صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

« سلام علیکم .

 اینجانب با ۳۵ سال  خدمت در آموزش و پرورش و ۳۰ سال خدمت در مدیریت مدارس ابتدایی با بیش از دو هزار ساعت آموزش ضمن خدمت ، تدریس چند دوره در مراکز ضمن خدمت ، دارای تالیف ، نمونه منطقه ای و استانی ، دارای تحقیق و مقاله ، عضویت در گروه های آموزشی و فعالیت فوق برنامه در کمیته ها و شوراها و عوامل امتیاز اور دیگر حائز رتبه یک آموزشیار معلم شده ام  که موجب تعجب اکثریت همکاران شده است.

 در مقابل معلمانی با مدرک دیپلم و فوق دیپلم  و نداشتن مدارک امتیاز آور  معادل یک سوم مدارک بنده  استادیار معلم کسب کرده اند  یا مدیر مدرسه ای با چهار سال سابقه مدیریت در چهار مدرسه  هر سال یک مدرسه و در سال چهارم به خاطر ضعف کاری پستش  به معاونت تنزل یافته حائز رتبه استاد معلمی شده است یا معلمی با دو سال خدمت رتبه استادیار معلمی کسب کرده  است.

 واقعا این طرح رتبه بندی نه تنها موجب افزایش روحیه معلمان نشده است بلکه بدتر موجب  بی انگیزگی وبی تفاوتی معلمان شده است .

  ای کاش این طرح تصویب و اجرایی نمی شد .... »

البته این مدیر مدرسه در پایان برای من چنین می نویسد و تاکید می کند :

« آقای پورسلیمان .

 لطفا بدون درج  نام منتشر شود چون اینجانب اعتراض خواهم کرد شاید انتشار موجب  ضایع شدن حقم شود » .

کافی است مسئولان و مقامات دلسوز و پی گیر وزارت آموزش و پرورش سری به این دو مطلب بزنند و نظرات ثبت شده از سوی مخاطبان را مطالعه نمایند :

*چرا احکام رتبه بندی و رتبه یک برای بازنشستگان سال ۱۴۰۱ صادر نشده است ! ( این جا )

*چرا احکام رتبه بندی معلمان بازنشسته مهرماه 1401 همراه شاغلین صادر نشدند ؟ چه موقع صادر می شوند ؟ ( این جا )

از همان فردای تصویب و قانون شدن موضوع رتبه بندی معلمان می شد حدس زد که پس از گذشت نزدیک به یک سال ، چنین سرانجامی برای « قانون رتبه بندی معلمان » رقم بخورد هر چند مسئولان وزارت آموزش و پرورش در جلسات و به ویژه در « نشست های خبری » آن را از اقدامات و دستاوردهای دولت مردمی شان و تحقق آرزوی معلمان حساب می کنند و بر روی آن تاکید می ورزند .

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

البته یوسف نوری شامگاه پنجشنبه چهارم اسفند در جمع فرهنگیان و معلمان شهرستان کوثر چنین می گوید :

« بعد از سال‌ها انتظار رتبه‌بندی معلمان با بارگذاری مدارک انجام شده و به هیچ وجه این فرآیند به اتمام نرسیده است.

معلمان به جای اینکه با مقایسه رتبه همدیگر اعصاب خودشان را خرد کنند، بهتر است با مطالعه آئین‌نامه و شیوه‌نامه اجرایی رتبه واقعی خود را پیگیری کنند و اگر اعتراضی دارند، در قالب سامانه‌ای که از هفته آینده راه‌اندازی خواهد شد، می‌توانند اعتراض خود را ثبت کنند.

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

هیئت ممیزه و مقام بالاتر این اسناد و مدارک را مورد بررسی قرار داده و دوباره در این زمینه اظهار نظر خواهند کرد.

اگر افرادی نیز از این فرآیند جا مانده‌اند و یا مدارک مثبته دارند، می‌توانند آن را به آموزش پرورش شهرستان و استان تحویل داده و در این فرآیند مورد ارزیابی قرار گیرند .... ».

شاید اگر وزیر آموزش و پرورش تحصیلات و یا معلوماتی مرتبط با « مدیریت آموزشی » داشت و نظریه ی « برابری آدامز » (Adams Equity Theory)  و تاثیر آن بر انگیرش کارمندان را مطالعه کرده بود این چنین سطحی و عوامانه در مورد مسائل و چالش های مدیریتی اظهار نظر نمی کرد .

این نظریه می گوید : ( این جا )

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم  « نظریه برابری (Equity Theory) مفهومی است که در آن افراد می‌خواهند نسبت نتایج شان تقریباً معادل با نسبت یک شخص مرجع یا یک گروه باشد. اگر این نسبت مساوی نباشد، پاسخ‌های احساسی رخ می‌دهد که منجر به ترمیم برابری به خودی خود می‌شود.

طبق نظریه برابری، انسان با مقایسه ورودی و خروجی خود با سایر افراد در همان شرکت یا شرکت دیگر، انگیزه و رضایت را در یک کار به دست می‌آورد.

نظریه برابری به این واقعیت اشاره دارد که انگیزه انسان تا حد زیادی، به آنچه او عادلانه می‌داند بستگی داشته و با درک او از عدالت (برابری) که توسط مدیریت اعمال می‌شود، ارتباط دارد. در یک سازمان، این نظریه در مورد مزد کارمند و تلاش‌های او در به حداقل رساندن نابرابری فرض شده است. او به دنبال این است که میزان تلاشی که انجام می‌دهد با دستمزد دریافتی متناسب باشد.

اگر نظریه برابری اجرا شود، در علت و معلول شفافیت وجود دارد و هر شخصی از پاداش‌ها و عواقب آن آگاه است. با برقراری برابری، افراد از فرصت‌های برابر برخوردار می‌شوند و این امر منجر به ایجاد یک محیط کار مفید برای کارمندان و کارفرمایان می‌گردد.

نظریه برابری به معنی برقراری تعادل مناسب بین ورودی و خروجی کارمند در محل کار است زیرا چنین سناریویی منجر به ایجاد رابطه پربار با مدیریت خواهد شد. این همه تبلیغات بی حد و مرز و نمایش های رسانه ای تا کی باید ادامه یابد در حالی که سفره معلمان روز به روز کوچک و کوچک تر می شود ؟

در یک محیط کاری، کارفرما و کارمند می‌خواهند مطمئن باشند که عمل شان به پاداش منجر می‌گردد؛ کارمند با دستمزد و ستایش و کارفرما با سود و بهره‌وری. اگر رابطه عادلانه باشد، هر دو باید در پایان روز خوشحال و راضی محل کار را ترک کنند.

طبق نظریه آدامز نتایج فرد / ورودی‌های خود فرد = نتایج شریک رابطه / ورودی‌های شریک رابطه

در صورتی که نسبت خروجی - ورودی یک فرد با نسبت شریک برابر باشد، کارمند احساس انگیزه می‌کند و این احساس به عنوان برابری عالی (Perfect Equity) نامیده می‌شود.

درصورتی که نسبت خروجی - ورودی یک فرد از نسبت شریک کمتر باشد، کارمند احساس کمبود انگیزه پیدا کرده و پاداش کمتری دریافت می‌کند. این احساس به عنوان تنش برابری (Equity Tension) شناخته می‌شود.

در صورتی که نسبت خروجی - ورودی یک فرد بیشتر از نسبت شریک باشد، کارمند احساس پاداش بیش از حد داشته و دوباره این احساس به عنوان تنش برابری شناخته می‌شود.

نظریه برابری سعی می‌کند تعیین نماید که آیا توزیع منابع از نظر شرکای رابطه عادلانه بوده است یا از نظر کارمند برابری رعایت شده است یا خیر. این تئوری بیان می‌کند افرادی که بیش از حد پاداش می‌گیرند یا پاداش کمتری دارند احساس پریشانی می‌کنند و این احساس باعث می‌شود آن‌ها بخواهند برابری را در روابط برقرار کنند . »

تاکنون گزارش های مستند و تفصیلی فراوانی در این مورد در « صدای معلم » منتشر شده است .

13 بهمن 1400 نوشتیم : ( این جا )

« پرسش « صدای معلم » از همه مسئولان و تصمیم گیرندگان آن است که آیا همه ظرفیت های مغفول در « قانون عام » ( قانون مدیریت خدمات کشوری ) برای معلمان اجرایی شده است ؟

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

سرنوشت آن « قانون خاصی » که معاون پیشین برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش آن همه بر روی آن تاکید و اصرار می ورزید به کجا رسید ؟

به نظر می رسد در حال حاضر فلسفه اجرای نظام رتبه بندی معلمان مانند بقیه موضوعات " لوث " شده و به دعوا و مشاجره بر سر نرخ افزایش حقوق ناشی از اجرای رتبه بندی احتمالی تنزل یافته است .

15 فروردین 1400 ، « صدای معلم » در گزارشی با عنوان «  پس از 10 سال ... از صاحب نظران حوزه آموزش و پرورش برای " رتبه بندی معلمان " نظر می خواهند ؟! » نوشت : ( این جا )

« همچنان «مرجع ارزیاب» مورد توافق صف و ستاد در فرایند رتبه‌بندی و براساس امکانات و شرایط موجود غایب بزرگ است.

و اما سخن آخر در مورد مجری اصلی و مسئول در فرایند رتبه‌بندی معلمان است .

در این طرح و در سنجش صلاحیت آمده است: «فرایند مستمر گردآوری سازمان‌ یافته اطلاعات، شواهد و مستندات مرتبط با شایستگی‌های کسب‌شده و نتایج عملکرد رقابتی معلم و بررسی آنها براساس سازوکارها، ملاک‎ها، معیارها و شاخص‌های مشخصی که توسط «هیأت‌های ممیزه موضوع بند «ک» این قانون تعیین و تصویب شده و توسط کانون‌های ارزیابی سنجیده می‎شود.»

این وضعیت پیش‌تر هم مطرح شده و ناکارآمدی حداقل در حوزه «متدلوژی» به اثبات رسیده است. نظارت بر کار معلمان و پایش کیفیت آموزش باید توسط «معلمان متخصص و کارآمد» در قالب تشکیلات تعریف‌شده مانند «سازمان نظام معلمی» صورت گیرد.

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

آیا ارتقای جایگاه و منزلت معلمان به این معناست که معلمان با ذهنیت افزایش جهشی حقوق ناشی از اجرای رتبه بندی معلمان در خیابان ها تجمع کنند ، عده ای بازداشت شوند و حتی در میان افکار عمومی ، معلمان به زیاده خواهی متهم شوند در حالی که هنوز همان قوانین ساده و مسلم مانند سایر کارمندان برای آنان اجرا نشده و " تبعیض " نهادینه شده در نظام پرداخت ها همچنان روح و روان معلمان را آزار می دهد ؟ »

« صدای معلم » به عنوان تنها و نخستین رسانه ی معلمی در هشداری که در 6 دی ماه 1398 به وزارت آموزش و پرورش داد این وزارتخانه را به لوث کردن مفهوم رتبه بندی معلمان متهم کرد و نوشت : ( این جا )

  « معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چه تفاوتی است میان آن طرح " مسیر ارتقای شغلی معلمان " و " رتبه بندی معلمان " ؟ 

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

مگر نه این است که معلمان در طرح رتبه بندی معلمان قرار است بر اساس یک سری شاخص و معیارهای تعریف شده ارتقاء پیدا کنند ؟ هر چند سایر معلمان حاضر در بدنه وزارت آموزش و پرورش هم با « بی تفاوتی و سکوت » مهر تاییدی بر آن تئوری های من درآوری همچون وزیر آموزش و پرورش که از معلمان می خواهد اعصاب خود را برای این « مقایسه » خرد نکنند زده و تصور می کردند که از قِبَل اجرای قانون رتبه بندی معلمان ، معجزه ای در وضعیت حقوقی و ارتقای شغلی آنان حاصل خواهد گردید .

در 8 شهریور 1401 نوشتیم : ( این جا )

« آیا سرپرست مرکز برنامه‌ریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش‌ و پرورش از گردش کار اداری این وزارتخانه و البته فشل بودن و ناکارآمدی آن اطلاعی ندارد ؟

آیا ایشان از ظرفیت کار هیات های من درآوردی ممیزی که هیچ گونه مشابهی در مطابقت با نظام های آموزشی توسعه یافته نداشته و ماهیتی کاملا اداری دارند و « معلمان متخصص و کارآمد »  هم هیچ نقشی در ارزیابی صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای همکارانشان ندارند اطلاعی ندارد ؟

در 15 شهریور 1401 نوشتیم : ( این جا )

« وزیر آموزش و پرورش همچنین در مورد فرهنگیانی که اقدام به بارگذاری مدارک جعلی و غیرواقعی کرده اند چنین می گوید :

« فرهنگیانی که مدرک جعلی ارائه کنند، از رتبه‌بندی محروم می‌شوند . »

پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است :

مگر نه این است که هدف نهایی رتبه بندی معلمان باید ارزیابی صلاحیت های حرفه ای معلمان باشد .

حال پرسش این است :

آیا معلمی که تقلب می کند  اساسا صلاحیت و کفایت اشغال و ماندن در حرفه ی شریف معلمی را دارد ؟ چه برسد به آن که بخواهد برایش از طریق همین چرخه ی معیوب و ناقص رتبه ای تعیین کنند .

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

آیا اگر نهاد مستقل و تخصصی معلمان یعنی « سازمان نظام معلمی » بود ؛ باز هم شاهد چنین فجایع و آبروریزی هایی برای جامعه فرهنگیان بودیم ؟ »

یکم آبان 1401 نوشتیم : ( این جا )

« می گویید کار خیلی سنگین است ؛

اگر توان و نیروی اجرای این قانون را نداشتید چرا معلمان را معطل خود کردید ؟

شورای معاونین وزیر آموزش و پرورش هم هر جا می روند و جلسه ای برگزار می کنند ، اجرای رتبه بندی معلمان را از اقدامات مهم دولت سیزدهم به حساب می آورند .

این همه تبلیغات بی حد و مرز و نمایش های رسانه ای تا کی باید ادامه یابد در حالی که سفره معلمان روز به روز کوچک و کوچک تر می شود ؟

تا کی قرار است با دادن وعده های بی مبنا و اساس ، معلمان را خسته کرده و بر « نارضایتی فراگیر معلمان » بیفزایید ؟

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

مجلس شورای اسلامی هم به جای نظارت بر اجرای قانونی که خودش مصوب کرده است مشخص نیست که به چه کاری مشغول است و معلمان چگونه و با چه مکانیسمی باید « صدای » خود را به گوش مقامات و مسئولان مسئولیت گریز برسانند . »

18 آبان 1401 نوشتیم : ( این جا )

« پس از گذشت هشت ماه از ابلاغ « قانون رتبه بندی معلمان » توسط رئیس جمهور به وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری و استخدامی کشور برای اجرا هنوز خبری از صدور احکام این قانون برای رتبه بندی معلمان نیست و تاسف بار تر آن که هر روز اخبار نا امید کننده تری به گوش معلمان می رسد که به طور اخص می تواند نشانه معضل بزرگی در این وزارتخانه باشد و آن هم بی برنامگی و ضعف مدیریت است .

در آخرین اظهار نظر ، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش گفته است: مصوب شده که همه فرهنگیان مشمول پرداختی مزایای رتبه اول رتبه‌بندی شوند تا بررسی‌ها در سازمان برنامه و بودجه صورت گیرد .

این گونه اظهار نظر به وضوح نشان دهنده ی فقدان یک نهاد ارزیاب متخصص و کارآمد در آموزش و پرورش است ؛ نهادی که به روایت اسناد و برنامه ها قرار است راهنمای توسعه ایران در آینده باشد اما هنوز مسئولان پر مدعای آن نمی توانند حتا یک قانون را برای معلمان به اجرا در آورند .

بارها در « صدای معلم » و در گزارش های متعدد به تحلیل این موضوع پرداخته شده و تاکید گردیده است که راهی جز تاسیس « سازمان نظام معلمی » به عنوان یگانه نهاد تعریف کننده ، احصا و ارزیاب صلاحیت های حرفه ای معلمان نداریم اما به نظر می رسد که مقامات و مسئولان عامدا و آگاهانه از اجرای چنین مسئولیتی شانه خالی می کنند و علی رغم ادعاهای تکراری آنان در مورد تعریف از جایگاه و مرجعیت معلمان اراده ای برای حرفه ای کردن نهاد آموزش در ایران به چشم نمی خورد . »

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

و در آخرین گزارش به تاریخ ششم بهمن 1401 ؛ « صدای معلم » چنین نوشت : ( این جا )

« به تدریج به یک سالگی تصویب « قانون رتبه بندی معلمان » توسط مجلس انقلابی نزدیک می شویم و علی رغم وعده و وعیدهای مقامات در سطوح مختلف هنوز مفاد این قانون برای معلمان واجد شرایط اجرا نشده است .

در حال حاضر ؛ چیزی که در این مدت عایدی معلمان شده است صدور همان رتبه ی یک برای همه است و به نظر می رسد این همه دفتر و دستک و تشکیلاتی که وزارت آموزش و پرورش با تبلیغات و نمایش های فراوان تدارک دیده بود نتوانسته است اهداف حداقلی از اجرای این قانون را تامین نماید و شفاف نبودن مقامات وزارت آموزش و پرورش در مورد زمان اجرای کامل قانون رتبه بندی معلمان که حتی اخبار منتشر شده و گفته های مسئولان در این زمینه اجرای کامل آن را به سال 1402 حواله می دهند بر « نارضایتی فراگیر معلمان » افزوده است .

به نظر نمی رسد حتی در صورت اجرای کامل رتبه بندی توسط ساز و کارهایی که « هیات های ارزیاب » به این منظور پیش بینی شده اند ؛ « رضایت معلمان » حاصل شود و این وضعیتی است که « صدای معلم » به عنوان « رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران » بارها و از مدت ها پیش نسبت به آن هشدار داده بود . »

 البته در کنار این عتاب و خطاب ها نسبت به وزیر و سایر مقامات که چشم بر بر بدیهی ترین موضوعات و اصول بسته اند ؛ نمی توان و نباید از نقش کنش گرانی در آموزش و پرورش چشم پوشید که با برافراشتن بنرهای رنگارنگ و ایراد سخنرانی های آتشین در جمع معلمان معترض و در تجمعات ، تشکیل سازمان نظام معلمی را به عنوان یک ترفند و فریب از سوی حاکمیت تلقی کرده و آن را توطئه ای برای سرگرم کردن معلمان به امور کوچک و نادیده گرفتن مسائل و چالش های مهم تر و اساسی تر معرفی می کردند .

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

البته این تئوری پردازان و روشنفکران آموزشی هرگز به این پرسش اساسی و راهبردی پاسخ نداده و نمی دهند  این چگونه توطئه و نیرنگی است که حاکمیت جمهوری اسلامی هم با وجود نهایی شدن کلیات آن و تصویب در شورای عالی آموزش و پرورش و پس از گذشت حدود یک دهه از آن همچنان در بایگانی خاک می خورد !

هر چند سایر معلمان حاضر در بدنه وزارت آموزش و پرورش هم با « بی تفاوتی و سکوت » مهر تاییدی بر آن تئوری های من درآوری همچون وزیر آموزش و پرورش که از معلمان می خواهد اعصاب خود را برای این « مقایسه » خرد نکنند زده و تصور می کردند که از قِبَل اجرای قانون رتبه بندی معلمان ، معجزه ای در وضعیت حقوقی و ارتقای شغلی آنان حاصل خواهد گردید .

نقدی بر اجرای رتبه بندی معلمان توسط دولت سیزدهم و وضعیت کیفیت آموزشی و رضایت شغلی معلمان توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

یک سال طول کشید تا همان قانون ناقص و نیم بند رتبه بندی معلمان اجرا شود .

با وضعیتی که اکنون شاهدیم احتمالا همین مدت طول خواهد کشید تا به شکایت معلمان معترض رسیدگی شود و چیزی که در این میان مغفول خواهد بود همانا ماموریت آموزش برای تربیت شهروندان مسئولیت پذیر ، با صداقت با چاشنی « تفکر انتقادی » خواهد بود .

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

آن چه در زیر می آید ؛ گفت و شنود « صدای معلم » با « عبدالرسول عمادی » تحلیل گر مسائل آموزشی و رئیس پیشین مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مورد « مسمومیت های سریالی دانش آموزان » در شهرهای مختلف ایران به ویژه در قم است .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

پرتال سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور نوشت : ( این جا )

« به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اداره کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور؛ علیرضا راشکی ، معاون برنامه ریزی وتوسعه مشارکت های مردمی این سازمان صبح پنج شنبه 4 اسفند در جمع معاونین مشارکت های مردمی ادارات کل نوسازی مدارس کشور با تاکید بر  تعیین تکلیف پروژه های نیمه تمام ، اظهار داشت: تا حصول اطمینان از تامین اعتبار لازم از شروع پروژه های جدید مشارکتی خودداری شود.

وی در کنار مردم و مردمی بودن را رویکرد دوره جدید مدیریت سازمان دانست و افزود : خواسته رییس جدید سازمان نوسازی مدارس ، مردمی بودن است، اعتقادمان بر این است که آنچه در مسیر مشارکت های مردمی به دست آوردیم  به دور از حجم و رقم ارزشمند و قابل احترام است.

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

راشکی خلاقیت و پویایی را  لازمه حوزه مشارکت های مردمی نامید و گفت : در حوزه خلق یک کار نو و ارزشمند گاه لازم است روزها و سالها اندیشه کنیم و بعد  وارد فاز اجرا شویم، لذا تاکید بنده بر آنست کارها بر اساس برنامه باشد. عملکرد و دستاورد آقای راشکی زمانی که به مدت حدود 7 سال مدیر کل نوسازی استان محروم سیستان و بلوچستان بوده چیست که اکنون به این سمت ارتقاء یافته است ؟

معاون برنامه ریزی سازمان نوسازی مدارس کشور، عدالت تربیتی و فرصت برابر آموزشی  را حق همه فرزندان این‌ مرز و ‌بوم‌ عنوان کرد و تصریح نمود : فرهنگ سازی در حوزه فعالیت خیرین مدرسه ساز ، جذب خیرین مدرسه ساز، نگهداشت خیرین مدرسه ساز از اهداف کلان و مهم این سازمان می باشد.

وی در پایان با تاکید بر تعیین تکلیف پروژه های نیمه تمام، گفت : تا حصول اطمینان از تامین اعتبار از شروع پروژه های جدید مشارکتی خودداری نمائید، اولویت ما تکمیل پروژه های نیمه تمام باقیمانده می باشد . »

نخستین پرسش « صدای معلم » از معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی آن است که آیا تاکنون ایشان و سازمان وی توانسته تخصیصی از بودجه بگیرد ؟ با تاکید بر این که این « رسانه مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران » در گزارش های پیشین خود تاکید ( این جا ) که :

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

« رشد اعتبارات عمرانی دولت ۲۶ درصد است اما اعتبارات عمرانی آموزش و پرورش ۳۱ درصد نسبت به گذشته کمتر پیش‌بینی شده است . آیا آقای راشکی آتش‌سوزی در مدرسه اسوه حسنه زاهدان که صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷ در  این دبستان اتفاق افتاد و ۳ تن از دانش آموزان بر اثر شدت سوختگی فوت شدند را فراموش کرده است ؟

اين در حالي است كه بيش از ۸۰ درصد اعتبارات عمراني آموزش و پرورش به سازمان نوسازي مدارس تعلق دارد .

 آنچه از لایحه پیشنهادی مشخص است آن است که مجموع اعتبارات نوسازی از اعتبارات کشور از 9 درصد در زمانی که مهراله رخشانی مهر ریاست این سازمان را بر عهده داشت به 7 / 4  درصد در حال حاضر کاهش یافته است .

آقای راشکی به عنوان « معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی »  دقیقا از کدام « برنامه » و « برنامه ریزی » سخن می گوید ؟

آیا با مدارس کانکسی می توان آموزش حداقلی داشت ؟

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

آیا از مجموع ۱۹ هزار و ۱۹۲ کلاس درسی که در استان و در سال 1397  وجود داشت و تنها ۸ هزار و ۴۹۶ کلاس درس مستحکم بود ؛ بهبودی در وضعیت حاصل گردید ؟

آیا آقای راشکی آتش‌سوزی در مدرسه اسوه حسنه زاهدان که صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷ در  این دبستان اتفاق افتاد و ۳ تن از دانش آموزان بر اثر شدت سوختگی فوت شدند را فراموش کرده است ؟

عملکرد و دستاورد آقای راشکی زمانی که به مدت حدود 7 سال مدیر کل نوسازی استان محروم سیستان و بلوچستان بوده چیست که اکنون به این سمت ارتقاء یافته است ؟

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

سيستان و بلوچستان ، تنها استاني است كه به بهانه نبود خط لوله گاز از روند استاندارد سازي سيستم هاي گرمايشي نسبت به ساير استان هاي كشور عقب مانده است.

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

 در آبان ماه سال جاری اعتباری بالغ بر هفتصد ميليارد بابت استاندارد سازي سيستم هاي گرمايشي و سرمايشي در کشور توزیع شد اما در كمال ناباوری كمترين رقم سهم سیستان و بلوچستان بود ؛  رقمی در حدود یک میلیارد تومان !

دلیل آن چیست ؟ آن هم در زمانی که پیش از انتصاب به عنوان معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی ، مشاور اجرایی رئیس سازمان نوسازی مدارس بودید ؟ نخستین پرسش « صدای معلم » از معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی آن است که آیا تاکنون ایشان و سازمان وی توانسته تخصیصی از بودجه بگیرد ؟

وضعیت این استان محروم در حال حاضر به چه صورت است در حالی که شواهد و آمارها حتی از کاهش اعتبارات برای استان سیستان و بلوچستان خبر می دهند ؟

نقش معاون برنامه ریزی سازمان نوسازی مدارس کشور در  تنظیم لیست پروژه های تکمیلی خیرین و املاک مازاد آموزش و پرورش که اعتراض عمومی را برانگیخته و متاسفانه تاکنون سخن و یا اقدامی موثر  که باعث ترمیم اعتماد از دست رفته خیرین مدرسه ساز و یا برطرف شدن نگرانی جامعه شود از سوی این سازمان و وزارت آموزش و پرورش بیان نگردیده ؛ چه بوده است ؟

 آیا با صادر کردن اطلاعیه های مبهم ، کلی و دارای اشکال ، افکار عمومی قانع شده و رضایت مردم حاصل می شود ؟

آیا سازمان نوسازی مدارس و خاصه معاون برنامه ریزی برای این کار « اندیشه » کرده اند ؟

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور در مورد وضعیت سکونت فعلی خود و نیز هزینه ی پروازهای آخر هفته به زاهدان برای دیدار از خانواده را شفاف سازی نمایند با تاکید بر این که ایشان و دایره ای که ایشان در آن مشغول به کار هستند ( مشارکت های مردمی ) وظیفه ی تکریم و شفاف‌سازی برای خیرین را بر عهده دارد مضافا بر آن که  در کنار مردم و مردمی بودن را رویکرد دوره جدید مدیریت سازمان دانسته و قطعا شرط لازم و کافی برای این امر مهم « شفاف سازی در جهت اعتماد سازی » است .

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پرسش های صدای معلم از علیرضا راشکی معاون برنامه ریزی و توسعه مشارکت های مردمی سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور

منتشرشده در گفت و شنود

گروه اخبار/

گزارش صدای معلم از برگزاری دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌ مصنوعی استان البرز توسط پژوهش‌ سرای دانش‌آموزی خوارزمی

پنج شنبه ۴ اسفندماه به همت پژوهش سرای خوارزمی کرج دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌مصنوعی استان البرز با حضور بیش از ۱۲۰ دانش‌ آموز مدارس البرز در محل دانشگاه خوارزمی و با همکاری گروه علوم‌ ریاضی و کامپیوتر دانشگاه خوارزمی برگزار شد.

در این کارسوق پروفسور مسعود امینی، استاد تمام دانشگاه تربیت مدرس و از چهره‌های بسیار تاثیرگذار ریاضی کشور پیرامون هوش ریاضی، مسائل جذاب دنیای ریاضی و نقش آن در سایر علوم صحبت کردند.

سپس سپهر عباسی‌زاده، از دانش‌ آموختگان دبیرستان شهیدسلطانی۳ کرج و محقق ارشد شرکت هواوی کانادا به صورت برخط در خصوص تحولات اخیر هوش‌ مصنوعی و نقش حیاتی آن در حوزه‌های مختلف زندگی بشری سخنرانی کردند. ایشان ضمنا به کاربرد ریاضی در پیشرفت هوش‌ مصنوعی اشاره کردند.

در بخش دیگری از برنامه مهرداد خانی، دانش‌آموخته دبیرستان شهیدسلطانی۳ و دارنده‌ مدال طلای المپیاد جهانی فیزیک (دانشجوی دکتری هوش‌مصنوعی) دانشگاه ام آی تی به صورت برخط با دانش‌آموزان گفت و گو و به سوالات ایشان پاسخ دادند.

در ادامه برنامه شرکت‌کنندگان با حضور در دانشکده ریاضی در کارگاه‌های طراحی شده شرکت کرده و در قالب بازی‌هایی جذاب با مفاهیم ریاضی و هوش‌مصنوعی آشنا شدند.

سخنران دیگر این کارسوق دکتر محمد سلطانیان، استادیار گروه علوم‌ کامپيوتر دانشگاه خوارزمی بودند که در خصوص یادگیری ماشین و تکنولوژی‌های مرتبط با این حوزه سخنرانی کردند.

در بخشی از این کارسوق که برای حاضرین بسیار هیجان‌انگیز بود، گفت و گوی عمومی با هوش‌ مصنوعی و ایجاد چالش برای آن بود.

این کارسوق در فضایی پرانرژی و با رضایت کامل شرکت‌کنندگان با اهداء جوایز به برگزیدگان مسابقات طراحی شده به پایان رسید.

پژوهش‌سرای دانش‌آموزی خوارزمی تا کنون چندین کارسوق دانش‌آموزی و با دعوت از چهره‌های تاثیرگذار حوزه‌های مختلف برگزار نموده است. اولین کارسوق هوش‌مصنوعی دانش‌آموزی البرز توسط پژوهش‌سرای خوارزمی آذر ماه سال گذشته برگزار شده بود.

دکتر مهدی آقابالی مدیر پژوهش سرای خوارزمی و دبیر همایش می گوید:

« امروز تیم همدل،حرفه‌ای و نخبگانی مجموعه‌ی فاخر پژوهش‌سرای خوارزمی رویدادی سراسر خاطره، تجربه‌ی شیرین گفت و گو با مفاخر علمی و همچنین امکان درکِ فرهنگِ حضور در همایش‌ها و کارگاه‌های علمی را برای خانواده‌ی بزرگ خوارزمی رقم زد.

رویداد امروز، پنجمین کارگاه دانش‌آموزی با تمرکز بر علوم استراتژیک، نوین و بین‌رشته‌ای بود که توسط پژوهش‌سرای خوارزمی طراحی و اجرا گردید. برای تیمی متشکل از فرزندانِ نخبه‌ی البرز که رویای برگزاری نخستین همایش بین‌المللی دانش‌آموزی را در سر می‌پروراند، بی‌تردید برگزاری رویدادهایی اگرچه حائز بالاترین استانداردهای علمی - پژوهشی دنیا نه امری قابل تفاخر، بلکه در زمره‌ی برنامه‌ریزی‌های عادی و طبیعی به‌شمار می‌رود. اما آنچه کارسوق امروز را از اتفاقات علمی گذشته‌ی مرکز وزین خوارزمی متمایز می‌سازد، در دو نکته‌ی قابل افتخار و اعتنای زیر خلاصه می‌شود:

نخست آن‌که، دو تَن از سخنرانان اصلی و از قضا مورد اقبال شرکت‌کنندگان (آقای دکتر سپهر عباسی‌زاده و آقای دکتر خانی) از دانش‌آموختگان سالیان نه چندان دور دبیرستان شهیدسلطانی کرج بوده و ارائه‌ی بسیار حرفه‌ای و در عین حال صمیمانه، مشفقانه و خالصانه‌ی ایشان برای معلمی که در ساحتِ پرورشِ فرزندانی چنین عالِم عشق‌ورزی کرده است، ناخواسته حسی از جنس شوق و تبختر به همراه دارد که به هیچ روی قابل انکار و کتمان نیست.

دوم آن‌که، تیم اجرایی (صفر تا صد) این رویداد، دانش‌پژوهانِ دانش‌آموزِ پژوهش‌سرای خوارزمی و فارغ‌ التحصیلان نخستین دوره‌ی جامع هوش‌مصنوعی مجموعه‌ی فاخر خوارزمی بودند. چه موفقیتی برای یک مجموعه‌ی علمی می‌تواند بالاتر از ظهور و تبلور عینی و عملی آموزش‌های چندساحتی و فراهم آوردن فضایی برای تجربه‌ی کار تیمی، مواجهه‌ی کاربردی (practical) با حساسیت‌های یک کار دقیقِ علمی در اجرا و البته تامین و ارضاء استاندارد تعیین شده به واسطۀ تجربیات موفق کارسوق‌های پیشینِ مجموعه برای محصلین خود باشد، و صد البته باید با غرور به چنین دستاوردی بالید» .

تیم اجراییِ دومین کارسوق دانش‌آموزی هوش‌مصنوعی متشکل بود از:

۱. پوریا شاه‌بخشی دانش‌آموز پایه‌ی یازدهم
۲. راتین وهاب‌زاده دانش‌آموز پایه‌ی یازدهم
۳. محمدامین مهدوی دانش‌آموز پایه‌ی یازدهم
۴. آرشیدا آقابالی دانش‌آموز پایه‌ی یازدهم
۵. مهدیس زینتی دانش‌آموز پایه‌ی دهم
۶. مانی شجاعی دانش‌آموز پایه‌ی دهم
۷. یگانه حبیبی دانش‌آموز پایه‌ی هشتم
۸. محمدپارسا موسوی دانش‌آموز پایه‌ی هشتم

گزارش صدای معلم از برگزاری دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌ مصنوعی استان البرز توسط پژوهش‌ سرای دانش‌آموزی خوارزمی

گزارش صدای معلم از برگزاری دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌ مصنوعی استان البرز توسط پژوهش‌ سرای دانش‌آموزی خوارزمی

گزارش صدای معلم از برگزاری دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌ مصنوعی استان البرز توسط پژوهش‌ سرای دانش‌آموزی خوارزمی

گزارش صدای معلم از برگزاری دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌ مصنوعی استان البرز توسط پژوهش‌ سرای دانش‌آموزی خوارزمی

گزارش صدای معلم از برگزاری دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌ مصنوعی استان البرز توسط پژوهش‌ سرای دانش‌آموزی خوارزمی

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از برگزاری دومین کارسوق دانش‌ آموزی هوش‌ مصنوعی استان البرز توسط پژوهش‌ سرای دانش‌آموزی خوارزمی

منتشرشده در دانش آموز

گروه اخبار/

تسلیت صدای معلم به مهدی توسلی به مناسبت درگذشت طاهره ولی محمدی

جناب آقای مهدی توسلی

همکار محترم در آموزش و پرورش کرج

دردمندانه ، درگذشت همسر  گرامی تان بانو « طاهره ولی محمدی » را تسلیت عرض می کنیم .

پایان پیام/

مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش ایران و الفبای توسعه یافتگی  مقدمه:
مدیریت مدرسه ، اداره مدرسه نیست و کار همه کس هم نیست؛ با این که ارباب رجوعی به غیر از دانش آموزان و والدین آنها ندارند. همه کار آن هم در حراست و مواظبت از ساختمان و تجهیزات مدرسه و برگزاری کلاس ها و انجام امتحانات و اعلام نمرات نیست؛ حتی اگر مسئولین مافوق و سیستم آموزشی هم چیزی بیشتری انتظار نداشته باشند. با این که امروزه در کشورهای توسعه یافته و به ویژه در حوزه آموزش، صحبت گذر از مدیریت به رهبری است ما هنوز بین مدیریت و اداره، مردد مانده ایم و همین، یکی از موانع توسعه یافتگی است.

در نوشتار حاضر ضمن تبیین این موضوع، راهکارهایی برای برون رفت از آن بیان شده است.

مدیریت آموزشی یا مدیریت اداری؟

اکثر متون مدیریتی ما ترجمه ای و در آنها اصول و قواعد مخصوص جوامعی دیگر برای مدیران جامعه ما گفته می شود که در نگاه اول شنیدنی و جالب می نمایند اما در خلال کار و فعالیت ها شاهدیم که مدیران برخلاف تمام شنیده ها و خوانده ها، آن کار دیگر می کنند و براساس قاعده آزمایش و خطا، آن قدر تن به اشتباه می دهند تا بتوانند درست مدیریت کنند.

نقطه آغاز این روند به خاطر آن است که معمولا به جای مدیر، یک مهره از سوی مسئولین وقت؛ اداره مدرسه را برعهده می گیرد و خود به خود موجبات خدشه دار شدن اصل شایسته سالاری را فراهم می سازد. چنین انتصابی در حقیقت تکلیفی و توصیه ای است و با فرایند مدیریت که باید طبیعی و براساس توانایی های بالقوه فرد باشد، در تناقض است.

در ادامه کار، او چه بسا میز ساده هدایت مدرسه را با یک میز پر طمطراق مدیریت فلان اداره یکی پنداشته و به جای مدیریت ورزیدن ، بیهوده سعی در حکومت کردن کند. به ناگاه خلق و خوی قبلی اش تغییر می کند و به بهانه دانش آموز محوری، معلم ستیز می شود. بخشنامه ها را وحی منزل پنداشته و با سو استفاده از موقعیت شغلی خویش، در ارزشیابی از همکاران، مته به خشخاش می گذارد. به تدریج با سایر مدیران مدارس دیگر ، وارد رقابتی فشرده می شوند که اکثرا مدرسه را سکوی پرشی نموده اند تا به مسئولیت های بالاتر و یا اشتغال در اداره منطقه دست یابند. تداوم این وضعیت، بهداشت روانی مدرسه و اعصاب همکاران را به مخاطره می اندازد.

در این فضا، ظاهرسازی، نفاق ، دورویی، غیبت، تهمت و برخی دیگر از رذایل اخلاقی نقاب از چهره برمی دارند و فرایند آموزش و پرورش را قربانی امیال خویش می سازند.

فاصله اداره تا مدیریت را شاید بشود با بخشنامه ای تازه کاهش داد و حتی تابلو همه ادارات آموزش و پرورش را با مدیریت تعویض کرد اما باز هم آنچه در واقعیت روی خواهد داد همان اداره و تولیت از سوی اشخاصی است که از بس ترس و هول «تائید» نشدن از سوی مقامات بالا را دارند، حرص و ذوقی در زمینه «تغییر» ندارند

متولی یا مدیر؟

می دانیم که مدیران و مدیران آموزشی در متون مدیریتی به انواع مختلف معرفی شده اند اما تا آنجا که به موضع این نوشتار مربوط است و از یک زاویه دید دیگر، می توان مدیران مدارس را به چهار دسته تقسیم بندی کرد:

الف: مدیرانی که خودگردان و همه کاره اند. آنها گمان می کنند زمان کافی برای واگذاری کارها به دیگران وجود ندارد و البته دیگران هم به اندازه کافی شایسته و قابل اعتماد نیستند. بنابراین، اگر بخواهیم کاری درست انجام شود، باید شخصا انجامش دهیم.در صورت واگذاری، دیگران گمان می‌کنند که یا بلد نیستیم یا در جریان کارها نیستیم و اصلا، وقتی در کاری ماهر هستیم، چرا خودمان انجامش ندهیم؟!

ب: مدیرانی که همه کارها را از دیگران می خواهند. آنها در واقع نه تاملا که تصادفا و چون نسبت به سایر همکاران ، سر و زبان بهتری داشته ، سکان دار کشتی به گل نشسته مدرسه شده اند. آنها بنا به مقتضیاتی نظیر وابستگی های جناحی، تمکن مالی، چرب زبانی، قدرت روحی و بدنی، حمایت اداری، سن و سابقه بالا و امثال آن، می توانند انجام کارها را به راحتی از معلمان بخواهند که البته در بسیاری موارد هم موفق اند و مدرسه تحت نظارت خویش را برجسته می سازند. متاسفانه اغلب مدارس ما فقط «اداره» می شوند و اگرچه برای فردی به عنوان مدیر ابلاغ صادر می شود اما در عمل امر «مدیریت» انجام نمی شود.

پ: مدیرانی که انجام کارها را بین دیگران تقسیم می کنند و دوست دارند با نظم و انضباط، برنامه ها را پیش ببرند. آنها براساس توانایی هایی که بین همکاران سراغ دارند، هم هریک از آنها را در امور سهیم می سازند و هم روحیه تعاون و همکاری را ترویج می کنند.از نظر آنها، مدیریت، «علم» لازم دارد که « آموزشی» است. «هنر» می خواهد که «ذاتی» است. «تکنیک» نیاز دارد که «تجربی» است و بالاخره فرد باید از «اخلاص» برخوردار باشد که « لطف خداداد» است.

د: مدیرانی که کار خاصی نمی کنند الا کارهای دوفوریتی که اداره محول کرده و به همین خاطر معمولا خونسرد و باری به هرجهت اند. آنها که اطلاعات زیادی از علم مدیریت ندارند، بیشتر حضور فیزیکی شان در مدرسه حس می شود و جز در دقیقه نود، معمولا در کمتر اموری مداخله می کنند و اغلب با شوخی و خنده ، موضوع را فیصله می دهند. بیشتر هم و غم آنها ،صرف رنگ آمیزی و ایزوگام در و دیوار و پشت بام مدرسه وگرفتن عکس و فیلم به بهانه های مختلف و مستند ساختن نامه های ارسالی به اداره می شود تا راحت تربتواند نظر اداره متبوع خویش را جلب نماید.

در یک ارزیابی کلی، چنین استنباط می شود که مدیران دسته اول و چهارم، به ظاهر مدیریت می کنند و در حقیقت به تولیت مدرسه مشغولند. اما دسته دوم و سوم،می خواهند یا می توانند واقعا در راستای مدیریت مدرسه بکوشند. البته همه این ها همچنان که اشاره شد، با حالت برتر و اصولی تر که همان رهبری آموزشی است، فاصله بسیار دارند که شرح آن در این نوشتار نمی گنجد.

فاصله اداره تا مدیریت را شاید بشود با بخشنامه ای تازه کاهش داد و حتی تابلو همه ادارات آموزش و پرورش را با مدیریت تعویض کرد اما باز هم آنچه در واقعیت روی خواهد داد همان اداره و تولیت از سوی اشخاصی است که از بس ترس و هول «تائید» نشدن از سوی مقامات بالا را دارند، حرص و ذوقی در زمینه «تغییر» ندارند

مدیر مدرسه کیست؟

اگر چه بسیاری به واسطه ابلاغ ، به راحتی مدیر مدرسه می شوند اما واقعیت این است که در نتیجه جمع چهار ویژگی « منش، دانش، بینش و روش» و حتی از ترکیب حرف اول هریک از آنهاست که شخص ابتدا یک «مدبر» بار می آید و سپس برای « مدیر» شدن مهیا می شود. تنها کسانی می توانند از این میدان، سربلند بیرون آیند که توان و تمایل گذر موفقیت آمیز از هفت خوان مدیریتی « خود ، مدرسه ، اداره ، بچه ها ، والدین ، همکاران و سایرین» را داشته باشد که در ادامه به هریک اشاره مختصری می شود:

افراد طالب مدیریت، ابتدا لازم است که برخوردار از یک سری ویژگیهای شخصیتی نظیر عدالت و انصاف، ابتکار، قدرت تصمیم گیری، هوشیاری، انعطاف پذیری، قاطعیت و خونسردی باشند. (شعاری نژاد/ ص662) خوان دوم و عادی ترین وظیفه مدیر مدرسه، همان مدیریت مدرسه است! اغلب مدیران، همه ساز و کار مدیریت خویش را در همین زمینه متمرکز نموده اند اما بخش اعظم فرایند مدیریت مدرسه، بنا به فضای فرهنگی و فکری خاصی که دارد، در مدیریت آموزشی است نه مدیریت اداری. مدیر مدرسه قبل از آنکه حاکم و آمر باشد، یک هماهنگ کننده و مشاور است.

مراوده با اداره، دردسر سوم است. معمولا به جای روش انتخاب، از قاعده غلط انتصاب برای معرفی مدیران استفاده می شود و تا وضعیت چنین است چندان نمی توان امید تحول بنیادین داشت. اگر در انتخاب ها، به شایسته سالاری توجه شود، مدیران به جای اینکه در خدمت مسئولین مافوق باشند، خود را وقف حل و فصل مشکلات همکاران و دانش آموزان می نمودند. اما مدیران در وضعیت معمول ، به جای آن که حرص تغییر داشته باشند، بیشتر ترس تائید نشدن از سمت بالادستی ها را دارند.

 مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش ایران و الفبای توسعه یافتگی پس از آن، خوان های سخت تری فرا رو قرار دارد. مهمترین و پیچیده ترین بخش مدیریت مدرسه در هدایت امور بچه ها است. چون از طرفی ، بچه ها امکان اعتراض و انتقاد ندارند واز سوی دیگر، مدیران معمولا کودکی خویش را از یاد برده اند. شاید به همین خاطر است که می بینیم اغلب مدیران می کوشند مدرسه را بر پایه پادگانی سرپا نگه دارند و بچه ها را به وسیله تهدید، توبیخ و تنبیه آرام نمایند.

تعامل با خانواده ها هم کار ظریفی است که نباید این مهم را در این اوضاع نابه سامان بودجه، به جذب مساعدت های مالی اختصاص داد یا به پند و اندرز والدین در تربیت بچه ها مشغول شد که نتیجه این وضعیت، چیزی جز سلب اعتماد و احترام والدین و در نتیجه کاهش و یا قطع رابطه خانواده ها با مدرسه نیست.

نظارت و هدایت امور معلمان، چالش انگیزترین و حساس ترین بعد مدیریت مدارس است. چه بسا معلمانی که پس از سالها اشتغال هنوز در همان سمت اولیه معلمی باشند اما از حیث شایستگی و تخصص و آزمودگی و نفوذ و احترام اجتماعی، به مراتب از مدیر و دیگر همکاران برتر باشند و این به خاطر همان ماهیت و منزلت ارزنده معلمی است که در واقع همه همکاران قبل از هر چیز یک معلم اند. این وضعیت از یک سو در معلمان توقع و انتظار فراهم می آورد و از سویی آنان را از محدوده کنترل و نظارت مدیر مدرسه، به عنوان یک کارفرما خارج می سازد.(معیری/ص127)

خوان آخر، توان تعامل و تفاهم مدیر و قدرت رایزنی او با ادارات، نهادها و انجمن های مردم نهاد خارج از آموزش و پرورش است که با همکاری و جلب مشارکت آنها ، می تواند بر غنا و رونق برنامه های آموزشی و پرورشی بیفزاید.

 

راهکارهای پیشنهادی:

شرط اصلی برای برون رفت از وضعیت مدرسه داری صرف و گام نهادن در وادی مدیریت آموزشی ، انگیزه و خواستن است که برای همه افراد یکسان نیست اما تا اندازه ای می توان بر اساس تجربیات و اطلاعات، سفارش ها و خواهش هایی را در باره این که چه باید کرد، بیان کرد از آن جمله:

  1. به خودتان رحم کنید! بخشی از کارها را به بچه ها واگذار کنید و بعد عقب بایستید و از لذت بردنشان از مسئولیت پذیری ، لذت ببرید.

مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش ایران و الفبای توسعه یافتگی

 

2. مثل بقیه مدیران مدارس نباشید. از کارهایشان کپی نکنید. بگذارید دیگرگونه عمل کردن تان به چشم بیاید.

3. کمتر صحبت کنید..نه در صبحگاه ، نه در شورای دبیران و نه در حضور اولیا. اما همه جا طوری رفتار کنید که حضورتان احساس شود.

4. تا جایی که ممکن است مدیر نشوید! حداقل ابتدا به خانواده خودتان بیاندیشید و ببینید اگر مطمئنید در مدیریت آنجا مشکل ندارید، قبول کنید .

5. عجله نکنید! از زود قضاوت کردن و فوری تصمیم گرفتن بپرهیزید.به بعد از آن فکر کنید که بروز اتفاقات غیرمنتظره ای، گریبانتان را یک عمر رها نخواهد کرد. ا مدیران در وضعیت معمول ، به جای آن که حرص تغییر داشته باشند، بیشتر ترس تائید نشدن از سمت بالادستی ها را دارند.

6. قیافه نگیرید! تواضع زیاد هم به خرج ندهید.طوری رفتار کنید که همکاران و دانش آموزان در دل خدا را شکر کنند که توانایی خاصی در شما بوده که مدیر مدرسه شان شده اید.

7. حرفتان را نخوید! خاصه در جلسه با بالادستی ها. فراموش نکنید که روزهای بعد، حرفی که به خاطر ترس یا محروم شدن از محبوبیت نزد رئیس یا دیگران نزدید را فراموش نخواهید کرد و همین شبیه نیشتری شما را عذاب خواهد داد.( تورانی/ ص28)

8. جزیی نگر باشید. مترصد رفتارهای ریز و جالب همکاران و دانش آموزان باشید و آن ها را به خاطر بسپارید و بعدا با ذکر روز و ساعت، در انظار دیگران از آنها تشکر کنید. نتیجه جالب تر خواهد شد .

9.  با معلمان باشید! فراموش نکنید که شما قبل از هر چیز یک معلمید. اگر می بینید معلمان در آسان سازی فرایند آموزش کارایی زیادی ندارند، تا حد زیادی شکست آنها را به عوامل اداری و صنفی که نقش معلمی را مشخص و محدود می سازد، باید نسبت داد.(گوردون/ ص232)

10. مدیریت کار سختی نیست اگر شما آن را سخت نگیرید! اما اگر خیلی هم آن را آسان گرفتید، که بالادستی ها از شما سخت گرفتند، دیگرو اقعا سخت و طاقت فرسا می شود!

11.  مواظب درون تان باشید! بکوشید که فراتر از مقررات و بخشنامه های آموزشی و بدون این که گرفتار امور بی اهمیت زمان شوید و بی آنکه رسانه ها شما را گمراه کنند، به عنوان یک انسان رشد کنید.(اگوچی/ ص 140)

مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش ایران و الفبای توسعه یافتگی

حرف آخر:

این همه گفتیم و نگفتیم که متاسفانه اغلب مدارس ما فقط «اداره» می شوند و اگرچه برای فردی به عنوان مدیر ابلاغ صادر می شود اما در عمل امر «مدیریت» انجام نمی شود. البته نه تنها مدارس که اکثر مراکز دولتی نیز چنین وضعیتی دارند و برای همین است که عنوان «اداره» روی سر در همه آنها آمده است.

اضافه بر این ، فاصله اداره تا مدیریت را شاید بشود با بخشنامه ای تازه کاهش داد و حتی تابلو همه ادارات آموزش و پرورش را با مدیریت تعویض کرد اما باز هم آنچه در واقعیت روی خواهد داد همان اداره و تولیت از سوی اشخاصی است که از بس ترس و هول «تائید» نشدن از سوی مقامات بالا را دارند، حرص و ذوقی در زمینه «تغییر» ندارند. در صورتی که اگر برای « تغییر» تلاش و تمرین می کردند، حتما از تمنای «تائید»، بی نیاز می گشتند.

منابع مورد استفاده:
اگوچی، کاتسوهیکو/ هنر خوب رهبری کردن/ ترجمه وحیدرضا نعیمی و مرتضی مجدفر/ تهران/ پژوهش مدار/ 1395
تورانی،حیدر/ شوق تغییر/ تهران/ مدرسه/1386
شعاری نژاد، علی اکبر/ مبانی روانشناختی تربیت/ تهران/موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی/1368
گوردون،توماس/ فرهنگ تفاهم در مدرسه/ ترجمه پریچهرفرجادی/تهران/آئین تفاهم/1381
معیری،محمدطاهر/ مسائل آموزش و پرورش/ تهران/امیرکبیر/1371


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش ایران و الفبای توسعه یافتگی

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 02 اسفند 1401 23:34

پیشنهاد برای رتبه بندی معلمان

سیستان و بلوچستان

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور