بالاخره پس از کش و قوس های فراوان با تدبیر مسئولان امتحانات دیماه امسال به صورت حضوری برگزار گردید.
مشاهده نتیجه فاجعه بار امتحانات حضوری گوشه هایی از عمق افت تحصیلیِ حاصل از کلاس های مجازی را برای شرکای آموزش و پرورش عیان نمود.خانواده ها و دانش آموزان با مشاهده کارنامه های خود متقاعد به شرکت در کلاس های حضوری شده بودند و انصافا هفته اول بهمن از کلاسهای حضوری مدارس استقبال خوبی شد.
منتها تحصن سه روزه و سراسری معلمان و همچنین اخبار ناگوار اوج گیری اومیکرون تیر خلاصی بر تمام برنامه ریزی مدیران مدارس در رویکرد حضوری کلاس ها بود.
به طوری که مثلن در "شهیدستان کرج" روزهای ۱۲ و ۱۳ بهمن علی رغم حذف گروهبندی دانش آموزان سال دوازدهم که عمدتا جامعه هدف مدارسند کلن دست ما را در حنا گذاشته و با عدم حضور خود کلاس ها را به تعطیلی کشاندند.این وضعیت قابل تعمیم به اکثر مدارس کشورند.
آموزش تلفیقی طرحی شکست خورده
عدم وجود اجبار در حضور دانش آموزان و بازی با کلماتی چون الزام و اختیار باعث تعطیلی کلاس های پایه دوازدهم و نیم بند و حداقلی بودن حضور سایر پایه ها در کلاس های حضوری گردید. با تداوم بدقولی و مانع تراشی ها در برابر حصول مطالبات منزلتی و معیشتی معلمان توسط قوای مجریه، مقننه و شورای نگهبان فرهنگیان نیز به حق معترض عدم اجرای لوایح رتبه بندی و همسانسازی بوده و عملا به مثابه بشکه باروت متحرک ناچارا ساز خود را می نوازند و معتقدند که نمی توانند و نباید همزمان در دو جا (مجازی و حضوری) تدریس نمایند ، این دقیقا پاشنه آشیل مدیران مدارس در پیشبرد طرح آموزش تلفیقی (آموزش حضوری برای حاضرین +آموزش مجازی برای غایبین) است.
مدیران مدارس قربانیان بلاتکلیفی
مسئولین وزارتخانه و ادارات نیز در یک سردرگمی تصمیم گیری و البته بحران مدیریتی غوطه ورند. در این شرایط مدیران مدارس بر لبه تند انتقادات جامعه و سیبل حملات شرکای آموزش و پرورش بوده و در یک بلاتکلیفی و روزمرگی مطلق در خصوص چیستی نوع آموزش (مجازی، حضوری و یا تلفیقی بودن کلاس ها) به سر می برند.
دولت بدون پشتیبانی های لازم صرفا با گفتار درمانی (بوق و کرنا کردن واژه مدرسه محوری در شعار) خود را کنار کشیده و مدیران مدارس را قربانی و سپر بلای خود در شرایط فعلی کرده است. عدم وجود اجبار در حضور دانش آموزان و بازی با کلماتی چون الزام و اختیار باعث تعطیلی کلاس های پایه دوازدهم و نیم بند و حداقلی بودن حضور سایر پایه ها در کلاس های حضوری گردید.
به دلیل فقدان امکانات و فضاهای فیزیکی استاندارد مورد انتظار ستاد ملی کرونا در اکثر مدارس دولتی، رعایت حداقلی پروتکل های بهداشتی نیز با دشواری و صعوبت همراه بوده و عملا حتی گروه بندی جوابگوی کلاس های حضوری نیست و...
صادق ملکی استراتژيست معتقد است :
"همان گونه که در سیاست داخلی و خارجی دچار سردرگمی استراتژیک هستیم نگاهی به اظهارات متفاوت و بعضا متضاد مقامات ارشد روشن کننده عمق این سردرگمی استراتژیک است. عینک و نگاه ایدئولوژیک در کنار مشکلات ناشی از تحریم در این سردرگمی سهم بهسزایی داشته و دارد.
درک موقعیت، خود بخشی از موفقیت است. در روزهایی که به واسطه تحریم ها دچار تنگناهای استراتژیک هستیم نباید با تعلل و برخورد غیر علمی با بحران کرونا و خیز اومیکرون این تنگنا را در داخل به بحران عمیق تر و شکاف اجتماعی تبدیل کنیم.
توجه کنیم نه ما مقدسیم و نه دیگران غیر مقدس و اصلا کرونا مذهب ندارد و همه را به یک چشم می نگرد. این مائیم که باید زاویه دید خود را اصلاح و در مواجهه با کرونا درست عمل کنیم.
ارزیابی کارآمدی دولت ها
بحران ناشی از کرونا و خیر اومیکرون شوخی نیست. بحران ها آزمون نظام های سیاسی هستند. کارآمدی و هنر دولت مدرن در مواجهه با مدیریت حل بحران ها مشخص می شود. باید به قرنطینه تن داد و الزامات این تن دادن را فراهم کرد.
باید هرچه سریع تر در مواجهه با بحران کرونا از سردرگمی استراتژیک خارج شویم و با پایان دادن به فرصت سوزی ها و تن دادن به الزاماتِ علم و عقلانیتِ متکی بر دانش پزشکی راه صحیح را انتخاب کند. این ویروس با هیچ فرد و دولتی شوخی ندارد. بدانیم که در نهاد هر تهدیدی یک فرصت نهفته است. اگر تهدیدات کرونا به سود محیط زیست و طبیعت بوده است، شاید بشریت بتواند در پسا کرونا شاهد جهانی بهتر و دنیایی زیباتر باشد."
سخن آخر
گرچه اعتراف سختی است ولی به مدد و لطف کرونا ویروس امروزه عنان کاروان رم کرده آموزش و پرورش از دست مسئولین و اولیا خارج شده و دانش آموزان سوار بر اسب آرزوها، دستگاه تعلیم و تربیت را دامن کشان در جاده های احساس و شیطنت هدایت می کنند.
بر عقلای قوم است که قبل از فروپاشی کامل آموزش و پرورش تدبیری عاجل بيانديشند تا چهارچرخ پنچر دستگاه تعلیم و تربیت (معلم ها ،دانش اموزان،اولیا و وزارتخانه و ادارات) در حین حرکت تعمیر، تجهیز و تسلیح شده و با چشم انداز معیارهای جهانی، الهام از آموزه های دینی و با ابتنا به داشته های ملی به زیست بوم طبیعی و آبشخور اصلی خود بازگردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خیلی آسان است !
اصلا نیازی نیست بدانید که چقدر شعار داده می شود، چه طرح های جدیدی افکنده می شوند یا چه ماشین هایی سوار می شوند یا در چه خانه هایی زندگی می کنند ؛ حتی نیازی نیست که ببینید چقدر کارخانه افتتاح می شود یا...
فقط کافی است به وضعیت مدارس امروز نگاه کنید، یا به وضعیت معلمانش، یا به وضعیت دانش آموزانش، یا به محتوای درسی کتابهایشان و...
اصلا همه اینها را ول کنید !
میان برترین راه اینست که فقط ببیند در مدارس، چقدر کوشش می شود استعدادهای بچه ها شکوفا شوند، چقدر آنها را خلاق بار می آورند و مهمتر از همه اینها، فقط ببینید چقدر کودکان را با تفکر انتقادی بار می آورند؟
از همه اینها مهم تر ؛ فقط ببینید آیا بچه ها را چنان بار می آورند که به حقوق دیگران احترام بگذارند یا نه؟! همین یک مورد کافی است و برای خوشبختی یا بدبختی نسل آینده کفایت می کند...
هرگز تسلیم بدبختی نشوید، زیرا خوشبختی نسل آینده را تقدیر یا آسمان رقم نمی زند، خوشبختی فردا در دستان امروز ماست...
کانال تاریخ تحلیلی ایران
( کلیپ ویدئویی زیر را مشاهده فرمایید )
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا) ؛ مدیر صدای معلم پس از برگزاری جلسه رسیدگی در شعبه 3 دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی به همراه اردشیر کاظمی خبرنگار این رسانه در این استان با جعفر پاشایی مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی دیدار و گفت و گو کرد .
جعفر پاشایی مدیر کل این استان به پرسش های صریح صدای معلم پاسخ داد .
همچنین در پایان صدای معلم از مجموعه های رفاهی فرهنگیان در این استان بازدید کرد .
مدیر صدای معلم گفت : آقای یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش کمیته ای تشکیل دادند به نام کمیته انتصابات و گفته اند در این کمیته معیارهای کارشناسی و صلاحیت های تخصصی را برای عزل و نصب مدیران مدنظر قرار دادیم. از طرف دیگر تجارب تاریخی و پیشینه عزل و نصب مدیران این را نشان می دهد که متاسفانه و متاسفانه در چینش مدیران ، نمایندگان مجلس نقش پررنگی را ایفا می کنند. زمانی این حالت پیشنهاد و توصیه دلسوزانه دارد ولی یک موقع از یک پیشنهاد و توصیه عبور می کند و به حد دخالت می رسد .
به هر صورت یک سوال جدی مطرح است و این که حداقل در سی و یک استان کشور این مشکل را داریم و نمایندگان مجلس هم تا جایی که ما می دانیم خیلی شناخت تخصصی یا عمقی نسبت به مسائل آموزش و پرورش ندارند. یعنی فکر می کنند اگر فردی در یک منطقه یا یک ناحیه یا در یک اداره آموزش و پرورش این فرد مورد تایید آن نماینده مجلس باشد دیگر مشکلات آموزش و پرورش حل است و این باعث می شود که نمایندگان مجلس به عنوان ناظران اصلی و نظارت کنندگانی که باید نقش نظارتی داشته باشند ممکن است در مورد خیلی از مشکلات یا در مورد خطاها سکوت کنند ؛ چیزی نگویند چرا چون به هر صورت خودشان در این فرایند دخالت مستقیم داشتند و این در نهایت به چرخه آموزش ضرر می زند یعنی این مصلحت اندیشی ها و این منفعت سنجی ها باعث می شود که در واقع به آموزش خسارت وارد شود و به هر صورت به عنوان یک رسانه که مسائل آموزش و پرورش را در کل کشور رصد می کنیم این گزارش ها موید این مسئله است.
مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی به صدای معلم گفت : « فقط یک شهرستان یا استان را در شاخص های گوناگون با هم مقایسه کنید. من نمی گویم استان ما گل و بلبل است ولی می گویم کارهایی که شده قبلا نبوده و برداشتم این است که نخواهد بود. الآن در آن استان دارد مدرسه ساخته می شود. اولویت اول ما کلاس است. گفتیم این چهار سال را تحمل کنید تا بتوانیم یک مدرسه آبرومند برای بچه ها ایجاد کنیم. اگر نتوانیم انجام دهیم عیب است.
در استان در مورد ساخت و ساز فضاهای آموزشی به میزان دو سه برابر از آورده دولت کارهایی انجام شده است. دولتی که یک آورده ولی خیرین چهار برابر آورده اند. اعتماد ایجاد شده است.
بارها گفته ام که دل من زیر پای معلمان است. خدا شاهد است کسی در کار اجرایی اش کم کاری کرده تذکر دادم ولی در جایی که دل معلمی شکسته شده برای من قابل تحمل نبوده است. »
پاشایی از صدای معلم درخواست کرد تا کارنامه و عملکرد مدیریتی وی را از طریق اداره کل ارزیابی عملکرد وزارت آموزش و پرورش جویا شوند .
بخش پایانی این گفت و گو را می خوانید .
گروه گزارش/
پس از هفته ها و ماه ها انتظار و کش و قوس و برگزاری تجمعات اعتراضی معلمان برای تعیین تکلیف شدن لایحه رتبه بندی معلمان ، سرانجام وزارت آموزش و پرورش در هفته های منتهی به پایان سال توضیحاتی در این مورد داده است .
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان قزوین نوشت : ( این جا )
« سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش گفت: با رفع ایرادهای گرفته شده از سوی شورای نگهبان به طرح رتبه بندی معلمان امیدواریم این طرح به زودی تصویب نهایی شود.
وی افزود: اولین معلم خلقت خداست که به پیامبر هم آموختن را یاد داد و معلمان هم در این مسیر گام برمی دارند و رسالت سنگینی دارند.
نجار خاطرنشان کرد: باید منش، رفتار، خلق وخوی، کردار و اندیشه ای که برای یک انسان فرهیخته متصور هستیم در معلم تجلی پیدا کند تا افرادی که در زیر دست معلمان تربیت می شوند کمی از این خصلت ها را بیاموزند.
وی تصریح کرد : شکل گیری شخصیت انسان بر عهده معلمان است و هر کس که مسئولیت می پذیرد در واقع از اندیشه و منش معلمی استفاده کرده است. این که وزارت آموزش و پرورش در دوره ای شرط ارتقا برای رتبه بندی را تشخیص هیات های ممیزی و در دوره ای دیگر ، شرکت در آزمون را قرار می دهد و... نشان از بی برنامگی محض و مدیریت ناکارآمد و غیرعلمی در این وزارتخانه دارد .
نجار یادآورشد: در مجموعه وزارت آموزش و پرورش به عنوان خادم جامعه فرهنگیان تلاش می کنیم به دغدغه معلمان رسیدگی شود و تا امروز با حضور در سازمان برنامه و بودجه رتبه بندی معلمان را پیگیری کرده ایم.
سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش گفت: با همه توان و جدیت از حق فرهنگیان و معلمان دفاع کرده و کوتاه نیامده ایم و از نظام شایستگی و شایسته سالاری که برای معلم تعریف شده با قدرت دفاع کرده ایم.
وی تاکید کرد: حق و حقوقی که معلمان باید در نظام رتبه بندی به آن برسند را پیگیری کرده ایم و ساعت ها با نمایندگان مردم در مجلس و سازمان برنامه بودجه جلسه تشکیل شده و از آن دفاع کرده ایم تا به نتیجه برسد.
نجار افزود: مجموعه نمایندگان مجلس و همچنین دولتمردان همراه ما هستند و اشکال گرفته شده از سوی شورای محترم نگهبان با هماهنگی رفع شده و فردا بررسی نهایی صورت می گیرد و به زودی برای تصویب نهایی تقدیم شورای نگهبان خواهد شد.
وی ابراز امیدواری کرد شورای نگهبان در کوتاه ترین زمان ایرادهای رفع شده را به تصویب برساند و با کمک وزیر آموزش و پرورش امیدواریم تاپایان بهمن به تصویب برسد تا بتوانیم این خبر خوش را اعلام کنیم تا دغددغه ونگرانی معلمان رفع شود و قول می دهیم که طرح رتبه بندی معلمان تصویب و اجرا خواهد شد.»
نخستین پرسش « صدای معلم » از سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش آن است که از کدام نظام شایستگی و شایسته سالاری که برای معلم تعریف شده سخن می گوید ؟ این نظام مورد نظر در کجا تعریف شده و نمود آن در نظام آموزشی چیست ؟
یکی از اشکالاتی که شورای نگهبان مطرح کرده بود ( 1 ) ؛ « اطلاق تفویض تعیین نحوه تشکیل هیات های ممیزه و همچنین شرایط توقف و تنزل رتبه به آیین نامه مذکور » بود که از نظر این شورا مغایر اصل 85 قانون اساسی شناخته شده بود .
اصل 85 قانون اساسی می گوید : « سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمی تواند اختیار قانون گذاری را به شخص یا هیاتی واگذار کند ولی در موارد ضروری می تواند اختیار وضع بعضی از قوانین را با رعایت اصل هفتاد و دوم به کمیسیون های داخلی خود تفویض کند, در این صورت این قوانین در مدتی که مجلس تعیین می نماید به صورت آزمایشی اجراء می شود و تصویب نهائی آنها با مجلس خواهد بود. همچنین مجلس شورای اسلامی می تواند تصویب دائمی اساسنامه سازمان ها ، شرکت ها ، موسسات دولتی یا وابسته به دولت را با رعایت اصل هفتاد و دوم به کمیسیون های ذیربط واگذار کند و یا اجازه تصویب آنها به دولت بدهد... »
در واقع ؛ مهم ترین بخش رتبه بندی معلمان ، نحوه اجرای آن است و به نظر می رسد ایراد شورای نگهبان هم به این موضوع برمی گردد که قرار است این قانون چگونه اجرا شود ؟
« صدای معلم » در گزارش های متعدد خود تشکیل این هیات های ممیزه را غیرکارشناسی و صوری دانسته و آن ها را فاقد صلاحیت برای ارزیابی صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای معلمان ارزیابی کرده است .
وزارت آموزش و پرورش آخرین متن تغییر یافته را منتشر نکرده تا بتوان در مورد آن اظهار نظر کرد هر چند پیشینه عملکرد این وزارتخانه در سال های پیشین در مورد تبلیغات برای اجرای رتبه بندی معلمان نشان می دهد که اعتبار تخصیص داده شده به نام اجرای رتبه بندی معلمان در نهایت چیزی جز توزیع پول بین همه به منظور کاستن از فشارهای اعتراضی معلمان نیست و نتیجه غایی آن هم جز لوث شدن و تهی گشتن مفهوم رتبه بندی معلمان نخواهد بود .
این رسانه در گزارشی به تاریخ 15 مهر 1400 نوشت : ( این جا )
« پرسش « صدای معلم » از همه مسئولان و تصمیم گیرندگان آن است که آیا همه ظرفیت های مغفول در « قانون عام » ( قانون مدیریت خدمات کشوری ) برای معلمان اجرایی شده است ؟
سرنوشت آن " قانون خاصی " که معاون پیشین برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش آن همه بر روی آن تاکید و اصرار می ورزید به کجا رسید ؟
به نظر می رسد در حال حاضر فلسفه اجرای نظام رتبه بندی معلمان مانند بقیه موضوعات " لوث " شده و به دعوا و مشاجره بر سر نرخ افزایش حقوق ناشی از اجرای رتبه بندی احتمالی تنزل یافته است .
15 فروردین 1400 ، « صدای معلم » در گزارشی با عنوان « پس از 10 سال ... از صاحب نظران حوزه آموزش و پرورش برای " رتبه بندی معلمان " نظر می خواهند ؟! » نوشت : ( این جا )
« همچنان «مرجع ارزیاب» مورد توافق صف و ستاد در فرایند رتبهبندی و براساس امکانات و شرایط موجود غایب بزرگ است. به نظر می رسد گوش شنوایی برای شنیدن انحرافات در این سیستم ناکارآمد با مدیرانی ضعیف و غیرعلمی که نگاه شان به مسائل تعلیم و تربیت صرفا " اداری " است وجود ندارد .
و اما سخن آخر در مورد مجری اصلی و مسئول در فرایند رتبهبندی معلمان است .
در این طرح و در سنجش صلاحیت آمده است: «فرایند مستمر گردآوری سازمانیافته اطلاعات، شواهد و مستندات مرتبط با شایستگیهای کسبشده و نتایج عملکرد رقابتی معلم و بررسی آنها براساس سازوکارها، ملاکها، معیارها و شاخصهای مشخصی که توسط «هیأتهای ممیزه موضوع بند «ک» این قانون تعیین و تصویب شده و توسط کانونهای ارزیابی سنجیده میشود.»
این وضعیت پیشتر هم مطرح شده و ناکارآمدی حداقل در حوزه «متدلوژی» به اثبات رسیده است. نظارت بر کار معلمان و پایش کیفیت آموزش باید توسط «معلمان متخصص و کارآمد» در قالب تشکیلات تعریفشده مانند «سازمان نظام معلمی» صورت گیرد.
آیا ارتقای جایگاه و منزلت معلمان به این معناست که معلمان با ذهنیت افزایش جهشی حقوق ناشی از اجرای رتبه بندی معلمان در خیابان ها تجمع کنند ، عده ای بازداشت شوند و حتی در میان افکار عمومی ، معلمان به زیاده خواهی متهم شوند در حالی که هنوز همان قوانین ساده و مسلم مانند سایر کارمندان برای آنان اجرا نشده و " تبعیض " نهادینه شده در نظام پرداخت ها همچنان روح و روان معلمان را آزار می دهد ؟ »
« صدای معلم » به عنوان تنها و نخستین رسانه ی معلمی در هشداری که در 6 دی ماه 1398 به وزارت آموزش و پرورش داد این وزارتخانه را به لوث کردن مفهوم رتبه بندی معلمان متهم کرد و نوشت : ( این جا )
« معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چه تفاوتی است میان آن طرح " مسیر ارتقای شغلی معلمان " و " رتبه بندی معلمان " ؟
مگر نه این است که معلمان در طرح رتبه بندی معلمان قرار است بر اساس یک سری شاخص و معیارهای تعریف شده ارتقاء پیدا کنند ؟
به نظر می رسد گوش شنوایی برای شنیدن انحرافات در این سیستم ناکارآمد با مدیرانی ضعیف و غیرعلمی که نگاه شان به مسائل تعلیم و تربیت صرفا " اداری " است وجود ندارد . آیا ارتقای جایگاه و منزلت معلمان به این معناست که معلمان با ذهنیت افزایش جهشی حقوق ناشی از اجرای رتبه بندی معلمان در خیابان ها تجمع کنند ، عده ای بازداشت شوند و حتی در میان افکار عمومی ، معلمان به زیاده خواهی متهم شوند در حالی که هنوز همان قوانین ساده و مسلم مانند سایر کارمندان برای آنان اجرا نشده و " تبعیض " نهادینه شده در نظام پرداخت ها همچنان روح و روان معلمان را آزار می دهد ؟
این مدیران غیرپاسخ گو با تصمیمات نسنجیده و غیرکارشناسی ، هزینه هایی را بر سیستم آموزشی تحمیل می کنند که به نظر می رسد جبران آن بسیار دشوار و حتی ناممکن خواهند بود .
پرسش « صدای معلم » از تدوین کنندگان و نهایی کنندگان این طرح به ویژه علی اللهیار ترکمن معاون برنامه ریزی و توسعه منابع و نیز هاشم مسعودی مشاور معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش آن است که در کدام کشور در مجموعه کشورهای OECD و نیز جوامع دارای نظام های آموزشی موفق ، « صلاحیت های حرفه ای " معلمان را به این صورت احراز و رتبه بندی می کنند ؟
صلاحیت های حرفه ای رفتارها و کنش هایی است که باید در فعالیت های آموزشی معلمان مشاهده و از طریق یک " ارزیاب " حرفه ای باید مورد سنجش و آزمون قرار گیرد و این فرآیند باید دائمی بوده و به روز باشد .
احاله همه امور از صفر تا 100 رتبه بندی معلمان و احراز صلاحیت های حرفه ای معلمان به سامانه ای غیراستاندارد و غیرشفاف که روایی و اعتبار آزمون های آن از هر جهت مورد پرسش و ابهام است ، با کدام عقل سلیم و منطق کارشناسی و آموزه های مدیریت علمی مطابقت دارد ؟ »
این که وزارت آموزش و پرورش در دوره ای شرط ارتقا برای رتبه بندی را تشخیص هیات های ممیزی و در دوره ای دیگر ، شرکت در آزمون را قرار می دهد و... نشان از بی برنامگی محض و مدیریت ناکارآمد و غیرعلمی در این وزارتخانه دارد .
وزارت آموزش و پرورش چگونه می خواهد در این مدت محدود احکام رتبه بندی را برای معلمان صادر و اجرا کند مگر آن که همان تحلیل صدای معلم در گزارش های پیشین مورد تصدیق قرار گیرد .
اگر قرار است مبلغی به حقوق معلمان اضافه کنید ، آن را ذیل همان مواد اجرا نشده قانون مدیریت خدمات کشوری برای معلمان انجام دهید و رتبه بندی معلمان را بیش از این لوث و بی معنا نکنید .
( 1 )
اشکال های شورای نگهبان به لایحه رتبه بندی معلمان :
پایان گزارش/
بی شک در طول تاریخ جهان همه حاکمان و دولت ها، احزاب و گروه ها، فعالان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری و.... همه و همه به نحوی و نوعی خواسته اند که در این نهاد مقدس، بزرگ و عالم گیر آموزش و پرورش «معلم» نفوذ کنند؛ تا بدین وسیله هر کدام به آرمان، اهداف و خواسته های مدنظر خود برسند. در این میان نیز «معلم» همچون دیگر اقشار جامعه و به طبع انسان بودن گاهی مؤثر بوده و گاهی نیز مورد تأثیر منافع شخصی، موقعیت مادی و معنوی و..... و یا از ترس و تهدید جان، مال و منال، نان و....واقع شده و با اختیار یا بناچار تسلیم« زر»، «زور» و «تزویر» شده است.
در کشورهای توسعه نیافته هم اوضاع و احوال آموزش و پرورش «معلم» هم از میانگین متوسط جهانی پایین تر و بغرنج تر است.
معلم هم بنابه نقش مهم، حساس و سرنوشت سازی که در تغییر و تحولات جهانی داشته و دارد و همیشه در انقلاب ها، اصلاحات و تغییر حکومت ها و دولت ها داشته، در شرایط سخت و حساس به او پناه برده و از موقعیت و جایگاهش استفاده و سوءاستفاده شده است و هر وقت هم خرشان از پل گذشته، نه تنها به عنوان حامی و منجی نجات خویش برای او ارزش و جایگاه مادی و معنوی قائل نشده اند؛ بلکه او را در شرایط سخت زندگی بخور، نمیر قرار داده اند تا نای نفس کشیدن نداشته باشد و از روی ناچاری پناه بر این و آن ببرد و به شغل های دیگر روی بیاورد و «معلمی» را از اولویت اول زندگی به اولویت های آخر ببرد و از اصل به فرع بپرد و.....
در نتیجه این امر، تنها عده محدود و اندکی می توانند در نقش اصیل و واقعی«معلمی» بمانند و همه فشارها، تطمیع ها، تهدیدها و... را به جان و مال بخرند و بسوزند و بسازند!
در بین این عده نیز همچون قبل تفاوت ها، اختلافات و تفرقه ها راه اندازی شوند تا آنها هم نتوانند به خواسته ها، آرمان ها، اهداف و آرزوهای «مقدس معلمی» برسند و هر روزشان بدتر از دیروز گردد. هشتشان (۸)، گرو نهشان(۹) باشد و...
اما راه چاره در چیست؟!
به نظر نگارنده این سطور که خود نیم قرن از عمر خویش را در این نهاد به عنوان دانش آموز، دانشجو، معلم و مشاور سپری کرده است و در پاییز سال ۱۴۰۰ به کسوت بازنشستگی نائل آمده است. راه های چاره در پنج مورد خلاصه می گردند:
۱) اول اینکه« معلم»، معلم باشد و لاغیر، البته منظور این نیست که معلم حق هیچ گونه فعالیت و کار دیگری را ندارد؛ معلم چون نقش الگویی دارد و مانند مشت نمونه خروار جامعه است و می تواند و باید در دیگر نقش ها هم ظاهر شود و به انتخاب خود دست به انتخاب دین، آیین، مذهب، شغل و کار و نقش های دیگر مانند فعال مدنی، اجتماعی، سیاسی، هنری و.... بزند و کسی مانع انتخاب او نگردد.
اما با وجود همه نقش ها و فعالیت های دیگر که در محل و موقعیت خودشان، برایش مبارک هستند و مورد احترام؛ در حیطه کار و نقش «معلمی» به خود اجازه ندهد که دیگر نقش ها و فعالیت ها را وارد آن حیطه کند و...
۲) دوم اینکه معلمان و فرهنگیان هوشیار باشند که آگاهانه یا ناآگاهانه در دام مقایسه و دشمنی با دیگر ارگان ها و نهادها نیفتند؛ و حق و حقوق مادی و معنوی خود را با هیچ کس حقیقی و حقوقی مقایسه نکنند. زیرا در این بین کسی که ضربه می بیند معلم است و بس!
۳) برای رسیدن به خواسته های به حق خود، راه و روش های متفاوتی وجود دارند؛ که اگر بر چند مورد بهتر تمرکز و مشورت حاصل شود چه بهتر؛ در غیر این صورت هرکس و جمعی، تنها راه و روش خود را درست نداند و دیگران را نامرد، خائن و.... معرفی کند. در این تفرقه نیز تنها کسی که ضرر می کند«معلم و فرهنگی» است و بس! خلاصه اینکه کار معلم وصل باشد نه فصل.
۴) در هر شرایط و صورتی خواسته های خود را از راه های مشروع، قانونی، اخلاقی و متکی بر شخصیت معلمی دنبال و پیگیری کنیم؛ جواب تفنگ، زندان و فشارها را نیز با «اسلحه قلم» و «مهر معلمی» و « گل» بدهیم و همیشه و در همه جا معلم و آموزگار باشیم.
۵) به حاکمیت، دولت، مجلس، قوه قضائیه، قهوه قهریه و نیروهای امنیتی_سیاسی، انتظامی و.... نیز توصیه می گردد که حق و حقوق مادی و معنوی معلم و فرهنگیان و همه ایرانی ها را عادلانه به رسمیت بشناسند و آگاهانه یا ناآگاهانه با معلم و فرهنگیان در نیفتند؛ چون در نهایت و در طول تاریخ عدالت، قلم و فرهنگ بر خشونت پیروز بوده است.اگر می خواهید که کشور آسایش و آرامش را به خود ببیند و همه با هم و در کنار هم با عزت و سربلندی زندگی کنند و هیچ دشمنی جرأت حمله نرم و سخت نداشته باشد؛ باید معلم و فرهنگ در جایگاه واقعی خود قرار گیرد. پس قبل از پشیمانی دنیوی و اخروی بحنبیم که فردا دیر است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در یادداشت های گذشته به شکل گیری شرایط جدید و امکان انتخاب های جدی به جای تعلیم و تربیت رسمی توسط دانش آموزان پرداختم .( رجوع شود به دو یادداشت گذشته).
دنیای به شدت متکثر شده امروز ، پارادایم های جدیدی در حوزه تعلیم و تربیت با خود به ارمغان آورده است.آموزش و پرورش امروزه رقبای بسیار جدی و قدرتمندی دارد. تصور کنید در بازاری هستید که در گذشته فروشگاه بزرگی به صورت انحصاری پاسخگوی نیارهای مردم بود و رقابت با این فروشگاه آسان نبود. در ادامه فروشگاههای کوچک از به روز نبودن این فروشگاه بزرگ استفاده کردند و شروع به عرصه محصولات جدیدتر، با کیفیت تر و به روز تر کردند و آرام آرام بازار فروشگاه بزرگ هر روز کساد تر می شد .انحصار فروشگاه بزرگ و مزیت های آن در شرایط ایجاد فروش متنوع و متعدد هر روز با چالش جدی روبه رو می شد و در عوض این فروشگاه های کوچک بودند که به خاطر عقب ماندگی فروشگاه مرکزی فرصت پیدا کردند و شروع به عرصه محصولات متنوع خود کردند.
در این شرایط روشن است که اگر فروشگاه مرکزی و انحصاری اقدام به تغییر رویکرد خود و اصلاح امورش نکند به ورشکستگی نزدیک خواهد شد.
اکنون این شرایط برای آموزش و پرورش کنونی ما شکل گرفته است.
آموزش و پرورش توسعه نیافته با محصولات تاریخ انقضا گذشته ، با پیکری سنگین که امکان تحرک و پویایی را از آن ستانده، امروزه قدرت انحصاری گذشته را از دست داده و محصولات آن دیگر دلربایی برای خریداران ندارد. مراکز غیر دولتی، شرکت ها، آموزشگاه های متعدد، از خلا ناکارآمدی و عقب ماندگی آموزش و پرورش به نحو مقتضی استفاده و یاسوء استفاده کردند و اقدام به عرضه محصولات فرهنگی کردند.تنوع ، تکثر و به روز بودن این مراکز و رونق آنها باعث ایجاد جذابیت هایی برای مخاطبان برای داشتن انتخاب های متنوع شده است.
یکی از مختصات جامعه کنونی تکثر در همه حوزه هاست و آموزش و پرورش نیز از این موضوع مستثنا نیست.
حوزه های مدنی نمی توانند منتظر بمانند تا آموزش و پرورش راکد خود را به روز آمد کند.
وقتی جامعه از به روز آمدی نظام تعلیم و تربیت رسمی ناامید می شود ، کرکره های بخش غیر دولتی بالا کشیده می شود و جامعه خود به ترمیم ساحت مدنی خود اقدام می کند.
نتایج کنکور چند سال اخیر و افت شدید مدارس دولتی در مقایسه با مدارس غیر دولتی به عنوان مشتی از خروار نشانه ای است از پایین آمدن کرکره تعلیم و تربیت رسمی است. همه علایم و شواهد و میزان الحراره ها حکایت از کم رونقی روز افزون آموزش و پرورش رسمی دارد.افزایش نگران کننده ترک تحصیل دانش آموزان، خالی ماندن ظرفیت های بسیاری از دانشگاهها، عدم انتخاب رشته بخش بزرگی از دانش آموزان در کنکور ، توجه بخش عظیمی از دانش آموزان به داشتن شغل های پاره وقت و تمام وقت به ویژه در ایام کرونا، افت شدید انگیزه های ورود به دانشگاه، وضعیت نامطلوب تحصیل و تدریس در مدارس دولتی، عقب ماندگی در آزمونهای بین المللی و غیره همه نشان از کم رونقی و حرکت به سمت ورشکستگی نظام آموزش و پرورش حکایت دارد.
در عوض رشد روز افزون مراکز غیر دولتی آموزشی و تربیتی و گرایش دانش آموزان به این گونه مراکز ، نشان دهنده شکل گیری و حتی سلطه پارادایم جدید در تعلیم و تربیت است.این پارادایم به آموزش و پرورش رسمی حداقلی و آموزش و پرورش غیر رسمی حداکثری منجر خواهد شد. در این شرایط آموزش و پرورش رسمی می تواند به شرط بازسازی عمیق خود ، انتخابی باشد از میان انتخاب های دانش آموزان . در غیر این صورت ناقوس ورشکستگی تعلیم و تربیت رسمی به صدا در خواهد آمد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
۲۰ سال، تقریباً یک سومِ عمر متوسط یک انسان و دقیقاً دو سوم سنوات خدمت یک کارمند است.
۲۰ سال پیش شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان پاکدشت به همراه شرکت تعاونی مسکن دادگستری همین شهرستان، پروژهای به نام کوثر را در اطلاعیههای خود تیتر کردند و واگذاری تعداد ۱۰۵۸ قطعه زمین را به اعضای خود کلید زدند. قطعات، فروخته شد و پولشان نیز به قیمت روز، فیالمجلس از اعضا گرفته شد. علاوه بر بهای زمینها، هزینهی زیرساختهایی چون نقشهبرداری و تفکیک و جدول گذاری و بخشی از هزینهی آبرسانی و... از اعضا دریافت گردید. کسانی که در آن زمان در اولین سال خدمتشان بودند، الآن بیش از ۲۰ سال سابقهی خدمت دارند. آنهایی که در آن موقع ۱۰ سال سابقهی خدمت داشتند، حالا بازنشست شدهاند. افرادی که در آن زمان ۲۰ سال سابقهی خدمت داشتند، ۱۰ سال است که زندگی در دوران بازنشستگی را با همهی تنگناهایش تجربه میکنند. اما خانهدار شدن در این پروژهی کشدار بعد از ۲۰ سال انتظار، در حد رویا و آرزو و خیال باقی مانده است و هنوز صورت واقعیت پیدا نکرده است! چه بسیار معلمانی که از این انتظارِ فرساینده، خسته شده و زمین خود را واگذار کرده و عطای پروژهی کوثر را به لقایش بخشیدهاند و چه بسیار کسانی که در طول این انتظار ۲۰ ساله چشم از جهان فرو بسته و آرزوی خانهدار شدن در شهرک کوثر را به گور بردهاند!
تقریباً همهی اعضای پروژهی کوثر بر این باورند که هیئت مدیرهی تعاونی مسکن پاکدشت با بدعهدی و تساهل و اهمال و توسل به حرفدرمانی، این سرنوشت را برای این پروژه رقم زده است؛ هیئت مدیرهای که بیش از ۲۰ سال، سکان مدیریت تعاونی را در دست داشته و به تعهدات خود به درستی عمل نکرده و تلاش مجدانه برای رفع موانع به عمل نیاورده است تا حقالناس را ادا نماید.
صرف نظر از اینکه اعضای خسته و سرخوردهی تعاونی در مورد عملکرد هیئت مدیره در این مدت مدید چه میگویند، با مشاهدهی وضعیت موجود میتوان به این ظنّ و گمان رسید که این هیئت مدیره و بازرس یا بازرسین مربوطه -که سالهاست بدون برگزاری مجمع عمومی به حضور خود در این جایگاه ادامه دادهاند- یا کفایت لازم برای احقاق حق زیر مجموعه خود را نداشتهاند و یا متعهد به انجام وظیفه نبودهاند. در هر دو صورت، مقررات و منطق و عقلانیت ایجاب مینماید که اعضای تعاونی با برگزاری مجمع عمومی نسبت به انتخاب مجدد اعضای هیئت مدیره و بازرسین تعاونی اقدام نمایند و مسئولیت کار را به گروهی مستعد و متعهد واگذار کنند. چه بسا اقبال با همین هیئت مدیره باشد و با رأی اعتماد اعضاء، بازهم در جایگاه خود ابقاء شوند.
اما همهی مشکلات پروژهی کوثر صرفاً به بدعهدی و اهمال و سهلانگاری و کمکاری هیئت مدیره و بازرسی تعاونی برنمیگردد. بلکه بخشی از مشکلات این پروژه به یک گزارهی قانونی گره خورده است؛ گزارهای که مطلق انگاری آن از سوی مسئولان به انسداد ۲۰ سالهی مسیر آبادانی در شهرک کوثر انجامیده است.
متأسفانه گاهی گزارههای قانونی بر حقوق انسانی ترجیح داده میشوند. همان اتفاقی که در پروژهی کوثر فرهنگیان پاکدشت رخ داده و به پایمال شدن حق مسلم معلمان و افراد زیادی از اقشار دیگر منجر شده است. پروژهی کوثر با داشتن ۱۰۵۸ قطعه زمین و پتانسیل ایجاد حداقل دو تا سه هزار واحد مسکونی، میتوانست در دو دههی اخیر بخشی از کمبود مسکن در پاکدشت را جبران نماید. اما مطلق نگری مسئولان به یک گزارهی قانونی تحت عنوانِ "قانون منع خرید و فروش اراضی کشاورزی"، مانع انجام این کار شده است. البته این گزاره، بر روی کاغذ و در متن کتاب قانون، درست و منطقی و قابل احترام است اما در عالم واقعیت و در متن زندگی اهالی کوثر با توجه به شرایط و موقعیت مکانیِ این پروژه، کاملاً بلامحل و بیمنطق به نظر میرسد. چرا که این مکان از سه دهه پیش تاکنون هیچ رابطهی معناداری با امر کشاورزی نداشته و رابطهی ارگانیکی آن با مقولهی کشاورزی کاملاً قطع شده و عملاً از شمول آن قانون خارج شده است. لذا شایسته است مدافعان وزارت نشین اراضی کشاورزی با تشکیل کمیتهای متشکل از نمایندگان تمام سازمانها و دوایر مرتبط با موضوع، با حضور میدانی در محل پروژه کوثر و با مراجعه به سابقهی تاریخی آن، مشخص کنند که دقیقاً از کدام زمین کشاورزی دفاع میکنند؟!
آیا منصفانه است که مکانی خشک و لم یزرع آن هم در حریم و محدودهی شهر -که در سه دههی اخیر هیچ رابطهی ارگانیکی با امر کشت و زرع نداشته است- سزاوار انباشت زباله و نخاله باشد اما ۲۰ سال بعد از تفکیک و واگذاری به افراد، به بهانهی شمول فلان قانون، مجوز احداث خانه و سرپناه نداشته باشد.
مدیران و مسئولانی که در طول عمر ۲۰ سالهی این پروژه آمدهاند و رفتهاند و در این رفت و آمدها دقیقاً پا جای پای افراد قبلی گذاشتهاند و گامی به سوی واقعبینی کج نکردهاند و قدمی برای رفع موانع واهی برنداشتهاند، هرگز به این فکر کردهاند که بر اعضای خردسال و جوان و کهنسالِ خانوادههایی که ۲۰ سال از عمر خود را در انتظار خانهدار شدن سپری کردهاند، چه گذشته است؟!
آیا به این موضوع اندیشیدهاند که در طول این ۲۰ سال، با مانع تراشی در برابر صدها معلم به خیال حفاظت از زمین کشاورزی، ذهن و روان آنها را در سکوت مطلق مشوش کرده و به طبع آن، فضای صدها کلاس درسی را نیز به مدت ۲۰ سال لبریز از دلهره و تشویش و پریشانی نمودهاند؟!...
در یادداشت قبلی تحت عنوان « جزم قانون و بلاتکلیفی ۲۰ سالهی فرهنگیان پاکدشت در پروژهی کوثر » ( این جا ) ، به پرهیز از جزمیّت و خشکاندیشی و لحاظ نمودن باید و نبایدهای اخلاقیِ انسان دوستانه و وضع تبصرههای اخلاقی تعدیل کننده و خیرخواهانه متناسب با شرایط تاریخی و جغرافیایی در کارهای اجرایی، به عنوان یکی از راههای پیشگیری از منتهی شدن قوانین و مقررات حقوقی به خسارت و شرارت اشاره کردهام. این یادداشت را نیز با چند جملهی مشابه به پایان میبرم. باشد که کارمند ایرانی با انشای قیود انسانی و اخلاقی و وجدانی در وظایف سازمانی خود همواره منشاء خیر شود.
مدیران و مسئولانی که صرفاً نقش ماشین امضاء را در دستگاههای اجرایی ایفا میکنند، کارگزارانی که بدون "قلب" در محل کارشان حاضر میشوند و قیود انسانی و اخلاقی و وجدانی را در انشای وظایف سازمانی خود به کار نمیگیرند، کارمندانی که اوج هنرشان قرائت و کتابت بخشنامه است و میلیمتری گام برمیدارند و گِرَمی کار میکنند و میانهای با معیار عاطفه و احسان و ایثار ندارند و به هر طرح و برنامه و نقشه و نوشته و پوشه و درخواست و دستور و گزارهای نگاه خشک قانونی و بخشنامهای دارند، به ندرت سبب خیر و منشاء خدمت خواهند بود و به سختی سهمی در توسعه و آبادانی جامعه خواهند داشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
امروز دوشنبه 11 بهمن تعدادی از معلمان در شهرهای مختلف ایران دست به تجمعات اعتراضی زدند .
این تجمعات در تهران در برابر مجلس شورای اسلامی و در سایر شهرها در برابر ادارات آموزش و پرورش انجام شد .
معلمان شاغل و بازنشسته به تصویب ناقص و پرسش برانگیز لایحه رتبه بندی معلمان در مجلس، اجرانشدن همسانسازی ، عدم اجرای اصول قانون اساسی در مورد آموزش رایگان معترض هستند .
آن ها همچنین خواهان آزادی معلمان زندانی هستند .
انتقاد از « تبعیض » مشترک در میان همه معلمان است .
در برخی شهرها ، معلمان شعارهایی را علیه وزیر آموزش و پرورش و رئیس دولت سیزدهم سر داده و خواهان عمل به وعده ها توسط ابراهیم رئیسی شدند .
گزارش ها از دستگیری و بازداشت جمعی از معلمان خبر می دهند که برخی از آنان ساعاتی بعد آزاد شدند .
یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش تاکنون در مورد اعتراضات معلمان سکوت کرده است .
پایان پیام/