۱- در کشور ما سالیانه هزاران نوجوان به سن بلوغ میرسند که کسی اندک توجهی به تربیت آنان نکرده است. امروزه دیگر جوان فلان روستای دور افتاده در نقاط مرزی هم این سوال برایش مطرح می شود که چرا و چگونه در شرایطی که اقتصاد و تولید کشور کاملا تعطیل است، عده ای روز به روز فربه تر می شوند و خودشان روز به روز بیشتر به حاشیه راندن می شوند؟
به انبوه کودکان و نوجوانان که در سرما و گرما در پارکها و چهار راهها رها شدهاند نگاه کنیم؟ این کودکان نه برای سیاستمداران جذابیتی دارند که برایشان نشست خبری بگذارند، نه مانند حجاب رگ غیرت کسی را برمیانگیزانند که برایشان تحصن و پلاکارد مقابل مجلس ببرند، نه برای شهرداری ذره ای ارزش دارند که برایشان فکری بکند و نه برای بنیاد مستضعفان و مجلس و قوهٔ قضاییه و پلیس اندک حساسیتی ایجاد میکنند. این کودکان در محیطی آکنده از خشونت و تحقیر و تجاوز رشد مییابند و هر روز در مواجهه با نگاههای عبوس و اخمها و پرخاشهای رهگذرانِ چهارراهها و خیابانها به افرادی عقدهای و پر از نفرت تبدیل میشوند.
باید توجه داشته باشیم که این کودکان و نوجوانان برای همیشه در سنین کودکی نمی مانند. اغلب آنها در بزرگسالی برای انتقام از جامعه قمه و چاقو و ساطور به دست میگیرند و در کوچهپسکوچههای خلوت دنبال زورگیری و جیببری و کیف قاپی و آتش زدن خودروهای ثروتمندان و دزدی و تجاوز و... میروند.
۲- بسیاری از کودکان در خانوادههایی رشد می یابند که به هیچ وجه صلاحیت داشتن فرزند را ندارند. کودکان در این خانوادهها با تحقیر و توهین و خشونت و فقر مضاعف رشد مییابند و بدون آنکه هیچ نهاد دولتی اندک مسئولیتی در قبال رسیدگی به خشونت خانوادگی در قبال کودکان داشته باشد، در محیطی پر از ترس و استرس بزرگ میشوند و احتمالاً در بزرگسالی به افرادی عقدهای و خشن که دنبال آزار دیگران هستند تبدیل میشوند. (بهتجربه متوجه شدهام که اکثر دانشآموزانی که در پی ایجاد مشکل در مدرسه بوده یا در پی آزار و اذیت دیگر دانشآموزان هستند، اغلب در خانوادههایی فروپاشیده و پر از خشونت و تحقیر زندگی میکنند)
۳- مهاجران و پناهندگان بی حساب و کتابی که از برخی کشورهای همسایه وارد می شوند و روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود. اغلب این افراد [به دلایل مختلف مانند بحران اقتصادی حاکم در کشور، رفتارهای توهین آمیز برخی از مردم، نداشتن درآمد کافی و...] در محیط آکنده از خشونت و توهین و بیتوجهی رشد مییابند و ممکن است در بزرگسالی دست به اقداماتی خشونتآمیز بزنند و بخواهند از جامعه میزبان انتقام بگیرند.
۴- تورم افسارگسیخته چهار سال اخیر [به ویژه در حوزه مسکن] باعث فروپاشی بسیاری از خانوده های حاشیه نشین و کارگران روزمزد شده است. از قدیم گفته اند از که کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد امکان هر کاری متصور است. دولتمردان اگر فکر آنی به حال این قشر از جامعه که روز به روز در حال افزایش است نکنند، در آینده نه چندان دور کل جامعه با مشکلات عدیده ای مواجه خواهند شد.
- در چنین بستر اجتماعی است که جرم و جنایت روزبهروز بیشتر شده و جدیت پلیس هم باعث کم شدن جرم و دزدی و قمهکشی و کاهش زندانیان نمیشود.
- جامعه برای کمکردن قمهکشی و عربدهکشی و الواتی و زورگیری به جای اینکه دست قمهکش و زورگیر را بشکند و او را اعدام کند، چارهای ندارد جز اینکه دنبال حل ریشههای بحران بوده و عوامل و زمینههای لاتپرور و قمهکشپرور را از میان بردارد.
- طبقه متوسط و بالای جامعه اگر می خواهد روی آرامش ببیند، اگر می خواهد زن و کودک و سالمندش به آسودگی در خیابان تردد کند، اگر می خواهد امنیت خودرو و محله و خانه اش حفظ شود، اگر می خواهد بدون ترس و استرس به مسافرت برود باید فکر اساسی برای فاصله طبقاتی روزافزون داشته باشد.
- این گونه نیست که عده ای دلال و رانت خوار و فراریان مالیاتی و سلاطین اقتصادی و زیرمیز بگیر و بساز بفروش و صاحبان املاک و سلبریتی و.. هر روز بر ثروت خود بیفزایند و در جزیره جدا از دیگران بهشتی برای خود بسازند و بیاسایند. این گونه نیست که عده قلیلی برای خود باستی هیلز و پالادیوم بسازند و هزینه یک جشن تولدشان از کل زندگی بخش بزرگی از جامعه بیشتر باشد و همیشه هم در صلح و صفا زندگی کنند.
- امروزه دیگر جوان فلان روستای دور افتاده در نقاط مرزی هم این سوال برایش مطرح می شود که چرا و چگونه در شرایطی که اقتصاد و تولید کشور کاملا تعطیل است، عده ای روز به روز فربه تر می شوند و خودشان روز به روز بیشتر به حاشیه رانده می شوند؟
موارد اشاره بخش کوچکی از آسیب ها و مشکلاتی است که پایه و بنیان جامعه را تهدید می کند و در صورت بی توجهی بیشتر به مانند «هیولای فرانکشتاین» به سراغ جامعه خواهد آمد.
کانال خرمگس
نظرات بینندگان