صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آسیب شناسی گفتمان خشونت در جامعه ایرانی

هر چه که می‌گذرد رواج ادبیات اوباش در جامعه ما بیشتر می‌شود. واژه‌ها و عبارت‌هایی که زمانی دشنام و ناسزا محسوب می‌شدند بخشی از گفتمان معمول طبقه متوسط و حتی تحصیل کرده شده‌اند. چه فرایندی رخ داده است که ما ایرانیان به فرهنگ اوباش گرایش پیدا کرده‌ایم؟

هر جامعه‌ای افراد و نهادهایی دارد که به نوعی «مرجع» و «الگو» محسوب می‌شوند. سیاستمداران، ستاره‌های موسیقی و سینما و قهرمانان ورزشی مهم‌ترین این افراد هستند و رسانه‌های فراگیر نهادهایی هستند که این الگوها یا Role Model ها را به مردم معرفی می‌کنند.

چند دهه پیش که رسانه فراگیر ، طبقه اوباش را به عنوان الگو در سریال‌های تلویزیونی معرفی کرد من در سخنرانی‌هایم راجع به این موضوع هشدار دادم. جریانی در تلویزیون شروع شده بود که «داش مشتی‌ها» و «گنده‌لات‌ها» را به عنوان مصداق‌های «صفا و صداقت و مردانگی» به جامعه معرفی می‌کرد. کسانی که «ته خلاف» هستند ولی به یمن قلب صافی که دارند در نهایت به رستگاری می‌رسند! این جریان به سرعت به سینما کشیده شد. گرچه پیش از انقلاب این الگوی «فیلم‌فارسی‌ها» بود که قهرمانشان تیپ لاتی داشته باشد و به ادبیات اوباش صحبت کند اما در دهه اول بعد از انقلاب این جریان در سینمای ایران متوقف شده بود. همراه با رسانه فراگیر (صدا و سیما) سینما نیز دوباره جریان فیلم‌فارسی‌اش را بازیابی کرد.

هرکس سینمای ایران را پیگیری کرده باشد مکرراً با این سناریو مواجه شده است: اوباش خلاف‌کارند، تبهکارند، خشن‌اند اما قلب پاکی دارند و همین قلب پاک آن‌ها را به رستگاری می‌رساند. چنین سناریویی را به وضوح در «مارمولک» کمال تبریزی و «اخراجی‌ها» ی مسعود ده‌نمکی دیدیم. نتیجه این قصه‌ها چیست؟ نسلی که «خفن» بودن افتخارش است، «بچه مثبت» بودن شرمسارش می‌کند و رقابت می‌کند تا «خلاف» باشد! آن‌وقت کسانی که می‌خواهند از هر آب گل‌آلودی ماهی بگیرند این تنور را داغ‌تر می‌کنند: نمایشنامه‌نویس در سراسر نمایشش فحاشی می‌گذارد تا مردمی را که از شنیدن عبارات رکیک لذت می‌برند بخنداند و کارش رونق پیدا کند، ناشر کتاب‌های کمک‌درسی کتابش را پر از عبارات و اصطلاحات لاتی می‌کند تا دانش‌آموزان را به درس خواندن راغب کند و تولید‌کننده لباس معادل انگلیسی و هالیوودی این عبارات را بر تی‌شرت‌ها می‌نگارد تا فروشش بالا برود!

آسیب شناسی گفتمان خشونت در جامعه ایرانی

از عرضه آسیب‌زای تلویزیون ملی و سینمای فیلم‌فارسی بگذریم و به حوزه مهم دیگری بپردازیم: سیاست! ما وارث یک دوره هشت ساله هستیم که رئیس جمهور کشور با ادبیات اوباش سخن می‌گفت، به همه‌کس و همه‌چیز پوزخند می‌زد، شکلک‌های سخیف در می‌آورد، مدارک تحصیلی را «ورق پاره» می‌نامید و ...چرا تعجب می‌کنید از رواج گفتمان اوباش در بین نوجوانان و جوانان؟!

این همه‌گیری بیماری فرهنگی جریانی از بالا به پایین دارد، همچون سیلی است که از آسمان بر سر ما می‌بارد، اگر آلوده نشویم سوال و تعجب دارد!
رستگاری فردی در یک جامعه بیمار ممکن نیست، این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود.

کانال دکتر محمد رضا سرگلزایی


آسیب شناسی گفتمان خشونت در جامعه ایرانی

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

وضعیت باز بودن مدارس گیلان و انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش گیلان

پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان نوشت : ( این جا )

به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان؛  «دکتر حیدرزاده» معاون  بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در گفت و گو با بخش خبر ساعت 20 شبکه باران ضمن تحسین از رعایت پروتکل های بهداشتی در مدارس استان گیلان خواهان الگوبرداری همه اقشار جامعه از مدارس در استفاده از ماسک، رعایت فاصله گذاری اجتماعی و رعایت دقیق پروتکل های بهداشتی شد.

وی در بخشی از این گفت و گو با اشاره به اهمیت استفاده از ماسک در کاهش شیوع و ابتلا به بیماری کرونا گفت: « لازم است گوشزد کنم که اهمیت استفاده از ماسک و رعایت پروتکل های بهداشتی را می توان در مدارس استان نشان داد که باعث شده است ما عملا هیچ موردی از ابتلا که منشاء آن حضور در مدارس باشد نداریم.»

وضعیت باز بودن مدارس گیلان و انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش گیلان
وی رعایت پروتکل های بهداشتی در مدارس را «بسیار عالی» توصیف کرد و در عین حال از فاصله بسیار زیاد مدارس با سایر بخش ها در رعایت پروتکل های بهداشتی اظهار تاسف کرد و اظهار امیدواری کرد سایرین نیز در استفاده از ماسک و رعایت توصیه های بهداشتی از مدارس استان الگو برداری نمایند. »

در گفت و گوی تفصیلی که صدای معلم با معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این مورد داشته است ؛ رضوان حکیم زاده تصریح می کند : ( این جا )

« ما جلسه ای در کمیسیون بهداشت مجلس داشتیم و به اتفاق همکاران وزارت بهداشت شرکت کردیم .

آن ها گزارش دادند و در گزارشات تاکید کردند که این تصمیم یک تصمیم مشترک بوده و آمارها و اطلاعات دادند که نشان می دهد خود دانشگاه علوم پزشکی در استان های کشور رفته اند و میزان رعایت بهداشت را در مدارس ما دیده اند.

این ها جزء شرح وظایف شان است .

خیلی جالب بود و این که ما در جریان تهیه گزارش شان نبودیم .

 گزارشی که اعلام کرده بودند این بود که مدارس را یکی از بیشترین اماکنی معرفی کردند که در جامعه پروتکل ها در آنها رعایت می شوند و خیلی از آیتم های ما هشتاد و پنج درصد بود .

وضعیت باز بودن مدارس گیلان و انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش گیلان

یکی از جاهایی که پروتکل ها کم رعایت می شوند مطب پزشکان است که کمترین میزان رعایت را دارند و مدارس یکی از بیشترین مکان هایی هستند که پروتکل ها در آن رعایت می شوند. »

این که مسئولان رسمی زبان به تحسین از مدارس گشوده و « مدرسه » را به عنوان " الگو " در جامعه مطرح می سازند موجب افتخار برای آن مدرسه و کادر آموزشی است که واحد آموزشی را در افکار عمومی به عنوان یک " مکان امن " تثبیت کرده اند و جای تقدیر و تشکر دارد .

پرسش « صدای معلم » از مدیر کل آموزش و پرورش استان گیلان آن است که با توجه به اتخاذ چنین مواضعی از سوی مقامات بیرون از آموزش و پرورش ، چرا باید کم تر از 15 درصد مدارس در این استان باز باشند ؟

اگر مدارس می توانند الگوی سایر واحدها و نهادها در رعایت مسائل و شیوه نامه های بهداشتی باشند پس تعطیلی آن ها چه معنایی دارد ؟

این پرسشی است که باید مسئولان وزارت آموزش و پرورش به آن پاسخ دهند .

پایان گزارش/


وضعیت باز بودن مدارس گیلان و انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش گیلان

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام

هنوز اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام به گزارش « صدای معلم » که در تاریخ 12 خرداد 1399 منتشر گردیده پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )

« تابناک ایلام » در گزارشی به تاریخ 17 دی 1396 می نویسد : ( این جا )

« آخرین موضع گیری تند در این خصوص را هم از نماینده استان در مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم .سلام امینی در تذکری شفاهی به وزیر آموزش وپرورش گفت : آموزش و پرورش در ایلام رها شده است و کیفیت دائما در حال تنزل است.

نماینده مردم ایلام در تذکر شفاهی خطاب به وزیر اظها داشت : تخلفات اداری به راحتی در آموزش و پرورش ایلام توجیه می شود و علت اصلی تمامی مشکلات این است که آموزش و پرورش استان، توسط افرادی خارج از آن هدایت می شود که این نوع مدیریت در شأن نظام آموزش و پرورش کشور نیست لذا تقاضای اصلاح وضعیت بغرنج این وزارتخانه را دارم. »

« خبرگزاری فارس » در خبری به نقل از حجت الاسلام والمسلمین الله نور کریمی تبار نماینده ولی فقیه در استان در تاریخ دهم دی 1397 می نویسد : ( این جا )

« برای حل مشکلات معیشتی فرهنگیان و معلمان، آموزش و پرورش با ورود به برنامه های اقتصادی می‌تواند تا حدودی بر حل این مشکلات تاثیر گذار باشد.

انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام

 سرمایه‌گذاری در آموزش و پرورش یک عامل کلیدی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی است و سرمایه انسانی مستلزم انجام فعالیت‌های آموزشی است.

امام جمعه شهر ایلام خاطر نشان کرد: در شرایط کنونی جامعه، که نیاز است استان به سمت توسعه پیش برود، مسوولان در این راستا از نخبه‌های دانشگاهی و آموزش و پرورش  استان استفاده کنند.

نماینده ولی فقیه در استان ادامه داد: فرهنگیان استان، تلاش کنند، کمتر مسائل اقتصادی و معیشتی خود را در کلاس‌های درس بیان کنند تا نگاه دانش آموزان به شغل معلمی که شغل انبیاء است منفی نشود و عزت و جایگاه آنان حفظ شود. »

بنا بر آمارهای منتشر شده ؛ استان های کردستان، ایلام، آذربایجان، کرمانشاه، لرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان بیشترین قتل های ناموسی دارند.

انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام

هنوز ماجرای عقد دختر یازده ساله ایلامی با مرد 50 ساله از اذهان فراموش نشده است . ( این جا )

رضا زینی وند مقدم مدیرکل آموزش و پرورش استان ایلام بگوید که در این مدت برای رفع مشکلات و مسائل مطروحه و در حوزه کاری و اختیارات خود چه کرده است ؟

برنامه وی متفاوت از مدیران پیشین برای ارتقای وضعیت آموزش و پرورس استان ایلام  فارغ از روزمرگی چیست ؟

آیا با این حجم مشکلات دیگر وقتی برای انتشار و ارسال پیام های تبریک به مدیران و مقامات مافوق می ماند ؟ ( این جا )

انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام

پایان گزارش/


انتقاد صدای معلم از اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

تبعات آموزش مجازی در ایران و تاثیر آن بر امنیت شغلی معلمان و گزارش موسسه پژوهشی کودکان دنیا

« صدای معلم » دوشنبه 5 آبان 1399 در یادداشتی به قلم مدیر این رسانه با عنوان « آموزش مجازی در ایران و امنیت شغلی معلمان ؟! » ( این جا ) به نکات مهمی اشاره کرد .

در این مطلب آمده بود :

« به نظر می رسد ایده جایگزین کردن « آموزش مجازی » به جای « آموزش حضوری » سال ها پیش از بحران کرونا به ذهن تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان در آموزش و پرورش خطور کرده بود اما ظهور کرونا بهانه ای شد تا بدون کم ترین مخالفت و حتی در سایه استقبال عمومی و گرم  بدنه آموزش و پرورش یعنی " معلمان " جامه عمل بپوشد . رعایت مسائل بهداشتی در حد قابل قبول بارها توسط مسئولان و مقامات رسمی بیان شده است اما پرسش این است که چرا و با وجود چنین امتیاز مثبتی برای این « دستگاه مادر » اما بسیاری از مسئولان وزارت آموزش و پرورش  « تمدید تعطیلی مدارس » را جزء افتخارات و دستاوردهای مدیریتی خود به حساب می آورند ؟!

در واقع ؛ وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادهای مرتبط با این دستگاه که از بی برنامگی و روزمرگی مزمن رنج می برند توانستند پیامدهای بحران مدیریت چند دهه ای خود و عوارض مخرب آن را در میانه کرونا پنهان کرده و سونامی کمبود معلم را تا حدی به تاخیر بیندارند .

 به نظر می رسد علت استقبال معلمان هم از این وضعیت و تعطیلی کلاس ها بیشتر ریشه در " فرهنگ تنبلی " دارد اما چه باید کرد که در فرهنگ ایرانی ، آینده جایگاهی ندارد و فقط  "حال  " را می نگریم و بس .

آموزش مجازی در ایران تعریف علمی ، استاندارد و پایداری ندارد . همان گونه که در دوران پیشا کرونا استفاده از هر گونه ابزار هوشمند مانند موبایل ، تبلت و... در مدرسه در خطوط قرمز جای می گرفت و ممنوع بود ؛ این گونه تاکید افراطی بر آموزش الکترونیکی و تعطیل کردن آموزش حضوری در دوران کرونا هم چندان قابل اعتنا و اعتماد نمی تواند باشد با تصریح این نکته که آموزش مجازی محدودیت های آموزش حضوری مانند تراکم کلاسی را ندارد . ضمن آن که  شواهد و داده ها نشان می دهند که آموزش مجازی در نظام آموزشی ایران به بارگذاری چند فایل صوتی ، تصویری و نیز چت روم در شبکه  ناقص و غیراستانداردی مانند شاد محدود و محصور گردیده است و انجام این قبیل امور  هم نیاز به " معلم حرفه ای " در اکثر موارد ندارد .

حتی شاید در آینده نیازی به این همه معلم پراکنده و طلبکار هم نداشته باشند و این قبیل امور را می توان به صورت شبکه ای ، خوشه ای و... در قالب پیمانکاری و سایر صور انجام کار به راحتی سامان داد .

تبعات آموزش مجازی در ایران و تاثیر آن بر امنیت شغلی معلمان و گزارش موسسه پژوهشی کودکان دنیا

این رسانه این پرسش اساسی را همواره مطرح کرده است چرا با وجود تعطیلی 100 درصدی دانشگاه ها و 90 درصدی مدارس کشور اما شیب ابتلا و مرگ و میر بر اثر کرونا همچنان صعودی است و رکورد می شکند ؟ این قبیل اقدامات احتمالی در آینده که امکان وقوع آن هم بالاست و تجارب پیشین هم موید این مدعاست در قالب سیاست هایی مانند کوچک سازی ، بهره وری ، چابک سازی و... قابل توجیه خواهند بود .

و اما از همه این ها گذشته باید به این اصل مهم و لایتغیر باید توجه داشت که تعلیم و تربیت واقعی و رشد ناشی از فرآیند آموزش فقط در " کلاس " و در مواجهه حضوری و در قالب پرسشگری و گفت و گوی اقناعی رخ می دهد .

در جریان آموزش حضوری است که سایر کارکردهای مدرسه مانند جامعه پذیری ، ایجاد و رشد مهارت های زندگی ، همبستگی اجتماعی ، توجه به بهداشت روان و پویایی آن و... مجال طرح و بالندگی می یابد .

اگر در مدرسه ما و در جریان عادی چنین کارکردی رخ نمی نماید مشکل از فلسفه مدرسه و کارکردهای جهان شمول آن نیست .

مشکل از ماست که با نگرش و عملکرد خود مدرسه را به گند کشیده و آموزش را در مفهوم و عمل لوث کرده ایم.

تبعات آموزش مجازی در ایران و تاثیر آن بر امنیت شغلی معلمان و گزارش موسسه پژوهشی کودکان دنیا

اگر جز این بود جوامع توسعه یافته و حتی در حال توسعه هزینه ها و مصائب آموزش حضوری را نمی پذیرفتند و بر آن تاکید نمی کردند .

آیا  آن کشورها که البته در این نوع " آموزش ها " بسیار از ما جلوترند نمی فهمند و یا متوجه نیستند  که مثل ما " شادی " درست کنند و این همه به خود زحمت ندهند ؟

و اما نکته ی مهم تر در مورد امنیت شغلی معلم ایرانی فقدان تشکل ها و اتحادیه های معلمی برای حمایت از حقوق قانونی و صنفی آنان است درست بر عکس کشورهای دیگر جهان به ویژه توسعه یافته که این تشکل ها حضوری قدرت مند و تعیین کننده دارند .

از سوی دیگر ؛ فقدان " سازمان نظام معلمی " در سپهر آموزش ایران موجب شده است تا  امنیت و ثبات شغلی معلم ایرانی پیوسته در معرض خطر و توام با ریسک باشد چرا که آموزش واقعی و اصیل ،  « معلم حرفه ای » می طلبد و معلم حرفه ای و سازمان نظام معلمی در یک جریان پوششی و علمی مکمل یکدیگر خواهند بود   .

جالب است که تشکل های مدعی با پسوند " صنفی " در 9 ماه گذشته دائما بر طبل تعطیلی مدارس کوبیده و با برجسته کردن اخبار فوت دانش آموزان و معلمان سعی کرده اند  تا وضعیت غالب تعطیلی مدرسه در وضعیت ثابتی بماند . انفعال و بی تفاوتی و حتی استقبال ضمنی معلمان و کادر آموزشی مدارس بدون توجه به تبعات و عوارض این تعطیلی های طولانی مدت ، موجب به خطر افتادن هویت حرفه ای و استقلال ذاتی مدرسه شده و موجب شکل گیری همان پرسش هایی شده که موسسه پژوهشی به برخی از آن ها اشاره کرده است .

این افراد و جریانات بیشترین کمک و مساعدت را به آن  مدیران و مقامات ناکارآمد کرده اند که پیش از این وصف آن رفت .

آیا معلمان به این مسائل اصلا فکر می کنند ؟

آیا معلمان بر سبیل " عادت " تصور می کنند  با هر چیزی ولو آن که منطق و تفکری در آن نهفته باشد مخالفت و لجاجت کنند  فقط برای آن که خود را اثبات کنند ؟ »

بر خلاف انفعال و بی تفاوتی نهادینه شده در فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش اما یک موسسه پژوهشی این هشدار را جدی گرفت .

 « موسسه پژوهشی کودکان دنیا » ( 1 )  25 اکتبر در کانال تلگرامی خود نوشت :

تبعات آموزش مجازی در ایران و تاثیر آن بر امنیت شغلی معلمان و گزارش موسسه پژوهشی کودکان دنیا

« وزارت آموزش و پرورش در تمام رسانه ها اعلام می کند که در برنامه های آنلاین در دوره کرونا بسیار موفق بوده است. این که دانش آموزان بسیار هماهنگ هستند و معلمان به خوبی در انتقال درس ها حتی از راه دور هم موفقند.
به همین دلیل گروهی از کارشناسان می پرسند اگر آموزش و پرورش در آموزش غیر حضوری این قدر موفق است ، پس تا به حال ضرورت آموزش حضوری چه بوده است ؟

اگر دانش آموزان می توانند در خانه ، به همه اهداف مورد نظر این وزارتخانه برسند ، پس می توان در نقش مدارس بازنگری کرد؟

یعنی می توان ماجرای یک میلیون پرسنل به ویژه در بخش اداری ، هزینه های بالای نگه داری ساختمان ، رفت و آمدهای غیر ضروری و...... را کنار گذاشت؟

اگر مدارس بنا به اطلاعیه های خود آموزش پرورش، با همین شبکه شاد و برنامه های تلویزیونی موفق هستند، پس از این آیا نگه داشتن چهارده میلبون دانش آموز به طور روزانه در مدارس کار عبث و هزینه بری نخواهد بود؟

یعنی می توان مدارس را تعطیل کرد ؟ باید به این اصل مهم و لایتغیر باید توجه داشت که تعلیم و تربیت واقعی و رشد ناشی از فرآیند آموزش فقط در " کلاس " و در مواجهه حضوری و در قالب پرسشگری و گفت و گوی اقناعی رخ می دهد .

به نظر می رسد بنا به ادعای خود مسوولین ، سیستم آموزشی ما چیزی به غیراز انتقال اطلاعات ندارد.

و انتقال اطلاعات تا همین سطح را ، هم تلویزیون می تواند ارائه دهد و هم واتساپ و شبکه شاد.

به این ترتیب یا باید مدارس را با این همه هزینه تعطیل کرد و یا باید به فکر بازنگری اساسی در نظام آموزشی معیوب بود.
شما چه فکر می کنید؟ »

« صدای معلم » بنا بر شواهد و مستندات کارشناسی و تجربیات جهانی از همان ابتدای اسفند 1398 و مقارن با « تعطیلی مدارس » و با انتشار گزارش های متعدد انتقاد خود را نسبت به رویه موجود اعلام کرده است و همچنان بر نظریات خود اصرار می ورزد .

تبعات آموزش مجازی در ایران و تاثیر آن بر امنیت شغلی معلمان و گزارش موسسه پژوهشی کودکان دنیا

این رسانه این پرسش اساسی را همواره مطرح کرده است چرا با وجود تعطیلی 100 درصدی دانشگاه ها و 90 درصدی مدارس کشور اما شیب ابتلا و مرگ و میر بر اثر کرونا همچنان صعودی است و رکورد می شکند ؟

این رسانه رفتار دوگانه و غیرشفاف مدیران وزارت آموزش و پرورش و نیز رفتار غیرحرفه ای معلمان و کادر آموزشی را در بحران کرونا به چالش کشیده است .

در گفت و گوی تفصیلی که صدای معلم با معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این مورد داشته است ؛ رضوان حکیم زاده تصریح می کند : ( این جا )

« ما جلسه ای در کمیسیون بهداشت مجلس داشتیم و به اتفاق همکاران وزارت بهداشت شرکت کردیم .

آن ها گزارش دادند و در گزارشات تاکید کردند که این تصمیم یک تصمیم مشترک بوده و آمارها و اطلاعات دادند که نشان می دهد خود دانشگاه علوم پزشکی در استان های کشور رفته اند و میزان رعایت بهداشت را در مدارس ما دیده اند.

این ها جزء شرح وظایف شان است .

خیلی جالب بود و این که ما در جریان تهیه گزارش شان نبودیم .

 گزارشی که اعلام کرده بودند این بود که مدارس را یکی از بیشترین اماکنی معرفی کردند که در جامعه پروتکل ها در آنها رعایت می شوند و خیلی از آیتم های ما هشتاد و پنج درصد بود .

یکی از جاهایی که پروتکل ها کم رعایت می شوند مطب پزشکان است که کمترین میزان رعایت را دارند و مدارس یکی از بیشترین مکان هایی هستند که پروتکل ها در ان رعایت می شوند. »

تبعات آموزش مجازی در ایران و تاثیر آن بر امنیت شغلی معلمان و گزارش موسسه پژوهشی کودکان دنیا

رعایت مسائل بهداشتی در حد قابل قبول بارها توسط مسئولان و مقامات رسمی بیان شده است اما پرسش این است که چرا و با وجود چنین امتیاز مثبتی برای این « دستگاه مادر » اما بسیاری از مسئولان وزارت آموزش و پرورش  « تمدید تعطیلی مدارس » را جزء افتخارات و دستاوردهای مدیریتی خود به حساب می آورند ؟!

انفعال و بی تفاوتی و حتی استقبال ضمنی معلمان و کادر آموزشی مدارس بدون توجه به تبعات و عوارض این تعطیلی های طولانی مدت ، موجب به خطر افتادن هویت حرفه ای و استقلال ذاتی مدرسه شده و موجب شکل گیری همان پرسش هایی شده که موسسه پژوهشی به برخی از آن ها اشاره کرده است .

« صدای معلم » ضمن دعوت از وزارت آموزش و پرورش به بازنگری در رویه موجود و تامل در فرآیند تجارب جهانی که علی رغم شکل گیری موج دوم کرونا و اعمال قرنطینه سراسری و عمومی در کشورهایشان اما مدارس و دانشگاه ها را باز نگه داشته اند فرا می خواند .

 

( 1 ) موسسه پژوهشي كودكان دنيا  سازماني تخصصي، پژوهشي و مستقل است كه از سال ۱۳۷۳ به همت جمعي از مربيان، مدرسان، نويسندگان و كارشناسان آموزش كودكان خردسال فعاليت خود را آغاز كرده است.
كمك به زندگی سالم و شايسته براي همه كودكان خردسال و فراهم كردن فرصت هاي مناسب رشد همه جانبه برای آن‌ها، دورنمايي است كه موسسه براي  تمامي كودكان متصور است.  با اين آگاهي كه توجه به برنامه هاي مراقبت براي رشد و تكامل كودكان خردسال از همان بدو تولد موجب خواهد شد تا كودكان بتوانند به حداكثر توانايي ها و استعدادهاي خود دست يابند. ( این جا )

پایان گزارش/


تبعات آموزش مجازی در ایران و تاثیر آن بر امنیت شغلی معلمان و گزارش موسسه پژوهشی کودکان دنیا

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش خطاب به  مدیر صدای معلم :

خیلی با دقت ، دغدغه ، صراحت و با شفافیت مسائل آموزش و پرورش را دنبال می کنید هر چند که ما را خیلی دچار چالش می کنید اما این دغدغه شما دغدغه ارزشمندی است و می دانم نیت و نگاه تان ، نگاه به روزی در رصد روندهای جهانی است .

* مدارس در نظام آموزشی ایران از ابتدای اسفند 1398 تعطیل شدند .

هم زمان ؛ " صدای معلم " بر اساس مانیفست رسانه ای و در حوزه " مطالبه گری آگاهانه و کنش گری مسئولانه " به آسیب شناسی وضعیت موجود پرداخته و ضمن  انجام گفت و گو ها ، گزارش های توصیفی و انتقادی و نیز انتشار تجربیات جهانی در حوزه " آموزش و پرورش تطبیقی " سعی کرد تا ضمن حفظ فاصله منطقی خود با روزمرگی و نیز پوپولیسم رسانه ای غالب و رایج ؛ نگاهی منطقی ، جامع و کارشناسی به موضوعات مرتبط داشته باشد .

در ادامه سلسله گفت و گوها این بار صدای معلم با " رضوان حکیم زاده " معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش مصاحبه ای تفصیلی انجام داد.

دربخش های پیشین حکیم زاده تصریح کرد :

« گزارشات متعددی که من در اینجا دارم یک تعداد فایل هایی را گرفتم که نشان می دهند که بسته بودن مدارس پیامدهای بسیار ناگواری دارد که یکی از آنها بحث تغییر سلامت روح و روان است و علاوه بر آن بحث ضرری که بیشتر متوجه کودکان خانواده های محروم می شود و نگرانی هایی که برای افزایش ترک تحصیل ، افزایش بازماندگی از تحصیل و... تعطیلی و بازماندگی از تحصیل اتفاق می افتد و طبیعتا وزارت بهداشت اعلام کرد که گزارشاتی نداریم که اگر مدارس باز شوند ؛ مدرسه باعث می شود که این اتفاق شیوع پیدا کند. اینها باعث شد ما بر اساس اصول علمی و بر اساس یافته هایی که سازمان بهداشت جهانی و سازمان های بین المللی هم داشتند.

 و این نکته شرایطی است که کشورهای دیگر داشتند.

 شما الآن هیچ کشوری را در دنیا پیدا نمی کنید که مدارس شان  را بازگشایی نکرده باشد.

 در انگلستان نخست وزیر شان اعلام کرد که بازگشایی مدارس یک مسئولیت اخلاقی است.

 ما بر اساس تجاربمان به این نتیجه رسیده ایم که از این به بعد مدارس باید آخرین جایی باشند که بسته می شوند و اولین جایی باشند که باز می شوند و می بینیم که مدارس باز شده اند .

 تصور من این است که در این قسمت ما باید به تجارب جهانی بیشتر توجه داشته باشیم و به اصول تربیتی باید توجه داشته باشیم.

همه جامعه باید روی باز بودن مدرسه و حضور دانش آموزان در مدرسه به عنوان یک " مساله ملی " هم افزایی کنند.

 باید نگرانی ها را رفع کنند. اما  طبیعتا برای این که این نگرانی رفع شود اقدامات ما به تنهایی کافی نیست.

امروز رسانه افکار عمومی را شکل می دهد .

شما قدرت شبکه های اجتماعی را دست کم نگیرید و وقتی این نگرانی ایجاد می شود ممکن است بسیاری از این تلاش هایی که ما می کنیم تحت الشعاع قرار بگیرد اما ما امیدوار هستیم هر چقدر بتوانیم  بر اساس تجربیات جهانی مدارس را  بازگشایی کنیم .

من خودم رصد کردم .

رسانه های خارج از کشور به صورت خیلی مشخص در انعکاس نگرانی بسیار شدید خانواده ها در این جا خیلی حساب شده عمل کردند در حالی که در کشور خودشان مدارس باز بود و  اتفاقا تلفات کرونا خیلی بیشتر هم بود !

من تایید می کنم صحبت های شما را . فشار خیلی زیاد است. یک خبری در دانشگاه پزشکی در کهکیلویه و بویراحمد منتشر شد. یک آماری از کرونا داده بود که گفته بودند سی و هفت نفر خانه دار، بیست نفر کارمند ، سه نفر دانشجو و چهار معلم به کرونا مبتلا شدند. ( جمعیت مبتلا شدگان را ذکر کرده بودند )

 تیتر این خبر ابتلای چهار معلم به کرونا بود !

 این می توانست تیترش فرضا سی و هفت نفر خانه دار به کرونا باشد.

شما خودتان رسانه ای هستید و این بازی ها را خوب می فهمید !

قصدشان القای یک مطلبی بوده است .

اگر این خبر را کلیک کنید می فهمید این گروه جزء شهروندان هستند ؛ معلمش کرونا می گیرد ، پزشکش هم می گیرد ، پرستارش هم می گیرد وکارمندش هم می گیرد و... خوب ادارات باز هستند ، بانک ها باز هستند ، حمل و نقل باز است و زندگی جریان دارد .

بله ! شاید این شیطنت ها در بین این طبقات که فقط در تیتر می زنید : " معلم " ؛ این کاملا سوگیری دارد .

سیاست ما این است که آن چیزی که وظیفه و ماموریت ماست ، زنده نگه داشتن جریان آموزش و تاکید بر آموزش حضوری. این را با قوت داریم دنبال می کنیم ، از هر فرصتی برای آگاهی بخشیدن به خانواده ها از طریق انجمن اولیاء و مربیان ، از طریق معاونت های آموزشی در استان ها به خصوص برای کلاس اولی هایمان . برنامه های خاصی داریم برای استان ها اگر شده با تک تک خانواده ها گفت و گو کنیم و اهمیت این تصمیم را برای آنها توضیح دهیم .

در روزهای اول حضور خیلی خوبی را داشتیم ولی متاسفانه با جو سازی رسانه ای که خانواده ها را نگران کردند که در برخی مناطق شاهد کاهش حضور بودیم ولی الآن گزارش هایی را داریم که روند حضوری دارد افزایش پیدا می کند.

بخش پایانی این گفت و گو را مطالعه می کنید .

منتشرشده در گفت و شنود

آیا در ایران سیستم داریم

۱. صبح، به عنوان عضو هیات مصاحبه کننده از متقاضیان ورود به دوره دکترا، می روی دانشگاه.

بعد از مدتی اولین متقاضی وارد اتاق مصاحبه می شود. مردی است نزدیک به پنجاه سال.
از رزومه اش می پرسی. می گوید در فلان واحد دانشگاهی سال هاست درس ریشه های انقلاب تدریس می کند.
خوشحال می شوی. با خود می گویی لابد زمینه نظری خوبی باید داشته باشد.
سوالاتی می پرسی پاسخی ندارد. سوالات خیلی ساده تر می پرسی. پاسخی ندارد.

می پرسی کدام کتاب را تدریس می کنی. می گوید نام کتاب را نمی دانم. می پرسی نویسنده اش؟ می گوید یادم نیست؛ همان کتاب که جلدش زرد رنگ است!

 

 ۲.در مصاحبه دو می گیرد. ترم تحصیلی شروع می شود. با تعجب می بینی در کلاست نشسته! تا پایان ترم گویی برای اجسام بی جان سخن می گویی.
احساس می کنی تدریس در کلاس دکترا کاری پوچ و بیهوده است. یک بیگاری واقعی.

۳. پایان ترم است. مقاله ای به عنوان کار تحقیقی ارائه کرده. مقاله نسبتا خوب و منسجمی است. تعجب می کنی؟! عباراتی از مقاله را در گوگل جست و جو می کنی، متوجه می شوی مقاله متعلق به نویسنده دیگری است که قبلا چاپ شده. تنها چیزی که تغییر یافته نام نویسنده است.


۴. وارد سایت دانشگاه می شوی. به رزومه بعضی از همکارانت سر می زنی.
دو تن از همکاران که زن و شوهر هستند هر کدام در طول یک سال گذشته حدود بیست و پنج مقاله ISI چاپ کرده اند. می دانی که هیچ کدام توانایی چندانی در نگارش به زبان خارجی ندارند. معلوم است که شروع این خطوط تولید کجا قرار دارد!
هفته پژوهش است. به عنوان پژوهشگر نمونه از هر دو تجلیل شایسته ای می شود.

 

 ۵.دم در دانشگاه جلوت رو می‌گیرند. متوجه می شوی از پرسنلی است که قبلا در آشپزخانه بود و حالا به عنوان نگهبان دارد کار می کند.
وارد سلف می شوی. یکی از نگهبان های سابق در حال خدمت در آشپزخانه است.
ورودی دانشکده روی پارچه نوشته هایی انتصاب شایسته و به جای یکی از معاونت ها را به او تبریک گفته اند. یادت می آید که او همان دانشجویی است که سه سال پیش امتیازش در مصاحبه دکترا دو شد و کتابی که جلدش زرد رنگ است را تدریس می کرد!

۶. برخی معتقدند یکی از مهمترین علل توسعه نیافتگی ما نبود سیستم و کارکرد سیستماتیک است.

همه عناصرِ "بزرگوارِ" فوق به نحو سیستماتیک و در هماهنگی کامل و به نحو "شایسته و به جا" باهم کار می کنند.

شبکه جامعه شناسی علامه


آیا در ایران سیستم داریم

منتشرشده در یادداشت

بزرگترین مرکز پژوهشی دانشگاه فرهنگیان بعد از تصویب مرکز نوآوری و کارآفرینی دانشگاه فرهنگیان در هیئت امناء و گزارش  دکتر خنیفر به وزیر آموزش و پرورش تاسیس گردید .

بلافاصله رئیس دانشگاه فرهنگیان به مشاور جوان خود  ماموریت داد تا دیدار و بازدیدی از دو استان آذربایجان شرقی و غربی داشته و شرایط پژوهشی و فرهنگی را مورد بررسی قرار دهد .

  با فعالان و دانشجویان برتر این دو عرصه گفت و گو کردم .

گزارشی از تاسیس مرکز نوآوری و کارآفرینی دانشگاه فرهنگیان در استان آذربایجان شرقی و غربی

در این ماموریت سعی کردم صدای دانشجو معلمان و اساتید را در دیدار حضوری در محل پردیس ها و مراکز فرهنگیان این دو استان به رئیس دانشگاه انعکاس دهم .

در دیدار استان آذربایجان غربی با وجود استقبال خیلی خوب مسئولین حراست استان و با وجود ظرفیت ها و دانشجویان نخبه در عرصه پژوهشی حمایت لازم از دانشجویان نشده بود که با گفت و گو و رایزنی مدیریت استانی قول حمایت از دانشجومعلمان برتر در عرصه های مختلف دادند .

امیدوارم که به وعده ها و برنامه ها عمل شود .

در استان آذربایجان شرقی با استقبال خوب دکتر خدیوی سرپرست پردیس استان آذربایجان شرقی مواجه شدم .

با بازدید از همه پردیس ها و گفت و گو با تک تک دانشجویان، کارکنان و اساتید و نیاز سنجی و با پیشنهاداتی که ارائه کردم و با توجه به وجود زیر ساخت ها و نزدیکی به دانشگاه مادر و وجود فضای 14000 متر دانشسرا (ساختمان رجایی)  با داشتن 120 اتاق و استقبال دکتر خدیوی و حمایت نمایندگان،  فردای همان روز ، نامه ای به دکتر خنیفر ریاست دانشگاه ارسال شد که ایشان دستور اقدام فوری برای تاسیس مرکز نوآوری و کارآفرینی بزرگترین مرکز پژوهشی فرهنگیان صادر کرد .

باز هم امیدوارم که این مهم توسط مدیران حوزه پژوهش اجرا شود اما سوال مهم اینجاست که بودجه آن از کجا تامین خواهد شد؟!

چرا با وجود اینکه همه دانشگاه ها مرکز نوآوری داشته اند اما دانشجو معلمان تا امروز از آن محروم بوده اند ؟

حمایت های دانشگاه از این مرکز چگونه خواهد بود؟!

آیا در حد اسم خواهد ماند یا فعالیتی هم در راستای رشد پژوهش معلمان جدید دارد و رشد نظام تعلیم و تربیت خواهد داشت؟

و سرانجام این که استقبال شرکت ها از مرکز نوآوری و کار آفرینی دانشگاه  چگونه خواهد بود؟

گزارشی از تاسیس مرکز نوآوری و کارآفرینی دانشگاه فرهنگیان در استان آذربایجان شرقی و غربی

گزارشی از تاسیس مرکز نوآوری و کارآفرینی دانشگاه فرهنگیان در استان آذربایجان شرقی و غربی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارشی از تاسیس مرکز نوآوری و کارآفرینی دانشگاه فرهنگیان در استان آذربایجان شرقی و غربی

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

تسنیم می نویسد :

ممانعت دانشگاه فرهنگیان برای جذب نرگس خدادادی برای ورود به حرفه معلمی

زمان بچگی یکی از بازی‌های که همه انجام می‌دادیم "معلم بازی" بود و آرزوی همه بچه این بود که معلم شوند.

در دوران تحصیل هم همیشه بچه‌ها معلمی داشتند که او را الگو قرار می دادند و دوست داشتند مثل او شوند، ولی این روزها قانون‌هایی داریم که ما را از این آرزوی دوران بچگی باز می‌دارند.

نرگس خدادادی از آن دسته دانش آموزانی است که از همان شروع تحصیل عشق معلمی را در ذهن می‌پروراند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کرد.

این دانش‌آموز روستایی پس از نابینا شدن هم دست از تلاش برای رسیدن معلمی برنداشت و تلاش خودش را کرد و 3 سال اول را در مدرسه استثنایی و کلاس‌های 4 تا 6 را در مدرسه روستا گذراند و مابقی دوران تحصیل را در مدرسه نمونه تا برسد به سد کنکور و عبور از این دیوار برای رسیدن معلمی که عشقش را از کودکی در دل داشت.

پس از تلاش‌های فراوان نتایج کنکور اعلام می‌شود و نرگس رتبه 500 منطقه 3 و 2250 کشوری را کسب می‌کند تا مرحله اول را برای رسیدن به معلمی طی کرده باشد.

کار به انتخاب رشته می‌رسد و این دانش‌آموز نابینای گنابادی با ذوق و شوق فراوان ابتدا دانشگاه فرهنگیان دبیری مشاوره و پس از آن دبیری کودکان استثنایی را انتخاب می‌کند و در انتخاب‌های بعدی به سراغ روانشناسی و علوم تربیتی می‌رود.

روز اعلام نتایج از صبح حال دیگری دارد، ساعتی بیشتر تا اعلام نتایج نمانده و نرگس داستان ما به عشق و علاقه‌ای که داشته نزدیک‌تر می‌شود، نتایج اعلام می‌شود، دانشگاه فرهنگیان مجاز می‌شود و رویای این دختر حال به حقیقت پیوسته است.

مقدمات را برای ثبت نام دانشگاه مهیا می‌کند، در مرحله اول معاینات پزشکی است ولی متاسفانه به یک باره تمام آرزوهای نرگس بر باد می‌رود و به دلیل نابینا بودن اجازه شرکت در معاینات پزشکی را به او نمی‌دهند.

نرگس این روزها حال و روز خوبی ندارد و در انتظار تفقد و یا تغییری در قوانین موجود دانشگاه فرهنگیان است تا بتواند رویای کودکی‌اش را تحقق بخشد.


ممانعت دانشگاه فرهنگیان برای جذب نرگس خدادادی برای ورود به حرفه معلمی

پیشنهاد به مجلس برای شنیدن صدای مردم از طریق تدوین قانونی برای طومار نویسی

صدای مردم باید شنیده شود. این اصل مهم حکومت دموکراتیک یا مردم‌سالار است. مردم نه فقط به یک راه، بلکه به راه‌های مختلف برای رساندن و شنیده شدن صدای‌شان نیاز دارند. حاکمان باید از راه‌های مختلف صدای مردم را بشنوند. یک راه طومارنویسی است.

- مردم در قدیم برای شنیده شدن صدای‌شان طومار می‌نوشتند. طومار می‌نوشتند و هزاران نفر زیرش را امضا می‌کردند تا شاید صدای‌شان شنیده شود. طومار نوشتن در دنیای خارج از ایران هم راهکار جاافتاده‌ای است. این نوع طومارها را در زبان انگلیسی Petition می‌گویند.

- بگذارید سایت طومار یا Petition دولت یا پارلمان انگلستان را مختصر بررسی کنیم. این سایتی است که هر شهروند یا مقیم انگلستان می‌تواند در آن یک طومار بنویسد و از دیگران بخواهد که آن‌ را امضا کنند. دولت به طوماری که ده هزار نفر آن‌ را امضا کنند پاسخ می‌دهد؛ و اگر امضاها به صد هزار نفر برسد، طومار در پارلمان انگلستان بررسی می‌شود.

- مردم می‌توانند در این سایت ببینند که چه طومارهایی وجود دارد. اگر کد پستی را وارد کنید، طومارهایی را که توسط شهروندان نزدیک به نشانی شما امضا کرده‌اند نمایش داده می‌شوند.  دوازده آبان است و در این سایت نوشته:

* دولت به 211 طومار پاسخ گفته و مجلس 24 طومار را بررسی کرده است.

* تعداد طومارهای باز که می‌شود امضا کرد 2399 طومار است.

* طوماری در خصوص پایان دادن به فقر غذایی کودکان با بیش از یک میلیون امضا، بیشترین امضا را دارد.

* دولت انگلستان به طومار درخواست کاهش هزینه دانشگاه‌ها تا زمان پایان یافتن تدریس آنلاین بر اثر کرونا پاسخ گفته و چون 163 هزار امضا داشته، نوشته شده که در مجلس بررسی می‌شود.

* سؤال این است که چرا در مملکت ایران که قانون اساسی‌اش مبتنی بر مردم‌سالاری است و حقوق ملت در آن تعریف شده، نباید ابزار طومارنویسی به اندازه کشور انگلستان وجود داشته باشد؟

* لازم نیست دولت و مجلس و قوه قضائیه دائم از جانب مردم حرف بزنند و داد بکشند؛ ابزار قانونی طومارنویسی، همان پِتیشن فرنگی، به صورت رسمی و با تکلیف دولت، مجلس و قوه قضائیه به بررسی و پاسخ دادن به مردم راه بیفتد.

* چرا شما خودتان را با داد کشیدن و حرف زدن از جانب مردم خسته می‌کنید، بگذارید مردم خودشان بنویسند و شما انرژی‌تان را برای پاسخ‌گویی صرف کنید. این راه بهتر از دادکش شدن است.

پیشنهاد به مجلس برای شنیدن صدای مردم از طریق تدوین قانونی برای طومار نویسی

* مجلس اگر راست می‌گوید که می‌خواهد صدای مردم باشد، طرحی آماده کند که در آن کشور قانونی برای طومارنویسی، امضا شدن، و الزام دولت و مجلس و قوه قضائیه به رسیدگی و پاسخ‌گویی شفاف داشته باشد. این یکی را می‌توانیم از اجنبی جماعت یاد بگیریم.

* صدای مردم را این گونه، مسالمت‌آمیز، بدون خشونت، شفاف و با مسیر تعریف‌شده برای پیگیری بشنوید. طومارنویسی، روشی غربی و استعماری نیست، ریشه در سنت نیز دارد.

کانال شخصی


پیشنهاد به مجلس برای شنیدن صدای مردم از طریق تدوین قانونی برای طومار نویسی

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور