فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
دوست خوبم سلام!
از من خواسته بودی فراز و فرود فرهنگ شهر بروجرد زادگاهت را برایت قلمی کنم .
عصر آن روز را حتما به یاد داری که در پوست خودم نمی گنجیدم و برگشتی گفتی "هی فلانی انگار مست الستی!"دقت کن روز انتصاب جناب شهاب روزبهانی به ریاست آموزش وپرورش را می گویم. آن روز در شادمانی بداهه من تردید داشتی و یک سال بعد درآمدی که:
خرسندی آن روزت بیراهه نبود!
و دیدی یا شنیدی که طی دو سال و نیم دشت تفتیده آموزس و پرورش چگونه سیراب شد! و"کشتیبان را سیاستی دگر آمد" و"عید آمد و دل ها برخاست"
در این کمتر از سه سال بدون اغراق شبیه دوران صدارت امیر کبیر بود. البته به مقیاس بروجرد. آب های یله به جویبار دانش برگشت.جوهر امید در شریان فرهنگ شهرجاری شد. شکوه کنکورهای دهه ۶۰ تداعی شد.برای فتح اوج قله افتخار گام های جدی برداشته شد.مدارس روستایی پویا شد.
گرامی دوست!
سال های مدید بود موقعیت منحوس "جدول پیشرفت تحصیلی " آزارمان می داد. رتبه چهارم، پنجم وگاهی ششم در رقابت با شهر های کوچک تحقیرمان می کرد. عناوینی که به هیچ روی بایسته شهر فرزانگان نبود. تا سرانجام با تلاش های "شهاب" آسمانی در سال ۹۷ از هر نطر"اول"شدیم!
اصحاب فرهنگ از این رخداد خجسته گردن فراخ شدند.طعم شیرین مقام نخست را همگنان چشیدیم. اما اما ؛
راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
هنوز سرمست و مغرور از این دستاورد سترگ بودیم و حلاوتش را مزمزه می کردیم که پتیاره شوم خبر آورد :
" تغییر مدیریت آموزش و پرورش بروجرد قطعی شد"
نازنین دوستم!
می دانم تو نیز چونان صدها فرهنگی و دوستار رشد و ترقی خرد واندیشه خواهی پرسید
:راستی عزل شهاب روزبهانی به کدامین گناه؟!
اما بسیاری از نکته سنجان - و تو نیز- نیک پاسخ این سوال رامی دانند و می دانی:
انسان ها فقط به خاطر ناشایست ها مغضوب واقع نمی شوند. فراوانند کسانی که به خاطر"بایست"ها مورد بی مهری قرار می گیرند.
.برخی در وادی ما جرمشان "خوب بودن"است. مگر نه این که پس از شهادت نخستین شهید محراب همه گفتند"قتل علی لشده عدله"علی به دلیل عادل بودنش کشته شد.
آری !
شهاب روزبهانی نیز برای پاداش تمام دوندگی ها،رنج ها و....در مسلخ بی رحم سیاست "ذبح"شد.
شهاب روزبهانی به یقین نخستین و آخرین فردی نیست که قربانی منافع حقیر منفعت طلبان می شود ولیکن پرواضح است شخص ایشان از این رهیافت زیان نمی کند ؛ زیان کننده واقعی آموزش و پرورش و طفلکان مضطرب کلاس های درس هستند.
دشمن طاووس آمد پر او
ای بسی شه را بکشته فر او
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
گروه گزارش/
امروز نشست هم اندیشی " گفت و گوی بین نسلی" با حضور « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش و «معصومه ابتکار » معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده با حضور نمایندگان و روسای شوراهای دانش آموزی و مجلس دانش آموزی به همراه برخی از مسئولان این وزارتخانه با همراهی رسانه ها و اصحاب رسانه در دفتر وزیر برگزار گردید .
در ابتدای این نشست ؛ « فرحنار مینایی پور » مدیر کل زنان وزارت آموزش و پرورش و نیز خانم ابتکار محورها و موضوعاتی را مطرح کرده و پس از آن دانش آموزان پرسش های خود را بیان نمودند .
در پایان بطحایی وزیر آموزش و پرورش سخنرانی نمود .
« صدای معلم » سخنان و پرسش های دانش آموزان را در این نشست به تدریج منتشر خواهد کرد .
در این نشست فشرده و کوتاه فرصتی برای پرسش خبرنگاران فراهم نشد .
پایان پیام /
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یک هنرآموز دوره مهارت آموزی در پردیس علامه امینی دانشگاه فرهنگیان تبریز برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
خبر:
رییس پلیس راه گلستان، علت حادثه تصادف رانندگی خودرو دکتر نوربخش و تاج الدین مدیرعامل و معاون پارلمانی سازمان تامین اجتماعی را سه عامل عدم رعایت حق تقدم راننده سواری، عدم توجه کافی به جلو راننده تریلی و قصور مسوولان راه برای احداث دوربرگردان ایمن اعلام کرد.
اگر خودرو ایرانی بودند احتمالاً ایمننبودن خودروها هم به عوامل فوق اضافه میشد. عواملی که پلیس راه اعلام کرده است، به نظر من برای تبیین چرایی علل تصادفات رانندگی - حتی اگر ایمننبودن خودروها را هم به آن اضافه کنیم - کافی نیست.
«خردهفرهنگ رانندگی» که ارزشها و هنجارهای خاص خود را دارد و تقریباً در حال فراگیرشدن است یکی از عواملی است که باید به آن توجه شود. این خردهفرهنگ که خود از برخی از هنجارها و ارزشها کپیبرداری میکند به شدت قانونگریز و غیراخلاقی است. غیراخلاقی بدین معنا که در جریان رانندگی، راننده، تا حد زیادی دیگران را نادیده میگیرد و صرفاً به منافع خود میاندیشد.
در پارک ماشین (دوبل، جلوی پارکینگ و در ورودی منازل)، رعایت حقوق دیگران (از رانندههای دیگر گرفته تا عابران پیاده) و ... بهندرت «دیگری» دیده و منافع و حقوق ایشان مبنای کنش میشود.
خردهفرهنگ رانندگی برخی از هنجارهای خود را از فرهنگ سیاسی موجود در جامعه برگرفته است: تکنولوژی و خودرو به فرد دارنده آن قدرت میبخشد. قدرت هم اگر با قانون و اصول اخلاقی محدود نشود فساد میآورد.
صاحبان خودروهای سنگین یا مدلبالا به سادگی دیگران را نادیده و حتی گاهی مسخره میکنند (جریان نیاز به فیزیوتراپی و درخواست پیرمرد از وزیر بهداشت). علاوه بر این، فرصتطلبی و نوعی «زرنگبازی» نیز در خیابانها و جادهها رواج فراوانی یافته است (در ابتدای انقلاب چند مورد اعدام افراد نامی ( بری نمونه هویدا) دقیقاً از روشی استفاده شده است که مخالفان اعدام را در مقابل کار انجام شده قرار دادهاند؛ داستان اشغال سفارت آمریکا هم همینگونه بوده است. در خردهفرهنگ رانندگی هم از این روش بسیار بهره گرفته میشود. در سبقتها و تقاطعها رانندگان به کرات از این روش بهره میگیرند و با سرعت زیاد به سوی راننده دیگر یا عابر پیاده میآیند و دیگری یا باید احتمال تصادف را به جان بخرد یا از حقوق خویش بگذرد. نمونههای فراوانی در این ارتباط وجود دارند که اگر دقت شود مشابهت رانندگی با دنیای سیاست بیشتر عیان میگردد.
- اصولاً رانندگی و زندگی روزمره در خیابان و جاده بسیاری از ارزشهای خود را دنیای سیاست میگیرد: یکی از باورهای رایج در دنیای سیاست نادیدهگرفتن ارزشهای زنانه در امور سیاسی و نابرابری در دسترسی به نقشهای سیاسی است. در رانندگی نیز مردان به شدت به سبک رانندگی زنان میتازند و حتی آن را به تمسخر میگیرند. رانندگی مردانه بیشتر بر سرعت، رقابت و عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی مبتنی است به همین دلیل تلفات جانی و مالی مردان بیشتر از زنان است. البته دسترسی نابرابر به خودرو نیز در این امر مؤثر است.
- بحران نوکیسهگی یکی از بحرانهای بعد از انقلابهاست. نوکیسهها در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی سرمایهها را در اختیار خواهند گرفت و با کنشهایی که متأثر از تأخر فرهنگی یا ناهمخوانی موقعیت با درکی که از ان موقعیت دارند جامعه را دچار مشکل میسازند. در رانندگی نیز نوکیسهها حضور پررنگی دارند. بدون تحمل رنج به گنج دست یافتهاند و در نتیجه در خیابانها و جادهها به خودنمایی میپردازند.
برایشان مهم نیست بادآورده را باد ببرد و برای جبران کمبودهای خویش به هر استقبال هر خطری میروند. به همین دلیل است که جادهها و خیابانها را ناامن میسازند.
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
گروه گزارش/
دومین تحصن فرهنگیان در سراسر کشور در روزهای 22 و 23 آبان ماه به دعوت « شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » برگزار گردید .
این دعوت در مخالفت با طرح " معلم تمام وقت " صورت گرفت .
« علی اکبر محسنی نسب » مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران در هنرستان شهید باهنر و به دعوت معلمان این مدرسه حضور یافته و به پرسش های همکاران پاسخ داد . ( این جا )
مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران پس از استماع سخنان و انتقادات معلمان گفت :
ما نمی توانیم این طرح را به معلمان تحمیل کنیم و بدون تردید فرصت مطالعه آنان را محدود خواهد کرد .
محسنی نسب در ادامه ضمن تایید نظر معلمان عنوان کرد طرح معلم تمام وقت باید کارشناسی شود و البته در این مورد نظرات نماینده معلمان اخذ نشده است .
مدیر منطقه 9 تهران در پایان این گفت و گوی صمیمی قول داد تا زمینه حضور نماینده معلمان را در شورای معاونین منطقه فراهم کند .
جلسه نمایندگان دبیران سه مقطع متوسطه دوره اول ، دوره دوم و هنرستان ها چهارشنبه 30 آبانماه در سالن اجتماعات اداره برگزار گردید.
علی رغم قول مساعد مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران مبنی بر حضور نماینده معلمان با " حق رای " در شورای معاونین ؛ پرتال این منطقه در گزارش خود از قول غنی پور معاون آموزش متوسطه نوشت : ( این جا )
" نماينده دبيران به عنوان نماینده کل همکاران در اتاق فکر منطقه حضور خواهد داشت در مورد مطالبات وخواسته های همكاران و اطلاع رساني به آنها همكاري خواهد كرد."
نخستین پرسش صدای معلم از مسئولان وزارت آموزش و پرورش آن است که جایگاه اتاق فکر در آیین نامه ها و قوانین کجاست ؟
آیا اتاق فکر نقشی در تصمیم گیری ها و یا تصمیم سازی های اداره دارد و یا نقشی نمایشی و سمبلیک در حد مشاوره خواهد داشت ؟
« صدای معلم » از همه مسئولان این وزارتخانه دعوت می کند تا به " معلم " به عنوان یک عنصر مهم و فکور در لایه های تصمیم گیری نگاه کنند و از نگاه ابزاری و پوپولیستی به این رکن آموزش و پرورش به جد حذر کنند .
گفت و گوی صدای معلم با « قاسم زاده » نماینده معلمان هنرستان شهید باهنر منطقه 9 در مورد برگزاری این نشست را می خوانید .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي دو موضوع اقتصاد و آموزش از ضروري ترين مباحث توسعه به شمار مي آمده و در هر دولت و دوره اي تلاش شده به شكلي ويژه در خصوص برخورداري از آموزش سرآمد و اقتصاد پر رونق طرح هاي فاخر و ارزنده اي برنامه ريزي و اجرا شود. اما آنچه تاكنون خروجي اکثر آن برنامه ها بوده ، چيزي جز طرح هاي عجولانه و نسنجيده نيست كه بر خلاف اهداف و چشم اندازهايشان ، خسران را بيشتر هم كرده اند.
از دهه 60 ميلادي آموزش آنچه به سخن مي آمد بيشتر حول محور مهارت و رفاه بود، اين گذر تاريخي نشان مي دهد كه اهميت مهارت و تخصص عامل انساني همواره مورد عنايت بوده و مهمتر اين كه در طول زمان، نقش توانمندي هاي فيزيكي در انجام فعاليت ها به تدريج كم شده و در مقابل نقش توانمندي هاي فكري و مهارتي (يعني كيفيت عامل انساني) افزايش يافته است.
چند وقتي است از سوي وزارت آموزش و پرورش طرحي به نام " معلم تمام وقت" در سطح جامعه فرهنگيان اعلان عمومي شده است كه عليرغم تعريف و تمجيدهاي فراواني كه از سوي معاونت توسعه مديريت و پشتيباني آموزش و پرورش از اين طرح شده است، صاحبنظران و كارشناسان آموزشي آن را مورد قبول و کارشناسانه نمي دانند.
با گذشت از اين سخن که الهيار تركمن (معاون توسعه مديريت و پشتيباني ) نقدهاي وارده به اين طراح را غير مستند و غير كارشناسي مي داند ، بايد گفت همه مي دانند حتي كساني كه كارشناس نيستند كه مطالبه افزايش حقوق معلمان و ديگر پرداختي ها به معني افزايش ساعت خدمت معلمان نيست . اين معادله سختي نيست كه مسئولين آن را مي شنوند و نديده مي گيرند ؛ جامعه معلمان در مطالبات خود افزايش حقوق را مي خواهند اما تا جايي كه ذهن ياري مي كند حرفي از افزايش ساعت تدريس و خدمت در مطالبات آن ها نيست . اين طرح از آن دسته طرح هايي ست كه به شعور جامعه معلمان توهين مي كند و به نظر مي رسد الهيار و ديگر طراحان طرح بهتر است به جاي صورت مسئله پاك كردن به حل مسئله بپردازند
اگر مسئوليني كه اين طرح را با رضايت حداكثري معلمان همراه مي دانند كمي صادق تر به اين جامعه پاسخ بدهند مي توانستند طرح هاي بهتري را براي افزايش حقوق و مطالبات بدهند .
طرحي كه در آن به جاي ثبات وضعيت و ساعات تدريس ، افزايش 6 ساعته را در برمي گيرد و در قبال آن 6 ساعت پرداخت در حقوق معلمان اتفاق مي افتد چنان كار شاقي نيست كه اين گونه بر سر بازار منادی كشف الكشوف بر می آورند و مدال افتخار بر گردن مي آويزند كه اين طرح به نفع معلمان است.
الهيار در بخشي از گفته هاي خود درباره ي طرح معلم تمام وقت بيان مي كند : بر اساس طرح معلم تمام وقت، اگر معلمی با اختیار خودش ۶ ساعت از ساعت غیرموظف خودش را به ساعت موظف وصل کند، ١٨ درصد فوقالعاده ویژه دریافت میکند که ۱۲ ماه پرداخت میشود". احتمالا الهيار هنوز در فضاي ميزان پرداختي هاي سازمان بودجه است يا پراخت حقوقش از آن سازمان است كه نمي داند 18 درصد فوق العاده ويژه چه مقدار مي شود كه اين گونه پر طمطراق از طرح حمايت مي كند.
شايد استقبال از اين طرح به دليل مشكلات معيشتي و اقتصادي فرهنگيان زياد باشد اما اين بدين معني نخواهد بود که طرحی با مبنای افزایش حقوقی و ارتقای معیشتی فرهنگیان است. احتمالا الهيار هنوز در فضاي ميزان پرداختي هاي سازمان بودجه است يا پراخت حقوقش از آن سازمان است كه نمي داند 18 درصد فوق العاده ويژه چه مقدار مي شود كه اين گونه پر طمطراق از طرح حمايت مي كند
اين طرح از آن دسته طرح هايي ست كه به شعور جامعه معلمان توهين مي كند و به نظر مي رسد الهيار و ديگر طراحان طرح بهتر است به جاي صورت مسئله پاك كردن به حل مسئله بپردازند.
از مسائل مالی طرح که عبور کنیم آنچه از این هم مهم تر خواهدبود کاهش کیفیت آموزشی است که در پی نارضایتی ها و کاهش توان معلمان رخ خواهد داد.
نظام نوین آموزشی در جهان توسعه یافته به دنبال ارتقای سطح علمی ومهارتی معلمان حتی با احتساب ساعات کاری و تدریس است آن وقت ما طرحی را اجرا می کنیم که معلم بالاجبارِ اوضاع معیشتی باید به آن تن دهد و 6 ساعت مازاد برساعات همیشه موظفی اش در کلاس درس تدریس کند تا در قبال آن پرداختی در ماه داشته باشد.
از این معلم در مسیر تحول و کیفیت بخشی چه انتظاری می رود؟!
روزنامه شرق ، صفحه تخته سفید