وظیفه من پژوهشگر بود که مسئله شناسی کنم. مسئله را تبیین کنم.
وزارتخانه مسئله نمی شناسد . وزارتخانه مشکلات را می شناسد. نشانه های مشکلات را می شناسد. ولی وظیفه من این است که این نشانه ها و این چالش ها را چگونه بگیرم ، تبدیلش کنم و بگویم مسئله چیست.
این مشکلات را باید من پژوهشگر در پژوهشگاه بنشینم تحلیل و تبیین و تحقیق کنم بعد بگویم مسئله اینجاست.
مسئله را تبدیل و آن را به وجود بیاورم بعد یک دفعه می بینی بالا چه کار می کند ؟
این مشکلات تخفیف می خورد !
اجرای نامنسجم پراکنده و در کنار آن مدام کار کن و کار کن ... به جایی نمی رسی !
مسائل واقعی آموزش و پرورش را با این شیوه کشف کنیم . مدام از وزارتخانه نامه می زنند که بروید تحقیق کنید و گزارش کنید .
این چیست ؟ مشکل ماست. چه مشکلی ؟ به عنوان مثال در ارزشیابی مشکل است. این ها که مسئله ای نیستند. مشکل است .
اما مسئله کجاست؟ باید که « دید کلی نگر » داشته باشیم.
ابتدا باید مسائل مان را تعریف کنیم به جای این که کلی گویی بگویند ولی این انعطاف پذیری وجود ندارد.
مصادیق در برنامه درسی ایران:
تعریف ایدئولوژی
ایدئولوژی به مجموعه ا ی از باورها، ارزش ها، ایده ها و اصولی اطلاق می شود که آرزوها و اهداف یک جامعه را منعکس و ترسیم کرده ؛ شالوده یک نظام سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی خاص را شکل می دهد.
ایدئولوژی برای درک و تفسیر جهان، شکل دادن به دیدگاه افراد و تأثیرگذاری بر اعمال آنها چارچوبی فراهم می کند لذا نقش مهمی در شکل دادن به جوامع، تأثیرگذاری بر سیاست های عموم ی و هدایت کنش
جمعی دارد .
ایدئولوژی ها تحت تاثیر عواملی مانند اصول فلسفی، تجربیات تاریخی، باورهای مذهبی یا آرزوهای اجتماعی پدید می آیند.
در تعریف ایدئولوژ ی می توان دو عنصر اصلی را در نظر گرفت:
محتوای ایدئولوژی و منطق ایدئولوژی
محتوای ایدئولوژی :
محتوای ایدئولوژی به باورها، ارزش ها، عقاید و اصول خاصی اشاره دارد که شالوده یک نظام ایدئولوژی خاص را تشکیل می دهد و شامل جهان بینی کلی، نظریه های جامعه و طبیعت انسان، و راه حل های پیشنهادی برا ی مسائل اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی است. برا ی مثال، محتوای یک ایدئولوژی سوسیالیستی ممکن است شامل اعتقاد به برابری اقتصادی ، مالکیت جمعی بر منابع و نقش دولت در توزیع مجدد ثروت باشد .
منطق ایدئولوژی:
منطق ایدئولوژی به استدلال یا توجیهات زیربنایی اشاره دارد که محتوای ایدئولوژی را حمایت و تبلیغ می کند و شامل سازگاری درونی باورها، استدلال هایی که برای متقاعد کردن دیگران به کار می رود؛ روش هایی که پیروان ایدئولوژی از طریق آنها اطلاعات و رویدادها را تفسیر می کنند و به آنها پاسخ می دهند. به عنوان مثال، منطق یک ایدئولوژی سرمایه داری ممکن است مبتنی بر اصول رقابت بازار آزاد، کار آفرینی فردی و مبتنی بر این ایده باشد که رشد اقتصادی به نفع جامعه به عنوان یک کل است.
با در نظر گرفتن محتوا و منطق ایدئولوژی، می توان به درک عمیق تری از چگونگی ساختار نظام های ایدئولوژیکی، نحوه عملکرد آنها و نحوه شکل دهی دیدگاه ها و کنش های افراد و جوامع دست یافت .
عوامل کلیدی شکل دهنده ایدئولوژی ها
اصول فلسفی:
ایدئولوژی ها اغلب از نظریه ها و مفاهیم فلسفی مربوط به ماهیت جامعه، نقش دولت، حقوق بشر، عدالت و اخلاق نشأت می گیرند. برای مثال، لیبرالیسم بر آزادی و برابری فردی تأکید دارد، در حالی که
محافظه کار ی ممکن است سنت و ثبات را در اولویت قرار دهد.( ایدئولوژی مبتنی بر مبادی فلسفی )
تجارب تاریخی:
رویدادها و تجربیات تاریخی نقش مهمی در شکل گیری ایدئولوژی ها دارند. به عنوان مثال، تجربه انقلاب، استعمار، جنگ، یا تحولات اقتصادی می تواند عمیقا بر رشد باورها و ارزش های ایدئولوژیک در یک جامعه تأثیر بگذارد ( ایدئولوژی مبتنی بر تجارب تاریخی )
باورهای دینی:
بسیاری از ایدئولوژی ها تحت تأثیر آموزه های دینی و اصول اخلاقی هستند. آموزه های دینی می توانند نگرش ها را نسبت به حکومت، سازمان اجتماعی، اخلاق و حقوق فردی شکل دهند. ( ایدئولوژی مبتنی بر باورها )
آرمان های اجتماعی:
ایدئولوژی ها اغلب آرزوها و اهداف یک جامعه را منعکس می کنند و ممکن است به دنبال رسیدگی به چالش های اجتماعی مانند فقر، نابرابری یا بی عدالتی باشند و راه حل هایی را صرفا و با تمرکز بر ارزش ها و اصول جامعه پیشنهاد کنند ( ایدئولوژی مبتنی بر آرمان اجتماعی {سوسیالیسم } )
فقدان نو آوری : سیستم آموزشی ما بسته است .در فن آوری ها هر چیزی که مغایر با ایدئولوژی خاص خودش باشد مقاومت می کند.
عدم استقلال در سطح مدرسه و شعار مدرسه محوری ! اگر بخواهیم در برنامه درسی مدرسه محوری را بنا کنیم مانند بوم . بوم را اجرا کردیم . خیلی هم زحمت کشیدند که برنامه ای باشد دست خود معلم ؛ خودش در طراحی برنامه ها مطابق با آن برنامه درسی هم آزاد باشد .
اما الام « بوم » کجاست ؟
بوم در نظام آموزشی چه تحولی ایجاد کرد و در نهایت چه کار کرد ؟
شعار مدرسه محوری با سیستم بسته اصلا جور در نمی آید !
آنها به عدم استقلال اعتقاد دارند .
ایده ها و دیدگاه های دانش آموزان باید یکسان باشند.
دیدگاه های جالیزی ، تفکر انتقادی ، مبارزه با فرهنگ تاریخ و ایدئولوژی نامحدود ممکن است محدود شود.
کاهش دسترسی به منابع خارجی . سیستم بسته دسترسی به پلترفرم های آنلاین و فن آوری آموزشی به جای این که بر آن نظارت کند محدود می کند و متوقفش می کند.
ما با همین شاد هم مشکل داریم.
در نهایت همان که گفتیم تحقیق و تفکر انتقادی در سیستم های بسته جایی ندارند .
من می خواهم این را انجام بدهم و شما کاری کنید که منویات فلانی در آموزش و پرورش تایید شود ؛ این که دیگر تحقیق نمی شود !
چگونه ؟
دو تا پرسش نامه تهیه کن و فرضا بگو پنج شنبه ها تعطیل است .
الآن تصمیم می گیرید و تعطیل می کنید و بعد می گویید تحقیق انجام بدهید !
با چه چیزی ؟ با دو تا پرسش نامه !
تحقیق باید آزاد باشد .
در برنامه درسی هم همین طور است. برنامه درسی مبتنی بر متون و محتوای از پیش تعیین شده است. بدین معنا که برنامه درسی مشتمل بر بعد خاصی از کتاب ها و مواد متمرکزی که مبتنی بر یک ایدئولوژی از پیش تعیین شده است و از دانش آموزان انتظار داریم با استفاده از روش های تفکر تجویزی و نه عقل آزاد آن را نقد کنند. این مواد را من یاد بگیرم و درکش کنم.
استفاده از دیگر منابع ناهمسو محدود است .
در آموزش کلی نگر معمولا پرورش تفکر انتقادی و تجزیه و تحلیل منابع مختلف همیشه اصالت دارد.
وقتی در سند اشاره می کنند که مبانی مورد نظر حکمت متعالیه است خود حکمت متعالیه یک دیدگاه کلی نگر است.
دیدگاه کلی نگر که نمی تواند دیدگاه بسته باشد.
دیدگاه کلی نگر باید باز باشد نمی تواند بسته باشد. اینها همه پارادوکس هستند.
( ادامه دارد )
( ادامه دارد )
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان