صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

رضا مراد صحرايي در هزار و بیست و ششمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش با اشاره به فعالیت‌ها و اقدامات آموزش و پرورش و همچنین روند رسیدگی به اعتراضات معلمان نسبت به رتبه‌هایی که کسب کرده‌اند، گفته است :

اعتراضات معلمان در مورد رتبه‌بندی به دقت بررسی می‌شود تا حقی از کسی ضایع نشود.

توجه جدی به دغدغه‌های همکاران در مورد مسائل آموزشی و پرورشی و رتبه‌بندی معلمان مهم و ضروری بوده و هدف این است که همکاران به حق خود برسند.

۹۴۰ هزار معلم تقاضای رتبه کرده بودند که پرونده ۹۳۳ هزار نفر مورد بررسی قرار گرفت، ۵۹ میلیون سند در سامانه‌ای که ظرف مدت سه و نیم ماه آماده بهره‌برداری شده بود، بارگذاری شد، این مسئله حجم گردش کار آن را افزایش داد. در طول رتبه‌بندی چندین هزار حکم صادر شده است.

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

وی با تاکید بر این‌که مشکلات رتبه‌بندی را با کمک همکاران برطرف می‌کنیم، عنوان کرد: چند کار در مورد رتبه‌بندی در حال انجام است؛ اول اینکه فرایند رسیدگی به اعتراضات آغاز شده است که در اعتراضات اجازه بارگذاری مدرک جدید داده نمی‌شد که به ‌فوریت زمینه بارگذاری مدرک جدید فراهم خواهد شد، البته باید قابلیت‌های جدیدی در سامانه برای این کار ایجاد شود و معلمان می‌توانند در مؤلفه مورد اعتراض، مدارک تکمیلی را ارائه دهند.

کمیته نظارت و پایش رتبه‌بندی شروع به کارکرده است و گروهی مختصات عمومی هر یک از رتبه‌ها را مشخص کرده‌اند که بر اساس آن، رتبه‌ها را کیفیت‌سنجی می‌کنند . »

انتظار می رفت با توجه به عملکرد پرسش برانگیز و بی سابقه ی وزارت آموزش و پرورش در مورد پرداخت قسطی حقوق عادی معلمان در آخرین روز سال 1401 که موجب تمسخر و تحقیر جامعه ی معلمان گردید اما این بار وزارت آموزش و پرورش با مدیریت جدید و حداقل برای دلجویی از معلمان حقوق معمولی آنان را در پایان نخستین ماه سال 1402 زودتر و  حد اقل سر وقت پرداخت کند اما تا الان این کار انجام نشده و این مساله به وضوح نشان می دهد که مسئولان وزارت آموزش و پرورش و نیز سایر دستگاه های مرتبط با آن مانند سازمان برنامه و بودجه ارزشی برای کار معلمان و نیز دغدغه های آنان قائل نیستند و برون داد این گونه مقامات شده تکرار برخی حرف ها و شعارها که نه تنها عمل نمی شود بلکه فقط بر « نارضایتی فراگیر معلمان » می افزاید و بویی از «صداقت »  از آن بر نمی خیزد . 

در حالی که این دولت خود را « مردمی و پاسخ گو » می نامد و تصویب و اجرای رتبه بندی معلمان را از دستاوردهای بزرگ خود می داند و دولت های پیشین را متهم به کم کاری و بی توجهی به مطالبات آنان می کند اما فراموش کرده همان دولت های پیشین حداقل حقوق معمولی و ماهانه ی آنان را سر موعد و حتی زودتر به حساب آنان واریز می کردند .

سرپرست وزارت آموزش و پرورش خبر از رسیدگی به اعتراضات معلمان در جریان رتبه بندی آنان می دهد که هنوز به برخی پرسش های اساسی پاسخ داده نشده است .

پرسش هایی از قبیل : چرا شورای عالی آموزش و پرورش بر مصوبات خود نظارتی ندارد و گزارش نمی دهد ؟

- چه کسانی در قالب « هیات های ممیزی » معلمان را رتبه بندی کردند ؟

- اساسا این هیات ها در آموزش و پرورش وجود خارجی و ملموس دارند ؟

- اگر این هیات ها قانونی هستند پس چرا دفتر کار مشخص و یا معینی در ادارات آموزش و پرورش ندارند تا معلمی که فرضا نسبت به عملکرد آنان اعتراضی دارد مستقیم مراجعه کرده و با آنان گفت و گو کند ؟

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

- کمیته ی نظارت و پایشی که تشکیل شده متشکل از چه کسانی است و نسبت آن با هیات های ممیزی چیست ؟

- کیفیت سنجی رتبه ها یعنی چه ؟ و تابع چه مکانیسمی است ؟

- از این همه « کاغذ بازی » و « مدرک بازی » در حالی که که کسی از عملکرد واقعی معلم در کلاس درس که جعبه سیاه آموزش و پرورش است خبری نمی گیرد ؛ قرار است کدام تحول بنیادین در نظام آموزشی جامه ی عمل بپوشد ؟

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

- آیا واقعا قرار است به اعتراضات معلمان رسیدگی شود و یا آن که آنان را  دوباره سرکار بگذارند ؟

- تکلیف معلمانی که مدارک جعلی و غیر واقعی بارگذاری کرده و « تقلب » کرده اند ؛ چه می شود ؟

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ چرا وزارت آموزش و پرورش به قوانین و آیین نامه های خودش پای بند نیست و وقتی که قانونی اجرا و پایش نشده دنبال تدوین قانونی دیگر می رود ؟

سرپرست وزارت آموزش و پرورش در شورای عالی آموزش و پرورش که مطابق « قانون » اداره جلسات را بر عهده دارد و در برابر مصوبات آن تعهد و مسئولیت دارد ؛ آیا تاکنون به این پرسش اساسی فکر کرده که تکلیف « آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی » که مصوب همین شورای عالی آموزش و پرورش بوده به کجا رسیده و چرا شورای عالی آموزش و پرورش بر مصوبات خود نظارتی ندارد و گزارش نمی دهد ؟

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

مگر یکی از وظایف اصلی گروه های آموزشی نظارت بر عملکرد حرفه‌ای و تخصصی معلمان نیست ؟ پس این همه کمیته بازی و خلق هیات های مختلف و جدید برای یک کار ساده اما تخصصی چه معنایی دارد ؟ واقعا قرار است که به اعتراضات معلمان رسیدگی شود و یا آن که آنان را  دوباره سرکار بگذارند ؟

سرنوشت « سازمان نظام معلمی » که در همین شورای عالی آموزش و پرورش مصوب شد به کجا رسیده و چرا مسکوت گذاشته شده است ؟ ( این جا )

افرادی که به عنوان « عضو » بر صندلی های شورای عالی آموزش و پرورش تکیه زده اند چرا در مورد عدم اجرای مصوبات خود حساسیتی ندارند ؟

برون داد این جلسات واقعا برای مدرسه چیست ؟

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد صدای معلم از عدم اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

منتشرشده در گفت و شنود

پرسش های درباره فرهنگ از موافقان وضع موجود و برای آنان که هنوز خود می‌اندیشند  موضوعات و پدیده‌های فرهنگی به طور مستقیم با باورها، نگرش‌ها و گرایش‌های مردم مرتبط است. آیا باورها و نگرش‌های افراد جامعه را می‌توان با تصویب قانون و اعمال جریمه تغییر داد؟ آیا با موضوعات و پدیده‌هایی که جنس فرهنگی دارند، می‌توان برخورد حقوقی، جزایی یا نظامی داشت؟

راه رسیدن به اهداف فرهنگی چیست؟ آیا افراد یک جامعه را جز با استفاده از ابزار باوراننده (یعنی گفت‌وگو و اقناع فکری) می‌توان به یک باور و عقیده پایبند ساخت؟ آیا در تمام این سال‌هایی که گذشت، مصلحان و دلسوزان هشدار ندادند که برخورد حقوقی و جزایی با مسائل فرهنگی، شما را از اهداف مورد نظر خودتان هم دور می‌کند؟ آیا وضعیت فعلی آن هشدارها را به اثبات نرسانده است؟

 آیا اساساً فرهنگ می‌تواند تابع سیاست باشد؟ حاکمان و سیاست‌گذاران فعلی، از فرهنگ چه تعریفی در نظر دارند و نهادها و سازمان‌های فرهنگی ایجاد شده توسط آنها چه نسبتی با فرهنگ دارند؟

آیا گروه‌های وسیعی از جامعه را که به باورها و ارزش‌های تبلیغی و ترویجی حاکمان، عقیده و علاقه ندارند، در اطراف خود می‌بینید؟ آیا می‌دانید که این باورها، نگرش‌ها و گرایش‌های متفاوت از شما، وجود دارد و موضوعی فرهنگی است؟

اگر جمع کثیری از افراد یک جامعه به باور‌ها و ارزش‌های مورد نظر حاکمان و سیاست‌گذاران، باورمند نشوند و اقناع فکری در خصوص آنها تحقق نیابد چه باید کرد؟ آیا باید آنها را به زور قانون و مجازات، به پیروی از عقیده‌ای واداشت؟

چرا قانون ممنوعیت استفاده از ماهواره، نه لغو می‌شود و نه اجرا؟ آیا تا همین چند سال پیش، پلیس برای جمع‌آوری دیش ماهواره از پشت بام خانه‌ها ورود نمی‌کرد؟ آیا جز این است که حاکمان و سیاست‌گذاران علی‌رغم هشدار و پیش‌بینی اهالی فرهنگ، سالها بر آن روش غلط اصرار ورزیدند و نهایتاً دیدند قانونی را که مردم یک جامعه درباره‌اش اقناع نشده باشند و آن را نپذیرند، نمی‌توان اجرا کرد؟

اخلاق و دین هر دو اموری در حوزه فرهنگ‌اند. پرسش مهم این است که اخلاق بر دین مقدم است یا دین مقدم است بر اخلاق؟ یعنی دینداری ما باید منطبق بر اخلاقیات باشد یا اخلاقیات ما باید تابع دستور دین باشد؟ اگر یک دیندار صبح تا شب به عبادت بپردازد ولی مدام دروغ بگوید و حق افراد دیگر را پایمال کند، آیا می‌توان او را دیندار دانست؟ آیا دروغ‌گویی و دزدی و پایمال کردن حق دیگران پیش از هر چیز رذیلت اخلاقی نیست و فضائل اخلاقی پیش‌نیاز همه ادیان نبوده است؟

پرسش های درباره فرهنگ از موافقان وضع موجود و برای آنان که هنوز خود می‌اندیشند

پرسش مهم دیگر، مشابه پرسشی که در نسبت اخلاق و دین مطرح شد، این است که آیا قانون مقدم است بر عدالت یا عدالت مقدم است بر قانون؟ قانون باید عادلانه باشد یا اینکه هر چه قانونی بود، بگوییم همان درست است؟

آیا روشی به غیر از مدارای فرهنگی و پذیرش باورها و سبک‌های زندگی متفاوت، برای زندگی مشترک مسالمت‌آمیز در جامعه وجود دارد؟

تقاضا می‌کنم به این پرسش بیشتر و عمیق‌تر از سایر پرسش‌ها بیندیشید. جست‌وجو کنید و تمام سعی خود را بکنید، گذشته‌ها را بکاوید و آینده‌نگری کنید و ببینید آیا راهی غیر از این هست؟ اگر هست لطفاً بیان کنید، بنویسید، پیشنهاد بدهید. پاسخ به سایر پرسش‌ها برای اندیشیدن نزد خود شماست، اما به این پرسش پاسخ دهید و آن‌هایی را که به زعم شما نمی‌دانند و غافلند، آگاه کنید.

اینها پرسش‌هایی بود درباره فرهنگ از آن دسته از موافقان وضع موجود که هنوز خود می‌اندیشند، گوش به فرمان قدرت و سیاست نیستند و دغدغه بهبود زندگی اجتماعی دارند.

وب سایت شخصی


پرسش های درباره فرهنگ از موافقان وضع موجود و برای آنان که هنوز خود می‌اندیشند

منتشرشده در یادداشت

نقدی بر جامعه متورم و مدارس مغروق عادی دولتی در صدای معلم

اگر تعطیلات تابستانی، نوروزی، پنج شنبه و جمعه و تعطیلات متفرقه ملی و مذهبی را از ۳۶۵ روز سال کسر کنیم حدود ۱۸۰ روز معادل ۲۵ هفته (بدون احتساب تعطیلات ناخواسته‌ای چون برف و باران،آلودگی هوا و...) باقی می‌ماند.

اگر تعداد ۵۲ کمیته ‌و کارگروه مختلفی را که به عنوان کارویژه برای مدارس پیش بینی کرده‌اند در ۲۵ هفته جانمایی کنیم بدان معناست که مدیران و کادر اجرایی مدارس باید به طور متوسط هر هفته ۲ کمیته و کارگروه مختلف را راه‌اندازی و در طول سال تحصیلی مفاد مورد انتظار و جورواجور آن را عملی و نظارت نمایند.

گرچه معمولا در مدارس خاص عمدتا دخترانه این ۵۲ کمیته و کارگروه تمام و کمال عملیاتی می‌شود ولی حتی درگیر کردن نصفه نیمه روح و روان یک مدیر با این حجم از کمیته و کارگروه عمدتا فانتزی، غیرکاربردی، کم نتیجه و ویترینی، هدایت مدیران به حواشی عمدتا غیرضرور است.

می‌توان ۵۲ کمیته و کارگروه را حداکثر در یک دوجین واحد عملیاتی و کاربردی تجمیع و ساماندهی نمود.

جالب‌ تر آنکه‌ مدیرانی که در تمام این ۵۲ کمیته و‌ کارگروه هِد کار بوده و مسئولیت اصلی را به دوش دارند در امتیازات رتبه‌بندی از این ۵۲ عنوان فعالیت امتیازات نازلی دریافت کرده‌اند و این خود از عجایب طرح رتبه‌بندی (حقه‌بندی) معلمان است.

نقدی بر جامعه متورم و مدارس مغروق عادی دولتی در صدای معلم

۵۲ کمیته و کارگروه برای بارگذاری رتبه‌ بندی

1-کمیته ستاد ثبت نام
2-کمیته پروژه مهر
3-کمیته بررسی پرونده های تحصیلی
4-کمیته ستاد انتخابات انجمن اولیا و مربیان
5-کمیته و ستاد انتخابات دانش آموزان
6-ستاد دهه فجر
7-ستاد مسابقات فرهنگی و هنری
8-ستاد پرسش مهر
10-ستاد هفته معلم
11-ستاد اجرای و برنامه ریزی برنامه تدبیر
12-کار گروه بررسی کتب درسی
13-کارگروه توانمند سازی معلمان
14-کار گروه طرح بوم
15-کار گروه شورای معلمان
16کارگروه شورای مالی
17-ستاد شورای مدرسه
18-ستاد انجمن اولیا و مربیان
20-ستاد مسابقات قرآنی
21-کار گروه طرح خوانا
22-ستاد مشاوره
23-ستاد کانون ورزشی
24-کمیته سواد حرکتی
25-کمیته بهداشت
26-کارگروه طرح صالحین
27-ستاد بسیج دانش آموزی
28-ستاد بسیج کارکنان
29-ستاد امتحانات
30-ستاد تربیتی
31-کار گروه کمک به دانش آموزان بی بضاعت (جهادی )
۳۲-کمیته طر ح نماد
۳۳_کار گروه درس پژوهی
۳۴_کار گروه اقدام پژوهی
۳۵_کارگروه عید و داستان
۳۶_کمیته تجهیزات آزمایشگاهی
۳۷_کار گروه تعمیرات و نگهداری
۳۹_ستاد برگزاری اردو
۴۰_ستاد برنامه شهاب
۴۱_ستاد طرح کار آمد
۴۲_ستاد طرح جابربن حیان
۴۳_ستاد مسابقات جشنواره های مختلف فرهنگی _علمی_هنری
۴۴_ستاد عفاف و حجاب
۴۵-کمیته قرآن و عترت
۴۶-کمیته ی قرآن و عترت
۴۷- شهاب
۴۸-کمیته ی برگزاری المپیاد درون مدرسه ای
۴۹-کارگروه اجرایی جشنواره‌ی جابربن حیان
۵۰-کمیته ی سلامت آموزشگاه
۵۱-کارگروه اجرایی طرح بوم
۵۲-کمیته برنامه ریزی و اجرایی برنامه های دهه ی فجر

نقدی بر جامعه متورم و مدارس مغروق عادی دولتی در صدای معلم

سخن آخر

اگر به ۵۲ کمیته و کارگروه فوق پاسخ گویی به حجم انبوهی از بخشنامه‌های عمدتا پرورشی، ثبت، تهیه و توزیع کتاب، ساماندهی سرویس مدارس، پیگیری انواع مناسبت‌ها، تعمیر و تجهیز مدرسه با میزان سرانه اختصاصی صفر دولت و... را اضافه کنیم عملا وقتی برای تحرک، تنفس لازم برای ظهور و بروز خلاقیت و نوآوری یک مدیر با انگیزه نمی‌ماند.

حال مدیران مدارس محروم و عادی دولتی پایین شهر باید تمام وظایف سازمانی و انتظارات به جا و نابه جای بالادستی‌ها را با جیب خالی و خانواده‌ها و جامعه هدف غرق در انواع آسیب های اجتماعی به سرمنزل مقصود برسانند.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که پسا کرونا و ناآرامی‌های نیمه دوم سال گذشته و نیز پسا مسمومیت‌ها ، جامعه هدف مدارس دچار نوعی دگردیسی اجتماعی و به هم ریختگی رفتاری (نوعی هارشده‌گی و طلبکاری عریان)شده است.به همین دلیل حجم تنش در مدارس بین ذی‌نفعان به صورت تصاعدی در حال انبساط و فوران است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر جامعه متورم و مدارس مغروق عادی دولتی در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

نقد و تحلیل علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد قانون رتبه بندی معلمان و آیین نامه اجرایی و روزمرگی نظام آموزشی

گندم را دزدیده بودند . صدای اعتراض ‌ها بلند شد ...

نان بین مردم پخش کردند اعتراض‌ها خاموش شد!

‏این جماعت فقط به دنبال سیر کردن شکم خود هستند نه گرفتن حق ‌شان !

 برتولت برشت

 

حد عالی و غایی هوش اداری وزارت آموزش و پرورش و ستاد نشینان مستقر و کهنه ی آن در ماجرای رتبه بندی معلمان مشخص شد .

این که یک ضرورت خوب  ، منطقی و لازم را طوری اجرا کردند که بسیاری از معلمان وقتی نام رتبه بندی را می شنوند بی اختیار تنفر و ناامیدی فکر و ذهن آنان را از عملکرد عاملان این طرح لبریز می کند .

چه کسانی در قالب « هیات های ممیزی » معلمان را رتبه بندی کردند ؟

اصلا این هیات ها در آموزش و پرورش وجود خارجی و ملموس دارند ؟

اگر این هیات ها قانونی هستند پس چرا دفتر کار مشخص و یا معینی در ادارات آموزش و پرورش ندارند تا معلمی که فرضا نسبت به عملکرد آنان اعتراضی دارد مستقیم مراجعه کرده و با آنان گفت و گو کند ؟

اعلام شده معلمانی که نسبت به کارنامه ی صادره اعتراض دارند دوباره به پنل کاربری مراجعه و دوباره مستندات را بارگذاری کنند .

اما قرار است کدام مرجع شفاف ، شناسنامه دار و پاسخ گو این اعتراضات را و در کدام ظرف زمانی مورد پژوهش و رسیدگی قرار دهد ؟

نقد و تحلیل علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد قانون رتبه بندی معلمان و آیین نامه اجرایی و روزمرگی نظام آموزشی

در گفت و گویی که با رضوان حکیم زاده در مورد فرایند رتبه بندی در دانشگاه داشتم به دو مورد مهم اشاره شد.

یکی آن که مبدا رتبه بندی از جایی شروع می شود که آن فرد عضو هیات علمی در آن تدریس می کند و « گروه آموزشی دانشکده » که رئیس آن توسط همان اساتید انتخاب می شود بخش اعظم ارزیابی و سنجش صلاحیت های حرفه ای را انجام می دهد و البته معمولا این نظر تخصصی در مراجع بالاتر تخصصی مورد تایید قرار می گیرد .

و نکته مهم دیگر این که فرآیند رتبه بندی در  دانشگاه کاملا شفاف و تعریف شده و البته پاسخ گو است و فرد داوطلب رتبه بندی غالبا از نتیجه نهایی کار رضایت دارد . وجود نهادهای مستقل و منتخب معلمان مانند « گروه های آموزشی و سازمان نظام معلمی » می تواند شان و جایگاه معلمان را در ابتدا در درون دستگاهی که در آن کار می کنند تعریف و ارتقا دهد و در صورت تاسیس مفهوم « معلم حرفه ای » و الزامات آن که اکنون در نظام آموزشی ایران چنین جایگاهی کاملا بی مسماست شاهد تغییر نگرش و دیدگاه جامعه و نهادهای بیرونی نسبت به آن باشیم .

زمانی که قانون رتبه بندی معلمان تصویب شد ؛ « صدای معلم » در گزارش ها و یادداشت های متعدد و کارشناسی خود بر این نکته اصرار کرد که در این قانون و نیز آیین نامه ای که بعدا برایش ساختند ، « زیر ساختی » برای اجرا و پردازش تعبیه نشده است .

حتی از اصطلاح هیات های ممیزی من درآوردی استفاده شد .

نکته ی قابل تامل این است که این « صدا » نه در بالا و نه در پایین شنیده نشد .

وزارت آموزش و پرورش ( ستاد نشینان ) و سایر نهادهای هم عرض و فوقانی به شدت تمایل دارند که همه چیز در دست خودشان باشد و نمی خواهند که احیانا نهادی مستقل و مدنی این اقتدار را کم رنگ کند .

بدنه ی آموزش و پرورش ( کف نشینان ) هم مطابق معمول و به دلایل مختلف که مهم ترین آن فقدان حس و تربیت مطالبه گری و کنش گری هدف مند و مستمر است حوصله ، توان و یا شهامت وارد شدن به چنین اموری را ندارند و دوست دارند که همه چیز به صورت آماده در اختیار آنان قرار گیرد .

وقتی می گویم اجرای رتبه بندی معلمان زیر ساخت ندارد اشاره به همان نهاد ارزیاب حرفه ای و پاسخ گو است .

« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ 11 بهمن 1398 با عنوان « سرانجام و پس از گذشت 4 سال ؛ شیوه نامه ی اجرایی " آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی " ابلاغ گردید » نوشت : ( این جا )

« سرانجام و پس از گذشت حدود 4 سال از مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش به شماره 914 و تاریخ   29 / 4 / 1394  با عنوان « آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی » که به تایید ریاست جمهوری اسلامی و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش رسیده است ؛ « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش شیوه نامه ی اجرایی این مصوبه را به ادارات کل آموزش‌ و پرورش استان‌ها ابلاغ کرد.

... همچنین مشارکت در تدوین برنامه‌های آموزشی مدارس، مشارکت در استانداردسازی تجهیزات آموزشی، بررسی و تحلیل سوالات و نتایج امتحانات، ترویج فرهنگ خودارزیابی در بین گروه‌های آموزشی، تربیتی و معلمان مدارس، تجزیه و تحلیل عملکرد تحصیلی و تربیتی دانش‌آموزان، نظارت بر عملکرد حرفه‌ای و تخصصی معلمان و مشارکت در فعالیت‌های مرتبط با پیشرفت‌ تحصیلی دانش‌آموزان از دیگر وظایف اعضای گروه‌های آموزشی و تربیتی است.

حرکت از انتصابی بودن سرگروه های آموزشی و غیرپاسخ گو بودن به روش های انتخابی و ارجاع به افکار عمومی گامی است مهم .

« صدای معلم » بارها و در گزارش های متعدد خود و نیز نشست های رسانه ای با وزرای آموزش و پرورش پیشین از عدم اجرای آیین نامه گروه های آموزشی - تربیتی و نیز فقدان شیوه نامه برای اجرای آن انتقاد کرده بود .

و اما پرسش مهم « صدای معلم » در مورد این شیوه نامه آن است که همچنان نقش گروه های آموزشی در کارگروه های ممیزی رتبه بندی معلمان در سطح مناطق ، ادارات کل و ستاد تعریف نشده باقی مانده است .

نقد و تحلیل علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد قانون رتبه بندی معلمان و آیین نامه اجرایی و روزمرگی نظام آموزشی

همچنین در این شیوه نامه و نیز آیین نامه گروه های آموزشی - تربیتی هیچ گونه اشاره ای به « سازمان نظام معلمی »  و نقش آن به عنوان یک « ارزیاب مهم » نشده است و این یکی از اشکالات مهم و راهبردی آن است .

از آن زمان تاکنون چه تغییری در وضعیت موجود و روزمرگی آن حاصل شده است ؟

آیا اجرای بی کم و کاست « آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی » مطالبه ی معلمان و کنش گران این حوزره بوده است ؟

آیا معلمان وزارت آموزش و پرورش را مورد عتاب و خطاب  جدی قرار داده اند که چرا این آیین نامه ی مهم توسط همان مرجع صادر کننده « لوث » شده و چرا معلمان به بازی گرفته نمی شوند ؟

بسیاری از معلمان فقط « کلاس درس » خود را می شناسند و حوصله مطالعه و پی گیری چنین اموری را ندارند و برای این کم کاری هم به انواع توجیهات و بهانه متوسل می شوند .

با « نهاد سازی » و « فعالیت تشکیلاتی » معمولا بیگانه اند و فکر می کنند بدون « تحرک اجتماعی » همه چیز در جای خود قرار می گیرد و معجزه ای در وضعیت فلاکت بار آنان رخ می دهد.

نقد و تحلیل علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد قانون رتبه بندی معلمان و آیین نامه اجرایی و روزمرگی نظام آموزشی

این تفکر پخته خوری و بی تحرکی همراه با چاشنی « تقدیر گرایی و تقلیل گرایی » موجب شده تا به تدریج از صحنه ی تاثیرگذاری بر معادلات اجتماعی و سیاسی حذف شوند و حتی در درون وزارت آموزش و پرورش و جایگاه های قانونی و تاثیرگذار مانند شورای عالی آموزش و پرورش ، شوراهای آموزش و پرورش ، سازمان پژوهش و برنامه ریزی ، صندوق ذخیره فرهنگیان و اخیرا در همین گروه های آموزشی هم کسی آن ها را به بازی نگیرد و آنان را حساب نکند .

طرفه آن که در رتبه بندی معلمان که باید این امر توسط معلمان خبره و کارکشته و البته منتخب معلمان صورت گیرد توسط هیات های ممیزی نامرئی و فاقد رتبه مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرند . با « نهاد سازی » و « فعالیت تشکیلاتی » معمولا بیگانه اند و فکر می کنند بدون « تحرک اجتماعی » همه چیز در جای خود قرار می گیرد و معجزه ای در وضعیت فلاکت بار آنان رخ می دهد.

چرا نباید کارگروه های تخصصی و حرفه ای معلمان سنجه ها و آیتم ها را خودشان و بر اساس شرایط و مقتضیات کلاس و نظام آموزشی تدوین نکنند و افرادی این فاکتورها را نوشته و نهایی کنند که سر رشته ای از آموزش نداشته و حتی یک ساعت هم در کلاس تدریس نکرده اند ؟

حداکثر کنش اکثریت معلمان هم در حوزه احقاق حقوق و منافع شخصی و فرضا با شکایت به مراجعی مانند دیوان عدالت اداری تعریف می شود بدون آن بخواهند به دنبال ساختن سیستم و یا اصلاح ساز و کارهای آن باشند .

برخی معلمان هم که فکر می کنند در حوزه سیاست زرنگ هستند در مناسک حکومتی مانند انتخابات خود را به جریان های سیاسی آویزان می کنند تا به قول معروف ، گلیم شان را آب بیرون بکشند و در حوزه ی اداری و ستادی به نان و نوایی برسند .

 متاسفانه ؛ این واقعیت امروز آموزش و پرورش ایران است .

نقد و تحلیل علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد قانون رتبه بندی معلمان و آیین نامه اجرایی و روزمرگی نظام آموزشی

 اما اگر واقعا این سیستم از قبل پایه ریزی شده بود و معلمان در یک فرآیند شفاف و علمی قابل سنجش و دارای بارخورد ارزیابی می شدند آیا باز هم معلمی می توانست جعل سند کرده و با « تقلب » رتبه ی غیر واقعی بگیرد ؟ و بقیه که این کار را نکرده اند احساس کنند که کلاهی بر سرشان رفته و از قافله عقب مانده اند ؟

البته این به آن معنا نیست استادی که فرضا در دانشگاه رتبه « استاد تمامی » را اخذ می کند بدون نقص بوده و کارش عالی ( Perfect ) است . آیا اجرای بی کم و کاست « آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی » مطالبه ی معلمان و کنش گران این حوزره بوده است ؟

در همین مورد سرپرست وزارت آموزش و پرورش با وجود رزومه ی سنگین و نیز دارا بودن رتبه ی استاد تمامی کافی است که به سطح و محتوای سخنان بدون روتوش ایشان مراجعه نمایید تا متوجه ایراد کار شوید .

مثلا رضا مراد صحرایی سرپرست وزارت آموزش‌ و پرورش در دیدار با فرماندهان بسیج فرهنگیان چنین می گوید : ( این جا )

« همه بخش‌های جامعه باید برشان معلم تمرکز کنند و برای ارتقا آن تلاش نمایند، زیرا معلمی‌ شان پیامبران است و افرایش شأن معلم حال معلم و جامعه را خوب خواهد کرد . »

نقد و تحلیل علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد قانون رتبه بندی معلمان و آیین نامه اجرایی و روزمرگی نظام آموزشی

و یا حرف هایی که ایشان در جمع دانشجو معلمان هرمزگان ایراد کرده است . ( این جا )

با این حال وجود نهادهای مستقل و منتخب معلمان مانند « گروه های آموزشی و سازمان نظام معلمی » می تواند شان و جایگاه معلمان را در ابتدا در درون دستگاهی که در آن کار می کنند تعریف و ارتقا دهد و در صورت تاسیس مفهوم « معلم حرفه ای » و الزامات آن که اکنون در نظام آموزشی ایران چنین جایگاهی کاملا بی مسماست شاهد تغییر نگرش و دیدگاه جامعه و نهادهای بیرونی نسبت به آن باشیم .

منتشرشده در یادداشت

نقدی بر عملکرد مدیریت رضا مراد صحرایی در دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم 

آقای دکتر صحرایی به کرات عملکرد ده ماهه خود در دانشگاه فرهنگیان را با عباراتی همچون «معجزه» ، «حیرت‌آور» ، «دستاورد ده ماه بیش از عملکرد ده‌ سال قبل از آن» ، «غیرقابل باور» و تعابیری از این دست توصیف نموده است. 

 به عنوان مثال مراجعه فرمایید به پیام ویدیویی پایان سال ایشان ( 1 ) و یا فایل صوتی سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه هرمزگان و سایت دانشگاه.  ( 2 )

 رئیس دانشگاه فرهنگیان در این ویدئو که مربوط به پیام نوروزی ایشان است مدعی می شود که با کار جهادی در عرض ده ماه توانسته است کار ده ساله را انجام دهد :

تکرار این خط تبلیغاتی در سخنرانی های متعدد ایشان به همراه بازتاب اغراق‌آمیز و چند باره روابط عمومی دانشگاه، ظاهرا این تصور را برای برخی ایجاد کرده حضور ده ماهه دکتر صحرایی در دانشگاه فرهنگیان نمونه ای از مدیریت جهادی و حضور یک قهرمان و منجی با عملکرد خارق العاده بوده است. چه بسا همین تصور ایجاد شده زمینه سرپرستی ایشان در وزارت آموزش و پرورش پس از استعفای وزیر را نیز فراهم کرده است.

 اما آیا واقعاً چنین ادعایی صحت دارد؟ 

 آیا به تعبیر آقای دکتر صحرایی دانشگاه فرهنگیان بیمار رو به موت بستری در آی سی یو بوده که همه از آن قطع امید کرده بودند و ایشان در قامت پزشکی حاذق و منجی بزرگ توانسته در عرض ۱۰ ماه معجزه مدیریتی خود را در دانشگاه فرهنگیان به نمایش بگذارد؟ کاش چنین بود!

شوربختانه بررسی واقعیت‌های میدانی وضعیت دانشگاه به دور از جوسازی و پروپاگاندا،  نشان از وضعیت بسیار نابه سامان  و اندوه بار دانشگاه دارد. وضعیتی که بیش از هر چیز نتیجه عجز مدیران در حل گرفتاری‌های زیرساختی دارد تا اعجاز آنها در بهبود وضعیت.  متاسفانه با حاکم کردن فضای پلیسی و تهدید و ارعاب، کوچکترین اعتراض صنفی داشجویان  انگ امنیتی و برچسب ضدیت با نظام خورده و سرکوب ‌می‌شود.

پذیرش انبوه دانشجویان بدون فراهم کردن امکانات و زیرساخت‌های لازم عامل اصلی بسیاری از مشکلات کنونی دانشگاه است. این وضعیت برای هیچ کس مخفی نبود و به سادگی روشن بود که اولویت اول مدیریت دانشگاه در دوره جدید باید حل این مشکلات باشد. طبیعتا راه‌حل کوتاه مدت در اختیار گرفتن فضاهای آموزشی و رفاهی از وزارت آموزش و پرورش یا دیگر دستگاه‌های دولتی بوده  و راه‌حل بلند مدت اقدامات عمرانی برای ساخت فضاهای مورد نیاز است.

اگر چه در ده ماه گذشته تعدادی فضا در اختیار دانشگاه قرار گرفته و یا بعضی پروژه‌های خیرساز که از گذشته شروع شده بود در این دوره اتمام و به بهره‌برداری رسید؛ اما هرگز نتوانست که جز اندکی از مشکلات را پوشش دهد. متاسفانه کیفیت آموزش و آرامش ذهنی دانشجو‌ معلمان قربانی این کم کاری مدیران دانشگاه شده است.  

نقدی بر عملکرد مدیریت رضا مراد صحرایی در دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم

همچنان کلاس‌های با تراکم بالا و در فضاهای نامتعارفی مانند انباری، راهرو، رختکن، ‌زیر پله،‌ آلاچیق، نمازخانه و.... تشکیل می‌شود. هنوز دانشجویان مجبورند روزانه ده تا دوازده ساعت کلاس شرکت کنند تا کلاس‌های آنها در دو یا سه روز فشرده برگزار شود و گروه‌های دیگر در بقیه هفته کلاس تشکیل دهند. خوابگاه‌های با تراکم بالا و اتاق‌های بیست تا سی‌نفره که به سربازخانه شبیه‌تر است تا دانشگاه صف‌های یک ساعته سلف سرویس برای دریافت غذا و.... اتفاقات عادی و روزمره دانشگاه فرهنگیان است. 

مدیریت دانشگاه با کاهش فعالیت‌های نمایشی و همایشی خود می‌توانست با توجه به حمایت صد در صدی وزیر بسیاری از فضاهای موجود و قابل استفاده را دراختیار بگیرد که متاسفانه چنین نشد. 

نقدی بر عملکرد مدیریت رضا مراد صحرایی در دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم

کاش نهادهای نظارتی،‌ تشکل‌های صنفی مستقل یا خبرنگاران آزاده امکان حضور در دانشگاه و گفت و گو با دانشجویان و تهیه گزارش را داشتند تا  معجزه مدیریتی حضرات را مشاهده کنند. 

متاسفانه با حاکم کردن فضای پلیسی و تهدید و ارعاب، کوچکترین اعتراض صنفی دانشجویان  انگ امنیتی و برچسب ضدیت با نظام خورده و سرکوب ‌می‌شود.

دانشجویان به ستوه آمده از بلبشوی اداره دانشگاه دائما در فضای ناامنی روانی با لحنی خشن و چکشی تهدید می‌شوند که شما متعهد خدمت هستید و حقوق دریافت می‌کنید و دانشگاه به راحتی می‌تواند شما را اخراج و حقوق‌تان را قطع کند. 

برای دانشجو معلمی که با این سیل نابه سامانی و بی‌عدالتی مواجه است و اجازه یک آخ گفتن و یک اعتراض ساده هم به او داده نمی‌شود  و دائما مورد تحقیر و تهدید است، چه عزت و احترام و شخصیتی باقی‌می‌ماند؟ این دانشجو معلم چگونه یاد می‌گیرد معلمی عزت‌مند، آزاده، پرسش‌گر و کنش‌مند باشد؟ 

نقدی بر عملکرد مدیریت رضا مراد صحرایی در دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم

آنچه در فایل صوتی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان هرمزگان شنیده شد یک نمونه کوچک از رویکرد مدیریتی دکتر صحرایی است. رویکردی که دانشجویان  کوچکترین حقی برای پرسش‌گری و مطالبه حتی صنفی ندارند و چون حقوق می‌گیرند و تعهد خدمت دارند باید برده‌وار مطیع محض مدیران دانشگاه باشند. متاسفانه این نگاه دکتر صحرایی در حال اشاعه در سطوح پایین‌تر مدیریتی دانشگاه هم هست. حتما از نظر ایشان این معجزه مدیریتی است! 

بنا به اظهارات مدیران و تبلیغ روابط عمومی به برخی دیگر از معجزات مدیریتی آقایان توجه کنید. 

تشکیل جلسه هیئت امنا با حضور رییس جمهور: 

در اساس‌ نامه دانشگاه ریاست هیات امنای دانشگاه با رییس جمهور است. در دولت گذشته رییس جمهور همان گونه که در بسیاری از شوراهای عالی حاکمیتی شرکت نمی‌کرد در هیئت امنای دانشگاه هم فرهنگیان هم شرکت نمی‌کرد و طبق قانون جلسات هیئت امنا با ریاست وزیر آموزش و پرورش تشکیل و مصوبات با امضای رییس جمهور ابلاغ و اجرا می‌شد. در دولت جدید با تغییر رویه،  ریاست محترم جمهوری شخصا پیگیر حضور در همه شوراهای عالی و مجامعی است که طبق قانون رییس جمهور باید در آن شرکت کند. با این وصف تشکیل یکی از جلسات هیئت امنا با حضور رییسی جمهور مصداقی از معجزه مدیریتی است؟ البته ظاهرا جلسه فوق از حیث فرصت مغتنم برای ارائه و نمایش شخصی رییس دانشگاه در حضور رییس جمهور برای ایشان البته اثری معجزه آسا داشته است!! 

 نقدی بر عملکرد مدیریت رضا مراد صحرایی در دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم

تصویب آیین نامه تسهیل در تبدیل وضعیت معلمان دارای مدرک دکتری به هیئت علمی دانشگاه: 

مشکل کمبود هیئت علمی از کاستی‌های زیرساختی دانشگاه است و یکی از راه‌حل‌ها تبدیل وضعیت دکتر معلم‌ها به هسئت علمی است که از سالیان گذشته انجام می‌شده البته با آیین‌نامه‌های تبدیل وضعیت وزرات علوم تعداد کمی توفیق این تبدیل وضعیت را می‌یافتند. موضوع ساماندهی دکتر معلم‌ها از زمان طرح موضوع رتبه‌بندی در مجلس و به عنوان بخشی تکمیلی از آن به صورت جدی مطرح شد. به گونه‌ای که براساس اظهارات رییس کمسیون، یکی از پیش‌شرط‌های کمیسیون آموزش و تحقیقات با وزیران علوم و آموزش و پرورش این موضوع بوده است.  

اکنون این آیین نامه تصویب شده و در گام‌های آغازین اجراست در حالی که هنوز هیچ پرونده‌ای به نتیجه نرسیده و تا همین جا هم هزاران ابهام و حرف و حدیث در پی داشته است. واقعا این اتفاق یک معجزه مدیریتی است؟

موارد عدیده دیگر از مصادیق اعجاز مدیریت ایشان قابل بررسی است. در خوش‌بینانه ترین حالت عملکرد ایشان را می‌توان شروع شتاب زده چندین طرح ناتمام دانست که در تبلیغات در حد پروژه‌های به اتمام رسیده جا زده شده‌ است. به نظر می‌رسد معجزه این جا رخ داده که با تبلیغات و بزرگ‌نمایی و اغراق این عملکرد را به عنوان معجزه و حیرت‌آور و بی‌نظیر و معادل ده سال معرفی شده است!

کاش ریاست محترم جمهور با معرفی فردی مناسب‌تر برای وزارت، این فرصت را به دکتر صحرایی بدهند با تداوم مدیریت خود در دانشگاه دستکم چند مورد از این طرح‌های ناتمام را به سرانجام برسانند. 

( 2 ) سخنان رضا مراد صحرایی رئیس دانشگاه فرهنگیان در جمع دانشجو معلمان هرمزگان :


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر عملکرد مدیریت رضا مراد صحرایی در دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

موضوع « رتبه بندی معلمان » مدت هاست که موضوع روز و بحث رایج در آموزش و پرورش و میان معلمان و حتی جامعه ی ایران گردیده است .

مقامات آموزش و پرورش سعی می کنند این رتبه بندی را همانند آن چه که در آموزش عالی و در دانشگاه انجام می شود نشان دهند .

نظام رتبه بندی و فرآیند ارتقاء در دانشگاه و در مورد اعضای هیات علمی آن چگونه است ؟

آیا این رتبه بندی موجب کیفیت بخشی آموزش در دانشگاه شده و اساسا چه اهدافی را تعقیب می کند ؟

پیش تر ؛ « صدای معلم » گفت و شنودی را با « احمد عابدینی » معاون پیشین شورای عالی آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان انجام داد . ( این جا )

سعی گردید در آن گفت و گو به این مسائل و موضوعات پرداخته شود :

اساسا فلسفه رتبه بندی معلمان برای چه بود و قرار بود چه اهداف و  کدام آرمان ها را تامین نماید ؟ آیا شاخص ها و معیارهای تعریف شده همان بودند که از ابتدا برای آن تعریف شد ؟ آیا ارزیابان رتبه بندی خودشان درک و فهمی از رتبه بندی داشته و در این زمینه آموزش دیده بودند ؟

سرنوشت « سازمان نظام معلمی » که در زمان وزارت دانش آشتیانی بازطراحی و نهایی شد و قرار بود نهاد اصلی اجرا کننده رتبه بندی معلمان باشد چه شد ؟

بخش چهارم گفت و شنود با « رضوان حکیم زاده » را می خوانیم .

« صدای معلم » از دیدگاه های گوناگون و علمی در جهت اغنا و تنویر این موضوع مهم استقبال می کند .

منتشرشده در گفت و شنود

 نقش فرهنگ و انسان مدنی و جامعه مدنی در ساختن آینده ایران  «ساختن فرهنگ و انسان مدنی» جایگزینی برای جنبش مطالباتی پیشنهاد می شود که عمدتا روی آزادی انتخاب پوشش و سبک زندگی آزاد متکی است و از آن نشات گرفت.

 من به دلیل سفرهای علمی که در کشورهای اروپایی داشته‌ام توانستم با فرهنگ مردمی و معیارهای زندگی آن کشورها از نزدیک آشنا شوم. به عنوان یک قاعده کلی، درک و فهم فرهنگ‌های متفاوت به شما کمک می‌کند دنیا را از فقط منظر فرهنگ خاص و طبیعتاً محدود خودتان نبینید و بتوانید قضاوت‌های منصفانه در مورد افکار و رفتار «دیگران» داشته باشید و در نتیجه بتوانید سلوک و معیارهای منطقی‌تر و ارزشمندتر آنان را در فرهنگ خود ادغام کنید.

 یکی از این کشورها مجارستان است که در ایران زیاد شناخته شده نیست و احتمالاً ارزش و اعتبار کمی به این کشور در مقایسه با کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و ... داده می‌شود. ولی آنچه من مشاهده کردم و دیگران نیز تأیید می‌کنند اینست که پایتخت مجارستان، بوداپست (به زبان محلی بوداپِشت) پایتخت فرهنگی اروپاست.

از یکی از میادین شهر عبور می‌کردم دیدم جمعیت بزرگی در فضای سبز بزرگی در حال شادی و رقص (به صورت دونفره) هستند و یک گروه نوازندگان حرفه‌ای نیز موزیک‌های بسیار مفرح می‌نواختند. تعداد فراوان زوج‌های جوان، میانسال و حتی مسن مشغول رقص حرفه‌ای بودند. ظاهراً هفته‌ای یکبار چنین برنامه‌ای دارند. یکی از آن زوج‌های جوان که به خانه برمی‌گشتند و معلوم بود به تازگی تشکیل خانواده داده‌اند، سوار دوچرخه‌ای شدند که پشت آن هم سبد خریدشان بود. بررسی کنید که چه مسئولیت‌های اجتماعی را در پیشبرد این اهداف می‌توانید تقبل کنید. بنابراین نیازمند تفکر آگاهانه، قضاوت منصفانه و مسئولیت مشتاقانه هستیم.

ساده‌زیستی، توقعات پائین مخصوصاً در اوایل زندگی، نبود چشم‌ و هم‌چشمی و تعیین معیارهای زندگی توسط خودشان و نه از روی حرف و سخن فامیل، دوستان و همسایگان، از جمله فرهنگ مردمی رایج در مجارستان بود.

نقش فرهنگ و انسان مدنی و جامعه مدنی در ساختن آینده ایران

در مجموع مردم را بسیار شاد و اجتماعی دیدم. به جای گردش در مغازه‌ها و پاساژها و صحبت پشت سر دیگران و یا به جای فکر کردن به تجملات، آرایش چهره و آرایش لباس، سرگرمی و تلاش فکری‌شان وقف گوش کردن یا نواختن موسیقی، کتاب خوانی، هنر و علم شده است.

نقش فرهنگ و انسان مدنی و جامعه مدنی در ساختن آینده ایران

من با تعدادی دانشمند مجاری همکاری داشتم و به ضرس قاطع می‌گویم مجارستان، منبعی از قوی‌ترین دانشمندان دنیا در رشته‌های مختلف علمی بوده و هست. مثال مجارستان نشان می‌دهد کشورها و فرهنگ‌هایی وجود دارند که مقهور و تسلیم مصرف‌گرایی و زندگی شناور در تجملات و چشم‌ و هم‌چشمی نشده‌اند. اگرچه در این بحث، شرایط سیاسی کشورها بسیار دخیل است ولی خود مردم نیز در جاهایی و فضاهایی، قدرت تصمیم‌گیری و ابتکار عمل بسیار مؤثر دارند. موضوعی که مردم ایران استفاده نمی‌کنند.

نقش فرهنگ و انسان مدنی و جامعه مدنی در ساختن آینده ایران

 در ادامه مواردی که ایرانی‌ها می‌توانند برای تغییرات اصلاحی مفید و ضروری در جامعه، انجام دهند را شرح می‌دهم. از درون این موارد یک رفرم اجتماعی یعنی فرهنگ و انسان مدنی «فام» به دست می‌آید.

* مبارزه با فرهنگ و زندگی غوطه‌ور در ارزش‌های تجملاتی و منفعت/مصرف‌گرایی:

لباس انسان چه زن و چه مرد، ویترین مغازه نیست که هر هفته عوض شود و آخرین مد و فشن را نمایش دهد. هر چقدر فکرمان به مد و فشن معطوف شود از ساختن جامعه و زندگی بهتری که شایسته آنیم دور می‌شویم. ممکن است پیش خودمان فکر کنیم آزادی یعنی آزادی در انواع لباس و چهره ولی این فکر کلاه بزرگی است که سرمان گذاشته می‌شود و ما را از توجه به موارد ضروری دور نگه می‌دارد. به جای جست و جوی منفعت و مصرف، به ارتقاء ارتباط فرهنگی و اجتماعی توجه کرده و در این جهت کار کنیم.

نقش فرهنگ و انسان مدنی و جامعه مدنی در ساختن آینده ایران

* مبارزه با چشم‌ و هم‌چشمی و تعیین سبک و معیارهای زندگی برپایه اصول و آگاهی خودمان و نه برپایه حرف و نظر دیگران و یا تبعیت از الگوهای دیگران.

ضرب‌المثل ضد فرهنگی و ضد آزادی بشر «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» را به یاد آورید. این ضرب‌المثل، مانع ابتکار و خلاقیت در جهت اصلاح امور و رسیدن به زندگی و فرهنگ والا است.

* تشکیل جمع‌های کوچک و بزرگ حضوری و مجازی و صحبت در مورد موضوعات فرهنگ و جامعه سازی مانند :

(1) اخلاقیات در جامعه ایران باید مبتنی بر چه اصولی باشند؟

(2) حقوق فردی، اجتماعی، مدنی و صنفی مردم یعنی چه؟ و چگونه محقق می‌شود؟

(3) چه مدل سیاسی بهتر می‌تواند ارزش‌های اخلاقی و حقوقی را محقق کند؟ اینکه فلان و بهمان شرایط را نمی‌خواهیم کافی نیست باید فکر کنید، گفت و گو و مجادله کنید معلوم شود دقیقاً چه می‌خواهید. در خواسته‌ها و مطالبات چه اندازه توافق و اجماع وجود دارد؟

نقش فرهنگ و انسان مدنی و جامعه مدنی در ساختن آینده ایران

نکته مهم:

بررسی کنید که چه مسئولیت‌های اجتماعی را در پیشبرد این اهداف می‌توانید تقبل کنید. بنابراین نیازمند تفکر آگاهانه، قضاوت منصفانه و مسئولیت مشتاقانه هستیم. مشارکت زنان و مردان در همه حوزه‌ها تواماً ضروری است. نه زن بر مرد و نه بالعکس اولویت ندارد. زنان در ایران از لحاظ شرایط فرهنگی و حقوقی موقعیتهای غیریکسان و نامتوازنی دارند. نمی توان از واحدی به اسم زن صحبت کرد. این قضیه برای مردان نیز صحت دارد. اگر پروسه فکری/گفت و گویی/اجتماعی فوق الذکر آغاز و تا درجاتی طی شود، آن موقع می‌توان گفت به جامعه مدنی خوش آمدید.

 انسان و اجتماع مدنی، قوی‌ترین مکانیزم شناخته‌شده برای مقاومت در مقابل هرگونه سلب آزادی مشروع و سلب حقوق مدنی آحاد جامعه است.

یادداشت های منوچهر ذاکر


نقش فرهنگ و انسان مدنی و جامعه مدنی در ساختن آینده ایران

منتشرشده در یادداشت

انتقاد از نژاد پرستی و راه ندادن افغانی ها به مجموعه بام لند در صدای معلم  در بین خبرهای تعطیلات نوروزی ، خبری کوتاه اما آزار دهنده نظر خیلی ها را به خود جلب کرد (1) ؛ خبر این بود :

 « حراست و نگهبانی (2) مجتمع گردشی و تفریحی و مرکز خرید بزرگ و نیمه دولتی بام لند درایام نوروز به بهانه تامین آسایش و امنیت شهروندان ایرانی! ازورود مهاجرین افغانی به این مجتمع جلوگیری به عمل آورده است» .

در اینکه این تصمیم عجیب در قرن بیست و یکم آن هم در کشوری که عنوان جمهوری اسلامی دارد (همان نظامی که می گوید در اسلام سید قریشی و غلام حبشی تفاوتی ندارند و بهترین آنها با تقواترین آنهاست) حیرت آور و تاسف برانگیز است؛ جای هیچ شکی نیست. اما آنچه درخصوص این رفتارها مهم و قابل تامل است عدم آشنایی بعضی از مدیران این گونه مراکز با قانون و یا سبک شمردن قانون توسط آنهاست که در بعضی از حوزه های مدیریتی شهری گاه و بی گاه نمود پیدا می کند و زمینه را برای تبلیغات سوء برای کشور فراهم می کند و می تواند حتی بر صنعت گردشگری هم آسیب وارد کند.

همه می دانند که مهاجرین افغانی و کلا همه اتباع غیرایرانی اعم از عراقی یا لبنانی یا پاکستانی و یا هر کشور دیگر ساکن در ایران از لحاظ وضعیت اقامت ، از دو حال خارج نیستند : یا اقامتشان غیرمجاز ست که دراین حالت حضورشان نه تنها در بام لند بلکه در هر نقطه ایران ممنوع و غیر قانونی است؛ یا دارای گذرنامه و پروانه اقامت معتبر هستند که در این حالت به جز ممنوعیت داشتن مشاغل خاصی که در قانون مشخصا نام برده شده از قبیل نمایندگی مجلس یا شورا یا سایر مشاغل حساس دولتی و امثالهم در سایر موارد مثل شهروندان ایرانی در پناه « قانون » از « حقوق شهروندی » برخوردار هستند و نمی شود برای آنها محدودیت های این چنینی قائل شد.

الان فکر کنید اگر با ایرانیان مهاجر ساکن در اروپا و امریکا که کم هم نیستند.این رفتار صورت بگیرد ما راجع به آنها چگونه قضاوت می کنیم؟ 

انتقاد از نژاد پرستی و راه ندادن افغانی ها به مجموعه بام لند در صدای معلم

از طرفی در مورد مهاجرین افغانی ساکن در ایران چند نکته مهم وجود دارد که وضعیت آنان را نسبت به سایر مهاجرین مثلا عراقی یا پاکستانی متمایز می کند :

اولا اینکه به لحاظ جمعیت زیاد ( سه تا چهار میلیون) در بین این مهاجرین از همه اقشار اجتماعی از پزشک و مدرس دانشگاه و تحصیل کرده تا کارگر ساده می توان یافت و دیگر اینکه کثیری از این جمعیت به علت اقامت طولانی دارای فرزندانی هستند که اصلا افغانستان را ندیده و در ایران تحصیل کرده و بزرگ شده اند وحتی گویش آنها مثل شهروندان ایرانی ست و نکته مهم دیگر اینکه در بخش مسکن و ساخت و ساز نقش مهم کارگران زحمت کش افغانی در ایران غیر قابل انکار است و چه بسا که در ساخت همین مجموعه عظیم بام لند که اکنون حق ورود از آنها سلب شده نقش اساسی داشته اند .

اجازه بفرمایید به یک نکته تاریخی که شاید مهم تر از نکات فوق باشد هم اشاره کنم و آن قرابت و اشتراکات فرهنگی این مهاجرین با فرهنگ وادب مردم کشور ماست (این ویژگی در سایر مهاجرین نیست) ؛ قسمت بزرگی از مناطق هزاره نشین افغانستان تا همین حدود صدو بیست سی سال اخیر قسمتی از خراسان و خاک اصلی ایران بوده و در واقع این مهاجرین نوادگان و اعقاب هم وطنان قدیمی ما هستند که بیداد زمان در سایه بی کفایتی شاهان قاجار مشخصا محمد شاه و ناصر الدین شاه و دسیسه های استعمار پیرانگلیس بین ما جدایی انداخته است .

انتقاد از نژاد پرستی و راه ندادن افغانی ها به مجموعه بام لند در صدای معلم

گذشته از همه این موارد در ایران مهاجران عراقی و پاکستانی هم به وفور دیده می شوند .اینکه حراست بام لند صرفا روی مهاجرین افغانی زوم کند پرسش برانگیز است . این کج سلیقه گی می تواند خدای ناکرده حمل بر نگاه نژاد پرستانه و یا درک ناقص از شناخت حقوق این مهاجران گردد.

اگرهم دغدغه حراست این مجموعه تامین امنیت مسافران نوروزی بوده باید گفت که افراد مخل امنیت مثل کیف قاپ ها و سارقان و زورگیران را می توان خدای ناکرده در بین همه مهاجرین و مراجعین اعم از ایرانی یا غیر ایرانی دید و منحصر به افغانی ها نیست ؛ لذا اخلاق حرفه ای در مدیریت حکم می کند که مدیران محترم این مجموعه اگر تا این لحظه در جهت رفع سوء تفاهم و دل جویی از این عزیزان اقدامی نکرده اند با عذر خواهی رسمی خطای همکاران زیر مجموعه خود را اصلاح کنند .

1- سایت خبری عصر ایران کد خبر 885773 تاریخ  19 / 1 / 1402 و روزنامه شرق 16 فروردین

2- این نوشته را چند روز پیش آماده کرده بودم ولی بعداز تکذیب مدیریت محترم مجموعه در نشریات از ارسال آن منصرف شدم تا اینکه (23 فروردین) سایت عصر ایران سخنان آقای نادعلی سخنگوی شورای شهر را بازتاب داده بود که حاکی از صحت خبر دارد هر چند پای پیمانکار خصوصی مجموعه به میان کشیده شده تا از مدیران رفع اتهام شود. اما اصل ماجرا یعنی ممانعت ورود مهاجرین به مجموعه تلویحا تایید شده است .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از نژاد پرستی و راه ندادن افغانی ها به مجموعه بام لند در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه بیست و یکم اسفند مراسم بزرگداشت يكصد و يكمين سال تاسيس شوراي عالي آموزش و پرورش با حضور برخی از اعضاي شورای عالی آموزش و پرورش ، مدیران ستادی  و خبرنگاران در سالن اجتماعات دبیرستان شاهد شهدای هفتم تیر برگزار گردید .

« صدای معلم » مشروح سخنان « محی الدین بهرام محمدیان » رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و نیز دبیر کل اسبق شورای عالی آموزش و پرورش را به این مناسبت منتشر می کند .

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور