گروه اخبار/
سیدمحمد بطحایی در این نشست با ابراز خوشحالی از حضور در جمع دبیران شهرستان چرداول گفت: «مسائل آموزش و پرورش پیچیدهتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم و مشکلات به هم گره خورده است و گره کور شده است. باز کردن گره کور سخت است، این مشکلات مربوط با سالهای زیاد است و ما همواره خواستهایم مشکلات را با همان روشهای قدیمی حل کنیم. ما روشهای جدید و راهکارهای دیگر و جدید نیاز داریم.»
گروه اخبار/
امیرعلی نعمت الهی آمار افراد متقاضی کاندیداتوری را تاکنون ۲هزار و ۳۰۰نفر اعلام و اذعان کرد: انجام چنین برنامههایی که با عقلانیت و استفاده از نظرات صاحبنظران در آموزش و پرورش صورت میگیرد و لازمهاش انجام کارهای تبلیغاتی و انتخاباتی در شهرستانها است میتواند درگام دوم انقلاب نشاط و امید را در بین همکاران ایجاد کند .
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ در نشست رسانه ای که « حسین خنیفر » رئیس دانشگاه فرهنگیان با خبرنگاران برگزار کرد صدای معلم نامه ای را برای گفت و گوی اختصاصی تسلیم ایشان نمود .
در این گزارش آمده بود :"
در پایان این نشست ؛ صدای معلم نامه ی رسمی در مورد برگزاری نشست اختصاصی را تسلیم رئیس دانشگاه فرهنگیان کرد که همان جا برای پی گیری تحویل آقای رحیمی رئیس روابط عمومی گردید .
« صدای معلم » به خنیفر گفت که امیدوار است این نامه دعوت به سرنوشت نامه به آقای بطحایی در مورد برگزاری نشست اختصاصی دچار نشود که بیش از یک سال است بدون پاسخ مانده است .
با پی گیری روابط عمومی و در کم تر از 24 ساعت زمان برگزاری این گفت و گو قطعی گردید .
« صدای معلم » لازم می داند از سرعت عمل روابط عمومی و پاسخ گویی رئیس دانشگاه فرهنگیان به یک رسانه معلمی تشکر و قدردانی نماید .
بخش دوم این گفت و گو را می خوانیم.

تو اول بگو با کیان زیستی
پس آن گه بگویم که تو کیستی
این شعر از ضرب المثل معروف : بگو رفیقت کیست، تا بگویم چگونه آدمی هستی ، برگرفته شده است و ضمن این که مفهوم آن عین
واقعیت است ، به ما یادآور می شود که حواس مان به انتخاب دوست باشد .چون ما با انتخاب دوست ، در واقع خودمان را به دیگران
معرّفی می کنیم. انتخاب همکار به اختیار و ارادۀ ما نیست اما دوست ، دقیقا توسط خود ما برگزیده می شود ، که یکی از گزینش های
بسیار دشوار دوران تحصیل همۀ افراد نیز هست. قدری دقت نظر و آگاهی ما می تواند محیط کارمان را مَملوّ از نشاط و شادی و موفقیت
بسازد و انرژی مثبت در ما ایجاد نماید و یا برعکس پر از تنش و برخورد و تلاش مضاعف برای اثبات بی گناهی مان باشد.
حضور شخصیت های سمّی در پیرامون ما انرژی انجام کار مفید را از ما سلب می کند. این گونه افراد می توانند روی اراده و میزان پیشرفت
ما نیز تأثیر منفی بگذارند . لذا افراد موفق و کارآفرین باید در انتخاب همراهان خود بسیار دقیق و حسّاس باشند. سردرگمی و اضطرابی که شخصیت های سمّی با خود به زندگی دیگران می آورند جزو موانعی است که می شود از آنها اجتناب کرد. افراد با شخصیت سمّی ممکن
است کارمند و یا همکار و دوست شما در محیط کار باشند ، سعی کنید از آنان دوری جویید تا آسیب های روحی – روانی و یا شغلی و
حرفه ای نبینید. لازم است در نظر داشته باشیم که این افراد می توانند در محیط زندگی خصوصی ما یعنی مابین اعضای خانواده و فامیل
و آشنایان نیز باشند که اثرات تخریبی آن جبران ناپذیر است و در اکثر موارد دوری از آنها غیرممکن است .
حال به بررسی 8 شخصیت سمّی در محیط اجتماعی و شغلی می پردازیم : (1)
۱- شخصیت قضاوتگر
انسان هایی که دوست دارند راجع به هر کس و موضوعی قضاوت کنند و نظر دهند. چه آنها را بشناسند و یا نشناسند. آنان نظر خود را با
یقین و اطمینان بیان می کنند و اصلا شک نمی کنند . فرصت دفاع و یا ابراز نظر به شما نمی دهند. فقط می گویند و شنوندۀ خوبی نیستند. اهل فن و کارشناس نیستند اما همچون متخصصان آن حیطه سخن می گویند. ویژگی های شخصیتی افراد را نشناخته راجع به او قضاوت عجولانه می نمایند و با یک کلام و یا حرکت ، کل سجایای اخلاقی آنان را زیر ذره بین خود می گذارند . بی رحم و آسیب زن هستند. تهمت
و افترا بستن برای اثبات گفته ها ، ابزار کاری آنان محسوب می شود. گوش شنوایی برای توجیه وضعیت ندارند. شما قادر نیستید در قبال
چنین افرادی از خود دفاع کنید. چنین افرادی متکلم الوحده هستند و شنوندۀ خوبی نیستند. آنان کلام شما را در دهانتان محبوس می سازند. شخصیت فردی و اجتماعی شما در ارتباط با چنین افرادی در مخاطره است و تا جایی که می توانید باید از آنها دوری بجویید.

۲- شخصیت حسود
این افراد همه جا هستند . در بین اعضای خانواده و فامیل ، همسایه و هم محله ، محیط کار و..... از قدیم گفته اند : حسود هرگز نیاسود.
افراد حسود بیشترین آسیب را به سلامتی روح و روان و حتی جسم خود وارد می آورند. آنان تحمل هیچ فرآیند و رفتار و جلوۀ زیبا و مطلوب
و خوشایند در شما را ندارند. آنان حتی توان اعتراف به توانایی ها و مهارت های شما را ندارند. هرگز انتظار شنیدن تبریک به هنگام کسب رتبه اول و یا ازدواج کردن و فرزند دار شدن و ....از او را نداشته باشید. زیبا باشید ، حسادت می کند. صبور و مهربان باشید ، حسادت می کند.
موفق و کارآمد باشید ، حسادت می کند. جزو برترین ها باشید و..... آزار می بینند و آزار می رسانند. جالب آن که هیچکس به حسود بودن
خود معترف نیست. تا جایی که می توانید از ارتباط با چنین افرادی اجتناب ورزید.
۳- شخصیت کنترل گر
هر فرد در هر سنی می تواند با افراد مدعی و متوقع ، برخورد کند، آنان کنترل گر هستند. زندگی کردن و یا همکاری کردن با افرادی که حس کنترل گری دارند ، بسیار سخت است. او فقط خود را بر حق می داند و در باورش همه در اشتباه هستند. تصور او این است که اگر نباشد ، دیگران عاطل و باطل خواهند ماند. او خود را عقل کل می داند. به شما فرصت نفس کشیدن و یا ابراز وجود نمی دهد. او باور دارد که فقط خودش همه چیز را می داند و هرگز در درستی آنها شک و تردید نمی ورزد. آنان سلطه جویند و از فرماندهی دیگران ولو همسر و کودک خود لذت می برند. آنان خودخواه و خودمحور هستند و خود را گویی در جهان تنهاترین موجود توانمند می دانند. چنین همکارانی در محیط کار از توانایی های شما سوء استفاده می نمایند و از شما بهره کشی می کنند. حق انتخاب را از شما می گیرند و نظر خود را به شما تحمیل می کنند. اگر آنان را تحمل کنید اراده و استقلال خود را در سیطرۀ آنان محبوس می سازید. آنان بجای شما سخن می گویند و تصمیم می گیرند.
۴ - شخصیت متکبّر
عده ای از افراد اعتماد به نفس فوق العاده ای دارند که قابل تحسین است. آنان الهام بخش دیگران هستند. اما در مقابل عده ای دیگر ، مغرور و متکبرند. رفتار چنین افرادی باعث آزار و اذیت دیگران می گردد. خودبزرگ بینی آفت زندگی سالم است . انسان باید قدری تواضع داشته باشد و یا انسان به عنوان یک جزء باید باور کند که نسبت به کل خیلی ناتوان است. درخت هر چه پربارتر ، سربه زیرتر. تکبر و غرور برای داشته ها و واقعیت ها ناپسند است و برای نداشته ها و توهّمات هم مذموم است. اگر دوست یا همکار متکبری دارید حتما آماج نیش های تحقیر آمیز او قرار گرفته اید. از چنین افرادی دوری جویید و گر نه شاید شما هم برای کم نیاوردن در برابر او ، رفتارهای کِبرآمیزی پیشی کنید.
۵- شخصیت قربانی
افرادی که مدام خود را قربانی شرایط نشان می دهند و حس شدیدی برای برون افکنی نتایج رفتارها و اعمال خود دارند. آنان متصورند که تقصیر و جهلی نسبت به نتایج هیچ پیشامدی را در زندگی خود ندارند.حتی اگر کسی را دلیل قربانی شدن خود نیابند ، قضا و قدر را متهم
می سازند. آنان خطاها و لرزش های خود را توجیه می کنند و به دنبال تعقل و تفکر نسبت بدان مهم نیستند تا به اصلاح رفتار خود دست
یازند. از نظر این افراد همیشه دیگران مقصرند و او بی گناه است. آنان حتی برای تبرئه خود قادرند به دیگران اتهام زنند. شخصیت قربانی
در پی مظلوم نمایی است و از تحقیر شخصیت خود لذت می برد. مراقب باشید شکار نادانی او نباشید.
۶- شخصیت منفی باف
افراد منفی نگر و منفی باف ، انرژی مفید و مثبت افراد دیگر را دفع می کنند. آنان همیشه نصف خالی لیوان را می بینند و هرگز شکرگزار
داشته های خود نیستند. هیچ چیز ولو با ارزش و ارزنده ، آنان را راضی نمی سازد. همیشه چشم به چیزها و جاهای دیگر می دوزند و
حسرت نداشته های خود و داشته های دیگران را می خورند. از بخت و اقبال خود ناخرسندند. از شغل و خانه و خانواده و محل زندگی
و دوستان و همکاران خود ناراضی اند.چنین افرادی هرگز به شما انرژی مثبت جهت تقویت رفتار و یا تقسیم شادی هایتان نمی دهند. آنان
از دلایل شادی های شما هم نالان هستند. عبوس و غمگین و زُمخت و انعطاف ناپذیرند. دلیلی برای خوشحالی و ایجاد تغییرات مفید و مؤثر
در زندگی نمی بینند. بیشتر در خانه اند و اهل سفر و گردش و سیاحت نیستند. آنان حتی با زیبایی های طبیعت نیز سر جنگ دارند. زیستن با چنین افرادی ، روح زندگی را در وجود شما می کُشد . آنان قاتل خاموش همۀ خوبی ها هستند. مراسم عروسی و تعزیه برای آنها تفاوت ماهوی ندارد چون در هر دو نومید و منفی اندیش هستند. از چنین افرادی دوری باید جست و گرنه همانند دهن دری ، مُسری و آزاردهنده است.
۷- شخصیت دروغگو
بدترین نوع دروغگویی در بین اعضای خانواده و در محیط کار است. چون هر روز و ساعات زیادی را با یکدیگر به سر می برید. دروغگویی یک عادت رفتاری زشتی است که اصولا فرد در کودکی به دلیل قرار گرفتن زیر فشار تنبیه و مؤاخذه ، بدان پناه می برد و برای رهایی خود از شرّ سرزنش و تنبیه بدنی و یا محرومیت از امتیازات ، آن را سپر بلای خود می سازد. اما متأسفانه هم زمان با رشد فیزیکی و افزایش سن ، جزوی
از شخصیت درونی او می گردد و تلاش برای حذف آن ناممکن و یا دشوار است. یک عادت ناخوشایند که اعتماد دیگران را نسبت به او سلب
می نماید. افرادی که شخصیت دروغگویی دارند ، زندگی فردی و اجتماعی شان به مخاطره می افتد چون کمتر کسی او را تحمل می کند و گاه حتی عامل فروپاشی پیوند زناشویی و یا صمیمیت دوستانه است. تا جایی که می توانید از چنین افرادی دوری بجویید و گر نه دروغ های او
می تواند شما را به دردسرهای جبران ناپذیری چون طلاق و اخراج از محیط کار ، بیندازد. افراد دروغگو ، راست و دروغ شان چنان در هم
می آمیزد که قدرت تشخیص سره از ناسره را از شما سلب می کند. چنین افرادی بسیار زیاد به مقدسات سوگند یاد می کنند تا گفته هایشان موجه باشد.
۸- شخصیت سخن چین
" آیا شما دوست دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید." (2) کراهت سخن چینی با چنین ناممکنی به تصویر کشانده شده است تا فرد مسلمان از آن پرهیز نماید. افرادی که شخصیت قضاوت گری دارند بیشتر ، سخن چینی می کنند ، چون راجع به هر موضوع مربوط و نامربوط ابراز نظر می کنند. سخن چینی یعنی یک کلاغ ، چهل کلاغ کردن . یعنی ایراد پیام شفاهی را دامن زدن ، ایراد پیام شفاهی آن است که پیام از نفر اول تا به گوش نفرات بعدی برسد از شکل اصلی خود خارج می شود و واقعیت در آن گم می شود. ما آن چیزی را به دیگران منتقل می کنیم که یا دلمان می خواهد و یا قصد انتقام گیری و ایراد گیری و لکه دار کردن فرد مورد نظر را داریم. اصولا افرادی سخن چینی می کنند که دارای ضعف شخصیتی هستند و ایرادات زیادی دارند. آنان مرز واقعی بین حقیقت و حدسیات را از بین می برند و با ارائه اطلاعات نادرست ، روابط صمیمی افراد را به خطر می اندازند. افراد سخن چین ، در محیط خانواده و کار ، روح آرامش را نابود می سازند.

کلام آخر
با حذف چنین انسانهایی و یا دوری از آنها می توان محیط کار خود را مطلوب فعالیت مفید ساخت. برای این کار لزومی به برخورد تند و یا واکنش غیراصولی نیست ، فقط کافی است برخورد سردی نسبت بدانها داشته باشیم تا به مرور از ما دور شوند. شما باید به فکر حذف آنها
از معادله ی زندگی خود باشید. این کار به شما اجازه می دهد تا تمرکز بیشتری روی رسیدن به اهداف تان داشته باشید بدون آنکه لازم باشد حواستان به چیز دیگری منحرف شود. به یاد داشته باشیم که درصد قابل توجهی از عمر ما در محیط کار سپری می شود و چگونگی آن بر
میزان کارآیی و نحوۀ انجام فعالیت ما اثر می گذارد. هیچ ضرورتی برای تحمل افرادی با شخصیت سمّی در محیط کار وجود ندارد پس با
آنها باشیم چون ما همکارانمان را انتخاب نمی کنیم اما بی آنها باشیم چون ما دوستانمان را خود انتخاب می کنیم.
1) عنوان 8 مورد از این منبع استفاده شده است ، اما متن با قلم خودم نگاشته شده است :
سایت دیجیاتو - ۸ شخصیت سمّی که باید از زندگی خود حذف کنید. نوشته پیام ادیب - ۴ دی ۱۳۹۴ .
2) " أیُحِبُّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه مَیتاً " (سوره حجرات - آیه ۱۲)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه بازنشتستگان/

جمعی از بازنشستگان امروز یکشنبه 5 اسفند در برابر مجلس شورای اسلامی و سازمان برنامه و بودجه تجمع کردند .
این بازنشستگان که تعداد قابل توجهی از آنان را فرهنگیان تشکیل می دادند خواهان رسیدگی به وضعیت معیشتی ، پرداخت نامنظم حقوق ، اجرای دائمی و بدون تبعیض قانون مدیریت خدمات کشوری و پرداخت پاداش پایان خدمت خود شدند .
پایان پیام/
گروه اخبار/

« صدای معلم » درگذشت مادر گرامی آقای خسرو ساکی رييس مركز سنجش و پايش كيفيت آموزشي وزارت آموزش و پرورش را تسلیت می گوید .
مراسم سوم و هفتم آن مرحومه، دوشنبه 97/12/6 از ساعت 15 تا 16/30 در مسجد جامع قائم (عج) به آدرس؛ کرج _ميدان طالقاني - جنب شهرداري منطقه 1 برگزار مي گردد.
پایان پیام/
آموزش و پرورش ایران به شدت از دولت محوری رنج می برد. مراد البته صرفا تمرکز گرایی نیست که برخی از اقسام نظام های آموزشی جهان همچون فرانسه درگیر آن هستند بلکه منظور عبارت از چیرگی منطق دولت بر روح و کالبد این نهاد مهم و تاثیرگذار است. همین امر موجب تبدیل آموزش و پرورش به بنگاه ورشکسته ای شده است که نه تنها از انجام وظیفه جامعه پذیری خود عاجز مانده بلکه به عامل اصلی احساس بیگانگی و ناراضی تراشی در میان پرسنل خود تبدیل شده است.
مرگ مدرسه و تقویت احساس بیزاری از کلاس، تبدیل مدارس به کانون بازتولید خشونت، افزایش بی مهار آسیب های اجتماعی و فرسایش روحی و جسمی دانش آموزان و معلمان تنها ثمرات اندکی از وجود این دستگاه معیوب به شمار می رود. از همین رو است که امروزه گذار از دولت محوری به سوی جامعه محوری به معنای احیای منطق جامعه در این دستگاه ضروری به نظر می رسد. اما چه تفاوت هایی میان دو رویکرد دولت محوری و جامعه محوری وجود دارد؟ در ادامه به تمایزهای موجود میان این دو رویکرد نظری می افکنیم:
آموزش و پرورش دولت محور از منطق دولت یعنی لزوم کنترل و یکدست سازی دانش آموزان بهره می گیرد( پوشش یکسان لباس و ظاهر فرد)، در حالی که آموزش و پرورش جامعه محور در پی حاکمیت منطق جامعه یعنی به رسمیت شناختن تفاوت های میان دانش آموزان است!

آموزش و پرورش دولت محور؛ ایدئولوژیک و در پی تحمیل ذهنیت ها بر واقعیت های اجتماعی است (جنسیت زده و تبعیض آلود است)، حال آن که آموزش و پرورش جامعه محور؛ پراگماتیک و به دنبال تصحیح ذهنیت ها پس از دریافت تعارض آنها با واقعیت ها است! در شرایطی که آموزش و پرورش از آسیب هایی مانند سیاست زدگی، مشارکت گریزی، کنکورزدگی و خصوصی سازی رنج می برد، رویکرد دولت محور موجود هم با بی اعتنایی نسبت به اقتضائات یک جامعه پویا و مطالبه گر حجم آسیب ها را افزایش داده است
آموزش و پرورش دولت محور حقیقت را پیشینی و قطعی می داند و می کوشد تا آن را به دانش آموزان تحمیل کند( دروس معارف اسلامی)، در حالی که آموزش و پرورش جامعه محور حقیقت را فرآیندی و مشارکتی می داند و می کوشد تا دانش آموزان را با آن آشنا کند!
آموزش و پرورش دولت محور با انکار واقعیت ها نه تنها به خشونت نمادین دامن می زند بلکه موجب خلق دانش آموزانی چند شخصیتی می شود( تظاهر و ریاکاری)، حال آن که آموزش و پرورش جامعه محور با پذیرفتن واقعیت ها به دانش آموزان مهارت زندگی در جهان واقعی را می آموزد!

آموزش و پرورش دولت محور، مشارکت را امری نمایشی و فرمالیستی دانسته و می کوشد نتایج آن به تغییر واقعی در این نهاد منجر نشود( شوراهای تزیینی معلمان، اولیاء و دانش آموزی)، حال آن که آموزش و پرورش جامعه محور مشارکت را امری واقعی تلقی می کند که می تواند بنیاد این دستگاه را دگرگون کند!
نکته پایانی:
در شرایطی که آموزش و پرورش از آسیب هایی مانند سیاست زدگی، مشارکت گریزی، کنکورزدگی و خصوصی سازی رنج می برد، رویکرد دولت محور موجود هم با بی اعتنایی نسبت به اقتضائات یک جامعه پویا و مطالبه گر حجم آسیب ها را افزایش داده است. بنابراین اتخاذ رویکرد جامعه محوری از سوی متولیان این دستگاه می تواند آغازی برای اعتراف به اشتباهات گذشته و تلاش برای جبران آنها باشد!
کانال مهران صولتی

دوش ساقي گفت آه از شيخ پاكيزه سرشت
باشد آنكه عيب من را كم كنند اندر در كنشت
من نه غير از مهر دل در سجده اي خوابيده ام
دل چو باشد دلخوشم اندر جهنم يا بهشت
مي بنوشم كاين جهان بر سيل و طغيانش دهم
كينه از خاكش بگيرم عشق و طوفانش دهم
تا كه آواره بود مجنون به كوي زلف يار
زلف او آتش زنم آتش به دامانش دهم
توبه بشكستم كه از جان توبه كردن بس خطاست
تا ببينم تشنه ام اندر سرابي كان قضاست
دل ببايد تا كنم بي مي خودم از خود جدا
و اندر آن هنگام دل بيند خدا را دل كجاست
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید