گروه اخبار/

بر اساس اخبار منتشره « طیبه شریفی » آموزگار ابتدایی آموزش و پرورش جربالاده استان فارس و از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی با خوردن سم به زندگی خود پایان داده است .
گفته می شود علت این خودکشی ، عدم قبولی در آزمون نهضت سوادآموزی بوده که اخیرا برگزار شد .
این معلم مادر چهار فرزند خردسال می باشد .
« صدای معلم » این واقعه تلخ را تسلیت می گوید .
پایان پیام/
به نظر می رسد هنوز در آموزش و پرورش ، تعریف دقیق و واضحی از مدیریت وجود ندارد.
به راستی ! مدیر واقعی کیست و باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ آیا همه ی کسانی که عهده دار سمت مدیریت اند، واقعا مدیرند؟ با چه فاکتورهایی به سمت مدیریت نائل می شوند؟ انتخاب مدیر براساس رابطه است یا ضابطه ؟ آیا شایستگی و توانایی لازم برای مدیریت دارد؟
این روزها که بازار مدیران مدارس برای انتخاب معلمان برای تدریس در مدرسه گرم است، سوالات فوق و مشابه آنها سخت ذهنم را درگیر کرده که حاصل این سرمشغولی ها را دراینجا بیان می کنم.
گمان می کنم متاسفانه از آموزش و پرورش جز نام نمانده است و سال های سال با افکار فرسوده و کهنه دست به گریبان است.به ویژه از زمانی که سیاست بر آن حکم فرمایی می کند. آموزش و پرورش جایی شده برای سیاست بازی های این و آن. رزمگاهی برای نبرد جناح های مختلف که هرگونه فرصت را برای معلمان دلسوز می گیرد.به همین علت نه شاهد آموزش درست و نه شاهد پرورش صحیح هستیم. راستی ! در مدرسه به دنبال چه چیزی هستیم؟ آیا دراین مدارس مردان و زنانی می سازیم که در مقابل اندیشه های پلید میهن سوز ایستادگی کنند؟ آیا فردای جامعه با تربیت این دانش آموزان ساخته می شود؟ با انتخاب کدام مدیران می توانیم زمینه ی رشد و شکوفایی مدارس را فراهم کنیم؟
متاسفانه از گذشته تاکنون مدیران خوب و مطلوبی برای آموزش و پرورش و مدارس انتخاب نکرده ایم.
دلیل این مدعا اوضاع نامساعد بسیاری از مدارس ماست.
به راستی ! از مدارس چه می خواهیم و چه انتظاراتی باید از مدارس داشته باشیم که در آینده ای دور و نزدیک شاهد ثمره ی آنها باشیم؟
متاسفانه در طول دهه های گذشته تاکنون انتخاب مدیران آموزش و پرورش و مدارس از روی آگاهی و تخصص صورت نگرفته و اغلب شدیدا تحت تاثیر بازتاب های سیاسی بوده است. از این روی آموزش و پرورش ما سیاست زده است. آموزش و پرورش برای آن که بتواند متحول شود باید در بادی امر خود را از چنبره ی سیاست برهاند تا مدیران لایق و شایسته ای برای خود برگزیند.

غالب مدیرانی که در آموزش و پرورش و مدارس مشغولند، خواسته یا ناخواسته بیش و کم ویژگی های زیر در آنها وجود دارد که موجب عقب ماندگی این نهاد بزرگ می شود :
* عدم خلاقیت و نوآوری در مدیران
* حضور خنثی و غیرموثر آنها در روند مدرسه
* داشتن افکار سنتی و ناکارآمد
* رفتار آمرانه و تحکم آمیز با عوامل اجرایی مدرسه
* دخالت در همه امور نه مدیریت و نظارت مخصوصا در کار معلم و مشاور مدرسه یک مدیر مدبّر از معلمانی استقبال می کند که روحیه ی نقدگرایانه در آنها وجود دارد و فرصت انتقاد را به دیگران می دهد.
* نگاه عاقل اندر سفیه داشتن مدیر
* اقدامات قالبی و کلیشه ای
* نان به نرخ روز خوردن آنها
* برپایی جلسات فرمالیته شورای دبیران و مشابه آن
* شیوه ی روتین و تکراری هر روزه مانند حضور غیاب معلم و دانش آموز، اجرای برنامه صبحگاهی و زنگ کلاس و تفریح
* پاسخ گویی به بخش نامه های غیرموثر و ناسودمند
* اِعمال صرف سلایق شخصی و اداری در امور مدرسه
توجه خاص به موضوع عمرانی بنا و غفلت نسبت به مسائل مهم
* تملق و چاپلوسی مافوق برای حفظ و بقای پُست مدیریت
* تعلق خاطر شدید به عنوان مدیریت که جز سفله پروری نیست
* رعب و ترس در پرسنل جهت انگیزش آنها
* ترجیح این بر آن و تفاوت گذاشتن بین معلمان
* کمبود شخصیت در نقش مدیریت و به نوعی خودشیفتگی در مقام مدیریت
* محدودبینی و سطحی نگری
* نداشتن درک درست از معلمان خود
طبیعی ست که مدیر آموزش و پرورش و یا مدیر مدارس با چنین ویژگی هایی راه هرگونه پیشرفت و ترقی را مسدود می کند.

بنابراین مدیر واقعی کسی ست که نه تنها از ویژگی های یادشده دوری می ورزد که صفات و خصوصیات زیر در او وجود دارد و او را از همتایان و همانندان متمایز می سازد :
* مدیر آگاه و کارآمد هرگز خودش را در دفتر کار محبوس و پنهان نمی کند.
* مدیر موفق و دور اندیش برای خود برنامه و نقشه ی راه دارد.
* او در برابر سخنان تازه و نو ولو به زیان او باشد از خود مقاومت نشان نمی دهد.
* مدیر محبوب و مطلوب ، دلسوز، آرام و صبور، اهل مشورت و مفید و موثر است.
* برنامه ریزی عالمانه و منطقی جهت تحقق اهداف عالیه مدرسه.
* انتقاد پذیری و قبول اشتباهات خود و عذرخواهی از طرف صحبت.
* صداقت در گفتار و کردار و تحقق وعده ها
* نظارت هوشمندانه بر مدرسه
* ایجاد روحیه مشارکتی در مدرسه
* داشتن برنامه ای مدون و راهبردی در مدرسه
* درصدد حذف فرهنگ تملق و چاپلوسی در مدرسه است
* رعایت برابری میان معلمان و حرمت و احترام آنها
* زدودن اندیشه ها و عادات کهنه و فرسوده
* تصمیم گیری های درست و مدبرانه
* حس مسئولیت پذیری همه جانبه
* برقراری ارتباط صحیح و محبت آمیز با پرسنل خود
* تفکر سیستماتیک و نظام مند.
* تخصص و آشنایی کافی با مفاهیم مدیریت
* اجتناب از روحیه ی خودکامگی و دیکتاتوری و ایجاد همگرایی میان معلمان
* رای زنی و مشورت با معلمان در پیشبرد اهداف مشترک
* نگاه خلاقانه و نوآورانه به موضوع آموزش و پرورش
* عدم اصرار بر حفظ پُست و مقام به هر قیمتی.
* شجاعت در بیان حقیقت در مدرسه
علاوه بر همه ی اینها یک مدیر مدبّر از معلمانی استقبال می کند که روحیه ی نقدگرایانه در آنها وجود دارد و فرصت انتقاد را به دیگران می دهد.
ضمنا این مدیر ، دوراندیش ، بزرگ منش، اخلاق مند ، حرمت شناس ، اندیشمند، تحلیل گر، وقت شناس ، متواضع ، تجربه اندوز ، فرهنگ مند، عدالت محور، جذاب ، عادت زدا، روان شناس، نرمخو ، حقیقت مدار است و با نگاه متخصصانه ی خود راه هرگونه سودجویی و کج اندیشی را بر دیگران می بندد.
خلاصه آن که مدیر ایده آل مدیری ست که با این ویژگی ها کاملا از دیگران متمایز است و همه او را برازنده و شایسته ی مدیریت می دانند.
سوال من از گردانندگان آموزش و پرورش آن است که چرا مدیر آموزش و پرورش و نیز مدیر مدارس نباید از سوی معلمان انتخاب شود و از طرف معلمان مورد ارزشیابی قرار نگیرد؟ اگر انتخاب و ارزیابی دو طرفه باشد ، قطعا سودمندتر است.
نکته ی پایانی آنکه از میان بایدها و نباید های پیش گفته ، چند درصد از مدیران ما مشمول بایدها و چند درصد آنها مشمول نبایدها هستند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه /

امروز دوشنبه 20 مرداد و بر اساس دعوت قبلی " برخی رسانه ها " میهمان رئیس سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور به مناسبت " روز خبرنگار " بودند .
این نشست ساعت 11 صبح برگزار گردید .
همان گونه که پیش نیز آمد ( این جا ) ؛ وزارت آموزش و پرورش برخلاف روال پیشین نشستی با خبرنگاران به مناسبت " روز خبرنگار " نداشت .
در اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش آمده بود :
« در این راستا، و با هدف تجلیل و تحسین از مساعی رسانهای جامعهی خبرنگاران، وزارت آموزش و پرورش برای نخستین بار و با اتّخاذ شیوهای شایسته و البته نوین، در آئینی تحت عنوان «سلام خبرنگار» با پیشگامی وزیر و همراهی تمامی معاونان و مدیران ارشد ستادی و استانی این وزارتخانه، با حضور در محل خبرگزاریها و روزنامههای ملّی و استانی، با اهدای لوح سپاس، نسبت به نکوداشت تلاشگران عرصهی خبر در سراسر کشور، اقدام نمود.
شایان ذکر است آیین مذکور، با در نظر گرفتن شرایط فراگیری ویروس کرونا و با تقیّد به اجرای مصوّبات ستاد ملّی مبارزه با کرونا طراحی و اجرا شد . »
مهراله رخشانی مهر معاون وزیر و رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور نیز 15 مرداد به نیابت از وزیر آموزش و پرورش از باشگاه خبرنگاران جوان بازدید کرد. ( این جا )

رخشانی مهر در پیام خود به مناسبت " روز خبرنگار " چنین آورده است :
« هفدهم مرداد به رسم تقویم کشور یادآور تلاشها و مجاهدتهای افرادی است که بدون قید زمان و بی محابا شبانه روزی پا به پای اقشار مختلف جامعه آمده اند تا روایت کنند آنچه مردم از مشکلاتشان میگویند و وقایع نگارانی باشند که در مسیر حق و عدالت، مطالبات مردمی را به گوش مسئولان برسانند و مرهمی بر دردهای جامعه باشند.
خبرنگاران در واقع چشم بینای جامعه اند و همراه و حامی برای مسئولان تا بدانند کجای مسیر خدمترسانی شان باید دقت نظر بیشتری داشتهاند و کجای راه را اشتباه پیمودهاند؛ به واقع آنها آیینهای تمام نما از فعالیتها در هر ارگانی را بدون هر گونه سانسور، اغراق و جانبداری به نمایش میگذارند.
به تعبیر مقام معظم رهبری « اگر زحمات شما [خبرنگارها] نباشد، این لحظهها هرگز ماندگار نمیشود... شما آن را حفظ میکنید و در اختیار افکار مردم قرار میدهید. بدون این دوربینها، قلمها و دلسوزیهای شما برای تهیه و تنظیم اخبار و مطالب، این کارهای ما مثل یک چیزهای تثبیت نشده است.»
ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای عرصه رسانه و خدمتگزاران این عرصه که تحت هر شرایطی مسئولیت حرفهای خود را فراموش نمیکنند و با تمام وجود در مسیر اطلاعرسانی گام برمیدارند، این روز را به همه حامیان و همراهان همیشگی به ویژه خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش تبریک گفته و آرزوی سلامتی و موفقیت برای آنها دارم و همواره از کمکها، همراهی، نقدها و نظرهایشان سپاسگزارم. » با پی گیری های " صدای معلم " و برای نخستین بار بخشنامه " الزام دعوت از رسانه ها و خبرنگاران در تمامی جلسات مجمع خیرین " در سراسر کشور صادر گردید .
پرسش " صدای معلم " از رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور آن است که آیا واقعا ایشان به چنین جملاتی که گفته اند باور دارند ؟
دلیل اصلی ایشان که رسانه ها را " چشم بینای جامعه " می خواند برای این دعوت گزینشی چیست ؟
اگر رسانه ای انتقادات صریح و شفاف در نشست رسانه ای مطرح کند می باید نامش از " لیست " حذف شود ؟
بیان این جملات و گزاره ها نه به خاطر عدم دعوت ایشان از رسانه های مستقل و منتقدی مانند " صدای معلم " به این گونه نشست هاست که این رسانه اساسا نیاز و کمبودی در این زمینه ندارد بلکه از جنبه ی راستی آزمایی سخنان و شعارهای مقام مسئولی است که در پیام خود از رسانه ها می خواهد که آیینهای تمام نما از فعالیتها در هر ارگانی را بدون هر گونه سانسور، اغراق و جانبداری به نمایش بگذارند و هر کجا مسیر اشتباه پیموده شده است را نشان دهند .

هدف رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور از این دعوت های گزینشی برای رسانه های خاص چیست و آیا ایشان در این زمینه و در میان افکار عمومی کمبودی احساس می کند که نیاز به جبران دارد ضمن آن که به نظر می رسد آن رسانه ها نیز به علت دور شدن از " مسیر حرفه ای " خبرنگاری و روزنامه نگاری تا حد زیادی جایگاه و پایگاه خود را در میان افکار عمومی از دست داده اند .
لازم به ذکر است با پی گیری های " صدای معلم " و برای نخستین بار بخشنامه " الزام دعوت از رسانه ها و خبرنگاران در تمامی جلسات مجمع خیرین " در سراسر کشور صادر گردید .
پایان گزارش/
پیش از شروع سال تحصیلی جدید که هنوز مشخص نیست به چه شکل و صورتی خواهد بود لازم است مسوولان و دست اند کاران نظری بیندازند به تجربه های کشورهای دیگر که به برخی از آن ها در این گروه و گروه های دیگر اشاره شده است . این تجربه ها گرچه نو هستند اما بی گمان ساعت ها بر روی آن ها فکر شده و گاهی هم آزموده شده اند .
متاسفانه در طول سال های گذشته تجربه نشان داده است مسوولان ما یا به این تجربه ها توجهی نکرده اند یا با بی رغبتی به آن ها نگریسته یا اصلا کل مطالب را بایکوت کرده اند .
کرونا و پسا کرونا یک امر جهانی است . امروز لازم است در هر زمینه از تجربه جهانیان آموخت . هر کس از این تجربه ها نیاموزد بی گمان در آتش جهل خود خواهد سوخت.
کشور خود ما هم چند ماهی آموزش پسا کرونایی را تحربه کرده و نقدها شنیده است ؛ اگر به این انتقادها و پیشنهاد توجهی نکند بی گمان نه تنها مسائل و مشکلات مطرح شده حل نخواهد شد بلکه مشکلات و مسائل جدیدی بر آن ها افزوده خواهد شد که طیق معمول به مسائل مزمن آموزش و پرورش این دفعه مسائل آموزش پسا کرونایی دچار خواهیم شد .
مسوولان ما باید بپذیرند که امور آموزش با نگاه و اندیشه پیشا کرونایی که بسیار هم نگاه و اندیشه کج و معوجی بود دیگر اداره نمی شود. اصل تغییر را باید سر لوحه کار های خود قرار دهند ، تا دیر نشده مدیرانی بر سر کار ها بگمارند که دارای بینش نو و علمی و توانا برای حل مشکلات پیش آمده باشند .
مدیرانی باشند دارای اندیشه مشارکت جویانه و مورد اعتماد ؛ متاسفانه اعتماد به مدیران میان مردم در سطح بسیار نازلی قرار دارد .
آزادی عمل و دوری از رفتارهای خودمدارانه ضد تغییر و نو آوری و خلاقیت است . امروزکه هر دقیقه اتقاق پیش بینی نشده ای در جامعه و مدرسه های کشور رخ می نماید مدیرانی می توانند از عهده حل یا کاهش مشکلات برآیند که آزادی عمل داشته باشند. اگر مدیری برای آب خوردنش هم از بالا دستی اجازه بگیرد بدون شک از عهده انجام امور ساده مدرسه هم بر نخواهد آمد ، چه رسد به مسائل مهم و پیش بینی نشده .

مدیران پسا کرونا باید مدیرانی باشند جسور و نو جوی نه محافظه کار و سست کردار. بی اعتمادی در سراسر دستگاه آموزش و پرورش حاکم است . ما سیصد دانش آموز را به مدیر می سپاریم اما اجازه فروش قراضه های انبار شده در اتاق ها یا گوشه ای از حیاط مدرسه را هم به وی نمی دهیم . این عدم اعتماد ، ضد نوآوری و خلاقیت در کارهاست .
آزادی توام با نظارت بنیاد عمل خلاقانه است که از مدارس ما غائبند. در آموزش پسا کرونا بیش از هر زمان دیگر به آزادی عمل مدیران و معلمان و والدین و دانش اموزان نیازمند است چون کار ها به صورت طبیعی و به روال پیشین پیش نمی رود و از این روی هر لحظه اقدام های نو ضرورت پیدا می کند .
نکته دیگر مشارکت والدین و اهل محل در امور مدرسه است . بدون مشارکت مردم در امور آموزش فرزندان خود کار آموزش و پرورش پیش نخواهد رفت . برای نمونه امروز خواندیم که در کشور آمریکا والدین به عنوان اعتراض به باز گشایی مدارس به خیابان ها ریختند و اعتراض های خودر ا مطرح کردند . در پسا کرونا خرد جمعی باید بر نظر های خودمدارانه و یکه تازی ارجحیت خواهد داشت .اصول و مبانی دیگری هم هست که باید پیش از بازگشایی و حین تحصبل باید در نظر گرفت که بماند برای پست ها ی دیگر.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ساده ترین تعریف خبر بیان یک رویداد است که از آن بی خبر بوده ایم و توجه بیشتر مردم را به خود جلب کند. با در دسترس قرار گرفتن شبکه های ارتباطی متعدد امروزه ارسال خبرها به سهولت انجام می شود اما در ازدحام خبرها تشخیص خبرهای درست و نادرست نیز کار چندان آسانی نیست. بخشی از نادرستی خبرها به دلیل عدم شناخت و حتی قبول داشتن ماهیت رسانه و اعتقاد به شفاف سازی مسئولین است که در اختیار خبرگزاری ها یا روابط عمومی گذاشته می شود.
نگاهی گذرا به یک عنوان خبری در سال های مختلف سلب اعتماد افرادی را موجب می شود که خبر را عامل آگاهی بخشی جامعه و مبنای برخی تصمیم گیری ها می دانند.
برای روشن شدن این موضوع بازگشایی مدارس را در هرمزگان جست و جو می کنیم:
اول مهر 1389 خبرگزاری ایرنا این خبر را منتشر کرده است:
«بندرعباس- ایرنا- همزمان با آغاز بازگشایی مدارس و زنگ مهر بیش از ۳۸۰ هزار و ۹۳۵ دانش آموز استان هرمزگان صبح روز دوشنبه با حضور در سه هزار و ۵۸۵ واحد آموزشی این استان سال تحصیلی جدید(۹۸-۹۹) را آغاز کردند.» اما بیش از یکسال بعد یعنی 14 مرداد 1399 خبرگزاری جمهوری اسلامی تعداد مدارس هرمزگان را به نقل از مدیر کل این گونه اعلام کرده است: «به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خلیج فارس؛ موسی دادی زاده دیشب در گفت و گوی خبری افزود: از ۳ هزار و ۴۰۰ مدرسه استان، سه هزار مدرسه تا پایان مرداد ماه به شبکه ملی اینترنت متصل میشوند. وی گفت: ۱۶گروه در روستاها و شهرهای مختلف هرمزگان، کار اتصال اینترنت مدارس را به شبکه ملی برعهده دارند.»

با نگاهی به همین خبر می توانیم خبری دیگر را هم ببینیم در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۸۹که در خبرگزاری مهر منتشر شده است: «آخوندی در گفتگو با مهر: مدارس هرمزگان تا سال 92 هوشمند می شوند بندرعباس - خبرگزاری مهر: مدیر کل آموزش و پرورش هرمزگان گفت: مدارس ابتدایی به عنوان پایه در اولویت اجرایی طرح مدارس هوشمند قرار دارد.» نگاهی گذرا به یک عنوان خبری در سال های مختلف سلب اعتماد افرادی را موجب می شود که خبر را عامل آگاهی بخشی جامعه و مبنای برخی تصمیم گیری ها می دانند.
در خبر اول که مربوط به سال 98 است تعداد مدارس هرمزگان سه هزار و ۵۸۵ واحد گفته اند و در خبر دوم که مربوط به سال پیش رو است تعداد مدارس هرمزگان ۳هزار و ۴۰۰مدرسه عنوان شده است. با اینکه شاهد رشد چشمگیر آمار دانش آموزان نیز بوده ایم در خبر آخر هم به نقل از مدیر کل وقت گفته شده مدارس تا سال 92 هوشمند سازی می شود. از سال 92 تا 99 هفت سال گذشته است و هنوز 400 مدرسه هرمزگان به اینترنت و زیر ساخت های آن دسترسی ندارند.
از مدیر کل آموزش و پرورش هرمزگان در یک خبرگزاری خبر از کسب مقام های کشوری و اجرای موفق پروژه مهر است و یک خبرگزاری دیگر می گوید: «گمان نمیکنم هیچ کجای این پهنه گیتی منطقهای وجود داشته باشد که دختر دانش آموز حسرت عبور از کلاس ششم و رفتن به مقاطع بالاتر تحصیلی را داشته باشد، دانش آموز دختر در این منطقه تحصیل برایش تا کلاس ششم بوده و پس از آن به علت نبود زیرساخت آموزشی در منطقه ناچار است دست از تحصیل برداشته و به کارهای خانه بپردازد. این منطقه حتی یک دختر تحصیل کرده تا مقطع دیپلم هم ندارد که بتوان از وی در حوزه بهداشت و درمان و به عنوان بهورز استفاده کرد، همین امر موجب میشود نوگین و گیشدان شاهد روزهای تلخ و مشکلات فراوانی شود.»(خبرگزاری تسنیم 11تیر 99)
اما نکته عجیب در این میان عدم دقت خوانندگان و معلمان است که حتی یک نظر هم زیر خبرها ننوشته اند و یا نگاهی به آن نمی اندازند و یا برایشان بی اهمیت است.

در زمینه همین بی توجهی خوانندگان و حتی خبرنگاران این خبر خبرگزاری ایسنا را نیز ببینید که در ده ها خبرگزاری دیگر نیز کپی شده است:
«به گزارش ایسنا، محسن بیگلری در تذکری شفاهی در پایان جلسه علنی امروز (سهشنبه) به رییس جمهور، بیان کرد: آقای رییس جمهور توصیه میکنم شما و تیم اقتصادیتان از اتاقها بیرون بیاید و به صورت ناشناس در بین مردم حضور یابید. از میوه فروشی خرید کرده و ببینید که چه میزان قیمتها سرسام آور است. هر چند شاید شما سر از قیمتها در نیاورید، چون سیر از گرسنه خبر ندارد.

وی در ادامه گفت: «به قول سهراب سپهری "ای آدمها که در ساحل نشسته و شاد و خندان هستید یک نفر در آب دارد جان میدهد" ما هم باید این را بگوییم که دولتیها که با آمارهای غیر واقعی خود را دلخوش کردهاید، گروهی کارمند و کارگر در تورم ۶۰ درصدی دارند جان می سپارند.»
قطعا نیما بخش مهمی از شهرت خود را مدیون شعر آی آدم هاست که در این خبرگزاری بدون اشاره ای به نقل از نماینده گفته ی سهراب سپهری دانسته است!
برای اینکه خبرنگار متعهد داشته باشیم باید مخاطبی هم باشد که مسایل و دغدغه های جامعه برایش اهمیت داشته باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/

پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان نوشت : ( این جا )
« رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش گفت: جشنواره امسال خلاقیت لرستان با عنوان شوق مهارت بهترین گزینه برای دانش آموزان ابتدایی به جای شرکت در کلاس های یوسی مس محاسبات ذهنی و کانگورو می باشد.
معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفت و گویی اختصاصی با بیان اینکه فعالیت موسسات یوسی مس محاسبات ذهنی و کانگورو کاملا مغایر و فاصله معناداری با اهداف نظام تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش رسمی کشور دارد گفت: ما در دوره ابتدایی به دنبال تربیت و آموزش همه جانبه دانش آموزان هستیم در حالی که در این فعالیت ها که اهداف مالی نیز در آن دنبال می شود تنها یک بعد از آموزش مدنظر قرار می گیرد و اعتقاد داریم دانش آموزان ابتدایی را نبایستی در معرض رقابت و استرس بیش از حد مسابقات یوسی مس و... قرار داد.
وی در پایان به خانواده ها توصیه کرد فرزندان خود را بجای ثبت نام در این موسسات ، در برنامه های مورد تایید سند تحول بنیادین همچون جشنواره جابر ابن حیان و دومین جشنواره خلاقیت لرستان که به دنبال مهارت آموزی و نشان دادن استعدادهای دانش آموزان در زمینه های خوانداری، نوشتاری و مهارتی است سوق دهند .
گفتنی است دومین جشنواره خلاقیت امسال با رویکرد مهارتی و ویژه دانش آموزان سراسر کشور در لرستان برگزار می شود و تاکنون بیش از ۷۰۰اثر از ۱۹استان کشور به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است . »

این نخستین باری نیست که معاون آموزش ابتدایی این وزارتخانه این حرف ها را می زند .
پیش تر " صدای معلم " در گزارشی به تاریخ 4 مرداد 1398 با عنوان " سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در مورد " کانگورو " شفاف سازی کند ! منافع و مصالح نظام آموزشی مقدم بر هر چیز دیگری است ! ( این جا ) نوشت :
« نخستین بار در بهمن 1397 بود که رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش درباره « نه به هدررفت استعدادها در مسابقات چرتکه» رسما اعلام کرد : ( این جا )
" کلا آزمونهایی مثل کانگورو و چرتکه و بحثهایی که بیش از حد به پرورش یک بُعدی مثلاً پرورش ذهنی در سن کودکی اهمیت میدهد، از نظر علمی خیلی قابل قبول نیست. نظارتی که وزارت آموزش و پرورش در این موارد تعریف کرده چه مختصاتی دارد ؟
آن تربیت متوازن که مدنظر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است با تأکید خیلی زیاد روی فرایندهای ذهنی در سن کودکی آسیب میبیند و این طرحهای ذکر شده از نظر علمی محل مناقشه است.
قبلاً هم اعلام کرده بودیم که چنین چیزهایی را برای کودکان تجویز نمیکنیم و با اقتضائات دوران کودکی همخوانی ندارد و پشت آن هم چون بحث اقتصادی است، خانوادهها را ترغیب میکنند که وارد آن شوند.
وی در پاسخ به این پرسش که این طرحها رقابت جهانی دارد، گفت: مگر هر چیزی که مسابقه جهانی دارد، مقبول است ولی باید دید رویه تربیتی در نظامهای آموزشی پیشرو، چه بوده است که در آنجا چنین چیزهای محل توجه نیست.
حکیم زاده پی نقظه نظرات و دیدگاه هایش را گرفت و آخرین بار در برنامه تلویزیونی پرسشگر در پایان هفته سوم تیرماه سال جاری که با موضوع «چالشهای تحول در برنامه ریزی درسی» روی آنتن شبکه آموزش سیما رفت تصریح کرد :
" اخیراً نامهای را با رئیس مرکز ملی سمپاد تهیه کردیم که به مدارس ابلاغ میکنیم و بر اساس آن کلیه آزمونهایی چون چرتکه و کانگورو و…که فقط روی تقویت قوای ذهنی تمرکز کرده و تربیت در آن مغفول است را غیرقانونی و ممنوع اعلام میکنیم. اگر خانوادههایی تا کنون آگاهی نداشتند حتماً باید این مسیر تغییر کند. اگر مدرسهای این آزمونها را اجرا کند کار غیرقانونی انجام میدهد. "
پی گیری های حکیم زاده در این مورد به مدت ها پیش بر می گردد ....
در زمان وزارت دانش آشتیانی معاون آموزش ابتدایی در نامه ای به وزیر وقت آموزش و پرورش نوشت .
در پایان رضوان حکیم زاده از وزیر آموزش و پرورش وقت درخواست کرده بود تا بررسی دقیق و همه جانبه نقش تاثیر آن آزمون بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ، دستور داده شود تا برگزاری آن توسط دانش آموزان متوقف شده و موارد زیر آورده شده بود :
1- همان گونه که اشاره شده هدف برگزاری مسابقه در دنیا ایجاد محیط شاد ، سرگرم کننده و شوق انگیز برای دانش آموزان در کنار والدین و دوستان می باشد اما در ایران به یک آزمون برای سنجش عملکرد دانش آموزان در ریاضیات تبدیل شده و به دلیل رسمیت آن از اهداف خود دور شده است .
2- این آزمون هر ساله با بخشنامه ای که توسط مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و با همکاری بخش خصوصی تنظیم و به استان ها ارسال می شود ، اجرا می گردد و معاونت آموزش ابتدایی به دلیل مخالف بودن با اجرای آن نقشی در این خصوص ندارد .
3- بر اساس بخشنامه مذکور مبلغی از دانش آموزان برای شرکت در این آزمون اخذ می شود که اعتراض خانواده ها را به همراه دارد .
4- برگزاری این آزمون زمینه ای برای فروش کتاب های آمادگی برای شرکت دانش آموزان در آزمون شده است . "
این سخنان در حالی بیان می شوند که مجوز این موسسات و فعالیت آن ها همگی توسط وزارت آموزش و پرورش صادر شده است .

به عنوان مثال ؛ " موسسه علمی آموزشی نواندیشان پرتو راه ابریشم " ( این جا ) موسسه ای است که مجوز فعالیت خود را از وزارت آموزش و پرورش دریافت کرده است . ( این جا )
این موسسه نماینده انحصاری طرح محاسبه ذهنی و چرتکه ای یوسی مس ( UCMAS ) می باشد که از سال 1390 و به گفته خودشان زیر نظر وزارت آموزش و پرورش فعالیت می کنند .
پرسش " صدای معلم " از مسئولان وزارت آموزش و پرورش و به ویژه معاونت آموزش ابتدایی آن است که اگر سطح علمی این گونه موسسات قابل قبول نیست چرا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به آن ها مجوز فعالیت می دهد ؟
آیا با " توصیه " مشکلی در این نظام آموزشی حل می شود ؟
اگر قرار بوده فعالیت این موسسات غیرقانونی و ممنوع اعلام شود چرا این مهم انجام نشده است ؟
نظارتی که وزارت آموزش و پرورش در این موارد تعریف کرده چه مختصاتی دارد ؟
آیا این ها چیزی جز مدیریت جزیره ای در آموزش و پرورش را به اذهان متبادر می سازد ؟
نقش وزیر آموزش و پرورش در این میان چیست ؟

وضعیت مدیریت تعارض منافع که توسط محسن حاجی میرزایی مطرح و روی آن تاکید بسیار شد به کجا انجامیده است ؟
نقش نهادهای نظارتی مانند بازرسی ، حراست و... چیست ؟
جالب است بدانیم در یکی از نامه های اداری ( 2 ) مجوز کلاس های یوسی مس با مساعدت و توصیه معاون آموزش ابتدایی سبزوار انجام شده است .

( 2 )



پایان گزارش/

خبرنگاران به واسطه حضور در نشستهای خبری، نام و شماره تلفنشان در لیست روابطعمومی دستگاهها و ادارات مختلف موجود است. این لیست، یک کاربرد خیلی مهم دارد و آن اینکه، منبع مهمی برای تبریکهای روز خبرنگار به شمار میرود. تبریکهایی که با عبارات شمعوگلوپروانهای، از طریق سیستم به صورت باسمهای «Send to all» میشود.
البته برخی از خبرنگاران، شامل «تبریکهای ویژه» است و این یعنی، علاوه بر تبریک پیامکی، به احتمال زیاد، مدیر مربوطه با آن خبرنگار تماس گرفته و قربان و صدقهاش میرود.
اما خودمانیم، تمام این تبریکها، چه حضوری و شفاهی و چه پیامکی، در یک فضای تشریفاتی، مصنوعی و پرتکلف شکل میگیرد. به ندرت شده که از این تبریکها، ارادت و محبت خاصی دریافت شود.
تبریک روز خبرنگار، به یک «اقدام اداری» در استان آذربایجانشرقی تبدیل شده است. همانقدر خشک و بیروح. چیزی شبیه انبارگردانی آخر سال، تنظیم صورت جلسه هیئتمدیره، حسابرسی از کارپرداز، بازدید ماهانه از تاسیسات و امور دبیرخانهای.
اگر جز این بود و گرامیداشت این روز، در یک فضای بیتعارف و واقعی شکل میگرفت، هر خبرنگار آزادهای میتوانست در جواب تبریکهای فلهای بنویسد: «مدیر عزیز! قربان شکل ماهت، من نه خورشید آگاهیبخش جامعهام، نه سفیر معرفت. نه چراغ مهرافروز فرهنگم و نه سیمرغ آسمان اندیشه. حقیر، جوان خبرنگاری هستم که با وجود مشکلات صنفی لاینحل، صبح تا شب به دنبال چند کلمه حرف رک و راست هستم. اما شنیدن این چند کلمه از جنابعالی، به اندازه کندن الماس از عمق تاریکیهای معدن، سخت است.
این تعریفهای اغراقآمیز، پیشکش خودتان! همینکه تلفنها و پیغامهای خبرنگار جماعت را نپیچانید، همین که یک گفت و گوی چند دقیقهای را به یک بوروکراسی پیچیده تبدیل نکنید و همین که روابطعمومیتان را به سمت تعامل با خبرنگاران تشویق کنید، دلچسبترین تبریکهای هر روزه را به من هدیه دادهاید.
تبریز جوان
همهگیری کرونا، با تمام خسارتها، ناملایمنیها و محدودیتهایش، تجربه تلخ اما مفیدی است که ناتوانی بسیاری از متولیان برنامهریزی در آموزش و پرورش را نمایان کرد. گواه این مدعا، اخبار ضد و نقیضی است که روزانه از وزارتخانه و ادارات کل، در مورد نحوه آغاز سال تحصیلی آینده به گوش میرسد.هیچ کسی نمیداند که آموزش در سال آینده چه ویژگیهایی دارد و معلمان کدام شیوه علمی را باید در آموزش الکترونیک به کار گیرند. بسیاری از متولیان و مدیران در آموزش و پرورش، هیچ درکی از پیچیدگیهای هنر آموزش ندارند و شوربختانه همانها، در خفا و بدون حضور معلمان متخصص، تصمیمات میگیرند که ویران کننده است.مهمترین دلیل این از هم گسیختگی در مدیریت آموزش کشور، بیتجربه بودن آنان در تدریس است .
آیا میدانید که وزیر آموزش و پرورش، چند سال سابقه تدریس در کلاسهای درس را دارند؟ چگونه از وزیری که مشکلات آموزش را تجربه نکردهاند، انتظار داریم برای آموزش کشور، برنامه ریزی مناسبی داشته باشد؟
به نظر شما معاونین وزیر آموزش و پرورش، در مجموع چند سال سابقه تدریس در کلاسهای درس را دارند؟ البته تدریس در آموزشکدهها منظور نیست، چون به یمن حضور در وزارت و پستهای ستادی، همه آنها نویسنده و مدرس دانشگاه میشوند!
در یک مورد، یکی از وزرای آموزش و پرورش دوازده کتاب در زمان وزارت نوشتهاند درحالیکه تا قبل از وزارت هیچ کتابی ننوشته بودند!
اگر پرسیده شود که در سال آینده چه زیرساختی را برای ارائه خدمات آموزشی مهیا شده است؟ باید گفت: در واقع هیچ! تمام پاسخ وزارتخانه و ادارات کل برای آموزش الکترونیک، اپلیکشن نامسمای شاد است، اپلیکیشنی که در واقع هیچ کاربرد آموزشیِ بهتری نسبت به سایر اپهای رایگانی مانند واتساپ، ویچت، کاکائوتاک، وایبر و یا تلگرام ندارد و در بسیاری از موارد، از این اپها شدیداً ضعیفتر است.
معلمان توانمندیهای خود را در چهارماهه اسفند تا خرداد، کاملا نمایان کردند، استفاده از حداقلهای موجود در برخی موارد، شرمنده همکاران معلم میشدیم. از این دسته معلمان، می توان به موارد زیر اشاره کرد: معلمانی که به یخچالنویس مشهور شدند. معلمانی که با کمترین امکانات، بهترین خدمات را ارائه کردند.معلمانی که مانند حرفهایهای حوزه آموزش در دنیا، از امکانات آموزش الکترونیک و آنلاین استفاده کردند و تجربههای جدیدی را در اختیار دانش آموزان قرار دادند.معلمانی که سایتهای شخصی و خصوصی خود را به خیریههایی آموزشی تبدیل کردند.معلمانی که تمام این مدت، از امکانات شخصی خود برای تولید محتوای الکترونیکی استفاده کردند و میلیونها بسته آموزشی از قبیل فیلم، جزوه، صوت و ... تولید کردند. معلمانی که با تمام نواقص برنامه شاد، با نواقص و مشکلات آن کنار آمده و اپلیکیشنی را که قرار بوده یک محیط ارتباط معمولی باشد را به یک محیط آموزشی تبدیل کردند
نکته قابل تأمل در مورد تمام این معلمان، نادیده گرفته شدن تقریبا تمام آنها در برنامهریزی برای سال آینده است.

شنیده شده است که در یکی از استانها، اداره کل به جای مراجعه به توانمندیهای معلمان خود، با یکی از دانشگاهها و ستاد اجرایی فرمان امام قرارداد تولید محتوا بسته است! اینگونه تصمیمات جای بسی تعجب است، شما هم حق دارید اگر تعجب کردید!
از آنجا که انتقاد بدون ارائه راهکار، ارزشی ندارد، سه پیشنهاد ویژه برای سال آینده وجود دارد و بدیهی است که بدون حضور معلمان، هر پیشنهادی محکوم به شکست است.
پیشنهاد اول
آموزش و پرورش به نمایندگی از دولت، در تمام مدارس کشور، کلاسهای الکترونیک به تعداد مورد نیاز راهاندازی کرده و ابزار استفاده از فضای مجازی و اینترنت را در اختیار تمام دانش آموزان قرار دهد تا با شروع سالتحصیلی جدید و در صورت نیاز، معلمان با حضور در مدارس و دانش آموزان هم از منزل، با استفاده از امکانات مدارس، آموزش را به شیوه الکترونیک و پویا انجام دهند. بنا به اصل سیام قانون اساسی، این پیشنهاد بهترین گزینه است که با توجه به ناتوانی مسؤلین و تصمیم گیران کشور، نامحتملترین گزینه است.
پیشنهاد دوم
معلمان آشنا با سازوکار سایتها که در کلاسهای درس در حال تدریس هستند با کمک متخصصان کامپیوتر و کارشناسان راهاندازی و امنیت سایت، اقدام به راهاندازی مدارس الکترونیک در کنار بانکهای محتوای آموزشی نمایند که محتوای آن بر اساس مقاطع مختلف، پایههای مختلف و دروس متفاوت تنظیم شود تا در آغاز سالتحصیلی بتواند به عنوان جایگزین تعطیلی مدارس استفاده شود. در این شیوه باید نظرات معلمان گرفته شود نه کسانی که هرگز کلاس درس را تجربه نکردهاند.
پیشنهاد سوم
واگذاری تصمیم انتخاب شیوه آموزش به معلمان و اینهمه شعار و فریبکاری کنار گذاشته شود تا معلمان در شرایط اضطرار بتوانند شیوهای مناسب را جایگزین آموزش سنتی نمایند. معلمان بنا به احساس وظیفه خود، قطعا بار کوتاهیهای وزارتخانه و ادارات را نیز بر دوش خواهند کشید، هرچند میدانند که در نهایت فراموش شدگانند.
نکته حائز اهمیت این است که تحت هر شرایطی، هزینههای آموزش بر عهده دولت است، هرچند در سال گذشته معلمان و اولیا دانش آموزان، تقریبا تمام هزینههای آموزش الکترونیک را بر عهده داشتند و وزارتخانه فقط نمک بر زخم ما میپاشید.
و در نهایت،
زِ نادانی آمد گنهکاریم
گمانم که دیوانه پِنداریَم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
فلسفه اگزیستانسیالیزم در حوزه تعلیم و تربیت نقدهای جدی را متوجه ماشینیزم در آموزش و پرورش وارد کرده است. امروزه توجه به این نقدها به ویژه در زمینه مدیریت ستادی یا همان نظام اداری می تواند بسیار راهگشا باشد.
استاندارد سازی، مقوله بندی، توجه به ارتقای اقتصادی و ستم میانگین ،مهمترین نقدهای این رویکرد به آموزش و پرورش کنونی است.
استاندارد کردن فرایندی است که در اثر جریان یکپارچه سازی ،و با هدف یک شکل سازی مدیران شکل می گیرد.مدیرانی که یک شکل فکر می کنند، یک شکل حرف می زنند و یکسان عمل می کنند.استاندارد سازی گاه آن قدر افراطی عمل می کند که حتی ظاهر مدیران آموزش و پرورش را هم شبیه به هم می کند.مدیران کت و شلواری یقه بسته ای که در جلسات مثل هم حرف می زنند، مثل هم آمار می دهند و مثل هم مدعی هستند.مدیرانی که برای بقا در سیستم حتما باید یکسان بیندیشند.
مقوله بندی کردن یعنی دسته بندی کردن و جزیره ای عمل کردن است.مدیران آموزش و پرورش در بخشهای مختلف جزیره ای عمل می کنند.دوایر مختلف آموزش و پرورش با مرز بندی غیر منعطف و جزیره ای عمل کردن به نوعی گسیختگی و هدر بردن امکانات و کاهش بهره وری در سیستم اداری را دامن می زنند.
ارتقای اقتصادی گرچه فی نفسه امر مذمومی نیست،لیکن گسترش فرهنگ تبدیل موفقیت به نمره و نمره به عامل موفقیت در اقتصاد باعث جریان سازی مدیریتی به ویژه در حوزه کنکور شده است. نظام طبقاتی حاکم بر مدارس در راستای موفقیت بیشتر در کنکور ،با هدف کسب جایگاه برتر اقتصادی ،ریشه در حاکمیت این دیدگاه در بین مدیران کلان آموزش و پرورش است.گسترش روز افزون موسسات اقتصادی کنکور محور و گردش مالی عظیم آن ناشی از غلبه نگاه اقتصادی بر آموزش و پرورش است.
ستم میانگین یعنی اینکه شما نمی توانید متفاوت با جو غالب حاکم بر نظام مدیریتی دوام بیاورید.یعنی مدیران باید اساسا شبیه به هم باشند.ستم اکثریت یا ستم میانگین به مفهوم هم رنگ جماعت شدن است.در سیستم مدیریتی میانگین گرا، مدیران تحول خواه و روشن بین یا باید دست از آرمانهای خود بکشند و جذب سیستم اکثریتی شده و یا عطای حضور در پستهای مدیریتی را به لقایش ببخشند.گوهر متفاوت بودن در این سیستم خریداری ندارد.مدیران تحول خواهد خیلی زود از سیستم جدا می شوند و یا تحت تاثیر ساختار میانگین گرا دچار محافظه کاری می شوند و آرمانهایشان به حاشیه می روند.

لذا بر اساس نقدهای موجه مندرج در فلسفه اگزیستانسیالیزم به نظر می رسد چهار نقد بالا بر سیستم اداری ما وارد است.
روشن است که با این سیستم بسته مدیریتی که نسبتی با تحول خواهی برقرار نمی کند ،نمی توان انتظار تحول در بدنه آموزش و پرورش به ویژه تحول در مدارس داشت.
در سطح خرد نیز مدیران مدارس باید بر اساس دستورالعمل های دیکته شده همین نظام اداری تحول گریز عمل کنند. لذا نقدهای وارد به مدیران اداری بر مدیران مدارس نیز وارد است.
جریان تحول خواهی احتیاج به مدیران تحول خواه دارد که در ابتدا از فضای حاکم بر مدیریت امروزه ساختار شکنی کنند و تحول را به گفتمان مسلط در آموزش و پرورش مبدل کنند. امری که با توجه به اوضاع کنونی در کوتاه مدت چشم انداز روشنی برای آن متصور نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید