در حال و هوای « روز معلم » و تکاپوی مسئولین مدرسه و اداره برای برگزاری مراسم بزرگداشت این روز هستیم. بعضی وقت ها باید منتظر کودکی میان جمع بود تا فریاد بزند این چه مراسم رونمایی از لباس پادشاه است؟ او که عریان است!
مراسمی تکراری با همان رویه و شعارهای قدیمی در مقابل نسلی کاملا جدید و متفاوت. نسلی که با بهره گیری از شبکه های اجتماعی حتی شان علمی معلم را نیز زیر سوال برده است.
طبق تجربه زیسته ام درسنوات اخیر، غالب دانش آموزان از معلمهای خود گلایه مند بوده و ناخشنودند. دانش آموزان می گویند حرفهایشان شنیده نمی شود. از سوی دیگر معلمها نیز وضع دانش آموزان را نگران کننده توصیف می کنند. بی انگیزه بودن، عدم تلاش برای درس خواندن، بی توجهی به قوانین مدرسه و کلاس و بی احترامی به معلم یکی از پرشمارترین گلایه هاست.
شاید بتوان گفت اگر دغدغه کنکور و نمره و مدرک نبود هیچ رابطه معناداری بین معلم و شاگرد ایجاد نمی شد.
از یک سو دانش آموزانی داریم که با بهره گیری از شبکه های اجتماعی آگاه تر از نسل های قبل خود می باشند. از سوی دیگر معلمانی که سرعت تغییرات آنها را در گذشته شان جا گذاشته است. زیر سقف مدرسه، دو نسل با فاصله نجومی می نشینند. در حالی که هر دو بر صندلیِ خود حق پندارانه تکیه زده، یکی دیگری را فسیل می بیند و آن دیگری مخاطبش را پرمدعایی سرکش.
آیا ما معلمان می توانیم در این عصر از الگوهای عملی گذشتگان بهره ببریم؟
گذشته ای که معلم هیبت و هیمنه ای داشت و به قول خودشان لرزه بر اندام دانش آموزان می انداختند و ضرب المثل شده بود که چوبِ معلم گله......، در حالی که دانش آموزِ امروز، برای خود حقوق بسیاری قائل است که از مخیله نسل قبل هم نمی گذشت.
بچه های امروز با مطالبات خود، با اعتراضات خود معلم را از مقام پیامبری پایین کشیده اند. از او توقع انسانی معمولی بدون هیچ شان آسمانی دارند.
کسی که بتواند خوب درس بدهد و خوب ارتباط برقرار کند. کسی که حرف بچه ها را بشنود و برای رفع مشکلاتشان کمک کند. کسی که عقاید دینی و سیاسی خود را با تهدید از طریق نمره و انضباط القاء نکند. نصایح و ارشادها را واگذارد و خود نمونه عملی انسانی اخلاقی باشد.
امسال بارها شاهد بودم دانش آموزانی که نتوانستند اعتراض به معلمشان را از طریق مدیر حل کنند خود برای حل مشکل وارد عمل شده و کاری کردند که معلم خاطی –البته از نظر آنها- با پای خودش به شکل قهر از کلاس بیرون برود.
درصورتی که نتوانیم صدای دانش آموزانمان را بشنویم و فقط گوش به زنگ فرامین بخشنامه ای برای حقوق قطره چکانی باشیم، بهتر که لباس پیغمبری از تن به در کنیم.
بعضی وقت ها باید منتظر کودکی میان جمع بود تا فریاد بزند این چه مراسم رونمایی از لباس پادشاه است؟ او که عریان است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
به مناسبت فرارسیدن « روز و هفته معلم » در سال 1403 ؛ انجمن اسلامی معلمان شهرستان های تهران بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .
گروه رسانه/
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابطعمومی وزارت آموزش و پرورش، تیم ملی والیبال دانشآموزی ایران که با شش پیروزی پیاپی مقابل اوگاندا، آلمان، بلژیک، هلند، ایتالیا و چین تایپه به فینال رقابتهای دانش آموزان جهان راه یافته بود، امشب و در ادامه بازیهای درخشان خود در بلگراد به مصاف آلمان رفت و توانست بار دیگر این حریف خود را شکست داده و با کسب پیروزی سه بر صفر مقابل این تیم اروپایی، قهرمان والیبال دانشآموزان جهان شود.
شیربچههای تیمملی والیبال دانشآموزی کشورمان در دست اول ۲۵ بر ۲۱، در دست دوم ۲۵ بر ۱۸ و در دست سوم با نتیجه ۲۶ بر ۲۴ آلمان را مغلوب کرده و در مجموع با نتیجه قاطع سه بر صفر، عنوان قهرمانی مسابقات جهانی را از آن خود کردند».
« صدای معلم » این موفقیت را به دانش آموزان ایرانی تبریک و شادباش می گوید هر چند این پیروزی ها نباید مسئولان و مقامات را از این نکته ی مهم و راهبردی دور کند که ورزش و زنگ ورزش در مدارس ایران به ویژه مناطق محروم کشور جایگاهی نداشته و بودجه و نیروی انسانی متبحر و متخصص همچنان دو چالش بزرگ هستند .
« صدای معلم » در مطلبی از بحران چاقی در میان دانش آموزان ایرانی خبر داده و نوشت : ( این جا )
« البته مطابق معمول و در جهت بازشناسی اهمیت موضوعات ، زنگ مدارس هم در این مورد نواخته خواهد شد اما کسی نمی پرسد که آیا در همین مدارسی که نیمی از دانش آموزانش دچار چاقی هستند ؛ ورزش صبحگاهی برگزار می شود ؟ آیا این قانون قدیمی نیست ؟
آیا زنگ ورزش واقعا زنگ ورزش است ؟
کاش مسئولان شهرداری و وزارت آموزش و پرورش آمار دقیقی می دادند که چند درصد از دانش آموزان از طریق دوچرخه ، وسائل حمل و نقل عمومی و یا به صورت پیاده هر روز راهی مدرسه می شوند ؟
وقتی دانش آموزان توسط والدین به تصور دلسوزی با اتومبیل و یا سرویس مدرسه درست تا درب مدرسه مشایعت می شوند و به همین صورت به خانه باز می گردند انتظار این که نیمی از دانش آموزان شکم های برافراخته داشته باشند و قادر به تحرک موثر نباشند ؛ خیلی نباید تعجب برانگیز و یا جدید باشد .
باید به این واقعیت تلخ اعتراف کرد که « تنبلی » به صورت یک عادت و روحیه فراگیر در جامعه ایرانی ریشه دوانیده است » .
باید این پرسش را به جد مطرح کرد :
برنامه ی وزارت آموزش و پرورش در حوزه « سواد سلامت » چیست ؟
در حال حاضر نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش در این حوزه ها تعطیل است و به نظر می رسد مسئولان وقتی برای پاسخ گویی در برابر پرسش های رسانه های مستقل و منتقد را ندارند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
جمعی از مطالبه گران با انتشار نامه ای در مورد « صندوق ذخیره فرهنگیان » در آستانه ی عمر سی سالگی آن خواهان پاسخ مسئولان در مورد دغدغه ها و مطالبات صاحبان اصلی آن شده اند .
در این نامه آمده است : « اعضای صندوق هیچ بهانهای برای عدم تحقق این مهم را نمیپذیرند و تأخیر در آن را فریب افکار عمومی دانسته و در صورت استمرار این وضعیت مبهم، دست به اقداماتی خواهند زد که جبران خسارتهای آن امکانناپذیر خواهد بود.
ما مطالبه گران در پنج سال اخیر به این نتیجه رسیدهایم که مشکلات صندوق در سه ضلعی ماهیتی، مدیریتی و مشارکتی خلاصه میشود لذا برای رفع ابهامات ماهیتی بر اجرای اساسنامه 1400 و اصلاح آن در مسیر رفع ابهامات و تصریح در خصوصی بودن این مؤسسه تأکید داریم و در بخش مدیریتی خواستار کوچکسازی و چابکسازی و کارآمد کردن مجموعه صندوق با هدف سودآور شدن و جلوگیری از استمرار زیانهای تحمیلی و حیف و میل های مفسدانه هستیم و راه اندازی سامانه کدال را در این راستا ضروری و تأخیر را فراری غیر مسئولانه میدانیم » .
تاکنون هیچ یک از مسئولان صندوق ذخیره فرهنگیان در مورد گزارش ها و یادداشت های منتشر شده در « صدای معلم » پاسخ گو نبوده اند .
متن کامل این نامه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .
گروه گزارش/
رضا مراد صحرايي وزير آموزش و پرورش دولت سیزدهم در جلسه شوراي عالي آموزش و پرورش با تبريك هفته بزرگداشت مقام معلم چنین می گوید : ( این جا )
« هدف اصلي ما در آموزش و پرورش، تقويت جايگاه مدرسه است براي تقويت و ارتقا جايگاه آن بايد برخي از محدوديتها را بر داشته واختياراتي را به اين مدارس تفويض كنيم » .
در مقدمه ی آیین نامه اجرایی مدارس (مصوب ۱۴۰۰) چنین آمده است : ( این جا )
بررسیهای انجامشده در دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش در سال ۶۷، نشان داد که فقدان یک آییننامه جامع برای اداره مطلوب مدارس و وجود ضوابط و مقررات متعدد، پراکنده و بعضاً غیرهمسو با مدرسه، مدیران مدارس را در اجرا با مشکلات و چالشهایی مواجه کرده است. این بررسیها در راستای سیاست مدرسه محوری، منجر به تصویب آییننامه اجرایی مدارس در جلسه ۶۵۲ شورای عالی آموزش و پرورش تاریخ ۲۰/۵/۱۳۷۹ شد.
با تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و گذشت ۲۰ سال از اجرای آییننامه مذکور، ضرورت بازنگری در آییننامه اجرایی مدارس و تدوین آییننامهای جامع و کامل برای اداره بهینه و با کیفیت مدارس منطبق با اسناد بالادستی برای پاسخ گویی به تحولات محیطی، اقتضائات، شرایط و نیازهای حال و آینده دانشآموزان و جامعه، افزایش اختیارات تصمیمگیری مدرسه و زمینهسازی برای توسعه مشارکت بیشتر عوامل سهیم و مؤثر در مدرسه به ویژه خانوادهها (ظرفیتهای درون مدرسه و محیط پیرامونی) احساس شد.
بر این اساس، دبیرخانه شورا با مشارکت کارشناسان ستادی، استانی و نمایندگانی از مدیران مدارس دورههای تحصیلی، نسبت به تدوین پیشنویس آییننامه اجرایی مدارس اقدام کرد که پس از اعتباربخشی در چند مرحله و اخذ نظرات کارشناسی، در شورای عالی آموزش و پرورش مطرح و با تصویب کلیات آن، موضوع برای بررسی و تصویب به کمیسیون معین شورای عالی ارجاع شد.
این آییننامه که به استناد بند ۸ سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور، مفاد سند تحول بنیادین و وظایف و اختیارات شورای عالی آموزش و پرورش و با هدف ارتقای جایگاه مدرسه به عنوان کانون اصلی تعلیم و تربیت و محل کسب تجربیات یادگیری، به شرح زیر به تصویب رسید، به عنوان راهنمای عمل مدیران، بستر لازم را برای مشارکت مدیران، معلمان، دانشآموزان، خانوادهها و جامعه محلی در اداره بهینه مدرسه و ایفای وظایف و مأموریتهای محوله برای تحقق اهداف دورههای تحصیلی، فراهم میآورد » . پرسش « صدای معلم » از شورای عالی آموزش و پرورش و دبیر کل آن است که آیا نظارتی بر مصوبات خود در حوزه اجرا و عملیات دارد و یا آن فقط قانون تصویب می کند بدون آن که تضمین اجرایی داشته باشد ؟
اهداف هم چنین بیان شده اند :
۱- ارتقای جایگاه مدرسه به عنوان کانون اصلی تعلیم و تربیت
۲- تمرکززدایی و کاهش وابستگی مدارس به ادارات
۳- شفافسازی و پاسخ گو کردن مدارس در قبال تصمیمها
۴- افزایش انعطافپذیری و بهبود ارتباطات درون مدرسهای
۵- توسعه مشارکتجویی و مشارکتپذیری عوامل سهیم و مؤثر (معلمان، دانشآموزان، خانوادهها، نهادهای محلی و منطقهای و…) برای افزایش بهرهوری (کارایی و اثربخشی) مدرسه
حال مشخص نیست منظور صحرایی از برداشتن محدودیت ها کدام است و قرار است کدام اختیارات به مدرسه واگذار کنند اما آن چه مهم است این که آیین نامه جدید اجرایی مدارس که زمان چندان زیادی از تصویب و ابلاغ آن نمی گذرد تا حد زیادی « نقشه راه » را مشخص و شفاف کرده است .
منطقی ترین کار این است که وزیر آموزش و پرورش مطابق ماده یک از آیین نامه داخلی شورای عالی آموزش و پرورش و به عنوان مدیر نشست های این شورا در غیاب رئیس جمهور به صورت دقیق در مورد عملکرد این شورا پاسخ گو باشد .
مطابق ماده 10 این آیین نامه که ارتباط با رسانه ها برای اطلاع رسانی به مردم و مجریان در مورد تصمیمات این شورا را جزء وظایف آن برشمرده به این پرسش پاسخ دهد که پس از گذشت بیش از دو سال چند درصد آیین نامه اجرایی مدارس اجرا شده است ؟
آیا آیین نامه اجرایی مدارس در راستای اهداف مصوب خود حرکت کرده است ؟
ماده 5 از « قانون تشکیل شورای عالی آموزش و پرورش » تصریح می کند :
« مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در حدود اختیارات قانونی شورا برای موسسات ذی ربط لازم الاجراست ... »
آیا وزیر آموزش و پرورش و دبیر کل آن گزارشی از عملکرد را به ذی نفعان ارائه کرده اند ؟
سه شنبه 19 مهر 1401 ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : « شورای عالی آموزش و پرورش چه نظارتی برای اجرای مصوبات خود دارد ؟ مجلس انقلابی چه نظارتی بر برنامه های وزیر آموزش و پرورش دارد !»
وزیر آموزش و پرورش ! از آموزش و توانمندسازی معلمان چه خبر ؟! » خطاب به وزیر وقت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« ماده ۱۴۳ از آیین نامه جدید اجرایی مدارس (مصوب ۱۴۰۰) مصوب چهل و یکمین (۴۱) جلسه کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش به تاریخ 10 / 5 / 1400 اذعان می دارد :
« حداکثر ۲ ساعت از ساعات موظف هفتگی معلمان به مطالعه، پژوهش، بازآموزی، به روزآوری دانش تخصصی و مهارت های حرفه ای، تبادل اطلاعات و تجارب با دیگران، تعامل با دانش آموزان و اولیای آنان و انجام سایر فعالیت های مرتبط با تعلیم و تربیت در مدرسه، اختصاص دارد. مدیر مدرسه می تواند با توجه به شرایط مدرسه، این فرصت را برای کارکنان مدرسه فراهم آورد »
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که برای سال تحصیلی جدید واقعا و در عمل چه تمهیدات و برنامه هایی را برای اجرای این ماده قانونی تدارک دیده است ؟
مطابق ماده یک از قانون تشکیل شورای عالی آموزش و پرورش یکی از وظایف مهم این شورا « نظارت بر حسن اجرای مصوبات » است .
پرسش « صدای معلم » از شورای عالی آموزش و پرورش و دبیر کل آن است که آیا نظارتی بر مصوبات خود در حوزه اجرا و عملیات دارد و یا آن فقط قانون تصویب می کند بدون آن که تضمین اجرایی داشته باشد ؟
و آیا چنین وضعیتی تا کی باید ادامه داشته باشد ؟ »
صحرایی همین را پاسخ دهد ؛ کافی است !
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستارگشایی
خانم دکتر صدف میرزاباقریان دندانپزشک حاذق کرجی است که در کنار شغل خطیرش توجه کافی و وافی به تربیت و پرورش بچهها، ضرورت تفکر انتقادی و لزوم آموزش مهارتهای زندگی در مدارس داشته و البته شخصا پیگیر امورات تحصیلی فرزندانش میباشد.
با توجه به نزدیکی به هفته معلم و لزوم اطلاع از دیدگاه اولیای دانشآموزان به عنوان شرکا و ذینفعان دستگاه تعلیم و تربیت از چالشهای آموزش و پرورش و ارائه راهحلهای احتمالی؛ این مهم را از خانم دکتر جویا شدهایم که ذیلا پاسخها و نگرش ایشان را به عنوان اولیا و مخاطب بیرونی به مقوله تعلیم و تربیت را تورق میکنیم.
« صحبت پیرامون چالش های آموزش و پرورش فعلی کار ساده ای نیست. اساسا نمیتوان آموزش و پرورش را به عنوان نهادی مجزا در نظام جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفت . بدیهی است که برخی از مسائل و مشکلات ریزنشتهای سیستم ناکارآمد میباشند و حل شدنشان منوط به برطرف شدن مسائل اصلی در سطح کلان نظام است.
از نظر من شاید بتوان پیرامون این مقوله به عنوان چالش های اصلی صحبت کرد و اندیشید » .
بودجه ناکافی آموزش و پرورش
مورد اول و مهم ترین مشکل عدم تخصیص بودجه مالی کافی به آموزش پرورش است که محصول این نارسایی منجر به روی آوردن مدیران و موسسان مدارس به تغییر کاربری مدرسه ها شده، آنها مدرسه را بیشتر به چشم فضایی برای کسب درآمد به جای پایگاه آموزش دانشآموزان کارآمد می بینند.
مدارس در حال حاضر از نظر من به دو نوع تقسیم می شوند:
نوع اول مدارس غیردولتی که با شعارهای تو خالی هوشهای چند گانه سعی در جذب والدین پرمشغله و ظاهر بین با آپشنهایی مانند « کیف در مدرسه » به همراه وعده های غذایی (فاقد ارزش تغذیهای) هزینههای هنگفتی به جیب میزنند.
این مدارس عملا کاسب بوده و موقع ثبت نام حسی شبیه رزرو اتاقی در هتل پنج ستاره به مخاطب تلقین میکنند ولی در نهایت امر هم چیزی که واقعا اتفاق می افتد سرگردانی والدین از مدرسه ای به مدرسه دیگر با امید اینکه شاید اینبار شعارها عملیتر باشند.
نوع دوم مدارس دولتی هستند که به روشهای مختلف سعی بر این دارند با عنوان کمک به مدرسه، کمبود بودجه خود را جبران کنند طبیعتا توقع والدین خیلی زیاد نیست و اگر غیر از این باشد کسی پاسخ گو نخواهد بود . نحوه اداره این گونه مدارس در مقیاس کوچکتری مشابه روش اداره دولت است.
کمبود نیروی انسانی با کیفیت
چالش دوم کمبود نیروی انسانی کارآمد و لایق جهت تدریس در کلاسهاست که این هم مربوط به مشکل عدم توازن درآمدها با هزینههاست و احتمالا نبودن تمهیدات استخدام نیروی کارآمد متناسب با نیازهاست.
در حال حاضر معلمها واقعا با انگیزه درونی مشغول به کار هستند بر هیچ کس پوشیده نیست که بیشترین ظلم به این قشر وارد شده است . فقط و فقط عشق هست که میتواند باعث صرف وقت و انرژی بدون دریافت دستمزد درخور باشد.
پر واضح است که این موضوع هم مسئله ای کلانی است که از سلسله مراتب بالاتر باید اصلاح شود.
در مدارس غیردولتی و دولتی سعی و سیاست بر این است با حداقل نیروی کاری امور تدریس حل و فصل شود تا برای مدرسه مقرون به صرفه باشند. اما معلمی که دغدغههای مالیاش سر به فلک کشیده و صد البته محق هست کجا میتواند از خلاقیت، نوآوری و عشق و ایثارش برای تدریس استفاده کند؟!
تدریس نتیجهگرا و آزمون محور
سومین و شاید پایهایترین چالش، روش نهادینه تدریس در مدارس ایران هست، این روش نتیجهگرا و آزمون محور هست که هرنوع خلاقیت و ابتکار و امکان خطا و بارور شده فلسفه ذهن در کودکان را در نطفه خفه میکند. این در حالیست که در کشورهایی چون فنلاند آموزش بر اساس کسب تجربه و درک و فهم عملی دانش آموزان است. بیشترین تمرکز این روشها بر یادگیری عینی و عملی است نه صرفا تدریس ؛ سیلابسهای درسی تا پایان سال و ارزشیابیهای بیارزش و فرمالیته.
نظام آموزشی که بر پایه تمرکز بر پرورش هوش ریاضی بیش از بقیه هوش ها و ایجاد مستمر جو مقایسه و برتری جویی دانش آموزان استوار است همچون یک تومور سرطانی است که باید هر روز منتظر و شاهد متاستازش به سایر قسمت های جامعه باشیم » .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
1- فقدان آموزشِ قبول کردن تفاوت های یکدیگر در دورانِ دبستان؛
2- دلبستگی عمیق به نفر اول بودن و همه جا دیده شدن؛
3- تربیت عمدتاً احساسی در خانواده؛
4- ارزیابی کردنِ افراد و موضوعات بدون Fact؛
5- لذتِ قابل توجه از بدگویی و غیبت کردن؛
6- فقدان شکل گیری اعتماد به نفس در دورانِ دبستان؛
7- داشتن انتظارات غیرواقعی از دیگران؛
8- عذرخواهی نکردن؛
9- نیت خوانی بدون Fact؛
10- فقدان فضا و فرهنگِ انتقادی در درون خانواده ها؛
11- ورود و قضاوت افراد در صدها موضوع؛
12- پخش کردن حرفی که صحّت آن معلوم نیست؛
13- باور کردن سریع شنیده ها؛
14- ارزیابی های صفر- یک از دیگران؛
15- غرور نامتوازن افراد با سطح توانایی آنها؛
16- لذتِ فراوان از بی اهمیت جلوه دادن دیگران؛
17- ناشی گری در جمله بندی و نحوۀ حرف زدن؛
18- تقریباً تعطیلی خودانتقادی؛
19- قدرنشناسی و تشکر نکردن از کارهای خوبِ دیگران؛
20- نداشتنِ دفترچه ای با دو ستون مثبت و منفی از خود؛
21- ضعف در برنامه ریزی های دراز مدت سازمان های آموزشی؛
22- بیانِ آگاهانۀ سخنان مبهم برای گیج کردن طرفِ مقابل؛
23- کنجکاوی شدید در سَردرآوردن از کارهای دیگران؛
24- ناراحتی ناخودآگاه افراد از موقعیت و امکاناتِ مالی دیگران؛
25- تمرین نکردن خویشتن داری در دورانِ دبستان؛
26- مطرح کردن نقلِ قول های اشتباه و سخنانِ غیرضروی در تعامل با دیگران؛
27- عوض کردن راحت و دائمی حرف ها و قول ها؛
28- بی توجهی و بی فکری نسبت به پی آمدهای احتمالی سخنانی که بیان می شود؛
29- فقدانِ فرصتِ یادگیری مدیریتِ هیجان و خشم در دورانِ دبستان؛
30- متمرکز نبودن بر زندگی، کار و توانایی های خود.
( وبسایت نویسنده )
علی رغم فعالیت های مثبت و تحسین برانگیز دکتر علی مطهری مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی در ارتقای شاخص های کمی و کیفی استان محروم آذربایجان غربی همیشه وجود برخی مدیران و کارمندان در بخش « ستاد آموزش و پرورش » و استان ها مانع تحقق سند تحول بنیادین و اهداف متعالی آن بوده است
ایده های جالبی را از سوی وزیر محترم و دکتر حجت الله الماسی شاهد بوده ایم .
مدیران در سطح عالی همچون دکتر مطهری و دکتر سعادتی ظرفیت خوبی برای تحقق و اجرایی سازی اهداف متعالی سیستم دارند لیکن تا رفع موانع در مرحله نخست که همان حذف افراد ناکارآمد و بدون ایده در سطح وزارت ، اداره کل و حتی مناطق است وضع هم چنان باقی خواهد ماند .
مگر می شود کسی ۳۵ سال بدون ایده ، نوآوری و خلاقیت در یک سیستم ابقاء شود ؟
به نظر می رسد واحد رسیدگی به تخلفات اداری باید قانون و یا بندی را برای مدیریت چنین وضعیتی در مورد افراد بدون ایده و ابتکار و البته ربات وار مدعی تنظیم کند .
در دو سال خدمت خود بعد از آن که مشاور رئیس دانشگاه فرهنگیان پیشین بودم بنا بر رویه همیشگی کشورمان متاسفانه در یک کانون متروکه در شهر محل تولد به عنوان مدیر منصوب شدم .
با وجود همه ناملایمتی ها و گزارش مستند اداره و اداره کل مبنی بر نبود امکانات اولیه و حتی سیستم گرمایشی و سرمایشی ؛ تنها مرکز فرهنگی و تربیتی شهرستان پلدشت پویا و فعال شد .
چندین کتاب هم در همین موضوع برای اولین بار اختصاصا در راستای کانون ها تألیف نمودم اما نه تنها تقدیری نشد بلکه به خاطر انتقاد و مطالبه گری با کارشکنی ها مواجه شدم .
همیشه با هنجارهایی که مانع توسعه و نمو یک سیستم است مخالفت نموده ام .
( ادامه دارد )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
نشست نشست وزرا و سرپرستان آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی روز دوم اردیبهشت در محل وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید .
در پرتال وزارت آموزش و پرورش که زیر نظر رضا مرادصحرایی اداره می شود خبر و حتی عکسی از این نشست منتشر نشده است .
از رسانه ها برای حضور در این نشست دعوتی به عمل نیامده است هر چند مروری بر کارنامه وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم نشان می دهد که مسئولان این وزارتخانه اعتقادی به برقراری ارتباط دو سویه و اقناع گرانه با افکار عمومی ندارند و ترجیح می دهند پشت درهای بسته و به صورت کنترل شده به بیان نظرات و دیدگاه های خود بسنده کنند .
روایت این نشست توسط « جواد حسینی » سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش آن هم در کانال شخصی شان صورت گرفته است .
نکته ی قابل تاملی که سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش به آن اشاره می کند وضعیت نظام آموزشی ایران در دوران پساکرونا است .
حسینی می گوید : « دو سال آموزش و پرورش جهان و ایران در این زیست بوم ، کارکردهای مناسب و نامناسب زیادی این زیست جهان برای آموزش و پرورش به جای گذاشت که باید در دوره پساکرونا به شکل جدی آسیب ها جبران و کارکردهای مناسب در دوران پساکرونا استمرار یابد که به نظر می رسد اهتمام کافی در این زمینه وجود ندارد .
دوباره گویی آموزش و پرورش پس از گذران این دوره به نقطه صفر پیشا کرونا رجعت نموده است » .
این موضعی است که بارها و بارها توسط « صدای معلم » در گزارش ها و یادداشت های متعدد و متوالی خود بیان کرد اما گوش شنوایی برای شنیدن نبود و اکنون و به تدریج آثار و عواقب زیان بار آن مانند ترک تحصیل در تعداد بالا ، افت تحصیلی شدید ، حضور 5 میلیون دانش آموز دچار اختلالات روانی و... مشاهده می شود .
یکشنبه 23 شهریور 1399 ؛ صدای معلم :
« مقدمه ای بر رفتارشناسی گروه ها در جامعه ایرانی : کرونا با آن همه کوچکی اش یک چیز مهم و باارزش را در این سرزمین نشان داد و پرده ها را کنار زد و آن سنجش عیار " صداقت " در جامعه متظاهر ، توجیه گر و تنبل ایرانی بود »
" کرونا " بهانه ای بیش نیست ؛ " فرار از مدرسه " خود معلول است ! » - این جا
گزارش را می خوانیم .
خبر درگذشت پیشکسوت فرهنگی زنده یاد جناب آقای « حسین پولادوند » که عمر با برکت خود را در مسیر مقدس تعلیم، تربیت و بالندگی فرزندان این مرز و بوم صرف نمود، موجب تأثر و تألم فراوان گردید.
« صدای معلم » این ضایعه ی غم انگیز را به خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می کند .
پایان پیام/