گروه گزارش/
اولیای دانش آموزان داوطلب ورود به مدارس سمپاد تاکنون تجمعات اعتراضی متعددی را در برابر وزارت آموزش و پرورش ، مجلس شورای اسلامی ، دیوان عدالت اداری و... برگزار کرده اند .
آخرین تجمع اعتراضی سه شنبه 6 آبان در برابر مجلس شورای اسلامی برگزار گردید . ( این جا )
« غدیری » از اولیای معترض به « صدای معلم » گفت :
« سمپاد می گوید برای جبران اعتراضات ۱۰ درصد یعنی ۲۰۰۰ نفر را در مرحله اعتراضات گرفته است . درست است اما ۱۳۰۰ نفر از این ۲۰۰۰ نفر را می دانید با حذف ۱۰ سوال دو گزینه ای گرفته و متاسفانه مهم ترین تخلفش را اینجا کرده که دانش آموزان تراز پائین و پرغلط را وارد کرده و هنوز جبران نکرده است .
خواهشی که دارم این است که « صدای اعتراض » ما را از طرف کل اولیای معترض که ترازهای بالاتر از مرحله پذیرش هستند و پشت در مدارس سمپاد مانده اند رسانه ای کنید. »
همچنین جمعی از والدین داوطلبان ورودی آزمون پایه دهم مدارس استعدادهای درخشان در نامه ای به صدای معلم خواهان شفاف سازی و پاسخ گویی مسئولان نسبت به مطالبات خود شدند .
1. اینکه هخامنشیان اقتدار ستایش برانگیزی داشتهاند گرچه لذتبخش است اما به «گذشته» تعلق دارد. به پشت سر. امروز کجای دنیا ایستادهایم؟ تا چه اندازه در دنیا تاثیرگذاریم؟ اصلاً چقدر برای حال خوب این سرزمین تلاش میکنیم؟
2. اینکه کوروش انسان بزرگ و بخشندهای بود و به ادیان مختلف احترام میگذاشت دقیقاً چه ارتباطی به ما دارد؟ آیا ما هم برای نظر و نگاه مخالفی که نمیپسندیم احترام قائل هستیم یا با شلیک واژهها و تهمت و تهدید و تحقیر و فحاشی جنسی خفهاش میکنیم؟
مثل معتاد کارتنخوابی نباشیم که هی میگوید نمره انضباط کلاس اول دبستان من ۲۰ بود. الان چقدر خوبیم؟ تا چه اندازه انسان خوبی برای خودمان و شهروند مفیدی برای کشورمان هستیم؟ اگر جسارت ایستادن مقابل ظلم را نداریم برای ظالم کف نزنیم !
3. یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیقتری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و ... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ... شاهکار آفرینش بودند. اما یونان چندی پیش به درجهای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد! «داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»!
حالِ مصر با آن تمدن خیرهکننده الان چطور است؟
افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمیکند. کشورهایی که بسیاری از ایرانیان برای زندگی بهتر به آنجا مهاجرت میکنند اتفاقاً تاریخ عمیقی ندارند.
4. به آرمانهای ارزشمند و انسانی آدمها بیشتر از قبرشان احترام بگذاریم. کوروش و امام معصوم تفاوتی ندارد.
عجالتاَ در جادهها همدیگر را نکُشیم، در لحظههای خشم به خانواده هم توهین نکنیم، توی خیابان آشغال نریزیم، اگر جسارت ایستادن مقابل ظلم را نداریم برای ظالم کف نزنیم، حال هم را بد نکنیم، از کسی خوشمان نمیآید به جای تخریب شخصیتاش از او فاصله بگیریم و به بچههایمان یاد بدهیم از شعر، موسیقی، سینما و ... لذت ببرند تا انسانهای خوشحال تری شوند. این طور احتمالاً روح کوروش و همه فداکاران این خاک شاد میشود.
گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک. اگر به این سه ایمان داریم و عمل میکنیم فارغ از هر دین و نژاد، انسانیم اگر نه با سجده بر هیچ سنگ و مزاری، مردم و کشور بهتری نخواهیم داشت.
ایران بیش از سجدهکردن و شیرجهزدن ما برای سنگ و آهن و مقبره، به تمرین و کار متعهدانهمان نیاز دارد. البته آرامگاه کوروش ترس ندارد، ولی ناکارآمدی و ناتوانی در حل مشکلات مردم عاقبت خوبی ندارد. از ما گفتن.
کانال فرهنگ و توسعه
گروه رسانه/
پیش تر مدیر مسئول هفته نامه " آیینه یزد " در یادداشتی در رسانه اش از عملکرد « دانافر » مدیر کل آموزش و پرورش انتقاد کرد و این یادداشت در صدای معلم بازنشر گردید . ( این جا )
پس از آن اداره کل آموزش و پرورش استان یزد در جوابیه ای به ایشان پاسخ داد . ( این جا )
« رضا سلطان زاده » در نامه ای که برای صدای معلم ارسال کرده است خواهان برگزاری نشست مناظره با مدیر کل آموزش و پرورش استان یزد گردیده است .
تشکیل مجلس دانشآموزی از دستآوردهای دوره اصلاحات و شورای دانشآموزی از محورهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.
بیست و سومین انتخابات شوراهای دانشآموزی کشور امروز در شرایط کرونا ویروسی به صورت الکترونیکی در سراسر کشور در بستر شاد انجام شد.
مسئولین شبکه شاد برای n امین بار خلف وعده کرده و نتوانستند به قولی که به مدیران جهت برگزاری انتخابات همزمان در پلتفرم طراحی شده در بستر شاد از ساعت ۹ صبح داده بودند عمل نمایند و کما فی السابق دست مدیران و مسئولان آموزش و پرورش را در حنای خلف وعده گذاشتند.
ساعت دوازده ظهر که با اشاره مسئولان مناطق، انتخابات با ذوق و سلیقه مدیران و معاونان پرورشی در بستر شاد در حال انجام و اتمام بود تازه پیامی مبنی بر راهاندازی پلتفرم انتخابات صادر شد و الباقی بینظمیها و پلشتیهای شاد همچنان ادامه دارد.
اهداف شورای دانش آموزی:
اهم اهداف و فعالیتهای شوراهای دانشآموزی مطابق سند تحول بنیادین عبارتند از:
* همکاری در برنامه ریزی داخلی مدرسه
* ارائه مشاوره و پیشنهاد به مدیر در پیشبرد امور مدرسه و تشویق دانشآموزان فعال
* تلاش برای مشارکت حداکثری دانشآموزان در فعالیتهای مدرسه
* همکاری در برنامهریزی و اداره نشریه مدرسه و...
تشکلهای متکثر دانشآموزی:
یکی از مشکلات تشکلهای دانشآموزی در مدارس، متکثر بودن آنهاست.
تصور کنید در یک مدرسه همزمان شورای دانشآموزی، بسیج دانشآموزی، انجمن اسلامی دانشآموزان و....در حال فعالیت بوده و هر کدام نیز به حق و ناحق خود را محق بدانند. در چنین مدرسهای بلبشویی محتمل بوده و بعضا این تشکلها خواسته و ناخواسته همدیگر را خنثی کرده و محصول فعالیتهای رقابتی (نه رفاقتی) این تشکلهای رنگارنگ، نتیجهای با جمع جبری صفر خواهد بود.
شورای دانشآموزی صدای دانشآموز است
به هر حال فعالیتهای دانشآموزان در هر قالبی تمرین باهم بودن، آمادگی برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی و تمرین یکی از ارکان اصلی دموکراسی یعنی انتخابات آزاد میباشد.
با مشورت شورای مدرسه در انتخابات شورای دانشآموزان شهیدستان کرج، دروازه انتخابات برای کاندیداتوری را برای همه دانشآموزان با هر سلیقه و گرایشی باز گذاشتیم تا صدای واقعی دانشآموز بدون سانسور و فیلترهای نظارتی شنیده شود.
ذیلا چند نمونه از شعارها و اهداف کاندیداهای شهیدستان بدون دخل و تصرف و ویرایش درج میگردد.
"بسمه تعالی
اینجانب کمیل زند، دانش آموز کلاس ۱۱ انسانی
برنامه هایی دارم برای مدرسه شهدای انقلاب که ان شاالله با لطف شما عزیزان اگر لطف شما نسیب بنده بشود و در ترکیب شورای دانش آموزی قرار بگیرم به کمک دیگر دوستان در شورا و مسئولین عزیز مدرسه آنها را عملی خواهم کرد که لازم به ذکر است برنامه ها و روزمه های اینجانب را خدمت شما عزیزان ارائه دهم که شامل:
حضور در ۵ دوره شورای دانش آموزی از اول دوره متوسطه اول تا سال اول دوره متوسطه دوم با آرای محبت آمیز دانش آموزان و لطف مسئولین مربوطه هر ساله توانسته ام در شورا مدرسه ام مثمر به ثمر بوده باشم، از دوره متوسطه اول به لطف مسئولین و خداوند متعال ۳ سال فرماندهی پایگاه بسیج دانش آموزی را بر عهده داشته ام.
برنامه های اینجانب برای حضور در شورای دانش آموزی سال تحصیلی ۰۰-۱۳۹۹ به شرح ذیل می باشد:
بهبود کیفیت تحصیلی دانش آموزان در دوران دوری از مدرسه به دلیل شیوع گسترده کرونا، بهبود نظم در کلاس های آنلاین و مدیریت منظم تر گروه های کلاسی، رایزنی برای جابه جایی کلاس های آنلاین از برنامه ایرانی شاد به پیام رسان هایه قوی تر و مفید تر به کمک معلمین و مسئولین مربوطه، مشورت با معلمان و مسئولین زحمت کش مدرسه برای ایجاد کانال و قرار دادن مطالبه مهم در کانال نه گروه به دلیل این که دسترسی به مطالبت قدیمی تر راحت تر و اسان تر شود و... دیگر برنامه های متنوعی که شرح دادن آن به صورت تایپی و خواندن برای شما عزیزان کمی دشوار خواهد شد، ان شاالله اگر لطف شما عزیزان شامل حال اینجانب بشود و بنده در شورای دانش آموزی مدرسه قرار بگیرم با تمام وجود برای شما دانش آموزان و مدرسه شهدای انقلاب تلاش خواهم کرد تا ان شاالله در سال جاری و درگیری با بیماری کرونا بتوانیم بهترین شرایط تحصیلی ممکن و نمرات خوب با کمک مسئولین و معلمین عزیز با در نظر گرفت بیماری کرونا و دوری دانش آموزان از مدرسه و مجازی بودن آموزش کسب کنیم"
"بسم رب الشهدا
پویا نوروزی دانش آموز ۱۲ انسانی
رزومه: ۲ سال متوالی عضو شورای دانش آموزی و بسیج دانش آموزی در دبیرستان شهدا
۳ سال متوالی عضو و ریاست شورای دانش آموزی در متوسطه اول
۳ سال فرماندهی و ۱ سال جانشینی
برنامه: ارتقای کیفیت تحصیلی، ایجاد ارتباط بین معلمین و مدرسه و دانش آموزان، انتقال تدریس از شبکه شاد به برنامه های قوی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش /
هنوز هیچ مرجعی به گزارش صدای معلم در مورد وضعیت آموزش در دانشگاه ها پاسخی ارائه نکرده است .
در این گزارش که در 31 شهریور 99 خطاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری منتشر شد ( این جا ) ؛ چنین آمده بود :
« مطابق تجربیات جهانی، آموزش آنلاین فقط نقش " مکمل " را می تواند ایفا کند و در هیچ شرایطی نمی تواند جایگزین آموزش حضوری باشد.
از طرف دیگر، در کشور ما به دلایل مختلف زیر ساخت ها و بستر لازم برای آموزش های آنلاین با کیفیت فراهم نیست وتصور بسیاری از معلمان ، مدیران و سایرین از آموزش مجازی فقط بارگذاری چند فایل و نهایتا برگزاری یک آزمون غیراستاندارد برای ارزشیابی است که این امر به نوعی لوث کردن آموزش و حرفه معلمی و تنزل دادن آن در حد یک " ضبط صوت " است .
به نظر می رسد در این زمینه آموزش عالی هم وضعیت بهتری از آموزش و پرورش نداشته باشد و بعید است که همه دانشگاه ها از همه مزیت ها و ظرفیت های آموزش آنلاین برخوردار باشند.
از سوی دیگر ؛ ماهیت برخی دروس و مواد درسی در دانشگاه با آموزش حضوری معنا و مفهوم پیدا می کند.
مهم تر این که دانشگاه می باید محل بحث و گفت و گو ، تضارب افکار و آراء باشد و این امر در بستر مجازی میسر نمی شود.
( دانشگاه ها و مدارس افغانستان با وجود بحران کرونا و حملات و خشونت های داعش و طالبان با تصویب کابینه دولت از اول شهریور بازگشایی شدند )
اما پرسش « صدای معلم » آن است وقتی مدارس با حداقل امکانات بازگشایی شوند و معلمان در کلاس ها حضور یابند اما دانشگاه ها به آموزش مجازی بسنده کنند، آیا نظام آموزشی و جریان آموزش در کشور با یک دوگانگی رو به رو نمی شود ؟
بسیاری از معلمان می پرسند چرا ما باید با این شرایط در مدرسه حضور پیدا کنیم و تدریس کنیم اما اساتید دانشگاه ها که شرایط ، امکانات و حقوق آن ها قابل مقایسه با ما نیست از این تعهد معاف باشند ؟
این در حالی است که به نظر می رسد وضعیت دانشجویان و دانشگاه در رعایت موارد بهداشتی از دانش آموزان و مدرسه بهتر و برتر باشد .
پرسش « صدای معلم » از شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزیر محترم علوم آن است که توضیح دهند در حالی که آپشن آموزش حضوری در مدارس وجود دارد ، چرا دانشگاه ها به آموزش نیم بند غیرحضوری بسنده کرده اند؟ وزیر آموزش و پرورش : اصل را بر آموزش حضوری قراردادیم و در دانشگاه هم باید آموزش حضوری را تأکید کنیم و سعی کنیم دانشجو معلمان را حتی برای یک روز هم شده به کلاس بیاوریم.
آیا با این گونه سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها وضعیت دانشگاه های ایران در رتبه بندی های معتبر بین المللی بهتر خواهد شد و یا این که همان اندک بهبود رتبه دانشگاه های ایران در سال های اخیر از میان خواهد رفت ؟
اگر قرار باشد در دانشگاه ها بسته بماند و حد و مرز معینی برای آن تعریف نشود بیم آن می رود در آینده نزدیک همین وضعیت به مدارس سرایت کرده و همان آموزش حضوری داوطلبانه که با اهتمام مدیران و معلمان مدرسه عینیت پیدا کرده است به محاق برود .
رئیس دانشگاه تربیت مدرس گفته است : ( این جا )
ادامه روند آموزش مجازی دانشجویان را در دراز مدت منزوی خواهد کرد.
دکتر محمدتقی احمدی در سی و پنجمین گردهمایی مدیران گروههای آموزشی تصریح می کند :
« دانشگاه ها اگر چه در بهره برداری از سیستم های IT و مجازی ارتقاء بسیار یافتند اما یک بعد فعالیت دانشگاه که حیات و زندگی دانشجویی است که تعطیل شد. دانشجویان در این دوران از همنشینی با دیگر دانشجویان، تعامل با اساتید و حضور در گروه های علمی و تحقیقاتی و آنچه دستاورد اینگونه ارتباطات است، محروم شدند.
در واقع حیات اجتماعی دانشجویان دستخوش تغییراتی گردید که در سیستم های IT قابل بازسازی نیست و در درازمدت آنهارا منزوی و دچار آسیب می کند.
تربیت ذهنی و روانی دانشجو نیز یکی از دستاوردهای دوران تحصیل است که در آینده وی بسیار اثرگذار خواهد بود. این مهم در دوره آموزش مجازی کمتر میسر است که باید برای آن راهکاری یافت. »
این مساله به ویژه در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که کار آن ها " تربیت معلم " است حساسیت ویژه و پیچیده ای خواهد داشت .
پرسش این است ؛ مگر می توان در فضای مجازی ، " معلم حرفه ای " تربیت کرد ؟
آموزش در این زمینه نیاز به کسب مهارت ها و پرورش منشی دارد که در فضای مجازی تعریف نشده اند . »
در گزارشی که « صدای معلم » از مراسم آغاز سال تحصیلی در دانشگاه فرهنگیان منتشر کرد ( این جا ) ؛ از عدم شفاف سازی رئیس این دانشگاه در مورد نوع و وضعیت آموزش انتقاد کرد .
در بخشی از این گزارش آمده است :
« وزیر آموزش و پرورش در نشستی که 25 شهریور با رئیس و اعضای هیات رئیسه دانشگاه فرهنگیان داشت چنین گفته بود : رئیس دانشگاه تربیت مدرس : ادامه روند آموزش مجازی دانشجویان را در دراز مدت منزوی خواهد کرد.
توانستیم در شروع سال تحصیلی جدید با کرونا کنار بیاییم. اگرچه به نظر میرسد سادهترین راه در مواجهه با ویروس کرونا این است که بگوییم آموزش غیرضروری است و باید متوجه خسارات ناشی از آموزش غیرحضوری هم باشیم.
اصل را بر آموزش حضوری قراردادیم و در دانشگاه هم باید آموزش حضوری را تأکید کنیم و سعی کنیم دانشجو معلمان را حتی برای یک روز هم شده به کلاس بیاوریم. اگر هم در مورد خوابگاه برخی دانشجویان به مشکل و مسئله میرسیم باید ترتیبی اتخاذ کنیم تا این دانشجویان بتوانند در مدت بیماری کرونا در نزدیکترین دانشگاه محل سکونت خود به تحصیل مشغول شوند و از آموزش حضوری برخوردار شوند. »
اما رئیس این دانشگاه در سخنرانی 15 دقیقه ای خود هیچ گونه اشاره ای به نوع آموزش ها با توجه با تاکید وزیر آموزش و پرورش بر اولویت داشتن " آموزش حضوری " نکرد .
پس از گذشت بیش از یک ماه از این بازگشایی که به نظر می رسد بیشتر جنبه نمایشی و تبلیغاتی داشته است ، خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان نه در این مورد شفاف سازی کرده و نکات و فرامین مورد نظر وزیر آموزش و پرورش هم در این دانشگاه عملیاتی نشده است .
پرسش « صدای معلم » از تصمیم گیرندگان آن است با توجه به تعطیلی 100 درصدی دانشگاه ها و تعطیلی 90 درصدی مدارس ، چرا هر روزه شاهد افزایش میزان ابتلا و مرگ و میر هستیم ؟
آیا دیواری کوتاه تر از " آموزش " یافت نمی شود؟
پایان گزارش/
بارها شنیده ایم که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره ی متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
وقتی که این اصل در تعدادی از مدارس مورد بی اعتنایی و بی توجهی قرار می گیرد ، سوالم این است که چرا این قانون و یا اصل وضع شده است؟ تحصیلات رایگان در آموزش و پرورش به فراموشی سپرده شده است. کافیست مسئولی نافذ و کارآمد و قدرتمند پیگیر این موضوع شود ، صحت مدعای فوق کاملا به اثبات خواهد رسید.
با توجه به دشواری شرایط اقتصادی و معیشتی و افت قابل ملاحظه ی قدرت خرید مردم ، قطعا عدم نظارت قدرتمندانه و قاطعانه نسبت به اجرای اصل آموزش و تحصیل رایگان موجب ایجاد فشار و اضطراب مضاعف والدین و دانش آموزان خواهد شد.
می خواهم از مسئولان ذی ربط بپرسم که مگر دریافت شهریه به هر شکلی در مدارس دولتی ممنوع نیست ؟ پس چرا تعدادی از مدارس در دیار ما شهریه هایی با عناوین متعدد دریافت می کنند؟ چه کسی به این گروه مجوز دریافت چنین شهریه ها و هزینه هایی را می دهد؟ متاسفانه این گروه دریافته اند که اگر مشخصا به نام شهریه ، چیزی از مردم دریافت کنند ، مورد مواخذه و بازخواست قرار خواهند گرفت لذا با تغییر نام شهریه به نام های پول لباس ، هزینه ی فوق برنامه و نام هایی از این دست البته با همدستی شورای مدرسه و اعضای مصلحت اندیش اولیا و مربیان مبادرت به اخذ هزینه ی سنگین از والدین می کنند.
ذکر این نکته هم ضروریست که بعضی از مدارس اگرچه در زمان ثبت نام ممکن است مبلغی از والدین دریافت نکنند اما پس از تشکیل انجمن اولیا و مربیان و تعیین اعضای این انجمن اقدام به اخذ مبالغی با نام های مختلف می کنند که نمی دانیم این اقدامات سودجویانه و سوداگرانه از کجا ناشی می شود؟
هم اینک با توجه به شرایط خاصی که کروناویروس به وجود آورده و دانش آموزان در مدارس حضور نمی یابند ، آیا پرداخت مبلغ برای خرید لباس مدرسه اساسا لازم و ضروریست؟ از طرف دیگر دانش آموزان که مطابق برنامه هفتگی پنج روز هفته را از صبح تا ظهر به صورت مجازی در کلاس حضور پیدا می کنند و ضمنا بعد از ظهرها در شبکه های تلویزیونی به کار درس می پردازند ، آیا فوق برنامه ی مجازیِ عصرهای مدرسه برای دانش آموزان سودی خواهد داشت؟ که بعضی از مدارس شهرهای مازندران ، والدین را وادار به پرداخت هزینه ی فوق برنامه می کنند؟
بنده از مسئولان ذی ربط به ویژه اداره کل محترم آموزش و پرورش استانم درخواست می کنم به این موارد سابق الذکر عنایت ویژه ای داشته باشند تا بلکه شاهد اجرای اصل آموزش و تحصیل رایگان قانون اساسی در مدارس پیش گفته باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دموکراسی" بیش از آنکه یک مدل از انواع نظامهای سیاسی باشد یک فرهنگ و شیوهٔ زیستن است.
در طول تاریخ کشورهای زیادی بودهاند که با شعار و هدف رسیدن به دموکراسی، به کودتا و قیام و انقلاب مبادرت ورزیدهاند اما، پس از جابه جایی قدرت و تغییر نظام سیاسی کم کم دریافتهاند که هیچ دموکراسی در کار نیست و هر آنچه صورت گرفته تغییر حاکمان و اربابان بوده است.
در هر جامعه و کشوری تا زمانی که دموکراسی به عنوان یک فرهنگ و شیوهٔ زیست فهم نشود و تا زمانی که انسانها از بدو تولد از خانواده گرفته تا گروه دوستان و مدرسه و پادگان و کارگاه و کارخانه و اداره و دانشگاه و کارخانه و خیابان و... به صورت دموکراتیک، تربیت و جامعه پذیر نشوند و دموکراسی به جهانبینی و الگویی که از دریچهٔ آن جهان را مشاهده می کنند، تبدیل نشود، با دهها انقلاب و شورش و کودتا و جنبش و امثالهم به دموکراسی دست نخواهند یافت.
در جامعهای که کودکان از بدو تولد در خانه با اخم و چوب دستی و با منطق "خفه شو" رشد مییابند. در جامعهای که کودکان و نوجوانان از بدو ورود به مدرسه از ایستادن سر صف گرفته تا لباس یک شکل و تراشیدن یک مدل موی سر و فریادهای، "گوساله بتمرگ" و "خفه شو بشین سر جات" و "گم شو از کلاس بیرون" مدیر و معاونان و معلمان مواجه میشوند. در جامعهای که جوانان از بدو ورود به پادگان با منطق سخت و متصلب "خفه شو" و اطاعت بیچونوچرا مواجه میشوند. در جامعهای که مردمش هنگام کوچکترین بحث و جدلی از صف تاکسی و نانوایی گرفته تا تصادفی ساده با چوب و چماق و مشت به استقبال یکدیگر میروند. در جامعهای با چنین سیکل معیوب تربیتی، شهروندانی خشن، پرخاشگر، غیرستیز و خودبین پرورش خواهد یافت [و به احتمال زیاد] خود نیز به افرادی زورگو و غیرِ پاسخگو و خودبین تبدیل خواهند شد، چرا که شیوهای تربیتی به غیر از دعوت به خفه شدن را نیاموخته و تجربه نکردهاند.
در جامعه ای که زن و شوهر براساس الگوهای مستبدانهٔ سنت، مجبور به تحمل یکدیگر میشوند و روزانه انواع توهینها را نثار یکدیگر مینمایند و.... انتظار ایجاد نظامی دموکراتیک که در آن همهٔ صداها شنیده شود و هرکس به حد و حدود قانونی خود قانع باشد و همه با صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی نمایند، انتظاری خام و سادهلوحانه است.
انتظار اینکه افرادی که از کودکی توسط رسانهها و خانواده و نهادهای آموزشی و فرهنگی تحقیر شده و با بدترین شیوههای ابراز خشونت کلامی رشد یافته، فردی دموکرات و روادار باشد، انتظار عبث و بیهودهای است.
در جامعهای با چنین سیکل معیوب تربیتی، شهروندانی خشن، پرخاشگر، غیرستیز و خودبین پرورش خواهد یافت [و به احتمال زیاد] خود نیز به افرادی زورگو و غیرِ پاسخگو و خودبین تبدیل خواهند شد، چرا که شیوهای تربیتی به غیر از دعوت به خفه شدن را نیاموخته و تجربه نکردهاند.
باید بهخاطر داشت اولین راه رسیدن به دموکراسی، تغییر الگوهای ذهنی و پذیرشِ "غیر" بهعنوان انسانی صاحبِ حق و اندیشه و علایق خاص خویش است.
کانال خرمگس
چندی پیش خبری از « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش منتشر گردید مبنی بر آن که : « معلمان غیررسمی بعد از سال ۹۲ استخدام نمیشوند » .
در خبر چنین آمده بود :
« محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش درباره تقاضای معلمان غیررسمی که بعد از سال 92 با آموزش و پرورش همکاری میکنند، برای استخدام اظهار کرد: قانون درباره افرادی که بعد از سال 92 به اشکال مختلف با آموزش و پرورش همکاری کردند تعهد ایجاد نکرده است.
توصیه بنده به افرادی که در این سالها با آموزش و پرورش همکاری کردند این است که در آزمونهای مربوطه شرکت کنند یعنی اگر لیسانس دارند در آزمون ماده 28 و اگر دیپلم هستند از طریق دانشگاه فرهنگیان وارد آموزش و پرورش شوند.
وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که برخی از این افراد سنشان بالا رفته و نمیتوانند در آزمون استخدامی یا دانشگاه فرهنگیان متقاضی شوند، گفت: روزی که این افراد به آموزش و پرورش آمدند، آگاه بودند تعهدی برای استخدام آنها وجود ندارد و این افراد باید قید استخدام را بزنند. »
این خبر در بسیاری از شبکه ها ، کانال و گروه های اجتماعی چرخید اما من یادداشت و نقد جدی و مستندی را در این مورد مشاهده نکردم .
به نظر می رسد آن هایی هم که این خبر را برجسته کردند بیش تر به جهت آن بود که به نوعی " وزیر ستیزی " و " مدیر گریزی " خود را برای فربه تر کردن هر چه بیشتر " پوپولیسم ایرانی " و در جهت " تایید بی قید و شرط دیگران " و سندرم " همرنگی با جماعت " به معرض نمایش بگذارند بدون آن که حتی زحمت فکر کردن در مورد تحلیل و تعلیل این تصمیم را به خود بدهند .
چرا وزارت آموزش و پرورش پیش از کرونا و در هنگامه « بحران کمبود معلم » و یا بهتر بگوییم : « سونامی فقدان معلم » بی پروا چنین سخنانی را در حوزه عمومی بیان نمی کرد ؟ بحران کمبود معلم زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که این وزارتخانه موظف به تشکیل کلاس های حضوری و فرستادن معلم به کلاس درس باشد .
چه اتفاقی افتاده است ؟
چرا امسال و در میانه « بحران کرونا » مسئول و یا مدیری در آموزش و پرورش حرفی از کمبود معلم و یا خالی بودن کلاس نزد و یا نمایندگان مجلس وزیر آموزش و پرورش را به این علت مورد پرسش و یا استیضاح قرار ندادند ؟
« مصطفی قادری » در کانال « نوفهمی در مطالعات برنامه درسی » در یادداشت کوتاهی چند پرسش مطرح می کند اما این استاد دانشگاه هم وارد تحلیل و چرایی این موضوع نمی شود .
ایشان می پرسد :
« چرا همه معلمان حق التدریس حتی کسانی که مدارک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای مرتبط با آموزش و پرورش دارند را استخدام نمی کنیم؟ چه بهانه ای برای استخدام نکردن اینها داریم؟
چرا نسبت به حقوق اولیه ی این افراد که تمام وقت برای فرزندان ما کار می کنند، در همین مدت همکاری محدود، طبق ضوابط و آیین نامه های قانون کار رفتار نمی کنیم؟
در کجای دنیا پدیده ای به نام «معلم حق التدریس» داریم و تازه این چنین ناامید و بی پناه که حقوق وی لابه لای ساختار کلان آموزش و پرورش و سیاست معلم آزاری دولتها دفن شود؟
چرا معلمان حق التدریس را چندین سال پیاپی در حالت بی مهارتی و فقدان امنیت شغلی رها کرده ایم و نگاهی به اثرات منفی این وضعیت نمی کنیم؟ »
برای تحلیل این مساله باید کمی به عقب بازگردیم .
« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ سوم شهریور 1399 نوشت : ( این جا )
« معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در آخرین اظهار نظری که در مورد وضعیت ساماندهی نیروی انسانی در پاسخ به پرسش ایسنا که آیا طرح معلم تمام وقت و ثبت نام از متقاضیان سال تحصیلی پیش رو نیز ادامه می یابد؟ گفته است :
طرح معلم تمام وقت با توجه به برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه دیگر از کاربرد خارج شده است.
در بخش دیگری از این گزارش آمده بود :
« با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس از ابتدای اسفند 1398 و برگزاری اکثریت کلاس ها به صورت " غیرحضوری " به نظر می رسد که نگرانی وزارت آموزش و پرورش و مسئولان آن برای بحران کمبود معلم تا حد بسیار زیادی برطرف شده است .
بحران کمبود معلم زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که این وزارتخانه موظف به تشکیل کلاس های حضوری و فرستادن معلم به کلاس درس باشد .
حال اگر کلاس های مدارس تعطیل باشند و وضعیت مطابق تمایل مسئولان این وزارتخانه مبنی بر تاکید بر استمرار آموزش غیرحضوری ادامه یابد ؛ چه بسا وزارت آموزش و پرورش در آینده ای نزدیک با بحران " معلم مازاد " هم رو به رو شود !
اگرچه مطابق تجارب جهانی و مدل بازگشایی مدارس در کشورهای توسعه یافته ، محور سیاست گذاری آموزش بر تشکیل کلاس های حضوری و استمرار آموزش غیرحضوری به عنوان فقط " یک مکمل " مورد تاکید است اما به نظر می رسد کرونا در آموزش و پرورش ایران کاربردی دیگر یافته و توانسته تا حد زیادی مانع عیان شدن بیشتر سیاست های ناکارآمد ، غیرکارشناسی و روزمره این وزارتخانه حداقل در حوزه " مدیریت منابع انسانی " گردد .
حال پرسش « صدای معلم » آن است که آیا همان سیاست فریب معلمان در زمینه طرح معلم تمام وقت قرار است در حوزه " مدیریت منابع انسانی " و به بهانه کرونا دوباره تکرار شود ؟
این پرسشی راهبردی و قابل تامل نخست برای " معلمان " است که مصالح آموزش و پرورش را بیش از هر چیز مقدم بر منافع آنی و ناپایدار بدانند . »
اسفندیار چهاربند رئیس مرکز برنامهریزی و نیروی انسانی وقت آموزش و پرورش در سال 97 اعلام کرد : تا سال 1401 خروج نیرو از آموزش و پرورش خارج از عرف متداول است . در سال 97 حدود 65 هزار نفر مشمول بازنشستگی هستند که پیشبینی میکنیم 55 هزار بازنشسته شوند و اگر بدین صورت که تا امروز بوده واکنش نشان داده شود شدت کمبود نیرو تا سال 1399 آموزش و پرورش را از پا در میآورد!
چهاربند رئیس مرکز برنامه ریزی و نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش 8 اردیبهشت 1397 گفته بود : ( این جا )
« 35 سال است که در آموزش و پرورش با شاخصهای نیاز توافق نکردهایم و این دولت و آن دولت ندارد. مشکل ما در آموزش و پرورش این است که مسائل را با عینک سیاسی میبینیم و باید فارغ از گرایشهای حزبی و سیاسی باید به نیازهای این دستگاه توجه داشت. برخی دوستان سفارش میکنند برخی از این آمارها را نگویید اما چرا نباید بگوییم ؟
باید واقعیتهای آموزش و پرورش را شفاف بگوییم .
اگر قرار است 370 هزار نفر تا سال 1400 بازنشسته شوند اقتضائات تامین آن بر عهده ما نیست و این افراد به حجم بار صندوق بازنشستگی اضافه میشوند از سوی دیگر استخدام نیروی جدید بار مالی را به همراه خواهد داشت. فقدان " سازمان نظام معلمی " در سپهر آموزش ایران موجب شده است تا امنیت و ثبات شغلی معلم ایرانی پیوسته در معرض خطر و توام با ریسک باشد چرا که آموزش واقعی و اصیل ، « معلم حرفه ای » می طلبد و معلم حرفه ای و سازمان نظام معلمی در یک جریان پوششی و علمی مکمل یکدیگر خواهند بود .
چگونه میشود با تعدیل شاخصها و نیازها انتظار کیفیت را داشت و این زنگ خطر است و دیگر نمیپذیریم که بحران کیفیت را به ما هشدار دهند و آستانه تحمل را طی کردهایم و هیچ دستگاهی نمیتواند 194 هزار نفر کمبود نیرو را از داخل خود تامین کند.
اگر قرار است الکترونیکی کردن خدمات بدنه دولت را کاهش دهد این مسئله در آموزش و پرورش نمیتواند اتفاق بیفتد و آموزش الکترونیک نمیتواند جای آموزش معلم را بگیرد. »
به نظر می رسد ایده جایگزین کردن « آموزش مجازی » به جای « آموزش حضوری » سال ها پیش از بحران کرونا به ذهن تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان در آموزش و پرورش خطور کرده بود اما ظهور کرونا بهانه ای شد تا بدون کم ترین مخالفت و حتی در سایه استقبال عمومی و گرم بدنه آموزش و پرورش یعنی " معلمان " جامه عمل بپوشد .
در واقع ؛ وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادهای مرتبط با این دستگاه که از بی برنامگی و روزمرگی مزمن رنج می برند توانستند پیامدهای بحران مدیریت چند دهه ای خود و عوارض مخرب آن را در میانه کرونا پنهان کرده و سونامی کمبود معلم را تا حدی به تاخیر بیندارند .
به نظر من ؛ علت استقبال معلمان هم از این وضعیت و تعطیلی کلاس ها بیشتر ریشه در " فرهنگ تنبلی " دارد اما چه باید کرد که در فرهنگ ایرانی ، آینده جایگاهی ندارد و فقط "حال " را می نگریم و بس .
چو فردا شود ، فکر فردا کنیم ( 1 )
( این بحث بسیار محل مناقشه است . مهم ترین دلیل طرفداران تعطیلی مدارس که البته در میان معلمان هم گرایش غالب دارد حفظ سلامت و جان است . اما نگارنده این حس بیان شده را ناشی و برآمده از صداقت نمی داند و موارد بسیاری می توان بیان کرد که خلاف آن را در جریان آموزش نشان می دهد . در این مورد در آینده به تفصیل خواهم نوشت )
در این بازه زمانی کم نبودند معلمان و کادر آموزشی که با صدای معلم تماس می گرفتند و به " در اختیار گذاشته شدن " توسط مدیران مدارس به اداره آموزش و پرورش انتقاد می کردند .
نباید فراموش کرد ؛
مدیر مدرسه زمانی که آموزش حضوری در جریان باشد و کلاس ها دایر باشند باید نگران تامین معلم و حضور آنان در کلاس باشد اما در آموزش مجازی چنین مسائلی حداقل عیان نیست و می توان آن را تا حدی مدیریت و یا به قول معروف " ماستمالی " کرد .
آموزش مجازی در ایران تعریف علمی ، استاندارد و پایداری ندارد . همان گونه که در دوران پیشا کرونا استفاده از هر گونه ابزار هوشمند مانند موبایل ، تبلت و... در مدرسه در خطوط قرمز جای می گرفت و ممنوع بود ؛ این گونه تاکید افراطی بر آموزش الکترونیکی و تعطیل کردن آموزش حضوری در دوران کرونا هم چندان قابل اعتنا و اعتماد نمی تواند باشد با تصریح این نکته که آموزش مجازی محدودیت های آموزش حضوری مانند تراکم کلاسی را ندارد . ضمن آن که شواهد و داده ها نشان می دهند که آموزش مجازی در نظام آموزشی ایران به بارگذاری چند فایل صوتی ، تصویری و نیز چت روم در شبکه ناقص و غیراستانداردی مانند شاد محدود و محصور گردیده است و انجام این قبیل امور هم نیاز به " معلم حرفه ای " در اکثر موارد ندارد .
حتی شاید در آینده نیازی به این همه معلم پراکنده و طلبکار هم نداشته باشند و این قبیل امور را می توان به صورت شبکه ای ، خوشه ای و... در قالب پیمانکاری و سایر صور انجام کار به راحتی سامان داد .
این قبیل اقدامات احتمالی در آینده که امکان وقوع آن هم بالاست و تجارب پیشین هم موید این مدعاست در قالب سیاست هایی مانند کوچک سازی ، بهره وری ، چابک سازی و... قابل توجیه خواهند بود .
و اما از همه این ها گذشته باید به این اصل مهم و لایتغیر باید توجه داشت که تعلیم و تربیت واقعی و رشد ناشی از فرآیند آموزش فقط در " کلاس " و در مواجهه حضوری و در قالب پرسشگری و گفت و گوی اقناعی رخ می دهد .
در جریان آموزش حضوری است که سایر کارکردهای مدرسه مانند جامعه پذیری ، ایجاد و رشد مهارت های زندگی ، همبستگی اجتماعی ، توجه به بهداشت روان و پویایی آن و... مجال طرح و بالندگی می یابد .
اگر در مدرسه ما و در جریان عادی چنین کارکردی رخ نمی نماید مشکل از فلسفه مدرسه و کارکردهای جهان شمول آن نیست .
مشکل از ماست که با نگرش و عملکرد خود مدرسه را به گند کشیده و آموزش را در مفهوم و عمل لوث کرده ایم.
اگر جز این بود جوامع توسعه یافته و حتی در حال توسعه هزینه ها و مصائب آموزش حضوری را نمی پذیرفتند و بر آن تاکید نمی کردند .
آیا آن کشورها که البته در این نوع " آموزش ها " بسیار از ما جلوترند نمی فهمند و یا متوجه نیستند که مثل ما " شادی " درست کنند و این همه به خود زحمت ندهند ؟
و اما نکته ی مهم تر در مورد امنیت شغلی معلم ایرانی فقدان تشکل ها و اتحادیه های معلمی برای حمایت از حقوق قانونی و صنفی آنان است درست بر عکس کشورهای دیگر جهان به ویژه توسعه یافته که این تشکل ها حضوری قدرت مند و تعیین کننده دارند .
از سوی دیگر ؛ فقدان " سازمان نظام معلمی " در سپهر آموزش ایران موجب شده است تا امنیت و ثبات شغلی معلم ایرانی پیوسته در معرض خطر و توام با ریسک باشد چرا که آموزش واقعی و اصیل ، « معلم حرفه ای » می طلبد و معلم حرفه ای و سازمان نظام معلمی در یک جریان پوششی و علمی مکمل یکدیگر خواهند بود .
جالب است که تشکل های مدعی با پسوند " صنفی " در 9 ماه گذشته دائما بر طبل تعطیلی مدارس کوبیده و با برجسته کردن اخبار فوت دانش آموزان و معلمان سعی کرده اند تا وضعیت غالب تعطیلی مدرسه در وضعیت ثابتی بماند .
این افراد و جریانات بیشترین کمک و مساعدت را به آن مدیران و مقامات ناکارآمد کرده اند که پیش از این وصف آن رفت .
آیا معلمان به این مسائل اصلا فکر می کنند ؟
آیا معلمان بر سبیل " عادت " تصور می کنند با هر چیزی ولو آن که منطق و تفکری در آن نهفته باشد مخالفت و لجاجت کنند فقط برای آن که خود را اثبات کنند ؟
معلم اندیشه ورزم آرزوست ...
( 1 )
محمد مظفر سرسلسله مظفریان در قرن هشتم به شیراز لشکر کشید. فرمانروای آن زمان فارس، ابواسحاق بود؛ وی مردی عیاش و به حکومت بی توجه بود. نقل است که هر چه به او گفتند برای نابودی مهاجمان باید فکری کرد، ثمری نداشت و وی فقط به فکر عیاشی بود و به حرف اطرافیان توجهی نمی کرد. تا این که یکی از وزیران او را به بهانه ای به پشت بام قصر برد. ابواسحاق از بالای بام لشکر محمد مظفر را دید و تبسمی کرد و گفت: این محمد مظفر ابله مردکی است که در چنین نوبهاری عیش را بر خود و ما حرام کرده است و سپس این بیت را خواند:
همان به که امشب تماشا کنیم ؛ چو فردا شود فکر فردا کنیم
و آن گاه از بام به زیر آمد. اما پس از اندک زمانی محمدمظفر موفق شد که شیراز را فتح و ابواسحاق را سرنگون کند. از آن زمان این مصرع «چو فردا شود فکر فردا کنیم» به واسطه عاقبت شوم ابواسحاق به عنوان مثل مطرح شد تا دیگران بیاموزند که از امروز باید به فکر فردا بود. ( این جا )
( کلیپ ویدئویی را مشاهده فرمایید )
* در اکثر برهه های تاریخی، کثیری از ایرانیان حاضرند در پشت علی (ع) نماز بخوانند اما در عین حال بر سر سفره معاویه بنشینند!
اما دورویی و یا صداقت یک امر ذاتی نیست بلکه عرضی و اکتسابی است. این محیط تربیتی ، شرایط اقتصادی، اجتماعی و....است که آنها را دورو بار می آورد و یا برعکس. بنابراین، آموزشِ صداقت، صراحت و رک گویی در مدارس ما از نان شب واجب تر است.
این داستان ها را وقتی آدمی می خواند نمی داند گریه کند یا بخندد:
* جمالزاده نقل می کند که در منزل حاکم، مراسم روضه خوانی بود . یکی از بزرگانِ متملق وارد مجلس شد و چهار زانو روبه روی حاکم و پشت به منبر نشست. حاکم با متانت به او فهماند که پشت اش به منبر است اما او با چاپلوسی و با صدای بلند به حاکم گفت که منبر و قبله ما شما حضرت اشرف هستید! در این هنگام خبر رسید که حاکم معزول شده است. فورا رو به منبر و پشت به حاکم کرده گفت : "پشت کردن به منبر حضرت سیدالشهدا بدترین معصیت ها و بی ادبی هاست»(کشکول جهانی...ص231) « با اينكه ايرانيان از ديرباز آن همه راستگوئى را ستوده و از دروغ گوئى به بدى ياد كرده اند، اما چندان علاقه اى به راستى ندارند»
* ناصرالدین شاه هنگام دیدار از طاق کسری، در وسط خرابه ها ایستاد و از درباریان پرسید به نظر آنها او عادل تر است یا انوشیروان ساسانی؟ درباریان به تملق گویی افتادند ولی شاه گفت من خیلی از انوشیروان عادل ترم، برای اینکه انوشیروان وزیری مانند بزرگمهر داشت که از انحراف او جلوگیری می کرد در صورتی که من احمقایی مثل شما دارم»( گزارش ایران،هدایت...ص116)
* ملكم می نويسد:
«دروغ گوئى و دوروئى ايرانيان ضرب المثل است و خودشان نيز انكار ندارند اما می گويند اين به سبب طرز حكومت و نتيجه وضع رعيت است ؛ شك نيست كه در كشورى كه ظلم و ستم و غارت پيشه حكام است، لابد رعاياى مظلوم به خدعه و نيرنگ متوسل می شوند و ادامه اين وضع سبب دنائت و پستى طبع می شود»(تاريخ اجتماعى ايران،راوندی...ج6ص143)
* گوبينو نیز می نویسد :
«ايراني ها تمام آنچه را عرب ها از فهم آن عاجزند، می فهمند و هوش آنها هر معنائى را در می يابد...ولى آنچه ايرانيان فاقد آن هستند وجدان است»!.در جاى ديگر می گويد: « زندگى این مردم عبارتست سر تاپا توطئه و پشت هم اندازى. فكر و ذكر ايرانى فقط متوجه اين است كه كارى را كه وظيفه اوست انجام ندهد. ارباب، مواجب گماشته خود را نمی دهد و نوكرها نیز ارباب خود را سركيسه می کنند ، دولت يا اصلا حقوق به مستخدمين خود نمی دهد مستخدمين هم، تمام كوششان در راه دزديدن مال دولت و اختلاس است از بالا گرفته تا پائين اين ملت جز حقه بازى و كلاهبردارى بى حد و حصر ... چيز ديگرى ديده نمی شود ... محال است كه انسان يك ربع ساعت با يك نفر ايرانى باشد بدون آنكه اصطلاحاتى از قبيل ماشاء الله، انشاء الله، استغفرالله، سبحان الله، الحمدلله بگوشش نرسد...همه جانماز آب می کشند ولى يك نفرشان صادق نيست واقعا جاى تعجب است كه چگونه افراد ملتى بدين درجه گرفتار دوروئى و نفاق و تزوير باشند» (سه سال در ايران...ص83)
* سرجان ماكدونالد در مورد ايرانيان می گوید :
« ايرانيان، نژادى خوش سيما و مردمانى مهمان نواز می باشند و نسبت به بيگانگان مهربان هستند...ليكن در تمام فنون مكر و حيله و دوروئى ماهرند و نسبت به زيردستان شقى و غدار» .تئودور نولدكه آلمانى بى وفائى را از صفات بارز ايرانيان می داند و می گويد : « با اينكه ايرانيان از ديرباز آن همه راستگوئى را ستوده و از دروغ گوئى به بدى ياد كرده اند، اما چندان علاقه اى به راستى ندارند».
واتسون انگليسى نیز در سال 1865میلادی نوشته که «ايراني ها به طور كلى باهوشند اما هوش آنها غالبا توام با نادرستى و فقدان استقامت اخلاقى است» .
* اما ژوبر در سفرنامه خود می نویسد :
« ایرانیان براى فرمان بردارى ارباب حاضرند بجنگند ولى براى آزادى ، آن كلمه اى كه به هيچ وجه معادلى در زبانشان ندارد نمى جنگند. آنان بى شرمانه از كسى كه به ايشان زور مى گويد تملق می گويند و هميشه اين پند بیزار کننده ورد زبانشان است که «دستى را كه نمی توانى ببُرى ببوس».(مسافرت در ارمنستان و ايران… ص248)
* كنت دوگوبينو می نويسد :
«...امروزه وقتى كه شما با پنجاه نفر ايرانى صحبت می کنيد همگى مخلص و چاكر شما هستند ولى همين كه رفتيد به شما ناسزا می گويند» (نامه هاى گوبينو...ص137)
* البته، بدتر از دورویی هم داریم و آن، سه رویی است! گردیزی نقل می کند که: «...ولایتی است که آن را جندان گویند مردم این جندان سه دین دارند: چون روز آدینه باشد با مسلمانان به مسجد آدینه آیند و نماز آدینه کنند؛ چون شنبه باشد با یهود پرستش کنند و چون یکشنبه باشد اندر کلیسا آیند و با ترسایان به رسم ایشان عبادت کنند و اگر کسی پرسد چرا چنین می کنید؟ گویند این هر سه مخالف یکدیگرند و هر کس همی گوید که حق به دست من است پس ما با هر سه گروه موافقت می کنیم تا مگر حق اندر آن دریابیم.» (زین الاخبار، گردیزی... چاپ عبدالحی حبیبی...ص157)
تاریخ تحلیلی ایران
( کلیپ را مشاهده فرمایید )
گروه رسانه/
در پی درج مطلبی با عنوان : « مدیریت کل آموزش و پرورش استان یزد را بر عهده کسی گذاشتهاند که انتقاد و اعتراض را برنمیتابد ! » در صدای معلم ( این جا ) ؛ « اداره کل آموزش و پرورش استان یزد » جوابیه ای برای این رسانه ارسال کرده است .
ضمن سپاس از پاسخ گویی ، عین جوابیه به شرح زیر است .