گروه گزارش/

پس از انتشار گزارش " صدای معلم " با عنوان : " پرونده " معلم تمام وقت " با یک جمله بسته شد ؟! " ( این جا ) ؛ علی اللهیار ترکمن معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در پرتال اداره متبوع خویش به آن پاسخ داد . ( این جا )
پرتال معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش نوشت :
« معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش گفت: آموزش و پرورش با سازماندهی فراگیر معلمان و آماده سازی حداکثری مدارس با حمایت دولت و نهادهای ذیربط آمادگی کامل برای استقبال از دانش آموزان عزیز را دارد
به گزارش روابط عمومی معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش، علی الهیار ترکمن گفت: طرح معلم تمام وقت به جهت ویژکی های مثبتی که دارد همچنان در دستور کار وزارت آموزش و پرورش می باشد و حذف نشده است . آیا مسئولان این وزارتخانه فکری برای پس از " کرونا " هم کرده اند ؟ و آن که دوباره بر عادت مالوف مسئولیت ها و ندانم کاری ها را به گردن قبلی ها و دیگران خواهند انداخت ؟
معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش، در خصوص بازگشایی مدارش نیز گفت: آموزش و پرورش با سازماندهی فراگیر معلمان و آماده سازی حداکثری مدارس با حمایت دولت و نهادهای ذیربط آمادگی کامل برای استقبال از دانش آموزان عزیز را دارد و ان شاأ الله سال تحصیلی جدید را با نهایت رعایت پروتکل های بهداشتی آغاز خواهیم کرد و اولویت این وزارتخانه سلامت معلمان و دانش آموزان بوده و کاملا تابع مصوبات ستاد ملی کرونا هستیم . »
برای نخستین بار اسفندیار چهاربند رئیس مرکز برنامهریزی و نیروی انسانی وقت آموزش و پرورش در سال 97 اعلام کرد : تا سال 1401 خروج نیرو از آموزش و پرورش خارج از عرف متداول است در سال 97 حدود 65 هزار نفر مشمول بازنشستگی هستند که پیشبینی میکنیم 55 هزار بازنشسته شوند و اگر بدین صورت که تا امروز بوده واکنش نشان داده شود شدت کمبود نیرو تا سال 1399 آموزش و پرورش را از پا در میآورد!هنوز و براساس گفتههای مسئولان پیشین و فعلی این وزارتخانه، فاقد «سند جامع نیروی انسانی» است.
پیش از این ؛ اللهیار ترکمن 4 آذر 1398 در گفت و گو با تسنیم گفته بود : ( این جا )
« از هم اکنون باید برای سال 99 چارهاندیشی کنیم چون ادامه شیوههای فعلی با توجه به تعداد افرادی که از آموزش و پرورش خارج شده و میشوند غیرممکن است و باید حجم قابل قبولی از نیروی انسانی داشته باشیم تا بتوانیم کلاسهای درس را پوشش دهیم.
امسال کار دیگری انجام دادیم و از الان به پیشواز سال 99 رفتیم یعنی منتظر نماندیم که سال جدید بیاید و بعداً یک حالت انفعالانه داشته باشیم و حتی نتوانیم نظر دستگاههای سیاست گذار مانند سازمان برنامه و بودجه و اداری و استخدامی را جلب کنیم، کارگروهی با دستور وزیر آموزش و پرورش و موافقت آقای نوبخت و انصاری تشکیل شده و در حال کار کردن بر روی این موضوع است تا در درجه اول کمبود معلم را کامل شناسایی کنیم چون اولویت با معلم است و در کنار آن تأمین نیروهایی همچون مشاور، مربی پرورشی، مربی بهداشت و بحث مدیریت مدارس را دنبال کنیم.

22 هزار نیروی انسانی با فرض به تعویق انداختن بازنشستگی برای بعد از 30 سال یعنی اگر بتوانیم همه را تا فرجه 35 سال اشتغال نگه داریم تا سال 1403 نیاز داریم اما قانون گفته است تمام دستگاههای اجرایی از جمله آموزش و پرورش به ازای هر سه خروجی یک ورودی میتوانند داشته باشند ما برای اینکه این قانون را با نیازهای آموزش و پرورش منعطف کنیم، این کارگروه را تشکیل دادیم و اگر قرار بود براساس قانون اقدام کنیم، تکلیف ما مشخص است. »
نخستین پرسش " صدای معلم " از معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش آن است به جای کلی گویی و دادن آدرس های غلط و انداختن توپ به زمین دیگران ؛ نخست پاسخ دهد که آیا و یا وجود هشدارهای متعدد قبلی ؛ اساسا برای سال تحصیلی جدید ، چیزی به نام کمبود معلم در آموزش و پرورش داریم ؟ چگونه است که مسئولان این وزارتخانه و سایرین در دستگاه های دیگر در تعطیلی نخستین مدارس و در دوران اولیه همه گیری کرونا به تجارب سایر کشورها استناد می کردند اما اکنون از تجارب همان کشورها در بازگشایی مدارس سخنی به میان نمی آورند و خود را به " نشنیدن و ندیدن " زده اند ؟
چهاربند رئیس مرکز برنامه ریزی و نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش 8 اردیبهشت 1397 گفته بود : ( این جا )
« 35 سال است که در آموزش و پرورش با شاخصهای نیاز توافق نکردهایم و این دولت و آن دولت ندارد. مشکل ما در آموزش و پرورش این است که مسائل را با عینک سیاسی میبینیم و باید فارغ از گرایشهای حزبی و سیاسی باید به نیازهای این دستگاه توجه داشت. برخی دوستان سفارش میکنند برخی از این آمارها را نگویید اما چرا نباید بگوییم باید واقعیتهای آموزش و پرورش را شفاف بگوییم اگر قرار است 370 هزار نفر تا سال 1400 بازنشسته شوند اقتضائات تامین آن بر عهده ما نیست و این افراد به حجم بار صندوق بازنشستگی اضافه میشوند از سوی دیگر استخدام نیروی جدید بار مالی را به همراه خواهد داشت.
چگونه میشود با تعدیل شاخصها و نیازها انتظار کیفیت را داشت و این زنگ خطر است و دیگر نمیپذیریم که بحران کیفیت را به ما هشدار دهند و آستانه تحمل را طی کردهایم و هیچ دستگاهی نمیتواند 194 هزار نفر کمبود نیرو را از داخل خود تامین کند.
اگر قرار است الکترونیکی کردن خدمات بدنه دولت را کاهش دهد این مسئله در آموزش و پرورش نمیتواند اتفاق بیفتد و آموزش الکترونیک نمیتواند جای آموزش معلم را بگیرد. »
آیا اللهیار ترکمن و سایر مسئولان وزارت آموزش و پرورش که از کرونا به عنوان ابزاری برای توجیه سیاست های ناکارآمد و روزمره استفاده کرده و دائما خود را تابع سیاست های ستاد کرونا معرفی می کنند به اندازه چهاربند " صداقت " دارند که بدانند و بفهمند :
" آموزش الکترونیک نمیتواند جای آموزش معلم را بگیرد . "
و این که آموزش الکترونیکی نمی تواند جای آموزش حضوری را بگیرد ؟ و صرفا نقش آن تکمیل کننده است ؟

چگونه است که مسئولان این وزارتخانه و سایرین در دستگاه های دیگر در تعطیلی نخستین مدارس و در دوران اولیه همه گیری کرونا به تجارب سایر کشورها استناد می کردند اما اکنون از تجارب همان کشورها در بازگشایی مدارس سخنی به میان نمی آورند و خود را به " نشنیدن و ندیدن " زده اند ؟
آیا وضعیت نظام آموزشی ایران از همسایه ما افغانستان هم بدتر و پایین تر است ؟

" صدای معلم " پیش تر در مطلبی نوشت : ( این جا )
« بحران کمبود معلم حداقل تا سال 1404 را میتوان نمادی از شلختگی، ناکارآمدی و مدیریت جزیرهای و روزمره در آموزش و پرورش دانست؛ وزارتخانهای که قرار است براساس سند تحول بنیادینش، در افق 1404، ترسیمگر ایرانی توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی، انقلابی، الهامبخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بینالمللی باشد. نخستین پرسش " صدای معلم " از معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش آن است به جای کلی گویی و دادن آدرس های غلط و انداختن توپ به زمین دیگران ؛ نخست پاسخ دهد که آیا و یا وجود هشدارهای متعدد قبلی ؛ اساسا برای سال تحصیلی جدید ، چیزی به نام کمبود معلم در آموزش و پرورش داریم ؟
در مواجهه با چنین چشماندازی از آیندهای که چندان هم دور نیست، این پرسش راهبردی مطرح است که دستگاه مادری که هنوز در رفع نیازهای اولیه درونیاش درمانده است، چگونه و با چه سازوکاری میخواهد یا میتواند از عهده چنین ماموریتی برآید؟
در اینجا و داخل پرانتز میتوان به بحث استراتژیک «توسعه انسانی و آمایش سرزمین» اشاره کرد.
« در برنامه آمایش سرزمین، ما با 3 پروسه از رابطه انسان، فضا و فعالیت روبهرو هستیم. با آنکه هیچ بخش از فرایند توسعه نباید جدای از سایر بخشها تحقق یابد، ولی در بخش توسعه اجتماعی و فرهنگی، بیش از هر چیز بر «توسعه انسانی» تأکید شده است.

با وجود آن، مسئولان در ردههای مختلف، آموزش و پرورش را «نهاد حاکمیتی» مینامند اما پرسش اینجاست که تا چه میزان به سهم آموزش و پرورش در این آمایش و نقش آن در توسعه انسانی توجه شده است؟
با اینکه ماده خام و اولیه آموزش و پرورش «انسان» است اما هنوز و براساس گفتههای مسئولان پیشین و فعلی این وزارتخانه، فاقد «سند جامع نیروی انسانی» است.
درواقع نخستین مشکل در آموزش و پرورش آن است که مدیریت منابع انسانی که یک موضوع راهبردی و بسیار مهم در علم مدیریت آموزشی است، هنوز و پس از گذشت 4دهه بهصورت عینی، غیرشعاری و عملیاتی تعریف و تبیین نشده است.»
آیا مسئولان این وزارتخانه فکری برای پس از " کرونا " هم کرده اند ؟ و آن که دوباره بر عادت مالوف مسئولیت ها و ندانم کاری ها را به گردن قبلی ها و دیگران خواهند انداخت ؟
پایان گزارش/
گروه استان ها و شهرستان ها/
نیروهای بلاتکلیف آموزشی بعد از 91 روز دوم شهریور 1399 در مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش در مخالفت با اجرای آزمون ماده 28 تجمع کردند. این تجمع که در پی انتشار خبر تعیین تکلیف گروه های بلاتکلیف آموزشی آموزش و پرورش از سوی احمدی لاشکی معاونت پارلمانی وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید متشکل از گروههای آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی، سرباز معلم ها مربیان پیش دبستانی ، معلمان قراردادی و نیروهای خرید خدماتی بود.
کلیه گروههای مذکور و در راس آنها آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی بعد از 92 در این تجمع خواهان تغییر روند جذب با ماده 28 سهمیه دار هستند و درخواست جذب با آزمون داخلی بین گروههای مشمول را دارند.
متن زیر توسط یکی از آموزش دهندگان برای " صدای معلم " ارسال گردیده است .
اول شهريور ۱۳۶۹؛ ۳۰ سال پيش در چنين روزی پرويز ناتل خانلری در تهران درگذشت. در شعر "عقاب" سروده است: "گر بر اوج فلكم باید مرد / عمر در گند به سر نتوان برد."

1- هماهنگی و برنامه ریزی جهت تولید محتوی
یکی از مشکلات ما در آموزش های مجازی ، بمباران اطلاعاتی دانش آموزان است که باعث سردرگمی و ایجاد استرس و اضطراب می شود. تدریس های تلویزیونی، استانی ، تدریس خود معلم و فیلم های بارگذاری شده از سایت ها وکانال های مختلف باعث نگرانی دانش آموزان و خانواده ها نیز می شود. البته نظر سنجی ها نشان می دهد که دانش آموزان بیشتر به تدریس های معلم مدرسه ی خود اهمیت می دهند ، چرا که نمره درس مربوطه با معلم مدرسه است. مسؤلین باید برنامه ریزی و هماهنگی های لازم را جهت تولید محتوی های ارائه شده در نواحی، استان و رسانه ملی انجام دهند که موازی کاری و کار تکراری صورت نپذیرد و تداخلی در پخش های تلویزیونی با برنامه هفتگی مدارس وجود نداشته باشد. لازم است که محتوی و فیلم های تولید شده در کانال های شبکه شاد جهت استفاده معلمان و دانش آموزان بارگذاری شوند تا به صورت رایگان در شاد قابل استفاده باشند.

2- اگر شبکه« شاد» رایگان نشود و مشکلاتش رفع نگردد آموزش های مجازی در مدارس با مشکل اساسی رو به رو می شوند
با توجه با اصل سی ام قانون اساسی که آموزش را تا پایان متوسطه رایگان اعلام کرده و دولت موظف است که شرایط را برای آموزش رایگان فراهم کند ، باید استفاده از شبکه شاد رایگان باشد و هیچ هزینه ای را برای معلم و دانش آموز نداشته باشد و چون در مدارس استفاده از سایر نرم افزارها به غیر از شاد ممنوع است، باید مشکلات اساسی شاد برطرف شود و قابلیت هایی به نرم افزار شاد از قبیل پخش زنده، آزمون سازی آنلاین، حضور و غیاب، بررسی تکالیف و ... اضافه شود. مشکل دسترسی به اینترنت در مناطق مختلف کشور و افزایش پهنای باند هم باید دراسرع وقت پیگیری و عملیاتی شود. البته بهتر است که برنامه هفتگی مدارس در کل ساعات روز در دو مقطع ابتدایی و متوسطه به صورت استانی ، طوری برنامه ریزی شود که بار ترافیکی شاد جوابگوی این حجم زیاد تبادل اطلاعات باشد.
3- در وضعیت قرمز ارزشیابی های پایانی به صورت حضوری برگزار شوند
اگر چه سلامت دانش آموزان بسیار مهم است ، سواد و توان علمی آنها نیز برای خانواده ها و مخصوصاً برای پیشرفت و تعالی جامعه مهم و ضروری می باشد. دبیر کل سازمان ملل متحد، بازگشت دانش آموزان به مدارس را اولویت می داند و استمرار آموزش های غیر حضوری را فاجعه بار قلمداد می کند . حتی در برخی کشورهای پیشرفته که در وضعیت قرمز قرار دارند ، حضور دانش آموزان در مدارس را ضروری می دانند. اگر واقعاً شرایط مدارس برای حضور دانش آموزان مهیا نیست و آموزش ها غیر حضوری صورت می گیرد این مجوز به مدارس داده شود که با توجه به رضایت خانواده ها و رعایت پروتکل ها ، ارزشیابی های پایانی را به صورت حضوری برگزار کنند . این امر باعث می شود که دانش آموز اهمیت بیشتری به آموزش های مجازی داده و تدریس ها را با جدیت دنبال نماید، همچنین آزمون های حضوری باعث می شود که نمره دانش آموز واقعی باشد ، یادگیری معنی داری اتفاق بیافتد و اعتراض به نمره هم کم خواهد شد.

4- شیوه نامه بازگشایی مدارس با رویکرد « مدرسه محوری »تناقض دارد
یکی از رویکردهای جدید آموزش و پرورش رویکرد «مدرسه محوری» است که پیچیدن نسخه های کلی برای همه مدارس با شرایط متفاوت، با این رویکرد تناقض دارد . شورای مدرسه یکی از ارکان اصلی مدرسه است که می تواند با توجه به شرایط و در راستای قوانین موجود ، برنامه هایی را طرح ریزی و اجرا کند که به نفع دانش آموزان باشد و رضایت خانواده ها را تأمین نماید. در شیوه نامه بازگشایی مدارس ابهامات و نکاتی کلی وجود دارد که می توان با تفویض اختیار به شورای مدرسه برخی از مسایل و ابهامات را برطرف کرد. در شرایط موجود مدارس، مدیران باید از خلاقیت ، ابتکار و نوآوری ها استفاده کنند تا بتوانند برمشکلات به خوبی فائق آیند که اینگونه بخشنامه ها خلاقیت و ابتکار را از مدیران سلب می کند.
5- نقش مهم نظارتی والدین در آموزش های مجازی
بی شک نقش نظارتی والدین در آموزش های مجازی و برخط مخصوصاً در دوره ابتدایی نقش برجسته ای است که بدون نظارت ،کنترل و حمایت والدین یادگیری معنی دار محقق نمی شود . این نظارت و کنترل باید هم در تدریس ها و آموزش ها و هم در آزمون های مجازی و برخط صورت پذیرد. اگر چه خود والدین نیز باید آموزش های لازم را در مباحث علمی و رسانه ای برای یادگیری بهتر فرزندان فراگیرند.
در زمان قرنطینه خانگی اولیاء باید شرایطی ایجاد کنند که دانش آموزان به تقویت مهارتهای عملی و دستی ، فعالیت های ورزشی ، فعالیت های فرهنگی- هنری نیز بپردازند و با مطالعه کتابهای غیر درسی اوقات فراغت خود در منزل را به نحو شایسته ای سپری نمایند. والدین باید بتوانند درکنار نقش مهم پدر و مادری، نقش معلم و یا همیار معلم را ایفا کنند تا از اضطراب و استرس فرزندان بکاهند و برای بهره وری بالا در امر یادگیری مؤثر باشند. خانواده ها به جای مداخله در کار مربی و معلم به مشارکت در امر آموزش بپردازند و معلمان و مربیان نیز باید پذیرای این مشارکت باشند و بهتر است که مدرسه زمینه را برای گفت و گوی بین معلم و اولیاء و آگاهی بخشی از نقش هریک در امر خطیر یادگیری ، فراهم نماید. شورای مدرسه یکی از ارکان اصلی مدرسه است که می تواند با توجه به شرایط و در راستای قوانین موجود ، برنامه هایی را طرح ریزی و اجرا کند که به نفع دانش آموزان باشد و رضایت خانواده ها را تأمین نماید.
6- آموزش معلمان جهت تدریس های مجازی و غیر حضوری
مدیران و مسؤلین آموزش و پرورش باید برای شروع سال تحصیلی جدید دوره های ضمن خدمتی برگزار کنند که محتوی این دوره ها کاربردی باشند تا درآموزش های مجازی بتوانند گره گشای مشکلات معلمان باشند. اگر شبکه شاد نتواند جوابگوی آموزش های مجازی باشد، باید از راه های جایگرین و تولید محتوی های دیگر به آموزش ادامه داد ؛ به عنوان مثال کار با سایر نرم افزارهای آموزشی، تبدیل پاورپوینت به فیلم، تبدیل پی دی اف به فیلم، تهیه آزمون های آنلاین، کاهش حجم فیلم و .... را می توان نام برد. البته اولویت برگزاری شورای معلمان نیز باید آموزش همکاران در تدریس های مجازی و غیر حضوری باشد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
عقل فعال به راستی فنا ناپذیر است. وقتی ما حقیقت را درک می کنیم ، در نتیجه ناظر دائمی وجود خود می شویم.
آرمان های تربیتی همواره مدنظر تمامی جوامع بشری بوده و اختلاف در تربیت افراد در دهه های اخیر مورد توجه نظام های تربیتی دولت ها قرار گرفته است.
در حال حاضر در کشور ما تربیت در وضع آشفته ای به سر می برد و تاخت و تازهای گروه های برجسته و نه البته دلسوز و همتراز با هدف تعلیم و تربیت ، سایه ی شومی را در کنار وضع اقتصادی نابه سامان برای مردم ایجاد کرده و به طور کلی موجب مشکل شده است.
این تصویر را در چراغ های روشن مؤسسات مافیای کنکور به وضوح می توان دید. طلیعه ی نورش هویداست.
کوشش معلمان در این وهله می تواند بسیار تأثیر گذار باشد و در رسیدن به اهداف و برون رفت از ابهام در اندیشه های تربیتی، تصویر مرگ خاموش آموزش حضوری و ارزش بیداری اجتماعی را بیش از پیش نمایان کند.
این واقعیت که تا به این لحظه دانش آموزان ما در هیچ یک از زمینه های اجتماعی و عرصه ی سیاسی و بین الملل حتی در قالب شوراهای دانش آموزی قدمی فراتر نگذاشته اند ، این شک را به یقین تبدیل می کند که ایجاد کمپین " مدرسه را تعطیل کنید " ( این جا ) جسارت خاصی نمی خواهد و صرفا کاهلی و تنبلی و نبود آموزش های مثمر ثمر برای ایشان در به وجود آمدن این اتفاق با هدایت نشان های فرعی از سوی همان گروه هایی که درجه ی اعتبار آموزش و پرورش را در این کشور به سمت اعداد منفی رساندند و سطح بی برنامگی و کنترل بحران نیز به لطف آنان به زیر محور کشانده شد ، اکنون همان خصیصه بزن و در رو را مجدد به سان دلیری و نیرومندی دیده اند و در اغفال دانش آموزان ناتوان از داشتن مهارت نه گفتن ، رستاخیز استقبال از کهنه پرستی و جنگ ستیزی به جای میانه روی را در میانشان رشد داده و درک پیروزی های تربیتی در مقابل الهام و القای انقلاب ترکیبی را سیمایی خوش چهره تصویر کردند و به اسم دانش آموز متفکر تحویل اجتماع داده اند.
در فلسفه ی اسکولاستیک ، پی بردن به جریان های فکری ای که آن را بار آوردند ، ضروری به نظر می رسد. اکنون در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم ولی مثل اینکه تمدن در سده ی سیزدهم مجدد به اوج خود رسیده است. زمانی که عقاید نخستین نظام درآمده بود . حُسن آن زمان این بود که شاهد پیشرفت دانشگاه ها بودند و به مثابه ی اصناف عمل می کردند و به تعلیم و تربیت توجه داشتند تا بنا و ساختمان مدرسه ! شاگردان ناگزیر بودند خیلی درس بخوانند ، در حالی که امکانات رفاه آنان بسیار کم بود.
هنوز آن قدر شکاف طبقاتی هست که موضوعاتی که حکومت عقل بر الهام و احساسات را نیاز دارد ، در میان قشر ضعیف و حتی متوسط جایگاهی ندارد و وقتی درس خواندن و کوشش کردن درجه ی اعتبار خود را برای داشتن آینده ی شغلی از دست می دهد و میزان کسب درآمد و داشتن نان را از هر راهی جز تحصیل علم پیش چشم می آورد ، مسلما پیشنهاد معامله علم با ثروت برای شکم های گرسنه امری عجیب به نظر نمی رسد.
نقطه ی مقابل مکتب اسکولاستیک ، مکتب های فکری ای بودند که اصول و عقاید مابعدالطبیعی آن ها بر وحدت وجود شرک و جبر مبتنی بود. در این نوع عقیده تنها ابدیت مشترک عقل عده ای بر ضرورت مختار بودن خداوند مطرح می شد و برای اراده ی پروردگار محدودیت قائل می شدند. مثل الان که سرنوشت بشر را خود در دست گرفته اند و با چشمان بسته هوارکشان فقط می دوند.
امروزه دانش آموزان هدف و مقصد ندارند و صرفا خوش گذران بودن و رها شدن از عقلِ نوعی را به طور موقت با نفس محسوس متحد کرده اند تا به تعبیری خود را اسیر قاعده و قانون نکنند. خوش باش چون روزگار می گذرد خواهی نخواهی ! کیفیت فدای کمیت شده است.

خانواده ها مجاز به چند وجهی شدن را ، آزادی و ظاهرا اخلاق متمدن می پندارند . لذا سرگردانی از موقعیت ، شدیدا در اضطراب هایشان مشهود است.
قیاس آرمان های تربیتی در سند تحول بنیادین با آنچه این چند ماه اخیر رقم خورد ، باور نکردنی ست. با کلید خوردن شبکه ی شاد، شاهکار خارق العاده ای در نظام تعلیم و تربیت و سیاست های قومی به جای اجتماعی شکل گرفت که رفتارعادلانه را حرام نمود و در نارسایی های مفهوم تضاد علم با فرهنگ عامه تأثیرات شگرفی را به ارمغان آورد. کارشناسان این حوزه نیز تنی به آب نزدند تا لااقل گرمای وجودشان را کاهش دهند. خود را به آب و آبمیوه بستند تا با تظاهر به بیماری و نیاز به استراحت، شانه هایشان را از بار امانت در وظیفه و مقابله با خطا مصون بدارند .
گزند قدرت طلبان ، تاوان سنگینی برای منتقدین و رهروان حقیقی راه دانش دارد. بچه ها در کوچه و خیابان و در تمام مهمانی ها و دورهمی ها حضور دارند و صرفا در مدرسه نبودن مشکلی را حل نمی کند.
چنانچه قوه ی ادارک مدیران دایره ی فرهنگ و بعضا ارشاد در اطمینان از تحلیل انتقادی از شبکه ی شاد و آموزش های مجازی و ملاحظه ی پرهیزدار از استفاده ی سایر شبکه های اجتماعی صرفا برای وفاداری به میدان مجادله و بی تفاوتی به صفات عالیه ی اعتدال اخلاقی ست ، قطعا نابودی سلسه مراتب تربیت در قابل ترین جامعه ی جوان امروزی را بی بهره دانسته و بی مهابا به تاراج اشتباهات مشاوران سست سپردند. تن دردمند صندوق ذخیره ی فرهنگیان این حال نزار را خوب درک می کند. خسته کننده تر آن است که رشته ی تمام تلاش ها برای حفظ مخالفت ها با جهل پنبه می شود. به چه قیمت؟ هیچ! فقط بگیر و ببر و لازم شد ببند.
جلسات مسئولان و مدیران مجازی هم برگزار شود خللی در نظام ارزشمندی آموزش و پرورش وارد نمی کند چرا که تصمیمات همواره در اتاق فکر چهار الی پنج نفره محقق می شود ولی فایده ی ارزشمندی که دارد این است که لااقل سر سفره های خویش می نشینند و در کانون گرم خانواده نان و ماستی را به جای هر روز کباب و جوجه میل می نمایند و کمتر دچار غلظت خون و فشار ناشی از کلسترول و اضافه وزن می شوند.
دانش آموزان حق دارند در کنار تفریح و نشاط ، به مطالعه ی تخصص ها و بهره گیری از علوم برای افزایش بار معلومات طبیعی ، تحت تعلیم باشند و لذا در جامعه ی ما دوری از محیط مدرسه عواقب جبران ناپذیری دارد. آن ناهار و شام های مفصل باید در مدارس برقرار شود تا فشار فقر و نداری هیچ کودکی را از یادگیری نرهاند.
سلامت روحی و روانی دانش آموزان و آموختن صحیح مهارت های زندگی و ارتقای رفاه اجتماعی ، با حذف مدرسه از سبد غذایی آنان ، کار خردمندانه ای نیست.
در این مورد نمی توان گفت چاردیواری اختیاری. چرا که فرزند من و شما زنجیره ی آینده ساز جامعه است.
حداقل تجربه ای که می توان از بیماری کرونا آموخت ، ارتباط ناگسستنی زنجیره ی انسانی ست. به من چه و به ما چه مساوی ست با مرگ عزیزان ما. لذا باید اجتماعی زیست و قوانین طبیعت و اجتماع نیز احترام گذاشت و این در سایه ی سواد عمومی و کاربرد تخصص های آموخته شده مهیا می شود.
در آموزش های مجازی ادبیات تربیتی به نمایش عینی در نمی آید. هرچند داشتن وسایل سمعی و بصری نوعی امکان مازاد برای بهبود آموزش است ، لیکن نمی تواند در ایفای نقش و بودن در دنیای واقعی جای حاضر بودن را بگیرد.
زمانی مسئولین یقه ی خود را برای بحث مدرسه محوری پاره کردند و به زمین و زمان جبر آن را در لوای سند تحول بنیادین به صورت کتاب و جزوه به خورد همه دادند ولی امان از امروز که معلوم نیست کجایند!

لیکن باز هم تأکید می نماییم که تعطیلی مدرسه عاقبت بی مدیریتی در تصمیم آنی برای غیرحضوری نمودن مدارس و ایجاد بستر سوء استفاده کوته فکران از سستی و تنبلی جامعه فرهنگیان در برون رفت از خلا اصلاحات و کنجکاوی برخی مسئولین در تفسیر چگونگی همراهی معلمان در فراموشی مباحث مالی و اقتصادی و نفع هر چه بیشتر وزارت خانه از اعمال احکام و ارسال امکانات لازم به مدارس است.
دانش آموزان اگر یادگرفته بودند که آزاد اندیش باشند ، به جای تردید در مشارکت توسعه ی فضای حضوری آموزش ، جهت سرگرمی تمام وقت خود را برای جابه جا کردن منبر این واعظ و آن واعظ ، صرف نمی کردند تا فقط دل مشغولی هایشان با چاشنی دولا و راست شدن بگذرد و در عوض آن میز و صندلی خود را در مدرسه گردگیری می کردند و در نقد جذابیت فضای مدرسه ، بهبود شیوه ی تدریس و فعالیت های پرورشی پژوهشی گام بر می داشتند. خانواده ها صرفا جان فرزندان خود را پیش چشم می بینند و از خداوند غافلند. به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که واقعیت چیست!
دانش آموزان اگر به این حد از توانمندی و مهارت های تربیتی رسیده بودند فرشی که زیرپای جهل پهن می کنند تا کمی بخندند را بستر رسیدن به عرش کبریایی می نمودند و اجازه نمی دادند تحت عنوان حذف فیزیکی مدرسه ، ندای رستگاری از دل کسانی بیرون بیایدکه نفسشان از جای گرم بلند می شود و هبوط آنان از جایگاه رفیع اجتماعی را می خواهند. همین افراد روزی اشکشان را در می آورند و آن زمان برای تغییر دیر است.
تصمیمات ستاد مبارزه با کرونا ، در همزمانی با مناسبت های مذهبی تا بدان جا شفافیت عمقی خود را از دست می دهد که در طی دو هفته مانده به شروع مراسم ، آمار فوتی ها علی رغم واقعیت ، رفته رفته کاهش می یابد تا بتوانند برای بیان منظور ، حتی مغموم ترین افکار را به راحتی به خورد ملت دهند. وضعیت قرمز ناگهان سفید می شود و علی الظاهر جامعه به روال عادی باز می گردد ولی برای باز شدن مدارس و دانشگاه ها هنوز وضعیت آژیر قرمز فعال است. چرا؟ آیا علت مشخص نیست ؟
آیا نمی خواهیم حقیقت را با واقعیت منطبق کنیم؟
عده ای با تحریک دانش آموزان و خانواده های آنان برای طرد از مدرسه و تشویق به آنکه برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست ، استراحت و آسایش معلمان از رنج ایاب و ذهاب و یا ناخواسته طلب معوقات ، مراقبت و ماندن در خانه جهت جلوگیری از بیماری کرونا را در گوش همگان زمزمه می کنند تا ذهن ها مشغول باشد. بخور بخواب یارمه خدا نگهدارمه. تعطیلی مدرسه عاقبت بی مدیریتی در تصمیم آنی برای غیرحضوری نمودن مدارس و ایجاد بستر سوء استفاده کوته فکران از سستی و تنبلی جامعه فرهنگیان در برون رفت از خلا اصلاحات و کنجکاوی برخی مسئولین در تفسیر چگونگی همراهی معلمان در فراموشی مباحث مالی و اقتصادی و نفع هر چه بیشتر وزارت خانه از اعمال احکام و ارسال امکانات لازم به مدارس است.
خوب می دانیم هدف نجات از خطر نیست ، بلکه تزریق برنامه های باب میل مسئولین و فراهم کردن میزگرد برای پهن کردن سفره ی احسان و نیکی و یا بهتر بگوییم ، بخشش و گذشت بی مایه از سوی فرهنگیان و خانواده های فرهیخته ولی دست خالی اند! هر چه تقاضا کمتر باشد ، طی کردن روال سابق آسان تر است.
خوب می دانند که شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. پس با انداختن تاس ، شماره ی ترس را برای مردم و به خصوص والدین انتخاب نمودند تا به آنچه مدنظر دارند برسند. اگر امثال امیرکبیر امروز خون هم گریه کنند تحولی حاصل نمی شود. زنده آن ها که هیچ ، مرده یشان نیز تبعید می شود که نکند ذره ای بر آگاهی مردم افزوده شود.
در کوچه و بازار و هیئات مذهبی ، دانش آموزان حضور دارند. بیماری کرونا فقط با مدرسه ضدیت ندارد. به شعور دیگران احترام بگذارید و برای خود اندکی ارزش قائل باشید.
امتیازات شما در هر صورت محفوظ است . چه موافق طرح باشید و چه لال روزگار طی کنید. لذا تنها مأمن دانش آموزان را از آنان نگیرید.
شایستگی ما در عفو خداوند است. امید که از سر تقصیرات همه ی ما بگذرد و شرارت را از همگان دور کند.
مدارس را باز کنید !
می توانم با توجه به تجربه ام چه در دوران تحصیل خود و چه در مدت زمان اشتغال در این حوزه بگویم کسانی این کمپین را راه انداخته اند که دانش آموز نیستند ولی در جهت تحریک روحیه ی کاهلی دانش آموزان و دور ماندن از فضای علم و دانش تلاش می کنند.تنبلی کردن در افراد جامعه تزریق و نهادینه شده است. این را نمی توان منکر شد.
مدارس باید به صورت حضوری باز شوند و فعالیت های آموزشی و تربیتی به روال طبیعی خود بازگردند .

بچه ها در کوچه و خیابان و در تمام مهمانی ها و دورهمی ها حضور دارند و صرفا در مدرسه نبودن مشکلی را حل نمی کند.
این حاصل تفکرات سنتی و دور از تحقیق و علم پژوهی ست که تنها به دلیل ترس از بیمار شدن درِ مدارس را ببندیم.
در هیئات مذهبی در حال حاضر نوجوانان ساعت ها بیش از زمان مدرسه را در حال وقت گذرانی هستند و گمان می کنند که بی تفاوت بودن به مدرسه رفتن و استمداد به توجیه ، آنان را از بحران های پیش رو دور نگه می دارد. با مدرسه نرفتن آینده ی شغلی و رفاه اجتماعی حاصل نمی شود.
لطفا قبل از آنکه فجایع این اعمال بیش از کشته شدگان کرونا باشد ،
مدارس را باز کنید. والدین گرامی نگران نباشید مدرسه بهترین مکان برای فرزند شماست.
گروه گزارش/

معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در آخرین اظهار نظری که در مورد وضعیت ساماندهی نیروی انسانی در پاسخ به پرسش ایسنا که آیا طرح معلم تمام وقت و ثبت نام از متقاضیان سال تحصیلی پیش رو نیز ادامه می یابد؟ گفته است :
« طرح معلم تمام وقت با توجه به برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه دیگر از کاربرد خارج شده است. »
طرح " معلم تمام وقت " برای نخستین بار توسط علی الهیار ترکمن مطرح شد . ( این جا )
" معاون برنامه ریزی و توسعه منابع بابیان اینکه باید امکانات و ظرفیتهای موجود یکبار دیگر مرور شود، گفت: باید امکانات در قالبی برده شود که بیشتر از گذشته صلاح فرهنگیان را رعایت و در سبد معیشتی فرهنگیان جای خود را پیدا کند و کمک به ارتقای وضعیت موجود بکند و یکی از چیزهایی که باید توجه شود بحث حقالتدریس نیروهای شاغل است.
در وضعیت فعلی حقالتدریس غیرموظف، یک پرداخت غیرمستمر است و ساعت آن متغیر است و فقط برای 9 ماه از سال تحصیلی پرداختی دارد و تابستان پرداخت نمیشود و در کسورات بازنشستگی و پاداش پایان خدمت لحاظ نمیشود. پرسش " صدای معلم " آن است که آیا همان سیاست فریب معلمان در زمینه طرح معلم تمام وقت قرار است در حوزه " مدیریت منابع انسانی " و به بهانه کرونا دوباره تکرار شود ؟
الهیار با اشاره به استفاده از ظرفیتهای موجود، اظهار کرد: یکی از موارد موضوع حقالتدریس و تغییر کردن آن به یک پرداختی مستمر است که 12 ماه سال پرداخت شود و در کسورات بازنشستگی در نظر گرفته شود و الگوهای مختلفی در این خصوص بررسیشده است و سرانجام طرحی به شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد تحت عنوان معلم تمام وقت ارائه شد که در آن میانگین ساعت حقالتدریس غیرموظف حساب شود و به ساعت موظف اضافه شود که برای این طرح 6 ساعت اضافه تدریس علاوه بر 24 ساعت تدریس معلمان در هفته در نظر گرفتهشده است و در قبال افزایش این 6 ساعت اضافه تدریس در هفته، 25 درصد فوقالعاده ویژه معلمان افزایش پیدا میکند و این عدد اضافهشده بهعنوان حقوق مستمر در 12 ماه سال پرداخت خواهد شد و تأخیرهای حقالتدریس را نخواهد داشت و در پاداش پایان خدمت هم محاسبه خواهد شد.
وی تصریح کرد: رایزنیها با سازمان امور اداری و استخدامی انجامشده است و طرح نهایی بهعنوان معلم تماموقت در دو شورای حقوق و دستمزد و شورای توسعه مدیریت تصویب شد و کلیات آن این است که اگر یک فرهنگی 6 ساعت بیشتر از ساعت موظفی تدریس بکند به فوقالعاده ویژه اش 25 درصد اضافه خواهد شد.
نخستین بار و در 15 مهرماه 1398 مدیر صدای معلم در گفت و گو با رادیو فرهنگ از این طرح انتقاد و خواهان توقف آن شد . ( این جا )
این رسانه در گزارشی خطاب به سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش به جد خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
« صدای معلم » از ابتدا ضمن مخالفت با این طرح شتاب زده آن را فاقد مبانی کارشناسی لازم و استانداردهای مورد نیاز یک آموزش علمی و جامع دانسته بود .
این رسانه پیش تر بر خلاف نظر این مسئولان طرح معلم تمام وقت را در تضاد با کیفیت بخشی آموزش و صرفا طرحی برای مدیریت سونامی بازنشستگی از جیب معلمان ارزیابی کرده بود .

در واقع و برخلاف استدلال ضعیف و البته غیرصادقانه معاون برنامه ریزی و توسعه منابع که پایان طرح معلم تمام وقت را به موضوعی مانند برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه ربط داده است اما نکته مهم و فراموش نشدنی آن است که این یک راهکار کوتاه مدت برای رفع مشکل کمبود معلم در مدارس بوده و حتی در کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز مطرح و مورد بررسی قرار نگرفته بود و به فوریت تصویب و اجرا شد.
صدای معلم بارها هشدار داد که مبنای این طرح فریب معلم و کاهش کیفیت آموزش است و هر معلمی که وارد این طرح شود به طور ضمنی پذیرفته است که معلم با 24 ساعت کار در هفته معلم "نیمه وقت" است و این حرف که معلمان چون کمتر از کارمندان کار می کنند پس حقوقشان هم باید کمتر باشد را تایید می کند .
علی رغم مخالفت کارشناسان و دلسوزان نظام آموزشی و با اصرار علی اللهیار ترکمن بخشنامه معلم تمام وقت با تغییر نام به " سامان دهی ساعات غیرموظف " به مدارس ابلاغ شد . ( این جا )
همواره پرسش این بود ؛ زمانی که معلمان همواره از تاخیر غیرقابل توجیه در پرداخت حقوق و مطالبات قانونی مانند حق التدریس ها ، معوقات ، پاداش پایان خدمت و... انتقاد دارند ؛ آیا این گونه طرح ها بر مبنای برخورد صادقانه مسئولان با معلمان است ؟
سوال ما این بود ؛
" چرا آموزش و پرورش مانند سایر دستگاههای اجرایی به دنبال اجرایی کردن امتیازات قانونی حقوق و مزایای کارکنان، موضوع مواد فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و برخورداری معلمان از سقف این امتیازات نیست؟
24 تیر 1398 ؛ این رسانه در گزارشی به طور رسمی خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )
با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس از ابتدای اسفند 1398 و برگزاری اکثریت کلاس ها به صورت " غیرحضوری " به نظر می رسد که نگرانی وزارت آموزش و پرورش و مسئولان آن برای بحران کمبود معلم تا حد بسیار زیادی برطرف شده است . در واقع و برخلاف استدلال ضعیف و البته غیرصادقانه معاون برنامه ریزی و توسعه منابع که پایان طرح معلم تمام وقت را به موضوعی مانند برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه ربط داده است اما نکته مهم و فراموش نشدنی آن است که این یک راهکار کوتاه مدت برای رفع مشکل کمبود معلم در مدارس بوده و حتی در کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز مطرح و مورد بررسی قرار نگرفته بود و به فوریت تصویب و اجرا شد
بحران کمبود معلم زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که این وزارتخانه موظف به تشکیل کلاس های حضوری و فرستادن معلم به کلاس درس باشد .
حال اگر کلاس های مدارس تعطیل باشند و وضعیت مطابق تمایل مسئولان این وزارتخانه مبنی بر تاکید بر استمرار آموزش غیرحضوری ادامه یابد ؛ چه بسا وزارت آموزش و پرورش در آینده ای نزدیک با بحران " معلم مازاد " هم رو به رو شود !
اگرچه مطابق تجارب جهانی و مدل بازگشایی مدارس در کشورهای توسعه یافته ، محور سیاست گذاری آموزش بر تشکیل کلاس های حضوری و استمرار آموزش غیرحضوری به عنوان فقط " یک مکمل " مورد تاکید است اما به نظر می رسد کرونا در آموزش و پرورش ایران کاربردی دیگر یافته و توانسته تا حد زیادی مانع عیان شدن بیشتر سیاست های ناکارآمد ، غیرکارشناسی و روزمره این وزارتخانه حداقل در حوزه " مدیریت منابع انسانی " گردد .

چگونه می شود در همسایگی ایران ؛ کشور مصیبت زده ای مانند افغانستان که هر روز با حملات و توحش طالبان و داعش درگیر است و این مساله و تهدیدی فراتر و بزرگ تر از موضوعاتی مانند " کرونا " می تواند باشد اما وزارت معارف ( آموزش و پرورش افغانستان ) از قبل و به صراحت اعلام می کند که کلاس های درس از ابتدای شهریور در همه جای این کشور بازگشایی خواهند شد ؟ ( 1 )
اکنون و دیگر به وضوح می توان تاکید فراوان و مستمر مسئولان این وزارتخانه بر آموزش غیرحضوری را به بهانه " کرونا " دریافت ....
حال پرسش " صدای معلم " آن است که آیا همان سیاست فریب معلمان در زمینه طرح معلم تمام وقت قرار است در حوزه " مدیریت منابع انسانی " و به بهانه کرونا دوباره تکرار شود ؟
این پرسشی راهبردی و قابل تامل نخست برای " معلمان " است که مصالح آموزش و پرورش را بیش از هر چیز مقدم بر منافع آنی و ناپایدار بدانند .

( 1 )
دوشنبه ۱۳۹۹/۶/۳ - ۱۰:۱۲
محمد ایوب امیری رئیس معارف بامیان آغاز سال تعلیمی را برای شاگردان، معلمین و والدین تبریک گفته و از متعلمین خواست تا نهایت تلاش به خرچ دهند که در این فرصت اندک خلای آموزشی به وجود آمده از تاثیرات کرونا را جبران نمایند.

در ادامه آقای امیری از شاگردان درخواست نمود تا توصیههای صحی را رعایت نموده و تمام موارد پیشگیری از کرونا را اجرا نمایند، وی افزود آمریتهای معارف و اعضای نظارت مکلف هستند تا از رعایت این نکات نظارت دوامدار داشته باشند و همچنان مسئولین مکاتب باید همه روزه در آغاز روز تعلیمی این موضوع را برای شاگردان یاد آوری نمایند.
آقای احمدی رئیس شورای علمای بامیان ضمن سپاسگزاری از حضور رئیس و معاون تدرسی ریاست معارف بامیان، از شاگردان خواست تا از این زمان کم استفاده بهینه نمایند. وی نیز بر رعایت نظافت در مورد پیشگیری از کرونا تاکید نموده و از شاگردان و معلمین خواست تا دستورات صحت عامه را به طور جدی رعاید نمایند. »
***
دوشنبه ۱۳۹۹/۶/۳ - ۱۰:۱۲
« وزارت معارف_سمنگان: مطابق رهنمود آغاز آموزش حضوری و فیصله کابینه ج.ا.ا تمامی صنوف مکاتب خصوصی، صنوف دهم و یازدهم مکاتب دولتی و دارالعلومها در سطح ولایت سمنگان از اول سنبله سال روان آغاز به فعالیت نمودند.

محترم عبدالمتین سروری رئیس معارف ولایت سمنگان و هیآت همراه شان از مکاتب لیسه نمبر2 ، لیسه ایبک ، نسوان کارته خراسان و اجانی ملکه دیدن نموده ضمن خوش آمدید به شاگردان و معلمین، گفت: هر شاگرد و معلم وظیفه دارد که از ماسک استفاده نموده فاصله اجتماعی را مراعات نماید تا از مبتلا شدن به این ویروس در امان باشد.
رئیس معارف سمنگان به آمرین تعلیمات عمومی ، نظارت و مکاتب هدایت داد تا به منظور رعایت فاصله اجتماعی صنوف که دارای بیشترین شاگرد می باشد به چندین صنف تجزیه نمایند.
در اخیر شاگردان ، معلمین و سرمعلمین و آمرین مکاتب ضمن ابراز خرسندی از آغاز دروس مکاتب به رئیس و رهبری معارف وعده سپردند که مطابق رهنمود های صحی و آموزشی فراگیری دروس خویش را به پیش برند.
پایان گزارش/