صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « سالار قاسمی » به عنوان تنها مدیر کل از 31 استان آموزش و پرورش نشست کارشناسی با موضوع نقد شبکه شاد را با حضور موافقان و مخالفان برگزار کرد .

در این نشست ؛ علی  پورسلیمان مدیر مسئول پایگاه خبری - تحلیلی صدای معلم ، رضا قاسم پور فرهنگی و روزنامه نگار، یونس جاویدنسب کارشناس تعلیم و تربیت، ابوذر کشن روستا مدیر مدرسه و مرجان خمیس آبادی آموزگار البرزی حضور داشتند و به ارائه دیدگاه های خویش پرداختند .

بخش دوم این نشست تخصصی منتشر می گردد .

منتشرشده در گفت و شنود

کرونا و آسیب شناسی آموزش و پرورش ایرانبیش از دو ماه از تعطیلی مدارس در ایران می گذرد، هر چند که آموزش در فضای مجازی و شبکه های تلویزیونی تعطیل نیست.
اما این سوال همیشگی دانش آموزان که: این درس ها به چه کار من می آید؟ این روزها واضح تر و بلندتر از همیشه پرسیده می شود.
این روزها که همه ی دانش آموزان در خانه به سر می برند و تمامی مراکز فرهنگی و هنری و ورزشی تعطیل است  ؛ آیا مطالب بیان شده در کتاب های درسی می تواند به کمک دانش آموزان آمده و  آنان را در پذیرش شرایط بحرانی این روزها یاری رساند؟ و یا پاسخگوی  توقعی حداقلی باشند و به کار زندگی روزمره آنان بیاید؟
زندگی در قرنطینه آداب خود را دارد. و در صورت نادیده گرفتن آن می تواند آسیب های بسیاری به همراه داشته باشد. اولین آسیب ، شاید فشارهای روانی است که به افراد وارد می شود که آن هم  حاصل اضطراب و نگرانی از آینده ، تنش های خانوادگی و... است..
و اولین راه جلوگیری  از این نوع آسیب ها ، آشنایی با آن و ریشه های بروزش و راه های مقابله با آن است. .
دانش آموزان از ۶ سالگی تا ۱۸ سالگی  بیش از ۶ ساعت از یک شبانه روز خود را در مدرسه می گذرانند ؛ آیا محتوای کتاب های درسی در همه ی مقاطع تحصیلی می تواند راهنمای خوبی جهت حفظ روحیه و آرامش آنان باشد؟ در کنار حفظ آرامش و روحیه ، رعایت بهداشت فردی از نکات با اهمیت این روزهای ماست  .
 نظام آموزشی کشور نقش مهمی را در آموزش  این نکات ایفا می کند .
حجم پیام های ارسالی از طرف وزارت بهداشت در روزهای ابتدایی شیوع کرونا و یادآوری هزار باره ی این نکته که دست ها را بشوییم  و در آستین لباسمان عطسه و سرفه کنیم و یا توضیح درباره ی آن که ویروس  چیست و چه فرقی با باکتری دارد و هزاران اطلاعات دیگر که در این روزها دریافت می کنیم، این سوال را ایجاد می کند که ۹ سال خواندن درس هایی چون علوم و بهداشت چه دانش کاربردی را در اختیار دانش آموزان قرار داده است؟
روزهای قرنطینه در کشور ما ، شبیه کشورهای دیگر نبوده است و اجرایی شدن کامل آن بیشتر به حس دیگر دوستی ما ممکن بود . آیا کتاب های درسی  ما قادر به آموزش عملی واژگانی چون
دیگر خواهی ، همدلی و همکاری هستند و یا تنها به تعریف این مفاهیم بسنده می کنند  ان هم با ذکر حداقل یک مثال؟

نه تنها در شرایط این روزهای کرونایی، بلکه هر کشوری در هر موقعیتی برای رسیدن به موفقیت، به همکاری و همیاری بیشتر افراد جامعه ی خود در زمینه های مختلف نیازمند است .
و بهترین زمان برای آموزش روحیه جمع گرایی و دیگر خواهی در دوران کودکی و نوجوانی است ؛ حال این سوال مطرح می شود که نظام آموزشی کشور تا چه میزان به اهمیت این موضوع واقف است؟ با وجود تداوم  آموزش در روز های کرونایی ، اما دانش آموزان اوقات فراغت بیشتری را در خانه تجربه می کنند ، حال آن که آموزش رسمی محدود  شده در زمینه ی مهارتهای فنی و هنری در مدارس ، سبب می شود این امکان برای همه ی  دانش آموزان فراهم نشود که استعداد های خود را به درستی شناخته ، مهارتی کسب کنند تا زمینه ی گذران بهتر این ایام را برایشان فراهم کند.

کرونا و آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران

به لیست دروس  ارائه  شده در مدرسه نگاهی بیندازیم :
درس هنر و ورزش همچنان همان اسامی کلی خود را به همراه دارند.
 حال آن که هنر از نمایشنامه خوانی تا موسیقی  و مجسمه سازی و نقاشی و.... را شامل می شود، به دانش آموزانمان در خانه نگاهی بیندازیم ؛ آیا آنان را این روزها در حال خلق اثر هنری خاصی می بینید که در مدرسه آموزش دیده باشند ؟ ( نه در آموزشگاه های تخصصی  و خصوصی) ، ورزش چه؟ حرکت موزون با ریتم و آهنگ موزونی از آنان می بینید ؟
تمام کسالت و بی حالی  این روزهای دانش آموزان را نمی توان پای پیامدهای کرونا و روزهای قرنطینگی  نوشت .

حقیقت آن است که آنان یاد نگرفتند چگونه بایدحال بهتری  را برای خودشان و دیگران بسازند ؟ ( همان طور که ما یاد نگرفتیم )

کرونا و آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران

دانش آموزان در سه سال پایانی  تحصیل خود در مدرسه با انبوهی از اطلاعات و مفاهیم تعریف کردنی و فرمول و معادله روبه رو می شوند ، در حالی که نمی دانند در کدام بخش از زندگی شان این اطلاعات به کارشان خواهد آمد؟
به نظر می رسد آموزش و پرورش کشور خود را قیم آموزش عالی می داند و به جای آن که به فکر آموزش دانش آموزانش برای زندگی فردا باشد ، آنان را تربیت می کند تا دانشجویان خوبی برای آموزش  عالی کشور باشند.
حال واقعیت این است که قرار نیست همه ی دانش آموزان وارد دانشگاه های آموزش  عالی شوند اما بدون تردید همه ی آنان وارد دانشگاه زندگی می شوند در حالی که برای گرفتن نمره قبولی از تک به تک ترم های دانشگاه زندگی ، مهارت اجتماعی ، و فنی کمی را فرا گرفته اند.

به نظر می رسد این روزهای تعطیلی مدارس به خاطر کرونا ، زمان مناسبی است که آموزش و پرورش کشور به خود و عملکردش نگاهی دوباره بیاندازد.

*این یادداشت به معنای بی ارزش بودن محتوای کتاب های درسی کنونی نیست .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کرونا و آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

زمان پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته

حاجی میرزایی درباره پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان که سال ۹۸ بازنشسته شده‌اند نیز با بیان اینکه تاریخ دقیق این پرداختی مشخص نیست گفت: ما برای بازپرداخت این مبلغ طبق قانون باید اموالی را بفروشیم و پاداش را بدهیم که فرایند طولانی است و پیگیر آن هستیم. سال گذشته متعهد بودیم تا قبل مهرماه آن را پرداخت کنیم که انجام شد. امسال هم تلاش می‌کنیم ولی دقیق نمی‌توانم زمانش را بگویم. ضمن اینکه ما واحدهای آموزشی داریم که بتوانیم آنها را بفروشیم اما در عین حال فضای زیادی برای هزینه کردن این مبلغ هم داریم. ۱۸ درصد مدارس ما نیازمند نوسازی و ۱۲ درصد نیازمند تخریب و ساخت هستند.

فضای آموزش هنوز هم قابل قبول نیست و طبق سند تحول بنیادین باید به ازای هر دانش آموز ۸ متر و ۳۰ سانتی متر فضای آموزشی باشد که در حال حاضر ۵ متر و سی سانتی متر است و در ۱۰ استان حتی زیر این مقدار فضای آموزشی داریم.

 خبرگزاری مهر


زمان پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته

یکشنبه, 14 ارديبهشت 1399 05:52

روزِ چوبِ معلم ؟!

روز چوب معلم و نقد جایگاه معلم

فرهنگ فریبکاری که با همدستیِ مردم و نهادهای فرهنگی به نام‌گذاری روزها می‌پردازد، فارغ از وجه تسمیه‌ی هر رویداد، هدفی جز ابتذالِ مناسکی و پنهان کردنِ مسائل ندارد. همان بلایی که پیش‌تر بر سر عید و زن و مادر و پدر و عشق آمد، اکنون بر سر معلم آمده است. روزی برای معلم در تقویم، و مجموعه‌ای از تبریکات و تمجیدهای اغراق‌شده از معلم در مقام قدیس، آن هم در شرایطی که آنان حتی از حق داشتن تشکل یا سندیکایی مستقل محرومند. اما گذشته از وجه حقوقیِ ماجرا، در این شرایط اگر بناست از معلم تقدیر شود باید به جای پُرگویی‌های بی‌معنا، به نقد خود اُتوریته‌ی معلمی و جایگاهِ "اربابِ معرفتیِ" استاد و اسطوره‌ی اینک دیگر کسالت‌بارِ "کلاس درس" پرداخت. میان شاگرد و معلم رابطه‌ای متقابلاً مهراکین برقرار است که جنبه‌ی مهرورزانه‌اش بناست یک روز در سال به این شکل رقت‌انگیز تخلیه شود. امروز کسی از نقش سرکوبگرِ معلم سخن نمی‌گوید، همان گونه که در روز پدر کسی از خشونتِ پدرانه سخن نمی‌گوید. معلّمان و حتی اساتید دانشگاه، در ساختارِ به اصطلاح آموزش و پرورش ما، نقش «نگهبانانِ زندان»، «پر کنندگانِ صندوقِ ذهن با انبوه داده‌های زائد» و «شرطی‌سازان» بر دو محورِ «تقویتِ خویِ رقابت و اطاعتِ جمعی» و «اطاعت از نظمِ آهنینِ زندگیِ هر روزه‌ی برنامه‌ریزی شده‌ی کارخانه‌ وار» را، بیش از هر آموزش راستین و لازمی بازی می‌کنند.

اگر قدرشناسی‌ای هم بناست صورت پذیرد، باید برخاسته از مواجهه‌‌ای انتقادی و نقد اسطوره‌ها باشد:

اسطوره‌ی معلمِ قدیس و دانای کل، که می‌دانیم ضعف و جهلش را پشت "چوبِ معلم" و اقتدارش پنهان می‌سازد. معلمی که به‌طور خودکار، بی‌عدالتی‌ای را که در حقش می‌شود، با تحمیق، منفعل‌سازی و سرکوبِ شاگردانش جبران می‌کند.

روز چوب معلم و نقد جایگاه معلم

* کارخانه‌ی آدم‌سوزی «کل سیستم آموزشی در اکثر قریب به اتفاق کشورها، یک فیلتر استادانه برای حذف کسانی است که بیش از حد مستقل هستند. خودشان تفکر می‌کنند و شیوه‌ی فرمانبردار بودن را نمی‌دانند. بنابراین آن‌ها برای نهادهای سیستم کارآمدی ندارند.»
بهرام بسطامی

می خواهم علاوه بر مساله‌ی اسطوره‌ی معلمِ قدیس و دانای کل، که دکتر اردبیلی به خوبی به آن اشاره کرد، مختصرا به نقشِ ایدئولوژیک مدرسه در نابودی‌سازی روحیه‌ی دانش‌آموزی و دانش‌جویی، سرزندگی طبیعی کودکی  و جوانی و توانا شدن در مهارت‌های زندگی، بپردازم.

معلّمان و حتی اساتید دانشگاه، در ساختارِ به اصطلاح آموزش و پرورش ما، نقش «نگهبانانِ زندان»، «پر کنندگانِ صندوقِ ذهن با انبوه داده‌های زائد» و «شرطی‌سازان» بر دو محورِ «تقویتِ خویِ رقابت و اطاعتِ جمعی» و «اطاعت از نظمِ آهنینِ زندگیِ هر روزه‌ی برنامه‌ریزی شده‌ی کارخانه‌ وار» را، بیش از هر آموزش راستین و لازمی بازی می‌کنند.

روز چوب معلم و نقد جایگاه معلم

بی شک فاصله‌ای عمیق میان آکادمی‌های افلاطون و بحث‌های خودآگاهی بخش و فضیلت‌جوی سقراط در میدان‌های آتن، با سیستمی است که به قول چامسکی: «کل سیستم آموزشی در اکثر قریب به اتفاق کشورها، یک فیلتر استادانه برای حذف کسانی است که بیش از حد مستقل هستند. خودشان تفکر می‌کنند و شیوه‌ی فرمانبردار بودن را نمی‌دانند. بنابراین آن‌ها برای نهادهای سیستم کارآمدی ندارند.»حتی مهارت‌های شغلیِ استقلال‌‌زا و خودکفاساز، و مهارت‌های حداقلی برای زندگیِ سعادتمندِ خانوادگی و شناخت صحیحِ مسائلِ جنسی و احساسی و رابطه‌ی انسانی با جنسِ دیگر، که هر گونه‌‌ی حیوانی که آموزش به فرزندانش را به عهده می‌گیرد، این مهارت‌های ضروری را به نسل بعد منتقل می‌کند، در مدارس ما آموزش داده نمی شود، چه رسد به مهارت حل مسئله و تصمیم گیری، مهارت تفکرِ انتقادی، مهارتِ کار گروهی، مهارتِ گفت و گو و شنیدن و...

در واقع بدبازده‌ترین صنعتِ جامعه ما، آموزش و پرورش و دانشگاه است که در آن سال‌های بسیارِ عمرِ یک انسان ستانده می‌شود، و اکثرا موجودی کودن‌تر، بی‌احساس‌تر، افسرده تر، پر‌اضطراب‌تر و وابسته‌تر از حیوانی که طبیعت با دستانِ خود خلق کرده، تحویل جامعه می‌شود (سخنِ کوتاه استاد رنانی در این موضوع را در پیوست ببینید).

کانال تفکر انتقادی

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 13 ارديبهشت 1399 18:34

معلمی را می شناسم ...

روز معلم و شناخت معلمان

* معلمی می‌شناسم که با حقوق ناچیزش تجهیزات طبی میلیونی برای شاگرد معلولش خریداری می‌کند...

*معلمی می‌شناسم که با عشق در کوچه پس‌کوچه‌های مناطق محروم زنجان، با افتخار در منزل محقر دانش‌آموزانش با آنها دیدار کرده و به لبخندی از سر مهر، قلب کوچک دانش‌آموز دلشکسته‌اش را شاد می‌کند.

* معلمی می‌شناسم که با پس‌اندازش در اطرافات آغ تپه کرج برای دانش‌آموزش گوشی هوشمند می‌خرد تا شاگردش از کلاس شاد عقب نماند.

* معلمی می‌شناسم که پا به پای چادرنشینان عشایر به دنبال آموزش فرزندان کوچندگان است.

* معلم بازنشسته‌ای می‌شناسم که در سن شصت سالگی برای آنکه کرونا ویروس را به زانو درآورد، با اشتیاق تمام در حال یادگیری فنون تدریس در کلاس‌های مجازی است...

* معلمی می‌شناسم که علی‌رغم اینکه قطع نخاع بوده و ۹۹ درصد در بی‌حسی کامل است، با کمک همسرش در حال فعالیت در کلاس‌های مجازی است.

* معلمی می‌شناسم علی‌رغم اینکه سرپرست پدر و مادر پیرش می‌باشد، از سوم اسفند در تلگرام با شوق تمام با دانش‌آموزانش تمرین عشق‌ورزی می‌کند و با اینکه تمام و کمال تدریسش را کامل کرده، ولی با این حال برای همنوایی با سایر همکاران، دانش‌آموزانش را به شبکه شاد کوچانده و مسئولانه و دلسوزانه دروسش را دوباره‌خوانی می‌کند...

* و بالاخره من معلمی می‌شناسم که شمع وجودش را وقف جامعه معلمان می‌کند و به خاطر منافع صنفی معلمان وطن روی لبه تیغ راه می‌رود. او در رسانه " صدای معلم " شجاعانه می‌نویسد آنچه را که ما در پستوهای ذهنمان پنهان کرده‌ایم...

 و صدها مورد از این تمثیل‌های عشق و ایثار در اطراف من و شما پیدا می‌شوند...

گرچه ما به مدد شبکه‌های اجتماعی و کلاس‌های مجازی سعی کردیم فرآیند آموزش را با تنفس مصنوعی زنده نگه داریم، ولی همگان معترفند که هیچ‌کدام از این شگردها جای نفس گرم و نگاه صمیمی معلم را نخواهد گرفت و معلمان به عنوان مشعل‌داران تعلیم و تربیت همچنان بی‌بدیل و بی‌جایگزین بوده و برای معلم آلترناتیو جدی وجود ندارد.

روز معلم و شناخت معلمان

 نان معلم ؛ نام معلم

پرسشی که وجدان بیدار انسان‌های آزاده را همواره می‌آزارد این است که چرا علی‌رغم نقش ممتاز معلم در جامعه و آموزه‌های دینی و تمدنی ما، معلمان همیشه در سیر نزولی منزلت و سقوط آزاد معیشتند؟ چرا یک معلم پس از دو دهه رکب خوردن از سیاسیون در خصوص نظام هماهنگ پرداخت‌ها که بعدا به نظام رتبه‌بندی معلمان تقلیل یافت، تاکنون سرش بی‌کلاه و اوضاعش در سراشیبی سقوط و نابه سامانی است؟

به راستی چرا فرهنگیان هیچ‌گاه در اولویت تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان کلان نبوده و شعار درمانی تنها نصیب‌شان در دولت های مختلف است؟

تا زمانی که به آموزش و پرورش به چشم بر باد دهنده بودجه بنگریم، نتیجه بهتری عایدمان نخواهد شد و البته از نگاه صاحب‌نظران تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش طبقاتی و وجود مدارس تبعیض‌آمیز به عناوین مختلف نافی عدالت آموزشی است.

به هر حال امیدواریم در ایام مبارک پساکرونا، نام و نان معلم بیش از این در مسلخ افکار منجمد و چنبره فهم‌های منقبض گرفتار نمانده و صد البته معلمان سرزمینم با استعانت از بال‌های عشق و ایثار، با حرکت به سمت حرفه‌ای‌گری از جهان معلمی به سمت و سوی معلم جهانی مهاجرت نمایند.

ائل مشعلی

ائل مشعلی معلم
 جنت گولو معلم
سن باشیمین تاجیسان
 ائل بولبولو معلم

اوجا - اوجا اوچارسان
 جهالت‌دن قاچارسان
قارانلیق دونیالارا
 قیزیل پرده آچارسان

مدرسه لر دوزلدی
آی ایشیغی گؤزلدی
دان اولدوزو گؤروندو
گئجه گوندوزه گلدی

محبتین نمی‌سن
اوشاق‌لار همدمی‌سن
طوفان‌لی دریالاردا
 نجات وئـرن گمی‌سن

چشـمه‌لرین سرین‌دی
 محبـتـیـن درین‌دی
آللاه سن‌دن راضی‌دی
 بهشت سنین یئرین‌دی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

روز معلم و شناخت معلمان

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 13 ارديبهشت 1399 18:23

حسادت شغل اول ماست !

حسادت ایرانی و رفتارشناسی ایرانی ها

قبلاً جدی نمی‌گرفتم و حتی فکر می‌کردم که حسادت شغل دوم بسیاری از ماست. حالا ایمان دارم که شغل اول خیلی از ما ایرانی‌ها حسادت است، شغلی که بابت‌اش حقوق هم نمی‌دهند!

بیشتر ما (البته به جز شما) به هر کس که یک قدم جلوتر رفته، یک پله بالاتر ایستاده یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی‌مان می‌شود.

چون رشدکردن توام با رنج و دشواری است، لم می‌دهیم و آدم‌ها را با برچسب‌ها تخریب می‌کنیم. موفقیت دیگران حتماً محصول شانس، پارتی، دزدی، جیره‌خواری و ... است.

عموم ما به جای تلاش برای بالا‌ کشیدن خود، انرژی‌مان را صرف چنگ‌زدن و پایین کشیدن دیگران می‌کنیم.

آدم موفق اما راهش را می‌رود و حسود پشت سرش حرف می‌زند. خون خونش را می‌خورد و وقت و توانش را صرف خراب کردن او می‌کند اما حق با عرب‌هاست که می‌گویند:

کاروان می‌گذرد و سگ ها فقط عوعو می‌کنند!

حسادت ایرانی و رفتارشناسی ایرانی ها

به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن کار آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. این طور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی‌خوریم.

آدم‌های موفق، چراغ راهند. مثل فانوس دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده‌اند، بکوشیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می‌توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.و این دو نکته:

1- به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می‌زنند لبخند بزنید. آنها جایشان همان‌جاست؛ درست پشت سرتان!

2- آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می‌کنند!
تمرین کنیم.

روزنوشت های احسان محمدی


حسادت ایرانی و رفتارشناسی ایرانی ها

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

نشست خبری « محمد اعتدادی » مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان در تاریخ 10 اردیبهشت 1399 ساعت 10:10 تا 11:15 دقیقه در سالن اجتماعات اداره کل آموزش و پرورش برگزار شد.

با آن که خبرنگار « صدای معلم » به عنوان اولین نفر از جمع خبرنگاران  یک ربع پیش از مراسم در سالن حاضر شده بود اما خبری از ثبت اسامی نبود و به عنوان " نفر دوم " پرسش های خویش را مطرح کرد .

در این نشست ابتدا مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان به ارائه نظرات و دیدگاه های خویش پرداخت و سپس خبرنگاران پرسش های خود را مطرح کردند .

این نخستین بار است که از « صدای معلم » برای حضور در این گونه نشست ها دعوت به عمل می آید .

در این بخش ابتدا مشروح سخنان مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان منتشر می گردد .

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور