گروه گزارش/

شنبه اول مهر ، بیش از شانزده میلیون دانش آموز روانه مدارس می شوند . با این حال یکی از چالش های مهم و راهبردی که البته ارتباط مستقیمی هم با « محیط زیست » دارد ، چالش « سرویس مدارس » است .
در روزهای پایانی تابستان ، یکی از مدیران خوش فکر و برنامه ریز این کشور ، راه حلی به ذهنش رسیده است .
خبر را بخوانید : ( این جا )
« حسین حقشناس با اشاره به آخرین مصوبات کمیته فنی شورای هماهنگی ترافیک استان مرتبط با شهرداری اصفهان در شهریورماه سال جاری، اظهار کرد: در این جلسه، درخواستهای شهرداری اصفهان در خصوص شناورسازی ساعت آغاز فعالیت سازمانها و ادارات، زمان بازگشایی مدارس و حضور دانش آموزان، ایجاد آرامش، کاهش بار ترافیکی سطح شهر در ساعات اوج و ایمنی ترافیکی بررسی شد.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری اصفهان همچنین خبر داد: مصوب شد که برای ممانعت از ایجاد بار ترافیکی در معابر مجاور مدارس، از حیاط مدارس بهمنظور سوار کردن دانشآموزان در سرویس با رعایت نکات ایمنی لازم استفاده شود.

به گفته او، این طرح در سال جاری برای تعدادی از مدارس اجرا و از سال آینده در همه مدارس دارای شرایط لازم اجرا میشود » .
نخستین پرسشی که به ذهن می رسد آن است که با توجه به فرهنگ غالب در ایران و رفتارهای ترافیکی که مشاهده می شود ؛ مگر حیاط مدارس ما چقدر ظرفیت و گنجایش دارند که بخواهد پذیرای این حجم از اتومبیل ها شود ؟ چرا مسئولان آموزش و پرورش که این همه نسبت به پوشش و حجاب دانش آموزان حساس هستند اما در مورد آموزش مهارت های زندگی و تغییر رفتارهای غلط ، بی خیال هستند ؟ و کار خاصی انجام نمی دهند ؟
چگونه است که اکثر مواقع و زمانی که مشکلی مانند « قضیه سفر رونالدو به ایران » پیش می آید ؛ بسیاری در توجیه این آبروریزی بزرگ عنوان می کنند که این گونه مسائل کاملا طبیعی هستند و ایران را با سایر کشورها مقایسه می کنند و البته هدف آنان توجیه مدیریت های ناکارآمد و بی کفایت است اما پرسش این است که چرا تحرکی در مقامات برای تعریف و ترویج « استفاده از دوچرخه » به عنوان بهترین جایگزین برای استفاده از اتومبیل های شخصی صورت نمی گیرد با آن که می دانند بیش از 70 درصد آلودگی در شهرهای متعلق به اتومبیل ها وسایط نقلیه موتوری است و با آغاز به کار مدارس ؛ حداقل 30 درصد به بار ترافیکی آن افزوده می شود ؟

تا کی باید شاهد مرگ و میر شهروندان ناشی از آلودگی هوا ، بروز بیماری های خطرناک و یا تعطیلی مدارس به خاطر آلودگی هوا باشیم ؟

همشهری آنلاین خبر می دهد : نزدیک به ۱۶ میلیون دانشآموز در کشور داریم که از این تعداد، حدود ۵ میلیون نفر دچار اضافه وزن و چاقی هستند.
آمارهای رسمی کشور حاکی از این است که از هر ۳ دانش آموز، یک دانشآموز اضافه وزن دارد یا چاق است. یعنی از حدود ۱۶ میلیون دانشآموز ایرانی، نزدیک به ۵ میلیون نفر دچار اضافه وزن و چاقی هستند. این آخرین آماری است که معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان سال گذشته مطرح کرد و درباره آن هشدار داد.

چرا مسئولان آموزش و پرورش که این همه نسبت به پوشش و حجاب دانش آموزان حساس هستند اما در مورد آموزش مهارت های زندگی و تغییر رفتارهای غلط ، بی خیال هستند ؟ و کار خاصی انجام نمی دهند ؟
« علی جعفرآبادی » از تجربه ی خود می گوید : ( 1 ) *

« در مونسترِ آلمان از یک مدرسه بازدید کردم. حدود و مرزهای مدرسه مشخص بود؛ ولی به معنای متداول دیوار نداشت. دور آن باز بود و میتوانستی تا پشت پنجره کلاس پیش بروی. البته که کسی در ساعت کلاس و مدرسه این کار را نمیکرد. مدرسه از لحاظ خدمات و ساختمان زیر نظر شهرداری است. از همین رو بعد از ساعت درسی، حیاط مدرسه و وسایل بازی آن در اختیار شهروندان قرار دارد و میتوانند وارد فضای عمومی مدرسه شوند و از وسایل و زمین آن استفاده کنند.
دو مدرسه را سر زدم. بچهها با دوچرخه و اسکوتر، یا با پدر و مادر به مدرسه میآمدند و وسایل نقلیه را پشت دیوار کلاس می گذاشتند. یک بار که در دقایق آغازین مدرسه، برای مدتی جلوی مدرسه توقف کردم؛ معلمی را دیدم که سرش را از پنجره کلاس بیرون آورده بود و تا کلاس شروع نشده، داشت با یکی از اولیا گفت و گو میکرد » .

* ویدئوی زیر گروهی از دانش آموزان در بارسلونا نشان می دهد که همراه معلم شان با دوچرخه به مدرسه می روند. این بخشی از پروژه ای است که جایگزینی دوچرخه به جای سرویس مدارس رو در اسپانیا را دنبال می کند .» .
پدر افغانستانی دو دختر را، با دوچرخه، تا مدرسه همراهی می کند :

*هفته دوچرخه در مدرسه ( 2 )

وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش فرانسه، برنامه یک هفته با دوچرخه در مدرسه را هم زمان با رخداد جهانی تور دو فرانس اجرا می کنند.

تور دو فرانس (به فرانسوی: Tour de France) یا تور فرانسه معتبرترین مسابقه دوچرخهسواری جاده دنیاست که در سال ۱۹۰۳ تأسیس شدهاست و اکنون هر ساله به مدت سه هفته در جادههای فرانسه و کشورهای پیرامون آن، در فصل تابستان برگزار میشود. این مسابقه معمولاً از مرکز شهر پاریس شروع شده و در همانجا به پایان میرسد.

وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش فرانسه از مدارس خواسته اند همزمان با این رخداد، از 14 تا 20 سپتامبر را هفته دوچرخه سواری در مدرسه بدانند و با برنامه های آموزشی ،فرهنگی و ورزشی، این ورزش را توسعه دهند » .
پرسش « صدای معلم » از برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان آن است که آنان جز شعار و اتلاف وقت و منابع تاکنون چه کرده اند ؟
در حال حاضر ؛ کارکرد مدارس در ایران صرفا به صدور کارنامه ی تحصیلی برای دانش آموز و تکرار مراسم و مناسک ایدئولوژیک برای دانش آموزان محدود شده است در حالی که بسیاری از این دانش آموزان حتی طریقه راه رفتن در خیابان و حقوق شهروندی را نمی دانند .

این دور باطل و چرخه غلط تا کی و کجا ادامه خواهد داشت .
( 1 تا 4 از کانال « معلم یادگیرنده مادام العمر » اقتباس گردیده است )
پایان گزارش/
( ویدئو کلیپ را ببینید ) :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

« صندوق ذخیره فرهنگیان » به عنوان بزرگترین صندوق سرمایهگذاری غیردولتی کشور دهه هفتاد تاسیس شده است. این صندوق با چالشهای ناتمام مدیریتی، کارآمدی و سلامت عملکردی روبه روست. علاوه بر مدیران رانتی که چون اختاپوسی بر دار و ندار فرهنگیان چنبره زدهاند جدیدا صندوق ذخیره مورد طمع دولتیان و مجلس نیز قرار گرفته است.
از طرفی شواهد و قراین نشان از گسستگی مدیریتی در صندوق ذخیره فرهنگیان داشته و همه تلاشها در جهت فروش اموال جهت جبران ضررها و ایجاد تراز مالی مثبت برای ذینفعان میباشد. متاسفانه به جای استفاده از اصل شایستهسالاری و بهره مندی از ظرفیت بالای فرهنگیان در اداره بهینه صندوق، فامیل سالاری و نان قرض دادنهای متقابل، سکه رایج این بازار بی حساب و کتاب و فاقد نظارت ثمر بخش میباشد.

شرکتهای اقماری صندوق ذخیره
لیست شرکتهای اقماری و زیر مجموعه صندوق ذخیره فرهنگیان به شرح زیر است :
1- گروه پتروشیمی و انرژی
- شرکت پترو فرهنگ
- شرکت کیمیای پارس خاورمیانه
- شرکت پتروشیمی مروارید
- شرکت نیروگاهی زیرساخت تولید انرژیهای پاک (مفنا)
- شرکت پتروشیمی خراسان
- پتروشیمی آریا
- قطب پتروشیمی سپهر لاوان
- شیمیایی لاوان
- سرمایهگذاری سیراف انرژی
- پتروالفین فن آوران
- پتروشیمی کیان
- پتروشیمی مروارید
- هلدینگ انرژی سپهر
- تجارت بینالملل سکو (سیتکو)
- صنایع پتروشیمی دنا
- صنایع پتروشیمی سبلان
- پتروشیمی مهتاب پارسیان
- پتروشیمی پردیس آذربایجان
2- گروه مالی و سرمایهگذاری
- ماشینسازی اراک
- شرکت پلور سبز
- شرکت بازرسی مهندسی و صنعتی ایران
- بانک سرمایه
- بیمه معلم
- شرکت سرمایهگذاری فرهنگیان
- شرکت کارگزاری اردیبهشت ایرانیان
- شرکت ایران ارقام
- تولیدی قند کرج
- سرمایهگذاری سامان فرهنگیان
- لیزینگ و رفاه فرهنگیان
- پلور سبز
- فولادسازان دماوند
- آتیه ساوالان
- بناگستران هشتم توس
- سرمایهگذاری تدبیر فرهنگیان
- کارگزاری اردیبهشت ایرانیان
- ایران ارقام
3- گروه ساختمان
- شرکت ساختمانی معلم
- شرکت تأمین مسکن فرهنگیان
- شرکت طرح و توسعه آریا عمران پارس
- شرکت پدید آوران اطلس پارس
- پارس گوهر بینالملل
- شرکت آرتا لطیف سبلان
4- گروه خدمات
- شرکت خدمات مسافرتی و جهانگردی زاگرس
- شرکت لیزینگ و رفاه فرهنگیان
- شرکت سرمایهگذاری اقتصاد و رفاه فرهنگیان
- شرکت فرایند نوین فرهنگیان
- خدمات بیمه ای امید آسایش
- خدمات بیمه ای شرف اطمینان
- تجهیزات مدارس ایران
- صنایع آموزشی
- مسافرتی زاگرس
- هواپیمایی اروان
- پژوهش و نوآوری

عدم تمکین دولت در آوردن سهم خود
در بدو تاسیس صندوق ذخیره فرهنگیان قرار بود به اندازه اندوخته فرهنگیان دولت نیز در حمایت از معلمان سهم آورده برابر به موجودی صندوق تزریق نماید. با توجه به حذف عملی سهم دولت و یا عدم پرداخت تکلیف، خسارت وارده بر فرهنگیان به دلیل تأخیر سهم دولت را چگونه باید جبران نمود و چه کسانی باید پاسخ گو باشند!؟
قطعاً عدم تمکین دولت جبران ناپذیر است. متأسفانه در سه دهه گذشته، دولتهای مختلف نسبت به پرداخت بدهی خود، تعلل کردهاند. دولت به دلیل نیاوردن بودجه کافی در ردیف مخصوص و نمایندگان مجلس مدعی انقلابیگری به دلیل بیتوجهی به این مصوبه قانونی میباید که پاسخ گو باشند
در این راستا هفته گذشته تعدادی از نمایندگان فعلی و ادوار مجلس با امضای طوماری خطاب به سران قوا خواستار پرداخت بدهی فرا نجومی دولت به صندوق ذخیره فرهنگیان شدند.
لازم به ذکر است که بدهی سهم دولت به صندوق، مبلغ 65،869،083،000،000 ریال است که متعلق به بیش از 1،600،000 نفر از فرهنگیان شاغل و بازنشسته میباشد.
بندهای محذوف اساسنامه چرا و چگونه
صندوق ذخیره دارای یک اساسنامه است که متاسفانه در سال 96 ماده 7 و 8 اساسنامه حذف شده است.
طبق این دو بند، ارزش روز و نرخ فروش این شرکتها به صورت ارزش مالکانه در هر سال مشخص میشد و سود آن در پایان و در زمان بازنشستگی به هر فرد عضو صندوق داده میشد.

ارزش مالکانه به زبان ساده
ارزش مالکانه یعنی اینکه ما با هم سال 98 یک خانه یک میلیاردی خریدیم الان بعد از دو سال ارزش خانه به 3 میلیارد رسیده است. مسئولین صندوق میگویند ما سهم شما رو بر مبنای خرید سال 98 میدهیم (یعنی براساس 1 میلیارد خریداری شده نه ارزش 3 میلیارد فعلی) . صندوق از ما کد بورسی گرفته است تا ارزش مالکانه را به حساب بازنشستگان واریز نمایند.
اما صحرایی وزیر آموزش و پرورش به دلایل پشت پرده به مدت 6 ماه از تحقق این مهم جلوگیری کرده است.
ارزش مالکانه هر معلم
مثالی می زنم. فرض کنید من امسال بازنشسته شوم . اگر طبق فرمول جدید و بدون ماده 7 و 8 باشد الان من 80 میلیون تومان ذخیره دارم . اگر در عدد 5 ضرب شود دریافتی من 400 میلیون خواهد شد.
اما اگر با توجه به ماده 7 و 8 باشد در پایان باید 30 برابر شود.
(یعنی مبلغی حدود 2 میلیارد و 400 میلیون)
البته عده ای از همکاران فعال دنبال بازگشت ماده 7 و 8 هستند. اما بعید میدانم بپذیرند .
انحلال صندوق و احیای بندهای محذوف
فواید انحلال صندوق چیست؟
فروش همه شرکت هایی که بالا ذکر شد و تقسیم پول آن بین فرهنگیان .
بدیهی است که درخواست انحلال صندوق باعث میشود مسئولینی که ماهانه بیش از 100 میلیون بابت حقوق از صندوق برداشت میکنند ؛ منافع شان از صندوق ما به خطر بیفتد. شاید به فکر بازگشت ماده 7و 8 اساسنامه باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

« صدای معلم » درگذشت پدر گرامی همکار محترم آقای « اسماعیل عبدی » را تسلیت عرض نموده و امیدوار است تا این فعال صنفی معلمان پس از سال ها حبس به طور کامل از زندان آزاد شده و به آغوش خانواده بازگردد .
پایان پیام/

تفکر نقاد کار می کند ولی به شرطی که از تله ها و چاله های روانی عبور کرده باشیم.
دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعیت قابل توجهی از ایرانی ها در حال بالا رفتن از یک تپه با سر بالایی تند و طاقت فرسا هستند تا هر طور شده خود را به بازیکن مشهور پرتغالی یعنی رونالدو برسانند . و این در حالی است که همین افراد در سنین مختلف و در دو جنسیت مرد و زن برای استفاده از پل عابر پیاده که ضامن سلامتی آن هاست هنوز با « خود » درگیرند و معمولا ترجیح می دهند استرس و اضطراب برخورد احتمالی با اتومبیل ها را به جان خریده و از زیر پل عبور کنند .

جمعیت دیگری را مشاهده می کنید که به گفته شاهدان یکی از درب های ورودی هتل محل اقامت تیم عربستانی را می شکنند ، داخل لابی هتل می شوند و یک صدا « رونالدو » را صدا می زنند .

سایت دیده بان ایران می نویسد : « در پی استقبال طرفداران رونالدو از وی در جریان سفر به تهران، شبکه الجزیره در گزارشی که در شبکه های اجتماعی خود منتشر کرده در کپشن از عبارت « صحنههای وحشیانه » استفاده کرده است » . ( این جا )
اتوبوس زرد رنگ حامل تیم النصر و رونالدو به سرعت در حال عبور است و جمعیت قابل توجهی در حال دویدن پشت سر اتوبوس هستند .
در فیلم ها و عکس هایی که منتشر شده است صحنه ای را نمی بینی که رونالدو در میان این جمعیت « جو زده » حاضر شود و حتی یک لبخند ساده حواله ی آنان کند .

اما رونالدو کیست که همه این گونه و دیوانه وار در پی او هستند ؟
آیا این بازیکن پولدار در اشل جهانی مدرسه ای در مناطق محروم ایران ساخته و یا دلاری خرج دانش آموزان فقیر آن کرده است ؟

( مديرعامل باشگاه پرسپوليس دختر خانم خود را براى استقبال از رونالدو به فرودگاه آورده است؛ بدون اينكه هيچ مقام رسمى در باشگاه و يا فدراسيون فوتبال داشته باشد . بلومبرگ فارسی ) تاریخ ایران و تحولات آن نشان داده است که روشنفکران ایرانی غالبا در باتلاق « پوپولیسم » گرفتار بوده و برای گرفتن مجوز « مرجعیت » از توده ها همواره به نقش « مجیز گویی توده ها » در برهه های مختلف مشغول بوده اند .
آیا بیمارستانی مدرن برای ایرانی ها ساخته تا خاطره ای بسازد ؟
آیا کار عام المنفعه ی خاصی برای کشور ما انجام داده است ؟
آیا اظهار نظر مشخص و یا شجاعانه ای در خصوص مسائل و یا چالش های مربوط به ایران کرده است ؟

شاید قاطبه ی ایرانی ها آدم های فراموش کار و ضعیف حافظه ای باشند اما رونالدو هنوز خاطره بازی تیم ملی کشورش را با ایرانی ها فراموش نکرده که چگونه و فقط به خاطر یک « گل زده » او را فحش باران کردند و چیزی نبود که حواله او در صفحه ی شخصی اش نکنند .
« تسنیم » 10 آذر 1396 چنین نوشت : ( این جا )
« قرعهکشی رقابتهای فوتبال جام جهانی 2018 روسیه امروز انجام و تیم ملی ایران با اسپانیا، پرتغال و مراکش در گروه B همگروه شد.
پس از مشخص شدن همگروهی ایران با پرتغال، کاربران فضای مجازی به صفحه رسمی «کریستیانو رونالدو» کاپیتان تیم ملی پرتغال در اینستاگرام هجوم بردند و انواع جملات را در آخرین پُست منتشر شده توسط رونالدو به کار بردند.
مشابه چنین اتفاقی چهار سال قبل و پس از مشخص شدن هم گروهی ایران با آرژانتین در جام جهانی 2014 نیز رخ داده بود و کاربران ایرانی یک فضای منفی را به وجود آوردند که انتقادات زیادی را به دنبال داشت . »
هم زمان با آن بازی ، ویدئویی از ایرانی ها را نشان می دهد که در مقابل هتل محل اقامت تیم پرتغال جمع شده و در میانه ی شب شروع به ایجاد سر و صدا و مزاحمت می کنند . ( این جا )

یکی از این افراد با هیجان چنین می گوید : «خودانتقادی » به منظور ارتقای تفکر و خودآگاهی را « تحقیر خودی » و « تضعیف اعتماد به نفس » پنداشته و به کرات از فرود آوردن تلنگری بر جسم تنبل و چاق و روح مسئولیت گریز و توجیه گر ایرانی خودداری ورزیده اند .
« والله اومدیم جلوی هتل اقامت تیم پرتغال .
نذاریم استراحت کنند . نذاریم بخوابند . تا صبح می زنیم و می کوبیم . ان شاء الله فردا نای رفتن نداشته باشند . ببینیم چه کار می کنیم ...
و جمعیت هم همراهی می کنند .
در کلیپ دیگری که در برنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران و از رسانه ی به اصطلاح ملی پخش می شود و مهران مدیری آن را مدیریت می کند ؛ رامین رضاییان از خاطره بازی تیم ملی و پرتغال در جام جهانی ۲۰۱۸ و اذیت کردن رونالدو در حین بازی می گوید .
رضاییان ابتدا ضمن تعریف و تمجید از قابلیت های رونالدو در جایی چنین عنوان می کند :
« رونالدو وقتی بازی می کرد دقیقا رو به روی من بود . استایل بدنی خیلی خوبی داره . به خاطر این که من فوتبالی زورم بهش نمی رسه . خیلی بازیکن قوی ایه .
من سعی می کردم روحی و روانی برم روی مُخش .
یه ذره اذیتش کنم . واقعا سعی کردم پیرهنشو بکشم . بدنشو دست بزنم .
( جمعیت حاضر در سالن با هم می خندند و برای این بازیکن ایرانی کف می زنند )

رضاییان ادامه می دهد :
« ایشون به من خیلی فحش می داد . یادم نمی ره . به من می گفت چرا به من دست می زنی ؟ ( به انگلیسی )
چرا من این قدر دست می زنی ؟
گفتم که من دوست دارم بهت دست بزنم .
اگر مشکل داری ...
( جمعیت حاضر دوباره یک صدا این بازیکن ایرانی را تشویق می کنند و این صحنه ها و گفت و گوها هم از رسانه ی جمهوری اسلامی پخش می شود )

پرسشی که این جا مطرح می شود آن است که آن نوع استقبال از رونالدو با این موقعیت هایی که توصیف شد ؛ چگونه قابل جمع است ؟
این تناقض ها و تعارض ها که به کرات اتفاق می افتند و از فرط تکرار جنبه « عادت » به خود گرفته اند ؛ پرسش این است که تا کی و کجا باید ادامه داشته باشند ؟
آیا جامعه ی ایرانی در کلیت خود دچار بیماری و یا اختلالات روانی نیست ؟
( ویدئو را ببینید ) :
آیا اساسا در چنین جامعه ای با چنین مختصاتی می توان سخن از « تفکر انتقادی » به میان آورد ؟
و اما نکته ی مهم و بسیار قابل تامل آن که برخی و شاید بسیاری از روشنفکران ایرانی و نویسندگان در جاهای مختلف این نوع حرکات را کاملا « طبیعی » دانسته و حتی از آن و رفتارهای مردم دفاع کرده و عنوان کرده اند که چنین وقایعی در همه جای دنیا رخ می دهد و نباید اصلا خرده ای بر این جماعت گرفت .
این استدلال افرادی که ژست روشنفکری و همه چیز دانی به خود می گیرند درست مانند توجیهات جمهوری اسلامی در مناسبت هایی مانند انتخابات است که وقتی به فرض ، دلیل مشارکت کم مورد پرسش قرار می گیرد دقیقا همان پاسخ را حواله می کنند و یا پرسش در مورد گرانی و وضعیت تورم و... این که در سایر جاها هم همین گونه است .

برخی این نوع رفتارها را حاصل یک جامعه بسته و ایزوله خوانده و مسئولیت مستقیم آن را متوجه حاکمیت جمهوری اسلامی کرده اند .
این در حالی است که با وجود و توسعه شبکه های اجتماعی و این که خبری در کم تر از چند ثانیه طول و عرض جهان را طی می کند دیگر نمی توان گفت که جامعه ی ایران ، جامعه بسته ای است و یا گوش و چشم ایرانی ها بسته .

تاریخ ایران و تحولات آن نشان داده است که روشنفکران ایرانی غالبا در باتلاق « پوپولیسم » گرفتار بوده و برای گرفتن مجوز « مرجعیت » از توده ها همواره به نقش « مجیز گویی توده ها » در برهه های مختلف مشغول بوده اند .
«خودانتقادی » به منظور ارتقای تفکر و خودآگاهی را « تحقیر خودی » و « تضعیف اعتماد به نفس » پنداشته و به کرات از فرود آوردن تلنگری بر جسم تنبل و چاق و روح مسئولیت گریز و توجیه گر ایرانی خودداری ورزیده اند .
( ویدئو را ببینید ) :
گروه گزارش /
آن چه در زیر می آید گفت و شنود « صدای معلم » با « احمد عابدینی » معاون پیشین شورای عالی آموزش و پرورش است که در زمان وی نظام رتبه بندی معلمان طراحی شد و سازمان نظام معلمی نهایی شد اما هرگز به مرحله اجرا نرسید .
پیش تر هم این رسانه مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران گفت و گوی تفصیلی را با موضوع رتبه بندی معلمان با ایشان انجام داد که در سه بخش منتشر گردید . ( این جا )
اساسا فلسفه رتبه بندی معلمان برای چه بود و قرار بود چه اهداف و کدام آرمان ها را تامین نماید ؟ آیا شاخص ها و معیارهای تعریف شده همان بودند که از ابتدا برای آن تعریف شد ؟ آیا ارزیابان رتبه بندی خودشان درک و فهمی از رتبه بندی داشته و در این زمینه آموزش دیده اند ؟
سرنوشت « سازمان نظام معلمی » که در زمان وزارت دانش آشتیانی بازطراحی و نهایی شد و قرار بود نهاد اصلی اجرا کننده رتبه بندی معلمان باشد چه شد ؟
چرا در مورد هیات های ارزیاب در سطوح مختلف که وزارت آموزش و پرورش مدعی حضور واقعی آنان است تاکنون شفاف سازی صورت نگرفته است ؟
و بسیاری از پرسش ها و ابهاماتی که « صدای معلم » در گزارش های متعدد خود به آن ها پرداخته اما مقامات تصمیم گیر پاسخی به آن ارائه نکرده اند .
بخش پایانی این گفت و شنود را می خوانیم .
گروه تشکل ها/
به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید ؛ انجمن اسلامی معلمان شهرستان های تهران از تشکل های فرهنگیان بیانیه ای صادر کرد .
این تشکل ضمن اشاره به مسائل و چالش های پیش رو خواهان توجه دولت سیزدهم به موضوع آموزش و پرورش و توجه به مدارس دولتی شده است.

«صداي يک پيرمرد لاغر مردني از ميان انبوه جمعيت، همهمة داخل سالن قطار را در هم شکست :
«برادر ما آدم نمي شیم!» بلافاصله ديگران نيز به حالت تصديق «البته کاملا صحيح است، درسته، نميشيم.» سرشان را تکان دادند. اما در اين ميان يکي دراومد و گفت: «اين چه جور حرف زدنيه آقا...شما همه را با خودتون قياس ميکنين! چه خوب گفتهاند که: «کافر همه را به کيش خود پندارد» ؛ خواهش ميکنم حرفتونو پس بگيرين.»
من که اون وقتها جواني بيست و پنج ساله بودم با اين يکي هم صدا شدم و در حالي که خونم به جوش آمده بود با اعتراض گفتم: - آخه حيا هم واسة آدميزاد خوب چيزيه! پيرمرد مسافر که همان جور از زور عصبانيت ديک ديک ميلرزيد دوباره داد زد: - ما آدم نميشيم. مسافرين داخل قطار نيز تصديق کرده سرشون را تکان دادند. خون دويد تو سرم. از عصبانيت رو پا بند نبودم داد زدم: - مرتيکة الدنگ دبوري! مرد ناحسابي! مگه مخ از اون کله واموندهت مرخصي گرفته، نه، آخه ميخوام بدونم اصلا چرا آدم نميشيم. خيلي خوب هم آدم ميشيم...اين قدر انسانيم که همه ماتشان برده...مسافرين تو قطار به حالت اعتراض به من حملهور شدند که: - نه خير ما آدم نميشيم...انسانيت و معرفت خيلي با ما فاصله داره... هم صدايي جماعت داخل قطار و داد و بيداد آنها آتش پيرمرد را خاموش کرد و بعد رو کرد به من و گفت: - ببين پسرجان، ميفهمي، ما همهمون «آدم نميشيم!» دوباره صداش رو کلفت کرد: «ميشه به جرات گفت که حتا تا آخر عمرمون هم آدم نخواهيم شد.»
خری که مدال گرفت / عزیز نسین
پرده اول :
علی رمضانی :
خانم دکتر گلین مقدم خیلی نگاه بد بینانه این مطالب را فرمودند اما برای مسوولین یک تلنگری هست .آن شالله جلوی آسیب ها گرفته شود . بسیار شاهد بوده ام و خیلی کم اتفاق می افتد ؛ در زنگ های تفریح ، شورای دبیران ، جلساتی که معلمان در اداره به مناسبت های مختلف در آن شرکت می کنند ، معلمان حاضر روند و یا محتوای فضا را مورد « نقد » قرار دهند .
علی پورسلیمان :
درود
آقای رمضانی
من فکر می کنم وضعیت از آن چه که خانم گلین مقدم توصیف کرده به مراتب بدتر است منتهی ایرانی ها جز آن چه مربوط به امور و منافع شخصی شان می شود معمولا چیزهای دیگر را خیلی جدی نمی گیرند .
حکایت « ان شاء الله که گربه است » هم ناظر بر همین ویژگی است .

علی رمضانی :
آقای پورسلیمان عزیز
هم خانم دکتر گلین مقدم از دوستان هستند هم دقیقا همان منطقه ای که خانم دکتر اشاره کردند محل زندگی من می باشد .
نگرانی که خانم گلین مقدم اشاره کردند وجود دارد اما نه تا این اندازه .

علی پورسلیمان :
جناب رمضانی
درود
شما زمانی مدیر کل اردوهای وزارت آموزش و پرورش بودید .
احتمالا خاطرتان هست که صدای معلم چند گزارش را در مورد اردوگاه ها منتشر کرد .
چند مورد آن مربوط به کلکچال بود .
نمی دانم آن ها را مطالعه کرده اید یا خیر ؟
آیا خودتان به این اردوگاه در پایتخت سر زدید که ببینید من دروغ می گویم یا راست ؟
درختان این محل مصفا را دیده اید که به چه فلاکتی افتاده اند ؟

آن موقع می شد با اندکی اعتبار سیستم آبیاری قطره ای را ایجاد کرد . اما نشد ؟
با یادگار دکتر حسین بنایی چه کردید ؟

آیا شما که مطلب خانم گلین مقدم را « تلنگری » بر مسئولین می دانید ؛ خودتان و در زمان مسئولیت تان تلنگری احساس نکردید ؟
چگونه است که مسئولان و مقاماتی که بیشتر از مسیر بازنشستگی از سیستم خارج می شوند و نه به خاطر استقلال حرفه ای ؛ بعدا نقش اپوزیسیون را بر عهده می گیرند ؟
ممکن است که حافظه تاریخی جامعه ی ایرانی و معلمان آن فراموش کار باشد اما صدای معلم چیزی را از قلم نمی اندازد .
مهم عملکرد و رفتار فرد در دوران داشتن مسئولیت است که صداقت وی را به اثبات می رساند .
علی رمضانی :
با سلام همان موقع با همکاری جهاد کشاورزی سیستم آبیاری در اردوگاه صورت گرفت .مشکل این هست اطلاعات در بیرون مجموعه کم است.

علی پورسلیمان :
جناب رمضانی
من هفته ای حداقل یک بار به این ایستگاه 5 می روم .
چرا اطلاعات غلط می دهید ؟
این خبرها نیست .
کدام آبیاری قطره ای !

علی رمضانی :
من دو سال هست که مسوولیتی در مجموعه ندارم اما در زمستان ۱۴۰۰ بازدیدی که از از اردوگاه کلکجال داشتم از زحماتی که همکاران من در احیا جند چشمه آب داشتند کار آبیاری درختان کلکچال توسط همکاران رحمت کش انجام گرفت . چگونه است که مسئولان و مقاماتی که بیشتر از مسیر بازنشستگی از سیستم خارج می شوند و نه به خاطر استقلال حرفه ای ؛ بعدا نقش اپوزیسیون را بر عهده می گیرند ؟
اما آبیاری درختان اردوگاه منظریه مشکلاتش بیشتر بود چون ساختمان هایی که در مسیر قنات در خارج اردوگاه ساخته شده بود باعث شد مسیر آب بسته شود علیرغم این مشکلات مدیران اردوگاه با سختی با دسترسی به آدم هایی که در حفر این کانال نقش داشتند مسیر را بازگشایی کردند تا مسیر آن آب اندک قطع نشود .
اگر نظر جنابعالی به درختان مسیری تا رسیدن به اردوگاه کلکچال است آن زمین ها در اختیار نهادهای نظامی هست و مسوولیت نگهداری هم با آن نهادهاست.
البته کاشت درخت ها در زمان مرحوم بنایی صورت گرفت اما در دهه شصت به جهت تغییر کاربری زمین ها ، این مشکلات هم حادث شد.

علی پورسلیمان :
1- آقای بخشی پور این پیشنهاد را قبلا داده بود اما گوش شنوایی نبود .
2- زمان مرحوم بنایی ؛ مسیر لوله آب برای آبیاری تعبیه شده بود اما همه از بین رفته اند و کسی توجهی نکرده است . برخی بناها دچار فرسودگی شده و از بین رفته اند . ( در گزارش صدای معلم به جزئیات دقیقا اشاره شده است )
3- خیر . تمام این مجموعه در اختیار وزارت آموزش و پرورش است اما مدیر دلسوز نداریم .
4- این که آب پیاز چال را برای تپه ی نورالشهدا بردند و حتی همان نهادهای نظامی ، اتاق های اردوگاه را برای مدت زیادی اشغال کردند ؛ باز هم از بی عرضگی و فرصت طلبی مدیران ضعیف آموزش و پرورش بود و هست .
5 - شما که آن زمان مدیر بودید ؛ چرا در مورد گزارش های صدای معلم سکوت کردید و پاسخی ندادید ؟ » ( 2 )

مطالب بالا فرایند گفت و گوی میان من و علی رمضانی مدیرکل پیشین فرهنگی هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش است که در پی انتشار مطلبی از خانم دکتر خدیجه گلین مقدم با عنوان « استان های مازندران و گیلان در حال از دست دادن خاصیت زیستگاهی مطلوب خود هستند ! » صورت گرفته است . ( این جا )
دو پرسش در این جا مطرح می شوند :

( سمت راست » علی رمضانی )
شما که آن زمان مدیر بودید ؛ چرا در مورد گزارش های صدای معلم سکوت کردید و پاسخی ندادید ؟
نخست این که آیا یک مدیر در عین داشتن مسئولیت سازمانی می تواند منتقد سازمان خود باشد ؟
دوم این که مدیر پس از خروج از سیستم و در صورت ایفای نقش « منتقد » چقدر می تواند اعتماد حوزه ی عمومی را کسب کرده و به اصطلاح بر افکار عمومی تاثیرگذار باشد ؟
بسیار مشاهده می شود که مدیران در جمهوری اسلامی خودشان منتقد سیستمی می شوند که در آن « اختیار » و « مسئولیت » دارند .
اگرچه این حالت به امری عادی به ویژه در نشست های رسانه ای مبدل شده است اما یک مدیر زمانی می تواند این نقش را ایفا کند که ابتدا در حوزه اختیار و مسئولیت هایی که دارد شفاف سازی کرده و به میزانی که اختیار دارد پاسخ گو باشد .

این وضعیت « بازی » در سیستم بیمار ما غالبا برای سلب مسئولیت و انداختن آن به زمین دیگران مورد استفاده قرار می گیرد .
از آن جا که در نظام اداری و مدیریتی ایران و در موضوع « مسیر شغلی » ( کار راهه شغلی ) ، تصدی یک سمت توسط یک شخص بر اساس ارزیابی های علمی و نظام شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای صورت نمی گیرد ؛ معمولا کم اتفاق می افتد که مدیری به علت پاسخ گو نبودن از مقامش کنار گذاشته شود .
نظام پاسخ گویی در این سیستم نه افقی بلکه عمودی و بر اساس سلسله مراتب است .

و اما پاسخ به پرسش دوم .
مدیری که از سیستم خارج می شود زمانی می تواند در صورت ایفای نقش « منتقد » اعتماد را در حوزه عمومی از آن خود کند که از اصل « صداقت » در زمان مدیریت خویش عدول نکرده باشد .
مدیری که بخواهد افکار عمومی را فریب دهد دیر و یا زود چهره ی واقعی اش برای همه آشکار می شود . دلیل آن هم مشخص است :
همه را در تمام زمان ها نمی توان و نمی شود فریب داد .

پرده دوم :
بسیار شاهد بوده ام و خیلی کم اتفاق می افتد ؛ در زنگ های تفریح ، شورای دبیران ، جلساتی که معلمان در اداره به مناسبت های مختلف در آن شرکت می کنند ، معلمان حاضر روند و یا محتوای فضا را مورد « نقد » قرار دهند .
بیشتر ترجیح می دهند سکوت کنند اما در فضای غیررسمی ، سفره دلشان باز می شود ...
در فضای مجازی هم چنین وضعیتی حاکم است .

زمانی که گفت و گوی من و آقای رمضانی در جریان بود این فقط آقای مزبان حبیبی بود که نظری را الصاق کرد .
حبیبی نوشت :
« درود
نمی خواهم وارد بحث شوم اما مشکل دقیقا همین است: اطلاعات متولیان امور با آنچه توسط مردم مشاهده میشود، متفاوت است. از آن جا که در نظام اداری و مدیریتی ایران و در موضوع « مسیر شغلی » ( کار راهه شغلی ) ، تصدی یک سمت توسط یک شخص بر اساس ارزیابی های علمی و نظام شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای صورت نمی گیرد ؛ معمولا کم اتفاق می افتد که مدیری به علت پاسخ گو نبودن از مقامش کنار گذاشته شود .
من یک بار این محل مورد مناقشه رفتهام، به هیچ عنوان به گفته های شما سازگار نیست و از گفته های خانم گلین هم چند درجه وخیم تر بود اوضاع.
پایدار باشید و تندرست »
اما بقیه کوچک ترین واکنشی انجام ندادند در حالی که همیشه و همه جا داد و فغان شان از مدیران ناکارآمد و فرصت طلب و فرصت سوز بلند است و تصور می کنند اگر این مدیران بروند و افراد دیگری بیایند همه چیز گل و بلبل می شود و امور در مدار قرار می گیرند .

بسیاری از معلمان و نیز «مدیران چراغ خاموش » از ترس این که مشارکت در یک بحث و یا حتی قرار دادن یک لایک ؛ ممکن است آینده شغلی آنان را احتمالا با خطر مواجه کند و آنان را در معرض پرسش و یا اتهام بالادستی ها قرار دهد ، از کنار این وقایع عبور می کنند گویی اتفاقی نیفتاده است .
این حجم از ترسو بودن و حسابگری در حوزه منافع شخصی از کجا آمده آن هم در کشوری که با بحران های مختلف درگیر است و چالش های محیط زیستی آن عواقب و خطرات وحشتناک و غیر قابل جبرانی برای « همه » در پی خواهد داشت .
قرار است چه چیزی را در آینده رقم بزند و چه سرنوشتی را برای آنان بسازد ؟

( فرونشست زمین در کرج )
در یکی دیگر از گروه ها وقتی معلمی که افتخار می کند پس از 30 سال بازنشسته شده در پی انتشار گزارشی از صدای معلم که گفت و گویی را با احمد عابدینی در موضوع رتبه بندی معلمان انجام داده است ؛ چنین می نویسد :
« شاید مشکل اینه که شما این طور فکر می کنید ؟ ایا کسی که برای دیگران راهنمایی و یا تلاش می کنه و پیگیری می کنه باید در بوق و کورنا به دیگران اعلام کنه ؟
منظورمن از خوشبختانه بازنشسته شدم اینه که از این مبحث دور شدم .
دوستان و همکاران من می دونند که من براشون تلاش می کنم یا خیر ...
اما شما چطور به این راحتی قضاوت می کنید ؟ شما غیر از نوشتن ایا کاری برای همکاران کردید؟
و ایا مطمئنید نوشته های شما رو می خونند ..
ولی من تک به تک دوستانم رو در حد توان راهنمایی کردم ..
تک به تک ...نه که بنویسم که میدونم متاسفانه نوشته ها کمتر مطالعه میشه . »

واقعیت این است که اکثریت معلمان ما « نوشتن » نمی دانند و متن های نگارش شده توسط آنان آکنده از غلط های املایی و اشتباهات نگارشی است اما حاضر به شنیدن و یا رویت خودشان نیستند و معمولا « خود » را در پشت « نقاب مرجعیت ساختگی » پنهان می کنند .
توضیح :
1-مطالب منقول بدون هیچ دخل و تصرف و اصلاح غلط ها در این یادداشت آورده شده اند .
2- « نمونه ای از مدیریت های تعطیل و مدیران کوتوله ! » آیا اردوگاه کوهستانی کلک چال آموزش و پرورش صاحب دارد ؟! ( این جا )
«آیا این مقامات به اندازه حتی اندکی مانند شادروان دکتر حسین بنایی در مورد محیط زیست و آینده کشور احساس مسئولیت می کنند ؟» مدیرکل فرهنگی هنری، اردوها و فضای پرورشی وزارت آموزش و پرورش ! " زبان مشترک " مسئولیت پذیری است نه شعار و تبلیغات ! ( این جا )

خبرگزاری میزان ( 1 )
به گزارش خانه ملت، محمد وحیدی با اشاره به کلید خوردن طرح تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان، عنوان کرد: یکی از موضوعاتی که همواره مورد توجه مجلس یازدهم و به ویژه کمیسیون آموزش بوده مسئله صندوق ذخیره فرهنگیان است که مدیریت آن با فراز و نشیبهای بسیاری مواجه بوده است.
خلاصه قسمت قبل :
در ماده 2 اساسنامه قانوني تير ماه 1402 صندوق ذخيره فرهنگيان آمده است :
موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان در اجراي مفاد تبصره 63 قانون برنامه دوم توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران به صورت موسسه غير تجاري انتفاعي خصوصي موضوع ماده ( 584 ) قانون تجارت مصوب سال 1311 و بند ب ماده 2 آئين نامه ثبت تشکيلات و موسسات غير تجاري مصوب سال 1377 تاسيس شده است .
موسسه داراي شخصيت حقوقي و مالي و اداري مستقل از دولت و مستقل از موسسات عمومي مي باشد .
در ابلاغيه شماره 3344 مورخ هفتم دي ماه 1367 ( بدون پيوست ) شوراي نگهبان به رياست محترم مجلس شوراي اسلامي آمده است :
اصل 76 قانون اساسي شامل مواردي از قبيل مقام معظم رهبري ، مجلس خبرگان و شوراي نگهبان که مافوق مجلس شوراي اسلامي مي باشند نمي شود .
تفسير شوراي نگهبان از اصل 76 قانون اساسي هم ، گوياي آن است که اصل 76 قانون اساسي مربوط به کشور داري است و ربطي به امور ِ هايپر مارکت محله ي نمايندگان محترم مجلس يا صندوق ذخيره فرهنگيان ندارد .
همانطور که با تقويت نهادهاي نظارتي و برنامه ريز و اجازه حضور و بروز رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي ، ملت ايران شاهد تابيدن نور به زواياي تاريک خانه ي فيش هاي حقوقي نجومي مي شوند؛ اميد است در سايه همدلي و همزباني همه نهادهاي حاکميتي ( دولت ، مجلس ، نهادهاي نظارتي ، قوه قضاييه ) و همراهي احزاب و تشکل هاي مدني اصولگرا ، اصلاح طلب ، اعتداليون ، مستقل ها و ...به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين در کنار رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي ، روشنايي و نور به تاريکخانه ها تابيده شود !
انواع سيستم هاي نظارت عبارتند از :
1. نظارت مجلس از طريق ِ تحقيق و تفحص يا نظارت قوه قضائيه با سازمان بازرسي کل کشورمي باشد :
يکي از روش هاي نظارت بر نهادهاي حاکميتي ، قواي سه گانه ، سازمان ها دولتي و ... تحقيق و تفحص مجلس در تمام امور کشور داري است .
2. نظارت بانک مرکزي بر بانک هاي دولتي و خصوصي :
شاید بتوان گفت نظارت بر بانکها و مؤسّسات بانکی غیردولتی از مهمترین کارکردهای دولت در نظام بانکداری کشور است.
3. حاکمیت شرکتی ، فرایندي متعارف به عنوان یک ضرورت در مدیریت استراتژیک کسبوکار ها که هدایت و کنترل صحیح شرکتها را به عهده دارد .
4. حاکمیت شرکتی + آئين نامه نظام راهبردي شرکتي ( آئين نامه کاهش مديريت سود ، استقلال هيات مديره ، جدايي نقش مدير عامل از رئيس هيات مديره ، ميزان مالکيت سهام مديران موظف ) روش نظارتي نرم تر و موثر تر از نظارت حاکميت شرکتي مي باشد .
5. حکمراني خوب ، نرم ترو موثرتر از روش قبلي در مبارزه با فساد مي باشد .
در مبارزه با فساد، عوامل مختلفی از قبیل: دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی نقش دارند؛ اما با توجه به بی طرفی جوامع مدنی، مشارکت آنان در مبارزه با فساد می تواند از موفقیت قابل توجهی برخوردار باشد.
جوامع مدنی تخصصی در مبارزه با فساد، اثرگذاري قابل توجهی داشته اند و توانسته اند موفقیت شایانی در به چالش کشیدن فساد کسب نمایند.
6. حکمراني شبکه اي ، نرم ترو موثرتر از روش قبلي در مبارزه با فساد مي باشد .
حکمرانی شبکه ای در مقایسه با مدل های سلسله مراتبی و متمرکز که از سازوکار « دستور و کنترل » برای پاسخ گویی استفاده می کنند .
« سیاست اجتناب از سرزنش » بازیگران را به کار گرفته و کنترل را به خودشان واگذار می کند. به کارگیری قوانین نرم، عدم استفاده از سازوکارهای تحمیلی رسمی ، استفاده از ابزارهای هماهنگی های نیمه رسمی ( مثل دیالوگ، مذاکره و شوراهای گروهی) و بهره گیری از ارزیابی های « همتا » برای تقویت تعهد بازیگران به اهداف مورد توافق، از دیگر سازوکارهای حکمرانی شبکه ا ی برای اجماع حول اهداف و اولویت های مشترک است .
7. قانون سوت زنان ، آخرين حلقه مبارزه با فساد است . ( 5 )
براساس آمارهای بینالمللی اصلیترین ابزار کشف و کاهش فساد، گزارشهای مردمی است.
در سال 2012 از بین 12 روش استاندارد کشف فساد ، 43 درصد از موارد براساس گزارشگیری مردم کشف شده است و 73 درصد از افرادی که عامل کشف و انهدام فساد بودهاند، کارمندان و یا اربابرجوعهای سازمان ها بودهاند ؛ استفاده از بازرسان خارج از سازمان و نظارت نهادهای بالادستی تنها توانسته است پنج درصد از موارد فساد را کشف کند .
گزارش های مردمی در سال 2005 میلادی منجر به بازپسگیری رقمی بالغ بر 10 میلیارد دلار توسط دولت آمریکا شد در حالی که اقدامات سازمانهای نظارتی توانسته بود 5 میلیارد دلار را به خانه برگرداند.
استفاده از ظرفیت مردم برای کشف و کاهش مفاسد که در دنیا با نام سوتزنی شناخته میشود تا آنجا اثرگذار بوده است که نه تنها زمینهساز وضع و تصویب بستههای قانونی جامعهای برای ایجاد مصونیت و حمایتهای حقوقی از گزارش دهندگان ِ فساد ، در برابر هرگونه انتقام جویی و بدرفتاری شده است.
با دقت به سيستم هاي نظارتي فوق الذکر ، از بالا به پائين ، مي توان نتيجه گرفت که نظارت ها بتدريج نرمتر و موثر تر مي شود .
نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ، و رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي ، استفاده از ابزارهای هماهنگی های نیمه رسمی ( مثل دیالوگ، مذاکره و شوراهای گروهی) و .. نقش موثري در مبارزه با فساد دارند .
***
قسمت سوم :
پرسش کننده :
مناسب ترين شرايط رشد فساد کدام است ؟
پاسخ دهنده ( 4 ) :
با حذف يا محدود کردن نهادهاي نظارتي از سويی و تحت فشار قرار دادن رسانه ها و سلب حقوق شهروندي از سوي ديگر، محيط مناسب براي فساد فراهم مي شود .

پرسش کننده :
شما در آبان 1395 در گفت و گوي « پشت پرده ی هیاهوی رسانه ای در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان : جیغ بنفش ها چه ها که نمی کنند ! » به دنبال سيستم هاي نظارتي نرم بوديد ؟ يا سيستم هاي نظارتي سخت ؟
پاسخ دهنده ( 4 ) :
فرهنگيان فرهيخته از کارشناسان و متخصصان انتظار دارند در کنار کميسيون هاي تخصصي مجلس و آموزش و پرورش تلاش نمايند که در صورت نياز با تغيير قوانين يا تصويب آئين نامه هاي لازم ، شرايط اصلاح ساختارˏ صندوق ذخيره فرهنگيان را فراهم نمايند .
فرهنگيان فرهيخته از مسئولين ( دولت ، مجلس ، نهادهاي نظارتي ، قوه قضاييه و... ) انتظار دارند در صورتي که مرکز فساد در صندوق ذخيره فرهنگيان وجود دارد ؛ آن غده را با نگاه ِ کارشناسي و تخصصي عمل کنند .
پرسش کننده :
شما در آبان 1395 در گفت و گوي « پشت پرده ی هیاهوی رسانه ای در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان : جیغ بنفش ها چه ها که نمی کنند ! نقش رسانه ها در تابيدن نور به درون تاريکي ها را چگونه ارزيابي نموديد ؟
بحث هاي انحرافي ، چگونه سيستم ها را از پيگيري خط اصلي منحرف مي کنند ؟
پاسخ دهنده ( 4 ) :
اميد است در سايه همدلي و همزباني همه نهادهاي حاکميتي ( دولت ، مجلس ، نهادهاي نظارتي ، قوه قضاييه ) و همراهي احزاب و تشکل هاي مدني اصولگرا ، اصلاح طلب ، اعتداليون ، مستقل ها و ...شاهد تابيدن نور به تاريک خانه ي ذي نفع هاي بازدارنده که مانع اصلي رشد اقتصادي ، سياسي و اجراي اقتصاد مقاومتي مي باشند ، باشيم !
بدون نيت خواني ، از تمامي رسانه ها ( اصول گرا ، اصلاح طلب ، مستقل ، حامي دولت ، مخالف دولت ، حامي منتقد دولت ، منتقد حامي دولت و ... ) که به عنوان رکن چهارم دموکراسي دانستن را حق مردم مي دانند و به وظيفه رسانه اي خود عمل کرده يا مي نمايند صميمانه تشکر مي کنم .
طرح مسايل کم اهميت تر ، گشودن آتش پهلوي ، جهت فراموش شدن آتش اصلي مي باشد که مي تواند مانعي بزرگ براي تحقق اهداف سند چشم انداز 1404باشد .
اگر امروز سرگرم مسايل فرعي شويم ، فردا براي اقدامات اساسي جهت تحقق اقتصاد مقاومتي ، اقدام و عمل ديراست !
مي توان اميدوار بود که جهت دست يابي به اهداف سند چشم انداز 1404 تمامي رسانه ها ، تشکل هاي مدني ، دولت مردان ،مجلس نشينان ، قوه قضاييه ، نهادهاي اقتصادي اجتماعي و... همدل و همزبان باشند و منافع ملي را بر منافع جناحي ترجيح دهند!
پرسش کننده :
کار گروه اميد آفرينان به نمايندگان محترم مجلس چه پيشنهادي ارائه کرده اند ؟

پاسخ دهنده ( 14 ) :
در قسمتي از نامه سرگشاده کار گروه مرکب اميد آفرينان به نمايندگان محترم مجلس به صورت خلاصه آمده است :
- با توجه به اینکه بخشی از اعضا به ماهیت خصوصی صندوق ذخیره فرهنگیان حساسیت زیادی دارند پیشنهاد می شود در ایام نزدیک به انتخابات ۱۴۰۲ ، سیاستمداران به این حساسیت فرهنگیان توجه ویژه نمائید.
- نمایندگان محترم مجلس ؛ دولت حدود 7000 میلیارد تومان به صندوق ذخیره فرهنگیان بدهی دارد ، تجویز و دائمی نمودن ماده 85 قانون برنامه ششم در برنامه هفتم، پرداخت ماهانه تعهد دولت و.... از مطالبات اعضا می باشد .
- نمایندگان محترم مجلس به دنبال تصویب اساسنامه یک بنگاه اقتصادی خصوصی در مجلس نباشید. ورود به بخش خصوصی در صلاحیت مجلس نیست و خلاف اصل 85 و اصل 44 قانون اساسی است.
4- عمده ترین عامل فساد و مدیریت ناکارآمد در یک موسسه خصوصی ، عدم حضور صاحب سرمایه در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری کلان آن موسسه می باشد که اعضا آن را به صورت خلاصه ، چالش قیم مآبی در صندوق ذخیره فرهنگیان نام نهاده اند .
- بهترین خدمت به یک میلیون و ششصد هزار عضو صندوق ، پرهیز از قیم مآبی و حرکت به سوی پذیرش رکن مجمع عمومی در اساسنامه است .

پرسش کننده :
کار گروه مرکب اميد آفرينان در بخش پرسش نمایندگان محترم از وزیر آموزش و پرورش ( ریاست محترم هیات امنا صندوق ذخیره فرهنگیان ) در راستای تحقق مطالبات به حق اعضاء به کدام موارد اشاره نموده اند ؟
پاسخ دهنده ( 14 ) :
- واریزی ماهانه اعضا در حال حاضر ، ۱۵۰ میلیارد تومان در ماه می باشد ، چرا اعضا نمی توانند طبق قانون ، واریزی خود را کاهش بدهند ؟
- در گذشته ، وزیر وقت ، بابت بدهی دولت به اعضا ، در دیوان عدالت اداری اقامه دعوی نمود . چرا امروز ، وزیر انقلابی و مردمی ، شکایت از دولت را در دیوان عدالت اداری مطرح نمی کند ؟
- صندوق به دلیل ِ عدم حضور صاحبان سرمایه در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری ، در برخی از حوزه ها ، با زیان مواجه شده است .
- چرا وزیر آموزش و پرورش برای نقش آفرینی موثر ِ صاحبان اصلی سرمایه در صندوق و مقابله با قیم مآبی ، آیین نامه انتخابات ِ شش نفر ِ هیات امنا را تنظیم نکرده است تا اعضا در ساختاری گسترده در تمام ِ کشور بتوانند هم در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری حضور داشته باشند و هم بر عملکردها نظارت داشته باشند .
- چرا ساختاری در راستای اجرای قانون سوت زنان ( معرفی خطاکاران و دریافت جایزه از افشای فساد ) که در قوه قضاییه پذیرفته شده در صندوق جاری و ساری نشده است ؟
- چرا مطالبه گران ، اعضای مجمع عمومی استانی و کارشناسان عضو در کنار منتخبین نمی توانند در کمیته های تخصصی چون کمیته انتصابات نقش آفرینی کنند و اعضا، شاهد حضور مدیران غیر متخصص در پست های فوق العاده تخصصی هستند؟
- چرا وزیر وقت ، همچون سلف خود که در سال ۱۴۰۰ مصوبات کارشناسان ِ منتصب خود را وتو کرد و مانع ثبت نماد هلدینگ پترو فرهنگ در فرا بورس شد ؛ در روز رونمایی مانع تخصیص حقوق مالکانه شد و مصوبات کارشناسان صندوق را وتو نمود . توقف شش ماهه در تخصیص حقوق مالکانه ، تمام تبلیغات رسانه ها را برای فرو ریختن دیوار بی اعتمادی بین اعضا و مسئولین صندوق را بی اعتبار کرد و این دیوار را بلندتر نمود .
- از وزیر خواسته شود هرچه سریع تر توقف شش ماهه در تخصیص حقوق مالکانه را ملغی نماید .
- در اساسنامه قانونی تیر ماه ۱۴۰۰ ، به صراحت به حاکمیت شرکتی تاکید شده است.
- چرا وزیر به جد ، برای پیشگیری از فساد احتمالی در صندوق ، حاکمیت شرکتی و نوآوری باز را اجرایی نمی کند تا صندوق بتواند از ظرفیت همه با هوش های عضو بهره ببرد ؟
- تخصیص حقوق مالکانه یک مطالبه ۱۲ ساله ی یک میلیون و ششصد هزار عضو صندوق می باشد که مصرانه پیگیر تحقق عاجل آن هستند .
- طبق قانون ( اساسنامه قانونی تیر ماه ۱۴۰۰ ) تهیه و ابلاغ آیین نامه انتخابات شش نفر منتخب اعضا در هیات امنا به عهده وزیر است . چرا وزیر کنونی ، با حضور کارشناسان عضو ارائه دهنده پیش نویس به وزیر قبلی ، تدوین آیین نامه را پیگیری نمی کند ؟

پرسش کننده :
با توجه اينکه قانون سوت زنان آخرين و موثر ترين حلقه مبارزه با فساد است ، براي اجراي آن در صندوق ذخيره فرهنگيان ، چه پيشنهادي داريد ؟
پاسخ دهنده ( 15 ) :
در استاندارد ملي ايران – ايزو 37002 ( سيتم هاي مديريت سوت زنان – راهنما ) آمده است :
1. هدف از تدوین این استاندارد، ارائه رهنمودهایی برای ایجاد، پیاده سازی و نگهداری یک سیستم مدیریت سوت زنی موثر بر اساس اصول اعتماد، بیطرفی و حفاظت در چهار مرحله زیر است :
الف- دریافت گزارش های خطاکاری؛
ب- ارزیابی گزارش های خطاکاری؛
پ- رسیدگی به گزارش های خطاکاری؛
ت- نتیجه گیری موارد سوت زنی.
2. تحقیق و تفحص :
فرایندی نظام یافته ، مستقل و مدون برای کشف و اثبات حقایق و ارزشیابی عینی آنها برای تعیین اینکه خطاکاری رخ داده است، در حال رخ دادن است، یا احتمال رخ دادن آن وجود دارد و تعیین میزان آن است.
3. در اين استاندارد به ضرورت تشکيل واحد مديريت سوت زني ، و چارت مرحله اي فرايند سوت زني ذيل اشاره مي شود .

پرسش کننده :
براي ساماندهي قانون سوت زنان در صندوق ذخيره فرهنگيان چه پيشنهادي داريد ؟
پاسخ دهنده :
يکي از مزاياي عمده پيش نويس آئين نامه انتخابات مطالبه گران ، اين است که ساختار نظارت برانتخابات کاملأ مستقل از ساختار اجراي انتخابات است . اين ساختار مستقل نظارت که در سرتاسر کشور گسترده است مي تواند در ساماندهي ِ سامانه اجرايي قانون سوت زنان نقش آفريني داشته باشند .
پرسش کننده :
ساختار نظارتي در اين آئين نامه چگونه است ؟
پاسخ دهنده :
1. شش ناظر با بالاترين راي در سطح کشور بعلاوه رئيس کل سازمان ، هيات مرکزي نظارت را تشکيل مي دهند .
2. چهار ناظر با بالاترين راي در هر بخش که به هيات نظارت مرکزي راه نيافته اند به علاوه رئيس کل بخش ، هيات بخشي نظارت را تشکيل مي دهند .
3- مراکز استان ها و شهرهاي بزرگ ( در صورت به حد نصاب رسيدن منتخبان حداقل 3 نفر که به هيات امنا راه نيافته اند . ) براي تشکيل هيات مديره استان يا شهر بزرگ ، دبير خانه استان يا شهر بزرگ ، رئيس استان يا شهر بزرگ ، هيات استاني نظارت آن استان يا شهر بزرگ اقدام مي کنند .
4. در مراکز استان يا شهر هاي که هيات نظارت به هر دليلي فعال نمي باشد ، کار گروه هاي نظارت به انتخاب هيات مرکزي نظارت ، مسئوليت نظارت را به عهده مي گيرند .
همان طور که ملاحظه مي کنيد در سرتاسر کشور ساختاري گسترده پراکنده شده است که اين ساختار مي تواند سامانه سوت زني در صندوق ذخيره فرهنگيان را ساماندهي نمايند؛ به شرط آن که مديريت صندوق ، قانون سوت زنان و تشويق آنان را برسميت بشناسد و به فکر ساماندهي سامانه سوت زني باشد .

چارت تشکيلاتي سازمان انتخاباتات در صندوق ذخيره فرهنگيان
در پيش آئين نامه مطالبه گران تقديم شده به وزير آموزش و پرورش
پايان گفت و گو .
منابع :
1. خبرگزاري ميزان : تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان کلید خورد2. محدوده قانوني براي تحقيق و تفحص مجلس از نهادهاي بخش عمومي غير دواتي به ويژه آستان قدس رضوي ، دانشگاه آزاد اسلامي و بنياد مستضعفان3. در سامانه جامع نظرات شوراي نگهبان ، شناسنامه استفساريه در خصوص اصل هفتاد و ششم قانون اساسي ، نظر شوراي نگهبان ( تفسيري ) مورخ هفتم دي 1367 ، استناد قانوني اصل 76
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

2500 سال قبل پیرمردی ۷۰ ساله در حضور بیش از ۱۰۰ نفر هیئت منصفه به جرم تشویش افکار عمومی و نشر اکاذیب به اعدام محکوم شد. این مرد سقراط نام داشت.
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ راه می رفت ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻧﻤﯽﺁﻣﺪ، ﻣﮕﺮ سؤﺍﻝ! ﺍﺯ ﻫﻤﻪﮐﺲ ﻣﯽﭘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ سؤﺍﻝ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩ. ﻣﻔﺎﻫﯿﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪهٔ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ، ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺍﺑﺪﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﭼﺎﻟﺶ ﻭ ﻧﻘﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩ.
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺍﺯ ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ چنین ﺑﻮﺩ:
نقد ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺪﻭﻥ خط ﻗﺮﻣﺰ.

هﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ باﻭﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ آنها ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﻗﺮﻣﺰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ، ﻣﺎ ﺩﭼﺎﺭ ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻭ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺑﺎ ﻣﻮﺭﺩ سؤال ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﻫﻤﻪچیز ﻭ ﻫﻤﻪﮐﺲ به ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﺸﻮﯾﺶ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺸﻮﺵ میکرد ﻭ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺧﻤﻮﺩﮔﯽﻫﺎﯼ ﻓﮑﺮﯼ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﺨﺪﯾﺮ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﺧﺮﺩﻭﺭﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﺤﺖِ سلطهٔ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﻭ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻋﺎﺩﺗﯽ، ﻋﻘﺎﯾﺪیست ﮐﻪ ﺁﻧ ﻘﺪﺭ ﺑﻪ آنها ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ ﮐﻪ آنها ﺭﺍ ﺑﺪﯾﻬﯽ ﻓﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ.
عقاید ﻋﺎﻃﻔﯽ هم عقایدی هستند ﮐﻪ آنها ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻘﺪ ﻗﺮﺍر ﻧﻤﯽﺩﻫﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ آنها ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺧﻄﺎﻫﺎﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﺧﻄﺎﻫﺎﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻥها ﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﻧﻔﺮﺕ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ!

ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺑﺎ ﻣﻮﺭﺩ سؤال ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﻫﻤﻪچیز ﻭ ﻫﻤﻪﮐﺲ به ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﺸﻮﯾﺶ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺸﻮﺵ میکرد ﻭ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺧﻤﻮﺩﮔﯽﻫﺎﯼ ﻓﮑﺮﯼ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﺨﺪﯾﺮ ﺷﻮﻧﺪ. ﺍﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍﺣﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﯽﺷﺪ.
ﺑﻪ همین ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺗﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﺮﻣﮕﺲ ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﻣﮕﺲ ﻣﺎﻧﻊ ﭼﺮﺕﺯﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
او از راه پرخطر یقینزدایی منصرف نشد.
ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﺎﻟﺘﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻮﺩ. ﺭﺳﺎﻟﺖِ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺁنها ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻧﺴﺒﯽ ﻭ ﺧﻄﺎﭘﺬﯾﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪٔ ﺑﺸﺮﯼ، ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺧﻄﺎﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺍﻣﺮ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺴﺒﯽ ﻭ ﻣﺘﮑﺜﺮ ﺍﺳﺖ.
امروزه روش سقراط را آگنوستیکی و شکگرایی (شکورزی) یا سنت سقراطی میگویند. بسیاری از انسانها مطابق عرف جامعه بودن (عرفیبودن) یا انباشتن اطلاعات را نشانه عقلانیت میدانند اما سقراط نشان داد که این طور نیست، عقلانیت با فرآیند تفکر سر و کار دارد.
ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺳﻘﺮﺍﻁ، ﻫﺮ ﺑﺎﻭﺭی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻧﻜﺸﻴﻢ ﻭ ﺍز ﻏﺮﺑﺎﻝ ﻧﻘﺪ ﻧﮕﺬﺭﺍﻧﻴﻢ، ﻫﺴﺘﻪﺍی میﮔﺮﺩﺩ ﺑﺮﺍی ﺯﻧﺪگی ﺍﺑﻠﻬﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﺎنعی ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪگی ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ.

( کانال نویسنده )