در حیاط شهیدستان با دانشآموزانی که برای دریافت معافیت تحصیلی آمدهاند در خوش و بش و گپ و گفتم و از دیدن بچهها که هر کدام در هیاتی نوین ظاهر شدهاند مرغ دلم به ابدیت پر میکشد و....
گوشیام آژیر میکشد
- سلام آقای مدیر
من بردیا جوشنم
دانشآموز دهم ریاضی یک
شناختی آقا؟
- بردیا جان بگو
به گوشم
- "آقای مدیر ! من از خودم شکایت دارم"
خیلی هم شکایت دارم خیلی !
- چی شده عزیزم؟
مشکلی پیش اومده؟
- آره آقای مدیر
من نمیتونم درس بخونم
عاشق ریاضی بودم الان از ذوق افتادم
بقیه درسامم همینطور
اصلاً میل و اشتیاقم به درسم کور شده
من مجازی نمیتونم درسامو یاد بگیرم
قبل از کرونا معدلم مماس بر بیست بود
اما الان موندم چیکار کنم!
دارم دیونه میشم...
ده دقیقهای یکریز و پی در پی بمبارانم میکند .
دعوتش میکنم فردا ۱۱ صبح بعد از اتمام کلاسهای مجازی، در مدرسه حضوری صحبت کنیم. احساسات فروخفته و انرژیهای متراکم دانشآموزان در کدامین جنگلهای مهگرفته رویا جیغزنان سر بر آستان بالندگی و بوستان شکوفایی خواهند سایید؟
- چشم آقا خیلی ممنون دلم برای مدرسه هلاکه !
روز موعود سر ثانیه وارد اتاقم میشود .
- آقا من بردیا جوشنم .
نشناختین؟
ماسکش را جابه جا میکند تا اتصال بصری و ارتباط روحی حادث شود.
با بردیا طول و عرض جغرافیایی و تاریخی شهیدستان را قدمزنان به هم میدوزیم و نیم ساعتی بکوب به حرفهایش گوش جان میسپارم و بعد از تخلیه کلامی بردیا، از خاطرات و تجربیات شخصی خودم برایش تعریف میکنم. خلاصه حریم معلم و شاگردی به دنیای رفاقت و دوستی تبدیل میشود. به بردیا میگویم از فردا میتونی بیای مدرسه ، کلاسهای شاد رو همین جا بتکونی.
لبخند رضایت در روح و جان بردیا جوانه زده و طغیان عاطفه و باران شکایت اندکی فروکش میکند و....
در دوره کرونا ویروس ، بردیا جوشن های زیادی دور و اطراف ما پرسه زدهاند و برای بازگشایی مدارس بال بال میزنند.
کرونا ویروس به واقع عواطف و احساسات ما را در آپارتمانهای تنگ و تاریک به اسارت گرفته است و دانشآموزان برای حضور در مدرسه لحظهشماری میکنند.
از شما چه پنهان من هم دلم برای دیدن ششصد دانشآموز و دبیرانم لک زده و عشق معلمیام در انحصار کرونا قاب شده است.
نتایج زندانی کردن روحیات و عواطف دانشآموزان در شبکه شاد و در پشت گوشیهای هوشمند روح و روان، چشم و جان کاربران را مستهلک و فرسوده نموده است.
در ماهها و سالهای آتی احتمالا این دملهای چرکین هر کدام به نوعی دهان باز خواهند کرد و افسردگیها، دلمردگیها، انقباض روحی و انبساط جسمی همه و همه گریبان اجتماع بیدفاع ما را خواهند درید.
احساسات فروخفته و انرژیهای متراکم دانشآموزان در کدامین جنگلهای مهگرفته رویا جیغزنان سر بر آستان بالندگی و بوستان شکوفایی خواهند سایید؟
از طرفی کرونا ویروس ، استقلال آموزش و پرورش و اعتماد به نفس مدیران ما را به یغما برده است.
به راستی با کدام منطق قبل از پیک چهارم کرونا ویروس همه مسافرتها، مراکز تفریحی، خرید و همه و همه باز بود الا آموزش و پرورش؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
از طرفی کرونا ویروس ، استقلال آموزش و پرورش و اعتماد به نفس مدیران ما را به یغما برده است.
مگر آموزش و پرورش ما قبل از کرونا، دارای استقلال بود که ما بی خبریم؟!!!!!!!
اعتماد به نفس مدیران نیز از نوع بی نظیر و بی مثال دانستن خود بود نه به معنای واقعی. آنان خود را
تافته ای جدا بافته می دانستند و برخی ادعای
خدایی نیز داشتند!
به هر حال یک استقلال نسبی وجود داشت که اونم پسا کرونا ترک برداشت
آموزش و پرورش چند ساله زیر سلطه مستقیم سازمان برنامه و بودجه ست.
چرا معلمان را از حضور در این جبهه و از این فیض محروم کردند؟!!!
از فیض عظیم محروممان کردن
حق با شماست استاد