« صدای معلم » از مسئولان وزارت آموزش و پرورش این پرسش را مطرح کرد/ وزارت آموزش و پرورش چگونه و با چه منطقی می تواند هر گونه مسئولیت خود را در خصوص نحوه اجرای این دوره نفی کند/ « صدای معلم » از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا با واقع بینی و صداقت در برابر عملکرد خود با شفافیت و صداقت برخورد نموده و نیز به دنبال کیفیت بخشی دوره های آموزش ضمن خدمت در درون وزارت آموزش و پرورش باشند/ بر اساس آخرین آمار ؛ ۴۲۲۰۳۱ نفر از پرسنل وزارت آموزش و پرورش در آزمون شرکت کرده اند/ آن چه در این میان مهم و قابل ذکر است اطلاع رسانی گسترده خبرگزاری ها و سایت های مختلف در این زمینه بود/ در این میان برخی از شبکه های مجازی و گروه های تلگرامی معلمان نیز که بیشتر به دنبال جذب مخاطب و افزایش جمعیت آماری خود هستند تا دغدغه ارتقای آگاهی و روشنگری ؛ به تبلیغات وسیع در این مورد پرداخنتد/ آیا سایر وزارتخانه ها ، نهادها و دستگاه ها نیز برای برگزاری یک آزمون ضمن خدمت چنین تبلیغات و هیاهویی راه می اندازند / واقعیت مهم آن است که وزارت آموزش و پرورش تاکنون نتوانسته است در زمینه " ارتقای حرفه ای " معلمان عملکرد مثبت و قابل دفاعی داشته باشد/ در دولت های نهم و دهم وضعیت به مراتب بدتر و غیرحرفه ای تر بوده است/ در نظرسنجی که در صدای معلم برگزار شده است ؛ 3/ 73 درصد فرهنگیان و معلمان آموزش های ضمن خدمت را " ناکارآمد و غیر مرتبط " ارزیابی کرده اند/ چرا مسئولان وزارت آموزش و پرورش بر اساس فرآیند " نیازسنجی " و نیازهای واقعی و شغلی معلمان اقدام بر برگزاری دوره ها نمی کنند و بیشتر سلیقه ای و بر مبنای فشارهای بیرونی است/ اگر قرار است ارزشیابی واقعی از کار یک معلم صورت گیرد باید بر اساس عملکرد و بازده کاری معلم باشد/ وزارت آموزش و پرورش باید بر اساس داده های خویش ، انتظارات خود را تنظیم نماید/ برگزاری چنین آزمون هایی فارغ از جنبه تبلیغاتی و نمایشی آن در افکار عمومی و در میان جامعه ، به تربیت " معلم حر فه ای " نخواهد انجامید....
گروه رسانه/
ماراتن کتاب خوانی جهک، طرحی است در راستای ترویج خواندن میان کودکان و نوجوانان و پرورش مروج کتاب خوانی.
در چهارمین سال از برگزاری این طرح در مدارس، همایشهایی برای توانمندسازی مربیان و علاقه مندان برگزار میکنیم. این همایشها به صورت رایگان و شیوههای مشارکتی برگزار میگردند تا مسیر پیش رو در ترویج کتاب خوانی در مدارس و گروههای کوچک کودک و نوجوان، هموارتر و روشنتر شود.
از شما معلمان، کتابداران و علاقه مندان دعوت میکنیم تا در پنجمین همایش ماراتن کتاب خوانی که بر مراحل رشد و شیوۀ انتخاب کتاب مناسب برای هر گروه سنی متمرکز است، شرکت کنید.
این مسیری است که با حضور و اندیشههای بیشتر، روشنایی و قوت بیشتری میگیرد.
پنجشنبه، دوم دی ماه | ساعت 10:30 تا 12 | سرای اهل قلم، خیابان انقلاب، خیابان برادران مظفر جنوبی، کوچۀ خواجه نصیر، شمارۀ 2، طبقه همکف
لطفاً برای ثبت نام با این شماره تماس بگیرید:
09124370562 خانم عراقی
پایان پیام/
هر انسان در برخورد با پدیده های پیرامونی، صاحب شناخت و معرفت می شود، ولی این معرفت و شناخت در صورتی در جامعه کاربردی شده و یا قابلیت تعمیم خواهد داشت که از زیر بنایی سیستماتیک و مبنایی عقلی برخوردار شود/ اهداف آموزشی و برنامه های درسی باید به گونه ای انتخاب و سازماندهی شوند که دانش آموزان در فرآیند آموزشی بدون تحمیل و به طور آزاد و متفکرانه به کاوش پرداخته و یافته ها را با آموخته های خود تلفیق نمایند/ شيوه تدريس باید به گونه اي سازماندهی شود که دانش آموز با پژوهش و تحقیق میدانی و کتابخانه ای در موضوعات درسي به گسترش و تعمیق دانش خويش همت گمارد/ تأسیس موسسات نظریه پردازی، تحقیقاتی و پژوهشی بسیار حائز اهمیت است/ باید ردیف بودجه مشخص و چشم گیری به امر پژوهش در هر سال اختصاص یابد/ برای طراحی و اجرای پروژه های تحقیقاتی، وجود اطلاعات دقیق و دسترسی به یک نظام آماری کارآمد ضرورت دارد/ برای نهادینه سازی امر پژوهش و تحقیق باید از مدارس شروع کرد/ توجه به پژوهش در دوران تحصیل منجر به تقویت روحیه کنجکاوی ،خلاقیت، پرسش گری، تفکر، همکاری، مشورت و دانش اندوزی می شود/ در کشورهای توسعه یافته، بخشی از بودجه فعالیت های پژوهشی در دانشگاه ها از طریق بخش صنعت تأمین می شود؛در حالی که در ایران، به دلیل ارتباط ضعیف دانشگاه و صنعت و مجامع صنفی این کار صورت نمی گیرد.هفتاد درصد تحقیقات کشور در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی وابسته به آن صورت می گیرد اما تنها ده درصد از بودجه پژوهش کشور به بخش تحقیقات در آموزش عالی اختصاص یافته است ....
گروه اخبار/
جمعی از « دبیران ریاضی کشور » در نامه ای که برای « صدای معلم » ارسال کرده اند خواهان توجه مسئولان ذی ربط به مشکلات کتاب های ریاضی 1 تجربی و ریاضی ، هندسه 1 ،ریاضی و آمار رشته انسانی، ریاضی فنی شده اند .
این همکاران ضمن برشمردن عوارض و پیامدهای این اشکالات خواهان توجه جدی برای تصحیح و رفع آن ها گردیده اند .
او شرمنده من است و من شرمنده ی خودم/ زمانه، زمانه ی رفع تکلیف است/ .علی الظاهر دم از آرمان ها و بایدهای هرحوزه ی معرفتی می زنیم اما در واقع خود را کنار می کشیم تا همه چیز روال عادی و طبیعی خویش را طی کند/ هنوز، در دانشمند سازی و کتابخوان نمودن و پژوهشگر ساختن نسل نوجوان و جوان خویش مشکل داریم. کمتر کسی حال و حوصله پژوهش گری دارد/ بخشی از آسیب های امروز پژوهش ، ریشه در دیروز تعلیمات آموزش و پرورش دارند/ ما در سرزمین سمینارها زندگی می کنیم/ نکته ی قابل تامل این که جهت تبلیغ اسم سازمان خویش، برای دریافت تحقیق و مقاله، ابتدافراخوان عمومی داده می شود اما در پایان ، گزینش خصوصی انجام می شود/ مناسبات سلیقه ای ، حرف اول را می زند و به جای « چه نوشته »، به « که گفته » توجه می شود و این که همسویی و رابطه صاحبان مطالب ارسالی با اداره و مجریان برنامه چقدراست/ تاکید و توجه صرف به رعایت مراحل علمی پژوهش، از تهیه طرح تحقیق، تعیین فرضیه، تعریف مفاهیم وادبیات تحقیق گرفته تا تحلیل داده ها ، ارائه آمار ، جمع بندی و ذکر منابع، چنان با ذهن و زبانی خشک و بی روح باید قلمی گردد که هم پژوهش گر و خواننده را از اندیشیدن به موضوع اصلی پژوهش دور می سازد/ پژوهش گران از تشکیلاتی منسجم و در قالب نهادهایی غیردولتی برخوردار نیستند/ گاهی اداره ی امور پژوهشی نه به شایسته ها که به افرادی خاص و آن هم به واسطه ی سن، سابقه، لباس و رابطه ای که با سیستم دارند، سپرده شده است/ ذهن چنین مدیرانی مصلحت اندیش و عافیت طلب است و نمی تواند کنجکاوی و نقادی و پرسش گری کافی پیشه کند/ قبل از آنکه نگران و مشتاق یافته های تحقیق باشند، به فکر راضی ساختن مقامات پیشنهاد دهنده هستند/ یادمان باشد که ما پیرو آئینی هستیم که معجزه پیامبرش، کتاب است و در همین کتاب، به آنهایی بشارت داده شده که همه ی حرف ها را می شنوند و بهترین شان را انتخاب می کنند/ ما زیاد حرف می زنیم و کمتر کار می کنیم.«فرهنگ گپ» در میان ما نهادینه شده است. ما همه چیزدانیم و در همه باب صاحب نظریم/ عادت کردن به این روحیه ، کمتر کسی را مجبور می سازند که دمی خاموش بنشیند و به بررسی کردن و تامل و تدبر در چند و چون مسائل، بپردازد...
اقتصاد جوامع مدرن، مبتنی براقتصاد دانش بنیان است/ در جوامع توسعه یافته ،محققان سرمایه ی جامعه محسوب می شوند که تنها دغدغه ی شان تحقیق و پژوهش است. مدیران و مسوولان جوامع پیشرفته برای پژوهش و تحقیق دست و دلبازند و بی منت هزینه می کنند تا پژوهشگر و محقق آسانتر در مسیر اختراع و ابتکار و اکتشاف تلاش نماید/ در کشورهای جهان سوم ازجمله ایران، داستان از جنس دیگری است/ در اینجا مدیران بر این باورند که پژوهش و تحقیق کالایی تزیینی است و پژوهشگران افرادی هستند که صرفا در مناسبت های خاص می بایست از آنها استفاده کرد و از این افراد خاص بخواهیم که در مسیر حقیقت ،آن گونه که ما می خواهیم قدم بردارند و یافته های تحقیقشان مبتنی بر خواسته های ما باشد/ مدیران در این سرزمین براین باورند آنچه ما می خواهیم و آنچه گزاره های ذهنی ماست و آنجه ما می دانیم ،توسط محققان و پژوهشگران به وسیله انجام پژوهش و تحقیق تایید شود/ مدیران و مسوولان نه می دانند مساله را چگونه حل نمایند و نه می خواهند که مساله حل شود که قطعا اگر بخواهند با ابزاری به نام پزوهش می توان بسیاری از مشکلات را برطرف نمود/ نهادینه شدن پژوهش در آحاد جامعه منجر به روحیه نقد پذیری، گفت و گو و تفاهم،احساس مسوولیت ،احترام متقابل ،مقابله با خرافات و مهمتر از همه روحیه پرسش گری می شود/ اینکه بپرسیم و بخواهیم و بدانیم و بدون معیارعلمی و منطقی قبول نکنیم و زود قانع نشویم که خواستن و دانستن و پرسش گری حق ماست...
انتظار این بود که محتوای کتب درسی غنی تر و عینی تر و جذاب تر و کاربردی تر شود. انتظار این بود که حجم مواد درسیِ دست و پا گیر و غیر مفید و بی مصرف و وقت کُش، کم و جایگاه دروس کاربردی و سودمند و ضروری، تقویت شود/ انتظار این بود که کتاب های درسی - که محور فعالیت های آموزشی و پرورشی هستند - فرآیند آموزش و یادگیری را از محفل حرف، به کارگاه عمل بکشانند و معلمان و دانش آموزان را از فضای بسته و دلگیر اتاقک های محقر و پشت میزهای چند وجبی برهانند و سر انگشتان شان را با ابزارِ کار و آزمون و خطا و پروسه های عملی، مأنوس سازند. اما افسوس که در بر همان پاشنه چرخید و بدتر از آن، بر پاشنه ای معیوب تر قرار گرفت/ اغلب معلمان از محتوای کتب درسی ناراضی اند/ کتاب های درسی، حجیم، پرحرف، سنگین و در عین حال، تهی و سطحی و کم محتوایند و در همین حال، زمان اختصاص داده شده به آنها در برنامهٔ درسی هفتگی ناکافیست/ مطالب درسی از درون مایهٔ ژرف و غنی برخوردار نیست. انسجام و پیوستگی لازم بین مباحث ارائه شده در دروس وجود ندارد/ زمان اختصاص داده شده به درس علوم تجربی دورهٔ اول متوسطه با توجه به ماهیّت، اهمیّت و تنوّع مباحث آن، بسیار اندک است/ ساعات هفتگی آموزش علوم تجربی در سال های اخیر و با اجرای نظام جدید موسوم به شش - سه - سه، فقط ۳ ساعت در هفته تعیین گردیده است در حالی که قبل از اجرای این نظام، ۴ ساعت از برنامهٔ هفتگی کلاس، به این درس اختصاص داشت و در سال های قبل تر، این زمان حتی بیش از این و ۵ ساعت در هفته بود/ معلمان نیز با توجه به کمبود شدید وقت و لزوم تدریس مطالب درسی مطابق بودجه بندی و ضرورت اتمام کتاب ها تا پایان سال تحصیلی، بر سر نحوهٔ ارائهٔ مطالب، بلاتکلیف و صد البته دچار چالشی نامنصفانه اند....
در ایران از سال 1314 هنرستان فنی راه آهن اولین آموزش کارکنان را آغازکرد اما به طور رسمی در قانون استخدامی 1345 بود که آموزش کارکنان دولت گنجانده شد و سپس در سال 1348 "مرکز آموزش مدیریت دولتی "تشکیل شد/ هدف اصلی از آموزش ضمن خدمت از نظر سازمانی طبق تعاریف مرسوم این چنین بیان شده است : آموزش نیروهای به کار گماشته شده (استخدامی) در طی دوران خدمت جهت بهبود توانایی ها و مهارت های کارکنان برای انجام بهتر مسئولیت های خود / نگاهی به عناوین و موضوعاتی که نگارنده خود از سال 1379 درآموزش های ضمن خدمت شرکت کرده ام حاکی از آن است که از تعداد 56 دوره ی آموزش و آزمونی که شرکت داشته ام تعداد 25 دوره آزمون های عمومی بوده ، تعداد24 دوره آزمون های مذهبی -سیاسی-ایدئولوژیک بوده و فقط 7 دوره آموزش های تخصصی برگزارشده است / این آمار حاکی از آن است که اکثریت قریب به اتفاق آزمون های ضمن خدمت فرهنگیان آزمون هایی علمی -تخصصی با هدف توانمندسازی همکاران در تدریس در جایگاه یک نیروی موفق موثر در کلاس نیست و سیطره بینش غیرعلمی و یا سیاسی - ایدئولوژیک باعث شده است تا اغلب آزمون ها حول مسائل عمومی یا عقیدتی - سیاسی باشد که عمدتا یا آزمون دهندگان خود با این دست مسایل آشنایی دارند و یا اینکه در خلوت خود و در زندگی فردی نیزمی توانند آنها را پی گیری کنند و یا اصولا دانستن آن ارتباطی با دانش و رشته تحصیلی همکاران ندارد/ .این دوره ها هم نسبت به دوره های تخصصی ،بسیار بیشتر است و هم دوره های برگزارشده آن اغلب تکرار مکرراتی هست که هر ایرانی مسلمان یا تحصیل کرده در دوره نوجوانی و جوانی در مدارس یا دانشگاه ها ویاازطریق جراید و رادیو و تلویزیون و سایر رسانه ها به عناوین مختلف در تریبون های عمومی شنیده و خوانده است ؛ در نتیجه نه فهم تازه ای به همکاران فرهنگی می بخشد و نه کاربردی در تدریس و عملکرد او دارد/ اگر به تحقق توسعه درکشور می اندیشیم و درصدد تعلیم دانش آموزانی "خلاق ،تحلیل گر، کارآفرین و شهروندانی مسئول و سازگار با پیرامون خود (طبیعت و دیگر همنوعان ) هستیم باید که آموزگارانی مجهز به دانش روز و حیطه های تخصصی تدریس خود داشته باشیم و این مهم برعهده برنامه ریزان و تصمیم سازان دوره های آموزشی ضمن خدمت می باشد که در نوع آموزش ها و آزمون ها تجدید نظر اساسی کرده و گام عملی و قابل حصولی را جهت تغییر در ساختار آموزشی وزارت آموزش و پرورش بردارند...
گروه استان ها و شهرستان ها/
در پاییز ۹۲ "گودرز کریمی فر" تازه برصندلی مدیرکلی آموزش و پرورش لرستان نشسته بود که تابستان سال ۹۳ نتایج کنکور سراسری اعلام شد و دو نفر از دانش آموزان خرم آبادی رتبه ی تک رقمی کسب کردند!
مدیرکل جدید، این موفقیت را حاصل تلاش همکاران خود دانست و رشد هشت پله ای آموزش و پرورش لرستان را به مردم وعده داد.
دو سال از آن زمان می گذرد و حالا سازمان و سنجش ، عملکرد مقایسه ای آموزش و پرورش استان های کشور را منتشر کرده که براساس این آمار استان لرستان درجایگاه سی و دوم کشور نشسته است.
جالب است که بدانید تنها استانی که پشت سر لرستان قرار گرفته، کهکیلویه و بویراحمد است. یعنی در شاخصه ی "رتبه دهی استان های کشور در آزمون سراسری۹۴" نه تنها رشدی نداشته، بلکه چند پله سقوط نیز داشته است!
باید منتظر ماند و دید آموزش و پرورش لرستان در سایر شاخصه های آموزشی کشور چه نتایجی را کسب کرده است.
صدای لرستان
معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نبوده و برای رسیدن به نقطه مطلوب فعالیت می کند ، " کنش گر " نامیده می شود/ معلمی که به دنبال تغییر است و نسبت به وقایع و رخدادهای آموزش و پرورش تحلیل دارد ؛ کنش گر است/ در جامعه ما به علت توسعه نیافتگی و نیز فقدان تفکیک دقیق میان مفاهیم " صنف " و " سیاست " و نیز در هم تنیدگی مسائل اجتماعی و سیاسی چنین امری در واقعیت اتفاق نمی افتد و کنش گران با پرچم صنف پس از مدتی ، دچار تضاد و تعارض در هویت صنفی شده و کارکردها اکثرا سیاسی می شود/ برخی از کنش گران نیز هدف را در مقیاس بالاتری تعریف کرده و اصلاح وضعیت آموزش و پرورش را به عنوان یک " زیر سیستم " تابعی از " فرا سیستم " می دانند/ معلمی که در مورد مشکلات آموزش و پرورش و حتی درس خود نامه می نویسد و آن را منتشر می کند و یا در " رسانه " فعالیت می کند کنش گر است/ معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نیست و در جریان روزمره آموزش و پرورش و مدرسه استحاله نشده است و به دنبال کسب " هویت شغلی و سازمانی " خویش است می تواند در حوزه " کنش گری " طبقه بندی شود/ هیچ گاه این نشریات نتوانسته اند تغییری مهم در وضعیت فعلی آن به وجود بیاورند و یا " معلم کنش گر " تربیت کنند/ تعداد کنش گران معلم در حوزه رسانه شاید به اندازه یک درصد از کل فرهنگیان کشور هم نشود/ در کشور ما تعداد سازمانهای مردمنهاد به نسبت جمعیت کشور، نسبت یک درصد دارد، درصورتیکه در کشوری مثل کنیا، این رقم شش درصد است/ در سال ٩٤ جمعیت ایران حدود ٧٨ میلیون نفر است که ٢٩١ هزار نفر از آنها با نهادهای مدنی ارتباط دارند که این تعداد کمتر از نیمدرصد جمعیت ما را تشکیل میدهد/ در این جامعه نیم درصدی تشکل های فرهنگی نیز رویه و یا تئوری مشخصی برای کنش گری اقتضایی و یا واقع بینانه وجود ندارد/ « تجمع » ، « تحصن » و « سر کلاس نرفتن » مهم ترین اشکال کنش گری توسط کانون های صنفی تاکنون بوده است/ با توجه به اصل " هزینه – فایده " و نیز روحیه محافظه کاری این جامعه ، این گونه راهبردها و کنش گری مورد استقبال معلمان واقع نگردیده است/ کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) با وجود تبلیغات فراوان در شبکه های اجتماعی و مجازی و نیز داشتن بیش از 18000 عضو تلگرامی ، نتوانست حتی 200 نفر از فرهنگیان ( شاغل – بازنشسته ) را برای برگزاری مجمع عمومی که بیش از 10 سال به تعویق افتاده بود سازمان دهی نماید/ فعال کردن معلمان در ارکان مدرسه مانند شورای معلمان ، نماینده معلمان و تعریف یک هویت شغلی و صنفی می تواند از " مدرسه " آغاز شود/ تا نگرش معلمان نسبت به وضعیت موجود تغییر پیدا نکند و رفتارهای آنان بر اساس هویت شغلی تعریف و تبیین نشود نمی توان وارد فاز و یا مرحله " کنش گری " که سطح بالاتری است شد/ الزام و پیش درآمد منطقی این کار – همان گونه که قبلا بیان شده است – فاصله گرفتن از فرهنگ شفاهی رایج میان معلمان و روی آوردن آنان به فرهنگ نوشتاری و نیز پرسش گری مستند مبتنی بر روحیه پژوهش است...