
در حالی که دانشجویان و دانش آموزان ما در دانشگاه و مدرسه مجبورند برای کلمه فتوسنتز فروغ آمایی و برای آنزیم از زیمایه استفاده کنند، یک استارت آپ به نام اسنپ - که من حتی نفهمیدم که خلاصه چه کلماتی است - دهها خدمت عرضه می کند که همه انگلیسی اند. اسنپ فود، اسنپ باکس، اسنپ پلاس، اسنپ شاپ، اسنپ بایک، اسنپ تریپ، اسنپ روم، اسنپ دکتر و ....
همین آزادی عمل در استفاده از نامهای انگلیسی برای خدمات عمومی نشان از یک رانت ویژه توسط حاکمیت به این سوپر استارت آپ است.
اسنپ با عمر کمتر از یک دهه ، یک فاجعه زیست محیطی، اقتصادی و فرهنگی است. این استارت آپ توانسته در این مدت کوتاه وارد زندگی همه ایرانیان شود ؛ حتی من به عنوان منتقد آن چندین بار از خدماتش استفاده کرده ام.
بر اساس آمار خود شرکت تا سال ۱۴۰۱، بیش از ۶۲ میلیون کاربر از این اپ استفاده کرده اند و بیش از ۴ میلیارد بار اپ آن را باز کرده اند. بیش از ۴ و نیم میلیون راننده در خدمت اسنپ هستند که با توجه به ۲۴ میلیون خانوار ایرانی، می توان گفت اقتصاد یک پنجم خانوارهای ایرانی به درآمد آن وابسته شده است.

موفقیت اسنپ فقط مدیون سیستم حمل و نقل به شدت فشل و ارزانی بنزین است.
طبق آمار خود شرکت در سال ۱۴۰۱، بیش از یک میلیارد سفر با اسنپ انجام شده است که به طور متوسط هر ایرانی ۱۲ بار از آن استفاده کرده است. خدمات اسنپ ارزان نیست. برای نمونه برای یک جابه جایی ساده و کوتاه در محدوده تهران حدود ۵۰ هزار تومان باید داد که معادل یک دلار آمریکاست. کسانی که به رفت و آمد با اسنپ عادت دارند، ماهیانه مبالغ هنگفتی بابت جابه جایی می دهند. این خدمات در عادت مردم به استفاده از سرویس حمل و نقل شخصی نه تنها برای جابه جایی که حتی خرید نان هم به آن وابسته شده اند.

خدمات اسنپ به حدی گسترده شده (اسلاید چهارم) که برای پی بردن به عمق فاجعه اسنپ به عکس این پست نکاه کنید. موتورهای قراضه اسنپ فود روبه روی یک محل اقامت پارک کرده اند. مشخص است که این رانندگان ساکن تهران نیستند. به جز دو موتور، پلاک بقیه آنها خوانا نیست. یعنی شرکتی به مردم سرویس می دهد که اکثر آنها اگر نگویم، خلافکار، حداقل عادی ترین قوانین کشور را رعایت نمی کنند. من هر روز با دهها خلاف رانندگان موتورهای اسنپ برخورد می کنم و پلیس هم شاید تحت اراده بالاتری نمی خواهد با این حجم بالای از تخلف برخورد کند.
سوال بزرگی که باید از مسئولین داشت، چرا بیدود جمع می شود ولی تمام بسترهای جابه جایی شهر در اختیار اسنپ قرار می گیرد ؟

تردیدی نیست که خودروها و موتورهای اغلب کهنه بخش عمده رانندگان اسنپ را تشکیل می دهد که نقش بسیار بالایی در آلوده کرده شهر دارند. اگر چه آماری از مسافت طی شده توسط اسنپ نیست، ولی با توجه به بیش از یک میلیارد سفر در سال، اگر متوسط هر سفر را ۵ کیلومتر فرض کنیم، سالیانه حداقل ۵۰۰ هزار تن دی اکسید کربن وارد جو شهرهای ایران از طریق اسنپ می شود. اما فاجعه اسنپ محدود به آلودگی هوای شهرها نیست.

تغییر عادت مردم از رفتن به رستوران و دریافت غذا در بسته بندی های یک بار مصرف، حجم نجومی استفاده از ظروف یکبار مصرف نتیجه این سبک از زندگی اسنپی است.

تنبل شدن مردم، عدم تحرک از دیگر مضرات این سبک است که می توان فهمید که چرا دنیا تعداد رانندگان اسنپ در ایران با کل رانندگان اوبر در جهان برابری می کند. این رانت نتیجه عملکرد دولتی است که بلد نیست منابع انرژی خود را بهینه استفاده کند و با بدترین شکل ممکن هم به اقتصاد، هم به محیط زیست، هم به سلامت و هم به فرهنگ خود آسیب می زند.
کانال دغدغه های محیط زیستی و دانشگاهی
وزارت آموزش و پرورش اخیراً تصمیم گرفته است تمامی امتحانات پایههای متوسطه دوم را به صورت نهایی برگزار نماید غافل از آن که نحوه آموزش در بسیاری از استانها و شهرها خصوصاً کلان شهرها و مدارس خاص متفاوت بوده و با مدارس عادی قابل قیاس نمیباشد.
به صورت طبیعی ، طراحان سوال که عموماً از مدرسان آموزشگاههای برند در تهران هستند به گونهای طراحی سوال را انجام خواهند داد که بر اساس نحوه آموزش آنها در آموزشگاهها ی مذکور بوده است و طبیعی است که میدان رقابت به نفع آموزشگاههای خاص و برند خواهد بود که خود به نوعی ظلم مضاعف به دانش آموزان مدارس دولتی است.
متاسفانه وزارت آموزش و پرورش تلاش دارد تا نقش اداره کل، منطقه و مدرسه و معلم را کم رنگ نموده و خود مستقیما وارد میدان شود .
این تصمیم غیر کارشناسانه اتفاقات ناگواری را رقم خواهد زد :

1- دانش آموزان مدارس دولتی نسبت به قبل بی انگیزه تر خواهند شد چون رقبای آنها به خاطر امکانات آموزشی قوی تر هستند .
2- نقش اداره کل ، منطقه و خصوصا مدرسه بسیار کم رنگ خواهد شد و همگی ناگزیر هستند بر اساس تصمیمات ستاد اقدام نمایند .
3- عملا مدیرکل ، مدیر منطقه ،مدیر مدرسه و معلم هیچ گونه دخالتی در نحوه برگزاری این امتحانات نخواهند داشت .
4- کاهش انگیزه و سلب اعتماد معلمین
5- محدود کردن معلمین با توجه به شناختی که از دانش آموزان دارند .
6- بی توجهی معلمین به آموزش به دلیل اینکه دانش آموزان توسط افرادی غیر از معلم مربوطه سنجش می شوند .
7- بی اعتمادی بین دانش آموز و معلم با توجه به شیوه آموزش متفاوت در استانها ، شهرها و مدارس مختلف .
8- تقویت مافیای کنکور

وزارت آموزش و پرورش به جای سخت گیری در سنجش دانش آموزان می باید در محتواهای آموزشی تجدید نظر نموده و مطالب را به گونه ای طراحی نماید که برای دانش آموز جذاب ، عملیاتی ، به روز و قابل پذیرش باشد در غیر این صورت حکایت همان حکایت آب در هاون کوبیدن است و هیچ تاثیری در بهبود شرایط آموزشی دانش آموزان نخواهد داشت .

اگر قرار شود همه محتوای های کتب درسی در یک قالب غیر اصولی و علمی و صرفا بر اساس عقیده ای خاص طراحی گردد باید منتظر عواقب ناخوشایندش در جامعه باشیم .
گرفتن چنین تصمیمات غیر کارشناسی نه تنها منجر به اصلاح فرآینده کنکور نخواهد شد بلکه مسیر را برای حضور پر رنگ مافیای کنکور هموارتر نموده و دغدغه دانش آموزان و خانواده ها را افزون می نماید .
همچنین سالانه باید منتظر ترک تحصیل تعداد زیادی از دانش آموزانی باشیم که به دلیل تصمیمات نادرست ، آینده مبهمی را پیش رو خواهند داشت .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با توجه به اینکه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش سالهاست که در حال اجراست ولی باید قبول کنیم در اجرای عملیاتی سند، موفق نبودهایم و این سند نتوانسته تحول لازم را در سیستم آموزشی کشور ایجاد کند.
اگر خودروها و لوازم خانگی خود را با ۵۰ سال پیش مقایسه کنیم خواهیم دید که تغییرات و تحولات زیادی کردهاند و از فن آوریهای روز بهره گرفته اند. سوال اینجاست که آیا صنعت آموزش ما در ایران نیز به همین اندازه تغییر کرده است؟ آیا نیاز دانشآموزان در نظر گرفته شده؟ و آیا برنامههای درسی همسو با این نیازها تدوین و اجرا شده است؟ آیا نظام آموزشی ما هم همسو با تغییرات جهان تغییر کرده است؟
از اینجاست که ضرورت تحول در نظام آموزش کشور بیش از پیش نمایان میشود.
وقتی که میانگین نمرات دانشآموزان در امتحانات نهایی را نسبت به سالهای گذشته بررسی میکنیم، از افت تحصیلی برخوردار هستند، وقتی که نتایج آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز را بررسی میکنیم، ایران در انتهای جدول قرار دارد. امروزه یکی از مشکلات آموزش کشور، بیانگیزگی دانشآموزان است؛ چرا که آنها آینده شغلی خود را روشن نمیبینند و جامعه برای آینده آنها برنامه مشخصی ندارد.

وقتی که آمار بالای مهاجرت به کشورهای خارجی را نگاه میکنیم، حاکی از آن است که دانشآموزان و دانشجویانمان امید را از دست دادهاند. امروزه گسترش فن آوریهای پیشرفتهای مانند هوش مصنوعی و متاورس نیز نشان میدهند که با چه سرعتی در حال پیشرفت هستند و اگر ما نتوانیم خودمان را با این فن آورییها همسو کنیم و از آنها به صورت بومی شده در صنعت آموزش استفاده نکنیم، به اهداف بلند آموزشی دست نخواهیم یافت؛ لذا همه این موارد نشان میدهد که باید در سیستم آموزش کشور تحولی جدی اتفاق بیفتد.

آنچه مسلم است این است که برای اجرایی شدن این تحول عظیم هم باید همه معلمان و مدیران مدارس نگرشی مثبتی نسبت به این موضوع داشته باشند و هم این که همه ارگانها و ارکان جامعه از قبیل دولتمردان، مجلس، حاکمیت، نهادهای فرهنگی و آموزشی، رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز همسو با این تحول باشند تا بتوانیم یک تحول عظیم را در سیستم آموزش کشور به وجود بیاوریم.

تسهیل در تحول بنیادین در عرصه آموزش و پرورش نیازمند توجه به اقدامات و شرایط گوناگون است. در زیر به برخی از عوامل و شرایط مهم برای تسهیل در تحول در آموزش و پرورش اشاره میشود:
ترکیب این عوامل به شکل هماهنگ و سازمانیافته میتواند تحول در حوزه آموزش و پرورش را تسهیل کند.
اگر چه دست یافتن به تحول بنیادین در هر سیستمی دشوار است و حتماً با موانعی مواجه خواهد شد ولی باید این کار را شروع کرد و با تأسی از مفاد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برای اجرایی شدن عملیاتی این سند باید اقدامات سریع و جدی صورت پذیرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

امروز بیست و ششمین روز دیماه در سال ۱۴۰۲ است.متاسفانه حجم نزولات آسمانی تا به امروز، خیلی کمتر از پیشبینیها بوده و نشانه بحرانهای جدید در حوزه هواشناسی است.
اخبار هواشناسی را با دقت دنبال میکنم و اخبار بارش برف از غرب و شمال غرب مسرتآور هست ولی همه نیک میدانیم که حجم بارشها کم بوده و جبران کمبودها سخت خواهد بود.
گذشتگان با حفر قناتهای فراوان سعی در ایجاد سکونتگاهها، توسعه کشاورزی و رونق اقتصادی بودند (البته هم اکنون اکثر قناتهای ایران خشک شدهاند) ؛ حال در این دوران وظیفه و نقش ما چیست؟
آیا زمان تحول و تدبیر اساسی با سیاست گذاری اصولی و بدون بوروکراسی اداری در حوزه علم، فن آوری و تکنولوژی نرسیده است؟

آیا زمان کنار کشیدن افرادی که دچار فقر علمی و تخصصی هستند نرسیده است تا متخصصین مربوطه در عرصه قرار گیرند؟
مرور پیشنهادات ارائه شده:
- اکتشاف و استفاده از انرژیهای نو و جلوگیری از تولید گازهای گلخانهای با هدف جلوگیری بیشتر از گرمایش کره زمین
- ضرورت تغییرات بنیادی و اساسی در تمامی واحدهای تحقیق و پژوهش
- ضرورت توجه به نخبگان و حفظ سرمایههای موجود
- ضرورت تحقیقات گسترده در خصوص ایجاد بارانهای مصنوعی، مطالعه و تحقیقات علمی در خصوص ایجاد ابرهای مصنوعی
- ضرورت مطالعه در خصوص ایجاد کوههای مصنوعی مرتفع در مناطق مورد نیاز با ترفندهای خاص یا تقویت ارتفاع کوههای موجود با قابلیت ایجاد بارندگی در ابرها
- ضرورت و شتاب در شیرینسازی آبها به صورت علمی با روش اسمز معکوس و ممبران تحت فشار
- جلوگیری از نابودی بیشتر جنگلها و مراتع

- جلوگیری از دستکاری طبیعت،کوهستانها و کوهخواری
- ارتقای تکنولوژی ساخت خودروها و ایجاد خودروهای الکتریکی پربازده
- ارتقا و ایجاد سامانهها و فرآیندهای اصولی باهدف حذف کامل فرآیندهای کاغذی و جلوگیری از قطع درختان و کاهش مسافرتهای اداری
- ایجاد نیروگاههای گازی، بادی، خورشیدی، زمین گرمایی، مبدلهای انرژی موج و... با بازده مناسب و کاهش نیروگاههای بخار (البته بازده این نیروگاهها بیشتر از سایر نیروگاهها است)
- مطالعه و تحقیق جهت ایجاد فرآیند بازیافت آب بخار شده یا پساب غیرقابل بازیافت در نیروگاههای بخار، صنایع فولاد و...
- مطالعه و تحقیق در خصوص مصرف کم و بهینه آب در صنایع و کشاورزی
- ایجاد تجهیزات ساختمانی و خانگی کم مصرف مثل تجهیزات کارواش، دوشآب، ماشین لباسشویی و...
- تبلیغ و فرهنگسازی حفظ و استفاده از منابع آبی
فراموش نکنیم که ایجاد کارهای بزرگ با توان نیروهای متخصص و استفاده از ظرفیت آنها و کار هوشمند (نه کار بیشتر) امکانپذیر است...
امروز را دریابیم . فردا دیر است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
جمعی از مطالبه گران صندوق ذخیره فرهنگیان با ارسال نامه ای برای صدای معلم خواهان شفاف سازی و پاسخ گویی در مورد میزان هزینههای جاری و پرسنلی و سایر موارد در صندوق ذخیره فرهنگیان توسط رییس هیئت امناء و مدیر عامل این موسسه شده اند .
حداقل شش مطالبه مشخص در این نامه قید شده است .
متن کامل این نامه به شرح زیر است .

اولین گام برای از بین بردن یک ویژگی نامناسب و یا یک عادت ناسالم، آگاهی از وجود آنست. در عین حال باید دانست کسانی که دست به نقد فرهنگ می زنند الزاما درمانگر مسایل و مشکلات فرهنگی نمی باشند ؛ همان گونه که اشاره به علائم بیماری در یک شخص مانند پریدگی رنگ و یا گود رفتگی چشمان به معنای آگاهی از نحوه مداوا و یا صلاحیت تجویز نسخه ای برای بهبود آن نیست.
یکی از این ویژگی های ناسالم در بین ما « بیزاری از شنیدن عیوب خویش است و تمایل شدید به شنیدن تعریف و تمجید و تائید از جانب دیگران » ؛ ویژگی که پایه بسیاری از روابط دوستانه و دشمنانه در جامعه ما است. بدین معنی که به محض بیان نقطه ضعفی و یا مخالفت با عقیده ای و یا حتی تذکر نکته ای، روابط مکدر شده، دوستی ها به هم خورده و حتی گاه به دشمنی تبدیل می شود. چنین است که نه تنها نمی توانیم با یکدیگر صادق باشیم بلکه برای حفظ روابط مان همیشه باید به تعریف و تمجید و تایید دروغین از یکدیگر بپردازیم.

متاسفانه قرنهاست که بر اندامِ زشتِ این عدمِ صداقت البسه زیبائی چون احترام، رفاقت، مهر، محبت، مردم داری، خوش برخوردی، معرفت و خونگرمی پوشانده ایم به گونه ای که دیگر قبح و زشتی آنها از ذهن و ضمیر ما پاک شده اند.
البته هستند معدود افرادی که با دیگران صداقت پیشه می کنند اما با احتمال زیاد از جانب مخاطبانشان (دوست و آشنا و غریبه) به صفاتی چون نامهربانی، نمک نشناسی، بی معرفتی و بی ادبی متهم می شوند و به تدریج از جانب آنان طرد می گردند و صد البته که این پدیده تازه ای در تاریخ ما و در بین ما نیست.

هفتصد سال پیش از این شمس تبریزی به این نکته چنین اشاره نموده است:
« با مردمان به نفاق باید زیست همچنان که راستی آغاز کردی به کوه و بیابان باید رفت » .
درمان این معضل فرهنگی یعنی « عدم صداقت با یکدیگر به خاطر حفظ روابط و دوستی ها » هر چند بسیار مشکل اما امکان پذیر است و به مقداری شهامت نیاز دارد و هیچ کس جز خود ما (من و شما) نمی تواند در از بین بردن آن ما را یاری رساند.

با « شنیدن انتقاد، عیوب و نظرِ مخالف، با متانت و در آرامش، قبولِ آن در شرایطی که منطقی و درست باشد و حتی تشکر از طرف مقابل به خاطر ابراز آن » می توانیم به رواج صداقت در جامعه کمک کنیم.
این تمرین فرهنگی را از همین امروز در محدوده ی خانواده و در حلقه دوستان صمیمی آغاز کنیم.
در اسارت فرهنگ