صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شکاف یادگیری در آموزش در دوران کرونا

شیوع بیماری کووید ۱۹ مهمترین و بزرگترین چالشی بوده است که سیستمهای آموزشی ملی تاکنون با آن مواجه شده‌اند. شیوع بیماری کووید ۱۹ باعث شد که زندگی بسیاری از دانش‌آموزان به اشکال مختلف تحت تاثیر قرار گرفته و در ابعادمختلفی مختل شود. این اختلال نه تنها با توجه به مقاطع تحصیلی آنها و یا نوع واحدهای درسی شان بلکه با توجه به نوع آموزشهایی هم که این دانش آموزان در حال طی آن بودند در فرایند آموزش آن تاثیرات عمده‌ای را گذاشت . به طور مثال دانش آموزانی که آماده می‌شدند که از یک مقطع تحصیلی به مقطع تحصیلی بالاتر و مثلاً دبیرستان بروند یا آنهایی که دوره دبیرستان را به اتمام می رساندند و می‌خواستند وارد بازار کار و یا دانشگاه شوند ، با چالش های غیرمنتظرهای روبه رو شدند و بسیاری از آنها امکان به پایان رساندن عادی دوره های آموزشی خود در مدارس را پیدا نکردند و در بسیاری از موارد در ارزیابی‌های پایان سال دچار مشکلات و ابهامات زیادی شدند. با توجه به این وضعیت قطعاً نتایج امتحانات و تلقی معلمان از توانایی ها و نمرات دانش آموزان متفاوت است و این امر موجب سردرگمی و نگرانی، هم برای معلمان و هم برای دانش آموزان و خانواده‌هايشان شده است.

بسنده كردن به آموزش مجازي  پاسخگوی کارکردهای مختلف نظام آموزش و پرورش نیست، به ويژه زماني كه زیرساخت‌هاي و پلتفرم‌های مطلوب برای آموزش مجازي فراهم نشده باشد.بر اساس نظرسنجی انجام شده 35  درصد دانش آموزان کشور در دورۀ کرونا حضور کافی در کلاس هاي آموزش مجازي داشته اند؛ 32 درصد دانش آموزان حضور کمی در این آموزش ها داشته اند و 33 درصد دانش آموزان تقریبا در آموزش هاي مجازي کمتر از 5 ساعت در هفته شرکت کرده اند. از هر4  دانش آموز، 3 نفر از آن ها معتقدند آموزش های از راه دور نتوانسته است خلأ آموزش حضوری را جبران کند. معضل سلامت روانی و جسمی دانش آموزان دغدغه اي است که حتی با برطرف شدن مشکلات یادگیري آنلاین بدون حضور در مدرسه و کلاس قابل حل و رفع نیست. انگلستان، فرانسه و آلمان در اوج موج دوم شیوع مدارس را به طور کامل بازنگه داشته اند(مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، 1400).

شکاف یادگیری در آموزش در دوران کرونا

در حال حاضر و با توجه به ادامه بحران ناشی از شیوع بیماری کووید ۱۹ در بیشتر نقاط جهان، مدارس و نهادهای آموزشی نمی‌توانند با قطعیت اعلام کنند که چه زمانی وضعیت به حالت عادی برمی‌گردد. بنابراين، لازم است تدابيري براي زندگي طولاني مدت در شرايط كرونا اتخاذ شود.در كشور ما هزاران دانش‌آموز مدرسه را براي هميشه ترك كرده‌اند. ميليونها دانش‌آموز از آموزش آنلاين بهره‌مند شده‌اند ولي يادگيري آنها بسيار نارسا و نابسنده بوده و افت يادگيري مشهود است.اين افت مي‌تواند مزمن شده و يادگيريهاي بعدي را به شدت تحت تأثير قرار دهد و چنانچه تدابير مؤثري براي سنجش شكاف يادگيري و طراحي مداخلات جبراني اتخاذ نشود، خداي ناكرده ممكن است دانش‌آموزان امروز به «نسل كرونا زده فردا» تبديل بشوند. وقتي جمعیت کثیری از کودکان از تحصیل حضوری باز بمانند، احتمال بازگشت آنها به مدرسه کمتر و دشوارتر خواهد شد. از طرف ديگر،  پیامدهای زیان بار دور ماندن كودكان از محيط مدرسه بقدري گسترده هستند كه خطرات آن  بيشتر و پايدارتر از ابتلا به كرونا برآورد مي‌شود.

شکاف یادگیری در آموزش در دوران کرونا

مسئوليت مواجهه با بحران افت يادگيري در درجه نخست به عهده وزارت آموزش و پرورش و در درجات بعدي به عهده معلمان و اولياي دانش‌آموزان است. اين خطر بزرگ و حق تربيت دانش‌آموزان قابل چشم پوشي و تغافل نيست.

شايسته است وزرارت آموزش و پرورش در اسرع وقت براي سنجش عمق و وسعت افت يادگيري در همه سطوح و مناطق و پايش كيفيت يادگيري و مداخلات جبراني اقدام كند. بديهي است كه صدور بخشنامه نمي‌تواند به رفع تكليف منجر شده و بار مسئوليت را از دوش وزير و ساير مديران آموزش و پرورش بردارد. هشياري، تعهد و اهتمام همه دست‌اندركاران نظام تعليم و تربيت ضرورت دارد. 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شکاف یادگیری در آموزش در دوران کرونا

منتشرشده در دانش آموز
جمعه, 30 دی 1400 11:23

معلم خوب ، معلم بد

ویژگی های معلم خوب و معلم بد

چندسال قبل در مدرسه‌ای شاهد مشاجره‌ی یک مادر خشمگین و یک معلم نسبتا بی‌‌عاطفه بودم. معلمی که بچه‌ها را شرطی و طبق ملاک‌ها و منافع شخصی خودش دوست داشت. به برخی بیش از اندازه محبت می‌کرد و برخی را علنن کنار می‌زد.

شاید آن‌ موقع به رشد عقلی و واکنشیِ کافی نرسیده‌ بودم که نه راجع‌ به آن نوشتم و نه از آن بچه‌ی معصوم دفاع کردم. فقط ایستادم و نگاه کردم و خشم و اعتراضم را در خودم ریختم.

معلم برای انتقام از مادر بچه، اسم آن بچه‌ی کوچک و معصوم را سرمشق تمام بچه‌ها کرده‌ بود و خواسته بود بنویسند: «نیلوفر بچه‌ی خوبی نیست، نیلوفر ما را اذیت می‌کند، نیلوفر...» و تنها یک اسم نیلوفر در کلاس بود! و مادر حق داشت اعتراض کند و من تمام این سال‌ها، صحبت از قداست معلم که شد یاد آن مشاجره افتادم و خودم را جای آن مادر و مادرهای دیگری که گاهی برای اعتراض یا مخالفت، نمره‌ی انضباط بچه‌هاشان کم شد گذاشتم و چیزی شبیه افسوس درونم فرو ریخت.

من خواهش می‌کنم قبل از حجاب و احکام و... از سلامت اخلاق و روان معلم‌ها مطمئن شوید و این اطمینان را همه جوره و همیشه حاصل کنید.

آدم‌های با عقده‌های روانی و کینه‌های فرو خورده و رشد عاطفی ناقص، خطرناک‌اند و انسان حق دارد برای معاشرت با آن‌ها هم حد و مرز تعیین کند، چه برسد آموزگار بچه‌های طفل معصوم باشد و روان آن‌ها را به بازی بگیرد و از همان ابتدا به جای عشق و انگیزه، بذر کینه و خشم و نفاق در دل و جان آن‌ها بپاشد.

معلم هم یک انسان است و ما، هم انسان خوب داریم، هم انسان بد، هم معلم خوب، هم معلم بد.

اما مدرسه یکی از اولین و مهم‌ترین خشت‌های یک جامعه است و مکان هیچ آزمون و خطایی نیست!

یک معلم خوب، تمام بچه‌ها را فارغ از خانواده و ملیت و ظاهر و حتی میزان استعداد، دوست دارد و تمام تلاشش را برای ارتقا و شکوفایی آن‌ها به کار می‌گیرد. یک معلم خوب، می‌داند با خودش و جهان چند چند است و می‌داند چطور خشم و اندوهش را پشت در‌های کلاس درس جا بگذارد و با روان و ذهنی آرام و قلب و آغوشی گرم و پذیرنده روبه روی دانش‌آموزانش بایستد و رسالت حیاتی‌اش را به بهترین شکل ممکن به انجام برساند.

کانال نوشته هایی که باید خواند


ویژگی های معلم خوب و معلم بد

منتشرشده در یادداشت

مشکلات معلمان عشایری و آموزش و پرورش عشایری

با ورود ویروس منحوس کرونا به کشور و شروع پاندمی در جهان و به خصوص ایران ، آموزش و مدارس تحت تاثیر این همه گیری با سردرگمی مواجه و به دنبال روش هایی برای آموزش بدون حضور در مدرسه بوند. این مساله در همان زمان اولیه یعنی دو سال پیش باعث بحث های بسیاری بین کارشناس امر تعلیم و تربیت و نیز تصمیم گیران و حتی واکنش والدین شد.

از طرفی کارشناسان بهداشتی و تصمیم گیران قائل به این بودند که مدارس به شیوه حضوری باعث رواج بیش از پیش کرونا در محیط و تکثیر آن در جامعه و دادن تلفات بیشتر می شود. و کارشناسان آموزشی نیز بر این نکته که این مساله و مدارس غیر حضوری در درازمدت و به خصوص برای پایه های اولیه دبستان باعث افت کیفیت تحصیلی و حتی بیسواد بار آمدن دانش آموزان و ضرر اصولی بسیاری می شود تاکید داشتند.

در این میان سیستم آموزشی وزارت آموزش و پرورش ایران که در خود به چند دسته و رسته شامل آموزش و پرورش عادی ، آموزش و پرورش عشایری ، آموزش و پرورش استثنایی و نهضت سوادآموزی تقسیم می شود طبق تصمیم ستاد ملی کرونا و وزارت آموزش و پرورش به اتخاذ سیاست تدریس غیرحضوری و مجازی تا عادی شدن اوضاع روی آوردند. با وجود این ایثار و فداکاری های بزرگ معلمان عشایر، کمترین توقعات آنها از وزارت آموزش و پرورش هرگز نه شنیده شده است و نه برآورده.

اما در این میان آموزش و پرورش عشایری کشور تدریس حضوری را در پیش گرفت.

دلایل این امر سه نکته بود:
اول _ اکثر مدارس عشایری در مناطق دور افتاده و خارج از شهرها می باشند.
دوم _ نود درصد مدارس عشایری با جمعیتی کم هستند خصوصا در مقطع دبستان.
سوم _ که مهمترین دلیل نیز می باشد عدم وجود زیرساخت های ارتباطات الکترونیکی و مخابراتی مانند آنتن دهی و عدم در دسترس بودن اینترنت بود.

مشکلات معلمان عشایری و آموزش و پرورش عشایری

این سه دلیل این تفسیر را ارائه دادند که در مناطق دور افتاده عمدتا دور از شهرها و روستاها و در محیط هایی تقریبا بسته که رفت و آمد چندانی با شهرها که مرکز جولان و تکثیر ویروس کرونا می باشند، ندارند و نیز امکان تکثیر و همه گیری این ویروس در محیط هایی دور از مناطق قرمز و با جامعه ای بسته بسیار کم است و همچنین در مدارسی که عمدتا در مقطع دبستان و با جمعیتی زیر ۲۰ نفر در شش پایه می باشند امکان تکثیر ویروس قاعدتا کمتر می باشد. و همچنین دانش اموزان این مناطق عمدتا محروم از دسترسی به اینترنت و حتی گوشی همراه محروم می باشند و نمی توانند از شیوه آموزش مجازی و شبکه شاد استفاده کنند.

از این رو با نظر خواهی از جامعه معلمان عشایر و اعلام آمادگی معلمان عشایر با وجود سختی های فراوان تصمیم بر آن شد که آموزش رسته عشایری بی وقفه و به صورت حضوری برقرار باشد.

از ان تاریخ و در تمام این سالهایی که مدارس کشور در حال آموزش غیرحضوری یا تلفیقی از مجازی و حضوری بودند، معلمان عشایر به صورت حضوری و مستمر و بدون اینکه انگار وضعیت جهان چنان به هم ریخته است و آموزش حضوری حتی در کشورهایی که واکسینه شده اند هنوز مجازی است، کلاس های درس را اداره و برپا کردند.

در این میان و در کنار این آموزش حضوری، خود شغل معلم عشایری که همچون نیروهای ویژه (کماندو) یک نیروی نظامی مانند ارتش می باشد از این حیث که همه معلمان سختی و شرایط خاصی را دارند اما معلمان عشایری مانند نیروهای ویژه ای می باشند که در مناطقی که توان دیگر رسته ها و ادارات نیست به آنجا خدمات اموزشی ارائه کنند، در آن مناطق حضور پیدا کنند و در خط مقدم محرومیت و بی امکاناتی و حتی بدون کلاس یا در چادر یا اتاقی سنگی دست چین و یا در گوشه یک اتاق یا سیاه چادر یک خانواده کلاس را دائر کنند که حتی بعضا امکانات اولیه ای مانند تخته سیاه و نیمکت و گچ و وسایل گرمایشی و سرمایشی نیز ندارند، بچه های غیور عشایر را آموزش دهند و تربیت کنند.

باری ؛ در این سالهای ویروس خطرناک کرونا ، معلمان عشایر در کنار دیگر همکاران و معلمان عزیز در همه رسته ها و ادارات که به خدمت مشغول بودند از جان و دل مایه گذاشتند و در بدترین مناطق و دورافتاده ترین نقاط و با انواع سختی ها از دوری و عدم امکانات اموزشی و رفاهی و.. گرفته تا تحمل مریضی در همان منطقه محل تدریس بدون دسترسی به پزشک و دارو و عدم دسترسی به تلفن را پشت سر گذاشته و در حال خدمت می باشند.

اما با وجود این ایثار و فداکاری های بزرگ معلمان عشایر، کمترین توقعات آنها از وزارت آموزش و پرورش هرگز نه شنیده شده است و نه برآورده.

مشکلات معلمان عشایری و آموزش و پرورش عشایری

توقع اینکه حداقل امتیاز خاصی بر اساس سختی های متحمل شده این قشر زحمت کش برای آنان در نظر گرفته شود چه در زمینه پرداخت حقوق یا انتقالی و کسب و لحاظ کردن امتیازات حرفه ای و یا کمک هزینه رفت و آمد و یا سوخت (که البته حرفش زده شد اما دریغ از یک لیتر بنزین) و یا مرخصی ای بر مبنای آنکه این قشر مانند دیگر همکاران نمی توانند هر روز به منزل بروند و مجبورند هر دو سه هفته یکبار به خانه بروند یا حق سختی کار و اسکان در منطقه آموزشی و یا حق کوچ و یا امتیاز تدریس کلاس های چندپایه (عمدتا معلمان عشایر هر ۶پایه و حتی پیش دبستان نیز را تدریس می کنند) و یا تعیین سنوات خدمت در رسته عشایری و مبنا قرار دادن آن برای کسب امتیاز انتقالی یا کسب پست اداری و استخدام یا تبدیل وضعیت همکاران خرید خدمات و حق التدریسی شاغل در عشایری و کلا امتیازاتی بر مبنای سختی هایی که در این رسته وجوددارد که دیگر همکاران این سختی هارا در محیط کار خود ندارند.

هدف این نوشته و نگارنده درخواست تبعیض و نگاهی متفاوت با دیگر معلمان این کشور و در هر رسته ای نیست، بلکه صرفا این است که اهمیت خدمت این معلمان و نیروهای ویژه آموزش و پرورش را در بدنه سیستم آموزشی نشان داده و سختی های مرتبط با این رسته را بازگو کرده تا شاید مسئولین محترم با درک شرایط این نیروهای خدوم و ویژه، دلگرمی هایی متناسب با سختی هایی که آنها تحمل می کنند را برای این رسته در نظر بگیرند و اعمال کنند، چرا که در هر ارگانی به نیروهایی که سخت ترین قسمت ها خدمت می کنند امتیازاتی متفاوت از دیگر قسمت ها تعیین و می دهند هرچند کم اما نشان می دهند که ماهیت کار و خدمت آنها را درک می کنند!.

اما برای آموزش و پرورش عشایری این چنین نیست و این معلمان خدوم عشایری و نیروهای ویژه وزارت آموزش و پرورش از هیچ امتیازی برخوردار نیستند!! و حقوق آنها با معلمی که در شهر تهران است و یک ساعت تا منزل و خانواده اش فاصله دارد تفاوتی ندارد و این نگاه متمرکز باعث دلسردی در دراز مدت بین همکاران شاغل در این رسته و نیز در انتخاب این رسته توسط جوانان و دانشجو معلمان و تازه واردها به آموزش و پرورش می شود که جای نگرانی دارد.

به این طریق و از این نوشته صدای نیروهای ویژه وزارت آموزش و پرورش را که معلمان عشایری می باشند را به مسئولان وزارت شامل وزیر محترم جناب آقای نوری، خانم حکیم زاده و جناب دکتر سیفی می رسانم و خواستار توجه به این قشر توسط این مسئولین هستم. چرا که دست آورد های این نیروهای ویژه و همچنین نوع خدمت و سختی های مرتبط با خدمت آنها جای آن دارد که به این قشر، دلگرمی خاصی داده شود همچون دلگرمی که این نیروها و رسته به کل بدنه و سیستم آموزش و پرورش دادند و مشخص شد در این دو سالی که افت تحصیلی و حتی کم سوادی در میان دانش اموزان کشور فزون گشته، ۹۸درصد دانش اموزان عشایر بدون افت تحصیلی و حتی با بهبود وضعیت آموزشی روبه رو هستند و این خود گواهی است بر تلاش همکاران ما به عنوان نیروهای ویژه آموزش و پرورش کشور.

امید است با خواندن این نوشته و حرفهای نگاشته شده در آن، ماهیت خدمت در رسته آموزش و پرورش عشایری بر همگان آشکار و توسط مقامات مربوط درک گردد! تا حداقل مرهمی شود بر جای زخم های گوناگون حاصل از سختی های متفاوت خدمت در این قسمت، که بر جان و روح یکایک همکاران زحمت کش مشغول در آموزش و پرورش عشایری نشسته است و امیدی شود برای انگیزه ای مضاعف بر آنچه اکنون میان این قشر جهت خدمت بیشتر موج می زند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مشکلات معلمان عشایری و آموزش و پرورش عشایری

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 29 دی 1400 17:53

سلیقه و عقیده

تفاوت سلیقه و عقده

خیلی مهم است که سلیقه‌هامان را از عقیده‌هامان جدا کنیم. سلیقه‌های ما مبنای حسی – احساسی دارند در حالی که عقیده‌های ما مبنایی فکری دارند و بر اساس استقراء و استنتاج شکل می‌گیرند. عقیده‌ها را می‌توان در دو دسته درست و غلط قرار داد، کار «منطق صوری» و «تفکر نقاد» همین است که گزاره‌های درست را از گزاره‌های نادرست جدا کنند؛ در حالی که سلیقه‌ها را نمی‌توان درست – غلط کرد.

سلیقه‌های هر کسی بر مبنای طبع، مزاج و تجربه او ایجاد می‌شوند و مباحثه و مناظره بر سر آن ها راه به جایی نمی‌برد. گاهی اوقات ما با سلیقه‌هامان به‌گونه‌ای برخورد می‌کنیم که گویا «باورهای درست» هستند، مثلا اگر من آبگوشت را بیش از پیتزا دوست دارم، آبگوشت‌خوری را فعالیتی فرهنگی می‌دانم و پیتزا خوردن را غرب‌زدگی و محصول تهاجم فرهنگی، در حالی که انتخاب من مبنایی فرهنگی یا حتی بهداشتی نداشته است بلکه ترجیح ذوقی و احساسی من بوده است.

تفاوت سلیقه و عقده

گاهی هم سلیقه‌های افراد مهم را با دلایل موفقیت آنها اشتباه می‌گیریم و فکر می‌کنیم اگر فلان فوتبالیست مشهور، بستنی وانیلی را به بستنی کاکائویی ترجیح می‌دهد حتما شهرت و ثروت او با علاقه اش به بستنی وانیلی ارتباط دارد و «درست» این است که ما هم همان طعم را انتخاب کنیم.

گاهی وقت‌ها حتی «نظام باور» ما نیز بر اساس فرایندهای سلیقه‌ای شکل می‌گیرد، مثلا سوسیالیست می‌شویم چون از چهره و ژست‌های چگوارا خوشمان آمده است یا برعکس طرفدار نظام سرمایه‌داری می‌شویم چون از ریش انبوه مارکس خوشمان نیامده است!

مجله‌های عوامانه و تبلیغات کاسب کارانه تلاش می‌کنند ما را با ذوق و سلیقه افراد ثروتمند، قدرتمند و مشهور درگیر کنند و ما «اسپرسو خور» می‌شویم برای این که فلان خواننده پرطرفدار روزش را با یک فنجان اسپرسو شروع می‌کند!

سایت دکتر محمدرضا سرگلزایی 


تفاوت سلیقه و عقده

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 29 دی 1400 10:27

نوع سوم دشواری های معلم بودن

دشواری ها و رنج های معلمی در ایران  از گذشته دور تا حالا، از شان و مقام معلمی بسیار شنیده ایم، معلمی گاه شغل انبیا بوده و گاه مقام پدر. اما در کنار اینها گاهی هم از تلخی های مقام معلمی در ایران شنیده ایم، قشری که حیات روحی جامعه ما در دست آنهاست، سرنوشت و سرانجام خوشی در این جامعه از نظر معیشتی ندارند و آموزش پرورش با همه اهمیتش، یک نهاد فرعی در جامعه است.

به نظر می رسد که دشواری های معلم بودن، صرفا به این موارد ختم نمی شود. اگر یک شخصیت آرمانی معلم را در نظر بگیریم، می توانیم فردی را تصور کنیم که به آرمان های شغلی اش و نقشی که در پرورش روح دانش آموز و تعلیم مهارتهای بنیادی زندگی در او دارد، عشق بورزد و به واسطه این کار، بتواند دشواری های معیشتی و تنگناهایی زندگی مادی خودش را تحمل کند. در این دوگانه منزلت اجتماعی بالا و موقعیت معیشتی سخت معلمان، نمی شود همه مسائل این قشر را خلاصه کرد. گاه در این میانه مشکلاتی هست که کمتر بدانها توجه شده است.

در این نوشتار می خواهم این نوع سوم دشواری های معلم بودن را حسب تجربه خودم از مدرسه دخترم در شرایط کرونا مورد بحث قرار بدهم.

شرایط کرونا یکی از مهمترین برکاتش دیدن فرآیند آموزش برای بچه ها و دشواری های آن بود. برای من به شخصه این مساله اهمیت بسیاری داشت. بارها با دخترم که کلاس اول ابتدایی است، نشستم تا درس خواندش و آموزش دیدنش را شاهد باشم. در این میان  نکته ای توجهم را جلب کرد ؛ درس قرآن برای کلاس اول ابتدایی بود. درسی که در یک خطای بنیادی در فهم زبان و فرهنگ ریشه داشته و متولیان برنامه ریزی دروس استدلال کرده اند که چون بچه ها حروف فارسی را  یاد  می گیرند، و حروف فارسی و عربی شبیه هم است، پس می توانند درس قرآن و خواندن قرآن را هم با هدف افزایش علاقه بچه ها به قرآن، یاد بگیرند (می توان این استدلال را برای زبان اردو هم بسط داد، یا می توان در مقطعی که بچه ها حروف انگلیسی یاد می گیرند، همین استدلال را برای آموزش همزمان فرانسوی و آلمانی هم به کار برد، زیرا همه آنها حروف نوشتاری مشابهی دارند).

در این میان در محتوای دروس هم مساله ای هست . به جای تاکید بر مهارتهای زندگی واقعی، گاه داستانهای بین اسرائیل برای بچه ها آموزش داده می شود و گاه این داستان ها اندکی دست کاری می شوند، و بعد آموزش داده می شوند. در همه اینها یک مساله جدی وجود دارد ؛ عدم آموزش موضوعی که چندان همسو با زندگی واقعی اکثریت دانش آموزان نیست. تصویر دختر بچه های هفت ساله ای  که حتی در خانه هایشان هم محجبه هستند، مبتنی بر کدام واقعیت دینی یا اجتماعی جامعه ایرانی است ؟ (حتی با فرض بلوغ در نه سالگی)؛ یا اشعاری آموزش داده می شوند که هرچند شاعری نامعلوم آنها را سعی کرده به زبان کودکان بسراید، اما نه محتوایش کودکانه است و نه زبانش. کتابی که در مجموع دوازده شعر هم دارد و هفت شعرش از یک شخص است که معلوم نیست چرا این شخص این قدر توفیق داشته که اشعارش بتواند بر ذهن فرزندان ما سیطره پیدا کند (البته او از مولفان کتاب است، که ظاهر غیر ایشان کسی ذوق شعری نداشته و در جامعه اسلامی ایران هم کس دیگری نبوده ذوق شعری مشابه او داشته باشد). در کنار مشکلات منزلتی و معیشتی معلمان، یک رنج درونی و اخلاقی نقش معلمی، معمولا فراموش شده است: تناقض اخلاقی برای آموزشهایی است که از ساختارهای رسمی و بدون پشتوانه علمی ریشه گرفته اند.

مساله اصلی آنست که ایراد مبنایی روش آموزش (چرایی آموزش قرآن به این شیوه آن هم در این مقطع اول ابتدایی)، ایراد محتوایی (پیامهای تصویری و محتوایی که با زندگی واقعی دختربچه های نه تنها متفاوت، بلکه متضاد است) و ایرادهای صوری (که چرا نزدیک به شصت درصد اشعار باید از یک نفر باشد ، که نه شاعر بزرگی است ونه اشعارش خاص هستند)، این درس را به یک موقعیت بغرنج بدل کرده است. قطعا دختر دانش آموزشی که باید در درس قرآن یادبگیرد که پیام قرآنی برای بچه هفت ساله آنست که در همه جا، حتی در اندرونی خانه هم باید حجاب سخت رسمی را داشته باشد، یا ذهن کودک را به تناقض می کشاند، یا به ریاکاری.

دشواری ها و رنج های معلمی در ایران

در این شرایط که قرار است درسی داده شود که نه محتوایش درست است و نه روش آموزش آن، چالش اخلاقی موقعیت معلمی خودش را نشان می دهد. قطعا برای سالهای بعد و مقاطع بالاتر این چالش بیشتر و بیشتر است. این چالش ناشی از عملکرد  یک جریان فکری بر برنامه ریزی آموزش و پرورش و تدوین کتاب آنهاست که نه تنها از نظر علمی مبتنی بر نظریه و رویکرد علمی درستی نیستند، بلکه از نظر اخلاقی و مذهبی هم محتوایی را آموزش می دهند که نمی توان ریشه های عقیدتی و تاریخی مطمنی برای آنها درسنت دینی یافت و نتیجه هم از همه بدتر، ایجاد موقعیتی از تناقض یا ریاکاری برای دانش آموزان است. در این موقعیت به نظرم ، معلم آرمانی که در ابتدای این نوشتاری درباره اش صحبت کردیم (کسی که عاشق کارش است و می داند که نقشی در سرنوشت روحی و روانی نسل آینده دارد)، به تناقض اخلاقی عمیقی می رسد. اینکه چرا و چگونه باید این محتوای آموزشی را به این بچه آموزش داد؟

این موقعیت لحظه تلخی است، برای کسی که در جایگاه نقشی است که نه تنها شان واقعی اش را نظام رسمی قدر نمی داند، بلکه او را مجبور به تدریس محتوایی کرده است که می داند درست نیست. از این رو نهاد آموزش از همان ابتدا در یک برنامه ریزی غیرمسئولانه، نه تنها دانش آموزان را به تناقض و ریا می کشاند، بلکه معلمان را هم به این مساله هدایت می کند. شاید دانش آموز در نهایت سمت و سوی واقعیت را بگیرد و این آموزشهای نامناسب را فراموش کند، اما معلم که می داند این کار درست نیست، باید با نوعی نقش بازی کردن غیراخلاقی این درسها را بدهد. گویی در یک بازی بزرگ، نظام آموزش و پرورش و مراکز برنامه ریزی درسی آنها، در سطح کلان و مدارس و ملعمان در سطح خرد،  قرار است مهمترین منبع اخلاق و معنویت در جامعه اسلامی، یعنی قرآن را از حیات ذهنی و فرهنگی دانش آموزان دور کنند.

دشواری ها و رنج های معلمی در ایران

به نظرم در کنار مشکلات منزلتی و معیشتی معلمان، یک رنج درونی و اخلاقی نقش معلمی، معمولا فراموش شده است: تناقض اخلاقی برای آموزشهایی است که از ساختارهای رسمی و بدون پشتوانه علمی ریشه گرفته اند. آموزشهایی که چون هدف آنها تربیت اخلاقی و معنوی فرد است، اما هم محتوایی نامناسب دارند و هم روشی نامناسب تر . در نهایت آشکارا روح و روان دانش آموزان را تخریب می کنند و آنها را به موقعیت متناقضی می رسانند که بدترین آموزش ممکن در یک مدرسه آنست که دانش آموز به صحت و مناسب بودن آموخته هایش از مدرسه شک داشته باشد.

قطعا معلمان بیش از هر کس این فاجعه را لمس کرده اند و در شرایط موجود یا سعی بر تعدیل داشته اند و یا سکوت کرده اند و یا محتوای بهتری را به شیوه غیر رسمی جایگزین کرده اند، هر چه هست  در یک فرآیند غیرعلمی و غیرمدنی این نوع طراحی های محتوا رخ داده است. اینکه نزدیک به شصت درصد اشعار یک کتاب را یک نفر سروده باشد ( از قضا خودش هم از مولفان کتاب است)، معنایی جز این بسته بودن حلقه برنامه ریزان و طراحان محتوا ندارد. و چون نام درس هم  قرآن است، هر مخالفی متهم به کفر خواهد شد و در نهایت سرکوب می شود. برای همین در کنار رنج های معلمی باید رنج آموزش محتواهای نادرست را هم اضافه کرد.

سایت انسان شناسی و فرهنگ


دشواری ها و رنج های معلمی در ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ چهارشنبه ۲۹ دیماه ۱۴۰۰ مراسم تودیع « سالار قاسمی» مدیر کل پیشین آموزش و پرورش استان البرز و مدیر کل جدید « علی حجرگشت»رئیس اسبق آموزش و پرورش ناحیه ۱ برگزار شد .

آن چه در زیر می آید ؛ گزارش رضا قاسم پور خبرنگار این رسانه در مورد این جلسه در استان البرز است .

دلیل برگرداندن لایحه رتبه بندی معلمان به مجلس توسط شورای نگهبان

سخنگوی شورای نگهبان در برگشت لایحه رتبه­ بندی معلمان به مجلس اعلام کرد که این شورا با اهداف مصوبه موافق است و با توجه به اینکه این مصوبه لایحه است نیز مورد پذیرش ماست و در برخی از موارد نسبت به لایحه دولت و نسبت به تغییراتی که در مجلس به لایحه صورت گرفته است، شورای نگهبان اشکالات و ابهاماتی را دارد. 

وی اضافه کرد اگر این ابهامات و ایرادات به صورت دقیق و شفاف برطرف شود، در عمل با مصوبه‌ای کارآمد و قابل اجرا روبه رو خواهیم بود که رضایت این قشر فرهیخته، دلسوز و زحمتکش را در پی خواهد داشت لذا باید دولت و مجلس نسبت به این موارد نیز جلساتی برگزار و توافق کنند.

بر اساس نامه شورای محترم نگهبان به مجلس که در فضای مجازی هم منتشر شده ایرادات و ابهاماتی نظیر سنوات تربیت معلم، شاغلین اداری آموزش و پرورش، شاخص های رتبه ­بندی، تاریخ اجرای احکام، وضعیت بودجه در سال آتی، اعضا و کارکرد هیات ممیزی، تعیین حداقل دریافتی­، مغایرت ماده ٦ لایحه رتبه بندی (حداقل حقوق ) با بند ١٠اصل سوم قانون اساسی و مهم­تر از همه ایراد از ماده 5 این لایحه، وجود دارد.

ماده 5 این لایحه بحث افزایش بار مالی آن است که مغایر با اصل 75 قانون اساسی شناخته شده و از ایرادات و ابهامات شورای محترم نگهبان است.

دلیل برگرداندن لایحه رتبه بندی معلمان به مجلس توسط شورای نگهبان

در اصل ۷۵ آمده است که طرح‌های قانونی و پیشنهادها و اصلاحاتی که نمایندگان در خصوص لوایح قانونی عنوان می کنند و به تقلیل درآمد عمومی یا افزایش هزینه‌های عمومی می‌انجامد؛ در صورتی قابل طرح در مجلس است که در آن طریق جبران کاهش درآمد یا تأمین هزینه جدید نیز معلوم شده باشد.

در ماه ­های گذشته مجلس شورای اسلامی نیز مهم­ترین چالش را برای تصویب رتبه­ بندی معلمان در تأمین منابع مالی آن برای نیمه دوم سال 1400 و سال آتی در پیش روی داشت که بالاخره بعد از جلسات متعدد این لایحه را با کلی تغییرات مصوب کرد و برای تأیید به شورای نگهبان فرستاد.

ایرادات و ابهامات شورای نگهبان به این لایحه نشان از عدم توجه و دقت کافی مجلس و کمیسون آموزش به پیش بینی منابع مالی مورد نیاز و عدم توجه به برخی موارد قانونی در لایحه رتبه بندی معلمان بوده است.

امید است که با توجه به اعتراضات معلمان نسبت به اجرای کامل و سریع لایحه رتبه ­بندی، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در اولین فرصت ابهامات و اشکالات قانونی این لایحه را بر طرف و آموزش و پرورش نیز در پایان سال جاری و از مهر 1400 آن را اجرایی کند تا شاهد رشد و شکوفایی آموزش و پرورش که زیربنای توسعه کشور است، باشیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دلیل برگرداندن لایحه رتبه بندی معلمان به مجلس توسط شورای نگهبان

منتشرشده در یادداشت

 سخنی با ابراهیم رئیسی رئیس شورای عالی آموزش و پرورش در دولت سیزدهم آقای رئیسی در روز دوشنبه مورخ 27 شهریور ماه ؛ در آستانه بازگشایی مدارس و در نخستین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش در دولت سیزدهم ؛ گفته بودید:
"مسائل مالی و معیشتی معلمان یک بار برای همیشه باید حل شود"

آقای رئیسی
اگر به سان مسئولین قبلی نیت فریبکاری ندارید و واقعا قصد حل مشکلات یک میلیون معلم و 14 میلیون دانش آموز به همراه 40 میلیون خانوار آنها را دارید پس شایسته است پیشنهادات زیر را مورد عنایت قرار دهید.

پیشنهاد اول
تشکیل یک کارگروه با ترکیب پیشنهادی زیر برای بررسی راهکارهای قانونی و حل مشکلات معلمان به صورت مشارکتی و بر مبنای خردجمعی
الف - وزیر آموزش و پرورش یا یکی از معاونان
ب - رییس یا نایب رئیس سازمان مدیریت برنامه و بودجه
ج - رئیس یا نایب رئیس کمیسیون آموزش مجلس
د - یک نماینده از بیت و یک نماینده از شورای نگهبان
ه - حضور حداقل 7 نفر از نمایندگان واقعی معلمان در شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور

پیشنهاد دوم
مدرسه پادگان یا حوزه نیست. بچه ها نیاز به شادابی دارند و خندیدن و نشاط حق آنهاست. آشنایی دانش آموزان با مسائل نظامی در زمان سربازی خواه یا ناخواه اتفاق می افتد و بهتر است شرایط را به سان سابق به شکلی ایجاد کرد که بچه های علاقه مند به دروس حوزه بتوانند از کلاس ششم وارد حوزه شوند. بچه های ما به اندازه کافی افسرده و خشن هستند و به طور یقین ریشه ی این مشکلات را باید در ترویج سیاست های نادرست ؛ در سیستم آموزشی جست و جو کرد.
معلمان باید از طریق لیاقت و شایستگی علمی و از طریق دانشگاه فرهنگیان استخدام شوند و ورود بی ضابطه روحانیون و نظامیان در مدارس ارمغانی به جز ترویج خشونت و افسردگی برای دانش آموزان ندارد.

پیشنهاد سوم
نجات اصل 30 قانون اساسی (آموزش رایگان) از زیر خروارها خاک و جلوگیری از ترک تحصیل حدود 20 درصد از دانش آموزان و 60 درصد افت تحصیلی و مشکلاتی که طبق آمار دولتی برای 3 میلیون دانش آموز شکل گرفته است. لذا از مقدمات آموزش رایگان در اختیار قراردادن کتاب رایگان؛ تغذیه رایگان؛ ثبت نام رایگان و ... دانش آموزان است. اما متاسفانه نه تنها ما شاهد این موارد نیستیم بلکه مدیران و معاونان مدارس دولتی ما وقتی دست گدایی خود را برای گرفتن پول برگه های امتحانی به سوی دانش آموزان یا خانواده ها دراز می کنند شرمنده آدم و عالم می شوند و این مهم با افزایش بودجه آموزش و پرورش متناسب با نیازهای واقعی قابل اجراست.

پیشنهاد چهارم
همسان سازی حقوق پیشکسوتان و بازنشستگان و همترازی و رتبه بندی معلمان شاغل بر اساس حداقل 80 درصد حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری؛
اصولا بهتر است حقوق معلمان پایه و مبنای محاسبه حقوق شغل های مشابهی چون هیات علمی دانشگاهها قرار گیرد نه برعکس.

پیشنهاد پنجم
" جای معلم زندان نیست".
مدتهاست که نمایندگان مجلس و وزیر آموزش و پروش و ... از مطالبات حق طلبانه معلمان سخن می گویند ؛ معلمان پیشرو ما سالها پیش همین حرف های حق طلبانه را بیان کرده متاسفانه به خاطر گفتن همین مطالبات عدالت خواهانه دستگیر ؛ زندانی و اخراج شده اند.

آقای رئیس جمهور
از جنابعالی به عنوان پاسدار قانون اساسی انتظار می رود جلو برخوردهای فرا قانونی با کنشگران صنفیِ معترض به "سقوط منزلتی و هبوط معیشتی" را گرفته و اعتراضات مدنی ،مسالمت امیز و از مجاری قانونی را مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی پاس بدارید‌.

پیشنهاد ششم
نیروهای خدماتی از شریف ترین و زحمت کش ترین کارکنان هر سیستم اند.
لطفا به دریافتی و درد دل این قشر زحمتکش دقت کنید تا شاید بیشتر متوجه مشقات دردهای معیشتی زندگی این عزیزان شوید.
متوسط دریافتی نیروهای خدماتی غیر رسمی حول چهارمیلیون تومان بوده و بسیار پایین تر و نازل تر از خط فقر اعلامی می باشد.

سخنی با ابراهیم رئیسی رئیس شورای عالی آموزش و پرورش در دولت سیزدهم

پیشنهاد هفتم
صندوق ذخیره را به سهامداران واقعی یعنی معلمان واگذار نمایید و بگذارید هیات مدیره این صندوق از طریق رای گیری صاحبان صندوق در مجمع عمومی مشخص شود نه آنکه اختلاس گران غیر پاسخگو بر اریکه ی آن تکیه زده و بر ریش معلمان بخندند.
البته علاوه بر آن بهتر است صندوق ذخیره استانی شده و هر استان متناسب با اقتضائات و الزامات خود این صندوق را اداره نماید.

پیشنهاد هشتم
آموزش و پرورش مصرف کننده نیست ، صرف هزینه در آموزش و پرورش سرمایه گذاری روی نیروهای انسانی ماست.
بودجه ما را نیز مثل سایر نهادهای نورچشمی و "سفارش شده " افزایش دهید.
با افزایش 12 درصدی بودجه آموزش و پرورش در مقایسه با افزایش چند برابری بودجه سایر نهادها؛ یقیین بدانید باید به جای رشد و توسعه ؛ منتظر فاجعه ی اجتماعی باشید.

معلمان و دانش آموزان و خانواده های آنها همان گونه که بهترین پشتوانه برای حاکمیت در هر جامعه ای هستند به طور یقین به همان اندازه نارضایتی آنها خطرناک و فاجعه ساز است.
زیبنده جامعه ی اسلامی نیست که معلمان ؛ پیشکسوتان ،بازنشستگان ؛ کارگران و زحمتکشان آن زیر خط فقر زندگی نمایند.

سخنی با ابراهیم رئیسی رئیس شورای عالی آموزش و پرورش در دولت سیزدهم

سخن آخر
در پایان پیشنهاد میشود اگر بودجه به اندازه کافی وجود ندارد پس حقوق همه کارکنان و زحمتکشان جامعه را عادلانه و متناسب با زحمت و اثربخشی انها پرداخت نمایید. به عبارتی فردی که لیسانس دارد و دارای یکسال سابقه است در نهاد یا اداره کار می کند به صورت یکسان و همتراز سایر ادارات و نهادها حقوق دریافت نماید. و قس علی هذا...
در این صورت از حجم نارضایتی و اعتراضات کاسته خواهد شد . در غیر این صورت باید شاهد اعتراضات فزاینده مردم به بی عدالتی های حاکمیت در جامعه باشیم.


خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سخنی با ابراهیم رئیسی رئیس شورای عالی آموزش و پرورش در دولت سیزدهم

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 27 دی 1400 12:51

آموزش خیلی نوین !

 چالش های نظام آموزشی و آموزش خیلی نوین این نوشتار شرح حال امروز مدارس ماست. مانده در گذشته و غافل از آینده. و شرح حال دانش آموزان معصومی که چون مرغکان، به دنبال آینده ای مبهم هستند. و اندک معلمان بی پناهی که اسیر دنیا و دیو مافیای کنکور شده اند. و ما حیران از جفائی که بر علم و فرهنگ و آینده ی این مرز و بوم می رود. و البته، امیدوار به لطف پروردگار و همتِ معلمان عاشق و پاک باخته ای، که برای سربلندی دین و میهن، سر از پا نمی شناسند.

 گویند، آموزش زیربنای علم و حکمت و معرفت است. و آموزش باعث و بانیِ سعادت و شقاوت اقوام بوده است. از ادوار قدیم تا عصر جدید. از ایران باستان و روم و یونان تا ژاپن و آلمان و مالزی. باری، اینجانب قریب به ۳۰ سال از عمر خویش را صرف آموزش و پژوهش در علوم زیستی نموده ام. و بسا کتب و مقالات متعدد، اندر رموزِ آموزشِ علوم زیستی، در مجلات و نشریات داخله و خارجه بنِگاشته و درج کرده ام. چه بسیار سمینارها و همایش های علمی را، بدونِ هیچ گونه چشم داشتی از وزارت آموزش و پرورش، شرکت جسته و از محضر علما و دانشمندانِ بسیار کسب فیض نموده‌ام. البته، همه ی اینها را مدیون لطف پروردگار می دانم که همواره راهنما و حامی من بوده و هست. هدف از نگارش این سطور، بیانِ جفائی است که بر آموزش و تربیت فرزندان این مرز و بوم می‌رود. و البته قصد تبلیغ و خودستایی نیز ندارم. چون:

تا بدانجا رسید دانش من/ که همی بدانم که نادانم

به استجابتِ قولِ نبی مکرم اسلام؛ "که علم را بیاموزید حتی در سین"؛ مدتی را نیز جلای وطن کردم و در سرزمینِ مردمانِ خونگرمِ جنوب، علاوه بر تدریس علوم زیستی، که وظیفه قانونی و شغلی من بوده است، به کسبِ مهارت هایِ جدید در علومِ اعصاب اهتمام ورزیدم. و با کسب درجه عالی دانش آموخته شدم. سپس، مثل خیلی از دانش آموختگان مقطعِ دکترا، به دنبال موقعیت مناسبی بودم، تا بِتوانم دینم را به وطن ادا کنم. هر چند تاکنون نیز، در حد توان کوشیده ام. همچون شهید چمران و حاج قاسم؛ که ارادتی ویژه به ایشان دارم، و بسیار؛ معلمان و اساتید این مرز و بوم که در گمنامی منشا خیر و برکت، بوده و هستند. توصیه های دوستان؛ متفاوت و از شرق و غربِ عالم بود. تا برخی ولایات داخله. آخرالامر، قرار بر این گذاشتیم که چند صباح باقی عمر را در ولایات خراسان ادامه خدمت دهیم. لذا، بعد از دو دهه آموزاندن دانش آموزانِ کرد و عجم و عرب و فارس، مجددا، به دیار خود رجعت نمودم.

ما را به مدرسه ای حوالت دادند؛ نام آور. و آن مدرسه را مدیری بود، به غایت جدی و خوش سخن. مر ایشان را معاضدانی بودند؛ به غایت دانشمند و تست زن. یکی از ایشان بسی فنون دنیای مجاز می دانست؛ شاید در قواره ­ی بیل گیتس. و آن دیگری نیز، در فنون تِستات و سرکیسه کردن متعلمان، بس خبره.

بعد از جلوسِ اجلاسِ ایشان، مدرسه بالاتفاق تست کده ای شد، به غایت زیبا. جمیع متعلمان و معلمان سرتاسر روز را مشغول تست زدن و تست خواندن و تست نوشتن بودند: تست المپیاد، تست کنکور و تست فلان و فلان. بد مخمصه ای بود. خداوند متعال انسان را به زینت خرد بیاراست تا خوب بیاندیشد.

روزی در محفلی نشسته بودیم، یکی از کاسبان کنکور، بانگ برآوردی و  لاف زدندی که: تمام "تست های کنکور کوانتوم را در کسری از ثانیه با فنون ویژه بر کرسی نشانم". و آن دیگری اظهار همی داشتی که: "دیتا پروژکتور نیز، مفید دستگاهی است؛ چون چندین تست را در کسری از ثانیه در مقابل دیدگان متعلمان به نمایش می گذارد". آن دیگری از کرانه بفرمودی:"مسابقات علمی-آزمایشگاهی و فعالیت های علمیِ غیردرسی، اجحاف در حق دانش‌آموزان و کاستن از مهارت تست‌زنی ایشان است". البته، اکثر معلمان به سان متعلمان بودند؛ ساکت و حرف گوش کن. و من مات و مبهوت. از علومی که در مدرسه جاری است.

روزی مدیر مدرسه، بعد از از کلی تعریف و تمجید، مرا بنواخت. و اظهار داشت: "کاش به جای تدریسِ بی حاصل در آزمایشگاه و طبیعت، قدری نیز تست می‌زدید، تا تست خون متعلمان خوب بِنُماید". روز دیگر از پایین آمدن تست خون متعلمان اظهار ناخشنودی همی کردی. القصه، گویا آن همه تجربه و تخصص و زحمت، در مقابل چشمان ایشان، هیچ می نمود، هیچ.

چالش های نظام آموزشی و آموزش خیلی نوین

در نتیجه ­ی اهتمامِ تام مدیر و دستیارانِ ایشان، مدرسه شده بود، تست کده. دانش آموزان، فوج فوج، در سالن و حیاط مدرسه، مشغول تست زدن بودندی. فقط تست تست تست. و من هاج و واج، از علومی که تاکنون غافل بودم و در هیچ کتاب و محفل علمی نجسته بودم.

سالی گذشت.

کرونا به ناز و کرشمه از در وارد شد. مدارس جمیعاً تعطیل گشتند. دانش آموزان، رو به سوی مشاور شتافتند. تا مر ایشان را چاره ای بسازد. و مشکل را بگشاید. مشاور بی نظیر و به غایت جدی. البته در فعل اقتصاد. و دانش‌آموزان ناغافل، از این همه جفایی که بر ایشان می رفت. برخی از متعلمان، کیسه گدایی در دست، در به در  به دنبال تستی و مشاوره ای و راهی برای ورود به رشته پزشکی. که غایت آرزوهای خیل عظیم دانش‌آموزان است. کلاس از پس کلاس. تست از پس تست. مشاوره از پسِ مشاوره و علی هذا. کاش عاقلی پدیدار شود. و این گمراهان را مشاورتی می‌کرد. و از این سراب بی انتها بازشان می داشت. داستان متعلمان را، داستان سیمرغ ماند. که بسیار مرغان بشتافتند. ولی اندکی از ایشان به مقصود رسیدند. و البته، عده ای به ناحق در مسیر جان باختند و طی طریق نتوانستند. خداوند متعال انسان را به زینت خرد بیاراست تا خوب بیاندیشد. خوب ببیند؛ زندگی‌ را. زیبایی ها را. تا خوب بنگرد در احوال خود. و راه زندگی را با توجه به احوالات خود برگزیند. تا لذت ببرد از معنویات و مادیات. و زندگی را به فنا نسپارد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چالش های نظام آموزشی و آموزش خیلی نوین

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

نظر شورای نگهبان در مورد رتبه بندی معلمان

پایگاه اطلاع رسانی شورای نگهبان :

سخنگوی شورای نگهبان گفت: با توجه به تغییرات مجلس در لایحه رتبه بندی معلمان، اشکالات و ابهاماتی برای شورای نگهبان وجود دارد لذا برای رفع این ابهامات و اشکالات به مجلس برگشت داده شد.

هادی طحان‌نظیف درباره آخرین وضعیت لایحه رتبه‌بندی معلمان، اظهار کرد: با بررسی‌هایی که در خصوص این لایحه در جلسات شورای نگهبان صورت گرفت، این شورا با اهداف مصوبه موافق است و کلیت آن با توجه به اینکه ماهیت مصوبه لایحه است، مورد پذیرش این شوراست اما در برخی موارد نسبت به لایحه دولت و مواردی نیز با توجه به تغییراتی که در مجلس نسبت به لایحه صورت گرفته است، اشکالات و ابهاماتی برای شورای نگهبان وجود دارد لذا برای رفع این ابهامات و اشکالات به مجلس برگشت داده شد.

وی افزود: واقعیت این است اگر این ابهامات و ایرادات به صورت دقیق و شفاف برطرف شود، در عمل با مصوبه‌ای کارآمد و قابل اجرا روبرو خواهیم بود که رضایت این قشر فرهیخته، دلسوز و زحمتکش را در پی خواهد داشت، لذا باید دولت و مجلس نسبت به این موارد نیز جلساتی برگزار و توافق کنند.

سخنگوی شورای نگهبان بیان کرد: ما در شورای نگهبان از حداکثر زمان قانونی خود استفاده کردیم و پیگیری‌های متعددی در جهت رفع ابهامات مذکور و شفاف‌تر مصوبه برای اجرای بهتر آن انجام دادیم که برخی از آن‌ها روشن شد و برخی باقی ماند و امروز با اتمام زمان قانونی برای اظهارنظر، دیگر فرصتی باقی نمانده است، لذا باید نتیجه بررسی‌ها را به مجلس اعلام نماییم.

امیدواریم به زودی در جلسات بعدی مجلس، ابهامات و اشکالات باقیمانده نیز بررسی و توافقات لازم با دولت حاصل گردد و مصوبه اصلاحی جهت اظهارنظر به این شورا ارسال شود طبیعتاً پس از اصلاح، مصوبه در اسرع وقت مجددا در دستورکار شورای نگهبان قرار خواهد گرفت.

پایان پیام/


نظر شورای نگهبان در مورد رتبه بندی معلمان

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور