صدای معلم:
این که ما باید این را چه موقع شروع بکنیم یا چه کسانی باید این نقش را به عهده بگیرند اینها سوالاتی هستند که باید به آنها پاسخ داده شود.
دکتر نویدی:
مسئله رفته رفته پیچیده تر می شود. وقتی که اعتراضات و نارضایتی ها بر روی هم انباشته می شوند فضا امنیتی می شود و اعتماد متقابل از بین می رود.
مشکل اساسی الآن در نظام آموزشی که معلمان عامل اصلی آن هستند، بی اعتمادی است. سرمایه اجتماعی تضعیف شده مثلا فرامین وزارت آموزش و پرورش را معلمان یا مدارس اجرا می کنند نه این که متعهد به آنها باشند، فقط به عنوان یک فرمان اجرا می کنند اما کیفیت آن معلوم نیست که چه بشود. خیلی از این معلمان به بخش نامه ها و دستوراتی که از بالا صادر می شوند مانند سند تحولی که شما اشاره کردید، به اهداف آن سند متعهد نیستند. البته بعضی از معلمان. چرا باور ندارند چون در جریان آن نبودند از طرف دیگر دستور از بالاست.
مطلب دیگر این که در جامعه ما سند نوشتن بیشتر حالت بیمارگونه پیدا کرده است. یعنی سند می نویسند، سند جامع می نویسند که بیشتر نمایش و ویترین آرایی است. برای سند آموزش و پرورش مراجع خارج از آموزش و پرورش دخالت می کنند در نتیجه معلمان احساس می کنند که کاره ای نیستند. همان طور که خودشان نوشتند بیایند اجرا هم بکنند. وقتی که سند تحول آموزش و پرورش الزاما باید از فیلتر چند طلبه حوزه علمیه بگذرد، آن وقت معلمان ممکن است احساس کنند که به حساب نیامدند و در نتیجه سند تحول با وجود این که احکام خوبی هم در آن هست و تعارضی با اصول تعلیم و تربیت ندارد، اما متهم می شود به سند ایدئولوژیک. معلمان بعضی اوقات حتی مواضع افراطی در مقابل سند می گیرند. به خاطر این که هر دو طرف ممکن است در اثر آن بی اعتمادی مواضع افراطی بگیرند. هم ستاد آموزش و پرورش به معلمان به عنوان عوامل اصلی پیش برنده اهداف تعلیم و تربیت نگاه نمی کند و هم معلمان به ستاد آموزش و پرورش خوش بین نیستند.زمانی که بدبینی شکل می گیرد حافظه سوگیری می کند که ضعف ها را پیدا کند.
من شاهد هستم که در رسانه های جمعی یا شبکه های اجتماعی وقتی معلمان اظهار نظر می کنند با وجود این که آدم های خوبی هستند ولی می بینم که اینها در مقابل هر حرفی که از طرف وزیر یا مسئولان آموزش و پرورش زده می شود، موضع می گیرند. حتی بعضی مواقع مواضعشان ناپخته است. به صرف اینکه وزیر چیزی گفته در مقابلش موضع می گیرند. اخیرا وزیر آموزش و پرورش گفته بود آسیب های اجتماعی در میان دانش آموزان دو برابر شده است. این حرف بدی نیست که وزیر آموزش و پرورش احساس خطر می کند و می آید یک حرفی می زند که این آسیب های اجتماعی را ببینیم مطالعه کنیم که چرا دو برابر شده ولی در شبکه های اجتماعی شاهد بودم که معلمان یا کسانی که دغدغه تعلیم و تربیت دارند می آیند و زود به وزیر حمله می کنند که چرا این را گفته، همیشه می خواهند عیب جویی کنند به خاطر همین ضعف اعتماد به مسوولان و ضعف سرمایه اجتماعی است.
صدای معلم:
آقای دکتر شاید این روحیه مخالفت و لجاجت به خاطر این باشد که کسی آنها را به بازی نمی گیرد و کسی به آنها توجه نمی کند در نتیجه از این جایگاه مخالفت می کنند.
دکتر نویدی:
دیوار بی اعتمادی دارد بلند و بلندتر می شود به خاطر عملکرد مسئولان و فقط هم عوامل داخل آموزش و پرورش نیست. محیط بیرون آموزش و پرورش هم به شدت در این بی اعتمادی اثر می گذارد. اخباری که منتشر می شوند در مورد فساد و سوء استفاده ها یا در مورد برخورداری صنوف دیگر از رفاه، اینها همه تاثیر می گذارند که بی اعتمادی بیشتر شود. نمی خواهم بگویم که دلم برای معیشت معلمان می سوزد. دلم برای این نظام آموزشی می سوزد که روز به روز ضعیف تر می شود و من نگران تعلیم و تربیت نسل آینده هستیم. به شدت باید نگران تربیت نسل آینده باشیم و متاسفانه شواهد نشان می دهند که ما در تعلیم و تربیت مشکلات اساسی داریم و نمی توانیم وظیفه خودمان را به درستی انجام بدهیم. بعضی وقت ها از خانواده ها صدایی به گوش می رسد که می گویند این معلمان دنبال منافع خودشان هستند و حتی بعضی دنبال این هستند که کم تدریس کنند و بچه ها را به سمت تدریس خصوصی بکشانند.
صدای معلم:
در ابتدای گفت و شنود به نارضایتی فراگیر معلمان اشاره کردید . فرمودید که چهل درصد معلمان تا الآن به طور مستقیم ابراز داشتند شصت درصد هم ممکن است ناراضی باشند و این نارضایتی را ممکن است از طریق آموزش در کلاس درس یا به طرق مختلف بیان کنند.
به نظر شما خطر کدام یک از این معلمان برای سلامت نظام آموزشی بیشتر و مهلک تر است ؟ معلمی که مستقیم می آید مخالفت و انتقاد خودش را شفاف ابراز می کند و در این ساز و کار معیوب مشارکت نمی کند اما معلمانی که در اکثریت هستند ممکن است ناراضی هم باشند ولی از طریق غیر مدنی یا راه هایی که با شان آنان تناسبی ندارد نارضایتی خودشان را بیان می کنند؟
( اعتراضات معلمان در آمریکا : روی آموزش سرمایه گذاری کنید . شما در حال گرسنگی دادن به مدارس ما هستید .... )
دکتر نویدی:
من به طور کلی در مورد آموزش و پرورش خیلی موافق مبارزه منفی نیستم. اینکه معلمان همکاری نکنند و همیشه بخواهند خلاف تصمیمات حوزه ستادی عمل کنند، خلاف خیر عمومی است. چون به جایی نمی رسد. این نظام آموزشی با همکاری صف و ستاد باید اداره شود. چنانچه معلمان این موضع مقاومت بگیرند و حوزه ستادی طور دیگری عمل کند، رفته رفته بی اعتمادی بیشتر می شود. من اعتقادی به مبارزه منفی معلمان با نظام آموزشی ندارم. این مبارزه ره به جایی نخواهد برد. من اعتقاد به همکاری دارم و زمینه این همکاری را باید مسئولان ستادی آموزش و پرورش فراهم کنند.
صدای معلم:
اگر این کار را نکنند معلمان باید چه کار کنند؟ یا اراده ای در معلمان وجود نداشته باشد برای این که به توصیه های شما عمل کنند؟
دکتر نویدی:
من تصور می کنم معلمان باید به عنوان یک مطالبه همین همکاری متقابل را بخواهند. باید این همکاری شکل بگیرد. فشار بیاورند که این همکاری شکل بگیرد و نگرانی خودشان را در مورد اختلال در کارکرد نظام آموزشی بیان کنند. اعتقادی به مبارزه منفی معلمان با نظام آموزشی ندارم.
مسوولان در مورد معلمان یک ادعایی دارند که در محافل خصوصی مطرح می کنند و آن این است که معلمان فقط دنبال این هستند که حقوق خودشان افزایش پیدا کند. رد کردن این ادعا دشوار است .
ما در دهه های گذشته خیلی کم شاهد این بودیم که معلمان نگران کیفیت تعلیم و تربیت باشند.
نگران این باشند که این خروجی نظام آموزشی مناسب نیست. همین پایین بودن کیفیت آموزش، شان معلم را تنزل می دهد. معلم دغدغه اش باید تربیت هم باشد. فقط رتبه بندی معلمان دغدغه اصلی نیست. البته، معیشت و رتبه بندی هم خیلی مهم هستند. اما، شما ببینید که چه نسبتی از معلمان در مورد کیفیت آموزش فریاد کشیدند و اعتراض کردند؟
آیا تاکنون دیده اید تعدادی از معلمان اعتراضی شکل بدهند و بگویند کیفیت آموزش در مدارس دولتی از بین رفته است و فاجعه ای در حال وقوع است؟
چرا معلمان اعتراض نمی کنند ؟ معلمی که خودش می داند که کیفیت آموزش افت کرده چرا اعتراض نمی کند ؟ وقتی اعتراض نمی کند و اگر اعتراضش فقط خلاصه شود به رتبه بندی و...، شان او تنزل پیدا می کند و اعتماد خانواده ها را هم از دست می دهد.
بعضی وقت ها از خانواده ها صدایی به گوش می رسد که می گویند این معلمان دنبال منافع خودشان هستند و حتی بعضی دنبال این هستند که کم تدریس کنند و بچه ها را به سمت تدریس خصوصی بکشانند.
همه این عوامل دست به دست هم می دهد و موقعیت معلمان را تضعیف می کند.
اگر مسئولان جمهوری اسلامی را مخاطب قرار بدهیم ، چه مسئولان ارشد نظام سیاسی را چه مسئولان وزارت آموزش و پرورش را، به آنها خواهیم گفت که این وضعیت معلم برازنده نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی نیست و باید مسئولان احساس شرمندگی کنند، اما وقتی معلمان را خطاب قرار می دهیم می توانیم بگوییم به خاطر این که از دهه های گذشته اعتراضات گسترده ای در مورد کیفیت تعلیم و تربیت شکل نداده اید شما هم باید احساس شرمندگی کنید.
بنابراین، هر دو گروه در ایجاد وضع موجود نقش موثری دارند و هر دو باید احساس شرمندگی بکنند. البته، سهم مسوولان و مدیران ارشد بیشتر است.
پایان گزارش/
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اینکه دریافتی معلم از تمام کارمندان هم مدرک و هم سابقه ی خودش در دیگر ادارات کمتر است چه کسی باید شرمنده باشد؟ اینکه اکثر کارمندان در دیگر ارگان ها حداقل دو وام بالای پنجاه تا صدمیلیون با سود کم و بازپرداخت طولانی مدت دارند و معلم این موارد را به خواب هم نمی بیند مقصر کیست؟