صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

انتقاد از وضعیت انجمن اولیا و مربیان و فروپاشی نهاد خانواده  عجیب به نظر می‌رسد ولی واقعیت دارد؛ در مملکتی که نهادها و سازمان‌های مختلف دارند به نام «خانواده» بودجه‌‌های کلان می‌گیرند، «انجمن اولیا و مربیان آموزش‌ و پرورش»، اصلی‌ترین و مهم‌ترین نهاد متولی «خانواده» در حال احتضار و فروپاشی است.

دفتر انجمن اولیا و مربیان از فروردین 1401 مدیرکل ندارد، نیروهایش تقلیل یافته است، کتاب فروشی انجمن در حال تعطیلی است و کل انجمن در حالت سرگردانی و بلاتکلیفی به سر می‌برد.

نورعلی عباسپور، که از حدود سال 1395 مدیرکل انجمن بود، از فروردین ماه با اتمام مأموریتش استعفا داد و به دانشگاه فرهنگیان بازگشت. نیروهای انجمن از چند سال پیش رو به کاهش بودند و در حال حاضر مجموع فعالیت‌های انجمن از جمله مدیریت برنامه‌های آموزش خانواده، هدایت انجمن‌های مدارس، مراکز مشاوره، انتشارات انجمن، انتشار ماهنامۀ پیوند و سایر اقدامات وابسته، فقط با هشت نفر انجام می‌گیرد. کتاب فروشی انجمن (واقع در ابتدای خیابان طالقانی) که چند دهه سابقۀ فعالیت دارد به بهانۀ تعمیرات در شرایط تعطیلی کامل است. ظاهراً ساختمانی که کتابفروشی در آن مستقر است در اختیار سازمان استعدادهای درخشان قرار دارد و این سازمان با استفاده از فرصت و شرایط نابه سامان انجمن، سعی دارد کتاب فروشی را تصاحب کند.

انجمن اولیا و مربیان نهادی قدیمی در مجموعه آموزش‌ و پرورش ایران است. نقدهای زیادی به عملکرد انجمن در طول چهار دهه وارد است، نقدهایی که به بخش‌های دیگر آموزش‌ و پرورش و سازمان‌ها و تشکیلات دیگر فرهنگی و تربیتی کشور هم می‌توان وارد ساخت. با این همه، انجمن اولیا و مربیان متولی یکی از ارکان مهم تربیت در ایران، یعنی «خانواده» بوده است. این نهاد بر اساس شرایط و امکانات موجود سعی کرده است با برنامه‌های آموزش خانواده، مشاوره، چاپ کتاب و انتشار مجله به دانش‌افزایی و بهبود روش‌های تربیتی والدین ایرانی کمک کند.

انجمن اولیا و مربیان در اوائل دهۀ 1370 با تلاش‌های دکتر غلامعلی افروز، به سازمان ارتقا یافت. فعالیت‌های آموزشی و ترویجی انجمن فرازونشیب زیادی داشته است و به‌ویژه در زمینۀ آموزش خانواده در دوره‌هایی مانند دورۀ ریاست دکتر علی‌اصغر احمدی، پرتلاش بوده است. در اوائل دهۀ 1390 با نظر حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر وقت آموزش‌ و پرورش و تعلل آشکار رئیس وقت انجمن، این نهاد از قالب سازمان خارج و به یکی از معاونت‌های سازمان مدارس غیردولتی و توسعه مشارکت‌های مردمی تقلیل یافت. چرا به این سادگی داشته‌هایمان را از دست می‌دهیم و بعد دست به اقدامات آشفته و پرهزینه و کم‌ نتیجه می‌زنیم؟

با پیگیری‌های بعدی در زمان علی‌اصغر فانی، در سال 1395 انجمن از زیرمجموعه سازمان مدارس غیردولتی خارج و به شکل دفتر درآمد. تا جایی که اطلاع دارم تلاش‌هایی در جریان بود تا انجمن به‌صورت تشکلی مردمی و به نسبت مستقل درآید. اساسنامه‌ای هم برای این موضوع نوشته و آماده شده بود، اما در جریان رفت‌ و برگشت بین وزارت آموزش‌ و پرورش و سازمان برنامه و بودجه موضوع آن‌قدر طولانی شد که به سرانجام نرسید.

انتقاد از وضعیت انجمن اولیا و مربیان و فروپاشی نهاد خانواده

در سیاست‌های کلان فرهنگی کشور، در سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش، در گفته‌های مقامات و مسئولین و هر جا که بحث‌های فرهنگی و اجتماعی پیش آمده، جایگاه و اهمیت «خانواده» مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. به راستی کدام نهاد، سازمان و مرجع دیگری به اندازۀ انجمن اولیا و مربیان به خانواده‌ها نزدیک است و می‌تواند با آنان ارتباط مستقیم و مستمر داشته باشد؟

چرا این همه از خانواده گفته می‌شود ولی مهم‌ترین متولی مسائل خانواده به حال خود رها شده و روزبه‌روز تضعیف می‌شود؟

چرا نهادهای دیگر به نام خانواده بودجه‌های کلان می‌گیرند و کار مؤثری هم انجام نمی‌دهند اما انجمن اولیا و مربیان درگیر کاهش نیرو، بودجه و امکانات است؟

چرا در داخل خود آموزش‌ و پرورش هم رقابت وجود دارد و یک بخش از وازرت‌خانه وقتی که می‌بیند بخش دیگر در حال تضعیف است، بلافاصله سهم‌خواهی (قضیه تعطیلی کتاب فروشی انجمن) می‌کند؟

شایعات گوناگونی در مورد آیندۀ انجمن اولیا و مربیان مطرح هستند. یکی از این شایعات الحاق انجمن به معاونت پرورشی و فرهنگی و تبدیل آن به واحدی کوچک در یکی از دفترهای این معاونت است. هر چه هست، انجمن اولیا و مربیان اصلاً حال و روز خوشی ندارد. نه در رأس آن کسی هست که از موجودیت انجمن دفاع کند و نه کسی به فکر انجمن و آیندۀ آن است.

به نظر می‌رسد خود وزارت آموزش‌ و پروش به اهمیت و جایگاه انجمن واقف نیست و با آن فقط رفتاری اداری دارد.

چگونه می‌توان توضیح داد که اگر خانواده رکن اساسی تربیت است و اگر آموزش‌ و پرورش خود را متولی تربیت در کشور می‌داند، باید در مورد انجمن اولیا و مربیان خیلی حساس و دقیق باشد.

انتظار منطقی این است که انجمن اولیا و مربیان از بهترین شرایط از لحاظ منابع مالی و انسانی و امکانات و هم‌چنین والاترین جایگاه سازمانی برخوردار باشد.

به نظرم ؛ وضعیت انجمن اولیا و مربیان می‌تواند نشان‌دهندۀ رویکرد نظام فرهنگی و سیاسی کشور و هم‌ چنین نظام تربیتی (وزارت آموزش‌ و پرورش) به خانواده باشد.

انتقاد از وضعیت انجمن اولیا و مربیان و فروپاشی نهاد خانواده

اگر خانواده واقعاً مهم است وضعیت انجمن اولیا و مربیان نباید این چنین باشد. داشته‌هایمان را نادیده می‌گیریم و بعد به بحث و تحلیل می‌پردازیم که چرا وضعیت چنین است.

انجمن اولیا و مربیان به اتکای خانواده‌ها می‌تواند پایگاه اصلی مقابله با آسیب‌های اجتماعی، آموزش و ترویج سبک زندگی مطلوب، بهبود رفتارهای اجتماعی و ارتقای سطح فرهنگی جامعه باشد. چرا به این سادگی داشته‌هایمان را از دست می‌دهیم و بعد دست به اقدامات آشفته و پرهزینه و کم‌ نتیجه می‌زنیم؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از وضعیت انجمن اولیا و مربیان و فروپاشی نهاد خانواده

منتشرشده در یادداشت

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان

این روزها در فضای مجازی کلیپی از تنبیه بی رحمانه یک دانش آموز توسط معلمش دست به دست می شود که دل هر بیننده ای را به درد آورده و موجبات انزجار همگانی از این رفتار غیر انسانی است.

موضوع چنان جدی است که مسئولین آموزش و پرورش ناچار به واکنش شده و کلیپ را به کشور هند منتسب می کنند. ( 1 )

مسئله تنبیه بدنی موضوع روز و با وجود شبکه های اجتماعی کاملا در معرض انظار و قضاوت عمومی است. لذا تامل و تعمق علمای تعلیم و تربیت در این وادی، امری بایسته، شایسته و البته مستمر می باشد.

به اعتقاد علمای روانشناسی و نیز آمار و ارقام مستند ؛ ما از ملل عصبانی جهان هستیم. خشونت در خون ماست و  هنر گوش دادن و مهارت گفت و شنود را بلد نیستیم و یا اعتقادی به آن نداریم. اگر نگاهی به اتفاقات روزمره داشته باشیم این ادعا چندان بی ربط و نامربوط به نظر نمی رسد.

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان

جامعه مردسالار ایرانی در برخورد خشونت آمیز با جامعه زنان، همچنین در تصادفات رانندگی درون شهری اگر جزئی هم باشد حتی در پایتخت معمولا به جای حل و فصل محترمانه و معقول ماجرا، یقه گیری می کنیم و بعضا خسارات زد و خوردهای پسا تصادف بر خود حادثه می چربد. تورق صفحات تاریخ و مرور رویدادهای پیرامونی نیز گواه این مطلب است. در جریان اولین برخورد مغولان فاتحِ چین با خوارزمشاهیان مغرور، اگر اندکی تدبیر و واقع بینی در طرف ایرانی وجود داشت ما با مدارا و فنون مذاکره از گزند سپاه ویرانگر مغول در امان می ماندیم. و قس علی هذا...

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان در فرهنگ و ادبیات ما خشونت و تجاوز به حقوق مدنی و شهروندی یکدیگر تئوریزه و نهادینه شده است .

- تا نباشد چوب تر      فرمان نبرد گاو و خر

- استاد معلم چو بود بی آزار          خرسک بازند کودکان در بازار!

- پادشاهی پسر به مکتب داد       لوح سیمینش بر کنار نهاد

بر سرِ لوحِ او نبشته به زر           جور استاد به که مهر پدر (گلستان، ص۱۵۶)

- به خردی درش زجر و تعلیم کن      به نیک و بدش وعده و بیم کن (بوستان، بیت ۳۱۵۸ تا۳۱۶۰)

 - هر آن طفل کو جور آموزگار      نبیند، جفا بیند از روزگار (بوستان، بیت  ۳۱۶۷ تا۳۱۷۰ )

- به خردی بخورد از بزرگان قفا     خدا دادش اندر بزرگی صفا

- پرتو نیکان نگیرد هرکه بنیادش به دست     تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبدست (گلستان، ص۶۱).

 شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی؟      ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست       در باغ لاله روید و در شوره بوم خس (گلستان، ص۶۲).

عاقبت گرگ زاده گرگ شود       گرچه با آدمی بزرگ شود (گلستان، ص۶۲).

سعدی در باب هفتم گلستان چنین حکایت می کند: «یکی را از وزرا پسری کودن بود؛ پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مر این را تربیتی می کن، مگر عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود. پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمی شود و مرا دیوانه کرد.»

چون بود اصل گوهری قابل      تربیت را در او اثر باشد 

هیچ صیقل نکو نداند کرد        آهنی را که بدگهر باشد 

سگ به دریای هفت گانه بشوی     که چو تر شد پلیدتر باشد 

خر عیسی گرش به مکه برند      چون بیاید هنوز خر باشد» (گلستان، ص۱۵۴).

در سیستم آموزشی قدیمی ما (مکتب خانه ها و مدارس) نیز به طور سنتی خشونت تئوریزه شده و سکه رایج بازار دستگاه تعلیم و تربیت بوده است.

غرض از گفتن این مقدمه آنست که ما بدوا باید درک درست از تاریخچه خشونت و فهم مشترکی از پیشینه تنبیه بدنی داشته باشیم تا بتوانیم واقع بینانه روی موضوع تنبیه بدنی در سیستم آموزشی خود صحبت کرده و نهایتا دنبال راهکارهای عملیاتی، غیر شعاری فارغ از کلی و مبهم گویی های روانشناسانه برای کاستن از دامنه خشونت در مدارس باشیم.

با توجه به‌ پیشرفت های شگرف جامعه جهانی در خصوص توجه به حقوق انسانی و ذاتی کودکان و نوجوانان در کنوانسیون‌های حقوق بشری در حوزه های مختلفی چون کسب و کار، آموزش و پرورش باعث شده است که در دهه های اخير بحث ممنوعیت تنبیه بدنی در مدارس ایران جدی گرفته شود.تا جایی که به خاطر دارم از دوره اول ریاست جمهوری خاتمی با رویکرد اسلام رحمانی (که مروج گفت و گوی تمدن‌ها به جای جنگ تمدن‌ها) بود بحث بازنگری در دستگاه تعلیم و تربیت جدی تر شده است. خشونت با رگ و ریشه جامعه ایرانی عجین شده و بعضا روح و روان ما با اعمال خشونت تسکین می یابد.

منتها مسئله اینست که وقتی ما ابزار کارآمد و مهمی چون تنبیه بدنی (که به زعم گذشتگان چون عصای موسی معجزه گر، شکافنده دریا و کارگشا بوده است) را حذف می کنیم دقیقا چه جایگزینی برای آن تعریف و تعبیه کرده ایم؟ آلترناتیو خشونت و تنبیه بدنی در مدارس دقیقا کدام است؟

معلم امروز که در دوره دانش آموزی خود مورد عنایت دستگاه تعلیم و تربیت بوده است با چه ابزارهایی باید دانش آموزش گریز پا و نافرمانش را که پس از رهایی از چنگال کرونا چون فنری جهیده بوده و شیطنت از سر پایش موج می زند را کنترل و مهار نماید؟!

این سوال بی جواب و مهمی است که متاسفانه کماکان با گذشت سال‌های متمادی زمین مانده است و تا جوابی اقناعی، عملیاتی و منطقی برای آن در چنته نداشته باشیم تنبیه بدنی با فراز و فرودهایش تداوم خواهد یافت و هر از گاهی در گوشه و کنار مملکت صدای ضجه دانش آموز بی پناه از جور معلم و برعکس شنیده خواهد شد.

قطعا تنبیه بدنی امری واپسگرا و مذموم بوده و البته به درستی خط قرمز آموزش و پرورش است این رویکرد خشونت امیز در هزاره سوم ابدا قابل دفاع نیست.  ولی مجددا باید پرسید که معلم دقیقا باید با کدامین ابزار قانونی (به جز نمره، انضباط و تنبیه و...) کلاس درسش را در برابر هجوم بی امان شیطنت و بی ادبی مخاطبین احتمالی کنترل و اداره نماید؟

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان

مطالب شیک و توصیه های اوتو کشیده مشاورین و روانشناسان محصور در شیشه های زمردین، در میدان عمل کارگر نبوده و معلم عاصی گاها غیر ارادی به سیم آخر زده و با عبور از خطوط قرمز آموزش و پرورش و کنوانسیون‌های حقوق بشری ناچارا دست به دامان تنبیه بدنی می برد و البته اولین مغموم و قربانی تنبیه نیز خود معلم خواهد بود‌.

براساس ماده ۷۷ آئین نامه اجرایی مدارس، تنبیه بدنی دانش آموزان از سوی کادر آموزشی و اداری تخلف محسوب می شود.

امروزه برخورد قاطع و قانونی با خاطیان از این آئین نامه اجرایی در مدارس کشور انجام می شود. تنبیه بدنی دانش آموزان قابل دفاع نبوده و حرکتی واپسگرا و محکوم است. وقتی همه دچار روزمرگی بوده و فکر نمی کنند حتا معلمان !

مدیران مدارس و معلمین باید علاوه بر روحیه تساهل و تسامح و کنترل خشم، با آئین نامه های اجرایی مدارس آشنا بوده و خودسرانه عمل نکنند.

نتایج تنبیه بدنی دانش آموزان تنزل اعتماد به نفس، فروخوردگی و درونی شدن خشم، تضعیف جایگاه دستگاه تعلیم و تربیت در انظار عمومی و نهایتا خدشه دار شدن قداست شغل معلمی است.

در دوره کرونا سبک زندگی بشری دچار تغییر و تحولات شگرفی شده است. همچنین در آموزش مجازی در دوره کرونا اتفاقات مهم و زیرپوستی فراوانی در رفتار، کردار، نوع پوشش، ظاهر و در یک کلام بینش عمومی و منش دانش آموزان رخ داده است. جا دارد روانشناسان، روانکاوان و سایر دلسوزان جامعه با کاوش های علمی بر زوایای تنگ و تاریک دوره کرونایی نورافشانی کرده و از سرعت فزاینده و جهشی آسیب های فرهنگی اجتماعی جامعه هدف بکاهند.

خشونت در مدارس چوب دو سرباخت است تقریبا پا به پای کتک خوری دانش آموزان، معلمین نیز مورد عنایت اولیا،دانش آموزان و اهالی ناراضی از حواشی مدارس قرار می گيرند.

حدود دوسال پیش یکی از معلمین شهر همدان در داخل کلاس به ضرب چاقوی یک‌ دانش آموز به قتل رسید.پیش تر ، « محسن خشخاشی » از معلمان شهر بروجرد هم در کلاس به طرز وحشیانه ای توسط دانش آموز اش کشته شد .

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان

بر گردیم و واکنشهای آن موقع را مرور کنیم تا به عمق ماجرا تاسف بخوریم.

همچنین همین هفته یکی از معاونین یکی از مدارس پرجمعیت حصارک کرج در مراسم روز معلم و در انظار عمومی مورد ضرب و شتم یکی از کسبه محل قرار گرفته و هتک حرمت شد.

متاسفانه سریال دنباله دار و n قسمتی تنبیه بدنی از یک طرف و ضرب و شتم معلمین پا به پای هم در حال تکثیر، تدوین و ترویج می باشد.

چه بایدکرد ؟

همان طور که در مقدمه اشاره شد خشونت با رگ و ریشه جامعه ایرانی عجین شده و بعضا روح و روان ما با اعمال خشونت تسکین می یابد.

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان

کنترل خشم و کاستن از دامنه فراخ خشونت تنها با بخش نامه و بگیر و ببند امکان پذیر نیست. باید دستگاه‌های فرهنگی و در راس آن صدا و سیما و شبکه های پرمخاطب اجتماعی اقدام به فرهنگ سازی کرده و مشی تساهل و تسامح، رواداری، مدارا را جایگزین خشونت و خشم عمومی نماییم. در جریان اولین برخورد مغولان فاتحِ چین با خوارزمشاهیان مغرور، اگر اندکی تدبیر و واقع بینی در طرف ایرانی وجود داشت ما با مدارا و فنون مذاکره از گزند سپاه ویرانگر مغول در امان می ماندیم.

البته نباید از نقش مهم و فراینده مطالبات متراکم و زمین مانده معلمان در دو حوزه منزلتی و معیشتی معلمان غفلت نمود. معلمی که در اعتراض به مطالبات صنفی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بعضا بازداشت می شود ناخواسته خشم خود را به مدرسه و کلاس منتقل کرده و احتمالا ناخوداگاه سر دانش آموز و اولیا خالی خواهد کرد.

از معلمی که برای گذران زندگی بخور و نمیر مجبورا به شغل های دوم و سوم پناهنده می شود و به ناچار خستگی جسمی و رخوت روحی و روانی اش را به کلاس درس ارمغان می آورد چه انتظاری باید داشت؟ در حالی که سرانه آموزشی ما حدود ۱۸۰ دلار است در بغل دست ما در عمان کوچک رقم سرانه دانش آموزی ۱۱ هزار دلار می باشد.

انتظار از آموزش و پرورش باید متناسب با سرمایه گذاری در آن باشد .

آیا ؛

معلم مسافرکش می تواند فرهنگ ساز باشد ؟ !

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان

سخن آخر ؛

وقتی همه دچار روزمرگی بوده و فکر نمی کنند حتا معلمان !

بارها در صدای معلم و در گزارش ها ، یادداشت و تحلیل های متعدد بر ضرورت تشکیل « سازمان نظام معلمی » تاکید و تصریح شده است اما به نظر می رسد کسی به آن توجهی نمی کند .

اگر فردی حتا یک بار طرح تشکیل سازمان نظام معلمی را مطالعه کرده باشد ( این جا ) ؛ در می یاید که یکی از  نکات مهم در باب حقوق صنفی معلمان بررسی و اعلام نظر در مورد مسائلی مانند تنبیه بدنی است .

در حال حاضر ؛ هیچ گونه نهاد تخصصی و کارشناسی در آموزش و پرورش ایران برای بررسی کارشناسی و علمی چنین مسائلی وجود ندارد و به محض وقوع چنین مسائلی پرونده به دست نهادهایی مانند حراست ، ارزیابی و رسیدگی به شکایات سپرده می شود .

آیا وقت آن نرسیده که تشکیل « سازمان نظام معلمی » به یک مطالبه ی عمومی و جدی معلمان تبدیل شود؟

***

( 1 )

در خبرها آمده بود :

معلم هندی که احساسات مردم جهان راخدشه دار کرده بود دستگیر و به 10سال زندان و 100 ضربه شلاق محکوم شد .

( کلیپ را مشاهده فرمایید )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

خشونت و تنبیه بدنی در مدارس و جامعه و نقش معلمان

منتشرشده در دانش آموز
پنج شنبه, 16 تیر 1401 13:45

قدرشناسی از صدای معلم

قدرشناسی از صدای معلم توسط دکتر نعمت الله فاضلی

امروز برای مطلبی سایت « صدای معلم » را مرور کردم.

آزادترین تریبون خبری در زمینه آموزش و پرورش است؛ تریبونی بدون حمایت مادی و حقوقی ؛ تریبونی که جمعی افراد مدنی و دلسوز و دغدغه مند و خلاق مطالب آن را تهیه می کنند.

صدای معلم، صدای انتقادی است که مباحث آموزش و پرورش را به « حوزه عمومی » می آورد.

دست و قلم و اندیشه پورسلیمان مدیر آن ستودنی است.

همه آن ها که صدای معلم می شوند و در آن می کوشند و می نویسند، شایسته ستایش هستند.

کاش در این سال ها چندین صدای معلم بود.

کاش سیاستمداران ، رهبران و مدیران نظام آموزشی در سطوح گوناگون صدای معلم را بخوانند و بشنوند.

دیدم پورسلیمان نوشته اند فشار اقتصادی کار را برای صدای معلم تنگ کرده است.

کاش آن ها که خیر و مدرسه سازند، نیم نگاهی هم به صدای معلم کنند.

اطمینان می دهم وجود این گونه تریبون ها کمک به بهبود همه مدرسه هاست.

تاریخ رد پای همه ی آن ها که به جامعه و انسان ها خدمت می کنند هرگز فراموش نمی کند.

صدای معلم هم می ماند.

قدرشناسی از صدای معلم توسط دکتر نعمت الله فاضلی

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 16 تیر 1401 12:23

تفکر دلفینی و زندگی کوسه ای !

تفکر دلفینی چیست و تهدیدات زندگی کوسه ای

جستارگشایی

« دلفین ها نوعی از حیوانات دریایی هستند. این پستان‌داران آبزی باهوش، دارای روحیه همکاری هستند و در ارتباطات خود شیوه برنده - برنده را برگزیده‌اند .

دلفین هیچ کمبودی ندارد و می خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند.

اگر یک دلفین زخمی شود ۴ دلفین دیگر او را همراهی می کنند ، تا خود را به گروه برساند.

در همین راستا پژوهشگران تعداد ۹۵ کوسه و ۵ دلفین را به مدت یک هفته در استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند.

کوسه‌ها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفین‌ها حمله‌ور شدند.

دلفین‌ها فقط می‌خواستند با آنها بازی کنند ولی کوسه‌ها بی‌وقفه به آنها حمله می‌کردند.

سرانجام دلفین‌ها به آرامی کوسه‌ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه‌ها حمله می‌کرد آنها به ستون فقرات پشت یا دنده‌هایش می‌کوبیدند و آنها را می‌شکستند.

به این ترتیب کوسه‌ها یکی پس از دیگری کشته می‌شدند.

پس از یک هفته ۹۵ کوسه مرده و ۵ دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می‌کردند در استخر دیده شدند.

در دنیای کوسه‌ای، برای برنده‌شدن؛ دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند.

اما در دنیای دلفینی، انعطاف وجود دارد و سر شار از تشخیص‌های پربار است » .

 نتیجه‌ گیری:

دنیای زیباتری داشتیم اگر که ما انسان‌ها نیز دارای چنین تفکر زیبایی می‌بودیم؛

تفکر دلفینی یعنی اینکه:
۱- غیر از خود به دیگران هم بیاندیشیم؛
۲- با دیگران در زمان بروز مشکلات همزاد پنداری کنیم؛
۳- از خوشحالی دیگران شاد شویم؛
۴- و از ناراحتی و درد دیگران ما هم احساس درد کنیم؛
۵- با دیگران همدلی و همراهی کنیم؛
۶- دست در دست هم و برای موفقیت هم تلاش کنیم.

تفکر دلفینی چیست و تهدیدات زندگی کوسه ای

کوسه ها در راهند

محمود درویش می نویسد:
دیروزها آزادی را گم کردیم ...
امروز دوست داشتن ها را گم کردیم ..
من از فردا بیم دارم که انسانیت را گم خواهیم کرد ....

واقعیت آن است که تورم،گرانی، اختلاس، رکود، رانت،ویژه خواری، ژن برتر، آقازاده ها، نکبت زاده ها و...هر کدام به سان دسته کوسه های خونخوار در کمین ملت نشسته اند تا در آن واحد و لحظه مناسب دار و ندارشان را به یغما برند. برای این خونخواران حد و مرز و حدود و ثغوری نیست ؛ اصولا قانون برای جلوگیری از طغیان توده ها و البته کنترل هیجانات ضعفاست. اغنیا در روی خشکی و کوسه ها در دریا خود مر قانونند.

تفکر دلفینی چیست و تهدیدات زندگی کوسه ای

چاره چیست ؛ راه کدام است ؟!

تا زمانی که خیر عامه و منفعت عمومی بر منیت و منافع صِرف شخصی سبقت نگیرد و زرنگ ترها و متصلین به انواع رانت و آویزان از مثلث قدرت، ثروت و موقعیت صلاح و فلاح خود را در زندگی کوسه وار ببینند راه علاجی برای عامه مردم بجز زندگی دلفینی نخواهد ماند.

طبقه رو به اضمحلال متوسط و اقشار آسیب پذیر برای بقای شرافتمندانه و زیست آبرومندانه باید با الهام از شگرد دلفین ها به جنگ کوسه ها رفته و گذشته به تارج رفته و آینده گروگان‌ گرفته شان را از این زالو صفتان بستانند.

ما هنوز یاد نگرفته ایم منفعت عمومی را به مطالبات شخصی ترجیح دهیم و دقیقا پاشنه آشیل توسعه نیافته گی جهان سوم ترجیح منافع شخصی بر منفعت عمومی است.

کنشگری در هر سطح و کیفیتی

"گاهی فکر می‌کنم بعد از تاب‌آوری اقتصادی و ساختنِ پیوندهای معنادار، آنچه باقی می‌ماند تلاش برای تاثیرگذار بودن است. نمی‌خواهم شعار بدهم یا توصیه اخلاقی بکنم. فکر می‌کنم چاره همین است. وقتی می‌مانیم، در جایی مانده‌ایم که اگر کاری نکنیم شرایط روز به روز بدتر می‌شود و خوشبختی خود ما هم در معرض خطر بیشتری قرار می‌گیرد.

ما ناگزیریم هم برای امید به آینده و هم برای رهایی از احساسِ تلخِ درماندگی، بخشی از توش و توانمان را برای  « همه » به کار بگیریم. ما ناگزیریم وقتی می‌مانیم، ماندن را برای خودمان ممکن‌تر کنیم. ما هرچقدر هم معمولی هستیم باید کنشگر باشیم، در هر سطحی و با هر کیفیتی.

هر کدام از ما باید بپرسیم:

چه تاثیری می‌توانم بگذارم و چگونه می‌توانم از زوال بیشترِ این حیات جمعی جلوگیری کنم. ما وقتی می‌مانیم باید یادمان باشد که در اینجا و این شرایط چیزی به نام  « زندگی معمولی » وجود ندارد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تفکر دلفینی چیست و تهدیدات زندگی کوسه ای

منتشرشده در آموزش نوین

آسیب شناسی صندوق ذخیره فرهنگیان از نظر قیم مآبی و مواد قانونی

شرایط و مقدمات حکمراني شايسته (حکمراني خوب ) در صندوق ذخيره فرهنگيان چيست ؟

آسیب شناسی " قیم مآبی " در صندوق ذخیره فرهنگیان با تکیه بر مواد قانون

چکيده گفت و گو :

اولويت اول اعضا محترم صندوق ذخيره فرهنگيان ورود دارايي ها صندوق به بورس يا فرا بورس است که مقدمه تخصيص ارزش مالکانه مي باشد که ( اينجا  ) به آن اشاره شد .

در یادداشت « مرور و ياد آوري برخي موارد قانوني با رئيس هيات امنا ي صندوق ذخيره فرهنگيان ؟ لطفأ توجه فرماييد ! » به سه مورد اشاره شد:

  1. ضرورت ورود به بورس يا فرابورس به عنوان مقدمه تخصيص ارزش مالکانه با توجه به مصوبه کارگروه منتخب وزير در بهمن 1400 مبني بر ورود 20% ارزش دارايي ها به فرا بورس که متاسفانه تا زمان نگارش اين سطور ، مصوبه کارگروه منتخب وزير، پيگيري نشده است !
  2. تدوين بهره مندي از نگاه کارشناسان عضو صندوق ذخيره فرهنگيان ( مطالبه گران و ... ) براي خشکاندن ريشه هاي فساد در اين موسسه .
  3. تخصيص و توزيع سود منتهي به 31 شهريور 1400 .

خوشبختانه طبق اخبار موثق سود منتهي به 31 شهريور 1400 ، قابل توزيع بين اعضا مي باشد . ان شاالله تا زمان درج اين گفت و گو اين سود بين اعضا توزيع شده باشد و به زودي شاهد ورود به بورس باشيم که تحقق  تخصيص ِ ارزش مالکانه در حال حاضر اولويت اول اعضاي بازنشسته و شاغل صندوق مي باشد.  

در ادامه مطالبات اعضا ، انتخاب  6 نفر هيات امنا ، تبصره 1 ماده 10 اساسنامه ( تهيه و ابلاغ آئين نامه براي اولين دوره ) پاي بندي مسئولين به قانون و اساسنامه مصوب 1400را پيگيري مي کنيم .  ( اينجا )

در اين گفت و گو با نگاهي گسترده ، مفاهيم حاکميت شرکتي ، حکمراني شايسته (حکمراني خوب ) ، اصول راهبري شرکتي ، آئين نامه نظام راهبري مصوب 11 / 8 / 1386 ، دستوالعمل حاکميت شرکتي 24 / 4 / 1397 ، فرهنگ يادگيري سازماني ، نوآوري باز و .. سه پيش نويس آئين نامه انتخاب 6 نفر هيات امناء  ارائه شده به دفتر وزارت آموزش و پرورش را بررسي مي کنيم تا شرايط اصلاح ساختار موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان فراهم شود .

تلاش مي کنيم تا شرايط گذر از قيم مابي حاکم در حال حاضر را معرفي کنيم و شرايط حرکت به سوي مشارکت صاحبان اصلي سرمايه را ترسيم نماييم .

مقدمه

  مهدي سورگي :

«  ... فرض بر این است تمام فرهنگیان عضو انسان های عاقل و بالغی هستند که می توانند صرفه و صلاح خود را خود تشخیص دهند و نیاز به قیم ندارند » .

در مقدمه با توجه به منابع حقوقي به مبحث " قيم " در قانون مدني ايران مي پردازيم .

قابل توجه رياست محترم هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان !

 ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی ( 1 )  برای اشخاص ذیل ، قیم انتخاب می‌ شود:

  1. برای صغاری که ولی خاص ندارند.
  2. برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها بوده و ولی خاص نداشته باشند.

توضيح : برخي رفتارهاي مسئولين اين احساس را در اعضا به وجود آورده است که مسئولين، قيم اعضا در مديريت سرمايه هاي آنان در صندوق ذخيره فرهنگيان هستند . وقتي قانون اجازه تغيير قيم را مي دهد ،  آيا اعضای صندوق نمي توانند قيم هاي خود را تغيير دهند ؟

  1. برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها نباشد

عدم پیگیری و رسیدگی قیم به امور مالی محجور

در اين تارنما ، يک پرونده واقعي به شرح ذيل مطرح مي شود :

شوهرم 9 ماه هست به خاطر آسیب های زمان جنگ فوت کرده . الان 9 ماه هست که دادگاه انقلاب آبیک تمام حساب بانکی ایشان را بسته و برادر شوهرم که قیم پسرم شده هیچ رسیدگی نمی کند و منزل من الان 9 ماه میشه که منزل آب نداره  .بالای ده بار هم درخواست دادم به دادسرا اما این دادگاه پیگیری نمی کند.آیا راهی هست که قیم را عوض کنم یا مجبورش کنم به انجام مسئولیتی که پذیرفته ؟ آیا می توانم خودم با دادسرای سرپرستی صحبت کنم تا اجازه دسترسی به حساب شوهرم را بدهند برای پرداخت هزینه های ضروری ؟

پاسخ کارشناس حقوقی به سوال مطرح شده :

در پاسخ به پرسشی که طرح فرمودید و همچنین در رابطه با عدم پیگیری و رسیدگی قیم به امور مالی محجور باید گفت مطابق بند 5 ماده 1248 قانون مدنی، در صورتی که قیم در اداره ی اموال مولی علیه لیاقت و شایستگی نداشته باشد به حکم دادگاه عزل خواهد شد.

لازم به ذکر است که قانون در مورد پرداخت هزینه های زندگی و انشعابات منزل مسکونی از اموال متوفی ساکت است و در این خصوص راه حل قانونی به نظر نمی رسد مگر اینکه خود معاونت سرپرستی دادسرای مربوطه در این خصوص مساعدت و ارائه طریق نماید.

همان طور که ملاحظه مي کنيد قانون اجازه تغيير قيم نالايق را مي دهد .

خلاصه قسمت هاي قبل  :

با وجود نکات بسيار مثبت و مفيد اقدام نجفي در تاسيس موسسه اي کاملأ  خصوصي  ، متاسفانه ساختاري که محمد علي نجفي از بدو تاسيس صندوق ذخيره فرهنگيان طراحي نموده است مسئولين را قيم اعضا تلقي نموده است که برخي از روساي  هيات امنا احساس قيم بودن  بيشتر و برخي احساس قيم بودن کمتر داشته اند .

برخي از وزراي آموزش و پرورش در مخالفت با قيم مابي در صندوق خوش دخشيده اند :

  1. محمد بطحايي ، مبتکر ِ مخالفت با قيم مابي در صندوق ذخيره فرهنگيان مي باشد .
  2. محسن حاجي ميرزايي ، بزرگ سردار مخالف قيم مابي ( اصلاح اساسنامه و انتخاب  شش نفر عضو هيات امناء ) مي باشد .
  3. مطالبه گران ، تشکل هاي مدني ، مجمع عمومي استاني ، خيل عظيم بازنشستگان عضو ، مسئولين شبکه هاي اجتماعي ، اصحاب رسانه و ... با تمام ظرفيت خود در خدمت رياست محترم هيات امناي کنوني هستند تا نام يوسف نوري به عنوان ابر مبارز قيم مابي در تاريخ صندوق ثبت شود .

موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان جزء موسسات غير تجاري است که هدفش جلب منافع مادی و تقسیم منافع مزبور بین اعضاء خود مي باشد .

طبق قانون در کليه موسسات غير تجاري از جمله صندوق ذخيره فرهنگيان بالاترين رکن مجمع عمومي است که متاسفانه رکن مجمع عمومي در ربع قرن گذشته در صندوق وجود نداشته و وزير آموزش و پرورش قيم اعضا بوده و مي باشد .

اخيرا در شبکه هاي اجتماعي مخصوص فرهنگيان ، به صراحت اشاره شده است که از بهمن 1400 که تيم کارشناسي منتصب خود ِ وزير آموزش و پرورش ورود 20 % دارايي ها را به فرا بورس تصويب نموده اند  ، به دليل آن که مقام محترم وزارات آموزش و پرورش براي ورود به بورس به يقين نرسيده اند امکان ثبت اين دارايي ها در فرا بورس قبل از پايان سال 1400( زمان مقرر )  از دست رفته است . تا نگارش اين مطلب هنوز وزير ، براي ورود به فرا بورس به يقين نرسيده و مصوبه کتبي هيات امنا  را به مسئولين اجرايي ابلاغ نکرده  است .

چرا وزير به نظر مشاوران غير عضو  که شايد مخالف منافع اعضا هستند توجه مي کند و با مشاوران عضو صندوق ديدار ندارد و طي  4 ماه به يقين نمي رسد؟

چرا وزير به مشورت با کارشناسان عضو راضي نمي شود و قيم مابي را پيشه نموده است ؟

 آسیب شناسی صندوق ذخیره فرهنگیان از نظر قیم مآبی و مواد قانونی

 قسمت سوم :

پرسش کننده :

مگر مجمع عمومي استاني در حال حاضر فعال است ؟

 

پاسخ دهنده :

قبل از پاسخ به اين پرسش لازم است که به مطالب روز ( گزارش حسابرس مجمع 16 خرداد 1401 براي تخصيص سود سال مالي منتهي به 31 شهريور 1400 و پاسخ داده شده به وي  ) توجه کنيم . نتایج یک پژوهش نشان می‏ دهد که شفافیت سود تأثیری منفی و معنی‌دار بر هزینه سرمایه دارد، به طوری‌که با یک واحد افزایش شفافیت سود، هزینه سرمایه شرکت‌ها نیز به میزان 0.4068 واحد کاهش می‌یابد. همچنین نتایج نشان می‌دهند که شفافیت سود تأثیری معنادار و مثبت بر بازده اضافی شرکت‌ها دارد، به‌طوری‌که با افزایش 1 واحدی شفافیت سود، بازده اضافی شرکت‌ها نیز به میزان 0.5930 واحد افزایش می‌یابد.

 

پرسش کننده :

گزارش حسابرس و پاسخ داده شده چه بوده است ؟

 

پاسخ دهنده :

در  برخي از شبکه هاي اجتماعي فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان آمده است :

در مجمع مورخ 16 خرداد 1401 ،  حسابرس گزارش مي نمايد که قرار بوده صندوق وارد بورس شود که هنوز محقق نشده است که بزرگي در پاسخ مي فرمايند : تصميم داريم ارزش دارايي ها را توسط کانون کارشناسان دادگستري تعيین کنيم .

 

پرسش کننده ( 24 )  :

مگر جواد نوري اولين مدير عامل جناب آقاي يوسف نوري در 21 ارديبهشت 1401 نفرموده اند :

« در نهایت، عرضه سهام شرکت‌های گروه در بورس و کشف قیمت دارایی‌ها از طریق فرآیند بازار به عنوان یک راهکار عملی مورد تایید هیات امنای موسسه قرار گرفته است » .

 

پاسخ دهنده :

بله . ورود به بورس يا فرا بورس يک راهکار عملي است به ويژه زماني که زير ساخت هاي ثبت  ِ دارايي ها در فرا بورس آماده و فقط برخي چالش اجرايي باقي مانده که امکان ثبت نماد در فرا بورس فراهم شده است . 

محاسبه حق مالکانه اعضا در بورس يا فرا بورس ، با معافيت هاي مالياتي بيشتر همراه است ، مضاف بر آن ، شفافيت بورس روي دوم اين سکه با ارزش است که در روش هاي ديگر تعيين ارزش دارايي ها اين شفافيت و خشاکاندن ريشه هاي فساد برجسته  نمي باشد .

 

پرسش کننده :

راهکارهاي ديگر چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 24 )  :

نوری با اشاره به اینکه یک روش دیگر هم این بود که وارد بورس نشویم و تفاوت ارزش‌ها را در دفاتر قانونی شناسایی کنیم که مباحث مالیاتی برای آن پیش می‌آمد، تصریح کرد: لایحه‌ای را به دولت تقدیم کرده‌ایم که از این طریق در مجلس بررسی شود  که در صورت موافقت، یک معافیت مالیاتی به صندوق بدهند و ارزش‌افزوده مشمول مالیات نشود اما در اینجا هم محدودیت‌هایی وجود دارند و هرگونه اعطای معافیت مالیاتی منوط به تصویب مراجع ذی صلاح است.

مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان با تاکید بر اینکه ما همچنان امیدواریم و هر دو مسیر را دنبال می‌کنیم تا به نتیجه برسیم، گفت: موضوع شناسایی و تخصیص ارزش افزوده بسیار مهم است اما این مهم باید به‌گونه‌ای مدیریت شود که هم ابزار بورس را در اختیار داشته باشیم و هم سازوکارهایی مانند بازار داخلی، صندوق سرمایه‌گذاری صدور و ابطال و غیره که کشف قیمت دقیق‌تر و واقعی‌تر انجام شود.

 آسیب شناسی صندوق ذخیره فرهنگیان از نظر قیم مآبی و مواد قانونی

پرسش کننده :

تاريخچه تعيين ارزش مالکانه در صندوق ذخيره فرهنگيان چيست ؟

 

پاسخ دهنده :

براي پاسخ به اين پرسش نياز است اساسنامه هاي صندوق ذخيره  فرهنگيان از بدو تاسيس تا کنون را بررسي نماييم که اولأ در حد بضاعت من در حال حاضر نيست . ثانيآ از حوصله اين گفت و گو خارج است .

 

پرسش کننده :

خلاصه سبقه تاريخي ارزش مالکانه چيست ؟

 

پاسخ دهنده :

در حد اطلاعات بسيار اندکم عرض مي کنم :

غندالي معتقد بود ارزش مالکانه به اعضا حاضر و کليه کساني که از صندوق خارج شده اند تعلق مي گيرد . به قرار شنيده ها در زمان اميدعلي هم بحث ارزش مالکانه مطرح بوده است هرچند که من در اين رابطه هيج مطلبي ملاحظه نکرده ام .

 

پرسش کننده :

چرا در زمان  غندالي وارد بورس نشديم و ارزش مالکانه به اعضا تخصيص داده نشد ؟

 

پاسخ دهنده ( 32 )  :

براي ورود به بورس يا حتي فرا بورس شرايطي لازم است که در زمان غندالي فراهم نبود .

غندالي مديرعامل صندوق فرهنگيان مي‌گويد ( 32 ) : هنوز پس از دو و نيم ماه كه من آمده‌ام، شركت‌هاي جديد كشف مي‌شود و با وجود تلاشي كه وجود دارد هنوز هم شركت‌هاي وابسته به صندوق مشخص نيست و هيچ چيز منسجمي در صندوق وجود ندارد و داشته‌هاي صندوق دقيقا مشخص نيست.

غندالي، مديرعامل صندوق ذخيره فرهنگيان در ديدار با نمايندگان تشكل هاي معلمان گفت ( 32 ) : «هيچ چيز منظم و كلاسه شده نيست. كاري كه ما كرديم اين است كه تيمي را گذاشتيم كه صندوق را شبكه كند. اينكه در چه وضعيتي هستيم. عمليات چيست، هزينه و فايده را محاسبه كند. سهام از چه كساني خريداري مي‌شود و به چه كساني فروخته مي‌شود؟ به گفته او نخستين قدم آن است كه وضعيت صندوق ذخيره فرهنگيان به لحاظ دارايي مشخص شود. تقويم ريالي شود و بدانيم دارايي ما چقدر است.

 

پرسش کننده :

با توجه به شرايطي که امروز بر صندوق حاکم است و امکان ثبت نماد در فرا بورس براي بزرگترين هلدينگ صندوق ذخيره فرهنگيان  ( هلدينگ پترو فرهنگ )  مهيا شده است آيا اعضا با تخصيص ارزش مالکانه به روش هاي قبلي که به دليل فراهم نبودن شرايط پذيريش در فرا بورس مجبور بودند براي تخصيص ارزش مالکانه طي کنند راضي مي شوند ؟

 

پاسخ دهنده :

اولأ همان طور که اعضاي محترم صندوق اطلاع دارند ، در پايان سال 1400 اگر وزير به مصوبه کار گروه منتصب خودش يقين داشت و مصوبه مکتوب هيات امنا را ارائه داده بود ، 20% ارزش دارايي ها هلدينگ پترو فرهنگ در فرا بورس ثبت نماد شده بود  .

ثانيا  اعضا به هنگام بهره وري از سهم ارزش مالکانه خود  از معافيت هاي مالياتي برخوردار مي شدند و هم با اطمينان به تابلوي بازار سرمايه ، هر زمان که بخواهند مي توانند از سهم ارزش مالکانه خود بهره شوند .  طبق قوانین سازمان بورس تمامی شرکت هایی که قصد وارد شدن به بازار بورس را دارند ملزم به رعایت استانداردهای سازمان بورس و دریافت مجوز و تاییدیه از سوی این سازمان می باشند . این شرایط سبب شده تا وارد شدن به بازار بورس نسبت به سایر بازار های مالی تا حدودی دشوارتر باشد ، شرکت هایی که موفق به کسب مجوز های لازم می شوند قادر به فعالیت در این بازار می باشند .

ثالثأ با ورود به فرا بورس و اتاق شيشه اي راه هاي گسترش فساد محدود تر مي شود .

رابعأ ورود به فر ا بورس برآي هلدينگ هم مفيد مي باشد .

با توجه به اين همه مزاياي ورود به فرا بورس ، مسلم است که اعضا هيچ گاه راضي به عقب گرد و پذيريش شرايط دوران غندالي نمي شوند مگر آن که دلايل سودمندي ارائه شوند .

 آسیب شناسی صندوق ذخیره فرهنگیان از نظر قیم مآبی و مواد قانونی

پرسش کننده :

پذیرش در فرابورس ایران چه مزایایی برای شرکت‌ها به همراه دارد؟

 

پاسخ دهنده ( 29 ) :

"مواردی همچون امکان تامین مالی آسان و ارزان جهت رشد و توسعه شرکت ها، افزایش روحیه کارکنان از طریق افزایش درک عمومی از شرکت در بازار مالی، افزایش کارایی و اثربخشی فعالیت کلی شرکت، افزایش نقدشوندگی سهام، برخورداری از معافیت مالیات عملکرد تا 10 درصد (معافیت مالیات عملکرد 5 درصد بوده و در صورتی که در پایان دوره مالی به تائید سازمان بورس و اوراق بهادار، حداقل 20 درصد سهام شناور آزاد داشته باشند، میزان بخشودگی مالیاتی 10 درصد خواهد بود.) معرفی شرکت به آحاد جامعه و افزایش اعتبار شرکت، کشف بازاری قیمت سهام و امکان به ثبت رساندن سهام جهت اخذ تسهیلات به ‌عنوان مزایای پذیرش شرکت‌ها در فرابورس ایران به‌ شمار می‌روند .

 

پرسش کننده :

پذیرش در فرابورس ایران چه مزایایی برای سهامدار عمده دارد؟

 

پاسخ دهنده ( 29 ) :

ارزیابی بهتر عملکرد مدیریت شرکت، دستیابی به معیاری برای مقایسه شرکت، ارتقای سیستم‌های اطلاعات حسابداری و کنترل داخلی، افزایش میزان نظارت و کنترل سهامدار عمده و نیز بهبود ساختار مالی و اقتصادی و سلامت شرکت در نتیجه رعایت الزامات بورس از جمله مزایای پذیرش در فرابورس ایران است.

 

پرسش کننده :

با پذیرش شرکت‌ها در فرابورس ایران، سرمایه‌گذاران چه مزایایی کسب می‌کنند؟

 

پاسخ دهنده :

نقدشوندگی بالا، کاهش ریسک سرمایه‌گذاری به دلیل ارتقای شفافیت، برخورداری از مالیات نقل‌و‌انتقال به میزان 0.5‌ درصد ارزش معامله در مقایسه با 4درصد ارزش اسمی در خارج از بورس، نظارت بر فعالیت شرکت‌ها و پاسخگویی بیشتر مدیران شرکت از جمله مزایایی است که با پذیرش شرکت‌ها در فرابورس ایران نصیب سرمایه‌گذاران می‌شود.

 

پرسش کننده :

آياسازمان ِ بورس ،حسابرسان معتمد براي حسابرسي شرکت هاي پذيرفته شده در بورس را معرفي مي کند ؟

 

پاسخ دهنده ( 29 ) :

اسامی حسابرسان معتمد سازمان بورس در سایت سازمان بورس در قسمت نهادهای مالی تحت نظارت قابل مشاهده هستند .

 

پرسش کننده :

سهام عرضه اوليه چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 30 )  :

معمولاً شرکت هایی که قصد وارد شدن به بازار بورس یا فرابورس را دارند ، شرکت هایی با عملکرد قابل قبول و بازدهی مثبت می باشند ، به همین دلیل سهام آنها در بازار سرمایه از اقبال خوبی برخودار است . این شرکت ها پس از کسب مجوز های لازم از سازمان بورس وارد این بازار شده و اقدام به عرضه سهام  خود در تعداد و قیمت مشخص می کنند ، این نوع سهام که برای اولین بار در بازار بورس و یا فرابورس عرضه می شود اصطلاحاً عرضه اولیه نام دارد .

 

پرسش کننده :

تفاوت فرا بورس با بورس در چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 30  )  :

طبق قوانین سازمان بورس تمامی شرکت هایی که قصد وارد شدن به بازار بورس را دارند ملزم به رعایت استانداردهای سازمان بورس و دریافت مجوز و تاییدیه از سوی این سازمان می باشند . این شرایط سبب شده تا وارد شدن به بازار بورس نسبت به سایر بازار های مالی تا حدودی دشوارتر باشد ، شرکت هایی که موفق به کسب مجوز های لازم می شوند قادر به فعالیت در این بازار می باشند .

اما در صورتی که موفق به کسب تاییدیه از سوی سازمان بورس نشوند دیگر مجاز به فعالیت در بازار بورس نیستند . در این شرایط این شرکت ها می توانند وارد بازار فرابورس شوند و بعد از رسیدن به شرایط مورد نظر سازمان بورس مجدداً اقدام به درخواست برای حضور در بازار بورس کنند و تا آن زمان می توانند به فعالیت در بازار فرابورس که از قوانین ساده تری برای ورود و فعالیت در آن نسبت به بازار بورس برخوردار است ، فعاليت کنند .

 

پرسش کننده :

علت علاقه مندی افراد به خرید عرضه اولیه سهام ها چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 30 ) :

"تجربه نشان داده است که عرضه اولیه سهام ها غالباً سود ده می باشند و این امر به این دلیل است که شرکت ها معمولاً سهام های خود را با قیمتی کمتر از ارزش ذاتی سهام قیمت گذاری می کنند ، در نتیجه این امر ، غالباً این سهم ها با افزایش قیمت و به طبع آن افزایش سود دهی مواجه هستند .

از آنجایی که در طول زمان عرضه های اولیه بسیاری در بازار بورس و یا فرابورس ارائه شده و در اکثر این عرضه ها شاهد درصد سود بالای سهامداران این شرکت ها بوده ایم در نتیجه باعث شده است تا عرضه های اولیه درجه محبوبیت بالایی در بین افراد فعال در بازار بورس و یا فرابورس داشته باشند .

همانند عرضه اولیه سهام شرکت ها صندوق های سرمایه گذاری موجود در بازار بورس نیز از سود تقریباً تضمین شده ای برخوردار می باشند ، از جمله ی این صندوق ها می توان به صندوق دارا دوم اشار ه کرد که با توجه به شرایط موجود و همچنین نماد های تشکیل دهنده این صندوق می توان انتظار کسب سود بالا از این صندوق ها را داشت .


پرسش کننده :

چرا اين همه از مزاياي عرضه اوليه مي گويد ؟

 

پاسخ دهنده :

زيرا به قرار شنيده ها قرار بوده سهام پترو فرهنگ در سال 1400 به جاي عرضه اوليه به عموم افراد ، عرضه اوليه هم به اعضاي موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان ارائه شود که اين هم يک شرايط ويژه و خاص بود که متاسفانه اعضا از آن محروم ماندند .

 

پرسش کننده :

با توجه به امکان ثبت نماد هلدينگ پترو فرهنگ ( بزرگترين هلدينگ موسسه صندوق ذخطره فرهنگيان )  لطفا از اهميت فرا بورس و مزايايي آن بيشتر بگوييد .

 

پاسخ دهنده ( 25 )  :

  1. بازار فرابورس درواقع برای شرکت‌هایی راه‌اندازی شده است که مایل به شرکت در بازار سرمایه و افزایش نقد شوندگی هستند، اما هنوز شرایط لازم برای حضور به بازار بورس را ندارند. نام این بازار از عبارت انگلیسی Over the Counter Market (OTC) به معنی «خارج از بورس» گرفته‌شده است. بازار OTC به شرکت‌های متقاضی این اجازه را می‌دهد که با شرایط پذیرش آسان‌تری روبه‌رو شوند و با ورود سریع‌تر به بازار سرمایه، از تمام مزایای شرکت‌های پذیرفته‌شده در بازار اوراق بهادار بهره‌مند شوند.
  2. افرادی که در این بازار به سرمایه‌گذاری می‌پردازند، معمولاً سرمایه خود را پخش کرده و از هر شرکت، تنها چند سهام خریداری می‌کنند. به‌ این‌ ترتیب، ریسک معاملات خود را کاهش می‌دهند. شرکت‌های عضو بازار OTC مجموع این سرمایه‌های کوچک را در طرح‌ها و پروژه‌های بزرگ خود به کار می‌برند و از مزایای تأمین مالی ارزان‌ قیمت بهره می‌گیرند. در این راستا علاوه بر فروش سهام و افزایش سرمایه می‌توان از فروش انواع مختلف اوراق بهادار مانند انتشار گواهی سپرده سرمایه‌گذاری خاص و عام و ... نیز کمک گرفت.
  3. معافیت مالیاتی ، برای تمام شرکت‌های عضو فرابورس، به‌ جز شرکت‌های بازار پایه، تسهیلات ویژه‌ای مانند معافیت مالی ۱۰ درصد درآمد در نظر گرفته‌ شده است. این معافیت مالیاتی به‌ صورت مستقیم بر سود سرمایه‌گذاران تأثیر می‌گذارد. سهامداران می‌توانند از معافیت مالیاتی اعمال‌ شده بر شرکت‌های عضو این بازار نیز بهره بگیرند.
  4. سهام و اوراق بهاداری که در فرابورس خرید و فروش می‌شوند، حجم‌ مبنا ندارند و سرعت نقد شوندگی آن‌ها بالا است. به این معنی که عرضه و تقاضا خیلی سریع به تعادل رسیده و همواره می‌توانید سهام خود را فروخته و سهام مورد نظرتان را در کمترین مدت لازم خریداری کنید.
  5. ورود به فرابورس نیز مزایای زیادی برای شرکت‌ها دارد و گاهی موجب جان گرفتن و منتقل شدن آن‌ها به بازار بورس می‌شود.
  6. هیچ‌گونه پرونده یا شکایت مالی در ارتباط با شرکت وجود نداشته باشد.
  7. اعضای هیئت‌ مدیره و مدیر عامل شرکت، فاقد هرگونه سابقه محکومیت قطعی کیفری باشند.
  8. خرید و فروش سهام در فرابورس کاملاً شبیه به بازار بورس اوراق بهادار است و برای معامله نیازی به اخذ کد بورسی جدا نیست. اگر اعضا در بازار بورس فعالیت دارند، از کد بورسی خود می‌توانند به‌ منظور خرید و فروش سهام در فرابورس نیز بهره بگیرند. در غیر این صورت، اخذ کد بورسی الزامی است.
  9. "سهامداران نسبت به میزان سهام خود در هر شرکت، حق رأی در مجمع عمومی خواهند داشت."

 به‌ این‌ ترتیب، اعضاي صندوق بعد از 27 سال بدون نياز به قيم ،  می‌توانند بازار و شرایط شرکت‌ها را به‌ صورت دقیق بررسی کرده و با خرید و فروش سهام در فرابورس و سرمایه‌گذاری منطقی، سود و سرمایه خود را افزایش دهند.

 

پرسش کننده :

ديگر مزاياي ورود به بورس چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 26 )  :

  1. مالیات شرکت‌های غیر بورسی بر مبنای ۲۵ درصد محاسبه می‌شود، اما شرکت‌هایی که در بورس و فرابورس پذیرفته می‌شوند، به ترتیب ۱۰ درصد و ۵ درصد از تخفیف مالیاتی تشویقی برخوردار شده و مالیات آن‌ها از ۲۵ درصد به ۲۲.۵ درصد و ۲۳.۷۵ درصد کاهش می‌یابد.
  2. یکی دیگر از مزایای بورسی شدن این است که ارزش سهام شركت و همچنین ارزش واقعی آن بر اساس عرضه و تقاضای بازار تعیین می‌شود. قیمت سهام این شركت‌ها هر روز با توجه به وضعیت شركت‌ (اوضاع مالی، رشد تولید، كاهش هزینه‌ها، افزایش فروش و برنامه‌های طرح و توسعه) و صنعتی كه شركت در آن قرار دارد، تعیین می‌شود. صاحبان سهام نیز از مزیت تعیین روزانه ارزش دارایی‌هایشان، توسط یك بازار رسمی بهره‌مند خواهند شد.
  3. چون شرکت‌های بورسی در مقابل بقیه شرکت‌ها از شفافیت و عملکرد بهتری برخوردارند، نهادهای وام‌دهنده مثل بانک‌ها نیز این شرکت را در اولویت می ‏گذارند. همچنین شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس از شرایط اطلاع‌رسانی و تبلیغاتی مناسب‌تری برخوردارند، زیرا اطلاعات آن‌ها از طریق رسانه و به‌طور مستمر به مردم اعلام می‌شود که این موضوع امتیاز ویژه‌ای است.

پرسش کننده :

چرا شفافيت در بورس بيشتر است  ؟

 

پاسخ دهنده ( 27 )  :

شرکت‌ها با ورود به بورس باید به صورت مرتب از کارکرد شرکت گزارش تهیه نمایند و با توجه به قوانینی که برای شرکتهای بورسی وجود دارند عملکرد و اطلاعات منتشر شده شرکت ها شفافیت بیشتری خواهند داشت.

از طرف دیگر فعالیت شفاف این شرکت‌ها در بورس باعث ارزیابی واقعی عملکرد و تعیین ارزش واقعی شرکت می شود و سرمایه گذاران با اعتماد بیشتری به سرمایه گذاری در آن می پردازند و فعالیت شرکت در آینده واضح‌تر خواهد شد .

 

پرسش کننده :

شفافيت سود چه اثري بر هزينه سرمايه و بازدهي اضافي دارد ؟

 

پاسخ دهنده ( 28 )  :

در پژوهشي  اطلاعات مالی 108 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1392-1386 مورد بررسی قرار گرفته است .

نتایج یک پژوهش نشان می‏ دهد که شفافیت سود تأثیری منفی و معنی‌دار بر هزینه سرمایه دارد، به طوری‌که با یک واحد افزایش شفافیت سود، هزینه سرمایه شرکت‌ها نیز به میزان 0.4068  واحد کاهش می‌یابد. همچنین نتایج نشان می‌دهند که شفافیت سود تأثیری معنادار و مثبت بر بازده اضافی شرکت‌ها دارد، به‌طوری‌که با افزایش 1 واحدی شفافیت سود، بازده اضافی شرکت‌ها نیز به میزان 0.5930  واحد افزایش می‌یابد.

 

پرسش کننده :

ورود به بورس يا فرا بورس براي اعضاي موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان چه مزايايي دارد ؟

 

پاسخ دهنده :

  1. ورود به بورس شفافيت عملکرد ِ شرکت ها را افزايش مي دهد و گزارشات و ... در قالب مقررات بورس ارائه مي شوند . به فرض محال اگر از نظر ريالي تخصيص حقوق ارزش مالکانه براي من عضو کمتر شود ، مکانيزم هاي کنترلي و اجباري  ماننده اجراي حاکميت شرکتي و ... از فنا رفتن سرمايه هاي من در صندوق ( ناشي از فساد )جلو گيري مي کند و در نهايت براي همه اعضا مفيد تر مي باشد .
  2. هر عضوي که مي خواهد ارزش مالکانه خود را دريافت کند با مراجعه به تابلوي بورس در همان روز حق خود را دريافت مي کند و نياز ندارد براي تعيين ارزش دارايي ها جديد صبر کند يا به ارزش دارايي هاي قبلي اکتفا کند .
  3. بيست و هفت سال از عمر فعاليت صندوق مي گذرد . اطلاع دارم که حداقل از زمان اقاي غندالي تاکنون مي خواهند ارزش مالکانه اعضاي قبلي را پرداخت نمايند . متاسفانه برخي از اعضا فوت شده و برخي از بازنشستگان عزيز ، امروز به اين حق خود نياز دارند . تاخير در پرداخت حق الناس جايز نيست .
  4. جايگزين کردن تعيين ارزش دارايی ها توسط کانون کارشناسان دادگستری به جای ورود به فرا بورس و تعيين دارايی ها در بازار سرمايه بازگشت به عقب است .

لذا جهت رفع ابهامات پيش رو از مقام محترم رياست هيات امنا تقاضا دارم براي اجراي حکمراني شايسته ( حکمراني خوب ) درخواست کارشناسان عضو صندوق جهت ديدار و گفت و گو را  اجابت نمايند و يا حداقل با نماينده خود در صندوق هماهنگ شوند تا ايشان به ابهامات مطرح شده پاسخ دهند .

 

پرسش کننده :

رياست محترم هيات امناء به حکمراني شايسته باوری دارد ؟

 

پاسخ دهنده ( 31 ):

یوسف نوری در جلسه تودیع و معارفه مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان بر موضوع شفافیت مالی و عملکردی صندوق اشاره کرد و گفت: در هر زمانی که حکمرانی شایسته محقق نشود یک مجموعه ممکن است دچار انحراف شود چنان‌که صندوق ذخیره فرهنگیان با چنین مشکلی مواجه شد.

 

پرسش کننده :

در جلسه توديع مدير عامل قبلي و معارفه مدير عامل جديد در باره شفافيت و رسانه چه گفته شد ؟

 

پاسخ دهنده ( 31 ) :

در گزارش « از عدم شفافیت تا فرار از رسانه‌ها در دوره قبلی صندوق ذخیره فرهنگیان  » اين گزارش آمده است :

عدم شفافیت از مدت‌ها پیش از مدیر عامل قبلی جواد نوری، گریبانگیر صندوق ذخیره فرهنگیان شده بود؛ موضوعی که در زمان جواد نوری هم به نظر می‌رسد هیچ گاه حل نشد. رابطه صندوق ذخیره فرهنگیان با رسانه‌ها هم در زمان جواد نوری چندان خوب نبود؛ هیچ گاه نشست خبری مدیرعامل صندوق برگزار نشد و جواد نوری جز در روزهای پایانی فعالیتش بر صندوق، چندان حاضر به مصاحبه با رسانه‌ها نشد.

اگر چه مدت زمان ریاست جواد نوری بر صندوق چندان زیاد نبود (از اوایل بهمن ماه سال گذشته)؛ با این حال انتظار می‌رفت صندوق ذخیره فرهنگیان با داشتن هولدینگ‌های متعدد اقتصادی و صنعتی پاسخگوی بهتری به جامعه و افکار عمومی داشته باشد. امری که امید است در زمان مدیریت جدید این صندوق شاهد آن باشیم.

 

توضيح پاسخ دهنده :

جامعه فرهنگيان عضو ، از حکمراني شايسته و شفافيت رسانه اي مد نظر ِ يوسف نوري استقبال مي کند و کنشگران مدني در جهت پر رنگ شدن اين امور با تمام توان همراه و پشتيبان وي هستند .

( گفت و گو ادامه دارد )

بخش نخست

بخش دوم

منابع :

1- آرشیو سوالات حقوقی از وکلای دادگران ( 1 ) تاریخ انتشار: دوشنبه 01 آذر 14002. تارنماي ثبت فکر برتر

3- تعريف خرد جمعي از ويکي پديا

4- تعريف خرد جمعي از ويکي پديا

5- خبرگزاري ايمنا نخستين خبرگزاري شهو شهروندان ايران : ادب مدیر کل اداره ثبت شرکت ها و موسسات غیر تجاری ایران . خرد جمعی، راهکار بهبود اوضاع اقتصادی است/لزوم ارتباط اعضای اتاق های بازرگانی با قوه هاادب مدیر کل اداره ثبت شرکت ها و موسسات غیر تجاری ایران . خرد جمعی، راهکار بهبود اوضاع اقتصادی است/لزوم ارتباط اعضای اتاق های بازرگانی با قوه ها

6-  دنياي اقتصاد لزوم تصميم گيري بر اساس خرد جمعي

7-  حاکمیت شرکتی چیست؟ مسیر درست در حکمرانی خوب شرکتها چطور ایجاد می شود؟ دیدگاه /در شریف استراتژی /توسط دفتر استراتژی دانشگاه شریف

8- شرکت سرمايه گذاري گروه توسعه ملي ( سهامي عام ) حاکميت شرکتي و کميته هاي تخصصي

9- آئين نامه نظام راهبردي شرکتي مصوب 11/8/1386 سازمان بورس و اوراق بهادار تهران

10- دستورالعمل حاكميت شركتي شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ايران

11- فصلنامه علمي پژوهشي حسابداري مديريت / شماره بيستم / بهار 1393 - بررسی تاثیر اجراي آئین نامه نظام راهبري شرکتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران بر مدیریت سود - بررسی تاثیر اجراي آئین نامه نظام راهبري شرکتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران بر مدیریت سود

  1. تار نماي پژوهش هاي حسابداري مالي . مدیریت سود، چگونه کیفیت سود شرکت‏ها را تحت تاثیر قرار می ‏دهد؟

13- استراتژي باز ( Open Strategy ) چيست ؟

  1. فرهنگ مشارکت و خرد جمعي
  2. دنياي اقتصاد : راهنمايي کاربران براي استفاده از استراتژي باز ، استراتژي سازي موفق با خرد جمعي
  3. تحقق خرد جمعی در کنترل شرکت‌های زیرمجموعه و بانک
  4. مقاله تحقيقي تعامل فرهنگ یادگیری سازمانی با ظرفیت جذب، نوآوری باز و رهبری توانمندساز در شرکت های دانش بنیان: تحلیل یک مدل میانجی تعدیل شده
  5. تعریف یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده چیست؟ دیدگاه /در شریف استراتژی /توسط دفتر استراتژی دانشگاه شریف دیدگاه /در شریف استراتژی /توسط دفتر استراتژی دانشگاه شریف

19- «نوآوری باز» چیست و چرا به یک ضرورت تبدیل شده است؟

20- مقاله حاکميت شرکتي ، حمايت از سهامداران

21-  حکمرانی خوب با استقرار حاکمیت شرکتی

22- تکرار مطالبات فرهنگیان در دیدار اختصاصی عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران با وزیر آموزش و پرورش

23 - ويکي پديا : حکمراني خوب يا حکمراني مطلوب

24.صندوق ذخيره فرهنگيان ، 21 ارديبهشت 1401 : راهکارهای محاسبه ارزش افزوده دارایی‌های صندوق ذخیره فرهنگیان

  1. شرکت کار گذاري سرمايه و دانش
  1. سايت آموزش مفيد
  1. سايت سبد گردان تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار

28  .فصلنامه سياستهاي راهبردي و کلان مقاله
تأثیر شفافیت سود بر هزینه سرمایه و بازده اضافی (مطالعه موردی: شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)

  1. سايت فرا بورس ايران + پرسش‌های متداول پذیرش در بازار اول، دومپرسش‌های متداول پذیرش در بازار اول، دوم
  1. سايت مشاوره حقوقي دينا

31. خبرگزاري مهر ، مدیرعامل جدید صندوق ذخیره فرهنگیان کیست ؟

32. صداي معلم

شورای سازمان معلمان منطقه 6 تهران : پیشنهادات در مورد صندوق ذخيره فرهنگيان


آسیب شناسی صندوق ذخیره فرهنگیان از نظر قیم مآبی و مواد قانونی

منتشرشده در اقتصاد

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

نکته مهم دیگر که در بحث مدرنیزاسیون در نظام های تازه تاسیس که کمتر به آن توجه می‌شود بحث شایسته‌سالاری یعنی قرار گرفتن هر کس در جای خود و آن چه شایستگی و تخصص و تجربه آن را دارد هست؛ بدون اینکه معیارهای غیرمرتبطی مانند رنگ پوست، دین، روابط خانوادگی، پوشش، گرایشات سیاسی و مذهبی و خدمات دیگر و اخیرا تاهل را دخیل کنیم. رهبر انقلاب در بیشتر جاها هنگام بحث در باره مسایل شرعی تاکید موکد دارد که باید هر مساله را به اهلش و متخصصش سپرد. در روایت هم آمده است که پیامبر فرمود: «مَن اَستَعمَلَ عامِلاً مِن المُسملینَ وَ هوَ یَعلَمُ اَنَّ فیهِم مَن هُو اَولی بِذلکَ منه، وَ اَعلَمُ بکتابِ اللّهِ و سنّةِ نبیه فَقَد خانَ اللّهَ وَ رسُولَهُ و جمیع المُسلِمینَ»: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد، در حالی که می داند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایسته‌تر و عالم تر به کتاب خدا و سنّت پیامبر او است، او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت ورزیده است. (الغدیر، ج 8، ص 291)، (کنز العمال، ج6، ص 19)، (سنن بیهقی، ج10، ص 11).

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

همچنین در  نهج‌البلاغه/ 173 علی علیه السلام فرموده‌است: «اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بهذا لأمرِ اَقواهُم عَلَیهِ وَ اَعلَمُهُم بِاَمرِاللَّهِ»: شایسته ترین کس برای تصدّی این امر (خلافت و امامت)، آن کس است که بر عهده‌داری آن از دیگران قوی تر و به امر خدا، داناتر است. و در جای دیگر امام علی می فرماید: «فاصطف لولایة اهل الورع والعلم و السیاسة و توخ منهم اهل التجربه و الحیاء من اهل البیوتات الصالحه والقدم فی السلام ....کارمندان خود را از اهل ورع و دانش و سیاست برگزین و مردم آزموده و با حیا از خانواده های خوب و سابقه دار در اسلام را منظور دار.»

نظام مدرن آموزش و پرورش و آموزش عالی که در زمان سلسله پهلوی به سرعت و به دقت برنامه ریزی شده بود و یک نظام کارآمد به حساب می آمد بعد از انقلاب اسلامی تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» و برای اجرای ارزش ها اسلامی از هم پاشیده شد و پدیده ای به نام پاک سازی چندین سال ادامه یافت (فرهادی و دیگران، 2010). فرهادی و دیگران معتقدند که «در این برنامه غیرفرهنگی معلمان و استادان مجرب به بهانه اجرای اصول اسلامی و مذهب از روند آموزش کنار گذاشته شدند یا مجبور به ترک وطن یا بازنشستگی اجباری شدند. به جای افراد شایسته، با تجربه و نخبه افرادی بی تجربه در راس امور قرار گرفتند که بیشتر هم و غمشان اسلامی کردن امور فرهنگی و منطبق ساختن آن با قوانین شرعی بود.»

همچنین نگاهی اجمالی به کارنامه و تخصص وزیران آموزش و پرورش و آموزش عالی در بعد از انقلاب و قبل از انقلاب نشان می دهد که وزیران دوره پهلوی دارای مدارک بالا بوده و در رشته‌های مربوط به این دو وزارتخانه تخصص بالاتری داشته اند در حالی که وزیران بعد از انقلاب دارای مدارک و تخصص پایین بوده و معیارهای انتخاب آنان بیشتر سیاسی و ایدئولوژیکی بوده است.

فرهادی و دیگران (2010) اعتقاد دارند که «دانشگاهها به عنوان متولی و قطب اصلی آموزش در جامعه باید عهده‌دار مهیا کردن شرایطی برای دانشجویان و معلمان آینده باشند که درآن کار و تلاش و عشق و علاقه به پیشرفت و توسعه کشور در آنها پرورش یابد. تنها بسنده کردن به مطالعه و تحصیل و گرفتن مدرک بدون به کار بستن توانایی هایشان در مسیر ساختن نظام آموزشی به کل کشور و ملت لطمه و ضرر می‌زند. معلمان و مدرسان در دانشگاهها باید به دانشجویان در فهم و درک این مساله کمک کنند که بدون چنین تعهدی مدرک دانشگاهی برای بهبود در کیفیت آموزش کافی نبوده و به درد نمی‌خورد. البته این، مستلزم اصلاحات و رفرم در مفهوم آموزش در کشور است

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

با توجه به جو هیجانی و افراطی ایجاد شده در دوره پس از انقلاب یکی از موانع به کارگیری افراد و شهروندان تاسیس مراکز و نهادهایی بود برای گزینش افراد و اجرای روندی برای فیلتر و به نوعی تفتیش عقاید و دخالت دادن زندگی خصوصی که سنخیت و ارتباطی به تخصص و رزومه کاری که به آنها محول می‌شد نداشت. همچنین در اولویت قرار دادن آنهایی بود که به نوعی با نظام در حیطه های نظامی و سیاسی و عقیدتی همراهی می‌کردند. دخالت دادن گرایشات مذهبی، سیاسی و اخلاقی و روابط شخصی و بهانه‌های نامربوط در به کارگیری، استخدام و گزینشن شهروندان حتی در پذیرش دانشگاه‌ها هم مورد ملاک قرار گرفت. اما این نوع معیارها در بیشتر موارد به حربه و ابزاری در دست افرادی که خود شاید فاقد صلاحیت و کفایت‌های لازم بودند تبدیل شد و زمینه را برای سوء استفاده از این نوع معیارها برای دسترسی بیشتر به منابع و قدرت فراهم آورد. برای مثال کامران دانشجو وزیر وقت آموزش عالی و فناوری در 7 شهریور 1389 در مراسم افتتاح طرحهای عمرانی دانشگاه علم و صنعت اظهار داشت: «اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که در آن متدینین، فرهنگ انتظار و فرهنگ بسیج مورد تمسخر قرار گیرند، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که صدای اذان ظهر در آن بلند نشود به بهانه اینکه به کلاسهای درس آسیبی نرساند، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که روحانی نتواند در آن وارد شود، اگر دانشگاهی باشد که نه تنها مسجد بلکه یک نمازخانه نیز نداشته باشد که بتوان نماز جماعت را اقامه کرد و ... . اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که نه تنها در تمام ماه محرم و صفر بلکه در تمام طول سال کوچکترین مراسم مذهبی نیز در آن برگزار نشود و به جایش در چهارشنبه آخر سال گفته شود که اشکال ندارد برقصید و پایکوبی کنید ... اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که در یک اردوی دانشجویی ماشین را نگه می ‌دارند و به دانشجویان می‌گویند «حالا می‌توانید بروید پایین و شروع کنید» و سپس آهنگ مبتذل می‌گذارند و مراسم آن چنانی برگزار می‌کنند، در یک کلام می گویم خوب است چنین دانشگاهی اصلا وجود نداشته باشد چون اگر این دانشگاه وجود داشته باشد مردم ایران، دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاه آن را با خاک یکسان می‌کنند. مردم بدانند که خدایی ناکرده اگر چنین دانشگاهی وجود داشته باشد و بخواهد در آن مسیرها گام بردارد و عده‌ای نیز خود را پشت تصویری پنهان کنند نمی توان در چنین دانشگاهی آدم پرورش داد.»

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

آموزش عالی در کشورهای توسعه نیافته

آرنولد آندرسون (1966، صص 74-73) عقیده دارد که توسعه و مدرنیزاسیون تنها می‌تواند از طریق بهبود و گسترش آموزش و پرورش و آموزش عالی به منصه ظهور برسد. او علت اینکه چرا رهبران کشورهای در حال توسعه این قدر بر این نکته تاکید می کنند را سه چیز می‌داند:

«اول اینکه شما قبل از اینکه بتوانید پیشرفت‌های اقتصادی تکنولوژیکی کسب کنید حتماً باید آموزش ببینید. برای تسریع در تولید غذا، به کار انداختن کارخانه ها، استفاده از علم برای بهبود زندگی، تجارت در بازارهای جهانی یک کشور مجبور است گروه بزرگی از افراد تحصیلکرده خوب داشته باشد. برای کارهای دیپلماتیک و مذاکرات تجاری و اقتصادی با کشورهای دیگر به متخصص آن رشته نیاز دارد. برای مذاکره در مورد استفاده صلح آمیز از انرژی هسته‌ای باید یک نماینده یا دیپلمات به الفبای مذاکره آشنا باشد و زبان سیاست را بداند تا در پیشرفت یک کشور نقشی را ایفا کند. استفاده از یک تحصیل کرده ی عمران به عنوان سفیر در یک کشور بدون هیچ تجربه و فقط به صرف داشتن تعهد و پای بند به اخلاق نتایج اسف باری را به بار خواهد آورد. یک رییس جمهور بی اطلاع از سیاست روز می تواند کشوری تا سرحد نابودی پیش ببرد و بر عکس می تواند کشوری را به طرف پیشرفت و ترقی سوق دهد.

دوم اینکه برای متحد و یکپارچه ساختن مردم و قبایل مختلف در یک ملت واحد نیاز به آموزش است. پس ملاحظه می شود که آموزش در همه ی امور ساری و جاری است. بدون آموزش  ،وفاداری و عشق به آب و خاک از حیطه روستا فراتر نخواهد رفت. افراد آموزش ندیده درک و تصور درستی از یک ملت واحد نخواهند داشت و قادر به برقراری ارتباط صحیح با روستای مجاور خود نخواهند شد.  نگاهی اجمالی به کارنامه و تخصص وزیران آموزش و پرورش و آموزش عالی در بعد از انقلاب و قبل از انقلاب نشان می دهد که وزیران دوره پهلوی دارای مدارک بالا بوده و در رشته‌های مربوط به این دو وزارتخانه تخصص بالاتری داشته اند در حالی که وزیران بعد از انقلاب دارای مدارک و تخصص پایین بوده و معیارهای انتخاب آنان بیشتر سیاسی و ایدئولوژیکی بوده است.

سوم اینکه یک دولت سیاسی در دنیای مدرن امروز فقط در صورتی می‌تواند به حیات ادامه دهد که افراد دارای پست‌های سیاسی و مهم بتوانند در زمینه کار خود از تخصص کافی برخوردار باشند. سیاست‌های نخست وزیر یا رییس جمهور یک کشور باید کارا و هوشمندانه باشد. در دنیای امروز تصور کشور بدون رییس جمهور، نخست وزیر و رهبر غیر ممکن است و تنها موقعی مقامات و دولتمندان و نمایندگان بهتر می توانند کشور را اداره کنند که از تخصص و سواد کافی برخوردار باشند. به بیان دیگر تحصیلات خود را در دانشگاههای معتبر گذرانده باشند.»

صرف اینکه سیاستمداران و تصمیم‌گیرندگان یک کشور تشخیص دهند و تکرار کنند که آموزش چیزی ضروری برای توسعه کشور است کافی نیست. باید ایده‌ها و اقدامات و طرح‌های عملی برای اجرای برنامه های منسجم در رابطه با آموزش داشته باشند. همچنین قابل انعطاف و همه‌گیر و جامع بودن برنامه‌های آموزشی و مساله کیفیت آموزشی باید در اولویت و جلوی چشم برنامه‌ریزان آموزشی قرار گیرد. بنا به گفته آندرسون (1966) تقریبا تمام مدارس ابتدایی در کشورهای توسعه نیافته از کیفیت مطلوبی برخوردار نبوده و معلمان نیز از آموزش خوبی برخوردار نیستند و اغلب کمی از شاگردان خود جلو هستند و با توجه به مسایل زبانی و مالی معلمان خارجی نیز نمی‌توانند جای آنها را پر کنند.

با ظهور وسایل کمک آموزشی و رسانه‌ای و تکنولوژی آموزشی ، نقش معلم و استاد حتی از پیش هم پررنگ شده است. فاجعه همه‌گیری کرونا و مجازی شدن کلاس‌ها در جوامعی مانند ایران نشان داد که این نقش حتی با وجود مهارت‌های پایین استادان و معلمان چه قدر حیاتی است و این ابزارها تنها می‌توانند به عنوان مکمل و تسهیل کننده روند آموزش عمل کنند و نقش و مدیریت حیاتی معلم و استاد همچنان پابرجاست.

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

از طرفی همگان به خوبی واقفند که ساختار و نظام آموزش عالی و دانشگاه‌ها و مدارس در شکل کنونی خود محصول و ایده غرب هستند. چندین قرن است که غرب خاصه امریکای شمالی و اروپای غربی خاستگاه علم شده‌اند و مسیری یک طرفه اعم از علمی و تولیدی از کشورهای غربی به سمت کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته در جریان است. لذا ارتباط بین این دانشگاه‌ها و دانشگاه‌های غربی ضروری می‌نماید.

واینر (1966) می گوید: «ارتباط دانشگاههای کشورهای توسعه نیافته با دانشگاههای کشورهای پیشرفته از آنجا ناشی می شود که پاره ای از این دانشگاهها به عللی مانند استقلال زیر نظر یکی از این دانشگاهها فعالیت می کردند و وابسته به اینها بودند و تا درجه زیادی استاندارد آنها با استاندارد دانشگاه مادر همخوانی داشت و این باعث محدود شدن تعداد پذیرش می‌شد، چرا که در مسایل آموزش عالی رابطه‌ای معکوس بین کیفیت با کمیت بسیار پررنگ تر به نظر می رسد.» بیش از 50 درصد کلاس های دانشگاه ها در رشته های پردرخواست را سهمیه ای ها تشکیل می دهد.

او با تاکید بر آموزش نیروی متخصص و ماهر در دانشگاه‌ها و حتی به قیمت آوردن نیروی متخصص از خارج برای بهبود سیستم آموزش برگزاری دوره های فشرده و کوتاه مدت را برای تربیت متخصص اتلاف وقت تلقی می‌کند: «در کشور‌های توسعه نیافته به علت محدودیت در شغل و کمبود فرصت‌های شغلی به علت محدود بودن صنایع، تعداد دانشجویان بیشتر بوده و شرایط پذیرش زیاد سختگیرانه نیست و اگر سختگیرانه هم باشد، کیفیت آموزش در سطح نازلی قرار دارد. در این کشورها اصلا مشکلی به نام بنام کمبود پرسنل و افراد وجود ندارد و برای یک شغل و جای خالی بیش از تعداد مورد نیاز افراد که دارای مدرک هستند وجود دارد. بر خلاف کشورهای پیشرفته که معمولا برای بیشتر پست های دولتی و مدیریتی با کمبود نیروی متخصص مواجه هستند. کافی است در یک شهر کوچک آگهی مبنی بر نیاز به یک مدیر آموزشی اعلام نیاز شود. با انبوهی از افراد که دارای مدرک مدیریت آموزش از دانشگاههای متنوع هستند مواجه می شوید ولی سؤال اساسی اینجاست آیا واقعا این افراد بدون هیچ تجربه ای ، کارایی اداره یک مدرسه ابتدایی با تعداد دانش آموز 200 نفر رادارند؟ چیزی که این کشورها از آن رنج می برند کمبود افرادی است که از تحصیلات باکیفیت برخوردار بوده اند که آنها را قادر می سازد تا کار را به نحو احسن انجام دهند. به طور کلی در کشورهای توسعه نیافته در حالی که تعداد دانشگاهها و دانشجویان زیاد هستند کیفیت فارغ التحصیلان پایین است

بیشتر فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ایرانی مثالی است از آنچه آندرسون توصیف کرده است. در شهرهای کوچکی مانند بوکان، میاندوآب، ملکان یا بناب انواعی از دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی بعد از انقلاب تاسیس شده است که هر ساله دانشجویان زیادی از این دانشگاه‌ها در مقاطع مختلف فارغ التحصیل می‌شوند. اما سوال اساسی این است که آیا کشور به این حجم از فارغ‌التحصیل در رشته‌های مختلف نیاز دارد و اینکه فارغ‌التحصیلان از این دانشگاه‌ها تا چه اندازه از کیفیت و کارایی لازم برخوردار هستند. برای مثال یک فارغ التخصیل از دانشگاه آزاد مراغه در مقطع لیسانس آموزش زبان انگلیسی تا چه اندازه از مهارت‌های لازم (پداگوژی و دانش تدریس و اطلاعات علمی) برای تدریس در کلاس‌های پرجمعیت 40 تا 50 نفری یک مدرسه دولتی در آموزش و پرورش برخوردار است. آندرسون (1966) می گوید که در کشورهای توسعه نیافته کار تدریس توسط افراد بومی آن منطقه انجام می گیرد و بیشتر این افراد از علم و صلاحیت کافی برای تدریس برخوردار نیستند.

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

چالش‌ها، مشکلات و آسیب‌ها در سیستم آموزش عالی ایران

اگر باور داشته باشیم که نقش و اهمیت دانشگاههای کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه و از جمله ایران برای توسعه بسیار حیاتی است و اگر قبول کنیم در حال حاضر دانشگاههای کشور آن چه را که برای تحقیق و تدریس و توسعه نیاز است انجام نمی‌دهند و از مسیر و وظیفه اصلی خود منحرف شده اند در این صورت چگونه کشور می‌تواند در دنیای در حال تغییر و پیشرفت به حیات خود ادامه دهد و به اهدافی که در «سند چشم‌انداز بیست ساله ایران» آمده نزدیک شود یا به حداقلی از آنها جامه عمل بپوشاند ؟

اما سوال اساسی هم چنان پابرجاست: آیا دانشگاههای کشور می‌توانند با توجه به استانداردهای جهانی روی پای خود بایستند و وضعیت خود را سروسامان داده و واقعاً چیزی را تولید کنند که از آنها انتظار می رود؟ بی‌شک با ادامه وضعیت فعلی و بدون داشتن برنامه مدون و اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات حساب‌شده و عقلانی با به کارگیری کسانی که در این زمینه صاحب تخصص هستند و بدون اعمال تغییرات بنیادی در سیستم آموزش عالی تحقق یافتن اهداف ذکر شده دشوار خواهد بود.

نگاهی به درجه‌بندی کیفی دانشگاهها در منطقه با توجه به شاخص‌های توسعه نشان می‌دهد که تعدادی از دانشگاههای کشورهای در حال توسعه به استانداردهای جهانی نزدیک شده‌اند و در کشورهایی مانند هندوستان، اندونزی، ترکیه، مالزی و امارات متحده وضعیت آموزش عالی روندی رو به رشد داشته است در حالی که در مورد ایران با توجه به اتخاذ سیاست‌های ناکارآمد که بیشتر به صورت فردی یا توسط گروه‌های خاص و غیرمتخصص و بدون مشارکت دادن موثر معلمان و استادان انجام می گیرد در به وجود آمدن وضعیت جاری بی‌تاثیر نبوده است. همچنین توزیع نامناسب نیروهای انسانی و دخیل دادن عوامل و شاخص‌ها و معیارهای نامرتبط در گزینش و استقلال نداشتن مراکز آموزش عالی و بسته عمل کردن آنها در تصمیم‌گیری‌ها به خصوص در به کارگیری نیروهای متخصص و دخالت و نفوذ نهادها و مراکزی که دارای قدرت سیاسی، نظامی و امنیتی و اقتصادی بالا بوده و به منابع مالی عظیمی دسترسی دارند در گزینش متخصصان باعث شده که وضعیت دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی روند تنرلی و سیر قهقرایی داشته یا با رکود مواجه باشند. بدون ایجاد تعییرات و با ادامه سیاست های فعلی و تاکید بر روند فعلی در آینده‌ای نزدیک به سختی می‌توانیم شاهد بهبود در وضعیت کنونی دانشگاههای ایران باشیم.

در زیر به اشکالات، آسیب‌ها و علل به وجود آمدن عواملی که در ناکارآمدی، افت و پسرفت دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در ایران نقش داشته اند پرداخته می شود. همچنین راه‌حل و ایده‌هایی برای رفع این مشکلات ارائه می شود.

1- تعطیلی دانشگاه‌ سکته توسعه و رکود تولید علم است

بسته شدن دانشگاه‌ها به مدت بیش از 2 سال (از 1980 تا 1982) به تهدیدی برای توسعه و تربیت نیروی متخصص و معطل شدن تولید علم و تحقیق و فرصتی در دست انقلابیون تندرو برای «اسلامی سازی دانشگاه‌ها»، تصفیه و پاک سازی اساتیدی که به زعم آنها غرب زده و سکولار یا کراواتی بودند تبدیل شد. در این دوره دو ساله که «انقلاب فرهنگی» نام گرفت 40 درصد از اساتید علمی دانشکده ها پاک سازی یا مجبور به ترک وطن شدند (پیوندی، 2010). شیوه‌ها و بهانه‌های متعددی برای اخراج اساتید مانند برچسب زدن، تبلیغ سبک زندگی غربی یا ارتباط با غرب به کار گرفته شد. اگرچه تعریف مبهم و تفسیرپذیر و شخصی و سلیقه‌ای با نسخه‌های متعدد (خفیف – معتدل – تند) و معیارها نامشخص از غرب زدگی و آدم غربی و مظاهر غربی در دست داشتند، چرا که پدیده‌ای مانند دانشگاه از غرب وارد شده بود و امکان بستن و مهروموم کردن این پدیده غربی غیرممکن بود. از طرفی حوزه‌های علمیه هم با محتوای درسی محدود و روش‌ها و اسلوب‌های قدیمی توانایی تربیت نیروی متخصص را نداشتند. تقریبا قسمت اعظم برنامه‌هایی که برای پاک سازی و اخراج اساتید اجرا می‌شد با دستور، فتوا و ساپورت یا چراغ سبز رهبران مذهبی و روحانیون انجام می شد. با توجه به نیاز کشور به متخصص و تربیت نیرو سرانجام از سر اجبار دانشگاه‌ها بازگشایی شدند. هدف دیگری که بعد از انقلاب دنبال شده است نزدیک کردن هر چه بیشتر حوزه و دانشگاه بود. اما گذشت زمان نشان داد که با توجه به حیطه ها و روش های متفاوت حوزه و دانشگاه و رابطه «علم و دین» و اهداف متفاوتی که این دو دنبال می کنند این سیاست نیاز به تجدیدنظر دارد. به طور کلی در کشورهای توسعه نیافته در حالی که تعداد دانشگاهها و دانشجویان زیاد هستند کیفیت فارغ التحصیلان پایین است.

در سال ها بعدتر نیز مخصوصا در دولت‌های نهم و دهم بحث اخراج استادان سکولار و لیبرال دنبال صورت عملی به خود گرفت.

احمدی نژاد در 14 شهریور 1385 در جمع دانشجویان گفت:

«دانشجو باید امروز بر سر رئیس جمهور فریاد بزند که چرا استاد لیبرال و سکولار در دانشگاه ها حضور دارند» او ادعا کرد که تغيير نظام آموزشی سكولار كه 150 سال حاكم بوده، كار سختی است و بايد به كمک هم اين كار را انجام داد. البته اقداماتی در اين زمينه شده، ولی كافی نيست. او از دانشجویان خواست که عليه انديشه‌ های ليبرال و اقتصاد ليبرال فرياد بزنند. ورود روحانیت به دانشگاه ها تا آنجا پیش رفت که برای اولین بار در سال 1384 یک روحانی بنام عباسعلی عميد زنجانی به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد که با تجمع اعتراض آميز دانشجويان همراه شد. عمید زنجانی 2 سال ریاست دانشگاه تهران را بر عهده داشت و در سال 1386 کنار گذاشه شد.

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

2- برقراری و ادامه سهمیه‌ها و رانت‌های علمی به تبعیض آموزشی و افت کیفی دانشگاه‌ها دامن می‌زند

بعد از انقلاب اسلامی در ایران یکی از بحث های داغ بحث تعهد و تخصص بود. تاکید روی بحث تعهد با تعریفی که داده می شد باعث خالی ماندن دانشگاهها ار استادان نخبه شد. در کشورهای جهان سوم به ویژه کشورهایی که در آن نظامیان قدرت اصلی را در دست دارند معمولا دانشگاهها تنها به عنوان بازوی علمی کشور عمل نمی کنند بلکه از دانشگاه برای دادن امتیاز، جایزه به افراد استفاده می کنند ؛ به بیان واضح تر از دانشگاه برای چیزهای دیگر مایه گذاشته می شود و در این میان این دانشگاه است که قربانی می شود. در این کشورها ممکن است برای تشویق افراد از دانشگاه هزینه شود ؛ برای مثال ممکن است برای تقدیر و قدردانی یک قهرمان ورزشی بدون هیچ پیش شرطی وارد دانشگاه شود. یا ممکن است از کسی که سالها اسیر جنگی بوده و یا برای کشور جنگیده است بدون هیچ پیش شرط و دانش زمینه ای و بدون هیج فیلتری وارد دانشگاه شود. به عبارتی دولتمردان و سیاستمداران برای تقدیر از خدمات وطن دوستانه افراد از دانشگاهها مایه می گذارند. در این حالت بحث استاندارد یک دانشگاه پیش می آید. برای مثال یک دانشگاه برای پذیرش دانشجو در مقطع دکترا حد نصاب نمره 550 از 677 برای نمره زبان انگلیسی جهت ورود به برنامه دکترا تعیین کرده است. این حدنصاب فقط برای افراد عادی تعیین شده است. برای افرادی که سالها اسیر جنگی بوده این استاندارد به طور چشم گیری پایین می آید یا اصلاً در نظر گرفته نمی شود. در درازمدت این وضعیت روند توسعه این کشورها را کند خواهد کرد.

یکی از مخرب‌ترین عواملی که باعث افت کیفی دانشگاه‌ها در کشور شده است پدیده‌ و برنامه ای است به نام «سهمیه‌ها» و برقراری و استفاده از رانت‌های علمی در پذیرش دانشجو در دانشگاه‌هاست. تقریبا همزمان با بسته شدن دانشگاه ها ، جنگی خانماسوز گریبان کشور را گرفت که به مدت 8 سال بیشتر منابع کشور را بلعید. حضور اضطراری دانش آموزان و دانشجویان در جبهه‌های جنگ باعث شد که دولت تسهیلاتی را برای جبران عقب ماندگی تحصیلی آنها بیاندیشد. اقداماتی مانند تقویت بنیه علمی رزمندگان و در نظر گرفتن سهمیه‌ و اختصاص درصدی جداگانه از صندلی‌های دانشگاه‌ها منحصرا به رزمندگان و مجروحان جنگی بود. جنگ که تمام شد و بحث اضطرار و برهه حساس جنگ منتفی گشت انتظار می رفت که این قانون موقتی به فراموشی سپرده شود و دیگر داستان سهمیه‌ها تمام شده تلقی شده و در پذیرش دانشجو و آزمون‌ها دیگر معیار حضور در جبهه و جنگ و دخیل نشود. اما این اتقاق نیافتاد بلکه با قدرت گرفتن آنهایی که در جنگ شرکت کرده بودند و قرار گرفتن آنها در پست‌های مهم و نقش پررنگ آنها در سیاستگذاری های آموزشی نه تنها این سنت نامیمون برچیده نشد بلکه این رویه و هزینه کردن کردن از دانشگاه نهادینه شد و حتی توسعه یافت و هر روز ابعاد تازه ای از آن ظاهر شد و گروه های زیادی مانند خانواده رزمندگان و شهدا و اسرا و ... را دربرگرفت و دهه هاست که بر پیکر آموزش عالی لانه گزیده است و هر روز ابعاد جدیدی از آن مانند توسعه سهمیه‌های خانواده شهدا، جانبازان، اسرا و مدافعان حرم و خانواده‌های آنها و وضع قوانین تسهیل کننده و بوستری در مقاطع تحصیلی بالا رو می شود.

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

شاید بتوان ادعا کرد که یکی از شدیدترین عوارض جانبی و ضد توسعه ای جنگ ۸ ساله که تا به امروز با قوت ادامه داشته و دارد و موجب بی نظمی در توزیع نیروی انسانی برای مشاغل تخصصی و گزینش افراد شده است . در اولویت قرار دادن افراد بدون توجه به شایستگی ها و تجارب شغلی و رزومه کاری و تنها با تکیه بر خدمات آنها در جبهه و جنگ و عضویت در نهادها حکومتی از برنامه های ضد شایسته سالاری است. گذشته از آن افرادی که از طریق سهمیه وارد دانشگاه ها شده بودند به علت نداشتن اطلاعات زمینه ای و با علم ناقص خود توفیقی در اداره موثر امور ندارند. بالطبع ادامه این وضعیت و قرار گرفتن نیروهایی که تخصصی در وظایف محوله ندارند باعث اختلال در رشد شده و به ریپ زدن موتور توسعه می انجامد. کلاسهای ناهمگون یکی دیگر از نتایج برقراری سهمیه ها می باشد. برای مثال ممکن است در یک کلاس 35 نفری در رشته ی مهندسی عمران 30 نفر با درصده میانگین 85 درصد  و 5 نفر با میانگین 20 درصد شرکت کنند. بیش از 50 درصد کلاس های دانشگاه ها در رشته های پردرخواست را سهمیه ای ها تشکیل می دهد.

دکتر حمید اکبری قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت در 5 مرداد 1398 گفت: «بیش از ۶۰ درصد دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی بر اساس سهمیه وارد دانشگاه می‌شوند. به طور کلی سهمیه آزاد در رشته‌های پزشکی در کشور به زیر  ۴۰ درصد می‌رسد، این وضعیت در سه رشته پر متقاضی علوم پزشکی یعنی دندانپزشکی، داورسازی و پزشکی وجود دارد و بیش از ۶۰ درصد دانشجویان ما در این رشته‌ها نیز بر اساس سهمیه وارد دانشگاه‌ها می‌شوند، بنابراین ما نگران کیفیت آموزش در بین این دانشجویان هستیم.»

نتیجه این روند که خود نمونه آشکاری از تبعیض و ناعدالتی آموزشی است فرار مغزها و مهاجرت تحصیلی و به تعبیر دکتر گلشنی تسریع «فراردهی مغزها» است. همان طور که اشاره شد ادامه این سیاست غیرعلمی و نامعقول آموزشی باعث تسهیل ورود افرادی به دانشگاه شده است که فاقد دانش زمینه ای لازم برای تحصیل در یک رشته دانشگاهی خود هستند و افت کیفیت آموزشی را دامن می زنند. برای آوردن دانشگاه به ریل و مسیر درست و اصلی خود ضروری است هر چه سریع تر بساط سهمیه ها برچیده شود و تمام انواع سهمیه ها لغو و شرایط برای برابری آموزشی و فرصت های برابر به طور یکسان برای همه شهروندان مهیا شود. این عمل از فساد و سهمیه سازی هم جلوگیری خواهد کرد.

یکی از موانع برای چیدن این رانت علمی آنهایی هستند که ذی نفع بوده و خود از این طریق وارد دانشگاه شده و با در اختیار گرفتن پست های مدیریتی و با داشتن پشتوانه حکومتی و اعمال نفوذ و قدرت و دخالت در سیاست گذاری های آموزشی و حتی افزودن سهمیه های جدید در برابر محروم شدن از این امتیاز ویژه مقاومت می کنند. تنها به عنوان یک نمونه چند مورد از مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش ویژه دوره های ابتدایی و راهنمایی را در اینجا مرور می کنیم:

«ایجاد تسهیلات آموزشی برای آزادگان، جانبازان، خانواده معزز ایشان و خانواده معظم شهدا» (ص. 265)
مصوب جلسه 739- مورخ 16/8/1385 * شماره ابلاغ 8/8935/120-21/12/1385

ماده واحد:
به منظور تجلیل از مقام رفیع شهدا، آزادگان، جانبازان و خانواده های محترم آنان، شورای عالی آموزش و پرورش موافقت می کند:
افراد مشروحه زیر می توانند بدون ارائه مدارک تحصیلی سنوات قبل در امتحانات سال سوم راهنمایی و با داشتن گواهینامه سوم راهنمایی در امتحانات سال سوم متوسطه (شاخه نظری) به صورت داوطلب آزاد شرکت نموده و در صورت احراز شرایط قبولی، گواهینامه پایان تحصیلات دوره مربوط را دریافت کنند:
الف) همسران شهدا، آزادگان، و جانبازان 25 درصد به بالا؛
ب) جانبازان 25 درصد به بالا؛
ج) فرزندان شهدا، آزادگان و جانبازان 50 درصد به بالا با حداقل 21 سال سن

2- به افراد مشروحه زیر دیپلم افتخاری تعلق می گیرد:
الف) آزادگان و جانبازان 25 درصد به بالا با حداقل 40 سال سن؛
تبصره: جانبازان 50 درصد به بالا از شرط سن معاف می باشند.
ب) پدران، مادران و همسران شهدا.

3- در بندهای «ز» و «ح» مصوبه جلسه 632 شورای عالی آموزش و پرورش مورخ 6/12/77 عبارت «50 درصد و بالاتر» به «25 درصد و بالاتر» تغییر یابد.

4- در مصوبه جلسه 235 کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش مورخ 14/4/1379 عبارت «جانبازان 70 درصد و بالاتر» به «جانبازان 25 درصد و بالاتر» تغییر یابد.

5- دستورالعمل اجرایی این مصوبه توسط وزارت آموزش و پرورش حداکثر سه ماه تهیه و ابلاغ می شود.
موضوع: ایجاد تسهیلات آموزشی برای آزادگان، جانبازان، خانواده معزز ایشان و خانواده معظم شهدا در هفتصد و سی و نهمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش مورخ 16/8/1385 به تصویب رسید. (ص. 28)
اساسنامه مدارس ایثارگران (رزمندگان، جانبازان و آزادگان)
مصوب جلسه 514- مورخ 2/7/1369 * شماره ابلاغ 9000/120-تاریخ 8/7/69

فصل اول- هدف:
از آنجا که لازم است برای رزمندگان و جانبازان و آزادگان عزیز (که از این پس در این اساسنامه به نام عمومی ایثارگران خوانده می شوند) نظام آموزشی خاصی به وجود آید که با مقتضیات عمومی ایثارگران تناسب بیشتری داشته و از انعطاف لازم برای انطباق با انواع توانائیها و آمادگیهای آنان برخوردار باشد و امکان تقویت بنیه علمی آنان را برای ادامه تحصیل فراهم آورد، مجتمع های آموزشی خاصی به نام مدارس ایثارگران بر طبق ضوابط مندرج در این اساسنامه تاسیس می شود.
...
ماده 3- برنامه های آموزشی این مدارس بر مبنای برنامه های مصوب هر پایه تحصیلی خواهد بود و هر درس ارزش و اعتبار مستقلی را داراست. لذا عدم احراز شرایط قبولی در یک ماده درسی، لطمه ای به دیگر مواد درسی ایثارگر وارد نخواهد کرد
....
ماده 7- آزادگان می توانند بدون شرکت در امتحان تغییر رشته از رشته فنی و حرفه ای به رشته نظری و بالعکس و یا از یک رشته نظری به رشته دیگر مورد علاقه خود تغییر رشته داده و ادامه تحصیل دهند.

بخش آیین نامه اجرایی مدارس (ص. 153)
ماده 55- ایثارگران مجازند یک سال بیش از سایر دانش آموزان در مدارس بزرگسالان تحصیل کنند و همچنین در هر نیمسال یا دوره تابستانی یک عنوان درسی بیش از سقف واحدهای مجاز انتخاب نمایند.

همچنین اخیرا برای فرم تقاضای دوره مدرسی در سیستمLTMS  برای ایثارگری حداکثر 20 امتیاز اختصاص داده شده است در حالیکه برای مدرک تحصیلی لیسانس 8 امتیار، برای فوق لیسانس 14 و برای مدرک دکتری 14 امتیاز منظور کرده اند.

ادامه دارد

بخش نخست


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چالش ها و آسیب های نظام آموزش عالی و آن چه در دانشگاه ایرانی می گذرد

منتشرشده در پژوهش

به مناسبت روز قلم در صدای معلم  یک عمری را تموم کن/  کاغذ و قلم حروم کن

کتاب که شد بریز دور/ سوخت تون  حموم کن

 قلم و دوات، گشنه ی لات/ به خدا دلم می سوزه برات!

نوشتن شبیه جان کندن است مثل شعر گفتن. درست مثل حافظ که هفتصد سال آزگار است گاه و بیگاه دور آتشی که او برافروخته است جمع می شویم و خودمان را گرم می کنیم. در طول تاریخ، نوشتن کار ساده ای نبوده است ؛ لااقل برای ما نبوده است. برای ما که مردمی پر گو بوده ایم. راز پرگویی ما البته در ترس ماست. بس که استبداد زده ایم. سده های بسیار ما را به هزار اسم و رسم ترسانده اند. هجوم های مختلف بر ما شده است است و نوید و وعده های زیاد از این و آن شنیده ایم. طوری که نفهمیده ایم کدام راست و  کدام دروغ بوده است. شاید برای همین، فرصت تامل و نوشتن نداشته ایم. حتی از نخبگان ما نیز کتاب و دست خط زیادی بر جای نمانده است. نوشتن نه فقط فرصت، که جرات هم می خواهد . آخر ، حرف باد هواست و دیوار حاشا بلند.  اما نوشتن، در بند کردن فکر است و ماندگار. ما به اندازه کافی با هم حرف زده ایم. بر سر هم داد زده ایم. دیدیم که چندان راهی به جا نبردیم و حاصل آن جز سوء تفاهم و قضاوت بد و تصمیم اشتباه نبود.

دیگر وقت آن رسیده تا دم فرو بندیم و بنویسیم. نوشتن، سبب جمعیت خاطر می شود، وحدت شخصیت می آورد، دور اندیشی و احتیاط با خود دارد و در نهایت روابط انسانی سالم را سبب می شود که خیلی به آن محتاجیم. خاصه در این زمانه  که بی انصافی ، بی  اخلاقی ، بی آبی، بی کاری، بی پولی و اصلاً بی همه چیزی ، مثل خوره به جانمان افتاده است.  با این همه در ناامیدی بسی امید است است و باز هم می شود زندگی کرد و زندگی را زیبا دید اگر بعضی ها به نام ؛ میهن، به نام دین، به نام نژاد، به نام عدالت، به نام حقوق بشر، به نام اصلاح طلبی، به نام اصول گرایی، به نام امنیت، به نام آزادی و به نام هزار زهرمار دیگر به کام خلق الله تلخش نمی کردند. بعید نیست که بیشتر مردم به بهشت بروند جز آنها که دنیا را برای خودشان بهشت و برای دیگران جهنم کردند. 

دعا کنیم تا فرهنگ مکتوب در این آبادی جاری و ساری شود و دست هر کودک شهر، کتابی  باشد. تا اهل قلم آرام باشند. تا کتاب به سبد خرید خانواده برگردد. این آرزو محال نیست اگر هم هر دستگاه فرهنگی وابسته حمایت کند و هم نگذاریم فضای مجازی بیش از این دخالت کند و ته مانده سواد املا و انشا کاربران را بر باد دهد. اکنون که باد وب ساحتش را در نوردیده است، مردم دیگر نمی توانند و نمی خواهند قلم به دست بگیرند. کیبوردها ، اختیارشان را در دست گرفته اند و چیزی نمانده تا قلم به عنوان یکی از میراث های گذشته ، ثبت ملی و جهانی بشود.

غلط نویسی و بدتر از آن فراموشی فارسی و پنگلیش نویسی نیز ، قدم قلم را قلم کرده اند. روزگاری هنر خوشنویسی یکی از والاترین هنرهای بصری و از اصیل‌ترین هنرهای ایران زمین به شمار می‌رفت و ذوق نوشتن با قلم ریز و خطاطی با قلم درشت یکی از دل مشغولی ‌های اهل دل بود . آن روزها دیوان شاعران را با حسی آمیخته از صفای دل و به خط خوش بر روی کاغذ می‌نوشتند. امروزه رایانه با نرم‌افزارها و فونت‌های جدید کار را بسیار آسان کرده است که نه آن تمرین و ممارست را می‌خواهد و نه هزینه چندانی دارد . اما این دیگر یک اثر انسانی نیست بلکه یک اثر ماشینی است که حسی پشت آن نیست و هیچ‌گاه نمی‌توانیم حس معنوی یک اثر خوشنویسی که خطاط با وضو و حال پر احساس خود نوشته است را در خطی که با صفحه کیبورد و فونت نستعلیق رایانه نقش بسته است جست و جو کنیم.

به مناسبت روز قلم در صدای معلم

رایانه ها به آموزش و پرورش مدارس هم آسیب جدی زده اند. بچه ها بس که با کامپیوتر و گوشی های همراه خود کار کرده اند، هم غلط می نویسند و هم بدخط. این موضوع را وقتی می فهمیم که دستخط زمان کودکی پدر‌ها و مادرها را با خط بچه‌ها یشان مقایسه می‌کنیم. همه و خاصه فرهنگیان، هر چه دارند از قلم دارند و لذا باید حرمت و هیبتش را نگه دارند.

قلم‌، گاهی شایسته‌ی سوگند الهی و کوبنده‌‌ی جهل و تباهی است و لرزه بر اندام ستمگران می اندازد.. قلم ها، اندیشه ها را می پرورند و اندیشه ها از ارتش ها قوی ترند.به طوری که هر وقت پایه‌ی تخت پادشاه ستمگری می‌لرزد، با تمام وجود حس می‌کند که نویسنده‌ی آزاده ای، دست به قلم برده است! برای مثال؛ دیکتاتوری چون ناپلئون، از چهار روزنامه‌ای که با او مخالف بودند، بیشتر از یک سپاه خونخوار و هزاران سرباز زبده می هراسید. قلم گاهی ،نه در خدمت انسانیت که در برابر او می نشیند و می نویسد.قلمی که بیشتر لایق شکستن است.قلمی که رنگ و بوی زر و زور و تزویر را گرفته است. این زمان است که قلم، به یغما رفته است و به جای پارویی در دست مردم، به چماقی در دست سیاستمداران تبدیل شده است :

«چون قلم در دست غداری بود  / لاجرم منصور بر داری بود»

اگرچه ما با قلم قد کشیدیم اما این روز ها عجیب جای او بین ما خالیست. روی میز کار تایپیست های اداری، به ندرت می توان یک قلم پیدا کرد.در جیب معلمان و اساتیدی که لپ تاپ یا گوشی همراه پیشرفته ای دارند، قلمی یافت نمی شود. قلم دارد به تاریخ می پیوندد و از همین ابتدا روزی را به یادش در تقویم ها پیش بینی نموده اند.حتی در کتابهای درسی که داعیه دار حراست از قلم با آموزش خط نستعلیق هستند، خط خشک کامپیوتری آموش داده می شود که روح و احساس لازم را برای انتقال هنرخوشنویسی به دانش آموزان در خود ندارد.

به مناسبت روز قلم در صدای معلم

همه و خاصه فرهنگیان، هر چه دارند از قلم دارند و لذا باید حرمت و هیبتش را نگه دارند. در تجمعات اعتراضی از قلم نباید استفاده ابزاری کرد. اگر نمی نویسیم، شایسته نیست آن را بالای سر ببریم و در سایه اش پناه بگیریم. راز پرگویی ما البته در ترس ماست. بس که استبداد زده ایم.

جای قلم تنها بین دو انگشت دست راست و برای نشانه رفتن سمت هر چه جهل و نادانی است. اما با این حال، نوشته خوب ، لازم تر از خوب نوشتن است. خردورزی و خلاقیت و کنجکاوی در نوشته ها، نیاز امروز ماست. ما به اندازه کافی در تاریخ شاعرانگی و فرزانگی پیش کرده ایم. چندان  که جا را بر عقل و خرد تنگ کرده است و همین اسباب دیر توسعه یافتگی ما شده است. مثلاً در دیوان حضرت حافظ که می گوید : « کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب/ تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند» فراوانی کلمه عشق ۱۸۰ بار اما فراوانی کلمه عقل 44 بار است. و چنین است که روح جمعی ما آشفته و سرگردان است. ذهنیتی مشوش و هویتی مشوش تر داریم. دل در کمند قدسی و پا در رکاب عرفی داریم. در این فضا، خلق تفکر تنگ شده است.

ما بزرگ شدیم  و این دلهره هم باما رشد کرد که ؛ بدون عشق، زود پیر و بدون عقل، دیر بزرگ می شویم و ...

نقطه، سرخط!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

به مناسبت روز قلم در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

دوازدهم تیرماه ۱۴۰۱ اختتامیه « یازدهمین دوره جشنواره دانش آموزی نوجوان سالم و تجلیل از پروژه های برتر سومین دوره ی طرح یاریگران زندگی » با « مدیریت آموزش و پرورش ناحیه ۴ اصفهان » و با همکاری واحد بهداشت، سلامت و مراقبت های آسیب های اجتماعی این ناحیه با میزبانی دبیرستان دخترانه امیدیان و دعوت از مدیران، تسهیلگران برتر و برترین های دانش آموزی با یک ساعت تاخیر حضور رئیس آموزش و پرورش ناحیه ۴ و معاون پرورشی ناحیه، در ساعت ۱۰:۳۰ برگزار گردید.

مهناز نعمت اللهی کارشناس مسئول اداره سلامت و پیشگیری از آسیب های اجتماعی ناحیه ۴ گفت: در آبان ماه دستورالعملی از طرف اداره کل به ادارات نواحی و مناطق در خصوص برگزاری سومین دوره طرح یاریگران زندگی و یازدهمین دوره جشنواره نوجوان سالم ابلاغ شد و ما این بخشنامه را به مدارس ارسال کردیم. طبق این دستورالعمل، مدارس می توانستند حول چهار محور پیشگیری از آسیب های اجتماعی، پیشگیری از مصرف دخانیات، خشونت و سبک زندگی سالم ، فعالیت هایی چون نقاشی، مقاله نویسی، روایت نویسی، ایده پردازی، موشن گرافی، فیلم داستانی کوتاه و سایر موارد را در مدارس تهیه و برای اداره ناحیه ۴ ارسال کنند.

این پروژه از آبان ماه تا اواخر اسفند انجام شد.

در جشنواره نوجوان سالم علاوه بر دانش آموزان، همکاران فرهنگی نیز می توانستند در قسمت مقاله نویسی، روایت نویسی، محصولات فرهنگی و کتابچه های فرهنگی شرکت کنند.

از فروردین ماه با کمک داوران گرامی بیش از ۳۰۰ اثر را بررسی کردیم و از بین آنها ۱۷۰ اثر در رشته های مختلف انتخاب و به اداره کل ارسال شد. در اداره کل نیز آثار داوری و ۱۸ اثر حائز رتبه استانی گردید که از این میان پنج اثر به مرحله کشوری راه پیدا کرد.

نعمت اللهی به این نکته اشاره کرد که طرح یاریگران زندگی مانند جشنواره نوجوان سالم حالت مسابقه‌ای نداشت. این طرح آموزشی در زمینه آسیب های اجتماعی بر پایه مهارت های زندگی به نوعی مهارت آموزی برای حل مساله توسط دانش آموزان داشت که زحمت هدایت آنان بر عهده تسهیلگران طرح یاریگران زندگی در مدارس قرار گرفت. دانش آموزان در طول مراحل این طرح مهارت حل مساله را یاد گرفتند تا بتوانند نوجوانان و جوانان سالمی برای کشورمان باشند و از آسیب های اجتماعی دور بمانند. آسیب هایی که تا پشت در خانه همه ما کمین کرده اند. هیچ سن و سالی هم نمی شناسند از کودک ۴ ساله تا افراد میانسال و مسن ممکن است درگیر مسائل مرتبط با آسیب های اجتماعی باشند و بهتر است که همه ما راه های پیشگیری از آسیب های اجتماعی را یاد گرفته باشیم و بتوانیم خود را در برابر این آسیب ها حفظ کنیم که به واسطه آنها دچار صدمه و آسیب نشویم.

طرح یاریگران زندگی در ناحیه ۴ اصفهان در میان ۱۵۰ مدرسه در سه دوره تحصیلی مدارس ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم اجرا شد. ۱۵۰ پروژه به دست ما رسید و مورد داوری قرار گرفت که از میان آنها ۲۱ پروژه منتخب استان انتخاب شد. جا دارد بگویم زحماتی که همه شما عزیزان کشیدید خیلی بیش از ۲۱ پروژه ی انتخابی بود. من داور استان شدم و هشت منطقه در را مورد داوری قرار دادم. می‌توانم بگویم آثاری که از مناطق دیگر ارسال شده بود نسبت به پروژه های ارسالی در ناحیه ۴ ضعیف تر بودند. تنها پیامی که توانستم به خانم ژاله، رئیس مراقبت های آسیب های اجتماعی ارسال کنم این بود که دلم برای تسهیلگران ناحیه ۴ می سوزد که با وجود وقت و انرژی زیادی که جهت مهارت آموزی در این ناحیه آن هم در شرایط کرونا با بسته بودن مدارس و حتی در زمان حضوری شدن با دل و جان صرف کردند منتهی به ۲۱ سهم برای ناحیه ۴ شد. در حالی که ما می توانستیم صد پروژه برتر را برای استان معرفی کنیم. هر چند در این مراسم به دلیل محدودیت فضا و محدودیتی که از نظر سهمیه ارسال پروژه ها اداره کل برای ما مشخص کرد، حضور تسهیلگران و دانش آموزان برتر سایر مدارس را نداریم ولی از زحمات همه عزیزان تشکر کرده و قدردان زحماتشان هستیم.

در طول مراسم اختتامیه، اجرای سرود یاریگران زندگی توسط دختران دبستان قنادیان و گروه سرودی دیگر توسط پسران مدرسه کیوانیان از فعالیت های دانش آموزی این برنامه بود. متاسفانه مسابقه ای که توسط مجری برنامه در جمع حاضر صورت گرفت نتوانست ذوق و انرژی بچه ها و نوجوانان را افزایش دهد. تاخیر در شروع برنامه و گرمای هوای سالن آنان را خسته و کلافه کرده بود. صدای معلم : نهادهایی چون بسیج، حوزه های علمیه، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، امور مساجد و حتی همین مرکز مهدویت نزدیک اداره از ظرفیت و پتانسیل آموزش و پرورش برای خیلی از پروژه هایشان نهایت استفاده را می برند، ولی به طور واضح برای بحث آسیب های اجتماعی برای آموزش و پرورش ناحیه ۴ چه فعالیت مثمر ثمری داشته اند؟

برخی دانش آموزان حاضر در این مراسم، مشغول بازی های آنلاین با گوشی بودند و حوصله همراهی با برنامه را نداشتند و از مربیان خود مرتب می پرسیدند کی مراسم تمام می شود که برویم. در این مراسم به تمام دانش آموزان حاضر تقدیرنامه و هدایایی تقدیم شد.

مراسم اختتامیه تا حدود ساعت ۱۳ طول کشید. احتمالا اگر مسئولین ناحیه همان ساعت ۹:۳۰ آمده بودند، با انرژی بیشتری از طرف کودکان و نوجوانان روبه رو بودیم و چنانچه از دانش آموزان جهت بیان آموخته های تجربی و عملی در باب مهارت آموزی هایشان از طرح یاریگران در اختتامیه به صورت خلاقانه و تصادفی نسبت به مشکلات این سه سال آموزش مجازی، دعوت می شد، تاثیرگذاری بیشتری شاهد بودیم.

منصور رضوی نیا مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۴ در سخنرانی خود ضمن تبریک اعیاد قربان و غدیر و تقدیر و تشکر از حضور دانش آموزان، خانواده های آنان و همکاران حوزه ی پرورشی، تربیتی و سلامت و پیشگیری از آسیب های اجتماعی برای شرکت در این اختتامیه، از تاخیر یک ساعته خود عذرخواهی نکرد، ولی بابت خش دار بودن صدایش به دلیل پی در پی بودن پنج سخنرانی تا این لحظه عذرخواهی کرد. ایشان هم چنین از حضور دانش آموزان و هم چنین خبرنگار دانش آموز پانا برای پوشش دادن این مراسم تشکر کرد .

رضوی نیا گفت: « ۲۵ ماه مدارس به دلیل کرونا تعطیل بود و خواهشی که از همه دارم این است که بدانید هنوز کرونا تمام نشده است و مراقبت نمایید. آموزش در طول این ۲۵ ماه به صورت مجازی صورت گرفت و در واقع یک زلزله ده ریشتری به جامعه و به خصوص آموزش و پرورش وارد شد. به نظر من اجرای چنین طرح هایی تحت عنوان یاریگران زندگی و موضوعاتی که با آسیب های اجتماعی مرتبط است به خصوص بعد از آمدن کرونا در مدارس چندین برابر بیش از گذشته، نیازش احساس می شود.

زلزله ۱۰ ریشتری در کشور ما در بحث آسیب های اجتماعی اتفاق افتاد و همه دستگاه ها و نهادها باید بسیج شوند تا در گام اول آوار برداری کنند و اگر مصدومی زیر آوار مانده را نجات دهند.

زمانی به مدارس اعلام می‌کردیم که به دلیل آسیب زا بودن فضای مجازی نباید گوشی در دست بچه ها باشد اما شرایط به گونه ای حکم کرد که خودمان مجبور شدیم آموزش مجازی را با استفاده از همین گوشی ها با بچه ها دنبال کنیم و آسیب های گوشی و فضای مجازی سر جایش ماند. حالا دغدغه همه خانواده ها، مدرسه و اداره آموزش و پرورش این است که این آسیب ها کمتر شوند. همه باید کمک کنند. شما دانش آموزانی که اینجا هستید، مهارت های زندگی را خوب یاد گرفته اید و می توانید به همدیگر کمک کنید و یاریگر دوستانتان باشید.

دیگر باسواد شدن و با سواد بودن به خواندن و نوشتن نیست. مهم ترین سواد ، داشتن مهارت هاست. مثلا وقتی مساله ای با عقل و منطق و عرف جامعه مناسبت ندارد، مهارت نه گفتن را بلد باشیم. در رو در بایستی قرار نگیریم. مهارت یعنی توانایی انجام کار و برطرف کردن یک مشکل.

طبق آماری که به من دادند نیمی از مدارس ناحیه ۴ در طرح یاریگران زندگی شرکت کردند. رتبه و مقام وسیله برای رسیدن به هدف های ماست. ولی آن هدفی که به واسطه آن دانش آموزان و اولیا بتوانند یاریگر زندگی بشوند و به حل آسیب های اجتماعی کمک کنند. نه اینکه گره روی گره ایجاد کنیم. بهترین کسی که می تواند به ما کمک کند در وهله اول خودمان هستیم. ارتباط گرفتن دانش آموزان بعضا با دوستانشان بیش از اولیاست. حال اگر دوستان ما آسیب های اجتماعی را خوب یاد گرفته باشند، می توانند به راحتی به ما کمک کنند.

همکاران ما در مدارس در جریان این طرح خیلی خوب با دانش آموزان ارتباط برقرار کردند. از همه شما یاریگران زندگی تشکر و قدردانی می کنم » .

نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم در حاشیه این مراسم از آقای رضوی نیا پرسید:

با توجه به گروه هدف پر جمعیت ناحیه ۴ اصفهان و عدم حضور فیزیکی دانش آموزان در ۲۵ ماه تعطیلی مدارس، حتی با پایان یافتن زمان مدرسه هنوز دانش آموزان ما در حال و هوای فضای مجازی هستند. دیدیم که در این جلسه هم حضور صوری داشتند و برای رفع تکلیف آمده اند و بیشتر سرگرم گوشی های همراه خویشند.

موضوع آسیب های اجتماعی و رسیدگی به معضلات آن، به عنوان رییس آموزش و پرورش ناحیه ۴ چقدر حائز اهمیت است و برای آن چه برنامه ها و تمهیداتی دارید؟

آیا صرف برگزاری نمایشی طرح‌ها در مدارس و مراسم های افتتاحیه و اختتامیه هایی از این دست کفایت می کند؟

رضوی نیا رییس آموزش و پرورش ناحیه ۴ پاسخ داد :

« همان طور که گفتم آموزش های مجازی، کلاس های غیرحضوری و آسیب های اجتماعی ناشی از آن نه به عنوان یک مثال بلکه در واقعیت یک زلزله ده ریشتری بود و آسیب های اجتماعی بر سر مردم ما آوار شد. مدارس و ادارات به تنهایی نمی توانند کمک کنند. نیاز است که موسسات، نهادها و ارگان های گوناگون دست به دست هم دهند و برای آوار برداری این آسیب ها یاری کنند.

اولین گام، شناسایی آسیب های اجتماعی ست. وقتی شناختیم اقدام کنیم. آموزش و پرورش به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد. بیشترین نیاز ما در بخش مشاوره و بهداشت در مدارس است که می توانند به برطرف کردن آسیب های اجتماعی کمک کنند و باید همه به آن توجه داشته باشند تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم. آموزش و پرورش در این بخش ها و آسیب های اجتماعی در حال حاضر تنهاست.

در بحث آموزش، وزارت آموزش و پرورش، طرح کشوری تعمیق و تثبیت یادگیری را جهت جبران یادگیری بچه ها تعریف و پیش بینی کردند. در بحث تربیتی هم آموزش و پرورش با ایجاد پایگاه های تابستانه برای اوقات فراغت دانش آموزان ورود پیدا کرده است و فضاهای تربیتی مثل ورزشگاه ها را در اختیار خانواده ها به شکل طرح دختر و مادر ، پدر و پسر قرار داده است تا بتوانند ارتباط خانواده ها با فرزندان را بیشتر کنند و بچه ها به این واسطه قدری از گوشی و فضای مجازی دور شوند.

 صدای معلم:

این تصمیم را شما در ناحیه ۴ گرفته اید؟ ناحیه ای برگزار می شود؟

رضوی نیا:
تصمیم وزارت خانه ای ست. قرار است روزهای پنجشنبه در اختیار مادر و دختر و روزهای جمعه در اختیار پدر و پسر قرار بگیرد تا از اماکن ورزشی به صورت رایگان استفاده کنند.

 صدای معلم:
با توجه به توصیه های خاص وزارت بهداشت بر مراقبت بیشتر جامعه در روزهای اخیر و برخی خبرهای منتشر شده از مراکز درمانی در مورد آمار مبتلایان جدید کرونا، چنانچه قرار باشد با زمزمه هایی که هست، خواسته و ناخواسته، مدارس در سال تحصیلی جدید باز هم به صورت مجازی آغاز شود، تدبیر شما برای دایر بودن حضوری مدارس و کمک به معلمان و دانش آموزان در مهرماه چیست؟ چه تمهیداتی را به عنوان برنامه و هدف برای مواجه با این معضل در ناحیه ۴ که جزو پر جمعیت ترین نواحی استان است و مشکلات بسیاری را در این مدت متحمل شده است در نظر گرفته اید؟

رضوی نیا:
در آموزش و پرورش پروژه مهر را داریم. پروژه مهر، یعنی آماده کردن فضای تعلیم و تربیت برای دانش آموز، برای همکار و برای اولیاست. این آمادگی می تواند، تجهیزات، محتوا و آموزش در قالب ضمن خدمت برای همکاران آموزشی و مدیران، معاونین و کادر اداری باشد. فرصت ما خیلی کم است. دو ماه از تابستان مانده است.

البته اگر بضاعت مالی و زمانی ما اجازه دهد همه این موارد را پوشش دهیم.

 صدای معلم:
از سازمان های مردم نهاد و گروه های دواطلبانه در زمینه آسیب های اجتماعی چقدر کمک گرفتید؟

رضوی نیا:
جلسات متعددی را با مسئولین کلانتری های محدوده ناحیه ۴ و معاونت های پیشگیری از آسیب اجتماعی در بحث تامین اساتید، محتواهای آموزشی مناسب برای پیشگیری و حل مشکلات آسیب های اجتماعی داشته ام. مراکز بهداشت، بسیج، سپاه و مراکز دیگر هم می توانند به ما کمک کنند.

صدای معلم:
چه کمکی تاکنون کرده اند؟

رضوی نیا:
کمک هایی که داشته اند بیشتر در بخش محتوا و تامین اساتید بوده است. از کانون بسیج اساتید، کانون بسیج فرهنگیان و حتی کانون بسیج هنرمندان ارتباط گرفتیم و خواهش کردیم که در آموزش علمی و تخصصی همکارانمان ، اساتیدشان با ما همکاری کنند.

 صدای معلم:
از کی قرار است این کار را شروع کنند؟

رضوی نیا:
در تابستان به خصوص در بحث مدیران مدارس که خط مقدم تعلیم و تربیت قرار دارند، این کار انجام می شود. اگر در بین مدیران مدارس این آگاهی بخشی صورت بگیرد، آن ها می توانند این آموزش ها را به همکاران خود در مدارس منتقل کنند.

صدای معلم:
چطور از مدیری که رییس شورای مدرسه محسوب می شود و در زمان کرونا توانایی و اجازه بازگشایی مدارس را طبق نظرات و تصمیمات شورای مدرسه تحت مدیریتش نداشت و با اجبار از سوی مسئولین بالادست، آموزش مجازی را پذیرفت و ترک تحصیلی های آشکار و پنهانی را شاهد بود، با تحمیل این همه آسیب اجتماعی، از او انتظار دارید که از همکاران خود بخواهد نسبت به آسیب هایی که از آن آگاه بودند و می توانستند جلوی آن را بگیرند، مجدد برای همکاران خود آنچه می دانند را تکرار کنند؟

رضوی نیا:
الحمدلله الان بحث کرونا نیست و یا کمتر است.

این آموزش و حضور خود مدیران مفید است. ما اگر بضاعت مالی را داشتیم این آموزش ها را برای همه همکاران می گذاشتیم. از تابستان دو ماه برایمان مانده است. فرصتی نداریم. ناچاریم آموزش را مرحله ای از مدیران به همکاران منتقل کنیم. به طور مثال بحث رتبه بندی را می گویم. معاون وزیر این موضوع را برای مدیران استان ها توضیح دادند. آن ها برای مدیران مناطق و نواحی و ما هم برای مدیران مدارس و مدیران مدارس برای همکارانشان گفتند.

در بحث آموزش ها هم ما باید همین کار را انجام دهیم. اساتیدی که توانمند هستند را برای مدیران مدارس دعوت می کنیم و مدیران برای همکاران و همکاران مدارس برای خانواده ها جلسات آموزشی برگزار کنند. در بحث آسیب های اجتماعی بزرگترین دغدغه ما خانواده ها هستند.

برای آموزش خانواده ها اگر در تابستان دسترسی مان به خاطر تعطیلی مدارس محدود است، ولی می توان از طریق فضاهای مجازی اطلاع رسانی ها انجام شود و جلسات آموزش خانواده به صورت حضوری با همین موضوعات آسیب های اجتماعی برگزار شوند.

واقعیت این است که ما باید به این باور برسیم که این زلزله اتفاق افتاده و آموزش و پرورش تنها نمی تواند کاری انجام دهد.

 صدای معلم:

آموزش و پرورش استان اصفهان جزو طرفداران حضور سامانه شاد در آموزش بود. آیا خبر دارید این سامانه با آن همه تبلیغات سنگین و الزام آور برای آموزش و پرورش، در زمینه آسیب های اجتماعی چه کرده است؟

شما چند کانال مفید و کاربردی در شاد برای خانواده ها، دانش آموزان و معلمان می توانید مثال بزنید که در طول این مدت آموزش های مجازی در پیشگیری از آسیب های اجتماعی خدمات ارزنده ای داشته اند و مخاطبان در فرجه ی تابستان از آن بهره مند خواهند شد؟

رضوی نیا:
با تمام معایب کرونا، برای ما ایرانی ها اگر این بیماری حسنی هم داشت این بود که توانستیم در بخش تولید محتوا حرف برای گفتن داشته باشیم.

 صدای معلم:
هرچند مواردی که گفتید بیشتر در زمینه آموزش کتب درسی بود و این را هم باید بگوییم که تولید محتوا وظیفه شغلی معلم نبوده و نیست و در هیچ بخشنامه و قانونی هم صریحا به آن اشاره نشد.

رضوی نیا:
بله . وظیفه معلمان نبود ولی الحمدلله همکاران ورود پیدا کردند و خوب عمل کردند. کارشناسی های مختلف مانند بهداشت و پیشگیری از آسیب های اجتماعی، معاونت های مختلف در وزارت خانه و ادارات ورود پیدا کردند و محتواهای خوبی در شاد هست.

من اصلا به مسئول بودن در آموزش و پرورش کاری ندارم. وقتی خودم به سامانه شاد مراجعه می کنم حتی برای سخنرانی ها، می بینم که محتوا و مطالب خوبی به من ارائه می دهند. این که خانواده ها استفاده می کنند یا نه نمی دانم. باید فرهنگ سازی اش باشد. اینکه افراد وقتی به سراغ گوشی هایشان می روند، مستقیما پیام های شخصی را دنبال می کنند و یا در گروه های خانوادگی، همکاری و دوستانه مطالب ارسالی مانند جوک و فیلم و عکس ها را رصد کنند یا اینکه از کانال ها و گروه های تخصصی استفاده کنند، حاصل فرهنگ سازی هایی ست که انجام شده است. به هر صورت سامانه شاد ایجاد شده است.

انصافا اگر بخواهیم قضاوت کنیم محتواهای خوبی در شاد هست. شما برای تدریس در هر پایه وارد محتوای درسی شاد شوید، حداقل پنجاه نمونه تدریس از بهترین معلمان داریم در زمینه آسیب های اجتماعی داریم. در حقیقت ما کتابخانه بزرگی داریم که باید بتوانیم از آن استفاده کنیم.
فرهنگ مطالعه را باید بسازیم تا فضای مجازی را خوب استفاده کنیم.

صدای معلم:
با توجه به بحران آسیب های اجتماعی که در ناحیه ۴ می شناسیم و در جریان کمبود شدید مشاور، مربی بهداشت و مربی تربیت بدنی در اکثر مدارس ناحیه هستیم، شما تا قبل از شروع سال تحصیلی، برای جبران این خلاء و حمایت از مدارس در تامین نیروی مناسب رایزنی های کافی را در جایگاه خودتان به عنوان رییس ناحیه ۴ اصفهان، چگونه انجام داده اید؟

رضوی نیا:
این بر می گردد به تصمیمات کلان و کشوری در وزارت خانه. دو جلسه با دو تا از معاونین وزارت خانه داشتیم که من به عنوان نماینده روسای نواحی و مناطق صحبت کردم. فوق العاده کمبود نیرو به ویژه در بحث تربیتی به ترتیب برای مربی تربیت بدنی، مربی پرورشی ، مشاور و مربی بهداشت داریم.

تامین این نیروها اصولا از طریق آزمون های استخدامی یا دانشگاه فرهنگیان و از تصمیمات کلان است. ردیف استخدامی باید باشد. آیا ما می توانیم ردیف استخدامی ایجاد کنیم؟ نه. اگر با این ۳۴ هزار ردیف استخدامی که به آموزش و پرورش داده اند بتوانند کلاس ها را تامین کنند که نمی شود، تازه با خرید خدمات پر می شود.

چاره کار چیست؟ کسانی که در دانشگاه فرهنگیان درس خوانده اند، حداقل ۴۰ واحد درس مشاوره پاس کرده اند. مدیران، مربیان و همکاران ما اول یک مشاور هستند. اول یک مربی بهداشت‌ هستند. بعد یک معلمند. همکاران ما در دوره های فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس، دوره های بهداشت و مشاوره را گذارنده اند.

مدیران ما با مهارت های بالایی در بحث مشاوره می توانند مشارکت کنند.

قطع به یقین اگر بحث مشاوره تخصصی باشد، یک مشاور بهتر می تواند عمل کند. مراکز مشاوره خانواده که زیر نظر انجمن اولیا و مربیان ما هست، مرکز مشاوره که زیر نظر مشاورانمان هست، مرکز اختلالات یادگیری که زیر نظر آموزش و پرورش استثنایی و آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستان فعالیت می کنند. باز هم کم است. ولی اگر آموزش های لازم در زمینه مشاوره و آسیب های اجتماعی به مدیران مدارس داده شود،آن ها می توانند کمک کنند. به شرط اینکه این آموزش به همکاران و اولیای دانش آموزان منتقل شود.

ما از ظرفیت اولیای دانش آموزان می توانیم استفاده کنیم. در بین آن ها اساتید دانشگاه، مشاور و پزشک هست و به ما می توانند بسیار کمک کنند.

صدای معلم :
سپاس که با حوصله و دقت به سوالات پاسخ دادید.

در ادامه صدای معلم‌ از محمد حسن محمدی معاون پرورشی ناحیه ۴ پرسید:

آقای رضوی نیا عنوان می کند آموزش و پرورش به تنهایی نمی تواند در زمینه آسیب های اجتماعی کاری انجام دهد و از سایر دستگاه ها، نهادها و ارگان ها درخواست همکاری نموده است. معاونت پرورشی ناحیه ۴ مشخصا با کدام نهادها و ارگان ها رایزنی کرده و تفاهم نامه همکاری بسته است؟

محمدی معاون پرورشی ناحیه ۴:

جلساتی با ستاد امر به معروف و نهی از منکر داشته ایم.

صدای معلم:
چه کمکی به ناحیه کرده اند؟ عاید این جلسات به نفع آموزش و پرورش به چه شکل بوده است؟ نهادهایی چون بسیج، حوزه های علمیه، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، امور مساجد و حتی همین مرکز مهدویت نزدیک اداره از ظرفیت و پتانسیل آموزش و پرورش برای خیلی از پروژه هایشان نهایت استفاده را می برند، ولی به طور واضح برای بحث آسیب های اجتماعی برای آموزش و پرورش ناحیه ۴ چه فعالیت مثمر ثمری داشته اند؟

محمدی:
در بحث کلاس های تابستانه و اوقات فراغت طرح هایشان را پیاده کرده اند. مثلا طرح ولایتشان بسیار عالی بود.

 صدای معلم:
این طرح ها را شما پیشنهاد می ‌کنید یا اینکه خودشان ارائه و اجرا می کنند؟

محمدی:
مشترک است. در جلساتی که برگزار می کنیم ، مشکلات مربوط به ناحیه را مطرح می کنیم. مهم ترین مشکلات مناطق مثلا منطقه زینبیه، مشکلات منطقه هفتون و مناطق حاشیه نشین را عنوان می کنیم. بیشتر جمعیت ناحیه ۴ را مناطق حاشیه نشین تشکیل می دهد که هر کدام مشکلات خاص خود را دارند.
عمده ترین مسئله ناحیه ۴ در بحث آسیب های اجتماعی، بحث اعتیاد و طلاق است که با ستاد مواد مخدر و ستاد امر به معروف جلساتی را برگزار کرده ایم.

با توجه به ضیق وقت این مراسم زمان زیادی برای ادامه گفت و گو مهیا نشد.

آقای محمدی از پیشنهاد گفت و گو در مورد آسیب های اجتماعی و مسائل پرورشی و همکاری ارگان ها در فرصت دیگری در محیط اداری با صدای معلم استقبال کردند.

شایان ذکر است حضور خبرنگار صدای معلم در این جلسه نیز به عنوان تسهیلگر طرح یاریگران زندگی همراه با دانش آموزان برتر دبستان شهید محمد قضاوی بوده است.

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از همکاری آموزش و پرورش اصفهان با ستاد امر به معروف در مورد آسیب های اجتماعی

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور