گروه گزارش سخن معلم /
چندی پیش مدرسه ای در روستایی واقع در دامغان توسط اولیاء دانش آموزان پلمب گردید و خبر آن در سخن معلم درج گردید . ( این جا )
در این رابطه با آقای دکتر اسدالله مرادی ،عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی به گفت و گو پرداخته ایم که در زیر می آید :
بر اساس شنیده ها مهم ترین دلیل آن ها این بوده است که مدیریت آن واحد آموزشی به جای معلمان باسابقه از معلمان حق التدریس استفاده کرده است و این 65 اولیا احساس مسئولیت کرده و راسا مدرسه را پلمب کرده اند .
در واقع کنش آن ها اعتراض آن ها به وضعیت موجود بوده است . نظر شما چیست ؟
البته باید در این مورد و علل آن اطلاعات کاملی به دست آورم .
من معتقدم آموزش متعلق به مردم است . دولت مثل یک بقچه آموزش و پرورش را در دست گرفته است .خودش می خواهد معلم ، محتوا ، ورودی ،خروجی و... کنترل کند ؛ این از اساس غلط است .من اخیرا مقاله ای در چشم انداز در مورد توصیف ، تببین وضعیت موجود و عبور از آن نوشته ام .این که دولت خودش را مقدم بر خانواده بداند خطاست .دولت کاری کرده است که خانواده بی تفاوت شده است .پولی که خانواده بابت مدارس غیرانتفاعی ، کنکور ، موسسات زبان ، کامپیوتر و... هزینه می کند به اندازه کل بودجه آموزش و پرورش و شاید بیشتر از آن است !
دولت هدفی را انتخاب کرده است و خانواده هدف دیگری را .این دو با یکدیگر متضاد است .خانواده برای نهادی که متعلق به دولت ( حاکمیت ) است پول نمی دهد .این موضوع قابل تحلیل است .این که دولت به خاطر نگاه ایدئولوژیک ، صد درصد بر آموزش و پرورش سیطره دارد ،این باعث شده است که مردم به بیرون از آموزش و پرورش بروند و آن جا هزینه کنند .
این پول به موسساتی مانند قلم چی و... می رود .دولت باید " آگاهانه " پای خود را عقب بکشد تا آموزش و پرورش بتواند نفس بکشد .
کلیت آن را تایید می کنم از این جهت که خانواده نسبت به دولت تقدم دارد و نه یک مورد خاص . دولت نمی تواند ادعا کند که من از خانواده دلسوزتر هستم ! من از خانواده خیرخواه تر هستم ! این که دولت به نوعی سیاست گزاری می کند که نسبت به خانوداه تقدم دارد ، این اشتباه است .
در روستا ، همه یکدیگر را می شناسند و این شناخت نزدیک است .ممکن است عوامل دیگری نیز دخیل باشند .این که ممکن است نگاه امنیتی نسبت به آن روستا نباشد .در شهرهای بزرگ ، قدرت دولت بیشتر است و خانواده ممکن است با پیامدهایی مواجه شود .
از سوی دیگر در شهرهای بزرگ ، خانواده مکانیسم های " جبران " دارد .خودش کلاس می گیرد ، رسانه های کمک آموزشی و... اختیار می کند و...
ضمن آن که مردم عوام محافظه کاری کم تری نسبت به سایرین دارند .این مساله ای پیچیده و چند بعدی است .
در مجموع این که دولت در مساله آموزش خود را ذی حق تر از خانواده تصور کند ، اشتباه است .
البته این مساله نمی تواند قابل تعمیم به همه جا باشد چون ایجاد بی نظمی می کند .ضمن آن که ، این نوع حرکات " جریان ساز " نیست .
دولت به دنبال مسائل ایدئولوژی محور است و خانواده به دنبال مسائل مادی محور و هر دوی این نگاه به تعلیم و تربیت کاری ندارند !
به عبارت دیگر ، نه خانواده به دنبال تربیت اخلاقی ، معنوی و خلاق و نقاد است و نه دولت !
یعنی هم دولت می خواهد بچه ها تابع باشند و هم خانواده .اولی تابع ایدئولوژی و دومی به دنبال مسائل مادی محور .
این نگاه ها باید با هم دیده شوند .از سوی دیگر ، نگاه های مادی محور خانواده آسیب اش بیشتر است .علت آن این است که بچه ها از نگاه دولت گریزی دارند اما چاره ای د رمورد نگاه خانواده ندارند !
یعنی بچه یا دانش آموز در چنگال خانواده اسیر است .خانواده این بیست هزار میلیارد تومان را هزینه می کند و دانش آموز هم باید تابع باشد .
البته در آن مقاله مفصل این ها را آسیب شناسی کره ام .
باسمه تعالی
مدیر مسئول محترم سایت سخن معلم
با سلام و احترام
عطف به مطلب مندرج در آن رسانه مورخ 11 / 8 / 93 با عنوان " فضای ورزشی ، حلقه گم شده آموزش و پرورش " عین جوابیه معاونت تربیت بدنی و سلامت این وزارت خانه را به اطلاع می رساند:
1-در خصوص بخش اول مطالب، موارد بیان شده حاوی بیانات معاون عمرانی وزیر محترم در رابطه با میزان سرانه فضاهای ورزشی سرپوشیده متعلق به آموزش و پرورش می باشد. البته ذکر این نکته که کلیات موارد مطرح شده مورد قبول این معاونت بوده و در صورت تامین اعتبار لازم برای تکمیل پروژه های نیمه تمام موجود می تواند گامی هر چند کوچک در راه دست یابی به اهداف مورد نظر در رابطه با تحقق سرانه حداقل یک متر مربع فضای ورزشی برای دانش آموزان به حساب آید.
2-در رابطه با بخش دوم مطالب بیان شده نیز بایستی به این موضوع توجه نمود که مطالب مورد نظر از خواسته ای دیرینه کارشناسان و همکاران حوزه تربیت بدنی و سلامت در ادوار مختلف بوده تا جایی که موضوع افزایش ساعت درس تربیت بدنی برای دانش آموزان در دوره تحصیلی راهنمایی در برنامه چهارم توسعه گنجانده شد. لیکن اجرایی نمودن این مصوبات نمونه نیازمند تخصیص اعتبار هنگفتی برای جذب نیروی انسانی و همچنین ایجاد تغییرات اساسی در جداول برنامه های درسی ملی می باشد که بدون توجه و حمایت نهادهای اثرگذار از جمله مجلس محترم شورای اسلامی به این موضوع امکان عملیاتی شدن آن به این زودی متصور نخواهد بود.
3-همچنین درباره موضوع بخش سوم مطالب منتشر شده می بایست به این نکته توجه نمود که معاونت تربیت بدنی و سلامت به عنوان بخشی که به صورت تخصصی به موضوعات مرتبط با تربیت بدنی و سلامت می پردازد، دارای محدودیت های مختلفی در این زمینه است که از مهمترین آن ها می توان به کمبود منابع و اعتبارات برای اجرای قوانین مصوب برای ساخت و تجهیز فضاهای ورزشی استاندارد برای ساعت درس تربیت بدنی مدارس اشاره کرد، این محدودیت ها، این معاونت را ناچار ساخته با تدوین دستور العمل های کاربردی برای بهبود شرایط فضاهای ورزشی مدارس، زمینه را برای مهیا ساختن فعالیت ورزشی دانش آموزان در محیطی نزدیک به حداقل استانداردهای لازم، فراهم نماید.
خواهشمند است طبق قانون مطبوعات و رسانه ها نسبت به درج جوابیه این مرکز در رسانه اقدام لازم صورت گیرد.
علیرضا جدایی
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی
محمد کرم احمدی (عضو کادر آموزشی شهرستان دلفان) :
همه خوب می دانیم فرهنگیان حق بزرگی بر نظام دارند. همواره در طول انقلاب و میادین جبهه و جنگ ، راهپیمایی ها ، دوران سازندگی ، برگزاری انتخابات متعدد و ... حرف اول و آخر را فرهنگیان زده اند و می زنند؛ از این رو اگر امروز به بهبود وضعیت معیشت معلمان و دغدغه های آموزشی آنان درمدارس توجه شود ،قطعاً بركات آن نصیب كل نظام و تداوم انقلاب خواهد شد ؛ پس بیاییم از شعار به عمل نزدیک شویم و یا حداقل در تکریم آنان بکوشیم .در همایش ها و جلسات آموزشی و پرورشی، مدیر محترم آموزش وپرورش شهرستان دلفان ،جناب احمد کاظمی، هماره چنین آغازسخن دارد " از همکاران عزیز در مدارس ،که در شرایط اقتصادی امروز (اقتصاد مقاومتی)، با بودجه اندک، دلسوزانه در مدارس، درخدمت فرزندان این مرز و بوم هستند سپاسگزارم و عرض خسته نباشید دارم و از خدای بزرگ آرزوی موفقیت برای همگی" به این جهت که ایشان بر دلسوزی و شرایط خدمت معلمان ،با بودجه کنونی واقفند، سپاسگزاریم و این حداقل،موجب دلگرمی در کارها خواهد بود و همچنین چون که فرصتی برای حقیر (نگارنده) فراهم نمودند تا در قالب طرح همتا (بازدید کادر آموزشی شهرستان ها از واحدهای آموزشی یکدیگر ) درمنطقه محروم طرهان لرستان، همکاران زحمتکش آن خطه را زیارت نماییم ،نیزسپاسگزار.
درتاریخ 24 / 9 / 93 دراجرای طرح مذکور ، گروه آموزشی شهرستان دلفان لرستان به سرپرستی معاونت آموزشی،به منطقه طرهان سفر نمودیم،پس از استقبال گرم و صمیمی مسئولین اداره آموزش وپرورش طرهان ، بازدید از واحدهای آموزشی منطقه (مدارس) به عمل آمد ؛ غالب مدارس در بافت های فرسوده ی ناامن، اما با فضایی پاک، درخدمت فرزندان عزیز ، مشغول آموزش بودند .متاسفانه محرومیت از ظاهر مدارس نمایان.
محور و شاخص های فرم بازدید (طراحی از وزارت)، درحد وسع مدارس و همکاران انجام گرفته بود. اما برای عملیاتی شدن بیشتر شاخص ها، بودجه و اعتبار مالی نیازاست که هیچ کدام از مدارس ،بودجه ای کافی دریافت ننموده اند. مدیران مدارس ،مبلغی جهت انجام امور ضروری ،از حقوق اندک معلمی خویش هزینه نموده بودند، اما دانش آموزان محروم این منطقه نتوانسته اند بر این هزینه ها،مساعدتی بیافزایند. تا حدودی سختی نبود بودجه و سرانه ی مالی،مغلوب تلاش، تعهد ودلسوزی شده است.
نکته بارز طرح همتا که در استان لرستان اجرا می شود ،علاوه بر دیدار های دوستانه ی همکاران، تبادل اطلاعات و تجربیات،هم اندیشی و مهمتر! انعکاسی از مشکلاتی است ، که گریبان گیر آموزش وپرورش است و تلنگری برای دلسوزان نظام، که چاره ای اساسی باید اندیشید تا در برابر خدای بزرگ و این فرزندان ،موجب سربلندی شود.
سرانجام توسط گروه بازید، وضعیت موجود و مذکورشرح و از زحمات انجام گرفته همکاران منطقه سپاسگزاری شد و در آخر ،بر سفره ی خانگی پر ز مهر همکاریی، مهمان شدیم (به دور از تشریفاتی چون سایر ) و دل خویش به امید و تدبیر مسئولین نظام ،نمایندگان مجلس شورای اسلامی،امیدوار ،و برای کلیه عزیزان زحمتکش تعلیم و تربیت ایران اسلامی، دعا نمودیم!
به راستی در چنین وضعیتی:
1-دستمزد و حقوق پایین معلمان
2- بودجه و سرانه اندک مدارس ،که در تمام مدارس ایران عزیز مشهود است! برنامه ها و اهداف دستگاه مهم تعلیم و تربیت کشور چگونه تحقق می یابد؟
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و دولت دکتر روحانی ، در برابر چشمان معصوم و منتظر فرزندان این سرزمین که همگی براصول، اهداف و ارکان نظام اسلامی معتقد و آگاهند چه خواهند کرد؟ همت ،تلاش و آرزوهای نیک معلمان و دانش آموزان ،چگونه به ثمرخواهد نشست و دغدعه ها و مشکلات ، چگونه مرتفع می شوند؟
باشد که ان شاءالله تعامل نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دولت محترم بتواند گام های عملی و اقدام اساسی را در جهت رفع مشکلات مدارس و معلمان بردارند،که کم توجهی به مطالبات و نقطه نظرات معلمان ،زیبنده نظام اسلامی کشورمان نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
| حسین شیرازی |
همانطور که مستحضرید، مدت زیادی است که مردم در توصیف ویژگیهای رفتاری مثبت ژاپنیها از یکدیگر گوی سبقت را میربایند و الحق و الانصاف داستانهایی که تعریف میکنند، جای حیرت دارد؛ از این حیث که چقدر این مردم فهمیده و با شعورند. مثلا دوستی میگفت که دوستش در ژاپن کار میکرده و هر روز که به شرکت محل کارش میرفته، این سوال برایش تکرار میشده که چرا کارمندانی که صبح، زودتر به شرکت میآیند، اتومبیل خود را در محوطه پارکینگ، در جایی دورتر به درِ ورودی ساختمان پارک میکنند و مسافت بیشتری را پیاده میروند تا به در برسند؛ درحالیکه در آن وقت صبح، فضای خالی زیاد است. خلاصه اینکه دوستِ دوست ما سوالش را از یک ژاپنی زود به سر کار رونده پرسیده و جواب شنیده که ما که زودتر میآییم وقت کافی داریم و عجله نداریم؛ بنابراین ماشین را دورتر پارک میکنیم و فضا را خالی میگذاریم برای کسانی که دیر میرسند چون آنها خیلی عجله دارند و بهتر است که ماشین خود را در جایی نزدیک درِ ورودی ساختمان پارک کنند تا زودتر وارد ساختمان شوند. (عرض کردم که انسان حیرت میکند از این همه فهم و شعور!)
حالا چرا اصلا یاد ژاپنیها افتادم؟
واقعیتش دیروز خواستم سوار مترو شوم. از پلههای ایستگاه صادقیه که بالا رفتم و به سکو رسیدم، مثل همیشه جمعیت زیاد بود و مردم پشت به پشت ایستاده بودند و منتظر تا قطار برسد. صادقیه ایستگاه اول خط است و ویژگیاش این است که وقتی قطار میآید، همه صندلیها خالی است. صدای قطار که شنیده شد، همگی مشتها را گره کرده، عضلات را منقبض نموده، دورخیز برداشته و به محض باز شدن در قطار، گویی رخنهای در سد آب ایجاد شده باشد، چنان با فشار وارد شدند که دیوارهای قطار میخواست از هم بگسلد و چنان رقابتی برای نشستن روی صندلی شکل گرفت که در مسابقات بینالمللی دو سرعت نظیرش را نمیتوان یافت. جوانترها دست خود را به هنگام وارد شدن باز میکردند و دیگران را پس میزدند و با حرکات سریع و محیرالعقول خود را روی اولین صندلی خالی که به چشم میآمد پرتاب میکردند و سعی داشتند قدرت هرگونه عکسالعملی را از رقبا سلب کنند. حتی دیدم ٢ نفر که هم زمان خود را روی یک صندلی خالی پرتاب کردند، درنهایت چشم باز کرده و دیدند که یکی روی زانوی دیگری نشسته و طبیعا فرد مغلوب چارهای جز برخاستن نداشت. این وسط تکلیف مسنترها و بچهها هم روشن است. بعد از چند ثانیه که صندلیها پر شد و بقیه آرام وارد شدند، تازه صدای مشاجرهها و جر و بحثها بلند شد که چرا پایم را لگد کردی و چرا انگشتت را در چشمم فرو کردی و الی آخر. اما ربط این ماجرا با ژاپنیها باز میگردد به نکتهای که دوستی دیگر از یکی از بازیهای ژاپنیها گفت که ما هم نظیرش را با اندکی تفاوت در ایران داریم.
در ایران بازی این طور است که مثلا ٤ تا صندلی را به حالت دایرهوار قرار میدهند و ۵- ۶ کودک دور این صندلیها میچرخند و به محض اعلام داور، بچهها باید در نشستن روی صندلی رقابت کرده و سریع بنشینند و هرکس نتوانست بنشیند، از بازی حذف میشود. بعد همینطور صندلیها را کم میکنند و آخر سر رقابت دو نفر بر سر یک صندلی است که برنده نهایی و نایب قهرمان (!) را تعیین میکند. براساس گفته آن دوست، این بازی در ژاپن به این صورت است که بچهها دور صندلیها میچرخند و به محض اعلام داور، همگی باید بتوانند روی صندلیها بنشینند و هیچکس نباید ایستاده بماند و هرچه صندلیها کم میشوند، افراد بیشتری مجبورند روی صندلیهای کمتری روی پای همدیگر بنشینند و در نهایت، همگی روی یک صندلی مینشینند و اصولا بازی بازنده هم ندارد!
به عبارت دیگر ، تمام فکر و ذکر بچهها در بازی این است که امکانی فراهم کنند که همگی بتوانند بنشینند. مستحضرید که چه شباهت شگفتانگیزی میان رفتارهای کودکانه ما زمانی که تنها سنمان بیشتر شده با بازیهای دوران کودکیمان وجود دارد! و مستحضرید تفاوت رفتاری ما با ژاپنیها را از این منظر!
گروه اخبار :
روز دوشنبه 24 / 9 / 93 جمعی از بازنشستگان ، موظفین و مستمری بگیران آموزش و پرورش در مقابل ساختمان معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری اجتماع کرده و خواستار رسیدگی به وضعیت نابه سامان معیشتی و اجرای قانون افزایش حقوق خود گردیدند و خواسته های خود را به شماره نامه 286572 – 24 / 9 / 93 در دبیرخانه به ثبت رساندند .
جای خوشحالی و قدردانی است که به فاصله یک روز تماس تلفنی از دفتر برنامه ریزی برای تعیین وقت ملاقات حضوری ، بعد از ظهر روز چهارشنبه 26 / 9 / 93 معاونت محترم برنامه ریزی جناب آقای نوبخت و همکاران محترم ایشان آقایان صدر و نوری با گشاده رویی و برخوردی امید بخش با شش تن از بازنشستگان به مذاکره پرداختند .
در این جلسه در مورد مطالب نامه 286572 – 24 / 9 / 93 وضع معیشت و مشکلات بازنشستگان ، موظفین و مستمری بگیران قبل از سال 88 و خواسته های آن ها توضیحاتی داده شد و در ادامه نامه مذکور توضیحات شفاهی و نامه دیگری هم برای ضمیمه به آن در مورد بازنشستگان بعد از سال 88 مبنی بر این که قانون مدیریت خدمات کشوری پس از بازنشستگی به صورت راکد درآمده و اعمال نمی گردد ، ارائه گردید .
رسیدگی به وضع نامطلوب بیمه بازنشستگان از موارد دیگری بود که عنوان شد .
در خاتمه درخواست گردید حق عائله مندی بانوانی که همسرشان نیز چنین وجهی دریافت نمی کنند به شخص ایشان پرداخت شود و در کل خواسته همه بانوان بازنشسته و شاغل در آموزش و پرورش در مورد این که حق عائله مندی شان به حساب خود آن ها واریز شود مطرح گردید .
پایان پیام /
گروه اخبار :
پس از انتشار مطلبی با قلم مدیر مسئول سایت سخن معلم و با عنوان " رسانه و مسئولان " ، مدیریت محترم اداره آموزش و پرورش منطقه 2 تهران جناب آقای دکتر حسین طالب زاده جهت تنویر افکار عمومی ، توضیحاتی را برای ما ارسال نمودند .
سخن معلم ضمن تشکر و قدردانی از حس پاسخ گویی و مسئولیت پذیری ایشان ، امیدوار است که این روند به همه لایه ها و سطوح مدیریتی وزارت آموزش و پرورش و جامعه تسری یافته و رسانه نقش واقعی و کارکرد درست خود را در جامعه تعریف و تبیین نماید .
برادر ارجمند جناب آقاي پورسليمان
هادی فرج تبار :
اخبار مربوط به تنبیه شدن دانش آموزان توسط معلم همیشه در صدر اخبار رسانه ها به ویژه صدا وسیما قرار داشته و دارد و از این اخبار و نظرات کاربران در این رابطه می توان دریافت که متأسفانه تنها مقصر این حوادث همیشه معلم است و بس. در این رابطه باید فکری اندیشید چراکه اگر قرار بر ادامه این روند باشد و اگر معلم سکوت پیشه کند و دیگران قضاوت، اعتبار و شأن معلمی بیش از پیش ویران خواهد شد.
اگر قرار بر خبر شدن خوبی ها و از خود گذشتگی های معلمان شود شاید سال ها برای رسانه ها وقت لازم باشد تا بنویسند.
البته که تنبیه بدنی راه مناسبی نیست اما باید به علل این حوادث نگریست، در کشور ما معلم تنهای تنهای تنها بار همه ی مسئولیت ها حتی تربیت اولیه در خانه را به دوش می کشد، در کشورهای پیشرو که حقوق معلمان رفاه تمام آنها را تأمین می نماید نیز معلم فقط وظیفه ی تدریس دارد و همه او را حمایت و یاری می کنند، مشاور دارد، تیمی از متخصصین مختلف در کنار او هستند، مسئولان شهری گوش می کنند و او حرف می زند و آموزش خانواده ها هم توسط مسئولان داده می شود. همه ی جامعه برای آموزش تاب آوری دارند.
در مدارس ما متأسفانه معلمان باید بار مشاوران و حتی تیم تخصصی روان پزشکی را هم بر دوش بکشند! به آنها فقط دستور داده می شود و کسی به آنها گوش نمی دهد. از توهین های مستقیم و غیرمستقیم خودی و غیرخودی که بگذریم هیچ کجای دنیا با آن حمایت ها این انتظارات از معلم وجود ندارد.
متأسفانه دانش آموزانی وجود دارند که توسط خانواده با تنبیه شرطی شده اند، من نمی گویم باید تنبیه کرد اتفاقا من می گویم باید آگاهی داد، باید درمان کرد اما معلم که کارش این نیست معلم کارش تدریس است در همه جای دنیا نیز همین است.
حالا به این دنیای مشکلات این را هم اضافه کنید که یک کلاس ۳۰ -۴۰ نفره را به معلم می دهند می گویند به خوبی تدریس کن و آخر سال هم می آیند تحویل می گیرند انگار آموزش لقمه ی آماده است
من نمی گویم بدی ها بیان نشوند، من می گویم خوبی های و فداکاری های معلمان هم بیان شوند تا همه خود قضاوت کنند، فداکاری هایی که هیچ کس جز معلم از آنها خبر ندارد. من می گویم به معلم هم مجالی برای دفاع داده شود، مجالی برای اظهارنظر. در این شرایط که ظاهرا معلم ممنوع التصویر شده است، هیچ گاه به او فرصتی برای حرف زدن داده نمی شود.
آخر کلامم این است که معلم سقف و ستون هر جامعه ای است، انعکاس بدی های او و مجال ندادن به معلمان برای حرف زدن فقط خانه را خراب خواهد کرد و بس.
طی چند روز اخیر مساله ضربوشتم دانشآموز یکی از دبستانهای مناطق حاشیهنشین سنندج توسط معلم ورزش به یکی از سوژههای اجتماعی تبدیل شده است. سهشنبه هفته گذشته در جریان زنگ ورزش یکی از کلاسهای مدرسهای ابتدایی در محلهای حاشیهنشین در سنندج یکی از دانشآموزان مقطع ششم ابتدایی توسط معلم ورزش این مدرسه مورد ضربوشتم قرار گرفته بود. ضربه سهمگین معلم ورزش این دانشآموز را با مصدومیت شدیدی مواجه کرده است.
پدر دانشآموز مصدوم به روند پیگیری موضوع پس از وقوع این حادثه و بازگشت فرزندش به منزل اشاره کرد و ادامه داد: متأسفانه ضربهای که معلم ورزش به فرزندم وارد کرده بود آن چنان سنگین بوده که هماکنون با گذشت 6 روز از این اتفاق هنوز آثار تورم بر پهلو و لگن پسرم قابل مشاهده است و از امروز نیز امور مربوط به پزشکیقانونی و شکایات قانونی دیگر را پیگیری خواهیم کرد. این شهروند سنندجی عنوان کرد: ضربوشتم یک دانشآموز دبستانی بهدلیل تعلل در پوشیدن لباس ورزشی توسط فردی بزرگسال آن هم معلم ورزش مدرسه امری ناپسند و نابخشودنی است و اگر هم ما این فرد را ببخشیم، نمیتوانیم هیچگاه آثار روانی را که بر فرزندم در این حادثه واردشده و تحقیری که بر وی تحمیل شده است را پاک کنیم .
او اضافه کرد: امیدواریم با بازتاب این خبر دیگر شاهد این ناملایمات اخلاقی و فرهنگی در جامعه نباشیم و قشر فرهیخته معلمان در میان خود این چنین افرادی را نداشته باشند، چراکه والدین به امید تعلیم و تربیت فکری، فرهنگی و اخلاقی فرزندان شان را روانه مدرسه میکنند نه برای ضرب و شتم و آسیبدیدگی. دانشآموز مصدوم نیز میگوید: معلم بر بالای یک بلندی ایستاده بود و ما داشتیم خودمان را برای زنگ ورزش آماده میکردیم که ناگهان با صدایی بلند و لفظی غیراخلاقی به ما گفت که سریعتر لباسهای ورزشیتان را بپوشید. سپس ما مشغول پوشیدن لباسهایمان شدیم و به محض اینکه خواستم شلوارم را برای پوشیدن گرمکن ورزشی تعویض کنم، با ضربه محکم پای معلممان مواجه شدم و به طرف دیگر کلاس پرت شدم و همکلاسیهایم به کمکم آمدند و مرا از روی زمین بلند کردند.
حال پس از وقوع این حادثه ذکر چند نکته لازم و ضروری است که امید است مسئولان و متولیان حوزه تعلیم و تربیت استان برای آن چارهاندیشی کنند. هرچند که در استانی همچون کردستان شاهد فداکاریها و ایثارگریهای بزرگی از سوی معلمانی فرهیخته و فداکار همچون علی محمدیان معلم مریوانی که با تراشیدن موهای خویش برای ماهان به همه جهانیان درس گذشت و فداکاری داد و یا خانم ثریا مطهرنیا، معلم فداکار بیجاری همراه با دانشآموز نامآشنای خود سارا، تداعیگر فداکاری شیرزن خطه کردستان و معصومیت کودکی است که تمام کودکیهایش در شعلههای آتش به یکباره به تاراج رفته است، اما در کنار این معروفات والا باید نیمنگاهی هم به منکرات داشته باشیم و همیشه نیمه پر لیوان را نبینیم. فارس نوشت؛ به قول پدر این کودک سنندجی که مورد ضرب و شتم معلم ورزشش واقع شده است، نتایج و اثرات روانی این حادثه تا سالها و شاید تا پایان عمر این کودک و دیگر کودکانی که مورد ضرب و شتم از سوی معلمانشان قرار میگیرند و تحقیرشدن در جلوی چشمان دیگر همکلاسیهایشان تا سالها با آنها خواهد بود.
گروه اخبار :
اولیاء 65دانش آموز معلمان دامغان ، به خاطر نارضایتی از مدیریت این مدرسه بر درب این واحد آموزشی قفل زدند .
به گزارش خبرنگار مرآت از اول مهر امسال بود که مدیریت مدرسه روستای معلمان دامغان ، معلم های حق التدریسی که تخصصی در امر تدریس نداشتند را جایگزین معلم های باسابقه می کند .
مردم این روستا در گفت و گو باخبرنگار مرآت بیان داشتند : افرادی که به بچه های ما درس می دهند از افراد بومی روستا هستند و ما آنها را می شناسیم و باشناخت ما این افراد هیچ گونه تخصصی درتدریس ندارند .
مدارس روستای معلمان قرار است به بخش خصوصی واگذار شود واین امر یکی از دلایل پایین آمدن کیفیت درس دادن در این روستا شده است .
مردم این روستا به خاطر موارد بالا ، بر درب مدرسه قفل زدند که این نشانه اعتراض می باشد .
تیتریک از آموزش و پرورش شهرستان درخواست دارد مشکل تدریس این مدرسه را حل نماید .
* حدود یک ماه پیش نامه ی فرهنگیان خوزستان به وزیر محترم در سایت سخن معلم و سایت های محلی درج گردید اما تا کنون هیچ پاسخ عملی از طرف وزارت آموزش و پرورش به آن داده نشده است ، علت چیست ؟