انسانها به دو گونه معلم نیاز دارند: معلم های کاهنده و معلم های افزاینده.
کاهندگان، بیش از آنکه بیاموزانند، آموزشهای پیشین را میستُرند و میکَنند. آنان غلطها را نشان میدهند، بر خطاها انگشت میگذارند، جانهای انباری را سبکبار و رودخانۀ جامعه را لایروبی میکنند.
سپس نوبت به افزایندگان میرسد که آموزه های نو بیاورند و اندیشههای بکر بیافرینند. بدون معلم های کاهنده، از درۀ حماقت و بلاهت بیرون نمیآییم و بدون معلمهای افزاینده، به هیچ قلهای نمیرسیم.
مُزد معلمهای کاهنده، خون دل است و بدنامی و اتهامات رنگارنگ و فقر و مرگ آهسته. این گروه از آموزگاران، نه جایی استخدام میشوند، نه جیره و مواجب دارند و نه حرمت و احترام. آنان، به جرم کاستن و کندن، آماج تیر ابلهان و شمشیر ابله سواران و نیزۀ بلاهت پرستانند.
هیچ روزی از سال، به نام ایشان نیست؛ اما آینده بر گردۀ زخمی آنان سوار است.
کانال یادداشت ها
گروه رسانه/
به گزارش نبض بازار، آئیننامه اجرایی قانون رتبهبندی معلمان به گونهای تنظیم شده که نمیتواند صلاحیتهای حرفهای معلمان را ارزیابی کند. این قانون مشکلات متعددی دارد که از جمله آنها نبود شفافیت چه در مرحله سنجش و تعریف آیتمها و چه در مرحله ارزیابی است. نهادی که باید این آیتمها را تطبیق دهد نیز شفاف نیست.
علی پورسلیمان، مدیر سایت صدای معلم در گفت و گو با نبض بازار تصریح کرد: مشکل معلمان با رتبهبندی نبود شفافیت در مراحل مختلف است ؛ معلمان نمیدانند بر اساس چه ضابطهای عمل شده است.
ممکن است حتی ارزیابی برای رتبهبندی در کار نباشد
وی افزود: وقتی کارنامهای صادر میشود روال علمی آن این است که نام ارزیاب آن مشخص باشد. اکنون کسی که امتیازبندی را انجام داده مشخص نیست و حتی ممکن است اصلا ارزیابی در کار نبوده باشد.
آئیننامه تغییر نکند وضعیت رتبهبندی درست نمیشود
پورسلیمان عنوان کرد: اکثریت معلمان نتایج رتبهبندی را قبول نداشته و اعتراضهای خود را نیز ثبت کردهاند. با روندی که رتبهبندی طی کرده اگر آئیننامه اجرایی تغییر نکند هیچ تغییری در وضعیت رتبهبندی معلمان ایجاد نخواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بخشی به صلاحیت حرفهای معلمان اختصاص یافته است و اگر رتبهبندی معلمان از همان ابتدا درست پایهگذاری میشد، سرنوشت بهتری داشت.
آئیننامه اجرایی رتبهبندی جوری تنظیم شد که پول پرداخت آن را داشته باشند
پورسلیمان عنوان کرد: شورای عالی آموزش و پرورش طی سالها، جلسات متعددی را در کارگروهها و کمیسیونها برای بررسی قانون رتبهبندی برگزار کرد، اما نتایج این جلسات و زحمات آنها نادیده گرفته شد و آئیننامه اجرایی قانون رتبهبندی به گونهای تدوین شده است که منابع مالی اجرای آن تامین شود و پول پرداخت آن را داشته باشند.
اعتراضات گسترده معلمان به رتبهبندی
مدیر سایت صدای معلم ادامه داد: بحث رتبهبندی معلمان یک موضوع کیفی است و برای کیفیت بخشی به آموزش باید صلاحیتهای حرفهای معلمان را به درستی استاندارسازی کرد. معاونتهای تخصصی آموزش و پرورش مانند معاونت متوسطه، آموزش ابتدایی و ... باید در تعیین استاندارد لازم برای صلاحیت حرفهای معلمان دخیل باشند، اما متاسفانه همه آنها کنار گذاشته شدهاند و تنها برای جورشدن منابع مالی اجرای طرح رتبهبندی تعیین شده که باعث اعتراضات گسترده معلمان شده است.
فانی، وزیر اسبق زیر بار اجرای رتبهبندی نرفت
پورسلیمان در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان گفت یکی از معضلات این طرح منابع مالی است، عنوان کرد: باید توجه کرد که بحثی مهم در رتبهبندی آن است که این طرح از ابتدا برای کیفیت بخشی به آموزش بوده نه طرح معیشتی. خاستگاه رتبهبندی معلمان بهبود وضعیت آموزش بوده و از سال ۹۰ که سند تحول بنیادین تدوین شد بحث رتبهبندی نیز کلید خورد. اکنون بیش از ۱۰ سال است که بحث رتبهبندی مطرح شده، اما آقای فانی در دوران وزارتش زیر بار اجرای این طرح نرفت، چون مشکلات عدیدهای داشت و اجرا نشد.
حقوق معلمان زیر خط فقر نباشد
وی افزود: در آموزش و پرورش نیز باید همانند دانشگاهها قانونی خاص و اشل حقوقی وجود داشته باشد. اگر قانون مدیریت خدمات کشوری ملاک پرداخت معلمان است، باید اجرا شود و معلمان به سطحی از تمکن مالی برسند که زیر خط فقر نباشند و پس از آن مانند دانشگاهها طرحهای رتبهبندی برای تعیین صلاحیت حرفهای اجرا شود، اما اکنون به گونهای عمل شده که بحث معیشتی و ترمیم حقوق مورد توجه گرفتهاند.
ارزش ریالی جای کیفی سازی را در رتبهبندی گرفت
وی اظهار کرد: با روندی که طی شده معلمان نیز بر این موضوع متمرکز شدهاند که رتبه آنها چند شده و چه میزان به حقوق آنها افزوده شده است. ارزش ریالی جایگزین بحثهای کیفی و صلاحیت حرفهای شده است. نهاد ارزیاب رتبهبندی معلمان مطابق با آئیننامه گروههای آموزشی و تربیتی در سال ۹۴، تعیین شده که در زمان وزارت حاجی میرزایی تدوین و به مناطق مختلف آموزش و پرورش ابلاغ شده، اما این آئیننامه هیچگاه اجرایی نشد.
ایجاد سازمان نظام معلمی به فراموشی سپرده شد
پورسلیمان عنوان کرد: اکنون گروههای آموزشی در مناطق مختلف آموزش و پرورش بیخاصیت بوده و کار خاصی هم انجام نمیدهند در حالی که باید منتخب معلمان باشند.
در پیشنویس سند تحول بنیادین ایجاد سازمان نظام معلمی پیشبینی شده بود که حذف گردید .
پایان گفت و گو/
برکناری «مصطفی بابایی» در چند روز گذشته توسط گروه های خبری مختلفی منتشر شد اما مطابق معمول رسانه رسمی آموزش و پرورش کشور هنوز واکنشی در اینباره نداشته است.
هر چند توسط بسیاری از فرهنگیان و حتی رسانهها اهمیت، اختیارات و تلاشهای روابط عمومی چندان جدی گرفته نمیشود اما پس از برکناری «یوسف نوری» وزیر آموزش و پرورش که به دنبال «اعتراض نسبت به رتبهبندی» و «پرداخت حقوق» رخ داد این برکناری نیز از جهاتی دارای اهمیت بسیار است.
«مصطفی بابایی» در دی ماه 1400 بهعنوان سرپرست مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی آموزش و پرورش توسط وزیر وقت منصوب شد.
در معرفی «بابایی» تعریفی که وی جزء بدنه ی آموزش و پرورش باشد و سابقه کار در این دستگاه تربیتی داشته باشد نیامده بود اما عناوینی چون: مدیریت روابط عمومی سازمان فضایی ایران، عضویت در شورای تحول و ارتقای سرمایههای انسانی سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران، تدریس در دانشگاه و مشاور رسانهای دستگاههای مختلف و مدیریت فرهنگی- هنری منطقه ۱۰ تهران در سوابق کاریاش اعلام شده بود.
در جست و جوهای اینترنتی برای نام «مصطفی بابایی» مطالبی جز خبر انتصاب و چند خبر که جنبه اطلاعیه دارند به مطلب دیگر از قبیل مقاله، نقد یا ارائه پیشنهاد در این حوزه مهم و تأثیرگذار کاری برنمیخوریم، همچنین در سایت رسمی آموزش و پرورش نیز بهظاهر 99 خبر ویژه روابط عمومی وجود دارد که تیتر بیشتر آنها از زبان «بابایی» با این عنوان است: روابط عمومیها با شبکهسازی اطلاعات را سريع و دقيق انتقال دهند.
علیرغم این موضوع که مشکلات روابط عمومی مشکلاتی گسترده و گریبان گیر در همه دستگاههای کشور است اما سکوت روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و استانها و مناطق در برابر مشکلاتی که مدارس و جامعه فرهنگیان با آن دست و پنجه نرم میکنند قابل دفاع نمیتواند باشد و خردههای بسیار میتوان بر آن گرفت.
به گفته مدیر برکنار شده روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش «بیش از یک هزار و دویست نفر در خانواده روابط عمومی آموزش و پرورش سطح کشور» مشغول فعالیت هستند اما چنانچه میدانیم و میبینیم عملکرد این «بیش از یک هزار و دویست نفر» نتیجه قابل قبولی در اقناع افکار عمومی فرهنگیان ندارد.
سایت آموزش و پرورش از وزارت خانه تا استانها و مناطق تنها بر مسیری یک طرفه و خبر جلسهها و تعریف و تمجید از مجموعه ستادی خود تمرکز کرده است و شما یک گزارش انتقادی هم در آن نخواهید دید.
عموماً خبرهایی که روابط عمومی مینو یسد فاقد جذابیتهای اطلاع رسانی در دنیای امروز است و تهیه و انتشار مطالب تنها بهعنوان رفع تکلیف و دلخوشی روسا صورت میگیرد. این اتفاق مصداق نادیده انگاشتن خواستههای واقعی جامعه معلمان و چشم پوشی بر ابعاد متنوع تعلیم و تربیت که این روزها اوضاع خوبی هم ندارد.
انتظار این بود که «مصطفی بابایی» نگاههای افراد بیشتری از جمله شخص وزیر را به این حوزه کاری معطوف میکرد تا وزیر هم مدیران کل استانها را به تلاش بیشتر در این عرصه فرا میخواند. اما حقیقت این است که «بابایی» نیز همچون وزیر در تحقق بیشتر شعارهایش ناکام ماند و در این دوره تیغ تیزی که روابط عمومیها بر گلوی واقعیتهای رایج دستگاه تعلیم و تربیت گذاشتند ظلمی آشکار به فعالان عرصه نوشتن، نظر دادن و صاحب دیدگاه بود. بیان بدون تعارف عیبها و پذیرفتن صادقانه نقدها یک ضرورت مهم است که روسا باید تحمل شنیدن آن داشته باشند و برای بهبود اوضاع تلاش کنند.
موج سواری بر روی اخبار بد و تأخیر آموزش و پرورش در بیان درست بسیاری از اتفاقات باعث تضعیف بیشتر جایگاه «روابط عمومی» و حتی بحرانآفرینی برای کشور نیز از دیگر ماجراهایی است که اهمیت عرصه اطلاع رسانی را نشان میدهد و قدرت «روایت اول» که از آن غافل بودهایم را آشکار می کند .
بررسی سایتهای آموزش و پرورش در این مدت نشان میدهد شکل تنظیم خبر دارای مشکلات اساسی است و حتی اشتباهات نوشتاری و نگارشی نیز فراوان است.
محتوای خبرها نیز چنانکه می دانیم تنها نگاه از بالا به پایین است و سودی برای معلمان ندارد.
یکی از جدی ترین مأموریتهای روابط عمومی در آموزش و پرورش شاید برقراری ارتباط مطلوب با معلمان باشد و شنیدن نظرات و پیشنهادهایی که به نفع دستگاه تعلیم و تربیت است اما روابط عمومی طوطی وار است و لنگان و ضعیف کیلومترها با صدای معلمان، دانش آموزان یا اولیا فاصله دارد.
بیان بدون تعارف عیبها و پذیرفتن صادقانه نقدها یک ضرورت مهم است که روسا باید تحمل شنیدن آن داشته باشند و برای بهبود اوضاع تلاش کنند.
در اواخر دوره کاری «بابایی» سایت اطلاع رسانی استانها و مناطق تغییر کرد و استانهایی چون هرمزگان هنوز بعد از چهار ماه همچنان به روز رسانی نشده اند .
عدم استقبال از خبرنگاران آزاد و غیر وابسته در نشست های خبری باعث شده است مسائل مهمی از آموزش و پرورش مبهم بماند چنان که در تخصیص اعتبارات به استانها و برنامهها اطلاعرسانی از پشت شیشههای کدر و غیر شفاف بیان میشود.
از آن جایی که اولین پله مبارزه با فساد و ناعدالتی آموزشی شفاف سازی است امید است آموزش و پرورش نسبت به «روابط عمومی» نگاه ویژه تری داشته باشد تا با پوستاندازی در همه ابعاد اطلاع رسانی از وزارت خانه تا استان و مناطق و مدارس افراد حق دسترسی به موقع فرایندها و برنامه را داشته باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خانم معلم در ۲۹ امین سال خدمتش رتبه 3 برایش زده اند .
البته اداره ی آموزش و پرورش و کارگزینی اول شفاهی به او اعلام کردند مبنی بر این که رتبه ی 2 هستید اما زمانی که سایت باز شد و خودش رتبه را مشاهده کرد ، متوجه شد که امتیاز شایستگی های عمومی و تخصصی و تجربه در حد ۴ بوده و فقط در حرفه ای ۳ شده است .
آیا کسی نیست که این وضعیت را توضیح دهد ؟
آیا این سریال n قسمتی رتبه بندی معلمان که از فلسفه ی اصلی اش تهی شده و پیش تر در « صدای معلم » به تفصیل در مورد آن نوشتم ( این جا ) ؛ با تمام دروغ ها و وعده های دولت ها و حاکمیت در قریب به ۱۵ سال نباید در جایی پایان پیدا کند ؟
وقتی پی گیر می شوی ...
مدیر مدرسه می گوید اداره و ارزیاب ها که کماکان مردان و زنان نامرئی هستند امتیازها را کم کرده اند .
اداره هم در پاسخ می گوید : مدیر کم کرده است !
به خاطر چندر غاز همان که بهر یک جرعه که آزار کسش در پی نیست/ زحمتی می کشم از مردم نادان که مپرس
القصه ؛
خانم معلم قصه ی ما از پا ننشست و از مدیر در خواست کرد که نظر خودش را مو به مو و فقره به فقره به او شفاف نشان دهد. الحق والانصاف همه ی نظرات خودش را هم نشان داد و معلم هم دیگر مطمئن شد که: « هر چه داد دارید بر سر آمریکا بزنید ! یعنی اداره ی آموزش و پرورش شهر لنگرود یا اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان.
معلم خسته شد.
از شدت وظیفه شناسی در خصوص کمک به نظم و انضباط مدرسه و دانش آموزان و کلاس ها دچار کسالت جسمی شد .
مدرسه حدود ۴۰۰ دانش آموز دارد با طیف های مختلف سیاسی از طرفداران زن- ، زندگی- ، آزادی تا کاملا مخالف (جانم فدای رهبر) ؛ از دانش آموزانی کوشا و هوشمند با والدینی که ناراحتی اعصاب دارند.
آنهایی که با مادر با مادر بزرگ خود زندگی می کنند. اکثریت بچه های یک کلاس یازدهم هم به نظر بسیار نیازمند توجه و پر انرژی هستند.
من امسال ۳ پایه ی ۱۲ و ۳ پایه ی ۱۱ ـ در یک دبیرستان علوم انسانی دولتی داشته ام.
پایه ۱۲ در مجموع نسبت به دوازدهمی های سال گدشته، ضعیف تر بودند چون در مرحله ی عبور و گذار از آموزش به اصطلاح آنلاین و تقلب در امتحان ها بودند.
با سخت گیری و مراقبت معلم و همکاری معاونین آموزشی و پرورشی و حتی معاون اجرایی عزیز مدرسه، باز هم چند نفری در امتحان نیم سال اول تقلب کردند که البته معلم متوجه شد اما به روی خودش نیاورد ولی غیر مستقیم به بچه ها گوشزد کردکه تا به اینجا: ما مضی مضی یعنی گذاشته ها گذشته. اما در امتحان خرداد باید خودشان نمره قبولی بگیرند.
و این قصه همچنان ادامه دارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تهران
کلیپی در فضای مجازی در حال انتشار است که در آن اولیایی که ظاهرن فرزندش از کلاس اخراج شده با قمه وارد مدرسهای در کمال شهر کرج شده و اقدام به ضرب و شتم و تهدید معلمان مدرسه میکند. این کلیپ به صراحت نمایانگر شکسته شدن قداست مدرسه و هتک حرمت پیدرپی معلمان در جامعه کنونی بوده و برشی واقعگرایانه از موقعیت ذلیل، منزلت نازل و جایگاه متزلزل معلمان ایران میباشد.
جالبتر آن که کلیپ منتشره مربوط به اواخر فروردین بوده و در عرض یک روز به سرعت در حال جهانی شدن است؛ روز نهم اردیبهشت مماس بر هفته معلم پس از آن که روح و روان فرهنگیان از مشاهده کلیپ دیده جریحه دار شد. روابط عمومی آموزش و پرورش استان البرز اطلاعیهای را به شرح زیر منتشر کرده و البته سوالات جدیدی را در اذهان فرهنگیان و اهالی رسانه رقم زده است .
خبر | در پی انتشار فیلمی از حضور فردی با سلاح سرد در مدرسه ای در کرج اداره کل آموزش و پرورش استان البرز در اطلاعیه ای توضیحاتی را ارائه کرد :
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان البرز؛ به جهت انتشار فیلمی از حضور فردی با سلاح سرد در مدرسه ای در کرج ، توضیحاتی جهت شفاف سازی موضوع ارائه می شود.
در تاریخ ۱۴۰۲/۱/۳۰ اولیای یکی از دانش آموزان مدرسه مذکور به جهت برخورد انضباطی با دانش آموز خود اقدام به درگیری با عوامل مدرسه و تهدید با سلاح سرد نموده است . بلافاصله پس از وقوع این اتفاق و در همان روز با پیگیری آموزش و پرورش استان البرز و هماهنگی دادستان محترم مرکز استان، حکم جلب نامبرده صادر و نسبت به انجام اقدامات قانونی اقدام شد.
آموزش و پرورش استان البرز تاکید می دارد که نسبت به حفظ و حراست حریم مدرسه و رعایت شان والای مقام معلم حساسیت بسیار بالایی دارد و هرگونه تعدی به ساحت معلمان و نظام تعلیم و تربیت با هماهنگی مسئولین مربوطه انتظامی و قضایی را با قوت پیگیری خواهد کرد.
۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان البرز
پرسش هایی از قبیل:
- چرا پس از گذشت ۱۱ روز از واقعه دردناک، آموزش و پرورش عکس العمل نشان داده است؟
- اگر این کلیپ پخش نمیشد ؛ آیا واکنش آموزش و پرورش در قبال این فاجعه آموزشی، همچنان سکوت و انفعال بود؟
پس از جلب فرد مهاجم توسط مسئولین ذیربط قرار است دقیقا چه اتفاقی بیفتد؟ جنبه عمومی هتک حرمت معلم و مدرسه چیست؟
آیا همانند واقعه ی سال پیش ( ضرب و شتم معاون پرورشی در حصارک کرج) با رضایت مضروب، ضارب به ساحت خدشهدار شده آموزش و پرورش پوزخند خواهد زد؟
جالبترین بخش ماجرا آن است که در ابتدا ضارب نه تنها جلب و بازداشت نشده است بلکه با انتشار کلیپی از خود با افتخار داستان قمه کشی در حریم مدرسه را شرح داده و خود را مدافع حرم معرفی میکند. مدافع حرمی که در کشور خود مدرسهای را به قول خود با نیمچه قمه به هم ریخته و در هفته معلم روح و روان هزاران معلم و دانش آموز را چنگ انداخته و آرامش و امنیت روانی ارکان تعلیم و تربیت را مختل کرده است .
مراد صحرایی و چالشهای پیش رو:
سریال ناتمام و بیفرجام رتبهبندی (حقهبندی) معلمان، داستان مسمومیتهای سریالی مدارس و همچنین سونامی هتک حرمت معلم و مدرسه مثلث چالشهای عینی برای سرپرست آموزش و پرورش هستند .
به جرائت میتوان گفت که روزی نیست که معلمی در گوشه و کنار کشور مورد ضرب و شتم قرار نگرفته و بر ساحت دستگاه تعلیم و تربیت، سیمای معلم و قداست مدرسه چنگ جسارت انداخته نشود.
حال سوالی که به جد مطرح است این است که:
واکنش مراد صحرایی سرپرست آموزش و پرورش در قبال حوادثی چون کمال شهر کرج دقیقا چیست؟ آیا وی نیز همانند یوسف نوری این گونه مسائل را ماست مالی خواهد کرد؟
ساز و کار پیگیری مراد صحرایی برای برخوردی منطقی و متناسب با جنبه عمومی جرم از مراکز ذیصلاح چیست؟
( مرحوم « محسن خشخاشی » معلم بروجردی که سال ها پیش توسط چاقوی دانش آموزش و در حین تدریس کشته شد )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
پس از انقلاب اسلامی در اردیبهشت هرسال به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله مطهری، هفته ای به نام بزرگداشت « مقام معلم » نام گذاری شده که همه ساله مدارس و ادارات مناطق و استانها برنامه های در تجلیل از معلمان برگزار مینمایند و در سطح کشور هم برای معلمین منتخب استانها برنامه ی ملاقات با سران نظام در نظر میگیرند.
در همه برنامههای هفته معلم ، تعریف و تمجید کلیشهای از معلم و سرودن اشعار در وصف آن فراوان است. با واژه های تکراری مانند معلمی شغل انبیاست و او شمع است که به جامعه نور میدهد و... به نحوی همه از هم سبقت میگیرند اما من قصد ندارم از واژه های تکراری و بی ثمر استفاده کنم. میخواهم به گوشههایی از خدمات این قشر زحمتکش بپردازم تا حداقل نسلهای بعد بخوانند معلمان در نظام جمهوری اسلامی در کنار مسئولیت تربیتی چه کارهایی را انجام دادهاند که واقعا قابل تحسین است؟
معلمین از همان آغاز جمهوری اسلامی برای خدمت رسانی به محرومین به منظور تحقق عدالت اجتماعی در قالب گروههای جهادی (قبل از تاسیس جهاد سازندگی) شبانه روز در خدمت جامعه بودند. از آب رسانی گرفته تا جمعآوری محصولات کشاورزی برای کشاورزان و تعمیر و مقاوم سازی خانههای نیازمندان شهری و روستایی، تشکیل کلاسهای قرآن و سواد آموزی وده ها مورد دیگر گوشهای از فعالیت معلمین در سرتاسر کشور بود. در محل کار نیز علاوه بر انجام وظیفه به دانش آموزان نیازمند از نظر علمی و مادی کمک میکردند و البته این خدمات کماکان ادامه دارد.
با آغاز جنگ تحمیلی معلمین نقش بی بدیلی در دفاع داشتند . آنها در کنار اقشار مختلف مردمی جانانه در مقابل دشمن ایستادند و تعداد کثیری به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. با این وصف دانش آموزان با دیدن صحنههای ایثار معلمین در کنار مردم عادی و شرایط بحرانی جنگ گروه_ گروه در جبهه ها به معلمین پیوستند و در دفاع از میهن قریب به ۳۶ هزار دانش آموز به شهادت رسیدند - با عنایت به اینکه دانشآموزان در جبهههای جنگ حضور فعال داشتند هیچ وقت از کسب علم و دانش غافل نبودند و از حضور معلمین در خطوط جنگ برای یادگیری استفاده میکردند .
لازم به ذکر است در اوایل جنگ خبری از مجتمع ایثارگران که کارش آموزش باشد نبود . برخی از دانش آموزان کتابهای خود را در سنگرهای خط اول به همراه داشتند و در همان جا معلمین به تدریس ادامه می دادند و در خطوط دوم و سوم آموزش گروهی درس ادامه داشت. در زمان مرخصی دانش آموزان از جنگ، این معلمین بودند که به آنها به صورت انفرادی و یا در گروههای چند نفره به صورت فوق العاده بدون حق الزحمه تدریس می کردند تا اینکه مجتمع های آموزشی در تمام خطوط جنگی تشکیل شد. البته در داخل چادرها و یا سنگرهای اجتماعی حتی انفرادی کلاس های درس ادامه پیدا کرد. معلمان هم گروه گروه در رشتههای مختلف در کنار رزمندگان حضور فعال داشتند.
تا پایان جنگ تحمیلی معلمین پابهپای نیروهای مردمی و نظامی و انتظامی حضور فعال داشتند. با پایان جنگ و برگشت اقشار مختلف مردمی و نظامی از جبهههای جنگ و تشکیل مجتمع های آموزشی در شهرها فعالیت معلمین برای کمک به رزمندگان بیشتر شد و تا الان هم ادامه دارد.
با خیز و جهش کرونا ویروس فعالیت آموزشی با اختلال مواجه شد. از یک طرف فرایند آموزش حضوری امکان پذیر نبود و از طرفی زیرساختهای آموزش الکترونیکی فراهم نبود. اما با همه چالشهای موجود با مجاهدت معلمین آمورش تعطیل نشد. معلمان با امکانات شخصی مانند موبایل و تبلت و همچنین با مساعدت دولت و خیرین (تهیه امکانات آموزش مجازی برای دانشآموزان محروم) چراغ اموزش را روشن نگه داشتند.نقش معلمین در بحران کرونا واقعا ستودنی است. فرهنگیان در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی «انتخابات» و امدادی حضور فعال داشته و از هیچ اقدامی برای کمک به فرزندان ملت شریف دریغ نکردهاند.
در حوادث بحرانی از جنگ تا سیل، زلزله تا برگزاری انتخابات همواره پیشقدم و پیشتاز بوده و هستند.آموزگاران عاشق پیشه در حوادث آتش سوزی مدارس برای نجات دانشآموزان از جان خویش مایه گذاشتهاند. برای همدردی با دانش آموز بیمار، سر خود را تراشیدهاند تا دانش آموز بیمار با هم ذات پنداری به جزء درد احساس دیگری نداشته باشند و دهها کار انسانی دیگر از ایثار معلمان شریف میتوان لیست نمود که به عنوان اسوه های امین و بصیر در فرایند تعلیم و تربیت حضور موثر داشته و دارند.
آیا شایسته است ما سرنوشت چنین معلمینی را به قانون مدیریت خدمات کشوری که به شدت کارمند محور است گره بزنیم؟ این قانون پاسخگوی مطالبات این قشر فداکار نبوده و نیست.
آیا زمان آن فرا نرسیده قانونی مجزا در شان معلم به تصویب برسد؟ چرا که معلم یک عنصر تربیتی است ؛ او کارمند نیست . بالاخره باید یک موازنه معقول بین مطالبات و انتظارات و همچنین حق و تکلیف باشد!
در اسناد بالادستی، معلم مربی است که رسالت خطیر تربیت دانش آموزان بر عهده اوست. بنابراین سزاوار نیست دولت به معیشت توام با منزلت او بی تفاوت باشد! مقام و منزلت معلم بالاتر از سایر مناصب یک کشور است.
سرنوشت مملکت در دستان توانمند معلمان است.
رهبری همه ساله در دیدار با معلمان، مسئولان را برای برنامهریزی به منظور ارتقای جایگاه معلمان سفارش مینمایند چون ارتقای منزلت دستگاه تعلیم و تربیت را عامل موثر در دستیابی به حیات طیبه میدانند.
پیامبر اکرم «ص» میفرمایند: آیا شما را از برترین بخشنده آگاه نسازم؟ خداوند بخشندهترین است و من بخشنده ترین فرزند آدم (ع) هستم. بخشنده ترین کس پس از من،فردی است که دانش میآموزد و آن را منتشر میکند.
بنابراین از مسئولان انتظار می رود به مطالبات منزلتی و معیشتی معلمان توجه جدی و تام و تمام نماید. راه حل عملیاتی در این خصوص تغییر نگرش حاکمیت نسبت به تعلیم و تربیت و با تصویب قوانین عاجل، تسهیلگر و در خور شان معلمان جهت موازنه مطالبات منزلتی و معیشتی فرهنگیان متناسب با نقش و شأنیت آنها در جامعه میباشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید