صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط « جمعی از بازنشستگان کشوری و لشکری شهرستان دزفول » برای صدای معلم ارسال گردیده است .

در این نامه تصریح گردیده است : « شما بزرگواران به مقدسات قسم یاد کرده اید که بر اساس قوانین اسلام و قانون اساسی به حقوق مردم پای بند بوده و تمام همّ خود را در این راستا به کار برید.

آیا هیچ یک از شما بزرگواران قلم به دست گرفته و هزینه سبد خانوار را یک به یک نوشته و جمع زده اید؟ آیا حاصل آن را با میانگین حقوق بازنشستگان قیاس نموده اید ؟

مع الاسف در چهار دهه گذشته هیچ کدام از مجالس و دولت های گذشته بدان گونه که حقوق مردم در قانون اساسی آمده است، عمل نکرده اند.

شما عزیزان موظف هستید بنا بر اصول قانون اساسی ، زندگی مطلوب و شرافتمندانه ای برای مردم ترسیم، تصویب و به اجرا درآورید » .

منتشرشده در بازنشستگان

نکته ای قابل تامل در مورد سازمان آموزش و پرورش استثنایی و تغییر نام به اداره آموزش ویژه

یکی از دوستانم که آموزگار است برایم تعریف می‌کرد که چند سال قبل آموزگار پایه چهارمِ یک مدرسه در اطراف اصفهان بودم و در آن سال دانش‌آموزی داشتم به نام « هیبت ».. اولین روزی که وارد کلاس شدم، وقتی نام ایشان را صدا زدم، متوجه فضای خاص همکلاسی‌ها نسبت به این دانش‌آموز شدم. این دانش‌آموز از قضا از نظر توانمندی‌های شناختی در سطح خوبی بود اما به خاطر نامی که والدینش برایش انتخاب کرده‌ بودند، مضحکه عام و خاص قرار می‌گرفت. دوستم تعریف می‌کرد که رفتارهای اطرافیان و دانش‌آموزان نسبت به این دانش‌آموز باعث شده بود که ایشان اعتماد به نفس خیلی پائینی داشته باشد که در نوشتن تکالیف، ترسیم نقاشی‌، روابط اجتماعی و هیجانی به وضح قابل مشاهده بود. حتی از صحبت‌های این دانش‌آموز می‌شد فهمید که خودش هم از « هیبت » بودن راضی نبود.

حالا این داستان را از آن جهت بیان کردم که نامی که برای یک فرد یا یک مجموعه انتخاب می‌کنیم به شدت می‌تواند بر عملکرد و کارآیی آن فرد یا مجموعه تاثیر گذار باشد. من با مطالعه محدودی که از کشورهای مترقی (از لحاظ اجتماعی و اقتصادی) داشتم، متوجه شدم که آنها هم همین مسیر را طی کرده‌اند.

برای مثال در کشور ایالات متحده آمریکا قبلا از واژه « عقب مانده ذهنی» یا  « کودکان استثنایی » استفاده می‌کردند اما با گذر زمان متوجه شدند که این واژه بار روانی بالایی روی کودکان، خانواده‌ها و معلمان و مراقبان و اطرافیان دارد، به همین خاطر سعی کردند این واژه را حذف و نام‌های بهتری انتخاب کنند.

در حال حاضر در کشور ایالات متحده آمریکا از  « آموزش ویژه » استفاده می‌شود. برای مثال در ایالت میشیگان، اداره‌ای با عنوان  « اداره آموزش ویژه » وجود دارد که وظیفه ارائه و نظارت بر خدمات آموزشی آن منطقه برای دانش‌آموزان با نیازهای ویژه را دارد.

نکته ای قابل تامل در مورد سازمان آموزش و پرورش استثنایی و تغییر نام به اداره آموزش ویژه

همان طور که مستحضرید در کشور ایران نیز اگر چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، خدمات  «آموزش ویژه » برای دانش‌آموزان ارائه می‌شد، اما از سال 1369 «سازمان آموزش و پرورش استثنایی» با تصویب مجلس شورای اسلامی تأسیس شد و هدف خود را  « توجه بیشتر به آموزش و پرورش و توان‌ بخشی کودکان استثنایی » عنوان کرد.

حقیقتا طی این سال‌ها نیز خدمات قابل توجهی برای کودکان با نیازهای آموزشی متفاوت ارائه کرده است. اما به راستی نام  «استثنایی » بار روانی و عاطفی بسیاری برای ذینفعان دارد که طبیعتاً بر عملکرد و کارایی این مجموعه تاثیر منفی دارد.

از جنابعالی که دارای بالاترین سطوح علمی در این حوزه برخوردارید و از جمله مدیران روشنفکر و تحول‌خواه دولت سیزدهم هستید تقاضا دارم در عنوان این مجموعه تجدیدنظر فرمائید و ضمن جمع‌آوری نظرات همکاران این مجموعه، نامی را انتخاب فرمائید که بار عاطفی و روانی کمتری به دانش‌آموزان و خانواده‌ها متحمل شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نکته ای قابل تامل در مورد سازمان آموزش و پرورش استثنایی و تغییر نام به اداره آموزش ویژه

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال مدارس سمپاد یا تیزهوشان در جهت اجرای عدالت آموزشی

آزمون ورودی پایه های هفتم مدارس سمپاد ( تیزهوشان )  28 خرداد سال جاری در 2300 حوزه در سراسر کشور برگزار گردید .

الهام یاوری  رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در این زمینه گفت : ( این جا )

پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال مدارس سمپاد یا تیزهوشان در جهت اجرای عدالت آموزشی

 « در آزمون پایه هفتم، ۱۹۰هزار داوطلب و در آزمون پایه دهم نیز بیش از۱۱۰هزار داوطلب شرکت کرده‌اند، بنابراین در مجموع ۳۰۰ هزار شرکت کننده داریم که حدود۱۰درصد از این افراد در مدارس استعدادهای درخشان سراسر کشور پذیرفته می‌شوند . »

نخستین پرسشی که مطرح می گردد آن است که در همه این سال ها ، آورده و یا دستاورد این « مدارس خاص » برای نظام آموزشی ایران چه بوده است ؟ «آن چه بهترین و عاقل ترین والدین برای فرزندان خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد »

آیا فعالیت این مدارس خاص در مجموع منجر به بهبود کیفیت آموزش و ارتقای سطح آموزش گردیده است ؟

البته این گونه پرسش ها شامل سایر مدارس خاص می شوند و این که چه کسی و کدام نهاد باید پاسخ گوی بازتولید « فاصله طبقاتی » و به « محاق رفتن  عدالت آموزشی » و افزایش تصاعدی و لجام گسیخته نابرابری آموزشی در کشور ما باشد ؟

پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال مدارس سمپاد یا تیزهوشان در جهت اجرای عدالت آموزشی

رویکرد جداسازی در ایران عملکرد قابل قبولی نداشته است . آیا مدارس سمپاد جز تامین منافع گروه های خاص در مدار دیگری هم در حال حرکت بوده است ؟

چرا باید بهترین ، مجهز ترین و به قول معروف لاکچری ترین ساختمان ها در استان ها به چنین مدارسی و آن هم با امکانات دولتی اختصاص یابند ؟ ( در این زمینه می توان به گزارش صدای معلم در مورد مدارس فرزانگان در شهر زاهدان و نیز مدرسه فوق پیشرفته در حال تکمیل توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور در قلب شهر اهواز و در منطقه اعیان نشین آن اشاره کرد که گزارش آن به زودی در صدای معلم منتشر خواهد شد )

این همه « فرق » و « تبعیض » را چگونه و می توان توجیه کرد ؟

این ها چه تفاوتی با سایر دانش آموزان ایرانی دارند ؟

دکتر احد نویدی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در این زمینه به « صدای معلم » می گوید :

پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال مدارس سمپاد یا تیزهوشان در جهت اجرای عدالت آموزشی

« برنامه های آموزش و پرورش برای دانش آموزان مستعد از منظر دیدگاه « برابری خواهانه » با چالش های علمی و فلسفی مواجه است .

برخی اظهار می دارند که نفس وجود استعدادهای برتر ، تعهد به برابری در آموزش را تضعیف می کند .

حکومت با ایجاد این مدارس نیازهای دانش آموازن ممتاز را تامین می کند ولی دانش آموزان عادی را محروم می کند و این نقض بی طرفی می تواند به ایجاد « چرخه ی شوم فلاکت » منجر شود .

مازی ( Mazie ) در راستای نظریه « عدالت طلبی » دموکراتیک » الزابت آندرسون بیان می کند مدارس ویژه دانش آموزان مستعد زمانی می توانند با « تعهد به برابری » سازگار شوند که سیاست های پذیرش این مدارس فراتر از اصول شایسته سالاری باشد و وجود تنوع در دانش آموزان را تضمین کند .

ادغام نژادی و طبقاتی نهادهای اجتماعی ، از جمله مدارس و شاید مدارس نخبگان ، باید بیش از همه برای کسانی که مراقب دموکراسی هستند ، اولویت داشته باشد .

در مباحث مربوط به برابری و عدالت آموزشی ، بسیاری از متفکران نظیر مور تایمر ادلر پیشنهاد می کنند که همه دانش آموزان باید حداقل تا پایه 12 دار ای برنامه درسی یکسانی باشند .

جان دیویی معتقد است : آن چه بهترین و عاقل ترین والدین برای فرزندان خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد .

هر ایده دیگری برای مدارس ما کوته بینانه و غیرجذاب است و هر اقدامی در جهت خلاف آن دموکراسی ها را از بین می برد .

یزدان شناس ( 1392 ) در پژوهش تحت عنوان « آسیب شناسی جداسازی دانش آموزان تیزهوش و سرآمد ... » نتیجه گرفت که رویکرد جداسازی در ایران عملکرد قابل قبولی نداشته است .

پیام اصلی من این است که وجود مدارس تیزهوشان در نظام آموزش و پرورش مصداق بارز نقض بی طرفی حکومت است که نوعی تجاوز به حقوق دیگران و پایمال کردن حق الناس است .

این سیاست می تواند به ایجاد چرخه شوم فلاکت منجر شود .

پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال مدارس سمپاد یا تیزهوشان در جهت اجرای عدالت آموزشی

وجود مدارس تیزهوشان حتا ممکن است به رشد و شکوفایی مشمولان لطمه بزند و اگر هم در این مورد تردیدی وجود داشته باشد ، در آثار مخرب آن بر دانش آموزان مدارس عادی و کل نظام آموزشی تردیدی باقی نمانده است .

در سایه ی وجود مدارس تیزهوشان ، کلاس های آمادگی برای ورود به این مدارس و نیز منابع کمک درسی رونق معجزه آسایی پیدا کرده اند و تب کنکور تا سال های اول دوره ابتدایی سرایت کرده است .

در سایه ی مدارس تیزهوشان ، مدارس دولتی از منابع نرم افزاری ( دانش آموز ممتاز و کوشا ، معلم حرفه ای و متعهد و اولیای نسبتا فرهیخته ) تا حدی تهی شده اند » .

پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال مدارس سمپاد یا تیزهوشان در جهت اجرای عدالت آموزشی

پرسش « صدای معلم » از خانم یاوری رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان این است که آیا اساسا ایشان به نابرابری آموزشی حساسیت دارد و برای ایشان به عنوان یک دغدغه مطرح است ؟

چند درصد جامعه درگیر با آموزش در ایران ، دیدگاه مثبت و خوش آیندی به فلسفه و عملکرد مدارس تیزهوشان دارند ؟

 بدون تردید ؛ نخستین گام در جهت پیاده سازی عدالت آموزشی و متعادل ساختن مقوله ی آموزش همانا انحلال این مدارس خاص با عنوان سمپاد است .

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال مدارس سمپاد یا تیزهوشان در جهت اجرای عدالت آموزشی

منتشرشده در پژوهش
دوشنبه, 30 خرداد 1401 10:53

تسلیت صدای معلم به یوسف نوری

تسلیت صدای معلم به یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش

« صدای معلم » درگذشت مرحوم آقای «اسدالله نوری » پدر گرامی آقای یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش را صمیمانه تسلیت عرض می کند .

پایان پیام/

انگیزه ورود داوطلبان به دوره دکتری در دانشگاه های ایران چیست   خردادماه که معمولا فصل برگزاری جلسات مصاحبه پذیرش داوطلبین دوره دکتری در دانشگاه های کشور است؛ حداقل برای یک بار در سال به طور جدی مسئله پذیرش دانشجوی دکتری و کمیت و کیفیت تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی برای اغلب استادان از ذهن ها می گذرد.

اگر چه اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ جنب و جوشی فراگیر در اکثر گروه ها، دانشکده ها و دانشگاه های کشور برای راه اندازی، توسعه گرایش های دکتری و افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو دیده می شد؛ اما در چند سال گذشته این شور و شوق به یأس و فرسودگی ذهنی استادان تبدیل شده است به طوری که حتی حوصله چندانی برای برگزاری مصاحبه پذیرش دانشجو دیده نمی شود و اگر ناچاری ها و الزامات شغلی نبود، چه بسا اکثریت تمایلی به داشتن دانشجوی دکتری هم نمی داشتند.

امسال نیز همانند پارسال در دو جلسه آزمون مصاحبه دکتری به عنوان ناظر و ممتحن شرکت داشتم؛ علاوه بر این با چندتن از همکاران درگیر این مصاحبه ها نیز صحبت کردم. بی تردید اوضاع کیفیت مصاحبه ها سال به سال وخیم تر می شود. شاید باورپذیر نباشد اما سخت ترین قسمت مصاحبه برای داوطلبین، زمانی است که می خواهند انگیزه خود را از ورود به دوره دکتری بیان کنند. جایی که پاسخ های سطحی و کلیشه ای با ترکیبی از خودسانسوری بیان می گردد.

با تحلیل چرایی طرح موضوع  « انگیزه ورود به دوره دکتری » توسط مصاحبه کنندگان و چگونگی پاسخ به آن توسط مصاحبه شوندگان، می توان فهم واقع بینانه تری از مختصات تحصیلات تکمیلی در دانشگاه های ایران را ادراک کرد. استادان منتظر پاسخی هستند که خود به ندرت آن را چه در دوران دانشجویی و چه در دوران کاری تجربه کرده اند.آنان می خواهند بشنوند که داوطلب تنها و تنها به سبب علاقه به دانش و تعمیق دانش ورزی خویش، وارد مقطع دکتری می شود. داوطلبین اگر چه به خوبی می دانند استادان منتظر شنیدن چه گزاره هایی هستند، اما هرگز در این نمایش نقش خود را به خوبی بازی نمی کنند. این طرف میز مصاحبه کسی منتظر شنیدن رویا و آن طرف کسی ناتوان از بیان آن. آنها به خوبی دریافته اند که باید از رویکرد دانش ورزی که حالا تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده است به رویکرد معیشت ورزی که حالا دغدغه ای اصلی و امروزی آنها شده است؛ تغییر مسیر دهند.

در چنین فضایی داوطلب به طور عریان از دلایلی برای ورود به دوره دکتری صحبت می کند؛ که با ماهیت ذاتی این دوره جهت تحقق چنین مقاصدی همنوا و سازگار نیست. او می خواهد دکتر شود تا دیده شود و منزلتی پیدا کند و دکتر خطاب شود، تا شانس شغل و درآمد بهتری را امتحان کند، تا از دیگران عقب نماند، تا ... . انگیزه او هر چه باشد با اصالت و رسالت دانشجو بودن فرسنگ ها فاصله دارد. انگیزه ای ساخته و پرداخته از دانشگاهی که حالا محصولات خویش را در مقابل اهداف ذاتی خود قد علم کرده نظاره گر و علنا به ترویج ضد دانشگاه در محیط دانشگاه مشغول است.

ناتوانی داوطلبین در پاسخ به برخی سوالات پیش پا افتاده و عدم درک کلیتی از ماهیت رشته تحصیلی، بسیار حیرت انگیز است. درک اینکه چگونه کارشناس ارشد رشته ای که اتفاقا ممکن است تجربه کار در همان زمینه را هم داشته باشد، از بیان کلیات رشته تخصصی خود عاجز می ماند. در چنین فرصتی است که استاد عدم یادگیری عمیق و عدم درونی و شخصی سازی دانش را به وضوح در دانشجویان خود تجربه می کند و در بهتی یأس آلوده فرو می رود.

انگیزه ورود داوطلبان به دوره دکتری در دانشگاه های ایران چیست

استادان به ناچار نگاه تلخ و واقع بینانه ای به ماجرای پذیرش دانشجوی دکتری و در مجموع فعالیت در تحصیلات تکمیلی دارند. آنها به خوبی دریافته اند که باید از رویکرد دانش ورزی که حالا تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده است به رویکرد معیشت ورزی که حالا دغدغه ای اصلی و امروزی آنها شده است؛ تغییر مسیر دهند.

اغلب استادان جوان، روزی به تنهایی و یا با حداقل مشارکت استادانشان پروپزال، پایان نامه و رساله خود را تدوین و دفاع می کردند و در نهایت مقاله ها می نوشتند. اما امروز آنها باید برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری خود همه این کارها را انجام دهند. برای او مجبورند موضوع انتخاب کنند، پروپزال بنویسند، پایان نامه و رساله تدوین و او را آماده دفاع از چیزی کنند که به آن تعلقی ندارند و در نهایت برای دانشجو مقاله هم بنویسند. آنها دیروز خدمت رسان استادان و امروز در چنبره خدمات دهی به دانشجویان خود گرفتارند.

نظام آموزش عالی ما به شدت تحت تأثیر متغیرهای خرد و کلان جهش های ناپایدارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه قرار گرفته است. به گونه ای که از وضعیت آموزش عالی "بازاری" در چند سال اخیر، امروزه به آموزش عالی "معیشتی" بدل شده است. به این معنی که مواجهه جدی دانشجو و استاد با دانش و همه ظواهر آئینی دانشگاه، حول محور تأمین نیازهای معیشتی در حال سامان یافتن است و این یعنی دانشگاه در حال تبدیل شدن به "معیشت گاهی" است که هرگز قادر نخواهد بود با دیگر فضاهای معیشتی رقابت کند و هر روز درمانده تر از گذشته بازیگران واقعی خود را از دست می دهد.

کانال بیت الله محمودی


انگیزه ورود داوطلبان به دوره دکتری در دانشگاه های ایران چیست

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » به دعوت « میثم حاجی پور مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور » بازدیدی از مدارس محروم و غیربرخوردار و تعدادی از پروژه های در حال ساخت و تکمیل  این سازمان در استان چهار محال و بختیاری داشت .

در این سفر 24 ساعته ، مجید عبداللهی معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی مدارس کشور و کامران رهی مدیرکل نوسازی مدارس استان چهارمحال و بختیاری حضور داشتند .

همچون استان سیستان و بلوچستان ، « محرومیت » در جای جای استان چهار محال و بختیاری هویداست .

آن چه در این بازدیدها محسوس بود آن است که مدارسی که توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس ساخته شده و یا حتا بازسازی شده اند از زیباترین و مستحکم ترین بناهای آن منطقه به نظر می رسند که نکات و اصول فنی مورد توجه قرار گرفته اند و این نشان می دهد که بر خلاف بسیاری از جاها که نظارت و پایش اساسا بی معنا و یا نمایشی است اما در سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور این مهم رعایت می شود و جان دانش آموزان و معلمان ارزشمند است .

متاسفانه  بر اساس یک قانون « نانوشته » در این کشور که البته مختص و محدود به آموزش و پرورش هم نیست ؛  زمانی که این مدارس « نو » تحویل ادارات آموزش و پرورش داده می شوند پس از چند سال در اثر بی توجهی ، سهل انگاری و فقدان دلسوزی این مدارس « مخروبه » می شوند چرا که ما اساسا در  مقوله ی « نگه داری » ضعیف و سهل انگار هستیم و در این زمینه  نه آموزش دیده ایم و نه حوصله ی توجه به موضوع « نگه داشت » داریم  و بسیاری از منابع و فرصت ها از این طریق به هدر می روند .

و اما موضوع مهم دیگر ، تخریب محیط زیست و دشمنی با طبیعت است که به راحتی و بدون وجود هر گونه قانون و نظارت بازدارنده و پیشگیرانه توسط بسیاری از افراد به اصطلاح « شهروند » این کشور در حال انجام است و اقدام مناسب و پایداری هم برای این وضعیت و ابر بحران پیش رو مشاهده نمی شود .

در این بخش ؛ گفت و گویی با « امر الله قاسمی » مدیر نمایندگی آموزش و پرورش بخش بازُفت انجام شده است .

منتشرشده در گفت و شنود
یکشنبه, 29 خرداد 1401 18:10

فراموش شدگان مدارس عادی دولتی !

مدارس عادی دولتی فراموش شده در آموزش و پرورش ایران  بر سردرب آجری مدرسه روی تابلوی محقری از جنس حلبی ، زیر بیت معروف « توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود » با خطی خوش درج شده بود :

« مدرسه راهنمایی ظفر».

مدرسه ای نام آشنا با ۹ کلاس درس ، نشسته بر دل شهر ، در محله ای نسبتا اعیان نشین موسوم به ذوالریاستین !

هنوز بام گلان سنگی مدرسه بر پشت بام کاه گلی آن بر خاطرم نقش بسته است !

نیمکت های کوتاه و بلند چوبی سه نفره زیر سقف لمبه کوبی شده کلاسی که با بخاری نفتی چکه ای گرم می شد جلوه ای خاص و دلنشین به لپ های گل انداخته بچه ها می داد.

مدرسه بر خلاف امروز ، به سان «مشت نمونه خروار » آینه تمام قد و کاملی بود برای نمایاندن آحادجامعه . اولاد صاحبان تمامی حرف و مشاغل یا کپی برابر اصلی بود از طبقات مختلف آن روز جامعه شهری، به رغم داشتن خاستگاه متفاوت قومی ، مذهبی ، نژادی ، اقتصادی و اجتماعی !

از فرزند خود مدیر مدرسه یعنی مرحوم بیچارچی گرفته ، تا پسر فلان صاحب منصب استانی ، سرهنگ شهربانی ، روحانی و معتمد محل ،کارمند عالی رتبه، رییس بانک ، طیبب معروف شهر تا کارگر محتاج یک لاقبای محله اغلب در پوششی تقریباً همگن و نظارت شده به وسیله مدرسه، همه زیر یک سقف ، صرفا بر اساس درشتی قد و قامت، نه معدل ، مکنت پدر یا جایگاه اجتماعی خانواده ، هر کدام به ترتیب از ریز تادرشت ، درون نیمکت‌ها جا می شدیم تا در دیدن تخته سیاه مشکل نداشته باشیم.

همکلاسی های دیروز ما ،امروز از پزشک متخصص گرفته تا استاد و مهندس کار آزموده و دانشگاه دیده ، کاسب بازاری و ... هنوز در حسرت تکرار آن روزها مانده اند.

مدارس عادی دولتی فراموش شده در آموزش و پرورش ایران

 و اما امروز !

مدارس عادی و فراموش شده دولتی تنها مکانی است که طبقات فرودست جامعه حق دارند برای جا نماندن از قافله آموزش نه چندان رایگان اما بی کیفیت ،در کلاس های چهل نفره به رغم تمامی کاستی ها از جمله نبود معلم متخصص ، مربی پرورشی و مشاور کارآزموده ، امکانات بازی و معلم ورزش ، سرویس بهداشتی قابل استفاده ، نبود سرانه ، معلمان به خشم آمده و ناامید از بهبود معیشت ، بخشی از عمر خویش را سر کنند.

در چند سال اخیر ، چنان بلایی بر سر مدارس دولتی باریدن گرفته است که هر که ، دستش به دهانش می رسد فرار را برقرار ترجیح داده، از سر ناچاری فرزندش را به مدارس غیردولتی کوچ داده است ! البته تبلیغات خود آموزش و پرورش نیز با دادن وعده جذابی نظیر وام حداقل ۳۰ میلیونی برای پرداخت شهریه مدارس غیردولتی؛ به رخ کشیدن آمار قبولی های کنکور و قس علی هذا ، در خالی کردن مدارس دولتی ، رشد شهریه های نجومی و پر کردن جیب رقبا یا همان رفقا ، بی تاثیر نبوده است.

 استراتژی « سوا کن و جدا کن » مدارس دولتی را به این روز سیاه انداخته که امروز شاهد حال و روز آنها هستیم نه سهم درخوری در قبولی آزمون ورودی دانشگاه ها دارند نه کارنامه‌ قابل دفاعی برای ارائه به خانواده ها !

بر خلاف مدارس غیردولتی که ساعتها قبل از تعطیل شدن مدرسه ، کارناوالی از ماشین های جور و واجور خارجی ، خروج بچه ها را به انتظار نشسته است ، اینجا از این دبدبه و کبکبه خبری نیست.

بابای بچه ها چنان دغدغه نان دارد که کسی سراغ از پایه درسی ، چند و چون کلاس و معلم ، نمره و پیشرفت تحصیلی دانش آموز مربوطه نمی‌گیرد ! آنجا همه چیز به قضا و قدر حواله شده است.

مدارس عادی دولتی فراموش شده در آموزش و پرورش ایران

 پدر یا مادر از ترس سر کیسه شدن توسط مدیر یا مدام تعریض و کنایه شنیدن ،حوالی مدرسه پیدایش نیست!  استراتژی « سوا کن و جدا کن » مدارس دولتی را به این روز سیاه انداخته که امروز شاهد حال و روز آنها هستیم نه سهم درخوری در قبولی آزمون ورودی دانشگاه ها دارند نه کارنامه‌ قابل دفاعی برای ارائه به خانواده ها !

دعوت نامه یا بهتر بگویم احضاریه مدیر مدرسه به ولی دانش آموز ، یا بابت گرفتن کمک های اجباری است یا ضرب شست نشان دادن به دانش آموز !

طبقاتی شدن آموزش در ایران همزمان با ایده رشد و توسعه مدارس غیردولتی، ارمغانی بود که دولت سازندگی در کاسه مردم گذاشت. تنوری که اغلب وزرا اعم از اصولگرا ، میانه رو یا اصلاح طلب به میزانی که خود یا خانواده از آن نفع می بردند بر هیزمش افزودند.

خصوصی سازی امروز مانند خوره به جان مدارس دولتی افتاده است! پشت نقاب ظاهر فریب دفاع از عدالت آموزشی ، تقسیم و توزیع فرصت های برابر آموزشی، مردمی سازی مدارس ، بالابردن سطح مشارکت مردم چیزی جز به مسلخ بردن آموزش و پرورش دولتی عاید مردم نشده است.

از آموزش و پرورش رایگان دولتی خبری نیست .

آموزش و پرورش تبدیل به کالایی شده است که لوکس و با کیفیت آن نصیب اغنیا شده بُنجل آن نیز نصیب مردمی می شود که از سر ناچاری مجبور به انتخاب آن هستند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مدارس عادی دولتی فراموش شده در آموزش و پرورش ایران

منتشرشده در یادداشت

نقدی بر دستورالعمل تبعیض آمیز ثبت نام دانش آموزان

به بهانه آغاز فصل ثبت نام دانش آموزان در مدارس و ماراتن خانواده ها برای پیدا کردن بهترین آموزشگاهی که بتواند آینده تحصیلی و شغلی فرزندانشان را رقم بزند و روزهایی که مرتبا مسئولان آموزش و پرورش از واژه  « عدالت آموزشی»  و نه در عمل ، بلکه در حد یک شعار تبلیغاتی استفاده می‌کنند، آزمون های مدارس خاص از جمله استعدادهای درخشان و نمونه دولتی بر طبل مدارس طبقاتی ضربه های محکم تری می زنند!

مهمترین شعار دولت‌های اخیر « عدالت محوری » و بارزترین نمودِ آن در موضوع « عدالت اجتماعی » است که با هدف برخورداری همه اقشار جامعه از خدمات یکسان به عنوان یک  « شهروند » گوش همه اقشار ملت را نوازش می دهد!

آنچه در موضوع عدالت از اهمیت بالایی برخوردار است بخش مربوط به « عدالت آموزشی » می باشد که در یه دوره طولانی مدت تثبیت کننده و محقق کننده عدالت اجتماعی و به وجود آوردنده شرایط یکسان در برخورداری از  « حیات طیبه » و « تربیت کننده » یک شهروند در تراز آنچه در سند تحول بنیادین ترسیم شده است خواهد بود.

یکی از مواردی که در عدم تحقق  « عدالت آموزشی » بسیار حائز اهمیت است دستورالعمل تبعیض آمیز ثبت نام دانش آموزان است که بر خلاف شعار عدالت محوری و بدون هیچ راهکاری برای توزیع عادلانه خدمات آموزشی به صورت سالانه ارسال می‌شود.

نقدی بر دستورالعمل تبعیض آمیز ثبت نام دانش آموزان

در مقررات عمومی این دستور العمل آمده است ؛

بر اساس ماده ۴۱ آیین نامه اجرایی مدارس، ادارات موظف به تعیین محدود جغرافیایی برای مناطق و مدارس بوده و دانش آموزان اجازه ثبت نام در خارج از محدوده را ندارند و این موضوع به مفهوم آن است که دانش آموز « منطقه غیر برخوردار » موظف به ثبت نام در « مدرسه غیربرخوردار » است و این خود عاملی برای محرومیت اجباری از برخورداری از آموزش با کیفیت است.

همچنین در دستورالعمل توسعه سنواتیِ که استان‌ها موظف به اجرای آن هستند به صورت صریح و شفاف آمده است که نیروی آموزشی با عملکرد بهتر می‌بایست با اولویت سازماندهی در مدارس خاص صورت پذیرد و همچنان مدارس عادی دولتی از نیروی کیفی مناسب محروم خواهند ماند.

به نظر می‌رسد با توجه به غفلت های صورت گرفته در دوره های قبل و به منظور جبران برخی کاستی ها در موضوع عدالت آموزشی بعضا می‌باید با  « تبعيض مثبت » همراه گردد ؛ لذا انتظار می‌رود ضمن بازنگری در دستورالعمل ها و شیوه نامه های صادره از سوی مدیران عالی وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به اصلاح رویه های قبلی اقدام گردد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر دستورالعمل تبعیض آمیز ثبت نام دانش آموزان

منتشرشده در دانش آموز

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

جستارگشایی

پنجشنبه و جمعه شهیدستان میزبان آزمون سمپاد (تیزهوشان) می باشد ؛ با توجه به حساسیت های خاص این آزمون در حد امکان تمام شرایط را برای برگزاری بی حاشیه آزمون فراهم کرده ایم. از ساعت ۷ تا ۱۱ غلغله ای در حوالی مدرسه برپاست. خانواده ها به صورت فشرده دور بچه های پایه ششمی خود حلقه زده اند. صحنه های بی بدیلی رد و بدل می شود. برای فروکش کردن فشار و هیجان جمعیت اجازه می دهم تا ساعت ۸ خانواده ها در حیاط مدرسه اتراق کنند تا اندکی از استرس و اضطراب‌شان کاسته شود. بعضی ها زیر درختان توت عکس یادگاری می گیرند برخی با معلم خصوصی خود در گوشه و کنار حیاط خلوت کرده و در دنیای مدیتیشن پشتک بارو می زنند. برخی از اولیا سوال پیچم می کنند که باید جای بچه شون vip باشد. برخی سراغ سرویس بهداشتی را می گیرند. بیزنس کاران و مبلغین مدارس غیرانتفاعی در هر شکل و شمایلی خود و تبلیغات شان را به جمعیت ملتهب تحمیل می کنند. چاره ای جز مدارا و آرام کردن جمعیت نیست. با تبسم و لبخند، لشگر استرس و اضطراب را رام خود می کنیم. کابینه تعلیم و تربیت دولت مستقر (با شعار عدالت گستری) در حال فربه کردن مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی است.

ساعت ۹ آزمون استارت می خورد .

 « سلمانی » معاون آموزشی دبیر فیزیک است . از خوانش یکی از سوالات ریاضی چشمانش گرد شده است. سوالات رویکرد هوشمدارانه و چندبعدی دارد. از اول تا آخر آزمون تردد بچه های ژیگول و مضطرب بین سالن و سرویس بهداشتی بی امان و بی زمان در جریان است.

پایان آزمون اجازه می دهم اولیا مجددا به حیاط مدرسه مشرف شوند گویی فنر متراکمی رها شده و سیلی از جمعیت هیجانی حیاط شهیدستان را با خود می برد و...

 در کنار توفیقات غیر قابل انکاری که مدارس سمپاد کسب نموده‌اند، اشکالات اساسی نیز بر مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی همچون سمپاد وارد است.

مدیران مدارس دولتی عمدتا بر این باورند که مدیریت بر مدرسه‌ای که دانش‌آموز و معلم و ساختمان و خلاصه همه چیزش خاص و ممتاز بوده و حساب مدرسه گردش مالی میلیاردی دارد، خیلی راحت‌تر از راهبری مدارس دولتی عادی پایین‌ دست جامعه با جیب خالی می‌باشد.

 از طرفی توهم دانایی و ممتاز و متمایز بودنی که بر دانش‌آموزان و کارکنان سمپاد دمیده می‌شود نیز از عوارض این گونه مدارس می‌باشد.

امروز در آزمون سمپاد این بزرگ‌بینی و توهم دانایی در چهره برخی از شرکت‌کنندگان به وضوح قابل رصد بود.

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

 از دیگر آسیب‌های چنین مدارسی تهی کردن سایر مدارس دولتی از دانش‌آموزان ممتاز علمی و همچنین سرخورده کردن بخش قابل‌توجهی از دانش‌آموزان سمپاد در چنین مدارسی است. به طوری که کسانی که پس از دوپینگ وارد چنین مراکزی می‌شوند، چون اصالتاً تیزهوش نیستند در میانه راه ترمز بریده و دچار مشکلات عدیده و افسردگی‌های مزمن می‌شوند.

به نظر می رسد مهم‌ترین نقدی که بر مدارس خاص سمپاد وارد است، کشف و شناسایی نخبگان علمی در این مجموعه‌ها و تحویل دو دستی‌شان به آن سوی مرزها می‌باشد. نگاهی بر خروجی فارغ‌التحصیلان سمپادها خبر از فرار سیستماتیک و تأسف‌بار مغزها و نخبگان ما دارد.

 به هر حال به نظر می‌رسد که سیاست عمومی دولت‌ها گسترش مراکز خاص آموزشی، دامن زدن و تشدید مدارس طبقاتی و توسعه سمپادها بوده و باقی مدارس دولتی تقریبا رها می‌باشند و دولت عملاً نیازمندی‌های خود را از خروجی چنین مراکزی گلچین کرده و سرنوشت اکثریت در مدارس دولتی به امان خدا سپرده شده است.

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

از طرف دیگر ، برنامه‌های مدارس خاص برای دانش‌آموزان مستعد، از منظر عدالت آموزشی با چالش‌های جدی فلسفی و عملی روبه روست.

حکومت با تأسیس و بالا بردن تب مدارس خاص بی‌طرفی خود را نقض کرده و نقض این بی‌طرفی و نتیجتاً خالی شدن مدارس دولتی از استعدادهای برتر، منجر به تشدید چرخه فلاکت فرهنگی خواهد شد. در مقابل عده‌ای نیز معتقدند که حضور دانش‌آموزان خاص در کلاس‌های عادی باعث تلف شدن استعدادها و دارایی‌های معنوی مملکت خواهد شد.

« شاه بیگ رئیس سابق اداره سمپاد البرز » مدارس سمپاد را گارد ویژه آموزش و پرورش تلقی می کند. نهایتاً آنچه مسلم است در ارزیابی توفیقات و کامیابی‌های سمپاد باید پیامدها و نتایجی که برای ذی‌نفعان و مهم‌تر از آن در توسعه ملی داشته، نقد عالمانه و کنکاش واقع‌گرایانه صورت گیرد.

سخن آخر اینکه ؛

کابینه تعلیم و تربیت دولت مستقر (با شعار عدالت گستری) در حال فربه کردن مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی است.

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر عملکرد مدارس سمپاد یا مدارس خاص ایجاد کننده آموزش طبقاتی

منتشرشده در یادداشت

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

این بار مقصد « استان چهارمحال و بختیاری » است . همان که « ابراهیم رئیسی » رئیس دولت سیزدهم 20 خرداد وارد این خطه ی محروم شد و در بازدیدی هم از « روستای محروم لبد » داشت .

رئیس جمهور در پاسخ به درخواست اهالی این روستا دستور داد دو آموزشگاه متوسطه اول پسرانه و دخترانه در این روستا ساخته شود . البته آن گونه که تابلو و شناسنامه تنها مدرسه فعال این روستا نشان می داد این واحد آموزشی در سال 1378 تاسیس شده و تا الان فعالیت داشته اما به نظر می رسد تا یک مقام عالی رتبه کشوری در این گونه جاها حضور پیدا نکند ، کسی اقدامی برای رفع محرومیت و توجه به نیازها و مطالبات مردم انجام نخواهد داد .

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

به دعوت « میثم حاجی پور » مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور قرار بر این شد تا بازدیدی از پروژه های مختلف این سازمان در نقاط مختلف این استان محروم داشته باشیم .

در این سفر 24 ساعته مجید عبداللهی معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی مدارس کشور هم حضور داشت .

استان چهار محال و بختیاری تنها یک فرودگاه در « شهر کرد » دارد و بر اساس اخبار تنها یک روز در هفته پرواز از تهران به این استان و بالعکس انجام می شود .

بر این اساس مجبور شدیم تا پس از بازدید از پروژه های در حال تکمیل این استان با اتومبیل از این استان به استان همجوار خوزستان برویم تا بتوانیم از اهواز به تهران بازگردیم . این مسیر حدود 480 کیلومتری بیش از  6 ساعت به طول انجامید .

همچون استان سیستان و بلوچستان ، « محرومیت » در جای جای استان چهار محال و بختیاری هویداست .

در این مسیر چند ساعته دریغ از یک مجتمع خدمات رفاهی . حتا یک سرویس بهداشتی مناسب و وقتی این وضعیت را با « مسیر کوتاه اتوبان ـ تهران – قم » مقایسه می کنید متوجه عمق تبعیض در تخصیص امکانات و... می شوی.

تفاوت از کجا تا کجا ؟

و چرا ؟

مگر این ها مردم این سرزمین نیستند و « شهروند » آن به حساب نمی آیند ؟

این ها فرزندان « ایران » نیستند ؟

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

چرا دانش آموزی که در مدرسه منطقه محروم « لبد » ، « بازفت » و... درس می خواند ؛ تنها جایی که می تواند برود و در آن با دوستانش کمی « شاد » باشد همان « مدرسه » است و از هیچ امکانات دیگری خبری نیست و در آن سو بچه هایی هم سن و سال او که « لاکچری » زندگی می کنند و فرضا اگر سرویس مدرسه نباشد و یا والدین او را به مدرسه نرسانند ؛ دچار بحران و سردرگمی خواهد شد .

( جالب است بدانیم که در کشور ژاپن ، دانش آموزان خودشان باید به مدرسه بروند و کسی آنان را به مدرسه نمی رساند )

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

( دیوار ساختمانی نوساز رو به روی مدرسه )

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

( دیوار مدرسه ای که سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس ساخته است ) گویی مردمان این سرزمین عهد بسته اند که تا تخریب کامل طبیعت و محیط زیست از پای ننشینند .

 

آن چه در این بازدیدها محسوس است آن است که مدارسی که توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس ساخته شده و یا حتا بازسازی شده اند از زیباترین و مستحکم ترین بناهای آن منطقه به نظر می رسند که نکات و اصول فنی مورد توجه قرار گرفته اند اما بر اساس یک قانون « نانوشته » در این کشور که البته مختص و محدود به آموزش و پرورش هم نیست ؛  زمانی که این مدارس « نو » تحویل داده می شوند پس از چند سال در اثر بی توجهی ، سهل انگاری و فقدان دلسوزی این مدارس « مخروبه » می شوند چرا که ما اساسا در « نگه داری » ضعیف هستیم و در این زمینه  نه آموزش دیده ایم و نه حوصله ی توجه به موضوع « نگه داشت » داریم .

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

( سرویس بهداشتی ساخته شده توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور در یکی از روستاهای محروم بازفت )

 

پس از آن که از شهر کرد به سمت اهواز حرکت کردیم برای صرف صبحانه به « نمایندگی آموزش و پرورش در بخش بازُفت » رفتیم .

« امر الله قاسمی » مدیر آموزش و پرورش به گرمی از ما استقبال کرد و از « محرومیت ها » گفت .

با او گفت و گوی کوتاهی داشتم .

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

او از پتانسیل های بالای گردشگری در این منطقه و استان می گفت و این که احداث یک « اردوگاه دانش آموزی » می تواند وضعیت آموزش و حتا اقتصاد این منطقه را دگرگون کند .

نه خانه ی معلمی و نه حتا هتل و مسافرخانه ای که بتواند پذیرای گردشگران داخلی و خارجی باشد .

زمانی که به اتفاق دوستان آموزش و پرورشی در روستای لبد حضور داشتیم چند دانش آموز به سمت ما آمدند .

با آن ها صحبت کردیم .

بچه هایی به غایت ساده ، کم توقع و مودب که در چنین محرومیتی بزرگ شده اند .

و اما نکته ی مهم انبوه زباله ای بود که دور تا دور مدرسه را فرا گرفته بود .

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

جالب است که برخی از دوستانی که خود فرهنگی بودند وقتی که بطری آب و یا آب میوه را تمام کردند خیلی راحت آن را همان « حریم مدرسه » رها کردند .

شاید مهم ترین کاری که من در این سفر انجام دادم ، جمع آوری زباله هایی بود که در حریم مدرسه و اطراف آن ریخته شده بودند .

گزارش علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان چهارمحال و بختیاری و اقدامات سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس

و تصور کنید آن دانش آموزانی محرومی که پرت کردن زباله ها را توسط بزرگ ترها مشاهده می کنند و برای آنان نیز به تدریج به یک « الگوی رفتاری » تبدیل می شوند و وقتی که کسی زباله ها را جمع آوری می کند ...

آیا واقعا ما به بازخورد و تاثیر رفتارهایمان در « دیگران » توجه داریم ؟

برای نخستین بار بود که به « اهواز » سفر می کردم.

تصور من از این شهر تاکنون « ریزگرد » و « هوای آلوده » بوده است .

اما وقتی که درست در مدخل شهر و در بلوار اصلی آن « گوسفندانی » را محصور در فنس به همراه صاحب شان می بینی باورت نمی شود که این جا مرکز یک استان است .

و وقتی وارد شهر می شوی ساختمان ها و بناهای زیبا و مجلل را می بینی که جلوی آن ها مملو از زباله است .

اصلا این دو به هم نمی آیند .

یکی از دوستان همراه ما می گوید که پیمانکاران در اعتراض به عملکرد شهردار از جمع آوری زباله خودداری کرده اند .

این صحنه های چندش آور در مناطق شمالی شهر اهواز هم دیده می شوند .

خیلی دقت می کنم تا دوچرخه سواری را پیدا کنم . هرچند با توجه به گرمای خارج از طاقت اهواز این انتظاری منطقی نیست .

از راننده می پرسم آیا در فصل های دیگر سال هم کسی سوار دوچرخه نمی شود .

حدسم این بود که فرهنگ مردم این شهر با این چیزها هم خوانی ندارد و البته این فرضیه من سریعا توسط راننده بومی این شهر تایید می شود . البته در مسیر رفت به فرودگاه ، یک دوچرخه سوار را می بینم .

در این مسیر 480 کیلومتری هر جایی که سایه هست و آبی ، زباله هم همزاد آن است .

جنگل های زییای بلوط در زاگرس نحیف و بیمارند .

برخی جاها ، شاخته درختان برای درست کردن آتش شکسته شده اند .

همچنان فاضلاب های خانگی و صنعتی و... به کارون رود زیبایی که از میان شهر اهواز می گذرد سرازیر می شود .

درست است .

گویی مردمان این سرزمین عهد بسته اند که تا تخریب کامل طبیعت و محیط زیست از پای ننشینند .

( مشروح کامل این سفر و گزارش از پروژه های مدرسه سازی توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور در صدای معلم منتشر خواهد شد . )

منتشرشده در محیط زیست

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور