صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه رسانه/

پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان البرز نوشت : ( این جا )

مشکلات و آسیب های آموزش مجازی

سرپرست اداره کل آموزش و پرورش استان البرز گفت: آموزش مجازی با وجود همه زحمات معلمان در مدارس البرز کیفیت و خروجی مناسبی نداشته است.

به گزارش اداره اطلاع رسانی و روبط عمومی آموزش و پرورش استان البرز،علی حجرگشت در نشست شورای مدرسه امام حسن عسگری (ع) آموزش و پرورش ناحیه چهار کرج، افزود: نتایج ارزیابی مدارس ابتدایی و متوسطه اول و دوم نشان می دهند که آموزش مجازی در ۲ سال گذشته به دلیل شیوع ویروس کرونا با خروجی کیفی روبه رو نبوده است.

وی بیان داشت: نتایج امتحانات نوبت اول مدارس متوسطه اول و دوم سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ که به صورت حضوری برگزار شد نیز قابل قبول نبود.

سرپرست اداره کل آموزش و پرورش البرز با اشاره به اینکه در امتحانات حضوری فهمیدیم که چه گذشته است، خاطرنشان کرد: اکنون سیاست وزارت آموزش و پرورش بر آموزش حضوری است.

حجرگشت تصریح کرد: اولیای دانش آموزان در مدارس مناطق حاشیه ای استان تمایلی به آموزش حضوری دانش آموزان در مدارس به علت هزینه های لوازم التحریر و ایاب و ذهاب را ندارند.

وی یادآورشد: سیاست شورای مدارس استان بر اساس آموزش حضوری باشد تا دانش آموزان حداقل چند روز در هفته در کلاس های درس حاضر شوند.

وی با بیان اینکه سلامت دانش آموزان و معلمان در اولویت قرار دارد، اضافه کرد: شورای مدارس استان البرز باید به گونه ای برنامه ریزی کنند که دانش آموزان، اولیا و معلمان سردرگم نباشند چون نمی توانیم توقع داشته باشیم معلم در مدارس هم حضوری درس بدهند و هم برای دانش آموزانی که حضور ندارند آموزش مجازی را در خانه داشته باشد.

سرپرست اداره کل آموزش و پرورش البرز ادامه داد: اولیا را باید ترغیب کنیم برای حضور دانش آموزان در مدارس تا دانش آموزان از مزایای آموزش حضوری برخوردار شوند.

وی عنوان کرد: البته برای حضور دانش آموزان تابع تصمیم ستاد کرونا استان هستیم و اختیار برنامه ریزی برای کلاس های حضوری نیز به شورای مدارس داده شده است.

وی تاکید کرد: برنامه ریزی آموزش و پرورش ناحیه چهار کرج برای آموزش حضوری دانش آموزان روند مطلوبی دارد اما در مدارس آموزش و پرورش ناحیه یک و سه کرج شاهد بی نظمی هستیم چون دانش آموز را فقط برای یک ساعت به مدرسه می کشانند که این موضوع زندگی اولیا را مختل کرده است.

پایان پیام/


مشکلات و آسیب های آموزش مجازی

انتقاد از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد کنکور و تاثیر معدل و وضعیت عدالت آموزشی

شورای عالی انقلاب فرهنگی در اقدامی عجیب، با علم به شکاف جدی در بحث عدالت آموزشی و نابرابری فاحش و غیرقابل توجیه در میزان بهره مندی از فرصت های برابر آموزشی، تأثیر قطعی ۶۰ درصدی معدل سال های دهم تا دوازدهم را در کنکور سال های ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴ تصویب می کند؛ آن هم در شرایطی که هنوز یک گام تا نهایی شدن آن باقی است.

شاید در نگاه نخست چنین مصوباتی در راستای کاستن از شکاف عدالت آموزشی قابل ارزیابی باشد؛ اما با دقت بیشتر می توان دریافت به دلیل یاد شده، چنین نیست. برای تحقق این موضوع گام اول، برگزاری امتحانات هماهنگ در پایه دهم و یازدهم همچون پایه دوازدهم است و بنابراین بار دیگر مدارسی که از توزیع نامتوازن منابع انسانی و امکانات آموزشی کم بهر ه اند، متضرر خواهند شد و این یعنی رقابتی از اساس نابرابر.

دانش آموز مدارس عادی دولتی اغلب محروم از بسیاری شاخص های آموزش با کیفیت باید به پرسش هایی پاسخ دهد که دانش آموز بهره مند از اغلب شاخص های آموزش با کیفیت در مدارس هیئت امنایی، شاهد و به ویژه نمونه دولتی، سمپاد و مدارس خصوصی , پاسخ خواهند داد!

دلیل آنکه هنوز این مدل جایگزین, نهایی نشده است مخالفت جدی کمیسیون آموزش مجلس با جزئیات و الزامات چنین رقابتی بود که پیش نیازش را تسری آزمون هماهنگ به پایه های دهم و یازدهم دانستند مادامی که مناطق محروم، کم برخوردار، تنوع مدارس پولی و کیفیت آموزشی ناهمگون وجود دارد طرح چنین مدل جایگزینی در واقع مصداق سالبه به انتفاع موضوع و از حیّز انتفاع ساقط است و جز افزودن بر نابرابری های آموزشی موجود و برخی چااشهای جدید، متضرر شدن بیش از پیش طبقه فرودست و فربه تر شدن مدارس خصوصی و خاص دولتی، یعنی همان گسترش مدل بازاری سازی آموزش مدرسه ای که در سه دهه اخیر با حرکتی خزنده پیش امد و به آموزش طبقاتی و شکاف عمیق در عدالت آموزشی دامن زد , برون داد دیگری بر آن متصور نیست .

انتقاد از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد کنکور و تاثیر معدل و وضعیت عدالت آموزشی

اتفاقا تسری استرس کنکور از یک سال به سه سال و با عنایت به پیش زمینه های موجود برای ورود بهتر به متوسطه دوره دوم و در پی آن کوچ آموزشگاه های برند کنکور به متوسطه دوره اول و حتی شاید ابتدایی دوره دوم و دورخیز ۹ ساله و... که پرداختن به آن تکرار مکررات است، از دیگر زوایایی است که جا دارد شورای عالی انقلاب فرهنگی بیشتر به آن توجه کند، چرا که هدف ارزشمند توزیع استرس از یک آزمون به چند آزمون در طول سه سال، گره نزدن سرنوشت دانش آموزان به یک آزمون یک یا دو مرحله ای و کمک به بهداشت روان دانش آموز و خانواده با شرایط نابرابر کیفیت آموزشی و تنوع مدارس، حاصل نخواهد شد . دانش آموز مدارس عادی دولتی اغلب محروم از بسیاری شاخص های آموزش با کیفیت باید به پرسش هایی پاسخ دهد که دانش آموز بهره مند از اغلب شاخص های آموزش با کیفیت در مدارس هیئت امنایی، شاهد و به ویژه نمونه دولتی، سمپاد و مدارس خصوصی , پاسخ خواهند داد!

به هر حال وضع موجود مدارس، خود حکایت از آن دارد که چنین جایگزین هایی صرفا به بازاری سازی بیشتر آموزش مدرسه ای خواهد انجامید که بی تردید هدف این مصوبه نیست هنوز پیش نیاز چنین شیوه ای در ساختار فعلی آموزش مدرسه ای ما فراهم نیست. بنابراین بهتر است شورای عالی انقلاب فرهنگی به گسترش عدالت آموزشی که شاخص های روشنی دارد پرداخته و به افزایش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت -  تولید ناخالص داخلی ( GDP ) - در راستای تحقق آن، همچون کشورهای پیشرو گام بردارد و ظرفیت رشته های پرطرفدار در دانشگاه های دولتی را بیفزاید و از گسترش تنوع و پولی سازی دانشگا هها نیز بکاهد که این موضوع بزر گترین خدمت ممکن به حوزه آموزش کشور خواهد بود.

شاید چنین مصوباتی پس از گسترش عدالت آموزشی در سطح بیش از ۱۰۰ هزار مدرسه در ۷۲۵ منطقه در ۳۱ استان بتواند به گونه ای به تحکیم عدالت آموزشی بیانجامد، اما در شرایط موجود، در واقع به مثابه پهن کردن فرش قرمز زیر پای طبقات برخوردار و دامن زدن بیش از پیش به آموزش طبقاتی
موجود است.

امیدواریم این مصوبه فاقد پیوست عدالت آموزشی در این برهه به انجام نرسد , چراکه تا سال ۱۴۰۴ یعنی افق اجرایی شدن این فرآیند، هنوز فرصت بسیار است تا تمهید پیش نیازها محقق و تعجیل در اجرا، این مصوبه فی نفسه خوب را با اجرای بد به ضد خود بدل نسازد.

روزنامه قدس


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد کنکور و تاثیر معدل و وضعیت عدالت آموزشی

منتشرشده در یادداشت

چرا به سازمان نظام معلمی به عنوان نقشه راه نیاز داریم

 شاگردی از استادش پرسید: خواهش می‌کنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟

استاد جواب داد: تو نمی‌توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمی‌توان به این شناخت رسید.

اما می‌توانی از فضایی که در حضور او به وجود می‌آید، او را بشناسی؛ چرا که هیچ‌کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد.

نوربرت لش لایتنر
از کتاب "چهارصد داستان "

***

« از همه همکاران فرهنگی در تمام ایران استدعا دارم ، خواهش می کنم با دور اندیشی خود نسبت به این نقشه ی افراد سود جو در سازمان های وابسته به قدرت سیاسی که در فکر ایجاد سازمان نظام معلمی در ایران هستند ؛ شدیدا برخورد نمایند و هیچ وقت فریب نقشه های این افراد  سودجو را نخورند .

سازمان نظام معلمی هیچ گاه نمی تواند نماینده ی خوبی برای تحقق خواسته های صنفی ما معلمان باشد .

پیروز باشید و سربلند . »

 ( تشویق و کف زدن معلمان حاضر در تجمع )

این ها سخنانی هستند که آقای صلاح آزادی در خصوص تأسیس سازمان نظام معلمی ایراد شده و توسط « کانال شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » منتشر شده است . ( 1 )

شاید به جرات بتوان گفت « صدای معلم » از بسیار معدود رسانه ها و گروه هایی است که در « حوزه عمومی » در باب وجوب و ضرورت وجودی تاسیس این تشکیلات حرفه ای معلمان خبر ، گزارش ، یادداشت و... در سال های اخیر منتشر کرده اما تاکنون نه نقدی مکتوب بر آن ها نگاشته شده و نه مطلبی مستند ، محکم و تطبیقی در رد آن در جایی دیده ام.

بیش تر ، اظهار تنفر و برائتی است که از سوی برخی در این مورد ابراز می شود بدون آن بن مایه ای از تفکر و یا اجتهاد علم محور برآن مترتب باشد .

چرا به سازمان نظام معلمی به عنوان نقشه راه نیاز داریم

نخستین پرسشی که این جا مطرح می شود آن است که آیا افرادی که در رد و یا انکار سازمان نظام معلمی می گویند تاکنون این طرح را مطالعه کرده اند ؟

شاید به جرات بتوان به این پرسش ، پاسخ منفی داد .

در واقع ، بسیاری از افراد و گروه ها که بر علیه سازمان نظام معلمی می گویند حتا زحمت مطالعه و تعمق این طرح را به خود نداده اند ( این جا ) چرا که در این صورت به جای اظهار نظرهای شفاهی حداقل نقدی مستند و مکتوب بر آن تقریر می گردید . فارغ از شعار و حرف های بی پایه و ظاهری ، معلم شدن در آموزش و پرورش ایران و سر کلاس رفتن بر خلاف سایر کشورها به ویژه جوامع توسعه یافته کار ساده و آسانی است .

هر چند این عادت ناپسند و نهادینه شده در فرهنگ بسیاری از ما ایرانی هاست که به جای مطالعه و بررسی جوانب مختلف یک مساله عادت به اظهار نظر در هر موضوعی داریم و قابل تامل تر از آن عالم و محاط بر آن .

تاکنون عمده نقدهایی که از سوی مخالفان سازمان نظام معلمی مطرح شده این است که راه اندازی این تشکیلات حرفه ای حلقه ای بر بوروکراسی زاید و پیچیده وزارت آموزش و پرورش خواهد افزود و مشکلی از مشکلات و مسائل تعلیم و تربیت و معلمان نخواهد گشود .

نگاهی دقیق تر به موضوع نشان می دهد که این صرفا یک پیش داوری و قضاوت بر اساس مفروضات ذهنی و قبلی است و نمی توان آن را اثبات کرد با این توضیح که افراد و ذی نفعان در سازمان ها ، خود در ترسیم وضعیت موجود و پسرفت آن نقش دارند و نمی توان از مسئولیت های فردی و نقش سازمان غیررسمی در تصحیح انحرافات آن سازمان رسمی چشم پوشی کرد .

مساله دیگر ، اعتماد عمومی به موضوع « تشکل » در آموزش و پرورش و در مقیاس کلان تر در جامعه هست.

باید به این واقعیت اعتراف کرد که در مجموع عملکرد تشکل های فرهنگیان تاکنون مطلوب نبوده و حداقل با فلسفه فعالیت و رویکرد یک تشکل در « حوزه عمومی » مطابقت ندارد . سایه توهم و باژگونه دیدن ، فصل مشترک این دو یعنی معلمان مخالف و بدبین و حاکمیت بی تفاوت است .

این وضعیت هم شامل تشکل های سیاسی و هم تشکل های صنفی می شود .

تشکل های سیاسی در آموزش و پرورش بنا بر فلسفه و کارکرد خویش در پی تصاحب قدرت و صندلی ها هستند بی آن که در مورد عملکرد خویش پاسخ گو بوده و در درون خود کادرسازی و چرخش تشکیلاتی داشته باشند .

تشکل ها و یا اصطلاحا کانون های صنفی هم عمدتا با « گفتمان چپ محور » و ایفای نقش اپوزیسیون محض و نفی و انکار هر گونه اصلاح گری در چارچوب اصلاحات آموزشی به دنبال مطالبات حداکثری هستند فارغ از آن که بدانند و یا بیندیشند که فلسفه تشکل پالایش و پیرایش مطالبات بوده و می باید نقش « واسط » را میان دولت و بدنه ایفا نمایند .

در واقع ، عملکرد ناقص و پرسش برانگیز تشکل ها در حوزه آموزش و پرورش در پیدایی و تثبیت ذهنیت منفی معلمان نسبت به «مفهوم تشکل» بی تاثیر نبوده است .

در ماده یک تشکیل سازمان نظام معلمی چنین آمده است :

«سازمان نظام معلمی جمهوری اسلامی ایران» که در این قانون به اختصار «سازمان» نامیده می شود، سازمانی است غیردولتی و دارای شخصیت حقوقی مستقل که برای انجام وظایف و تحقق اهداف مصرح در این قانون، تشکیل می شود . »

چرا به سازمان نظام معلمی به عنوان نقشه راه نیاز داریم

اگر مخالفان سازمان نظام معلمی حداقل این ماده را مد نظر قرار می دادند شاید در برابر آن این همه مقاومت نمی کردند .

مخالفان سازمان نظام معلمی در حالی بر پایی این تشکیلات را توطئه و یا فریبی از سوی دولت ( حاکمیت ) در جهت گمراهی معلمان بر می شمارند که اراده ای نه از سوی مجلس و نه وزارت آموزش و پرورش و نه دولت و حتا حاکمیت برای راه اندازی آن مشاهده نمی شود .

آیا این پرسش برای مخالفان این سازمان مطرح نمی شود و یا حس کنجکاوی را در آنان بر نمی انگیزد که چرا واضعان و نهایی کنندگان سند تحول بنیادین در پیش نویس سند ، سازمان نظام معلمی را حذف کردند و با گذشت یک دهه و تصویب کلیات آن در شورای عالی آموزش و پرورش ، اراده ای برای تصویب نهایی و اجرایی کردن آن دیده نمی شود ؟

به نظر می رسد همان گونه که پیش تر هم تحلیل کرده ام , مجموعه حاکمیت با شناختی که از معلمان و روحیات آنان دارد تصور می کند که تشکیل سازمان رسمی و با مشارکت معلمان در یک جریان پایین به بالا می تواند در آینده تهدیدی فراگیر و نافذ از سوی بدنه معلمان علیه حاکمیت باشد به ویژه آن که تاکنون پاسخ مناسبی به مطالبات قانونی معلمان ارائه نشده و فرمول حل مساله بیشتر تابع مدیریت زمان و فرافکنی مسئولیت ها بوده است و از این جهت تشکیل سازمان نظام معلمی می تواند پتانسیل اعتراضی معلمان را در مقیاس وسیع مشتعل و فراگیر ساد به ویژه آن در آموزش و پرورش طیف بسیاری از معلمان نسبت به مطالبه گری بی تفاوت هستند  .

می توان گفت سایه توهم و باژگونه دیدن ، فصل مشترک این دو یعنی معلمان مخالف و بدبین و حاکمیت بی تفاوت است .

پارادوکس و تناقض عجیبی که در گفتمان مخالفان سازمان نظام معلمی دیده می شود و مرتبا هم تکرار می شود آن است که نظام معلمی را با سایر نظام های صنفی مانند نظام پزشکی ، نظام مهندسی ، نظام پرستاری ، نظام مشاوره و... مقایسه کرده و حکم بر ناکارآمدی و بیهودگی آن می دهند .

این تصور هم بیش از آن بر پایه مستندات باشد ناشی از سطحی نگری و یک بعدی دیدن قضیه دارد .

پاسخ به این پرسش هم بسیار ساده است .

در حال حاضر و از نظر عموم جامعه ، شان و پرستیژ شغلی و جایگاه اجتماعی کدام یک از گروه های شغلی فوق بالاتر است ؟

جایگاه و مرتبه پزشک ، مهندس ، مشاور تخصصی ، پرستار و... را با معلم مقایسه نمایید .

فارغ از شعار و حرف های بی پایه و ظاهری ، معلم شدن در آموزش و پرورش ایران و سر کلاس رفتن بر خلاف سایر کشورها به ویژه جوامع توسعه یافته کار ساده و آسانی است .

درست به همان دلیل که در درون آموزش و پرورش یک معلم ریاضی  می تواند نگارش درس بدهد و... .

وزارت آموزش و پرورش برای آن کلاسش بدون معلم نماند افراد مختلفی را تحت عناوین حق التدریس ، خرید خرید آموزشی ، سرباز معلم و... سر کلاس می فرستد و  در طرف دیگر و به علت بحران بیکاری ، ذی نفعان نیز کلاس ها را پر می کنند و پس از مدتی برای خود حق آب و گل قائل شده و با راه انداختن تجمعات اعتراضی در برابر مجلس ، سازمان امور اداری و استخدامی ، وزارت آموزش و پرورش و.. خواهان استخدام رسمی در این وزارتخانه می شوند.

چرا به سازمان نظام معلمی به عنوان نقشه راه نیاز داریم

به راستی ؛ این مدل جذب معلمان در سیستم آموزشی را در کدام کشور جهان مدرن می توان یافت ؟

(در واقع ، در ایران حرفه معلمی مرادف و معادل با داشتن « تخصص » نیست و کافی است فقط فوت و فن مبصری و حتا سرکار گذاشتن دانش آموزان را بلد باشید . )

این وضعیت موجب می شود که معلمی در ایران در شمار « تخصص » به حساب نیاید ؛ نخست آن که وارد شدن در آن راحت است و مهم تر از آن می توانی حداقل سی سال سر کلاس باشی بی آن که احراز و استمرار آن در بوته آزمون و تجربه قرار گیرد و تفاوت معناداری در ارزیابی معلمان با یکدیگر و شکل گیری مفهوم « کار راهه شغلی » شکل بگیرد .

چرا به سازمان نظام معلمی به عنوان نقشه راه نیاز داریم

از نظر من ؛ مهم ترین کارکرد سازمان نظام معلمی می تواند آبرو بخشیدن به حرفه معلمی و ایجاد جایگاه و منزلت واقعی برای آن باشد و مطمئن ترین ابزار و مسیر برای جلوگیری از دخالت های غیرتخصصی ، غیر حرفه ای و غیرمسئولانه خارج از آموزش و پرورش خواهد بود .

منتشرشده در یادداشت

آیا تحولات و اصلاحات آموزشی با سند تحول بنیادین حاصل خواهد شد

ده سال از طراحی و اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش می گذرد و علیرغم تبلیغات فراوانی که در اطراف آن می شود، این سند نتوانسته کمترین تاثیری در فرایند یاد دهی و یادگیری بگذارد و به عبارت دیگر سند هیچ کاری برای تحول در مدرسه نکرده است.

هنوز معلمان به همان روش های سابق جذب و به‌کارگیری و ارزشیابی می شوند.

کتاب و محتوای آموزشی به روش سابق تدوین می شود.

هنوز مدیران به همان روش های گذشته انتخاب و عزل و نصب می شوند.

هنوز مدرسه ها به همان روش سابق ساخته می شوند .

هنوز امتحانات دانش آموزان به‌همان روش های سابق برگزار می شود.

و نظامات مالی مدارس به همان سیاق سابق است.

این سند می خواسته چرخش های تحولی در هریک از حوزه هایی که‌گفته شد ایجاد کند. چرا نکرده است؟

آیا تحولات و اصلاحات آموزشی با سند تحول بنیادین حاصل خواهد شد

پاسخ این سوال آن است که این گونه تحولات با سند نویسی حاصل نمی شود. همان گونه که سند هیچ ملکی منجر به بازسازی و نوسازی آن‌ نمی شود حتی پروانه ساختمان هم به بنای فیزیکی ساختمان نمی انجامد بلکه اراده صاحب ملک و تامین منابع انسانی و مادی لازم برای ساختن بناست که آن را می سازد.

سند تحول تنها یک‌ نقشه برای ساختمان است. اگر چه نقشه خوبی هم نیست زیرا متناسب با ابعاد و ویژگی های این زمین طراحی نشده است.

یکی از اقدامات مورد توجه در سند تحول رتبه بندی معلمان است.

هر گاه رتبه بندی معلمان بدون‌ تقلیل و فرو کاستن اجرا شد، می توان امیدوار بود که سند بر ریل اجرا افتاده است. رتبه بندی معلمان یکی از الزام های این سند بوده است که‌چون با منزلت و معیشت معلمان مرتبط است سر و صدایش در آمده است ولی در سایر حوزه هایی که بنا بوده تحول حاصل شود، چون نه مدعی حقیقی هست و نه مدعی العمومی وجود دارد، کاری انجام نمی شود و صدایی هم از جایی در نمی آید.

سند نمی تواند مدرسه را متحول کند بلکه اندیشه آزاد سازی مدرسه است که باعث تحول می شود، مانند اقتصاد که تنها با مقررات زدایی و بهبود فضای کسب و کار و کاهش تصدی های دولتی و واگذاری امور به فرایند عرضه و تقاضاست که متحول می شود و رشد می کند و قدرت رقابت پیدا می کند.

آزاد سازی مدرسه در شرایط فعلی ایران یک آرزوی دست نیافتنی است بنابراین تحولی در مدرسه اتفاق نمی افتد.

آیا تحولات و اصلاحات آموزشی با سند تحول بنیادین حاصل خواهد شد

نمی شود که ما همان رویکرد سابق را داشته باشیم و همان کارهای قبلی را انجام بدهیم و در انتظار نتایج متفاوت و وقوع تحولات بنیادین باشیم.

مدرسه باید مدیرش در فرایندی رقابتی و آزاد از میان صاحبان صلاحیت توسط ذی نفعان انتخاب شود. این اولین گام در تحول مدرسه است ؛ هر گاه این‌گام اجرا شد باید به گام های بعدی فکر کنیم. ابتدا و قبل از هر چیز انتخاب مدیر مدرسه رادر فرایندی رقابتی انجام دهید. هر گاه این کار را کردید بعد در مورد بقیه تحولاتی که سند ناظر به آنهاست گفت و گو کنید.

این روزها بحث اصلاح سند تحول مطرح‌ می شود .

به نظرم تا رویکردهای اصلی تحولی نباشد و نگاه به آموزش و پرورش همچنان نگاهی از بالا به پایین و متمرکز و بسته باشد هر گونه اصلاحی در سند تحول هم منجر به تحول در مدرسه نخواهد شد.

کانال هفت جوش


آیا تحولات و اصلاحات آموزشی با سند تحول بنیادین حاصل خواهد شد

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

امروز شنبه 9 بهمن پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« با هدف روشنگری و اطلاع رسانی عملکرد وزارت آموزش و پرورش در «دولت مردمی ایران قوی»، گردهمایی مشترک رؤسای ادارات روابط عمومی حوزه ستادی، استانی، سازمان ها و مراکز وابسته، با حضور وزیر آموزش و پرورش، در محل اردوگاه فرهنگی - هنری شهید باهنر تهران، در حال برگزاری است.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، با توجه به ضرورت تبیین سیاست های رسانه ای وزارت آموزش و پرورش و مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در آستانه دهه مبارک فجر، صبح امروز اولین گردهمایی مشترک رؤسای ادارات روابط عمومی حوزه ستادی، استانی و سازمان ها و مراکز وابسته آموزش و پرورش در دولت مردمی در محل اردوگاه فرهنگی-هنری شهید باهنر تهران برگزار شد.

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

بر اساس این گزارش، این گردهمایی با شعار «تحول و انجام کار شبانه روزی» و رویکرد «اقناع مخاطب» آغاز شد.

بر این اساس، هدف از برگزاری این گردهمایی یک روزه، روشنگری و اطلاع رسانی عملکرد وزارت آموزش و پرورش در «دولت مردمی ایران قوی»، تبیین و تشریح سیاست های رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی، هماهنگی نحوه برگزاری آیین بزرگ داشت جشن پیروزی انقلاب و ارتقای دانش تخصصی مدیران روابط عمومی است. »

نخستین پرسش « صدای معلم » این است که مردمی بودن یعنی چه ؟ این چه ویژگی است که در این نشست و سایر نشست های وزارت آموزش و پرورش از رسانه ها و خبرنگاران دعوتی به عمل نمی آید ؟ چرا در این وزارتخانه فرد و یا مقامی به خاطر عدم پاسخ گویی مورد بازخواست و یا مواخذه قرار نمی گیرد ؟

آیا مسئولان دوایر و بخش های مختلف اداری و ستادی در همان ساعت رسمی و مصوب کار مفید انجام می دهند که سخن از شبانه روزی شدن فعالیت ها و کارها به میان می آید ؟

آیا این حرف ها ، چیزی فراتر از نمایش هستند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

برداشت مسئولان وزارت آموزش و پرورش از مفهوم « اقناع » چیست ؟

به عنوان مثال و علی رغم انتشار این همه گزارش های متنوع و متعدد در صدای معلم ، چرا فرد و یا سازمانی در مورد آنان پاسخ گو نیست و یا فرآیند پاسخ گویی به رسانه ها ، سلیقه ای و گزینشی انجام می شود ؟

چرا در این وزارتخانه فرد و یا مقامی به خاطر عدم پاسخ گویی مورد بازخواست و یا مواخذه قرار نمی گیرد ؟

آیا اساسا در آموزش و پرورش ، بودن و یا نبودن روابط عمومی در بخش ها و سطوح مختلف آن تفاوت و یا تغییری ایجاد می کند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

وزیر آموزش و پرورش در این نشست گفته است : ( این جا )

« در فصل ۸ سند تحول بنیادین نیز وظایف روابط عمومی مشخص شده است؛ روابط عمومی‌ها باید اطلاعات را شفاف به مردم اطلاع دهند. »

« صدای معلم » در 30 دی ماه گزارشی را با عنوان « وزیر آموزش و پرورش در مورد " کمیته انتصابات " شفاف سازی کند ! » منتشر کرد . ( این جا )

این رسانه مایل است بداند که شفاف سازی و پاسخ گویی دقیقا در کجا باید نمود و عینیت پیدا کند ؟

بدون تردید لازمه اعتماد سازی ، برخورد صادقانه و مسئولانه است و الاّ تاکنون آن چه فراوان شنیده و خوانده ایم ، « شعار » بوده است .

پایان گزارش/


گزارش انتقادی صدای معلم در مورد عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود

جایگاه کتاب و کتابخانه و کتاب خوانی در جامعه مدنی 

سکانس اول

دست کوچک ناروَن در دستم، وارد کتابخانه می شویم. مانند دو مرتبه ی پیشین، خلوت است. هیچ مراجع کننده ای وجود ندارد. کتابخانه ی کودکان را تصور کنید خالی از کودک ! این تصویر در روزهای دیگر نیز برایم تکرار شده است.
[فلش بک]

گاهی که از جلوی ساختمانش رد می شوم، پنجره های مشرف به پیاده رو، خبر از رکود فضای داخلی دارد. جنب و جوشی نیست. به یاد سی سال پیش و کودکی خودم می افتم. ازدحام بچه ها در همان محوطه.

خانم رجبی و خانم نیک پور پشت پیشخوان ایستاده اند و لبخند می زنند. در لحظه دلم برایشان تنگ می شود!

[فلش فوروارد به حال]

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کمتر مراجعی دارد. بیشتر روزهای سال، احوالش همین بود. ساکت و خلوت.

جایگاه کتاب و کتابخانه و کتاب خوانی در جامعه مدنی

سکانس دوم

با مسئول کتابخانه سلام و احوال پرسی می کنم. مشغول جابه جایی کتاب هاست. قفسه ای را بالا و پایین می کند. خستگی از چهره اش هویداست وَ بعدتر از کلامش نیز!

با لبخندی - که حالش را بهتر کند - راهنمایی می خواهم.

برای سن ناروَن کدام قفسه را پیشنهاد می کنید؟

پاسخ دلسرد کننده است:

_ فعلا نمی توانید کتابی امانت بگیرید. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از مهمترین نهادهای تربیت اجتماعی در نیم‌قرن اخیر ایران بوده است .

علت را جویا می شوم.

می گوید:

در حال آمارگیری کتاب ها هستیم.

می پرسم:

می توانیم همین جا استفاده کنیم؟

همان طور که با کتاب ها و قفسه مشغول است عذر خواهی می کند:

_ خیر. فعلا هیچ کتابی نبایستی جابه جا شود.

لحظاتی به فکر فرو می روم.

با کلافگی ادامه می دهد:

_ آمارگیری است و باید ده هزار کتاب را براساس کددیویی مرتب کنیم و ...

به حرف ها و گلایه هایش از شرایط کاری ادامه می‌دهد.

می گویم:

درک می کنم. خداقوت. کارتان ارزشمند است. چه زمانی مراجع کنیم؟

_ معلوم نیست. احتمالا تا آخر بهمن. اطلاع رسانی می کنیم در گروه اعضا.

فرایند حیرت زدگی من آغاز شده است.

جایگاه کتاب و کتابخانه و کتاب خوانی در جامعه مدنی

تا آخر بهمن؟! یعنی حدود یک ماه زمان می برد؟!

با تاکید تایید می کند و به تفصیل از مشکلات کار می گوید. اینکه یک ماه پیش کار آمار گیری شروع شده و...

بر حیرتم افزوده می شود.

می پرسم:

یعنی حدود دو ماه کتابخانه عملاً تعطیل است؟ عملا اعضا نمی توانند کتابی امانت ببرند؟

تایید می کند و می گوید:

- گاهی حتی بیشتر طول می کشد.

همه چیز عجیب به نظر می رسد.

از چهره ام متوجه شده که قانع نشده ام. می گوید:

- بخشنامه کشوری است و... دوباره از مشکلات می گوید.

ناروَن کنارم ایستاده و با چهره کودکانه‌ای زندگی در جهان توسعه نیافته ‌را تجربه می کند! در جامعه ی بی انضباط، نهادهای هم جنس، هماهنگ نیستند و چنان جزایر منفک از هم عمل می کنند.

می گویم:

پوزش می خواهم. اینکه بخشنامه‌‌است پرسش من نیست. جسارتا روی سخنم با شخص شما نیست. متوجه ام که مسولیت این شرایط با شما نمی باشد اما یک پرسش دارم:

این سخن منطقی است؟ اینکه حدود دوماه بلکه بیشتر کودکان این بخش از «تنها» نهاد فرهنگی کتاب محروم باشند؟ خاصه اینکه در شهرهای کوچک مثل اینجا، کتابفروشی های بزرگ هم وجود ندارد. به نظر شما این شرایط منطقی است؟

پاسخ نمی دهد و مجدداً تاکید می‌کند که بخشنامه سراسری است و... باز از مشکلات می گوید... شاید هم از سمج بودن مراجع کلافه شده. در دل می گوید چرا راهتان را نمی گیرید نمی روید. خب یک ماه بعد بیا!

برای چهره ی کلافه شده و خسته اش دلم می سوزد. اما پاسخی دریافت نکرده‌ام برای کودکی که منتظر پاسخ است و مشاهده گر گفت و گو.

می گویم:

به عنوان یکی از شهروندان، قدردان زحمات شما هستم اما این شرایط با تاکید بر «بخشنامه ای بودن» و با صفت «کشوری»، تبدیل به یک موقعیت منطقی و معقول نمی شود!

صورتش را از قفسه و کتاب ها به سمت من بر می گرداند. بابت بی توجهی اش عذرخواهی می کند و بطور ضمنی تایید می نماید و...

پاسخی قانع کننده ای وجود ندارد.

بااحترام از همدیگر جدا می‌شویم. به فکر فرو می روم. شرایط در مرز کمدی و تراژدی قرار دارد.

به زعم نگارنده:

1.کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از مهمترین نهادهای تربیت اجتماعی در نیم‌قرن اخیر ایران بوده است.

2. اقبال دو قشر کودک و نوجوان نسبت به کانون در سالهای اخیر روند نزولی داشته است.

3. بودجه بندی این نهاد مهم در قیاس سایر نهادهای فرهنگی اندک بوده و سهم ناچیزی از بودجه سالانه برده است. این امر از کیفیت نیروی انسانی نیز می کاهد.

4. نسل جدید مجهز به تکنولوژی نوین و اپ و گیم های اینترنتی، کمتر به کتاب و کتابخانه اشتیاق نشان می دهد. برای اشتیاق سازی در او بایستی تلاش بیشتری نمود خاصه در این دوره کرونا.

5.  در چنین شرایطی آیا تعطیلی عملی کتابخانه به بهانه آمارگیری قابل توجیه است؟ اینکه به جای رفع نواقص و تشویق کودکان به حضور در این نهاد ارزشمند، عملا فاصله انداخته‌ می شود قابل دفاع نیست. طبعا رابطه کودک - کتابخانه به سردی می گراید. سردی مضاعف.

6. با توجه به آشکار بودن موارد فوق، این سبک مدیریت دلسردکننده چه دلیلی می تواند داشته باشد و چه پیامی به مخاطب مخابره می نماید؟

به فهم نگارنده، جامعه «بی انضباط» اصطلاحی است که می تواند تا حدودی شرایط این چنین را شرح دهد.

جایگاه کتاب و کتابخانه و کتاب خوانی در جامعه مدنی

- چنین جامعه‌ای در قبال نسل نوی خویش کمتر احساس مسئولیت می کند.

- خشم و خستگی و ناامیدی بر ذهنیت و رفتارش سایه افکنده و اجازه نمی دهد برای رشد ‌و‌ شکوفایی کودکان و نوجوانان ‌و‌ حتی جوانان خود، برنامه عملیاتی مدون و مستمر داشته باشد.

- به طور دایم گسست دارد. تدابیرش کات می شود. برنامه هایش کوتاه مدت است. شلختگی بر مدیریتش حاکم شده و همدلی کاهش پیدا نموده.

- در جامعه ی بی انضباط، نهادهای هم جنس، هماهنگ نیستند و چنان جزایر منفک از هم عمل می کنند.

- نکته فوق بی انضباطی های مالی ایجاد می کند. تبعیض چشم گیری در بودجه بندی نهادها دیده می‌شود.

- شهرهای کوچک در لابی گری ضعیف هستند فلذا در دریافت توجه مالی و معنوی از سایرین عقب می افتند. آنها در جامعه غیرمنضبط، به حاشیه رانده می شوند و شهروند ساکن در آنها نسبت به شهرهای بزرگ، «شهروند کمتر»ی است!

وارد پیاده رو می شویم.

جایگاه کتاب و کتابخانه و کتاب خوانی در جامعه مدنی

ناروَن می گوید:

بابا چرا ساختمون‌ کتابخونه شبیه جاهای اداریه؟!

در دل این پرسش کودکانه یک فهم دقیق جامعه‌شناختی قرار دارد.

کتابخانه اداره نیست!
قلب جامعه مدنی است!

کانال جامعه شناسی صلح


جایگاه کتاب و کتابخانه و کتاب خوانی در جامعه مدنی

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا) ؛ مدیر صدای معلم پس از برگزاری جلسه رسیدگی در شعبه 3 دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی به همراه اردشیر کاظمی خبرنگار این رسانه در این استان با جعفر پاشایی مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی دیدار و گفت و گو کرد .

جعفر پاشایی مدیر کل این استان به پرسش های صریح صدای معلم پاسخ داد .

همچنین در پایان صدای معلم از مجموعه های رفاهی فرهنگیان در این استان بازدید کرد .

مدیر صدای معلم گفت : آقای یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش کمیته ای تشکیل دادند به نام کمیته انتصابات و گفته اند در این کمیته معیارهای کارشناسی و صلاحیت های تخصصی را برای عزل و نصب مدیران مدنظر قرار دادیم. از طرف دیگر تجارب تاریخی و پیشینه عزل و نصب مدیران این را نشان می دهد که متاسفانه و متاسفانه در چینش مدیران ، نمایندگان مجلس نقش پررنگی را ایفا می کنند. زمانی این حالت پیشنهاد و توصیه دلسوزانه دارد ولی یک موقع از یک پیشنهاد و توصیه عبور می کند و به حد دخالت می رسد .

به هر صورت یک سوال جدی مطرح است و این که حداقل در سی و یک استان کشور این مشکل را داریم و نمایندگان مجلس هم تا جایی که ما می دانیم خیلی شناخت تخصصی یا عمقی نسبت به مسائل آموزش و پرورش ندارند. یعنی فکر می کنند اگر فردی در یک منطقه یا یک ناحیه یا در یک اداره آموزش و پرورش این فرد مورد تایید آن نماینده مجلس باشد دیگر مشکلات آموزش و پرورش حل است و این باعث می شود که نمایندگان مجلس به عنوان ناظران اصلی و نظارت کنندگانی که باید نقش نظارتی داشته باشند ممکن است در مورد خیلی از مشکلات یا در مورد خطاها سکوت کنند ؛ چیزی نگویند چرا چون به هر صورت  خودشان در این فرایند دخالت مستقیم داشتند و این در نهایت به چرخه آموزش ضرر می زند یعنی این مصلحت اندیشی ها و این منفعت سنجی ها باعث می شود که در واقع به آموزش خسارت وارد شود و به هر صورت به عنوان یک رسانه که مسائل آموزش و پرورش را در کل کشور رصد می کنیم  این گزارش ها موید این مسئله است.

بخش دوم این گفت و گو را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود

نقش مردم و حکمرانی در آلودگی هوا و محیط زیست

این روزها در فصول سرد سال،‌ باز هم با اخبار آلودگی هوا مواجه می شویم. روزهایی که هشدار آلایندگی هوا اعلام می شود و حتی گفته می شود که از ورزش در فضاهای باز هم پرهیز شود. آنچه که در این میان اهمیت دارد، نحوه سبک های زندگی ما در دهه های اخیر است که منجر به زنجیره وسیعی از آلودگی ها در زیست جهان طبیعی و فرهنگی ما شده است. آن چه در زندگی مدرن ما،‌ به عنوان یک مفروضه مهم در نظر گرفته شده است،‌ تفکیک طبیعت از انسان است. به همین دلیل طبعیت به عنوان ماده ای در خدمت انسان تعریف شده است که تلاش ما انسان ها هم برای بهره برداری وسیع از آنست. این شیوه زندگی هم در نظام اقتصادی ما رخنه کرده است و هم در نظام فرهنگی و سیاسی ما. نظم حکمرانی در کشور ما به گونه ای بوده است که به دنبال استفاده حداکثری از منابع طبیعی است،‌ بی آن که نگران پیامدهای آن باشد. از این روست که مسئولیت پذیری ما نسبت به فعالیت ها و سیاست هایی که در قبال خودمان و حتی در قبال طبیعت به معرض فراموشی گذاشته شده است. همه چیز در ذیل سیاست مصلحت برای تامین نیازهای فوری انسانها و جامعه مصرف می شود. این موضوع در منابع آب،‌ خاک،  هوا،‌ سوخت های فسیلی، و… به وفور دیده می شود. نتیجه اش زنجیره ای از پیامدها و آثار مخربی است که در همه این عرصه ها دیده می شود. در این میان آلودگی هوا را می توان به طور خاص در نظر گرفت. آنچه که حاصل الگوهای حمل و نقل،‌ سرمایش و گرمایش، مصرف مواد مصنوعی (حاصل از فعالیت های مصرف سوخت در تامین آنها) و به طور خلاصه،‌حاصل سبک زندگی ما هست،‌ وضعیت اسفبار محیط  زیست ماست. نتیجه اش آن شده که برخی آمارها ،‌از مرگ حدود سی الی چهل هزار ایرانی به خاطر آلودگی هوا خبر می دهند.

نگاهی به آمارهای مرگ و میر و هزینه های سایر آلودگی های محیط زیستی،‌ بیانگر وضعیت بغرنجی است که نشان از عدم تمایل ما در اصلاح وضع موجود دارد.

نقش مردم و حکمرانی در آلودگی هوا و محیط زیست

شاید عدد سی هزار نفر در سال برای برخی سیاستگذاران چندان مهیب نباشد،‌ اما اگر آن را در توالی چندین سال و چندین دهه در نظر بگیریم ،‌با یک فاجعه بزرگ انسانی مواجه می شویم. از این رو مساله آلودگی هوا،‌ بخشی از یک جریان یا فرآیند بزرگ در زندگی ما ایرانیان است که می توان آن را بحران محیط زیست ایرانی نامید. این بحران بیش از همه سویه های داخلی دارد و حاصل عملکرد مردم و حکمرانی در کلیت آنست. حجم بالای سوخت مازوت در سالهای اخیر،‌ بخشی از این نوع حکمرانی غیر مسئولانه نسبت به محیط زیست است ؛ در منطقی که قاعده اصلی آن گذر زمان و اولویت های موقتی با  هزینه منافع و منابع پایدار کشور است. به همین سبب حل بحران های محیط زیستی‌، قبل از هر چیز نیازمند بازتعریف رابطه ما با طبیعت،‌ نه به مثابه منبع استخراج،‌ بلکه به مثابه بستر زندگی و کلیتی که ما نیز بخشی از آن هستیم،‌ است. از این منظر این بازتعریف رابطه انسان و طبیعت،‌ همراه با نوعی مسئولیت پذیری در الگوهای رفتاری فردی و نهادی در جامعه ما،‌ می تواند زمینه ساز تغییراتی باشد که در بلند مدت،‌منجر به کاهش آلودگی ها و هزینه های مستقیم و غیر مستقیم آن بشود.

نقش مردم و حکمرانی در آلودگی هوا و محیط زیست

اقتصاد سیاسی ما در دهه های اخیر به سویی رفته که رکن اصلی آن استثمار همه جانبه منابع طبیعی از نفت و گاز گرفته تا آب و خاک و هوا است. ریزگردهایی که نتیجه عملکرد ما در مدیریت منابع آبی است،‌ آلودگی هایی که ناشی از مصرف بی رویه سوخت های فسیلی است و در سال های اخیر هم مصرف مازوت بدان اضافه شده  و بی توجهی به پیامدهای بوم شناختی فعالیت های ما،‌ در نهایت منجر به این موقعیت بغرنج شده است. موقعیتی که مستلزم بازاندیشی اساسی در سبک زندگی،‌ سبک حکمرانی و نظام فرهنگی ماست. در غیر این صورت هزینه این بی توجهی ها،‌ جان هزاران انسانی است که روزانه به طور تقریبی و میانگین،‌ صد نفر قربانی هوای آلوده در ایران می شوند. این به معنای یک فاجعه انسانی آرام و بی صداست. نه تنها جامعه در قبالش احساس مسئولیت نمی کند، بلکه هیچ مقام مسئولی هم برای آن نیست. به همین دلیل ایده محوری من در این نوشتار،‌ احیا و محوریت بخشی به مفهوم مسئولیت فردی و جمعی در قبال زندگی و محیط زیست است. در غیر این صورت هزینه ای سنگین توسط جامعه در قبال این بی توجهی باید پرداخت شود.

سایت انسان شناسی و فرهنگ


نقش مردم و حکمرانی در آلودگی هوا و محیط زیست

منتشرشده در محیط زیست

گروه گزارش/

گزارش صدای معلم از نشست مدیر کل آموزش و پرورش البرز با کنشگران صنفی و رد کردن شکاف صف و ستاد

 ششم بهمن ۱۴۰۰ نشست هم اندیشی کنشگران صنفی با مدیر کل جدید آموزش و پرورش استان البرز در فضایی دوستانه و صمیمی برگزار گردید.

در این نشست دو ساعته ، کنشگران صنفی نقطه نظرات خود را در خصوص مسائل مبتلابه آموزش و پرورش استان و کشور به اشتراک گذاشته و پیشنهادات و دل نگرانی های خود را شفاف به گوش مدیر کل و هیات همراه رساندند.

در ادامه علی حجرگشت ضمن استقبال از جلسه هم اندیشی؛ دیدار با فرهنگیان مطالبه گر را فرصت مغتنمی در جهت مفاهمه مشترک از مسائل حوزه چالشی دستگاه تعلیم و تربیت عنوان نمود.

گزارش صدای معلم از نشست مدیر کل آموزش و پرورش البرز با کنشگران صنفی و رد کردن شکاف صف و ستاد

پیگیری مطالبات از مجاری قانونی

"رضا قاسم پور" مدیر شهیدستان کرج با اشاره به پیشینه مثبت در دسترسی سهل به مدیرکل و برگزاری جلسات هم اندیشی با سالار قاسمی افزود: از رواداری، تساهل و تسامح سالار قاسمی و تیمش در همراهی و شنیدن صدای اعتراضات همکاران، دانش آموزان و اولیا و تحمل نقدهای منتقدین سپاسگزاریم.

امیدواریم این رویه میمون همچنان در دور جدید مدیریتی تداوم یابد.

وی گفت: مدیرکل جدید از کف کلاس و مدرسه بالا آمده و مشکلات آموزش و پروش را با پوست و گوشت خود لمس کرده و اشراف به موضوعات دارد.

قاسم پور ضمن تشکر از همراهی آقایان درکی، والی پور و حسینی در هماهنگی و حضور در جلسه افزود: هدف از جلسه هم اندیشی، تلاش برای رسیدن به فهم مشترک و ایجاد تقریب ذهنی در خصوص مسائل حوزه تعلیم و تربیت و همچنین دست یازی به رهیافت های جدید و احصا ایده های نوین از مجاری قانونی است.

گزارش صدای معلم از نشست مدیر کل آموزش و پرورش البرز با کنشگران صنفی و رد کردن شکاف صف و ستاد

قصه پر غصه رتبه بندی معلمان

"حبیب سعیدی" از معلمان مطالبه گر صنفی ضمن اشاره به قصه پر غصه رتبه بندی معلمان، توضیحات مبسوطی در خصوص مطالبات منزلتی و معیشتی فرهنگیان داده و تاکید کرد: معترض لایحه سرهم بندی و سرشار از تناقضات رتبه بندی معلمانیم.

کار معلم همان کار اساتید دانشگاه و چه بسا سنگین تر و حساس تر از آنهاست در حالی که در رتبه بندی، معلمان را با مربی دانشگاه که وجود خارجی ندارد قیاس کرده اند و با همه ایرادت رتبه بندی؛ متاسفانه شورای نگهبان با استناد به اصل ۷۵ (عدم تامین منابع مالی) مصوبه مجلس را برگشت داده است.

گزارش صدای معلم از نشست مدیر کل آموزش و پرورش البرز با کنشگران صنفی و رد کردن شکاف صف و ستاد

ثروتمندترین وزارتخانه ایم

"علی لکی زاده" از اعضای هیات‌ مدیره کانون صنفی فرهنگیان البرز گفت: انتظار داریم مدیر کل بومی که شناخت و اشراف به استان دارد حرکت ماندگاری برای آموزش و پرورش انجام دهد.

وی با یادآوری پتانسیل های قابل توجه آموزش و پرورش استان افزود: آموزش و پرورش با دارا بودن هزاران ملک موقعیت دار از ثروتمندترین وزارتخانه ها بوده ولی دولتمردان از این مزیت غافلند. می توان با تغییر کاربری بخشی از مدارس موقعیت دارِ شهر به اقتصاد آموزش و پرورش مدد رساند.

مدیر مسئول "هفته نامه دیار کهن" افزود: به کارگیری مدیران دست پاک و دل سیر و پاسخگو باعث تخفیف و فروکش کردن برخی از اعتراضات استانی خواهد شد.

 در کنار هم هستیم نه مقابل هم

"سولماز فیض اله زاده" از اعضای هیات‌ مدیره کانون صنفی فرهنگیان البرز نیز صنفی تبریک انتصاب مدیرکل گفتند: ما مقابل اداره نبوده و مطالبات قانونی خود را در اشل استانی و ملی از مجاری قانونی پیگیری می کنیم.

وی افزود: ما صرفا دنبال مطالبات معیشتی خود نبوده و دنبال استقرار عدالت آموزشی و رفع تبعیض ها هستیم امروز دیگر سرپوش گذاشتن روی مطالبات به حق امکان‌پذیر نبوده و از اینکه آموزش و پرورش در اولویت دولت‌ها نیست متاسفیم. ما در کنار هم هستیم نه مقابل هم.

پویایی در مطالبه گری است

"مسعود فرهیخته" از فعالان صنفی ملی ضمن تشکر از درایت تیم سالار قاسمی در همراهی و صیانت از معلمان در تحصن ها و اعتراضات گذشته افزود: ما خود را محق می دانیم بدین معنا که:

م: مطالبه گریم . پویایی در مطالبه گری است.

ح: حق طلب و عدالت خواهیم .

ق: قانون مداریم و قلم نماد و سلاح ماست. خارج از قانون حرفی نداریم.

اصولا اعتراض و دغدغه ما گله مندی از قانون گریزان در فراموشی و عدم اجرای اصول مغفولی چون اصل سی قانون اساسی است.

فرهیخته افزود: وضعیت معلمان از سفید رو به قرمز شدن بوده ممکن است در صورت بی توجهی مسئولین، اعتراضات صنفی تشدید شده و از مسیر خود خارج شود.

وی با اشاره به ۶۰ درصد افت تحصیلی در آموزش مجازی و ۲۰ درصد ترک تحصیل گفت: دردهای مشترک را از مجازی قانونی فریاد می زنیم و به دنبال رفع تبعیضم. آموزش و پرورش در بودجه ریزی مشکل اساسی داشته و این نقطه پاشنه دستگاه تعلیم و تربیت ماست. باید استقلال آموزش و پرورش حفظ شود.

گزارش صدای معلم از نشست مدیر کل آموزش و پرورش البرز با کنشگران صنفی و رد کردن شکاف صف و ستاد

از ایده های خلاقانه استقبال می کنم

در ادامه "علی حجرگشت" مدیرکل جدید آموزش و پرورش استان البرز ضمن استقبال از جلسات هم اندیشی با همکاران افزود: از احساسات برادرانه همکاران نسبت به خادم خود ممنونم قطعا هیچ تقابلی بین ما نبوده و ما در کنار همیم.

وی با اشاره به تحصیلات دانش سرا و تربیت معلم خود گفت:در واقع بدون احتساب تحصیلاتم در این دو مرکز، ۲۹ سال سابقه معلمی داشته و الباقی مربوط به تحصیل در این مراکز است. بومی استانم و همه چیز در موردم شفاف و شیشه ای است.

قطعا بهترین نفر از بین ۲۵ هزار فرهنگی شاغل استان برای مدیر کلی آموزش و پرورش نیستم ولی سعی می کنم با اخلاق مداری ،شایسته سالاری، خلوص نیت و تعهد کاری در پایان دوره مدیریت شرمنده همکاران نباشم.

وی با اشاره به پتانسیل های بالای استان و قوانین دست و پاگیر مدیریتی گفت: از ایده های خلاق و نو استقبال کرده و آماده هم اندیشی با تشکل‌های فرهنگیان هستم و مطالبات همکاران را بی لکنت از مجاری قانونی و در جلسات با مسئولین مرتبط جار خواهم زد.

حجرگشت در پایان ضمن رد شکاف کاذب بین صف و ستاد افزود: همین الان ۳۱ پست خالی در آموزش و پرورش استان هیچ جذابیتی برای همکاران نداشته و عملا متقاضی همکاری برای آنها نداریم.

گزارش صدای معلم از نشست مدیر کل آموزش و پرورش البرز با کنشگران صنفی و رد کردن شکاف صف و ستاد

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از نشست مدیر کل آموزش و پرورش البرز با کنشگران صنفی و رد کردن شکاف صف و ستاد

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور