جناب آقای محمد روزبهانی
درگذشت پدر بزرگوارتان را از صمیم قلب تسلیت گفته برای شما و خانواده محترم صبر و سلامتی آرزومندیم .
پایان پیام/
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست تخصصی « پارادوکس پرورش ذهن باز در نظام تعلیم و تربیت بسته با تاکید بر برنامه درسی » با سخنرانی « ایرج خوش خلق ، عضو هیات علمی بازنشسته پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش » در « خانه اندیشمندان علوم انسانی » برگزار گردید .
بخش چهارم را می خوانید .
گروه رسانه/
یک جامعهشناس به خبرآنلاین گفت: «در ایران یک نوع نارضایتی هستی شناختی در طول تاریخ وجود دارد، شاید به این دلیل که ملت کهنی هستیم، فرهنگ کهن و حافظه تمدنی داریم اما شرایطمان طوری بوده که اجازه موفقیت به ما نداده است، ملتی هستیم که میخواهیم موفق شویم اما نمیتوانیم، شاید دلیل اعتراضات سال ۱۴۰۱ هم همین بود.»
مظاهر گودرزی: «جامعه ایران یک جامعه گمراه کننده است»، این را مقصود فراستخواه میگوید. جامعهای که در ظاهر با آسیبهای زیادی مواجه است، از نظر اقتصادی شاخصی مانند ضریب جینی نشان میدهد وضعیت مساعدی ندارد، از نظر اجتماعی ایران جزو جوامعی است که مردمانش تجربههای عاطفی منفی بسیاری دارند، این جامعه در شاخص کامیابی اصلاً وضعیت خوبی ندارد و در حالیکه ارزشهای بقا در آن از ارزشهای شکوفایی جلوتر افتاده است اما همچنان میخواهد موفق شود. همه اینها درحالیست که همزمان نبودن سیاستهای رسمی با جامعه آن را تبدیل به یک جرم بحرانی کرده است، این اصطلاحی است که فراستخواه آن را برای جامعه ایرانی بهکار میبرد.
این جامعهشناس معتقد است جامعه ایرانی به یک جرم بحرانی تبدیل شده که هر لحظه میتواند آبستن یک ایدئولوژی رادیکال شود، ایدئولوژیای که بیاید با مستعمره کردن نارضایتیهای مردم آنها را اصطلاحاً از چالهای به چاه بیندازد. او درمقابل این مستعمرگی ایده قلمروسازی را مطرح میکند، میخواهد از هر نقطه امیدی برای نجات جامعهای چنین بحران زده استفاده کند که به تعبیر خودش در نقطه کور حکومت قرار دارد، برای همین میگوید: «بهجای جنون زوال، نبوغ بقا داشته باشیم.»
متن کامل گفتوگوی خبرآنلاین با مقصود فراستخواه در ادامه آمده است.
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ گردهمایی اهالی تعلیم و تربیت در خانه ی اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت بزرگداشت مقام معلم برگزار گردید .
این نشست بیش از سه ساعت به طول انجامید .
در پایان این نشست سه نفر از وزاری پیشین علی اصغر فانی ، محمدبطحایی و محسن حاجی میرزایی در میزگردی شرکت کردند .
همچنین دانش آموزان دختر و پسر از مدارس سمپاد به هنرنمایی پرداختند .
این نشست میهمان دیگری داشت که از فاصله ی بسیار دوری به این جا آمده بود تا به بیان خاطره و یا بهتر است بگوئیم به « ذکر مصائب حرفه ی معلمی » بپردازد .
او کسی نبود جز « ثریا مطهرنیا » آموزگار سخت کوش بیجاری که عملکرد خدمت بی ادعا و صادقانه در روستاهای محروم کردستان را در کارنامه ی خود دارد .
در این قسمت بخش نخست از سخنان خانم مطهرنیا را می خوانید .
پخش یک سکانس از سریال افعی تهران موجب شکایت وزارت آموزش و پرورش از سازندگان سریال فوق به دلیل توهین به معلمان شده است . این شکایت و دفاع از حقوق معلمان اقدام صحیحی است ولی مشروط بر اینکه هر نوع توهین به معلمان را در برگیرد . وزارت آموزش و پرورش در برابر توهین مکرر به معلمان در تبلیغات تلویزیونی سکوت می کند ولی از سازندگان یک سریال با بینندگان محدود شکایت می نماید .
به طور مثال تبلیغاتی به صورت مکرر در تلویزیون پخش می شود که جمله محوری آن این است :
« معلم را به خانه ببریم » .
جمله توهین آمیز فوق هیچ گاه مورد اعتراض نهاد مسئول تعلیم و تربیت قرار نگرفته است .
در صحنه ای از سریال افعی تهران ، شخصیت اصلی با بازی پیمان معادی ناظم مدرسه خود را در میان یک جاده پیاده می کند تا انتقام تنبیه های بدنی دوران دانش آموزی اش را از وی بگیرد . توهین آمیزتر از سکانس مربوطه تصویری است که سریال افعی تهران از مدرسه ارائه می دهد . بازیگر نقش کودکی شخصیت اصلی داستان در ازای دریافت امتیاز ، تخلفات انضباطی دیگران را بر عهده می گیرد تا به جای آن ها تنبیه بدنی شود .
نقش ناظم در سریال ، ماشین تنبیه گری است که به محض برعهده گرفتن یک تخلف همچون یک شکنجه گر وارد عمل می شود و برخورد بدنی و خشن می نماید . ناظم هیچ گاه نمی پرسد که چرا باید یک نفر همه رفتارهای متخلفان را بر عهده گیرد ؟
ناظم مدرسه آن قدر کم هوش و ناتوان است که توان تجزیه و تحلیل این مسئله ساده را ندارد . این تصویر از مدرسه و ناظم مدرسه در ظاهر نقادانه ولی در واقع شعاری است . رویکردی که نه تنها به زمینه های تنبیه بدنی نمی پردازد که در ارائه تصویری واقع بینانه از مدرسه ناتوان است .
تنبیه بدنی به عنوان یک روش تربیتی همواره مورد نقدهای جدی بوده است . سابقه چوب و فلک در مدارس ایران همزاد با تاسیس مدارس نوین است . وزارت آموزش و پرورش نیز سال ها است که تنبیه بدنی را ممنوع کرده است . به موجب « آیین نامه اجرایی مدارس » که مهم ترین متن اداره مدارس کشور است ، واژه تنبیه به تشویق و آگاهی بخشی معنا می شود . براین اساس آئین نامه کوشیده است که تشویق را به عنوان راهکار اصلی آگاهی بخشی بداند .
بر اساس ماده 78 آئین نامه فوق مدرسه در چارچوب نظام ترغیب و تشویق و تنبیه حق دارد با روش هایی از جمله تذکر و اخطار شفاهی به طور خصوصی ، دعوت از ولی دانش آموز و توجیه جهت پیگیری موضوع ، اخطار کتبی و اطلاع به ولی دانش آموز تا انتقال به مدرسه دیگر با دانش آموز متخلف برخورد نماید . گام برداشتن برای برسازی یک نظام ترغیب و تنبیه علاوه بر آئین نامه به پشتوانه ای نیاز دارد که مناسبات داخلی مدرسه را تغییر دهد .
بر اساس ماده 81 آئین نامه مزبور تنبیه بدنی دانش آموز و سوء رفتار با وی به هر دلیل و تحت هر شرایطی ممنوع است . این متن هر چند که به عنوان یک رویکرد راهنما نقش عمده ای در توقف تنبیه بدنی و ارائه راهکار های بدیل دارد ولی نتوانسته تصویر مدرسه را در اذهان عمومی تغییر دهد و یک نظم مدنی را جایگزین نماید . از این رو همواره با اخباری از خشونت در مدرسه روبه رو هستیم .
تنبیه به معنای آگاهاندن از درون ساخت قدرت و مناسبات فرهنگی یک جامعه بر می آید . وجود آئین نامه ها و بخش نامه ها هر چند تا حدی می تواند به توقف این امر کمک کنند ولی رویکرد حقوقی در ارائه تصویری واضح از دلایل شکل گیری تنبیه بدنی و راهکارهای مناسب برای توقف آن ناتوان است .
تنبیه فقط یک سو ندارد . مدرسه ، معلم و دانش آموز عناصر اصلی در تنبیه هستند ولی مناسبات آن ها از درون ساختارهای اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد . به این دلیل است که تنبیه در مدرسه را باید ترجمان روابط قدرت در جامعه دانست .
جوامعی که براساس نظم اقتدار گرا شکل گرفته اند تنبیه خشن را تایید می کنند و آن را می پسندند . این جوامع خود مولد خشونت و تنبیه بدنی هستند و آن را رواج می دهند.
شکل گیری تنبیه بدنی در جامعه ایران را نیز نمی توان از سابقه اقتدار گرایی در این سامان جدا دانست .
در فرهنگی که چوب معلم فضیلت دارد ، ساخت قدرت در مدرسه نیز بر مبنای خشونت عریان و تنبیه بدنی شکل گرفته است .
لوئی آلتوسر ، اندیشمند فرانسوی در تعریف ایدئولوژی می گوید که : «ایدئولوژی، رابطهی تخیلی افراد را با شرایط واقعی هستیشان بازنمایی میکند» . تعریف مربوط از ایدئولوژی در مورد رابطه معلم و دانش آموز با شرایط واقعی قابل فهم است . تنبیه بازنمایی عملی یک رابطه ای خیالی است که در میان دانش آموز و معلم شکل گرفته است و نسبت آن ها با شرایط واقعی را نشان می دهد .
در یک نظم اقتدار گرا هر دو طرف به خشونت پناه می برند تا طرف قوی تر مشخص شود زیرا تنها راه چاره برای فهم روابط قدرت همین است .
مشکل اصلی وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد ملی تعلیم و تربیت این نیست که تنبیه بدنی را ممنوع نکرده است . شکایت از توهین کنندگان به جایگاه معلم در سریال افعی تهران نیز بیشتر به دعوای ژورنالیستی می انجامد که تاثیری بر روابط واقعی قدرت در مدرسه ندارد . وزارت آموزش و پرورش از منظری حقوقی به یک سریال برخورد می کند و سریال فوق نیز رویکری شعاری به مسئله تنبیه در مدرسه دارد .
گسست وزارت آموزش و پرورش از نهاد مدرسه و عدم درک روابط قدرت در شکل گیری مناسبات مدرسه مهم ترین نقطه ضعفی است که وزارت آموزش و پرورش از آن رنج می برد .
نقطه ضعف فوق موجب می شود که نهاد تعلیم و تربیت کشور برنامه ای برای رفع مشکلات موجود در مدرسه نداشته باشد و خود را در جایگاه انذار دهنده قرار دهد . این روند تاثیری در بهبود روابط دانش آموز و معلم و تحول در نهاد مدرسه ندارد .
وزارت آموزش و پرورش نیازمند ایده و برنامه ای است که بتواند به جای بازتولید ایدئولوژی تنبیه بدنی به جایگزینی نظمی مدنی در مدرسه بینجامد .
شکل گیری نظم مدنی در مدرسه بدون گذار از شعار به واقعیت و تدوین راهکار بر اساس واقعیت ممکن نیست . در نظم برآمده از یک رابطه مدنی ؛ تنبیه از ایدئولوژی مبتنی بر خشونت به مثابه ایدئولوژی تشویق و آگاهی بخشی تغییر می یابد . این روند نیازمند فهم دقیق مناسبات اجتماعی و تمهید راهکارهایی برای تغییر و دگرگونی است .
در حال حاضر « آیین نامه اجرایی مدرسه» راهکارهایی برای تشویق و آگاهی بخشی ارائه می دهد که بیشتر بر پایه تشویق و نفی خشونت در مدرسه است ولی روابط موجود در مدارس بر مدار سابق می چرخد .
گام برداشتن برای برسازی یک نظام ترغیب و تنبیه علاوه بر آئین نامه به پشتوانه ای نیاز دارد که مناسبات داخلی مدرسه را تغییر دهد . در غیر این صورت متون فوق بدون پشتوانه یک نظم مدنی که تنبیه را به منزله یک ایدئولوژی مدنی در نظر گیرد ناکام خواهد ماند .
رویکردهای حقوقی تنبیه را ممنوع و محدود می کنند ولی مسئله را حل نمی کنند ؛ زیرا روند تولید خشونت و روابط قدرت را متوقف نمی کند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دیروز در آخرین روز نمایشگاه بین المللی کتاب ۱۴۰۳ش به دعوت برخی دوستان، سری زدم . همه چیز را تاسف بار دیدم، به هر غرفه ای سر زدم می نالیدند!
خلوتِ خلوت و آن هم در آخرین روز نمایشگاه کتاب که معمولا چند سال پیش در آخرین روزهای نمایشگاه ها، آدم نمی توانست از ازدحام جمعیت حرکت کند!
البته چند صف آن بیرون بود یعنی صف فست فودی...
من ۳۰ سال است از تمام نمایشگاههای بین المللی کتاب تهران بازدید کرده ام اما سال به سال کم رنگ تر می گردد، انگار مثل دریاچه ارومیه بوده که سال به سال کوچک تر و زار و نزارتر می گردد تا جلوی چشم مان محو گردد!
شاید نسل بعدی زمانی اگر گذرش به این مکان نمایشگاه بیفتد به همدیگر بگویند اینجا زمانی نمایشگاه کتاب بوده!
به قول دوست شاعرم آقای واحدی:
«بوردا بير دنيز وارايميش»
با دولت مرا کاری نیست، اما به نظرم این مردم انگار حسابی آن نصیحتِ تلخ و شومِ قابوسنامه را آویزه گوش شان کرده اند كه:
«مردی، فرزند سركش و لاابالی خود را نصيحت می کرد كه اگر دوباره سركشی كند او را به مكتب خانه خواهد گذاشت تا درس بخواند و دانشمند شود تا يك عمر فقير و گرسنه بماند»!
( کانال نویسنده )
گروه گزارش/
نخستین ترکش های نهایی شدن امتحانات نهایی در پایه های دهم و یازدهم در روزهای اخیر پدیدار شد .
وزارت آموزش و پرورش از عهده صدور کارت های ورود به جلسه بر نیامد و بدین ترتیب برنامه امتحان در روزهای 30 و 31 اردیبهشت لغو گردید .
این در حالی است که « صدای معلم » نخستین رسانه ای بود که به این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی واکنش نشان داد و آن را فاقد معیارهای کارشناسی و تطبیقی دانست .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران در گزارش خود با عنوان :
«این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟»
نظرسنجی وزارت آموزش و پرورش از مدیران مدارس و دانش آموزان به منظور طراحی برنامه آزمون های نهایی ... فعلا به معلمان نیازی نداریم ! نوشت : ( این جا )
« این گونه اظهارات توسط یک مقام مسئول در وزارت آموزش و پرورش در حالی بیان می شوند که بار اصلی برگزاری امتحانات مانند طراحی سوالات ، مراقبت و تصحیح همواره بر دوش معلمان بوده است .
مهم تر و فراتر از این مساله ؛ ورود یک نهاد بیرون از آموزش و پرورش مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و تعیین تکلیف برای ارکان آن است در حالی که حداقل در آموزش و پرورش نهادی مانند شورای عالی آموزش و پرورش مستقر بوده و فعالیت می کند.
این وضعیت ؛ به نوعی زیر سوال بردن استقلال حرفه ای آموزش و دخالت غیر تخصصی در کار آموزش و معلمان است .
پیش تر ؛ « صدای معلم » در یادداشتی نسبت به پیامدهای این تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی هشدار داده و نوشت : ( این جا )
« این مصوبه سکان هدایت فرایند یاددهی - یادگیری را از دست معلمان خارج کرده و به دست امتحان نهایی می سپارد و شاگردان به جای توجه به روندهای حاکم در کلاس درس و تکالیف مدرسه ای در تمام سال به دنبال نمونه سوالاتی خواهند رفت که نمره بهتری را در پایان سال برای آنان تضمین کند و عملا مدرسه متوسطه به کلاس های کنکور بدل خواهد شد.
این بزرگترین آسیب به نظام تعلیم و تربیت است.
هم اکنون که امتحان نهایی تنها در پایه دوازدهم برگزار می شود تامین امنیت و سلامت امتحان نهایی با توجه به برگزاری آزمون در هزاران حوزه اجرا در سطح کشور و در مراحل:
- طراحی و استاندارد سازی آزمون و این عاقبت جامعه ای است که غالبا به امور فکر نمی کند و در روزمرگی های خود ساخته ی خویش مغروق است تا زمانی که بحرانی او را از خواب بیدار کند .
- ارسال ایمن سوالات
- تکثیر آنها در محل اجرای آزمون
- تامین امنیت محیط اجرا
- تصحیح درست و قابل اطمینان اوراق امتحانی
- اعلام نتایج و صدور کارنامه تحصیلی
کاری بسیار سخت و طاقت فرساست و خالی از اشکال و خلل نیز نمی باشد.
اگر چه در سال های گذشته اقداماتی برای ایمن سازی این مراحل انجام شده اما همچنان چالش هایی وجود دارند ؛ حال اگر این حجم از اقدامات به سه برابر میزان فعلی افزایش پیدا کند یقینا مشکلات بسیار بیش از حد تصور خواهد شد و آموزش و پرورش بر آنها فائق نخواهد آمد .
برگزاری هم زمان سه سال امتحان نهایی کاری است که نه نیروی انسانی، نه سالن های امتحانی و فضای مورد نیاز آن در آموزش و پرورش وجود دارد و نه این دستگاه می تواند در آن واحد این حجم از اقدامات را در فرآیندهای نامبرده بالا که آزمون نهایی ناگزیر از مجرای آنها می گذرد انجام بدهد
نکته مهم دیگر این که دبیران برگزاری آزمون های داخلی را بخشی از وظیفه روزمره خود می دانند و آن را با رغبت انجام می دهند اما برگزاری امتحان به صورت نهایی در هر مرحله اعم از طرح سوال، مراقبت و تصحیح اوراق مستلزم پرداخت حق الزحمه است و تسری امتحان نهایی به سه پایه مبالغ هنگفتی را طلب می کند که عملا و با نظر به تجارب گذشته قابل تامین نخواهد بود » .
این نکات و دغدغه ها در گفت و شنود « صدای معلم » با « احمد عابدینی ؛ معاون پیشین شورای عالی آموزش و پرورش » هم مورد تایید و تصریح قرار می گیرند . ( این جا )
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش و سایر مسئولان و تصمیم گیرندگان آن است :
این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟
آیا نتایج و عوارض تصمیم های پیشین خود را در برهه های مختلف مشاهده نکرده اند ؟ »
همچنین « صدای معلم » به قلم مدیر مسئول رسانه ضمن ارزیابی این مصوبه از ابعاد مختلف با عنوان : « به نظام آموزشی چه داده اید و چه می خواهید ! آیا مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی به انحطاط زدایی از نظام آموزشی و جامعه و رشد " تفکر انتقادی " کمکی می کند ؟ » چنین نوشت : ( این جا )
« از زمانی که اعلام شده است امتحانات پایه دهم و یازدهم به صورت « نهایی » برگزار می شوند تب و تاب برای « نمره » شتاب بیشتری گرفته هر چند این بیماری مزمن قبلا نیز وجود داشته است .
معلوم نیست آموزش و پرورش غیر معطوف به آموزش مهارت های زندگی و بیگانه با آن و با این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی دیگر قرار است به کجا بینجامد و از کدامین « ناکجا آباد » دیگری سر درآورد ؟
نهادی غیر قانونی و غیر پاسخ گو که به جای مراجع قانونی مانند شورای عالی آموزش و پرورش و مجلس تصمیم می گیرد اما هزینه ی این گونه تصمیم ها را باید معلمان و سایر ارکان آموزش پرداخت کنند بی آن که شاهد گشایشی در حوزه ی کیفیت بخشی آموزش و ارتقای سطح آموزش و تربیت باشند .
این وضعیت سال هاست که در نظام آموزشی ایران به یک رویه غالب تبدیل شده و از آن جا که در نهایت به قبولی دانش آموزان و افزایش آمار رضایت منتهی می شود تقریبا همه ارکان آموزش مانند مدیر مدرسه ، خانواده و حتی اداره آموزش و پرورش از آن رضایت دارند و صدای مخالفی بلند نمی شود . «این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟»
شاید با این مصوبه دیگر وضعیت مانند سابق نباشد و آمار قبولی دانش آموزان از شکل حبابی و یا پفکی خارج شود .
اما در کنار این وضعیت ، نمره محوری به عنوان اساس تمام فعالیت های آموزشی و تربیتی تشدید خواهد شد و حتی اگر معلمی بخواهد از سر مسئولیت پذیری و نگرانی نسبت به آینده ، گریزی به اجتماع داشته و رویکرد حل مساله را برای کاهش چالش های آن مد نظر قرار دهد دیگر گوشی برای شنیدن آن نخواهد بود چون که بر اساس فرهنگ سازمانی شکل گرفته در مدرسه خارج از کتاب بوده و اتلاف وقت محسوب می شود و مهم تر این که روی معدل و نمره دانش آموزان تاثیری نخواهد داشت . پس ارزش طرح و بحث نخواهد داشت ... »
در روزهای گذشته اکثریت قریب به اتفاق جامعه هدف و کنش گران آموزشی یقه ی وزارت آموزش و پرورش را گرفتند در حالی که متهم اصلی از نظرها غایب بود .
عدم توانایی وزارت آموزش و پرورش در انجام یک کار روتین اداری تنها نخستین و شاید کوچک ترین عوارض از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و سایر پیامدهای و عوارض منفی آن گریبان پیک نحیف و رو به احتضار نظام آموزشی بیمار ایران را فرا خواهد گرفت .
زمانی که در ابتدای بهمن سال 1402 این هشدارها را دادیم کسی و یا نهادی در راس و یا قاعده آن را جدی نگرفت و اصلا نشنید .
و این عاقبت جامعه ای است که غالبا به امور فکر نمی کند و در روزمرگی های خود ساخته ی خویش مغروق است تا زمانی که بحرانی او را از خواب بیدار کند .
که البته آن زمان دیر خواهد بود .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستارگشایی
چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۴۰۳ تصویر استقبال غیرمعمول و نامرتبط دانشآموزان مدرسه علوم قرآنی امام حسن مجتبی(ع) از شهردار زنجان مرزهای زمان، مکان، زبان و جغرافیا را درنوردیده و با ایجاد حواشی رسانهای در حد لالیگا خبرساز شد. ترکشهای این بمب خبری تا آن جا پیش رفت که زنجان با کره شمالی و رهبر دیکتاتورش مقایسه شده و کلی نکوهشهای پسینی به دنبال داشت. در این مجال درنگی گذرا بر این اتفاق ظاهرن ساده و عادی برای برخی از مدیران خام و تندرو (جا مانده در دهه شصت) مدارس خواهیم داشت تا ابعاد قضیه را بعد از فروکش کردن طوفان خبری واکاوی نمائیم.
فیروزفر؛ مدیری از جنس فرهنگ
یک دههایست علیرغم زاویه سیاسی با شهردار زنجان آشنایی و ارتباط دورادور دارم. دکتر فیروزفر قبل از اینکه شهردار زنجان باشد چهرهایست پراگماتیست و تکنوکرات و البته استوار بر سه پایه علم، فرهنگ و مذهب.
وی از اساتید به نام دانشگاه زنجان بوده و مدتی ریاست دانشگاه آزاد زنجان را به عهده داشته و البته از فعالان درجه اول حسینیه اعظم زنجان میباشد.
در زمان مدیریتش بر دانشگاه آزاد زنجان، بزرگترین مدرسه بدون کیف کشور در ساختمان اعتمادیه دانشگاه آزاد پایهگذاری گردید.
شخصا انتظار داشتم که دکتر فیروزفر حاذق و باهوش با مشاهده پوزیشن معیوب استقبال در این دام غیرعمد و هجمه رسانه نمیافتاد.
روایت مدیر مدرسه از مراسم استقبال
شناخت مستقیمی از این واحد آموزشی و مدیرش ندارم. خانم خدیری مدیر مدرسه در مصاحبه با خبرگزاری مهر سعی در عادی و مرسوم جلوه دادن عکس استقبال دختران از شهردار کرده میافزاید: « رسم دیرین دانش آموزان در مدرسه این است که در ورود بزرگان و میهمانان به مدرسه اعم از خیران مردمی و مسؤولان حامی قرآن و فرهنگ قرآنی، که به احترام این کتاب آسمانی و دختران قرآنی وارد این مدرسه میشوند، به نحو احسن و به رسم ادب میزبانی کرده و با افتخار با گذاشتن گل در مسیر ورود میهمانان، از ایشان استقبال و خوش آمد گویی میکنند.
استقبال و خوش آمد گویی گفتن همراه با گذاشت گل در مسیر مهمانان نه برخلاف شرع و نه برخلاف عرف، بلکه مطابق و موافق ادب یک دانشآموز در یک مدرسه قرآنی است » .
خدیری که در متن منتشر شده از خود به عنوان خادم قرآن و دختران قرآنی در مدارس قرآنی امام حسن مجتبی(ع) زنجان نام برده است، میافزاید: تخریب شخصیت یک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصیت یا یک مسئول دلسوز که حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی مهمان بوده، آن هم با استفاده از یک عکس لحظهای (که اتفاقاً فیلم و عکس کامل این حضور و استقبال از سایر مهمانان ثبت و موجود میباشد) دور از عدالت و انصاف است.
روایت آموزش و پرورش از مراسم استقبال
روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش زنجان نیز در بیانیهای مینویسد: « تصویری که ابتدا در کانال اطلاع رسانی شهرداری زنجان منتشر شد دستمایه برداشتهای گسترده و هجمه علیه آموزش و پرورش شد، تصویری که القا کننده تعظیم دختران شاغل به تحصیل در مدرسه قرآنی امام حسن مجتبی(ع) است، در حالی که این تصویر تنها قاب کوچک از صحنه استقبال از شهردار زنجان است که (درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند را ثبت کرده است. و این لحظه ثبت شده به بدسلیقگی شهرداری زنجان در کانال این مجموعه منتشر و باعث شده مباحث غیرواقع در این زمینه در فضای مجازی منتشر شود.
تعدادی دانشآموز شاخههای گل را در طرفین مسیر حرکت مهمان به سمت داخل مدرسه به زمین میگذارند و به عبارتی مسیر تردد مهمان را با گل تزئین میکنند » .
« لازم به ذکر است تخریب شخصیت یک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصیت یا یک مسؤول که حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی بوده، آن هم با استفاده از یک عکس لحظهای و شیطنت رسانهای (درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند) آنها را در حالت تعظیم به شهردار نشان داده و جنجال رسانهای راه انداختهاند، بر خلاف اخلاق حرفهای و اسلامی بوده و کاملاً دور از عدل و انصاف است » .
حرف آخر ؟!
ما معلمان و مدیران مدارس باید بپذیریم که در دهکده جهانی هزاره سوم زمانه عوض شده و مدیرانی همچون خانم خدیری (جا مانده در دهه شصت) یا باید همانند راقم این سطور عرصه را برای جوانترها خالی کنند و یا خود را با اقتضائات زمان و مکان و الزامات نسل جدید وفق دهند وگرنه دیر یا زود اینرسی چنین اتفاقاتی جبرا آنها را از گردونه خدمت به بیرون پرتاب خواهد کرد.
جا دارد از مسئولین آموزش و پرورش استان زنجان بپرسیم که: دقیقا در کجای این جهان پهناور ستاد استقبال (پیشتازان) گل را روی زمین و مقابل قدوم بازدید کننده میگذارند؟
آنچه معمول و مرسوم است نگهداشت گل در دست گروه پیشتاز و ستاد استقبال، اهدای گل به بازدید کننده و یا پرپر کردنش روی سر مسئولین میباشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« برخی از ما نه تنها گذشته ی خود را حمل می کنیم، بلکه گذشته پدر و مادرهایمان را نیز همراه داریم .
درد، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و تا آن را بررسی نکنیم، این چرخه را هیچ گاه برهم نخواهیم زد » .
نیمه تاریک وجود – دبی فورد
***
جنگیر ( The Exorcist) یک فیلم آمریکایی محصول سال ۱۹۷۳ در ژانر فراطبیعی ترسناک به کارگردانی ویلیام فریدکین است که بر اساس رمانی به همین نام از ویلیام پیتر بلتی ساختهشدهاست.
ماجرا در جورج تاون در حومهٔ واشینگتن دی سی میگذرد. کریس مکنیل، بازیگر زن تلویزیون، نگران سلامت دخترش، رِیگِن، است که دچار تشنج شدید شده و در رختخواب به خود میپیچد. پزشکان از درمان دخترک ناتواناند، تا آنجا که به کریس پیشنهاد میکنند از یک جنگیر کمک بگیرد. کریس به یک کشیش جوان به نام پدر کاراس مراجعه میکند و از او درخواست میکند تا به ریگن کمک کند. پس از تحقیقاتی که پدر کاراس بر روی ریگن انجام میدهد و مطمئن میشود که شیطان بدن او را تسخیر کرده، به کلیسا مراجعه کرده و درخواست میکند تا خودش مراسم جنگیری را انجام دهد. اما کلیسا شخصی باتجربهتر به نام پدر مِرین را پیشنهاد میکند. مِرین کشیشی پیر است و موجودی را که بدن ریگن به تسخیر او درآمده است میشناسد. پدر مِرین به خانهٔ کریس مکنیل میرود و بههمراه پدر کاراس جنگیری را شروع میکنند. ( این جا )
***
تصویری از استقبال عجیب از شهردار زنجان در مدرسه قرآنی امام حسن مجتبی این شهر خبرساز شده است. علیرضا فیروزفر اکنون شهردار زنجان است .
سعید مالکی، خبرنگار با انتشار این عکس در ایکس ( توییتر )نوشت: یک مدرسه در زنجان برای استقبال شهردار دست به اقدامی خبرساز زده است. مدیر و مسئولان مدرسه مسیر او را گلباران کردند و برای احترام بیشتر همه دانشآموزان هم خم شدند در برابر ایشان !
بسیاری با دیدن این صحنه برآشفته شده و اقدام شهردار زنجان را مورد نکوهش قرار دادند .
برخی و البته در اقلیت ، انگشت اتهام را به سوی مدیر مدرسه گرفته و عملکرد این مدیر را موجب تحقیر دانش آموزان دانستند .
شهرام جمالی در این مورد نوشت :
«شاید مدیر این مدرسه تصور کرده که فرمانده یک پادگان نظامی است و دانشآموزان هم سربازان تحت فرمان او هستند که اینچنین آنها را برای ادای احترام به مافوقش بهخط و وادار به تعظیم کرده!
هرچند این شکل از احترام گذاشتن که توام با اقتدار سربازان (و نه خمشدن آنها تا کمر) است، نوعی عرف مرسوم در یک پادگان نظامی است و نمیتوان آن را تحقیر سربازان بهحساب آورد. اما این شکل از تحقیر دختران دانشآموز آن هم در یک محیط آموزشی به نظرم بیسابقه است » . حال اگر آن دانش آموزان و آن فرمانده ی پادگان ( مدرسه ) با همکارانش فقط گوشه ای از این مسائل را می دانستند و به پیرامون خود واقف بودند ؛ باز هم در برابر شهردار و یا هر مقام دیگری سر تعظیم فرود می آوردند ؟ و یا آن که « مطالبه گری » هدف مند و مدنی را پیشه ی خود می کردند ؟
گفته شده که این تشریف فرمایی شهردار و همراهان به مناسبت « روز دختر » بوده است .
از وضعیت ظاهری مدرسه و نیز آسفالت ترک خورده این مدرسه می توان حدس زد که آمدن شهردار به این مدرسه احتمالا برای کمک گرفتن در مورد امور عمرانی مدرسه و یا زمینه سازی برای امور مشابه بوده است .
مدیر مدرسه و سایر کادر هم تصمیم گرفته اند تا بر حسب عادت های غلط ایرانی که یکی از آن ها افراط و تفریط در زمینه « تکریم » است ؛ دانش آموزان را مجبور کنند تا برابر شهردار تعظیم کنند .
و این در حالی است که در بسیاری از کشورها به ویژه جوامع توسعه یافته ، اداره مدارس و پشتیبانی مالی و لجستیکی آن از وظایف شهردار است و « قانون » این را از مسئول طلب می کند . به عنوان مثال ؛ در کشور آلمان شهرداری ها وظایفی چون ساخت، تعمیر و نگهداری مدرسه های ابتدائی، راهنمایی، دبیرستان ها را به عهده دارند .
نظافت، تأمین وسایل آموزشی و نگهداری این گونه بناها را شهرداری ها به کمک افراد تحت استخدام خود انجام می دهند .
شهرداری ها می توانند به تنهایی به تنهایی و یا به کمک سایر اداره های محلی نسبت به تأسیس کلاس های آموزشی جهت بزرگ سالان اقدام نمایند » . ( این جا )
در فرانسه ؛ رسیدگی به امور مدرسه ها و بهداشت مدارس از وظایف مهم شهرداری هاست . ( این جا )
در ایران و با وجود آن که بیش از سه دهه از تصویب و ابلاغ « قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش » گذشته اما شهرداری هنوز همان اندک وظیفه قانونی خود را در برابر آموزش و پرورش به درستی انجام نمی دهد .
« بر اساس بند 3 ماده 13 قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش، شهرداریها باید 5 درصد عوارض صدور پروانههای ساختمانی، تفکیک زمین، پذیره و نوسازی را به عنوان سهم این نهاد از مردم اخذ و مستقیما به حساب آموزش و پرورش استان واریز کنند که متاسفانه این امر تاکنون به درستی محقق نشده و شفافسازی و گزارش عملکرد مالی به مدیرکل آموزش و پرورش استانها و به تبع آن به روسای مناطق صورت نگرفته است » ( این جا )
« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 25 فروردین 1403 با عنوان « جناب " من شهردارم " ... از مدرسه سازی در منطقه 22 تهران چه خبر ؟ » نوشت : ( این جا )
« ... این وظیفه قانونی شهرداری است که طبق قانون شوراها ماده 18 و 16 سرانه فضای آموزشی را از مالک یا کسانی که انبوه هستند با تایید آموزش و پرورش تحویل بگیرد و بعد، پایان کار صادر کند.
در حال حاضر برای انبوه سازانی که این تکلیف قانونی را انجام ندادند، احکامی صادر شده که به زودی اجرا میشود.
چهاربند این را هم گفته بود که دراین منطقه واحدهای مسکونی هیچ فضای آموزشی برای دانش آموزان در نظرگرفته نشده و ظرف 2 تا 3 سال آینده حداقل هزار دانشآموز ساکن این منطقه می شوند » .
اکنون و حداقل بیش از 10 سال از آن نشست خبری و هشدارهای مدیر کل گذشته و دیگر کسی از وضعیت پرسش نمی کند » .
این بخشی از وظایف شهرداری ها در برابر آموزش و پرورش بود هر چند شهرداری در بسیاری از موارد مانند « قانون هوای پاک » نیز به وظایف خود عمل نمی کند .
کسی نمی پرسد برای این همه فروش تراکم و ساخت و ساز ؛ به موضوع مهم « آمایش سرزمینی » توجه می شود ؟
امکانات اولیه مانند آب ، برق و گاز و مدرسه و... از قبل این همه افزایش جمعیت در کلان شهرها قرار است چگونه انجام پذیرد ؟
حال اگر آن دانش آموزان و آن فرمانده ی پادگان ( مدرسه ) با همکارانش فقط گوشه ای از این مسائل را می دانستند و به پیرامون خود واقف بودند ؛ باز هم در برابر شهردار و یا هر مقام دیگری سر تعظیم فرود می آوردند ؟ و یا آن که « مطالبه گری » هدف مند و مدنی را پیشه ی خود می کردند ؟
و اما نکته ای که باید به آن اشاره کنم و در تحلیل ها و نظرات به آن پرداخته نمی شود ؛ رفتار دانش آموزان در برابر این گونه درخواست هاست .
از نسل جدید با عناوینی مانند نسل زی ، نسل آلفا و... یاد می شود .
پیش تر و در یادداشتی با عنوان : « "نسل زد " و زومرهای ایرانی امتداد همان حکایت نوستالژیک قهرمان سازی؟ » به تحلیل مساله پرداخته و پرسش هایی را مطرح کردم : ( این جا )
« اما در میان اقشار جامعه با افراد فراوانی برخورد می کنیم که چنین می گویند :
« از ما که گذشت ... شاید این نسل جدید بتواند کاری انجام دهد »
آیا تحلیل و برداشت این افراد صحیح است ؟
آیا نسلی که زد خوانده می شود می تواند موجد تحولات ساختاری فراگیر در جامعه ایران شود ؟
شناخت ما از این نسل چیست و به چه میزان است ؟
آیا پژوهش و یا مستنداتی یافت می شوند که نشان دهند نسل زد پتانسیل بر هم زدن ساختارهای موجود را دارد و یا آن که در پس این توصیف ها و تعریف و تعارف ها نوعی القای اعتماد به نفس از نوع کاذب وجود دارد که می خواهد هزینه های تغییر را از دوش خود برداشته و بر عهده دیگری بگذارد ؟
آیا این شیفت ( تغییر ) مسئولیت پذیری اجتماعی می تواند موجب مفهوم سازی در مفاهیمی مانند « قانون » و « آزادی » و یا مقدمه ای برای شالوده ریزی یا بستر سازی برای تشکیل و تشکل ارکان چهار گانه « دموکراسی » گردد ؟
آیا دانش آموزان حاضر می توانند این ماموریت مهم و تاریخی را که گذشتگان قادر به انجام آن نشدند به نقطه ای قابل اتکاء و پایدار برسانند ؟ »
در قضیه کرنش دانش آموزان در برابر شهردار ؛
گیریم که شهردار دچار غرور شده و از این وضعیت لذت می برد .
گیریم که مدیر و معاونین مدرسه به مجیزگویی و رفتار دون شان انسانی غلتیده اند و متوجه عواقب و پیامدهای این گونه تصمیم ها و رفتارها نیستند .
گیریم که « معلمان » و به ویژه « نماینده معلمان » نظاره گر این گونه صحنه ها بوده و برای خودشان هم کلی ادعای « مرجعیت » دارند و خود را طلبکار از همه می پندارند .
اما چرا آن دانش آموزان ابزار این سیستم غلط و ناکارآمد می شوند ؟
آن هم در عصر ارتباطات و رسانه .
هنگامی که نگارش این یادداشت به پایان رسید در کانال « صدای زنجان نیوز » دیدم که مدیر کل آموزش و پرورش استان زنجان برای این رسانه جوابیه ای ارسال کرده است .
جالب است که در این ماجرا ، هدف انتقاد از شهردار و عملکرد او بوده است اما پرسش این که چرا مدیر کل آموزش و پرورش زنجان تا این حد کاسه داغ تر از آش شده آن هم به این سبک و سیاق .
هر توجیهی به کار برود این موضوع قابل انکار و یا کتمان نیست که :
دیکتاتوری و رفتار مستبدانه در وجودمان است .
***
« مدیر مسئول محترم روزنامه صدای زنجان
با سلام
با توجه به انتشار مطلبی با مضمون تعظیم دانشآموزان به مسئولان در مدرسه امام حسن (ع) در کانال صدانیوز مقتضی است جوابیه اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان در اسرع وقت در کانال مربوطه منتشر شود.
علی اسماعیلی
مدیر کل آموزش و پرورش استان زنجان
پاسخ روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان به اخبار کذب منتشر شده در فضای مجازی با مضمون تعظیم دانشآموزان به مسئولان در مدرسه:
در پاسخ به انتشار عکسی با محتوای کذب از مراسم قرآنی مدرسه امام حسن مجتبی (ع) که سعی در القای دروغین ترویج فرهنگ طاغوتی تعظیم در مقابل مسئولان توسط دانشآموزان را دارد؛ به اطلاع میرساند: حفظ جایگاه والای شخصیتی دانشآموزان در مدارس از مهمترین خطوط قرمز دستگاه تعلیم و تربیت استان است و تمامی برنامهها و فعالیت تربیتی ذیل موضوع خودشناسی و تقویت هویت و شخصیت والای دانشآموزان در مدارس برنامهریزی و اجرا میشود.
لازم به ذکر است، مدرسه امام حسن مجتبی (ع) از مدارس شاخص استان در اجرای برنامههای تربیتی و قرآنی است و دانشآموزان این مدرسه در ورود خیرین مردمی و مسئولین حامی قرآن و فرهنگ قرآنی، که به احترام این کتاب آسمانی و دختران قرآنی وارد این مدرسه می شوند، به رسم ادب با ایستادن در مسیر ورودی مدرسه به استقبال آنان میروند و این موضوع مطابق موازین اسلام و همزمان با در نظر گرفتن حفظ کامل جایگاه شخصی دانشآموزان انجام میشود.
تخریب شخصیت يک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصيت یا يک مسئول دلسوز كه حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی بوده ،آن هم با استفاده از يك عکس لحظه ای و شیطنت رسانه ای(درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند) آنها را در حالت تعظیم نشان داده و جنجال رسانه ای راه انداختهاند، بر خلاف اخلاق حرفه ای و اسلامی بوده و کاملا دور از عدل و انصاف است.
امیدواریم آنان كه با تفسیر به رای خود، اقدام به پخش مطالب تخريبی در فضای مجازی علیه مجموعههای حامی فعالیتهای تربیتی و پرورشی در مدارس انجام دادهاند، نموده و بدتر از آنها، کسانی که این خبر کذب را بازنشر می کنند، بتوانند در محضر عدل الهی و مراجع قانونی برای این بی اخلاقی ها که یقینا مصداق "حق الناس" است، پاسخی داشته باشند.
شایان ذکر است ویدیو کامل حضور نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه زنجان نیز که به همراه مدیر کل آموزش و پرورش استان میهمان این مجموعه بودند در این برنامه منتشر شده است که خود گویای دروغ بودن اخبار منتشر شده در فضای مجازی است.
توضیح صدای زنجان نیوز :
در خصوص توضیحات روابط عمومی محترم ذکر چند نکته ضروری است:
1- جای تاسف است عکسی که توسط روابط عمومی شهرداری گرفته شده و به عنوان سند افتخار در سایت شهرداری منتشر شده و متعاقب آن همین عکس در رسانه های مختلف از جمله صدای زنجان منتشر شده،از آن به عنوان شیطنت رسانه ای و خبر کذب یاد شده است! قاعدتا از روابط عمومی یک دستگاه عریض و طویل فرهنگی، انتظار می رود واقعیت ها را کتمان نکند، زیرا مردم و مخاطبین دارای بینش و قدرت تشخیص کافی هستند و واقعیت های جامعه را آن طور که هست می بینند و درک می کنند.
2- کار اشتباه هرجا باشد اشتباه است، چه مدرسه خاص و چه مدرسه عادی، با این تفاوت که از یک مدرسه قرآنی، بیشتر انتظار می رود، فرامین الهی در خصوص حفظ شان و جایگاه انسانها، به خصوص دانش آموزان دختر را سرلوحه کار خود قرار دهد.
3- فرار از پاسخ گویی به خاطر رفتاری اشتباه و پنهان شدن در پشت مقدسات، با آموزهای دینی ما سازگار نیست، افتخار ما این است که انتقاد و رفتار اشتباه را بپذیریم و آن را اصلاح کنیم.
4- قدر مسلم، اشتباه یک فرد را به کل مجموعه تعمیم دادن کار اشتباه و خطایی است، قدردان زحمات همه معلمان دلسوز و فرهنگیان فرهیخته استان هستیم و آرزوی موفقیت برای همه عزیزان را داریم و از زحمات همه آنان نیز تشکر میکنیم.