صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آسیب شناسی فضای کلاس و مدرسه و نقش نمره انضباط بیست

ﺳﺎلﻫﺎ ﭘﻴﺶ، آن زﻣﺎن‌ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﺎﮔﺮد ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﻮدم، اول ﻫﺮ ﺳﺎﻋﺖ درسی، ﭘﻴﺶ از آﻣﺪنِ ﻣﻌﻠﻢ، ﻣﺒﺼﺮِ ﻛﻼس وﺳﻂ ﺗﺨﺘﻪ‌ﺳﻴﺎه خطی میﻛﺸﻴﺪ و یک‌ﻃﺮف آن میﻧﻮﺷﺖ: «ﺧﻮبﻫﺎ» و ﻃﺮف دﻳﮕﺮ آن میﻧﻮﺷﺖ: «ﺑﺪﻫﺎ».

ﺑﻌﺪ از ﻧﻮﺷﺘﻦ اﻳﻦ دو ﺳﺮﻓﺼﻞ، ﻛﺎر ﻣﺒﺼﺮ اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻜﻼﺳﺎنش ﺑﺪوزد و «ﺧﻮب» را از «ﺑﺪ» ﺗﻤﻴﺰ دﻫﺪ و دو ﺳﺘﻮنِ روی ﺗﺨﺘﻪﺳﻴﺎه را ﭘﺮﻛﻨﺪ.

ﺗﻤﻴﺰدادن ﺧﻮبﻫﺎ از ﺑﺪﻫﺎ ﻛﺎر آﺳﺎنی ﺑﻮد: ﻫﺮﻛﺲ دﻫﺎن میﮔﺸﻮد و ﺣﺮف می‌زد ﺑﺪ ﺑﻮد و ﻫﺮﻛﺲ دﻫﺎن میﺑﺴﺖ و ﺧﺎﻣﻮش ﺑﻮد ﺧﻮب ﺑﻮد، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎدگی!

آسیب شناسی فضای کلاس و مدرسه و نقش نمره انضباط بیست

اﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮا، ﺑﺎ ﻫﻤﻪی ﺳﺎدگی‌اش، ﻧﻤﻮﻧﻪای ﺑﻮد از ﻃﺮز ﻓﻜﺮهای ﻛﻼن در ﺟﺎﻣﻌﻪی آن‌روز. ﺳﻜﻮت در ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺧﻮب تلقی میﺷﺪ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ، ﻫﻤ‌‌ﻬﻤﻪ و ﺳﺮوﺻﺪا، ﺑﺪ تلقی میﺷﺪ.

ﺷﻬﺮوﻧﺪ ﺧﻮب، ﺷﻬﺮوﻧﺪ ﻣﻄﻴﻊ و آرام و ﺳﺮﺑﻪزﻳﺮ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺳﺮش ﺑﻪ ﻛﺎر ﺧﻮدش ﮔﺮم اﺳﺖ و ﭘﺎ از ﮔﻠﻴﻢ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻴﺮون نمیﻛﺸﻴﺪ و اﮔﺮ کسی اﻳﻦ اﻟﮕﻮ را رﻋﺎﻳﺖ نمیﻛﺮد و ﻛﻨﺠﻜﺎوی میﻛﺮد، ﺳﺆال میﭘﺮﺳﻴﺪ و ﭼﺎﻟﺶهای فکری اﻳﺠﺎد می‌کرد، آدم ﻣﺎﺟﺮاﺟﻮ و دردﺳﺮسازی تلقی می‌شد.

دﻧﻴﺎ اﻣﺎ، در ﺣﺮﻛﺖ اﺳﺖ. زﻣﺎﻧﻪ نمی‌اﻳﺴﺘﺪ و ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﻐﻴﻴﺮ میﻛﻨﺪ. اﻳﻦ روزﻫﺎ، دوره‌‌ی دﻳﮕری اﺳﺖ، دوره‌ی اﻧﻘﻀﺎی ﻋﻤﺮ ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺴﺘﻪ و ﺳﺮ ﺑﻪ زﻳﺮ و تک‌ﺻﺪایی!

در دﻫﻜﺪه‌ی ﺟﻬﺎنی اﻣﺮوزی، کسی ﻛﻪ ﻟﺐ‌ از‌ ﻟﺐ نمیﮔﺸﺎﻳﺪ ﻧﻤﺮه‌ اﻧﻀﺒﺎط «ﺑﻴﺴﺖ» نمیﮔﻴﺮد ﺑﻠﻜﻪ نمره‌ی «ﻫﻮﺷﻴﺎری» و «مسئولیت‌پذیری» او «ﺻﻔﺮ» می‌شود! ﺑﻪ‌ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎدگی!

سایت دکتر محمدرضا سرگلزایی


آسیب شناسی فضای کلاس و مدرسه و نقش نمره انضباط بیست
منتشرشده در دانش آموز

جایگاه تفکر و اهل تفکر در ایران امروز

بگذارید بی‌مقدمه، تعریفی اجمالی از « اهل تفکر » ارائه دهم، مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئه‌ی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطه‌ی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و می‌کنند ؛ حال محتمل است گذرشان به آکادمی افتاده باشد، یا نه، هم آنان که با کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کرده‌اند، از شعور متعارف تبعیت نمی‌کنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمی‌گذرند، در طبیعت ثانویه خویش بیتوته کرده‌اند، با خود خلوت دارند و صاحب وقت تفکرند تا آنجا که ممکن است... با سنت تاریخی خویش قهر نکرده‌اند و می‌کوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشوده‌اند، از فلسفه و هنر بهره‌ها دارند، شعر را می‌فهمند، راه خویش را از توده‌های منتشر جدا کرده‌اند، به مصرف‌گرایی و وراجی روی خوش نشان نمی‌دهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشری‌اندیشان، و از ایدئولوژی‌های مسلط دوران و جامعه در فاصله‌ی معناداری می‌ایستند و در کل از راهی نمی‌روند که روندگان آن زیاد است...

حال برگردیم سر وقت مدعای این جستار .

جایگاه تفکر و اهل تفکر در ایران امروز

چرا نگارنده معتقد است چنین فئه‌ی قلیلی در ایران امروز دچار غربت مضاعفی هستند، ؛ اولا هم دلسوز دولت و هم خیرخواه ملت هستند اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمی‌یابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند، ثانیا، درد توسعه‌نیافتگی تاریخی را فهم کرده‌اند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون سنت‌گرا و نوگرا رانده می‌شوند، ثالثا نمی‌توانند به تندروی‌ها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند، و رابعا دچارند، به تفکر و تعقل حتی به نحو ناخواسته‌ای دچارند یعنی نمی‌توانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند.

اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریبند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانه‌اند و سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش می‌توانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی می‌نهند، دولت، ملت و روشنفکران!

لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطه‌ی این هر سه گروه بیرون است . . بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحران‌های ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقب‌ماندگی به سر می‌برد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!

در پایان، از هر دوستی که مخاطب این جستار قرار می‌گیرد خواهانم در صورت عدم همدلی با نگارنده با دلیل و برهان مدعیات این جستار را به پرسش گرفته، نگارنده را در نیل به فهم بهتر یاری رساند، با امید به اصلاح رویه‌های خطا و گریز از داوری‌های ناصواب و شتاب زده!

کانال اندیشه انتقادی


جایگاه تفکر و اهل تفکر در ایران امروز

منتشرشده در یادداشت

مبانی شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در تبریز و جنبش مشروطه

مبانی شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در تبریز[1]

مقدمه

اگر جامعه‌ی مدنی را به تعبیر جامعه‌شناختی، همان جامعه‌ی شهری بدانیم، تبریز مهم‌ترین مرکز جامعه‌ی مدنی جنوب ارس و شهر اولین‌های ایران از لحاظ جذب و نهادینه کردن مؤلفه‌های مدنیت مدرن در عصر جدید است. اگر چه معنای لغوی جامعه‌ی مدنی همان جامعه‌ی شهری‌است اما در ادبیات سیاسی- اجتماعی ایران مفهوم جامعه‌ی مدنی، مفهومی عام‌تر از جامعه‌ی شهری‌است. جامعه‌ی مدنی مورد بحث، جامعه‌ای‌است فراتر از جامعه‌ی شهری صِرف اما هسته‌ی اصلی و استخوان‌بندی این جامعه‌ی مدنی در واقع شهر ایده‌آل به مفهوم «وبری» است. زیرا مفاهیم مرتبط با جامعه‌ی مدنی همچون آزادی فردی، آزادی سبک زندگی، آزادی عقیده و رأی و بیان، توزیع قدرت، سیستم اداری متکی به نخبگان بومی و شایسته‌سالار، برخورداری شهروندان از حقوق کامل فردی و اجتماعی، سیستم حقوقی مستقل و عرفی، تفکیک قوا، جریان آزاد تولید و مبادله‌ی کالا و تجارت و امثال آنها همگی برخاسته از ذهن و روح جوامع شهری بوده و در یک جامعه‌ی شهری قابل تحقق‌اند. تاریخ عصر جدید اروپا کاملاً مؤید این مدعاست. تمامی دستاوردهای تمدن مدرن حاصل کوشش‌ها و جوشش‌های شهری به ویژه طبقه‌ی متوسط شهرنشین یعنی همان طبقه‌ی بورژواست. حتی در بحبوحه‌ی حاکمیت مطلق مثلث پاپ- پادشاه- فئودال در قرون وسطای اروپا، این مثلی معروف در فرهنگ اروپا بود که هوای شهر آزادتر است. اگر چه در شهرهای قرون میانه‌ی ما (اگر واقعاً بتوان شهری پیدا کرد)، حاکمیت‌های عشیره‌ای ایلات کوچرو و یا حاکمان ایلیِ مستقر در روستا بر شهرها نیز تسلط کامل داشته‌اند و به همین دلیل برخی صاحب‌نظران معتقدند که در دوره قرون وسطای شرق میانه اصلاً جامعه‌ای شهری وجود نداشته است.  

مبانی شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در تبریز و جنبش مشروطه

واقعیت این است که سرشت شهرهای اروپایی با سرشت شهرهای ما متفاوت بوده و به ویژه به سبب وجود اقلیم متفاوت در شرق میانه با اروپا، این سرشت متفاوت تا به حدی بوده و هست که امروزه اکثر روستاهای اقلیم اروپا بیشتر ویژگی‎های شهری دارند تا ویژگی‌های روستایی و بالعکس شهرهای ما بیشتر ویژگی‌های روستایی دارند تا ویژگی‌های شهری. همچنین پس از انهدام کامل، خشونت‌بار و سراسری شهرهای منطقه در اواخر عصر آهن، شهرنشینی‌ای که به شکل قلعه- شهرهای اشرافی در حال اعتلا بود، به‌کلی به قهقرا رفته و دوره‌ای از رکود و خلأ کامل تمدنی آغاز شده که موضوع مناقشه‌انگیزی‌است؛ زیرا با طرح و بسط آن به عنوان یک مسئله‌ی مهم تاریخی در جامعه‌ی ما، پرده‌های نمایشی که به عنوان تاریخ پرشکوه ایران برافراشته شده، رنگ می‌بازد، تمامی نظم ذهنی موجود از تاریخ به هم می‌خورد و تعصب ملی در جبهه‌های ملی فوران می‌کند!

البته این بدان معنی نیست که این فاصله‌ی بزرگ بین شهرهای واقعی جهان از جمله شهرهای اروپا با شهرهای ما طی ناشدنی‌است. به هیچ وجه این چنین نیست زیرا در صد سال اخیر نمونه‌های نسبتاً موفقی از تجربه‌ی تشکیل جوامع شهری با ویژگی‌های نسبی شهری و به تبع آن شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در شرق میانه قابل ارائه و بررسی‌است؛ زیرا انسان عصر جدید توان خود برای عبور از محدودیت‌های عینی (به عنوان مثال محدودیت‌های تاریخ، اقلیم و جغرافیای طبیعی)و ذهنی (به عنوان مثال سنت‌های روستایی، ایلی و کوچ‌روی کهن) را به تاریخ ثابت کرده است.

برخی از ویژگی‌ها و مؤلفه‌های شهری‌ای که در این بحث مد نظرند عبارتند از؛ آزادی فردی، آزادی سبک زندگی، آزادی عقیده و رأی و بیان، توزیع قدرت، اقتصاد تجاری و صنعتی به جای اقتصاد زراعی و دام‌داری، وجود بازار دائمی تجارت و جریان آزاد تولید و مبادله‌ی کالا، وجود طبقات چندگانه‌ی اجتماعی، وجود نهادهای اجتماعی اعم از نهادهای سیاسی، اقتصادی، صنفی، مسلکی و امثال آنها به مثابه نمودهای تجمیع مشابهت‌ها و اجماع تفاوت‌ها برای جهت‌دهی قوای اجتماعی برای اداره‌ی امور و تعیین سرنوشت جمعی، وجود مراکز اداری و مدیریتی با نخبگانی برخاسته از متن نهادهای موجود در خود شهر بر اثر شایستگی‌های واقعی، وجود همبستگی نسبی بین شهروندان، باور به قدرت عقل و دانش دنیوی به جای باور به قدرت‌های اساطیری و ماورائی، مقاومت در برابر هر گونه تمرکز قدرت در دست یک شخص یا گروه خاص و وجود سیستم حقوقی- قضایی عرفی و مستقل. همچنین وجود نمود عینی این ویژگی‌ها که در زمینه‌های مهمی مانند طراحی شهری و پیکربندی شهر، معماری، سیستم حمل و نقل و امثال آنها نمایان می‌شود.

اگر چه شهری که دارای تمامی ویژگی‌های فوق باشد، به تعبیر ماکس وبر، یک نمونه‌ی آرمانی (İdeal type) بوده و ممکن است در واقعیت وجود نداشته باشد اما هر جامعه‌ی شهری‌ای که بیش‌ترین شباهت را به آن نمونه‌ی آرمانی داشته باشد، به جامعه‌ی مدنی آیده‌آل نزدیک‌تر خواهد بود. این ویژگی‌ها مجموعه‌ای از ویژگی‌های مدنی می‌باشند که در مفاهمه‌ای دو جانبه با تاریخ شهرهای جدید اروپا به‌ویژه توسط ماکس وبر مطرح شده‌اند. هر چند برخی از صاحب‌نظران به دنبال نمونه‌هایی از شهر مشابه به نمونه‌ی آرمانی مورد بحث در تاریخ قدیم اروپا بوده و چند شهر یونان و رم باستان را نمونه‌هایی نزدیک به نمونه‌ی آرمانی مورد بحث تلقی کرده‌اند اما واقعیت این است که این تلقی ناشی از نوعی تاریخی‌گری و شیفتگی به یونان و رم باستان است. حتی برخی از صاحب‌نظران شرقی به‌خصوص ایرانی راه افراط پیموده و نمونه‌هایی نزدیک به شهر نمونه‌ی آرمانی در تاریخ باستان ایران عرضه می‌کنند که متکی به روایات ذهنی‌است نه فاکتورهای واقعی و عینی. جست و جوی بدون پیش‌داوری تنها به جهت یافتن نمونه‌های تاریخی مختلف از شهرها و جوامع انسانی با ساختارهای اجتماعی مختلف، تلاشی علمی‌است اما مراجعه و جست و جوی تاریخی با نیت و هدف اثبات عقاید و باورهای پیشین، نه تنها دستاوردی علمی در بر نخواهد داشت بلکه خواسته یا ناخواسته به تحریف تاریخ نیز دست خواهیم یازید. بر این اساس چون ظهور جامعه‌ی مدنی بر اساس مؤلفه‌های مدنیت شهری، پدیده‌ای جدید و حداکثر متعلق به دوره‌ی بعد از رنسانس در اروپا و یکصد سال اخیر در شرق میانه است، به تاریخ بردن آن به‌ویژه در جغرافیای شرق میانه دستاوردی واقع‌گرایانه در بر نداشته و به اسطوره‌سازی و ایده‌آلیسم تاریخی خواهد انجامید.

در جهان اسلام، شرق نزدیک و شرق میانه چهار شهر قازان (مرکز جمهوری خودمختار تاتارستان در کشور فدراتیو روسیه)، استانبول، باکو و تبریز پیشگام تبدیل شدن به شهری با ویژگی‌های فوق و پیشتاز نهادینه کردن ویژگی‌های جامعه‌ی مدنی در خود بوده‌اند که از این میان بررسی مختصری درباره‌ی یکی از این ویژگی‌های مورد بحث ارائه می‌شود. این بحث، بخش سوم از فصل سوم کتاب «ساختار اجتماعی شهر تبریز از دوره‌ی سلجوقی تا عصر مشروطه بر اساس نظریه‌ی شهر ماکس وبر»[2] می‌باشد.

مبانی شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در تبریز و جنبش مشروطه

شکل‌گیری نظامات اداری- سیاسی جدید بعد از انقلاب مشروطه

پس از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین‌شاه (14 مرداد 1285 هـ.ش)، تغییرات اساسی در ساختار اداری- سیاسی و مدیریتی ممالک محروسه ایجاد شد. انقلاب مشروطیت در واقع حرکتی نوین و بنیانی در جهت پایان دادن به استبداد حاکم و به تعبیر وبر «پاتریمونیالیسم شرقی» بود. اولین و مهم‌ترین تغییرات ایجاد شده در راستای تأسیس نهادهای اداری- سیاسی جدید، تأسیس مجلس شورای ملی، تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی و عرفی شدن دستگاه قضایی بود. بدین‌ترتیب مقدمات تفکیک قوای سه‌گانه‌ی مقننه، مجریه و قضائیه به مثابه اولین شرط دموکراسی و سهیم شدن مردم در قدرت و کسب حقوق شهروندی از جمله حق تعیین سرنوشت، فراهم آمد. قوانینی که بعد از انقلاب مشروطه درباره‌ی تقسیمات جدید کشوری و سیستم اداری در مجلس شورای ملی تصویب شدند، عبارت بودند از قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی در 122 ماده در ربیع الثانی1325 هـ.ق. قانون بلدیه در 108 ماده در بیستم ربیع الثانی 1325هـ.ق و قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام در 433 ماده و در دو ضمیمه با 26 ماده. بدین ترتیب اولین گام‌ها در جهت مشارکت شهروندان در امور مملکتی برداشته شد. هر چند این حق به طبقات محدودی از جامعه داده شده بود اما به هر حال طبقاتی که طبق قوانین جدید صاحب حق دخالت و مشارکت در امور سیاسی مملکت شدند، به عنوان نماینده‌ی تمامی طبقات و اقشار جامعه در نظر گرفته شده بودند. گروهی از مشروطه‌خواهان برای اصرار بر تدوین هر چه زودتر قانون اساسی در کنسول‌گری انگلیس تحصن نمودند و کنسول‌گری‌های انگلیس و روس نیز جریان انقلاب را می‌پاییدند و به شدت در جریان امور دخیل بودند و این چهار کانون مهم سیاسی (مسجد صمصام‌خان، انجمن ایالتی، کنسول‌گری‌های روس و انگلیس) در نزدیکی یکدیگر در محله‌ی ارمنستان، در یک امتداد از شمالی‌ترین قسمت این محله در نزدیکی بازار تا نزدیک دروازه‌ی میارمیار قرار داشتند .

تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال 1286 هـ.ش، نخستین اقدام جهت مشارکت مردمی بود. طبق این قانون، ممالک محروسه به ایالات، ولایات، بلوکات و نواحی تقسیم گردید. ایالت قسمتی از کشور بود که دارای حکومت مرکزی و ولایات حاکم‌نشین جزء بود. مطابق قانون مذکور، ممالک محروسه‌ی قاجار به چهار ایالت آذربایجان، خراسان، فارس، کرمان و بلوچستان تقسیم شد. ولایت قسمتی از کشور بود که دارای یک شهر حاکم‌نشین و توابع باشد اعم از این که حکومت آن مستقیماً تابع حکومت مرکزی و یا تابع حکومت ایالتی باشد. ولایاتی که جزء کوچک‌تر ایالات مذکور نبودند، مستقیماً با مرکز ارتباط داشتند. هر ولایت دارای چندین بلوک و هر بلوک متشکل از چند ناحیه می‌شد. وظایف این انجمن‌ها نظارت بر اجرای قوانین و رسیدگی به امور خاصه‌ی ایالت و ولایت و مصلحت‌اندیشی در اموری مانند امنیت و آبادی محل بود (فیضی، 1374: ص145)[3].

بعد از قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، مهم‌ترین قانون و ساختار جدید در اداره‌ی امور شهرها، تصویب قانون بلدیه و تأسیس آن در شهرها به منزله‌ی شهرداری با مشارکت شهروندان بود. قانون بلدیه، 5 فصل و 108 ماده داشت و حکم به تأسیس بلدیه در شهرها می‌کرد. در این قانون، مدیریت شهرها به هیئت بلدی واگذار شده بود. این هیئت از دو جزء «انجمن بلدیه» و «اداره‌ی بلدیه» و شعب آنها تشکیل می‌شد. رئیس انجمن از سوی اعضای انجمن و به اکثریت آراء انتخاب می‌شد. انجمن به کلیه‌ی امور که مربوط به اصلاحات، توسعه، پاکیزگی، بهداشت و زیبایی شهر بود، رسیدگی می‌کرد و تصمیمات لازم را اتخاذ می‌نمود. اداره‌ی بلدیه تحت نظارت انجمن، موظف به انجام وظایف مذکور بود. مصوبات و مقررات انجمن باید برای حاکم محل فرستاده می‌شد. کلانتر ریاست انجمن بلدیه را بر عهده داشت. اداره‌ی بلدیه عهده‌دار اجرای قوانین و مقررات اداره‌ی مؤسسات شهر بود. اگر چه تشکیل شوراهای مردمی با عنوان «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» در بندهای 29 و 90 و 93 متمم قانون اساسی مشروطه، پیش‌بینی شده بود اما پیش از تصویب این قانون، عملاً شوراهای مردمی در تبریز تشکیل شده بود. انجمن ایالتی آذربایجان 12 عضو داشت که چهره‌های سرشناسی مانند شیخ محمد خیابانی، سید حسن شریف‌زاده، شیخ اسماعیل هشترودی، میرزا اسماعیل نوبری، شیخ سلیم خطیب، میرزا حسین واعظ و میرزا اسماعیل امیرخیزی در میان آنان دیده می‌شدند.

روزنامه‌ی «انجمن» نیز ارگان رسمی انجمن ایالتی آذربایجان بود که اولین شماره‌ی آن در اول رمضان 1324 هـ.ق منتشر شد (12 روز پس از افتتاح انجمن ایالتی). اقدامات انجمن در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و اداری و... بسیار در خور توجه بود. انجمن در طی عمر کوتاه خود (شعبان1324 تا محرم1330 هـ.ق) موفق شد به اوضاع اقتصادی و انتظامی آذربایجان سروسامانی بدهد. تثبیت نرخ نان و گوشت، مبارزه با محتکرین و مصادره‌ی غلات آنها و توزیع آن در بین مردم، اصلاح اوزان و مقیاس‌ها و لغو رسوم اجحاف‌آمیز از آن جمله بود. انجمن، تأسیسات و تشکیلات اجتماعی نوینی چون نظمیه، بلدیه و عدلیه را پایه‌گذاری کرد و از طریق دادگاه استیناف به تظلمات رسیدگی کرده و جلوی اجحافات و کج‌رفتاری‌ها را گرفت (رفیعی، 1362: ص‌ص21و165). پس از شکست مقاومت مخالفین مشروطه در محلات سرخاب و دوه‌چی و سقوط انجمن اسلامیه، انجمن ایالتی برای ساماندهی امور، اجلال‌الملک را در مقام نایب‌الایاله تثبیت نموده و سالار مؤید را به ریاست نظمیه، رفیع‌الدوله را به سرپرستی مالیه، سیدحسین‌خان عدالت را به ریاست معارف و میرزا ابوالقاسم ضیاء‌العلما را به مسئولیت عدلیه منصوب نمود. کمیسیون جنگ نیز زیر نظر جنابان سردار و سالار ملی اداره می‌شد. قاسم‌خان والی نیز علاوه بر شهرداری، مسئولیت سرپرستی تلگراف‌خانه را عهده‌دار شد (سرداری‌نیا، 1381: صص635-634). مهم‌ترین اقدامات انجمن ایالتی به عنوان سازمانی برآمده از مشارکت شهروندان، ساماندهی امور شهر به وسیله‌ی سه اداره‌ی بلدیه، نظمیه و عدلیه و رهبری مقاومت مردم در برابر قوای ضدانقلاب اعم از نیروهای ایلات و خوانین منطقه و قوای اعزامی از تهران بود.

مبانی شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در تبریز و جنبش مشروطه

درباره‌ی اصلاح امور بلدی، قبل از انقلاب مشروطه نیز ساکنین برخی محلات تبریز به صورت خودجوش اقداماتی انجام داده بودند. به عنوان مثال اهالی محله‌ی نوبر، کوچه‌ی خود را سنگ‌فرش نموده و افرادی را برای نظافت محله استخدام کرده بودند؛ اما با تصویب قانون بلدیه توسط انجمن ایالتی، این اصلاحات برای تمامی محلات شهر در نظر گرفته شد.

در قانون بلدیه، هدف تأسیس این نهاد جدید و وظایف آن چنین تعریف شده بود :

1- مقصود اصلی از تأسیس بلدیه حفظ منافع شهرها و ایفای حوائج اهالی شهرنشین است. 2- امور راجع به بلدیه از قرار تفصیل ذیل است: اولاً؛ اداره کردن آنچه اهالی برای اصلاح امور بلد به موجب قانون می‌دهند. ثانیاً؛ اداره کردن اموال منقوله و غیرمنقوله و سرمایه‌هایی که متعلق به شهر است. ثالثاً؛ مراقبت در عدم قحطی آذوقه‌ی شهر به وسایل ممکنه. رابعاً؛ ساختن و یا نگاه داشتن کوچه‌ها و میدان‌ها و خیابان‌ها از پیاده و کالسکه‌رو و باغ‌های عمومی و مجاری میاه و زیرآب‌ها و پل‌ها و معابر و غیره و همچنان روشن کردن شهر و تقسیم آب‌های شهری و مراقبت در تنقیه‌ی قنوات و پاکیزه کردن حمام‌ها. خامساً؛ مراقبت در رفع تکدّی و تأسیس دارالمساکین و دارالعجزه و مریض‌خانه‌ها و امثال آن. سادساً؛ معاونت در اقدامات حفظ‌الصحه و حفظ‌الدواب و حشم و تأسیس دواخانه‌ها و امثال آن. سابعاً؛ مواظبت در اینکه معابر شهری موافق نقشه‌ی معینی باشد و اقدامات مقتضیه بر ضد حریق و سایر بلیات سماوی و ارضی به عمل آید. ثامناً؛ بیمه‌ی ابنیه‌ی متعلق به شهر از حریق. تاسعاً؛ معاونت در تکثیر معارف و مساعدت در اداره نمودن کتاب‌خانه‌ها و قرائت‌خانه‌ها و موزه‌ها و حفظ و مرمت مساجد و مدارس و ابنیه‌ی عتیقه. عاشراً؛ مساعدت با دولت و تجارت شهر و دایر نمودن محل تشخیص اسعار و معاملات عمومی. 3- دایره‌ی اقدامات بلدیه مختص به حدود شهر و اراضی متعلقه به شهر است. 4- انجمن و اداره‌ی بلدیه می‌توانند به اسم شهر، بیع و شری و هرگونه معاملات نمایند و به جاهای لازم شکایت کنند و در محاکمه‌ی عدلیه اقامه‌ی دعوی نمایند و مدعی و مدعی‌علیه واقع شوند. 5- اراضی کوچه‌ها و میدان‌ها و پیاده‌روها و معابر و رودخانه‌ها و سواحل رودخانه‌ها و زیرآب‌ها و غیره هر چند متعلق به شهر است، محل استفاده‌ی عمومی است. 6- وجوهی که اهل شهر برای مصارف بلدیه می‌دهند، باید به حکم قانون باشد. 7- حاکم شهر باید مراقبت نماید که اقدامات بلدیه مخالف با نظام‌نامه نباشد. 8- اداره‌ی بلدیه حق دارد که مهر معینی به اسم شهر داشته باشد. 9- هیئت بلدیه مرکب است از انجمن بلدیه و شعب جزء آن. 10- انجمن بلدیه مرکب است از اعضایی که از محلات شهر به ترتیب ذیل انتخاب می‌شوند. 11- عده‌ی اعضای انجمن بلدیه در شهرهای کوچک شانزده و در شهرهای متوسط بیست و در شهرهای بزرگ سی نفر خواهد بود که با رعایت وسعت و جمعیت به محلات شهر تقسیم می‌شوند.

شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان: 12- انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان انجمن بلدیه باید دارای شرایط ذیل باشند: اولاً؛ تابعیت ایرانیه. ثانیاً؛ اکمال بیست و یک اقلاً (انجمن، سال اول، ش137، 12 شعبان 1325و ش138، 14 شعبان 1325 و ش140، 17 شعبان 1325 و ش141، 19 شعبان 1325).

اقدامات دیگری که جهت اقدام از سوی بلدیه مورد تصویب حکومت و انجمن ایالتی و بلدی قرار گرفت عبارت بودند از؛ ممنوعیت کشتار دام در درون شهر، نظارت بر نظافت و بهداشت قصابی‌ها، جمع‌آوری نمدمال‌ها از کوچه‌ها و خیابان‌ها و استقرار آنها در یک مکان ویژه، کنترل خیابان‌ها و بازارها و شوارع و جلوگیری از سد معبر از سوی مغازه‌داران، نظارت بر قیمت‌ها، نظارت بر بهداشت آب‌انبارها و نانوایی‌ها، نظارت بر بهداشت حمام‌ها، جلوگیری از واسطه‌گری‌های بی‌مورد که موجب افزایش قیمت‌ها می‌شد، لای‌روبی رودخانه‌ی میدان‌چایی و کنترل خریدوفروش سلاح و تفنگ در شهر (انجمن، سال اول، ش146، 27 شعبان 1325).

روزنامه‌ی «انجمن»، وضعیت امور بلدی شهر، تحت ریاست قاسم‌خان را چنین توصیف می‌کند؛ «به حمدالله داخله‌ی شهر دارالسلطنه تا یک درجه امن و اعضای انجمن بلدیه با ریاست قاسم‌خان امیر تومان شروع به انجام امور موظفه نموده و عجالتاً محض رفاه حال ضعفا نرخ مناسبی به ارزاق از قبیل شیر و ماست و پنیر و گوشت داد و متدرجاً در صدد فراهم آوردن موجبات آسایش عامه و تنظیفات شهر هستند. عمل خبازخانه‌ها نیز از حسن مراقبت و اهتمام جناب نقیب‌السادات مرتب و نان در کمال وفور است» (انجمن، سال دوم، ش27، 29 ربیع‌الثانی 1326). همچنین انجمن بلدیه نشریه‌ای هفتگی به نام «بلدیه» به مدیریت میرزا احمد منتشر می‌نمود.

نظمیه‌ی جدید نیز به ریاست اجلال‌الملک تشکیل شد و باقرخان و ستارخان نیز ابتدا به استخدام رسمی نظمیه درآمدند. پس از انتصاب اجلال‌الملک به مقام نایب‌الایاله، سالار مؤید به ریاست نظمیه منصوب شد. سالار مؤید طی نامه‌ای به انجمن ایالتی درباره‌ی امور مدیریتی نظمیه نوشت :

1- مقرر فرمایند هیئت تحریریه، قانون مجازات اداره‌ی نظمیه را به زودی هر چه تمام‌تر نوشته و مدون نموده بعد از تصویب در انجمن ایالتی به اداره‌ی نظمیه تسلیم دارند که در این خصوص نهایت معطلی را داریم. 2- محمدخان چرندابی را جناب سردار به سمت سرکمیسری اداره‌ی نظمیه معین فرموده‌اند، در این باب نیز لازم است اعضای محترم انجمن ایالتی تصویب فرمایند. مستدعی است نتیجه‌ی آراء خود را اعلام دارند تا تکلیف نظمیه معین شود (انجمن، سال دوم، ش33، 14 ذیحجه 1326). در این خصوص مذاکرات فرموده و بالاخره در جواب ریاست نظمیه، قریب به مضمون ذیل مقرر شد که بنویسند در باب قانون مجازات، اداره‌ی نظمیه‌ی سابق در زمان ریاست جناب اجلال‌الملک، نظامنامه‌ی مخصوصی جناب مخبرالسلطنه نوشته و به ایشان سپرده بودند، آن را بخواهند و بعد از آنکه به تصویب انجمن ایالتی رسید، معمول دارند. در باب سرکمیسر هم تصویب آن به انجمن ایالتی نمی‌رسد، خود نظمیه باید از اشخاص درستکار هر کسی را صلاح می‌داند معین نماید (همان: همانجا).

طبق تصویب انجمن مقرر شد برای هر یک از محلات از قراری که در ذیل می‌آید، نایب و فراش تعیین شود. حفظ نظم و امنیت محلات بر عهده‌ی آنها گذاشته شود و حقوق ماهانه به آنها پرداخت شود. تعداد عده‌ی نایبان و فراشان محلات از قرار ذیل بود:

1- اداره‌ی بلدیه. 1 نفر نایب و 14 نفر فراش.

2- محله‌ی سرخاب. 1 نفر نایب. 14 نفر فراش.

3- محله‌ی میارمیار. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.

4- محله‌ی ویجویه. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.

5- محله‌ی باغمیشه و ششگیلان. 1 نفر نایب. 14 نفر فراش.

6- محله‌ی نوبر. 1 نفر نایب. 12 نفر فراش.

7- محله‌ی کوچه‌باغات. 1 نفر نایب. 14 نفر فراش.

8- محله‌ی چهار منار. 1 نفر نایب. 5 نفر فراش.

9- محله‌ی خیابان. 1 نفر نایب. 15 نفر فراش.

10- محله‌ی دوه‌چی. 1 نفر نایب. 15 نفر فراش.

11- محله‌ی امیره‌قیز. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.

12- محله‌ی راستاکوچه. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.

شرایط نایبان و فراشان طبق قوانین مصوب از این قرار بود :

1- اجزاء بلدیه عموماً در جرگه‌ی نظام داخل گردیده و سالی دو دست لباس از دیوان به آنها داده شد، یک دست تابستانی، یک دست زمستانی با نشان و علامت مخصوص که فراش هر محله شناخته شود. 2- فراش؛ مسئول نایب، نایب؛ مسئول کدخدا، کدخدا؛ مسئول شخص بیگلربیگی بود. یعنی هر کدام از اینها به خلاف قانون تمدن رفتار کنند مسئول رئیس بالاتر خود خواهند بود. 3- تفنگ و فشنگ به میزان معین به فراشان محلات از ذخیره‌ی دولتی داده می‌شد که شب و روز مشغول نظم و محافظت شهر باشند. 4- هر مقصری را که از ایالت کبری می‌خواستند، اعم از نظامی و کسبه و غیره می‌بایست فراش با کمال احترام آن شخص را که خواسته بودند، در نقطه‌ی احضار حاضر نماید. 5- هرگاه بی‌ادبی و خلافی از فراش نسبت به کسی می‌شد و یا جریمه و رشوه می‌گرفت، علاوه بر مجازات قانونی، می‌بایست از خدمت خلع و عزل شود (همان، سال اول، ش146، 27 شعبان 1325).

این تشکیلات اداری- سیاسی ایجاد شده توسط انجمن ایالتی، موفق شد به خوبی شهر را اداره نماید. به‌ویژه در مدت محاصره‌ی شهر و جنگ با مستبدین محلی، امور شهر چنان ساماندهی شد که با صرف حداقل هزینه، بیشترین بهره‌وری حاصل شود. مهم‌ترین مسئله در ایام جنگ داخلی، حفظ امنیت در سطح شهر و تأمین ارزاق شهر به‌ویژه نان بود که با موفقیت زیادی انجام شد. پس از پایان نبرد با قوای مستبدین نیز این ادارات صحیح‌تر و کامل‌تر از قبل ترمیم و تکمیل شد. از آن جمله شهرداری، شهربانی، دادگستری و ژاندارمری به صورتی کامل‌تر تشکیل گردید. در این تشکیلات جدید، برخلاف سابق، افراد از میان مجاهدین، فدائیان و رهبران آزادی‌خواه استخدام شدند. بدین ترتیب سالار مؤید به ریاست شهربانی، صاحب‌جم به معاونت شهربانی، اسدآقا و میرعلی‌اکبر نیز از میان مجاهدین به ریاست نظمیه منصوب شدند (طاهرزاده‌ی بهزاد، 1369: ص244).

یکی از مهم‌ترین اقدامات سیاسی- نظامی روس‌ها پس از تصرف تبریز، از بین بردن همین نخبگان و سیاستمداران و مجاهدین و مدیران تبریزی بود که توانسته بودند در مدت کوتاهی امور شهر خود را سروسامان داده و یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های مدنیت جدید و شهرنشینی به‌ویژه در نظریه‌ی شهر وبر را عینیت بخشند. براون از میان عده‌ی کثیری از این نخبگان که روس‌ها یا مستبدین محلی از جمله صمدخان شجاع‌الدوله، اعدام کردند، سی نفر را نام برده که بیشترین نقش را در اداره‌ی امور شهر و ساماندهی مقاومت جانانه‌ی تبریز داشتند. بزرگ‌مردان، فدائیان و جان‌باختگانی همچون علی مسیو، ثقه‌الاسلام تبریزی، حاج‌ علی دوافروش، ضیاء‌العلما، شیخ سلیم، حاجی خان ویجویه‌ای، یوسف حکم‌آبادی، میرکریم ناطق، پطروس آندریاسیان و ده‌ها تن دیگر (ر.ک براون، 1351).

علاوه بر «انجمن ایالتی آذربایجان»، به عنوان نهاد رسمی برآمده از قوانین جدید، محلات و انجمن‌های محله‌ای نیز نقش و سهم زیادی در اداره‌ی امور شهر، از جمله ساماندهی مقاومت یازده ماهه‌ی تبریز در برابر مستبدین داشتند. قبل از تشکیل «انجمن ایالتی»، گردهمایی‌های مردم در مسجد صمصام‌خان صورت می‌گرفت.

مبانی شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در تبریز و جنبش مشروطه

( از پیشروان مشروطه در تبریز که اکثراً جزو انجمن بوده‌اند - منبع : ویکی پدیا )

 

همچنین گروهی از مشروطه‌خواهان برای اصرار بر تدوین هر چه زودتر قانون اساسی در کنسول‌گری انگلیس تحصن نمودند و کنسول‌گری‌های انگلیس و روس نیز جریان انقلاب را می‌پاییدند و به شدت در جریان امور دخیل بودند و این چهار کانون مهم سیاسی (مسجد صمصام‌خان، انجمن ایالتی، کنسول‌گری‌های روس و انگلیس) در نزدیکی یکدیگر در محله‌ی ارمنستان، در یک امتداد از شمالی‌ترین قسمت این محله در نزدیکی بازار تا نزدیک دروازه‌ی میارمیار قرار داشتند (صفابخش و دیگران، 1376: ص81).

انجمن ایالتی به عنوان مرکز ادار‌ی شهر و فرماندهی انقلاب، در انتهای شمالی محور مذکور، سر بازار صفی و خانه‌ی حاج محمدحسین خان سرتیپ مستقر شده بود. در انجمن ایالتی منتخبینی از هر محله به عنوان رهبر آزادی‌خواهان حضور داشته و به طور غیر رسمی تشکیل جلسه داده و به مذاکره و بحث می‌پرداختند و «چون این روش، اغلب مذاکرات را به بن‌بست می‌رساند، برای رفع اشکال، نخست برای هر محله در انجمن ملی، اطاقی به نام همان محله تعیین شد که نمایندگان مربوط، مذاکرات خود را انجام داده، نتیجه‌ی آن را کتباً به انجمن ملی تسلیم نمایند. پس از مدتی صلاح در این دیدند که انجمن‌های فرعی مختلفی در خود محلات تشکیل دهند از آن جمله در محله‌ی مقصودیه؛ انجمن مساوات، در محله‌ی چرنداب؛ انجمن اتحاد، در محله‌ی امیرخیز؛ انجمن حقیقت، در محله‌ی لیل‌آباد؛ به همین نام. انجمن‌های مذکور جلسات مرتبی داشته و به شکایات مردم رسیدگی نموده و اقدام لازم را به عمل می‌آوردند. از طرف دیگر پیشنهادات اصلاحی محله‌ی مربوط را به انجمن ایالتی ارسال می‌داشتند. به هر صورت افتتاح انجمن‌های محلات، کمک‌های فراوانی به انجمن ملی و تحکیم اصول مشروطیت و آزادی می‌نمود (طاهرزاده‌ی بهزاد، 1363: صص150-149). در محلات دیگر شهر نیز انجمن‌هایی تشکیل شده بود از جمله؛ انجمن مساوات در حوالی گؤی ‌مسجد، انجمن اتفاق در ششگیلان (ثقه‌الاسلام، 1378: ص278)، انجمن قدرت در خیابان و انجمن امید در کوچه‌ی حرم‌خانه (عزیزی، 1385: ص‌134). انتخاب نمایندگان برای ورود مجلس ملی نیز به صورت محله‌ای بود یعنی از هر محله یک یا چند نماینده انتخاب شدند و این نمایندگان علاوه بر شهرت و معروفیت در شهر، سرشناسان و افراد مورد اعتماد و معتبر محله‌ی خود بودند به عنوان مثال میرهاشم دوه‌چی نماینده‌ی محلات سرخاب و دوه‌چی بود (طاهرزاده‌ی بهزاد، همان: ص36) که پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی شاه، به تبریز بازگشت و تغییر موضع داده و به جبهه‌ی مستبدین پیوست و با تأسیس انجمن اسلامیه در محله‌ی دوه‌چی عملاً رهبری سیاسی مستبدین و ضدانقلاب را به دست گرفت. با توجه به رقابت و چشم‌ و هم‌چشمی‌ها و به‌ویژه دشمنی‌هایی که بین لوتیان محلات وجود داشت، از سوی انجمن ایالتی تصمیم گرفته شد که جهت تقویت اتحاد بین محلات و از بین بردن کینه‌های سابق، چند روز به دید و بازدید از محلات اختصاص داده شود و طی آن بزرگان و ریش‌سفیدان و مجاهدین شهر با شکوه خاصی از هجده محله‌ی شهر بازدید به عمل آوردند. طی این بازدیدها محلات آذین بسته شده و از مهمانان پذیرایی شایان می‌شد و سخنوران و روحانیون مشروطه‌خواه در ستایش از حکومت مشروطه و قانون برای مردم سخنرانی می‌کردند و مجاهدین با طبل و شیپور سان نظامی می‌دادند و مردم با تشویق مجاهدین، شعارهایی مانند «یاشاسین مشروطه» سر می‌دادند و (ر.ک کسروی، 1353، ج1: صص397-393). این دید و بازدیدها و آشتی محلات حدود ده روز طول کشید و از خوش‌ترین روزهای تبریز در جریان انقلاب بود (همان: ص397).

هر محله نیز تعداد مشخصی مجاهد مسلح با فرماندهانی منتخب و معین داشت که اسامی آنها در دفترهای مخصوص ثبت شده و ابتدا مزدی دریافت نمی‌کردند؛ اما بعداً برای ایشان از محل درآمد کمیسیون اعانه و سپس کمیسیون مالیه، مواجبی پرداخت می‌شد. برای سازماندهی امر دخل‌وخرج مجاهدین و جلوگیری از حیف‌ومیل هزینه‌ها «از هر محله یک نفر و از تجّار دوازده نفر کمیسیونی تشکیل دادند که تنخواه ملت به آن کمیسیون جمع شود و در دفتر دخل‌وخرج ثبت شود. تحویلدار علی‌حده [تعیین کردند] و قرار گذاشتند سرکرده‌های مجاهدین، از کمیسیون مخارج یومیه‌ی مجاهدین تابع خود را دریافت نمایند و به آنها بدهند و اسم ایشان در دفتر کمیسیون ثبت شده بود و چند نفر تابع [ که دارند] نوشته بودند. به این قرار بسیار منظم شد» (ویجویه، 1348: ص49). قورخانه‌ی مجاهدین نیز در محلات امیره‌قیز (امیرخیز) و خیابان و ساختمان ارگ دولتی و انجمن ایالتی قرار داشت (همان: ص48). سواران دولتی و ایلیاتی به فرماندهی عین‌الدوله و خوانین محلی نیز از جوانب مختلف تبریز را در محاصره گرفته بودند. سواران اردبیل، سراب، طالش و شاه‌سئون به فرماندهی عین‌الدوله که در شاطرانلو مستقر شده بود از جانب جنوب‌شرقی شهر، سواران خسروشهر و سردَری و اسکو به فرماندهی سالار ارفع از جانب جنوب‌غربی شهر، سواران قره‌داغ به سرکردگی سیف‌الله و امان‌الله خان از جانب قره داغ، معاندین قره‌ملیک از جانب غرب شهر، قوای اعزامی اقبال‌السلطنه‌ی ماکویی با سواران جمع‌آمده از ماکو، خوی، سلماس و آواجیق از جانب شمال شهر و رحیم‌خان چلبیانلو، شجاع نظام مرندی و ضرغام‌نظام هم به عنوان سرسخت‌ترین مخالفان مشروطه‌خواهان در محلات سرخاب و دوه‌چی مستقر شده و از جانب شرقی شهر، تبریز را مورد محاصره و تهدید قرار داده بودند (همان: ص130). ویجویه آرایش نظامی مشروطه‌خواهان و مستبدین در محلات تبریز بر علیه یکدیگر در اوج جنگ را چنین تصویر می‌کند؛ «خط دعوا که از سر خیابان و قوروچای گرفته است الی سر پل آجی از جانب باغمیشه، سرحد ششگیلان از دروازه‌ی باغمیشه به طرف کوچه‌ی مرحوم حاجی میرزا جواد مجتهد، از آنجا گذشته، از میدان صاحب‌الامر، دروازه‌ی شتربان را از میدان کاه‌فروشان قطع می‌نماید، از سرحد محله‌ی امیرخیز و شتربان می‌گذرد الی سر پل که یک فرسخ و نیم راه است. از دو جانب در جمیع دربندها سنگر بسته شده لامحاله دویست سنگر خواهد شد. از آن طرف تفنگچیان شتربان و سرخاب و سواره‌ی قره‌داغی و مرندی، شب و روز قراول می‌کشند؛ از این جانب مجاهدین در شاه‌راه‌های شهر مجاهد گذاشته شده. به غیر از این، سنگرها مستحفظ‌اند. در جانب مغرب شهر قره‌ملیکی‌ها که معاندند، در آخر محله‌ی قره‌آغاج و آخر محله‌ی حکم‌آباد در پیش روی قره‌ملیکی‌ها سنگر بسته شده و از مجاهدین قراول می‌کشند به نوبه‌ی مخصوص» (همان: ص50). در شدیدترین حملات مستبدین به تبریز که موجب عقب‌نشینی اکثر محلات شده بود، محله‌ی امیره‌قیز آخرین سنگر آزادی‌خواهی به فرماندهی ستارخان بود که توانست مقاومت نموده و شهر را نیز به پایداری تشویق کند. محله‌ی خیابان به سرکردگی باقرخان نیز در جایگاه دوم قرار داشت و مجاهدین این محله توانستند به یاری مجاهدان امیره‌قیز، شکست شهر را تبدیل به پیروزی کرده و شهرت تبریز را همراه نام‌های نام‌آور خویش، جهانی و جاویدان کنند.

 

[1]. این مقاله در شماره اول نشریه‌ی «تجربه و شهر» (در تبریز) منتشر شده است.

[2]. مشخصات کتاب‌شناسی: حسینی، سیدمرتضی، ساختار اجتماعی شهر تبریز از دوره‌ی سلجوقی تا عصر مشروطه بر اساس نظریه‌ی شهر ماکس وبر، نشر اختر، تبریز، 1399.

[3]. جهت مشاهده‌ی آدرس کامل منابع مورد استناد در این مقاله، به بخش منابع و مآخذ کتاب «ساختار اجتماعی شهر تبریز از دوره‌ی سلجوقی تا عصر مشروطه بر اساس نظریه‌ی «شهر ماکس وبر» مراجعه نمائید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مبانی شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی در تبریز و جنبش مشروطه

منتشرشده در پژوهش

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی

یکشنبه ۹ آبان ۱۴٠٠ به اتفاق دوستان برای تبریک انتصاب سید خلیل حسینی یکی از سرمایه‌های ارزشمند استان البرز در پست مدیریت دبیرستان نمونه حضرت رسول الله (ص) کیانمهر رفتیم.

سید خلیل معلمی تیزهوش، مدیری حاذق و کارشناسی مجرب و مستحکم می‌باشد.

دبیرستان دلگشا و شکیل حضرت رسول‌الله خیر ساز ناحیه ۴ کرج (دکتر مصلی نژاد) بوده و بیشتر شبیه به یک دانشکده می‌باشد. کلاس‌های بزرگ و استاندارد، سالن‌های فراخ، آزمایشگاهی مجهز، واحدهای اداری مرتب و مجلل در کنار کادری منسجم و مدیری گشاده‌رو شروط لازم برای شکوفایی مجموعه بوده و در یک کلام سید خلیل به اذعان خود محکوم به موفقیت می‌باشد.

در اثنای دیدار گپ و گفتی نیز با همکاران خونگرم مجموعه صورت می‌گیرد.

بدون شک حضور مدیری پر انگیزه در کنار کادری هماهنگ و منسجم و با مشارکت اولیا و دانش‌آموزان می‌تواند ضمن غلبه بر مشکلات احتمالی، در آتیه نزدیک این مرکز را به یکی از کانون‌های قوت استان البرز مبدل کرده و در کنار آموزش مهارت‌های زندگی و تربیت شهروندان مطالبه‌گر و اخلاق‌مدار به کیفیت‌بخشی آموزشی دست یازد.

بیوگرافی دکتر مصلی‌نژاد

دکتر غلام عباس مصلی‌نژاد در سال ۱۳۴۱ در شهر آبادان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان مهرگان این شهر به پایان رسانید و دوره دبیرستان را در دبیرستان البرز تهران به پایان برد که به گفته خودش خاطرات بسیار زیبایی از آن مدرسه به یادگار دارد. او دارای لیسانس اقتصاد، فوق لیسانس مهندسی راه و ساختمان، فوق لیسانس علوم سیاسی و دکتری علوم سیاسی است. ایشان ریاست بنیاد نیکوکاری مصلی‌نژاد را به عهده دارند.

این خیر نیکوکار مدارس بسیاری را افتتاح کرده است که مدارس نمونه بنیاد مصلی‌نژاد در مقاطع مختلف تحصیلی به نامهای آرمیتا، آرمینه، آریو و مهشید به نام فامیلی مصلی‌نژاد پیوند خورده است و آموزشکده و هنرستان پسرانه و سالن اجتماعات آریو مصلی‌نژاد و همچنین دبیرستان‌های پسرانه حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) در مشهد جملگی به همت این خیّر مدرسه‌ساز احداث و تجهیز و با نظارت بنیاد مصلی‌نژاد از سوی آموزش و پرورش اداره می‌شود. اینها تنها بخشی از زندگی و کارنامه این خیّر نیکوکار است.

او اهل از خود گفتن نیست، اما در مراسم کلنگ‌زنی مدرسه‌اش در منطقه 6 تهران با اشاره به این موضوع که چرا مدرسه‌سازی را انتخاب کرده است گفت: همه شاید این سوال برایشان پیش بیاید که چرا مدرسه‌سازی را انتخاب کرده‌ام و من به عنوان عضو کوچکی از جامعه خیرین مدرسه‌ساز باید بگویم امروز مدرسه به عنوان یک مسئله در کشور مطرح است و تلاش برای رفع فرسودگی و حرکت درجهت استاندارد سازی فضاهای آموزشی یک ضرورت است و جامعه خیرین با تکیه بر لزوم حل مشکل نبود مدارس استاندارد در کشور، پای در این راه گذاشته و سعی در از میان برداشتن آن دارد.

من بسیار خوشحال هستم که بار دیگر توانستم ساخت یک مدرسه دیگر را آغاز کنم. همه بچه‌هایی که در پی دانش و علم هستند، فرزندان من و خانواده آنها نیز خانواده من هستند، و او با این عقیده، وقتی مورد استقبال اولیای دانش‌آموزان و معلمان و دیگر کسانی که دورش جمع می‌شوند، قرار می‌گیرد، با خوشرویی آنها را خانواده خود خطاب می‌کند.

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی

هدف از تاسیس مدارس مصلی نژاد

هدف من برای انجام امور آموزشی و فرهنگی، ثروت‌اندوزی نیست و از اینکه ثروت مالی را به ثروت فیزیکی احداث مدرسه و واحدهای آموزشی انتقال داده‌ام، در جهت توسعه نیروی انسانی کارآمد و متعهد بوده و تأسیس بنیاد مصلی‌نژاد از همان ابتدا به عنوان بنیادی غیرسیاسی و غیرتجاری و به صورت عام‌المنفعه انجام شده است.

دکتر مصلی‌نژاد با اشاره به اینکه هدف بنیاد مصلی‌نژاد، بالا بردن سطح کمی و کیفی مقاطع مختلف تحصیلی در کشور است، گفت: ایجاد امکانات رایگان تحصیلی و رشد و شناسایی و شکوفایی استعدادهای دانش‌آموزان و ترویج فضایل اخلاقی و اسلامی از جمله اولویت‌های بنیاد فرهنگی مصلی‌نژاد است و علاوه بر این مشهد مقدس و چند شهر دیگر که در مجموع ۳۸ فضای آموزشی را در اختیار آموزش و پرورش قرار داده‌ایم ۱۲ فضا هم در اختیار آموزش عالی قرار دارد که امیدواریم این فضاها با همان اهداف مورد نظر همه ساله افزایش پیدا کند.

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی

 خیرنماها و خیرین واقعی

به عنوان یک معلم خبرنگار ذهنیت چندان مثبتی از برخی خیرنماها ندارم، زیرا هدف عده‌ای از خیّرنماها دور زدن «قانون مالیات بر درآمد» به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی است.

برخی از خیرنماها به جای پرداخت میلیاردها مالیات خود به دولت، عملا بخش نازلی از مالیات را برای کارهای عام المنفعه همانند مدرسه سازی اختصاص می دهند تا ضمن دور ماندن از ممیزی ها و ذی حسابی ها در قالب ایجاد « سپر مالیاتی » برای درآمدهای خود عملا به واسطه تشبث و دخول به جامعه خیرین در صدر مجالس نشسته و برای خود محبوبیتی کاذب در سایه جامعه خیرین تحصیل می نمایند.

ولی مطالعه زندگی و مشاهده عملکرد موفق دکتر مصلی‌نژاد در مدارس چهار گوشه ایران باعث غرور و مسرت ایرانی ماست.

مطلب را با جملاتی زیبا از مصلی نژاد به پایان می رسانیم.

« خود در ابتدا عشق به حق و بعد عشق به آدم‌ها، عشق به داشتن‌ها، عشق به گفتن‌ها، عشق به خوبی‌ها، عشق به سعادت، عشق به معرفت و در نهایت عشق به موفقیت مجموعه انگیزه‌های من برای بودن و ادامه زندگی است.»

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

عملکرد خیرنماها در دور زدن قانون مالیات بر درآمد به بهانه ساخت مدارس و مراکز آموزشی

آخرین وضعیت رتبه بندی معلمان در مجلس انقلابی

مدتی است که موضوع لایحه رتبه ­بندی معلمان در مجلس و دولت و بین فرهنگیان مورد بحث است و در این لایحه علاوه بر بحث معیشت معلمان ، ارتقاء جایگاه و شأن مقام معلم و افزایش صلاحیت­های حرفه ­ای معلمان مورد توجه است ولی هیچ گاه نظام رتبه­ بندی معلمان به معنای واقعی اجرایی نشده و تحقق نیافته است و هر بار که این موضوع مطرح شده فقط با کمی افزایش حقوق به پایان رسیده و این موضوع به یک سریال تکراری نا­امید کننده برای فرهنگیان تبدیل شده است.

در روزها و هفته ­های گذشته پیگیری­ های زیادی در خصوص اجرای کامل رتبه­ بندی توسط معلمان انجام شده و آنچه خواسته ­ی واقعی آنان است اجرای کامل رتبه بندی به میزان افزایش حقوق به اندازه 80 درصد اعضای هیأت علمی دانشگاههاست؛ آنچه مجلس و سازمان برنامه و بودجه اعلام می کند این است که در سال جاری بودجه لازم برای تحقق رتبه بندی کامل وجود ندارد و اجرای کامل رتبه ­بندی باعث رشد پول و تورم می شود.

در جلسه علنی یکشنبه 9 آبان مجلس شورای اسلامی ادامه بررسی لایحه «نظام رتبه‌بندی معلمان» در دستورکار صحن قرار گرفت و نمایندگان به بررسی ماده 4 این لایحه پرداختند.

در جریان بررسی این ماده، با تذکر یکی از نمایندگان در خصوص وجود ابهامات متعدد در این ماده و مواد بعدی در زمینه مدارک تحصیلی فرهنگیان و نوع محاسبه آن در نظام رتبه‌بندی و با وارد دانستن تذکر از سوی رئیس مجلس، ارجاع لایحه «نظام رتبه‌بندی معلمان» به کمیسیون آموزش و تحقیقات جهت رفع ابهام به رأی گذاشته شد که نمایندگان با 195 رأی موافق از مجموع 232 نماینده حاضر در صحن با ارجاع این لایحه به کمیسیون موافقت کردند. به این ترتیب، از ماده 4 تا انتهای لایحه نظام رتبه‌بندی معلمان به کمیسیون آموزش و تحقیقات بازگشت. گفتنی است، مواد یک و دو و سه این لایحه در جلسات گذشته مجلس بررسی و تعیین تکلیف شده بود.

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در هنگام رأی‌گیری برای ارجاع این لایحه تأکید کرد: کمیسیون آموزش و تحقیقات ظرف مدت 10 روز این ابهامات را بررسی و اصلاح کند و لایحه را مجددا به صحن مجلس ارائه دهد.

آخرین وضعیت رتبه بندی معلمان در مجلس انقلابی

علیرضا منادی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در حاشیه جلسه علنی یکشنبه 9 آبان مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران با اشاره به جلسه غیرعلنی امروز صبح مجلس بیان کرد: در این جلسه رئیس سازمان برنامه و بودجه از موافقت دولت با تخصیص ۲۵ هزار میلیارد تومان برای اجرای رتبه‌بندی معلمان خبر داد و رئیس مجلس شورای اسلامی نیز این موضوع را به نمایندگان اعلام کرد. در ادامه در جلسه علنی مجلس ماده ۴ این لایحه مورد بررسی قرار گرفت اما به دلیل ابهام موجود دوباره به کمیسیون آموزش و تحقیقات بازگشت.

وی در ادامه اظهار کرد: کمیسیون نیز در جلسه امروز و سه‌شنبه خود ابهامات موجود را مرتفع کرده و ان شاءالله از یکشنبه آتی مجدداً در صحن مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به احتمال قوی تا آخر هفته آتی این لایحه در مجلس نهایی می‌شود و سپس یک هفته در شورای نگهبان خواهد بود و پس از ابلاغ نیز مدتی تهیه آیین‌نامه آن از سوی دولت به طول خواهد انجامید. اما در ظرف ۴۵ روز آینده نهایی خواهد شد.

با این اوصاف شایسته است که مجلس و دولت انقلابی یکبار برای همیشه  بحث معیشت و رتبه­ بندی معلمان را در اولین فرصت حل نماید و با این کار گام مهمی در بهبود وضعیت آموزشی کشور برداشته شود.

امید­واریم که در پاسکاری لایحه رتبه ­بندی معلمان در صحن مجلس و کمیسیون آموزش و حرکت به سمت گل، پاس اشتباه ندهند و تکل از پشت نخورند!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین وضعیت رتبه بندی معلمان در مجلس انقلابی

منتشرشده در یادداشت

گروه تاریخ/

ثریا مطهر نیا: « من به عنوان یک معلم وظیفه خودم می دانم که امید ایجاد کنم برای بچه ها که برای آینده شان تلاش کنند .

26 سال است افتخار شغل معلمی را دارم .

برخی از مناطقی را که من می روم حتی خانواده ها یک تلویزیون ساده هم ندارند . حالم برای این بچه بد می شود ...

مسئولیت من رو به روز سنگین تر می شود . در تمام این سال ها، من برای فراهم کردن هزینه های بچه ها ، خیلی اذیت شدم .

فقط سعی کردم به وظیفه انسانی ام عمل کنم .»

« صدای معلم » این موفقیت بزرگ را صمیمانه به بانو ثریا مطهرنیا تبریک گفته و برای وی و خانواده محترم ایشان آرزوی تندرستی و بهترین ها را دارد .

منتشرشده در چهره‌های ماندگار

انتقاد از هویت ستیزی و هویت گریزی در گفتمان جمهوری اسلامی و مسئولان

یکی بر سر شاخ، بن می برید

خداوند بستان نگه کرد و دید

( سعدی )

هفتم آبان که در تقویم غیررسمی ایرانیان ، « روز کوروش بزرگ » نام گرفته اما به نظر می رسد در تقویم رسمی ( حکومتی ) و در گفتمان عادی مقامات ایران جایگاه چندانی ندارد مگر به ضرورت و یا مصلحت وقتی که شرایط به سمت «اضطرار» پیش رود و چون این نوعی نگرشی ابزاری به مفاهیم است و از عنصر بی بدیل « صداقت » تهی است دیگر جامعه به آن اعتمادی نمی کند  و آن را جدی نمی گیرد.

البته همه تقصیرات را نمی توان به تفکر حاکمان و کنش آنان نسبت داد .

کمی جست و جو حداقل در فضای آموزش و پرورش و کنش گران آموزشی در محیط اینترنت موید فقر منابع در این باب بوده و نشان می دهد که فرهنگیان و بالاخص معلمان تمایل و انگیزه ای هم برای وارد شدن در این حوزه را ندارند .

انتقاد از هویت ستیزی و هویت گریزی در گفتمان جمهوری اسلامی و مسئولان

( تخت جمشید در سال 1971 از آرشیو عکس‌های تاریخی مجله لایف)

 

(آنان حتا تمایل و یا رغبتی هم به طرح چنین بحث و موضوعاتی سر کلاس و برای دانش آموزان نشان نمی دهند اگرچه برخی عادت کرده اند به محض طرح چنین چالش هایی سریع موضوع « معیشت » را به میان بکشند و وجدان خود را در برابر مسئولیت های فردی و اجتماعی خاموش نگاه دارند و این توجیه گری قدمتی دیرین و پایدار در ضمیر ناخودآگاه ما و روان شناس اجتماعی ایرانیان دارد ) مسئولانی که دغدغه شان صفر شدن و حتا منفی شدن رشد جمعیت است و از پیر شدن آن هراس دارند و دائما به دنبال سیاست های تشویقی و البته بدون مبنا و من درآوردی برای افزایش جمعیت هستند ؛ آیا بهتر نیست که به این سوی مساله هم نگاهی بیندازند و نتیجه سیاست گذاری ها و ریل گذاری های خود را را در بخش «توسعه انسانی » مد نظر قرار دهند .

دوست محترم آقای مرتضی نظری یادداشتی را در این مورد در سایت عصر ایران منتشر کرد ( این جا ) اما جالب است که هیچ اشاره ای به کوروش و مناسبت آن نشده بود .

یک بار یکی از معلمان دوره ابتدایی که در مدرسه ای « خاص » تدریس می کرد تعریف می کرد که به این مناسبت در کلاس منشور حقوق بشر کوروش را تکثیر و در اختیار دانش آموزان قرار داده بود که با واکنش تند و منفی « مدیر مدرسه » رو به رو شد و البته در این مشکل از سوی همکاران خود و حتا نماینده معلمان آن واحد آموزشی مورد حمایت و همراهی قرار نگرفت .

حذف سلسله های پادشاهی از کتاب های درسی تاریخ  بخشی از پروژه هویت ستیزی و یا بی هویت سازی در جامعه ایران است .

انتقاد از هویت ستیزی و هویت گریزی در گفتمان جمهوری اسلامی و مسئولان

میرجلال‌الدین کزازی، شاهنامه‌پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی در این باره می گوید : ( این جا )

« آنچه من در این‌باره شنیده‌ام، این است که می‌خواهند دودمان‌های فرمانروایی را از کتاب‌های آموزشی بسترند و نه پادشاهان را. به راستی انگیزه این کار بر من روشن نیست که بتوانم درباره آن سخن بگویم زیرا اگر ستیزی با فرمانروایی پادشاهان در کار بود، باید روایت این فرمانروایی‌ها از تاریخ ایران یکسره به کناری نهاده می‌شد اما اینکه تنها دودمان‌های پادشاهان از کتاب تاریخ سترده شود، نکته‌ای است که انگیزه آن بر من آشکار نیست. اما اگر بخواهم به هر روی پاسخی به پرسش شما دهم، می‌توان گفت که تاریخ هر کشور پشتوانه فرهنگ و چیستی آن کشور است. مردمی که با پیشینه و تاریخ خود آشنا نیستند، مردمی خواهند بود بی‌ریشه، سست، لرزان و آسیب‌پذیر که به آسانی فریفته خواهند شد و در دام بیگانگان خواهند افتاد زیرا بنیاد و شالوده‌ای ندارند که بر آن استوار بمانند. راست این است که شما در تاریخ هیچ کشوری نه یکسره به نیکی و سپیدی می‌رسید و نه به یک‌بارگی به بدی و سیاهی. تاریخ آکنده از شیب و فرازهاست. ارزش آن هم می‌توان گفت که در همین ویژگی نهفته است. ما می‌توانیم آموزه‌های بسیار گران‌سنگ، ارزشمند و رهنمون از تاریخ بستانیم تا نیازی نداشته باشیم آنچه را که دیگران به بهایی گزاف آزموده‌اند تا به دست بیاورند، ما نیز به‌‌ همان بها به دست آوریم. تاریخ آینه‌ای است که ما می‌توانیم چهره خود را در آن ببینیم. زیبایی‌ها، راستی‌ها و به همین‌سان کژی‌ها و زشتی‌هایمان را آشکارا در برابر خود بیابیم و ببینیم تا بکوشیم از کژی‌ها و زشتی‌ها بکاهیم و بر زیبایی‌ها بیفزاییم . » اکنون فرار از ایران و سکنی گزیدن دائمی در یک کشور بهتر و توسعه یافته برای بسیاری تبدیل به یک هدف و آرزو شده است .

در همان منبع ، فریدون فضیلت، محقق زبان‌های باستان و فلسفه اروپا چنین می گوید :

«کسانی که چنین تصمیماتی می‌گیرند، هدف اصلی‌شان این است که به نسل‌های جدید القا کنند که: «چون پادشاهان ظالم بودند، تدریس زندگی و رفتار آنان با شعارهای عدالت‌خواهی در تضاد است.» زیربنای فکری شان حول چنین تفکری می‌چرخد و فراموش کرده‌اند که همه پادشاهانی که فوت کرده‌اند یا نهایتا سقوط کرده‌اند، بخشی از تاریخ ما هستند و چون بخشی از تاریخند، بخشی از هویت یک ملتند و در واقع به بهانه حفظ شعارهای عدالت‌خواهی در حال حاضر نام سلسله‌های پادشاهان از کتب‌های درسی حذف می‌شود که ما در شرایطی قرار داریم و نیازمند وحدت و هویت ملی هستیم، این‌گونه رفتار‌ها می‌تواند وحدت و هویتمان را خدشه‌دار کند. در شرایطی که ابرقدرت‌ها رسما برایمان شمشیر کشیده‌اند، مطرح کردن چنین مسایل جزیی عملا فقط به نفع دشمن تمام خواهد شد و البته اگر قرار باشد اسم پادشاهان را حذف کنیم، چاره‌ای نمی‌ماند که پادشاهان مغول را پرآب و رنگ معرفی کنیم . »

ابراهیم رئیسی پنجشنبه -۲۲ مهرماه- در ادامه برنامه‌های سفر به استان فارس از مجموعه تاریخی تخت جمشید بازدید کرده و می گوید :

« پیام دیگر بنای تخت جمشید خطاب به ستمگران است که ببینند سرنوشت کسانی که به مردم ظلم می‌کنند، چیست ؟»

انتقاد از هویت ستیزی و هویت گریزی در گفتمان جمهوری اسلامی و مسئولان

پرسش مهم و راهبردی که در این جا مطرح می شود و باید حامیان چنین تفکری به آن پاسخ بدهند آن است که آیا در بیش از چهار دهه گذشته که اساس بر نفی پادشاهان به جهت معیار و محک « ظلم بر مردم» بوده است ، آیا در جهت معکوس ، شاهد عدالت گستری و رضایت مردم حاصل از الگوهای حکمرانی جمهوری اسلامی بوده ایم ؟

طبیعی است وقتی غالب مردم و به وِیژه طبقه متوسط و روشنفکر جامعه این ادعاها و سخنان را می پذیرند که واقعا آن را لمس کرده و به آن رسیده باشند. البته همه تقصیرات را نمی توان به تفکر حاکمان و کنش آنان نسبت داد .

حال در این فرایند که تاریخ ایران باستان توسط مسئولان و مقامات در سطوح مختلف طرد و حتا نفی می شود و از سوی دیگر جامعه تناقض و تضادی آشکار میان قول و فعل مسئولان می بیند چه  اتفاقی رخ می دهد ؟

نتایج این « خلاء فاحش » در بسترفرهنگی و فکری جامعه چه خواهد بود ؟

 البته نتیجه و کنش طبیعی آن را می توان در فرار مغزها به خارج و حتی مخفی کردن هویت ایرانی در آن کشورها از تبعات احتمالی ارزیابی کرد .

این که چهره های علمی و متخصص ، ورزشکاران ، هنرمندان و... به راحتی ملیت و هویت خود را تغییر می دهند می تواند  گواهی محکم بر این سیاست های غلط و هویت ستیز باشد .

انتقاد از هویت ستیزی و هویت گریزی در گفتمان جمهوری اسلامی و مسئولان

( علیرضا فیروزجا، شطرنج باز نوجوان ایرانی که موفق به کسب مدال نقره مسابقات سریع شطرنج قهرمانی جهان شد، اعلام کرد که تابعیت خود را از ایران به فرانسه تغییر داده است.

علیرضا فیروزجا تنها شطرنج‌باز تاریخ ایران است که توانست عنوان «سوپر استاد بزرگ» را کسب کند که به شطرنج‌بازانی داده می‌شود که بتوانند از امتیاز 2700 عبور کنند. ( این جا )

 

بسیار دیده ، شنیده و در منابع مختلف خوانده ایم برخی کشورها که فاقد پیشینه تاریخی و هویت ملی هستند به انحاء مختلف و با توسل به شگردهای گوناگون برای کشورشان ، « تاریخ سازی » می کنند تا شاید اندکی بر غرور ملی افزوده و یا کمکی به افزایش ثروت ملی و ارزش افزوده داخلی خود در همه حوزه ها کنند اما در این مملکت بسیاری افراد و جریانات سعی وافر دارند تا تاریخ ایران را نفی و حتا تحریف کنند تا پارادایم های ذهنی ضد توسعه خود را بر کشور تحمیل کنند بی آن که به تبعات و عوارض سخنان و کنش های خود اندکی بیندیشند .

در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای توسعه یافته ، پرچم کشور در همه جا نمایان است و احترام به آن از سنین ابتدایی در بچه ها و دانش آموزان « درونی » می شود اما در کشور ما کم تر چنین وضعیتی را شاهد هستیم .

انتقاد از هویت ستیزی و هویت گریزی در گفتمان جمهوری اسلامی و مسئولان

واقعا در نظام آموزشی و سیاست گذاری ها و برنامه ریزی تا چه میزان پرورش « حس تعلق » به کشور جایگاهی داشته و برای مسئولان چنین امری مهم و حیاتی تلقی می شود ؟

گفته می شود در نظام شاهنشاهی که سیاست بر تقویت و تشویق «ملیت »بود و حتا غلظت و چگالی ملیت گرایی آن قدر فزونی می یافت که ممکن بود در جامعه نتایج معکوس تولید کند .

(هر چند این یک اصل بدیهی است که وقتی چیزی بیش از اندازه و ظرفیت  ارائه و یا تبلیغ شود به ضد خودش تبلیغ می شود )

اما بر اساس گفته و نقل قول های « چهره های ماندگار » این افراد وقتی تحصیلات شان در خارج به پایان می رسید بسیاری « شوق خدمت » برای آبادانی کشور داشتند و به ایران باز می گشتند .

اما وضعیت کنونی چگونه است ؟

انتقاد از هویت ستیزی و هویت گریزی در گفتمان جمهوری اسلامی و مسئولان

اکنون فرار از ایران و سکنی گزیدن دائمی در یک کشور بهتر و توسعه یافته برای بسیاری تبدیل به یک هدف و آرزو شده است . واقعا در نظام آموزشی و سیاست گذاری ها و برنامه ریزی تا چه میزان پرورش « حس تعلق » به کشور جایگاهی داشته و برای مسئولان چنین امری مهم و حیاتی تلقی می شود ؟

آیا این حجم خروج از کشور در اشکال مختلف برای مسئولان کشور عذاب وجدان و علامت پرسش تولید نمی کند ؟

مسئولانی که دغدغه شان صفر شدن و حتا منفی شدن رشد جمعیت است و از پیر شدن آن هراس دارند و دائما به دنبال سیاست های تشویقی و البته بدون مبنا و من درآوردی برای افزایش جمعیت هستند ؛ آیا بهتر نیست که به این سوی مساله هم نگاهی بیندازند و نتیجه سیاست گذاری ها و ریل گذاری های خود را را در بخش «توسعه انسانی » مد نظر قرار دهند .

 نباید فراموش کرد آن چه آینده یک کشور را می سازد و آن را متمایز و برتر می کند؛  نیروی انسانی متخصصی است که خود را متعلق به آن می داند و به آن عشق می ورزد .

***

« اگر می خواهیم بدانیم چرا در سالهای اخیر ورزشکار ایرانی به راحتی تغییر تابعیت می دهد، نخبه علمی و پزشک و پرستار و مهندس ایرانی در به در دنبال گرفتن اقامت کشورهای غربی است، خبرنگار ایرانی به راحتی جذب رسانه های ضدایرانی می شود و از هر گوشه کشور شعارهای ضدوطنی و ضدملی به گوش می رسد، کافیست به سخنان برخی از چهره های صاحب تریبون و محبوب صداو سیما و نوع روایت تاریخ در مدارس بنگریم.

نوجوان ایرانی امروز وقتی کتاب تاریخ می خواند امثال همین فرد که دکتر و استاد شناخته می شوند را مشاهده می کند که با رگهای گردن برآمده تاریخ و شاهان سه هزارسال پیش کشورش را تمسخر می کند و یا روایت «عباسی و نقدی» و امثالهم را می بیند و می خواند که داریوش و کوروش را در خدمت صهیونیسم معرفی می کنند.

نوجوان امروز وقتی هم که به سخن به اصطلاح روشنفکر چپ زده پرهیاهو گوش می کند وطن را قرارداد و ساخته استعمار معرفی می کند و اپوزیسیونش هم که بهانه نقد حکومت به تصوف و مولوی و سعدی و.. حمله می کند.

در این شرایط دیگر چه چیزی می تواند ورزشکار و متخصص و.. را پای بند این کشور کند، وقتی همه چیز آن از تاریخ و تمدن گرفته تا فرهنگش لجن مال شده است؟ » ( برگرفته از کانال خرمگس )

ویدئو را مشاهده فرمایید :

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

نهادهای موازی و زیاد دانش آموزی در مدرسه و در حوزه پرورش دانش آموزان

 شنبه ۸ آبان مصادف با روز جوان و بسیج دانش آموزی، محسن صادقیان مدیر سازمان دانش آموزی استان البرز از شهیدستان کرج بازدید نمود.

صادقیان یکی از نیروهای مجرب و محجوب سازمان آموزش و پرورش البرز بوده و در مسائل حوزه تعلیم و تربیت ذهنی باز، کنجکاو و حل المسائلی دارد.

وی در این دیدار نکاتی در خصوص رویکرد و فعالیت های سازمان دانش آموزی و ماموریت های تعریف شده یادآور شده افزود: سازمان دانش آموزی به عنوان تریبون دانش آموز بوده و امکانات آن در اختیار فعالان حوزه دانش آموزی است .

وی انتخابات شورای دانش آموزان را مهم خواند و افزود:

شورای دانش آموزی و مجلس دانش آموزی که از برآیند آن شکل می گیرد بازوی سازمان در مدارس می باشند.

در ادامه رضا قاسم پور مدیر شهیدستان گزارش کوتاهی از عملکرد دو سالانه مجموعه ارائه نمود.

آنچه ذیلا می خوانیم برگرفته از  این دیدار می باشد.

نهادهای موازی و زیاد دانش آموزی در مدرسه و در حوزه پرورش دانش آموزان

 سازمان دانش آموزی در گذرگاه تاریخ

طبق نظریه بلوم از صاحب نظران عرصه تعلیم و تربیت، سه هدف شناختی، مهارتی و ارزشی برای دانش آموزان جهت رسیدن به انسان مطلوب، لازم و ملزوم یکدیگرند.در دوره پهلوی امور مربوط به پرورشی عمدتاً به پیشاهنگی و کاخ جوانان محول گردید. اموری چون روزنامه‌نگاری، نمایشنامه، مسابقات ورزشی، فرهنگی و هنری، کاردستی و اردوها از جمله فعالیت‌های پیشاهنگی بودند. فعالیت‌های پرورشی و دانش آموزی با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده و دامنه تغییرات افراط و تفریط‌ها کاملا ملموس و معنادار بوده است. به طوری که اگر در زمان جنگ این فعالیت‌ها به شدت ایدئولوژیک و انقلابی بود، در مقابل در دوره ای معاونت پرورشی کلاً منحل شده و وظایف آن بین سازمان دانش‌آموزی، شوراهای دانش‌آموزی و مجلس دانش‌آموزی تقسیم می‌شود و عملاً برای تحقق مردمسالاری دینی، رویکرد انقلابی‌گری به توجه به حقوق شهروندی و دانش‌آموز محوری تبدیل گردید.

 با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد معاونت پرورشی مجدداً احیا شده و سازمان دانش آموزی با انقباض کامل ظاهر گردید.

در دولت تدبیر و امید نیز با اینکه برآیند سیاست‌های اعلامی رویکرد اصلاح‌طلبانه و اعتدالی دارد، ولی سیاست‌های اعمالی عمدتاً معدلی از دولت اصلاحات و دولت احمدی نژاد پیگیری می‌گردد. اگر تمام معلمان با مسایل آموزش و پرورش توأمان درگیر نشده و احساس وظیفه نکنند، بحث تربیتی به مثابه یک درس تلقی شده و ماموریت های تعریف شده به سرانجام نخواهد رسید.

چالش‌های عمده پیش روی سازمان دانش آموزی عبارتند از:

- گستردگی ، موازی‌کاری و تداخل در بین تشکل های دانش آموزی
- سیاست‌زدگی در آموزش و پرورش
- فقدان منشور منسجم تربیتی
- روشن نبودن شرح وظایف
- تحول ناظر بر ساختار به جای تحولات محتوایی و به روز رسانی مسائل

- تضاد هنجاری بین شعار و عمل در جامعه

محتوای تکراری و متولیان متکثر در حوزه‌های پرورشی عملاً دانش‌آموزان و دانش‌پژوهان را گیج و سرگردان کرده است. در این حوزه شش مرکز دولتی و ۱۳۰۰۰ مرکز غیردولتی و نهادهای مذهبی برای امور پرورشی و تربیتی از دولت ارتزاق می‌کنند.

در مدرسه نیز تجمع شوراهای دانش‌آموزی، سازمان دانش‌آموزی، بسیج دانش‌آموزی و... عملاً دانش‌آموزان و کادر مدرسه را سر چندراهی و نهایتاً بی‌تفاوتی قرار می‌دهند. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که شورای دانش آموزی یکی از ارکان مدرسه بوده و با سازمان دانش آموزی متفاوت می باشد.

همچنین یکی از کارهای غیر ضرور سازمان دانش آموزی ورود و دخالت در لباس فرم دانش آموزان و همچنین سرویس مدارس و درآمد زایی از آن می باشد.

به نظر می رسد این ورود نامیمون اساسا در اولویت دهم سازمان دانش آموزی نیز نبوده و آسیب های جانبی در پی دارد.

نهادهای موازی و زیاد دانش آموزی در مدرسه و در حوزه پرورش دانش آموزان

 چه باید کرد؟

برای خروج پرورشی از سایه‌سار آموزش و پشت سر گذاشتن انزوای فعلی سازمان دانش آموزی، شاید پیشنهادات زیر خالی از لطف نباشد:

1- ابتدا باید متولیان بیرونی و درونی آموزش و پرورش تا حد امکان تجمیع شده و با سیاست واحدی اداره شوند.

2- پاسخ‌گویی به نیازهای واقعی روحی و جسمی دانش‌آموزان (با اولویت‌بندی نیازها و انتظارات) باید سرلوحه کار این نهاد باشد، در غیر این صورت دانش‌آموزان و مربیان بی‌تفاوت از کنار موضوع رد خواهند شد.

3- تخصصی کردن کار سازمان دانش آموزی و خروج از بلاتکلیفی فعلی به خاطر تنوع فعالیت‌ها و تجمع متولیان

و نهایتاً این که اگر تمام معلمان با مسایل آموزش و پرورش توأمان درگیر نشده و احساس وظیفه نکنند، بحث تربیتی به مثابه یک درس تلقی شده و ماموریت های تعریف شده به سرانجام نخواهد رسید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نهادهای موازی و زیاد دانش آموزی در مدرسه و در حوزه پرورش دانش آموزان

منتشرشده در دانش آموز
دوشنبه, 10 آبان 1400 04:29

خدا لعنت کند شاه را !

یزد

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور