صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مشکلات مدیران در مدارس عادی دولتی

این روزها در شرایط نامساعد اقتصادی کشور، مدیران مدارس عادی دولتی با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند.

مدیریت در مدرسه ای سراسر مشکل (با دانش آموز و دبیران الک شده) با جیب خالی هنر شیرزنان و بزرگ مردانی است که همواره از چهارسوق و چهارطاق مربع اولیا، دانش آموزان، همکاران و ادارات تحت فشارهای بی‌ امان و خرد کننده می باشند .

مشکلات عمومی مدارس دولتی :

- نبود سرانه مدارس

-  هزینه های سرسام آور تعمیر، تجهیز و نگهداری مدارس دولتی

- هزینه های تصاعدی حامل‌های انرژی

-  سامانه های اسقاطی و عذاب آور فعلی

-  نبود نیروهای خدماتی و سرایداری
- ثبت کتب و تهیه و توزیع آن

- تبعیض های ناروای مسئولین

- معضل موبایل در مدارس

حجم فزاینده بخشنامه های آبکی تنها گوشه های کوچکی از مسائل و مصائب آموزش و پرورش پیشروی ماست.

موارد مذکور بخشی از مشکلات ملموس و آشکار مدیران مدارس در اقصا نقاط کشور می باشد.

در کنار این داستان نباید از قیاس حجم و نوع کار مدیران متوسطه دوره دوم با مدیران راهنمایی (متوسطه اول) و ابتدایی نیز غافل شد.

مشکلات اختصاصی مدیران متوسطه دوم

تفاوت های سخت افزاری:
تفاوت کارکرد مدیران مدارس متوسطه دوم با مدیران مقاطع پایین تر هم از نظر (ساعت کاری، تعداد دانش آموز، مدیریت دو مدرسه متوسطه دوم و بعضا ضمیمه هنرستان همزمان) با حق مدیریت یکسان مسئله ای آزار دهنده، ناعادلانه و تبعیض آمیز است.

از منظر تنوع کاری

تعدد فعالیتهای مدارس متوسطه دوم نسبت به دبستان و متوسطه اول (امتحانات نهایی، کنکور، صدور مدرک پایان تحصیلات، دفاتر فارغ التحصیلی و ...) با حق مدیریت یکسان جفایی عظیم در قاموس با صلابت عدالت بوده و چون تبعیض آمیز است قطعا پایه های چنین ظلمی پابرجا نخواهد ماند.

تدریس دستوری معاونین در مقطع متوسطه دوم بسیار سخت جانفرساست. پیشنهاد می شود که به خاطر این همه تنوع کاری ۶ ساعت تدریس من درآوری و تحمیلی از احکام و ابلاغ معاونین مقطع متوسطه دوم حذف شود.

کوتاه سخن اینکه با توجه به قیاس حجم، نوع و حساسیت های ویژه کاری مدیران متوسطه دوم با مدیران پایین دستی با حق مدیریت یکسان، معطوف وجود ظلم و ستم سیستماتیک و فزاینده نسبت به مدیران متوسطه دوم هویداست. امیدواریم دوستان حاذقی که در شورای راهبری مدیران مدارس دست اندرکارانند در کنار مدیران نجیب کف مدارس و کلاسها اندکی به مصالح عمومی بیاندیشیم .

مشکلات مدیران در مدارس عادی دولتی

و سخن آخر اینکه:
مهمترین چالش پیش روی مدیران مدارس مسئله پارادوکسیکال ثبت نام می باشد. مسئولین بالادستی برای خودشیرینی و کسب وجهه در افکار عمومی مدیران خود را در پیش اولیا ذبح می نمایند. نزدیک ثبت نام مدارس بخشنامه پشت بخشنامه و تذکر روی تذکر مدیران بخت برگشته را از چهارسو نشانه می رود مبنی بر اینکه زمان ثبت نام حق گرفتن شهریه و کمک های مردمی را نخواهد داشت.

آموزش پرورش خودش که از پرداخت سرانه به مدارس شرمنده بوده و با این دستورات نیز عملن راه کمک‌های داوطلبانه به مدارس را سد کرده و مدیرش را در میانه انبوه مشکلات فی امان الله رها می کند. وقتی هم اعتراضی باشد اگر نتوانند مدیر را اقناع کرده و یا مرعوب سیستم های نظارتی نمایند بی سر و صدا می گویند :

« فلانی بزار یکی دو هفته بگذره . در طول سال به واسطه انجمن کمک های مردمی را جمع کنین ! »

غافل از آن که بر حسب عرف و عادت اگر اول ثبت نام مدیر نتواند حساب خالی اش را با کمک‌های مردمی ترمیم کند در طول سال کلاهش پسِ معرکه خواهد بود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مشکلات مدیران در مدارس عادی دولتی

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش تحلیلی و انتقادی صدای معلم در مورد سخنان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و مطالبه گری معلمان

پیش تر و در نشست رسانه ای رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور ؛ « مدیر صدای معلم » ضمن انتقاد از سیاست ها و راهبردهای وزارت آموزش و پرورش چنین گفت : ( این جا )

« سخن نخست من به نوعی تذکر به وزارت آموزش و پرورش است .

چرا برخی از دوایر ستادی و نهادها و سازمان های مستقر در این وزارتخانه از برگزاری نشست رسانه ای طفره می روند .

جاهایی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان ، مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری ، اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران ، سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش ، دانشگاه فرهنگیان ، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی ، ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش ، معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش ، انجمن مرکزی اولیا و مربیان وزارت آموزش و پرورش ، مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور ، اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش ، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ،  سازمان مدارس و مراکزغیر دولتی و توسعه مشارکت های مردمی وزارت آموزش و پرورش و...

اساسا آیا در وزارت آموزش و پرورش میان مدیر پاسخ و غیرپاسخ گو تفاوتی هست ؟

وضعیت طوری نیست که بخواهند مانند سابق کرونا را بهانه کنند .

امیدوارم که مساله ترس از رسانه ها نباشد . »

پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش و متولی نهاد روابط عمومی در این وزارتخانه این است که چه کسی باید پاسخ گوی این وضعیت آشفته و فرار از پاسخ گویی و مسئولیت پذیری مدیران باشد ؟

گزارش تحلیلی و انتقادی صدای معلم در مورد سخنان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و مطالبه گری معلمان

آیا مسئولان روابط عمومی و سایرین گزارش ها و مطالب این رسانه را مطالعه می کنند ؟ و اگر چنین است چرا به افکار عمومی فرهنگیان و جامعه پاسخ گو نیستند ؟

ایسنا نوشت :

«مصطفی بابایی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش  پنجم تیر در دیدار با نماینده ولی فقیه در استان کرمان با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری در دیدار اخیر فرهنگیان با ایشان مبنی بر اینکه باید جوری (رفتار) کنیم که خود معلّم به معلّمی خودش افتخار کند، خانواده‌ی او به معلّمی او افتخار کنند و جامعه به او به چشم یک موجود مفتخر نگاه کند؛ ما باید به اینجا برسیم» اظهار کرد: ائمه جمعه نقش موثری در تحقق جهاد تبیین و ارتقاء شأن و منزلت معلمان دارند. معلمان  همواره می پرسند چرا « قانون رتبه بندی معلمان » با وجود تامین اعتبار و حتا تذکر برخی نمایندگان مجلس هنوز اجرا نشده است ؟ و طنز تلخ ماجرا آن جاست که هر کدام از مسئولان این وزارتخانه در سخنرانی ها و نشست های خود ، رتبه بندی را از دستاوردهای مهم این دولت بر می شمارند .

وی افزود: خوشبختانه در شرایط فعلی دولت، مجلس و شورای نگهبان تعامل و همکاری بسیار خوبی در راستای ارتقای شأن و منزلت معلمان دارند.

بابایی با بیان اینکه متاسفانه جریان های ضد انقلاب به دنبال سوءاستفاده از جایگاه معلم و ارائه هجمه های سنگینی به شأن و منزلت معلم هستند، گفت: فرهنگیان باید در شرایط فعلی هوشیار باشند و بهانه دست دشمنان نظام و انقلاب ندهند.

رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان کرمان از منبر به عنوان رسانه ای تاثیر گذار و اثر بخش نام برد و خواستار همکاری ائمه جمعه سراسر استان با آموزش و پرورش در راستای ارتقاء منزلت و کرامت معلمان شد. »

پرسش این رسانه آن است که ؛

این « بایدها » در مورد ارتقای شأن و منزلت معلمان را چه کسی و کدام نهاد باید انجام دهد ؟ و در مورد آن پاسخ گو باشد ؟

گزارش تحلیلی و انتقادی صدای معلم در مورد سخنان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و مطالبه گری معلمان

رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش آیا هنوز نمی داند و درک نمی کند که وقتی عنصر پاسخ گویی و مسئولیت پذیری در آموزش و پرورش و سایر جاها کم رنگ و یا بی اثر شود ؛ تنها جایی که برای مطالبه گری قانونی خواهد ماند همانا « کف خیابان » است ؟

آیا قرار است با پند و نصیحت و اندرز پاسخ گوی معلمان در مورد تبعیض های وحشتناک در زمینه حقوق و مزایا و رانده شدن بیش از پیش آنان به « خط فقر » مطلق باشیم ؟

پرسش « صدای معلم » از ایشان و سایر مسئولان آن است که فرهنگیان چگونه باید رفتار و عمل کنند تا ضمن احصای مطالبات قانونی شان و تحقق آن ها ، به قول ایشان بهانه به دست دشمنان نظام و انقلاب ندهند ؟

معلمان  همواره می پرسند چرا « قانون رتبه بندی معلمان » با وجود تامین اعتبار و حتا تذکر برخی نمایندگان مجلس هنوز اجرا نشده است ؟ و طنز تلخ ماجرا آن جاست که هر کدام از مسئولان این وزارتخانه در سخنرانی ها و نشست های خود ، رتبه بندی را از دستاوردهای مهم این دولت بر می شمارند .

گزارش تحلیلی و انتقادی صدای معلم در مورد سخنان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و مطالبه گری معلمان

علاوه بر این ؛

رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش چه برنامه و راهبرد مشخصی برای ارتباط با مخاطبان بزرگ خود در جامعه ( بیش از 50 میلیون نفر ) و در اولویت قرار دادن مقوله آموزش در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های نظام دارد ؟

اگر از نظر ایشان ، « منبر » رسانه ای تاثیرگذار و اثربخش است ؛ این همه تلاش سازمان حوزه علمیه و سایر نهادهای حکومتی برای حضور مستمر و قانونی در مدارس از چه ناشی می شود ؟

آقای بابایی!

نیازی به این گونه سخنرانی های تکراری ، خسته کننده و بی حاصل نیست .

« جهاد تبیین » در آموزش و پرورش پاسخ گویی ، شفاف سازی و اقناع اضلاع تعلیم و تربیت یعنی معلمان ، دانش آموزان و اولیای آنان است . »

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش تحلیلی و انتقادی صدای معلم در مورد سخنان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و مطالبه گری معلمان

منتشرشده در گفت و شنود

داستان پر آب چشمی به نام رتبه بندی معلمان و قرار است چه چیزی را در معلمان بسنجد

« قانون رتبه بندی معلمان » مدت هاست تصویب و به دولت ابلاغ شده است و باید اجرا گردد . مقدمات اجرای  قانون رتبه بندی در حال انجام است ولی قانون فعلی و آئین نامه آن  با یک دهه انتظار  جامعه معلمان متفاوت است . معلمان انتظار داشتند که با تصویب رتبه بندی تحول اساسی در میزان حقوق آن ها به وجود آید و عدالت مطلوب آنها تا حدی به نتیجه برسد.

سرنوشت فعلی رتبه بندی به ابهام ها و ایرادهای اساسی آن بر می گردد . وجود نهاد بی طرف برای  رتبه بندی ، جلب حمایت بدنه معلمان و تغییر نگرش ایدئولوژیک به معلم نیز از مواردی می باشد که لازمه رتبه بندی است .

اول : رتبه بندی  به چه کاری می آید ؟

از سال 1390 بر اساس سند تحول بنیادین از رتبه بندی فرهنگیان به عنوان راهکاری برای تحول در آموزش و پرورش نام برده شد. هیچ گاه در طول یک دهه گذشته مشخص نگردید که رتبه بندی کدام مشکل آموزش و پرورش و معلمان را حل  خواهد کرد ؟ اصرار برخی جریان ها و وزرای سابق بر اجرای رتبه بندی و بیانیه های پیاپی برخی تشکل ها فضایی را به وجود آورد که حتی پرسش از ماهیت رتبه بندی با جواب های تلخ رو به رو می شد . اینکه یک معلم را معلم و دبیر بنامیم یا اینکه مربی معلم یا استاد معلم باشد چه تفاوتی دارد؟ ابهام در تعریف جایگاه و کارکرد رتبه بندی و فقدان گفت و شنود موثر و مستمر در مورد آن از مهم ترین عوامل شکل گیری معضل فعلی است . رتبه بندی در میانه کارزار سیاستمدارانی که آن را فرصت مناسبی برای فشار به دولت قبل می دانستند و تشکل هایی که خیابانی شدن اعتراض را مقدم بر منطق و گفت و شنود می دانند قربانی شد و ابعاد آن مورد توجه و بررسی و نقد قرار نگرفت.

داستان پر آب چشمی به نام رتبه بندی معلمان و قرار است چه چیزی را در معلمان بسنجد

دوم : بی توجهی به تجربیات گذشته

  مدت هاست که معلمان به رتبه های مختلف تقسیم شده اند که در ابتدا با سخت گیری  و بررسی مدارک انجام می شد. به تدریج رتبه بندی فوق به صورت معمولی با توجه به بالارفتن  سنوات هر معلمی صورت می گرفت. آئین نامه نویسی در مورد قانون رتبه بندی نیز مشمول رتبه بندی فوق  خواهد شد . آنچه مسئولان به آ ن توجه ندارند مطالبات بدنه معلمان است که به اجبار دولت و وزارت آموزش و پرورش را مجبور به تمکین خواهد کرد. به دلیل بی توجهی به تجربیات گذشته ، رتبه بندی نیز به زودی به سرنوشت طرح تقسیم معلمان به رتبه های پایه ، ارشد ، خبره و عالی دچار خواهد شد . بررسی انتقادی چرایی ناکامی تجربیات پیشین مانند قانون مدیریت خدمات کشوری و .... می توانست رتبه بندی را به سرنوشت امروزی تبدیل نکند .

داستان پر آب چشمی به نام رتبه بندی معلمان و قرار است چه چیزی را در معلمان بسنجد

سوم: بی توجهی به ملزومات رتبه بندی

بر اساس ماده 1 قانون رتبه بندی : « افزایش کیفی فرآیند تعلیم و تربیت، اعتلای کرامت و منزلت اجتماعی معلمان، استقرار نظام پرداخت ها بر اساس تخصص و شایستگی‌ها، عملکرد رقابتی معلمان، مهندسی نیروی انسانی، توسعه مستمر و نظام مند شایستگی‌های عمومی، تخصصی، حرفه ای و تربیتی و کیفیت عملکرد معلمان، تقویت انگیزه و رضایت مندی شغلی و ارتقای تعهد و تقویت هویت حرفه ای معلمان براساس نقشه جامع علمی کشور و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » هدف این قانون برشمرده شده اند .  ولی در متن قانون ارتباط اهداف فوق با روش رتبه بندی مشخص نیست .

رتبه بندی در شرایط مطلوب تا حدی اهداف فوق را تامین می کند ولی در شرایطی که آموزش و پرورش با ده ها مشکل و معضل روبه رو است سخن گفتن از رتبه بندی  به یک شوخی شبیه است . فقدان نگاه جامع به نیروی انسانی آموزش و پرورش از جمله مواردی است که اهداف فوق را دست نیافتنی خواهد نمود . وجود نهاد بی طرف برای  رتبه بندی ، جلب حمایت بدنه معلمان و تغییر نگرش ایدئولوژیک به معلم نیز از مواردی می باشد که لازمه رتبه بندی است . بندهایی از معیار های رتبه بندی مثل ساعت های ضمن خدمت و تقدیر نامه نیز در شرایطی که ضمن خدمت ها بی کیفیت و فاقد هر نوع آموزش است و تقدیر نامه ها نیز  در عموم موارد عادلانه صادر نمی گردد به جایگاه رتبه بندی ضربه می زند . با توجه به موارد فوق لازمه های رتبه بندی در شرایط فعلی وجود ندارد .

چهارم : نگرش غیر حرفه ای به معلمی

 به رسمیت شناختن حرفه معلمی به عنوان یک حرفه تخصصی  یکی از مهم ترین مواردی است که در رتبه بندی مورد بی توجهی قرار گرفته است . حرفه ای شدن معلمی به این معناست که معلم نه به عنوان کارمند دولت که به عنوان یک حرفه مستقل  همچون پزشک ، مهندس و دارای شرایط و ویژگی های مختص خود دیده شود . در صورت به رسمیت شناختن حرفه معلمی معیار های سنجش و ارزیابی آن نیز متفاوت خواهد بود . اگر معلم در فعالیت خود موثر  و موفق باشد ولی مقاله یا کتابی نداشته باشد و از امتیازات رتبه بندی برخوردار نشود به نارضایتی بیشتر دامن می زند. بی توجهی به معیارها و سنجه هایی که به صورت واقعی تر فعالیت حرفه ای معلمان را مورد بررسی قرار دهد مقدمه رتبه بندی موفق است . نگرش غیر حرفه ای به معلمی دلیل اصلی ناکامی قانون  رتبه بندی می باشد.

داستان پر آب چشمی به نام رتبه بندی معلمان و قرار است چه چیزی را در معلمان بسنجد

پنجم : تفاوت مدرسه و دانشگاه

یکی از مهم ترین  اشکالاتی که بر تهیه و تصویب  رتبه بندی و به ویژه آئین نامه آن سایه انداخته است نگرش مساوی به مدرسه و دانشگاه  است . به همین دلیل از معیارهایی در آئین نامه استفاده شده است که فراخور اساتید دانشگاه است در حالی که دانشگاه نهاد تولید علم است ولی مدرسه نهاد تولید علم نیست .  اگر معلمی فاقد کتاب و مقاله باشد نیز از جایگاه معلمی وی کاسته نمی شود . این نگرش غلط نگرش یکسان به مدرسه و دانشگاه نمایانگر این است که مدرسه به عنوان قلب تپبنده آموزش و پرورش چندان مورد توجه جدی و اساسی مسئولان امر نیست و شناختی از آن وجود ندارد .

موارد فوق ؛ رتبه بندی را به یک « داستان پر آب چشم » تبدیل کرده است که نه تنها اهداف مذکور در ماده 1 قانون را جامه عمل نمی پوشاند که به نارضایتی در میان معلمان دامن  خواهد زد و یک تجربه ناکام  بر تجربیات ناکام گذشته می افزاید .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

داستان پر آب چشمی به نام رتبه بندی معلمان و قرار است چه چیزی را در معلمان بسنجد

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

آن چه در زیر می آید ؛ سخنان دکتر مقصود فراستخواه استاد برنامه ریزی توسعه ، آموزش عالی است که با موضوع « هفت ضلع تفکّر انتقادی » در انجمن جامعه شناسی ایران در اردیبهشت 1401 ایراد گردیده است .

بخش نخست را می خوانید .

منتشرشده در آموزش نوین

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « مدیر صدای معلم » به دعوت « میثم حاجی پور مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور » بازدیدی از مدارس محروم و غیربرخوردار و تعدادی از پروژه های در حال ساخت و تکمیل  این سازمان در استان چهار محال و بختیاری داشت .

در این سفر 24 ساعته ، مجید عبداللهی معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی مدارس کشور و کامران رهی مدیرکل نوسازی مدارس استان چهارمحال و بختیاری حضور داشتند .

همچون استان سیستان و بلوچستان ، « محرومیت » در جای جای استان چهار محال و بختیاری هویداست .

آن چه در این بازدیدها محسوس بود آن است که مدارسی که توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس ساخته شده و یا حتا بازسازی شده اند از زیباترین و مستحکم ترین بناهای آن منطقه به نظر می رسند که نکات و اصول فنی مورد توجه قرار گرفته اند و این نشان می دهد که بر خلاف بسیاری از جاها که نظارت و پایش اساسا بی معنا و یا نمایشی است اما در سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور این مهم رعایت می شود و جان دانش آموزان و معلمان ارزشمند است .

متاسفانه  بر اساس یک قانون « نانوشته » در این کشور که البته مختص و محدود به آموزش و پرورش هم نیست ؛  زمانی که این مدارس « نو » تحویل ادارات آموزش و پرورش داده می شوند پس از چند سال در اثر بی توجهی ، سهل انگاری و فقدان دلسوزی این مدارس « مخروبه » می شوند چرا که ما اساسا در  مقوله ی « نگه داری » ضعیف و سهل انگار هستیم و در این زمینه  نه آموزش دیده ایم و نه حوصله ی توجه به موضوع « نگه داشت » داریم  و بسیاری از منابع و فرصت ها از این طریق به هدر می روند .

و اما موضوع مهم دیگر ، تخریب محیط زیست و دشمنی با طبیعت است که به راحتی و بدون وجود هر گونه قانون و نظارت بازدارنده و پیشگیرانه توسط بسیاری از افراد به اصطلاح « شهروند » این کشور در حال انجام است و اقدام مناسب و پایداری هم برای این وضعیت و ابر بحران پیش رو مشاهده نمی شود .

پیش تر « امر الله قاسمی » مدیر نمایندگی آموزش و پرورش بخش بازُفت به صدای معلم گفت : « انتظار ما این است که سازمان نوسازی مدارس توجه ویژه ای نسبت به این منطقه محروم داشته باشند. یک سری از روستاهای ما واقعا در مسیرهای صعب العبور و دور دست و جاده های خاکی قرار دارند . فضاها بسیار فرسوده است خصوصا اتاق ها خشتی - گلی هست که با یک بارندگی متاسفانه ساختمان چکه می کند و در مجموع شرایط برای آموزش در این مدارس وجود ندارد.

98 درصد از همکاران فرهنگی ما غیربومی هستند یعنی خارج از منطقه وارد بازفت می شوند و واقعا جایی برای اسکان و بیتوته ندارند. این موضوع بسیار مهمی است و نیاز  است که توجه زیادی در این خصوص انجام پذیرد.

در این بخش گزارش صدای معلم را از مدرسه خیرساز زنده یاد محمود بابایی دشتکی واقع در منطقه دشتک از شهرستان اردل در استان چهار محال و بختیاری می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

یکشنبه 22 خرداد نشست رسانه ای «حمید طریفی حسینی » رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور با موضوع «برنامه ملی سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی نوآموزان بدو ورود به دبستان و پیش دبستان » در دبستان دخترانه رازی واقع در منطقه 3 تهران برگزار گردید .

در ابتدا رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی چنین گفت :  « اصحاب رسانه یکی از ارکان چهارگانه تعلیم و تربیت است .

ما رسانه را در کنار خودمان و به عنوان یک رکن تعلیم و تربیت در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دیدیم .»

مدیر صدای معلم خطاب به رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی گفت : همان گونه که شما اشاره کردید که « رسانه » رکن چهارم از ارکان تعلیم و تربیت است مهم تر از آن رکن چهارم « دموکراسی » هم هست و مهم تر و این نقشی است که همیشه مغفول مانده است .

پرسش ها و نکاتی که توسط « مدیر صدای معلم  » مطرح شدند به شرح زیر است :

سخن نخست من به نوعی تذکر به وزارت آموزش و پرورش است .

چرا برخی از دوایر ستادی و نهادها و سازمان های مستقر در این وزارتخانه از برگزاری نشست رسانه ای طفره می روند .

جاهایی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان ، مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری ، اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران ، سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش ، دانشگاه فرهنگیان ، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی ، ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش ، معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش ، انجمن مرکزی اولیا و مربیان وزارت آموزش و پرورش ، مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور ، اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش ، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ،  سازمان مدارس و مراکزغیر دولتی و توسعه مشارکت های مردمی وزارت آموزش و پرورش و...

اساسا آیا در وزارت آموزش و پرورش میان مدیر پاسخ و غیرپاسخ گو تفاوتی هست ؟

وضعیت طوری نیست که بخواهند مانند سابق کرونا را بهانه کنند .

امیدوارم که مساله ترس از رسانه ها نباشد .

جناب طریفی

1-  در حال حاضر نگاه جهانی در آموزش از سمت « تفکیک » به فراگیر سازی است .

 کمتر کشوری را می توان یافت که قائل به جداسازی دانش آموزان با نیاز های ویژه از سایر دانش آموزان باشد .

ضمن آن که اطلاق صفت استثنایی بار معنایی منفی برای دانش آموز و خانواده دارد .

راهبرد مشخص شما در این زمینه چیست ؟

2- برنامه  سنجش  سلامت جسمانی و آمادگی از سال ۷۳ با پوشش ۱.۵ درصدی آغاز شد و در سال ۹۸ به پوشش ۹۷.۶ درصد رسید.

به نظر می رسد طرح موفقی هم بوده است .

برگزاری نشست رسانه ای با یک موضوع محدود برای سازمانی فراگیر که درگیر موضوعات مغفول و پرداخته نشده ای است نیاز به تامل بیشتر دارد .

بهتر بود این نشست به بررسی مشکلات و چالش های مهم در این سازمان می پرداخت .

3-« صدای معلم » در گزارش ها و یاد داشت های متعددی به مساله « عزل و نصب » در وزارت آموزش و پرورش پرداخته است .

منطق این گونه تغییرات می باید مشخص و شفاف باشد و ناکارآمدی و ضعف مدیریت قبلی بر اساس سنجه های علمی و کارشناسی ارزیابی و تعیین گردد .

اگر واقعا مدیری توانسته است در کار خود موفق باشد ، بر اساس کدام منطق و دلیل عقلانی کنار گذاشته می شود ؟

آیا این گونه تغییرات ناگهانی بر اساس « اخلاق مدیریتی » انجام می شود ؟

دیگر دوران آن گذشته که مدیر و یا مسئولی در پاسخ به پرسش های « حوزه عمومی » بخواهد بحث تاریخ گذشته « تشخیص » و « اعتماد » را مطرح کند و انتظار داشته باشد که دیگران سخن او را بپذیرند .

معیار شما برای عزل ونصب ها چیست ؟

دلیل عزل مدیران قبلی با وجود داشتن شایستگی ها چیست ؟

این که گفته شود آن ها « بانیان وضع موجود » هستند کفایت می کند و اقناع گرایانه هست ؟

بر اساس گزارش ها و اخبار رسیده ؛ ضعیف ترین و غیر تخصصی ترین نیروها در سازمان به کار گیری شده اند  و بدنه سازمان در حال تهی شدن از بدنه کارشناسی های تخصصی است.

 با این سیاست چگونه خواهید توانست به اهداف سازمان برسید؟

آیا این امور باعث « سیاست زدگی » در سازمانی که به قول خودتان کار با بهشتیان روی زمین (کودکان معصوم با نیازهای ویژه) را انجام می دهد نخواهد شد ؟

4- معلمان استثنایی موضوعاتی را مطرح می نمایند که گویا سال هاست به فراموشی سپرده شده اند .

برای این معلمان چه برنامه ای دارید ؟

5-یک موضوع مهم گروه اُتیسم (افراد دارای رفتارهای هیجانی رفتاری) هستند که در جهان تعداد آن ها رو به افزایش است اما در ایران نه اساتید متخصص به قدر کافی وجود دارند، نه تربیت نیروی تخصصی (معلم) دردستور کار هست ونه اطلاع رسانی در زمینه اجتماعی شدن مساله این گروه و خانواده ها صورت گرفته است.

راهبرد شما در این زمینه چیست وآیا همه استانها مدارس خاص این گروه را دارند ؟ »

بخش پایانی این پرسش و پاسخ را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود

معیار انتخاب مصاحبه گران گزینش معلم در آموزش و پرورش چیست

در دو دوره پذیرفته شدگان در آزمون استخدامی آموزش و پرورش و متقاضیان ورود به آموزش و پرورش در طرح خرید خدمات آموزشی به عنوان مصاحبه گر انجام وظیفه نمودم و با اشکالات اساسی در این زمینه مواجه شدم که از جمله این موارد سطح پایین مصاحبه گران در مقایسه با مصاحبه شوندگان بود .

متاسفانه علی رغم اهمیت موضوع مصاحبه در گزینش بهترین ها برای ورود به سیستم آموزش و پرورش، مصاحبه گرها و مصاحبه ها هیچ کدام استانداردهای لازم را نداشتند و در مواردی حتی دانش و اطلاعات و دایره معلومات و آگاهی مصاحبه شونده از مصاحبه کننده بالاتر بود و بخش مربوطه در ساختار ستادی آموزش و پرورش که معاونت نیروی انسانی است صرفا تعدادی از همکاران دارای مدرک دکتری یا کارشناسی ارشد در رشته های مشاوره و روان شناسی و علوم تربیتی را به عنوان مصاحبه گران بخش عمومی مصاحبه را که با استعلام از مناطق و به دور از معیارهای دیگر لازم برای مصاحبه دعوت می کند و در خوش بینانه ترین حالت ممکن هم یک گروه در فضای مجازی تشکیل می دهد و یک کارگاه توجیهی با حضور افرادی عمدتا دارای مسوولیت در سیستم ستادی به عنوان مدرس و استاد کارگاه که در همان کارگاه هم بیشتر به موضوعاتی که بیشتر جنبه تذکر و تاکید بر این است که مصاحبه گران کاری نکنند که برای سیستم ستادی آموزش و پرورش دردسری ایجاد شود، پرداخته می شود.

معیار انتخاب مصاحبه گران گزینش معلم در آموزش و پرورش چیست

  جای آن دارد که مسوولین مربوطه نسبت به تجدید نظر و بازنگری در ارتباط با نحوه برگزاری مصاحبه ها و گزینش مصاحبه گران یک برنامه ریزی مناسب و معطوف به هدف نهایی که انتخاب بهترین ها به عنوان معلم به سیستم آموزش و پرورش است داشته باشند و این موضوع را کم اهمیت تلقی نکنند و یا حتی اگر امکان برگزاری مصاحبه با کیفیت مناسب مهیا نیست، از اساس مصاحبه را از این فرآیند حذف کنند، چون برگزاری مصاحبه با کیفیت کنونی و با این ترکیب مصاحبه گران و با این برنامه ریزی رفع تکلیفی در بخش ستادی به دلیل اینکه کار در دست کاردان نیست ؛ آسیب های آن به مراتب بیشتر خواهد بود.

امیدوارم این نکات و این نقد از سر دغدغه و دلسوزی از سوی یک کوچکترینی که به اهمیت این موضوع در نهاد فرهنگ ساز آمزش و پرورش واقف است، مورد توجه مسوولین و برنامه ریزان مربوطه قرار گیرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

معیار انتخاب مصاحبه گران گزینش معلم در آموزش و پرورش چیست

منتشرشده در یادداشت

اولویت نخست در سیاست گذاری آموزش و پرورش باید توجه به مدارس تخریبی و نوسازی و بازسازی مراکز آموزشی باشد  عمر عمده ی مراکز آموزشی ما بالای چهل سال است .

ساخت و توسعه مراکز آموزشی و پرورشی باید سرلوحه اولیای امور قرار گیرد.گام های لرزان و اقدامات ناکافی برای استانداردسازی، ایمن سازی، مقاوم سازی و بهسازی مدارس، درصورت عدم اهتمام ویژه ، سالهای پیش رو را برای دانش آموزان پرمخاطره خواهد کرد.

آگاهان ساختمانی حتما خواهند گفت که: ساختمان تخریبی به چه معناست؟ چند درصد از مدارس کشور تخریبی هستند؟ یعنی اینکه هیچ دانش آموزی نباید وارد این گونه ساختمان های آموزشی شوند.

چرا مدیران و معاونان مدارس ما به جای پرداختن به بحث آموزشی و پرورشی دانش آموزان، به دنبال رفع مشکلات و نیازهای فیزیکی مدارس از دستگیره درب تا ایزوگام پشت بام اند؟ مشکل را باید در کجا جست و جو کرد؟

بهتر از من می دانید که در اندیشه ی دینی اسلام و در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، موضوع آموختن و آموزاندن از چه جایگاه والایی برخورداراست تاجایی که پیامبر بزرگ اسلام می فرمایند:

«طلب العلم فریضه علی کل مسلم » فراگیری دانش برهر مسلمانی واجب است و اردشیر ساسانی در وصیت به فرزندان خود می گوید که به مردمان علم و دانش یاد دهید که حکومت بر مردمان با دانش آسان تر است.

امروز هم که جهان بر پایه رقابت سخت و نفس گیر در بحث شناسایی منابع اعم از {مادی وانسانی} تلاش می نماید.

آن کشوری قادر به بقاء و تحقق منافع ملی خویش است که در موضوع به روز نمودن سیستم آموزشی ،از نظر اتکاء به محتوای منابع درسی و دسترسی به امکانات آموزشی و کمک آموزشی بیشترین توجه و سرمایه گذاری ها را نموده باشد و ما نیز که عضوی از چنین جامعه ای می باشیم باید با تن دادن به چنین فضای رقابتی به سوی سیستمی در بحث آموزش برویم که در آن دانش آموزان ما بتوانند با دسترسی به بهترین و یا حداقل مناسب ترین اماکن و فراگیرترین امکانات آموزشی و کمک آموزشی، خود را برای قبول مسئولیت در آینده، آن هم با مجهز شدن به مهارت های عالی و بنیان فکری علمی آماده سازند و این هدفی عالی و سخت است که بی گمان در شرایط جهانی و داخلی ،امروز تحقق آن تنها از عهده دولت خارج است و اگر بخواهیم تنها با اتکای منابع بودجه ای ،منتظر چنین تحولی در شرایط کنونی کشور باشیم ؛ باید بگویم که اگر غیر ممکن نباشد ، حداقل سخت و زمان بر خواهد بود.

پس چه باید کرد؟

اولویت نخست در سیاست گذاری آموزش و پرورش باید توجه به مدارس تخریبی و نوسازی و بازسازی مراکز آموزشی باشد

بی گمان همان گونه که در همیشه ی تاریخ ، مردمان فرهنگ دوست این سرزمین عمل نموده اند و منابع مالی و در آمدی فراوانی را صرف ساخت و تجهیز مراکز علمی و آموزشی کرده اند امروز هم وظیفه ما با شناخت دقیق و مسئولانه و هدف مند در موضوع کمک به ساخت و تجهیز فضاهای آموزشی موجود، به امکانات فیزیکی و سخت افزاری و کمک آموزشی در مدارس کشور می باشدکه با عنایت به آمارهای موجود می توان گفت که در این امر خیر ،خیرین خدا باور، کاری کرده اند کارستان، که ادامه آن می تواند بسیاری از کمبودهای آموزشی را جبران کند.

باید از تمام فعالیت های صورت گرفته در گذشته و خیرینی که نام تاریخی برای خود به یادگار گذارده اند با نیک نامی یاد نمود و از همه این بزرگ منشی ها تشکر و تقدیر نمود و سر تعظیم در مقابل این بزرگ همتی ها فرود آورد.

اما باید به یادداشت که:

اولا"- حوزه آموزش و تعلیم و تربیت ،یکی از حوزه های بسیار متغیر است که می باید همیشه به تناسب تحولات و دست یافته های علمی بشر آماده به ارائه مطلوب ترین امکانات باشد ؛ از این جهت هر چقدر در این عرصه کار شود باید گفت که کم بوده است.

ثانیا"- باعنایت به اقتضای سن جمعیتی و عمرمفید بهره گیری از امکانات ، خیرین باید کمرهمت برای بازسازی و یا نوسازی مراکز آموزشی ببندند.

ثالثا"- واقعیت تلخ موجود حکایت از آن داردکه  بی توجهی و یا کم توجهی های صورت گرفته در گذشته، الزام به مستمر بودن نگاه خیرین به مراکز آموزشی را جدی می نماید ؛ از این روی لازم است که کار با برنامه و جدیت تمام، همیشه در دستور کار خیرین محترم و تمام مردم قرار داشته باشد. پس اگر همدل و همراه شده ایم برای آن بوده است که:

به متولیان آموزشی و پرورشی در کشور بگوییم که:

در حد توان، همیشه همراه، همراهان صحن تعلیم و تربیت هستیم و به افراد واجب التعلیم نیز یادآور شویم که تلاش خواهیم کرد تا دسترسی آنها به سقفی مطمئن از امکانات مورد نیاز فراهم شود و به خود هم بگوییم که حتی با کوچکترین قدم و کمک می کوشیم که سهمی در تحول و تغییر از نظر نرخ بهره مندی از امکانات آموزشی در کشور داشته باشیم و این همه اقدامی است که خدا را خوشحال می کند و به راستی که بخشایندگان، حاکمان بی تاج و تخت میان مردمند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اولویت نخست در سیاست گذاری آموزش و پرورش باید توجه به مدارس تخریبی و نوسازی و بازسازی مراکز آموزشی باشد

منتشرشده در یادداشت

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی   بدون شک، پرداختن به علل و پیامدهای بحران کم آبی برای محیط زیست نحیف ایران و زندگی ایرانیان مجالی فراخ می طلبد. و حوصله ای بسیار. البته، متخصصان بسیاری در این باره قلم ها فرسوده اند و سخن ها رانده اند و گاهی نیز از سر استیصال، گریبان دریده اند.

خوب یادم هست، مرحوم « پروفسور پرویز کردوانی » چه خون دلها خورد و سرانجام هیچ تغییری در سیاست های آبی مملکت ندید. هیچ هیچ. جنگل هایمان را نابود کرده ایم! دشت هایمان از آب خالی است! رودخانه هایمان، خشک رودند و تالاب ها و دریاچه ها، باتلاق و بیابان شده اند! حتی، طبیعت هم سر ناسازگاری دارد!؟ گرمایش جهانی، تغییر اقلیم و کاهش بارندگی، به همراه افزایش چند برابری جمعیت، باری گران بر محیط زیست و قابلیت های اکولوژیکی ایران وارد کرده است. ولی، عموم ایرانیان با فراغ بال و آسودگی خیال، در باغچه ها گل می کارند و در مزارع ویلا می سازند و زمستان بدون برف را با خاطرات آدم برفی های دوران کودکی سر می کنند و سبزه عید نوروز گره می زنند.  گویا، به معجزه ی ابر و باد و مه و خورشید و فلک،  اعتقاد راسخ دارند. ولی، ابرها خسیس اند و بادها به جای باران، غبار به ارمغان می آورند و خورشید سوزان تر از گذشته است! با این رویه، چه بسا، اولین قوم تمدن ساز و سخت کوش تاریخ، با بحران جدی در روند تمدن کهنسال خود روبه رو خواهد شد: ورشکستگی آبی و فرسایش تمدنی.

ولی، گاهی گفتن و نوشتن باعث سبکی می شود. انگار دوست داری بار گرانی را که سالها به دوش می کشی بر زمین بنهی. یا بر دوشِ جوانتری. بسیار امیدواریم جوانترها این بار گران را در شهر به دوش بکشند و جار بزنند و ما را مجالی برای استراحت و کسب انرژی مجدد فراهم نمایند.

در این نوشتار قصد آن دارم تا به تعریف و تشریح اهمیت مسئله ­ی کم آبی در ایران  و چگونگی سازگاری با این مسئله مهم و حیاتی ایرانیان بپردازم.

امید دارم، صدای قنات را بشنویم و صدای سهراب را که می گفت: آب را گل نکنیم . . . .

اهمیت آب: آب، فراوان ترین و مهم ترین مایع حیاتی بر روی زمین است. و شاید برای ما ایرانیان همسطح و همسنگ اکسیژن و هواست. کشاورزی و تولید غذا، شست و شو و بهداشت و هزاران فعالیت اقتصادی، علمی، آموزشی و ورزشی بشر و ... به این مایع حیاتی وابسته است. زیست شناسان اعتقاد دارند، میلیاردها سال قبل، برای اولین بار، حیات ابتدائی درون آب شکل گرفته است و بسیاری از جانداران زنده کنونی نیز، درون آب دریاها و اقیانوس ها زندگی می کنند. با مطالعه تاریخ تمدن بشری مشاهده می شود که، تمدن های اولیه در هلال حاصل خیز، که ایران ما بخشی عمده ای از آن است، در کنار رودخانه های پر آبِ کارون و کرخه و دجله و فرات شکل گرفته و تداوم یافته اند. بنابراین، آب و آبادانی و آبادی همراه و همزاد هم بوده اند. اگر بشر امروزی موفق به یافتن آب در کرات دیگر شود، شاید مامنِ جایگزینی برای زمینِ آبیِ زیبا پیدا کند. شاید!! محیط‌های «انسانی» و «طبیعی» تحت تاثیر پیشرانه های «منفعت طلبی» و «تغییر اقلیم»، آینده را دچار عدم قطعیت می‌نمایند.

وضعیت منابع آب در جهان: اکثر منابع آب جهانِ امروزی، آب شور می باشند، که دریاها و اقیانوسها را پر کرده اند و بیش از نیمی از سطح زمین را اشغال کرده اند. بنابراین در مجموع، آب شور در حدود 98 درصد  و آب شیرین 2 درصد منابع امروزی آب های جهان را شامل می شوند. نکته جالب این است که عمده آب شیرین به صورت برف و یخ و یا در زیر زمین و دور از دسترس انسان ها قرار دارد. در مقام مقایسه، اگر کل آب های شیرین کره زمین را در حد یک گالن 20 لیتری فرض کنیم، تنها یک قاشق غذاخوری در دسترس انسان ها قرار دارد.  البته توزیع منابع آب شیرین نیز در سطح قاره ها به شدت نامتوازن است.  مثلا در حالی که در برخی از نقاط جهان هر روز باران می بارد و آب شیرین به وفور یافت می شود، در نقطه مقابل آن، در برخی از مناطق جهان  با گذشت سالیان متمادی هیچ بارانی نمی بارد. ایران ما نیز به طور عمده از نظر منابع آبی (تجدید پذیر و تجدید ناپذیر) به شدت فقیر است. کم آب و خشکسالی در طول تاریخِ ایرانِ کهنسال، همراه ما بوده است. گستردگی قنات ها و سدها و سامانه های توزیع آب در ایران گواه این مدعاست.

تصویر زیر، نسبت منابع آبی مختلف را در سطح زمین نشان می دهد.

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی

آمار جمعیت جهان: بر اساس اطلاعات موجود در « سامانه­ سنجش­ های جهانی (www.worldometers.info) » جمعیت جهان اکنون در آستانه 8 میلیارد نفر قرار دارد. بنابراین، آمار جمعیت جهان نسبت به اوایل قرن 20 میلادی تقریبا 7 برابر شده است. البته، بیشترین آمار افزایش جمعیت، مربوط به کشورهای جهان سوم و قاره آفریقا و آسیا می باشد. امروزه کشورهای هند و چین  به تنهائی یک سوم جمعیت جهان را در خود جای داده اند. از طرف دیگر، منابع طبیعی جهان تقریبا ثابت باقی مانده است. این در حالی است که میزان مصرف منابع مختلف و به ویژه آب شیرین به شدت افزایش پیدا کرده است. لذا، در حدود یک میلیارد نفر از جمعیت جهان به آب سالم و بهداشتی دسترسی ندارند. و عمده مردم جهان از گرسنگی و سوء تغذیه رنج می برند.

جدول زیر داده های مربوط به جمعیت جهان را در ساعت 23 روز چهارشنبه، 25 خرداد 1401 نشان می دهد.

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی

آمار جمعیت ایران: بر اساس اطلاعات موجود در سامانه مرکز ملی آمار ایران (www.amar.org.ir) جمعیت ایران در سال 1335 در حدود 19 میلیون نفر بوده است. بر اساس آخرین سرشماری رسمی در سال 1395 جمعیت ایران در حدود 80 میلیون نفر بوده است و هر سال به طور تقریبی بیش از یک میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه می شود؛ یعنی الان جمعیت کشور ما در حدود 85 میلیون نفر است. بنابراین، در 70 سال گذشته جمعیت کشور ما تقریبا 4 برابر شده است. در حالی که، منابع آبی ایران به شدت کاهش پیدا کرده است و میزان مصرف آب نیز به شدت افزایش پیدا کرده است.

 برآوردهای آماری نشان می دهد که جمعیت ایران در سال 1430 تقریبا 93 میلیون نفر خواهد بود. لذا با در نظر گرفتن وضعیت کنونی منابع آبی در ایران و پیامدهای ناشی از افزایش جمعیت در افزایش مصرف آب (به صورت مستقیم و غیرمستقیم)، به همراه تغییرات کلی آب و هوای جهانی و منطقه ای، شرایط بسیار سختی پیش روی ایرانیان خواهد بود. مگر اینکه معجزه ای رخ دهد! دریاچه هامون و ارومیه، تالاب هوالعظیم و شادگان و رودخانه های خشکیده و فرونشست دشت های ایران زمین و ریزگردها و طوفان های شن و ماسه و ده ها شاهد ریز و درشت، گواه این مدعاست.

باشد، که نیک بنگریم. نشاید که بد ببینیم و خسرانِ بی اندازه کشیم!

جدول زیر آمار جمعیت ایران و متوسط رشد سالانه آن را  از سال 1335 تا سال 1395بر اساس داده های مرکز ملی آمار ایران نشان می دهد. جمعیت ایران معادل 1.08 درصد از کل جمعیت جهان است. ایران رتبه 18 را در فهرست کشورها از نظر جمعیت دارد. تراکم جمعیت در ایران 52 نفر در هر کیلومتر مربع (134 نفر در هر مایل مربع) است. 75.5 درصد از جمعیت ایران شهری هستند (63,420,504 نفر در سال 2020) و میانگین سنی در ایران 32 سال است.

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی

وضعیت اقلیمی ایران و مسئله کم آبی: ایران کشوری است که به جز نوار باریک شمالی آن، به طور عمده بیابانی و نیمه بیابانی است. در حدود 85 درصد مساحت کشور ما اقلیم خشک و نیمه خشک است. ایران جان، در منطقه ای از جهان قرار گرفته است (فلات ایران) که میزان بارندگی سالانه­ ی آن بسیار کمتر از متوسط بارش سالانه ­ی جهانی است. از طرف دیگر، پوشش ضعیف گیاهی و تابش مستقیم پرتوهای خورشید، با وجود مزایای بی شمار، میزان تبخیر آب را در کشور ما به شدت افزایش می دهد. لذا، ما کشوری داریم که بیش از نیمی از آن، کویر و بیابان است و مشکل جدی در دسترسی به منابعِ پایدار آب دارد. علاوه بر عوامل طبیعیِ منطقه ای و بین المللی مانند گرمایش جهانی، عوامل انسانی و استفاده نادرست از منابع آبی موجود، ایران جان را با مسئله ای به غایت بغرنج مواجه نموده است:

مسئله کمبود آب یا کم آبی.

بر اساس آمار موجود، سهم سرانه منابع آب برای هر ایرانی در روز، از 7000 مترمکعب در 40 سال گذشته، به 1500 مترمکعب در سال 1404 خواهد رسید. توسعه بی رویه فعالیت های اقتصادی پر آب بر، گسترش کشاورزی به ویژ ه در مناطق کم آب و خشک مرکز ایران باعث ایجاد تنش آبی در 300 شهر کشور شده است. به طوری که با سیاست غلط انتقال بین حوزه ای آب نیز این مشکل برطرف نخواهد شد.

خوب یادمان هست، سال 1398 به دنبال باران های سیل آسا تمام خوزستان را آب فراگرفته بود. ولی تابستان 1400 در همین خوزستان، حتی آب برای گاومیش ها نیز نداشتیم.

شیرین سازی آب در سواحل دریا و انتقال آب به مناطق مرکزی ایران نیز بسیار پر هزینه است. استفاده از آب های ژرف نیز، با وجود امیدهای فراوان، مشکلات جدی دارد. بنابراین به نظر می رسد عمده سیاست های کشاورزی و صنعت در ایران متناسب با اقلیم فلات ایران نیست. و بهره وری آب نیز در کشور ما بسیار پائین است. اگر عواملی مانند رشد سالانه جمعیت، گرمایش جهانی و کاهش بارندگی و افزایش مصرف نئومالتوسی آب را نیز در نظر بگیریم، لزوم توجه جدی به مدیریت مصرف آب و سازگاری با کم آبی به خوبی احساس می شود. بنابراین، با توجه به اهمیت آب در شکل­ گیری و پایداری تمدن­ های بشری، ضرورت توجه به مدیریت منابع آبی در ایران جان بیش از پیش احساس می شود. به طوری که اکنون مسئله آب از یک موضوع زیست محیطی و اقتصادی، اهمیت اجتماعی، سیاسی و امنیتی نیز پیدا کرده است.

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی

پس، چه باید کرد؟

با وجود این که بیشترین مصرف آب در کشور ما مربوط به بخش کشاورزی است. ولی متوسط سرانه مصرف روزانه خانگی آب نیز در کشور بیشتر از متوسط جهانی است. بنابراین با وجود ضرورت بهینه سازی استفاده از آب در بخش کشاورزی مانند استفاده از روش های نوین آبیاری کشاورزی و تغییر الگوی کشت؛ لازم است در مصارف خانگی نیز تجدید نظر شود و فرهنگ استفاده مناسب از آب شرب به ضرورتی ملی تبدیل شود. آیا می دانید با نصب پرلاتورهای استاندارد و مناسب می توانید مصرف روزانه آب را به نصف کاهش دهید!

اگر به تاریخ گذشته پیشینیان و نیاکان خود نیک بنگریم، راه حل صرفه جوئی در مصرف آب و استفاده بهینه از آن (مانند قنات و سازه های آبی برای استفاده بهینه از آب) را خواهیم یافت. زیرا، مسئله کم آبی و خشکسالی از گذشته های دور همراه و همزاد ما بوده است. نیاکان باهوش و سخت کوش  ما بسیار هوشمندانه مسئله کم آبی را مدیریت و از نقش آفرینی خود در عرصه های اجتماعی و بین المللی غافل نبوده اند. از این رو است که شاید ایرانیان را از سخت‌کوش‌ترین انسان ها در ساختن تمدن در روی زمین می دانند. حفر کیلومترها تونل زیرزمینی، چاه، آب انبارها و یخچال های متعدد نشان از سرمایه گذاری متعدد ایرانیان برای پی ریزی تمدن در این عرصه جغرافیایی دارد. ایرانیان، با وجود اقلیم خشن و کم آب خود، بیش از هزار سال بزرگ ترین امپراطوری های جهان را بنیان نهادند و با کم آبی به خوبی سازش پیدا کردند. هر چند به نظر اینجانب  جمعیت امروز ما بیش از توان اکولوژیکی ایران عزیز است ولی با استفاده از فن آوری های نوین و ابزارهای پیشرفته و آموزش و فرهنگ سازی می توان بر این مسئله بغرنج فائق آمد.

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی

سهل انگاری و سوء استفاده سیاسی از این مسئله باعث ورشکستگی کامل آبی کشور خواهد شد.  عمده ترین چالش های بنیادی در رابطه با منابع آب در ایران را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

محدودیت ذاتی آب، توزیع نامناسب مکانی و زمانی بارش ها، افزایش جمعیت و تقاضا در بخش های مختلف مصرف آب، کاهش کیفیت آب، تغییر اقلیم و خشکسالی، نبود داده های آماری پایه دقیق و قابل اعتماد، حکمرانی غیراصولی و مدیریت غیریکپارچه منابع آب، مسائل سیاسی و اجتماعی، عدم اجرای سیاست ها و قوانین مربوط به آب در کشور، عدم/ضعف نظارت بر اجرای سیاست ها و قوانین در حوزة آب، تعداد زیاد بهره برداران، سن بالا و کم سوادی آنها، تعداد زیاد چاه های غیرمجاز

تعریف کم آبی: منظور از کم‌آبی، نبود آب کافی برای تامین نیازهای موجود است.

کم‌آبی، دوگونه وقوع می‌یابد:

  1. کمبود آب، مقطعی بوده و با رفع بحران کم‌آبی (وقوع خشکسالی، قطع موقت آب،...) از بین خواهد رفت. فقط در دوره بحرانی موجب اختلال می گردد.
  2. کمیابی آب،مزمن است. چنانچه در یک حوضه آبریز، میزان مصارف از میزان منابع موجود (آب قابل تخصیص = آب تجدیدپذیر تحت مدیریت + آب‌های انتقالی به درون حوضه) تجاوز نماید، کمیابی آب رخ خواهد داد. در این حالت، چاره‌ای غیر از افزایش ظرفیت تامین و یا کاهش مصارف وجود ندارد که اولی نیازمند سرمایه فراوان و دومی محتاج اجماع گروداران است که هر دو به آسانی در دسترس نیستند.

تعریف سازگاری با کم آبی: سازگاری نشانه‌ای از هوشمندی و ضرورت دوام و بقاء هر توسعه ای است. سازگاری مستلزم شناخت محدودیت‌ها، پذیرش آنها و سپس عمل در دامنه آنهاست. سازگاری را می توان به عنوان رویکردی برای توسعه متناسب با ظرفیت هوای طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…  موجود به منظور برآورد نیازهای جامعه تعریف نمود. علاوه بر مفهوم فوق، سیستم سازگار شونده، پویایی محیط های طبیعی و انسانی را رصد نموده و مستمراً آمادگی و توانایی تطبیق با شرایط جدید و حفظ سازگاری را دارد.

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی

مبحث مدیریت تطبیقی (Adaptive Management) در علم مدیریت، ناظر بر این نوع از سازگاری است.  سازگاری با کم آبی، نوعی «مدیریت تطبیقی» است که به پویایی سیستم‌های اقتصادی، طبیعی، سیاسی و اجتماعی توجه داشته و همواره در حال رصد آینده و آماده سازی ظرفیت های لازم برای مواجهه با شرایط جدید است. هدف اصلی سازگاری با کم آبی، اطمینان از حصول تناسب هم زمانِ «توسعه» و «ظرفیت‌ها» است. در هر حال، توسعه نباید از ظرفیت‌های فراهم شده گذر نماید و اگر توسعه بیشتری هدف‌گیری شده است، باید به تدریج ظرفیت‌های مورد نیاز آن فراهم و متعاقباً توسعه وقوع یابد.

محیط‌های «انسانی» و «طبیعی» تحت تاثیر پیشرانه های «منفعت طلبی» و «تغییر اقلیم»، آینده را دچار عدم قطعیت می‌نمایند. بدون درک پویایی این دو محیط و شناخت فضای آینده، مدیریت دچار غافل گیری شده و نخواهد توانست با شرایط آینده سازگار گردد. بنابراین، سازگاری نیازمند تحلیل مستمر شرایط و شناخت عواقب محتمل آتی می‌باشد. با پیش نگریِ مسائل و مشکلات آینده می‌توان روش‌های مدیریتی و سیاست‌های جاری را به نحوی منطبق و سازگار با فضای آینده نمود که عواقب نامطلوب را به صفر رسانیده و یا به شدت محدود نماید.

بنابراین، به نظر می رسد با توجه به عوامل مختلف تاریخی و اقلیمی و اثر افزایش جمعیت بر افزایش مصرف آب، می باید به طور جدی و فراگیر و با استفاده از رسانه ها و روش های مختلف آموزشی به تشریح وضعیت موجود پرداخت. باشد که ایرانیان از پیچیدگی و وخامت مسئله آب در کشور خود به خوبی آگاه شوند و با همدلی و همراهی با یکدیگر به نتایج مطلوب دست یابند. سهل انگاری و سوء استفاده سیاسی از این مسئله باعث ورشکستگی کامل آبی کشور خواهد شد.

امروز، آب حیاتی ترین نیاز محدود شده ی ایران، در مسیر کسب استقلال سیاسی و پیشرفت اقتصادی است. بنابراین، مدیریت صحیح مصرف و سازگاری با کم آبی سرزمینی، نیاز جدی ایرانیان است. فرهنگ سازی در استفاده صحیح از آب (کشاورزی، صنعت و خانگی)، توقف عرصه های طبیعی و نهضت ویلا سازی در اقصی نقاط ایران، جمع آوری و ذخیره سازی مناسب آب، آبخیز داری و تقویت آبخوان ها، تصفیه و بازچرخانی و استفاده مجدد از آب خاکستری، انتقال صنایع پر آب بر به سواحل دریا، مدیریت کشت محصولات کشاورزی و اجتناب از کاشت محصولات پر آب بر، ممنوعیت صادرات مجازی آب، صرفه جوئی در مصرف آب با روش های مختلف در منزل، مزرعه و کارخانه، کنترل سیلاب ها و ذخیره سازی مناسب آب از مهم ترین راهکارهای جدی برای سازگاری با کم آبی محسوب می شوند.

شیرین سازی آب و شاید صادرات گاز در برابر واردات آب! و این آخری، تیغی دو لبه است. ما را وابسته می کند. در عوض گاز طبیعی  را صادر می کند و کشورهای دیگر را به انرژی فسیلی ما وابسته می سازد.

بنابراین، اجرای برنامه ملی سازگاری با کم آبی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. سازگاری کلیدی ترین مفهوم در مواجهه با کم آبی است. وگرنه ورشکستگی آبی ایران بسیار نزدیک است. نزدیک تر از هر زمان دیگری.

کارگروه ملی سازگاری با کم آبی و خانه آب ایران، اطلاعات و آمار بسیار مهمی از وضعیت منابع آب ایران و راه کارهای عملی  صرفه جوئی در مصرف آب را برای استفاده عموم مردم منتشر کرده اند. امیدوارم، عموم ایرانیان و مسئولان دولتی با افزایش دانش آبی خود و حمایت از برنامه های آموزشی و  پژوهشی به نقطه مطلوبی از نظر دانش و اگاهی برسیم. آری، به اتفاق جهان می توان گرفت.

موسسه پژوهشی، آموزشی «خانه آب ايران»، مجموعه‌ای دانش‌محور، خلاق و متكی بر فن آوری، تلاش بر اين دارد كه با برنامه‌ريزی و فعاليت اثربخش در سه عرصه، آموزش تخصصی و عمومی، اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی و پژوهش در بهبود دانش مديريت بخش آب كشور در راستای حل مسائل و چالش‌های روزافزون آبی كشور، پيشرو و نقش‌آفرين باشد.

شعار این موسسه: «آموزش و آگاهی بخشی، كليد حل بحران آب كشور»

تشکیل کارگروه ملی سازگاری با کم آبی به پیشنهاد مشترک وزارتخانه های نیرو، جهاد کشاورزی، کشور و صنعت، معدن، تجارت و سازمان‌های حفاظت محیط زیست و برنامه و بودجه کشور و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در جلسه مورخ 96/12/06 به تصویب هیات محترم وزیران رسید. هدف از تشکیل این کارگروه که متعاقباً سازمان هواشناسی کشور نیز به آن اضافه شد، هماهنگی و انسجام در برنامه‌های سازگاری با کم آبی در سطح کشور و متعادل سازی منابع و مصارف آب بوده است.

به استناد مصوبه هیات محترم وزیران در خصوص تاسیس کارگروه ملی سازگاری با کم آبی، وظایف این کارگروه عمدتاً معطوف به موارد زیر است:

  1. انسجام و پیگیری اجرای قوانین و مقررات مؤثر در تحقق سازگاری با کم آبی و تعادل منابع و مصارف آب در مناطق مختلف کشور
  2. تعیین چگونگی توزیع کمبود آب بین مصارف مختلف
  3. محدودیت کشت‌های با نیاز آبی بالا
  4. تحویل حجمی آب به اراضی کشاورزی و اعمال محدودیت در برداشت‌ها
  5. کاهش آب مصرفی فضای سبز
  6. اصلاح تعرفه ها به منظور پیاده سازی الگوی مصرف آب شرب
  7. کنترل اضافه برداشت از منابع آب زیر زمینی با افزایش تعرفه مصارف مازاد برای دوره محدود
  8. پشتیبانی از تدابیر استان‌ها درخصوص جلوگیری از بروز مشکلات و تعارضات اجتماعی
  9. نظارت بر عملکرد و پیشرفت برنامه‌های سازگاری با کم آبی استان‌ها در کارگروه‌های استانی سازگاری
  10. ارتقای آگاهی‌‌ عمومی از وضعیت منابع آب کشور

منابع و اطلاعات بیشتر

  1. زیستن در محیط زیست، جی تی میلر، ترجمه دکتر مجید مخدوم، انتشارات دانشگاه تهران
  2. سیمای منابع و مصارف آب در ایران، نادر عباسی و فریبرز عباسی، انتشارات وزارت جهاد کشاورزی
  3. خانه آب ایران (https://waterhouse.ir)
  4. کارگروه ملی سازگاری با کم آبی (https://www.wsanw.ir)

ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بحران ورشکستگی آبی در ایران و فرسایش تمدنی

منتشرشده در محیط زیست

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور