چند ماهی است که نوسانات شدید ارزی و پولی اقتصاد ناخوش ایران را بد حال تر کرده و به مرحله اورژانس رسانده است .
در چنین شرایطی مردم بنا بر تجربه دو سه دهه اخیر و از روی ناچاری همان کاری را می کنند که « توماس گرشام» در قرن 15 میلادی بیان کرده و به نظریه « گرشام » مشهور است. به موجب این نظریه ،« پول بد پول خوب را از بازار جمع می کند » .
به زبان ساده با کاهش روز به روز ارزش پول ملی مردم سعی می کنند برای حفظ ارزش ثروت خود اندوخته های ریالی خود را از پستو های خانه و یا از بانک ها بیرون آورده و به ارزهای معتبر خارجی که از ثبات نسبی برخوردار هستند تبدیل کنند و این یعنی جایگزینی دلار ، پوند ، یورو و .... به جای ریال؛ اما این کنش اقتصادی آیا برای همه امکان پذیر است ؟
قطعا خیر!
اینجاست که حجم غیر قابل کنترلی از پول و اندوخته های مردم همچون سیلابی ویرانگر به سایربخش های اقتصادی هجوم آورده و درهر بخشی از اقتصاد کشور که وارد شود ضمن تخریب آن ، مافیای خاص آن بخش نیز خلق می شود ؛ از مافیای دارو و درمان بگیرید تا مافیای کنکور. این مافیاها مثل موریانه امنیت روانی و اجتماعی مردم را از درون پوکانده و باعث و بانی ده ها مشکل جنبی و اجتماعی دیگر می شوند.
در حال حاضر به دلیل وجود ریسک بالای سرمایه گذاری در بخشهای تولیدی و صنعتی ، بازار خرید واجاره مسکن برای پولهای سرگردان تبدیل به بهترین هدف شده است و شوربختانه در هرج و مرج و بلبشوی اقتصادی و در نبود اخلاق حرفه ای و همچنین عدم نظارت نهادهای ذیربط ، اکثر دفاتر و بنگاه های املاک و مسکن هر کدام به یک میکرو مافیا تبدیل شده اند و در رفتاری غیراخلاقی پا را از دایره واسطه گری در جهت سهولت انجام معامله بین خریدار و فروشنده تعریف شده در قانون بسیار فراتر نهاده با ترتیب دادن معاملات صوری و یا توافق های غیراخلاقی دیگر با مالکان و صاحبان سرمایه با هدف هرچه گران تر فروختن املاک آنها باعث ایجاد حباب های قیمتی عجیب و غریبی در بخش مسکن شده اند .
این قیمت ها بسیار بیشتر از آن است که در یک نظام سالم عرضه و تقاضا باید وجود داشته باشد.
امروزه تعداد زیاد دفاتر مشاور املاک با تعداد زیاد پرسنل جوان و دفاتر لوکس و گران قیمت با مجوز و بدون مجوز ، در هرکوی و برزن (بیشتر از بقالی و سوپرمارکت و دیگر مشاغل مورد نیاز درهر محله) مثل قارچ در حال تکثیر شدن هستند ؛ این پدیده به علت وجود سودهای کلان در بخش واسطه گری در نقل و انتقالات مسکن است که هزینه آن را مصرف کنندگان واقعی (اعم از خریدار و یا مستاجر) می پردازند .
این وضع اسف با در مقیاس بزرگتر همچنین نشان دهنده جا خوش کردن نظام مخرب دلالی و واسطه گری در بطن اقتصاد خرد کشور است!
از طرفی وجود انبوه واحد های مسکونی خالی در تهران و سایر کلان شهرها و حتی شهرهای متوسط کشور بیانگر این حقیقت است که مسکن در ایران بر خلاف کشور های دارای اقتصاد مولد ، به کالای سرمایه ای تبدیل شده است ؛ چیزی که در اقتصادهای سالم اصلا موضوعیت ندارد! چرا که مسکن در این اقتصادها نه تنها صرفا کالای مصرفی ست بلکه با گذشت زمان مستهلک و از قیمت آن کاسته می شود!
تبدیل غیر منطقی مسکن به کالای سرمایه ای در غیاب وجود زمینه های سرمایه گذاری در حوزه تولید و صنعت در کشور باعث شده است که حتی قوانینی همچون تعیین مالیات بر خانه های خالی بازدارندگی لازم را برای برخورد با این معضل بزرگ در زندگی مردم نداشته باشد زیرا با رشد لحظه ای قیمت مسکن نگهداشتن خانه خالی حتی در صورت دادن مالیات متعلقه باز هم برای مالکان مقرون به صرفه است.
در حال حاضر معضل مسکن که معمولا بین 50 تا 75 درصد از درآمد خانواده های جوان را چه به صورت اجاره و چه به صورت اقساط وام مسکن می بلعد و در کنار سایر هزینه های طاقت فرسای زندگی شهری کم کم دارد به مرحله بحرانی می رسد که پیش بینی نتیجه آن برای دولت نباید خیلی سخت باشد!
فقط معلوم نیست که چرا دولت محترم اقدام موثری انجام نمی دهد !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگر فقط تا این سطح وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر مسکن و آموزش و پرورش و آموزش عالی، و نه بیشتر می فهمیدند، یقین اوضاع کشور این همه درهم و برهم نبود.
مطمئن هستم که نمی فهمند. اما هستند. اما مدیرند. چون مدیران فرصت طلب هستند نه مدیران اثربخش. ۷۰ درصد جمعیت بسوزند تا ۳۰ درصد مابقی برای خود مافیای مافیا گردند و چون زالو سرمایه های شخصی مردم و سرمایه های ملی را
را ببلعند. اگر دلسوزی بود تغییر مدیریت می داد. بدتر آن که ملت فهیم ایران برای ۴ سال دیگر نیز به همین کوتوله ها رای خواهند داد.
شما چطور؟