عرایض بنده بیشتر روی بحث دانشگاه فرهنگیان متمرکز است به اعتبار سوابقی که داشتم. ضمن این که دانشگاه فرهنگیان متولی امر تربیت معلم کشور است و می تواند به یک قله ارتقاء و اعتلا نظام آموزشی کشور تبدیل شود یا می تواند به پاشنه آشیل آن تبدیل شود. من فکر می کنم الآن دانشگاه فرهنگیان پاشنه آشیل است. باید تدابیری بیاندیشیم که این اتفاق نیفتد.
تاکید در این برنامه در ماده مربوط به نیروی انسانی تاکید بر محوریت دانشگاه فرهنگیان در ارتقای کیفیت نیروی انسانی آموزش و پرورش است. اما اگر دقت کنید عبارت می گوید در جذب و تربیت معلم، دانشگاه فرهنگیان باید نقش محوری داشته باشد. من با این مشکل دارم !
اینجاست که من فکر می کنم اگر جذب و تربیت بخواهد فقط تنها کار دانشگاه فرهنگیان باشد ؛ دانشگاه فرهنگیان کما این که الآن شاهدش هستیم به روایت من تبدیل شده به پاشنه آشیل آموزش و پرورش که صدایش الآن ممکن است درنیاید و عواقبش را الآن ما نبینیم اما در آینده خواهیم دید نیروهایی با این تفکر که اگر معلم می خواهد تربیت شود منحصرا در دانشگاه فرهنگیان و به نام دانشگاه فرهنگیان باشد بدون آن که از سایر ظرفیت های ملی که در کشور وجود دارد استفاده شود ؛ این یک خطای استراتژیک و یک خیانت است ؛ یک خیانت در ریخت و لباس خدمت !
اما این که می گویم تاکید بر محوریت دانشگاه فرهنگیان خوب است؛ یعنی چه ؟
دانشگاه فرهنگیان باید نهادی تعریف شود و به عنوان یک نهادی فهم شود که در مدیریت کلان و راهبری امر ملی تربیت معلم در کشور به شکل مشارکتی و ایفای نقش نظارتی بتواند وارد شود .
دانشگاه فرهنگیان یک نهاد ستادی است برای مدیریت و راهبری کلان تربیت معلم کشور ولی در اجرا می باید در راهبری کلان به یک اجرای هم افزای مشارکتی متکی به تمام منابع و متکی به تمام ظرفیت های بالفعل و بالقوه موجود در کشور بپردازد و بر آن متکی باشد که بتواند با نهادهای مختلف ، دانشگاه های مختلف و بخش های دیگر مشارکت کند البته در مقام یک ناظر هم در ارتباط با درون دادها، برنامه ها و هم در ارتباط با فرایندها و هم در ارتباط با خروجی ها و برآیندها دانشگاه فرهنگیان باید ایفای نقش کند.
این فهم از دانشگاه فرهنگیان که ما به ملت خودمان مدیون هستیم به عنوان یک نهاد سیاست گذار کلان و نه ضرورتا نهاد انحصاری در جذب و اجرا آن چنان که در اساسنامه فعلی دانشگاه فرهنگیان هست و لاجرم در این برنامه هم بر آن تاکید می شود.
اخیرا نگاهی داشتم به یک راهکار هدف عملیاتی 11 در سند تحول که موضوع دانشگاه فرهنگیان در آن مطرح شده است. راهکار یک، از هدف عملیاتی 11 در سند تحول می گوید :
« استقرار نظام ملی تربیت معلم با تاسیس دانشگاه فرهنگیان » .
شما باید از دانشگاه فرهنگیان استقرار نظام ملی تربیت معلم را انتظار داشته باشید طبق سند تحول.
به نظر من ؛ اساسنامه ای که نوشته شده از این نگاه فاصله دارد و منطبق بر سند تحول هم نیست.
فضا این گونه است که فقط می خواهیم یک دانشگاهی تاسیس کنیم که به هر قیمتی و با هر کیفیتی بتواند همه نیازهای آموزش و پرورش را یک تنه جواب بدهد!
و در نهایت این تبدیل می شود به یک اتفاقی که بعدا صدایش در می آید این که تا چه اندازه می تواند به اعتلای آموزش و پرورش کمک کند و یا به پاشنه آشیل آموزش و پرورش همان گونه که توضیح دادم تبدیل شود و این بعدا معلوم می شود.
دانشگاه فرهنگیان باید نماد سامان دهی به نظام ملی تربیت معلم باشد. ما این نظام را نداشتیم و لازم داریم.
دانشگاه فرهنگیان یک خلاء جدی را از این جهت می تواند پر کند به شرط این که به یک چنین نهادی تبدیل شود تا این که یک نهاد انحصاری متولی اجرای عملیات تربیت معلم باشد .
نکته بعدی و این که من نمی گویم اصلا دانشگاه فرهنگیان مشارکت در اجرا نداشته باشد و فقط همان نقش ساماندهی کلان ملی و راهبری ملی نظام تربیت معلم کشور را انجام دهد و البته نقش اصلی آن در اینجاست اما می تواند در جذب و تربیت معلم هم به میزان مقدورات و امکانات و با مفروض گرفتن شرط کیفیت یا اقامه امر کیفیت در تربیت معلم اهتمام کند مجاز است و مشکلی ندارد بنابراین می تواند وارد جریانات اجرا هم بشود البته به اندازه مقدوراتش.
مقدورات دانشگاه فرهنگیان در این زمینه با توجه به استانداردهایی که ما در آموزش عالی کشور از ابعاد مختلف در زمینه های مختلف دیگر تعریف کردیم -به سطح بین المللی کاری ندارم - استانداردهای آموزش عالی کشور مانند نسبت هیئت علمی به دانشجو، فضای آموزشی، فضای فرهنگی و شاخص های بیست و چند گانه ای که ما داریم... بسیار فاصله داریم و وحشتناک فاصله داریم.
در این شرایطی که دانشگاه فرهنگیان و پردیس های دانشگاه فرهنگیان با این شاخص ها مواجه است ما باید خیلی دقت کنیم که ورودمان به عرصه اجرا غیر از آن نقش اصلی که عرض کردم ایفای این نقش باید خیلی محتاطانه باشد و حتما متناسب با امکانات و مقدورات باشد و نکته اصلی برای ما باید کیفیت باشد نه کمیت. اگر دانشگاه فرهنگیان بخواهد وارد امر اجرا در حد مقدورات و امکاناتش شود و زمینه مشارکت جدی تر در اجرا برای دانشگاه فرهنگیان فراهم شود و سهم بیشتری در اجرا داشته باشد ؛ شرط آن این است که ما دانشگاه فرهنگیان را در بخش اجرایی، به عنوان مجری تربیت معلم و نه به عنوان نهاد ستادی این دانشگاه را یک دانشگاه حرفه ای تخصصی تعریف کنیم.
دانشگاه حرفه ای تخصصی یعنی چه؟ یعنی دانشگاهی که به بخش آموزش یا تربیت علمی معلمان نمی پردازد بلکه رسالت انحصاری آن در تبدیل نامعلمان دانشمند که در دانشگاه های دیگر تحصیل کردند و دانشمند شدند اما معلم نیستند به معلم ارزشمند است.
تبدیل ارتقاء وجودی تربیت معلم امر پیش پا افتاده ای نیست. هر کسی که دانش در یک رشته ای دارد که معلم آن رشته نمی تواند باشد . فهم ما از تربیت معلم اگر چنین چیزی باشد یک دانشگاه تخصصی لازم داریم که این کار کیمیاگرانه را انجام دهد. روی دانشمندان روی کسانی که واجد آن ظرفیت دانشی هستند بتواند اینها را تبدیل به معلم کند. و الا کار تربیت معلم اتفاق نیفتاده است.
کار تربیت معلم را اگر بخواهیم را رقم بزنیم و دانشگاه فرهنگیان هم بخواهد نقشی در اجرای آن داشته باشد باید به یک دانشگاه حرفه ای تخصصی به این معنایی که عرض کردم تبدیل شود. این اتفاق عمدتا در قالب برنامه های چهار به علاوه دو یعنی از دانشگاه های دیگر لیسانس و یا فوق لیسانس بگیریم و دانشگاه فرهنگیان دو سال کار حرفه ای تربیت معلمی را روی این ها انجام دهد که اصطلاحا به آن چهار به علاوه دو می گوییم و یا کارشناسی مشترک دو به علاوه دو با دانشگاه های دیگر واین هم می تواند یکی از سیاست ها و راهبردها باشد. این شکل از تربیت معلم یعنی چهار به علاوه دو و دو به علاوه دو در برنامه راهبردی مصوب سال 1395 دانشگاه فرهنگیان هم که به تصویب هیئت امنای دانشگاه رسیده به رسمیت شناخته شده است اما در برنامه چندان نشانی از آن نیست الا این که بحث سی درصد را هدف گذاری کردند که سی درصد به کارشناسی ارشد تبدیل شود.
من می گویم در صورتی این یک اتفاق مبارک است که در قالب چهار به علاوه دو تعریف شود و الا اگر در قالب یک دوره شش ساله باشد اصلا اتفاق قابل دفاعی نیست . اصلا هدف قابل دفاعی نیست.
( ادامه دارد )
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
برای من همیشه سوال است چرا بازدید مطالب این سایت به جز چند مطلب خاص این قدر کم است؟!آیا این موضوع نشان دهنده سطح پایین معلمان ایران نیست؟! و بروندادی از دانشگاه فرهنگیان؟!
حرف های آقای میرمحمدی درست است هر چند مبهم و کلی حرف می زند و دقیق منظورش را نمی رساند که شاید به ضرورت چنین می کند.
دانشگاه فرهنگیان آن چیزی نیست که باید باشد یا نمی تواند باشد همان تربیت معلم و دبیر قدیم کافی بود