گروه اخبار/
نشست تخصصی « پارادوکس پرورش ذهن باز در نظام تعلیم و تربیت بسته با تاکید بر برنامه درسی » با سخنرانی « ایرج خوش خلق ، عضو هیات علمی بازنشسته پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش » در « خانه اندیشمندان علوم انسانی » برگزار می شود .
زمان : سه شنبه 12 دی ماه 1402 ساعت 17 تا 19
مکان : خیابان استاد نجات اللهی ( ویلا ) ، بوستان ورشو ، خانه ی اندیشمندان علوم انسانی ، سالن حافظ
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
« صدای معلم » اخیرا گزارشی را با عنوان « خانم معصومه نجفی پازوکی ! از تعطیلی مدارس چه خبر ؟ نگران 44 درصد فقر یادگیری در ایران و جهش آن نیستید » منتشر کرد . ( این جا )
در این گزارش با انتقاد از عملکرد معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در تعطیلی دبستان ها آمده بود :
« زمانی که مدارس در ایران به خاطر کرونا « تعطیل » شدند ؛ وزارت آموزش و پرورش سیاست منسجم و مشخصی در مورد استمرار فعالیت مدارس نداشت.
در آن دوره بیش از آن که وزارت آموزش و پرورش در مورد دایر بودن مدارس اظهار نظر و تصمیم گیری نماید ؛ بیش تر وزارت بهداشت و جمعی که « ستاد ملی مقابله با کرونا » نامیده می شد ؛ برای آموزش در ایران و آینده ی آنان تصمیم گیری می کردند بدون آن که تخصص ، دانش و یا سر رشته ای در مورد موضوع آموزش و تربیت داشته باشند و مسئولیتی را در برابر عوارض تصمیم های خود بپذیرند .
در دوره وزارت محسن حاجی میرزایی و با وجود ابلاغ دستور العمل بازگشایی مدارس از 15 شهریور 1399 اما فاصله ی کوتاهی مدارس تعطیل شدند و عملا دستور العمل بازگشایی مدارس از دستور کار خارج شد.
پس از آن دستورالعمل بازگشایی کلاس ها و مدارس مذکور از اول بهمن ماه سال جاری در 6 بند و بارعایت پروتکل های بهداشتی به شرح زیر، به ادارت کل استان ارسال شد اما باز هم تغییر خاصی در وضعیت آن دوره ایجاد نشد و مدارس کماکان به تعطیلی خود ادامه دادند . ( این جا )
این وضعیت موجب شد تا دانش آموزان و اولیای آنان تصمیم های وزارت آموزش و پرورش را جدی نگیرند و « صدای معلم » مسئولان وزارت آموزش و پرورش و سایر دستگاه ها را به « لوث کردن آموزش » متهم و نسبت به عوارض و پیامدهای این گونه تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های هشدار داد .
با این وجود ؛ در آن دوره فضای درونی وزارت آموزش و پرورش یکدست نبود و تنها مقامی که با جدیت مخالف تعطیلی مدارس بود و از آموزش حضوری دفاع می کرد کسی نبود جز « رضوان حکیم زاده ؛ معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش »
در آن زمان ؛ « صدای معلم » گفت و گوهای تفصیلی را با ایشان انجام داد و البته از مواضع ایشان در برابر وضعیت و هژمونی غالب در جامعه قدردانی نمود .
از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم و انتصاب « معصومه نجفی پازوکی » در سمت معاون آموزش ابتدایی اظهار نظر مشخص و یا شفافی را از ایشان در مورد تعطیلی مدارس به ویژه در دوره ابتدایی که « آموزش پایه و راهبردی » به حساب می آید و حضور در مدرسه نقش بی بدیلی در رشد شخصیت فردی و اجتماعی آنان دارد شاهد نبوده ایم .
در پرتال معاونت آموزش ابتدایی نیز اخبار خاصی در این زمینه مشاهده نمی شود و فعلا سخنان و تصاویر ایشان در سفر به استان سیستان و بلوچستان به چشم می خورد . ( 1 ) ( این جا )
نخستین و مهم ترین پرسش « صدای معلم » آن است که آیا خانم نجفی پازوکی نگران آن 44 درصد فقر یادگیری نیست ؟ ( این جا )
واقعا چیزی که « آموزش مجازی » خوانده و تبلیغ می شود و با « واقعیت » فاصله نجومی دارد ؛ می تواند دانش آموزان دبستانی را به حداقلی از شایستگی های پایه برساند ؟
آیا خانم دکتر و آقایان مستقر در صندلی ها و مناصب ؛ نگران نیستند که تا 2 سال آینده، 50 درصد دانش آموزان بعد از کلاس چهارم، حتی نخواهند توانست یک متن ساده را بخوانند ؟
در دوره ی کرونا ، وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا راسا برای مدارس و آینده دانش آموزان تصمیم گیری می کردند . اکنون هم استانداری و کمیته ی اضطرار برای آن تصمیم می گیرند بدون آن که نقد و یا مخالفت جدی از سوی مقامات وزارت آموزش و پرورش در مورد آن ابراز شود .
عنصر مفقوده در این وزارتخانه و در ذهنیت و تفکر مسئولان آن ، قائل شدن و اهمیت دادن به « استقلال آموزش » و « هویت حرفه ای » و پاسداشت آن است .
فقط انفعال ، بی برنامگی و روزمرگی .
آن چه در زیر می آید ؛ گفت و گو با « رضوان حکیم زاده ، معاون پیشین آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش حول این مساله است .
1. تار مرد
چند سال بعد از ورود خودرو و در یکی از شب های آذر ماه سال 1305 هجری خورشیدی بود. درویشخان استاد موسیقی درشکه ای دو اسبه کرایه می کند و سوار بر درشکه به طرف منزل حرکت می نماید.
در آن زمان اتومبیل به تازگی وارد خیابانهای پایتخت شده بود و تعداد آنها به سختی به ۵۰ دستگاه میرسید و همچنین اخذ گواهی نامه رانندگی هنوز وجود نداشت و رانندگان عموماً ناشی بودند و قوانین راهنمایی و رانندگی نیز نه وجود داشت و نه اعمال میشد.
زمانی که درشکهی حامل درویش خان از خیابان امیرآباد به سمت شمال میپیچد، اتومبیل فوردی از جهت مخالف با درشکه و اسبهای آن تصادف میکند، اسبهای درشکه درجا تلف میشوند و استاد از درشکه به بیرون پرتاب شده و از ناحیه سر به زمین برخورد میکنند .
بلافاصله مردم رسیده و مجروح را به بیمارستان نظمیه تهران که بهترین بیمارستان آن زمان تهران بود، میرسانند. اما متأسفانه، ضربه سنگین بوده و استاد گرانقدر موسیقی ایران بعد از ۵ روز، به دلیل ضربه مغزی فوت نموده و جامعه موسیقی را سیاه پوش و داغدار فقدان خود مینماید!
مرگ درویشخان شب چهـارشنبه 2 آذر 1305 بر اثـر تصادف رخ داد. زمانی که وی درگذشت روزنامهها نوشتند :
تار مرد.
درویشخان را نخستین قربانی سوانح رانندگی در ایران میدانند.
2 . کاپیتان مرد
ملیکا محمدی هافبک تیم ملی فوتبال بانوان و باشگاه خاتون بم، بامداد سوم دیماه در سانحه رانندگی جان باخت و دو نفر از همتیمیهایش هم مجروح و راهی بیمارستان شدند.
آنطور که خبرگزاری دانشجو نوشته ملیکا محمدی در آمریکا به دنیا آمده و همان جا تحصیل کرده است. خانواده او هم حتی همین حالا در آمریکا سکونت دارند.
او به دلیل علاقه ای که به تیم ملی و نام ایران داشت به ایران آمد اما دیروز در جاده بم قربانی تصادف می شود و جان خود را از دست می دهد.
3) شوخی نیست که یک ملت هر ساله نزدیک سی هزار نفر از افراد خود را کشته یا مجروح کند، چون دارد به سرکار، مهمانی، خرید و فروش ویا مسافرت می رود. تنها در دوران پس از انقلاب، دست کم هفت صد هرار قبر برای کشته های رانندگی حفر شده و دست کم پانزده میلیون نفر مجروح شده اند که شماری از آنان باید باقی عمر را روی تخت و یا ویلچر بگذرانند.
متاسفانه همه قشرها از وزیر، وکیل و استاد دانشگاه گرفته تا ورزشکار، بازیگر، کارمند و کارگر هر از چند گاهی به سوگ یکی از همکاران خود مینشینند.
4. ما در خيابانها و بزرگراههاي ايراني شاهد جدال اين انسان و يکي از محصول های اصلي آن یعنی ماشين هستيم که هر دو در پي اثبات مالکيت خويش بر خيابانها هستند و عابران خياباني به محض مشاهده تصادف و مرگ انساني ناآشنا، همچون افسر روس داستان گوگول، سر راه شان به ويترينهاي مغازهها خيره ميشوند و سپس به يک قنادي ميروند و اندکي تنقلات و شيريني ميخرند و يا به خواندن روزنامهاي ورزشي مشغول ميشوند و بدين ترتيب صحنههاي مرگ در آن خيابانها با ورود به خيابانهاي ديگر از ذهنشان پاک ميشود و اکنون مرگ «عادي» است و خيابان ابزارهاي واقعي فراوان برای عادي شدن، سکولار شدن و بيتفاوتي عرضه ميدارد و چرا اين همه مرگ ما را مبهوت نميکند و زندگي ما را دگرگون نميسازد؟
اين مرگ پنهان در زير نقاب ماشين زيبا... نشانه زندگي است. مرگ لبخندزنان خود را در پيکر تجدد، آزادي و ماجرا جاي ميدهد. مرگ کساني که به اعدام محکوم ميشوند، اگرچه بسي نادر است، توجه ما را خيلي بيشتر جلب ميکند و احساس¬های ما را برميانگيزد و همانند کوندرا ميپرسيم:
اکنون که 30هزار نفر در ايران سالانه در خيابانها و جادهها ميميرند، چرا اين نوع مرگ ذهن ما را به خود جلب نمی کند؟ و چرا کسی برای اين تراژدی و فاجعه شعر نميخواند؟ و مويههای عزا سر نمي دهد؟ و چرا کسی قانون را جدی نميگيرد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
دانشگاه فرهنگیان در اطلاعیه ای با عنوان « آغاز ثبت نام غیر حضوری مهارت آموزان ماده 28 رشته های دبیری ، تربیت بدنی، امور تربیتی، مراقب سلامت و مشاور واحد آموزشی » چنین آورده است : ( این جا )
« معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان از آغاز ثبت نام غیر حضوری مهارت آموزان ماده 28 رشته های دبیری، تربیت بدنی ، امور تربیتی ، مراقب سلامت و مشاور واحد آموزشی از یکشنبه ۳ دی ماه خبر داد » .
یکی ازمدارک مورد نیازجهت بارگذاری در سامانه مروارید توسط مهارت آموزان « بارگذاری فیش شهریه پرداختی » می باشد .
در پرتال چنین آمده است :
« نکته: شهریه دو پودمان برای هر مهارت آموز 54000000 ( پنجاه و چهار میلیون ریال) می باشد که می بایست در فرآیند ثبت نام با مراجعه به آدرس http//hadaf.cfu.ac.ir قسمت ورود به سامانه را از سمت چپ صفحه انتخاب و نسبت به ورود نام کاربری ( نام کاربری در ابتدا عدد 14022 +کد رهگیری یا شماره پرونده) و کلمه عبور (کدملی) اقدام نموده و شهریه خود را واریز نماید. شهریه می تواند به صورت کامل یا در دو نوبت هر نوبت مبلغ 27000000 ریال(بیست و هفت میلیون ریال) پرداخت شود. » .
پرسش « صدای معلم » از دانشگاه فرهنگیان و وزارت آموزش و پرورش آن است :
معلمی که بر خلاف رویه ی معمول و حتی رویه منطقی و عقلانی و تنها بر اساس فرمول « گذار از بحران کمبود معلم » در حال حاضر مشغول تدریس در کلاس های درس است و قرار است در آینده در همین سیستم ادامه ی کار دهد ؛ این پول بر چه اساس و کدام منطق آموزشی و حتی قانونی از آنان اخذ می شود ؟
مگر « دانشگاه فرهنگیان » دانشگاه دولتی نیست ؟
اگر برگزاری کلاس ها برای معلمان ماده 28 در خارج از روزهایی انجام می شود که دانشجو معلمان به آن مشغولند ؛ این به « مهارت آموزان » چه ارتباطی دارد ؟
آیا با توجیه این که آن ها « دانشجو معلم » هستند و این ها « مهارت آموز » هستند و احتمالا از سر ناچاری و بحران بیکاری به حرفه ی معلمی پناه آورده اند ؛ می توان با آنان هر رفتاری را پیاده کرد ؟
پیش تر و در زمان مدیریت های پیشین : محمود مهرمحمدی و حسین خنیفر ؛ « صدای معلم » گفت و گو ها و گزارش های تفصیلی و مسلسلی را در نقد فرآیند معیوب « کسر از حقوق دانشجو معلمان » منتشر کرد .
( نشست با محمود مهرمحمدی - سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان )
سخن این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران این بوده و هست :
وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه و نظامی که ادعایش این است مسیر عبور معلم و ورود آن به آموزش و پرورش فقط باید مسیر دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی باشد چگونه است که دست در جیب « دانشجو معلمان » برای جبران کسری بودجه اش می کند ؟
( نشست با حسین خنیفر - رئیس پیشین دانشگاه فرهنگیان )
بدون تردید طرح هر گونه ادعایی باید قبل از همه منوط به فراهم آوردن امکانات و بودجه کافی و لازم باشد .
همین وضعیت در مورد برگزاری کلاس های آموزش ضمن خدمت معلمان هم ساری و جاری است .
مرکز برنامه ریزی نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش بر چه اساس و کدام منطق کلاس های حضوری را تعطیل کرده و برای همین دوره های آموزش ضمن خدمت معلمانی که « به روز آوری » آنان جر وظایف ذاتی تمام سیستم های آموزشی است از آن پول طلب می کند ؟
به روز آوری معلمان در راستای تعریف و پایه گذاری « معلم حرفه ای » و ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان در هر سطح و مرتبه ای وظیفه ذاتی و سیستمی وزارت آموزش و پرورش است و مسئولان موظف به اجرای بی کم و کاست آن هستند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شخصی که به تازگی مهاجرت کرده بود رو به گروهی از هموطنان کرد و گفت تعجب می کنم از آن عده از مهاجران که وضع مالی شان خوبست، خانواده هایشان در كنارشان، رستوران هاى ايرانى در دسترس شان، شب نشينى هاشان برقرار، و راديوهاى ايرانى و مجلات وطنى و حتى فروشگاههاى ايرانى با بهترين مواد غذايى صادراتى در اختيارشان، اما هنوز از فراقِ وطن می نالند.
یکی از میان جمع گفت : این درست، اما عشق به وطن چیز دیگری است . این وابستگی یا عشق آن قدر عمیق است که رنج دوری از آن با این چيزها و به این زودی ها و شاید هیچ گاه ما را رها نکند.
میان سالی از میان جمع گفت : من فکر نمی کنم چیزی به نام عشق به وطن در ما وجود داشته باشد ؛ دلیلش هم اینست که وقتی اداره ای که در آن مشغول به کار بودیم از ما می خواست که مدتی در شهر یا استان محرومی خدمت کنیم صد ها بهانه می آوردیم و یا پارتی می تراشیدیم که نرویم !
مگر زابل و اهر و ساوه و نطنز و اراك وطن ما نبود؟
تصور من این است که ما عشق به محله فامیل، دوستان و اقوام خود را با عشق به وطن اشتباه گرفته ایم.
از شما می خواهم به این سوال فکر کنید که اگر دیگر هیچ آشنا و قوم و خویشی و دوستی در ایران نداشته باشید به طوری که مجبور شوید در در هتل اقامت گزینید آیا به ایران سفر خواهید کرد؟
علاوه بر اینها باید گفت عدم رضایت از زندگی و شكايت از روزگار جزئى از فرهنگ ماست و نق زدن و ناليدن عادتمان ؛ به خصوص در خارج از كشور که باشی حتى اگر دلت هم تنگ نباشد و كلاهت هم كه در وطن مانده باشد حاضر به برگشت و باز آوردن آن نباشى بايد با بقيه هم نوا شوى، چرا كه در غير اين صورت به نداشتن عِرق وطن پرستى متهم می شوی!
در اسارت فرهنگ
تحلیل نتایج امتحانات نهایی نشان میدهد که نمرات دانشآموزان در بازه زمانی ۴ ساله یعنی از سال ۹۸ تا ۱۴۰۲ با اُفت همراه بوده است و میانگین کشوری نمرات دانشآموزان علوم انسانی در امتحانات نهایی خرداد امسال ۸.۷۵ بوده است که بیشترین افت را شاهد هستیم.
محسن زارعی؛ رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش با اشاره به این موضوع گفت: در مجموع اُفت نمرات دانشآموزان را شاهد بودیم، سال گذشته میانگین نمرات در شاخه نظری 11.62 و امسال به 10.02 رسید.
وی درباره دلایل اُفت نمرات امتحانات نهایی خرداد 1402، گفت: راهبرد مطالعه دانشآموزان صحیح نیست و در مطالعه دروس به مفاهیم مهم، کلیدواژهها و حفظ کردن توجه داشتند. متأسفانه نظام ارزشیابی چهارگزینهای، روش مطالعه دانشآموزان را به سمت حافظه محوری سوق داده و شرایط به گونهای شده است که دانشآموز میگوید من دروس را مطالعه کردم اما در حقیقت به حفظ مطالب اکتفا کرده است و یادگیری مبنا نبوده، این روند باعث شده است عملکرد او خوب نباشد در حالی که در خرداد 1402 سؤالات امتحانات نهایی استنباطی بود.
به طور کلی میانگین معدل نمرات دانشآموزان در سال 1402 نسبت به چهار سال قبل در تمامی رشته ها با افت حدود 2 نمرهای در امتحانات نهایی روبه رو بوده است که امر نگرانیهایی را در آموزش کشور به دنبال دارد.
افت تحصیلی میتواند به عوامل متعددی نسبت داده شود که عبارتاند از:
1. سیستم آموزشی:
عملکرد سیستم آموزشی ممکن است در برخی جوانب ناکارآمد باشد. این شامل نقاط ضعف در محتوای درسی، روشهای آموزش و ارزشیابی است. عدم تطبیق مناسب با نیازهای جامعه و بازار کار، نقص در آموزش مهارتهای عملی و کاربردی، حفظ روشهای سنتی تدریس و کمبود نوآوری در روشهای آموزشی میتواند از عوامل موثر در افت تحصیلی باشد.
2. زیرساختها و منابع:
کمبود منابع مالی، تجهیزات، کتابها، آزمایشگاهها و زیرساختهای آموزشی مناسب میتواند تأثیر منفی بر روی کیفیت آموزش و یادگیری داشته باشد. همچنین، کمبود معلمان و نیروی انسانی متخصص و کیفی نیز میتواند به کاهش کیفیت آموزش و افت تحصیلی منجر شود.
3. عوامل اجتماعی و فرهنگی:
عوامل اجتماعی و فرهنگی میتوانند نقش مهمی در افت تحصیلی ایفا کنند. فشارهای اجتماعی برای عملکرد بالا، رقابت شدید، نگرانیها و مسائل روانی، عدم حمایت خانواده و عدم ارزشگذاری جامعه به تحصیلات میتوانند دلایلی باشند که دانشآموزان را از تحصیل منزوی و متوجه کاهش عملکرد خود کنند.
4. عوامل اقتصادی:
شرایط اقتصادی نامساعد و فقر میتوانند به کاهش دسترسی به آموزش و تأمین نیازهای اساسی دانشآموزان منجر شوند. نیاز به کار کردن در سنین پایین، کمبود منابع مالی برای پرداخت شهریه، خرید کتابها و تجهیزات آموزشی میتواند به عدم تمرکز و عدم توانمندی در تحصیلات منجر شود.
5. عوامل روانشناختی:
مسائل روانشناختی مانند استرس، اضطراب، افسردگی و مشکلات روانی دیگر میتوانند تمرکز و عملکرد تحصیلی را تحت تأثیر قرمتأثر قرار دهند و به افت تحصیلی منجر شوند.
تعطیلی مدارس در دوران همهگیری کرونا یا تعطیلی در اثر آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و روی آوردن به آموزشهای مجازی تأثیرات منفی بر آموزش و یادگیری دانشآموزان داشته که پایه علمی دانشآموزان را ضعیف کرده و همچنین از بنیه علمی خوبی برخوردار نیستند.
در زیر به برخی از تأثیرات منفی این تعطیلات اشاره میکنیم:
- قطع فعالیت درسی؛
- ناتوانی در تداوم برنامههای درسی؛
- کاستی از تعامل اجتماعی و تجربههای اجتماعی؛
- فشار و استرس خانواده؛
- جدی نگرفتن آموزشهای مجازی توسط دانش آموزان؛
- کمبود امکانات و تجهیزات و عدم آشنایی معلمان با روش آموزشهای مجازی.
نتایج ضعیف دانشآموزان ایرانی در آزمونهای تیمز و پرلز نیز نشان از ضعف آموزشی در کشور و افت تحصیلی بین دانشآموزان ایرانی دارد که مسئولین باید فکری اساسی برای این موضوع کنند و با آسیب شناسی و بررسی دقیق این افت تحصیلی، راهکارهای لازم را به کار ببندند.
امسال نیز که در پایههای دهم و یازدهم امتحانات به صورت نهایی برگزار میگردد که معدل نمرات نیز در کنکور تأثیر 50 درصدی دارد، حتماً افت نمرات در این پایهها نیز نسبت به سالهای قبل بیشتر خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در این دولت هم مثل دولتهای پیشین تنها راه حل مقابله با آلودگی هوا دو موضوع است :
اول دعا کردن برای وزش باد و بارش باران و برف و دوم تعطیلی مدارس و اداره ها.
البته که این شدت از آلودگی هوا باعث و بانی مرگ و میر بسیاری است و لطمات جبران ناپذیر سلامتی برای جامعه دارد ولی در کنار این موضوع باید اذعان کرد که دانش آموزان نیز دچار خسران میشوند. دانش آموزان حداقل دو سال درگیر کرونا بوده و درحالی که قدری نظام آموزشی سر و شکل گرفته بود این بار گرفتار آلودگی هوا و تعطیلیهای مکرر شده اند. اکنون شواهد قانعکنندهای مبنی بر تاثیر کیفیت هوا و یادگیری دانشآموزان داریم.
مسئولان آموزشی با ذکر مثالهایی از نظامهای آموزشی توسعه یافته سایر کشورها معتقدند که آموزش از راه دور میتواند جایگزین مناسبی برای روزهایی باشد که مدارس تعطیل هستند اما شرایط دانش آموزان بعد از بازگشایی مدارس پس از کوران کرونا به همه ثابت کرد چنین موضوعی صحت ندارد به طوری که امروزه افت تحصیلی، به یکی از دغدغههای مهم خانوادهها و آموزگاران تبدیل شده است چرا که افت تحصیلی به غیر از صرف هزینه دوباره برای تکرار پایه، بر سلامت روانی دانش آموز نیز تأثیر میگذارد و سبب احساس شرم، دلسردی و اضطراب میشود. منظور از افت تحصیلی شرایطی است که در آن عملکرد درسی یک دانش آموز نسبت به دوره یا ترم قبل خود کاهش داشته است و این افت منجر به تکرار یک پایه تحصیلی و یا مردود شدن میشود.
البته این نکته را هم باید لحاظ کردکه خود آلودگی هوا نیز مستقیما بر یادگیری دانش آموزان موثر است .
محققان در روزهایی که سطح آلودگی بالاست، کاهش قابل توجهی در نمرات آزمونهای دانشآموزان را ثبت کردند. نتایج تحقیقات نشان داده است که نمرات دانشآموزان در مدارسی که در مسیر باد قرار گرفتهاند، کاهش کمتر داشته و شیوع بیماری و غیبت کمتری نیز ثبت شده است. تاکنون بیشتر تحقیقات درباره ارتباط یادگیری دانشآموزان با آلودگی هوای خارجی صورت گرفته است اما چندین مقاله اخیر، کیفیت هوای داخل خانه را نیز با کاهش عملکرد شناختی مرتبط دانستند. بهعنوانمثال، محققان دریافتند که احتمال افزایش اشتباه برای شرکتکنندگان مسابقات شطرنج در زمان آلودگی هوا و افزایش ذرات آلاینده بیشتر است.
اقتصاددان دانشکده اقتصاد لندن نیز کیفیت هوای داخل ساختمان را به این موضوع مرتبط دانست. برای درک بهتر این موضوع، وی میزان ذرات آلاینده در اتاقهای آزمون دانشگاهی در لندن را جمعآوری و اظهار کرد: اتاقها از نظر کیفیت هوا بسیار متفاوت هستند و دانشجویان در اتاقهایی با سطح آلودگی بیشتر، عملکرد بدتری نشان میدهند.
( وضعیت هوای تهران - 13 سال قبل ! )
اکنون شواهد قانعکنندهای مبنی بر تاثیر کیفیت هوا و یادگیری دانشآموزان داریم. موارد کم هزینه مانند فیلترهای هوا میتوانند مزایای مهمی در سلامتی افراد ایجاد کنند، اگرچه تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است.
برای ایجاد مدارس جدید، مسئولان باید از قرار دادن مدارس جدید در مجاورت بزرگراهها اجتناب کنند، برای مثال، در سال ۲۰۰۳ کالیفرنیا ساخت مدارس را در ۵۰۰ فوتی آزادراهها ممنوع کرد. چنین اقداماتی میتواند سلامت دانشآموزان و عملکرد تحصیلی آنان را بهبود ببخشد و با توجه به اینکه دانشآموزان با وضعیت اقتصادی نامناسب معمولا در مدارس مناطق بسیار آلوده تحصیل میکنند به کاهش شکاف نمره آزمون در آموزشهای عمومی کمک بسیاری خواهد شد.
کودکان در زمان قرار گرفتن در معرض هوای آلوده با توجه به عدم تکامل ریهها، (۸۰ درصد کیسههای ریز هوایی آنها پس از تولد ایجاد میشود) فعالیت بسیار زیاد و تنفس زیاد هوا در معرض خطرهای خاصی قرار میگیرند.
محققان سلامت کودکان در جنوب کالیفرنیا اثرات طولانی مدت آلودگی هوا بر کودکان و نوجوانان را بررسی کردند. در این تحقیق با پیگیری ۱۷۵۹ کودک ۱۰ تا ۱۸ ساله از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ دریافتند، افرادی که در مناطق آلودهتر بزرگشدهاند، با افزایش خطر کاهش رشد ریه روبه رو هستند. متوسط افت عملکرد ریه مانند تاثیر بزرگ شدن در خانهای با والدین سیگاری بود. با بهبود کیفیت هوا، کودکان شرکتکننده در این بررسی علائم کمتری (مبتلابه آسم و عدم ابتلا به آن) داشتند.
سال ۲۰۲۰ سال فوقالعاده سخت برای همه افراد در سراسر جهان بوده است، اما برای خانوادههایی با کودکانی که از چالشهای سلامت تنفسی رنج میبرند مشکلات مضاعف شده است. حالا هم به نوعی ایام کرونا در حال تکرار است . روز گذشته برای دومین روز متوالی اعلام شد مدارس در پایتخت و برخی شهرهای دیگر تعطیل است.ضمن آنکه در هفتههای گذشته نیز همزمان با شدت گرفتن آلودگی هوا شاهد تعطیلی سریالی مدارس بوده ایم.
به نظر میرسد دانش آموزان در حال دادن تاوانی هستند که ارتباطی به آنان ندارد و مستقیما مرتبط با کم مسئولیتی مدیران است.
در يادداشت کوتاهی که با عنوان « نکاتي در مورد تخصيص سهام ارزش مالکانه به فرهنگيان عضو صندوق ذخيره فرهنگيان » در « صداي معلم » به تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1402 منتشر شد ؛ ( اينجا ) نوشتم :
« از جناب آقای پژوهش و مهر بانو مویدی که سالیان پیش در خیابان عطار ، این مطالبه را مطرح نمودند تا تشکل های مدنی به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين که به اين مهم ورود پيدا کردند و رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي که در این باره نوشته اند .
از کنشگران ِ حاضر در صندوق ، آذر ِ ۱۴۰۰ تا فعالان ِ حاضر در صندوق ، بهمن ِ ۱۴۰۰ .
از دیدار کنندگان با رئیس هیات مدیره در26 مهر 1402 تا گفت و گو کنندگان با دبیر کمیته عالی ارزش مالکانه.در ششم آذر 1402
از کنشگران مدنی فعال در حوزه صندوق ذخیره تا مجمع عمومی استانی ( ۸۳ نفر منتخبین استانی )
از سه منتخب محترم حاضر در هیات امنا تا فرهنگیان عضو که در صندوق پیگیر مطالبات اعضا هستند .
از مدیر عامل نیکدل تا مدیر عامل نجف پور که در ۱۹ و ۲۰ مهر ۱۴۰۱ به مجمع عمومی استانی قول اجرای ارزش مالکانه را داد و الحق و الانصاف با جدیت ، شبانه روز پیگیر ِ اجرای آن شد .
از دلبری تا فرجی که قول فشردن کلید آخر را داد و الحق و الانصاف کلید آخر را فشرد .
از تدوین کنندگان اولین اساسنامه تا تدوین کنندگان آخرین اساسنامه ....
در فراهم آوردن مقدمات فاز اول ِ مطالبه ۱۲ ساله نقش داشته اند و تلاش همه آنان قابل تقدير است .
در کنار نام های :
محمدعلي نجفی بنیانگذار صندوق ذخیره فرهنگیان ، محمد بطحایی تفویض کننده ی اختیاراتش به فرهنگیان ِ عضو ، نام رضا مراد صحرایی بعنوان آغازگر تخصیص حقوق مالکانه ثبت گردید .
تخصیص حقوق مالکانه یک فرآیند زمان بر است که امروز آغاز شده است و در سايه پيگيري مجدانه ي همه نقش آفرينان تا پایان ادامه می یابد .... »
براي حفظ دارايي هاي تخصيص يافته در بورس يا فرا بورس چه کنيم ؟
مقدمه :
سه دهه از قيم مابي ِ مطلق بر صندوق ذخيره فرهنگيان مي گذرد .
در سلسله گفت و گوهايي در « صداي معلم » فرآیند قيم مابي حاکم بر اموال ِ بيش از يک ميليون و ششصد هزار نفر را در چهارده بخش مورد تحلیل و نقادی قرار دادم . ( اينجا )
در آغاز ِپايان ِ قيم مابي مجددأ ضمن قدر داني از همه نقش آفرينان فوق الذکر ، مواکدأ اعلام مي دارم :
تخصیص حقوق مالکانه یک فرآیند زمان بر است که امروز آغاز شده است و در سايه پيگيري مجدانه ي همه نقش آفرينان تا پایان ادامه می یابد .
مطالبات اعضا در پنج محور به شرح ذيل است :
تخصيص حقوق مالکانه که خود يکي از مطالبات بيش از يک ميليون و ششصد هزار عضو صندوق است در برگيرنده تمام چهار محور ديگر يا راه گشای تحقق چهار مطالبه ديگر مي باشد .
تخصيص حقوق مالکانه تاريخچه بسيار طولاني دارد که در گذشته به آن اشاره شده است ولي براي ياد آوري اين تاريخچه شما مي توانيد به نظر نگارنده در صدر اين گفت و گو مجددأ مراجعه نماييد .
براي حفظ اين دست آورد و تداوم راه آن تا پايان راه طولاني ، لازم است :
در گفت و گوي مجازي ذيل به اهميت اين موضوع ( آشنايي اعضاي محترم ِ صندوق ذخيره فرهنگيان با اين مفاهيم ) مي پردازيم .
پرسش کننده :
صورت وضعيت اعضاي صندوق ذخيره فرهنگيان چيست ؟
پاسخ :
هر عضو با مراجعه به سايت صندوق ، با مفهوم فرضي ِ صورت وضعيت خود با چهار مبلغ مواجه مي شود :
توضيح :
- اگر عضوي بازنشسته شود يا از کار افتاده شود ؛ مجموع اين چهار مبلغ با عنوان فرضي ِ صورت وضعيت به وي پرداخت مي شود .
- اگر عضوي انصراف دهد ؛ مجموع دو مبلغ اول و دوم با عنوان فرضي ِ صورت وضعيت به وي پرداخت مي شود .
پرسش کننده :
سهم الشرکه چيست ؟
پاسخ دهنده ( 1 ) :
سهم الشرکه، حقی است که شریک، با آوردن سرمایه به شرکت تجاری و تامین بخشی از دارایی آن، در شرکت کسب نموده و به موجب آن، حق دخالت در اداره امور شرکت را پیدا کرده و در سود و ضرر شرکت تجاری نیز سهیم می گردد.
در حقوق تجارت، علاوه بر سهام که در رابطه با شرکت های سهامی مطرح گردیده، در مقررات مربوط به شرکت های غیر سهامی، مفهومی، تحت عنوان سهم الشرکه، مورد توجه قانون گذار قرار گرفته و در مواد مختلف به توضیح احکام و مقررات آن، پرداخته است.
نکته مهمی که در رابطه با این سهم شریک در شرکت های تجاری غیر سهامی باید مورد توجه قرار گیرد، این مساله بوده که علاوه بر تفاوت های اساسی میان سهم الشرکه با سهام، مفهوم سهم الشرکه نیز کاملا متفاوت با سهم شریک است .
پرسش کننده :
سهم الشرکه در اساسنامه صندوق ذخيره چگونه تعريف شده است ؟
پاسخ دهنده ( 1 ) :
طبق ماده 1 اساسنامه قانوني 1400 که رضايت نسبي اعضا را تامين کرده است ( تعداد کثيري از اعضا بر اجراي اساسنامه 1400 از جمله تخصيص حقوق مالکانه تأکيد مي کنند ) سهم الشرکه عضو چنين تعريف مي شود .
سهم الشرکه عضو عبارت است از مجموع واريزي عضو به علاوه واريزي دولت و سهم عضو از ارزش خالص دارايي ها ( سود + ارزش افزوده )
پرسش کننده :
رابطه بين سهم الشرکه و صورت وضعيت اعضا چگونه است ؟
پاسخ دهنده :
براي راحتي در گفت و گو مي توان رابطه ذيل را تعريف نمود .
سهم الشرکه هر عضو = صورت وضعيت آن عضو + حقوق مالکانه ( ارزش افزوده )
پرسش کننده :
طبق تعريف سهم الشرکه ، هر عضو بازنشسته يا انصرفي چه طلبي از صندوق دارد ؟
پاسخ دهنده :
پرسش شما بسيار ابهام دارد . لطفأ پرسش خود را به صورت دقيق تر بيان کنيد تا پاسخ بدهم .
پرسش کننده :
متوجه ابهام در پرسش نمي شوم . لطفأ منظورتان را بيشتر توضيح دهيد .
پاسخ دهنده :
تمام مباحث ِ تخصيص ِ حقوق مالکانه در صندوق ذخيره فرهنگيان بسيار سيال و متغير است .
بحث محاسبه ي نسبت سهم الشرکه هر عضو از کل سهام صندوق ، موضوع ِ تخصيص حقوق مالکانه بازنشستگان و شاغلين ، مبحث پرداخت سهم الشرکه اعضا و ... تمامأ در گذر زمان ، يا در اثر هر گونه پرداخت به صندوق يا دريافت هر وجهي از صندوق ، بسيار سيال و متغيير مي باشد .
پرسش کننده :
مشخص است که مي خواهيد با ايجاد موضوعات ِ انحرافي از پاسخ گویي به ابهامات اعضا فرار کنيد ؟!
پاسخ دهنده :
لطفآ پيش داوري نکنيد!
توضيح چند مسله پيچده با هم به ابهامات اعضا مي افزايد .
اگر شما در پرسش خودتان ، اعضاي بازنشسته و انصرافي را به سه دسته :
تقسيم کنيد پاسخ شما را مي توانم بدهم .
پرسش کننده :
اينجانب هنوز تصور مي کنم که شما تلاش مي نمايید از پاسخ گويي به ابهامات اعضا فرار کنيد ولي با اين وجود ، پرسش قبلي خود را در سه پرسش جداگانه مطرح مي کنم تا خوانندگان فهيم متوجه اشتباه عمدي يا سهوي شما بشوند .
طبق تعريف سهم الشرکه ، هر عضو بازنشسته يا انصرافي ، چه طلبي از صندوق دارد ؟
بخش اول : بازنشسته يا انصرافي قبل از29 اسفند 1401 .
پاسخ دهنده :
اعضاي بازنشسته يا از کار افتاده که قبل از 29 اسفند 1401 از صندوق خارج شده اند بخشي از سهم الشرکه ( صورت وضعيت ) خود را که قبلأ دريافت کرده اند و هيچ پولي از صندوق طلب ندارند مگر احتمالأ بدهي دولت به آنان .
پس طلب آنان از صندوق ، فقط و فقط تخصيص حقوق ماکانه (ارزش افزوده ) است که در حال حاضر ، گواهي موقت سهند 1 را فقط و فقط براي 25 % از کل سهام سهند 1 را در دست دارند .
قابل ذکر است که اين دسته از اعضاي بازنشسته بيش از 58% سهام کنوني صندوق را مالک هستند و کمتر از 42% سهام کنوني صندوق به شاغلين و بازنشستگان سال 1402 اختصاص يافته است .
در زمان ثبت ِ نماد سهند 1 در فرابورس ، حدود 10% سهام سهند 1 به صورت عرضه اوليه به فروش مي رسد .
طبق برنامه اعلام شده بازنشستگان قبل از 29 اسفند سال 1401 ، در آينده از الباقي سهام سهند 1 و کل سهند 2 تا کل سهند آخر ( بخش هاي ديگر حقوق مالکانه ) خود را دريافت مي کنند .
الباقي طلب اين دسته از بازنشستگان ِ قبل از 29 اسفند ِ 1401 ، از سهند 1 ، ممکن است در سايه فعاليت اقتصادي سهند 1 ازشرکت سهامي به صندوق سرمايه گذاري مشترک تبديل شود و سهام آن به NAV تبديل شود که اين احتمال براي اين دسته از بازنشستگان کمتر از دو دسته ديگر اعضا مي باشد .
پرسش کننده :
طبق تعريف سهم الشرکه ، هر عضو بازنشسته يا انصرافي چه طلبي از صندوق دارد ؟
بخش دوم : بازنشسته يا انصرافي سال 1402 چه طلبي از صندوق دارند ؟
پاسخ دهنده :
اعضاي بازنشسته يا از کار افتاده که در سال 1402 از صندوق خارج شده يا خارج مي شوند در سه بخش از صندوق طلب دارند يکي مثل گذشتگان ، بخشي از سهم الشرکه خود (صورت وضعيت خود ) را دريافت نموده يا مي نمايند .
اين اعضا از سويي به دليل وايزي چند ماهه به صندوق ، از فروردين 1402 تا زمان بازنشستگي و از يک سو ديگر به دليل دريافت ِ صورت وضعيت خود از صندوق به موقع بازنشستگي ، نسبت سهم الشرکه آنان از کل سهام صندوق ، نسبت به دو دسته ديگر با تغييرات بيشتري مواجهه مي شود که در محاسبات بعدي اعمال مي گردد .
بخش دوم طلب آنان ، سهام شان از سهند 1 است .
قابل توجه اين اعضاي محترم ، ممکن است در سايه فعاليت اقتصادي پيش رو ، سهند 1 از شرکت سهامي به صندوق سرمايه گذاري مشترک تبديل شود و سهام آن به NAV تبديل شود . يا ...
بخش سوم طلب آنان ، حقوق مالکانه از سهند 2 به بعد باقي مي ماند .
پرسش کننده :
طبق تعريف سهم الشرکه ، هر عضو بازنشسته يا انصرافي چه طلبي از صندوق دارد ؟
بخش سوم : بازنشسته يا انصرافي از سال 1403 به بعد .
پاسخ دهنده :
اعضاي بازنشسته يا از کار افتاده که از سال 1403 به بعد که از صندوق خارج مي شوند در سه بخش از صندوق طلب خود را مي گيرند :
اول مثل گذشتگان، بخشي از سهم الشرکه خود ( صورت وضعيت خود ) را دريافت مي نمايند .
اين اعضا ، از سويي به دليل وايزي چند ساله از فروردين 1402 تا زمان بازنشستگي و سوي ديگر به دليل ِ دريافت صورت وضعيت خود در زمان بازنشستگي ، نسبت سهم الشرکه آنان با تغييراتي مواجهه مي شود که در محاسبات بعدي اعمال مي گردد .
ممکن است در سايه فعاليت اقتصادي آتي ، سهند 1 از شرکت سهامي به صندوق سرمايه گذاري مشترک تبديل شود و سهام آن به NAV تبديل شود . در هر صورت اين گروه از بازنشستگان در حقوق مالکانه تخصيص يافته در سهند 1 ، به اندازه نسبت سهم الشرکه خودشان از کل صندوق ، شريک هستند .
توضيح آن که امکان تغييرات در سهند 1 ، مثلأ از سهامي به صندوق سرمايه گذاري مشترک ( تبديل سهام به NAV ) براي اين دسته از اعضا ، بسيار بيشتر از دو دسته فوق است .
بخش سوم طلب اين گروه ، حقوق مالکانه از سهند 2 بعد ، باقي مي ماند .
نکته مهم :
بسته به تاريخ بازنشستگي اين گروه از بازنشستگان بعد از سال 1403 به بعد ، ممکن است علاوه بر دريافت مبلغ صورت وضعيت ، همزمان بخشي از سهام سهند 1 يا سهند 2 به آنان تخصيص يابد .
پرسش کننده :
براساس توضيحات شما متوجه شدم .
ممکن است همزمان با دريافت مبلغ صورت وضعيت خود بخشي سهام سهند 1و 2 خود را دريافت نمايند .
پاسخ دهنده :
از جمع بندي شما ، صميمانه سپاسگزارم .
پرسش کننده :
قانون براي تخصيص سهم الشرکه اعضا در شرکت ها و موسسات ديگر چه دستور العملي دارد ؟
پاسخ دهنده ( 2 ) :
سهم الشرکه یک حق مالی است که طلبکار آن، حق مطالبه را از شرکت خواهد داشت و البته بسته به اینکه سهم الشرکه حاصل از کدام نوع شرکت باشد، متفاوت خواهد بود و در بعضی از شرکت ها، مطالبه سهم الشرکه به موجب قرارداد و یا توافق لفظی طرفین و در بعضی دیگر از شرکت ها به موجب برگه می باشد و همچنین نحوه مطالبه سهم الشرکه به طریق قانونی در صورت عدم وصول آن با توجه به نوع شرکت متفاوت خواهد بود .
پرسش کننده :
آيا سهم الشرکه ارزش مبادله اي دارد ؟
پاسخ دهنده ( 2 ) :
سهم الشرکه درواقع یک حق مالی است زیرا ارزش مبادله ای دارد و مال منقول و قابل توقیف می باشد. برای مطالبه سهم الشرکه ابتدا باید شرکتی به صورت قهری یا قراردادی و مال مشاعی وجود داشته باشد و هر یک از شرکاء در این مال به یکی از اسباب اشاعه شریک باشند.
در شرکت مدنی، هر یک از شرکاء بسته به سهم خود در مال مشاع، میتواند مالک سود و منافع شرکت گردد و این سود به او تعلق دارد که به موجب عقد و تعیین آن در قرارداد محق است.
در شرکت مدنی، شخصیت حقوقی وجود ندارد .
شرکتهای تجارتی به محض تشکیل، دارای شخصیت حقوقی می شوند و خود به عنوان یک شخص در برابر مطالبات و دیون ایجاد شده، میتواند طرف دعوی و یا اقامه کننده آن قرار بگیرد.
پرسش کننده :
در اساسنامه 1400 براي تخصيص حقوق مالکانه چه مکانيسمي پيش بيني شده است ؟
پاسخ دهنده :
در ماده 21 اساسنامه آمده است :
1-21- سهم الشرکه اعضا پس از بازنشستگي ، از کار افتادگي يا باز خريدي به آنان و در صورت فوت به وراث آن ها تخصيص خواهد يافت .
2-21- درصورت انصراف عضو قبل از بازنشستگي ، برابر آئين نامه اي که به پيشنهاد هيات مديره ، به تصويب هيات امنا خواهد رسيد ، اقدام خواهد شد .
3-21- در صورت درخواست استمرار ادامه همکاري و مشارکت عضو با موسسه ، ادامه همکاري با وي بر اساس آئين نامه اي که به پيشنهاد هيات مديره ، به تصويب هيات امنا خواهد رسيد انجام خواهد شد .
تبصره : سهم ارزش افزوده اعضايي که قبل از تصويب اين اساسنامه از موسسه خارج شده اند ، پس از تصويب اين اساسنامه ، مطابق آئين نامه اي که به تصويب هيات امنا مي رسد ، تعيين و پرداخت مي گردد .
پرسش کننده :
با توجه به ماده 21 در اساسنامه 1400 ، بيشتر متوجه نکته سنجي شما شده ام که چرا بازنشستگان قبل از 29 اسفند 1401 را که صورت وضعيت خود را دريافت کرده اند از بازنشستگان بعد از اسفند 1401 که هنوز صورت وضعيت خود را دريافت نکرده اند ، مجزا مي نمائيد .
در اساسنامه هم ، ماده 1-21 و تبصره ماده 21 کاملأ از هم جدا مي باشند .
پاسخ دهنده :
با اغماض نتيجه گيري شما درست است .
پرسش کننده :
نسبت سهم الشرکه شما چقدر است ؟
پاسخ دهنده : پرسش شما دقيق نيست .
پرسش کننده :
آيا مي خواهيد جهت حفظ حريم خصوصي پاسخ ندهيد ؟ يا بازهم ابهامي در پرسش وجود دارد ؟
پاسخ دهنده :
امتياز افراد يا نسبت سهم الشرکه ي اعضا به دو دليل :
به عبارت ديگر نسبت سهم الشرکه هر عضو همچون يک موجود زنده ، در حال تغيير است که با نمايش ِ يک فيلم مي توان تغييرات ان را نسبت به زمان نمايان کرد .
( گفت و گو ادامه دارد )
منابع :
1. دنياي مشاوره حقوقي دينا
2. موسسه حقوقي و داوري آفرينش راه عدالت
3- قانون اشخاص حقوقی و شرکت های تجارتی (کتاب دوم قانون تجارت 1392- مواد 124 تا 700)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه محیط زیست /
« حسین آخانی » استاد دانشگاه تهران و کنش گر محیط زیست در کانال خود نوشت :
« یلدای ما خیلی نا مبارک بود، خیلی تلخ بود، خیلی هم خشک بود. روز اول زمستان که به اراک رفته بودم، گرد مرگ را بر روی شهر می دیدم . دود کارخانه ها و گرد و غبار بر سر عروس جهان، حجاب سیاه بر سر کرده بود. شب چله، هیچ شباهتی با شبهای چله ای که من سالها در آن سرزمین تجربه کرده بودم نداشت. دمای هوا ۱۲ درجه گرم بود و اصلا به لباس زمستانی نیازی نبود. چنان زمین خشک بود که آریان پسرم می گفت، بابا دام همه چیز را خورده، هیچ بوته ای دیده نمی شود . سیمای زمین چون بیابانی است که با وزش کوچکترین بادی گرد و خاک بلند می شود و با مخلوط شدن با آلودگی کارخانه ها جان می گیرد.
اما در وطن دوم من گلستان غوغا بود، جشن بود.
آقای نورمفیدی، امام جمعه گرگان از اینکه تلاشهایش در اشغال آشوراده بعد از سه دهه به نتیجه رسیده بود خیلی خوشحال بود. در کنار ایشان آقای رییسی با کنایه معنی داری از جناب سلاجقه تشکر کرد که همه موانع طرح گردشکری -بخوانید اشغالگری - آشوراده را برداشته است. جمع هم به این جمله آقای رئیسی خنده های تند و زننده ای داشتند. این خنده ها معنایی جز تمسخر محیط زیست و صدای خورد شدن تکه های باقیمانده تنوع زیستی کشور نبود.
جامعه محیط زیستی مات و مبهوت شاهد افتتاح پروژه ای بودند که کسی آن را افتتاح کرد که سالها در کسوت قاضی القضات تنها مرجع تظلم خواهی ما در مقابل زورمداران و مخربان محیط زیست بود.
ما شکست خوردیم و من حس سربازی را دارم که نتوانستم از خاک وطنم دفاع کنم.
درست است که من زاده اراکم و این شهر موطن اول من است، ولی زندگی علمی من با گلستان گره خورده و آنجا را بهتر از شهر خودم هم دوست دارم و هم می شناسم.
صدها یادداشت، مقاله، شکایت و تلاش برای جلوگیری از اشغال آشوراده از زمان محمد خاتمی تا حسن روحانی توانسته بود مانع اجرای این پروژه شود، در دوران ابراهیم رئیسی اجرا شد و صدها هزار پرنده موطن خود را از دست دادند.
به زودی تنها لکه باقیمانده از سواحل خزر در میانکاله محل تاخت و تاز خودروها، موتورها و تجمع زباله، پساب و گیاهان و موجودات مهاجمی چون سگ و گربه می شود، مانند بلایی که سر کیش و هرمز و دیگر جزایر خلیج فارس آمد.
شاید امسال، امید هم می دانست که قطع امید کرد و نیامد.»
11 تیرماه 1399 ابراهیم رئیسی ، « رئیس قوه قضائیه » بود و دستور توقف طرح گردشگری آشوراده را داد و از آن به عنوان نجات جزیره آشوراده یاد کرد.
30 آذرماه 1402 ابراهیم رئیسی به عنوان « رئیس جمهور » کلنگ آغاز اجرای همان طرح گردشگری جزیره آشوراده را به زمین زد!
پرسش آن است که این تناقض واقعا به چه معناست؟
خبرگزاری پانا وابسته به وزارت آموزش و پرورش در خبر خود با عنوان « بازدید وزیر آموزش و پرورش از اردوگاه دانشآموزی جزیره آشوراده » چنین نوشت : ( این جا )
« آشوراده، تنها جزیره ایرانی دریای خزر است که سالهاست اجرای طرحهای گردشگری در آن محل مناقشه دوستداران محیط زیست و مسئولان بوده تا اینکه دولت سیزدهم موفق به گره گشایی از این مشکل شده است. »
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چهارم دیماه مصادف است با هفتاد و یکمین سالگرد پرواز بی فرود شادروان مهندس کریم ساعی پایه گذار سازمان جنگل ها ، مراتع و آبخیزداری در ایران.
به همین مناسبت قرار است روز چهارم دیماه (دوشنبه ساعت 8.30 صبح) مراسم بزرگداشتی توسط دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران و انجمن جنگل بانی ایران و اتحادیه انجمن های علمی منابع طبیعی و محیط زیست ایران با همکاری موثر نهاد مدنیِ جمعیت همیار البرز ؛ به یاد آن فقید در سالن امام خمینی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی برگزار شود .
امید است علاقه مندن و دوستداران محیط زیست به پاس قدردانی از خدمات ماندگار این خادم محیط زیست ایران در این مراسم حضور فعالی داشته باشند اما اجازه بدهید برای نسل جوان و دیگرانی که احتمالا شادروان ساعی را به خوبی نشناسند ماجرای عجیب و سرنوشت غم بار یکی از بزرگترین خدمتگزاران محیط زیست ایران یعنی شادروان مهندس کریم ساعی را به نقل از فرهیخته فقید دیگر ؛ شادروان استاد ابرهیم باستانی پاریزی نقل کنم (نقل به مضمون).
دقیقا 71 سال پیش در چنین روزی در فرودگاه شیراز ، مردی نسبتا جوان و موقر با لباسهای مرتب و آراسته وارد هوپیمای مملو از مسافری می شود که آماده پرواز به سوی تهران است. مرد تازه وارد در راهروی هواپیما فروتنانه خطاب به مسافران چنین می گوید : من برای امر مهمی (جلسه کاری) حتما باید فردا در تهران باشم . هر کس بلیط خود را به من بدهد ، می تواند با هزینه شخص من تا پرواز بعدی در بهترین هتل شیراز اقامت کند .
وقتی با سکوت مسافران مواجه می شود دوباره درخواست خود را مصرانه و فروتنانه تکرار می کند.
در بین مسافران فردی تحصیل کرده که اتفاقا از بستگان دکتر باستانی پاریزی بود (به زودی مشخص شد که در آن تاریخ خوش شانس ترین فرد روی زمین هم بوده) به شدت تحت تاثیر منش این مسافر قرار می گیرد و بدون گرفتن حتی یک ریال ، بلیط و جای خود را به مهندس کریم ساعی می دهد اما گویا تقدیر برای شادروان ساعی و سایر مسافران سرنوشت دیگری رقم زده بود چرا که هواپیما هرگز به تهران نرسید و در اثر سقوط همه مسافران من جمله کریم ساعی ، در این سانحه جان باختند و ایرانِ آن دوران یکی از دلسوز ترین متولیان محیط زیست و جنگل های خود را از دست داد. هر چند مرحوم در همان عمر کوتاه خود منشاء خدمات ماندگاری در حوزه جنگل داری و محیط زیست ایران شد چرا که او پایه گذار سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری و بانی ساخت بوستان زیبای ساعی در خیابان ولیعصر تهران می باشد .
بعدتر شاگردان و دانش آموختگان او نقش حیاتی در جنگل کاری و ایجاد جنگل های مصنوعی تاغ در حاشیه شهرهای کویری ایفا کردند که کاری بود کارستان! ایران امروز به رغم وجود هزاران طرفدار محیط زیست و ده ها نهاد مدنی محلی متاسفانه هنوز فاقد یک حزب سبز ملی و فراگیر طرفدار واقعی محیط زیست است .
نخستین کتاب جنگل شناسی در ایران به قلم او نوشته شد.
او همچنین در توسعه فضای سبز تهران نقش اساسی ایفا کرد که الگوی مناسبی برای سایر شهر های بزرگ کشور شد.
شادروان ساعی اگر چه زاده مشهد بود ولی به دلیل علاقه وافر به امر جنگل داری و محیط زیست مدتها پیش وصیت کرده بود که پس از مرگ او را در خانه خود یعنی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دفن نمایند و همین کار هم شد.
نوشته زیر رنج نامه ای برای محیط زیست فعلی ایران و دل نوشته ای و درددلی خودمانی خطاب به آن مرحوم در هفتاد و یکمین سال فقدانش می باشد .
آری این چنین شد مهندس ...
اولا ای کاش شما هم به شیوه رایجِ بسیاری از مدیران قبل و بعد از خود آن قدر احساس مسئولیت نمی کردی تا برای رساندن خود به یک جلسه کاری در تهران ، به هر دری بزنی در حدی که با پافشاری ، جای خود را با یک مسافر خوش شانس عوض کنی. هر چند اگر چنین بودی که دیگر « ساعی » نبودی!
دوما ای کاش آن پرنده شوم آهنین بال؛ بی هنری خود را در همان باند فرودگاه قبل از پرواز نشان می داد نه در ارتفاع چند هزار پایی... اما چه می شود کرد! به قول شاعر نکته سنج ، « تقدیر بی تقصیر نیست » ....
با آرزوی شادی و آرامش روح بزرگت ؛ می خواهم خلاصه وار بگوییم که بعد از تو چه بر سر زیست بوم ایران آمده و فهرست وار بگوییم که وضعیت جنگل ها و مراتع و درختانی که به همت تو کاشته شد و طرح های آبخیز داری و ....هر آنچه مربوط به محیط زیست ایران است و مورد علاقه تو بود بعد از گذشت 71 سال در چه وضعیتی هستند.
از 18میلیون هکتار جنگل های سرسبزی که تو با پشتکار و وسواس به درستی مساحت آنها را در جای جای ایران برآورد کردی ، یک سوم آن بیشتر نمانده است .
از دریاچه پر آب ارومیه تقریبا چیزی نمانده و قسمت عمده آن خشک و تبدیل به نمک زار شده و در صورت ادامه این روند بیم آن می رود که بزرگترین دریاچه ایران به زودی تبدیل به شوره زاری هولناک شود و به جای نسیم های خنک و مفرح برخاسته از آب دریاچه! توفانهای نمک به جان و زندگی مردم منطقه بیفتد .
در اثر تخریب بی امان و چرای دام بسیار بیش از ظرفیت در مراتع ؛ خاطره گویی پدر بزرگ ها از حرکت رمه های آهو و بره هایشان در دشتها بیشتر به افسانه های تخیلی شاه و پریان در دنیای خیالی کودکان شباهت دارد چون دیگر هیچ کس آنها را در پهن دشتهای ایران نمی بیند(2) .
آن قناتهای زلال چند صد ساله همیشه روان ، همه یا ز بیداد زمانه (خشکسالی های مکرر) خشکیده اند و یا به همت تهاجم بی رویه صنعت و معدن و کشاورزی و حفر حریصانه هزاران حلقه چاه عمیق با مجوز و بی مجوز از نفس افتاده اند.
دشت های بزرگ کشور عزیزمان به خاطر حفر همان چاه های پیش گفته دیگر روی پای خود نیستند و همچون پیران فرتوت در حال نشست و فرو نشست هستند. نشست های هولناکی که باعث می شود دیگر منابع آب زیرزمینی چند هزار ساله هرگز تجدید و تجمیع نشوند و از طرف دیگر هر لحظه ممکن است در اثر فرونشست ناگهانی یک نقطه از این دشت ها (در خیلی جا ها اتفاق افتاده) خدای ناکرده به آثار باستانی و یا تاسیسات شهری و راه ها آسیب جدی و خطرناک وارد کنند .
بسیاری از چنارهای زیبا سربلند و متقارن در دو سوی بزرگترین خیابان خاورمیانه که به همت تو کاشته شد قربانی توسعه بی رویه ، تراکم فروشی و سوءمدیریت شهری شده و جای آنها را سازه های بلند و نامتقارنی گرفته اند که با تولید انواع گاز های سمی منتشره از تاسیسات گرمایشی و سرمایشی شان در کنار هزاران خودروی فرسوده و دود زای در حال تردد در این خیابان تاریخی ؛ همراه با سیستم حمل نقل فرسوده شهری دست به دست هم داده اند تا بقیه چنارها را که هنوز جان سختی و مقاومت می کنند را بخشکانند. .
اصلا می دانی که جمع روزهای هوای سالم پایتخت و شهرهای بزرگ اخیرا به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد.
از سرنوشت باتلاق گاوخونی و دریاچه بختگان وهامون خبر داری؟
از خشکی های متناوب زاینده رود و کم آبی کارون چه ؟ همان کارونی که در آن سالها حتی قابل کشتی رانی بود !
آری مهندس!
ابر و باد و مه و خورشید و فلک گویی دیگر از همکاری با هم دست کشیده اند تا از یک طرف به قول سعدی آسمان بر زمین بخیل گردد و از طرف دیگر در نبود اخلاق سیاسی بین المللی همسایگانی که اتفاقا همگی ادعای مسلمانی هم دارند در شرق و شمال و غرب کشور با بستن سدها و کانال های انحراف آب؛ حق آبه طبیعی ایران از رودخانه های آن طرف مرزها را کامل ندهند. یکی هیرمند را بسته و یکی بر دجله و فرات چندین سد احداث کرده ....
خشک سالی پی خشک سالی. هم مزید بر علت شده.
در پایان اجازه بده این را هم بگویم که خوشبختانه جامعه امروز با جامعه دوران شما خیلی تفاوت کرده و افرادی مثل شما دیگر در اقلیت نیستند چون امروز صدها و هزارها نهاد مدنی به مدد فارغ التحصیلان فراوان رشته های کشاورزی و جنگل داری و محیط زیست به اهمیت جنگل ها و حفظ و حراست از آنها واقف شده اند ...
اگر چه خیلی دیر است !
ولی در این زمینه تلاش مجدانه دارند تا حداقل وضع موجود را حفظ کنند.
تنها عناصری که هنوز فقدان آنها آشکار است عدم هماهنگی بین این نهادها از یک طرف و وجود انبوه قوانین و بخشنامه های بعضا متناقض در سازمانهای ذیربط دولتی و شهرداری ها و نگاه صِرف اقتصادی به جنگلها و منابع طبیعی .... از طرف دیگر می باشد که زمینه سوءاستفاده بی رحمانه کوه خواران و جنگل خواران و متعرضین به منابع و مراتع طبیعی را فراهم می کند.
و کلام آخر اینکه ؛
ایران امروز به رغم وجود هزاران طرفدار محیط زیست و ده ها نهاد مدنی محلی متاسفانه هنوز فاقد یک حزب سبز ملی و فراگیر طرفدار واقعی محیط زیست است؛ حزبی که بتواند همچون احزاب مشابه در دیگر کشورها با حضور موثر در مجالس قانون گذاری مانع از تخریب هر چه بیشتر جنگل ها و مراتع و زیستگاه های حیات وحش و ...شود . حزبی که با به تصویب رساندن قوانین صریح و شفاف بتواند بین رشد صنعت و شهرسازی و کشاورزی با محیط زیست تعادل منطقی ایجاد کند.
امید است که چنین شرایطی فراهم شود و تو بتوانی دیگر آسوده بخوابی.
1- عنوان این نوشته (آری این چنین...) راا ز یکی از کتاب های معروف مرحوم دکتر علی شریعتی با عنوان « آری این چنین بود برادر » وام گرفته ام. این کتاب حاوی نامه ایست احساسی و تخیلی که شریعتی پس از بازدید از اهرام سه گانه مصر و آرامگاه بی نام و نشان بردگان سازنده این سازه های عظیم! خطاب به یک از آنان نوشته است .
2- در دهه 40 و حتی اوایل دهه 50 مسافرانِ مسیر مشهد به تهران به خصوص بین سبزوار و شاهرود حرکت دسته های ده .پانزده تایی آهوانی را در شب از عرض جاده رد می شدند زیر نور چراغ اتوبوس مشاهده می کردند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید