در این وانفسای بی تحرکی، بی خیالی و بی خبری معلمان کشور از وضعیت شغلی خویش و دخالت بی حد و حصر نهادهای بیرون از آموزش و پرورش، این فقط رسانه مجازی "صدای معلم" است که با دستان خالی و با کوهی عظیم از مشکلات کوچک و بزرگ -- و با درگیر شدن درگلادیاتوری بی پایانی که در آن حریفان تا بن دندان مسلح به جنگ یک سرباز رفته اند— پنجه در پنجه حریفان انداخته است.
این رسانه که تنها با هزینه شخصی و بسیار محدود جناب آقای پور سلیمان ایجاد شده است رفته رفته جایگاه خود را در میان معلمان کشور بازیافته است.هر چند تا رسیدن به نقطه مطلوب راه بسیار طولانی و بسیار سخت وجود دارد،اما مطالب منتشره در این سایت به وسیله معلمان سراسر کشور نشان از جایگاه بی بدیل این رسانه در بین معلمان، دانش آموزان، دانشجو معلمان و حتی اولیای دانش آموزان دارد.
این جایگاه بسیار مهم و ممتاز که با دستان خالی و هزینه بسیار محدود به دست آمده است قدرت طلبان اقتدار گرا را به طمع انداخته است تا با شیوه های گوناگون به جنگ این رسانه رفته و امیدوارند تا با استفاده از خود معلمان یا دانش آموزان درب این رسانه مستقل را تخته کنند تا راحت تر بتوانند بر اسب سرکش خودشان بتازنند.
نفوذ این رسانه به حدی گسترش یافته است که در ایران به این بزرگی کوچکترین مسله آموزش و پرورش کشور را مطلع می شود و در کمترین زمان ممکن نسبت به انتشار آن اقدام می کند.
این دستاورد بزرگ که با کمک معلمان این کشور ایجاد شده است،نهادهای اقتدارگرای دولتی و غیر دولتی را به تکاپو انداخته است.زیرا آنها با داشتن تمام ویژگی های یک رسانه اعم از امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و پول و منابع انسانی از رسیدن به جایگاهی که "صدای معلم" به آن دست یافته است ناتوانند.از سوی دیگر همزمان با این ناتوانی، رقیب بسیار پرقدرت و بسیار پر نفوذی را در جلوی خود می بینند که توان رقابت با آن را در خود نمی بینند.اما اینها هرگز خود را بازنده این میدان نمی دانند.
اگر در چارجوب قاعده بازی رسانه ای کار را می بازند اقدام به بر هم زدن این قاعده بازی می کنند.
البته در این برهم زدن قاعده بازی همه توان خود را اعم از نهادهای دولتی و غیر دولتی، گروههای فشار، نمایندگان مجلس و ....به کار می گیرند.
معلمان این کشور دریافته اند که اگر قرار است رسانه ای مسایل و مشکلات آنها را بدون حب و بغض منتشر کرده و پیگیری نماید،این رسانه فقط و فقط "صدای معلم" است که البته قدرت و نفوذ خود را از همین مخاطبان خود می گیرد.
اگر چه هنوز درصدی از معلمان کشور با این رسانه ارتباط برقرار نکرده اند اما قراین و شواهد نشان می دهد که نسبت به سالهای اولیه ایجاد این رسانه، مخاطبان آن بسیار گسترش یافته اند. این جایگاه بسیار مهم و ممتاز که با دستان خالی و هزینه بسیار محدود به دست آمده است قدرت طلبان اقتدار گرا را به طمع انداخته است تا با شیوه های گوناگون به جنگ این رسانه رفته و امیدوارند تا با استفاده از خود معلمان یا دانش آموزان درب این رسانه مستقل را تخته کنند تا راحت تر بتوانند بر اسب سرکش خودشان بتازنند
نگارنده از معلمان سراسر کشور دعوت می نماید که با حمایتهای مادی و غیر مادی خود این رسانه برای پیگیری مسایل و مشکلات حوزه خودشان یاری بکنند.
این رسانه مال تک تک معلمان این کشور است.
در کشوری که همه رسانه های اصول گرا و اصلاح طلب فقط و فقط در فکر بزرگ کردن مشکلات آموزش و پرورش برای بهره گیری جهت منافع سیاسی و غیر سیاسی خود هستند باید قدر این رسانه مستقل را دانست زیرا جنس این رسانه فقط فقط از جنس معلم است و دیگر هیچ.
پس حمایتهای بی دریغ خودتان را به این رسانه ارزانی بدارید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
که شاید هم کش آید / در این بحر جهالت
شکایت یک تجارت
تجارت هم شکایت
شکایت هی شکایت
کف آید بی کفایت
شکایت بی عدالت
تو را بینم قیامت
غرامت با برائت
کثافت با ملاحت
شهادت بی شهامت
قضاوت بی ذکاوت
شکایت با صلابت
قضاوت با کسالت
عبادت بی طهارت
اهانت بی تلاوت
موبایل بهر بلاغت
شکایت هی شکایت
دو چشم بی بصارت
حماقت در بلاغت
پیاپی کن شکایت
که آسان شد بلاغت
شکایت در امامت
نیابت در رسالت
فصاحت یا فضاحت
رفاقت یا رقابت
نجابت شد ملامت
صداقت هم ندامت
شکایت در قرابت
شفاعت در غرابت
عداوت بی قناعت
شجاعت با جسارت
شکایت هی شکایت
خباثت شد سرایت
ندامت یا اسارت
نهایت رو زیارت
صراحت بی لطافت
دیانت با وهامت
ذلالت در ظلالت
رذالت با ضلالت
شکایت کن شکایت
حکایت کن حکایت
رفاقت در شفاعت
فضاحت در فصاحت
غرابت در قرابت
کاش مدیران ارشد در عمل به معلمان توجه داشتند نه فقط در حرف و...
و دیری نمی پاید که دوران بقا چو باد صحرا می گذرد-تلخی و خوشی و زشت و زیبا می گذرد - می پندارد ستمگر که جفا بر خون شهدا کرد - بر گردن او بمان و بر ما بگذشت. دوران پاشاخان با کاخ باشگاه فرهنگیانش و اعوان و انصارش هم پایان خواهد یافت.
همگی سر و ته یک کرباسند.
استقلال صدای معلم نیاز به دلیل وبرهان ندارد ومبرهن است
همین که نظرات مخالف وتوهین آمیز منتشر می شود خودگویای استقلال این رسانه است
خدمت شما عرض می کنم نه دردولت فعلی ونه در دولت های قبلی ارزش واعتباری برای آ.پ قائل نبودند واین وزارت خانه همیشه مهجور بوده است پس با تغییر دولت ها واین دولت وآن دولت کردن یک امید کاذب درخود ایجاد می کنیم وزمان را ازدست می دهیم
فقط با اتحاد فرهنگیان وعدم بردگی کردن آنان شاهدتغییراوضاع وتحولات بزرگ خواهیم بود امیدوارم این روز را ببینم
در چندسال اوایل خدمتم که راست و درست و نمره ارزش داشت به معلمی خود افتخار می کردم و هم جامعه و هم دانش آموزان نیمچه ارزشی برایمان قائل بودند. خدا را گواه می گیرم که تقریباً از سالهای 73 و 74 به این ور که عده ای افراد غیر متخصص کرسی های مدیریتی آموزش و پرورش را قبضه کردند و چون نمی توانستند کاری از پیش ببرند با هزار دوز و کلک معلمان را توجیه به پر کردن دروغین ریزنمرات کردند و معلمان نفهمیدند که با این کار گور خودشان را می کنن از آن دوران به این ور یواش یواش معلمی ارزش خود را از دست داد و همه به چشم تمسخر به آن نگاه کردند و اعتماد به نفس معلمان در جامعه شدیداً آسیب دید. و این دقیقاً از ماست که برماست و حالا حی بگو بع بع حسنک کجائی من گرسنه ام .
توهّم در جذب نیرو آن سالها نیز بود و اکنون نیز هست! فقط شکل وهم تغییر یافته! در مواردی از وهم خارج شدند ولی به مواردی دیگر گرفتارتر شدند! و اکنون دچار دو گرفتاری هستند که اسناد چشم انداز و تحول بنیادین و 50 ساله بعدی آنها را نجات نخواهد داد! مگر برخی خلق و خویها چون زالو صفتی و بقای بر وهم ناچیز یا نابود شود.
بدون شرح آن دو گرفتاری این است یکی دریافت ثمرات آنتروپی وهم قدیم و دیگری اصرار بر وهم فعلی!
س دقیقاً از شما و آنهاست که بر ماست!