مگر پیامبران با آن مقام و قدرت الهی که داشتند توانستند اکثریت مردم را هدایت کنند؟!
خوبه که همه در تاریخ اسلام خوانده ایم، رسول خداصلی الله علیه وآله و سلم، هنگام عبور از بین مردم چه اهانتهایی را که نمی دید؟ حتی مردم جاهل زباله بر سر آن بزرگوار پرتاب می کردند.
امروز می بینم واقعا فهماندن کسیکه درجهل و تعصب و خرافات غرق گشته کاری بس عظیم و دشوار و شاید محال است.
حال بر خود می بالم به خاطر کسوت معلمی که شغل انبیاست .
اما اصل مطلب :
این روزها که شیوع ویروس کوید ۱۹ روابط انسانها را کاملا دگرگون ساخته٬ سازمان بهداشت جهانی، دانشمندان ، پزشکان ،محققین سراسر دنیا درگیر این ویروس ناشناخته اند.
دولت های کشورها هر کدام سخت گیری ها، تدابیر و محدودیت ها یی اتخاذ کرده اند.
تمامی مدارس دانشگاهها مساجد، حرم امامان و حتی خانه خدا تعطیل است.
تلویزیون ۲۴ ساعته در برنامه های مختلف در حال اطلاع رسانی و آموزش است و روزانه از ابتلا و کشته شدن هزاران نفر در جهان خبر می دهد.
در خیابانها ومعابر شهرها و روستاها مردم ( مغازه داران حتی بسیاری از دستفروشان ساده) را با صورتهای ماسک زده و دستکش به دست پوشیده مشاهده می کنیم، گمان می کنم کمتر کسی باشد که لا اقل اندکی اطلاعات در این زمینه کسب نکرده و به فکر سلامتی خود ،خانواده و جامعه ی خود نباشد.
متأسفانه در چنین اوضاع وشرایطی در یکی از مراسم تدفین و تشییع در یکی از روستاهای شهر ارومیه (از نظر کرونا در خظ قرمز) به عینه شاهد ماجرا بودم. با اینکه مداح و روحانی در حین تدفین دقایقی از کرونا صحبت کردند و در پایان چندین مرتبه از طریق بلند گو به حاضرین اعلام کردند که برای حفظ سلامتی شما و پیشگیری از شیوع کرونا در مسجد و منزل هیچ گونه مراسمی برگزار نخواهد شد.
اعلامیه ای با همین مضمون بر در منزل آن مرحوم نصب و در فضای مجازی توسط خانواده مرحوم منتشر شد.عده کثیری اصرار بر تجمع صدها نفری در منزل آن مرحوم داشتند.
اینجا تنها یک فرد آگاه و مسئولیت شناس بود، تأکید می کنم که فقط یک نفر که در مقابل این همه مردم یک تنه ایستاد و عمق فاجعه ناشی از تجمعات را گوشزد کرد. کسی گوشش بدهکار این حرفها نبود ام او بالاخره هر طور که شده و با کلی خون دل خوردن و در حالی که زبانش در هانش به زحمت می چرخید، آن همه جهالت و اعتراض و توهین و تحقیر و ... را به جان خرید و مانع تجمع شد....
با افتخار تمام می گویم این فرد یک معلم بود، معلم دلسوز، دلسوخته، مسئولیت شناس... یکی از فرزندان آن مرحوم بود که مقابل اصرار و تندخویی و عصبانیت اهالی روستا و دیگر فامیلان و آشنایان متعصب آن مرحوم ایستاد. واقعا یک تنه و عصبانیت ها و فحشها را شنید ولی اجازه تجمع را نداد.
اینجا بود که من باتمام وجود به مشقت و سختی رسالت انبیاء پی بردم و فلسفه و علت اصلی عبارت: «معلمی شغل انبیاست» را دریافتم. شاید آن معلم جان صدها نفر را نجات داد اما خواهران و برادرانش هر روز با نفرت به او نگاه می کنند و او را ترسو می دانند.
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
نظرات بینندگان
بندگان خدا خوابند انهایی هم ک بیدارند پنه های ضخیم در گوششان فرو کرده اند
آری صدای حق همیشه تاوان دارد.هرچقدر این حق گویی از درجات وبیشتری برخوردار باشد تاوانش سنگینتر است.
درود بر پیامبر وخاندان پاکش که درچنین مواقعی فقط یادایشان تسلای خاطر دل انسان است.