صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه  گزارش/

دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران از الهیار ترکمن برای مناظره در مورد طرح معلم تمام وقت

بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران در نامه ای به معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش از ایشان برای مناظره با ابراهیم سحر خیز در مورد " طرح معلم تمام وقت " دعوت به عمل آورده است .

نکته اول در مورد این نامه عنوان اداری این مقام وزارت آموزش و پرورش است .

مطابق اعلام صریح و شفاف مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ، الهیار ترکمن دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی از دانشگاه آزاد رودهن است . ( این جا )

نکته بعد اعلام موضع این تشکل دانشجو معلمی در مورد طرح معلم تمام وقت است .

روال بر این است که فرد برگزار کننده مناظره باید بی طرف بوده و نباید در این نامه از فرد خاصی حمایت کند .

بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران می تواند مواضع خود را در قالب یک بیانیه تحلیلی به اطلاع افکار عمومی برساند .

« صدای معلم » ضمن استقبال و تشکر از اقدام این تشکل دانشجو معلمی برای مطالبه گری و پرسش گری در حوزه مطالبات معلمان امیدوار است تا ضمن توجه کافی به این نکات مهم ؛ دانشجو معلمان و نو معلمان نقش فعال تری در معادلات و وقایع جاری آموزش و پرورش داشته باشند .

« صدای معلم » اخیرا از انفعال و سکوت دانشجو معلمان و نیز نو معلمان در زمینه طرح معلم تمام وقت  انتقاد کرده بود . ( این جا )

تاکنون جز شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان سایر تشکل ها مانند انجمن اسلامی معلمان ایران ، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ، سازمان معلمان ایران ، کانون تربیت اسلامی ، کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان و... در مورد طرح معلم تمام وقت سکوت کرده و یا موضع رسمی نداشته اند .

 

پایان گزارش /

 دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران از الهیار ترکمن برای مناظره در مورد طرح معلم تمام وقت


 دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران از الهیار ترکمن برای مناظره در مورد طرح معلم تمام وقت

منتشرشده در گفت و شنود

عملکرد وزیر آموزش و پرورش و نقش مجلس و فضای مطالبه گری و پرسشگری میان معلمان

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، آموزش‌ و پرورش در دوره فعلی برنامه‌های مختلفی رونمایی کرده است. برنامه‌هایی همچون نشاط در مدارس، مبارزه با مافیای کنکور، حذف مشق شب، تلاش برای حذف مدارس سمپاد در دوره متوسطه اول - که درنهایت با ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی متوقف شد- و طرح معلم تمام وقت.

هر چند نیاز به بررسی است که از میان این حجم از طرح‌های متعدد کدام یک در شرایط فعلی مدارس دولتی قابلیت اجرا شدن دارد یا اینکه در میدان اجرا با موفقیت همراه خواهد شد؟ در رسانه‌ها آموزش‌ و پرورش در اولویت نیست ؛ از سوی دیگر معلمان به دلایل مختلف مطالبه‌گر و کنشگر نیستند و به دنبال الگوهای مطالبه‌گری قانونی نیستند و تشکل‌ها در این زمینه آموزش ندیده‌اند

به تازگی هم اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نسبت به طرح  برخی موضوعات در رسانه‌ها بدون پشتوانه علمی و قانونی ازسوی مدیران آموزش و پرورش انتقاد کردند. حتی برخی کارشناسان براین باورند ارائه کلکسیونی از طرح ها نشانه ابتکار و خلاقیت نیست و بسیاری از این طرح ها ارتباطی با سند تحول بنیادین ندارد اما با وام گرفتن از سند تحول بنیادین، برنامه‌‌های روزمره با عنوان برنامه‌های تحولی به مخاطب ارائه می‌شود.

علی پورسلیمان یکی از معلمان درباره جابه‌جایی اولویت‌ها در آموزش‌ و پرورش معتقد است که اگر بخواهیم درباره موفقیت یا عدم موفقیت یک وزیر صحبت کنیم باید برنامه‌های او را رصد کرد و آقای بطحایی قبل از کسب رای اعتماد از مجلس، برنامه‌های متنوعی را ارائه کرده بود اما هنوز گزارش مدونی درباره میزان اجرای برنامه‌هایش ارائه نکرده است و دستاوردهای یکساله، هیچ ارتباطی به برنامه‌ها ندارد و باید درباره درصد برنامه‌های اجرا شده به شکل مدون توضیح داده شود.

عملکرد وزیر آموزش و پرورش و نقش مجلس و فضای مطالبه گری و پرسشگری میان معلمان

مبارزه با مافیا یا حذف مشق شب جزو برنامه‌های پیشنهادی وزیر نبود

اگر چه آموزش‌ و پرورش در دوره فعلی برنامه‌های مختلفی را رسانه‌ای کرده است که می‌توان به حذف مشق شب، واگذاری طراحی دو ساعت از برنامه درسی دوره ابتدایی و متوسطه اول به مدارس، مبارزه با مافیای کنکور و ایجاد نشاط در مداس یاد کرد اما پورسلیمان معتقد است که مواردی مانند مبارزه با مافیا، حذف کنکور و نشاط در مدارس جزو برنامه‌های مدون و ارائه شده وزیر آموزش‌ و پرورش نبود. متاسفانه مسئولان آموزش‌ و پرورش در برابر این پرسش که "توان مبارزه با مافیای کنکور را ندارید"، پاسخ می‌دهند، هدف ما گفتمان‌سازی است در حالی که وزیر آموزش‌ و پرورش مقام اجرایی است و باید برنامه‌ها را اجرا کند و گفتمان سازی را سایر بخش‌ها مانند رسانه ها انجام می‌دهند. بخشنامه محوری و بخشنامه بازی را باید پایان داد و به دنبال اعمال نظارت کیفی از طریق گروه‌های آموزشی با تقویت و راه‌اندازی آنها باشیم.

 

مجلس وظیفه نظارتی خود را انجام نمی‌‌دهد

این معلم و کارشناس آموزشی براین باور است که مجلس به عنوان نهاد ناظر، وظیفه خود را به خوبی انجام نمی‌دهد. وقتی مجلس به یک وزیر رای اعتماد می‌دهد باید کمیسیون‌ تخصصی نحوه اجرای برنامه‌های وعده شده را رصد کند اما تا حادثه و مشکل مهمی پیش نیاید اصلا به این مسائل فکر نمی‌کنند. نقش مجلس بیشتر دخالت در عزل و نصب‌های آموزش‌ و پرورش در حوزه‌های انتخابی است و شناخت دقیقی از مشکلات و چالش‌های آموزش‌ و پرورش ندارند و یکی از مشکلات اصلی این است که نمایندگان کمیسیون آموزش به کارکرد نظارتی خود در راستای آموزش و پرورش نمی‌پردازند. مجلس بزرگترین نهاد نظارتی بر عملکرد وزرا است اما اکنون این مسئله به حاشیه رفته است.

عملکرد وزیر آموزش و پرورش و نقش مجلس و فضای مطالبه گری و پرسشگری میان معلمان

تشکل‌هایی در نقش پدرخوانده

نظارت تشکل‌های معلمان بر آموزش‌ و پرورش نیز موضوع دیگری بود که پورسلیمان به آن اشاره کرد و گفت: برخی از این تشکل‌ها نقش نظارتی را ایفا نمی‌کنند و چون در جریان انتخابات از وزیر حمایت کرده‌اند هم‌اکنون نقش پدرخواندگی دارند و باید مهره‌های خود را در آموزش‌ و پرورش بچینند در حالیکه آنها واسط بین معلمان و مدیران هستند اما این نقش را ایفا نمی‌کنند و از مشکلات آموزش‌ و پرورش دور و در حاشیه هستند، برخی از تشکل‌ها هم تصور می‌کنند از طریق تحصن و تجمع می‌توانند مشکلات را حل کنند. در آموزش‌ و پرورش یک تشکل که نقش نظارتی داشته باشد، هیئت‌های اندیشه‌ورز ایجاد کرده و و مشکلات را رصد کند، وجود ندارد. وزیر آموزش‌ و پرورش مقام اجرایی است و باید برنامه‌ها را اجرا کند و گفتمان سازی را سایر بخش‌ها مانند رسانه ها انجام می‌دهند

او ادامه داد: در رسانه‌ها آموزش‌ و پرورش در اولویت نیست ؛ از سوی دیگر معلمان به دلایل مختلف مطالبه‌گر و کنشگر نیستند و به دنبال الگوهای مطالبه‌گری قانونی نیستند و تشکل‌ها در این زمینه آموزش ندیده‌اند.وقتی فضای موجود به صورت مطالبه‌گرانه و پرسشگرانه در برابر برنامه‌های آموزش‌ و پرورش نباشد نباید انتظار تحول داشته باشیم. در شرایطی که بخش‌هایی که باید بر عملکرد آموزش و پرورش نظارت کنند، وظایف خود را به خوبی انجام ندهند، وزرای آموزش وپرورش هم برنامه‌های وعده داده شده خود را اجرا نمی‌کنند و دنبال کارهای حاشیه‌ای می روند که در چارچوب برنامه‌های آنها نیست.

 

وظیفه وزیر بیان حرف‌های قشنگ نیست

این معلم هم همانند وزیر آموزش و پرورش معتقد است که بانشاط کردن مدارس، مدیریت آموزشگاهی و مدرسه محوری کارهای خوبی است اما این برنامه‌‌ها نباید جنبه نمایشی پیدا کند.  آنچه تا کنون از عملکرد وزیر آموزش‌ و پرورش مشاهده کردم بیان حرف‌های قشنگ است اما وزیر یک مقام اجرایی است نه نظریه‌پرداز و در نقش یک مدیر اجرایی، باید به برنامه‌هایی که وعده داده است، عمل کند.

پورسلیمان درباره مدرسه محوری هم عنوان کرد: در این باره تاکنون تحرک خاصی را ندیده‌ایم به عنوان مثال هم‌اکنون اگر یک مدرسه بخواهد کولر بخرد باید  از اداره مجوز بگیرد اگر مدرسه محوری ملاک است، آیا مدیر مدرسه نمی‌تواند موارد ضروری را بدون بروکراسی و طی مراحل اداری انجام دهد؟ از سوی دیگر دائم بخشنامه‌های مختلف را به مدارس می‌فرستند و مدارس هم درباره آن گزارش تهیه و برای اداره ارسال می‌کنند که در آنجا هم بایگانی می‌شود. بخشنامه محوری و بخشنامه بازی را باید پایان داد و به دنبال اعمال نظارت کیفی از طریق گروه‌های آموزشی با تقویت و راه‌اندازی آنها باشیم. مدرسه‌محوری با نگاه از بالا به پایین و مدیریت مسلط  به نتیجه نمی‌رسد.

انتهای پیام/


عملکرد وزیر آموزش و پرورش و نقش مجلس و فضای مطالبه گری و پرسشگری میان معلمان

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

صندوق ذخیره فرهنگیان متولی بانک عامل فرهنگیان

نمایندگان مجلس طرح تأسیس بانک فرهنگیان را به کمیسیون برنامه و بودجه ارجاع دادند .

براساس ماده 3 طرح تنظیم برخی از مقررات مالی، اداری و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش صندوق ذخیره فرهنگیان می‌تواند با هماهنگی بانک مرکزی جمهوری اسلامی  و براساس روابط و قوانین و با استفاده از منابع و امکانات صندوق نسبت به تأسیس بانک فرهنگیان اقدام کنند تا به اولویت پرداخت تسهیلات به فرهنگیان فعالیت کنند . پیشنهاد صدای معلم این بود که هر بانکی ( از جمله بانک ملی ایران ) که در قبال این گردش بزرگ مالی خدمات بهتر و بیشتری را ارائه می دهد به عنوان بانک عامل فرهنگیان منظور گردد

این در حالی است که هنوز وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان و تحقیق و تفحص و نیز اختلاس در بانک سرمایه به درستی و شفاف برای سهام داران و صاحبان اصلی آن یعنی " معلمان " مشخص نشده است .

به نظر می رسد علی رغم تبلیغات فراوان وزیر آموزش و پرورش و انتخاب دو نفر جهت عضویت در هیات امنا و یک نفر بازرس این صندوق نتوانسته است گره ای از مشکلات این صندوق را بگشاید و یا حداقل تحولاتی در ساختار این صندوق و یا اساسنامه آن در جهت شفاف سازی ایجاد کند .

3 نفر منتخب جامعه فرهنگیان نیز در این مدت نه حرفی زده اند و نه حداقل گزارش کاری از 6 ماه حضور خود در صندوق ذخیره فرهنگیان به رسانه ها و افکار عمومی ارائه کرده اند .

پیشنهاد  تبدیل" صندوق ذخيره فرهنگيان " به " صندوق قابل معامله در بورس " برای نخستین بار در برابر انحلال این صندوق توسط « صدای معلم " ارائه گردید ( این جا ) و ( این جا ) ؛ با این حال مدیر عامل صندوق ذخیره فرهنگیان تاکنون گزارش جامع و شفافی از این روند پس از گذشت حدود یک سال به معلمان ارائه نکرده است .

پرسش صدای معلم از نمایندگان مجلس این است که آیا " صندوق ذخیره فرهنگیان " در مدیریت درست و کارآمد خود ، شرکت های تابعه و نیز بانک سرمایه موفق بوده است که قرار است دوباره این صندوق عهده دار تاسیس بانک فرهنگیان شود ؟

آیا اختلاس های هنگفتی که در بانک سرمایه و با محوریت مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان با عنوان عمده ترین و بزرگ ترین سهام دار آن صورت گرفته و ضربات کاری و جبران ناپذیری را به " اعتماد معلمان " وارد کرده است ؛ این پرسش و یا دغدغه را برای نمایندگان مجلس مطرح نمی کند که گذاشتن چنین تکلیف بزرگی با توجه به تجارب تلخ قبلی به مثابه آزموده را آزمودن خطاست  ؟

صندوق ذخیره فرهنگیان متولی بانک عامل فرهنگیان

« صدای معلم » همچنان خواهان تعیین تکلیف نهایی تخلفات مالی در وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان و نیز تغییر اساسنامه در جهت شفافیت و پاسخ گویی تمام عیار مسئولان این صندوق به فرهنگیان کشور  قبل از تعریف هر وظیفه و یا رویکرد جدیدی است .

در آخر ؛ پیشنهاد تغییر " بانک عامل فرهنگیان " برای نخستین بار در صدای معلم مطرح شد . ( این جا )

استدلال ما بر این بود با توجه به گردش بالای مالی در وزارت آموزش و پرورش که با عاملیت" بانک ملی ایران " صورت می گیرد معلمان از خدمات ارائه شده توسط این بانک رضایت ندارند . 3 نفر منتخب جامعه فرهنگیان نیز در این مدت نه حرفی زده اند و نه حداقل گزارش کاری از 6 ماه حضور خود در صندوق ذخیره فرهنگیان به رسانه ها و افکار عمومی ارائه کرده اند

صندوق ذخیره فرهنگیان متولی بانک عامل فرهنگیان

پیشنهاد صدای معلم این بود که هر بانکی ( از جمله بانک ملی ایران ) که در قبال این گردش بزرگ مالی خدمات بهتر و بیشتری را ارائه می دهد به عنوان بانک عامل فرهنگیان منظور گردد .

تعریف و تبیین صندوق ذخیره فرهنگیان به عنوان متولی بانک عامل فرهنگیان کاری است اشتباه و پر هزینه که تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت .

پایان گزارش/


 صندوق ذخیره فرهنگیان متولی بانک عامل فرهنگیان

منتشرشده در اقتصاد

مرثیه‌ای بر لاغراندامیِ یک ترکیب؛ آموزش و پرورش  تاريخ آموزش و پرورش در ايران، تاريخ پرفراز و نشيبِ عرق‌ريزانی بوده است؛ آموزشی مختص مردان و با قرائتی ايدئولوگ از فرآيند پرورش، نخستين حق‌خواهی‌های خود را در بزنگاه مشروطه سَر داد. سياسي‌شدن زنان و مشاركت‌شان در نهضت ملی، خيلي‌زود ابعاد ديگری هم يافت و نخستين سهم‌خواهي‌ها از ايجاد انجمن و تشكيل مدرسه برای زنان را با خود داشت.

روزی كه «مظفرالدين‌شاه» قانون اساسی را توشيح كرد، مطبوعه‌ی «مجلس» تقاضای يك‌‌ زن را در حمايت از آموزش زنان و مشاركت اجتماعی آنها چاپ نمود. اين روزنامه، در نوشته‌ای، «سيدمحمد طباطبايی» را مخاطب قرار داد و خواستار حمايت از مدارس دخترانه شد و تصريح كرد:

“ايران به‌دليل عدم آموزش زنان از ترقی اقتصادی و اجتماعی خود بازمانده است. كودكانی كه به‌دست مادران درس‌ نخوانده تربيت شوند، آمادگی رقابت و مواجهه با جوامع پيشرفته‌تر را ندارند.” (ژانت آفاری. رضا رضايی. ۱۳۸۵)

در پاسخ اما، تعليم‌ و تربيت زنان، منحصر به امور اطفال، خانه‌داری، حفظ ناموس، اخلاق‌ و معاش خانواده گشت و درواقع دور امور خاصه‌ی رجال از قبيل علوم‌ پلتيكی و سياسی خط كشيده شد. از آن روز كه زنان، ديگر منتظر حمايت قانونی نماندند و به طُرُق گوناگون تشكّل يافتند و نخستين مدرسه‌ی دخترانه در «اروميه» افتتاح شد .

حدود ۱۴۸سال گذشته است؛ هرچند زنان توانستند پشت ميز مدارس بنشينند، اما درب معطل ساختار آموزشي، بر همان پاشنه مي‌چرخد!

آنچه از وضعیتِ عمومیِ امروز مدارس برداشت می‌شود، حاکی از سرانه‌ی پایین آموزشی است. آموزش و پرورش در ايران به مثابه‌ي يك كارخانه‌ی عظيم است كه وظيفه‌ی آن توليد سوژه‌ی تابع، مطيع و قابل پيش‌بينی براي نهاد قدرت شده؛ توابع مرکزی که سفت و سخت به اصول بنیادین خود چسبیده و مهره‌های پاسدار این ارزش‌ها را از آموزش و پرورش می‌طلبد

سیر نزولیِ سال‌به‌سالِ استاندارد جمعیتیِ كلاس‌ها، تزلزل و ناامنیِ امور منسوب به معلمين، بی‌برنامگی و حتی بی‌توجهی به وضعيت بهداشت رواني معلم و شاگرد در تراكم كلاس‌ها، کالایی شدن آموزش، بی‌توجهیِ تام به وضعیت معیشت معلمین، ارعاب و بازداشت‌های فراگیر در فرآیند حق‌خواهی آنها، و نیز لوایح تا تصویب طرح‌های ضدرفاه معلمین چون “معلم تمام‌وقت” و… یک‌شمای کلی از شرایط نامطلوب سیستم آموزشی را نشان می‌دهد.

در زبان مدیریت و سیاست‌گذاری نیز مقوله‌ی پرورش معمولاً تا حد یک موضوع دست‌دوم فروکاسته می‌شود. به هر روی؛ افق پیش‌آمده، به اندازه‌ی برنامه‌ریزی‌های این حوزه ناروشن است.

شاید نقص‌های این عرصه را بتوان به کاستی‌های فراگیر توسعه‌ی فرهنگی نسبت داد؛ تعریف‌های تعارفی و سرسری و مبهم از فرهنگ، دخیل ‌نکردن متخصصان امر در سیاست‌گذاری‌ها، خوانش‌های کهنه و مصادره به‌مطلوب از فرهنگ و بلوکه‌کردن مضامین عام فرهنگی در دوایر خواسته‌های سياسی، آسیب‌های گاه جبران‌ناپذیری به تولید فرهنگ ازجمله در سيستم آموزشي وارد کرده است.

کندوکاو در عوامل دخیل در اين مسأله، موضوع درازدامنی است که در افق آن بیش از هر مؤلفه‌ای، نقش خنثی و افلیج‌وار “برنامه‌ريزی آموزشی” و هدف‌گذاری پرورشی چشم‌گیر است.

مرثیه‌ای بر لاغراندامیِ یک ترکیب؛ آموزش و پرورش

کندوکاو در عوامل دخیل در اين مسأله، موضوع درازدامنی است که در افق آن بیش از هر مؤلفه‌ای، نقش خنثی و افلیج‌وار “برنامه‌ريزی آموزشی” و هدف‌گذاری پرورشی چشم‌گیر است به‌رغم اینکه جنبش بزرگی توسط سپاهیان دانش پیش از سال۵۷ و توسعه‌ی گسترده‌ی مدارس و نهضت سوادآموزی بعد از انقلاب، شکل گرفت تا به‌تدریج، بی‌سوادی به‌عنوان یک محرومیت اجتماعی ریشه‌کن شود و بخش بیشتری از جامعه، از امتیاز آموزش و پرورش بهره‌مند گردند، اما برخی از تاکتیک‌های مجادله‌ی استراتژی‌های آموزشی، اين سيستم را از معنا تهی كرده است.

سیاست‌گذاران فرهنگی، خوانش خاص خودشان را از امر فرهنگی و آموزشی دارند و براساس همان قرائت، عرصه را بر زایایی فرهنگ بسته‌اند.

بنابراين به‌نظر مي‌رسد در پر نمودن گپ ميان وضع واقع و وضع مطلوب بايستی در اولين قدم، در حوزه‌ی اهداف و نيز استراتژیِ نيلِ به اهداف، خانه‌تكانی نمود. به‌عبارتی؛ گفتمان رسمی که مدام تلاش می‌کند حضور تک‌گویانه‌ای داشته باشد، به فرد جز ابزاری در خدمت اهداف تعریف‌شده نگاه نمی‌کند. اگر سيستم آموزشی درصدد كنش‌گریِ آموزشی ا‌ست، بايستی از اين گفتمان و بازتوليد آن در مدارس رهايی يابد و كودكان را برای زندگی مسالمت‌آميز و بهينه در دنيای امروز آماده كند.در اين گذار، در محتوای آموزشی تا مراسمِ سر صف‌ها، بايد زلزله‌ای ساختاری رخ دهد. به‌عنوان مثال؛ شادی، هرچند در وهله‌ی اول، یک احساس روان‌شناختی به‌نظر می‌رسد اما یک کنش اجتماعی‌ست که در تعامل میان خصایص فردی، فضاهای اجتماعی و سنت‌های فرهنگی ساخته می‌شود، اما شادی در فضای خصوصی، گسترده‌ترین نوع تجربه‌ی شادی ما‌ست. مسأله‌ی اصلی این است که ساختارهای زیربنایی در مدارس، شادی را بیش از همه به‌عنوان مقوله‌ای سیاسی تعریف کرده ‌است؛ به‌تعبيری، دانش‌آموزان باید با دلالت‌های ایدئولوژیک در مدرسه شادی کنند؛ بنابراین، آنچه ضروری است، کاهش گستره‌ی کمی و کیفی آیین‌های حزن‌انگیز است. در مدرسه، شادی باید وجه غالب را داشته باشد تا دانش‌آموزان توان روحی کافی برای حل مسأله‌ و تاب‌آوری را داشته باشند .

مرثیه‌ای بر لاغراندامیِ یک ترکیب؛ آموزش و پرورش

از سوی دیگر، عدم تأمین مالیِ مدارس و همچنین، میزان حقوق کم و پرداخت نشدن به موقع آن به معلمین، نبود امکانات رفاهی و درمانی، وضعیت تأمین اجتماعی نامناسب و عدم اعطاي تسهیلات ضروری، جز با فهم سیاست فقرزایی در سیستم آموزشی و درگیریِ معاشیِ معلمین و واماندن آنها در مسیر مطالعه، به روز بودن و آگاهی، قابل فهم نیست؛ مشکلاتی که معلمان، آن‌ها را ازجمله تبعیض هاي موجود بين قشر فرهنگیان و سایر کارکنان دولت می‌دانند. اين درحالي‌ست كه نوشتن از معيشت معلم، نوشتنی در ساحت حقوق است؛ حقوق انسانی.

در حالي‌كه قريب به اتفاق معلمان ايرانی زير خط فقر امرار معاش دارند، بسياری از كشورهای آسيايی به اهميت تمكن مالی معلم‌ها در بهبود وضع آموزشی و كيفيت پرورش واقف شده‌اند، به‌عنوان مثال: چون کشور ژاپن فاقد منابع طبیعی‌ست و اقتصاد آن مبتنی بر سرمایه‌ی انسانی، فناوری پیشرفته، تولید کالا و خدمات کیفی است، بنابراین انسان و امور پرورشیِ وی نیز مهم تلقی می‌شود و در نتیجه معلم، مدرسه، آموزش، برنامه‌ی درسی و هر آنچه با آموزش، پرورش و ”سرمایه‌گذاری بر نیروی انسانی” در ارتباط است، برای آنها اهميت شايان‌توجه دارد. مطلوب‌ترین جنبه‌ی زندگی معلم ژاپنی این است که او زندگی مرفهی دارد و حقوق بسیار بالایی دریافت می‌کند.

مرثیه‌ای بر لاغراندامیِ یک ترکیب؛ آموزش و پرورش

گپ طولانی

ضعف‌هایی که در سیستم آموزش و پرورش کشور و در رابطه با مسائل متفاوت آن؛ ازجمله بحث محتوای کتاب‌های درسی، اهداف غاییِ آن‌جهانی، محیط آموزشی، استاندارد جمعیتی کلاس‌ها، معیشت معلمان و… وجود دارد، بسیار گسترده است و بی‌شک ضعف در برنامه‌ریزی برای هر کدام از آن‌ها بر سایر مسائل هم تأثیرگذار است. سیاست‌گذاران فرهنگی، خوانش خاص خودشان را از امر فرهنگی و آموزشی دارند و براساس همان قرائت، عرصه را بر زایایی فرهنگ بسته‌اند

معضل اساسی آموزش در ایران، هدفمندنبودن سیستم آموزش و ناکارآمد بودن روش‌های آموزشی است كه بهبود شرايط جز با بازانديشي ساختاري رخ نمي‌دهد.به تعبير ديگر، شاید تمام مشکلات درون و برون‌سیستمی آموزش و پرورش را بتوان در یک عامل خلاصه نمود و آن وجود «نگاه مصرفی» به این وزارتخانه‌ است.

آموزش و پرورش در ايران به مثابه‌ي يك كارخانه‌ی عظيم است كه وظيفه‌ی آن توليد سوژه‌ی تابع، مطيع و قابل پيش‌بينی براي نهاد قدرت شده؛ توابع مرکزی که سفت و سخت به اصول بنیادین خود چسبیده و مهره‌های پاسدار این ارزش‌ها را از آموزش و پرورش می‌طلبد.

سیستم آموزشی در این بازیِ سیاست و گستره‌ی بی‌مکث مصادره به مطلوب را می‌توان به‌درستی در سه‌گانه‌ی “آجری دیگر در دیوار”:  Another Brick in the Wall اثر مشترک “پینک فلوید” و “راجر واترز” بازجست.

بخش دوم این سری در آلبوم “دیوار” که بیشتر از همه به‌خاطر جمله‌ی «ما هیچ آموزشی نیاز نداریم» مشهور است، فضای آموزشی ما را بازتاب می‌دهد؛ ترانه‌ای که در دوم می ۱۹۸۰، برای جنبه‌ی ضدتبلیغی نژادی، تبعیض در برنامه‌ی آموزشی رسمی و تدریس انعطاف‌ناپذیر ممنوع اعلام شد، در کلیپ قابل تأملی چرخ‌گوشت بزرگی را نشان می‌دهد که بچه‌ها را در خود فرو می‌کِشد و تبدیل به یک تکه‌گوشت‌ می‌کند؛ بی‌مغز، بی‌کنش، بی‌آینده؛ فضایی که مشابهت‌اش با مدارس ما را چندان لازم نیست با نگاهی هنری و زیبایی‌شناختی فهم کرد. اگر معتقدیم جامعه‌ی بیمار، محصول سیستم آموزشی بیمار است، به واقعیت و کارکرد این چرخ‌گوشت بزرگ هم درست نزدیک شده‌ایم .
انگاره

( کلیپ را ببینید )


مرثیه‌ای بر لاغراندامیِ یک ترکیب؛ آموزش و پرورش

منتشرشده در دیدگاه

گروه اخبار/

دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی ( پردیس شهید بهشتی مشهد )  ۴۵ درصد از حقوق  دانشجو معلمان را با عنوان " رفاهیات " کسر نموده است .

« سیدمحمد بطحایی » در نشست تودیع و معارفه « محمود مهرمحمدی » و « حسین خنیفر » در دانشگاه فرهنگیان اعلام کرد : ( این جا )

" امروز در دانشگاه فرهنگیان شما خوابگاه ندارید که در اختیار دانشجویت بگذاری !

دانشجو معلمی که باید در فضای پر از نشاط را برایش ایجاد کنیم. از همین روزهای اول  خدمت در تربیت معلم که باید شهد شیرین معلمی را زیر زبانش بچشد با سختی زندگی می کند. کلاس ها در دانشگاه فرهنگیان شرم آور است که بگویم در زیر پله کلاس تشکیل می دهیم ! "

نامه زیر توسط یک دانشجوی روزانه دانشگاه فرهنگیان قزوین برای صدای معلم ارسال گردیده است .

منتشرشده در یادداشت

آدرس های غلط در مدیریت و قانون منع به کارگیری بازنشستگان و مدیریت زنان و جوانان

منابع انسانی در هر جامعه بزرگترین رکن توسعه هستند و در بحث از توسعه همواره تاکید شده که توسعه قبل از هر چیزی امری انسانی است؛ چرا که توسط انسان ها اتفاق می افتد و نتایج آن هم به زندگی انسان ها بر می گردد.

پیتر دراکر صاحب نظر برجسته عرصه مدیریت معتقد است که توسعه اقتصادی و اجتماعی بیش از هرچیز تداعی کننده مفهوم مدیریت برتر است و ایشان تاکید کرده است که هر جا تنها از عوامل اقتصادی تولید به ویژه سرمایه برای توسعه استفاده شده در واقع توسعه به مفهوم واقعی آن صورت نگرفته است؛ در عوض در مواردی که عملاّ به نیروی خلاق مدیریت و آموزش آن ها متوسل شده اند به توسعه سریع نیز دست یافته اند. نکته مهم، اساسی و مورد نیاز در استفاده از جوانان، توجه به شایستگی های جوانان  بدون توجه به نوع وابستگی به منابع قدرت می باشد نه جوانانی که بدون توجه به شایستگی ها که صرفا از طریق ارتباطات رانتی در مسیر کسب موقعیت های مدیریتی قرار می گیرند

مساله توجه به توسعه به خصوص منابع انسانی به قدری گسترده و عمیق گردیده که در بسیاری از کشورها وزارتخانه ای مستقل برای توسعه منابع انسانی در نظر گرفته شده است. دقت بر اهمیت منابع انسانی در برگیرنده دو نکته مهم است که اولاّ باید از منابع انسانی به خصوص منابع انسانی خلاق، اثرگذار، مولد و تحول آفرین محافظت نمود و دوما می بایستی نسبت به آموزش و بارو نمودن منابع انسانی جدید نیز اقدام کرد تا جامعه شاهد ظهور جنبه های مختلف توسعه گردد.  
در بحث از مفهوم مدیریت به خصوص در نظریه ها و مدل های آن، همواره مولفه هایی چون کارآمدی و اثربخشی تبیین کننده ماهیت وجودی هر نوع سیستم مدیریتی است؛ چرا که در صورت فقدان خصیصه های مرتبط با مولفه های فوق، بنیان هر نوع نظام مدیریتی در مسیر مشروعیت زدایی و کیفیت گریزی قرار خواهد گرفت.

آدرس های غلط در مدیریت و قانون منع به کارگیری بازنشستگان و مدیریت زنان و جوانان

نگاهی بر شیوه های مورد استفاده در حوزه های انتخاب و به کارگیری مدیران و نیز نظارت بر عملکرد آن ها در سیستم های توسعه یافته روشن می سازد که مهمترین اصل و عنصر در این فرایند، توجه به مقوله شایسته گزینی در انتخاب مدیران در راستای توجه به مکانیزم های مسئولیت پذیری و پاسخگویی می باشد و عنصر نظارت و ارزیابی مستمر بر عملکرد مدیران نیز در زمینه بهبود شاخص های فرایندی در مسیر تولید برون دادها و پیامدهای مورد انتظار از مهمترین اصول مورد نظر در نظر گرفته می شود. در شرایط و ساختار کنونی، قوانین، دستورالعمل ها و رویکردهای مختلف در ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان و استفاده از جوانان و زنان در فرایند اجرای صحیحی قرار نخواهند گرفت
وجود مشکلات و چالش های مختلف در زمینه های آموزشی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست، بهداشت و ...  نشان از وجود ناکارآمدی در فرایند احراز جایگاه های مدیریتی و نظارت بر آن ها می باشد و استمرار چنین معظلاتی روز به روز سبب اتلاف گسترده منابع انسانی، مالی و نیز به هدر رفتن فرصت های توسعه می گردد.
تاملی بر وضعیت سیستم های مختلف جامعه نشان از یک آشفتگی و بدشکلی حاکم بر چنین دستگاه هایی می باشد و حتی نگاهی مبتنی بر بهره وری نسبت به بسیاری سیستم های موجود در ذهن بسیاری از کنشگران و مردم، امری طنزگونه تلقی می گردد و حتی برخی از کنشگران حوزه های مختلف در مواجه با گزاره های مرتبط نگاهی معطوف به درماندگی آموخته شده دارند و در این ارتباط باید توجه نمود که کاستی های مورد نظر عمدتا ناشی از شیوه های مدیریتی مدیران کنونی می باشد؛ مدیرانی که نگاه عشاق گونه به منصب ها داشته و در صورت دوری از آن دچار حالت های افسردگی می گردند که پس از بازگشت دوباره در مسیر بهبود و شادابی قرار می گیرند.


در جهت مقابله با چنین چالش ها و مشکلاتی هر از چند گاهی اقدامات مختلف توسط دولتمردان و مجلس نشینان انجام می پذیرد که هیچ وقت منجر به نتیجه مثبت پایدار نمی گردد که نمونه بارزآن در شرایط کنونی تصویب طرح ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان، طرح رویکرد بهره گیری از زنان و جوانان در پست های مدیریتی است که با توجه به شرایط حاکم بر احراز پست های مدیریتی، دورنمای امیدوار کننده ای بر آن قابل تصور نیست که در زیر به چند نمونه از این واقعیت ها اشاره می شود:


1. باید به این امر توجه نمود که در طرح ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان نسبت به عموم بازنشستگان به خصوص بازنشستگان متخصص و مدبر جامعه اجحاف کلی شده است؛ چرا که اکثریت غالب بازنشستگان از مدت ها قبل در حال سپری نمودن دوران پس از اشتغال هستند و مخاطب قانون مورد نظر، افرادی هستند که از طریق شیوه های رانتی به صورت تکراری بر صندلی های ریاست تکیه کرده و با شرایط کنونی نیز قابل حذف نمی باشند و در صورت دوری از جایگاه های مدیریتی در نقش پدرخوانده های توزیع نقش های مدیریتی جامعه ظاهر خواهند شد.


2.در ارتباط با مساله بازنشستگان باید دقت نمود که نیروی انسانی از بزرگترین و اساسی ترین سرمایه های یک جامعه در روند توسعه در نظر گرفته شود که نمونه جایگزینی بر آن قابل تصور نمی باشد و بر این اساس ضرورت دارد تا نیروهای کاردان، خلاق و اثرگذار بدون توجه به گروه های سنی، جنسی و نوع اشتغال در عرصه های مختلف به خصوص در زمینه های مدیریتی جامعه به صورت منطقی مورد استفاده قرار گیرند که بی توجهی بر آن سبب محروم شدن جامعه از خدمات نیروهای انسانی اثرگذار و تحول آفرین خواهد شد.


3. جوانان با توجه به برخورداری از ویژگی هایی چون خلاقیت، روحیه انعطاف و انتقادپذیری، تحول خواهی و آرمان گرایی شایسته توجه در موقعیت های مختلف جامعه به خصوص در بخش های مدیریت هستند که در این میان می بایستی به این امر مهم دقت نمود که نکته مهم، اساسی و مورد نیاز در استفاده از جوانان، توجه به شایستگی های جوانان  بدون توجه به نوع وابستگی به منابع قدرت می باشد نه جوانانی که بدون توجه به شایستگی ها که صرفا از طریق ارتباطات رانتی در مسیر کسب موقعیت های مدیریتی قرار می گیرند.

آدرس های غلط در مدیریت و قانون منع به کارگیری بازنشستگان و مدیریت زنان و جوانان

4. زنان با عنایت به اختصاص تقریبا نیمی از جمعیت کشور به عنوان منابع عظیم انسانی ضرورت دارد مورد توجه در احراز پست های مدیریتی بر اساس شایستگی ها و توانمندی ها بدون در نظر گرفتن ملاحظات مرتبط با روابط غیر علمی و غیر حرفه ای قرار گیرند که بی توجهی به این مساله مهم سبب اتلاف بخش گسترده از منابع انسانی جامعه شده و خواهد شد؛ به خصوص زمانی که تعداد کمی از این گروه تنها بر اساس نوع تعلقات سیاسی و ارتباطات خاص وارد سیستم های مدیریتی می شوند.


5. مساله بسیار مهم تامل بر این امر می باشد که برای مردم مهم نیست چه کسانی از لحاظ خصیصه های جمعیت شناسی وارد ساختار مدیریتی کشور شوند؛ بلکه مهم بهره گیری از افرادی است که انتظارت آن ها را در بخش های مختلف اقتصادی، آموزشی، اجتماعی، سیاسی و ... مورد توجه قرار داده و گره ای از مشکلات موجود و جاری را باز نمایند.


با توجه به مطالب فوق باید تاکید داشت که در شرایط و ساختار کنونی، قوانین، دستورالعمل ها و رویکردهای مختلف در ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان و استفاده از جوانان و زنان در فرایند اجرای صحیحی قرار نخواهند گرفت؛ چرا که اولا بازنشستگان وابسته به منابع قدرت همچنان به شکل های مختلف در لایه های مهم و اثرگذار جامعه به شکل های مختلف باقی خواهند ماند؛ دوما در حوزه جوانان تنها بخش کوچکی از جوانان آن هم جوانان نزدیک به اصحاب قدرت به صورت محدود جهت توجیه وضعیت در موقعیت های مدیریت جامعه قرار خواهند گرفت و سوما در ارتباط با زنان داستان مرتبط با جوانان تکرار خواهد شد و تنها نمونه بسیار کوچک و محدوی از زنانی که به شکلی از موقعیت های رانتی برخوردار هستند وارد چنین جایگاه هایی خواهند شد که دوباره این واقعیت را در ذهن ها تداعی خواهد کرد که مهمترین اقدام جهت اصلاح کاستی ها و بحران های مدیریتی جامعه، اصلاح ساختار مدیریتی کشور است نه طرح یک سری از اقدامات ظاهری توجیه کننده و نمایشی.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آدرس های غلط در مدیریت و قانون منع به کارگیری بازنشستگان و مدیریت زنان و جوانان

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 03 آذر 1397 13:06

سطح مشکل تا کجاست؟

مشکلات دانش آموزان و فقر جامعه  خواهرم می‌گفت؛ اخیراً در یکی از محله‌های حومۀ سیرجان، شاهد کتک زدن شدید کودکی خردسال از سوی مادرش بوده است. وقتی دلیل آن رفتار را می‌پرسد؛ زن با اشک و آه می‌گوید که پسربچه هر روز خوراکی خاصی را برای بردن به مدرسه اش طلب می‌کند؛ در حالی که او نمی‌تواند این خوراکی‌ها را تهیه کند.

زن پس از این گفت و گو، ضرب و شتم پسرک را از سر می‌گیرد و با خشم بر سرش فریاد می‌زند: "من هر روز از کجا خرما یا نونِ پنیر و گردو یا سیب درختی بیارم که بدم به تو ببری مدرسه؟"


خواهرم برای فیصله دادن ماجرا خطاب به کودک می‌گوید: "برّمهِ بشم"* تو این گرونی که از این چیزا پیدا نمی‌شه!

کودک با لحنی التماس‌گونه پاسخ می‌دهد: "به خدا خودم که نمی‌خوام! معلممون گفته اینارو بیارید مدرسه بخورید تا مریض نشید!"

خواهرم رو به زن می‌کند و می‌گوید: این بچه که تقصیر نداره! معلمشون ازش خواسته، پس دیگه نزنش!"

این ماجرا مرا به یاد دهه‌های چهل و پنجاه انداخت. روزگاری که هر از گاهی در مدرسه از ما چیزی می‌خواستند؛ اما امکانش برای‌مان فراهم نبود.گاهی دو - سه روز بر سر مادرم عَر می زدم و التماس می‌کردم که مثلاً یک دفترچۀ نو که از طرف معلم‌مان توصیه شده بود؛ برای‌ام بخرد؛ اما او یک ریز تکرار می‌کرد: "بچه! تو نداری - ناداری - سرت نمی‌شه؟" این بود که چند روزی زندگی را بر او و خودم و خواهران‌ام تلخ و حرام می‌کردم و سرانجام در کلاس با سرافکندگی به معلم‌ام می‌گفتم؛ مادرم بعداً می‌خره!

مشکلات دانش آموزان و فقر جامعه

وقتی نیم قرن پیش برخی معلمان تصور نمی‌کردند که ممکن است خانوادۀ دانش آموزی حتی برای خرید دم پایی بچه‌شان دچار مضیقه باشند؛ چطور امروز می‌توان از یک خانم معلم انتظار داشت که چند دانه خرما یا یک عدد سیب را به تصور اینکه فراهم کردن‌شان برای خانواده‌ای ممکن نیست؛ در برنامۀ غذایی دانش آموزانش نگنجاند؟

مشکلاتی قشری از جامعۀ ما در این سطح است و مسئولان کشور در چه حال و هوایی!


*"برّمهِ بشم" یعنی بره‌ام را بگردم یا فدای بره‌ام بشم. بره در اینجا کنایه از موجودی عزیز و نازنین است. این اصطلاح نوعی اظهار مهر و محبت به شمار می‌رود.

 شبکه جامعه‌شناسی علامه


مشکلات دانش آموزان و فقر جامعه

منتشرشده در یادداشت

جایگاه شورای دانش آموزی در نظام آموزشی  وقتي دولت اصلاحات پس از پيروزي سيدمحمد خاتمي در دوم خرداد 76 مستقر شد، شور و نشاط و اميدواري در مجموعه دستگاه آموزش و پرورش نه تنها مانند ساير نهاد‌ها و دستگاه‌ها بلكه بيش از آنها حاكم شد و فرهنگيان كه بيش از ساير اقشار در پيروزي اصلاحات نقش داشتند حالا منتظر بودند تا نسيم اصلاحات و باران انديشه‌هاي نوآوري نخست عرصه تعليم و تربيت و مدارس سپس جاهاي ديگر را متاثر كند.انتظاري كه متاسفانه با انتخاب يك وزير بدون انديشه‌هاي اصلاحي به سرعت رنگ باخت و 4 سال فرصت را به هدر داد تا اينكه در دوره دوم دولت اصلاحات كمي شرايط براي تحقق انديشه‌هاي اصلاح‌طلبي در آموزش و پرورش مهيا شد، هرچند اقدام تحول‌بخش حذف معاونت پرورشي و ادغام ساختاري و اداري پرورش و آموزش حساسيت‌ها را تحريك و ادامه كار را سخت‌تر كرد.اما باورمندان به انديشه‌هاي اصلاحي از پاي ننشستند و تا مي‌توانستند طرح‌ها و برنامه‌هايي را ارايه دادند كه بتواند در مهم‌ترين و بزرگ‌ترين نهاد نرم‌افزاري و انساني‌ترين دستگاه دولتي بذر انديشه‌هاي اصلاح‌طلبي را بكارد.

اين تلاش‌ها كه با مقاومت‌ و مخالفت‌هاي مختلف و متعدد مواجه بود، متاسفانه چندان موثر واقع نشد اما با وجود بازگشت تفكيك ساختاري و اداري پرورشي از آموزشي دو طرح عمده در كنار چند طرح ريز و درشت ديگر به حيات خود ادامه داد. يكي طرح پرسش مهر و ديگري شوراي دانش‌آموزي است.

طرح نخست به منظور تقويت و گسترش فرهنگ پرسشگري در كودكان و نوجوانان و معلمان و مربيان طراحي شد و شوراي دانش‌آموزي به منظور تحقق تربيت اجتماعي و سياسي و تمرين مشاركت و مشورت قرار بود، اجرايي شود.

همه ساله همان‌طور كه مدارس موظف هستند با به صدا در آمدن زنگ آغاز سال تحصيلي و طرح پرسش توسط رييس‌جمهور طبق دستورالعملي كه توسط وزارتخانه براي بيش از صد هزار مدرسه ارسال مي‌شود اين طرح را اجرايي كنند، در آبان و در آستانه روز دانش‌آموز نيز موظف هستند در مدارس انتخابات شوراي دانش‌آموزي را برگزار و گزارش مربوطه را به ادارات ارسال كنند.

جایگاه شورای دانش آموزی در نظام آموزشی

اگر از معدود مدارسي كه توسط چند مدير خوشفكر و مربيان علاقه‌مند و دلسوز برخوردار است، بگذريم متاسفانه در بيشتر مدارس طرح شوراي دانش‌آموزي به صورت حداقلي و تشريفاتي و ظاهري انجام مي‌شود و كمتر نشاني از تمرين مشاركت و دموكراسي و كار شورايي در آن به چشم مي‌خورد.

جایگاه شورای دانش آموزی در نظام آموزشی

طرحي كه مي‌تواند، مكمل درس اجتماعي آنان و تحقق بخش تربيت سياسي و اجتماعي باشد، طرحي كه اجراي دقيق و جدي آن در برخي مدارس نشان داده است كه چقدر مي‌تواند فضاي مدرسه را متحول كند و چقدر مي‌تواند رقابت‌هاي جدي و مشاركت‌هاي معناداري را رقم بزند. متاسفانه اراده جدي براي اجراي دقيق و مناسب طرح شوراي دانش‌آموزي وجود ندارد و از مدرسه تا وزارتخانه نگاه‌ها بيشتر تشريفاتي و رفع تكليفي است و اين فضاي حاكم بر نظام آموزشي است كه حتي كمترين آثار به ‌جاي مانده از انديشه‌هاي اصلاحي و نوآورانه و تحرك‌بخش را به حاشيه برده است و حتي در دولتي كه خود را وامدار اصلاح‌طلبان دانسته، نشاني از جديتي در اين راستا به چشم نمي‌خورد و تاسف‌بار‌تر اينكه در مدارس و در مديران و مربيان نيز انگيزه و رمقي براي اجراي طرح‌هاي خوب وجود ندارد و اين نمونه‌اي از همان نشانه‌هايي است كه همگان به آن خاطر مي‌گويند نظام آموزشي ما كارآمد نيست و اين نتيجه يك نظام ناكارآمد است كه حتي طرح‌هاي كارآمد را هم زمين‌گير مي‌كند.

سایت سازمان معلمان ایران


جایگاه شورای دانش آموزی در نظام آموزشی                                         

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور