مقدمه:
مدیریت مدرسه ، اداره مدرسه نیست و کار همه کس هم نیست؛ با این که ارباب رجوعی به غیر از دانش آموزان و والدین آنها ندارند. همه کار آن هم در حراست و مواظبت از ساختمان و تجهیزات مدرسه و برگزاری کلاس ها و انجام امتحانات و اعلام نمرات نیست؛ حتی اگر مسئولین مافوق و سیستم آموزشی هم چیزی بیشتری انتظار نداشته باشند. با این که امروزه در کشورهای توسعه یافته و به ویژه در حوزه آموزش، صحبت گذر از مدیریت به رهبری است ما هنوز بین مدیریت و اداره، مردد مانده ایم و همین، یکی از موانع توسعه یافتگی است.
در نوشتار حاضر ضمن تبیین این موضوع، راهکارهایی برای برون رفت از آن بیان شده است.
مدیریت آموزشی یا مدیریت اداری؟
اکثر متون مدیریتی ما ترجمه ای و در آنها اصول و قواعد مخصوص جوامعی دیگر برای مدیران جامعه ما گفته می شود که در نگاه اول شنیدنی و جالب می نمایند اما در خلال کار و فعالیت ها شاهدیم که مدیران برخلاف تمام شنیده ها و خوانده ها، آن کار دیگر می کنند و براساس قاعده آزمایش و خطا، آن قدر تن به اشتباه می دهند تا بتوانند درست مدیریت کنند.
نقطه آغاز این روند به خاطر آن است که معمولا به جای مدیر، یک مهره از سوی مسئولین وقت؛ اداره مدرسه را برعهده می گیرد و خود به خود موجبات خدشه دار شدن اصل شایسته سالاری را فراهم می سازد. چنین انتصابی در حقیقت تکلیفی و توصیه ای است و با فرایند مدیریت که باید طبیعی و براساس توانایی های بالقوه فرد باشد، در تناقض است.
در ادامه کار، او چه بسا میز ساده هدایت مدرسه را با یک میز پر طمطراق مدیریت فلان اداره یکی پنداشته و به جای مدیریت ورزیدن ، بیهوده سعی در حکومت کردن کند. به ناگاه خلق و خوی قبلی اش تغییر می کند و به بهانه دانش آموز محوری، معلم ستیز می شود. بخشنامه ها را وحی منزل پنداشته و با سو استفاده از موقعیت شغلی خویش، در ارزشیابی از همکاران، مته به خشخاش می گذارد. به تدریج با سایر مدیران مدارس دیگر ، وارد رقابتی فشرده می شوند که اکثرا مدرسه را سکوی پرشی نموده اند تا به مسئولیت های بالاتر و یا اشتغال در اداره منطقه دست یابند. تداوم این وضعیت، بهداشت روانی مدرسه و اعصاب همکاران را به مخاطره می اندازد.
در این فضا، ظاهرسازی، نفاق ، دورویی، غیبت، تهمت و برخی دیگر از رذایل اخلاقی نقاب از چهره برمی دارند و فرایند آموزش و پرورش را قربانی امیال خویش می سازند.
متولی یا مدیر؟
می دانیم که مدیران و مدیران آموزشی در متون مدیریتی به انواع مختلف معرفی شده اند اما تا آنجا که به موضع این نوشتار مربوط است و از یک زاویه دید دیگر، می توان مدیران مدارس را به چهار دسته تقسیم بندی کرد:
الف: مدیرانی که خودگردان و همه کاره اند. آنها گمان می کنند زمان کافی برای واگذاری کارها به دیگران وجود ندارد و البته دیگران هم به اندازه کافی شایسته و قابل اعتماد نیستند. بنابراین، اگر بخواهیم کاری درست انجام شود، باید شخصا انجامش دهیم.در صورت واگذاری، دیگران گمان میکنند که یا بلد نیستیم یا در جریان کارها نیستیم و اصلا، وقتی در کاری ماهر هستیم، چرا خودمان انجامش ندهیم؟!
ب: مدیرانی که همه کارها را از دیگران می خواهند. آنها در واقع نه تاملا که تصادفا و چون نسبت به سایر همکاران ، سر و زبان بهتری داشته ، سکان دار کشتی به گل نشسته مدرسه شده اند. آنها بنا به مقتضیاتی نظیر وابستگی های جناحی، تمکن مالی، چرب زبانی، قدرت روحی و بدنی، حمایت اداری، سن و سابقه بالا و امثال آن، می توانند انجام کارها را به راحتی از معلمان بخواهند که البته در بسیاری موارد هم موفق اند و مدرسه تحت نظارت خویش را برجسته می سازند. متاسفانه اغلب مدارس ما فقط «اداره» می شوند و اگرچه برای فردی به عنوان مدیر ابلاغ صادر می شود اما در عمل امر «مدیریت» انجام نمی شود.
پ: مدیرانی که انجام کارها را بین دیگران تقسیم می کنند و دوست دارند با نظم و انضباط، برنامه ها را پیش ببرند. آنها براساس توانایی هایی که بین همکاران سراغ دارند، هم هریک از آنها را در امور سهیم می سازند و هم روحیه تعاون و همکاری را ترویج می کنند.از نظر آنها، مدیریت، «علم» لازم دارد که « آموزشی» است. «هنر» می خواهد که «ذاتی» است. «تکنیک» نیاز دارد که «تجربی» است و بالاخره فرد باید از «اخلاص» برخوردار باشد که « لطف خداداد» است.
د: مدیرانی که کار خاصی نمی کنند الا کارهای دوفوریتی که اداره محول کرده و به همین خاطر معمولا خونسرد و باری به هرجهت اند. آنها که اطلاعات زیادی از علم مدیریت ندارند، بیشتر حضور فیزیکی شان در مدرسه حس می شود و جز در دقیقه نود، معمولا در کمتر اموری مداخله می کنند و اغلب با شوخی و خنده ، موضوع را فیصله می دهند. بیشتر هم و غم آنها ،صرف رنگ آمیزی و ایزوگام در و دیوار و پشت بام مدرسه وگرفتن عکس و فیلم به بهانه های مختلف و مستند ساختن نامه های ارسالی به اداره می شود تا راحت تربتواند نظر اداره متبوع خویش را جلب نماید.
در یک ارزیابی کلی، چنین استنباط می شود که مدیران دسته اول و چهارم، به ظاهر مدیریت می کنند و در حقیقت به تولیت مدرسه مشغولند. اما دسته دوم و سوم،می خواهند یا می توانند واقعا در راستای مدیریت مدرسه بکوشند. البته همه این ها همچنان که اشاره شد، با حالت برتر و اصولی تر که همان رهبری آموزشی است، فاصله بسیار دارند که شرح آن در این نوشتار نمی گنجد.
مدیر مدرسه کیست؟
اگر چه بسیاری به واسطه ابلاغ ، به راحتی مدیر مدرسه می شوند اما واقعیت این است که در نتیجه جمع چهار ویژگی « منش، دانش، بینش و روش» و حتی از ترکیب حرف اول هریک از آنهاست که شخص ابتدا یک «مدبر» بار می آید و سپس برای « مدیر» شدن مهیا می شود. تنها کسانی می توانند از این میدان، سربلند بیرون آیند که توان و تمایل گذر موفقیت آمیز از هفت خوان مدیریتی « خود ، مدرسه ، اداره ، بچه ها ، والدین ، همکاران و سایرین» را داشته باشد که در ادامه به هریک اشاره مختصری می شود:
افراد طالب مدیریت، ابتدا لازم است که برخوردار از یک سری ویژگیهای شخصیتی نظیر عدالت و انصاف، ابتکار، قدرت تصمیم گیری، هوشیاری، انعطاف پذیری، قاطعیت و خونسردی باشند. (شعاری نژاد/ ص662) خوان دوم و عادی ترین وظیفه مدیر مدرسه، همان مدیریت مدرسه است! اغلب مدیران، همه ساز و کار مدیریت خویش را در همین زمینه متمرکز نموده اند اما بخش اعظم فرایند مدیریت مدرسه، بنا به فضای فرهنگی و فکری خاصی که دارد، در مدیریت آموزشی است نه مدیریت اداری. مدیر مدرسه قبل از آنکه حاکم و آمر باشد، یک هماهنگ کننده و مشاور است.
مراوده با اداره، دردسر سوم است. معمولا به جای روش انتخاب، از قاعده غلط انتصاب برای معرفی مدیران استفاده می شود و تا وضعیت چنین است چندان نمی توان امید تحول بنیادین داشت. اگر در انتخاب ها، به شایسته سالاری توجه شود، مدیران به جای اینکه در خدمت مسئولین مافوق باشند، خود را وقف حل و فصل مشکلات همکاران و دانش آموزان می نمودند. اما مدیران در وضعیت معمول ، به جای آن که حرص تغییر داشته باشند، بیشتر ترس تائید نشدن از سمت بالادستی ها را دارند.
پس از آن، خوان های سخت تری فرا رو قرار دارد. مهمترین و پیچیده ترین بخش مدیریت مدرسه در هدایت امور بچه ها است. چون از طرفی ، بچه ها امکان اعتراض و انتقاد ندارند واز سوی دیگر، مدیران معمولا کودکی خویش را از یاد برده اند. شاید به همین خاطر است که می بینیم اغلب مدیران می کوشند مدرسه را بر پایه پادگانی سرپا نگه دارند و بچه ها را به وسیله تهدید، توبیخ و تنبیه آرام نمایند.
تعامل با خانواده ها هم کار ظریفی است که نباید این مهم را در این اوضاع نابه سامان بودجه، به جذب مساعدت های مالی اختصاص داد یا به پند و اندرز والدین در تربیت بچه ها مشغول شد که نتیجه این وضعیت، چیزی جز سلب اعتماد و احترام والدین و در نتیجه کاهش و یا قطع رابطه خانواده ها با مدرسه نیست.
نظارت و هدایت امور معلمان، چالش انگیزترین و حساس ترین بعد مدیریت مدارس است. چه بسا معلمانی که پس از سالها اشتغال هنوز در همان سمت اولیه معلمی باشند اما از حیث شایستگی و تخصص و آزمودگی و نفوذ و احترام اجتماعی، به مراتب از مدیر و دیگر همکاران برتر باشند و این به خاطر همان ماهیت و منزلت ارزنده معلمی است که در واقع همه همکاران قبل از هر چیز یک معلم اند. این وضعیت از یک سو در معلمان توقع و انتظار فراهم می آورد و از سویی آنان را از محدوده کنترل و نظارت مدیر مدرسه، به عنوان یک کارفرما خارج می سازد.(معیری/ص127)
خوان آخر، توان تعامل و تفاهم مدیر و قدرت رایزنی او با ادارات، نهادها و انجمن های مردم نهاد خارج از آموزش و پرورش است که با همکاری و جلب مشارکت آنها ، می تواند بر غنا و رونق برنامه های آموزشی و پرورشی بیفزاید.
راهکارهای پیشنهادی:
شرط اصلی برای برون رفت از وضعیت مدرسه داری صرف و گام نهادن در وادی مدیریت آموزشی ، انگیزه و خواستن است که برای همه افراد یکسان نیست اما تا اندازه ای می توان بر اساس تجربیات و اطلاعات، سفارش ها و خواهش هایی را در باره این که چه باید کرد، بیان کرد از آن جمله:
- به خودتان رحم کنید! بخشی از کارها را به بچه ها واگذار کنید و بعد عقب بایستید و از لذت بردنشان از مسئولیت پذیری ، لذت ببرید.
2. مثل بقیه مدیران مدارس نباشید. از کارهایشان کپی نکنید. بگذارید دیگرگونه عمل کردن تان به چشم بیاید.
3. کمتر صحبت کنید..نه در صبحگاه ، نه در شورای دبیران و نه در حضور اولیا. اما همه جا طوری رفتار کنید که حضورتان احساس شود.
4. تا جایی که ممکن است مدیر نشوید! حداقل ابتدا به خانواده خودتان بیاندیشید و ببینید اگر مطمئنید در مدیریت آنجا مشکل ندارید، قبول کنید .
5. عجله نکنید! از زود قضاوت کردن و فوری تصمیم گرفتن بپرهیزید.به بعد از آن فکر کنید که بروز اتفاقات غیرمنتظره ای، گریبانتان را یک عمر رها نخواهد کرد. ا مدیران در وضعیت معمول ، به جای آن که حرص تغییر داشته باشند، بیشتر ترس تائید نشدن از سمت بالادستی ها را دارند.
6. قیافه نگیرید! تواضع زیاد هم به خرج ندهید.طوری رفتار کنید که همکاران و دانش آموزان در دل خدا را شکر کنند که توانایی خاصی در شما بوده که مدیر مدرسه شان شده اید.
7. حرفتان را نخوید! خاصه در جلسه با بالادستی ها. فراموش نکنید که روزهای بعد، حرفی که به خاطر ترس یا محروم شدن از محبوبیت نزد رئیس یا دیگران نزدید را فراموش نخواهید کرد و همین شبیه نیشتری شما را عذاب خواهد داد.( تورانی/ ص28)
8. جزیی نگر باشید. مترصد رفتارهای ریز و جالب همکاران و دانش آموزان باشید و آن ها را به خاطر بسپارید و بعدا با ذکر روز و ساعت، در انظار دیگران از آنها تشکر کنید. نتیجه جالب تر خواهد شد .
9. با معلمان باشید! فراموش نکنید که شما قبل از هر چیز یک معلمید. اگر می بینید معلمان در آسان سازی فرایند آموزش کارایی زیادی ندارند، تا حد زیادی شکست آنها را به عوامل اداری و صنفی که نقش معلمی را مشخص و محدود می سازد، باید نسبت داد.(گوردون/ ص232)
10. مدیریت کار سختی نیست اگر شما آن را سخت نگیرید! اما اگر خیلی هم آن را آسان گرفتید، که بالادستی ها از شما سخت گرفتند، دیگرو اقعا سخت و طاقت فرسا می شود!
11. مواظب درون تان باشید! بکوشید که فراتر از مقررات و بخشنامه های آموزشی و بدون این که گرفتار امور بی اهمیت زمان شوید و بی آنکه رسانه ها شما را گمراه کنند، به عنوان یک انسان رشد کنید.(اگوچی/ ص 140)
حرف آخر:
این همه گفتیم و نگفتیم که متاسفانه اغلب مدارس ما فقط «اداره» می شوند و اگرچه برای فردی به عنوان مدیر ابلاغ صادر می شود اما در عمل امر «مدیریت» انجام نمی شود. البته نه تنها مدارس که اکثر مراکز دولتی نیز چنین وضعیتی دارند و برای همین است که عنوان «اداره» روی سر در همه آنها آمده است.
اضافه بر این ، فاصله اداره تا مدیریت را شاید بشود با بخشنامه ای تازه کاهش داد و حتی تابلو همه ادارات آموزش و پرورش را با مدیریت تعویض کرد اما باز هم آنچه در واقعیت روی خواهد داد همان اداره و تولیت از سوی اشخاصی است که از بس ترس و هول «تائید» نشدن از سوی مقامات بالا را دارند، حرص و ذوقی در زمینه «تغییر» ندارند. در صورتی که اگر برای « تغییر» تلاش و تمرین می کردند، حتما از تمنای «تائید»، بی نیاز می گشتند.
منابع مورد استفاده:
اگوچی، کاتسوهیکو/ هنر خوب رهبری کردن/ ترجمه وحیدرضا نعیمی و مرتضی مجدفر/ تهران/ پژوهش مدار/ 1395
تورانی،حیدر/ شوق تغییر/ تهران/ مدرسه/1386
شعاری نژاد، علی اکبر/ مبانی روانشناختی تربیت/ تهران/موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی/1368
گوردون،توماس/ فرهنگ تفاهم در مدرسه/ ترجمه پریچهرفرجادی/تهران/آئین تفاهم/1381
معیری،محمدطاهر/ مسائل آموزش و پرورش/ تهران/امیرکبیر/1371
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان