امروز برای مطلبی سایت « صدای معلم » را مرور کردم.
آزادترین تریبون خبری در زمینه آموزش و پرورش است؛ تریبونی بدون حمایت مادی و حقوقی ؛ تریبونی که جمعی افراد مدنی و دلسوز و دغدغه مند و خلاق مطالب آن را تهیه می کنند.
صدای معلم، صدای انتقادی است که مباحث آموزش و پرورش را به « حوزه عمومی » می آورد.
دست و قلم و اندیشه پورسلیمان مدیر آن ستودنی است.
همه آن ها که صدای معلم می شوند و در آن می کوشند و می نویسند، شایسته ستایش هستند.
کاش در این سال ها چندین صدای معلم بود.
کاش سیاستمداران ، رهبران و مدیران نظام آموزشی در سطوح گوناگون صدای معلم را بخوانند و بشنوند.
دیدم پورسلیمان نوشته اند فشار اقتصادی کار را برای صدای معلم تنگ کرده است.
کاش آن ها که خیر و مدرسه سازند، نیم نگاهی هم به صدای معلم کنند.
اطمینان می دهم وجود این گونه تریبون ها کمک به بهبود همه مدرسه هاست.
تاریخ رد پای همه ی آن ها که به جامعه و انسان ها خدمت می کنند هرگز فراموش نمی کند.
صدای معلم هم می ماند.
نظرات بینندگان
سر پورسلیمان عزیر را می بوسم در روز بوسه. این مرد غنیمتی است برای آموزش و پرورش.
سلام و عرض ادب
از این قدرشناسی شما، صدای معلم و آیندگان هم به خود می بالند.
فرهنگ و هنر در کنار هم آینده ی اصیل یک ملت را می سازند.
اگر در فرهنگ ما شکرگزاری و قدردانی از افراد داوطلب برای خدمت به میهن در راستای پیشرفت صورت نگیرد و موجب سرخوردگی عزتمندان شود، قطعا افرادی که به تمدن و ارزش های یک ملت علافه مند نیستند،اجازه ورود پیدا می کنند و بدان آسیب می زنن. عذرخواهی از خطاهایشان را هم لازم نمی بینند.
یعنی به وقاحت رفتارشان پی نمی برند و آن را نوعی فرهنگ سازمانی تعریف شده نشان می دهند.
اتفاق خطرناکی که به دلیل نبود نقطه قوت ها در ماندگاری خوبی ها، زیبایی ها، ارج نهادن به مهربانی های بی دریغ، باعث سرکش شدن شخصیت های کوتوله و نادان در کشور ما شده است.
سپاسگزارم که سنت پر برکت قدردانی و شکرگزاری را یادآوری کردید.
صدای معلم در ایران رساتر شود
روزی که سازمان نظام معلمی معلمان رو سنجش کند نه اساتید دانشگاه که با معلمان نه از نظر مادی و نه از نظر سیستمی قرابتی با معلمان و دردهایشان ندارند