در فضای فرهنگی ـ سیاسی یک کشور کمتر رسانهای را میتوان یافت که در خدمت طیف سیاسی خاصی نباشد. رسانههایی که با انواع و اقسام ترفندها تلاش دارند تا شیب قدرت را بیشتر و بیشتر به سمت خود برگردانند و در این راه بعضا روشهایی را بهکار میگیرند که خود نیز در سلامتش تردید دارند. این موضوع گرچه بزرگترین مانع بر سر همهگیر شدن آنهاست؛ اما متأسفانه معبر تمدید حیات خیلی از آنها هم هست.
داستان معدود رسانههای مستقل اما جداست. حتی «تبلیغات» ـ بهعنوان مجردترین بخش یک رسانه و منبع اصلی تامین هزینهها ـ اولویتش اینجور رسانهها نیست! درد بزرگتر اما سنگاندازی و بداخلاقیهائی است که از جناحها و گروههای مختلف فکری و سیاسی روانه میشود. مگر جز این است که «آگاهی بخشی» وظیفه اصلی یک معلم است؟
بههر حال تیغ نقد یک رسانه مستقل ممکن است تنه هر کسی و از هر جناحی را بگیرد و اینجاست که طیف مخالفان این رسانهها، از رسانههای خطی و وابسته متنوعتر میشود حتی اگر نقدهایش منصفانهتر باشد و به حال کلیت جامعه مفیدتر!
نویسنده در اینجا درصدد حمایت محض از رسانه خاصی نیست؛ اما در فضای آموزش و پرورش، رسانه «صدای معلم» نمونه تقریبا کاملیاست از آنچه گفته شد.
رسانه مستقلی که جز «یکی»، حامی و وامدار کسی نیست و آن یکی هم «همه معلمان» است؛ سالمترین، مظلومترین، زحمتکشترین و موثرترین قشر جامعه که جز سرافرازی و سعادت شهروندان این مرزوبوم هدف دیگری ندارد.اما همین صدای آگاهیبخش ظاهراً وقتی از یک حدی بلندتر میشود، عدهای را ـ بهجای بیدارکردن ـ بدخواب میکند! بههر حال تیغ نقد یک رسانه مستقل ممکن است تنه هر کسی و از هر جناحی را بگیرد و اینجاست که طیف مخالفان این رسانهها، از رسانههای خطی و وابسته متنوعتر میشود حتی اگر نقدهایش منصفانهتر باشد و به حال کلیت جامعه مفیدتر!
فقط بهعنوان نمونه اخیر، میتوان به هجمههایی اشارهکرد که از « درج گلایههای تعدادی از فرهنگیان آذربایجان شرقی» شروع و فعلا به شکایت از مدیر سایت رسیده است!
البته که «همگان» باید در برابر آنچه میکنند پاسخگو باشند؛ اما این دست خبرها (که موارد مشابه دیگرش در همین سایت «صدای معلم» قابل مشاهده است) جدا از جزئیات، کلیتی را هم به جامعه فرهنگی ـ بهویژه نوع فعال و پرسشگرش ـ القا میکند و آن مراتبی از نگرانی و استفهام است که باید بهطرز شایستهای برطرف یا پاسخ دادهشود.
مگر جز این است که «آگاهی بخشی» وظیفه اصلی یک معلم است؟
مگر دانشآموزان «تفکر نقاد» را بهعنوان یکی از مهارتهای اساسی زندگی نمیآموزند؟
میکروفونی که در اختیار معلم است، بالاخره باید روشن باشد یا خاموش؟ اگر روشن، دقیقا در کجاها ...؟
اینها سؤالاتی است که شخص وزیر هم میتواند مخاطبش باشد؛ به هرحال قدرتمندترین فرد یک وزارتخانه، قاعدتا باید مسئولترینش هم باشد.
والسلام.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان