این روزها در فضای مجازی کلیپی از تنبیه بی رحمانه یک دانش آموز توسط معلمش دست به دست می شود که دل هر بیننده ای را به درد آورده و موجبات انزجار همگانی از این رفتار غیر انسانی است.
موضوع چنان جدی است که مسئولین آموزش و پرورش ناچار به واکنش شده و کلیپ را به کشور هند منتسب می کنند. ( 1 )
مسئله تنبیه بدنی موضوع روز و با وجود شبکه های اجتماعی کاملا در معرض انظار و قضاوت عمومی است. لذا تامل و تعمق علمای تعلیم و تربیت در این وادی، امری بایسته، شایسته و البته مستمر می باشد.
به اعتقاد علمای روانشناسی و نیز آمار و ارقام مستند ؛ ما از ملل عصبانی جهان هستیم. خشونت در خون ماست و هنر گوش دادن و مهارت گفت و شنود را بلد نیستیم و یا اعتقادی به آن نداریم. اگر نگاهی به اتفاقات روزمره داشته باشیم این ادعا چندان بی ربط و نامربوط به نظر نمی رسد.
جامعه مردسالار ایرانی در برخورد خشونت آمیز با جامعه زنان، همچنین در تصادفات رانندگی درون شهری اگر جزئی هم باشد حتی در پایتخت معمولا به جای حل و فصل محترمانه و معقول ماجرا، یقه گیری می کنیم و بعضا خسارات زد و خوردهای پسا تصادف بر خود حادثه می چربد. تورق صفحات تاریخ و مرور رویدادهای پیرامونی نیز گواه این مطلب است. در جریان اولین برخورد مغولان فاتحِ چین با خوارزمشاهیان مغرور، اگر اندکی تدبیر و واقع بینی در طرف ایرانی وجود داشت ما با مدارا و فنون مذاکره از گزند سپاه ویرانگر مغول در امان می ماندیم. و قس علی هذا...
در فرهنگ و ادبیات ما خشونت و تجاوز به حقوق مدنی و شهروندی یکدیگر تئوریزه و نهادینه شده است .
- تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر
- استاد معلم چو بود بی آزار خرسک بازند کودکان در بازار!
- پادشاهی پسر به مکتب داد لوح سیمینش بر کنار نهاد
بر سرِ لوحِ او نبشته به زر جور استاد به که مهر پدر (گلستان، ص۱۵۶)
- به خردی درش زجر و تعلیم کن به نیک و بدش وعده و بیم کن (بوستان، بیت ۳۱۵۸ تا۳۱۶۰)
- هر آن طفل کو جور آموزگار نبیند، جفا بیند از روزگار (بوستان، بیت ۳۱۶۷ تا۳۱۷۰ )
- به خردی بخورد از بزرگان قفا خدا دادش اندر بزرگی صفا
- پرتو نیکان نگیرد هرکه بنیادش به دست تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبدست (گلستان، ص۶۱).
شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی؟ ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره بوم خس (گلستان، ص۶۲).
عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود (گلستان، ص۶۲).
سعدی در باب هفتم گلستان چنین حکایت می کند: «یکی را از وزرا پسری کودن بود؛ پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مر این را تربیتی می کن، مگر عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود. پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمی شود و مرا دیوانه کرد.»
چون بود اصل گوهری قابل تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد آهنی را که بدگهر باشد
سگ به دریای هفت گانه بشوی که چو تر شد پلیدتر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند چون بیاید هنوز خر باشد» (گلستان، ص۱۵۴).
در سیستم آموزشی قدیمی ما (مکتب خانه ها و مدارس) نیز به طور سنتی خشونت تئوریزه شده و سکه رایج بازار دستگاه تعلیم و تربیت بوده است.
غرض از گفتن این مقدمه آنست که ما بدوا باید درک درست از تاریخچه خشونت و فهم مشترکی از پیشینه تنبیه بدنی داشته باشیم تا بتوانیم واقع بینانه روی موضوع تنبیه بدنی در سیستم آموزشی خود صحبت کرده و نهایتا دنبال راهکارهای عملیاتی، غیر شعاری فارغ از کلی و مبهم گویی های روانشناسانه برای کاستن از دامنه خشونت در مدارس باشیم.
با توجه به پیشرفت های شگرف جامعه جهانی در خصوص توجه به حقوق انسانی و ذاتی کودکان و نوجوانان در کنوانسیونهای حقوق بشری در حوزه های مختلفی چون کسب و کار، آموزش و پرورش باعث شده است که در دهه های اخير بحث ممنوعیت تنبیه بدنی در مدارس ایران جدی گرفته شود.تا جایی که به خاطر دارم از دوره اول ریاست جمهوری خاتمی با رویکرد اسلام رحمانی (که مروج گفت و گوی تمدنها به جای جنگ تمدنها) بود بحث بازنگری در دستگاه تعلیم و تربیت جدی تر شده است. خشونت با رگ و ریشه جامعه ایرانی عجین شده و بعضا روح و روان ما با اعمال خشونت تسکین می یابد.
منتها مسئله اینست که وقتی ما ابزار کارآمد و مهمی چون تنبیه بدنی (که به زعم گذشتگان چون عصای موسی معجزه گر، شکافنده دریا و کارگشا بوده است) را حذف می کنیم دقیقا چه جایگزینی برای آن تعریف و تعبیه کرده ایم؟ آلترناتیو خشونت و تنبیه بدنی در مدارس دقیقا کدام است؟
معلم امروز که در دوره دانش آموزی خود مورد عنایت دستگاه تعلیم و تربیت بوده است با چه ابزارهایی باید دانش آموزش گریز پا و نافرمانش را که پس از رهایی از چنگال کرونا چون فنری جهیده بوده و شیطنت از سر پایش موج می زند را کنترل و مهار نماید؟!
این سوال بی جواب و مهمی است که متاسفانه کماکان با گذشت سالهای متمادی زمین مانده است و تا جوابی اقناعی، عملیاتی و منطقی برای آن در چنته نداشته باشیم تنبیه بدنی با فراز و فرودهایش تداوم خواهد یافت و هر از گاهی در گوشه و کنار مملکت صدای ضجه دانش آموز بی پناه از جور معلم و برعکس شنیده خواهد شد.
قطعا تنبیه بدنی امری واپسگرا و مذموم بوده و البته به درستی خط قرمز آموزش و پرورش است این رویکرد خشونت امیز در هزاره سوم ابدا قابل دفاع نیست. ولی مجددا باید پرسید که معلم دقیقا باید با کدامین ابزار قانونی (به جز نمره، انضباط و تنبیه و...) کلاس درسش را در برابر هجوم بی امان شیطنت و بی ادبی مخاطبین احتمالی کنترل و اداره نماید؟
مطالب شیک و توصیه های اوتو کشیده مشاورین و روانشناسان محصور در شیشه های زمردین، در میدان عمل کارگر نبوده و معلم عاصی گاها غیر ارادی به سیم آخر زده و با عبور از خطوط قرمز آموزش و پرورش و کنوانسیونهای حقوق بشری ناچارا دست به دامان تنبیه بدنی می برد و البته اولین مغموم و قربانی تنبیه نیز خود معلم خواهد بود.
براساس ماده ۷۷ آئین نامه اجرایی مدارس، تنبیه بدنی دانش آموزان از سوی کادر آموزشی و اداری تخلف محسوب می شود.
امروزه برخورد قاطع و قانونی با خاطیان از این آئین نامه اجرایی در مدارس کشور انجام می شود. تنبیه بدنی دانش آموزان قابل دفاع نبوده و حرکتی واپسگرا و محکوم است. وقتی همه دچار روزمرگی بوده و فکر نمی کنند حتا معلمان !
مدیران مدارس و معلمین باید علاوه بر روحیه تساهل و تسامح و کنترل خشم، با آئین نامه های اجرایی مدارس آشنا بوده و خودسرانه عمل نکنند.
نتایج تنبیه بدنی دانش آموزان تنزل اعتماد به نفس، فروخوردگی و درونی شدن خشم، تضعیف جایگاه دستگاه تعلیم و تربیت در انظار عمومی و نهایتا خدشه دار شدن قداست شغل معلمی است.
در دوره کرونا سبک زندگی بشری دچار تغییر و تحولات شگرفی شده است. همچنین در آموزش مجازی در دوره کرونا اتفاقات مهم و زیرپوستی فراوانی در رفتار، کردار، نوع پوشش، ظاهر و در یک کلام بینش عمومی و منش دانش آموزان رخ داده است. جا دارد روانشناسان، روانکاوان و سایر دلسوزان جامعه با کاوش های علمی بر زوایای تنگ و تاریک دوره کرونایی نورافشانی کرده و از سرعت فزاینده و جهشی آسیب های فرهنگی اجتماعی جامعه هدف بکاهند.
خشونت در مدارس چوب دو سرباخت است تقریبا پا به پای کتک خوری دانش آموزان، معلمین نیز مورد عنایت اولیا،دانش آموزان و اهالی ناراضی از حواشی مدارس قرار می گيرند.
حدود دوسال پیش یکی از معلمین شهر همدان در داخل کلاس به ضرب چاقوی یک دانش آموز به قتل رسید.پیش تر ، « محسن خشخاشی » از معلمان شهر بروجرد هم در کلاس به طرز وحشیانه ای توسط دانش آموز اش کشته شد .
بر گردیم و واکنشهای آن موقع را مرور کنیم تا به عمق ماجرا تاسف بخوریم.
همچنین همین هفته یکی از معاونین یکی از مدارس پرجمعیت حصارک کرج در مراسم روز معلم و در انظار عمومی مورد ضرب و شتم یکی از کسبه محل قرار گرفته و هتک حرمت شد.
متاسفانه سریال دنباله دار و n قسمتی تنبیه بدنی از یک طرف و ضرب و شتم معلمین پا به پای هم در حال تکثیر، تدوین و ترویج می باشد.
چه بایدکرد ؟
همان طور که در مقدمه اشاره شد خشونت با رگ و ریشه جامعه ایرانی عجین شده و بعضا روح و روان ما با اعمال خشونت تسکین می یابد.
کنترل خشم و کاستن از دامنه فراخ خشونت تنها با بخش نامه و بگیر و ببند امکان پذیر نیست. باید دستگاههای فرهنگی و در راس آن صدا و سیما و شبکه های پرمخاطب اجتماعی اقدام به فرهنگ سازی کرده و مشی تساهل و تسامح، رواداری، مدارا را جایگزین خشونت و خشم عمومی نماییم. در جریان اولین برخورد مغولان فاتحِ چین با خوارزمشاهیان مغرور، اگر اندکی تدبیر و واقع بینی در طرف ایرانی وجود داشت ما با مدارا و فنون مذاکره از گزند سپاه ویرانگر مغول در امان می ماندیم.
البته نباید از نقش مهم و فراینده مطالبات متراکم و زمین مانده معلمان در دو حوزه منزلتی و معیشتی معلمان غفلت نمود. معلمی که در اعتراض به مطالبات صنفی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بعضا بازداشت می شود ناخواسته خشم خود را به مدرسه و کلاس منتقل کرده و احتمالا ناخوداگاه سر دانش آموز و اولیا خالی خواهد کرد.
از معلمی که برای گذران زندگی بخور و نمیر مجبورا به شغل های دوم و سوم پناهنده می شود و به ناچار خستگی جسمی و رخوت روحی و روانی اش را به کلاس درس ارمغان می آورد چه انتظاری باید داشت؟ در حالی که سرانه آموزشی ما حدود ۱۸۰ دلار است در بغل دست ما در عمان کوچک رقم سرانه دانش آموزی ۱۱ هزار دلار می باشد.
انتظار از آموزش و پرورش باید متناسب با سرمایه گذاری در آن باشد .
آیا ؛
معلم مسافرکش می تواند فرهنگ ساز باشد ؟ !
سخن آخر ؛
وقتی همه دچار روزمرگی بوده و فکر نمی کنند حتا معلمان !
بارها در صدای معلم و در گزارش ها ، یادداشت و تحلیل های متعدد بر ضرورت تشکیل « سازمان نظام معلمی » تاکید و تصریح شده است اما به نظر می رسد کسی به آن توجهی نمی کند .
اگر فردی حتا یک بار طرح تشکیل سازمان نظام معلمی را مطالعه کرده باشد ( این جا ) ؛ در می یاید که یکی از نکات مهم در باب حقوق صنفی معلمان بررسی و اعلام نظر در مورد مسائلی مانند تنبیه بدنی است .
در حال حاضر ؛ هیچ گونه نهاد تخصصی و کارشناسی در آموزش و پرورش ایران برای بررسی کارشناسی و علمی چنین مسائلی وجود ندارد و به محض وقوع چنین مسائلی پرونده به دست نهادهایی مانند حراست ، ارزیابی و رسیدگی به شکایات سپرده می شود .
آیا وقت آن نرسیده که تشکیل « سازمان نظام معلمی » به یک مطالبه ی عمومی و جدی معلمان تبدیل شود؟
***
( 1 )
در خبرها آمده بود :
معلم هندی که احساسات مردم جهان راخدشه دار کرده بود دستگیر و به 10سال زندان و 100 ضربه شلاق محکوم شد .
( کلیپ را مشاهده فرمایید )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سلام
1- این چه ارتباطی با مساله اوکراین و روسیه دارد ؟
ایران دومین کشور عصبانی پس از عراق است .
جالب است که به جای پذیرش مشکل و اقدام برای حل مساله معمولا عادت به عادی سازی داریم .
واقعا کجای کشور ما شبیه سایر جهان است ؟
این دیگر خشونت نیست ؛ بلکه توحش است !
2- نمی شود همه تقصیرات را به گردن سیستم آموزشی انداخت .
خانواده ایرانی هم ساختار صحیحی ندارد .
حکمرانی در ایران اصول مشخص و جهانی ندارد و اراده ای برای تصحیح آن هم دیده نمی شود .
3- کاش آن انسجامی که در اوکراین بود در کشور ما هم وجود می داشت ....
پایدار باشید .
آیا از نظر شما جنگ های موجود درجهان خشونت نیستند؟
آیا این جنگ ها نمی توانند مروج خشونت باشند؟
آیا تحریم مردم کشور ها توسط قدرت های بزرگ خشونت نیست ؟
هدف من از بیان این کامنت این است که خشونت را فراتر از مرزها ببینیم تا به آن به عنوان پدیده ای جهانی نگریسته نشود این مشکل قابل حل نخواهد بود
من هم معتقد به خشونت در جامعه ایران هستم
قدرت مدرسه در ایجاد خشونت بالاتر از خانواده است یک مدرسه باایجاد رقابت ناسالم وبه طور کلی رقابت وایجادحس شکست در دانش آموز ، انجام اعمال غیرقانونی مانند پول گرفتن از دانش آموز در مدارس غیر دولتی ، وجود انواع مدارس وغیره بزرگترین عامل ایجاد خشونت وانباشت آن در افراد هست خشونت همیشیه از سمت نهاد های قدرتمندبه انسان ها منتقل می شود
بحث ما در مورد تجاوز یک کشور به کشور دیگر نیست هر چند این مساله در جای خود نیاز به بررسی جامع و کارشناسی دارد و من متخصص روابط بین الملل نیستم .
سخن من اعمال خشونت در میان افراد جامعه ای است که زبان مشترکی برای تعامل ندارند .
این شیوه پاسخ دادن مخصوص حاکمانی است که سعی می کنند بدون آن که سهم خود را از ناکارآمدی و هرج و مرج کنونی نشان دهند مشکلات و بحران ها را « این همانی » کنند .
همه جای دنیا دزدی هست .
همه جای دنیا خشونت هست .
همه جای دنیا گرانی هست .
همه جای دنیا بی قانونی هست .
و...
با سایر بخش های سخنان شما موافقم .
پایدار باشید .
امسال نیز در آزمون استخدامی شرکت کرده و باز هم نزدیک به 50 نمره آوردم شاید نفر اول یا دوم یا سوم بودم ولی با عبور از 400 واحد درسی دانشگاهی تجربه و داشتن چند مدرک دانشگاهی و غیره آنهم در چند رشته تحصیلی سنگین و مادر و حدااقل دو فوق لیسانس فقط به خاطر سن و سالم ردّ می شوم و این در حالیست که مدارس غیر انتفاعی هم ردّ می شوم چون هیچ مدیر و ناظم و معلمی دوست ندارد کسی در مدرسه باشد که اکثر دروس را از اکثر معلمان بهتر درس می دهد.
و ... و کارشناس ثبت نام گفت چرا در دهه هفتاد یا اوایل 80 حق التدریس نشدی؟ گفتم رانت اطلاعاتی و پارتی بازی ها و ... اجازه نداد.
آنچه که باعث شد برای شما بنویسم، اشاره شما به موضوع کنکور بود که چند داغم تازه شد؛ هفته گذشته 1- پس از تشکیل پرونده قبول شدگان آزمون، به خاطر سن و سالم به مصاحبه استخدامی دولتی معرفی نشدم 2- شاگرد اول منطقه و خانواده اش از من درخواست برگزاری کلاس کنکور کرد 3- مسئولی از آموزش و پرورش و فردی از آموزشگاه مرا از تدریس در مساجد و اتاقها بر حذر داشت 4- ... 5- ...
برداشتن تنبیه و آوردن ارزشیابی توصیفی بدون وجود شرایط مناسب و همخوان با این موارد ، مشکلات بیشتری درست کرده
مثلا این ارزشیابی توصیفی مال کشورهای پیشرفته با شرایط خودشان است نه برای ایران با کلاس های 30 نفره و امکانات محدود و کتاب های حجیم
یا همین تنبیه بدنی هم در ایران اگر برداشته شده اصلا مدیرها نمی دانند با بچه های بی تربیت و آزارگر چه کار کنند و این موضوع را بچه های بی تربیت فهمیده و سوء استفاده میکنند
به قول معروف دندان آمورش و پرورش را شمرده اند
مثلا مدیر و اداره اگر به طور جدی به دانش اموز متخلف برخورد کنند چنین مشکلی پیش نمیاد مثلا به محض سه بار تخلف اخراج کنند آن وقت بقیه حساب دستشان می آید
همچنین تربیت در خانواده ها نیز مشکل شده و اصلا سواد تربیتی وجود ندارد بچه ها را بسیار لوس و پر توقع شکل می دهند
خلاصه اینکه مثل بقیه کارهای کل این کشور، هیچ کاری درست اجرا نمی شود
تنبیه بدنی را برداشتن خیلی هم خوب اما در عوض آن باید یک بازدارنده هایی برای رفتار ناشایست باشد
وضعیت دارد به سمتی می رود که معلمان متوسطه اول و بیشتر دوم ، اصلا امنیت جانی ندارند و هر روز شاهد بی احترامی و آزار معلم ها هستیم
و آزار معلم ها بسیار بیشتر از آزار دانش اموزان است زیرا بسیاری از آزار معلم ها اصلا رسانه ای نمی شود چون می دانند آن وقت با استخدام معلم با مشکل مواجه می شوند
ولی به نظر من باید رسانه ای شود تا مشکل حل شود
نکته بعد در همه کشور ها روی ارزش و احترام معلم سرمایه گذاری کلانی می شود اما در ایران اصلا این موضوع درست انجام نمی شود و فقط در حد یک روز و همین چیزا انجام می شود
وقتی نظام آموزشی یک کشور معلم را تحقیر و مسخره می کند و نه حقوق در شانی به او می دهد و نه افراد متخصص و با سواد استخدام می کند و .... بیشتر از این نباید توقع داشت
آموزگار با چه هدفی سر کلاس میرود که کار به خشونت میکشد؟
چرا کسی که توان کنترل خشم خود را ندارد، آموزگار میشود؟
آموزگار با این نوع رفتار چه چیز به دانش آموز میآموزد؟
دانش آموزان با چه ذهنیتی سر کلاس این آدم حضور پیدا میکنند؟
اگر این فرد از مجاری قانونی به سزای عمل خود نرسد باید چه انتظاری از بستگان دانش آموز داشتهباشیم؟
آیا با فرزند خود هم همین برخورد را دارد؟
با کسانی که بچه مردم را در خیابان زیر ضربات
ضربات باتوم میکشند چه تفاوتی دارد؟