صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
یکشنبه, 19 آذر 1402 14:46

چشمه کلکچال تهران خشک شد !

گروه اخبار/

خبر خشک شدن چشمه کلکچال تهران در صدای معلم

چند روزی است که چشمه ی « کلکچال » بالاتر از پارک جمشیدیه تهران خشک شده است .

این واقعه تاکنون بی سابقه بوده است .

این صحنه ها برای کسانی که دوستدار محیط زیست هستند واقعا آزار دهنده هستند .

خبر خشک شدن چشمه کلکچال تهران در صدای معلم

خبر خشک شدن چشمه کلکچال تهران در صدای معلم

این از وضعیت آبی ما و آن هم از وضعیت هوا !

در شرایطی که محیط زیست اولویت هیچ کسی نیست و نه الگوهای حکمرانی و نه فرهنگ محیط زیستی برای حفظ این میراث ارزشمند مهیا نیست ؛ پرسش این است که چه فرجامی در انتظار ماست ؟

خبر خشک شدن چشمه کلکچال تهران در صدای معلم

خبر خشک شدن چشمه کلکچال تهران در صدای معلم

خبر خشک شدن چشمه کلکچال تهران در صدای معلم

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

خبر خشک شدن چشمه کلکچال تهران در صدای معلم

منتشرشده در محیط زیست

افزایش فشار خون، مستقل از عوامل استرس‌زای بیرونی رخ می‌دهد و می‌تواند ناشی از جریان ضعیف هوا در داخل خودرو هنگام ماندن در ترافیک باشد.

منتشرشده در پژوهش

نگاهی به وضعیت دانشگاه ها در ایران و روز دانشجو در صدای معلم  تقلیل دانشگاه‌ها به سالن انتظار برای پرواز فارغ‌التحصیلان، یک خسارت تمام‌ عیار است. یک ظلم به سرمایه‌های مادی و معنوی کشور.

 اینکه سرمایه و وقت و انرژی کشور صرف تربیت یک نفر شود و درست وقتی مدرک‌ تحصیلی گرفت، یک راست برود دارالترجمه و بعد جوری این کشور را ترک کند که انگار از گور گریخته، ظلم است... درختی که اینجا برای ثمر دادنش هزینه شده، میوه‌اش را دیگری می‌چیند. درد ندارد؟

 آدم‌ها یک بار به دنیا می‌آیند و حق دارند از این یک فرصت لذت ببرند ؛ حق دارند بروند جایی که احترام می‌بینند و لازم نباشد از صبح تا شب اخبار گوش بدهند که «چه می‌شود؟» اما چرا مردم یک کشور هزینه‌اش را بدهند تا میوه بیفتد توی دامن کانادا و آمریکا و استرالیا؟

چه کرده‌اید که دانش‌آموخته ایرانی ترجیح می‌دهد برود جایی دور از خانه پدری، همبرگر بگذارد لای نان بدهد دست مشتری، اما اینجا نماند؟ هر وقت این مهاجرت‌های شبیه گریختن، متوقف شد بگویید: روز دانشجو مبارک!

 تبدیل دانشگاه‌ها به کارگاه تولید مقاله کیلویی و مسابقه «هرکی بیشتر مقاله چاپ کنه، دانشمندتره» خسارت است. خروجی این همه مقاله چیست؟ کدام مشکل مردم را حل کرده؟ جز سخنرانی‌ درمانی و آمار بازی فایده ای داشته؟ از این رکوردشکنی‎‌ها چیزی نصیب مردم می‌شود؟

علمی که خروجی‌اش نتواند گره‌گشایی کند، افسانه و افسون است.

نگاهی به وضعیت دانشگاه ها در ایران و روز دانشجو در صدای معلم

کسانی که از دانش‌شان برای بهبود زندگی مردم بهره می گیرند دست مریزاد دارند، اما اگر هدف از دانشگاه رکورد زدن در زمینه تولید مقاله است، همه دانشگاه ها را ببندید، بروید از  خیابان انقلاب کیلوکیلو مقاله و پایان نامه بخرید!

تا زمانی که می‌شود این همه علنی در امثال خیابان انقلاب پول داد و آشکارا علم را «خرید»، تبریک گفتن روز دانشجو «بیداری طفلی است که محتاج به لالاست»!

 16 آذر و  روز دانشجو در همه این سالها یا هم‌خوانی بغض‌آلود سرود «یار دبستانی من» و قرائت بیانیه و محکوم کردن بوده، یا استندآپ کمدی و مسابقه آشپزی! لابه‌لایش گاهی هم دانشجویان و اساتیدی حرف‌هایی زده‌اند که اسباب دردسرشان شده. آدم عاقل که این کارها را نمی‌کند!

 نزدیک به 20 سال است در فضای دانشگاه درس می‌خوانم و کار می‌کنم . جز عده معدودی که می‌آیند چیزی یاد بگیرند و «دانش جو» هستند، بسیاری فقط دنبال گرفتن مدرک هستند که با آن بروند سرکاری، اضافه حقوقی بگیرند یا مهاجرت کنند.

نگاهی به وضعیت دانشگاه ها در ایران و روز دانشجو در صدای معلم

در دانشگاه‌ها نه کسی درس زندگی واقعی می‌دهد، نه عشق به وطن و میل به ماندن و جنگیدن برای بهبود شرایط.

بچه‌ها اینجا آنقدر «باهوش» می‌شوند که یاد بگیرند کلاهشان را سفت بچسبند که باد نبرد!

 تلخ نوشته‌ام و بی‌رحمانه؟

در 18سالگی فکر می‌کردم آینده این کشور را دانشگاه‌ها و دانشجوها می‌سازند، الان در چهل‌سالگی عاقلانه نیست که به همان اندازه خوش‌خیال باشم. امیدوارم دانشجوهای امروز وقتی چهل‌سال‌شان شد ایران بهتری بسازند.

کانال نویسنده


نگاهی به وضعیت دانشگاه ها در ایران و روز دانشجو در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

ایرانیان در جاده می‌رقصند، در توقف جانفرسای داخل تونل می‌ر‌قصند، در دشت، جنگل و بیابان می‌رقصند، در کلاس، مترو و در خیابان می رقصند، در قبرستان و در بیمارستان، اینجا، آنجا و خلاصه همه جا می‌رقصند.

معین می‌خواند: «گلهای خشک تو گلدون خبر از درد می‌ده، خبر از جدایی و زندگی سرد می‌ده» و ایرانیان با خبرِ این درد هم می‌رقصند.

و آن وقت دانمارک می‌شود شادترین کشور جهان!

حتما دلیلی دارد.

ما مردمانی «غمشاد» هستیم.

و ای کاش می شد این کلمه را ترجمه کرد.

فردین علیخواه – جامعه شناس

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

***

حدود دو هفته ای است که مدارس تهران را به خاطر آلودگی هوا تعطیل کرده اند .

وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش یک خبرنگار می گوید که مدارس تعطیل نیستند اما کیست که نداند این نوع آموزش ها با توجه به پیشینه ی آن ها که فقدان اثربخشی و کارایی شان در دوران کرونا ثابت شد ؛ فقط یک « رفع تکلیف » است و بس .

اما پرسش این است چرا وزیری که ادعا می کند در بیش از 20 کشور جهان تدریس کرده است این را نمی داند و خود را به « تغافل » و « تجاهل » می زند ؟

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

آیا در همان کشورها هم مدارس را مثل «  آب خوردن » به خاطر آلودگی هوا و... تعطیل می کنند و وزیر هم خم به ابرو نمی آورد و حتی از دیگران هم طلبکار می شود ؟ آن چه ماند ؛ عبای عریان بر قامت تعلیم و تربیت و تولید دانش آموزان بی سواد و طلبکار و تنبل بود که عواقب آن به سادگی قابل رویت بوده و خواهد بود .

از زمان آغاز این تعطیلی ، تغییر معنادار و یا قابل توجهی در ترافیک خیابان های تهران و رفتارهای ترافیکی « شهرنشینان » مشاهده نشد گویی انگار نه انگار که هوا آلوده است .

با وجود اعلام پلیس و هشدارها که البته بیش تر « توخالی » بودند و ضمانت اجرایی نداشتند ، کامیون ها و وسایط نقلیه سنگین در اتوبان ها و خیابان ها شب هنگام  و با خیالی آسوده در حال تردد بودند .

جالب است که عمر برخی از این وسائط نقلیه به حدود نیم قرن پیش می رسد و سوخت آنان هم گازوئیلی است . کافی است که پشت سر آنان قرار بگیرید تا خفه شدن را کاملا احساس و لمس کنید .

من توقیف و یا برخورد جدی در این مدت ندیدم و یا نشنیدم .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

رسانه ها نیز به فراخور خویش و کم و بیش به این مساله پرداختند . آیا واقعا « ضریب هوشی ایرانی ها » سقوط کرده است و قادر به تحلیل این مسائل نیستند ؟

آن چه برای من قابل تامل بود آن است که بسیاری و به ویژه کنش گران بر استفاده از مازوت در نیروگاه ها و نیز بنزین بی کیفیت تاکید داشتند اما پرسشی که همواره بدون پاسخ باقی می ماند آن است که به فرض نیروگاه ها از سوخت استاندارد استفاده کنند و بنزین با کیفیت هم در اختیار اتومبیل ها قرار گیرد .

آیا مشکل حل می شود ؟

شما تصور کنید هر روز در تهران و به گواهی آمار مسئولان بیش از چهار میلیون خودروی فعال در تهران در حال تردد هستند .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

بیش از سه میلیون موتور سیکلت ها  هم در حال جولان دادن می باشند . ( این جا )

روزانه بیش از 20 میلیون سفر در تهران صورت می گیرد . متاسفانه و شوربختانه همچون دوران کرونا ، معلمان اثبات کردند که از « گذشته » چیزی نیاموخته اند .

اگر فقط اگزور این همه وسایل در کنار هم قرار گیرند تصور کنید چه حجمی را اشغال خواهند کرد و میزان دودی که از آن ها متصاعد می شود ؛ چقدر خواهد بود .

آیا تهرانی که در محیطی مانند یک « فروچاله » بزرگ قرار گرفته و اطراف آن هم به لطف و برنامه ریزی مسئولان با برج و  باروهای بلند و خیره کننده احاطه شده است ؛ واقعا تحمل این حجم از دود و آلایندگی را دارد ؟

جالب است که در این هنگامه ؛ شهرداری تهران با آب و تاب خبر از افتتاح بزرگراه و یا بزرگراه های دیگری در شهر دود زده ای مانند تهران می دهد .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

آیا فهم این مساله ساده خیلی مشکل است ؟

آیا واقعا « ضریب هوشی ایرانی ها » سقوط کرده است و قادر به تحلیل این مسائل نیستند ؟

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

به گواهی « تاریخ » و « روان شناسی اجتماعی » ؛ ایرانی ها معمولا چیزی را که  در راستای « منافع شخصی » و خوش آیند آنان نباشد ؛  « جدی » نمی گیرند .

زمانی امری جدی گرفته می شود که واقعه و یا حادثه ای ، زندگی آنان را از اساس فلج  کند و یا آنان را از هستی ساقط کند .

در این مواقع هم کاری نمی توان کرد جز حسرت و افسوس و سرخوردگی .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

آیا اروپایی ها و کشورهای توسعه یافته که خود مولد بهترین خودرو و مناسب ترین سوخت هستند ؛ این را نمی فهمند که سیاست آنان در جهت ترویج فرهنگ دوچرخه سواری و توسعه حمل و نقل عمومی قرار گرفته  است و حتی از فضای اتومبیل ها می کاهند و در اختیار آن دو قرار می دهند ؟

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

اما این جا ؛ تحلیل ها و نگرش ها به گونه ی دیگری است .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

برخی کنش گران و ناراضیان از جمهوری اسلامی تصور می کنند با گسترش نارضایتی و خشم در چنین مواردی زمینه برای ظهور « آن شورش عمومی جمعی » مهیا می شود اما این ها همه و همه « توهم » است .

موضوع مکتوب من پرداخت به این مساله نیست اما به راحتی و بدون استناد به نظریات جامعه شناسی پیچیده  و غامض می توان اثبات کرد که در « جامعه ی رو به انحطاط ایران » که سرمایه اجتماعی آن به « صفر » رسیده است ؛ فرجامی جز فروپاشی و پراکندگی در انتظار نیست .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

متاسفانه و شوربختانه همچون دوران کرونا ، معلمان اثبات کردند که از « گذشته » چیزی نیاموخته اند .

بدون تردید ؛ استمرار تعطیلی مدارس در ایران آن هم به مدت بیش از دو سال که قرینه ای در هیچ جای دیگر جهان ندارد ؛ جز با همراهی معلمان ، دانش آموزان و اولیای آنان که ترجیع بند استدلال شان « حفظ جان » عنوان می شد ؛ امکان پذیر نبود .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

در این مثلث شوم ؛ و همان گونه که توصیف آن پیش تر رفت ؛ هدف خانواده ها جز ابتیاع نمره چیز دیگری نبود .

معلمان هم برای آن که سر و صدای ذی نفعان بلند نشود ، فله ای به نذر و نذور « نمره » پرداختند .

مدیر و اداره و... هم در این اوضاع « راضی » به نظر می رسیدند .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

آن چه ماند ؛ عبای عریان بر قامت تعلیم و تربیت و تولید دانش آموزان بی سواد و طلبکار و تنبل بود که عواقب آن به سادگی قابل رویت بوده و خواهد بود .

فعلا هوا پاک است .

نگاه بر پاک شدن هوای تهران توسط باد و طبیعت و رفتار مردم و حکومت در مورد آلودگی هوا

همه ارکان در همه سطوح بی آن که ببینند که در این دو هفته « نفس کشیدن » چقدر سخت و جان فرسا بود دوباره از فردا کمر به نابودی « محیط زیست » خواهند بست تا دوباره روز از نو و روزی از نو .

منتشرشده در محیط زیست
پنج شنبه, 16 آذر 1402 12:03

" چای دبش " و " جای دنج " ؟!

نگاهی به دلیل اختلاس چای دبش  این روزها در میان اخبار فراوان داخلی و خارجی خبر و شایعه اختلاس ابر نجومی و چند وجهی (1) مدیر یا مدیران شرکتی که در زمینه واردات وبسته بندی چای (با برند تجاری دبش) فعالیت می کند؛ به راحتی توانست بدون یک ریال تبلیغ! ( آثار تبلیغ لزوما همیشه مثبت نیست) خود را در صدر اخبار جنجالی کشور قرار دهد و حتی بتواند خبرهای مهمی همچون تسلیم لایحه بودجه و یا همسان سازی حقوق بازنشستگان و یا اخبار قصه پرقصه جنگ غزه را به حاشیه برده و در بخشهای خبری و تحلیلی مختلف ، بیشتر وقت روزنامه ها و سایت های خبری داخلی و خارجی را بدون در نظر گرفتن جهت گیری سیاسی آنها بگیرد. علت آن هم رقم عجیب (حدود3/7 میلیارد دلار) (2) تخصیص ارز یارانه ای به کالایی است که اگر چه مصرف عام دارد اما در مقایسه با نیازهای مبرم ارزی در حوزه های دیگر اقتصادی و اجتماعی مثل بهداشت و درمان و شیر خشک نوزادان (3) و یا عدم توانائی مبارزه موثر با آلودگی کشنده هوای شهرهای کشور صرفا به خاطر فرسودگی سیستم حمل نقل و نیروگاه های مولد برق و در نبود ارز کافی برای نوسازی آنها که بنا بر آمارهای رسمی دولتی سالانه جان هزاران شهروند را می گیرد و موارد متعدد دیگری مثل آموزش و پرورش و .... در رده چندم اهمیت قرار می گیرد عجیب به نظر می رسد.

و اما تعریف واژه دنج و جای دنج را همه می دانند. جایی است خلوت و آرام که هر کسی با هدف خاص خود بعضا سعی می کند چنین جایی را پیدا کند. انتخاب جای دنج برای افراد مختلف می تواند متفاوت باشد. مثلا برای هنرمند نقاش می تواند گوشه ای خلوت از یک باغ مصفا و یا جنگل و یا ساحل باشد و برای یک پژوهشگر یک میز و صندلی در قسمت بی سر وصدای یک کتابخانه و برای نوجوانی که می خواهد دور از چشم پدر و مادر دود سیگاری را امتحان کند پشت بام خانه و... همه اینها و دیگرانی که به دنبال جای دنج هستند جدا از نیت شان در یک هدف مشترکند و آن هم نبود مزاحم و به زبان عامیانه و با پوزش « سر خر » که بتوانند با فراغ بال به کار خود برسند.

و اما حتما مایلید که ارتباط « دبش» و « دنج» در این نوشته را بدانید.

نگاهی به دلیل اختلاس چای دبش

آری . سوال این است که این اختلاس ابر نجومی که رکورد اختلاس های قبلی را با فاصله زیاد شکسته است در کدام گوشه « دنج  » بوروکراسی در هم پیچیده کشور صورت گرفته آن هم نه به یک باره بلکه به مدت بیش از 4 سال در حال انجام و جاری بوده که هیچ کدام از مدیران نهاد های نظارتی ، وزارت جهاد کشاورزی ، وزارت صمت ، بانک مرکزی و سایر نهاد های ذیربط متوجه آن نشده اند؟!

نگاهی به دلیل اختلاس چای دبش

ما درین انبار گندم می‌کنیم

گندم جمع آمده گم می‌کنیم

می‌ نیندیشیم آخر ما به هوش

کین خلل در گندمست از مکر موش

موش تا انبار ما حفره زدست

و از فنش انبار ما ویران شدست

اول ای جان دفع شر موش کن

وانگهان در جمع گندم جوش کن

« مولوی»

نگاهی به دلیل اختلاس چای دبش

1-چند وجهی به این خاطر که بنا به خبر های منتشره ، مختلسین عزیز! با آمار سازی بسیار بیشتر از مصرف چای سالانه کشور ارز یارانه ای گرفته اند و معلوم نیست بر سر مازاد ارز های گرفته شده چه آمده است و دیگر اینکه آن قسمت از ارزی را که به واردات جای اختصاص داده اند به جای چای هندی چای کم کیفیت کنیایی وارد و به خورد خلق الله داده اند (هم از توبره ، هم از آخور) 

2- (منبع روزنامه اعتماد مورخ 15آذر 402) برای پی بردن به اهمیت و بزرگی این رقم کافیست اخبار آزادسازی 6 میلیارد از مطالبات ایرا ن از کره جنوبی را پیگیری کنید که با کلی مذاکره و پیگیری مسئولین محترم وزارت خارجه و لابی گری کشورهای دوست ظاهرا به نتیجه رسید در حالی که رقم اختلاس اخیر بیش از 50 درصد این رقم است.

3- حتما همه خبر توزیع شیر خشک با کارت ملی و رنج و مرارت والدین کودکان را در تهیه شیر خشک کودکانشان را در اخبار دیده و شنیده اند .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نگاهی به دلیل اختلاس چای دبش

منتشرشده در یادداشت

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

« ماهی سیاه کوچولو گفت: نه مادر، من دیگر از این گردش‌ها خسته شده‌ام، می‌خواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست. ممکن است فکر کنی که یک کسی این حرف‌ها را به ماهی کوچولو یاد داده، اما بدان که من خودم خیلی وقت است در این فکرم. البته خیلی چیز‌ها هم از این و آن یاد گرفته‌ام؛ مثلا این را فهمیده‌ام که بیشتر ماهی‌ها، موقع پیری شکایت می‌کنند که زندگی شان را بی خودی تلف کرده‌اند. دایم ناله و نفرین می‌کنند و از همه چیز شکایت دارند. من می‌خواهم بدانم که، راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟ »

ماهی سیاه کوچولو

صمد بهرنگی

***

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

- یکی از عموهایم چند ماهی است که به « سرطان » مبتلا شده است . هنوز باورش نمی شود و به دنبال پیدا کردن سرنخی در بحث وراثت و ژتنیک خانوادگی است تا خود را کمی آرام کند .

- عموی دیگرم به یک باره در چند روز گذشته ریه هایش خونی شد و وضعیت خوبی ندارد .

به این دو عموی بزرگوار قبلا بارها پیشنهاد کردم که از تهران خارج شوند اما واکنش آنان لبخند بود و توجیهاتی مانند این که در کنار بچه ها هستیم و...

- مدیر مدرسه قبلی که من آن را به خاطر افزایش تراکم کلاسی و ادغام کردن آن ها ترک کردم ؛ اوایل مهر ماه امسال دچار « سکته ی مغزی » شد . او حدود 40 سال سن دارد و سابقه اش زیر 15 سال است .

- مادر همسر نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم چند روز پیش در اصفهان که شهری بسیار آلوده است ریه هایش عفونی شد و فوت کرد .

رئیس کمیسیون محیط زیست شورای شهر تهران می گوید : طی گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۰، ۶۳۹۸ نفر در تهران بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست دادند .

- مرکز پژوهش‌های مجلس اخیرا اعلام کرد که سالانه کشور بیش از 9 میلیارد دلار از محل آلودگی هوا خسارت می‌خورد؛ یعنی بیش از دو برابر بودجه وزارت آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین وزارتخانه کشور.

- محمد درویش ، کنش گر محیط زیست : هر سال هشت درصد مرده‌زایی جنین به دلیل آلودگی هوا در ایران اتفاق می‌افتد؛ که یکی از بالاترین نرخ‌ها در سطح جهان است . ( این جا )

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

- در دوران کرونا که مدارس را بیش از دو سال تعطیل کردند اما سایر جاها و مراکز باز بودند و مردم از مسافرت ها و تفریح هایشان باز نمی ماندند .... یک بار در گروهی که مرحوم « مهدی بهلولی » هم حضور داشت ، یکی از اعضا از غیبت طولانی مدت یکی دیگر که خانمی بود پرسید . آن خانم که با آقای بهلولی پیش تر عضو کانون صنفی معلمان بودند برای آن که ضایع نشود عنوان کرد که در این چند هفته که مدارس تعطیل هستند به « شهرستان » رفته است.

من اعتراض کرده و گفتم که مدارس را تعطیل کرده و شما دنبال مسافرت و تفریح هستید .

مرحوم بهلولی که به خاطر کرونا فوت کرد و از مدافعان تعطیلی مدارس هم بود در این میانه « سکوت » کرده بود ....

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

این قبیل وقایع شاید برای خیلی ها اتفاق افتاده و یا در حال رخ دادن است اما چرا تغییری در وضعیت حاصل نمی شود ؟ پاسخ دادم که به همان پدر و مادرها اعلام کنید که تا رفع بحران و حداقل به خاطر خودشان و بچه هایشان ؛ سوار اتومبیل نشوند .

و پرسش مهم که چرا مساله را « جدی » نمی گیرند ؟

مدیر مدرسه  مان دیشب و پس از اعلام استانداری تهران مبنی بر تعطیلی مدارس به خاطر آلودگی هوا تماس گرفت که کلاس ها در « سروش » تشکیل می شوند و برنامه ای را پیامک کرد .

به او پاسخ دادم که من به این « نوع آموزش ها » اعتقاد و باوری ندارم .

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

او پاسخ داد که به هر صورت کاچی به از هیچی است !

دوباره پیامک داد که دانش آموزان منتظرند .

پس باید چه کار کنیم ؟

پاسخ دادم که به همان پدر و مادرها اعلام کنید که تا رفع بحران و حداقل به خاطر خودشان و بچه هایشان ؛ سوار اتومبیل نشوند .

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

کار سختی نیست .

آیا مضحک و توهین آمیز نیست که مدارس را به خاطر آلودگی هوا تعطیل کنند و من معلم بخواهم از آموزش های بی پایه و بی خاصیت آموزش مجازی فقط سر دانش آموزان را گرم کنم و آنان را مشغول سازم ؟ و والدین آنان هم با خیالی آسوده و وقیحانه و در کمال خودخواهی در حال رفت و آمد در خیابان ها و ویراژ و دور دور کردن باشند ؟

مشاهده این گونه صحنه ها ناخودآگاه آدمی را به یاد سریال زامبی ها ( THE WALKING DEAD ) می اندازد ....

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

چرا و فرضا در دوران کرونا ، ماسک زدن خود به خود به یک « نرم اجتماعی نانوشته » تبدیل شده بود اما با وجود خطرات جبران ناپذیر آلودگی هوا ، کسی با مشاهده اتومبیل های تک سرنشین و دود زا  و... وجدان درد نمی گیرد و با بی تفاوتی  تمام از کنارش عبور می کند انگار چیزی ندیده است ؟

درست است که « مازوت سوزی » عملی خبیثانه ؛ غیر قابل بخشش و ضد محیط زیستی است اما نمی توان و نمی شود همه تقصیرها را به گردن مازوت انداخت ؛ چه در این صورت آلودگی هوا در نیمه نخست سال را چگونه باید دید و تفسیر کرد ؟

در زمانی که کرونا بود و مدارس را تعطیل کردند این فقط من بودم که زیر بار آموزش های به اصطلاح مجازی نرفتم و پای حرف خود ایستادم و البته گزارش های آن در « صدای معلم » منتشر شد اما سایر معلمان بی چون و چرا تمکین کردند با آن که می دانستند  این آموزش ها سرکاری هستند و بیش تر جنبه « رفع تکلیف » دارند .

وقتی هم موضوع را مطرح می کنی ؛ پاسخ می دهند که :

فایده ای ندارد . با یک گل بهار نمی شود ، خانه از پای بست ویران است  و...

اما در زنگ های تفریح به ویژه « صرف صبحانه » دائما داد و فغان سر می دهند که چرا کلاس ها شلوغ هستند و در کلاس های مجازی دچار گردن درد و کمر درد و... شده اند اما کسی قدر آنان را نمی داند .

بخوانید :

« و تا زمانی که فرهنگ مطالبه گری و پرسش گری چه در آموزش و پرورش و چه در بیرون از آن شکل نگیرد و برای آن « مفهوم سازی ( Conceptualization) » نشود وضعیت در بهترین و ایده آل ترین فرض در همین حالت کنونی و روزمره باقی خواهد ماند اما از خودشان اصلا نمی پرسند که در کدام کشور حتی عقب افتاده ترین آن ، مدارس به بهانه ها و توجیهات مختلف و رنگارنگ تعطیل می شوند و معلمان هم کاملا همراهی می کنند و سکوت می کنند ؟

چه کسی در کلاس های 40 و 50 نفره مبصری می کند ؟ چه کسی کلاس های بی خاصیت آموزش مجازی را اداره می کند ؟ » ( این جا )

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

در این مدرسه هم به جز من همه معلمان با آغوش باز از کلاس های آموزش غیرحضوری موکد استانداری استقبال کرده اند .

این در حالی است که کم تر کسی در مورد وضعیت و حل مساله فکر می کند و یا حداقل در این مورد انشای پرسشگرانه نگارش می کند .

از سوی دیگر وقتی به عنوان مثال ؛  کسی خارج از آموزش و پرورش به تعطیلات زیاد معلمان و نقش ها و فعالیت های آنان اعتراض و انتقاد می کند ؛ برخی از معلمان رگ گردن گلفت می کنند که شما از ماهیت آموزش و کارکرد و مکانیسم آن اطلاعی ندارید؛ و در کشورهای دیگر به معلمان چنین و چنان احترام و تکریم می کنند و حقوق شان از همه بالاتر است و غیره .

اما از خودشان اصلا نمی پرسند که در کدام کشور حتی عقب افتاده ترین آن ، مدارس به بهانه ها و توجیهات مختلف و رنگارنگ تعطیل می شوند و معلمان هم کاملا همراهی می کنند و سکوت می کنند ؟

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

شاید مناسب ترین واژه و معادل وضعیت همان تعبیر طلایی مرحوم « صادق هدایت » یعنی « چُس ناله » باشد .

جماعتی که جز ناله کردن ، غُر زدن و به تازگی فحش دادن های مجازی از سوی قشر فرهنگی ، کار دیگری از دست آنان ساخته نیست .

***

نظرات حسین آخانی کنش گر محیط زیست و استاد دانشگاه تهران در مورد توصیف شهر پاریس که پیش تر در صدای معلم منتشر شد را بخوانید تا متوجه تفاوت های یک کشور توسعه یافته با یک کشور جهان سومی شوید :

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد تعطیلی های مکرر مدارس در ایران و نشانه های انحطاط جامعه ایران

 « فرانسوی‌ها را به انقلابی گری شان می‌شناسند. بعد از ۳۳ سال که من مجددا به پاریس آمدم، با شهر جدیدی مواجه شدم. تحولاتی که در این مدت در این شهر اتفاق افتاده شبیه یک انقلاب است. بی خود نیست که بزرگترین پیمان اقلیمی جهان در این شهر امضا شده است. شهردار پاریس با کمک مردم به سرعت شهر را در مسیر یک شهر زیست پذیر، انسان و طبیعت محور تغییر داده است.

مردم با انتخاب مجدد خانم آنه هیدالگو (Anne Hidalgo) شهردار طبیعت گرا و دوچرخه سوار، همراهی خود را از سیاست‌های خودروزدایی از شهر اعلام کردند.

شهر پر از خطوط دوچرخه است، نه تنها خطوط دوچرخه اختصاصی، بلکه خطوط ویژه اتوبوس هم با دوچرخه‌ها مشترک شده است. دوچرخه‌های اشتراکی فراوان و بسیار ارزان کل شهر را پر کرده است. خطوط دوچرخه پر از دوچرخه سواران زن و مردی است که کودکان و حتی نوزادان خود را با دوچرخه و سه چرخه در هوای سرد و بارانی پاریس جابه جا می‌کنند.

پیاده روها به حدی خوب شده که با کاهش عرض خیابان‌ها، شهر را برای پیاده روها، به خصوص افراد کم توان راحت تر کرده‌اند. مسیرهای خودروها بسیار تنگ و سخت شده است. اساسا خودروسواری در این شهر به کاری قبیح و زشت تبدیل شده است. اکثر پارکینگ‌های کنار خیابانها را جمع کرده‌اند. به جای پارکینگ، محل شارژ خودروهای برقی زیاد شده است. اگر هم پارکینگی باشد آن قدر گران است که برای چند ساعت پارک گاهی باید تا ۳۰- ۴۰ یورو بدهی و یا خودرو را در پارکینگ‌های زیر زمینی و دور از دسترس پارک کنی.

محیط‌های طبیعی در حال گسترش هستند. هدف ؛ ایجاد کریدورهای طبیعی و بازسازی محیط‌های زندگی گیاهان خودرو و جانوران خود زی است. جانور هم سگ و گربه ولگرد نیست. حتی یک سگ و گربه ولگرد در شهر وجود ندارد. جانوران همان موجودات خود زی مانند پرندگان هستند که غذای خود را خود تامین می‌کنند.

یک اتفاق عجیب کوچک کردن مسیر و فضای خودروها در اطراف میدانهاست. مثلا میدان جمهوری که سمبل انقلاب فرانسه است، دچار یک انقلاب بزرگ شده است. میدانی که تا چند سال پیش محل عبور و مرور خودروها بود، الان محل عبور پیاده روها و دوچرخه سوارهاست.

تحولاتی که من در پاریس دیدم با آنچه در تهران، اراک، اهواز، اصفهان، تبریز و مشهد می‌گذرد از زمین تا آسمان فرق دارد

. رویکرد شهر سازی در دنیایی که گرمایش زمین آن را تهدید می‌کند، کاهش مصرف انرژی و عدم استفاده از سوخت‌های فسیلی در حمل و نقل است. محور حمل و نقل پاک هم دوچرخه است که متاسفانه شهرداری‌های ما، نه تنها با آن بیگانه‌اند که گاهی (مانند شهردار فعلی تهران و شورای شهر تهران) با آن در ستیزاند.

بقیه را در این جا مطالعه فرمایید :

 « خودرو سواری در این شهر به کاری قبیح و زشت تبدیل شده است! »

انقلاب سبز در میدان جمهوری پاریس و شهردار طبیعت گرا و دوچرخه سوار ؟!

منتشرشده در دیدگاه

گروه استان ها و شهرستان ها/

آن چه در زیر می آید ؛ توصیف کوتاهی از وضعیت دبیرستان شهید مختار مالکی مصیر از توابع منطقه موگویی فریدونشهر می باشد که در حال حاضر مهم ترین مشکل آنان ، فقدان معلم در دروس تخصصی برای دانش آموزان می باشد .

همچنین مسئول انجمن و اولیاء و مربیان این مدرسه محروم در گفت و گو با صدای معلم به برخی مشکلات اشاره و خواهان پاسخ گویی و توجه موثر مسئولان به مطالبات مردم شده است .

منتشرشده در دانش آموز

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور