صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا) ؛ مدیر صدای معلم پس از برگزاری جلسه رسیدگی در شعبه 3 دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی به همراه اردشیر کاظمی خبرنگار این رسانه در این استان با جعفر پاشایی مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی دیدار و گفت و گو کرد .

جعفر پاشایی مدیر کل این استان به پرسش های صریح صدای معلم پاسخ داد .

همچنین در پایان صدای معلم از مجموعه های رفاهی فرهنگیان در این استان بازدید کرد .

پاشایی به صدای معلم گفت که همیشه دلم زیر پای معلمان بوده است .

مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در پاسخ به صدای معلم در مورد مدیریت حدودن 9 ساله ایشان تصریح کرد که تنها هنرش در مدیریت « اعتماد سازی » بوده است .

آن چه ذکر آن مهم و قابل تامل است این است که عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در حوزه رفاه فرهنگیان قابل تامل و البته تقدیر است و «باشگاه فرهنگیان » این استان را می توان به لحاظ امکانات و تجهیزات مختلف در کشور  منحصر به فرد دانست .

بخش نخست این گفت و گو را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود

ضرورت تصویب نظام جامع مشارکت در آموزش و پرورش   گسترش دسترسي به فرصت‌های آموزشي، ارتقاي کيفيت آموزش و ساير تقاضاهاي رو به افزایش از آموزش‌ و پرورش، مستلزم صرف منابع عظيمي است که معمولاً تأمين آن از توان مالي دولت‌ها خارج است. پیوند با جامعه راهی برای پر کردن خلأهای اجتماعی، تخصصی و مالی مدرسه است زیرا جامعه منابع گسترده‌ای در اختیار دارد که برای مدارس می‌تواند ارزشمند باشد و منشأ اقدامات مفید و متنوعی در مدرسه شود. از جمله خیرین داوطلبی که مایل هستند وقت و منابع مالی خود را به مدرسه اختصاص دهند، موسسات و سازمان‌های مردم نهادی که می‌توانند فرصت‌های غنی و مفیدی برای اعضای مدرسه فراهم نمایند و کسب‌وکارهایی که مایل هستند اطلاعات شغلی، مهارتی و تجربه‌های کاری موفق را با دانش‌آموزان به اشتراک بگذارند و نهادهای دولتی و غیردولتی که پتانسیل ارائه خدمات اجتماعی متنوع به دانش‌آموزان و خانواده‌ها را دارند.

در کشور جمهوری اسلامی ایران نیز در اسناد بالادستی بر این موضوع بسیار تأکید شده است. از جمله در بند 5 از هدف های کلان سند تحول بنیادین (افزايش مشاركت و اثربخشي همگاني به ويژه خانواده در تعالي نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي) و بند 5 از راهبردهای کلان (تقويت و نهادينه سازي مشاركت اثربخش و مسئوليت پذيري مردم، خانواده و نهادهاي اقتصادي، مديريت شهري و روستايي و بنيادهاي عام المنفعه در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي) و هدف هاي كلان 5،2،3 و 7. همچنین در "بند ج فصل هشتم" سند مذکور عنوان شده که: وزارت آموزش و پرورش موظف است با تربيت، به كارگيري و سازماندهي نيروهاي توانمند و واجد شرايط، تامين و بسيج امكانات و منابع، تدوين برنامه هاي اجرايي كوتاه مدت و ميان مدت در سطح ملي و استاني، اصلاح قوانين و مقررات و جلب مشاركت و همكاري ساير دستگاه ها و نهادها، اقدامات لازم براي تحقق مفاد سند را معمول دارد.

در مبانی نظری سندتحول بنیادین صراحتا عنوان شده است که تعهد حاکميت به رعايت، حمايت و تحقق کاملِ حقِ بر تربيت رسمي و عمومي دلالت بر اين دارد که به افراد و گروه‌ها و انجمن‌های غیردولتی اجازه داده می‌شود در راستاي تحقق کامل اين حق، به‌صورت قانونمند مشارکت‌جویند.

لذا، علاوه بر حضور خانواده در جريان تربيت رسمي و عمومي، بايد فضايي نيز براي مشارکت اشخاص حقيقي و حقوقي که در حوزه‌ی تربيت رسمي و عمومي علاقه يا تخصص دارند، فراهم گردد. بنابراین طيف گسترده‌ای از نهادها و سازمان‌های غيردولتی در جامعه را دارای ظرفيت پاسخ‌گویی به دعوت مشارکت جويانه‌ی تربيت رسمی و عمومی معرفی نموده است. از جمله: نهاد وقف- مساجد و نهادهای مذهبی- انجمن‌های خيريه در زمینه‌های مختلف اما مرتبط با تربيت رسمی و عمومی- انجمن‌های علمی معلمان و متخصصان علوم تربيتی- مؤسسات علمی و پژوهشی با علائق تربيتی- انجمن‌های معلمان و کارگزاران تربيت رسمی و عمومی- مؤسسات و شرکت‌های ارائه‌دهنده‌ی خدمات تربيتی- اشخاص حقيقی علاقه‌مند به حوزه تربيت رسمی و عمومی-انجمن‌ها و مؤسسات فرهنگی در حوزه‌ی علوم، فنون و هنر ...

به نظر می رسد وقت آن رسیده است که آموزش و پرورش با الهام از این شعار دفتر امور شوراهای آموزش و پرورش مبنی بر: "نگاه ملی، تحول منطقه ای"؛ بخشی از تصمیم گیری ها و مسئولیت ها را به مدیران مدارس واگذار نماید و نسبت به کوتاه تر نمودن دیوارهای سترگ موجود بین مدارس و جامعه محلی، اقدامات شایسته ای را پیش بینی کند و دستان یاریگر خیرین و نیکوکاران علاقه مندبه همیاری با مدارس را بفشارد و از ظرفیت های مشارکت جویانه آنان، به گرمی استقبال نماید تا بدین صورت، شاهد تحقق تعریف سند تحول از "مدرسه" به عنوان "محور توسعه جامعه محلی" باشیم.

ضرورت تصویب نظام جامع مشارکت در آموزش و پرورش

 بدون شک افزایش مشارکت به ایجاد حس مالكيت در مردم نسبت به آموزش‌ و پرورش و حساسيت بيشتر آن‌ها نسبت به آنچه در مدارس و آموزش‌ و پرورش می‌گذرد منجر می‌شود و اعتمادملی به نظام تعلیم وتربیت کشور افزایش می یابد.

بنابراین تسریع در تصویب و ابلاغ "نظام جامع مشارکت درآموزش و پرورش" به عنوان چارچوبی مشخص به منظور توسعه مشارکت در آموزش‌ و پرورش که وظایف و ماموریت های عوامل سهیم و موثر بر تربیت رسمی عمومی را برای همیاری و مشارکت در فعالیت‌های آموزشی و تربیتی مشخص می نماید؛ توسط شورای عالی آموزش و پرورش ضروری به نظر می رسد.

همچنین ارائه لایحه ی "سند ملی مشارکت" به منظور تعریف میزان مشارکت کلیه دستگاه ها و سازمان های دولتی نسبت به یکدیگر و به ویژه نسبت به نهاد تعلیم و تربیت کشور، از سوی وزارت آموزش و پرورش به رئیس جمهور محترم که در مهرماه سال جاری نیز تاکید به تدوین "سندهمکاری سایر دستگاه و سازمان ها نسبت به آموزش و پرورش" داشتند، می تواند در برون رفت آموزش و پرورش از وضعیت فعلی، بسیار موثر باشد.

بخش نخست


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ضرورت تصویب نظام جامع مشارکت در آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند در روزگاری که سجایای اخلاقی و انسانی رنگ می بازند، ریا و تزویر و دروغ باب می شود.در چنین اوضاع و شرایطی تلاش فردی و جمعی منتهی به این می شود که هر کس از نمد به جامانده برای خودش کلاهی درست کند ، کلاه روی سر دیگران بگذارد و کلاه خودش را از معرکه بیرون بکشد . گلیم خود را از آب بیرون کشیدن‌ در عین بی هنری‌ شرط دوام‌ و بقا می شود .

در آشفته بازار تملق و ریا، نان‌ قرض دادن و نان را به نرخ روز خریدن و خوردن نماد زیرکی و زرنگی می شود . خر استاد کریم را نعل کردن، به دلال و کارچاق کن توسل جُستن، و اموراتی از این دست سکه می شود. اما با همه ی این احوالات و گلایه ها و شُکوَه و شکایت ها، دشت نیلوفرهای آبی در نهایت شکوه و زیبایی تا انتهای مُرداب ها، شمیم دل انگیز عطر صداقت و صافی و صفا را با رقص نور و طراوت نسیم صبحگاهی را سخاوتمندانه در فضای لایتناهی می پراکند و بذرهای امید را در دلهای مُرده‌ دوباره بارور می سازد.

جبار باغچه بان تمام زور و توانش را گذاشت برای آموزش کر و لال ها . محمد بهمن بیگی چسبید به باسواد کردن کودکان عشایر و عباس شهریاری که تازه اول راه است . عباس چندین سال است با راه‌ انداختن کاروان خیال مجانین و کم‌توان های ذهنی را مجانی به اردوهای ایرانگردی می برد. پیش از شکل گیری کاروان خیال در چشمان عباس دوست داشتنی نوعی اسرار و راز مگو در خانه ی دلش آشیان کرده بود، اما هربار که می خواستم کشف رمز کنم و ماجرا را از زبان خودش بیرون بکشم ، خیلی هنرمندانه پرسش من را به حاشیه می برد .

وی اصلا نمی خواست و شاید نمی توانست غم و رنج فرو خورده اش را برای هیچ بنی بشری بازگو بکند.

عباس کوهی از احساس است و دلش برای عاقل هایی که ما آنها را دیوانه می پنداریم‌، می تپد . او به تحصیلات آکادمیک پشت پا زد . در عوض کتابخانه اش را گسترش داد و به خطاطی و موسیقی رو آورد. او دستگاه های موسیقی را خوب می شناسد. تار و سه تار و سنتور را خوب می نوازد  . در دستگاه های بیداد ، شور و همایون گاهی چنان‌ از خود خلاقیت نشان می دهد که هر انسان بی ذوقی را به شور و شعف در می آورد.

عباس غزلیات سحرانگیز و دل انگیز حافظ را زمزمه می کند و با خط نستعلیق زیبا جلوه ای از عواطف مرموز آسمانی عشق را خلق می کتد. به هنرجویان موسیقی می آموزد، دخل و خرجش را خوب مدیریت می کند تا کاروان خیال زنده باقی بماند و با مظلوم ترین و بی پناه ترین انسان ها که همانا کم توان های ذهنی هستند را بتواند به سفر ایرانگردی ببرد.

عباس در دوران کرونا به اضطرار رعایت پروتکل های بهداشتی بساط ایرانگردی کاروان خیال را تعطیل کرد و باز هم به حال اول برگشت .

عباس می گوید: یک روز دیوانه ای به من گفت : خالو عباس خواب دیدم من را با خودت بردی مشهد ...و این جرقه ای شد که کاروان خیال شکل بگیرد . سال ۱۳۹۴ لیستی از کم توان های ذهنی باغملک و رامهرمز را فهرست بندی کردم . از میان آنها ۱۸ نفر را انتخاب کردم و با کسب رضایت خانواده ها و اخذ مجوزهای قانونی آنها را با یک دستگاه مینی بوس و دو دستگاه سواری با تدارک انواع تجهیزات از جمله همراهی پزشک و روان شناس و خدمه و آشپز به مشهد بردم . آنها آواز می خواندند و من با تار و سه تار آنها را همراهی می کردم، . خنده بر لبهایشان چه معصومانه نقش می بست و در کارهای گروهی مفاهیمی چون: ایثار، فداکاری ، همدلی و مهربانی چنان پررنگ و برجسته در وجودشان متجلی شده بود که از توصیف و توضیح آن عاجز و درمانده ام .

هر تابستان چندین گروه را به لطف و مساعدت بعضی از دوستان با کاروان خیال به شهرهای مختلف ایران پهناور می بردم. اما کرونا فعلا بساطمان را تعطیل کرد، خدا کند کرونا برود و کاروان خیال جان دوباره بگیرد...

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دل نوشته ای برای عباس شهریاری مدیر کاروان خیال که برای کم توان های ذهنی کار می کند

منتشرشده در یادداشت

هشدار به فقر اقتصادی و هیولای فرانکشتاین و فاصله طبقاتی روز افزون در ایران

۱- در کشور ما سالیانه هزاران نوجوان به سن بلوغ می‌رسند که کسی اندک توجهی به تربیت آنان نکرده است. امروزه دیگر جوان فلان روستای دور افتاده در نقاط مرزی هم این سوال برایش مطرح می شود که چرا و چگونه در شرایطی که اقتصاد و تولید کشور کاملا تعطیل است، عده ای روز به روز فربه تر می شوند و خودشان روز به روز بیشتر به حاشیه راندن می شوند؟

به انبوه کودکان و نوجوانان که در سرما و گرما در پارک‌ها و چهار راه‌ها رها شده‌اند نگاه کنیم؟ این کودکان نه برای سیاست‌مداران جذابیتی دارند که برایشان نشست خبری بگذارند، نه مانند حجاب رگ غیرت کسی را برمی‌انگیزانند که برایشان تحصن و پلاکارد مقابل مجلس ببرند، نه برای شهرداری ذره ای ارزش دارند که برایشان فکری بکند و نه برای بنیاد مستضعفان و مجلس و قوهٔ قضاییه و پلیس اندک حساسیتی ایجاد می‌کنند. این کودکان در محیطی آکنده از خشونت و تحقیر و تجاوز رشد می‌یابند و هر روز در مواجهه با نگاه‌های عبوس و اخم‌ها و پرخاش‌های رهگذرانِ چهارراه‌ها و خیابان‌ها به افرادی عقده‌ای و پر از نفرت تبدیل می‌شوند.

باید توجه داشته باشیم که این کودکان و نوجوانان برای همیشه در سنین کودکی نمی مانند. اغلب آنها در بزرگسالی برای انتقام از جامعه قمه و چاقو و ساطور به دست می‌گیرند و در کوچه‌پس‌کوچه‌های خلوت دنبال زورگیری و جیب‌بری و کیف قاپی و آتش زدن خودروهای ثروتمندان و دزدی و تجاوز و... می‌روند.

۲- بسیاری از کودکان در خانواده‌هایی رشد می یابند که به هیچ‌ وجه صلاحیت داشتن فرزند را ندارند. کودکان در این خانواده‌ها با تحقیر و توهین و خشونت و فقر مضاعف رشد می‌یابند و بدون آن‌که هیچ نهاد دولتی اندک مسئولیتی در قبال رسیدگی به خشونت خانوادگی در قبال کودکان داشته باشد، در محیطی پر از ترس و استرس بزرگ می‌شوند و احتمالاً در بزرگسالی به افرادی عقده‌ای و خشن که دنبال آزار دیگران هستند تبدیل می‌شوند. (به‌تجربه متوجه‌ شده‌ام که اکثر دانش‌آموزانی که در پی ایجاد مشکل در مدرسه بوده یا در پی آزار و اذیت دیگر دانش‌آموزان هستند، اغلب در خانواده‌هایی فروپاشیده و پر از خشونت و تحقیر زندگی می‌کنند)

هشدار به فقر اقتصادی و هیولای فرانکشتاین و فاصله طبقاتی روز افزون در ایران

۳- مهاجران و پناهندگان بی حساب و کتابی که از برخی کشورهای همسایه وارد می شوند و روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود. اغلب این افراد [به دلایل مختلف مانند بحران اقتصادی حاکم در کشور، رفتارهای توهین آمیز برخی از مردم، نداشتن درآمد کافی و...] در محیط آکنده از خشونت و توهین و بی‌توجهی رشد می‌یابند و ممکن است در بزرگسالی دست به اقداماتی خشونت‌آمیز بزنند و بخواهند از جامعه میزبان انتقام بگیرند.

۴- تورم افسارگسیخته چهار سال اخیر [به ویژه در حوزه مسکن] باعث فروپاشی بسیاری از خانوده های حاشیه نشین و کارگران روزمزد شده است. از قدیم گفته اند از که کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد امکان هر کاری متصور است. دولتمردان اگر فکر آنی به حال این قشر از جامعه که روز به روز در حال افزایش است نکنند، در آینده نه چندان دور کل جامعه با مشکلات عدیده ای مواجه خواهند شد.

- در چنین بستر اجتماعی است که جرم و جنایت روزبه‌روز بیشتر شده و جدیت پلیس هم باعث کم شدن جرم و دزدی و قمه‌کشی و کاهش زندانیان نمی‌شود.

- جامعه برای کم‌کردن قمه‌کشی و عربده‌کشی و الواتی و زورگیری به جای اینکه دست قمه‌کش و زورگیر را بشکند و او را اعدام کند، چاره‌ای ندارد جز اینکه دنبال حل ریشه‌های بحران بوده و عوامل و زمینه‌های لات‌پرور و قمه‌کش‌پرور را از میان بردارد.

- طبقه متوسط و بالای جامعه اگر می خواهد روی آرامش ببیند، اگر می خواهد زن و کودک و سالمندش به آسودگی در خیابان تردد کند، اگر می خواهد امنیت خودرو و محله و خانه اش حفظ شود، اگر می خواهد بدون ترس و استرس به مسافرت برود باید فکر اساسی برای فاصله طبقاتی روزافزون داشته باشد.

- این گونه نیست که عده ای دلال و رانت خوار و فراریان مالیاتی و سلاطین اقتصادی و زیرمیز بگیر و بساز بفروش و صاحبان املاک و سلبریتی و.. هر روز بر ثروت خود بیفزایند و در جزیره جدا از دیگران بهشتی برای خود بسازند و بیاسایند. این گونه نیست که عده قلیلی برای خود باستی هیلز و پالادیوم بسازند و هزینه یک جشن تولدشان از کل زندگی بخش بزرگی از جامعه بیشتر باشد و همیشه هم در صلح و صفا زندگی کنند.

- امروزه دیگر جوان فلان روستای دور افتاده در نقاط مرزی هم این سوال برایش مطرح می شود که چرا و چگونه در شرایطی که اقتصاد و تولید کشور کاملا تعطیل است، عده ای روز به روز فربه تر می شوند و خودشان روز به روز بیشتر به حاشیه رانده می شوند؟

موارد اشاره بخش کوچکی از آسیب ها و مشکلاتی است که پایه و بنیان جامعه را تهدید می کند و در صورت بی توجهی بیشتر به مانند «هیولای فرانکشتاین» به سراغ جامعه خواهد آمد.

کانال خرمگس


هشدار به فقر اقتصادی و هیولای فرانکشتاین و فاصله طبقاتی روز افزون در ایران

منتشرشده در یادداشت

ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و خبر خوش رئیس سازمان برنامه و بودجه برای بازنشستگان

آقای سید مسعود میرکاظمی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در وبگاه توییتر پیامی منتشر کرد که مدتی است به عنوان خبر خوش در مطبوعات و فضای مجازی دست به دست می شود. توییت آقای میرکاظمی بدین شرح است:"برای حمایت از بازنشستگان در لایحه بودجه 200 هزار میلیارد تومان کمک به صندوق های بازنشستگی دیده شده؛ ناترازی صندوق ها میراث دیگری است که دولت سیزدهم در جهت حل آن قدم بر خواهد داشت". . آقای میرکاظمی نباید فراموش کرده باشد که بدترین ضربات به صندوق کشوری در دولت نهم، که ایشان وزیر بازرگانی بوده کلید خورده است.

هر بازنشسته‌ وقتی تیتر خبر را ببیند ابتدا ذوق زده شود ولی وقتی که متن خبر را می خواند احساس می کند که تنها منت و سرکوفت است که به سرش زده می شود. از پی‌ریزی نظام بازنشستگی در ایران حدود یک صد سال می گذرد. به زبان ساده ، فلسفه ایجاد صندوق بازنشستگی این است که فرد در زمان جوانی و اشتغال بخشی از درآمد خود را به صندوقی واریز می نماید تا زمان پیری و از کار افتادگی از آن استفاده نموده و معیشت و منزلتش محفوظ باشد. بررسی‌ها نشان می دهند که در سال ۱۳۵۲ نسبت پشتیبانی در صندوق‌ها ۲۵ به یک بوده است و در سال ۸۴ درآمد و هزینه صندوق ها سر به سر بوده است.

برای هر بیمه پرداز تامین اجتماعی به مقدار ۲۷ تا ۳۰ درصد حقوق (۷درصد سهم مستخدم و مابقی کارفرما) و برای هر مستخدم رسمی، ۲۲/۵ درصد حقوق (۹ درصد مستخدم و ۱۳/۵ درصد دولت) به صندوق‌های بازنشستگی پرداخت می شود. مضافاً مستخدمین رسمی، حقوق ماه اول استخدام و هر افزایش دیگر خود تا تا زمان بازنشستگی رابه صندوق می ریزند.

مدیریت صندوق‌های بازنشستگی و شرکت‌های تابعه آن دست دولت است و بازنشستگان هیچ نقشی در اداره آن ندارند.

ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و خبر خوش رئیس سازمان برنامه و بودجه برای بازنشستگان

در دورانی که صندوق‌ها پولدار بودند دولت‌ها مثل آب خوردن از صندوق‌ها به عنوان حیات خلوت برداشت کردند و نیز دولت‌ها سهم خود را به صندوق‌ها پرداخت نکردند و بدهکار صندوق‌ها شدند و وقتی تراز صندوق ها به هم خورد و لاجرم شرکت‌های دولتی (بعضاً ناکارآمد و زیان ده) را به جای بخشی از بدهی به صندوق‌ها واگذار کردند. از سویی، از اواسط دهه ۸۰، با شیب تند، روند استخدام رسمی در دستگاههای دولتی قطع شد و دولت کارکنان خود را با قراردادهای مختلف از جمله پیمانی ، خرید خدمت، قراردادی و شرکت های پیمانکاری نیروی انسانی به خدمت گرفت که بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری حق بیمه آنها و سهم دولت بجای صندوق بازنشستگی کشوری به سازمان و صندوق تأمین اجتماعی که سازمانی غیر دولتی و بیشتر مختص مشمولین قانون کار و تامین اجتماعی است واریز، و بیمه پردازی به صندوق کشوری کمتر و کمتر شد.

برآورد می شود که اکنون نرخ پشتیبانی در صندوق بازنشستگی کشوری ۰/۹ و در صندوق بازنشستگی لشگری ۰/۸ و صندوق تامین اجتماعی ۴/۵ است و البته در شرایط ایده آل و مطلوب نسبت ۷ به یک است و لذا می بینیم که اکثر صندوق‌های بازنشستگی ورشکسته و صندوق تامین اجتماعی نیز به دلیل نوسانات اقتصادی کشور با کاهش جذب نیروی انسانی در بنگاه‌های تولیدی و خدماتی بخش‌های غیر دولتی مواجه و در حال ورشکستگی است.

ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و خبر خوش رئیس سازمان برنامه و بودجه برای بازنشستگان

قطعا بازنشستگان به دلیل مدیریت دولتی ناکارآمد حاکم بر صندوق ها در ورشکستگی آنها هیچ نقش و جایگاهی ندارند. بسیاری از کشورهای جهان منابع صندوق‌های بازنشستگی را با آینده نگری و سرمایه‌گذاری بهینه در امور اقتصاد ملی و بین الملل و با منافع حاصله از این سرمایه گذاري های بلندمدت ، شرایط مناسبی را برای ادامه حیات و زندگی با کیفیت بازنشستگان در دوران میان سالی و کهولت فراهم می کنند. به عنوان مثال در کشور هلند درآمد صندوق‌های بازنشستگی ۱/۷ برابر تولید ناخالص داخلی آن کشور است اما در کشور ما این شاخص زیر ۴۰ درصد است و یا در کشورهای توسعه یافته، صندوق های بازنشستگی به دلیل مدیریت اقتصادی کارآمد و بهره‌ور، جزو ۱۰ بنگاه اقتصادی برتر کشورشان به شمار می‌آیند. بنابراین ادعای حمایت از بازنشستگان و کمک ۲۰۰هزار میلیارد تومانی آقای میرکاظمی به صندوق‌ها عاری از حقیقت است چون این عمل نه تنها حمایت از بازنشسته و کمک نیست بلکه دین و بدهی دولت به صندوق و تکلیف قانونی آنها در قوانین اداری و استخدامی مصوب مجلس است و مبلغی که هر ماه یک بازنشسته می گیرد حقوق نیست بلکه مستمری و مطالبه ناشی از سه دهه بیمه پردازی وی در زمان شباب و اوج فعالیت در ساختن و عمران کشور است که باید با مدیریت اقتصادی کارآمد در صندوق ها زندگی آنان را در دوران کهولت به نحو احسن و‌ موثر پوشش می داد!

ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و خبر خوش رئیس سازمان برنامه و بودجه برای بازنشستگان

آقای میرکاظمی طبق عادت مدعی است ناترازی صندوق ها میراث گذشتگان است که دولت سیزدهم می خواهد ترازش کند. آقای میرکاظمی نباید فراموش کرده باشد که بدترین ضربات به صندوق کشوری در دولت نهم، که ایشان وزیر بازرگانی بوده کلید خورده است. حتماً قانون بازنشستگی پیش از موعد سال ۸۶ که لایحه دولت وقت بوده و با مصوبه مجلس و تایید شورای نگهبان تبدیل به قانون شد یادشان هست‌ که ایشان هم در آن دولت سهمی داشت.

طبق این قانون مقرر شد طی ۳ سال مردان با سابقه ۲۵ سال و زنان با سابقه ۲۰ سال و با ۵ سال سنوات ارفاقی بدون شرط سنی بتوانند بازنشسته شوند. در ضمن آقای میرکاظمی نفرمودند با چه فرمولی می خواهند مشکلات صندوق‌ها را حل کنند (احتمالاً با دادن کارت نان یا کارت پیاز و کارت سیب‌زمینی!). اما دلسوزان هشدار می دهند که صندوق‌های بازنشستگی به سان بمب ساعتی پنهان هستند که هر آن ممکن است به انفجار برسند در حالی که هیچ کس به فکر آنها نیست. اتحاد جماهیر شوروی در زمان فروپاشی ۱۰۲ میلیون بازنشسته داشت.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و خبر خوش رئیس سازمان برنامه و بودجه برای بازنشستگان

منتشرشده در بازنشستگان
جمعه, 23 دی 1400 12:53

نخبه کیست؟

 معنای نخبه چیست و به چه کسی اطلاق می شود وقتی از «مهاجرتِ نخبگان»  سخن می‌گوییم، دقیقا از چه کسانی سخن می‌گوییم؟

گرچه همه‌ی ما کاربران عمومی زبان فارسی، به نحو کلی و همواره از لفظ "نخبه" استفاده می‌کنیم، اما این روزها با طرح موضوع "مهاجرت نخبگان"، مجددا به کارگیری این مفهوم افزایش یافته است. اما آیا تا کنون به این پرسش اندیشیده‌ایم که وقتی از "نخبگان" سخن می‌گوییم، دقیقا از چه کسانی سخن می‌گوییم و به چه کسانی اشاره می‌کنیم؟

با توجه به شیوه‌ی کاربرد این مفهوم در گفت و گو در عرصه‌ی عمومی، این گونه به نظر می‌رسد که معمولا وقتی از نخبگان یاد می‌کنند، در واقع گویی منظورشان، اندیشمندان و متفکران است. آنان که مهارت و توانایی بالایی در اندیشیدن و در علم کسب کرده‌اند. این معنا، گرچه خطا نیست، اما شامل همه‌ی معنای این لفظ نیست. به تعبیری دیگر، این نگرش نسبت به نخبگان، مشکل شمولیت دارد.

 در این کوتاه‌نوشته، تلاش‌ خواهم کرد با استفاده از کتاب "نخبگان و جامعه، نوشته‌ی "تی.بی.باتومور" و کتاب "مراحل اساسی اندیشه در جامعه‌شناسی" نوشته‌ی "ریمون آرون"، معنا و مفهوم نخبه و میدان معنایی آن را با رویکرد جامعه‌شناختی بکاوم و برخی از ابعاد آن را از منظر دو اندیشمند بزرگ، "گائِتانو موسکا" (۱۸۵۸ –۱۹۴۱حقوق‌دان و سیاست‌مدارایتالیایی) و "ویلفردو پارتو" (۱۸۴۸–۱۹۲۳جامعه‌شناس، اقتصاددان و فیلسوف ایتالیایی)، بررسی کنم.

آن‌چنان که "باتومور"، آورده است، لفظ الیت (elite) که امروزه در زبان فارسی از آن به عنوان نخبه یاد می‌کنیم، ابتدا در قرن هفدهم میلادی و برای توصیف کالاهایی به کار برده می‌شد که از مرغوبیت بالا برخوردار بودند. بعد از آن، فرهنگ انگلیسی آکسفورد، در سال ۱۸۲۳ از این واژه، برای اشاره به گروه‌های اجتماعی برتر،‌عالی‌تر استفاده کرد. اما بهر‌گیری از این لفظ از سال ۱۹۳۰ است که توسط موسکا و سپس پاره‌تو، وارد نظریات جامعه شناسی گردید.

آن‌چنان که "ریمون آرون" در کتاب‌اش توضیح می‌دهد، "پاره‌تو"، از "نخبگان" و یا برگزیدگان، دو معنا مراد می‌کرد: در یکی"همه‌ی برگزیدگان جامعه را در بر می گیرد، و در دیگری، ‌معنای محدودتری دارد که فقط شامل برگزیدگان حکومت می‌شود."(آرون ۴۹۳).

معنای نخبه چیست و به چه کسی اطلاق می شود

به تعبیر دیگر ، نزد ‍"پاره‌تو"، هر جامعه‌ای در درون خود، متشکل از دو قشر است: الف) "نخبگان" و ب) "غیرِ نخبگان". نخبگان، نیز به نوبه‌ی خود، دو گونه است: الف)نخبگان غیرِحکومتی (یا نخبگان غیر حاکم) و ب) نخبگان حکومتی (و یا نخبگان حاکم).

" نخبگان حکومتی" متشکل از افرادی است که مستقیما و یا به طور غیر مستقیم نقش قابل ملاحظه‌ای در حکومت ایفا می‌کنند."(باتورمور)

به طور کلی، نخبه‌، به همه‌ی افرادی اطلاق می‌شود که "در سپهر فعالیت خویش توفیق یافته و به مرتبه‌ی بالایی از سلسله مراتب حرفه‌ای نائل شده‌اند. اگر هر یک از حرفه‌ها را از ۱ تا ۰ ۱ نمره‌گذاری کنیم و مثلا به کسی که در حرفه‌ی خودش عالی باشد، نمره‌ی 10 و به کسی که در همان حرفه، ناتوان و شکست خورده باشد، نمره‌ی یک بدهیم، آن گاه، از کسانی که در رشته‌ی فعالیت خویش، بهترین شاخص و نمره را گرفته باشد، طبقه‌ای تشکیل می‌دهیم و اسمش را می‌گذاریم "برگزیدگان"(الیت) و یا نخبگان. از رو نخبگان "مرکب است از کسانی که در مسابقه‌ی زندگی نمره‌ی خوبی گرفته‌اند. یا این که در لاطاری زندگی اجتماعی، شماره‌های برنده‌ای نصیب‌شان شده است.(آرون-۴۹۴)

معنای نخبه چیست و به چه کسی اطلاق می شود

با توضیحاتی که داده شد، معلوم گردید، "نخبه"، صرفا در ساحت "اندیشه" و تفکر نیست و فقط شامل متفکران و اندیشمندان و یا کسانی که از ضریب هوشی بالاتری برخوردارند، نمی‌شود بلکه همان گونه که آمد، به همه‌ی کسانی گفته می‌شود که در حرفه‌ی خود بالاترین موفقیت و بیش‌ترین نمره را اخذ کرده باشند. با توجه به تعریفی که ارائه شد، مهاجرت نخبگان، مشتمل بر انسان‌های موفقی می‌شود که توفیق‌شان از میانگین جامعه بیش‌تر است.

 مهاجرت نخبگان، پیامد وخیمی برای تمام ارکان جامعه دارد. وقتی جامعه‌ای بهترین‌هایش را از دست می‌دهد، به تدریج افت می‌کند و سطح عمومی زندگی اجتماعی نیز رو به افول می‌نهد. نخبگان، نیرو‌های اصلی و بنیادین برای رشد و شکوفایی محسوب می‌شوند، و رفتن‌شان، به معنای از دست دادن سرمایه‌هایی است که به تدریج و با صرف هزینه‌های مادی و معنوی بسیاری شکل گرفته و انباشت شده است.

کانال خرد منتقد


معنای نخبه چیست و به چه کسی اطلاق می شود

منتشرشده در معرفی کتاب

جایگاه تفکر نقادی و اندیشه انتقادی در آموزش و پرورش ایران

فراخوان برای نهضت آموزش تفکر

عمده سخنان و آموزه‌های مکتوب و شفاهی که در هر جامعه‌ای به اشکال گوناگون، انتشار و ابلاغ می‌شوند در یک هدف مشترکند: قبولاندن، تلقین باور و متقاعد کردن مخاطبین برای پذیرفتن حرف، داعیه یا استنتاج مورد نظر آنها. این هدف ایجاب می‌کند صاحبین سخن به انواع و اقسام روش‌های اقناعی، استدلالی و احیانا القای تاثرات احساسی توسل جویند. از قضا آنچه معمولا در شاکله این روش‌ها دیده می‌شود، انواع مغالطات و خطاهای منطقی و متدولوژیک است و لیکن چون اغلب پنهان می‌مانند- چه بسا ممکن است بر صاحب سخن نیز پوشیده باشند- در نتیجه کم و بیش به هدف خود نایل می‌شوند. پرواضح است این موضوع چه عوارضی برای حوزه‌های نظری و افکار عمومی کشور داشته و می‌تواند دستاویز و ترفندی برای اهداف سیاسی و ایدئولوژیک قرار گیرد. علاوه بر چنین خطراتی، ناهنجاری دیگری نیز در کار است. همان سان که اخلاق نیازمند بهداشت در رفتار و خُلقیات و سلامت نیازمند بهداشت پزشکی و روانی هستند، تفکر و اندیشیدن نیز بهداشت و فضایل خود را داراست که باید رعایت شود. آشنایی با موانع تفکر آزاد و منصفانه و تسلط بر مهارت‌های نقادی سخن، زرادخانه‌ای است که روزنامه‌نگاری انتقادی و مطبوعات حقیقت‌جو را متحول می‌کند.

انسان اسیر پروپاگاندا

تفکر باید نقاد، جامع‌نگر، مستدل، آزاداندیش، رها از خودمحوری و برخوردار از فضایلی همچون تواضع، شهامت و استقلال فکری باشد در غیر این صورت مرعوب و مقهور جزمی‌گری، تعصب کورکورانه و کوته‌بینی می‌شود که به نوبه خود، خطرات سیاسی و ایدئولوژیک به همراه دارد. انسان امروز در چنبره اطلاعات، گفتمان‌ها و پروپاگاندا اسیر است. این اطلاعات، هم از نوع اخبار و دانش وقایع و هم اطلاعاتی هستند که ارزش‌ها و هنجارهایی را ابلاغ و تبعیت از آنها را القا می‌کنند. حجم قابل توجهی از این محتویات اغواکننده و مغالطه‌آمیزند و با اهداف و نیاتی از پیش تعیین شده، چنان با ظرافت آراسته شده‌اند تا موجه و معقول جلوه کنند. به خصوص تفاسیر و تحلیل‌های متکی بر مصادره به مطلوب، تکنیک رایج سخنوری و استدلالات در برخی تریبون‌ها و رسانه‌های ایران است.

تفکر در برابر پوپولیسم

فقط سلاح تفکر می‌تواند ذهن را از این لابیرنت و مغاک گمراهی نجات داده و آن را مجهز به قدرت تمییز موجه از ناموجه کند. به این معنی، تفکر انتقادی خصلت رهایی‌بخشی دارد. علاوه بر خصلت انتقادی، آموزش تفکر وجه دیگری را نیز داراست: آموزش تصمیم‌گیری و رفتار فردی و اجتماعی متکی بر تفکر و تدبر منصفانه. آموزش تفکر به عنوان آموزش مکمل باید در برنامه درسی مدارس و دانشگاه‌ها نهادینه شود. آگاهی ما از سیلابس این درس آن اندازه است که بتوان آن را هم‌اینک در موسسات آموزشی کشور به اجرا گذاشت. به علاوه مطبوعات انتقادی و روزنامه‌های حقیقت‌جو باید مهارت نقادی و معیارهای تفکر صحیح را در افکار عمومی کشور به نحو موثر ترویج و اشاعه دهند. این نوشته فراخوان نهضتی است برای نهادینه کردن اهداف تفکر در ایران. نهضت تفکر در تقابل و متضاد است با پوپولیسم، مردم‌فریبی(دماگوژیسم)، مهندسی و کنترل افکار عمومی، رفتارهای آنی و هیجانی توده‌ها و البته جامعه مملو از تابوهای عقیدتی. آموزش تفکر استحکام‌بخش مردم‌سالاری واقعی و عقلانیت در جامعه است.

جایگاه تفکر نقادی و اندیشه انتقادی در آموزش و پرورش ایران

تفکر خودفرمان

آموزش تفکر در کانون تحقق‌بخشی به اهداف و آرمان‌های والای تربیتی، فرهنگی و سیاسی است. بنابراین پاسخی است برای دستگاهی از معادلات چندمجهولی. تفکر خودفرمان تفکری است که در آن شخص با هدف تفکر منصفانه و با بهره‌گیری از مهارت‌های استدلال، جامع‌بینی و منطق تفکرات به تحلیل موضوعات، باور، عقیده و تصمیم‌گیری نایل می‌شود. گرچه حوزه تفکر در شکل ایده‌آل خود، خودفرمان است ولی ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی، تاثیرات روانشناختی، مغالطات منطقی و محدودیت‌های خاص زبان نیز روی موازین و منطق تفکر، دخل و تصرف و تاثیرات کنترلی اعمال کرده و به تعبیری آن را شرحه‌ شرحه می‌کنند. این مجاورت حوزه تفکر با حوزه‌های مذکور به موانع و محدودیت‌هایی بالقوه برای معیارها و فضیلت‌های اندیشه منجر می‌شود. خلاصه کلام، محدودیت‌های ذاتی ذهن، اشتباهات و مغالطات منطقی، محدودیت‌های استعمال زبان، دام‌های خود محوری و جامعه محوری و بالاخره خصوصیاتی همچون خودفریبی، بزدلی فکری و پذیرفتن کورکورانه عقاید، موانعی سر راه آزاداندیشی و انصاف در تفکر و تصمیم‌گیری هستند. به عنوان نمونه به تاثیر شرایط فرهنگی و اجتماعی روی باور و عقیده افراد اشاراتی می‌کنیم. در برخی کشورها عقاید بسیاری از افراد بر پایه اطاعت از مقام مافوق، همرنگی با جماعت و یا عقیده مسلط در جامعه جهت برخورداری از هویت و امنیت گروهی- اجتماعی قرار دارد. لفظ «شخصی» در اصطلاحاتی مانند باور و عقیده شخصی چنین وانمود می‌کند که افراد در پی تاملات و کاوش‌های فکری خود به باور و عقیده دست یافته‌اند، حال آنکه واقعیت حاکی از دخل و تصرف اهرم‌های فرهنگی و مکانیسم‌های اجتماعی در عمق باور و اعتقادات شخصی آنان است. سیطره این تصرف حتی تصمیم‌گیری‌های فردی افراد را نیز تحت حاکمیت دارد.

جایگاه تفکر نقادی و اندیشه انتقادی در آموزش و پرورش ایران

رابطه تفکر و دموکراسی

آموزش تفکر ارتباط تنگاتنگی با استقرار دموکراسی دارد، تو گویی پیش‌شرط آن است. بدون آموزش تفکر و فقدان اکثریتی از شهروندان فکور و سنجشگر، جامعه را به عوام‌پروری و عوام‌فریبی سوق می‌دهد. برای ارتقای قابلیت تفکر و سنجش‌گری در جامعه با دو رهیافت مواجه هستیم. رهیافت ایجابی که عبارت است از معرفی مولفه‌های تفکر و ترویج آموزش مهارت‌های تفکر برای عموم جامعه. رهیافت دیگر، شناسایی و نقد آن‌گونه شیوه‌های فرهنگی و آموزه‌های رسانه‌ای است که تفکر را در جامعه تضعیف، تضییع و یا ممنوع کرده و زمینه را برای عوامیت جامعه دامن می‌زنند. چنین شیوه‌های رسانه‌ای، خدمت‌رسان پوپولیسم و دماگوژیسم هستند.

تفکر نقاد

نقاد بودن از جمله ویژگی‌های بارز در آموزش تفکر است به این نحو که شخص هم عقاید خودش و هم باورها و عقاید عمومی و رایج در جامعه را بررسی کرده و به پرسش می‌کشد. علاوه بر برخورداری از شهامت فکری، تفکر نقاد تا اندازه مورد نیاز، شکاک نیز هست و تلاش می‌کند در انبوهی از اطلاعات مغشوش و دستکاری شده، واقعیات و حقایق را آشکار کند. قدسیت یک سخنران یا منبع سخن مانع رویکرد انتقادی متفکر نقاد به سخنان او نمی‌شود. بسیاری از مردم جامعه از این حیث که قابلیت تفکر نقاد را ندارند در شرایط منفعل و مذبوحانه به سر می‌برند. تفکر نقاد، تفکری عیب‌جو، ایرادگیر و مترصد حمله و خدشه به افکار دیگران نیست زیرا در وهله نخست، عقاید و طرز فکر خود را در بوته نقد گذاشته و بدین طریق محتویات و خلقیات فکری خود را تعدیل می‌کند.

آشنایی با موانع تفکر آزاد و منصفانه و تسلط بر مهارت‌های نقادی سخن، زرادخانه‌ای است که روزنامه‌نگاری انتقادی و مطبوعات حقیقت‌جو را متحول می‌کند. منطق ناموجه و استدلال نامنصفانه در سخنان و گفتمان‌ها باید به زبان اصطلاحات تخصصی تفکر نقاد همواره گوشزد و سرکوب شوند تا تبدیل به سلاح ژورنالیستی رعب‌آسایی شوند. آموزش تفکر به عنوان آموزش مکمل باید در برنامه درسی مدارس و دانشگاه‌ها نهادینه شود.

موانع اندیشه انتقادی

در اینجا صرفا به ذکر 4 مورد اصلی از این گونه اصطلاحات می‌پردازیم. مورد اول اصطلاحا سندرم موسی گفته می‌شود که در آن مرکز ثقل و محور سخن متکی است بر وعده‌های کلان آرمانگرایانه و جذاب برای توده‌ها از قبیل خوشبختی، رستگاری، افتخار و عظمت ملی بدون ارایه استدلال و منابع اطلاعاتی عینی و کافی بدون دوراندیشی و در نظر گرفتن جوانب امور و اینکه این وعده‌ها منجر به چه فرصت‌سوزی‌ها و نتایج جانبی منفی خواهد شد. سندرم موسی در افکار و سخنان رهبران کاریزماتیک به وفور یافت می‌شود. با همین تکنیک و استدلال سخنوری، آدولف هیتلر کاری کرد که تقریبا تمامی آلمانی‌ها، وعده او را برای عظمت ملت و نژاد آلمان بپذیرند. مورد دوم، مغالطه دوگانه کاذب یا مغالطه سیاه و سفید کردن مباحث نامیده می‌شود. در این مغالطه که بسیار متداول و خطرناک است، ادعاها بر مبنای انتخاب فقط یکی از دو گزینه مقابل هم است. مثال زیر در مباحث سیاسی و از زبان رهبران سیاسی بسیار آشناست: شما یا طرفدار ما هستید و یا با تروریست‌ها (دشمنان). مورد سوم را به مغالطه توسل بی‌جا به شخص یا منبع صاحب‌نظر اختصاص می‌دهیم که به طور خلاصه عبارت است از توسل بی‌مورد و غیرضروری به گفته‌های فلان شخصیت معتبر با هدف صحه گذاشتن و قبولاندن ادعای مطرح شده. توجه کنید، توسل به شخصیت‌ها جای دلایل منطقی را نمی‌گیرد. بالاخره مصادره به مطلوب در تفاسیر از متداول‌ترین تکنیک‌های استدلالی به خصوص در ایران است. در این روش معمولا متون و رویدادهای تاریخی در جهت تایید تصمیم و سیاستی که قرار است اتخاذ شود، تفسیر و انطباق داده می‌شود. تفسیرهای مصادره به مطلوب ناموجه هستند زیرا این حقیقت که معانی واژگان سیال و تفاسیر متون منعطف‌اند، نادیده گرفته شده است. مشابهت با متون کهن و وقایع تاریخی می‌توانند انگیزه و محرک عاطفی ایجاد کرده و پرتُوی روحیه‌بخش بر کنش‌ها و تصمیمات زمان حال ما بیفکنند ولی جایگزین استدلال منطقی و الزام‌آور نیستند.

جایگاه تفکر نقادی و اندیشه انتقادی در آموزش و پرورش ایران

( ماموریت شما در زندگی تغییر دادن دنیا نیست ! ماموریت شما تغییر دادن خودتان است )

وبلاگ دکتر منوچهر ذاکر


جایگاه تفکر نقادی و اندیشه انتقادی در آموزش و پرورش ایران

منتشرشده در آموزش نوین

روه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ مدیر صدای معلم بر اساس دعوتی که سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور کرد سفری یک روزه به استان محروم سیستان و بلوچستان داشت .

برنامه عبارت بود از بازدید از چند پروژه عمرانی مانند پروژه دارالفنون ، مدرسه با مدیریت سبز و چند مدرسه که در حال ساخت بودند که با همت و پی گیری این سازمان در حال ساخت هستند .

هدف« صدای معلم » از انتشار این گزارش ها ، اعلان هشدار به مسئولان و نیز توجه وافی و کافی به مناطق محروم و حاشیه ای است که انتظار می رود در عمل و فارغ از شعار و تبلیغات در صدر برنامه ها و توجه برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان قرار گیرد.

این رسانه تاکنون چهار گزارش تهیه کرده است . گزارش های پیشین به صورت عمده از فقر و محرومیت مطلق در این مدارس و مناطق خبر می داد اما این گزارش از دبیرستان دخترانه فرزانگان 2 زاهدان واقع در استان سیستان و بلوچستان تهیه شده است .

آن چه مایه شادمانی است آن است که در چنین استان محرومی می توان مدارسی یافت که دانش آموزان آن می توانند از حداقل استانداردهای آموزشی برخوردار باشند و از مشاهده امکانات مناطق برخوردار سرخورده و افسرده نشوند .

امید است که همه مدارس عادی دولتی در سراسر کشور و به ویژه استان های محروم طعم شیرین عدالت آموزشی را بچشند .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه استان ها و شهرستان ها/

تجمعات اعتراضی معلمان شاغل و بازنشستگی

امروز پنج شنبه 23 دی ماه ، معلمان در برخی نقاط کشور با تجمع در برابر ادارات آموزش و پرورش نسبت به کم توجهی و تاخیر در اعاده مطالبات قانونی خود اعتراض کردند .

این تجمع در تهران در برابر مجلس شورای اسلامی صورت گرفت .

محور عمده این مطالبات بر اجرای کامل رتبه‌بندی معلمان به میزان ۸۰ درصد اعضای هیأت علمی برای معلمان شاغل و نیز اجرای همسان‌سازی حقوق برای معلمان بازنشسته قرار گرفته است . همچنین شعارهایی در مورد آزادی معلمان زندانی داده شده است .

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تجمعات اعتراضی معلمان شاغل و بازنشستگی

پرسش از رئیس هيات امنای صندوق ذخيره فرهنگيان و وزیر آموزش و پرورش

رياست محترم هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان

جناب آقاي يوسف نوري

براساس اخبار منتشر شده در شبکه هاي اجتماعي  ، دوشنبه 13 دي ماه جلسه هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان  با رياست حضرتعالي و حضور اعضاي محترم هيات امنا طبق قانون ( اساسنامه صندوق ) رسميت يافته است . در اين جلسه رسمي هيچ سخني براي جايگزيني فرد جديد به جاي فرد قديمي استفعا داده از هيات مديره  مطرح نشده است و جلسه رسمي هيات امنا پايان يافته است .

دو روز بعد يکي از اعضاي محترم هيات امنا براي جمع آوري امضاء از ديگر اعضاي محترم هيات امنا دوره راه افتاده و از اعضاي محترم ، امضا جمع کرده است و منتخبين فرهنگيان عضو هم در هتل هما دعوت شده اند و موافقت نموند ، فردي جديد  جايگزين فرد قديمي شود .

از نظر قانون  ، طبق بند سوم از ماده 11 اساسنامه نصب و عزل اعضاي هيات مديره و حسابرس مستقل و بازرس موسسه از وظايف هيات امناي محترم مي باشد .

تا اينجا هيچ پرسشي مطرح نمي شود زيرا هيات امناي محترم ، به وظايف قانوني خود عمل کرده اند .

ماده 12 اساسنامه درباره جلسات و تصميمات هيات امنا مي باشد .

پرسش از رئیس هيات امنای صندوق ذخيره فرهنگيان و وزیر آموزش و پرورش

در اين ماده آمده است :

هيات امناء در هر سال حداقل چهار بار با دعوت رئيس هيات امناء تشکيل جلسه مي دهد تا نسبت به انجام وظايف خود اقدام و در مورد مسايل اتخاذ تصميم نمايند . جلسات هيات امناء با حضور رئيس يا نايب رئيس و اکثريت اعضا ء رسميت مي يابد و تصميمات متخذه با راي حداقل شش نفر از اعضاي حاضر در جلسه معتبر و لازم الاجراءخواهد بود .

پرسش این است :

آيا حضرتعالي به عنوان رئيس هيات امناء يا نايب رئيس محترم هيات امنا و اکثريت اعضاي محترم هيات امنا در هتل هما و مراکز ديگر جمع آوري امضاء از ديگر بزرگوران هيات امناء ، حضور داشته اند تا تصميم اتخاذ شده معتبر و لازم الاجرا باشد ؟ اگر شرايط مندرج در اساسنامه براي جمع آوري امضا رعايت نشده است .

طبق قانون ( همان ماده 12 اساسنامه )  :

 "جلسات فوق العاده هيات امناء بنا به تشخيص رئيس يا درخواست سه نفر از اعضاي هيات مديره يا بازرس حداکثر ظرف پانزده روز برگزار خواهد شد . "

پيشنهاد مي شود تا هرچه سريع تر جلسه فوق العاده هيات امنا را تشکيل دهيد و مصوبه را معتبر و لازم الاجرا نماييد .

قابل ذکر است که اين درخواست  به معني مخالفت يا حمايت از هيچ يک از دو عضو مذکور نمي باشد و فقط اعتراضي  به عملکرد خارج از قانون ( اساسنامه ) مي باشد .


پرسش از رئیس هيات امنای صندوق ذخيره فرهنگيان و وزیر آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور