۲۲ آبان ۱۳۰۸: ۹۱ سال پیش در چنین روزی فردوس وزیری در بافت کرمان زاده شد: "قصه نمیتواند جانشین زندگی شود، ولی میتواند آن را پربارتر و شیرینتر کند".
گروه گزارش/
هنوز مدت زمان زیادی از حذف عکس دختران از جلد روی کتاب ریاضی سوم دبستان نگذشته که کتاب فارسی پایه هفتم دبیرستان نیز خبر ساز شد .
« تصویری از کتاب فارسی پایه هفتم دبیرستان در فضای مجازی منتشر شده که نشان میدهد در محتوای یکی از درسها دست برده شده و کلماتی به متن اضافه شده که در کتاب سالهای قبل نبوده است.
در متن داستان نادر ابراهیمی، داستاننویس شناخته شده معاصر ایران، با عنوان «قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟» جمله « به خاطر اسلام » به متن اضافه شده است.
ابراهیمی در متن داستان خود نوشته بود: «قلبم را میبخشم به همه آنهایی که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما و از خانه ما بیرون انداختند...»
اما در متن کنونی دست برده شده آمده است: «قبلم را میبخشم به همه آنهایی که به خاطر اسلام جنگیدند...» ( این جا )
« صدای معلم » 23 شهریور 99 در گزارشی ضمن انتقاد از عملکرد رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی نوشت : ( این جا )
« « هر چند چنین حرکات سخیفی در سازمانی که باید اتاق فکر و نیروی محرکه وزارت آموزش و پرورش برای نواختن تغییرات بنیادین متناسب با نیازهای روز جامعه ایرانی همگام با تجربیات موفق جهانی و الگو کشورهای توسعه یافته باشد امر تازه ای نیست اما جا دارد که پرسشی را از رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مطرح کنیم . اگر این گونه اشتباهات در کشور دیگری با محوریت " قانون " صورت گرفته بود چه برخوردی با مقام مسئول می گردید ؟
صدای معلم " پیش تر در گزارشی با عنوان : " رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در ماموریت های سازمانش تجدید نظر کند ! " نوشت : ( این جا )
« آیا قرار است " معنویت " مورد نظر رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که آدرس آن را به " کتاب های درسی " موکول کرده است در سایه همان گونه تعاملات ، گفت و گوهای اقناعی و راه های میانه که وصف آن رفت ؛ حاصل شود ؟
چه فرد و نهاد و مرجعی موجد " مرگ مدرسه " در این نظام آموزشی است ؟ ( البته اگر بتوان ویژگی های یک سیستم را بر آن اطلاق نمود ! )
آیا سازمان مذکور و وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را در این چالش ها می پذیرد ؟
آیا بهتر نیست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به جای تفسیر خاص خودش از " معنویت " به فکر طراحی برنامه و فلسفه ای پایدار با در نظر گرفتن سه ضلع " اخلاق مداری ، خردگرایی و عمل گرایی " در تدوین کتاب های درسی و عینیت بخشیدن به برنامه درسی ملی با این رویکرد باشد ؟ »
پرسش " صدای معلم " آن است که آیا آن " معنویت " مورد نظر این مقام وزارت آموزش و پرورش قرار است با تغییر جلد یک کتاب که در تضاد با بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق شهروندی است جامه عمل بپوشد ؟ »
جوابیه ای که این سازمان در برابر انتقادات گسترده مخاطبان صادر کرد عصبانیت جامعه را افزون نموده و حتی موجب تمسخر و دست مایه طنز در شبکه های اجتماعی شد .
این رسانه در پایان گزارش خود آورده است : آیا این سازمان با آمدن یک چهره به ظاهر آکادمیک گامی به عقب جهش کرده است ؟!
« ضعف اصلی سازمان پژوهش این است که در یک فضای انتزاعی به طراحی و تدوین برنامه درسی می پردازد و از پیامدهای طرح و برنامه خود بی خبر است. شایسته است رییس سازمان پژوهش به خاطر بی اطلاعی از ویژگی های برونداد نظام آموزشی استیضاح شود.
عذرخواهی نشانه ضعف نیست !
بلکه می تواند موید بالندگی روحی و معنوی در فرد و مدیر یک سازمان باشد . »
پیشنهاد می کنیم سرفصل جداگانه ای در دروس به ویژه در دوره ابتدایی با عنوان " فرهنگ عذرخواهی " زیرمجموعه " مهارت های زندگی " گشوده شود و حتما از تجربیات جهانی به ویژه کشورهای آسیایی مانند ژاپن در آن استفاده گردد . »
« محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش در مورد حذف تصویر دختران عذرخواهی کرد .
پرتال وزارت آموزش و پرورش در مورد تحریف خاطرات یک نویسنده و انتشار آن در کتاب های درسی نوشت : ( این جا )
« وزیر آموزش و پرورش در پیامی از ابلاغ فرآیند دقیق، منسجم و حرفه ای برای بررسی و اصلاح تغییرات خبر داد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، محسن حاجی میرزایی در پیامی اظهار کرد: از تغییر متن نویسنده فاخر کشورمان در کتاب فارسی پایه هفتم، متاسف شدم.هر چند تغییر در دوره مسوولیت من نبوده است.
وی افزود: در همان ماه های اول مسوولیت، فرآیند دقیق، منسجم و حرفه ای را برای بررسی، و اصلاح تغییرات تدوین و ابلاغ کردم تا مطمئن شویم که در آینده شاهد چنین مواردی نخواهیم بود . »
موضع رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در این مورد سکوت بود .
اما پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش در مورد رفتارهای دو گانه و غیرشفاف ایشان است .
حاجی میرزایی یازدهم آبان 1399 رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را به عنوان رئیس شورای راهبری برنامه ویژه مدرسه منصوب کرده است . ( این جا )
همچنین در حکم دیگری وزیر آموزش و پرورش پس از سه روز رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را به عنوان رئیس شورای کاهش تمرکز در نظام برنامه ریزی درسی منصوب کرد . ( این جا )
پرسش این است که مبنای علمی و کارشناسی این انتصابات با وجود عملکرد پیشین رئیس سازمان چه بوده است ؟
رئیسی که با وجود تدریس در مراکز علمی و دانشگاهی و دارا بودن تحصیلات آکادمیک هنوز " عذرخواهی " نمی داند آیا شایسته ابقا و حتی اعطای مسئولیت ها و پست های دیگر به ایشان از سوی وزیر آموزش و پرورش است ؟
اگر این گونه اشتباهات در کشور دیگری با محوریت " قانون " صورت گرفته بود چه برخوردی با مقام مسئول می گردید ؟
حرکت خوب وزیر آموزش و پرورش در مورد عذرخواهی و قول ایشان مبنی بر عدم تکرار در آینده زمانی با اعتماد افکار عمومی و معلمان مواجه می شود که رفتارهای دوگانه ای مانند بالا را شاهد نباشیم .
هنوز « حسن ملکی » به آخرین گزارش صدای معلم در مورد عملکرد آن سازمان پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
این رسانه مجددا پرسش های صریح خود را مطرح می کند :
آیا ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که دارای مدرک دانشگاهی است جلوه ای از منش آکادمیک و علمی را در مدت ریاست خود در این سازمان به نمایش گذاشته است ؟
آیا کسانی که سازمان پژوهش و برنامه ریزی را اداره می کنند با الفبای " پژوهش " آشنایی و موانست دارند ؟
آیا این سازمان با آمدن یک چهره به ظاهر آکادمیک گامی به عقب جهش کرده است ؟!
رئیسی که " عذرخواهی " نمی داند ؛ به درد مدیریت نمی خورد !
پایان گزارش/
گروه گزارش/
ممانعت از ورود « نرگس خدادادی » داوطلب مستعد و نابینا که ساکن گناآباد است موجب واکنش های گسترده ای در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی شده است .
پیش تر ؛ « صدای معلم » گفت و گوی اختصاصی با نرگس خداددادی انجام داد . (این جا )
« پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی » نوشت : ( این جا )
« خدابنده، مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی گفت : با تاکید استاندار خراسان رضوی ، آموزش و پرورش استان مسئول پیگیری مشکل این دانش آموز شده است.
به گزارش روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان رضوی خدابنده مدیرکل این سازمان در واکنش به مشکلات جذب یک دانش آموز روشندل در مصاحبه ورودی دانشگاه فرهنگیان عنوان کرد : با تاکید استاندار خراسان رضوی ، آموزش و پرورش استان مسئول پیگیری مشکل این دانش آموز شده است.
وی در ادامه تصریح کرد : فرآیند جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان براساس دستورالعمل های وزارت آموزش و پرورش و سازمان سنجش صورت می گیرد و کلیه معاینات پزشکی با در نظر گرفتن شاخص های ابلاغی با حضور تیم متخصص انجام می پذیرد.
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی با تاکید بر اینکه هرساله تعداد زیادی از دانشجویان برای حضور در دانشگاه فرهنگیان متقاضی هستند و باید با گذر از فیلترهای در نظر گرفته شده مجوز تحصیل در این دانشگاه را دریافت کنند گفت : در مورد شرایط دانش آموز روشندلی که از شهرستان گناباد در کنکور سراسری امسال رتبه خوبی کسب کرده ولی در معاینات پزشکی ورودی دانشگاه فرهنگیان موفق به کسب حدنصاب لازم نگشته با پیگیری های استاندار و رایزنی و مکاتبه اداره کل آموزش و پرورش در تلاش هستیم تا مشکل را برطرف کنیم.
وی در پایان خاطر شنان کرد : سعی می کنیم از تمام ظرفیت های قانونی برای حل این مشکل استفاده کنیم و بر همین اساس مکاتباتی را با وزارت آموزش و پرورش برای ارائه راهکار قانونی جهت رفع مشکل انجام داده ایم. »
« صدای معلم » پیش تر در ابتدای گزارش خود چنین آروده بود :
« طبق ماده 15 قانون حمايت از حقوق معلولان که در 13 اردیبهشت 1397 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و برای اجرا به دولت ابلاغ گردیده است ( این جا ) ؛ دولت مكلف است حداقل 3 درصد از مجوزهاي استخدامي رسمي، پيماني و كارگري دستگاههاي دولتي و عمومي اعم از سازمانها، وازتخانه ها، موسسات، شركتها و نهادهاي عمومي انقلابي و ديگر دستگاههايي را كه از بودجه كشور استفاده ميكنند، به افراد داراي معلوليت واجد شرايط اختصاص دهد.
طبق تبصره يك اين ماده، سازمانها، وزارتخانهها، موسسات دولتي، شركتها و نهادهاي عمومي انقلابي مكلفند سه درصد از مجوزهاي استخدامي خود را به افراد داراي معلوليت اختصاص دهند. سازمان اداري و استخدامي كشور موظف است نسبت به تخصيص اين سهميه استخدامي براي افراد داراي معلوليت اقدام و بر رعايت آن نظارت كند.
همچنين در تبصره 2 اين ماده آمده است: بالاترين مسئول دستگاههاي اجرايي، نهادهاي عمومي غيردولتي، شهرداريها و بانكها مكلف به اجراي دقيق مفاد اين ماده هستند. متخلفان حسب مورد با حكم مراجع ذيصلاح به مجازاتهاي مندرج در ماده 4 اين قانون محكوم ميشوند. »
پرسش این رسانه از ایشان و سایر مسئولان و مقامات آن است که آیا قانون حمايت از حقوق معلولان فصل الخطاب نیست ؟
آیا از نظر ایشان ، دستورالعمل های وزارت آموزش و پرورش و سازمان سنجش مافوق " قانون " هستند ؟
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی دقیقا توضیح دهد به دنبال کدام ظرفیت و راهکار قانونی است ؟ آیا ایشان قرار است برای حل یک مشکل که " قانون " شفافیت و نحوه برخورد با آن را مشخص کرده است ؛ منتی بر سر یک شهروند محروم از حقوق قانونی بگذارد ؟
پرسش دیگر آن که آیا استفاده این مدیر فرهنگی از واژه " فیلتر " امری منطقی و اخلاقی است ؟
آیا دست اندکاران و عاملانی که نقش " صافی " را بر عهده گرفته اند خود همگی در زمره " معلمان حرفه ای " هستند که می خواهند بر اساس معیارهای حرفه ای آینده آموزش را با محوریت " معلم " رقم بزنند ؟
پایان گزارش/
گروه رسانه/
در پی درج مطلبی با عنوان : « صندوق ذخیره فرهنگیان و تضییع حق معلمان یزد» در صدای معلم ( این جا ) ؛ « اداره کل آموزش و پرورش استان یزد » جوابیه ای برای این رسانه ارسال کرده است .
ضمن سپاس از پاسخ گویی ، عین جوابیه به شرح زیر است .
بدون شک مردم ایرانی یکی از خرافی ترین مردمان جهان بوده اند که اگر کتابی در این زمینه نوشته شود قطورترین کتاب خواهد بود این خرافات در تمام ادوار تاریخی بوده و در بین زنان در گذشته، بیشتر از مردان بوده به طوری که دهخدا در صوراسرافیل به طنز می نویسد : «خانه ای که دو کدبانو است یکی همیشه پیش جام زن است و یکی هم پیش رمال»!.
فتحعلی آخوندزاده علت اصلی آن را ناشی از جهل و مفاسد اخلاقی مردان و فرهنگ مردسالاری می داند که چون زنان همیشه در معرض تهدید نازایی یا تعدد زوجات از سوی مردانشان بوده اند در نتیجه آنها در نهایت بی پناهی به خرافات متوسل می شدند مثلا تنها برای نازایی ده ها عامل خرافی می توان پیدا کرد: از توپ مرواری در تهران گرفته تا خوابیدن در صخره ای در کرمان...!
ای توپ تن طلایی، از غم بده رهایی
بختی جوون و نون دار، روزی بکن زجایی
اما دوره صفویه خرافات پر رونق بوده که در سفرنامه های اروپاییان نیز منعکس شده و گویی تمامی سرنوشت آدمی را حرکات و اجرام آسمانی تعیین میکرده و منجمین بازارشان گرم بوده برای تعیین ساعت سعد و نحس...!
- وقتی شاه صفی بیماریش طول کشید گفتند که چون او در ساعت نحس تاجگذاری کرده باید دوباره تاجگذاری کند و اسم خودش را هم عوض کند! بارها هم خلاف گفته منجمان رخ داده بود اما این شاه خرافی دست بردار نبوده...!(سفرنامه کمپفر به ایران...ص70)
دالساندری می نویسد مردم معتقد بودند آبی که شاه دست خود را در آن شسته باشد دافع تب است! (سفرنامه وینچنتو دالساندری...ص474) و «بسیاری از بیماران شفای خود را در آب لگن دستشویی پادشاه می جویند تا دواخانه!» (سفرنامه مسکو و ایران، اولئاریوس...ص312) اکثرا مردم برای رفع بیماری هایشان به جای مراجعه به پزشک به نزد دعانویسان و رمالان می رفتند.
- آنجللو در مورد عشق مفرط سپاهیان به شاه اسماعیل می نویسد که آنها عمدا بدون زره برای او می جنگیدند تا کشته شوند چون باور داشتند که شاه اسماعیل همیشه جاوید است (سفرنامه آنجوللو...ص344) شاردن می نویسد بیمارانی را دیده که به امید یافتن شفا خود را بر قدم شاه می کشیدند ؛ «فنجانی پر از آب در دست داشته در گذرگاه پادشاه می ایستادند تا وی انگشتانش را در آب فرود کند تا آن را بخورند و از بیماری برهند» (دالساندری،1381ص474).
تقدیرگرایی چنان در دوره شاه سلطان حسین قوت گرفته بود که لاکهارت می نویسد وقتی در یک جشنی، یکی از ستونهای کاخ چهل ستون آتش گرفت شاه اجازه نداد آن را خاموش کنند گفت : «اگر اراده خدواند بر این گرفته که این تالار سوخته شود با آن مخالفتی نخواهم کرد»(انقراض سلسله صفویه، لاکهارت...ص35)
- البته همین خرافات باعث زوال این سلسله شد و خداوند اراده کرد که تاج پادشاهی از سر او برداشته و بر سر محمودافغان گذاشته شود...!
ستم بر اهل سنت یعنی افغانان به حدی رسید که سرانجام باعث شورش آنان گشت. هنگامی که محمود افغان به دروازه های اصفهان رسید این شاه خرافی به جای تدابیر نظامی به خرافات پناه برده و می خواست با دانه ها نخود، اشقیا را شکست دهد! معتقد بود اگر دو پاچه بز را با 325 دانه نخود، پخته و دوشیزه ای 1200بار لااله الاالله بخواند و بر آن فوت کند سپاهیان صفوی از طعام بخورند از نظرها غایب خواهند شد و بر دشمن غلبه خواهند یافت!
خاوری به نقل از شاه می نویسد : «راست است كه فتنۀ افاغنه در كار است، ما هم خود به علاوۀ تدارك دولتى، تداركى دعايى كرده، امر كردهايم در اندرون كه از رجال و نساء سادات موسويه، نخود را لا اله الا الله بخوانند؛ صباحا و مساء در كارند، ان شاء الله آش معتبرى فراهم كرده، به كل خلق مىخورانيم، از باطن سادات موسويه دفن بلا خواهد شد» (تاریخ ذوالقرنین، خاورى...ص۳۱۲)
- البته نخود و پاچه های بز نجات بخش نشد!
پس از شکست، زمان آن رسید که شاه سلطان حسین صفوی پیرمردی شصت ساله و فربه با عمری خوشگذرانی و عیاشی، پشت سر محمود 21 ساله و پابرهنه راه افتاده و او را وارد کاخ های رنگارنگ صفوی کرده تا یک به یک کلیدهای کاخها را به او بسپارد! و سپس، نوبت به تقسیم زنان حرمش رسید که محمود افغان به فرماندهانش بخشید...
در این زمان هم، شاه صفوی سر عقل نیامده بود وقتی با دست خودش، تاج شاهی را از سرِخود برداشته بر سرِمحمودافغان گذاشت گفت: «فرزند، اراده خداوند نيست كه من بيش از اين پادشاه باشم وقت آن رسيده كه تو بر تخت ايران جلوس كنى. سپس، آن طرّه شاهى را از سر برداشته و بر منديل وى نهاد»(تاريخ كامل ايران... ج1، ص432)
البته هیچ توپی به اندازه توپِ خرافات، قدرت تخریب ندارد...!
تاریخ تحلیلی ایران
تصویر توپ مرواری :
هدف از درج این مقاله صرفاً اظهار نظر درباره صندوق ذخیره فرهنگیان و احیاناً سود یا زیانی که صندوق برای معلمان کشور داشته نیست. بسیاری از مردم ایران که اخبار را دنبال میکنند در جریان این امر قرار گرفته و شاهد بودهاند که نماینده دادستان در هشتمین جلسه محاکمه متهمان بانک سرمایه اظهار نمود: «…آقایان بانک سرمایه را به آتش کشیدند و این حاصل اقدامات امامی و تیم وی است و خطاب به متهم امامی گفت: شما فقط بانک سرمایه را خالی نکردهاید بلکه صندوق ذخیره فرهنگیان را نیز خالی کردید این در حالی است که خیلی از سپردهگذاران بانک سرمایه از معلمان هستند…»(1)
رییس قوه قضاییه در جلسه مسئولان عالی قوه قضائیه اظهار داشت: «…خصوصیسازی یا تجاری کردن آموزش و پرورش از آسیبها و آفتهایی است که عزیزان دلسوز ما در این جلسه به آن اشاره کردند. وی با اشاره به پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: این پرونده در دادگستری مورد رسیدگی قرار گرفت و قریب به 20 متهم داشت که در دادگاه مجرم شناخته شدند و احکام سنگینی برای آنها صادر شد. رییس قوه قضاییه بیان کرد: مبالغی که به یغما برده شده بود، بخشی از آن با حکم دادگاه برگشته و بخش دیگر آن هم به صندوق ذخیره فرهنگیان با قدرت برگشت داده خواهد شد تا حق این قشر مظلوم ضایع نشود…»(2)
وزیر آموزش و پرورش میگوید: «…چشمانداز سودآوری صندوق ذخیره فرهنگیان نشان میدهد همانطورکه در طول 4 سال گذشته سودآوری صندوق از 2400 میلیارد ریال در سال 1395 به 11 هزار میلیارد ریال در سال 1398 رسید، برای سال مالی منتهی به 31 شهریور 1399 سودآوری 35 هزار میلیارد ریالی پیشبینی شده است… با افتتاح مجتمع پتروشیمی کیمیای پارس خاورمیانه به دست رئیسجمهور در مرداد 1399 و بهرهبرداری از سایر طرحهای پتروشیمی موسسه و بهبود روند سودآوری شرکتهای تابعه، شاهد افزایش سودآوری صندوق خواهیم بود به طوری که در سال 1402 سودآوری سالانه به رشد قابل توجهی خواهد رسید و در پایان تصریح کرد: هرچه میزان مشارکت فرهنگیان تا سقف 5 درصد از حقوقشان بیشتر باشد، به همان نسبت از سهم دولت و سودآوری موسسه منتفع خواهند شد، از این رو تاکنون نیمی از فرهنگیان عضو موسسه میزان واریزی خود را تا 5 درصد افزایش دادهاند.»(3)
پیش از پرداختن به اصل مطلب مناسب میداند نظر خوانندگان آیینه یزد را به ماده 43 و بند «ب» ماده 89 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت به شرح زیر جلب نماید:
«به وزارتخانهها و مؤسسات دولتی اجازه داده میشود براساس آییننامهای که به پیشنهاد مشترک سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و وزارت امور اقتصادی و دارایی به تصویب هیأت وزیران میرسد به منظور استفاده بهینه از ساختمانها و امکانات موجود خود مشروط بر آن که به فعالیتها و وظایف مستمر و جاری آنها لطمهای وارد ننماید و تأثیر نامطلوبی نگذارد، به صورت موقت به اشخاص حقیقی و حقوقی به قیمت روز به مدت یک سال یا کمتر اجاره دهند. -حق استفاده از ساختمانهای مازاد بر نیاز دستگاههای وابسته به وزارتخانهها، مؤسسات و سازمانهای دولتی در مرکز به پیشنهاد سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و تصویب هیأت وزیران در استانها به پیشنهاد استاندار یا رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان و تصویب شورای برنامهریزی بلاعوض به دستگاههای دولتی نیازمند واگذار گردد.»
اکنون مسئولان امر پاسخ دهند چرا سالها است نماینده صندوق ذخیره فرهنگیان در یزد ساختمانی را که در تملک اداره کل آموزش و پرورش میباشد در اختیار گرفته و وجهی بابت اجاره بهای محل صندوق به آموزش و پرورش یزد پرداخت نمیکند؟
مدیر کل آموزش و پرورش در دو سال اخیر نشان داده است انتقادپذیر نیست ؛ از واضحترین و بدیهیترین موضوعات و پرسشها برآشفته میشود، تاب شنیدن حرف حساب ندارد، گاه درحالی که به اصل مفهوم سؤال پی نبرده جوابهای بیربط میدهد، بنابراین از استاندار یزد که عالیترین مقام اجرایی استان میباشد و ریاست شورای آموزش و پرورش را به عهده دارد درخواست میگردد در نشست شورا از مدیرکل و نماینده صندوق ذخیره فرهنگیان در یزد بخواهد توضیح دهند براساس چه قرارداد و دستورالعملی محل صندوق را در اختیار گرفته و اجاره آن را پرداخت نمیکنند و به مدیرکلی که ادعا مینماید قانونمدارترین مدیران کل در استان میباشد!! بگوید چرا از صندوق ذخیره فرهنگیان که وزیر آموزش و پرورش از سودآوری کلان آن میگوید حقوق حقه آموزش و پرورش را دریافت نمیکند، گرچه پرداخت اجارهبها نیز هیچ ارتباطی به سود و یا زیان مستأجر ندارد.
نکته دیگر اینکه چند سال پیش نماینده صندوق ذخیره فرهنگیان درخواست نمود با دریافت بیش از بیست درصد به عنوان حقالزحمه اجرا و مدیریت، برای فرهنگیان یزد آپارتمانسازی نماید امّا مسئولان وقت اداره کل راه و شهرسازی حاضر به واگذاری زمین به نماینده صندوق نشدند، تمام مدارک و مستندات این موضوع در ادارات راه و شهرسازی و آموزش و پرورش استان موجود میباشد.
ریاست شورای آموزش و پرورش استان از مدیریت کل بخواهد پاسخ دهد با توجه به سوابق موجود چرا در تمام نشستهای شورای آموزش و پرورش و جلساتی که برای درخواست زمین جهت خانهسازی فرهنگیان در استانداری و یا دیگر ادارات تشکیل میگردد نماینده صندوق را همراه میبرد و در واقع معرف صندوق ذخیره فرهنگیان که همگان به وضعیت و موقعیت فعلی آن آگاهی دارند میباشد!! ضمن این که سالها است اجاره محلی را که در اختیار دارد پرداخت نمیکند!! استاندار یزد بارها به مطبوعات و رسانهها اعلام نموده که مدیرکل غیرپاسخگو را معرفی کنند بنابراین از مدیرکل آموزش و پرورش یزد پرسش نمایند چرا هنگام مصاحبه یا اظهارنظر پیرامون مسائل آموزش و پرورش واقعیتها و حقایق را نادیده میگیرد و به مستندات و دستورالعملهای وزارت آموزش و پرورش و مدارک موجود در آن اداره توجه نمیکند و به دروغها و شبههافکنیهای خود در این زمینه ادامه میدهد و فرهنگیان و معلمان آموزش و پرورش یزد را درگیر بافتههای ذهنیت خود مینماید؟
بر همه روشن است که برکناری یا تغییر سمت هریک از کارمندان و معاونان از اختیارات قانونی مدیرکل میباشد اما هیچ انسان منصف و متعهدی موافق با نحوه برکناری فرهنگیانی نظیر آزاده ارجمند آقای علی دهقان بهابادی و جانباز بزرگوار آقای علی سرداری معاونان سابق اداره کل آموزش و پرورش که همراه با آقای دانافر کاندیدای مدیرکلی بودند و چند نفر دیگر از فرهنگیان باسابقه با آن وضع بسیار زشت و زننده و اهانتآمیز نمیباشد گرچه بعید است به سفارش مسئولانی در یزد و تهران اینگونه اقدامات صورت گرفته باشد. مدیر کل آموزش و پرورش در دو سال اخیر نشان داده است انتقادپذیر نیست .
بنابراین وظیفه میداند ضمن بیان خاطرهای یاد خیری کنم از هوشنگ مجلسی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مدیریت کل آموزش و پرورش استان را به عهده داشت. در تابستان 1357 براساس مدارک باقیمانده از ساواک منحله که در ادارات و سازمانهای ذیربط موجود است سرهنگ هاشمی رئیس وقت شهربانی یزد طی نامهای به استانداری اسامی و مشخصات ده نفر از افراد به اصطلاح «متعصب مذهبی و افراطی» را که در ایجاد تظاهرات در مناطق و شهرهای استان دست داشتند اعلام و درخواست نمود آن افراد به استان دیگری منتقل شوند.
دکتر رهنوردی استاندار یزد مراتب را به دکتر نصر اصفهانی وزیر کشور و از وزرات کشور نامهای بهعنوان دکتر منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش و در آخر تیمسار خاوری رئیس حفاظت وزارت آموزش و پرورش به هوشنگ مجلسی دستور داد ترتیب انتقال ده نفر از فرهنگیان استان به اسامی علی اقبال، رضا متألّهی، محمدعلی نجاتی و مصطفی حائری شاغل در شهرستان اردکان سید جلیل میراب و سیدحسن حیان معلم و دبیر شهرستان تفت، محمدحسن محتاجا…، سیدمحمد شمسالدین خرمی و علیاکبر فیض شاهی شاغل در شهرستان یزد و نویسنده این سطور رضا سلطانزاده رئیس وقت آموزش و پرورش شهرستان اردکان به استانی دیگر داده شود.
هوشنگ مجلسی مدیرکل استان نامهها را محرمانه نگه داشته بود که بعد از پیروزی انقلاب، اسناد در اختیار کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت و مشخص گردید با رهبری و راهنمایی سومین شهید محراب و همراهی و هماهنگی «جامعه معلمان یزد» که تظاهرات و تحصنهای معلمان و دانشآموزان را سازماندهی مینمود و با درایت و خطر کردن و فداکاری هوشنگ مجلسی هیچیک از آن ده نفر به استان دیگری منتقل نگردیدند. آیا عملکرد مدیرکل فعلی آموزش و پرورش یزد در انتقال یا جابه جایی و برکناری و بازنشستگی چندین فرهنگی آزاده، جانباز و پیشکسوت با آن روش زشت و زننده با اقدام شجاعانه و تحسینبرانگیز هوشنگ مجلسی مدیرکل پیش از انقلاب که برابر با مدارک موجود اینگونه اقداماتش مورد تایید سومین شهید محراب آیتا… صدوقی قرار گرفته قابل مقایسه است؟
در نهایت از استاندار و هریک از نمایندگان یزد در مجلس شورای اسلامی درخواست میگردد مدیرکل آموزش و پرورش یزد را به شرکت در مناظره تشویق و ترغیب نمایند تا پرونده این موضوع بسته شود و بر همگان روشن گردد آیا برابر با اظهارات عباسعلی دانافر مدیرکل آموزش و پرورش خطاب به مدیرمسئول هفتهنامه آیینه یزد به سایت صدای معلم:
«خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد» (حافظ)
یا براساس مدارک و مستندات موجود بر عموم مردم به ویژه فرهنگیان ارجمند به یقین ثابت میگردد عباسعلی دانافر که تخلف میکند، تهمت میزند، در گفتار و نوشتار رعایت ادب و احترام نمینماید، دروغ میگوید و از همه مهمتر حرمت افرادی را نگه نمیدارد که با پشتیبانی و همگامی و همراهی، وی را در آن جایگاه نشانده و مقامش را حفظ کردهاند آن گاه میتوان خطاب به وی گفت:
«ریشخندی به تو بنموده فلک غره مشو/ کز دماغ تو برون آورد این باد غرور» (عرفی).
والسّلام.
هفته نامه آیینه یزد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پیش تر خبری منتشر شد مبنی بر آن که « نرگس خدادادی » دانش آموز نابینای گنابادی دارای رتبه 500 منطقه 3 و 2250 کشوری از ورود به دانشگاه فرهنگیان منع گردیده است . ( این جا )
این دانشآموز نابینا با ذوق و شوق فراوان ابتدا دانشگاه فرهنگیان دبیری مشاوره و پس از آن دبیری کودکان استثنایی را انتخاب میکند و در انتخابهای بعدی به سراغ روانشناسی و علوم تربیتی میرود.
در مرحله اول که مربوط به معاینات پزشکی است به یک باره تمام آرزوهای نرگس بر باد میرود و به دلیل نابینا بودن اجازه شرکت در معاینات پزشکی را به او نمیدهند.
طبق ماده 15 لايحه حمايت از حقوق معلولان، دولت مكلف است حداقل 3 درصد از مجوزهاي استخدامي رسمي، پيماني و كارگري دستگاههاي دولتي و عمومي اعم از سازمانها، وازتخانه ها، موسسات، شركتها و نهادهاي عمومي انقلابي و ديگر دستگاههايي را كه از بودجه كشور استفاده ميكنند، به افراد داراي معلوليت واجد شرايط اختصاص دهد.
طبق تبصره يك اين ماده، سازمانها، وزارتخانهها، موسسات دولتي، شركتها و نهادهاي عمومي انقلابي مكلفند سه درصد از مجوزهاي استخدامي خود را به افراد داراي معلوليت اختصاص دهند. سازمان اداري و استخدامي كشور موظف است نسبت به تخصيص اين سهميه استخدامي براي افراد داراي معلوليت اقدام و بر رعايت آن نظارت كند.
همچنين در تبصره 2 اين ماده آمده است: بالاترين مسئول دستگاههاي اجرايي، نهادهاي عمومي غيردولتي، شهرداريها و بانكها مكلف به اجراي دقيق مفاد اين ماده هستند. متخلفان حسب مورد با حكم مراجع ذيصلاح به مجازاتهاي مندرج در ماده 4 اين قانون محكوم ميشوند.
در این زمینه ، « صدای معلم » گفت و گویی را با « نرگس خدادادی » انجام داده است .
گروه رسانه/
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
وزیر آموزش و پرورش در دهمین برنامه گفت و گوی هفته که با حضور وزیر بهداشت برگزار شد با تشکر از تلاشهای کادر سلامت کشور در دوران کرونا اظهار کرد: آموزش حضوری گام مهمی در تکوین شخصیت، رشد روانی اجتماعی، سلامت و جامعهپذیری کودکان است، شبکه شاد محدودیت مکان مناسب و نیروی انسانی باکیفیت برای ایجاد فرصتهای برابر و عدالت آموزشی را به میزان زیادی رفع کرد.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، محسن حاجی میرزایی در دهمین نشست از سلسله نشستهای گفت و گوی هفته که باهدف ایجاد ارتباط و تعامل دوسویه بین وزارت آموزش و پرورش و دستگاههای مختلف کشور و با موضوع گفت و گو بر محور تحول که با حضور وزیر آموزش و پرورش، اعضای شورای معاونان، مدیران کل آموزش و پرورش استان و روسای ۷۶۰منطقه آموزش و پرورش کشور و یک میهمان ویژه که از اعضای هیات دولت، معاونان و مشاوران رئیسجمهور و یا نمایندگان مجلس انتخاب و به صورت ویدئو کنفرانس و از طریق شبکه دانشآموز (شاد) برگزار میشود، در دهمین نشست آنکه با حضور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل شد بابیان اینکه به نمایندگی از جامعه فرهنگیان کشور از خدمات جامعه سلامت کشور شامل پزشکان، پرستاران و همه کادر درمان تشکر میکنم و در شرایطی که کشور و بهداشت و درمان کشور تحت شدیدترین تحریمهای ظالمانه قرار داست اما عملکرد خوبی در مقایسه با نظامهای بهداشتی که تحت هیچ تحریمی نبودند، داشت.
وی با بیان اینکه کرونا همه مأموریتهای آموزش و پرورش را تحتالشعاع قرار داده است، گفت: مخاطره کرونا در نظام تعلیم و تربیت مخاطرهای خاموش و آسیب ماندگاری در نظام تعلیم و تربیت ایجاد میکند زیرا مدرسه و آموزش حضوری گام مهمی در تکوین شخصیت، رشد روانی اجتماعی دانش آموزان، سلامت و جامعهپذیری کودکان است؛ بنابراین مدرسه و آموزش حضوری فرصتی برای ساختن آینده کشور است.
عضو کابینه دولت تدبیر و امید با بیان اینکه در فاصله یک هفته از تعطیلی مدارس برنامه آموزش تلویزیونی تشکیل شد و به ادامه فرایند آموزش بهصورت غیرحضوری پرداختیم، اظهار کرد: شبکه شاد در کوتاهترین زمان ممکن به یک شبکه بزرگ تبدیل شد و در بین خدمات مبتنی بر فن آوری اطلاعات کشور ازنظر تعداد کاربر و خدمات مورد ارائه یکی از بزرگترین شبکههای کشور است و شبکه شاد بهتدریج رشد کرده است و مشکلات خود را هم کاهش داده است.
حاجی میرزایی با تشریح اینکه آموزش و پرورش همواره دغدغه فراهم کردن فرصتهای مناسب آموزشی و عدالت آموزشی داشته است، اظهار کرد: کرونا فرصتی فراهم کرد تا برای عدالت و فرصتهای آموزشی امکان جدیدی را ایجاد کنیم و اکنون میتوانیم با استفاده از شبکه شاد بهترین معلم را در دورترین مناطق کشور در اختیار دانش آموزان قرار دهیم و محدودیتهای مکان مناسب و نیروی انسانی باکیفیت با استفاده از شبکه شاد به میزان زیادی رفع شده است.
وزیر آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه آموزش حضوری اولویت اول ما است و با وجود شیوع کرونا مدرسه باید باز باشد، اظهار کرد: مدرسه حلقه اتصال آموزش و پرورش با دانشآموز و خانواده است و اطمینان بخش برای استمرار فعالیتهای آموزشی برای نظام تعلیم و تربیت است.
عضو کابینه دولت تدبیر بابیان اینکه نگران در خانه ماندن کودکان در شرایط کرونا و افرایش وزن آنها هستیم، اظهار کرد: برنامههای گوناگون ورزشی برای دانش آموزان پیشبینی کردهایم تا دانش آموزان تغذیه و تحرک خود را اصلاح کنند.
وی با اشاره به اهمیت طرح کوچ و تأکید آموزش و پرورش بر اجرای آن در شرایط کرونا، اظهار کرد: تاکنون ۶۰درصد دانش آموزان شاخص توده بدنیشان اندازهگیری شده است و آموزشهای لازم به خانوادهها و دانش آموزان برای کاهش وزن دانش آموزان داده شده است.
حاجی میرزایی بابیان اینکه در حوزه آسیبهای اجتماعی طرح نماد را توسعه دادهایم اظهار کرد: این طرح در شبکه شاد در حال پی گیری است و برای افزایش تعداد مناطق و دانش آموزان تحت پوشش این طرح را اجرا میکنیم.
وی بابیان اینکه برنامهریزی کردهایم تا هر دانشآموز یک مهارت اجتماعی را یاد بگیرد، اظهار کرد: کانون یاریگران زندگی، آموزشهای بهداشتی و ... از دیگر طرحهای آموزش و پرورش است که محتوای متناسب با آنها تهیه و در شبکه شاد بارگذاری میشود که برخی مطالب تا ۲۰میلیون بار دیده میشود.
وزیر آموزش و پرورش در پایان با اشاره به اینکه نقشه راه آموزش و پرورش، سند تحول آموزشوپرورش است و تربیت متوازن شش ساحت مطرحشده در آن سند از اهداف اجرایی آموزش و پرورش است که در اجرای ساحت زیستی و بدنی به همکاری و مشارکت وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی نیاز داریم.
پایان پیام/
نسل ما آرامآرام خداحافظی میکند و به دیار باقی میرود.
مرتضی زربخت، حسن مرندی، صابری فومنی، شاملو، اخوان ثالث، بیرشک و ...
و حال خانم مافی، معصومه سهراب
ما که بودیم و چه کردیم؟
ما فرزندان انقلابیون مشروطیت و آغازگران سازندگی ایران بودیم.
این نسل ماست.
نامش را گذاشتهام نسل خدمت بیشائبه، بدون انتظار. نسلی که عاشقانه ایران و ایرانی را دوست دارد و پایداری و کار فرهنگی را از مردمش آموخته است.
این نسل را دوست داریم؟
چگونه دوست داشتن؟
اگر واقعاً دوست داریم یک بار دیگر مرحلهای از تاریخ کشورمان را مرور کنیم، ببینیم، بسنجیم و تغییر جهتها را درک کنیم و در جهت آرمانهای نسلی که دوست داریم قدم برداریم.
موفقیت فردی را به موفقیت جمعی تبدیل کنیم.
فرهنگ خودی را درست بشناسیم و ارزش جهانی آن را درست درک کنیم.
بهجای من، ما را بگذاریم.
آنچه را که در کار و تلاش عزیزان ما ساختهاند حفظ کنیم و پیش ببریم.
نگرش عمیق جمعی را جایگزین نگرش سطحی و مادی کنیم.