گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « حجت الاسلام علی ذوعلم » رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بازنشسته شده و قرار است فرد دیگری عهده دار این سمت گردد .
ذوعلم در 22 دی ماه 1397 به این سمت منصوب گردید .
دوره کوتاه مدیریتی آقای ذوعلم متضمن نکات و وقایعی بود که لازم است به آن پرداخته گردد .
در این راستا ؛ « صدای معلم » گفت و گویی را با دکتر « احد نویدی » عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش انجام داده است .
پسرم گفت پدر روزِ معلّم خوش باش
فقط امروز نگو او چه شود ؟ فردا هاش
پدر و مادرِ شاگردِ تو هستند هنوز
این همه هست رئیس و راسا هم سرِ جاش
آنقَدَر پیشِ من و مادر و خواهر گفتی
نگذاری به یکی هیچ کس حتّی پَزَد آش !
همه می ترسیم از آن جیغِ بنفشِ مادر
شده خسته به تو گویَد سرِ هر دعوا هاش
یا اجازه آقا ! ما را تویِ دفتر بنویس
تهِ لیست اَت ! علی و احمد و محمود و به پاش
گفتمش گوش پسر قصد ندارم هر گز
پدر و مادرشان را برهانم ! تنهاش
با خدا عهد ببستم که معلّم مانَم
در مقامی که نیاُفتَد به کفِ هر اوباش
روزِ من هم همه روزان و شب و روزِ خداست
نکشم دست مگر عمر سر آیَد ز تلاش
میوه ی رنجِ مرا بلکه زمانی چینَد
احمد و اصغر و محمود و حسن با نوه هاش
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کمتر اتفاقی است که کاملا سیاه یا کاملا سفید باشد. مهمان مشترک این روزهای کره خاکی ما هم از آن جمله است که بهرغم خسارات جانی و مالی جبران ناپذیرش ظرفیتها و دستاوردهایی هم داشتهاست. توسعه تجهیزات آزمایشگاهی، ارتقای فرهنگ بهداشت مردم، وقوف جامعه مدعی جهانی به نقص خود و مراتبی از همدلی جهانی از جمله مهمترین این دستاوردهاست.
هدف این یادداشت اما بررسی اثرات این اتفاق در حوزه آموزش و پرورش ایران است.
با تعطیلی مدارس از اوایل اسفند هرچند دغدغه دانشآموزان و اولیاء از حوزه سلامت جسم و جان تا حدودی رفع شد، اما درست چند روز بعد جایش را به حوزه علم و تحصیل داد؛ زمانی که اعلام شد «مدارس تا پایان سال تعطیل است»! با اینحال جامعه معلمی که تقریبا در همه صحنههای غرورانگیز تاریخ این کشور ردی از خود دارد، اینجا نیز آگاه و در صحنه بودن خود را بهرخ کشید و از همان اولین روزها با توجه به اینکه «اولویت اول وقت کشور» را حوزه درمان دید، با درک خطراتِ متوجه حوزه آموزش کارش را شروع کرد؛ بیمعطلی و انتظار که مسئولان کی و چه خواهند گفت؟
بارگزاریهای مستمر و منظم محتوا در کانالهای مجازی، تدریسهای جذاب زنده در گروههای مجازی و پوشش جامع دروس از رسانههای رسمی کشوری و استانی دل اولیا و دانشآموزان را زودتر از آنچه فکرش را میکردند، قرص کرد.
صرف نظر از اینکه این عمل یک فداکاری بوده یا یک وظیفه، «داوطلبانه و خودجوش» بودن آن، اتفاق مبارکی بود که در این ایام نامبارک در آموزش و پرورش کشور اتفاق افتاد و باعث رونمایی از ظرفیت و چهره جدیدی از معلمان شد؛ چهرهای که به لطف محبتهای سالهای اخیر برخی رسانههای فربه، در ذهن آحاد مردم تیره و تار شده بود.تا جایی که نگارنده اطلاع یافته، اکثریتی قریب به اتفاق معلمان حداقل به یکی از روشهای بالا با دانشآموزان خود در ارتباط بوده و در این بین تعداد زیادی از آنها با انجام «حضور و غیاب» و «برگزاری آزمون» کلاس را تقریباً به قوارههای «واقعی»اش رساندهاند. بماند که این کلاسها ــ بهویژه برای دانشآموزان ضعیفتر ــ بعضا ظرفیتهایی فراتر از کلاس واقعی هم داشتهاست؛ امکان ضبط صدا و تصویر معلم و مرور تدریس او به تعداد نامحدود، عدم نیاز به جزوهنویسی و در نتیجه صرفهجویی در وقت، امکان تنظیم توافقی زمان کلاس (که آن را از یک ناخوشایند اجباری به یک دلنشین انتخابی تبدیل میکند)، برقرار بودن صفحه کار کلاس بهصورت بخشی همیشگی از زندگی دانشآموز، رفع نگرانیهای احتمالی ناشی از سرزنش حضوری توسط معلم یا دوستان و بالاخره رهاشدن از صندلیهای خشک و تکراری مدرسه. آیا این قشر در آن سطح از آگاهی و اعتبار نیست که ــ درکنار جامعه دانشگاهی کشور ــ به «مرجع تام» حل مسائل علمی، تربیتی و اجتماعی کشور تبدیل شده و جامعه از «هر مرجع دیگری» بینیاز و خلاص شود؟!
و البته همه اینها قبل از راهاندازی عجولانه شبکه رسمی موسوم به «شاد» است. شبکهای نیمه تحمیلی که نسبت مزایا به معایبش حداقل تا امروز در حدی نبوده که بتواند لابه لای رسانههای گردنکلفت بازار عرض اندام کند و بین معلمان هم بیشتر از آنکه اقبال بگیرد، نقد شده است!
آمارها از استقبال و مشارکت دانشآموزان هم متفاوت و بعضا متناقض است. صحبت نماینده دولت از مشارکت بالا و نماینده مردم از مشارکت پایین است!
نگارنده البته در محدوده آماری خود حداقل، از میزان استقبال مطلع است؛ بااینحال اظهارنظر جامع را به وقت مناسبتر موکول میکند.اینکه جامعه معلمان بهرغم کممهریهایی که از غریبه و آشنا دریافت کرده و میکند در چنین ترازی از تعهد و کارآمدی قرار دارد که بار و کار آموزش جامعه را بدون «آقا بالاسر» اینقدر سبک جلو میبرد، با همه خوشایندیاش سوالاتی جدی بهذهن میآورد:
وقتی بدون حضور هیچ مسئولی کار این قدر روان جلو میرود در این صورت آنها در ایام حضور دقیقا چهکار میکنند و چه تسهیلی دارند؟ حضورشان مفیدتر است یا غیبت شان؟ و اصلا مأموریت شان چیست؟ بیایند و به رسانههای تخصصی توضیح بدهند .
در سالهای اخیر حیاط مدرسه کمی شلوغ شده است؛ گوئی که دفتر دبیران حتی برای کاری که «فقط در تخصص اوست» هم قابل اعتماد نیست!
آیا وقت آن نرسیده که این حق قطعی معلم (و جامعه) به آنها بازگردانده شود؟ و با حذف فشارهای مختلف مالی و اجتماعی وضعیتی فراهم شود که این قشر توانمند، بهشکلی آسوده و فارغبال عهدهدار «همه اختیار» پرورش و آموزش کشور شود؟
آیا این قشر در آن سطح از آگاهی و اعتبار نیست که ــ درکنار جامعه دانشگاهی کشور ــ به «مرجع تام» حل مسائل علمی، تربیتی و اجتماعی کشور تبدیل شده و جامعه از «هر مرجع دیگری» بینیاز و خلاص شود؟!
نگاه مناسب و واکنش متناسب به این موارد میتواند تاریخچه آموزش و پرورش کشور (و ارگانهای متاثر از آن) را به دوران «قبل» و «بعد» از کرونا تقسیمکند. آنچنان که این تقسیمبندی مِنبعد هم زیاد شنیده خواهد شد ...
با آرزوی سلامتی برای مردم جهان و توفیق برای خدمتگزاران عرصه درمان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شرایط دوران کرونا، یک فرصت مناسب برای مدیریت سازمان به ویژه مدیریت بحران بود و در این بین، وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی همراه با وزارت آموزش و پرورش بیشترین توجه شهروندان را به خود جلب کرده است.
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از اولین گزارش های خود با تشریح تلاش همه جانبه کادر پزشکی، کمبود امکانات مادی این مجموعه را یادآوری کرد و فرهنگ سپاس از کادر درمانی را در جامعه نهادینه کرد هر چند که مقام آنها بالاتر از حقوق مادی است ولی مردم به این باور رسیدند که باید قدردان جامعه پزشکی در همه سطوح آن باشند و این پیگیری ها منجر به تامین اعتبار و ردیف استخدامی سه هزار نفری شد.
اما وزارت آموزش و پرورش، از دوم اسفند گذشته، به روال همیشه، شرایط مدارس طبق بخشنامه و دستور از بالا گذشت و به همین علت جامعه تلاش شبانه روزی فرهنگیان را ندید و باور نخواهد کرد که معلمان این سرزمین حتی در روزهای تعطیل همه اداره ها و نهادها، برای آموزش فرزندان مظلوم ایران با تمام توان خود ایستادند و حتی افراد جامعه به معلمی خندیدند که از یخچال خانه خود برای آموزش بچه ها استفاده کرده بود و به جای تحسین به معلمی خندیدند که حتی در دوران بازنشستگی خود کمر به تحصیل بچههای این جامعه بسته بود. معلمان ایرانی با همتی خستگیناپذیر با هر چه در توان داشتند با هر ابزاری که توانستند به طور داوطلبانه به آموزش دانشآموزان پرداختند در حالی که هیچ کس شکوه خدمت آنها را ندید و زبان به تحسین آنها نگشود.
تفاوت تجلیل از یک گروه و مسخره کردن یک گروه در نگاه به منابع انسانی است. منابع انسانی قدر میبینند و بر صدر می نشینند، نظرشان مبنای تصمیمگیریها است و حقوقشان رعایت میشود و در مقابل آنها که نیروی کار هستند باید بر اساس بخشنامه های دستوری کار کنند و هر آنچه انجام می دهند وظیفه آنهاست.
وزیر بهداشت از مسیر ارتباط با همه ارکان سازمان توانست فرصتها و تهدیدها و نیز کمبود ها را شناسایی کرده و برای رفع آنها به نتیجه برسد در حالیکه آموزش و پرورش بیش از یک دهه است که با کمبود معلم روبه روست اما به جای راهکارهای اساسی برای شناسایی و حل مساله، همواره با بخشنامه های دستوری به تراکم کلاس ها افزوده است و برخلاف چارت سازمانی، مدیران و معاونان مدرسه را به تدریس وادار کرده است و از این رهگذر هم هزینه های مادی و معنوی را به سیستم وارد کرده و هم نهادهای برنامه ریزی مثل مجلس و سازمان برنامه و بودجه ، واقعیتهای نظام آموزشی و مشکلات مدارس را جدی نگرفتند در حالی که وزارت بهداشت به شناسایی کاربردهای سیستم خود میپردازد اما آموزش و پرورش همه تلاش خود را به کار بسته که معلمان و خانواده ها از شبکه داخلی استفاده کنند و گزارش می دهد که بزرگترین شبکه خاورمیانه راهاندازی کرده است .
به نظر میرسد آموزش و پرورش از بین موارد سی گانه اثربخشی استیفن رابینز فقط رویکرد رسیدن به هدف را مورد توجه قرار داده است که اثربخشی سازمانی باید بر حسب میزان تحقق اهداف آن سنجیده شود و به وسایل و امکانات و فرآیندهای به کار گرفته شده توجهی ندارد.
مینزبرگ بر این باور است که مدیرانی فعال در سطح سازماندهی افراد، به بینش های خلاقانه اتکا دارند و چشم اندازهای بدیع و جذابی را عرضه میکنند که از طرف کارکنان مورد استقبال قرار میگیرد. بنابراین تحول بنیادین یعنی اعتماد به معلمان و حرکت از نظام تکرار و عادت به نظام خلاقیت و حرکت .
اجرای نظریه هایی مثل تدریس کادر مدیریت مدارس، نه تنها اثربخش نیست، بلکه به علت مراجعه های مکرر خانوادهها و دانشآموزان و برگزاری جلسه های اداری، چالش بزرگی را در مدیریت و برنامه ریزی مدرسه ایجاد خواهد کرد و این واقعیتی است که قبلا آزموده شده و خطای آن بر همگان ثابت شده است.
گفته هایی مثل بیش از ۹۰درصد دانش آموزان و معلمان ابتدایی در «شاد» ثبت نام کردند و طرح شبکه آموزشی دانش آموزان میتواند بزرگترین طرح فناوری اطلاعات در خاورمیانه باشد، به اندازه تیتر خبر رسانه ها هم اثر ندارد. نظام آموزشی نیازمند تحول اساسی در نگرش مدیران آن است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش جزئیات جدیدی از اعمال فوق العاده ویژه برای معلمان و یا ترمیم رتبهبندی اعلام کرد و گفت: احکام جدید معلمان در راه است و بهزودی صادر خواهد شد.
الهیار به بیان پیشینهای از اجرای طرح رتبه بندی پرداخت و گفت: رتبه بندی یک فرایند طولانی را طی کرد. بحث پیگیری ماده ۶۳ قانون برنامه ششم توسعه برای رتبه بندی از مطالبات اصلی ما بود و این ماده به نحوی است که تفاوتی در نگاه به نوع رتبه بندی ایجاد میکند. یک نگاه نیازمند لایحه است و طبق نگاه دوم رتبه بندی می تواند از سوی دولت انجام بگیرد. در این قانون صراحتا دولت مکلف شده نظام رتبه بندی را تنطیم کند و مجلس آن را در قالب بودجه سنواتی به تصویب برساند.
معاون وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: بحثی که از سال ۹۷ داشتیم این بود که رتبه بندی از طریق لایحه به مجلس برود یا از طریق مصوبه دولت اجرا شود؟ نهایتا قرار شد رتبه بندی از طریق مصوبه دولت اجرایی شود. در رتبه بندی سال ۹۴ یک آیتم از فصل ۱۰ قانون مدیریت خدمات کشوری یعنی «حق شغل» درنظرگرفته شده بود و در سال ۹۸ سه آیتم به عنوان رتبه بندی مورد افزایش قرارگرفت.
در مصوبه رتبه بندی ۹۸، پنج رتبه برای معلمان در نظر گرفته شد و عوامل امتیاز آور مشخص شدند که سابقه خدمت، توقف در یک رتبه و… از این جمله بود. این مصوبه از مهر ۹۸ با بودجه ۲۰۰۰ میلیاردی پیش بینی شده به اجرا در آمد.
ارایه پیش نویس لایحه رتبهبندی به دولت تا شهریور ماه
وی افزود: درخواست ما این بود که یکبار برای همیشه رتبه بندی معلمان در چارچوب عملیاتی مشخص اجرا و حل و فصل شود و الگویی را با توجه به همه موازین رتبه بندی آماده و به مجلس ارائه دهیم و آن را تبدیل به قانون رتبه بندی کنیم. خوشبختانه این اقدام از سوی آموزش و پرورش مطرح و تشکلهای فرهنگی نیز آن را در جلسه با دکتر نوبخت درخواست کردند که مورد موافقت سازمان استخدامی و سازمان برنامه قرار گرفت و مقرر شد یک کارگروه چهارجانبه با حضور نماینده تشکلها شکل بگیرد که دوشنبه هر هفته این جلسه تشکیل میشود که ما نهایتا تا شهریور ماه پیش نویس لایحه رتبه بندی را به دولت ارائه میکنیم و دولت زمان کافی برای ورود آن به بودجه 1400 داشته باشد. اعضای این کارگروه مشخص شده اند.
عودت تفاوت بین رتبهبندیها به فرهنگیان و ترمیم رتبهبندی
وی در پاسخ به اینکه آیا اعمال این فوق العاده ویژه به معنای احیا و بازگشت رتبه بندی به فیشهای حقوقی است؟ گفت: ما رتبه بندی را حذف نکردیم، حذف رتبه بندی یعنی اینکه ما مبالغ افزوده شده از مهر 98 را کسر کنیم یا جلوی آن را بگیریم. در اسفند 98،فقط تفاوتها یکسان شد که با اقدامات جدید و اصلاح ضرایب، تفاوت بین رتبهها را باز می گردانیم و به نوعی ترمیم رتبه بندی صورت می گیرد.
ایسنا