« صدای معلم » درگذشت بانو « فاطمه طباطبایی » مادر گرامی آقای « هوشنگ عزیزی » را به ایشان تسلیت عرض می کند .
پایان پیام/
- اگر توی مهمونی پسر خوبی باشی، برگشتنی برات بستنی میخرم.
- اگر وسایلهات رو بذاری سر جاش و اتاقت رو مرتب کنی، میبرمت پارک.
- اگر با آبجیت مهربون بشی و دیگه دعواش نکنی، منم اون اسباببازی قشنگهرو که میخواستی برات میخرم.
- اگر ساکت بمونی و سروصدا نکنی تا بابا کارهاشو تموم کنه، منم قول میدم بهت بیشتر پولتویجیبی بدم.
و...
* آشنا نیست این جملههای بالا؟
روزانه چند بار پدر و مادرها برای رهایی یافتن از درخواستهای کودکانشان، این واژهها را به زبان میآورند؟
والدین برای تحت کنترل گرفتن فرزندان و اجتناب از بیحوصله شدن و کلافگی، بعد از تهدید و ترساندن و دروغ گفتن و ابزارهایی از این دست، به رشوه دادن متوسل میشوند. به او میآموزید که هر جایی کارش گیر کرد با اندکی دست به جیب شدن و پرداخت هزینهای میتواند ضوابط و قانون را دور بزند.
اما آیا عواقبی دارد این ترفند؟
شاید در لحظه باعث شود که کودک آرام گرفته و به خواستهی آنها عمل کند اما چه تبعاتی در انتظار است؟
به چند نمونه از تاثیرات این کار بپردازیم:
1- کودک انگیزهاش را برای انجام کار درست از دست میدهد.
وقتی وعدهای در مقابل انجام دادن صحیح رفتار به او میدهید، اینگونه میاندیشد که صرف انجام این کار ارزشمند نیست و فقط زمانی اهمیت و ارزش پیدا میکند که در مقابلش چیزی به دست آورد.
2- انتظار کودک افزایش مییابد.
درست است که در لحظه، توجه او را از خواستهاش به خواستهتان منحرف کرده اید اما او کمکم میآموزد که این راه آسانی برای به دست آوردن چیزهایی است که میخواهد.
این سِیر ادامهدار خواهد شد: درخواست، پافشاری، اصرار، لجبازی کودک و در نهایت تسلیم شدن والدین و دادن رشوه.
3- در رسیدن به بلوغ عاطفی دچار مشکل خواهد شد.
شکست، ناکامی و نرسیدن به خواستهها جزئی از زندگی است. اگر او در دوره کودکی این مهم را نیاموزد، خواهد اندیشید که در سراسر زندگیاش هیچچیز غیرممکنی وجود ندارد. در طول همهی عمرش به هر چیزی که بخواهد میرسد و جهان و جامعه موظف است که طبق خواستههای او حرکت کند. با این طرز تفکر به اولین شکست در دوران زندگیاش که برسد، برآشفته شده و نمیتواند تحمل کند و میپندارد دنیا به پایان رسیده است.
4- کودک سوداگر میشود.
او ارزش هر چیزی را با میزان منفعت آن چیز برای خودش میسنجد. در بزرگسالی فردی خواهد شد به شدت سودجو و اهل معامله و تا زمانی که نفعی عایدش نشود کاری انجام نخواهد داد. او خوب بودن و خوبی کردن را کالایی قابل خرید و فروش میپندارد نه ارزشی انسانی.
5- رشوه دادن را یاد میگیرد.
به او میآموزید که هر جایی کارش گیر کرد با اندکی دست به جیب شدن و پرداخت هزینهای میتواند ضوابط و قانون را دور بزند.
به این ضربالمثل ها دقت کنید، در ادبیات عامه خودمان است و از مریخ هم نیامده:
- سبیل کسی را چرب کردن.
- بی مایه فتیره.
- زیر میزی دادن.
- از تو عباسی، از من رقاصی.
- شیرینی دادن.
- پول چایی دادن.
- با کدخدا بساز ده رو بتاز.
- سر کیسه رو شل کن.
- دَم کسی رو دیدن.
- خر کریم رو نعل کردن.
- با پول سر سبیل شاه نقاره بزن.
- دیوونه جریمه میده، عاقل رشوه.
حواستان به رفتار با کودکان باشد.
پینوشت: تشویق کردن با رشوه دادن فرق میکند.
کانال ریشه
گروه گزارش/
هنوز مدت زمان زیادی از اظهارات علیرضا کریمیان به عنوان « مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران » در مورد « تحقق تمدن نوین اسلامی » نگذشته ( این جا ) که علیرضا صیادی مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی سخنان غیرواقعی و اغراق آمیزی را در مورد جایگاه نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در جهان بیان کرده است . ( این جا ) آیا مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی از رتبه ی دانش آموزان ایرانی در آزمون های معتبر بین المللی مانند تیمز و پرلز خبر دارد ؟
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی می نویسد :
« مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی با اشاره به سیستم بی نظیر علمی، معنوی و متعالی نظام تعلیم و تربیت کشور، رفع کاستی ها و نواقصات سیستم را به کمک معلمان از ضروریات عنوان کرد.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی، علیرضا صیادی در دیدار و گفت و گوی صمیمی با جمعیت فرهنگیان جوان استان گفت: آموزش و پرورش ایران از دوره مکتب خانه ، تحولات علمی و چارچوپ های مختلفی را سپری کرده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با عملکرد و کارکرد علمی و اسلامی در زمینه پوشش تحصیلی، ارتقا سواد و خدمات رسانی به معلمان دستاورد های قابل افتخاری را ثبت کرده است . »
نخستین پرسش « صدای معلم » از آقای صیادی آن است که به صورت دقیق و مستند توضیح دهد این ادعای ایشان مستند به کدام گزارش و یا پیوست معتبر علمی است ؟
آیا مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی از رتبه ی دانش آموزان ایرانی در آزمون های معتبر بین المللی مانند تیمز و پرلز خبر دارد ؟
آیا ایشان و همکاران وی وضعیت تحصیلی و تربیتی دانش آموزان را پس از دو سال تعطیلی ناشی از بحران کرونا مورد مطالعه و پیمایش جدی و علمی قرار داده اند ؟
مطابق آمار در حال حاضر در استان آذربايجان شرقي ١٢٦ مدرسه كانكسي با جمعيت بالاي ١٠ دانش آموز وجود دارند .
همچنین حدود ٣٠ درصد از فضاهاي آموزشي استان آذربايجان شرقي نيازمند مقاوم سازي و يا تخريب و بازسازي هستند كه براي بازسازي اين ميزان فضاي آموزشي با احتساب هزينه هاي امروزي رقمي بالغ بر ١٥ هزار ميليارد تومان اعتبار نياز است .
کدام کشور توسعه یافته و متعالی در حوزه نظام آموزشی در دنیا و در قرن بیست و یکم می تواند وضعیتی مثل ما را داشته باشد ؟
« صدای معلم » به آقای صیادی و سایر مدیران همفکران ایشان توصیه می کند اولا دقیق و مستند سخن بگویند و مهم تر آن که دچار توهم و اغراق گویی نشده ضمن احترام به شعور مخاطبان با آنان با صداقت برخورد نمایند .
گفتنی است مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران هم در سخنانی نوید تحقق تمدن نوین اسلامی را داده بود و این در حالی است که بر اساس آمار در حال حاضر حداقل 930 مدرسه ناایمن و تخریبی در شهر تهران در حال فعالیت هستند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
آن چه در زیر می آید ؛ بررسی « زندگی و اندیشه شمس تبریزی با تکیه بر وجهه ی آموزگاری او » است که در فصل نامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی س 15 - ش 57 و در زمستان 1398 به کوشش طاهره قاسمی دانش آموخته ی دکتری و زبان ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینا و علی محمدی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینا منتشر گردیده است .
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « مدیر صدای معلم » به دعوت « میثم حاجی پور مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور » بازدیدی از مدارس محروم و غیربرخوردار و تعدادی از پروژه های در حال ساخت و تکمیل این سازمان در استان چهار محال و بختیاری داشت .
در این سفر 24 ساعته ، مجید عبداللهی معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی مدارس کشور و کامران رهی مدیرکل نوسازی مدارس استان چهارمحال و بختیاری حضور داشتند .
همچون استان سیستان و بلوچستان ، « محرومیت » در جای جای استان چهار محال و بختیاری هویداست .
آن چه در این بازدیدها محسوس بود آن است که مدارسی که توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس ساخته شده و یا حتا بازسازی شده اند از زیباترین و مستحکم ترین بناهای آن منطقه به نظر می رسند که نکات و اصول فنی مورد توجه قرار گرفته اند و این نشان می دهد که بر خلاف بسیاری از جاها که نظارت و پایش اساسا بی معنا و یا نمایشی است اما در سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور این مهم رعایت می شود و جان دانش آموزان و معلمان ارزشمند است .
متاسفانه بر اساس یک قانون « نانوشته » در این کشور که البته مختص و محدود به آموزش و پرورش هم نیست ؛ زمانی که این مدارس « نو » تحویل ادارات آموزش و پرورش داده می شوند پس از چند سال در اثر بی توجهی ، سهل انگاری و فقدان دلسوزی این مدارس « مخروبه » می شوند چرا که ما اساسا در مقوله ی « نگه داری » ضعیف و سهل انگار هستیم و در این زمینه نه آموزش دیده ایم و نه حوصله ی توجه به موضوع « نگه داشت » داریم و بسیاری از منابع و فرصت ها از این طریق به هدر می روند .
و اما موضوع مهم دیگر ، تخریب محیط زیست و دشمنی با طبیعت است که به راحتی و بدون وجود هر گونه قانون و نظارت بازدارنده و پیشگیرانه توسط بسیاری از افراد به اصطلاح « شهروند » این کشور در حال انجام است و اقدام مناسب و پایداری هم برای این وضعیت و ابر بحران پیش رو مشاهده نمی شود .
از آن جا که فرودگاه شهر کرد پروازی برای برگشت به تهران نداشت سفری به صورت زمینی و به مدت حدود هشت ساعت به استان خوزستان داشتیم .
آن چه در پایین می خوانید بازدید از ساخت مدرسه با « رویکرد مدیریت سبز هوشمند » در مرکز استان خوزستان اهواز و گفت و شنود با علی قربانی مدیر کل نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس استان خوزستان است .
بر اساس مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد کنکور ؛
« سهم نمره سوابق تحصیلی دانش آموزان » در كنكور به شرح زير خواهد بود:
* سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ فقط پایه دوازدهم به میزان ۴۰ درصد با تأثیر قطعی
* سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ فقط پایه دوازدهم به میزان ۵۰ درصد با تأثیر قطعی
* سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۵ فقط پایه یازدهم و دوازدهم به میزان ۶۰ درصد با تأثیر قطعی
* برای سال تحصیلی ۱۴۰۵-۱۴۰۶ و بعد از آن پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم به میزان ۶۰ درصد با تأثیر قطعی در نمره کل نهایی خواهد بود.
در ابتدا به نظر میرسد متولیان امر به دنبال حذف کنکور و مافیای مرتبطِ با آن هستند ولی با کمی دقت میتوان دید که نه تنها معضلات فوق حذف نمیشوند بلکه با چهره ای متفاوت در سطح متوسطه دوم ظاهر خواهند شد!
این مصوبه علاوه بر آنکه فاصله طبقاتی را بر اساس اقتصاد خانواده بیشتر میکند ، متأسفانه مناطق و دانش آموزان غیر برخوردار را محروم تر و دسترسی آنها را به آنچه در سند تحول بنیادین به عنوان حیات طیبه عنوان شده ، بسیار سخت تر خواهد کرد!
در این مصوبه آمده است :
در ۵ سال آینده مهمترین عامل موفقیت دانش آموزان در رشته و شهر دانشگاهی خوب را نمرات دروس نهایی در پایه های دهم ، یازدهم و دوازدهم میباشد ، ولی با توجه به تنوع در نوع مدارس و تبعیض ناشی از دستورالعمل ثبت نام و شیوه نامه توسعه سنواتی، و بدون ایجاد زمینه لازم برای تحقق شعارهای موجود در سند تحول بنیادین، این مصوبه بیشتر از آن که عدالت آموزشی را محقق کند ، آن را در هاله ای از ابهام برده و تحصیل در مدارس عادی و دولتی را خدشه دار مینماید تا جایی که دیر یا زود فاصله طبقاتی موجود در جامعه متناسب با اقتصاد خانواده بیشتر خواهد شد!
لازم است بدانید در دستورالعمل ثبت نام که خود بر خلاف عدالت آموزشی است و محتوای این مصوبه را زیر سوال میبرد آمده است که دانش آموزان باید در منطقه جغرافیایی منزل خود در مدرسه ای نزدیک به محل زندگی، حتی بدون داشتن حداقل های لازم برای تحصیل با کیفیت آموزشی مطلوب به صورت اجبار ثبت نام نمایند و این قضیه به مفهوم آن است که دانش آموزان مناطق غیر برخوردار که عمدتا مورد بی مهری مدیران آموزش و پرورش قرار می گیرند از احتمال کمتری در قبولی در رشتههای خوب دانشگاهی خواهند داشت و در طرف مقابل، دانش آموزان مناطق برخوردار از شانس بیشتری در موفقیت در رشته و شهر های خوب دانشگاهی به خود اختصاص خواهند داد.
ضمن آنکه در دستور العمل سنواتی که به صورت سالانه به ادارات آموزش و پرورش ابلاغ میشود صراحتا تخصیص نیروی آموزشی با کیفیت بهتر را برای مدارس خاص در اولویت قرار داده و عمدتا مدارس و مناطق محروم از آموزش پایین تر از حد متوسط برخوردار خواهند بود!
علاوه بر موارد فوق و تخصیص سهم ۶۰ درصدی به امتحانات نهایی سه پایه ی دوره ی متوسطه دوم بر اساس این مصوبه و نداشتن زیر ساخت های لازم برای تامین امنیت برگزاری امتحانات نهایی، در حال حاضر شرایط کافی برای برگزاری عادلانه و بدون خدشه ی امتحانات نهایی موجود نمی باشد. ضمن آن که با توجه به نگرش های متفاوت در روش های تدریس و تصحیح اوراق امتحانی نمی توان متصور بود که تصحیح کننده ها عدالت لازم را در منطقه ،شهر، و استان های متفاوت بالسویه رعایت نمایند و این خود عامل اصلی برای تخلف های منطقه ای،شهری و استانی خواهد شد به نحوی که با خطاهای جزیی از رفتارهای سلیقه ای، یک دانش آموز و یک مدرسه ، یک منطقه و استان ، احتمال پذیرش یا عدم پذیرش آن در دانشگاه افزایش می یابد تا جایی که برای مطرح شدن یک منطقه یک شهر یا یک استان پست های کارشناسی های سنجش (امتحانات) بر اساس معامله های پشت پرده اختصاص یافته و در دراز مدت عوامل اجرایی حوزه های اجرا و حوزه های تصحیح تحت فشار تخلفات گسترده قرار گرفته و نمرات به سمت غیر واقعی شدن رفته و در نهایت با نسلی از فارغ التحصیلان که عمدتا با تخلفات عمدی و سهوی به مراتب بالاتر رسیده اند مواجه خواهیم شد !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
سی ام تیرماه ۱۴۰۱ تعدادی از همکاران ناحیه ۴ که از ده دهه پیش با ثبت نام در مسکن مهر هشتگرد صاحب خانه نشده و هنور اندر خم یک کوچه اند با قرار قبلی، شهیدستان کرج را ملجأ و پناهگاه خود فرض کرده و با خبرنگار صدای معلم دیدار و گفت و شنود می کنند. در این گپ و گفت دوستانه حاضرین صفر تا صد مصائب و مسائل خود را به اشتراک می گذارند .
آنچه در ادامه می خوانیم مطالب مغبونین مسکن مهر فاز ۷ هشتگرد قطعه ۲۶ می باشد. با رستمی مدیر عامل جدید مجموعه تماس گرفته خودم را معرفی می کنم پس از کلی سین جین کردنم می گوید:
شماره من را اشتباهی دادند و...
در ابتدا شجاع از همکاران پیشکسوت می گوید: « سال ۸۵ با شرط نداشتن خانه و زمین در شرکت تعاونی فرهنگیان ناحیه ۴ کرج به عنوان رابط بین ما و شرکت عمران هشتگرد برای مسکن مهر ثبت نام کردیم . قراداد ما تحویل ۱۸ ماهه مسکن مهر در قبال ۲۵ میلیون آورده تدریجی و ۲۰ میلیون وام مسکن بود.همچنین مقرر گردید تا تحویل مسکن برای آورده ما در بانک سود ۹ درصد تعلق گیرد. متاسفانه قطعه ما بلاتکلیف مانده و با کنار کشیدن شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان ناحیه ۴ عملا پروژه به محاق رفته و مسئولین وقت با دبه کردن قرارداد، آورده را به ۴۵ میلیون و وام را به ۴۰ میلیون افزایش دادند.
دوره ۸ ساله روحانی مسکن مهر به سستی گرایید. در دوره رئیسی دوباره پیگیر تحویل پروژه هستیم.چند ماهی است رستمی مدیر عامل جدید پروژه شده و برخلاف حرفهای قشنگ اولیه الان پروژه را رها کرده و برای پیگیری کارهای به تعویق افتاده پروژه، درخواست پول های خارج از قرارداد می کنند.
چون کارهای پروژه زیر ۸۰ درصد پیشرفت داشته ، واحدهای ما فعلن مشمول وام بانکی نشده اند » .
زارعی از همکاران دینفع پروژه که دست اندرکار هستند تلفنی می گوید:
با انحلال شرکت تعاونی فرهنگیان ناحیه ۴ قرارداد ما به شرکت عمران هشتگرد احاله شد . با پیشرفت لاک پشتی کار در دولت روحانی، رسیدیم به دولت جدید.
پیرو تجمعات اعتراضی مهر ۱۴۰۰ و صورت جلسه ها و توافقات انجام شده مقرر گردید شش ماهه واحدها را تحویل دهند ؛ با توجه به پیشرفت نازل کار در دوره جدید مجبور شدیدم ۳۳۰ میلیون تومان دیگر از دیماه ۱۴۰۰ تا الان اضافه بر توافقات اولیه پرداخت نماییم.
مدیر عامل جدید مدعی است که تنها ۱۴ میلیون از واریزی فرهنگیان زمان ایشان بوده و گذشته به ایشان ارتباط ندارد ؛ اگر اعضا دنبال دریافت واحدهای خود هستند باید پول بیشتری دهند تا من کار را شروع کنم.
وی می افزاید: دولت بابت مسکن مهر ما تاکنون آورده ای نداشته و این واحدها با تورم فعلی با پول فرهنگیان تکمیل شدنی نیست » .
صفری از دیگر سهامداران پروژه مسکن مهر می گوید:
« همه مسئولین کارشکنی می کنند و کسی پای بند تعهدات خود نیست.
مدیر عامل جدید می گوید: من تازه تحویل گرفتم گذشته به من مربوط نیست. شرط تعلق وام بانکی ۸۰ درصد پیشرفت کار است ولی پروژه ما در حوالی ۷۰ درصد بلاتکلیف رها شده است. این در حالیست که پروژه های مشابه ما اکثرا دو ساله تمام شده و به اعضا واگذار شده اند » .
خانم مقدسین هماهنگ کننده نشست می گوید: « تلاش مان این است که پس از ۱۷ سال در به دری صاحب آلونک شویم برخی از اعضا به خاطر طولانی شدن زمان پروژه فوت کرده اند غ الان هم پروژه بلاتکلیف رها شده و معلوم نیست واگذاری آن به عمر ما قد دهد. شاید وراث در آتیه نامعلوم واگذاری پروژه را شاهد باشند.
وی می افزاید: پولهای ما در پروژه های دیگر مصرف شده و برای کار خودمان چیزی نمانده است. اعضای پروژه نیز خسته شده و معمولا پیگیر کار نیستند شرکت عمران هشتگرد دقیقا از این موضوع سواستفاده می کند و... »
خان بیگی دیگر سهامدار پروژه می گوید: هرچه لازم بود همکاران گفتند بقیه حرفها تکرار مکررات خواهد بود و...
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خبر تعرض یک معلم ۵۵ ساله به ١٨ دانش آموز دختر در شهرستان فردوس استان خراسان جنوبی، خبری به غایت شوکه کننده و دهشتناک بود. اگر در نظام آموزشی و همین طور نظام سلامت روان ما ، آموزش سیستماتیک خودمراقبتی و آگاهی جنسی برای کودکان وجود داشت احتمالا با چنین مسالهای با این ابعاد مواجه نمیشدیم. خبر این اتفاق البته نکته غم انگیز دیگری هم داشت که کمتر مورد توجه قرار گرفت. رئیس کل دادگستری استان خراسان جنوبی در این رابطه به «رکنا» گفته است که فقط خانواده ٧ نفر از دختربچه های قربانی حاضر به طرح شکایت از فرد متجاوز شدهاند. به عبارتی ١١ خانواده اقدامی انجام ندادهاند.
این مساله یعنی عدم شکایت و دادخواهی خانواده ١١ دانش آموز که فرزندان آنها مورد جنایتی به این شکل قرار گرفتهاند یک زنگ خطر برای نظام حقوقی و قضایی و فرایندهای دادرسی کشور خصوصا در مورد جرایم مرتبط با حیثیت افراد است. به عبارتی شرایط در ایران به گونهای است که قربانیان این دست جنایات علاوه بر صدمه و آسیب شدیدی که بابت وقوع جنایت متحمل میشوند، زمینه مساعدی برای دادخواهی هم پیش روی خود نمیبینند. البته تنها بخشی از این را میتواند ناظر به اشکالات قضایی در کشور دانست و حتما بخش مهمی از این آسیب ناظر به خلاءهای اجتماعی و فرهنگی است.
پیش تر هم در موارد مشابه بسیار دیده بودیم که خانوادهها تحت تاثیر فشارهای اجتماعی و تصوری که از مساله حیثیت و آبرو دارند، عطای دادخواهی قضایی را به لقاء آن میبخشند. یک نمونه اخیر آن بریدن سر یک زن جوان ١٧ ساله به نام مونا حیدری توسط شوهرش در اهواز بود که در بهمن ماه سال قبل رخ داد و طبق اظهارات مقامات قضایی، اولیاء دم اقدام به طرح شکایت از قاتل نکردند.
هر چه هست عدم اقدام برای دادخواهی قضایی در این دست موارد نشان از یک بی تعادلی و عقب ماندگی حقوقی در ایران دارد و عموم قربانیان یا خانوادههای آنها فکر میکنند که بعد از دادخواهی حمایت قانونی و فرهنگی و اجتماعی لازم از آنها به عمل نمیآید. اینکه خانواده ١١ نفر از قربانیان این تعرض برای ثبت شکایت و دادخواست خود اقدامی نکردهاند یک زنگ خطر حقوقی، فرهنگی و اجتماعی است که باید جدی گرفته شود.
کانال سخنرانی ها
متاسفانه روز عید قربان امسال، یاسین دانش آموز فوتبالیست ۱۷ ساله بلوچ ساکن شهرستان زرآباد به همراه دوستانش برای فرار از موج گرما و تفریح به رودخانه پناه برده و یاسین نام آور در گودالی غرق می شود. از ان تاریخ تا به امروز کند و کاو برای پیدایی جنازه این ورزشکار خوشنام بی نتیجه مانده است.
جالب است بدانیم فقط روز اول حادثه بیش از هزار نفر از استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان برای پیدا کرده جنازه یاسین بسیج شده و در قالب گروههای مردمی و جهادی کلیت منطقه حادثه را با امکانات اولیه جست و جو می کنند ؛ در ادامه نیروهای دولتی و نهادهای مرتبط جملگی با تمام امکانات داشته و نداشته شان به خیل عظیم جست و جوگران خودجوش و داوطلب مردمی پیوسته و منطقه را زیر و رو می کنند.
متاسفانه بعد از گذشته ده روز کوچکترین اثری از جنازه یاسین مغروق در دست نیست.
آنچه مسلم است یاسین به رودخانه خروشان زرآباد ملحق شده و برگشت پذیر نیست ولی در حاشیه این حادثه جانسوز نباید از کنار دو مسئله مهم و حیاتی بی تفاوت عبور کنیم.
نکته اول؛
روحیه همدلی، نوع دوستی و اتحاد و انسجام زمان حادثه می باشد.
حضور هزار نفر داوطلب خودجوش برای پیدایی یک نوجوان مغروق در آبستن رودخانه، نویدبخش مانایی و پایایی روحیه جوانمردی و نوع دوستی هموطنان بلوچستان در حوادث غیرمترقبه می باشد.این روحیه ستودنی بوده و البته قابل تعمیم به چهارگوشه مام میهن در قالب رنگین کمان اقوام ساکن بر پیکره فلات گسترده ایران می باشد.
البته هر چقدر از پایتخت و کلان شهرها به سمت روستاها و شهرهای کوچک تر دورتر می شویم روحیه نوع دوستی، دگر خواهی ،ایثار و فداکاری تصاعدی فوران می کند. این مساله متاسفانه نشان از دور شدن مرکزنشینان از ذات طبیعی خود و افتادن در ورطه خودخواهی و منفعت طلبی های شخصی است.
و اما مطلب دوم آن است که: چرا باید توزیع امکانات ،ثروت و موقعیت در مملکتی که شعار عدالت سر می دهد این قدر ناعادلانه و نامتوازن باشد؟
متاسفانه با وجود کارهای جهادی اوایل انقلاب و خدمات رسانی بی منت به مناطق محروم و روستاها، در ادامه ما گرفتار سیکل باطل محور _ پیرامون شده ایم . محور پایتخت و چند کلان شهر بوده و مابقی کشور پهناور ایران به نسبت محرومیت خواسته و ناخواسته به پیرامون مبدل شده اند.
در خبرها داشتیم که بیش از ۷۰ درصد دارائی و ثروت مملکت در تهران آرام گرفته است. به قول معروف سی استان کار می کنند تا پایتخت را سیر کنند. البته در اطراف تهران ، کرج مملو از حاشیه نشینانی است که به قوت لایموت شب خود محتاجند. توزیع مثلث « ثروت، قدرت و موقعیت » در ایران به شدت ناعادلانه و رانت محور است. اگر وصل مافیا نباشی محال است بتوانی فراتر از حد متوسط قدم برداشته و به راس هرم نزدیک شوی.
سخن آخر
اصولا چرا باید توزیع امکانات ،ثروت و موقعیت در مملکتی که شعار عدالت سر می دهد این قدر ناعادلانه و نامتوازن باشد؟ آیا ما برای نوجوان مستعد زرآباد و سایر مناطق محروم امکانات متناسب با جمعیت، موقعیت و استعدادشان فراهم کرده ایم؟
توسعه پایدار، متوازن و همه جانبه مستلزم توزیع عادلانه امکانات، موقعیت و ثروت در چهار گوشه مملکت می باشد.
حاشیه نشینی اطراف کلانشهرها چون زگیلی بر پیشانی دولتها بوده و شورش احتمالی گرسنگان و حاشیه نشینان مهمترین تهدید عینی مملکت ماست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید