بیش از دو ماه از تعطیلی مدارس در ایران می گذرد، هر چند که آموزش در فضای مجازی و شبکه های تلویزیونی تعطیل نیست.
اما این سوال همیشگی دانش آموزان که: این درس ها به چه کار من می آید؟ این روزها واضح تر و بلندتر از همیشه پرسیده می شود.
این روزها که همه ی دانش آموزان در خانه به سر می برند و تمامی مراکز فرهنگی و هنری و ورزشی تعطیل است ؛ آیا مطالب بیان شده در کتاب های درسی می تواند به کمک دانش آموزان آمده و آنان را در پذیرش شرایط بحرانی این روزها یاری رساند؟ و یا پاسخگوی توقعی حداقلی باشند و به کار زندگی روزمره آنان بیاید؟
زندگی در قرنطینه آداب خود را دارد. و در صورت نادیده گرفتن آن می تواند آسیب های بسیاری به همراه داشته باشد. اولین آسیب ، شاید فشارهای روانی است که به افراد وارد می شود که آن هم حاصل اضطراب و نگرانی از آینده ، تنش های خانوادگی و... است..
و اولین راه جلوگیری از این نوع آسیب ها ، آشنایی با آن و ریشه های بروزش و راه های مقابله با آن است. .
دانش آموزان از ۶ سالگی تا ۱۸ سالگی بیش از ۶ ساعت از یک شبانه روز خود را در مدرسه می گذرانند ؛ آیا محتوای کتاب های درسی در همه ی مقاطع تحصیلی می تواند راهنمای خوبی جهت حفظ روحیه و آرامش آنان باشد؟ در کنار حفظ آرامش و روحیه ، رعایت بهداشت فردی از نکات با اهمیت این روزهای ماست .
نظام آموزشی کشور نقش مهمی را در آموزش این نکات ایفا می کند .
حجم پیام های ارسالی از طرف وزارت بهداشت در روزهای ابتدایی شیوع کرونا و یادآوری هزار باره ی این نکته که دست ها را بشوییم و در آستین لباسمان عطسه و سرفه کنیم و یا توضیح درباره ی آن که ویروس چیست و چه فرقی با باکتری دارد و هزاران اطلاعات دیگر که در این روزها دریافت می کنیم، این سوال را ایجاد می کند که ۹ سال خواندن درس هایی چون علوم و بهداشت چه دانش کاربردی را در اختیار دانش آموزان قرار داده است؟
روزهای قرنطینه در کشور ما ، شبیه کشورهای دیگر نبوده است و اجرایی شدن کامل آن بیشتر به حس دیگر دوستی ما ممکن بود . آیا کتاب های درسی ما قادر به آموزش عملی واژگانی چون
دیگر خواهی ، همدلی و همکاری هستند و یا تنها به تعریف این مفاهیم بسنده می کنند ان هم با ذکر حداقل یک مثال؟
نه تنها در شرایط این روزهای کرونایی، بلکه هر کشوری در هر موقعیتی برای رسیدن به موفقیت، به همکاری و همیاری بیشتر افراد جامعه ی خود در زمینه های مختلف نیازمند است .
و بهترین زمان برای آموزش روحیه جمع گرایی و دیگر خواهی در دوران کودکی و نوجوانی است ؛ حال این سوال مطرح می شود که نظام آموزشی کشور تا چه میزان به اهمیت این موضوع واقف است؟ با وجود تداوم آموزش در روز های کرونایی ، اما دانش آموزان اوقات فراغت بیشتری را در خانه تجربه می کنند ، حال آن که آموزش رسمی محدود شده در زمینه ی مهارتهای فنی و هنری در مدارس ، سبب می شود این امکان برای همه ی دانش آموزان فراهم نشود که استعداد های خود را به درستی شناخته ، مهارتی کسب کنند تا زمینه ی گذران بهتر این ایام را برایشان فراهم کند.
به لیست دروس ارائه شده در مدرسه نگاهی بیندازیم :
درس هنر و ورزش همچنان همان اسامی کلی خود را به همراه دارند.
حال آن که هنر از نمایشنامه خوانی تا موسیقی و مجسمه سازی و نقاشی و.... را شامل می شود، به دانش آموزانمان در خانه نگاهی بیندازیم ؛ آیا آنان را این روزها در حال خلق اثر هنری خاصی می بینید که در مدرسه آموزش دیده باشند ؟ ( نه در آموزشگاه های تخصصی و خصوصی) ، ورزش چه؟ حرکت موزون با ریتم و آهنگ موزونی از آنان می بینید ؟
تمام کسالت و بی حالی این روزهای دانش آموزان را نمی توان پای پیامدهای کرونا و روزهای قرنطینگی نوشت .
حقیقت آن است که آنان یاد نگرفتند چگونه بایدحال بهتری را برای خودشان و دیگران بسازند ؟ ( همان طور که ما یاد نگرفتیم )
دانش آموزان در سه سال پایانی تحصیل خود در مدرسه با انبوهی از اطلاعات و مفاهیم تعریف کردنی و فرمول و معادله روبه رو می شوند ، در حالی که نمی دانند در کدام بخش از زندگی شان این اطلاعات به کارشان خواهد آمد؟
به نظر می رسد آموزش و پرورش کشور خود را قیم آموزش عالی می داند و به جای آن که به فکر آموزش دانش آموزانش برای زندگی فردا باشد ، آنان را تربیت می کند تا دانشجویان خوبی برای آموزش عالی کشور باشند.
حال واقعیت این است که قرار نیست همه ی دانش آموزان وارد دانشگاه های آموزش عالی شوند اما بدون تردید همه ی آنان وارد دانشگاه زندگی می شوند در حالی که برای گرفتن نمره قبولی از تک به تک ترم های دانشگاه زندگی ، مهارت اجتماعی ، و فنی کمی را فرا گرفته اند.
به نظر می رسد این روزهای تعطیلی مدارس به خاطر کرونا ، زمان مناسبی است که آموزش و پرورش کشور به خود و عملکردش نگاهی دوباره بیاندازد.
*این یادداشت به معنای بی ارزش بودن محتوای کتاب های درسی کنونی نیست .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
یکی از همکارا اینو تفسیر کنه.
چطوری میشه تو شهرهای شلوغ دانش آموز آموزش دیده و ندیده و نصفه نیمه آموزش دیده رو تفکیک کرد؟ یعنی معلم چند سری سوال باید طرح کنه؟ بیکاره؟ زندگی نداره؟
کی میخواد تضمین کنه ورقه های دانش آموزا آلوده نیستن؟ بنده هر سال سر تصحیح ورقه ها آنفولانزای شدید میگیرم.