند را 60 هزار نفر عنوان کرد .

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش ورودی های این وزارتخانه در قالب دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و ماده 28 را 62 هزار نفر برشمرد .

فرهادی در ادامه عنوان کرد که در سال قبل 40 هزار معلم بازنشسته استمرار خدمت داده اند . او اظهار امیدواری کرد که این تعداد در سال تحصیلی جدید به همکاری خود با وزارت آموزش و پرورش ادامه دهند .

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از مشوق هایی گفت که برای استمرار خدمت این گونه معلمان در دست بررسی هستند .

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

فرهادی یکی دیگر از تحولات مهم این وزارتخانه را تبدیل گفتمان معیشت محور به تربیت محور عنوان کرد . هر چند وی توضیحات مبسوطی در این باره بیان نکرد اما عنوان کرد که وزارت آموزش و پرورش در رسانه ای نکردن پرداخت مطالبات معلمان مصر است .

نکته ی قابل تامل آن که پس از اتمام زمان نشست و هنگامی که بسیاری از خبرنگاران کلاس را ترک کرده بودند مقادیر معتنابهی از زباله در روی نیمکت ها و نیز کف کلاس توسط خبرنگاران رها شده بود .

و پرسش مهم آن که :

آیا خبرنگاران در کنار پی گیری مسائل آموزش و پرورش به محیط زیست و تاثیر و بازخورد رفتارهای خود بر جامعه هدف توجهی دارند ؟

مشروح پرسش و پاسخ صدای معلم در این نشست خبری منتشر خواهد گردید .

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اظهارات علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و معلم ناراضی در نشست خبری وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود

انتقاد به سخنان وزیر آموزش و پرورش در مورد سرباز بودن رادان و سرباز جبهه مبارزه با جهل و نادانی در صدای معلم

آقای وزیر آموزش و پرورش در جلسه ای جوگیر شده و گفته است : آقای وزیر فکر می کند حالا که نظام آموزشی به اندازه انتظامی و امنیتی شده ، سرباز شدنش هم به تکمیل این روند کمک خواهد کرد.

« من سرباز سردار رادان هستم!».

آدم یادش می افتد به زمانی که یک نفر ناشی و شاید متملق، شعار «همه سرباز توایم خمینی » را تازه باب کرده بود و وقتی یک نفر با هیجان جلو آیت الله خمینی فریاد زد : « ما همه سرباز توایم خمینی» او حرفش را قطع کرد و گفت« یعنی چه؟ ما همه سرباز خدا هستیم» .

الان هم آقای کاظمی وقتی خودش است، می تواند سرباز هر که دوست دارد باشد اما وقتی به هر جهت وزیر شده است، حق ندارد سرباز هر که خواست باشد چون قبلاً افتخار سربازی دانش آموزان و معلمان نصیب او شده و لذا باید تا زمان صدور کارت پایان خدمتش صبر کند!

https://sedayemoallem.ir/%D8%AE%D8%A8%D8%B1/item/22308-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85

خود آقای وزیر که البته تا الان بابت این حرف از جامعه فرهنگیان پوزش نخواسته است، با این حرف باورش شده که در جایی هست که نباید باشد و حالا هم که هست الزاما سرباز فرهنگیان نیست چون اگر بود این همه مشکلات ریز و درشت در نظام آموزشی نبود و لذا سرباز سردار رادان که سهل است، سرباز دیگران هم می تواند باشد. ولی نباید فراموش کند که معلم، سرباز کسی نیست و تنها سرباز جبهه مبارزه با جهل و نادانی است، ضمن این که مجیزگویی دیگری نیز اندازه ای دارد.

انتقاد به سخنان وزیر آموزش و پرورش در مورد سرباز بودن رادان و سرباز جبهه مبارزه با جهل و نادانی در صدای معلم

وقتی او این حرف را می زند، یا حرمت و هیبت حوزه فرهنگ را نمی شناسند یا قدر و ارج خویش را حداقل به عنوان یک معلم درک نمی کند که این دیگران هستند که دست بوس و سرباز معلمند.از جمله همین آقای رادان که سردار شدنش به لطف و همت معلمانش بوده است. اگرچه، از خوش شانسی و شاید موقعیت شناسی آقای کاظمی است که در زمانه ای این حرف را زده که گوش و هوش دانش‌آموزان و حتی معلمان متوجه وزیر نیست و در واقع او حرف خودش را می زند و دیگران هم راه خودشان را می روند.

آقای وزیر فکر می کند حالا که نظام آموزشی به اندازه انتظامی و امنیتی شده ، سرباز شدنش هم به تکمیل این روند کمک خواهد کرد. گویی سرهنگی کردن بخش فرهنگی کشور،همه امید و آرزوی برخی ناشی و نابلد دست اندر کار امور اجرایی است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد به سخنان وزیر آموزش و پرورش در مورد سرباز بودن رادان و سرباز جبهه مبارزه با جهل و نادانی در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

آسیب های حرفه معلمی و جایگاه معلمان در اعتماد عمومی در صدای معلم   این روزها هر جا که قدم می‌زنم، حرف و حدیث‌های زیادی درباره معلم‌ها به گوش می‌رسد. گویی ما، که زمانی پرچم‌داران تربیت و آموزش بودیم، حالا به معضلی اجتماعی تبدیل شده‌ایم. اخبار وحشتناک از آزار و اذیت کودکان در مدارس، تنبیه‌های وحشیانه به‌خاطر مسائلی مانند شارژ گوشی، و حتی اتفاقات تکان‌دهنده‌ای همچون مسموم کردن معلم‌ها توسط دانش‌آموزان، همه‌جا پیچیده‌اند.

ما معلم‌ها، آن‌هایی که هنوز باور داریم تدریس، تربیت و راهنمایی انسان‌ها، یکی از شریف‌ترین شغل‌هاست، حالا باید در برابر سوالات تلخ و بی‌پاسخ جامعه قرار بگیریم. آیا این اتفاقات، همه معلم‌ها را متهم می‌کند؟ آیا همه ما باید در برابر این رسوایی‌ها، گناه‌کار به نظر بیاییم؟

معلمی، زمانی شغل مورد احترام بود ؛ اما حالا گویی برای برخی رسانه‌ها تبدیل به سوژه‌ای شده که هر لحظه باید در معرض قضاوت قرار بگیریم. کافی است یکی از ما خطا کند، یا اشتباهی حتی کوچک، تا بلافاصله تیتر اول اخبار شویم.

در این هیاهوی رسانه‌ای، صداهای بی‌گناه، معلمانی که با عشق و دلسوزی هنوز در کلاس‌هایشان ایستاده‌اند، گم می‌شود.

رسانه‌ها به‌جای بررسی ریشه‌های این بحران‌ها، بیشتر به دنبال ایجاد حواشی و ایجاد ترس هستند؛ انگار که هدفشان تنها جلب توجه است، نه اصلاح. آن‌ها بیشتر به دنبال پیچاندن داستان به نفع خودشان هستند تا تحلیل آنچه که واقعا در دل این فاجعه‌ها می‌گذرد. آیا هیچ‌کسی برای درک عمق این بحران از ریشه، وقت می‌گذارد؟ یا فقط به دنبال ایجاد احساسات منفی و هیجانات زودگذر است؟

شهید مطهری، معلمی که برای اعتلای علم و تربیت نسل‌های آینده جان خود را فدای ایران کرد، همیشه از تعلیم و تربیت به‌عنوان بزرگ‌ترین مسئولیت اجتماعی یاد می‌کرد. او می‌گفت: «معلمی تنها شغل نیست، رسالتی است که در راستای هدایت انسان‌ها قرار دارد». اما امروز، این رسالت نه‌تنها گم شده، بلکه در بحرانی عمیق گرفتار آمده است. چه شده که معلمی، که باید دست دانش‌آموز را بگیرد و راه روشن را نشان دهد، اکنون در چشم جامعه به مجرمی تبدیل شده که باید محکوم شود؟

آسیب های حرفه معلمی و جایگاه معلمان در اعتماد عمومی در صدای معلم

زمانی معلم شدن، آرزویی بزرگ و پرشکوه بود. اما حالا، وقتی به اخبار نگاه می‌کنم و شنیده‌ها را می‌خوانم، احساس می‌کنم گویی همه ما را به یک دروازه‌ی قضاوت کشانده‌اند و هر لحظه ممکن است محکوم شویم. البته همه‌چیز بر اساس اشتباهات چند نفر نیست؛ بلکه مشکل عمیق‌تر است. این، تنها نتیجه‌ی بحران‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی ساختاری است که در دل آموزش و پرورش شکل گرفته است.

آسیب های حرفه معلمی و جایگاه معلمان در اعتماد عمومی در صدای معلم

وقتی یک معلم به‌خاطر چیزی به‌ظاهر ساده مثل شارژ گوشی دانش‌آموز را تنبیه می‌کند، وقتی معلمی در یک مدرسه ابتدایی به کودکانی که باید در آغوش مهربان آموزش قرار بگیرند، آسیب می‌رساند، باید بدانیم که این اتفاقات، زخم‌های عمیقی هستند که از جای دیگری می‌آیند. این‌ها نشانه‌هایی از شکستن چیزی بسیار فراتر از روابط فردی معلم و دانش‌آموز است. شکاف‌هایی که سال‌هاست در سیستم آموزشی و اجتماعی ما شکل گرفته‌اند، و حالا نتیجه‌اش به‌صورت خشونت، بی‌اعتمادی، و انتقام‌جویی ظهور کرده است.

آسیب های حرفه معلمی و جایگاه معلمان در اعتماد عمومی در صدای معلم

این درد، فقط از طرف معلم‌ها نیست. بلکه از طرف دانش‌آموزانی است که گاهی احساس می‌کنند هیچ‌کس صدای آن‌ها را نمی‌شنود. این، یک بحران دوطرفه است؛ بحران اعتمادی که هم در دل معلم‌ها و هم در دل دانش‌آموزان وجود دارد. در یک طرف این معادله، معلمی قرار دارد که در نهایت سعی دارد به وظیفه‌اش عمل کند، اما در طرف دیگر، دانش‌آموزانی که در دنیای پیچیده‌ی خود گرفتار شده‌اند و ممکن است هیچ‌کدام از ما نتوانیم دست آن‌ها را بگیریم.

آیا رسانه‌ها می‌توانند این موضوع را درک کنند؟ یا صرفاً به دنبال سوییچ شدن به تیترهایی هستند که توجه بیشتری جلب کند؟ آیا هیچ‌کسی برای درک عمق این بحران از ریشه، وقت می‌گذارد؟ یا فقط به دنبال ایجاد احساسات منفی و هیجانات زودگذر است؟ واقعیت این است که رسانه‌ها در این میان نقش بزرگی ایفا می‌کنند، اما نقش‌شان باید نقد سازنده و منصفانه باشد، نه تبدیل کردن این بحران به یک بازی رسانه‌ای که همه از آن بهره‌برداری کنند.

آسیب های حرفه معلمی و جایگاه معلمان در اعتماد عمومی در صدای معلم

امروز، بیشتر از هر زمان دیگری، به این نتیجه می‌رسم که شاید باید جایی برای بازسازی این اعتماد، این روابط، این دنیای فراموش‌شده‌ی تربیت پیدا کنیم. شاید باید نگاهی نو به سیستم آموزشی، به نقش معلم و دانش‌آموز، و به دنیای رسانه‌ها و خانواده‌ها بیندازیم. اما تا آن روز برسد، معلم‌ها باید همچنان ایستاده باشند.

شاید درد ما همین باشد: ایستادن در زمانی که همه چیز در حال فروپاشی است، با این امید که در دل این خرابی‌ها، هنوز جایی برای ساختن هست.

ما هنوز اینجا هستیم. با همه‌ی زخم‌ها، با همه‌ی فشارها، و با همه‌ی امیدهایی که در دل داریم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آسیب های حرفه معلمی و جایگاه معلمان در اعتماد عمومی در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت
صفحه1 از1547

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور