با ورود ویروس منحوس کرونا به کشور و شروع پاندمی در جهان و به خصوص ایران ، آموزش و مدارس تحت تاثیر این همه گیری با سردرگمی مواجه و به دنبال روش هایی برای آموزش بدون حضور در مدرسه بوند. این مساله در همان زمان اولیه یعنی دو سال پیش باعث بحث های بسیاری بین کارشناس امر تعلیم و تربیت و نیز تصمیم گیران و حتی واکنش والدین شد.
از طرفی کارشناسان بهداشتی و تصمیم گیران قائل به این بودند که مدارس به شیوه حضوری باعث رواج بیش از پیش کرونا در محیط و تکثیر آن در جامعه و دادن تلفات بیشتر می شود. و کارشناسان آموزشی نیز بر این نکته که این مساله و مدارس غیر حضوری در درازمدت و به خصوص برای پایه های اولیه دبستان باعث افت کیفیت تحصیلی و حتی بیسواد بار آمدن دانش آموزان و ضرر اصولی بسیاری می شود تاکید داشتند.
در این میان سیستم آموزشی وزارت آموزش و پرورش ایران که در خود به چند دسته و رسته شامل آموزش و پرورش عادی ، آموزش و پرورش عشایری ، آموزش و پرورش استثنایی و نهضت سوادآموزی تقسیم می شود طبق تصمیم ستاد ملی کرونا و وزارت آموزش و پرورش به اتخاذ سیاست تدریس غیرحضوری و مجازی تا عادی شدن اوضاع روی آوردند. با وجود این ایثار و فداکاری های بزرگ معلمان عشایر، کمترین توقعات آنها از وزارت آموزش و پرورش هرگز نه شنیده شده است و نه برآورده.
اما در این میان آموزش و پرورش عشایری کشور تدریس حضوری را در پیش گرفت.
دلایل این امر سه نکته بود:
اول _ اکثر مدارس عشایری در مناطق دور افتاده و خارج از شهرها می باشند.
دوم _ نود درصد مدارس عشایری با جمعیتی کم هستند خصوصا در مقطع دبستان.
سوم _ که مهمترین دلیل نیز می باشد عدم وجود زیرساخت های ارتباطات الکترونیکی و مخابراتی مانند آنتن دهی و عدم در دسترس بودن اینترنت بود.
این سه دلیل این تفسیر را ارائه دادند که در مناطق دور افتاده عمدتا دور از شهرها و روستاها و در محیط هایی تقریبا بسته که رفت و آمد چندانی با شهرها که مرکز جولان و تکثیر ویروس کرونا می باشند، ندارند و نیز امکان تکثیر و همه گیری این ویروس در محیط هایی دور از مناطق قرمز و با جامعه ای بسته بسیار کم است و همچنین در مدارسی که عمدتا در مقطع دبستان و با جمعیتی زیر ۲۰ نفر در شش پایه می باشند امکان تکثیر ویروس قاعدتا کمتر می باشد. و همچنین دانش اموزان این مناطق عمدتا محروم از دسترسی به اینترنت و حتی گوشی همراه محروم می باشند و نمی توانند از شیوه آموزش مجازی و شبکه شاد استفاده کنند.
از این رو با نظر خواهی از جامعه معلمان عشایر و اعلام آمادگی معلمان عشایر با وجود سختی های فراوان تصمیم بر آن شد که آموزش رسته عشایری بی وقفه و به صورت حضوری برقرار باشد.
از ان تاریخ و در تمام این سالهایی که مدارس کشور در حال آموزش غیرحضوری یا تلفیقی از مجازی و حضوری بودند، معلمان عشایر به صورت حضوری و مستمر و بدون اینکه انگار وضعیت جهان چنان به هم ریخته است و آموزش حضوری حتی در کشورهایی که واکسینه شده اند هنوز مجازی است، کلاس های درس را اداره و برپا کردند.
در این میان و در کنار این آموزش حضوری، خود شغل معلم عشایری که همچون نیروهای ویژه (کماندو) یک نیروی نظامی مانند ارتش می باشد از این حیث که همه معلمان سختی و شرایط خاصی را دارند اما معلمان عشایری مانند نیروهای ویژه ای می باشند که در مناطقی که توان دیگر رسته ها و ادارات نیست به آنجا خدمات اموزشی ارائه کنند، در آن مناطق حضور پیدا کنند و در خط مقدم محرومیت و بی امکاناتی و حتی بدون کلاس یا در چادر یا اتاقی سنگی دست چین و یا در گوشه یک اتاق یا سیاه چادر یک خانواده کلاس را دائر کنند که حتی بعضا امکانات اولیه ای مانند تخته سیاه و نیمکت و گچ و وسایل گرمایشی و سرمایشی نیز ندارند، بچه های غیور عشایر را آموزش دهند و تربیت کنند.
باری ؛ در این سالهای ویروس خطرناک کرونا ، معلمان عشایر در کنار دیگر همکاران و معلمان عزیز در همه رسته ها و ادارات که به خدمت مشغول بودند از جان و دل مایه گذاشتند و در بدترین مناطق و دورافتاده ترین نقاط و با انواع سختی ها از دوری و عدم امکانات اموزشی و رفاهی و.. گرفته تا تحمل مریضی در همان منطقه محل تدریس بدون دسترسی به پزشک و دارو و عدم دسترسی به تلفن را پشت سر گذاشته و در حال خدمت می باشند.
اما با وجود این ایثار و فداکاری های بزرگ معلمان عشایر، کمترین توقعات آنها از وزارت آموزش و پرورش هرگز نه شنیده شده است و نه برآورده.
توقع اینکه حداقل امتیاز خاصی بر اساس سختی های متحمل شده این قشر زحمت کش برای آنان در نظر گرفته شود چه در زمینه پرداخت حقوق یا انتقالی و کسب و لحاظ کردن امتیازات حرفه ای و یا کمک هزینه رفت و آمد و یا سوخت (که البته حرفش زده شد اما دریغ از یک لیتر بنزین) و یا مرخصی ای بر مبنای آنکه این قشر مانند دیگر همکاران نمی توانند هر روز به منزل بروند و مجبورند هر دو سه هفته یکبار به خانه بروند یا حق سختی کار و اسکان در منطقه آموزشی و یا حق کوچ و یا امتیاز تدریس کلاس های چندپایه (عمدتا معلمان عشایر هر ۶پایه و حتی پیش دبستان نیز را تدریس می کنند) و یا تعیین سنوات خدمت در رسته عشایری و مبنا قرار دادن آن برای کسب امتیاز انتقالی یا کسب پست اداری و استخدام یا تبدیل وضعیت همکاران خرید خدمات و حق التدریسی شاغل در عشایری و کلا امتیازاتی بر مبنای سختی هایی که در این رسته وجوددارد که دیگر همکاران این سختی هارا در محیط کار خود ندارند.
هدف این نوشته و نگارنده درخواست تبعیض و نگاهی متفاوت با دیگر معلمان این کشور و در هر رسته ای نیست، بلکه صرفا این است که اهمیت خدمت این معلمان و نیروهای ویژه آموزش و پرورش را در بدنه سیستم آموزشی نشان داده و سختی های مرتبط با این رسته را بازگو کرده تا شاید مسئولین محترم با درک شرایط این نیروهای خدوم و ویژه، دلگرمی هایی متناسب با سختی هایی که آنها تحمل می کنند را برای این رسته در نظر بگیرند و اعمال کنند، چرا که در هر ارگانی به نیروهایی که سخت ترین قسمت ها خدمت می کنند امتیازاتی متفاوت از دیگر قسمت ها تعیین و می دهند هرچند کم اما نشان می دهند که ماهیت کار و خدمت آنها را درک می کنند!.
اما برای آموزش و پرورش عشایری این چنین نیست و این معلمان خدوم عشایری و نیروهای ویژه وزارت آموزش و پرورش از هیچ امتیازی برخوردار نیستند!! و حقوق آنها با معلمی که در شهر تهران است و یک ساعت تا منزل و خانواده اش فاصله دارد تفاوتی ندارد و این نگاه متمرکز باعث دلسردی در دراز مدت بین همکاران شاغل در این رسته و نیز در انتخاب این رسته توسط جوانان و دانشجو معلمان و تازه واردها به آموزش و پرورش می شود که جای نگرانی دارد.
به این طریق و از این نوشته صدای نیروهای ویژه وزارت آموزش و پرورش را که معلمان عشایری می باشند را به مسئولان وزارت شامل وزیر محترم جناب آقای نوری، خانم حکیم زاده و جناب دکتر سیفی می رسانم و خواستار توجه به این قشر توسط این مسئولین هستم. چرا که دست آورد های این نیروهای ویژه و همچنین نوع خدمت و سختی های مرتبط با خدمت آنها جای آن دارد که به این قشر، دلگرمی خاصی داده شود همچون دلگرمی که این نیروها و رسته به کل بدنه و سیستم آموزش و پرورش دادند و مشخص شد در این دو سالی که افت تحصیلی و حتی کم سوادی در میان دانش اموزان کشور فزون گشته، ۹۸درصد دانش اموزان عشایر بدون افت تحصیلی و حتی با بهبود وضعیت آموزشی روبه رو هستند و این خود گواهی است بر تلاش همکاران ما به عنوان نیروهای ویژه آموزش و پرورش کشور.
امید است با خواندن این نوشته و حرفهای نگاشته شده در آن، ماهیت خدمت در رسته آموزش و پرورش عشایری بر همگان آشکار و توسط مقامات مربوط درک گردد! تا حداقل مرهمی شود بر جای زخم های گوناگون حاصل از سختی های متفاوت خدمت در این قسمت، که بر جان و روح یکایک همکاران زحمت کش مشغول در آموزش و پرورش عشایری نشسته است و امیدی شود برای انگیزه ای مضاعف بر آنچه اکنون میان این قشر جهت خدمت بیشتر موج می زند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان