ورزیر محترم آموزش و پرورش
جناب آقای بطحایی
متأسفانه در روزهای اخیر شاهد شکایتی از رسانه صدای معلم بودهایم .
رسانه ای که در این سال ها و علی رغم بی مهری ها و مشکلات متعدد که گریبان همه معلمان و از جمله مدیر صدای معلم را گرفته است به فعالیت حرفه ای و انسانی خود در راستای احقاق حقوق و مطالبات قانونی فرهنگیان کشور بدون هیچ چشم داشتی پرداخته است.
البته آقای پورسلیمان مدیر محترم رسانه صدای معلم، معلمی هستند که همانند ما سر کلاس درس حضور پیدا می کنند ولی افزون بر این ها ایشان به جهت احساس مسئولیت و از سر دلسوزی نسبت به وضعیت دشوار آموزش و پرورش و معلمان، با خبررسانی، نشر و تحلیل مشکلات آموزشی و درد دل معلمان، به تنهایی بار بزرگی را بر دوش می کشند که چنین امری در برهه فعلی از کمتر کسی ساخته است.
اما مخاطب اصلی ما وزیر محترم آموزش و پرورش است .
وزیری که همواره خود را از جنس ما معرفی می کند اما تاکنون در برابر چنین رویدادهای مهمی سکوت را پیشه خود کرده است؟!
آقای وزیر با وجود ارائهی اسناد، شواهد و ادله کافی در خصوص مسائل و جریانات پیش آمده در منطقه دلیل این سکوت چیست؟!
آیا صدای معلم همان رسانه ای نیست که جنابعالی در "روز خبرنگار " کنار ایشان عکس یادگاری گرفتید و کلی در مورد جایگاه رسانه و خبرنگار سخن راندید ؟!
آیا همه آن ها فقط "شعار" بود؟!
آیا شما همان فردی نیستید که در نخستین نشست رسانه ای تان پس از وزارت، آقای علی پورسلیمان را فردی کارکشته در حوزه رسانه خطاب کردید؟
مگر مثل ایشان و صدای معلم چندتای دیگر در آموزش و پرورش داریم که حافظ حقوق معلمان و ملجأ و پناهگاه آنان باشند؟
از نظر ما رسانه مستقل صدای معلم مأمن و مجرایی برای انعکاس مطالبات و دیدگاه ها و اعتراضات معلمان و پاتوقی گرم و صمیمی، به دور از حب و بغض ها و کینه توزی های تشنگان قدرت و شیفتگان منصب است که مستقل از زد و بندهای سیاسی پی گیر مطالبات به حق آموزش و پرورش و معلمان می باشد.
در این سالها آقای پورسلیمان به عنوان مدیر رسانه صدای معلم با وجود تمام ناملایمات و نامهربانی ها در جهت اعتلای آموزش و پروش به عنوان یکی از ارکان توسعه فرهنگی و سیاسی در آموزش و پرورش و نیز جامعه بدون کوچکترین حمایت و پشتیبانی گام برداشته اند.
آیا رواست تنها پل میان معلمان و وزارت آموزش پرورش به عنوان یکی از بزرگترین وزارت خانه های کشور در تنگنا و محدودیت قرار بگیرد و آموزش و پرورش و معلمان همزمان از این پل واسط محروم شوند؟
آیا شایسته است رسانه ای که با حقوق معلمی یک انسان شریف و از خود گذشته و بدون کوچک ترین حمایت مالی در غیاب پاسخگو نبودن مدیرکل منتصب حضرتعالی و دستگاه های نظارتی نظیر حراست استان و آموزش و پرورش شهرستان در مواجهه با مسائل، راه های ناصواب اظهر من الشمس و رویه های شبه ناک، اسیر راهرو های بی انتهای دادگاه شود؟
آیا بناست که این رسانه به عنوان تنها اندیشکده مدنی خارج از آموزش و پرورش و ناظر متعهد بر مسائل کلان و ادارات کل استان ها که با تنویر افکار عمومی باعث جلب اعتماد معلمان محترم در سطح کشور ، تدقیق نظر عموم مردم در مورد کلان ترین دستگاه فرهنگی کشور و اصلاح رویه ها و سیاست های دیکته شده غیر علمی خارج از آموزش و پرورش شده است، به سکوت، انفعال، چشم پوشی و انکار رسالت خود محکوم شود؟
آیا قرار است در تریبون های رسمی و سخنرانی های عمومی دم از نقد پذیری و حمایت از رسانه ها بزنیم و در خفا منتقدینی که مطالبه شفافیت و روشنگری می کنند با مأمور، پلیس و احضاریه دادگاه مواجهه شوند؟
آیا سهم عده ای از فرهنگ دریافت درآمدها و بودجه های کلان و سهم دیگران برخورد قهری، تحکم آمیز و غیر مدنی است؟
آقای وزیر !
آگاه هستید اگر مدیر کل منتصب شما و نهادهای نظارتی تحت امر ایشان با وجود شفاف سازی دلسوزان به موقع به قضیه ورود نموده و رسیدگی های مورد نیاز به عمل می آمد لازم نبود آقای پورسلیمان فرسنگ ها دورتر از شهرستان ما این امور را پیگیری کنند. آیا واقف هستید محدودیت رسانه هایی امثال صدای معلم به معنای گسترش حادثه تلخ پیش دبستانی"اسوه حسنه" زاهدان و شین آبادهاست؟
لذا شایسته نیست کسانی که به هر قصد و نیتی خود را درگیر مسائل آموزش و پرورش و هم پیمان با قشر فرهنگی و هم رسالت با نهاد آموزش و پرورش می دانند ـ هرچند در واقع امر این افراد بخشی از نیروهای برون سازمانی رخنه کرده در بدنه آموزش و پرورش باشند ـ چشم بر حضور پرثمر، موثر و فعالیت های خیر خواهانه ومشفقانه صدای معلم در راستای احقاق حقوق فرهنگیان و بهبود اوضاع نابه سامان نظام آموزشی، بسته و صرفا به خاطر در معرض خطر قرار گرفتن منافع شخصی خویش خطایی فنی و حرفه ای را که هیچ یک از رسانه های بزرگ مجازی و غیر مجازی بری از این گونه خطاها و فروگذاری ها نیست را، برگرفته و با توسل به منابع و نهادهای قدرت و یا با تحریک مستقیم آنها قصد تخریب و تخطئه ی فعالیت های صادقانه جناب پور سلیمان و رسانه فرهنگی تحت مدیریت شان را بنمایند. مگر اینکه این افراد و نهادهای پشت سر آنها حضور و فعالیت افرادی چون پورسلیمان و دیگر عزیزان دلسوز به حال آموزش و پرورش را مزاحم حضور و فعالیت های بنگاه داری و سیاسی خویش بدانند.
رجاء واثق داریم که به یمن اقدامات مثبت و مدبرانه جنابعالی فضای نظام آموزشی کشور به دور از تنش ها و دخالت های عناصر و نهادهای بیرون از آموزش و پرورش بتواند به رسالت خطیر خود که همانا تربیت نسل آینده کشور است عمل نماید.
از مدیرکل منتصب حضرتعالی و مدیریت محترم آموزش و پرورش منطقه انتظار می رود در برهه حساس کنونی، با سر لوحه قرار دادن سیاستهایی همچون، همگرایی و رفع تنشها، مانع خط کشیها و فاصله گذاریهای تحمیلی و مخرب (که ثمری جز اتلاف و هرز دادن توان مدیریتی و بهبود کارآمدی منطقه ندارد) شده و با درایت و مدیریت خویش نقطه پایانی باشند بر ماجرایی که از چند سال پیش با مداخلات ناروای عناصر خارج از آموزش و پرورش منطقه شکل گرفته است و بدین ترتیب گامی مهم در احیای ثبات و آرامش و ایجاد فراغت بال جهت رتق و فتق بهتر امور جاری و آموزشی منطقه برداشته شود.
با تشکر_ از طرف جمعی از فرهنگیان شهرستان بناب
( اسامی و امضاها در دفتر رسانه محفوظ است )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
این جناب بهرامی ، بر جرم خویش اِشراف دارند و گر
نه تا حال، بیش از بیست یادداشت در حمایت از صدای معلم و مدیر آن مطلب نوشته شده ، اگر بیگناه بودند حتما واکنش نشان می دادند. سکوت نشانه ی رضای مجرم است.
از غیرت آذربایجانی های همیشه بیدار نیز سپاسگزاریم. هر چند قدری دیر شد اما امید که مؤثر باشد. والله میخ را اگر در بتن فرو می کردی ، شرم می کرد و می رفت داخل ، اما اینها از بتن هم پرروترند. خودشان را به موش مردگی زده اند و کر و کور و لال شده اند انشاا...که چنین شوند و ما نفس راحتی بکشیم. خیانت آشکار است اما مملکت صاحب ندارد. بی در و دروازه است و خاطیان مختار به هر عملی. نقض عملی قانون است اما کو مجری ؟ هر سه قوه خوابند!!!!
من و یاران دبستان بی تاب
سرکشد آتش ظالم؛فریاد
دست من به حسرت مشتی آب
تا به کی لب به سکوت آلودن؟
تابه کی راه فراری دریاب؟
وقت روشن شدن مشعل هاست
ظلمت شب کند این را ایجاب
وهم در آپ شود این کردار //// پر پر است هرچه گل و هر چه چغندر بیخار
وهم در آپ شود این کردار //// پر پر است هرچه گل و هر چه چغندر بیخار
شب است و قلندر بیدار
آقا پلیسه توی خیابونه بیکار
یه کیک دستشه اونو می خوره بی عار
میگیم دزده ولووه میگه برو بابا پی کار
میریم اداره بهداشت
بازرس میگه فردا میرم مغازه خواروبار
به رئیس میگیم مدرسه رو بگیر از دست این آقا
میگه به تو چه صلاح مملکت خویش خسروان دانند!
وهم در آپ شود این کردار //// پر پر است هرچه گل و هر چه چغندر بیخار
جناب آقای پور سلیمان از شما ممنونیم که صدای راستین معلمان هستید هر چند افرادی که با انتشار مطالب روشنگرانه در رسانه شما مخالفند و اینکار شما باعث به خاطر افتادن منافع این آقایان می شود بنابراین طبیعی است که در این مسیر درستی که در پیش گرفته اید سنگ اندازی کنند ولی انشاءالله دستشان به جایی نخواهد رسید و شما سربلند میدان خواهید بود.
اگر هم کار درست انجام شده مستندات در سایت اداره یا از طریق رسانه های پیگیر و مرتبط منتشر شود...
شکایت راه حل خوبی نیست...
مستندات فرستاده شود اگر رسانه اشتباه کرده باشد جوابیه ای جهت روشن شدن افکار عمومی منتشر خواهد کرد.
بدینوسیله از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران درخواست داریم مدیر صدای معلم را در یک برنامه( تب و تاب ) دعوت کند و از یکی از معاونان محترم وزیر آ.پ هم دعوت کند تا صدای معلم حرف معلمان را بزند و مقام مسول هم پاسخگو باشد
اشتباه از ماست که بعضی آدم ها را بزرگ میکنیم با رفتارهایمان،نگاه هایمان،دست های بی توقع و دوست داشتن های زیادی...!
بدنبال مقصر نباشیم، ما گاهی تقاص اشتباهاتمان رامیدهیم.
خودمان،
خودمان را به دام میندازیم برای کسانی که بزرگ نبودند و اندیشه های کوچکشان تمام راه را با آنان همراه بود.
اگر آقایانی که در آن زمان بر صندلی ریاست تکیه زده بودند و به خاطر حفظ صندلیشان بیت المال را به بعضی ها برای استفاده شخصی واگذار نمی کردند آقای پور سلیمان و همکاران خدوم و دلسوز فرهنگی نیز توسط این حضرات دچار زحمت و اسیر راهروهای دادگاه نمی شدند.