شاگردی از استادش پرسید: خواهش میکنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟
استاد جواب داد: تو نمیتوانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمیتوان به این شناخت رسید.
اما میتوانی از فضایی که در حضور او به وجود میآید، او را بشناسی؛ چرا که هیچکس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد.
نوربرت لش لایتنر
از کتاب "چهارصد داستان "
***
« از همه همکاران فرهنگی در تمام ایران استدعا دارم ، خواهش می کنم با دور اندیشی خود نسبت به این نقشه ی افراد سود جو در سازمان های وابسته به قدرت سیاسی که در فکر ایجاد سازمان نظام معلمی در ایران هستند ؛ شدیدا برخورد نمایند و هیچ وقت فریب نقشه های این افراد سودجو را نخورند .
سازمان نظام معلمی هیچ گاه نمی تواند نماینده ی خوبی برای تحقق خواسته های صنفی ما معلمان باشد .
پیروز باشید و سربلند . »
( تشویق و کف زدن معلمان حاضر در تجمع )
این ها سخنانی هستند که آقای صلاح آزادی در خصوص تأسیس سازمان نظام معلمی ایراد شده و توسط « کانال شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » منتشر شده است . ( 1 )
شاید به جرات بتوان گفت « صدای معلم » از بسیار معدود رسانه ها و گروه هایی است که در « حوزه عمومی » در باب وجوب و ضرورت وجودی تاسیس این تشکیلات حرفه ای معلمان خبر ، گزارش ، یادداشت و... در سال های اخیر منتشر کرده اما تاکنون نه نقدی مکتوب بر آن ها نگاشته شده و نه مطلبی مستند ، محکم و تطبیقی در رد آن در جایی دیده ام.
بیش تر ، اظهار تنفر و برائتی است که از سوی برخی در این مورد ابراز می شود بدون آن بن مایه ای از تفکر و یا اجتهاد علم محور برآن مترتب باشد .
نخستین پرسشی که این جا مطرح می شود آن است که آیا افرادی که در رد و یا انکار سازمان نظام معلمی می گویند تاکنون این طرح را مطالعه کرده اند ؟
شاید به جرات بتوان به این پرسش ، پاسخ منفی داد .
در واقع ، بسیاری از افراد و گروه ها که بر علیه سازمان نظام معلمی می گویند حتا زحمت مطالعه و تعمق این طرح را به خود نداده اند ( این جا ) چرا که در این صورت به جای اظهار نظرهای شفاهی حداقل نقدی مستند و مکتوب بر آن تقریر می گردید . فارغ از شعار و حرف های بی پایه و ظاهری ، معلم شدن در آموزش و پرورش ایران و سر کلاس رفتن بر خلاف سایر کشورها به ویژه جوامع توسعه یافته کار ساده و آسانی است .
هر چند این عادت ناپسند و نهادینه شده در فرهنگ بسیاری از ما ایرانی هاست که به جای مطالعه و بررسی جوانب مختلف یک مساله عادت به اظهار نظر در هر موضوعی داریم و قابل تامل تر از آن عالم و محاط بر آن .
تاکنون عمده نقدهایی که از سوی مخالفان سازمان نظام معلمی مطرح شده این است که راه اندازی این تشکیلات حرفه ای حلقه ای بر بوروکراسی زاید و پیچیده وزارت آموزش و پرورش خواهد افزود و مشکلی از مشکلات و مسائل تعلیم و تربیت و معلمان نخواهد گشود .
نگاهی دقیق تر به موضوع نشان می دهد که این صرفا یک پیش داوری و قضاوت بر اساس مفروضات ذهنی و قبلی است و نمی توان آن را اثبات کرد با این توضیح که افراد و ذی نفعان در سازمان ها ، خود در ترسیم وضعیت موجود و پسرفت آن نقش دارند و نمی توان از مسئولیت های فردی و نقش سازمان غیررسمی در تصحیح انحرافات آن سازمان رسمی چشم پوشی کرد .
مساله دیگر ، اعتماد عمومی به موضوع « تشکل » در آموزش و پرورش و در مقیاس کلان تر در جامعه هست.
باید به این واقعیت اعتراف کرد که در مجموع عملکرد تشکل های فرهنگیان تاکنون مطلوب نبوده و حداقل با فلسفه فعالیت و رویکرد یک تشکل در « حوزه عمومی » مطابقت ندارد . سایه توهم و باژگونه دیدن ، فصل مشترک این دو یعنی معلمان مخالف و بدبین و حاکمیت بی تفاوت است .
این وضعیت هم شامل تشکل های سیاسی و هم تشکل های صنفی می شود .
تشکل های سیاسی در آموزش و پرورش بنا بر فلسفه و کارکرد خویش در پی تصاحب قدرت و صندلی ها هستند بی آن که در مورد عملکرد خویش پاسخ گو بوده و در درون خود کادرسازی و چرخش تشکیلاتی داشته باشند .
تشکل ها و یا اصطلاحا کانون های صنفی هم عمدتا با « گفتمان چپ محور » و ایفای نقش اپوزیسیون محض و نفی و انکار هر گونه اصلاح گری در چارچوب اصلاحات آموزشی به دنبال مطالبات حداکثری هستند فارغ از آن که بدانند و یا بیندیشند که فلسفه تشکل پالایش و پیرایش مطالبات بوده و می باید نقش « واسط » را میان دولت و بدنه ایفا نمایند .
در واقع ، عملکرد ناقص و پرسش برانگیز تشکل ها در حوزه آموزش و پرورش در پیدایی و تثبیت ذهنیت منفی معلمان نسبت به «مفهوم تشکل» بی تاثیر نبوده است .
در ماده یک تشکیل سازمان نظام معلمی چنین آمده است :
«سازمان نظام معلمی جمهوری اسلامی ایران» که در این قانون به اختصار «سازمان» نامیده می شود، سازمانی است غیردولتی و دارای شخصیت حقوقی مستقل که برای انجام وظایف و تحقق اهداف مصرح در این قانون، تشکیل می شود . »
اگر مخالفان سازمان نظام معلمی حداقل این ماده را مد نظر قرار می دادند شاید در برابر آن این همه مقاومت نمی کردند .
مخالفان سازمان نظام معلمی در حالی بر پایی این تشکیلات را توطئه و یا فریبی از سوی دولت ( حاکمیت ) در جهت گمراهی معلمان بر می شمارند که اراده ای نه از سوی مجلس و نه وزارت آموزش و پرورش و نه دولت و حتا حاکمیت برای راه اندازی آن مشاهده نمی شود .
آیا این پرسش برای مخالفان این سازمان مطرح نمی شود و یا حس کنجکاوی را در آنان بر نمی انگیزد که چرا واضعان و نهایی کنندگان سند تحول بنیادین در پیش نویس سند ، سازمان نظام معلمی را حذف کردند و با گذشت یک دهه و تصویب کلیات آن در شورای عالی آموزش و پرورش ، اراده ای برای تصویب نهایی و اجرایی کردن آن دیده نمی شود ؟
به نظر می رسد همان گونه که پیش تر هم تحلیل کرده ام , مجموعه حاکمیت با شناختی که از معلمان و روحیات آنان دارد تصور می کند که تشکیل سازمان رسمی و با مشارکت معلمان در یک جریان پایین به بالا می تواند در آینده تهدیدی فراگیر و نافذ از سوی بدنه معلمان علیه حاکمیت باشد به ویژه آن که تاکنون پاسخ مناسبی به مطالبات قانونی معلمان ارائه نشده و فرمول حل مساله بیشتر تابع مدیریت زمان و فرافکنی مسئولیت ها بوده است و از این جهت تشکیل سازمان نظام معلمی می تواند پتانسیل اعتراضی معلمان را در مقیاس وسیع مشتعل و فراگیر ساد به ویژه آن در آموزش و پرورش طیف بسیاری از معلمان نسبت به مطالبه گری بی تفاوت هستند .
می توان گفت سایه توهم و باژگونه دیدن ، فصل مشترک این دو یعنی معلمان مخالف و بدبین و حاکمیت بی تفاوت است .
پارادوکس و تناقض عجیبی که در گفتمان مخالفان سازمان نظام معلمی دیده می شود و مرتبا هم تکرار می شود آن است که نظام معلمی را با سایر نظام های صنفی مانند نظام پزشکی ، نظام مهندسی ، نظام پرستاری ، نظام مشاوره و... مقایسه کرده و حکم بر ناکارآمدی و بیهودگی آن می دهند .
این تصور هم بیش از آن بر پایه مستندات باشد ناشی از سطحی نگری و یک بعدی دیدن قضیه دارد .
پاسخ به این پرسش هم بسیار ساده است .
در حال حاضر و از نظر عموم جامعه ، شان و پرستیژ شغلی و جایگاه اجتماعی کدام یک از گروه های شغلی فوق بالاتر است ؟
جایگاه و مرتبه پزشک ، مهندس ، مشاور تخصصی ، پرستار و... را با معلم مقایسه نمایید .
فارغ از شعار و حرف های بی پایه و ظاهری ، معلم شدن در آموزش و پرورش ایران و سر کلاس رفتن بر خلاف سایر کشورها به ویژه جوامع توسعه یافته کار ساده و آسانی است .
درست به همان دلیل که در درون آموزش و پرورش یک معلم ریاضی می تواند نگارش درس بدهد و... .
وزارت آموزش و پرورش برای آن کلاسش بدون معلم نماند افراد مختلفی را تحت عناوین حق التدریس ، خرید خرید آموزشی ، سرباز معلم و... سر کلاس می فرستد و در طرف دیگر و به علت بحران بیکاری ، ذی نفعان نیز کلاس ها را پر می کنند و پس از مدتی برای خود حق آب و گل قائل شده و با راه انداختن تجمعات اعتراضی در برابر مجلس ، سازمان امور اداری و استخدامی ، وزارت آموزش و پرورش و.. خواهان استخدام رسمی در این وزارتخانه می شوند.
به راستی ؛ این مدل جذب معلمان در سیستم آموزشی را در کدام کشور جهان مدرن می توان یافت ؟
(در واقع ، در ایران حرفه معلمی مرادف و معادل با داشتن « تخصص » نیست و کافی است فقط فوت و فن مبصری و حتا سرکار گذاشتن دانش آموزان را بلد باشید . )
این وضعیت موجب می شود که معلمی در ایران در شمار « تخصص » به حساب نیاید ؛ نخست آن که وارد شدن در آن راحت است و مهم تر از آن می توانی حداقل سی سال سر کلاس باشی بی آن که احراز و استمرار آن در بوته آزمون و تجربه قرار گیرد و تفاوت معناداری در ارزیابی معلمان با یکدیگر و شکل گیری مفهوم « کار راهه شغلی » شکل بگیرد .
از نظر من ؛ مهم ترین کارکرد سازمان نظام معلمی می تواند آبرو بخشیدن به حرفه معلمی و ایجاد جایگاه و منزلت واقعی برای آن باشد و مطمئن ترین ابزار و مسیر برای جلوگیری از دخالت های غیرتخصصی ، غیر حرفه ای و غیرمسئولانه خارج از آموزش و پرورش خواهد بود .
نظرات بینندگان
درود
صحیح است .
نظر هر کسی محترم است .
به نظرم ؛ تشکل باید شخص محور نباشد .
باید بر اساس اصول و فرآیندی جلو برود و برای مواضعش تئوری و نقشه راه داشته باشد.
حزب باید ضمن داشتن تحلیل وضعیت موجود باید در تغییر آن با بهره گیری از حوزه عمومی بکوشد .
مهم ترین آفت ، روزمرگی است .
در ضمن ، باید در کاربرد واژه ها دقت کنیم .
نقد و نقادی ملازم با بر هم زدن سکوت قبرستانی است .
پایدار باشید .
شاید ۱۴۰۴ با دولت و مجلس بعدی امیدی ایجاد شود
سلام
نخست آن که این موضوع باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود .
دوم آن که متاسفانه اصلاح طلبان هم در دورانی که قدرت داشتند اقدام جدی برای قانون شدن آن نکردند .
پایدار باشید .
درود
کاملن صحیح است .
این ما هستیم که وضعیت را می سازیم .
اگر تشکل ها فرصت طلب و منفعت طلب شده اند ، خود ما در ترسیم این وضعیت سهیم بوده ایم .
نباید آدرس غلط داد .
تشکل ها به نظرم ؛ الگوی مناسب و متعادلی برای کنش گری و مطالبه گری ارائه نکرده اند .
پایدار باشید .
همکاران گرامی که در سازمان ها و تشکل های معلمی فعالیت دارند از جمله جناب تفکری برای روشنگری توضیحی بدهند که در این سالها چه کار مفیدی در قالب فعالیت هایشان در سازمانی که عضو آن هستند انجام داده اند و خروجی فعالیتهایشان در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت چه بوده است که اکنون بدنبال تاسیس سازمان نظام معلمی هستند. آنچه تاکنون ما فرهنگیان از این تشکل ها دیده ایم خودخواهی و تلاش برای تصاحب تمامی پست ها در آ.پ بوده است و این دهمکاران در چند سال گذشته حتی به مدیریت مدارس هم طمع ورزیده و دوستان هم سازمانی خود را بدون اینکه شایستگی و حداقل شرایط را داشته باشند به کار گمارده اند. و این در حالی است که این عزیزان مدام شعار شایسته سالاری سر میدهند و در عمل ما صداقتی از اینان ندیده ایم.