چند صباحی است به این می اندیشم که من به عنوان یک فرد اندیشنده در جامعه انسانی چقدر می توانم ماهیت اندیشندگی خود را برآورده کنم؟
آیا این ابراز وجود به عنوان اندیشنده لازم هست؟
آیا سیستم اجتماعی و اقتصادی انسان ها چنین امکان ابراز وجودی را برای من و آحاد اجتماع فراهم کرده است یا فرصت آن را به من می دهد؟
به زعم بسیاری از اندیشمندان، ویژگی اصلی انسان ، داشتن اندیشه می باشد که او را با دیگر موجودات متفاوت می کند و به نوعی انسان را موجودی اندیشنده می نامند.
البته خود موضوع اندیشه انسان نیز قابل بحث هست، به عبارتی کدام نوع اندیشه را می توان اندیشه یا خرد ناب نامید و بر آن تاکید کرد و بر اساس آن انسان را اندیشنده نامید.
اگر قرار بر مقایسه انسان با موجودات جاندار دیگر باشد پس در این مقایسه می توان گفت به شکلی همه موجودات برای بقا و زندگی خود در حال تلاش هستند و همه در این جهت چه به طور آگاهانه و یا ناآگاهانه در حال تلاش می باشند و بر همین اعتبار و تعریف از کارکرد اندیشه می توان گفت انسان ها تا زمانی که تنها در پی برآوردن نیازهای جنسی، جسمی و امنیت و بقای خود هستند به شکلی با حیوانات دیگر نیز تفاوت چندانی ندارند ، تنها تفاوت در روش برآوردن نیازهاست .
پس با این اوصاف تفاوت اصلی انسان با موجودات دیگر و با توجه به اندیشه آن ها زمانی بروز میکند که اندیشه خود را در جهت فراتر از احتیاجات حیوانی به کار گیرد. به شکلی جامعه انسانی ضد انسان شده است و این جامعه سیستمی به جای فراهم کردن فرصت جهت شکل گیری و رشد ویژگی اصلی هر فرد انسانی به عنوان اندیشمند، هر روز این فرصت ها را کمتر می کند تا هر فرد انسانی، تبدیل به یک مهره با جایگاه مشخص باشد.
تا اینجا به گونه ای مشخص کردیم منظور ما از اندیشه انسانی چیست.
اگر ویژگی و وصف اصلی انسان را اندیشه او به آن معنای اخص که گفته شد بدانیم این سوال را لازم هست جواب دهیم با توجه به سیستم های نامرئی اجتماعی، اقتصادی و ... آیا انسان فرصت بیان و ارائه اندیشه خود را دارد؟
برای بررسی این موضوع می توان به نوع زندگی انسان ها به طور موردی نگاه کرد مانند یک انسان ایرانی.
یک انسان ایرانی از زمانی که به دنیا می آید در زمانه اکنون به طور ثابت این مراحل را طی می کند:
1. 12 سال تحصیل در مدارس
2. برای پسر ها خدمت سربازی
3. برای هر دو جنسیت فرصت تحصیل دانشگاهی
4. ازدواج
5. تلاش در جهت داشتن امکانات زندگی مانند خانه ، ماشین و ...
6. قرار گرفتن در یک شغل مشخص به مدت 30 سال
7. بازنشستگی
8. تلاش در جهت افزایش ثروت
9. تلاش در جهت دریافت مدارج علمی بالاتر
10. تلاش در جهت ارتقا در شغل
11. تلاش در جهت فرزند آوری و فرزند پروری
می توان گفت تا حدود زیادی موارد بالا را همه ایرانی ها یا همه مردم جهان به شکلی از ابتدا تا انتهای زندگی خود می گذرانند ( البته در این بین ممکن است بعضی از موارد فوق را بعضی از انسان ها به جهت داشتن منابع مالی و ثروت به یک شکل طی نکنند ) همه این موارد که خود به شکلی انسان را درگیر خود کرده است هر کدام درگیر چندین نوع سیستم هست و تمام این موارد ثابت حتی تحصیل دانشگاهی را نمی توان تبلور خرد ناب انسانی را نشان دهد پس این خرد ناب انسانی در کجای زندگی انسان ها خودش را نشان می دهد ؟
می توان گفت این خرد ناب، زمان های خردی را تشکیل می دهد که در آن انسان به موارد بالا یا موارد مشخص اجتماعی و اقتصادی و .... نمی پردازد و فارغ از این موضوعات، در حال یک اندیشه مستقل، خلاقانه و ناب خویشتنی می باشد. البته ممکن است در کنار یا در درون این موارد بالا و در جهت این موارد بالا اندیشه های ناب نیز خود را نشان دهند.
نکته دیگر این است که بسیاری از افراد چنان در سیستم ها حل شده اند که توانایی یا امکان بروز خرد ناب را ندارند و آنهایی که این امکان به هر شکل در آن ها فراهم شده است چقدر فرصت بروز چنین امکانی را دارند؟
سوال این جاست که یک فرد چه میزان توان برآورده کردن این لحظات خرد ناب را دارد یا توان آن را دارد؟
لحظات یا فرصت برآورده کردن یا نمایش خرد ناب، در زندگی انسان همینک دچار چنان تغییراتی شده است که می توان گفت وضع معیشت انسان ها با وجود اینکه بهبود یافته است اما خود انسان ها درگیر انواع سیستم و سپس رسانه ها شده اند به گونه ای که کمتر کسی اجازه و توان فکر کردن را دارد.
با توجه به موارد زندگی یک فرد که لیست شد می توان گفت به یک انسان در جامعه انسانی ایرانی فرصت انتخاب و اندیشه زیادی داده نشده و از ابتدا تا انتهای زندگی خود مجبور به طی مراحل مشخص و از پیش تعیین شده فوق می باشد همچنین با گسترده شدن رسانه های مجازی و تکنولوژی در خارج از موارد بالا به طور کامل در حال عقیم کردن خرد ناب انسانی و هر گونه تفکر می باشد و به این شکل تفکر مستقل انسان یا خرد ناب هر فرد تبدیل به یک انعکاسی از اطراف خود می شود و وجود انسان به عنوان اندیشنده مخدوش می گردد و این سوال پیش می آید که در چنین شرایطی آیا انسان هنوز انسان هست به عنوان یک موجود اندیشنده؟
سیستم های کلان و خرد اطراف انسان و همچنین رسانه شکل گرفته پیرامون آن، به گونه ای رشد کرده و تمام زوایای زندگی انسانی را در بر گرفته است که می توان گفت فرصت بسیار کوتاهی به انسان ها داده شده است تا خودشان باشند و همچنین این سیستم فرصت شکل گیری آن خرد ناب را نیز میسر نمی کند و یا امکان بروز آن را به دست نمی دهد.
با این تحلیل می توان گفت جامعه انسانی با توجه به سیستم ها و رسانه های شکل گرفته در آن که هر روز فرصت های بیشتری از انسان را می گیرند تبدیل به ضد انسان شده اند و مثل این است که به عمد یا غیر عمد خلاف جهت رشد و تعالی انسان حرکت می کنند.
به شکلی جامعه انسانی ضد انسان شده است و این جامعه سیستمی به جای فراهم کردن فرصت جهت شکل گیری و رشد ویژگی اصلی هر فرد انسانی به عنوان اندیشمند، هر روز این فرصت ها را کمتر می کند تا هر فرد انسانی، تبدیل به یک مهره با جایگاه مشخص باشد.
به همین دلیل نیاز است که جامعه انسانی با توجه به ماهیت انسان، بار دیگر سیستمی جدید و روندی جدید برای رشد ویژگی اصلی انسانی فراهم آورد .
یکی از سیستم های مهم در این بین سیستم آموزش و پرورش به طور اخص در این جامعه می باشد و به شکلی بسیار سیستماتیک و خشک و غیرانسانی به خصوص در کشوری مانند ایران تنیده شده است و جلوی هر گونه تلاش فکری و رشد فکری و تولید اندیشه را گرفته است چرا که از ابتدا تا انتها با توجه به کتب مشخص، ساعات و سال های مشخص و بدون توجه به ویژگی های هر فرد اجرا می گردد.
و اگر جامعه ایرانی خواهان یک تحول عظیم و یک آینده ای روشن برای خویشتن دارد نیاز می نماید که هر چه سریع تر بازبینی در ارتباط انسان اندیشنده با محیط پیرامون خود در جهان کنونی فارغ از هر گونه جانبداری عقیده ای و متعصبانه و تطبیقی نماید. به عبارتی حتی در بررسی این وضع نیز لازم است ابتدا اندیشه مستقل خویش را در جهت ایجاد اندیشه مستقل در افراد اجتماع خویش به کار گیرد و چنین شالوده و پالوده ساختاری در خدمت شکوفایی انسان اندیشه ورز برآورده کند و به این ترتیب سیستم و اجتماع در خدمت رشد و شکوفایی آحاد جامعه باشد و نه اینکه انسان در خدمت سیستم و محیط خود چرا که با منفعل شدن انسان، تعریف و ماهیت وجودی انسان دچار خدشه شده و دیگر نمی توان انسان را انسان نامید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.